لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 34
مقدمه
اگر تاریخ را ورق بزنیم و جوامع مختلف را مورد کنکاش قرار دهیم ، نهادهای متعددی را در آن جوامع خواهیم یافت که کارشان آموزش دین بوده است و ما نتیجه می گیریم که « دین » همزاد انسان و یک نیاز قطعی و واقعی برای او بشمار می آید و انتقال آن به نسل های آینده در زمره انتقال میرا ث فرهنگی جوامع است لذا در پی آن آموزش دین نیز یک مسأ له ویژه می شود ، زیرا این مسأله یک گرایش عمومی برای اولیاء است که دین خود را مثل هر میراث دیگر به فرزندان خویش انتقال دهند ، ماده 26 اعلامیه حقوق بشر این اولویت را در انتخاب نوع تربیت ، برای اولیاء به رسمیت می شناسد و علاوه بر آن معلمان بیشماری هستند که آموزش دین را بعنوان رسالتی اصلاح طلبانه دنبال می کنند بعلاوه بر آنکه کنجکاوی در باره دین و گرایش به آن یک رغبت قطعی و فطری در کودکان شناخته شده است که این علاقه و رغبت عموماً در سالهای پایانی دبستان بروز و شدت بیشتری پیدا می کند با این وجود آموزش درس دینی و قرآن در نظام آموزشی ما یک مسأله بسیار مهم و شایسته التفاف است که لاجرم باید به آن پرداخته شود و برای پرداختن به آن لازم است به سؤالاتی از قبیل ذیل پاسخ دهیم که درمعارف اسلامی کودک با چه ویژگیهایی توصیف شده ؟ کودکان مفاهیم دینی را چگونه می فهمند ؟ تربیت دینی مناسب فراگیران در سنین مختلف بایستی دارای چه خصوصیاتی باشد؟ کدام مفاهیم و احکام دینی برای آموزش به دانش آموزان دبستانی یا راهنمایی و یا .... مناسب است ؟ و آیا برنامه مه های فعلی تعلیم و تربیت دینی توانسته است آنطور که بایسته و شایسته است موفق باشد ؟ قطعاً برخورداری ازیک نظام تربیتی مطلوب در این مقطع نیازمند پاسخگویی به هر یک از سؤالات مذکور می باشد .
و از طرفی دیگر توجه به ویژگیهای روحی ، روانی و رفتاری فراگیران در مقاطع مختلف بمنظور پاسخ گویی به سؤالات فوق و پی ریزی یک آموزش موفق در تربیت دینی امری اجتناب ناپذیر است چراکه فراگیران با ورود به دوره ابتدایی مواجه با یک تحول اساسی می شوند ، از نظر ظرفیت و توانائیها ی ذهنی ، برای کسب بسیاری از مسایل آموزشی و تربیتی که قبل از ارتباط مستقیم با مدرسه پیدا نکرده بودن آمادگی پیدا می کنند و تحولات عظیمی در ذهن آنها نسبت به مسائل اجتماعی ایجاد می شود با ورود فراگیران به این دوره ( ابتدایی ) علائق شدید بچه ها به وارد شدن به زندگی اجتماعی و دور شدن از محیط زندگی محدود دوره کودکی و همین طور آمادگی بیشتر بر ای سازگاری با محیظ و قبول قواعد و مقررات اجتماعی ، آنان را وارد مرحله جدیدی از زندگی می کند که همه حاکی از فرآیند تحولی است که عمدتاً به دلیل ورود فراگیران به دوره ابتدایی و دوره های دیگر و پاگذاشتن به محیط مدرسه و آموزش و پرورش رسمی ایجاد می گردد و از طرفی دیگر دوره ابتئدایی و سایر دوره های تحصیلی هر کدام متناسب با ویژگیها ی سنی ، ذهنی ، و رفتاری و اخلاقی و اجتماعی و .... فراگیران دوره شکوفایی بسیاری از استعدادهای دانش آموزان است شامل استعدادهای هنری ، علمی ، ادبی و ... و بسیاری از خلاقیتها که در این دوره ها شکل می گیرد خصوصاً دوره ابتدایی که از اهمیت ویژه ای برخوردار است و هدف بنده هم از ارائه مقاله اهمیتی است که شکوفایی این استعدادها و بهره گیری صحیح و مطلوب از آن می تواند در امر آموزش دینی و قرآ ن درنظام آموزشی ما داشته باشد انشاء الله که بتوانم حق مطلب را ادا نمایم .
