دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

تحقیق در مورد جغرافیای تاریخی عربستان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 13 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

جغرافیای تاریخی عربستان

1) عربستان در جهان اسلام

عربستان سعودی با 2/149/690 کیلومتر مربع مساحت، در آسیای جنوب غربی قرار دارد که مدار رأس السرطان از آن می گذرد. طول مرزهای آن به 4532 کیلومتر بالغ می گردد و از نظر سیمای جغرافیایی، شامل ارتفاعات غربی، نجد (بخش اعظم شبه جزیره)، منطق احساء در ساحل شرقی و بر کرانه خلیج فارس و صحرا های شمالی می باشد. این کشور را به سه ناحیه تقسیم می کنند: حجاز که همچون حاجز (پرده ای) بین بیابان نجد و تهامه قرار گرفته است و مکه و مدینه از شهرهای آن هستند. تهامه که تا ساحل دریای سرخ ادامه دارد و به دلیل گرمای شدید و خشونت آب و هوایی به این عنوان معروف شده است. بندرهای جده و ینبع در این قسمت قرار دارند. نجد شامل بخش وسیعی از عربستان است که از مرکز تا شرق و ساحل خلیج فارس ادامه دارد و به دلیل وجود برخی ارتفاعات پراکنده در آن، به این عنوان معروف شده است. عربستان برای دسترسی به آب های آزاد، از دو تنگه مهم هرمز و باب المندب استفاده می کند. بر اساس آخرین برآوردها در آغاز قرن 21 میلادی عربستان 22 میلیون نفر سکنه داشته است که نود درصد آنان در شهرها و بقیه در روستاها ساکن بوده اند. نژاد آنان غالبا سامی و عربی است. بیشتر مسلمانان سنی مذهب اند، اما در نواحی شرقی، جنوبی و در مدینه، تعداد شیعیان قابل توجه است.

حکومت عربستان از نوع پادشاهی بوده و از بدو تأسیس (سال 1311 ش) تا 1371 ش فاقد قانون اساسی و مجلس قانون گذاری بوده است و از این تاریخ، ملک فهد طی فرامینی، نظام نامه ی حکومتی را که به قانون اساسی شباهت دارد انتشار داد. این کشور تنها سرزمینی است که نام خانواده ای بر آن اطلاق می گردد. شخص شاه متصدی پست نخست وزیری بوده و بر سه قوه ی مقننه، قضائیه و مجریه نظارت تام دارد. فعالیت هر گونه حزب و تشکل سیاسی در عربستان ممنوع است.

سفر میلیون ها مسلمان به عربستان برای انجام دادن مناسک حج، موجب گردیده تا شخصیت معنوی و اعتباری ویژه برای حاکمان این کشور که خود را خادم حرمین شریفین می دانند، به وجود آورد، اما رونق اقتصادی آن به دلیل وجود ذخایر عظیم نفت است. عربستان 26 درصد منابع شناخته شده انرژی نفت جهان را در اختیار دارد. (1)

نود درصد جمعیت عربستان، عرب و بقیه از کشورهای آسیایی و آفریقایی هستند. حدود هفتاد هزار نفر از اتباع کشورهای اروپایی هم در این سرزمین اقامت دارند که غالبا در بخش های نظامی، صنعتی و نفتی مشغول اند.

از نظر جغرافیایی، عربستان به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم می شود. مردمان نواحی شمالی به دلیل گرما و خشکی هوا در این منطقه، اکثرا به کوچ نشینی مشغول اند، اما در قسمت جنوبی به دلیل شرایط مساعدتر، جمعیت متراکم و مردم شهرنشین اند. زبان رسمی مردم عربی است که از زبان های سامی به شمار می آید. زبان دوم مردم انگلیسی است که در دستگاه های دولتی و مراکز تجاری، صنعتی و دانشگاهی رواج دارد. افزون بر این، زبان های اردو و پشتو در میان مهاجران متداول است. خط مردم عربی است.

آداب و رسوم اهالی این کشور که به سه گروه حجازی، نجدی و اهل منطقه شرقیه تقسیم می گردد، به طور کلی آمیخته ای از فرهنگ اسلامی، آداب و رسوم عشیره ای و سنت های کهن و بومی است. این آمیختگی در هر یک از مناطق، شدت و ضعفی متفاوت دارد.

اهالی حجاز که در حوالی دریای سرخ زندگی می کنند و از قدیم میزبان زائران خانه خدا و حرم رسول اکرم صلی الله علیه و آله بوده اند، به دلیل مواجه گردیدن با فرهنگ های گوناگون مسلمین جهان، از آداب و رسوم معتدل و مقبولی برخوردارند. مردم منطقه شرقیه به دلیل پیروی از مکتب تشیع و نزدیکی به خلیج فارس، آداب و رسومی متفاوت از نواحی غربی و شمالی عربستان دارند.

اهل نجد که در منطقه ای بیابانی و صحرایی زندگی می کنند، از آداب و رسوم کهن و منجمدی برخوردارند که با وجود آمیختگی با اسلام، صبغه ی جاهلی دارد. زنان در این جامعه هنوز تحقیر می شوند و از بخش اعظم حقوق مسلم خود محروم اند. از نظر لباس مردان عربستان پیراهن سفیدی بر تن کرده، روسری گلدار قرمزی به نام «شماغ» یا سفید به نام «غتره» بر سر می اندازند و بر روی آن حلقه ای مشکی به نام «عقال» می گذارند. در مراسم رسمی، مردان عبا بر دوش می گیرند که قهوه ای یا کرم روشن است.

