لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
بسم الله الرحمن الرحیم
عنوان تحقیق:
تواضع و فروتنی
تهیه کننده:
طاهره فتاحی
استاد مربوطه:
استاد باباپور
تواضع و فروتنى
اشاره
ناگفته پیداست که تواضع و فروتنى نقطه مقابل تکبر و فخرفروشى است و جدا سازى بحثهاى کامل این دو از یکدیگر مشکل یا غیر ممکن است و لذا هم در آیات و روایات اسلامى و هم در کلمات بزرگان اخلاق این دو به یکدیگر آمیخته شده است، نکوهش از یکى ملازم تمجید و ستایش از دیگرى است و ستایش از یکى همراه با نکوهش از دیگرى مىباشد، درست مثل اینکه بحثهاى مربوط به ستایش و تمجید از علم جداى از نکوهش از جهل نیست و نکوهش از جهل همراه ستایش علم است.
با این حال مفهوم این سخن آن نیست که ما بحثهاى مربوط به تواضع را نادیده گرفته و به آنچه در بحث زشتى تکبر و استکبار گفتیم بسنده کنیم. بخصوص اینکه نسبتبین تکبر و تواضع به اصطلاح نسبت میان ضدین است نه وجود و عدم. هم تکبر یک صفت وجودى است و هم تواضع و هر دو در مقابل یکدیگر قرار دارند، نه از قبیل وجود و عدم که سخن از یکى الزاما همراه با نفى دیگرى باشد.
در روایات اسلامى نیز به این معنى اشاره شده است از جمله از على(ع) مىخوانیم: «ضادوا الکبر بالتواضع; به وسیله تواضع با تکبر که ضد آن است مقابله کنید». (1)
با این اشاره به قرآن باز مىگردیم و آیات مربوط به مساله تواضع را گلچین کرده، مورد بررسى قرار مىدهیم(هر چند آیاتى که به کنایه یا به ملازمه به آن اشاره مىکند بیش از اینها است).
1- یایها الذین آمنوا من یرتد منکم عن دینه فسوف یاتى الله بقوم یحبهم و یحبونه اذلة على المؤمنین اعزة على الکافرین... (سورهمائده،آیه54)
2- و عباد الرحمن الذین یمشون على الارض هونا و اذا خاطبهم الجهلون قالوا سلاما (سورهفرقان،آیه63)
3- واخفض جناحک لمن اتبعک من المؤمنین (سورهشعراء،آیه215)
ترجمه
1- اى کسانى که ایمان آوردهاید! هر کس از شما، از آیین خود بازگردد(به خدا زیانى نمىرساند;) خداوند به زودى جمعیتى را مىآورد که آنها را دوست دارد و آنان(نیز) او را دوست دارند; در برابر مؤمنان متواضع، در برابر کافران سرسخت و نیرومندند.
2- بندگان(خاص خداوند) رحمان، کسانى هستند که با آرامش و بى تکبر بر زمین راه مىروند; و هنگامى که جاهلان آنها را مخاطب سازند(و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام مىگویند(و با بى اعتنایى و بزرگوارى مىگذرند).
3- (اى پیامبر) بال و پر خود را براى مؤمنانى که از تو پیروى مىکنند بگستر(و نسبتبه آنها تواضع و مهربانى کن).
تفسیر و جمعبندى
در نخستین آیه مورد بحثسخن از گروهى از مؤمنان به میان آمده که مشمول فضل و عنایات الهى هستند هم خدا را دوست مىدارند و هم محبوب پروردگارند.
یکى از اوصاف بارز آنها این است که در برابر مؤمنان متواضعند: (اذلة على المؤمنین) و در برابر کافران نیرومند و قوى هستند (اعزة على الکافرین).
«اذلة» جمع «ذلول» و «ذلیل» از ماده «ذل» (بر وزن حر) در اصل به معنى نرمى و ملایمت و تسلیم است در حالى که «اعزة» جمع «عزیز» از ماده «عزة» به معنى شدت است، حیوانات رام را «ذلول» مىگویند چون ملایم و تسلیمند و «تذلیل» در آیه ذللت قطوفها تذلیلا اشاره به سهولت چیدن میوههاى بهشتى است.
گاه ذلت در مواردى به کار مىرود که معنى منفى دارد و آن در جایى است که از سوى غیر به انسان تحمیل مىشود وگرنه در ماده این لغت مفهوم منفى ذاتا وجود ندارد(دقت کنید).
به هر حال آیه فوق دلیل روشنى بر اهمیت تواضع و عظمت مقام متواضعین است، تواضعى که از درون جان انسان برخیزد و براى احترام به مؤمنى از مؤمنان و بندهاى از بندگان خدا باشد.
