دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

مقاله ای در مورد حجاب 10 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

بسم الله الرحمن الرحیم

مقاله اى درباره‌ى حجاب

مقدمه

لزوم پوشیدگی زن در برابرمرد بیگانه یکی ازمسائل مهم اسلامی است . در خود قرآن کریم درباره این مطلب تصریح شده است . علیهذا در اصل مطلب از جنبه اسلامی نمی‏توان تردید کرد . پوشیدن زن خود را از مرد بیگانه یکی از مظاهر لزوم حـریم میان مردان و زنان اجنبی است ، همچنانکه عدم جواز خلوت میان اجنبی و اجنبیه یکی دیگر از مظاهر آن است . این بحث را در پنج بخش باید رسیدگی کرد : 1 - آیا پوشش از مختصات اسلام است و پس ازظهور اسلام از مسلمین به‏ غیر مسلمین سرایت کرده است ؟ یا از مختصات اسلام و مسلمین نیست و در میان ملل دیگر قبل از اسلام نیز وجود داشته است ؟ . 2 - علت پوشش چیست ؟ . چنانکه می‏دانیم در میان حیوانات هیچگونه حریمی میان جنس نر و جنس‏ ماده وجود ندارد ، آنها آزادانه با یکدیگر معاشرت می‏کنند . قـاعده اولی‏ طبیعی این است که افراد انسان نیز چنین باشند . چـه موجبی سبب شده که میان جنس زن و مرد حریم و حائلی به صورت‏ پوشیدگی زن یا به صورت دیگر به وجود آید ؟ . اختصاص به پوشش ندارد ، در مطلق اخلاق جنسی جای چنین سؤالی هست . درباره حیا وعفاف نیزهمین پرسش هست . حیوانات در مسائل جنسی احساس‏ شرم نمی‏کنند ولی در انسان بالاخص در جنس ماده حیا و شرم وجود دارد . 3 - فلسفه پوشش از نظر اسلام . 4 - ایرادها و اشکالها . 5 - حدود پوشش اسلامی چیست ؟ . آیااسلام طرفدار پرده نشینی زن است همچنانکه لغت " حجاب " بر این‏ معنی دلالت می‏کند ، یا اسلام طرفدار این است که زن در حضور مرد بیگانه‏ بدن خود را بپوشاند بدون آنکه مجبور باشد از اجتماع کناره‏گیری کند ؟ و در صورت دوم حدود پوشش چقدر است ؟ آیا چهره و دو دست تا مچ نیز باید پـوشیده شود یا ماورای چهره و دو دست باید پوشیده شود اما چهره و دو دست‏ تا مچ پوشیدنش لازم نیست ؟ و در هر حال ، آیا در اسلام مسأله‏ای به نام "حریم عفاف " وجود دارد یا نه ؟ یعنی آیا دراسلام مسأله سومی که نه "پرده نشینی " و " محبوسیت " و نه " اختلاط " باشد وجـود دارد یا خیر ؟ و به عبارت دیگر آیا اسلام طـرفدار جدا بودن مجامع زنان و مردان است یا نه ؟ .(1)

اینها پرسشهائی است که درکتابهاى علما و محققین بدان ها پاسخ داده شده است.

حجاب و پـوشش صحیح زنان یکی از عوامل بسیار مـؤثر در حفظ خانواده است. زنی که خودسرانه جـلوه‌ گری کند، آتش هوس مردان را می‌افروزد و چشم و دل سبکسران را بی‌اختیار به دنبال خود روان می‌کند.هزاران پرونده جنایی وناموسی، فحشا و روابط نامشروع بی‌شمار ازعواقب تلخ بلای بی‌حجابی و بدحجابی است که گریبان دنیای امروز را گرفته است.

واژه حجاب

معنای لغوی حجاب که در عصر ما این کلمه برای پوشش زن معروف شده است چیست ؟ کلمه‏ حجاب هم به معنی پوشیدن است و هم به معنی پرده وحاجب . بیشتراستعمالش به معنی پرده است . این کلمه ازآن جهت مفهوم پوشش می‏دهد که‏ پرده وسیله پوشش است ، و شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت هر پوششی‏ حجاب نیست ، آن پـوشش حجاب نامیده می‏شود که از طریق پشت پرده واقـع‏ شدن صورت گیرد . در قرآن کریم در داستان سلیمان ،غروب خورشید را اینطورتوصیف می‏کند: " « حتی توارت بالحجاب »" ( 2 ) یعنی تاآن وقتیکه خورشید درپشت پرده مخفی شد پرده حاجزمیان قلب وشکم را "حجاب "می‏نامند.حجاب، حصار وحریم عفت زن و سنگرمحکمی است که راه ورود فساد و هرزگی‌ها را سد می‌کند و به زن شخصیت و احترام می‌بخشد تا ملعبه شهوات وبازیچه بوالهوسی‌ها قرارنگیرد. درجامعه‌ای که زنانش باحجاب صحیح و پوشش کامل رفت وآمد کنند، جوانان هم با خاطری آرام به کار خود مشغول می‌شوند ودور از هر گونه تحریک بی‌جا وخیال خام، در زمان مناسب، با رضایت و خرسندی به تشکیل خانواده علاقمند می‌گردند و ازدواج می‌کنند.