ان شاء ا...
سید محمد حسینی دقیق
آبانماه 85
خلاء بهره گیری از ادبیات و هنر در آموزش دینی و قرآن در نظام آموزشی فعلی
قبل از اینکه بنده بخواهم در خصوص نقش هنر و ادبیات در آموزش دینی و قرآن سخن بگویم لازم است شناختی نسبی در خصوص وضعیت فعلی نظام آموزشی و میزان بهره گیری از ادبیات و هنر در آموزش دینی و قرآن داشته باشیم .
الحمد الله به برکت انقلاب اسلامی ، ملتی داریم با سرمایه های معنوی با ارزش و توانمندیهای بسیار اما نکته قابل تأمل این است که ما چه اندازه توانسته ایم از این سرمایه ها و توانمندیها استفاده کنیم .
برای روشن شدن موضوع سخنی از آقای بهرامپور نقل می کنم ایشان می فرمایند « دوستی زیرک و با هوش که برای تحصیل به کانادا رفته بود می گفت : اگر بخواهیم سرمایه های معنوی خودمان را با غرب مقایسه کنیم ، باید به خودمان نمره 100 بدهیم و به آنها نمره ده ولی فرق ما با آنها در این است که متأ سفانه ما از 100 سرمایه معنوی ، تنها یکی را استفاده می کنیم ولی غرب از ده سرمایه خود به اندازه نه استفاده می کند » نظام آموزشی ما متشکل از نظام کاری و فعالیت معلم در آموزش و پرورش
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
مروری بر اهمیت آموزش در ادبیات اقتصادی
ضرورت توجه به آموزش و پرورش و سزمایه انسانی در تحلیل های اقتصاد با مطالعه ادبیات حاضر تا حدودی روشن و اشکار گردید . اکنون این نکته واضح است که میزان آموزش و بهداشت مردم در واقع نوعی سرمایه است و از آنجا که نتایج آن در انسان ها تجسم یافته و تکامل می یابد ."سرمایه انسانی "خوانده می شود . جهان امروز دریافته که آموزش و پرورش جوانان نوعی سرمایه گزاری ملی است و هر کشوری در این راه تلاش بیشتری را متحمل شود، بی شک از رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی بیشتری در آینده برخوردار خواهد شد . ارائه آموزش های تخصصی و ایجاد مهارت در افراد ، نه تنها موجب ارتقاء سطح توانایی ها و قدرت تولید آنها می گردد بلکه همزمان میزان درآمد آنها و به تبع آن سطح تولید ناخالص ملی را افزون می سازد . اکثر کشورهای جهان اکنون بدین نتیجه دست یافته اند که پرورش و گسترش سرمایه انسانی جامعه در مقام مقایسه با سرمایه های فیزیکی ، از بازده بیشتری برخوردار بوده و نقش اساسی در رشد اقتصادی خواهد داشت .
سرمایه انسانی موجب می گردد تا بتوان از سرمایه های فیزیکی به صورت مناسبتری بهره برداری نمود . سرمایه انسانی در واقع مکمل سرمایه فیزیکی است و فقدان هر یک از بازده اقتصادی دیگری خواهد کاست . در توضیح رشد اقتصادی گذشته جوامع پیشرفته صنعتی ، سرمایه انسانی از نقش مهمی برخوردار بوده است . گفته می شود که سهم مهمی از رشد اقتصادی این دکشور ها ناشی از توسعه انسانی آنها می باشد . از طرفی ، امروزه یکی از نظریه های مهم توزیع درآمد ، نظریه ، سرمایه انسانی است . در این نظریه ، ادعا می شود که پراکندگی درآمد ها تا حدود زیادی وابسته به میزان آموزشی که در افراد سزمایه گذاری شده می باشد . اکنون نظریه پردازان سرمایه انسانی که بسیاری از رفتارها ی مردم را در این چارچوب مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهند و معتقدند که میزان سرمایه انسانی تجسم یافته در افراد ، بسیاری از تصمیمات آنها را در باب مهاجرت ، استفاده از اوقات فراغت ، عادات تپس انداز و داشتن فرزند به شدت تحت تاثیر قرار می دهند .
