لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
تاریخچه ی خیاطی
خیاطی عبارت است از این که جسم دو بعدی را که پارچه می باشد روی جسم سه بعدی که بدن است بنشانیم ، در نتیجه کیس هایی پیدا خواهد شد که اگر این کیس ها توسط ساسون خیاطی با دقت و مهارت و اطلاعات کامل گرفته شود لباس با زیبایی به تن خواهد نشست ، این است کار هنر خیاطی . آقای صبا استاد موسیقی ( همسر خانم اسفندیاری مولف کتب منتخب صبا )
- لباس پوشیدن پدیده ای است که تقریبا به اندازه طول تاریخ بشر سابقه دارد . همراه با پیشرفت علم و تکنولوژی طی قرون متمادی پیشرفتهای چشم گیری در زمینه تولید پوشاک به وجود آمده است . انسان اولیه که با دوخت و دوز آشنایی نداشت برای پوشاندن بدن خود از پوست حیوانات و برگ درختان استفاده می کرد . سال ها بعد انسان توانست با استخوان پرندگان و ماهی ها ، و نی های باریک خیزیران سوزن بسازد و پوست حیوانات را به هم بدوزد و از آن ها لباس تهیه کرد . احتیاج مبرم بشر به لباس باعث پیشرفت سریع آن ها شد و هر قومی برای خود لباس خاصی به وجود آورد که با فرهنگ آداب و رسوم ان قوم سازگاری داشت .
مدارک و شواهد به دست آمده از حفاری ها ، و نقاشی ها درون غار ها و سنگ نبشته ها نشان دهنده سنت اعتقادات و پوشش هر دوره است . آثاری که در حدود پنج هزار سال قبل از میلاد به دست امده نمایانگر شکل لباس خانم های یونان قدیم است که از یک پارچه بریده نشده درست شده است . دو طرف این لباس دارای درز و روی آن با بندی ( کمر ) بسته می شد و به شکل بلوز و دامن به نظر می رسید . قسمت سرشانه را که پهن بود به وسیله ی سنجاق های مخصوص جمع می کردند . بلندی لباس به سلیغه ی خود ان ها بستگی داشته است . به هر صورت لباس سایر مظاهر تمدن به سوی تکامل سیر کرد و متناسب با شرایط اقلیمی ، اقتصادی ، تکنولوژی ، مذهب ، سلیقه و اداب و رسوم اجتماعی هر روز به رنگی در امد تا امروز که شاهد ان هستیم .
فراگیری هنر خیاطی آسان است و بدیهی است برای به دست آوردن نتیجه ای بهتر باید از راهنمایی های صحیح و شیوه های درست هر حرفه کمک گرفت و آنگاه با پیگیری و کسب تجربیات بر میزان پیشبرد کار افزود . هنر با ارزش خیاطی نه تنها می تواند در سطوح وسیع اقتصادی خود نمایی کند . بلکه همگام با اثرات گسترده تولیدی ، جلوه گر جنبه های گوناگون هنری می تواند باشد .
* تاریخچه چرخ خیاطی
چرخ خیاطی وسیله ای است مکانیکی که جهت بخیه زدن و یا دوختن به کار می رود . برای اولین بار شخصی به نام چالز - اف - ونستال (charlz.f.weesantal) که در لندن به کارهای مکانیکی مشغول بود ، برای دوخت و دوز با وسایل مکانیکی تلاش نمود و در سال 1750 امتیاز ساخت اولین وسیله مکانیکی برودری دوزی ( embsavdery ) را به نام خود ثبت کرد و این گام اولیه باعث شد چهل سال بعد یعنی در سال 1790 توماس سنت ( thomas saint ) وسیله ای مکانیکی را از چوب بسازد که می توانست کفش و پوتین را بخیه نماید . نکته مهم در این وسیله ی مکانیکی این بود که اغلب قسمت های چرخ خیاطی مدرن را برداشته است و شاید بتوان گفت که فقط سوزن های به کار رفته در وسیله ی اختراعی توماس دارای چشم سوزن نبوده است و حتی می توانست بخیه زنجیره ای بزند . در سال 1814 ژوزف مدراسپرگر ( josef medersperger ) که شغلش خیاطی بود برای اولین بار توانست وسیله ای مکانیکی بسازد که درزها را بخیه بزند .