در دومین آیه باز اشاره به اوصاف برجسته و فضائل اخلاقى گروهى از بندگان خاص خداست که در طى آیات سوره فرقان از آیه63 تا آیه 74 دوازده فضیلتبزرگ براى آنها ذکر شده است و جالب اینکه نخستین آنها همان صفت تواضع است، این نشان مىدهد همان گونه که «تکبر» خطرناکترین رذائل است، تواضع مهمترین یا از مهمترین فضائل مىباشد، مىفرماید:
«بندگان خاص خداوند رحمان کسانى هستند که با آرامش و بى تکبر بر زمین راه مىروند» (و عباد الرحمن الذین یمشون على الارض هونا)
«هون» مصدر است و به معنى نرمى و آرامش و تواضع است و استعمال مصدر در معنى اسم فاعل در اینجا به خاطر تاکید است، یعنى آنها چنان آرام و متواضعند که گویى عین تواضع شدهاند و به همین دلیل در ادامه آیه مىفرماید: «و اذا خاطبهم الجهلون قالوا سلاما; و هنگامى که جاهلان آنها را مخاطب سازند(و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام مىگویند(و با بى اعتنایى و بزرگوارى مىگذرند)».
و در آیه بعد از آن سخن از تواضع آنها در برابر ذات پاک خداست مىفرماید: «والذین یبیتون لربهم سجدا و قیما; آنها کسانى هستند که شبانگاه براى پروردگارشان سجده و قیام مىکنند(و به بندگى و عبادت مىپردازند)».
«راغب» در کتاب «مفردات» مىگوید: «هون» دو معنى دارد یکى از آنها خضوع و نرمشى است که از درون جان انسان بجوشد که این شایسته ستایش است(سپس به آیه مورد بحث اشاره مىکند) و در حدیث نبوى آمده است المؤمن هین لین. (2) دوم خضوع و تذللى است که از سوى دیگرى بر انسان تحمیل شود و او را خوار کند.
ناگفته پیداست که منظور از الذین یمشون على الارض هونا این نیست که فقط راه رفتن آنها متواضعانه است، بلکه منظور نفى هرگونه کبر و خودخواهى است که در تمام اعمال انسان و حتى در کیفیت راه رفتن که سادهترین کار است آشکار مىشود، زیرا ملکات اخلاقى همیشه خود را در لا به لاى گفتار و حرکات انسان نشان مىدهند تا آنجا که در بسیارى از مواقع از چگونگى راه رفتن انسان مىتوان به بسیارى از صفات اخلاقى او راه برد.
آرى عباد الرحمن (بندگان خاص خدا) نخستین نشانشان همان تواضع است، تواضعى که در تمام ذرات وجودشان نفوذ کرده و حتى در راه رفتن آنها آشکار است و اگر مىبینیم خداوند در آیه37 سوره اسراء به پیامبرش دستور مىدهد «و لاتمش فى الارض مرحا; روى زمین با تکبر راه مرو» منظور فقط راه رفتن نیستبلکه هدف، تواضع در همه کار است که نشانه بندگى و عبودیتخداست.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 33
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه :
توسعه تجارت جهانی مواد غذایی به چندین بیلیون دلار از نتایج صنعتی شدن می باشد . صنایع غذایی مواد غذایی سالم و بی خطر را برای مصرف کنندگان فراهم نموده است . صنایع غذایی در حال حاضر شامل فرآیندهایی همچون فرآوری ،حمل و نقل و نگهداری شده که اغلب این فرآیندها قبل از رسیدن ماده غذایی به دست مصرف کننده بر روی مواد غذایی که فساد پذیری بالایی دارند صورت گرفته است . (12)
از آنجا که مصرف کنندگان نیز اهمیت قابل توجهی برای کیفیت محصولات غذایی که می خرند ، قائل هستند لذا این مسئله دست اندرکاران صنایع غذایی را وادار کرده تا بر کنترل محصولات غذایی تأکید بیشتری داشته باشند . (11 )
بنابراین تجزیه مواد غذایی برای اطمینان یافتن از سلامت و بی خطر ماندن مواد غذایی تا زمان رسیدن به دست مصرف کننده و همچنین افزایش زمان نگهداری مواد فساد پذیر و بهبود کیفیت آنها ضروری است . (12 )
در صنایع کشاورزی و غذایی کیفیت محصول در حال حاضر توسط تجزیه های شیمیایی و آزمون های میکروبی بصورت دوره ای و مستقیم سنجیده شده که این روش ها غالباً هزینه بر بوده ، با توجه به اینکه در اکثر موارد نیاز به مرحله آماده سازی یا استخراج نمونه داریم ، آزمون زمان بر بوده و از طرفی نیز برای انجام این آزمونها به تکنیسینهای ماهر نیاز داریم . (11)
لذا یافتن روشی مناسب ، سریع و مؤثر که توسط آن بتوان تجزیه های شیمیایی مواد غذایی را انجام داده و حضور ترکیبات آلرژیک و پاتوژن را آشکار ساخت یکی از بزرگترین چالشهایی است که در صنایع فرآوری مواد غذایی با آن روبرو هستیم . (11)
اختراعات اخیر در زمینه الکترونیک و تکنولوژی کامپیوتر افقهای جدیدی را برای رسیدن به بالاترین حدّ دقت در کنترل مواد اولیه ، محصولات ، فرآیندها ، عملکرد ماشینها در صنایع غذایی و برطرف کردن چالش فوق باز کرده است . (11)
از جمله این اختراعات بیوسنسورها هستند ، که حاصل تحقیقات پیشرفته بین چند رشته مختلف همچون شیمی تجزیه ، بیولوژی و میکروالکترونیک می باشد .