بهر حال نتایج حاصل از مرور بر ادبیات اقتصادی ، را می توان به صورت زیر خلاصه نمود :
فرض همگن بودن نیروی کار ، توسط اقتصاد دانان کلاسیک و نئوکلاسیک امروزه مردود شناخته می شود . چرا که کیفیت نیروی کار رب اثر آموزش ، ارتقاء می یابد و توانایی ها و قابلیت های اکتساب شده ، همگنی و یکنواختی نیروی کار را از بین می برد.
توانایی های کسب شده توسط آموزش ، دو ویژگی کالا های سرمایه ای را داراست ، بدین معنی که از عمر طولانی برخوردار است ، و در فرایند تولید بر قدرت و بهره وری تولید می افزاید . بنابراین سرمایه گذاری در آموزش جوانان موجب تشکیل سرمایه در آنان می شود ، وچون این سرمایه در انسان تچسم می یابد به سرمایه انسانی موسوم شده است . سرمایه انسانی مشابه یک کالای سرمایه ای با دوام است و سرمایه گذاری در آن و کاربرد گسترده آن بر قدرت تولید ملی می افزاید.
از نظر اقتصادی ، آموزش جوانان را می توان به صورت نوعی سرمایه گذلری برای کسب سود تلقی نمود . بازده چنین سرمایه گذاری هایی غالبا معادل و یا بیش از سرمایه گذاری در تجهیزات و تاسیسات فیزیکی می باشد .
از آنجا که تغذیه و مراقبتهای بهداشتی موجب تندرستی و سلامتی افراد می گردد . هر نوع سرمایه گذاری در این مورد ، به توسعه سرمایه انسانی می انجامد و در ارتقاء سطح بهره وری و افزایش سطح دستمزد آنها مؤثر است .
سرمایه گذاری در سرمایه انسانی بایستی به صورت جزئی از سرمایه گذاری های ملی قلمداد شود ، و در حساب های ملی مورد توجه قرار گیرد .
آموزش یک محصول توام است و دارای جنبه های سرمایه ای و مصرفی می باشد .
سرمایه گذاری در آموزش ضمن خدمت ، نیروی کار را به هنگام و قدرت تولید و بهره وری آنها را با تکنولوژی های نوین تطبیق می دهد .
اکنون سرمایه انسانی به صورت عامل مهمی در توضیح رشد اقتصادی گذشته و چگونگی توزیع درآمد به حساب می آید .
آموزش علاوه بر ایجاد تخصص و مهارت ، حزم و دوراندیشی و آینده نگری افراد را تقویت و از آنان افرادی بصیر و آگاه بوجود می آورد .
سرمایه انسانی قابل انتقال به دیگران است و بهره وری محیط کار و زندگی را توسعه می بخشد . سرمایه انسانی تجسم یافته در شوهر به همسر و تحصیلات والدین در فرزندان و محیط خانوادگی تاثیر به سزائی دارد .
در پایان به این نکته اشاره می شود که سرمایه انسانی یکی از عوامل مهم رشد و توسعه اقتصادی به شمار می آید . هاربیسون در این زمینه اظهار می دارد :
« منابع انسانی ....پایه اصلی ثروت ملت ها را تشکیل می دهد . سرمایه و منابع طبیعی
عوامل تبعی تولیدند در حالی که انسان ها عوامل فعالی هستند که سرمایه ها را متراکم
می سازند ، از منابع طبیعی بهره برداری می کنند ، سازمان های اقتصادی ، اجتماعی
و سیاسی را می سازند و توسعه ملی با به جلو می برند . بوضوح ، کشوری که نتواند
مهارت ها و دانش مردمش را توسعه دهد و از آن در اقتصاد ملی به نحو مؤثری
بهره برداری کند ، قادر نیست هیچ چیز دیگری را توسعه بخشد. »
نظریه سرمایه انسانی
تئوری سرمایه انسانی ، آن چنان که در سه دهه گذشته توسعه یافته ، از دو قسمت مجزا تشکیل می یابد . قسمت اول به تئوری اقتصادی سرمایه انسانی در مورد تخصیص منابع سرمایه گذاری در این بخش می پردازد . بدین ترتیب که منابع بر اساس اولویت های تدوین شده و بر پایه نرخ نسبی بازده فرصت های سرمایه گذاری گوناگون اختصاص می یابند .