سیمای حقیقی مسأله حجاب

حقیقت امر اینست که درمسأله پوشش - وبه اصطلاح عصراخیرحجاب - سخن دراین نیست که آیا زن خوب است پوشیده در اجتماع ظاهر شود یا عریان ؟ روح سخن اینست که آیا زن و تمتعات مرد از زن باید رایگان باشد ؟ آیا مرد باید حق داشته باشد که از هرزنی در هرمحفلی حداکثر تمتعات‏ را به استثناء زنا ببرد یا نه ؟ اسلام که به روح مسائل می‏نگرد جواب می‏دهد: خیر، مردان فقط درمحیط خانوادگی ودرکادرقانون ازدواج و همراه با یک سلسله تعهدات سنگین‏ می‏توانند از زنان به عنوان همسران قانونی کامجوئی کنند، اما درمحیط اجتماع استفاده از زنان بیگانه ممنوع است .وزنان نیز از اینکه مردان‏ را درخارج از کانون خانوادگی کامیاب سازند به ه صورت و به هر شکل‏ ممنوع می‏باشند .درست است که صورت ظاهرمسأله اینست که زن چه بکند ؟ پوشیده بیرون‏ بیاید یا عریان ؟ یعنی آنکس که مسأله به نام او عنوان می‏شود زن است ، و احیانا مسأله با لحن دلسوزانه‏ای طرح می‏شود که آیا بهتر است زن آزاد باشد یا محکوم و اسیر و در حجاب ؟ اما روح مسأله و باطن مطلب چیز دیگر است‏ وآن اینکه آیا مرد باید در بهره‏ کشی جنسی از زن ، جز از جهت زنا ، آزادی‏ مطلق داشته باشد یا نه ؟ یعنی آن که در این مسأله ذی نفع است مرد است نه‏ زن ، ولااقل مرد از زن در این مسأله ذی نفع‏تر است . به قول ویل دورانت‏" دامنهای کوتاه برای همه جهانیان بجز خیاطان نعمتی است " . پس روح مسأله ، محدودیت کامیابیها به محیط خانوادگی وهمسران مشروع ،یا آزاد بودن کامیابیها وکشیده شدن آنها به محیط اجتماع است . اسلام‏ طرفدار فرضیه اول است . ازنظراسلام محدودیت کامیابیهای جنسی به محیط خانوادگی و همسران مشروع‏ ، از جنبه روانی به بهداشت روانی اجتماع کمک می‏کند ، و از جنبه‏ خانوادگی سبب تحکیم روابط افراد خانواده و برقراری صمیمیت کامل بین‏ زوجین می‏گردد ، و از جنبه اجتماعی موجب حفظ و استیفاء نیروی کار و فعالیت اجتماع می‏گردد ، و از نظر وضع زن در برابر مرد ، سبب می‏گردد که‏ ارزش زن در برابر مرد بالا رود . فلسفه پوشش اسلامی به نظرما چند چیزاست بعضی ازآنهاجنبه روانی‏دارد وبعضی جنبه خانه وخانوادگی ،و بعضی دیگر جنبه اجتماعی ، و بعضی‏ مربوط است به بالا بردن احترام زن و جلوگیری از ابتذال او . حجاب دراسلام ازیک مسأله کلی‏ترواساسی‏تری ریشه می‏گیرد وآن اینست‏که اسلام میخواهد انواع التذاذهای جنسی ، چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر به‏ محیط خانوادگی و در کـادر ازدواج قانونی اختصاص یـابد ، اجتماع منحصرا برای کار و فعالیت باشد .

برخلاف سیستم غربی عصرحاضرکه کاروفعالیت‏ رابا لذتجوئیهای جنسی به هم می‏آمیزدل،اسلام می‏خواهد این دو محیط را کاملا از یکدیگر تفکیک کند .

دردین مقدس اسلام به حجاب اهمیت خاصی داده شده است که به مواردی از آن اشاره می‌شود:

حجاب در قرآن

درقرآن مجید بیش از ده آیه در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرم وجود دارد. یکی از این آیات، آیه 59 سوره احزاب است:« یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساءالمومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین و کان الله غفورا رحیما )ای پیامبر، به زنان و دخترانت و نیز به زنان مومنین بگو خود را بپوشانند تا شناخته نشوند و مورد اذیت قرار نگیرند. و خداوند بخشنده مهربان است(. جلاب به معنای یک پوشش سراسری است؛ یعنی زن باید همه اندامش پوشیده باشد تا همچون گلی لطیف از دسترس هوسرانان مصون و محفوظ باشد. در سوره نور آیه 31 نیز مفصلا در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرمان سخن به میان آمده است. مفهوم و ابعاد حجاب در قرآن

حجاب در لغت به معنای مانع، پرده و پوشش آمده است. استعمال این کلمه، بیش‎تر به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می‎دهد که پرده، وسیله‎ی پوشش است، ولی هر پوششی حجاب نیست؛ بلکه آن پوششی حجاب نامیده می‎شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت ‎گیرد. حجاب، به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ایجابی و سلبی است. بُعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است؛ و این دو بُعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود؛ گـاهی ممکن است بُعد اول باشد ، ولی بُعد دوم نباشد ، در این صورت نمی‎توان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است. اگر به معنای عام، هرنوع پوشش و مانع از وصول به گناه را حجاب بنامیم ، حجاب می‎ تواند اقسام و انواع متفاوتی داشته باشد.یک نوع آنحجاب ذهنی، فکری و روحی است؛ مثلاًاعتقاد به معارف اسلامی، مانند توحید ونبوت، ازمصادیق حجاب ذهنی،فکری وروحی صحیح استکه می‎تواند از لغزش‎ها وگناه‎های روحی وفکری، مثل کفر و شرک جلوگیری نماید. علاوه بر این، در قرآن از انواع دیگر حجاب که در رفتار خارجی انسان تجلی می‎کند، نام برده شده است؛ مثل حجاب و پوشش در نگاه که مردان و زنان در مواجهه با نامحرم به آن توصیه شده‎اند.