اعراب برای تکریم از میهمان، از چیزی فروگذار نمی کنند و بهترین پذیرایی ها را در حد توان انجام می دهند. نوشیدنی متداول در میهمانی ها و مجالس خانوادگی و عمومی قهوه است که به همراه هل دم می کنند.

التزام به نماز در میان مردم تحسین برانگیز است. آنها به محض شنیدن صدای اذان، عازم مساجد می شوند و نماز جمعه را به شکلی گسترده برگزار می کنند؛ به نحوی که عده ی کثیری در معابر و کوچه های اطراف مساجد به نماز ایستاده اند و به امام جمعه یا جماعت اقتدار کرده اند. (2)

2) جغرافیای تاریخی عربستان

شبه جزیره ی عربستان که در جنوب غربی آسیا واقع شده بزرگترین شبه جزیره ی جهان است که از مشرق به خلیج فارس، از مغرب به دریای سرخ یا قلزم و از جنوب به اقیانوس هند (دریای عرب) محدود است. مرز شمالی عربستان را بدقت نمی توان معلوم کرد، ولی می توان یک خط فرضی از خلیج عقبه تا فرات امتداد داد و آن را مرز شمالی جزیره العرب دانست. از لحاظ زمین شناسی بیابان شام (بادیه الشام) جزء عربستان است، ولی از لحاظ جغرافیایی جزء عربستان محسوب نمی شود. وسعت این شبه جزیره بنا به گفته ی جغرافیا نویسان قریب به 3 میلیون کیلومتر مربع و تقریبا دو برابر وسعت ایران است. کوههای این شبه جزیره متعلق به دوره ی ژوراسیک از دوران دوم زمین شناسی است. این سرزمین را اقیانوس هند و خلیج فارس از خاک ایران و هند جدا کرده و هنوز قسمت ساحلی عمان صورت کوهستانی خود را حفظ کرده است. در دوران سوم زمین شناسی شکافی که باعث تشکیل دریای سرخ (بحر احمر) شد، عربستان را از افریقا نیز جدا کرد و در قسمت غربی عربستان کوههای سراه (شراه) ایجاد شد که رشته ی جنوبی آن تا مغرب شهر صنعاء پایتخت یمن امتداد دارد و درشمال به کوههای شام متصل است. قله آن به جبل بنی شعیب معروف است و3760 متر ارتفاع دارد رشته کوههای غربی شبه جزیره که به موازات دریای سرخ کشیده شده دارای آتشفشانهایی است که اکنون خاموشند و گدازه های آنها حره هایی را در مغرب و بخشهای میانی عربستان به وجود آورده اند. به نوشته ی یاقوت



خرید و دانلود تحقیق در مورد جغرافیای تاریخی عربستان


تحقیق در مورد جغرافیای تاریخی عربستان 13 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 13 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

جغرافیای تاریخی عربستان

1) عربستان در جهان اسلام

عربستان سعودی با 2/149/690 کیلومتر مربع مساحت، در آسیای جنوب غربی قرار دارد که مدار رأس السرطان از آن می گذرد. طول مرزهای آن به 4532 کیلومتر بالغ می گردد و از نظر سیمای جغرافیایی، شامل ارتفاعات غربی، نجد (بخش اعظم شبه جزیره)، منطق احساء در ساحل شرقی و بر کرانه خلیج فارس و صحرا های شمالی می باشد. این کشور را به سه ناحیه تقسیم می کنند: حجاز که همچون حاجز (پرده ای) بین بیابان نجد و تهامه قرار گرفته است و مکه و مدینه از شهرهای آن هستند. تهامه که تا ساحل دریای سرخ ادامه دارد و به دلیل گرمای شدید و خشونت آب و هوایی به این عنوان معروف شده است. بندرهای جده و ینبع در این قسمت قرار دارند. نجد شامل بخش وسیعی از عربستان است که از مرکز تا شرق و ساحل خلیج فارس ادامه دارد و به دلیل وجود برخی ارتفاعات پراکنده در آن، به این عنوان معروف شده است. عربستان برای دسترسی به آب های آزاد، از دو تنگه مهم هرمز و باب المندب استفاده می کند. بر اساس آخرین برآوردها در آغاز قرن 21 میلادی عربستان 22 میلیون نفر سکنه داشته است که نود درصد آنان در شهرها و بقیه در روستاها ساکن بوده اند. نژاد آنان غالبا سامی و عربی است. بیشتر مسلمانان سنی مذهب اند، اما در نواحی شرقی، جنوبی و در مدینه، تعداد شیعیان قابل توجه است.