در سال 1818 روژان - را - روج مونتون ( rev.john.a.rodge monkton ) چرخی ساخت که توانایی برگشت دوزی را نیز داشت . در سال 1830 اختراع بارتلرنی تی مونیر ( barthderny thimmoneir ) به بازار آمد که این چرخ بر اساس ضوابط تجاری ساخته شده بود و بالاخره چرخی که می توانست با بازار دست دوزی رقابت کند ، در سال 1864 توسط شخصی به نام الیاس هو ( elias dlowe ) ساخته شد . در حقیقت چرخ های خیاطی که امروزه مورد استفاده قرار میگیرند نتیجه زحمات ژوزف - ای گیبز ( james.e.gbbs ) در سال 1856 است .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
مرحوم مطهّرى رضوان الله تعالى علیه مسئله ى نتیجه ومحصول عبادت خالصانه و عارفانه
را این چنین توضیح مى دهد :
« اساساً هر موجودى که قدمى در راه کمال مقدّر خویش پیش رود و مرحله اى از مراحل کمالات خود را طى کند ، راه قرب به حق را مى پیماید .»
انسان نیز یکى از موجودات عالم است ، و راه کمالش تنها این نیست که امروز تمدّن نامیده مى شود ، یعنى یک سلسله علوم و فنون که براى بهبود این زندگى مؤثّر و مفید است ، و تنها این نیست که در یک سلسله آداب و مراسم که لازمه ى بهتر زیستن اجتماعى است پیشرفت حاصل کند ، اگر انسان را تنها در این سطح در نظر بگیریم مطلب همین است، ولى انسان راهى و بُعد دیگرى دارد که از طریق تهذیب نفس و با آشنایى آخرین هدف یعنى ذات اقدس احدیت حاصل مى گردد .آرى ! نفس و قواى آن با عبادت خالصانه ، آن هم تحت سرپرستى انسان کامل ، در اختیار حق قرار مى گیرد و از این طریق انسان به یک موجود الهى و با کرامت تبدیل مى گردد .در این قسمت لازم است بحثى کوتاه ، از آیات و روایات و کتابهاى قابل توجّه اخلاقى و عرفانى و تربیتى ، درباره ى نفس تقدیم کنیم ، باشد که در دیگرى از معرفت و بینش به روى ما باز شود .
مراحل نفس:
عارفانِ عاشق ، براى نفس هفت منزل برشمرده اند که باید براى رسیدن به مقصود ، به درجه ى نهایى آن ، که حالت مرضیّه بودن است رسید
1) نفس اماره:
در این مرحله ـ چنانکه در سوره ى یوسف آیه ى 53 به آن اشاره شده است - نفس حیوانى در زندگى انسان غلبه ى کامل و سلطه ى شدید دارد . با بودن حالت امّارة بالسّوء ، نفس ناطقه به هیچ وجه نمى تواند رخسارهِ ملکوتى خود را تجلّى دهد .
از نفس امّاره جز آثار حیوانیّت و بهمیّت سر نمى زند . همه ى کارها و حرکات و سکنات انسان در این مرتبه ، نشانى از طبیعت حیوانى است و نفس او همیشه به شرارت و بدى امر مى کند .انسان آلوده به گناه نباید فراموش کند که رغبت ، میل و اشتهاى به گناه ، از نشانه هاى مهم اسارت نفس امّاره است ، و اجابتِ دعوت نفسى که همواره انسان را به نافرمانى فرا مى خواند ، خسارتِ جبران ناپذیرى را به دنبال خواهد داشت . از نظر قرآن کریم و روایات معصومان (علیهم السلام) انسان در این حال ، فرق چندانى با حیوان ندارد و بلکه در پاره اى خصوصیّاتِ حیوانى از حیوان نیز بدتر است .این نفس امّاره ى خطرناک امروزه در میان بیشترِ مردم روى زمین و حتّى در میان ملل به اصطلاح متمدّنى که غرق هوسرانى و شهوت پرستى هستند ، نفوذ و غلبه دارد و آنان در حیوانیّت از بسیارى از حیوانات برترند .