بیوسنسورها زمان و هزینه آزمایشات را کاهش داده و از طرفی اطمینان از سلامت محصول را افزایش داده اند . بیوسنسورها همچنین برای شناسایی یا اندازه گیری آنالیت ها در سیستمهای مداوم نیز کارایی یافته اند . اینها در واقع ایجاد کننده روشی سریع ، غیر مخرب و داده دهنده برای کنترل کیفی یک محصول می باشند . با توجه به این مسائل بیوسنسورها قابلیت خلق یک انقلاب تجزیه ای را برای حل مشکلات تجزیه ای موجود در صنایع غذایی دارند . (11)
و به همین جهت است که در حال حاضر تخمین زده می شود ، بیوسنسورها رشد و توسعه سالانه ای حدود 60% داشته باشند . (3)
در هر حال امروزه بیوسنسورها کاربرد بسیار گسترده ای در صنایع مختلف پیدا کرده اند ، که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد :
اندازه گیری و تشخیص ویتامین B1 ، اکسیدهای نیتروژن ، متان ، دی اکسید کربن ، موتاژنها ، BOD اسیدهای آمینه ، سموم میکروبی ، تعیین اسیدهای چرب کره و ... (2)
a : بیوسنسور چیست ؟
بیوسنسورها سیستمهای شناسایی بیولوژیکی هستند که از ترکیب عناصر حساس بیولوژیکی با ترانسدیوسرهای ( مبدلهای ) مناسب تشکیل شده اند و قادرند غلظت مواد مورد تجزیه با فعالیتهای بیولوژیکی را به سیگنالهای الکترونی و دیجیتالی تبدیل کنند . (2) (شکل 1 )
شکل (1) طرحی شماتیک از اجزای اصلی بیوسنسور . a . بیوکاتالیست ، که سوبسترا را به محصول تبدیل می کند . b . مبدل (Transducer ) ، که عمل تبدیل واکنش های شناسایی شده را به سیگنالهای الکتریکی برعهده دارد . c . تقویت کننده (amplifier ) که سیگنال خروجی از مبدل را تقویت می کند . d . فرآیند کننده سیگنال (processor ) e . نمایشگر (displayer ) .
در واقع بیوسنسور به عنوان ابزار تجزیه گر فشرده ای تعریف می شود که در آن یک ماده بیولوژیکی حساس یا مشتق شده بصورت بیولوژیکی (Bioreceptor ) با اتصالی فیزیکی شیمیایی در تماس نزدیک با مبدل (Transducer ) قرار گرفته است . (11)
اساس کار در این وسیله با ایجاد اتصالی مخصوص بین آنالیت مورد نظر با عنصر شناساگر بیولوژیکی مکمل (بیوکاتالیست ) آن که بر روی یک تکیه گاه مناسب واسطه تثبیت شده همراه می باشد . نتیجه این عمل متقابل ویژه تغییر در یک یا بیشتر از خصوصیات فیزیکی شیمیایی محیط خواهد بود . (مثل تغییر pH ، انتقال الکترون ، تغییر جرم ، انتقال حرارت ، جذب یا آزادسازی گازها یا یونهای مخصوص ) که بوسیله مبدل شناسایی شده و به سیگنالی الکتریکی تبدیل شده و در نهایت به صورت عددی کمی نشان داده می شود . (11)
1.a ) بیوکاتالیست :
مواد بیولوژیکی مورد استفاده در تکنولوژی بیوسنسورها ، آنزیم ، آنتی بادی ها و اسیدهای نوکلئیک ، میکروارگانیسم ها ، بافت ها و سلولها می توانند باشند . (11)
این مواد بیولوژیکی موجب می شوند که بیوسنسور بصورت انتخابی یا اختصاصی عمل کند . این قسمت از بیوسنسور در شناسایی و اندازه گیری سریع مولکولها یا واکنشهای شیمیایی ویژه نیز دخالت دارد . این واکنشگرهای بیولوژیکی را به روش های مختلف می توان روی یک حامل جامد تثبیت کرد .
