لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
بسم الله الرحمن الرحیم
عنوان تحقیق:
کمال انسان از نظر دین
تهیه کننده:
طاهره فتاحی
استاد مربوطه:
استاد قنبری
کمال انسان از نظر دین
کتاب: مبادى اخلاق در قرآن، ص 51
نویسنده: آیت الله جوادى آملى
خداى سبحان کمال محض و کمالآفرین است؛ هر چه از او ظهور کند کامل است. عالم و آدم از او ظهور کرده و هر دو از مظاهر کمال حقند، هم کمال نفسى دارند و هم از کمال نسبى برخوردارند : «ما ترى فى خلق الرحمن من تفاوت فارجع البصر هل ترى من فطور» (1) همه ذرات عالم هستى به سوى کمال در حرکتند و مسیر امر الهى را طى مىکنند، خداى سبحان به آسمانها و زمین فرمود: خواسته یا ناخواسته به سوى من بیایید، گفتند ما خواهانیم و با طوع و رغبت مىآییم: «فقال لها وللأرض اتیا طوعا أو کرها قالتا أتینا طائعین» (2) . انسان نیز تافتهاى جدا بافته از جهان خلقت نیست، از این رو سعى مىکند با رسیدن به کمال مطلوب خود را با سایر مخلوقات وفق دهد وبا مجموعه جهان آفرینش هماهنگ سازد، راه هماهنگ شدن با نظام پیوسته جهان، در سیر به سوى کمال مطلوب، کسب فضایل اخلاقى است. اخلاق این توانایى را دارد که انسان متخلق را در این مسیر با این مجموعه هماهنگ کند، انسان نیز به طور طبیعى پذیراى چنین هماهنگى است و در مسیر کمال مطلق در حرکت است.
کمال در چیست؟
صاحبان علوم گوناگون، تفسیرهاى متنوع و متفاوتى از کمال انسان دارند. هر کسى کمال را در رشته علمى خاص خود مىداند؛ ولى آخرین سخن را کمالآفرین جهان هستى، خداى سبحان، مىگوید و چه کسى راستگوتر از اوست؟:
«و من أصدق من الله قیلا» (3) .
در علوم اعتبارى و قراردادى، صاحبان علوم ادبى، کسى را که در علومادبىجامع باشد، «کامل» مىنامند. آنان به کسى که لغت شناس ماهرودرفن لغت سرآمد باشد، «لغوى» و به کسى که در علم «اعراب» سرآمدباشد «نحوى» و به کسى که در فن شعر و قافیه و وزن شناسى ماهر باشد، «عروضى» و به کسى که جامع بین این رشتهها شده «ادیب کامل» مىگویند.
در علوم استدلالى، به کسى که در هندسه، ریاضیات و علوم تجربى، طبیعى و منطق سرآمد و ماهر باشد و با جمع این سه رشته بتواند در معارف الهیه، حقایق را به خوبى استنباط کند، «فیلسوف کامل» و «حکیم» مىگویند؛ ولى در علوم حقیقى و نزد اهل معرفت، کمال به معناى دیگرى تفسیر شده است. مرحوم سید حیدر آملى، که از عرفاى بنام امامیه و از معتقدان به ولاى اهل بیت عصمت و طهارت (علیهمالسلام) است مىگوید: به کسى که در علم شریعت، سرآمد و در علم طریقت، داراى کارآیى لازم و در علم حقیقت، صاحب بصر باشد، «شیخ» مىگویند. بنابراین، شیخ، انسان کاملى است که داراى این ویژگیهاى یاد شده باشد.
البته هر کدام از این علوم، اصطلاح خاص خود را داراست؛ در روایات معصومین (علیهمالسلام) نیز آمده است که همه کمال، در امورى، مانند «تفقه در دین» است:
«الکمال کل الکمال التفقه فی الدین و..» . (4) .
تفقه در دین، عبارت از دین شناسى و دین باورى است. کسى که دین شناس نیست یا دین شناس است ولى دین باور نیست، فقیه نیست. «تفقه» در دین به معناى ماهر و ممحض بودن در دین است.