حکومت عربستان از نوع پادشاهی بوده و از بدو تأسیس (سال 1311 ش) تا 1371 ش فاقد قانون اساسی و مجلس قانون گذاری بوده است و از این تاریخ، ملک فهد طی فرامینی، نظام نامه ی حکومتی را که به قانون اساسی شباهت دارد انتشار داد. این کشور تنها سرزمینی است که نام خانواده ای بر آن اطلاق می گردد. شخص شاه متصدی پست نخست وزیری بوده و بر سه قوه ی مقننه، قضائیه و مجریه نظارت تام دارد. فعالیت هر گونه حزب و تشکل سیاسی در عربستان ممنوع است.

سفر میلیون ها مسلمان به عربستان برای انجام دادن مناسک حج، موجب گردیده تا شخصیت معنوی و اعتباری ویژه برای حاکمان این کشور که خود را خادم حرمین شریفین می دانند، به وجود آورد، اما رونق اقتصادی آن به دلیل وجود ذخایر عظیم نفت است. عربستان 26 درصد منابع شناخته شده انرژی نفت جهان را در اختیار دارد. (1)

نود درصد جمعیت عربستان، عرب و بقیه از کشورهای آسیایی و آفریقایی هستند. حدود هفتاد هزار نفر از اتباع کشورهای اروپایی هم در این سرزمین اقامت دارند که غالبا در بخش های نظامی، صنعتی و نفتی مشغول اند.

از نظر جغرافیایی، عربستان به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم می شود. مردمان نواحی شمالی به دلیل گرما و خشکی هوا در این منطقه، اکثرا به کوچ نشینی مشغول اند، اما در قسمت جنوبی به دلیل شرایط مساعدتر، جمعیت متراکم و مردم شهرنشین اند. زبان رسمی مردم عربی است که از زبان های سامی به شمار می آید. زبان دوم مردم انگلیسی است که در دستگاه های دولتی و مراکز تجاری، صنعتی و دانشگاهی رواج دارد. افزون بر این، زبان های اردو و پشتو در میان مهاجران متداول است. خط مردم عربی است.

آداب و رسوم اهالی این کشور که به سه گروه حجازی، نجدی و اهل منطقه شرقیه تقسیم می گردد، به طور کلی آمیخته ای از فرهنگ اسلامی، آداب و رسوم عشیره ای و سنت های کهن و بومی است. این آمیختگی در هر یک از مناطق، شدت و ضعفی متفاوت دارد.

اهالی حجاز که در حوالی دریای سرخ زندگی می کنند و از قدیم میزبان زائران خانه خدا و حرم رسول اکرم صلی الله علیه و آله بوده اند، به دلیل مواجه گردیدن با فرهنگ های گوناگون مسلمین جهان، از آداب و رسوم معتدل و مقبولی برخوردارند. مردم منطقه شرقیه به دلیل پیروی از مکتب تشیع و نزدیکی به خلیج فارس، آداب و رسومی متفاوت از نواحی غربی و شمالی عربستان دارند.

اهل نجد که در منطقه ای بیابانی و صحرایی زندگی می کنند، از آداب و رسوم کهن و منجمدی برخوردارند که با وجود آمیختگی با اسلام، صبغه ی جاهلی دارد. زنان در این جامعه هنوز تحقیر می شوند و از بخش اعظم حقوق مسلم خود محروم اند. از نظر لباس مردان عربستان پیراهن سفیدی بر تن کرده، روسری گلدار قرمزی به نام «شماغ» یا سفید به نام «غتره» بر سر می اندازند و بر روی آن حلقه ای مشکی به نام «عقال» می گذارند. در مراسم رسمی، مردان عبا بر دوش می گیرند که قهوه ای یا کرم روشن است.

اعراب برای تکریم از میهمان، از چیزی فروگذار نمی کنند و بهترین پذیرایی ها را در حد توان انجام می دهند. نوشیدنی متداول در میهمانی ها و مجالس خانوادگی و عمومی قهوه است که به همراه هل دم می کنند.

التزام به نماز در میان مردم تحسین برانگیز است. آنها به محض شنیدن صدای اذان، عازم مساجد می شوند و نماز جمعه را به شکلی گسترده برگزار می کنند؛ به نحوی که عده ی کثیری در معابر و کوچه های اطراف مساجد به نماز ایستاده اند و به امام جمعه یا جماعت اقتدار کرده اند. (2)

2) جغرافیای تاریخی عربستان

شبه جزیره ی عربستان که در جنوب غربی آسیا واقع شده بزرگترین شبه جزیره ی جهان است که از مشرق به خلیج فارس، از مغرب به دریای سرخ یا قلزم و از جنوب به اقیانوس هند (دریای عرب) محدود است. مرز شمالی عربستان را بدقت نمی توان معلوم کرد، ولی می توان یک خط فرضی از خلیج عقبه تا فرات امتداد داد و آن را مرز شمالی جزیره العرب دانست. از لحاظ زمین شناسی بیابان شام (بادیه الشام) جزء عربستان است، ولی از لحاظ جغرافیایی جزء عربستان محسوب نمی شود. وسعت این شبه جزیره بنا به گفته ی جغرافیا نویسان قریب به 3 میلیون کیلومتر مربع و تقریبا دو برابر وسعت ایران است. کوههای این شبه جزیره متعلق به دوره ی ژوراسیک از دوران دوم زمین شناسی است. این سرزمین را اقیانوس هند و خلیج فارس از خاک ایران و هند جدا کرده و هنوز قسمت ساحلی عمان صورت کوهستانی خود را حفظ کرده است. در دوران سوم زمین شناسی شکافی که باعث تشکیل دریای سرخ (بحر احمر) شد، عربستان را از افریقا نیز جدا کرد و در قسمت غربی عربستان کوههای سراه (شراه) ایجاد شد که رشته ی جنوبی آن تا مغرب شهر صنعاء پایتخت یمن امتداد دارد و درشمال به کوههای شام متصل است. قله آن به جبل بنی شعیب معروف است و3760 متر ارتفاع دارد رشته کوههای غربی شبه جزیره که به موازات دریای سرخ کشیده شده دارای آتشفشانهایی است که اکنون خاموشند و گدازه های آنها حره هایی را در مغرب و بخشهای میانی عربستان به وجود آورده اند. به نوشته ی یاقوت