جذب فیزیکی جزء زیستی بر اساس نیروهای جاذب و اندر والس قدیمیترین و ساده ترین روش تثبیت است . یکی از
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخچه ى حفظ قرآن
خـداونـدا, مـن در کتاب ورات امتى مى بینم که انجیل شان در سینه هایشان جاى دارد و آن را از حفظمى خوانند .مناجات حضرت موسى
پیدایش حفظ قرآن
پـیـامـبـر اسـلام در چهل سالگى به مقام شامخ نبوت برگزیده شد وقرآن در بیست و سه سال به مـنـاسـبـت رویدادهاى مختلف بر قلب مبارک وى فرود آمد .در این مدت , صحابه به سفارش آن حـضرت درنگهدارى آیات الاهى مى کوشیدند . آن ها آیات الاهى را بر پوست واستخوان هاى شانه و دنده ى حیوانات , چوب هاى درخت خرما,سنگ هاى سفید پهن , کاغذ و پارچه مى نگاشتند (5) .و بـراى بـرخـوردارى از پـاداش معنوى به خاطر مى سپردند .حفظ آیات الاهى نخستین گام در راه نـگاهبانى از قرآن به شمار مى آمد, زیرا از یک سوخط آن روز کوفى بود و به سبب نداشتن نقطه و اعـراب بـه شـکـل هـاى مختلف خوانده مى شد, و از سوى دیگر, تقریبا همه ى مردم بى سوادبودند وتنهاباحفظقرآن مى توانستندعشق خودبه کتاب خداوندراآشکارسازند .هنگامى که پیامبر اکرم (ص ) در غار [حرا] به سر مى برد,فرشته یى در برابرش حضور یافت و گفت : بـخـوان . پیامبر فرمود:خواندن نمى دانم . آن گاه بى هوش شد . وقتى حضرت به هوش آمد,فرشته گفت : [اقراء باسم ربک الذى خلق ....[ (6) امـام صـادق (ع ) فـرمـود: بـسـم اللّه الرحمن الرحیم . اقراء باسم ربک ...اولین آیاتى است که بر نبى اکرم (ص ) نازل شد .اولـیـن مـرحـلـه , مـرحـلـه ى قـرائت و به خاطر سپارى است ومرحله ى کتابت بعد از آن تحقق یـافـت .از ایـن رو, آیـه هاى آغازین قرآن از [اقراء] سخن مى گوید و مراد از آن حفظ آیات در سینه ها است . اکنون این مسئله را در موارد مختلف زیر مورد بررسى قرار مى دهیم :
اصطلاح حافظ در صدر اسلام
واژه ى [حفظ] در زبان عرب در دو معنا به کار رفته است :الف ) نگهدارى و نگهبانى ب به خاطر سپردن ضد فراموشى 9 در قرآن مجید, این واژه و مشتقاتش تنها در معناى اول به کاررفته است . حافظ اسم فاعل است و در اصـطـلاح عـلـوم قـرآنـى , بـه کـسـى مى گویند که همه ى قرآن را با تجوید و ترتیل و به کار بـردن قـرائت قابل قبول قرآن شناسان به خاطر سپرده باشد .همچنین به کسى که بر سنن رسول اکـرم ص احـاطـه داشـتـه , موارد اتفاق واختلاف آن را بداند و به احوال راویان و طبقات مشایخ آگاهى کامل داشته باشد, حافظ مى گویند .برخى تعداد آن را نیز معین کرده اند و گفته اند باید فرد صدهزار حدیث با سند از حفظ باشد تا این واژه بر او اطلاق شود .در صدر اسلام , به خـاطـر سپارندگان قرآن را [حافظ] نمى خواندند و با واژه هایى چون [جماع القرآن قراءالقرآن حملة القرآن و الماهر فى القرآن از آنان یاد مى کردند .واژه ى حافظ پس از قرن اول یا نیمه ى دوم قرن هجرى (13) دراین معنا به کار گرفته شد .البته واژه ها و ترکیب هاى یاد شده در سراسر روزگار پیامبراسلام (ص ) به معناى کسى که همه ى مـتـن قـرآن را بـه خاطر سپرده , نبوده و پس از رحلت رسول اکرم (ص )چنین معنایى یافته است . درزمان آن حضرت , از حافظ بخشى از کتاب خدا نیز با این عبارت ها یادمى کردند .