پایه علوم
دین، سلسلهاى از مسائل نظرى و مسائل عملى است و کسى متفقه در دین است که در آنها سر آمد باشد. دین، هم دستور علم و هم دستور استغفار مىدهد. ذات اقدس اله به پیغمبر مىفرماید : «قل رب زدنى علما» (5) یعنى، به خدا بگو که بر علم من بیفزا. نیز خداوند در قرآن، بیان مىکند که پیغمبر چه علمى را از خدا طلب کند.
همه علومى که در تأمین سعادت و رفع نیازهاى بشرى سهم مؤثرى دارند از یک نظر، صبغه اسلامى و دینى دارند؛ چون فراهم کردن و فراگیرى آنها و نیز استفاده از آنها در رفع نیاز جامعه اسلامى واجب عینى یا کفایى است و علوم از این جهت «اسلامى» مىشود (البته براى اسلامى بودن علوم انسانى در رتبه اول و علوم تجربى در رتبه دوم معناى دقیقى است که خارج از بحث کنونى است) ؛ ولى قرآن کریم، علمى را که اساس و پایه همه علوم است که اگر باشد، علوم دیگر فراهم و به جا مصرف مىشود و اگر نباشد، علوم دیگر یا تحصیل نمىشود یا اگر تحصیل شود، به جا صرف نمىشود، به پیغمبر آموخت و فرمود:
«فاعلم انه لا اله الا الله و استغفر لذنبک» (6)
و آن، علم «توحید» است.
اگر کسى بداند در کل جهان، خالق، مدبر و مربى عالم و آدم، خداست و همه کمالها و جمالها را او آفریده و زمام آنها به دست اوست، قهرا در فراگیرى کمال از خدا غفلت نمىکند و اگر کامل شد، در نشر آن هم براى رضا خدا مىکوشد و قصور و دریغى نمىورزد. این علم، علمى استدلالى است. عالم شدن به وحدانیت حق، کار آسانى نیست. ممکن است کسى بر اساس همان تفکر سنتى و عادى بگوید: «لا اله الا الله» اما، در برنامههاى عملى او توحید ظهور نکند .
نشانه توحید عملى
توحید در برنامههاى عملى آنگاه ظهور مىکند که انسان در آغاز و پایان هر کارى «خدا» بگوید:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
زندگینامه کمال الملک
ظهور کمال الملک در عرصه نگارگری ، حلول اندیشه های نوینی را در فنون نقاشی سبب گردید و فصل تازه ای را در بخش هنرهای تجسمی ایران گشود. از ویژگیهای کمال الملک می توان سنت شکنی ، ابداع و نوآوری در سبک و روش ، بکارگیری عناصر تشکیل دهنده ی نقاشی ، قدرت تصویر لحظات با تمام کیفیت و ابعاد در زمانی که هنوز"پرسپکتیو" شناخته نشده بود و فزون بر همه ی اینها اتخاذ شیوه های نوین نگارگری در ثبت واقعیت ها و به دور داشتن قلم و رنگ از پوچی و وهم پردازی در زمانی که کمتر کسی جسارت و شهامت ثبت آن را داشته است ، ذکر کرد. کمال الملک متهورانه سرگذشت حساس اجتماعی و سیاسی خود را در گرو این واقعیت گرایی نهاد و گزینش این سبک ، منشاء تحولات و اندیشه هایی در جریان هنر و سیاست آن روزگار گردید.
محمد غفاری فرزند میرزا بزرگ به سال 1224 شمسی در یکی از قراء کاشان متولد شد. خانواده ی او مخصوصا عمویش ((صنیع الملک)) از نقاشان زبردست بود که با او به تهران آمد و در مدرسه ی دارالفنون به تحصیل پرداخت که در ضمن آن هم نقاشی می کرد تا جایی که تابلو های او توجه ناصرالدین شاه را جلب کرده و او را به دربار برد و لقب (کمال الملک) را به او داد.
نخستین تابلوی او بعد از گرفتن لقب کمال الملک « تابلوی تالار آیینه» است که از شاهکارهای او به شمار می رود. وقتی کمال الملک مشغول کشیدن این تابلو بود مطلع شد که مقداری از طلاهای تخت طاووس سرقت شده که حسودان آن را به کمال الملک نسبت دادند ؛ ولی بعداً سرایدار اقرار به دزدی کرد و کمال الملک از شر تحریکات حسودان نجات یافت.