خرید و دانلود تحقیق در مورد جغرافیای تاریخی عربستان 13 ص


تحقیق در مورد ریشه تاریخی ضرب المثل 9ص (word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

ریشه تاریخی ضرب المثل «از کیسه خلیفه می بخشد»

 

ریشه تاریخی ضرب المثل  قوز بالا قوز

ریشه تاریخی ضرب المثل چیزی که عیان است...

ریشه تاریخی ضرب المثل آتش بیار معرکه

ریشه تاریخی ضرب المثل آب زیر کاه

هر گاه کسی از کیسه دیگری بخشندگی کند و یا از بیت المال عمومی گشاده بازی نماید، عبارت مثلی بالا را مورد استفاده و استناد قرار داده، اصطلاحاً می گویند: «فلانی از کیسه خلیفه می بخشد».

اکنون ببینیم این خلیفه که بود و چه کسی از کیسه وی بخشندگی کرده که به صورت ضرب المثل درآمده است:

عبدالملک بن صالح از امرا و بزرگان خاندان بنی عباس بود و روزگاری دراز در این دنیا بزیست و دوران خلافت هادی، هارون الرشید و امین را درک کرد. مردی فاضل و دانشمند و پرهیزگار و در فن خطابت افصح زمان بود. چشمانی نافذ و رفتاری متین و موقر داشت؛ به قسمی که مهابت و صلابتش تمام رجال دارالخلافه و حتی خلیفه وقت را تحت تأثیر قرار می داد. به علاوه چون از معمرین خاندان بنی عباس بود، خلفای وقت در او به دیده احترام می نگریستند.

به سال 169 هجری به فرمان هادی خلیفه وقت، حکومت و امارت موصل را داشت. ولی پس از دو سال یعنی در زمان خلافت هارون الرشید، بر اثر سعایت ساعیان از حکومت برکنار و در بغداد منزوی و خانه نشین شد. چون دستی گشاده داشت پس از چندی مقروض گردید. ارباب قدرت و توانگران بغداد افتخار می کردند که عبدالملک از آنان چیزی بخواهد، ولی عزت نفس و استغنای طبع عبدالملک مانع از آن بود از هر مقامی استمداد و طلب مال کند. از طرف دیگر چون از طبع بلند و جود و سخای ابوالفضل جعفر بن یحیی بن خالد برمکی معروف به جعفر برمکی وزیر مقتدر هارون الرشید آگاهی داشت و به علاوه می دانست که جعفر مردی فصیح و بلیغ و دانشمند است و قدر فضلا را بهتر می داند و مقدم آنان را گرامیتر می شمارد؛ پس نیمه شبی که بغداد و بغدادیان در خواب و خاموشی بودند، با چهره و روی بسته و ناشناس راه خانه جعفر را در پیش گرفت و اجازه دخول خواست. اتفاقاً در آن شب جعفر برمکی با جمعی از خواص و محارم من جمله شاعر و موسیقی دان بی نظیر زمان، اسحاق موصلی بزم شرابی ترتیب داده بود، و با حضور مغنیان و مطربان شب زنده داری می کرد. در این اثنا پیشخدمت مخصوص، سر در گوش جعفر کرد و گفت: «عبدالملک بر در سرای است و اجازه حضور می طلبد». از قضا جعفر برمکی دوست صمیمی و محرمی به نام عبدالملک داشت که غالب اوقات فراغت را در مصاحبتش می گذرانید.