اولین حافظ قرآن
حفظ آیات الاهى , از نخستین روزهاى نزول وحى آغاز شد . پیامبر اسلام (ص ( نخستین حافظ قرآن بـه شـمـار مـى رفـت و بـراى فـراگـرفـتن و حفظ آن بسیار مى کوشید .آن حضرت همراه پیک وحى زبانش را حرکت مى داد و شتاب مى کرد تا آنچه مى شنود فراموش نکند . مرحوم طبرسى در شان نزول آیه ى لاتحرک به لسانک لتعجل به . ان علیناجمعه و قرءانه 15 اى رسـول ما در حال وحى , شتابان زبان به قرائت قرآن بگشاى که ما خود آن را جمع کرده در سـیـنـه ات ]نگاه مى داریم و بر تو مى خوانیم .از ابن عباس چنین نقل مى کند:پیامبر اکرم (ص ) به سـبـب عـشـق شـدیـدى کـه بـه دریافت و حفظ قرآن داشت هنگامى که پیک وحى آیات را بر او مـى خـوانـد, همراه وى زبانش را حرکت مى داد و شتاب مى ورزید تا آنچه مى شنود فراموش نکند . خـداونـد او را از ایـن کـار بـازداشـت و فرمود: ما آن را برایت جمع مى کنیم .حضرت براى اطـمـیـنان کامل از محفوظات خویش آن هارا بر فرشته ى وحى عرضه مى کرد .در روایات متعدد چـنـان مـى خوانیم که پیامبراسلام (ص ) در ماه رمضان هر سال قرآن را, تا آن جا که نازل شده بود, بـاجـبـرئیل مقابله و تکرار مى کرد, و در واپسین سال زندگى اش , بر خلاف گذشته , این مقابله و تکرار را دو بار به انجام رساند .
تقسیم بندی قران ها
قرآن به ۳۰ بخش تقریباً مساوی به نام جزء تقسیم شدهاست. هر جزء از دو قسمت مساوی به نام حزب تشکیل شدهاست و احزاب به نصف و ربع حزب تقسیم میشوند (برخی نیز هر جزء را به چهار حزب تقسیم میکنند و در این صورت ۱۲۰ حزب داریم).
گردآوری قران
متن قرآن در سه مرحله گردآوری شد، تا نهایتاً به صورت امروزین یا اصطلاحاً «مصحف» درآمد. نخست زمان محمد. سپس زمان ابوبکر و در آخر زمان عثمان. در دورههای بعدی رسم الخط آن اصلاح شد
زمان محمد
در زمان حیات پیامبر، وی قرآن را بر مسلمانان میخواند. برخی آن را حفظ میکردند و برخی بر تکههای چرم، استخوانهای شانه و دنده گوسفند و شتر، چوب درخت خرما، سنگهای صاف و صیقلی و گاه کاغذ مینوشتند. از آنجا که هنوز قرآن بر پیامبر وحی میشد و متن آن ناقص بود، امکان «کتاب ساختن» آن وجود نداشت. «جمع قرآن در زمان رسول خدا را اصطلاحاً تألیف گویند.» (رامیار،تاریخ قرآن:۲۱۳)در زمان حیات پیامبر ۳۷ نفر حافظ کل قرآن بودند. (رامیار،تاریخ قرآن:۲۵۵) و تعداد کاتبان وحی که برای خود نسخهای برمیگرفتند به بیش از پنجاه نفر میرسیدهاست.(رامیار،تاریخ قرآن:۲۵۵)
قاریان هفتگانه(قرّاء سبعه) و راویان چهارده گانه
در خواندن متن واحد قرآن چهارده شیوه یا روایت مختلف وجود داشتهاست. مشهورترین روایت که امروزه قرآن را بر اساس آن اعراب گذاری میکنند، روایت حفص از عاصم کوفی است، که به علی میرسد. تمام قرآن هایی که در ایران به چاپ می رسد از جهت صحت کتابت و انطباق با این قرائت در اداره نظارت بر چاپ و نشر قرآن کریم سازمان تبلیغات اسلامی مورد بررسی قرار می گیرد و این مسأله در پایان تمام قرآن ها ذکر شده است
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 31
بسم الله الرحمن الرحیم
سخن اول
یکى از سنتهاى حسنه و مستحبات اسلامى که پس ازپیروزى انقلاب اسلامى احیاء گردید، سنت مبارک اعتکاف است.این سنت،در طول تاریخ اسلام و ادیان آسمانى طرفداران و عاملانى داشته و در بلاد اسلامى به طور عموم و شهرهاى شیعه و مراکز حوزوى بطور خاص مورد توجه بوده است.