قسمت دوم در ارتباط با تحلیل برخی از مسائل غامض اقتصادی است که بدون عنایت به مفهوم و تئوری سرمایه انسانی در تحلیل اقتصادی ، حل و پاسخ بدین مسائل لاینحل می باشد . برای مثال ، امروزه توضیح منابع رشد اقتصادی ، الگوی دستمزد ها و توزیع درآمدها ، بدون ت.جه به مفهوم سرمایه انسانی غیر ممکن به نظر می رسد .
از آنجا که استهلاک این نوع سرمایه کمتر از سرمایه مادی و ماشین آلات می باشد و از آنجا که سرمایه انسانی قابلیت تطبیق بیشتری برای فرصت های قابل تغیی دارد ، هر گونه سرمایه گذاری در سرمایه انسانی بازده طولانی تر و افق روشن تری را نوید می دهد ، از طرفی نا گفته پیداست که سرمایه مادی و سرمایه انسانی دو عامل مکمل در تولید می باشند و هر نوع عدم هماهنگی در انباشت و تشکیل این سرمایه ها
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
خلاء بهره گیری از ادبیات و هنر در آموزش دینی و قرآن در نظام آموزشی فعلی
قبل از اینکه بنده بخواهم در خصوص نقش هنر و ادبیات در آموزش دینی و قرآن سخن بگویم لازم است شناختی نسبی در خصوص وضعیت فعلی نظام آموزشی و میزان بهره گیری از ادبیات و هنر در آموزش دینی و قرآن داشته باشیم .
الحمد الله به برکت انقلاب اسلامی ، ملتی داریم با سرمایه های معنوی با ارزش و توانمندیهای بسیار اما نکته قابل تأمل این است که ما چه اندازه توانسته ایم از این سرمایه ها و توانمندیها استفاده کنیم .
برای روشن شدن موضوع سخنی از آقای بهرامپور نقل می کنم ایشان می فرمایند « دوستی زیرک و با هوش که برای تحصیل به کانادا رفته بود می گفت : اگر بخواهیم سرمایه های معنوی خودمان را با غرب مقایسه کنیم ، باید به خودمان نمره 100 بدهیم و به آنها نمره ده ولی فرق ما با آنها در این است که متأ سفانه ما از 100 سرمایه معنوی ، تنها یکی را استفاده می کنیم ولی غرب از ده سرمایه خود به اندازه نه استفاده می کند » نظام آموزشی ما متشکل از نظام کاری و فعالیت معلم در آموزش و پرورش بگونه ای است که به معلم فرصت علاقه مند شدن به علم ، هنر و ادبیات را نمی دهد و طبیعتاً انتظار نابجایی است که از دانش آموزان بخواهیم که عاشق علم ، دین ، ادبیات و هنر شوند مگر میشود فردی که خودش عاشق نیست بتواند عشق آموزی کند .
ذات نایافته هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش
در ادامه بنده خلاء بهره گیری از ادبیات و هنر را در آموزش دینی و قرآن از زاویه ای دیگر مورد بررسی قرار می دهم و آنهم از نظر تکنولوژی آموزشی .