انسان سالک در این مرحله ، با غلبه کردن بر قوّه هاى حیوانى و مادّىِ جسم که رابطه ى مستقیمى با نفس امّاره دارند سر و کار دارد و باید آنها را براساس فرامین و دستورهاى شرعى رام نماید
2) نفس لوّامه:
در این مرحله که آیه ى دوم سوره ى قیامت به آن اشاره دارد ، قواى عقلى کم کم شروع به نشو و نما مى کند و انسان بیدار شده و میان کارهاى نیک و بد تمیز مى دهد .در این حال یک حسّ درونى او را از ارتکاب بدى باز مى دارد ، ولى این امر درونى هنوز ضعیف است و تأثیر چندانى ندارد ، پس از ارتکاب هرکار بدى انسان را دچار یک نوع پشیمانى مى کند .این توبیخ و ملامت از نفس حیوانى سر نمى زند ; و بطور قطع این ندا ، صداى نفس ناطقه و یا روح ملکوتى است که انسان را به کسب فضیلت دعوت مى نماید .اینکه بیشتر بزرگان دین و اولیاى مبین و عرفاى آگاه ، گوشه نشینى و اشتغال به مناجات و نماز و روزه و دورى از زندگى روزانه را براى چند ساعت توصیه نموده اند ، فقط براى این است که انسان لحظاتى به خود آید و از وسوسه هاى نفس حیوانى آزاد و فارغ شود و تحریک هاى خارجى رافراموش نماید و آتش حرص ها و شهوت هاى خود را مدّتى خاموش سازد ، تا بتواند نداى آسمانى روح را از درون خود بشنود.
سالک در این مرحله هم باید به رام کردن و مطیع ساختن همان نیروهای مرموز مشغول شود.
3: نفس ناطقه یا متفکره:
در این مرحله قوّه ى تفکّر و تمیز در نفس انسانى به خوبى ظهور کرده و نشو و نماى محسوسى پیدا مى کند .قدرت نفس در این مرحله ، نتیجه و محصول کوششى است که انسان نسبت به تربیت نفس و تهذیب و تزکیه آن داشته است:
« هر کسی بکوشد به طور قطع به نفع خود کوشیده است.»
سه مرحله ى فوق براى سالک ، دوره ى غلبه و تسلّط بر نفس است و وظیفه ى او مراقبت و هدایت و گاهى جنگ با نفس مى باشد . باید سینه را به سختى ها و زحمت ها و رنج هاى فراوان سپر ساخت ، و به این معنا یقین داشت که هیچ رنج و دردى بى سود و بدون مزد نمى ماند .در این رنج ها و کوشش ها مقصود کشتن نفس نیست ; بلکه رام کردن او و انداختن قوایش در مجراهاى جدید صالح سودمند و علوى است ، بطورى که همه ى هوس ها و حس ها با الهام گرفتن از وحى ، خادم قلب پاک و اراده ى عقلى و الهى نفس ناطقه شوند.
4: نفس عاقله یا ملهمه:
در این مرحله قوّه ى تعقّل نشو و نماى کامل ، و با قوه ى اراده ى عقلى تجلّى و ظهور مى کند .در این مرحله حاکم اصلى عقل است و به وسیله ى اراده ى عقلى ، احکام و اوامر عقل در همه ى شئون زندگى جارى خواهد گشت.