در این موقع به گمان آنکه این همان عبدالملک است نه عبدالملک صالح، فرمان داد او را داخل کنند. عبدالملک صالح بی گمان وارد شد و جعفر برمکی چون آن پیرمرد متقی و دانشمند را در مقابل دید به اشتباه خود پی برده چنان منقلب شد و از جای خویش جستن کرد که «میگساران، جام باده بریختند و گلعذاران، پشت پرده گریختند، دست از چنگ و رباب برداشتند و رامشگران پا به فرار گذاشتند». جعفر خواست دستور دهد بساط شراب را از نظر عبدالملک پنهان دارند؛ ولی دیگر دیر شده کار از کار گذشته بود. حیران و سراسیمه بر سرپای ایستاد و زبانش بند آمد. نمیدانست چه بگوید و چگونه عذر تقصیر بخواهد. عبدالملک چون پریشانحالی جعفر بدید، بسائقه آزاد مردی و بزرگواری که خوی و منش نیکمردان عالم است، با خوشرویی در کنار بزم نشست و فرمان داد مغنیان بنوازند و ساقیان لعل فام، جام شراب در گردش آورند. جعفر چون آنهمه بزرگمردی از عبدالملک صالح دید بیش از پیش خجل و شرمنده گردیده، پس از ساعتی اشاره کرد بساط شراب را برچیدند و حضار مجلس (بجز اسحاق موصلی) همه را مرخص کرد. آنگاه بر دست و پای عبدالملک بوسه زده عرض کرد: «از اینکه بر من منت نهادی و بزرگواری فرمودی بی نهایت شرمنده و سپاسگزارم. اکنون در اختیار تو هستم و هر چه بفرمایی به جان خریدارم». عبدالملک پس از تمهید مقدمه ای گفت: «ای ابوالفضل، می دانی که سالهاست مورد بی مهری خلیفه واقع شده، خانه نشین شده ام. چون از مال و منال دنیا چیزی نیندوخته بودم، لذا اکنون محتاج و مقروض گردیده ام. اصالت خانوادگی و عزت نفس اجازه نداد به خانه دیگران روی آورم و از رجال و توانگران بغداد، که روزگاری به من محتاج بوده اند، استمداد کنم. ولی طبع بلند و خوی بزرگ منشی و بخشندگی تو که صرفاً اختصاص به ایرانیان پاک سرشت دارد مرا وادار کرد که پیش تو آیم و راز دل بگویم، چه می دانم اگر احیاناً نتوانی گره گشایی کنی بی گمان آنچه با تو در میان می گذارم سر به مهر مانده، در نزد دیگران بر ملا نخواهد شد. حقیقت این است که مبلغ ده هزار دینار مقروضم و ممری برای ادای دین ندارم».

جعفر بدون تأمل جواب داد: «قرض تو ادا گردید، دیگر چه می خواهی؟»

عبدالملک صالح گفت: «اکنون که به همت و جوانمردی تو قرض من مستهلک گردید، برای ادامه زندگی باید فکری بکنم، زیرا تأمین معاش آبرومندی برای آینده نکرده ام».

جعفر برمکی که طبعی بلند و بخشنده داشت، با گشاده رویی پاسخ داد: «مبلغ ده هزار دینار هم برای ادامه زندگی شرافتمندانه تو تأمین گردید، چه میدانم سفره گشاده داری و خوان کرم بزرگمردان باید مادام العمر گشاده و گسترده باشد. دیگر چه می فرمایی؟»

عبدالملک گفت: «هر چه خواستم دادی و دیگر محلی برای انجام تقاضای دیگری نمانده است».

جعفر با بی صبری جواب داد: «نه، امشب مرا به قدری شرمنده کردی که به پاس این گذشت و جوانمردی حاضرم همه چیز را در پیش پای تو نثار کنم. ای عبدالملک، اگر تو بزرگ خاندان بنی عباسی، من هم جعفر برمکی از دودمان ایرانیان پاک نژاد هستم. جعفر برای مال و منال دنیوی در پیشگاه نیکمردان ارج و مقداری قایل نیست. می دانم که سالها خانه نشین بودی و از بیکاری و گوشه نشینی رنج می بری، چنانچه شغل و مقامی هم مورد نظر باشد بخواه تا فرمانش را صادر کنم».

عبدالملک آه سوزناکی کشید و گفت: «راستش این است که پیر و سالمند شده ام و واپسین ایام عمر را می گذرانم. آرزو دارم اگر خلیفه موافقت فرماید به مدینه منوره بروم و بقیت عمر را در جوار مرقد مطهر حضرت رسول اکرم (ص) به سر برم».

جعفر گفت: «از فردا والی مدینه هستی تا از این رهگذر نگرانی نداشته باشی».

عبدالملک سر به زیر افکند و گفت: «از همت و جوانمردی تو صمیمانه تشکر می کنم و دیگر عرضی ندارم».



خرید و دانلود تحقیق در مورد ریشه تاریخی ضرب المثل 9ص (word)


تحقیق در مورد ریشه تاریخی ضرب المثل 9ص (2) (word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

ریشه تاریخی ضرب المثل «از کیسه خلیفه می بخشد»

 

ریشه تاریخی ضرب المثل  قوز بالا قوز

ریشه تاریخی ضرب المثل چیزی که عیان است...

ریشه تاریخی ضرب المثل آتش بیار معرکه

ریشه تاریخی ضرب المثل آب زیر کاه

هر گاه کسی از کیسه دیگری بخشندگی کند و یا از بیت المال عمومی گشاده بازی نماید، عبارت مثلی بالا را مورد استفاده و استناد قرار داده، اصطلاحاً می گویند: «فلانی از کیسه خلیفه می بخشد».

اکنون ببینیم این خلیفه که بود و چه کسی از کیسه وی بخشندگی کرده که به صورت ضرب المثل درآمده است:

عبدالملک بن صالح از امرا و بزرگان خاندان بنی عباس بود و روزگاری دراز در این دنیا بزیست و دوران خلافت هادی، هارون الرشید و امین را درک کرد. مردی فاضل و دانشمند و پرهیزگار و در فن خطابت افصح زمان بود. چشمانی نافذ و رفتاری متین و موقر داشت؛ به قسمی که مهابت و صلابتش تمام رجال دارالخلافه و حتی خلیفه وقت را تحت تأثیر قرار می داد. به علاوه چون از معمرین خاندان بنی عباس بود، خلفای وقت در او به دیده احترام می نگریستند.