وی در دربار ناصرالدین شاه بسیار تقرب یافت و برای هر تابلو ، شاه مقدار زیادی اشرفی ، هم چنین نشان و مدال و کمربند و شمشیربند مرصع و انگشتر الماس به او اعطا می کرد. او به علت اینکه مدتی معلم نقاشی شاه بود ، لقب «نقاش باشی» را گرفت.
از خلق تابلوی تالار آیینه دیری نگذشته بود که ناصر الدین شاه قاجار با مشاهده ی وضع اسفناک داخلی و فزونی گرفتن هرج و مرج و فساد دربار و توطئه دشمنان داخلی و خارجی ایران فرصت را مغتنم شمرده و به عنوان مطالعه و تکمیل هنر خود و باطناً به منظور رهایی از چنگال حکومت و درباریان عازم اروپا شد.
این سفر که پنج سال به طول انجامید کمال الملک را با دنیای نوینی از هنر آشنا نموده و چشم اندازهای وسیعی در برابرش گشود. در این مسافرت کمال الملک با دقت و امانت بسیار از روی آثار بزرگان نقاشی اروپا نسخه برداری کرد. وی در
موزه های (لوور) و (ورسای) از روی تابلوهای رامبراند و دیگر تابلو های پر ارزشی تهیه کرد که همه در موزه های سلطنتی و کتابخانه ی مجلس نگاهداری می شود.
کمال الملک همچنان در اروپا روزگار می گذرانید تا زمانی که بین او و مظفرالدین شاه که برای دومین بار به اروپا سفر کرده بود ، ملاقاتی دست داد. مظفرالدین شاه در این دیدار از او درخواست مراجعت به ایران را نمود و کمال الملک به امید دگرگونی و تغییرات اساسی ، در میهن و به سودای بهره گیری از اندیشه و افکار و هنر پرورش یافته اش در راه اصلاحات اساسی به کشور بازگشت اما پس از بازگشت هم چنان از دربار ناراضی بود.
در همان موقع و در زمان رئیس الوزرایی سردار سپه ، مدرسه صنایع مستظرفه به نام کمال الملک تأسیس و تابلوهای او در آنجا جمع آوری و حفظ شد.
مجددا سعایت و توطئه درباریان ، تنگ نظری و حقد و حسد رقیبان و وضع آشفته و ناگوار مردم ، موجبات دلگیری و تألمات روحی او را فراهم نمود و این وضعیت او را ناگزیر کرد که یکی دو سال روزگار را به سختی بگذراند و پس از آن به عنوان زیارت و بیشتر به قصد استخلاص خود از چنگال حکومت و نجات از نحوست دربار ، عازم عتبات عالیات شد و نزدیک به دو سال در کشور عراق اقامت گزید. تابلوهای «عرب خوابیده» و «میدان کربلای معلی» که در آنجا کشیده شده ، تبلور عینی و مصداق بارز تعهد هنری و قلم مردمی آن هنرمند است.
کمال الملک با خواهر مفتاح الملک ازدواج کرد و دارای یک دختر و سه پسر شد. از طرفی برادرش ابوتراب خان - که او نیز نقاش بود - خود را مسموم کرد و دو دخترش را به کمال الملک سپرد.
کمال الملک در سال 1306 تقاضای بازنشستگی کرد و به حسین آباد در نیشابور رفت و در ملک شخصی خود زندگی می کرد که بعضی از مستشرقین از او در آن ده دیدن کردند. در اواخر عمرش بر اثر پرتاپ سنگی یک چشم او نابینا شد. وی در 27 مرداد ماه 1319 در سن 95 سالگی در نیشابور بدرود حیات گفت و جنازه اش در مقبره ی شیخ عطار نیشابوری به خاک سپرده شد.