{(( وَنَفْس وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا ))}
این دوره را بنابر آیات فوق از این رو مرحله ى نفس ملهمه مى توان نامید که در نفس سالک ، نخستین بار پرتو الهام ربّانى افکنده مى شود .مرحله ى چهارم از آنجا که در میان سه مرحله ى اول و سه مرحله ى بعد برزخى است ، از این رو به موجب قانون تکامل و برزخیّت ، داراى اشکال و صور و قواى هر دو طرف ( مراحل ذکر شده و آنچه ذکر خواهد شد ) مى باشد .در این مرحله قواى پست و حیوانى ، آخرین درجات قوّت و توان خود را به کار خواهند برد تا موقعیّت خود را نگاهدارى کنند ، و از این حیث هم در دل سالک که مشغول تزکیه ى نفس است ، انقلاب ها و طوفان هاى بسیار قوى و بلکه خونین سر مى زند ، ولى سرانجام قواى پست حیوانى و آمال و هوس هاى خود
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
موضوع:
تاریخ فلسفه ی یونان
پارمنیدس ، به ویژه قسمت دوم آن ، شگفت ترین سرنوشت را در میان محاورات افلاطون داشته است . هیچ کس منکر نیست که این محاوره آهنگ الهی دارد عمیقا دیندارانه است و اشارات عرفانی در ان دیده می شود همچنین شگفت نیست که ببینیم از فایدون ، فایدروس یا تیمایوس در این رابطه اسم می برند . اما اینکه استدلال های ضد و نقیض پارمنیدس درباره ی واحد – که دست کم صورتی مغالطه آمیز دارد و از مباحثات قرن چهارم و پنجم قابل انفکاک نیست – را تبیینی از عالی ترین حقایق الهیات بدانیم ، بی تردید یکی از غریب ترین چرخش ها در تاریخ اندیشه ی بشر است . اما نو افلاطونیان مدعی هستند که واحد پارمنیدس همان خدای متعال توصیف ناپذیر و ناشناختی آن هاست ، و همین تصور به مسیحیت قرون وسطی و سپس تر راه یافت و مدت ها بعد وارد فلسفه ی هگل شد .
حتی رهیافت تحلیلی قرن حاضر نیز رقیبانی دارد ، ان گونه که در سخن وال 1926 از وحدت عرفان متعالی و همه ی خدایی حلولی ملاحظه می کنیم و در این نتیجه گیری و ندت 1935 که نو افلاطونیان آن مقدار هم که امروزه غالبا می گویند از افلاطون دور نبودند . مناقشات امروزی ریشه ای بس کهن دارند زیرا خود پروکلوس مفسران را به دو مکتب تقسیم کرده است : مکتب منطقی و مکتب ما بعد الطبیعی .
برای چه چیزهایی صورت داریم ؟
وقتی پارمنیدس نظریه ی سقراط در تقسیم میان صورت ها از یک طرف و چیزهایی که از آن بهره مند هستند از طرف دیگر به طوری که صورتی به نام خود شباهت داشته باشیم که جدا از شباهت های ماست و همین طور در مورد واحد و کثیر و غیره را تایید کرد اولین پرسش را در خصوص قلمرو آنها مطرح ساخت . سقراط علاوه بر آنچه زنون اشاره کرد قبول می کند که صورت هایی برای صفاتی چون زیبا و خوب نیز وجود دارد . او در خصوص انواع و جوهرهای طبیعی ای چون انسان یا آتش تردید دارد و وقتی چیزهای زشت و بی ارزشی چون مو ، گل و کثافات ، مطرح می شوند سقراط احساس می کند یاوه است که برای آن ها نیز صورت های مستقلی ، جدا از جوهرهای محسوس ، اثبات کنند . سقراط اذعان می کند که گاهی این اندیشه مایه ی آزارش می شود که ایا اصل صورت ها را در همه ی موارد صادق بداند یا نه ، اما ، او به چیزهایی روی می آورد که صورت داشتن آن ها را یقینی می داند ، و مطالعه ی خویش را در دایره ی آن ها محدود می سازد . اما ، پارمنیدس این رفتار را معلول جوانی او و فقدان اطمینان وی به نظریاتش می داند وقتی فلسفه ی او پخته تر گشت به هیچ یک از این چیزها به دیده ی اهانت نخواهد نگریست .