به سال 169 هجری به فرمان هادی خلیفه وقت، حکومت و امارت موصل را داشت. ولی پس از دو سال یعنی در زمان خلافت هارون الرشید، بر اثر سعایت ساعیان از حکومت برکنار و در بغداد منزوی و خانه نشین شد. چون دستی گشاده داشت پس از چندی مقروض گردید. ارباب قدرت و توانگران بغداد افتخار می کردند که عبدالملک از آنان چیزی بخواهد، ولی عزت نفس و استغنای طبع عبدالملک مانع از آن بود از هر مقامی استمداد و طلب مال کند. از طرف دیگر چون از طبع بلند و جود و سخای ابوالفضل جعفر بن یحیی بن خالد برمکی معروف به جعفر برمکی وزیر مقتدر هارون الرشید آگاهی داشت و به علاوه می دانست که جعفر مردی فصیح و بلیغ و دانشمند است و قدر فضلا را بهتر می داند و مقدم آنان را گرامیتر می شمارد؛ پس نیمه شبی که بغداد و بغدادیان در خواب و خاموشی بودند، با چهره و روی بسته و ناشناس راه خانه جعفر را در پیش گرفت و اجازه دخول خواست. اتفاقاً در آن شب جعفر برمکی با جمعی از خواص و محارم من جمله شاعر و موسیقی دان بی نظیر زمان، اسحاق موصلی بزم شرابی ترتیب داده بود، و با حضور مغنیان و مطربان شب زنده داری می کرد. در این اثنا پیشخدمت مخصوص، سر در گوش جعفر کرد و گفت: «عبدالملک بر در سرای است و اجازه حضور می طلبد». از قضا جعفر برمکی دوست صمیمی و محرمی به نام عبدالملک داشت که غالب اوقات فراغت را در مصاحبتش می گذرانید.

در این موقع به گمان آنکه این همان عبدالملک است نه عبدالملک صالح، فرمان داد او را داخل کنند. عبدالملک صالح بی گمان وارد شد و جعفر برمکی چون آن پیرمرد متقی و دانشمند را در مقابل دید به اشتباه خود پی برده چنان منقلب شد و از جای خویش جستن کرد که «میگساران، جام باده بریختند و گلعذاران، پشت پرده گریختند، دست از چنگ و رباب برداشتند و رامشگران پا به فرار گذاشتند». جعفر خواست دستور دهد بساط شراب را از نظر عبدالملک پنهان دارند؛ ولی دیگر دیر شده کار از کار گذشته بود. حیران و سراسیمه بر سرپای ایستاد و زبانش بند آمد. نمیدانست چه بگوید و چگونه عذر تقصیر بخواهد. عبدالملک چون پریشانحالی جعفر بدید، بسائقه آزاد مردی و بزرگواری که خوی و منش نیکمردان عالم است، با خوشرویی در کنار بزم نشست و فرمان داد مغنیان بنوازند و ساقیان لعل فام، جام شراب در گردش آورند. جعفر چون آنهمه بزرگمردی از عبدالملک صالح دید بیش از پیش خجل و شرمنده گردیده، پس از ساعتی اشاره کرد بساط شراب را برچیدند و حضار مجلس (بجز اسحاق موصلی) همه را مرخص کرد. آنگاه بر دست و پای عبدالملک بوسه زده عرض کرد: «از اینکه بر من منت نهادی و بزرگواری فرمودی بی نهایت شرمنده و سپاسگزارم. اکنون در اختیار تو هستم و هر چه بفرمایی به جان خریدارم». عبدالملک پس از تمهید مقدمه ای گفت: «ای ابوالفضل، می دانی که سالهاست مورد بی مهری خلیفه واقع شده، خانه نشین شده ام. چون از مال و منال دنیا چیزی نیندوخته بودم، لذا اکنون محتاج و مقروض گردیده ام. اصالت خانوادگی و عزت نفس اجازه نداد به خانه دیگران روی آورم و از رجال و توانگران بغداد، که روزگاری به من محتاج بوده اند، استمداد کنم. ولی طبع بلند و خوی بزرگ منشی و بخشندگی تو که صرفاً اختصاص به ایرانیان پاک سرشت دارد مرا وادار کرد که پیش تو آیم و راز دل بگویم، چه می دانم اگر احیاناً نتوانی گره گشایی کنی بی گمان آنچه با تو در میان می گذارم سر به مهر مانده، در نزد دیگران بر ملا نخواهد شد. حقیقت این است که مبلغ ده هزار دینار مقروضم و ممری برای ادای دین ندارم».

جعفر بدون تأمل جواب داد: «قرض تو ادا گردید، دیگر چه می خواهی؟»

عبدالملک صالح گفت: «اکنون که به همت و جوانمردی تو قرض من مستهلک گردید، برای ادامه زندگی باید فکری بکنم، زیرا تأمین معاش آبرومندی برای آینده نکرده ام».