عصر امروزی را عصر انفجار دانش و اطلاعات بشری نام نهاده اند بگونه ای که ما هر روز شاهد پیشرفت های گوناگون علمی در زمینه های مختلف می باشیم و این سرعت بطور سرسام آور حرکت رو به جلو خود را ادامه می دهد بگونه ای که بنا بر پیش بینی دانشمندان سرعت پیشرفت علوم بحدی است که درسال 1400 هجری شمسی از اول فروردین تا پانزدهم خرداد سال 1400 یعنی در مدت زمان 75 روز پیشرفت ها و کشفیات و اختراعات بشر در این فاصله کوتاه با تمامی پیشرفت ها و کشفیات و اختراعات قبل از آن از ابتدا تا آن زمان برابری می نماید پس با این وجود ما ناگزیر به بهره گیری از پیشرفت ها و فن آوریها ی علمی روز در امور آموزش می باشیم که در این زمینه نظام آموزشی ما نتوانسته است آنگونه که بایسته و شایسته است از این فن آوریها بهره لازم را ببرد بگونه ای که در تقسیم بندی سازمان علمی آموزشی یونسکو از میزان بهره گیری کشورها از تکنولوژی آموزشی کشورها را به دو دسته شمال و جنوب تقسیم نموده است کشور های شمال کشور هایی هستند که نظام آموزشی آنها باز خورد مناسبی دارد و خروجی های نظام آموزشی آنها می توانند انتظارات نظام کشورشان را چه در جهت ارتقاء توانمندیهای فردی و تکامل شخصی و چه در جهت اجتماعی بر اورده نمایند و بخوبی در جامعه خود ایفای نقش کنند و دسته دوم کشورهای جنوب می باشند که خروجی های نظام آموزشی آنها باز خورد مناسب ندارند که متاسفانه کشور ما هم در زمره کشورهای جنوب می باشد چرا که ما فرصت های طلائی که می تواند در جهت کسب علم و دانش و پرورش مهارت های فکر کردن ، مهارت اجتماعی شدن ، مهارت های فنی جهت آماده شدن برای ورود به عرصه زندگی واقعی و اجتماعی شدن را هدر داده ایم حتی در آموزش دینی و قرآن چرا که امور دینی و قرآنی در زمره سایر دروس قرار داده و فکر می کنیم که امروز دانش آموزی دین مداراست و ارزشهای دینی را فرا گرفته است که بتواند از دین تعریفی زیبا و روان ارائه دهد همان گونه که در کتابهای دینی دوره ابتدایی و راهنمایی ما دین را اینگونه معرفی کرده بودند و تمامی ارزشهای دینی و والای آن را در قالب تعاریفی ذهنی برای دانش آموزان ارائه داده بودند اما الحمد الله با تغییر کتابهای دینی در مقطع ابتدایی گامهای مثبت و موثری برداشته شده اما باز هم یک خلاًء بزرگ در آموزش دینی و قران در نظام آموزشی ما مشهود است و آن هم اینکه ارائه و تالیف کتابهای دینی با این غنای دینی و و مبتنی بر نیازهای روحی و روانی کودک یا در نظر گرفتن تمامی اصول اصول روانشناختی و ... آنها متاسفانه در امر ارائه و آموزش آنها راهکارهای مناسب معرفی نگردیده پس باید با روشهای زیبا و بدیع و نو آورانه این مفاهیم ارائه شود که اصل سخن من هم روی همین صحبت آخر است که باز هم اشاره ای به تکنولوژی اموزشی و آموزش موفق داشته باشم امروزه از دیدگاه تکنولوژی آموزشی ، آموزشی موفق است که تنبیهی بر خط زنجیره ای طراحی – اجراء و ارزشیابی استوارباشد یعنی معلمین ما باید دارای تفکر تدریس باشند و با یک نگرش سیستمی به کلاس درس و آموزش انجام وظیفه نمایند که اگر این اتفاق بیافتد ما می توانیم از شیوه های نو و خلاقانه در آموزش دینی و قرآ ن بهره بگیریم که شاید یکی از بهترین راههای بهره گیری از شیوه های نو استفاده از ادبیات و هنر بعنوان دو مقوله مورد علاقه و روز و توجه بچه ها درآموزش درس دینی و قرآن باشد .
چرا ؟ ادبیات و هنر
امروزه کار معلم تنها انتقال یک سلسله مفاهیم به دانش آموزان از طریق نشانه های گفتاری و نوشتاری نیست بلکه مهمترین وظیفه او این است که بداند چه چیزی را به چه کسی و با چه روشی می باید ارائه نماید از این رو معلم خوب کسی نیست که تنها یک مطلب را خوب بداند بلکه معلم شایسته کسی است که بتواند مطلب را متناسب با سن و ویژگیهای اختصاصی دانش آموزان و آنهم با زبانی مناسب حال او ارائه نماید .