این عدم قطعیت درباره ی قلمرو جهان صورت ها را می توان نشانگر گرایش خود افلاطون دانست . از آن جا که مو و گل انواع جوهری ای هستند که صورت و طبیعت مشخصی دارند ، کاملا منطقی است که برای هر کدام صورت جداگانه ای در نظر بگیریم . بی تردید چنین است ، اما صورت هایی که او در مقام یک فیلسوف به آن ها دل بسته است این صورت ها نیستند بلکه صورت ها اخلاقی و ریاضی هستند و نیز صورت های مفاهیم عام تری چون هستی ، همانندی ، اختلاف ، حرکت و سکون که او در سوفسطایی مورد بحث قرار می دهد . این تفسیر به پارمنیدس امکان داد تا برای اولین بار به نکته ای اشاره کند که وقتی افلاطون نظریه ی صور را در محاورات دوباره مورد تامل قرار می دهد ، اهمیت زیادی به ان بد هد ، یعنی تردید درباره کلیت جهت یابی غایت شناختی آن .
دو فقره این نکته را روشن خواهد ساخت :
1) سوفسطایی دیالکتیک یا روش فلسفی وقتی می خواهد از راه کشف خویشاوندی ها به فهم امور دست یابد همه چیز را به یک اندازه محترم می شمارد . به کار افسری اشتغال داشتن و به جمع کردن شپش پرداختن هر دو از انواع شکار شمرده می شوند و پست بودن یکی نسبت به دیگری ربطی به تحقیق ما ندارد .
2) سیاستمدار پس از اشاره ای به سوفسطایی می گوید : پژوهش فلسفی ای از این دست توجهی به مراتب ارزشمندی موضوعات ندارد و موضوعات کوچک تر را به خاطر امور بزرگ تر رها نمی سازد بلکه در هر موردی به شیوه ای که موضوع ایجاب کند ، یک راست در پی حقیقت گام بر می دارد .
وقتی پرسش های پارمنیدس صیغه ی انتقادی به خود می گیرند ، به هیچ وجه وجود صورت ها را مورد تشکیک قرار نمی دهند بلکه فقط رابطه ی آن ها را با این جهان و با خود ما به عنوان متعلقات دانش ما بررسی می کنند چرا که ما به سخنان مردی گوش فرا می دهیم که فلسفه ی خود او فقط وجود معقول را روا می
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخچه ى حفظ قرآن
خـداونـدا, مـن در کتاب ورات امتى مى بینم که انجیل شان در سینه هایشان جاى دارد و آن را از حفظمى خوانند .مناجات حضرت موسى
پیدایش حفظ قرآن
پـیـامـبـر اسـلام در چهل سالگى به مقام شامخ نبوت برگزیده شد وقرآن در بیست و سه سال به مـنـاسـبـت رویدادهاى مختلف بر قلب مبارک وى فرود آمد .در این مدت , صحابه به سفارش آن حـضرت درنگهدارى آیات الاهى مى کوشیدند . آن ها آیات الاهى را بر پوست واستخوان هاى شانه و دنده ى حیوانات , چوب هاى درخت خرما,سنگ هاى سفید پهن , کاغذ و پارچه مى نگاشتند (5) .و بـراى بـرخـوردارى از پـاداش معنوى به خاطر مى سپردند .حفظ آیات الاهى نخستین گام در راه نـگاهبانى از قرآن به شمار مى آمد, زیرا از یک سوخط آن روز کوفى بود و به سبب نداشتن نقطه و اعـراب بـه شـکـل هـاى مختلف خوانده مى شد, و از سوى دیگر, تقریبا همه ى مردم بى سوادبودند وتنهاباحفظقرآن مى توانستندعشق خودبه کتاب خداوندراآشکارسازند .هنگامى که پیامبر اکرم (ص ) در غار [حرا] به سر مى برد,فرشته یى در برابرش حضور یافت و گفت : بـخـوان . پیامبر فرمود:خواندن نمى دانم . آن گاه بى هوش شد . وقتى حضرت به هوش آمد,فرشته گفت : [اقراء باسم ربک الذى خلق ....