جعفر برمکی که طبعی بلند و بخشنده داشت، با گشاده رویی پاسخ داد: «مبلغ ده هزار دینار هم برای ادامه زندگی شرافتمندانه تو تأمین گردید، چه میدانم سفره گشاده داری و خوان کرم بزرگمردان باید مادام العمر گشاده و گسترده باشد. دیگر چه می فرمایی؟»

عبدالملک گفت: «هر چه خواستم دادی و دیگر محلی برای انجام تقاضای دیگری نمانده است».

جعفر با بی صبری جواب داد: «نه، امشب مرا به قدری شرمنده کردی که به پاس این گذشت و جوانمردی حاضرم همه چیز را در پیش پای تو نثار کنم. ای عبدالملک، اگر تو بزرگ خاندان بنی عباسی، من هم جعفر برمکی از دودمان ایرانیان پاک نژاد هستم. جعفر برای مال و منال دنیوی در پیشگاه نیکمردان ارج و مقداری قایل نیست. می دانم که سالها خانه نشین بودی و از بیکاری و گوشه نشینی رنج می بری، چنانچه شغل و مقامی هم مورد نظر باشد بخواه تا فرمانش را صادر کنم».

عبدالملک آه سوزناکی کشید و گفت: «راستش این است که پیر و سالمند شده ام و واپسین ایام عمر را می گذرانم. آرزو دارم اگر خلیفه موافقت فرماید به مدینه منوره بروم و بقیت عمر را در جوار مرقد مطهر حضرت رسول اکرم (ص) به سر برم».

جعفر گفت: «از فردا والی مدینه هستی تا از این رهگذر نگرانی نداشته باشی».

عبدالملک سر به زیر افکند و گفت: «از همت و جوانمردی تو صمیمانه تشکر می کنم و دیگر عرضی ندارم».



خرید و دانلود تحقیق در مورد ریشه تاریخی ضرب المثل 9ص (2) (word)


تحقیق در مورد روند تاریخی ادبیات و فرهنگ 10ص (word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

بخش اول

درس اول :

عصر حافظ ( دوران شکوه و شکست )

تاثیر حمله مغول و تاتار درزمینه های فکری و فرهنگی

 

1. پریشانی اندیشه 2. سستی بنیان های فلسفی

3. رواج خرافات 4. دل سپاری قضا و قدر

5. بی توجهی به دنیا

تاثیر حمله مغول درادبیات و ذوق ایرانیان

1. رواج و اژه های مغولی 2. دل مردگی و بی سرانجامی

3. پژمردگی ذوق ها و عواطف شاعران

تاثیر حمله مغول در مذهب و عقاید با وجود بی تعصبی و بی عقیدگی برخی ایلخانان

گسترش و تبلیغ مذهب زرتشتیان و مسیحیان

گسترش مذهب شیعه و تشکیل حکومت محلی آن ها مثل سربداران در خراسان – مر عشیان در مازندران

ارزنده ترین آثار هنر اسلامی 1. شاهنامه بایسنقری (بطور کامل )

عصر مغول 2. برگهای از قرآن بایسنقری در کتابخانه آستان قدس

شبه قاره هند

آسیای صغیر

مراکز ادبی عصر حافظ آذربایجان

اصفهان

فلات مرکزی ایران

پارس

موضوع عمومی شعر در عصر حافظ :

ضعف قصیده ( حمد و نعت و منقبت ، شکایت مسائ اجتماعی .....)

ابتکار در دو زمینه

الف ) تقلید از شیوه و سبک استادان پیش

تقلید به دو صورت ب) جوابگویی اشعار مشهور با همان وزن و قافیه

داستانسرایی به تقلید از : نظامی

در قصاید : خاقانی – اموزی – جمال الدین

در غزل : سعدی – امیر خسرو – ظهیر

بهترین تقلید ها از : عبید زاکانی – حافظ

سرودن منظومه حماسی : به تقلید از شاهنامه فردوسی

ضعیف تر شدن محتوا

9. شعر از نظر محتوا دور شدن از پختگی عصر مولوی و سعدی

رواج ساقی نامه – معما – ماده تاریخ

عبید زاکانی

10. رواج طنز اجتماعی سبماق اطعمه

حافظ

1.تباهی زبان شعر هم در لفظ و هم درساخت و کلام

11. زبان شعر عصر حافظ : 2. گسترش و عمومیت یافتن شعر و ادب در کوچه و بازار

3.وجود عرفان و ر غبت شاعران به طرح مسائل اجتماعی و حافظ باعث نجات زبان و فرهنگ فارسی شد.

فخرالدین عراقی : ( عارفی از سلسله سوختگان )

قرن 7 قبل از حمله مغول نام :ابراهیم محل تولد : روستای کمجان از فراهان نسبتها : همادنی – فراهانی – عراقی ( سکونت درعراق عجم )

آشنایی او با آثار محی الدین عربی از طریق صدالدین قونوی درقونیه : آشنایی با مولوی

آثار :

دیوان : 5 هزار بیت – قالبهای قصیده ، از همه بیشتر غزل ، مثنوی ، ترانه و قطعه

عشاق نامه : ده نامه : قالب مثنوی و غزل به وزن حدیقه سنایی – شاعر هر فصل را با مبحث عرفانی آغاز و با تمثیل و حکایت به پایان می برد.