که در این راه با بهره گیری از ادبیات و هنر می توانیم گامهای بلند و موثر برداریم چرا که ادبیات یکی از قلمروهای بسیار مهم و گنجینه فرهنگی هر جامعه زبانی است و فرهنگ ارزشهای دینی و معنوی آن در درجه اول در رفتار و کردار و شیوه زندگی ، عادات و رسوم و روشهای افراد آ ن کشور در مبارزه با مسائل و مشکلات تجلی می یابد و انسان به یاری ادبیات و هنر است که نتوانستن های خود را در ساحت واقعیت جبران می کند و به آنچه که باید باشد و نیست رنگ عینت و تجلی مخصوص می بخشد قطعاً ادبیات و هنر انسان را از دایره تنگ تفرد و درون گرایی محض خارج کرده و در مسیر تعامل و تکامل اجتماعی و انسانی قرار می دهد و پر واضح است که انسانهایی که آثار ادبی را مطالعه می کنند و یا دستی در هنر دارند معمولاً دارای افق اندیشه وسیع تر و ژرف تری نسبت به مسائل جهان دارند و می توانند آزادانه از مرز دنیای واقع فراتر رفته و در اوج زیبایی خود ساخته یه پرواز در آیند و در این رهگذر رویاهای نا ممکن را ممکن سازند علاقه مندی به ادبیات و هنر و فراهم نمودن زمینه بهره گیری از آن برای دانش آموزان باعث گسترش و حس زیبا شناسی آنان ، تبلیغ ارزشهای معنوی ، آشنایی با الگوهای رفتار انسانی والاً گسترش باورها و نگرش های مثبت و به طور کلی آزادی انسان از فشارهای ناشی از زندگی مادی می گردد .
و از طرفی اگر ما بتوانیم با بهره گیری از ادبیات و هنر دانش آموزان را علاقمند به امور دینی و قران نمائیم در حقیقت دریچه هایی شفاف به دنیای اطراف دانش آموز باز می شود که با پیشرفت کار آموزشی این پنجره و شفافیت آن بیشتر می شود و با وجود چنین
شناخت قالب های شعری ادبیات از اهمیت بسیاری در کنکور ادبیات برخوردار است از این رو واستون ی مجموعه ی کامل از قالب های شعری اماده کرده ایم.
لذت ببرید :)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
سبک پست مدرن
دنیاى امروز، دنیاى پست مدرنیسم است. تأثیر سبک پست مدرن را بر شیوه زندگى انسان ها و مشکلات اجتماعى، اقتصادى و سیاسى شان نمى توان انکار کرد و از این رهگذر ابعاد فرهنگى و هنرى جوامع بویژه مدیوم سینما بیش از سایر ابعاد، تحت تأثیر این سبک قرار دارند. فیلم پست مدرن، ایده هاى این سبک را از طریق مدیوم سینما، توضیح مى دهد. سبک پست مدرن ساختار معمول روایت داستان و شخصیت پردازى آن را در یک فیلم به هم مى ریزد.فیلمسازان در سینما با شیوه پست مدرن، مى کوشند زندگى ایده الى را به نمایش بگذارند؛ از این رو آنها دنیایى فرا واقعى را به تصویر درمى آورند که بى آنکه تأثیرى مثبت برسبک زندگى انسان ها بگذارد، انزجار، خشم و ناامیدى را در آنها بوجود مى آورد. بنابراین موجب افزایش خودکشى، قتل و جنایت ها و بزهکارى هاى دیگر مى شود که در سراسر دنیا شاهد آنها هستیم. امروزه در اکثر جوامع برخلاف ابعاد اجتماعى و اقتصادى، در ابعاد فرهنگى و هنرى، پست مدرنیسم درحال جایگزین شدن مدرنیسم، رئالیسم و کاپیتالیسم است. آکادمى فیلم آمریکا، اغلب آثار سینمایى خانه هنر این کشور را، فیلم هاى پست مدرن قلمداد مى کند، در حالیکه تمامى ویژگى هاى این فیلم ها با بسیارى از آثار سینمایى موزیکال هالیوود مطابقت دارند؛ البته تعدادى درام جنایى نیز در میان آنها به چشم مى خورد. کمدى