مساجد شهرهاى مقدس نجف و کربلا و کاظمین و سامرا و مشهد و قم و اصفهان و شیراز و بسیارى دیگر از شهرهاى شیعه،خاطره حضور پر نور نیایشگران و معتکفان«ایام البیض»ماه رجب و احیانا دهه آخر ماه رمضان را در سینه دارد.
این عبادت که قبل از پیروزى انقلاب اسلامى حالت فراگیر و عمومى نداشت،در چند ساله اخیر در میان جمع کثیرى از صالحان و نیکان و خواهران و برادران دینى از اقشار گوناگون اجتماعى به ویژه دانشجویان و طلاب،متداول گردیده است و مساجد بسیارى از شهرهاى ایران و جهان اسلام پذیراى مهمانان خدا در ایام البیض ماه پر برکت رجب است.
از آنجا که اشتغال انسان به کار و زندگى و مسؤولیتهاى اجتماعى،گاهى موجب غفلت مىشود،و توجه به کار،گاه از توجه به هدف باز مىدارد و سبب مىشود وظیفه بزرگ یاد خدا و توجه به خود سازى و مبدا و منتهاى هستى فراموش شود.
اعتکاف،آب حیات بخش در کویر غفلتهاست.
غفلت از«خود»و«خداى خود»،بستر مرگ ارزشهاى انسانى و نقطه سقوط از پایگاه بلند خردورزى و عشق عرفانى و عامل پیوستن به زندگى پست و حیوانى است.
اولئک کالانعام بل هم اضل اولئک هم الغافلون(اعراف/179)
اعتکاف،بستر مناسب اندیشه و تفکر و خردورزى است.
اعتکاف،تلاشى استبراى اینکه انسانهاى فرو رفته در غرقاب روزمرهگىها از فضاى پر التهاب روزانه به سوى«خویش»و«خداى خویش»باز گردند.
اعتکاف زمینه توبه و بازگشت است.بازگشتبه قرآن و معنویت،بازگشتبه دعا و استمداد از عالم غیب،بازگشت از«خودمدارى»به«خداگرایى»آنها که مسؤولیتهاى حساستر و بزرگترى دارند،بیش از دیگران به اعتکاف و خودسازى نیاز دارند.
بىجهت نیست که شخص رسول الله صلى الله علیه و آله پس از هجرت،همه ساله دهه اول یا دوم و گاه هر دو دهه و در سالهاى آخر زندگى به طور منظم دهه سوم ماه مبارک رمضان را به«اعتکاف»مىپردازد و به همه دستاندرکاران و کارگزاران و رجال سیاسى،اجتماعى درس معنویت گرایى و ذکر و نیاش و روزه و تلاوت قرآن مىدهد.
اعتکاف،توقفى ناآگاهانه در مسجد نیست.صرف درنگ و مکث و«حبس خویشتن»در مسجد، بدون عشق به عبادت و قصد قربت نیست.
اعتکاف،لمیدن خوابیدن و چرت زدن و احیانا وقت گذرانى بیکاران و گردهمایى تفریحى-سیاحتى در مساجد بزرگ شهر نیست.
در اعتکاف کسانى که کار دارند و زیاد هم کار دارند،و غرق دنیاى اقتصاد و سیاست و هنر و مطبوعات و غیره هستند،باید از تولید و توزیع و طرح و برنامههاى اقتصادى و سیاسى و فرهنگى و نظامى و کار و زندگى فاصله بگیرند و به همآهنگى کار و تلاش و فعالیتها،با رضاى خدا و وظیفه مکتبى بیاندیشند.تنظیم فکر و اندیشه و عمل،با معیارهاى الهى را تمرین کنند.
کار براى امت و تامین حوائج نیازمندان،تشییع پیکر شهیدان و مؤمنان،عیادت بیماران و هر کارى که در آن،خود مطرح نیست و انگیزه الهى دارد،با اعتکاف سازگار است و حتى در برخى احادیث قضاى حوایج مؤمنان از اعتکاف برتر شناخته شده است.
اعتکاف،دوره کوتاه مدت خود سازى است،که حداقل سه روز طول مىکشد و انسان را از حاکمیت غریزهها،عادتها و اشتغالات معمول زندگى آزاد مىسازد.
اعتکاف،محو خود خواهى در امواج بلند خداگرایى و خدمتبه امت اسلامى است.
اعتکاف،برون رفتن از خانه خویش و مصمم شدن بر حضور در خانه حضرت حق است. عبادتى مستحبى و تقرب جویانه و داوطلبانه است که روزه روز سوم آن رنگ وجوب مىگیرد.
اعتکاف،گریز از لذت گرایى و هر گونه التذاذ جنسى و مهار حس خود محورى و برترى جوئى و بازگشت از قبله دیناگرایان به سمت و سوى قلب و قبله هستى است. خود سازى،محاسبه نفس،توبه و نیایش،نماز و تلاوت قرآن و استمداد از آستان قدس ربوبى از دیگر برکات«اعتکاف»است.