هدف و فلسفه حجاب

هدف اصلی تشریع احکام دراسلام، قرب به خداوند استکه به وسیله‌ی تزکیه‌ی نفس و تقوا به دست می‎آید:

إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ(3) بزرگوار و با افتخارترین شما نزد خدا با تقواترین شماست.هُوَالَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ؛ اوست خـدایی که میان عرب امّی (قـومی که خـواندن و نـوشتن هم نمی‎دانستند) پیغمبری بزرگوار از همان قوم برانگیخت، تا بر آنان وحی خدا را تلاوت کند و آنها را (از لوث جهل و اخلاق زشت) پاک سازد وکتاب سماوی وحکمت الهی بیاموزد؛ با آنکه پیش از این، همه در ورطه‌ی جهالت وگمراهی بودند.(4)ازقرآن کریم استفاده می‎شود که هدف ازتشریع حکم الهی، وجوب حجاب اسلامی، دست‌یابی به تزکیه‌ی نفس طهارت، عفت و پاکدامنی است. آیاتی همچون: قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ؛ ای رسول ما مردان مؤمن را بگوتاچشم‎ها ازنگاه ناروا بپوشند وفروج واندامشان را محفوظ دارند، که این بر پاکیزگی جسم و جان ایشان اصلح است.(5)

حجاب چشم

قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ (6) ای رسول مابه مردان مؤمن بگوتاچشم‎ها را ازنگاه ناروا بپوشند.

قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ(7) ای رسول به زنان مؤمن بگوتا چشم‎ها را ازنگاه ناروا بپوشند.حجاب در گفتار

نوع دیگر حجاب وپوشش قرآنی، حجاب گفتاری زنان در مقابل نامحرم است:فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ. »(8)

پس زنهار نازک ونرم با مردان سخن نگویید؛ مبادا آن که دلش بیمار (هوا و هوس) است به طمع افتد.

حجاب رفتاری

نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب رفتاری زنان در مقابل نامحرم است. به زنان دستور داده شده است به گونه‎ای راه نروند که با نشان دادن زینت‎های خود باعث جلب توجه نامحرم شوند.« وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ»(9)

وآن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود.از مجموع مباحث طرح شده به روشنی استفاده می‎شودکه مرادازحجاب اسلامی، پوشش وحریم قایل شدن درمعاشرت زنان بامردان نامحرم در انحای مختلف رفتار، مثل نحوه‌ی پوشش، نگاه، ‌حرف زدن و راه ‎رفتن است. بنابراین،حجاب وپوشش زن نیز به منزله‌ی یک حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرم است که قصد نفوذ و تصرف درحریم ناموس دیگران را دارند. همین مفهوم منع و امتناع در ریشه‌ی لغوی عفت نیز وجود دارد؛

حجاب و عفت

دو واژه‌ی «حجاب» و «عفت» در اصل معنای منع و امتناع مشترک‎اند. تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و عفت است، تفاوت بین ظاهر و باطن است؛ یعنی منع و بازداری در حجاب مربوط به ظاهر است، ولی منع و بازداری در عفت، مربوط به باطن و درون است؛ چون عفت یک حالت درونی است، ولی با توجه به این که تأثیر ظاهر بر باطن و تأثیر باطن بر ظاهر، یکی از ویژگی‌های عمومی انسان است؛ بنابراین، بین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و بازداری باطنی انسان، تأثیر و تأثّر متقابل است؛ بدین ترتیب که هرچه حجاب و پوشش ظاهری بیش‌تر و بهتر باشد، این نوع



خرید و دانلود  مقاله ای در مورد حجاب 10  ص


مدیریت اسلامی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

((بسم الله الرحمن الرحیم))

((وجوه تمایزمدیریت اسلامی باسایزمکاتب مدیریت))