موزیکال «آوازخواندن در باران» (۱۹۵۲) یکى از فیلم هاى هالیوودى است که ویژگى هاى فیلم هاى پست مدرنیستى را دارد. داستان این فیلم در دوران انقلاب فرانسه مى گذرد و در موسیقى آن از جاز مدرن استفاده شده است. تاریخ ساخت فیلم «آوازخواندن در باران» براین ادعا که سبک پست مدرن در دهه هاى ۱۹۵۰ و۱۹۶۰ یکى از شیوه هاى معمول فیلمسازى نبوده، خط بطلان مى کشد؛ در واقع اوج فیلمسازى به سبک پست مدرن در این دو دهه بوده است و علاوه بر «آواز خواندن در باران»، درام هاى جنایى «About de souffle» و «Lavven tura» در سال ۱۹۶۰ و درام «۵/۸» (۱۹۶۳) و کمدى ماجراجویانه «Satyricon» (۱۹۶۹) از فیلمسازان برجسته سبک پست مدرن، فدریکوفلینى، مهم ترین فیلم هاى این سبک در آن دوره محسوب مى شوند.در دهه ۸۰ به منظور آنکه مخاطب برخى از مفاهیم این سبک را بهتر درک کند، سینماى پست مدرن، المان هاى معمول سینمایى را نیز در خود جاى داد واین امر موجب تغییراتى در این سبک فیلمسازى شد. حاصل آن تغییرات فیلم رومانتیک «زن وکیل فرانسوى» (۱۹۸۱) و درام «دو دوست» (۱۹۸۵) هستند. تغییراتى کوچک اما قابل توجه در سبک فیلمسازى پست مدرن، دیدگاهى جدید از آن را در طول دهه هاى بعد و آغاز قرن بیست ویک در ذهن مخاطبانش ایجاد کرد. کمدى موزیکال «مردم جشن ۲۴ ساعته» در سال ۲۰۰۲ ساخته یکى دیگر از کارگردانان ممتازسبک پست مدرن، مایکل وینترباتم بر این ادعا صحه مى گذارد. البته درام جنایى «پالپ فیکشن» (۱۹۹۴) ساخته کوئنیتن تارانتینو و فیلم تریلر «Mulholland Drive» (۲۰۰۱) از دیوید لینچ، نیز مصداق این ادعا هستند. از آنجا که سبک فیلمسازى پست مدرن در به تصویر درآوردن موضوعات مهم مربوط به انسانیت موفقیتى به دست نیاورد، در دهه اول قرن بیست ویکم، سبک رمدرن با تأکید بر ارتباط احساسى مخاطب با فیلم، در تضاد با سبک پست مدرن، در سینما پدیدار شد. از فیلم کوتاه «فیلمبردارى در ماه» (۲۰۰۳) مى توان به عنوان نمونه اى از آثار سینمایى سبک رمدرن، نام برد. اما باید گفت از زمانى که فیلمسازان به سبک پست مدرن روى آورده اند، این سبک به عنوان شیوه اى جدید براى کشف موضوعات و شخصیت ها در سینما، مورد توجه قرار گرفته است.
ادبیات پست مدرن
پست مدرنیزم در زبان ما به گونه های پسامدرنیزم ، پسا نوگرایی و پسین نوگرایی آمده است. از آنجا که نوگرایی را نمیتوان برگردان فراگیر مدرنیزم دانست ، بهتر است از کاربرد پسا نوگرایی و به ویژه پسین نوگرایی بپرهیزیم. پسین نوگرایی با مفاهیم رقاص پسا مدرنیزم در تناقض است. تا مجبوریم مدرنیزم را برنوگرایی ترجیح دهیم بهترست پسا را به جای post به کار بریم و بگوییم: پسامدرنیزم.
ژاک دریدا زبانزدی را از همامیزی دو واژه جعل کرده است که کلیدی برای پژوهش های پیچان در زمینه پست مدرنیزم میتواند بود: Differance. این واژه هم به مفهموم تعلل و تاخیر یاDifference میتواند بود و هم به معنی تسلیم و تمکین و تن در دادن ( Deference). این بدان مفهوم است که ارجاع یک دال به مدلول همیشه در حال پوست عوض کردن است و معنا در فرایند رنگارنگ این دگرگونی ها هماره به تاخیر می افتد و به جلوه یی تازه میرسد. بنابرین در اصل معنایی در کار نیست زیرا کوشش ما برای یافتن آن گذشتن از مرز های زبانشناختی است.