قرائن نشان می دهد که می توان کمال الملک را در زمره ی کسانی به حساب آورد که در جهت وصول به مقاصد واهداف مترقی و اصلاحی ، به زمینه های موجود در جامعه بی توجه نبوده و برای احیاء ارزش های از دست رفته و ایجاد تسهیلات و امکاناتی برای رشد فضیلت و هنر و آگاهی ، زمان را مغتنم شمرده و با درایت و محاسبه ی زمان ، اوضاع را تحت توجه قرار داده اند. اگر چه در تحقق این مفاهیم و معانی آن چنان که باید و شاید موفق نمی نماید ( که این بی شک نه از خبث طینت او، که از تفکر حاکم براندیشه ی انسان آن روزگار و ضعف ایدئولوژیکی فرزانگان و اندیشمندان آن روز مایه می گیرد) ؛ ولی با تمام اینها شاید بتوان از کمال الملک به عنوان انسانی پویا و علاقه مند به اعتلای فرهنگ و هنر آن مقطع از تاریخ هنر ایران نام برد، نه به عنوان کسی که تعمداً به صاحبان قدرت روی آورده استتابلوی تالار آیینه یکی از نقاشی های شگفت انگیز کمال الملک به شمار می آید. او در این اثر"انگیزه" ی هنرمند در ضبط حقایق تلخ و اندوهبار تاریخ و بازگو نمودن مصائب مردم از ستم شاهان ، که بهترین مظاهر ایام ستمشاهی آنان همین باقیمانده ی قصرها و عمارتهای به جای مانده است، را ترسیم می کند.
اثر او زنده ترین سند تاریخی در افشای سلطنت ها و اسراف و حیف و میل حکومتهای جابرانه ی دوران است. او طی پنج سال مداومت در امر به پایان بردن تابلوی تالار آیینه ، گوشه ای از جبروت و خود کامگی رژیم قاجار را بر ویرانه های این آب و خاک ثبت نموده
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 35
مرکز آموزش علمی – کاربردی
فرهنگ و هنر
نام تحقیق :
کمال الملک کمال هنر
تهیه و تنظیم :
الهام دانشور قاسم پور
زهرا حسن زاده – زهرا مسعودی پناه
استاد راهنما :
عباسعلی قربان نژاد
فهرست مندرجات مطالب
عنوان صفحه
مقدمه 3
بخش اول : زندگی کمال الملک 4
بخش دوم : کمال الملک آفریننده ی زیبائی 8
تابلوی تالار آئینه 10
بخش سوم : هنر کمال الملک 12
بخش چهارم : کمال الملک سنت شکن و سنت گذار 16
بخش پنجم : سفر به اروپا و نتایج آن 21
بخش ششم : آثاری که در بغداد خلق شد 23
بخش هفتم : نقاشی ها و آثار کمال الملک 25
آثار استاد 28
بخش هشتم : اخلاق کمال الملک 31
فهرست منابع و مأخذ 34
مقدمه
محمد غفاری ملقب به کمال الملک مردی از کاشان بود. وی فردی روشنفکر و احساساتی بود و اندیشه های نوینی در سر داشت.
او در خانواده ای هنرمند متولد شده بود که اکثر افراد آن نقاشهای برجسته ای بودند.
کمال الملک نقاشباشی دربار قاجار بود. او تمام تلاش خود را صرف هنر ایران زمین می کرد از جمله کوششهای او در این زمینه، تأسیس مدرسه ی «صنایع مستظرفه» بود. که اکثر رشته های هنری از جمله (نقاشی، مجسمه سازی، منبت کاری، موزائیک و قالی بافی) تعلیم داده می شد.
کمال الملک هنر اصلی را در خلاقیت هنرمند می دانست و اعتقاد داشت که انسان در هر شرایطی باید پشتکار داشته باشد تا به هدفش برسد.
یک هنرمند قبل از آنکه یک هنرمند قابل باشد باید یک انسان با اخلاق باشد. کمال الملک به تعبیر دیگران انسانی فهیم – خوش معاشرت و دوست داشتنی بود و برای کمک به دیگران از هیچ کوشش (مادی و معنوی) فروگذار نبود و در زمان خود محبوب همگان شده بود.
وی جسارت این را داشت که نقاشی و هنر ایران زمین را از پوچی و هم پردازی و تقلیدها رها سازد و شیوه ی نوینی را در عرصه ی نگارگری ابداع کند وضع تازه ای در بخش هنرهای تجسمی بخشد.
آثار کمال الملک در تاریخ هنر ایران از حیث استادی و مهارت با آثار بهترین نقاشان جهان برابری می نمود.
بخش اول
زندگی کمال الملک
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
کمالالملک
مقدمه:
محمد غفاری معروف به کمالالمُلک نقاش ایرانی (حدود ۱۲۲۷ تا ۱۳۱۹ ش) یکی از مشهورترین و پر نفوذترین شخصیتهای تاریخ هنر معاصر ایران به شمار میآید.