[ (6) امـام صـادق (ع ) فـرمـود: بـسـم اللّه الرحمن الرحیم . اقراء باسم ربک ...اولین آیاتى است که بر نبى اکرم (ص ) نازل شد .اولـیـن مـرحـلـه , مـرحـلـه ى قـرائت و به خاطر سپارى است ومرحله ى کتابت بعد از آن تحقق یـافـت .از ایـن رو, آیـه هاى آغازین قرآن از [اقراء] سخن مى گوید و مراد از آن حفظ آیات در سینه ها است . اکنون این مسئله را در موارد مختلف زیر مورد بررسى قرار مى دهیم :
اصطلاح حافظ در صدر اسلام
واژه ى [حفظ] در زبان عرب در دو معنا به کار رفته است :الف ) نگهدارى و نگهبانى ب به خاطر سپردن ضد فراموشى 9 در قرآن مجید, این واژه و مشتقاتش تنها در معناى اول به کاررفته است . حافظ اسم فاعل است و در اصـطـلاح عـلـوم قـرآنـى , بـه کـسـى مى گویند که همه ى قرآن را با تجوید و ترتیل و به کار بـردن قـرائت قابل قبول قرآن شناسان به خاطر سپرده باشد .همچنین به کسى که بر سنن رسول اکـرم ص احـاطـه داشـتـه , موارد اتفاق واختلاف آن را بداند و به احوال راویان و طبقات مشایخ آگاهى کامل داشته باشد, حافظ مى گویند .برخى تعداد آن را نیز معین کرده اند و گفته اند باید فرد صدهزار حدیث با سند از حفظ باشد تا این واژه بر او اطلاق شود .در صدر اسلام , به خـاطـر سپارندگان قرآن را [حافظ] نمى خواندند و با واژه هایى چون [جماع القرآن قراءالقرآن حملة القرآن و الماهر فى القرآن از آنان یاد مى کردند .واژه ى حافظ پس از قرن اول یا نیمه ى دوم قرن هجرى (13) دراین معنا به کار گرفته شد .البته واژه ها و ترکیب هاى یاد شده در سراسر روزگار پیامبراسلام (ص ) به معناى کسى که همه ى مـتـن قـرآن را بـه خاطر سپرده , نبوده و پس از رحلت رسول اکرم (ص )چنین معنایى یافته است . درزمان آن حضرت , از حافظ بخشى از کتاب خدا نیز با این عبارت ها یادمى کردند .
اولین حافظ قرآن
حفظ آیات الاهى , از نخستین روزهاى نزول وحى آغاز شد . پیامبر اسلام (ص ( نخستین حافظ قرآن بـه شـمـار مـى رفـت و بـراى فـراگـرفـتن و حفظ آن بسیار مى کوشید .آن حضرت همراه پیک وحى زبانش را حرکت مى داد و شتاب مى کرد تا آنچه مى شنود فراموش نکند . مرحوم طبرسى در شان نزول آیه ى لاتحرک به لسانک لتعجل به . ان علیناجمعه و قرءانه 15 اى رسـول ما در حال وحى , شتابان زبان به قرائت قرآن بگشاى که ما خود آن را جمع کرده در سـیـنـه ات ]نگاه مى داریم و بر تو مى خوانیم .از ابن عباس چنین نقل مى کند:پیامبر اکرم (ص ) به سـبـب عـشـق شـدیـدى کـه بـه دریافت و حفظ قرآن داشت هنگامى که پیک وحى آیات را بر او مـى خـوانـد, همراه وى زبانش را حرکت مى داد و شتاب مى ورزید تا آنچه مى شنود فراموش نکند . خـداونـد او را از ایـن کـار بـازداشـت و فرمود: ما آن را برایت جمع مى کنیم .حضرت براى اطـمـیـنان کامل از محفوظات خویش آن هارا بر فرشته ى وحى عرضه مى کرد .در روایات متعدد چـنـان مـى خوانیم که پیامبراسلام (ص ) در ماه رمضان هر سال قرآن را, تا آن جا که نازل شده بود, بـاجـبـرئیل مقابله و تکرار مى کرد, و در واپسین سال زندگى اش , بر خلاف گذشته , این مقابله و تکرار را دو بار به انجام رساند .