درفصل نخست به بحث پیرامون(مدیریت اسلامی)ومفاهیم آن ازدیدگاه (مطلب)و(علم)پرداختیم.گفتیم که مدیریت اسلامی براساس ادله بیان شده پیش ازآن که (علم)باشدیک(مکتب)است وازهمین رووظیفه ی مکتب ارائه راه حلهائی است که بامفهوم عدالت خواهی سازگارباشد .اگرعلم هم خواهان این امراست که در(خدمت)مکتب یاتعالی انسانهاباشدبایدباسیرمطالعاتی مکتبی که دریک سیراکتشافی است بدین نتیجه رسیدکه جهان بینی حاکم برکاربرداین(علم)درحیطه(تولید)یک جهان بینی الهی ونشانه گرفته ازسرچشمه(وحی)است.لذاست که سیرمطالعاتی مکتبی پیرامون(مدیریت اسلامی)یک سیراکتشافی است وبایداز(روبنا)به(زیربنا)باشدکه باروش مطالعه(علمی)که از(زیربنا)به (روبنا)ویک سیرتکوینی است متفاوت است. همچنین نخستین مبنای(مدیریت اسلامی)که عبارت ازضرورت حضوری ووجودی (مکتب)است بیان شد.بدین معنا که ازابتدائی ترین اصول(مدیریت)که اسلامی هم باشداینست که ارزشهاوضدارزشهای آن مبتنی ومتکی بر(مکتب)حیات بخش اسلام باشد.اصولا(مدیریت)حتی درنظامهای گوناگون و مختلف جهان نیز همیشه برمبنای مکتبی استوار بوده است حال این مکاتب هرچند مادی یاالحادی ولی ازآنجا که اصولا مدیران دردوران سازمانها کارگزاران حکومتی وحکومتها در جوامع همیشه دارای یک سری ازارزشها وضدارزشها درذهنیات ویاتئوری های حکومتی برای خود بوده اند . لذامدیران نیزکه کارگزاران یامجریان سیاستهای فوق درسازمانها میباشند ناچارا در(مدیریت)پای بند بدان ارزشها بوده ومسلما مدیری در حیطه انجام مسئولیت خودموفق تربوده است که درجهت اهداف مکتبی نظام سیاسی حاکم برجامعه دردوران سازمان موفق ترباشد.اماوجه تمایز(مدیریت اسلامی)باااشکال دیگر(مدیریت)ها درجوامع کاپیتالیستی یاکمونیستی ویاهرنوع جامعه دیگری که اداره امورمردم دردست عده ای ازسردمداران حکومتهاست دراین نیست که نظامهای (مدیریت)دیگرصاحب (مکتب) یادرحقیقت ایدئولوژی یا(روش)خاص اداره نظام اجتماعی خودنمی باشد بلکه وجه تمایزدر(اسلامی)بودن نظام مدیریت کنونی ومتکی ومبتنی بودن این نظام برپایه اصول لامتغیر (وحی)وبیان شده توسط خداوند متعال وپیامبراکرم (ص)است ومادی یاالحادی بودن مکاتب(مدیریت)مقابل است.لذاساده اندیشی است اگرگروهی ازمدیران یاکارگزاران جوامع یامتخصصان (علم)مدیریت براین اندیشه باشند که در نظامهای سیاسی مختلف اگربرمسند(مدیریت)قرارمی گیرندبدون اتکاء بر(مکتب) یاارزشهای خاص حاکم برآن نظام یاجامعه ، گرداننده مسائل و موارد معتنا به دستگاه اداری خویش می باشند!درحالیکه برعکس ! آن نظام اداری نیز برای خودصاحب مکتبی است منتهی اگراین مکتب متکی بر(وحی) نیست متکی بر(عقل) یا(شهوت) یا(شهرت) انسانهائی است که حاکمیت سیاسی آن نظام را دراختیار دارند ومسلما این انسانها نیز تازمانی اجازه حضور ووجود به مدیران دردوران سازمانهای اجرائی کشور میدهند که آن ((مدیران))حداقل درچارچوب ارزشهای حاکم شده توسط آن گروه رهبردرسیاست ومذهب واقتصادو…عمل کنند هرچند اگرظاهرا اعتقادی هم بدین امرنداشته باشد.ازانرو ازمبانی لامتغیر((مدیریت))بخصوص اگر بخواهد اسلامی باشد((مکتب)) است وبعقیده نویسنده اصولا درهیچ زمان ومکان بشردر((مدیریت))زیردستان خود فاقد((مکتب))یا((روش))اداره امورجمع زیردست خودنبوده است حتی اگر بصورت دست نشانده عمل نموده باشد.

وجه دیگرتمایز یاافتراق مدیریت((اسلامی))با((مدیریت))در جوامع دیگر که تحت تاثیر مکاتب دیگر هستند نیز همین است که اصولا دراین شکل ازمدیریت چون ((مکتب))متکی بر((وحی))و((وحی))ازخارج ازعالم ((ماده))بربشرابلاغ گردیده است لذا امردست نشاندگانی یاحکومت((مردم))بر((مردم))یافردبر((مردم))وتشویق استثمار،استعمارواستحمارانسان راکاملا منتفی ساخته است.

بدین ترتیب ملاحظه میشود که چگونه ((الهی))بودن مکتب اسلام درمقابل مکاتب((مادی))دیگر باعث رهانیدن انسانها اززیریوغ انسانهای دیگرومدیران اززیریوغ کودتاگران ویازورمدان تاریخ درجهت تحمیل افکار وعقایدخودبرنوع بشرمیشود.