با کار او جریان دویست سالهٔ تلفیق سنتهای ایرانی و اروپایی به پایان میرسد و سنت طبیعتگرایی اروپایی در قالب نوعی هنر آکادمیک تثبیت میشود.
'کمالالمُلک'
کمال الملک
تولد
۱۲۲۷ خورشیدیکاشان , خراسان
مرگ
۲۷ مرداد ۱۳۱۹نیشابور , خراسان
آرامگاه
کنار مقبره عطار نیشابوری در نیشابور
نام دیگر
محمد غفاری
لقبها
نقاش باشیپیشخدمت حضور همایونیکمالالملک ۱۲۶۹
زمینه فعالیت
نقاش
ملیت
ایران
دوره
قاجار
محل زندگی
کاشان , تهران و پاریس
همسر
زهرا خانم ازدواج ۱۲۶۲ -درگذشته ۱۲۹۷
فرزندان
دخترش نصرت (زاده ۱۲۶۳)پسرش حسینعلی خان (درگذشته ۱۲۹۶)
آثار
تالار آینه
[ویرایش] زندگی و کار
کمال الملک یا محمد غفاری در کاشان زاده شد سالهای کودکی خود را در کاشان گذراند. در نوجوانی به تهران رفت و در مدرسه دارالفنون زیر نظر علی اکبر خان مزین الدوله آغاز به هنرآموزی کرد. ناصر الدین شاه به هنگام بازدید از این مدرسه کار او را پسندید و وی را به دربار فراخواند. دیری نگذشت که شاه به او لقب «نقاش باشی و پیشخدمت حضور همایونی» داد. (۱۲۶۱ ش) فعالیت مستمر او در مقام نقاش دربار و معلم شاه بسیار مقبول افتاد و از این رو لقب «کمال الملک» گرفت. پرده معروف به تالار آینه از جمله مهمترین آثاری بود که در این سالها به وجود آورد.
پس از کشته شدن ناصر الدین شاه کمال الملک برای مطالعه به اروپا رفت. (۱۲۷۶ ش) مدتی بیش از سه سال را در فلورانس، رم و پاریس گذرانید؛ و در موزهها به رونگاری از آثار استادانی چون رامبراند و تیسین پرداخت. در پاریس با فانتن لاتور آشنا شد. سفر اروپا تأثیری مثبت در اسلوب کار و حتی طرز دید او گذاشت. او به دستور مظفر الدین شاه به ایران بازگشت (۱۲۷۹ ش) و کار در دربار را ادامه داد، ولی عملاً نتوانست با خواستهای شاه جدید کنار بیاید. به عراق رفت و چند سالی را در آنجا گذرانید. (۱۲۸۰ تا ۱۲۸۳ش) پردههای زرگر بغدادی (۱۲۸۰ ش) و میدان کربلا (۱۲۸۱ ش) را به هنگام اقامتش در عراق نقاشی کرد. او اگرچه به مشروطه خواهان متمایل بود (پرده علیقلی خان بختیاری (سردار اسعد) گواه آن است) در جنبش مشروطه مشارکت مستقیم نداشت. در سالهای بعد مدیریت مدرسه صنایع مستظرفه را بر عهده گرفت. در این مدرسه با کوشش فراوان به پرورش شاگردان همت گماشت که زبدهترین شان خود استادانی در مکتب او شدند. سرانجام به دلیل اختلافاتی که با وزیران معارف بر سر استقلال مدرسه پیدا کرد، از کار تدریس و شغل دولتی دست کشید (۱۳۰۶ ش) و به ملک شخصی خود در حسین آباد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
کمال الدین بهزاد
کمال الدین بهزاد نقاش مینیاتورساز ایرانی قرن دهم هجری است، که با نوآوریهای خود دگرگونیهایی در شیوه مینیاتورسازی ایران پدید آورد. تاریخ تولد و وفاتش به درستی معلوم نیست. در هرات به دنیا آمد. در کودکی پدر و مادرش را از دست داد. نوشته اند امیر روح الله معروف به میرک خراسانی، نقاش و کتابدار سلطان حسین بایِقِرا، پادشاه تیموری (سلطنت 911-873 هـ ق)، پرورش او را به عهده گرفت. در چنین محیطی کمال الدین به هنر علاقه مند شد. نخست مشق خط آموخت. سپس به فراگیری تذهیب پرداخت و نقاشی را نزد استادش میرک خراسانی آموخت. گفته شده است که او از پیرسید احمد تبریزی نیز که با نقاشی چین آشنا بود، درس نقاشی گرفت. در آن دوران، دربار سلطان حسین بایقرا مرکز ادب، هنر و علم بود. هنرمندی بهزاد توجه سلطان و وزیر ادب دوست او، امیر علیشیرنوایی، را جلب کرد و بهزاد به ریاست کتابخانه سلطان حسین گماشته شد.