از آنجا که گرد آورى احکام و استفتائات مربوط به اعتکاف،کارى است که مؤمنان را در انجام این وظیفه الهى یارى مىدهد،ستاد هماهنگى اعتکاف شهر مقدس قم که از دیر باز از حافظان و مروجان این سنتحسنه اسلامى است.از برادر بزرگوار جناب حجة الاسلام محمد حسین فلاحزاده،در خواست کرد،احکام و مسائل این عبادت اسلامى را در ابعاد مختلف واجبات-محرمات،مبطلات و احیانا مکروهات و مباحات گرد آورى کنند،تا عاکفان خانه دوست فرمان الهى را بهتر بشناسند و با عمل به احکام دین،از فیض ثواب و ارزش معنوى مورد نظر از انجام اعتکاف،بهرهمند شوند.
در پایان از همه عاکفان حضرت دوست و مؤمنان معتکف در مساجد میهن اسلامى صمیمانه مىخواهیم،براى زلال شدن دریاى قلبها و صاف شدن آسمان اندیشه مسلمین و تحکیم دوستى بین یاران و دوستان انقلاب اسلامى و ظهور مصلح کل حضرت بقیة الله الاعظم علیه السلام دعا کنند و عزت و عظمت فرزندان امام خمینى قدس سره را همراه با سلامت و موفقیت رهبر بزرگوار انقلاب-حضرت آیة الله العظمى خامنهاى و مراجع عظیم الشان جهان تشیع از خداى بزرگ تمنا کنند.
مایه سپاس است اگر نظرات اصلاحى و تکمیلى خود را به نشانى-قم،صندوق پستى 316-37185 ستاد مرکزى اعتکاف بفرستید.
و الحمد لله رب العالمین
ستاد مرکزى اعتکاف قم
پیشگفتار
اسلام،فکر جدایى از زندگى دنیا و گوشه نشینى و کناره گیرى از مردم و به تعبیر دیگر رهبانیت را باطل و ناپسند اعلام کرد،اما اعتکاف را به عنوان فرصتى براى بازگشتبه خویش و خداى خویش قرار داد،تا کسانى که از هیاهو و جنجالهاى زندگى مادى خسته مىشوند، بتوانند چند صباحى با خداى خود خلوت کنند و جان و روح خود را با خالق هستى ارتباط دهند،و با توشه معنوى و اعتقادى راسخ و ایمان و امیدى بیشتر به زندگى خود ادامه دهند،و خود را براى صحنههاى خطر و جهاد در راه خدا آماده سازند و همیشه با یاد خدا تلاش کنند و خود را در محضر پروردگار ببینند و از نافرمانى او بپرهیزند و به سوى سعادت دنیا و آخرت گام بردارند.که با اندک تاملى در احکام و مسائل این برنامه زیباى عبادى پى به چنین حقایقى خواهیم برد.
از آنجا که پس از پیروزى انقلاب اسلامى در ایران،سنت اعتکاف حیات دیگرى یافته و جمع زیادى از مشتاقان به ویژه جوانان بدان روى آوردهاند و چون در سابق،کمتر مورد توجه بوده، احکام آن در اکثر رسالههاى توضیح المسائل یافت نمىشود،لذا بر آن شدیم که احکام اعتکاف را به مقدارى که مورد ابتلاء و نیاز است،با استفاده از منابع معتبر فقهى و استفتاءآت جدید،مطابق با فتاواى مراجع معظم تقلید آماده کنیم،که دفتر حاضر حاصل این تلاش است. امیدواریم راه گشاى بندگان خالص خداوند باشد و مورد قبول حضرت حق قرار بگیرد.
یاد آورى:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 30
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین باری الخلائق اجمعین و الصلوه و السلام علی عبد الله و رسول و جبیبه و صفیه سیدناو نبیتا و مولانا ابی القاسم محمدو آله الطیبین الطاهرین المعصومین اعوذ بالله من الشیطان الرجیم .