وجه تمایزدیگرمدیریت اسلامی با((مدیریت))درجوامع دیگر،حتی اگرمبتنی برمکاتب مختلف باشند که هستند ، اصل لامتغیربودن ارزشهای بیان شده برای همیشه زمان ومکان یادرحقیقت ارزش مستمروهمیشگی است که اصول بیان شده درمدیریت اسلامی واداره انسانها دارد که درمکاتب ((مادی))چنین ارزشی نمیتواند وجود داشته باشد.بدین ترتیب ازآنجاکه علوم مادی مبتنی بریک سیرمطالعاتی وتفکراتی تکوینی است لذا هر روزدرسراسر عالم انواع افکار وعقایداز جانب متفکران ، این مکاتب رادستخوش تغییرات ودگرگونی برارزشها میسازد چنانکه همانگونه که امروز ملاحظه میشودهنوز200سال ازعمر مارکس ومارکیست نگذشته است بیش از2000ماینفست برعقاید وافکار مارکس ولنین که یک مکتب الحادی ومبتنی برتکوین است نگاشته شده است ونوشتن این افکار تکوینی وتکمیل ارزشهای حاکم براین مکتب مادی باعث آن گردیده است که اگر پیروی هم براین تعالیم حضورداشته باشد ازگیجی وحیران بودن برهزارها راهی که بایک نام برسرراه اوقرارداده شده است متحیراست کدام راانتخاب وبرکدام ارزش صحه گذارد!؟

ودراین میان وضع ((مدیر))درچارچوب اداره سازمان که همان اداره انسانها وتحقق ارزشهای مکتبی حکومت درچارچوب نظام اداری سازمان است بسی دشوارتروگیج کننده تر است.لذامشاهده میشودکه امروز دردنیای شرق وغرب هرچند((مدیریت)) مبتنی برمکاتب ((سوسیالیست)) و ((کاپیتالیست))انجام وظیفه می نمایدوسعی درحفظ منافع این مکاتب درسازمانها دارد ولی درعمل این ((مدیران))برروی خطوط بسیلرکلی نظیر سرمایه، کار،کارگر،سودوزیان کار می کنندودرپرداختن به جزئیات درزمینه ارزشهای مکتبی غافل وعاجزهستند.چه اینکه درهردو بلوک شرق وغرب تنها محورهای سرمایه وسرمایه داری یاسوسیال وسوسیالیست رادرجامعه وسازمان تشکیل میدهند وواردشدن درجزئیات امرجزایجادتفرقه ها وتشتت وپراکندگی به لحاظ تنوع افکارواندیشه ها دراین زمینه ها چیزی رابدنبال ندارد.((مدیریت)) دراین سازمانها به لحاظ عدم حضور یک اعتقاد ((مکتبی))مشترک بین تمامی انسانهای مشغول دردرون سازمان صاحب یک وحدت عقیدتی یامکتبی که متعالی ترین وکارآمدترین شکل وحدت برای نوع بشراست نخواهدشدوناچارا بایدانسانهاراحول محورهای ((مادی))ونه ((مکتبی))یعنی باانگیزه های ((سود))افزائی و((پول))افزائی یاحول محور((دلار))و…هماهنگ ومشترک سازد.ازآنجا که این محورپول پرستی یاحرص وطمع بشرونوع انسانها که فاقد اخلاق ومکتب هستندهیچگاه سیری پذیر نیست ، بازهم حرکت انگیزه های ((مادی))دردرون سازمان حرکت قرصهای مسکنی است که پس ازپایان عمرمفیدواثرتسکین بخش آن قرص مجددا بیماررانیزمجددبه قرص دیگری است تاآنجاکه براثراعتیادبه این قرصها دیگر آثار قرص هم برروحیه وروان وی ازمیان رفته وانسانها رادچار خمودگی ، افسردگی ،بیکاری،بازنشستگی وسپس راهی خانه سالخوردگان وبالاخره قبرستان مردگان مینماید.



خرید و دانلود  مدیریت اسلامی


کمال انسان از نظر دین

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

بسم الله الرحمن الرحیم

عنوان تحقیق:

کمال انسان از نظر دین

تهیه کننده:

طاهره فتاحی

استاد مربوطه:

استاد قنبری

کمال انسان از نظر دین

کتاب: مبادى اخلاق در قرآن، ص 51

نویسنده: آیت الله جوادى آملى

خداى سبحان کمال محض و کمال‏آفرین است؛ هر چه از او ظهور کند کامل است. عالم و آدم از او ظهور کرده و هر دو از مظاهر کمال حقند، هم کمال نفسى دارند و هم از کمال نسبى برخوردارند : «ما ترى فى خلق الرحمن من تفاوت فارجع البصر هل ترى من فطور» (1) همه ذرات عالم هستى به سوى کمال در حرکتند و مسیر امر الهى را طى مى‏کنند، خداى سبحان به آسمانها و زمین فرمود: خواسته یا ناخواسته به سوى من بیایید، گفتند ما خواهانیم و با طوع و رغبت مى‏آییم: «فقال لها وللأرض اتیا طوعا أو کرها قالتا أتینا طائعین» (2) . انسان نیز تافته‏اى جدا بافته از جهان خلقت نیست، از این رو سعى مى‏کند با رسیدن به کمال مطلوب خود را با سایر مخلوقات وفق دهد وبا مجموعه جهان آفرینش هماهنگ سازد، راه هماهنگ شدن با نظام پیوسته جهان، در سیر به سوى کمال مطلوب، کسب فضایل اخلاقى است. اخلاق این توانایى را دارد که انسان متخلق را در این مسیر با این مجموعه هماهنگ کند، انسان نیز به طور طبیعى پذیراى چنین هماهنگى است و در مسیر کمال مطلق در حرکت است.

کمال در چیست؟

صاحبان علوم گوناگون، تفسیرهاى متنوع و متفاوتى از کمال انسان دارند. هر کسى کمال را در رشته علمى خاص خود مى‏داند؛ ولى آخرین سخن را کمال‏آفرین جهان هستى، خداى سبحان، مى‏گوید و چه کسى راستگوتر از اوست؟:

«و من أصدق من الله قیلا» (3) .