بهزاد پس از برافتادن سلسله تیموریان خراسان، به دست شیبک خان ازبک، باز هم در هرات ماند. پس از غلبه شاه اسماعیل صفوی بر ازبکان، همراه او به تبریز رفت و به ریاست کتابخانه شاهی منصوب شد (928 هـ ق). بهزاد تا پایان عمر در تبریز ماند و به نقاشی و آموزش مینیاتور پرداخت و در همانجا درگذشت.
از بهزاد آثار گوناگونی بر جای مانده است. از نخستین آثارش تصویری از امیر علیشیرنوایی در باغ است. شش تصویر برای نسخه ای از بوستان سعدی که در کتابخانه قاهره، پایتخت مصر، نگهداری می شود و همچنین تصویرهای خمسه نظامی، که در موزه بریتانیایی است، از آثار معروف او هستند. او چهره سلطان حسین بایقرا، شیبک خان ازبک، شاه تهماسب صفوی و بعضی از شخصیتهای تاریخی گذشته، مانند سلطان محمد خوارزمشاه (فوت 617 هـ ق)، را تصویر کرده است.
بهزاد در انتخاب و ترکیب رنگها و به کاربردن آنها دقت و مهارت بسیار داشت. او رنگهای سرد، مانند سبز و آبی را، برای تصویر محیط خانه و رنگهای گرم، چون زرد ونارنجی را، برای تصویر کوچه و بازار به کار می برد. تناسب تک تک اجزای تصویر با مجموعه آن از ویژگیهای کار بهزاد است. او به تصویر کردن انسان و زندگی او توجه ویژه ای داشت و توانست حالات روحی را به خوبی در چهره ها نشان بدهد. بسیاری از آثار بهزاد از زندگی روزمره مردم الهام گرفته است، از نمونه های این نوع نقاشی او دو تابلوی گدا سیه چرده و مرد توانگر و روستاییان در کشتزارهاست و همچنین او صحنه هایی از مجلس درس و بحث و عبادت در مسجد تصویر کرده است.
بهزاد برجسته ترین استاد نقاش عصر خود بود. او تحولی در شیوه مینیاتورسازی به وجود آورد. سنت نقاشی خراسان قدیم (مکتب هرات) را به تبریز منتقل کرد. بهزاد شاگردان برجسته ای چون آقامیرک، سلطان محمد عراقی و میرمصور اصفهانی را تربیت کرد. شیوه کار او بر نقاشان و تصویرگران دوره های بعد تاثیر گذاشت. نقاشان هراتی سبک او را در بخارا رواج دادند. مهاجرت بعضی از نقاشان هراتی به هند نیز سبب گسترش سبک او در این سرزمین شد. بعضی از کارهای بهزاد بدون امضاست، از این رو بسیاری از آثاری که کار او شمرده می شوند اثر کسانی است که از شیوه او تقلید کرده اند. در نتیه تنها با تشخیص سبک بهزاد از دیگران می توان نقاشیهای او را بازشناخت.
بعضی از آثار بهزاد در موزه ها و کتابخانه هایی چون کتابخانه موزه گلستان، کتابخانه قاهره در مصر، موزه بریتانیایی در لندن، موزه لوور در پاریس، و موزه سن پطرزبورگ در روسیه نگهداری می شوند.
منابع و مآخذ:
نام کتاب: فرهنگنامه کودکان و نوجوانان جلد هفتم «ب- پ»
پدید آورنده: شورای کتاب کودک
ناشر: شرکت تهیه و نشر فرهنگنامه کودکان و نوجوانان
چاپ: 1380