لا اکراه فی الدین قدتبین الرشد من الغی
بحث ما درباره آزادی عقیده بود در جلسه گذشته بحثی شد درباره اینکه چگونه عقیده ای صحیح است آزاد باشد وچگونه عقیده ای صحیح نیست آزاد باشد و آزاد بودن بشر در آن بر خلاف حیثیت شرافتی انسان است عرض کردیم معتقدات بشر بریکی از دو پایه می تواند باشد گاهی پایه اعتقاد بشر یک تفکر آزاد است انسان با یک عقل و فکر آزاد از روی تأمل و اندیشه واقعی عقیده ای را برای خود انتخاب می کند ولی گاهی عقیده ای به بشر تحمیل میشود از هر راهی ولو از راه تقلید آباء و اجداد و بعد انسان به آن عقیده خو می گیرد و آن عقیده بدون آنکه با قوه تفکر او کوچکترین ارتباطی داشته باشد ، در روح اومستقر می گردد اولین خاصیت و اثر اینگونه عقائد اینست که جلو تفکر و آزاد انسان در می آید اینگونه عقائد عبارتست از یک سلسله زنجیره های اعتیادی و عرفی و تقلیدی که به دست و پای فکر و روح انسان بسته می شود ، و همان طوری که یک آدم به زنجیر کشیده وبه غل بسته شده خودش قادر نیست آن زنجیر را از دست و پای خودش باز بکند ، شخص دیگری لازم است تا با وسائلی که در اختیار دارد آن را از دست و پا و گردن او باز بکند ملتهایی هم که نه از روی تفکر ، عقائدی را پذیرفته اند بلکه از روی یک نوع عادت ، تقلید ، تلقین و …. آن عقائد را پیدا کرده اند چون فکر آنها را به او بنهد و عرض نمی کنم که یک فکر و عقیده ای حتی یک عقیده مبتنی بر فکر را به او تحمیل بکند بلکه می گویم که اورا از این زنجیره ها آزاد بکند تا بتواند خودش آزادانه فکر کند و عقیده ای ر ابر مبنای تفکر انتخاب بکند این بزرگترین خدمتهایی است که یک فرد می تواند به بشر بکند این از بزرگترین خدمتهایی است که یک فرد می تواند به بشر بکند این از بزرگترین خدمتهایی است که یک فرد می تواند به بشر بکند یکی از کارهای انبیا همین بوده است که همین بوده است که اینگونه پایگاههای سرنوشت و اعتقاد را خراب بکنند تا فرد آزاد شده بتواند آزادانه درباره خودش سرنوشت و اعتقاد خودش فکر کند دراین زمینه مثال خیلی زیاد است برای اینکه اجتمالاً بدانید انسان در حالی که درزنجیر یک عادت گفتار است ، اصلاً نمی تواند درباره آن فکر بکند یک مثال کوچک برایتان عرض می کنم قیاس بگیرید .
یکی از تعاریف صحابه رسول خدا آمد در مقابل حضرت ایستاد و عرض کرد یا رسول الله! من هر چه فکر می کنم می بینم نعمتی که خدا به وسیله تو بر ما ارزانی داشت بیش از آن اندازه ای است که ما تصور می کنیم ظاهراً این سخن ر ا در وقتی گفت که پیغمبر اکرم به دخترشا ن یا به یک دختربچه دیگری مهربانی می کر دبعد یک جریان قساوت آمیزی را از خودش نقل کرد که واقعاً اسباب حیرت است و خود او آنوقت حیرت کرده بود که چگونه بوده است که چنین کاری را انجام می داده اند می گوید من از کسانی بودم که تحت تاثیر این عادت قرار گرفته بودم که دختر را نباید زنده نگه داشت دختر مایه ننگ است و این مایه ننگ را باید از میان برد بعد نقل می کند که زنش دختری می زاید و سپس دختر را مخفی می کند و به او می گوید من دخترم را از میان بردم دختر بزرگ می شود شش هفت ساله می شود یک روز این دختر را می آورد به این پدر نشان می دهد به اطمینان اینکه اگر ببیند یک چنین دختر شیرینی دارد دیگر کاری به کارش نخواهد داشت و بعد با چه وضع قساوت آمیزی همین مرد این دختر را زنده به گور می کند می گوید حالا من می فهم که ما چه جانوارهایی بودیم و تو چطور مارا نجات دادی ما آنوقتی که این کار را می کردیم فکر می کردیم چه کار خوبی داریم می کنیم .
مسئله اینکه بشر در چه چیزهایی باید آزاد باشد و در چه چیزهایی نمی تواند آزاد باشد و اصلاً فکر آزادی درباره آنها غلط است اینست : بعضی چیزهاست که اصلاً اجبار بردار نیست یعنی نمی شود بشر را مجبور کرد که آن را داشته باشد خود موضوع قابل اجبا نیست اگر تمام قدرتهای مادی جهان جمع شوند و بخواهند با زور آنرا اجرا کنند قابل اجرا نیست مثلاً محبت و دوستی اگر یک فرد فرد دیگر را دوست نداشته باشد آیا با زور می شود او را دوستدار و عاشق وی کرد ؟ چنین چیزی محال است اگر تمام قدرتهای جهان جمع شوند و بخواهند یک فرد را که فرد دیگر را دوست ندارد به زور دوستدار او بکنند امکان ندارد