در علوم اعتبارى و قراردادى، صاحبان علوم ادبى، کسى را که در علوم‏ادبى‏جامع باشد، «کامل» مى‏نامند. آنان به کسى که لغت شناس ماهرودرفن لغت سرآمد باشد، «لغوى» و به کسى که در علم «اعراب» سرآمدباشد «نحوى» و به کسى که در فن شعر و قافیه و وزن شناسى ماهر باشد، «عروضى» و به کسى که جامع بین این رشته‏ها شده «ادیب کامل» مى‏گویند.

در علوم استدلالى، به کسى که در هندسه، ریاضیات و علوم تجربى، طبیعى و منطق سرآمد و ماهر باشد و با جمع این سه رشته بتواند در معارف الهیه، حقایق را به خوبى استنباط کند، «فیلسوف کامل» و «حکیم» مى‏گویند؛ ولى در علوم حقیقى و نزد اهل معرفت، کمال به معناى دیگرى تفسیر شده است. مرحوم سید حیدر آملى، که از عرفاى بنام امامیه و از معتقدان به ولاى اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم‏السلام) است مى‏گوید: به کسى که در علم شریعت، سرآمد و در علم طریقت، داراى کارآیى لازم و در علم حقیقت، صاحب بصر باشد، «شیخ» مى‏گویند. بنابراین، شیخ، انسان کاملى است که داراى این ویژگیهاى یاد شده باشد.

البته هر کدام از این علوم، اصطلاح خاص خود را داراست؛ در روایات معصومین (علیهم‏السلام) نیز آمده است که همه کمال، در امورى، مانند «تفقه در دین» است:

«الکمال کل الکمال التفقه فی الدین و..» . (4) .

تفقه در دین، عبارت از دین شناسى و دین باورى است. کسى که دین شناس نیست یا دین شناس است ولى دین باور نیست، فقیه نیست. «تفقه» در دین به معناى ماهر و ممحض بودن در دین است.

پایه علوم

دین، سلسله‏اى از مسائل نظرى و مسائل عملى است و کسى متفقه در دین است که در آنها سر آمد باشد. دین، هم دستور علم و هم دستور استغفار مى‏دهد. ذات اقدس اله به پیغمبر مى‏فرماید : «قل رب زدنى علما» (5) یعنى، به خدا بگو که بر علم من بیفزا. نیز خداوند در قرآن، بیان مى‏کند که پیغمبر چه علمى را از خدا طلب کند.

همه علومى که در تأمین سعادت و رفع نیازهاى بشرى سهم مؤثرى دارند از یک نظر، صبغه اسلامى و دینى دارند؛ چون فراهم کردن و فراگیرى آنها و نیز استفاده از آنها در رفع نیاز جامعه اسلامى واجب عینى یا کفایى است و علوم از این جهت «اسلامى» مى‏شود (البته براى اسلامى بودن علوم انسانى در رتبه اول و علوم تجربى در رتبه دوم معناى دقیقى است که خارج از بحث کنونى است) ؛ ولى قرآن کریم، علمى را که اساس و پایه همه علوم است که اگر باشد، علوم دیگر فراهم و به جا مصرف مى‏شود و اگر نباشد، علوم دیگر یا تحصیل نمى‏شود یا اگر تحصیل شود، به جا صرف نمى‏شود، به پیغمبر آموخت و فرمود:

«فاعلم انه لا اله الا الله و استغفر لذنبک» (6)

و آن، علم «توحید» است.

اگر کسى بداند در کل جهان، خالق، مدبر و مربى عالم و آدم، خداست و همه کمالها و جمالها را او آفریده و زمام آنها به دست اوست، قهرا در فراگیرى کمال از خدا غفلت نمى‏کند و اگر کامل شد، در نشر آن هم براى رضا خدا مى‏کوشد و قصور و دریغى نمى‏ورزد. این علم، علمى استدلالى است. عالم شدن به وحدانیت حق، کار آسانى نیست. ممکن است کسى بر اساس همان تفکر سنتى و عادى بگوید: «لا اله الا الله» اما، در برنامه‏هاى عملى او توحید ظهور نکند .

نشانه توحید عملى

توحید در برنامه‏هاى عملى آنگاه ظهور مى‏کند که انسان در آغاز و پایان هر کارى «خدا» بگوید:



خرید و دانلود  کمال انسان از نظر دین


قصص قرآن 1 258ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 258

 

بسم الله الرحمن الرحیم

تذکر لازم:

در اواخر تابستان سال 1346 خورشیدی دانشمند محترم و دوست عزیز و گرامی ما جناب آقای حاج سید محمد باقر موسوی همدانی که یکی از فضلای برجسته و فعال این عصر به شمار است بحجرة اینجانب آمدند و اوراقی ارائه نموده فرمودند ترجمة کتاب قصص القرآن استاد محمد احمد جاد المولی است، در فرصت کوتاهی که نصیبم شد آنرا بپارسی درآورده و با بیانی ساده و شیرین ترجمه کردم. آنگاه اضافه فرمودند که هرچند مؤلف در این کتاب سبک نوی به کار برده و مطالب آموزندة تاریخ را با قلمی ادیبانه به صورت داستان و قصه درآورده و از این رو کتابش بسیار جالب توجه و خواندنی گشته اما از نقص و اشتباه خالی نیست و احتیاج فراوان به نقد و اصلاح دارد و مطالبش ناگزیر باید بررسی و انتقاد شود و این خود در گرو وقت مناسبی است، و چنانکه گمان می رود مرا مجال آن نخواهد بود و از عهدة وقت و حوصله اینجانب خارج است و آنچه با خود اندیشیدم جز تو کسی را شایسته این امر ندیدم ناچار این کار باید به دست و همت والای تو انجام شود. سپس اوراق را بحقیر سپرده و تأکید فرمودند تا هر چه زودتر بدان اقدام شود.