تقسیم بندی قران ها
قرآن به ۳۰ بخش تقریباً مساوی به نام جزء تقسیم شدهاست. هر جزء از دو قسمت مساوی به نام حزب تشکیل شدهاست و احزاب به نصف و ربع حزب تقسیم میشوند (برخی نیز هر جزء را به چهار حزب تقسیم میکنند و در این صورت ۱۲۰ حزب داریم).
گردآوری قران
متن قرآن در سه مرحله گردآوری شد، تا نهایتاً به صورت امروزین یا اصطلاحاً «مصحف» درآمد. نخست زمان محمد. سپس زمان ابوبکر و در آخر زمان عثمان. در دورههای بعدی رسم الخط آن اصلاح شد
زمان محمد
در زمان حیات پیامبر، وی قرآن را بر مسلمانان میخواند. برخی آن را حفظ میکردند و برخی بر تکههای چرم، استخوانهای شانه و دنده گوسفند و شتر، چوب درخت خرما، سنگهای صاف و صیقلی و گاه کاغذ مینوشتند. از آنجا که هنوز قرآن بر پیامبر وحی میشد و متن آن ناقص بود، امکان «کتاب ساختن» آن وجود نداشت. «جمع قرآن در زمان رسول خدا را اصطلاحاً تألیف گویند.» (رامیار،تاریخ قرآن:۲۱۳)در زمان حیات پیامبر ۳۷ نفر حافظ کل قرآن بودند. (رامیار،تاریخ قرآن:۲۵۵) و تعداد کاتبان وحی که برای خود نسخهای برمیگرفتند به بیش از پنجاه نفر میرسیدهاست.(رامیار،تاریخ قرآن:۲۵۵)
قاریان هفتگانه(قرّاء سبعه) و راویان چهارده گانه
در خواندن متن واحد قرآن چهارده شیوه یا روایت مختلف وجود داشتهاست. مشهورترین روایت که امروزه قرآن را بر اساس آن اعراب گذاری میکنند، روایت حفص از عاصم کوفی است، که به علی میرسد. تمام قرآن هایی که در ایران به چاپ می رسد از جهت صحت کتابت و انطباق با این قرائت در اداره نظارت بر چاپ و نشر قرآن کریم سازمان تبلیغات اسلامی مورد بررسی قرار می گیرد و این مسأله در پایان تمام قرآن ها ذکر شده است
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
ماما ومسئولیت های حرفه ا ی ماما :
زنان در سنین مختلف به فرد ماهر دیگری که معمولاً یک زن است وابسته اند تا در طول زایمان همراهشان باشد. این فرد ماما است که معنی اصلی آن همراه زن می باشد. ومهارتهای او تلفیقی از هنرو علم است.
تعریف ماما ( midwife) : ماما به شخصی اطلاق می شود که تحصیلات مامایی را در حد کارشناسی وکارشناسی ارشد برابر مقررات در مراکز آموزش داخلی و خارجی بپایان رسانیده و موفق به اخذ پروانه رسمی مامایی از مقامات صلاحیت دار مربوط شده باشد.
او باید قادر به نظارت، مراقبت و توصیه به زنان دردوران بارداری، زایمان و دوره بعد از زایمان، هدایت زایمانها با مسئولیت خود و مراقبت از نوزاد وشیرخوار و کودک زیر 6 سال باشد. این مراقبت شامل پیشگیری، کشف حالات غیر طبیعی در مادر وکودک، فراهم ساختن کمکهای پزشکی و اجرای اقدامات اورژانس در نبود کمک پزشکی می باشد.
او وظیفه مهمی در مشاوره و آموزش بهداشت نه تنها برای زنان بلکه برای خانواده وجامعه دارد. کار ماما باید شامل آموزش دوران بارداری، آماده کردن والدین برای پذیرش وظایف پدری و مادری بوده و به تنظیم خانواده ومراقبتهای کودک وبعضی از موارد بیماریهای زنان گسترش یابد.