لمعات : نثر ونظم – موضوع عرفان وسیر وسلوک عارفانه مهم ترین شرح برآن : اشعه اللمعات از جامی

شعر و نثر عراقی : گرم و دلپذیر کلام : ساده و استوار مثنوی و قصاید بیشتر رنگ حکمت و تحقیق و غزل شور و نشاط عارفانه

درس دوم

خواجوی کرمانی ( تحل بند شاعران ) قرن (8)

سعدی خواجو حافظ

- از بزرگان : خراجگان کرمان

- تخلص شعری او : خواجو

- تخلص تحل بند شاعران : به دلیل هنرنمایی در شعر

- شاعر معاصر او : حافظ صنایع الکمال

1. دیوان : قصاید غزلیات ، قطعات ، ترجیع و رباعیات ( 2 بخش ) بدایع الجمال

سام نامه همای و همایون گل ونوروز

آثار 2. شش مثنوی روفته الانوار کمال نامه گوهر نامه

- رساله اللبادیه : مناظره نی و بوریا

3.آثار منثور : ( 3 مناظره ) : نثر مزین و آمیخته به شعر - سبع المثانی : مناظره شمشیر وقلم

- شمس و سحاب

شعر و عرفان خواجو :

- قصاید : توحید و نعت و منقبت زهد و پند

- قطعات : مسائل اجتماعی و انتقادی

- قصیده به تقلید از سنایی در غزل از سعدی

 

درحماسه از فردوسی داستان غنایی از نظامی

ابن یمین (قطعه سرایی فارسی )

- شاعر شیعه مذهب عصر سربداران - تولد : قریه فریوممد جرین خراسان

- مردی قانع و گوشه گیر و دهقان پیشه - هنر او : خلث قطعات مشتمل بر پند و اندرز

موضوع قصیده : مدح و منقبت امامان شیعه

موضوع غزل : عشق و دلدادگی

- در شعر او قناعت پیشگی و بی اعتمادی دنیا تاکید شده

سیف فرغانی ( انتقاد اجتماعی )

- نیمه اول قرن 7 همزمان حمله مغول

تولد : فذغانه در ماوراء النهر علت شهرت

مولانه : مقالات نداشته

شاعران معاصر

سعدی : ستایش او و مکاتبه با او

فکر وشعر او

1. سبک شاعری : خراسانی هم در لفظ و هم در ساخت و دیدگاه

2. قصاید او به تقلید : رودکی ، انوری ، خاقانی ، سنایی ، عطار و کمال

3. ردیف های دشوار و هنرنمایی شاعرانه

4. غزل او در جواب سعدی

5. قالب قصیده را برای بیان انتقادهای کوبنده و طرح دیدگاههای اجتماعی و اخلاقی می سرود.

- عشق به امامان شیعه بخصوص امام حسین (ع) و رثای شهیدان کربلا

عبید زاکانی ( شیخ طبعی آگاه) قرن (8)

تولد : قزوین لقب زاکانی : از خاندان زاکانیان ( از اعراب بنی خفاجه ) بود آل اینجو و آل مظفر رامدح می کرد. هنر عبد : نکته یابی و انتقاد های ظریف اجتماعی

شیوه شاعری :

سخنان طنز آمیز او خنده آور ورکیک و اصطلاح جویانه و خیر خواهانه

چهراه ادبی ممتاز او در آثار طنز آمیز او ( نظم و نثر )

زبن تلخ و گزنده طنز آمیز او نشاندهنده شدت فساد اخلاق آن زمان

هزلیات او به شیوه سعدی و سوزنی ( قرن 6) است.

آثار او:

1. جدی : دیوان قصیده و غزل ترجیع و ترکیب رباعیات و مثنوی عشاق نامه : 3 هزار بیت

1. نظم : موش و گربه ( اثری سیاسی : زیرا دربیان حال ابواسحاق اینجو در برابر

2. طنز : مبارزالدین محمد فرمانروای کرمان ) حکایتی تمثیلی در انتقاد از اوضاع جامعه

2.نثر : اخلاق الاشراف – صد پند – رساله دلگشا – رساله تصریفات

درس سوم حافظ ( رند فرزانه شیراز )

نام : خواجه شمس الدین محمد شیرازی : حافظ

لقب : لسان الغیب

علت فال گرفتن از دیوان حافظ : آشنایی او با علوم قرآنی ( مثل قرائت ، تفسیر ، کلام و فلسفه )

در دربار ابواسحاق اینجو ، شاه شجاع مظفری و حاجی قوام الدین

1. شاه شیخ ابواسحاق : با او به حرمت رفتار می کرد .

پادشاهان معاصر 2. امیر مبارزالدین محمد : با تعصب و خشونت رفتار می کرد . ( غزل هایی در مبارزه با او و ریاکاری او او را «محتسب» خوانده

شیوه شاعری :

1. شاعری غزلسرا ( سعدی ، کمال ، سلمان ، خواجو )

2. اورا خاتم شعرای ایران می دانند : زیرا غزل را به کمال رسانده و بعد از او زبان فارسی رو به انحطاط و زوال است .



خرید و دانلود تحقیق در مورد روند تاریخی ادبیات و فرهنگ 10ص (word)