نگارنده با این که همیشه خواستار طبع و نشر کتب سودمند بوده و هستم نخست از جهاتی این پیشنهاد را نپذیرفته از قبول آن امتناع می ورزم زیرا کتاب های فراوانی در این موضوع انتشار یافته که از همه نیکوتر قصص قرآن دانشمند معظم جناب آقای «سید صدر الدین بلاغی» است و بشیوه ای ساخته و پرداخته شده که مجالی برای همگنان باقی نمانده و یکی از بهترین کتب ادبی و فرهنگی این روزگار به شمار می رود. دوم مشاغل زیادی که اوقات شبانه روز اینجانب را فراگرفته بود و فرصتی برای پرداختن بدینکار باقی نبود. لذا تا چندی از اقدام بدین امر خودداری کرده و از انجام آن سرباز می زدم و در عین حال از تعویق و بجا نیاوردن سفارش دوست عزیزم نیز اکراه داشتم.

و از سوی دیگر هر روز با خطاهائیکه در کتب قصص انبیاء بویژه آن ها که بقلم روز و سبک رمانتیک تألیف شده بود روبرو شده بودم و در هنگام مطالعه اغلب آن ها را خای از لغزش و اشتباه و نقص نمی یافتم زیرا عموماً بتواریخی اعتماد کرده اند که با صدها غرض و سوء نیت تألیف شده و در نظر مطلعین هیچگونه اعتبار تاریخی ندارد و هر کدام آن ها خود دارای هزاران خرافه و موهوم است. اگر چه برخی از معاصرین آن کتب را از کهن ترین اسناد تاریخ اسلام پنداشته و مقالات تاریخی خود را به گمان خود از آن ها نقل نموده باشد.

بخصوص کتاب استاد جاد المولی که اشتباهات و نواقص زیادی داشت و لازم بود که در جائی گفته شود تا موجب گمراهی دیگران نگرد. چون وی در قصص انبیای پیشین غالباً اعتماد بر اسرائیلیّات کرده و یا این که کتاب خود را قصص قرآن نامیده داستان هایی را که در قرآن اشاره ای بدان ها نشده و از کتب مقدسه یهود است بدون ذکر سند نقل کرده و پاره ای از قصه ها را به طریق کتب یهود و مخالف قرآن آورده، و در نقل داستان های دوران اسلامی باجمال پرداخته، و از مبعث پیغمبر اسلام و نزول وحی و دعوت قریش و مبارزات سیزده سالة آن حضرت در مکة معظمه جز قصه بلال حبشی و قسمتی از معراج و هجرت سخنی بمیان نیاورده و نیز قضایای پس از هجرت را کاملاً ناقص گذاشته است، با این که شاید نیمی از قرآن اختصاص بدین امور دارد و قصص پیغمبران گذشته و امم آن ها در ضمن برای توجه مردم و با تسلیت رسول خدا ( و یا عبرت دیگران تطفلی ذکر شده است و نیز کتاب جناب آقای بلاغی منحصر به قصص دوران قبل از اسلام است و قسمت داستان های اسلامی آن که به مراتب از قصص انبیاء پیشین از نظر آموزندگی عالیتر و بهتر است هنوز منتشر نگشته از این رو حاجت بمانند چنین کتابی کاملاً باقی بود.

این جهات از یک سو و اصرار دوستان خاصه جناب آقای موسوی از سوی دیگر حقیر را بر آن داشت که چند روزی از ایام عمر کوتاه خویش بدینکار پردازم و آنرا بر مشاغل دیگر مقدم دارم.

سرانجام بحول و قوه و یاری خدا تصمیم گرفتم و کتابرا تصحیح و نواقص را تکمیل و اشتباهات را در پاورقی تذکر دادم و مطالب بی فائده ای که از غیر قرآن نقل شده بود حذف و بجای آن موضوعات سودمند را با اشاره بمآخذ آنها آوردم، و در هرکجا احتیاج به شرح بیشتری بود در حاشیه توضیح دادم، و سیره رسولخدا را از بعثت تا رحلت نگاشته بدان افزودم. و قضایایی را که استاد جادالمولی آورده بود بنوبه خویش ذکر کردم و چنان در کتاب استاد جادالمولی تصرف شده که نمی توان این کتابرا ترجمه آن دانست و لذا آنرا ترجمه و اقتباس گفتم تا امر مشتبه نشود و اشکالی بر مترجم محترم وارد نیاید.

و در ضمن برای کمک بخوانندگان عزیز و راهنمایی آن ها نقشه ای از مدینه منوره در عهد رسول خدا ( ازکتاب مکه و مدینه استاد احمد ابراهیم شریف و کتاب «فی منزل الوحی» اثر دکتر هیکل مصری تهیه کردم و آنرا تکمیل و تصحیح نموده به کتاب ملحق ساختم و چند سطری در توضیح آن نگاشتم. امید است مورد قبول پروردگار و استفاده جوانان به ویژه دانشجویان واقع گردد.