او می تواند در بیمارستانها، درمانگاهها ، واحدهای بهداشتی، منازل ( مشاوره مامایی و زایمان درمنزل ) و هر شکل دیگری از ارائه خدمات مامایی کار کند.
پس از زایمان
مراقبت های معمول پس از زایمان، طی ۳ ملاقات انجام می شود که ملاقات اول در روزهای ۱ تا ۳، ملاقات دوم در روزهای ۱۰ تا ۱۵ و ملاقات سوم در روزهای ۴۲ تا ۶۰ پس از زایمان انجام می شود. مراقبت های نوزاد نیز در۳ نوبت شامل مراقبت بدو تولد، مراقبت روزهای ۳ تا ۵ و مراقبت روز ۳۰ انجام می شود.
برای مادری که در بیمارستان زایمان می کند، مراقبت پس از زایمان در بیمارستان را می توان مراقبت بار اول پس از زایمان محسوب کرد.
نوزاد مادری که به هر دلیل تحت درمان داروهای روان گردان است، باید تحت مراقبت متخصص اطفال قرار بگیرد.
آموزش و توصیه:
طی ملاقات های پس از زایمان در مورد بهداشت فردی و روان و جنسی، علائم خطر، شکایت شایع، تغذیه و مکمل های دارویی، نحوه شیردهی و مشکلات و تداوم آن، مراقبت از نوزاد و علائم خطر نوزاد، مشاوره تنظیم خانواده، مراجعه برای انجام پاپ اسمیر در صورت نیاز و مراجعه برای دریافت خدمات تنظیم خانواده، بهداشت دهان و دندان به مادر آموزش دهید.
نکته: در هر ملاقات، علائم خطر را به مادر گوشزد کنید و مطمئن شوید که این علائم را فراگرفته است.
اختلال هوشیاری:
عدم پاسخگویی مادر به تحریکات وارده (نیشگون، ضربه، نور و…) یا عدم درک زمان و مکان.
ارزیابی علائم خطر فوری:
در ملاقات اول و دوم، ابتدا مادر را از نظر وجود علائم خطر فوری بررسی کنید.
التهاب لثه: متورم، پرخون و قرمز شدن لثه
بررسی پرونده و آشنایی با وضعیت مادر:
در ملاقات دوم و سوم، فرم مراقبت را مرور کرده و نقایصی مانند تکمیل نبودن قسمتهای مختلف را رفع کنید.
بیماری زمینه ای:
منظور بیماری های قلبی، کلیوی، دیابت، فشارخون بالا، صرع،… است.
پاپ اسمیر:
در ملاقات سوم طبق راهنما و با تأکید به این نکته که مادر لکه بینی نداشته باشد، از دهانه رحم نمونه بگیرید.
پوسیدگی دندان:
تخریب ساختمان دندان به دنبال فعالیت میکروب های پوسیدگی زای دهان که علائم آن عبارتند از:
تغییر رنگ مینای دندان به رنگ قهوه ای یا سیاه
سوراخ شدن دندان
حساس بودن یا درد گرفتن دندان هنگام مصرف غذاهای سرد و گرم یا ترش و شیرین
حساس بودن یا درد گرفتن دندان هنگام فشردن دندانها بر همدیگر
تاریخ مراجعه بعدی:
تاریخ مراجعه بعدی مادر را تعیین و یادآوری کنید.
ترشحات مهبل:
خروج ترشحات چرکی و بد بو را از مهبل سئوال کنید.
تزریق رگام:
آمپول رگام را در مادر ارهاش منفی با همسر ارهاش مثبت درصورتی که هنگام زایمان دریافت نکرده باشد، طی ۷۲ ساعت اول پس از زایمان به صورت عضلانی تزریق کنید.
تجویز مکمل های دارویی: مکمل های دارویی را طبق راهنما برای مادر تجویز کنید.
نکته: توجه داشته باشید که مادر باید تا ۳ ماه پس از زایمان مکمل مصرف کند. بنابراین مطمئن شوید که مادر به میزان مورد نیاز قرص آهن و مولتی ویتامین دارد.