علی اکبر غفاری

عفی عنه

1347 ش

بسم الله الرحمن الرحیم

خلقت آدم

خدای متعال زمین را در دو روز آفرید، و در آن کوه ها قرار داد، و آنرا در میان همة کرات پر برکت نمود و در چهار روز رزق هر جنبندة محتاج روزی را تقدیر کرد، آنگاه بآسمان که در آن موقع بصورت گازی بود بپرداخت، پس آسمان و زمین را گفت باید خواه ناخواه بیایید، گفتند از سر طاعت و فرمانبرداری آمدیم.

آنگاه بعرش پرداخت و آفتاب و ماه را مسخر فرمود، و آن دو را محکوم کرد تا هر یک برای مدتی معین بجریان بیفتد، آنگاه فرشتگان را که همواره او را با حمد او تسبیح می گویند و اسم او را تقدیس و او را به خلوص عبادت می کنند بیافرید.

و سپس اراده و مشیتش تعلق گرفت و حکمتش اقتضا کرد که آدم و ذریة او را بیافریند تا در زمین ساکن گشته و آنرا را آبادان سازند، ملائک را از تصمیم خود خبر داد که بزودی مخلوق دیگری خلق میکند که در زمین به تکاپو برخیزند و بهر سویش روان شوند، و نسل خود را در اطراف آن بپراکنند، و از روئیدنیهایش بخورند و خیراتی را که در شکم آن است استخراج کنند و دسته دسته جانشین یکدیگر شوند.

ملائکه که خداوند ایشان را برای عبادت برگزید و نعمت خود را بر آنان فراوان کرده و مشمول فضل خود قرارشان داده و بخوشنودی خود موفقشان فرموده و بسوی اطاعت خود هدایتشان کرده بود چون این خبر را شنیدند ترسیدند مبادا این تصمیم جهت تقصیری اتخاذ شده باشد که از آنان سر زده، و یا فردی از افراد ایشان مخالفتی کرده باشد.



خرید و دانلود  قصص قرآن 1   258ص


عاشورا به روایت تاریخ 17ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع تحقیق :

گردآورنده : مرضیه طیرانی نیا

مدرسه راهنمایی اقبال لاهوری

« فهرست »

عنوان صفحه

مقدمه 1

شخصیت جهانی حسین(ع) 2

هدف از قیام امام حسین 3

چرا حسین (ع) زن و بچه را به کربلا آورده بود؟ 4

وصیت حسین‌(ع) 5

یک در مقابل هزار 6

مدرس غیرتمندی و آزادگی 7

سزاوار دل شکستن است. 8 حسین (ع) از دیدگاه دانشمندان غرب 9 سخنانی چند از امام حسین (ع)‌ 10

حادثه 11

زینب (س) مظهر فداکاری 12

پیروزی امام حسین 13

سخن آخر 14

منابع و مآخذ 15

« مقدمه »

سلام خدا بر تو ای حسین سالار شهیدان و بر روان فرزند برومند و برادران فداکار و کودک شیرخوارت و درود بی پایان بر ارواح آن پاکانی که با یک جهان شهامت جان خویش را در کف اخلاص نهاده در رکاب مقدست خود را قربان دین و شریعت نمودند و با دادن سرهای پرشور و هیجان خود از حریم قرآن و عترت دفاع کردند، و با ریختن خون خویش درخت فرخنده اسلام را آبیاری و تربت خجسته کربلا را رنگین ساخته و با صورتی آغشته به خون لبخند زنان پیک مرگ را استقبال نمودند و مزار خود را قبله‌گاه ارباب معرفت.

1

« شخصیت جهانی حسین (ع)‌ »

شخصیت و عظمت حسین (ع) همه جا را فرا گرفته است، تمام انسانهای بیدار از فداکاری و گذشت و حوانمردی حسین در راه احیاء دین، حق و عدالت و ریشه کن کردن باطل و ظلم و نا امنی سخن می‌گویند، هر کسی با زبانی از این مرد بزرگ و پیروز در هر عصری به بزرگی یاد میکند. خاطره بسیار جانگداز و بسیار آموزنده عاشورا، بزرگترین فداکاری‌ها را به بشر می‌آموزد این است که طرفداران باطل و آنانکه چون زالو به جان اجتماع افتاده و خون مردم بی‌پناه را می خورند از نام حسین (ع) و غوغای عاشورا حسین (ع) هراسناکند. قیام او منبع الهام بخش، برای به ثمر رساندن حق و عدالت بود، او در شدیدترین مخاطرات تا توان داشت ضد ظلم فریاد زد و انسانها را به این مبارزه پرشور ودامنه دار، علیه ستم و جنایت دعوت نمود. آن چنان همت او بلند بود که اعلاء کلمه حق و انقراض باطل از همه چیز خود گذشت. او برای نجات جان اسلام از طوفانهای بنی امیه و طرفداران خوش رقص آنان، با این بیان قاطع به جهانیان ثابت کرد که هرگز زیر بار ذلت و خواری نخواهد رفت.



خرید و دانلود  عاشورا به روایت تاریخ 17ص