دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانلود تخقیق در مورد ریشه تاریخی ضرب المثل 9ص (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

ریشه تاریخی ضرب المثل «از کیسه خلیفه می بخشد»

 

ریشه تاریخی ضرب المثل  قوز بالا قوز

ریشه تاریخی ضرب المثل چیزی که عیان است...

ریشه تاریخی ضرب المثل آتش بیار معرکه

ریشه تاریخی ضرب المثل آب زیر کاه

هر گاه کسی از کیسه دیگری بخشندگی کند و یا از بیت المال عمومی گشاده بازی نماید، عبارت مثلی بالا را مورد استفاده و استناد قرار داده، اصطلاحاً می گویند: «فلانی از کیسه خلیفه می بخشد».

اکنون ببینیم این خلیفه که بود و چه کسی از کیسه وی بخشندگی کرده که به صورت ضرب المثل درآمده است:

عبدالملک بن صالح از امرا و بزرگان خاندان بنی عباس بود و روزگاری دراز در این دنیا بزیست و دوران خلافت هادی، هارون الرشید و امین را درک کرد. مردی فاضل و دانشمند و پرهیزگار و در فن خطابت افصح زمان بود. چشمانی نافذ و رفتاری متین و موقر داشت؛ به قسمی که مهابت و صلابتش تمام رجال دارالخلافه و حتی خلیفه وقت را تحت تأثیر قرار می داد. به علاوه چون از معمرین خاندان بنی عباس بود، خلفای وقت در او به دیده احترام می نگریستند.

به سال 169 هجری به فرمان هادی خلیفه وقت، حکومت و امارت موصل را داشت. ولی پس از دو سال یعنی در زمان خلافت هارون الرشید، بر اثر سعایت ساعیان از حکومت برکنار و در بغداد منزوی و خانه نشین شد. چون دستی گشاده داشت پس از چندی مقروض گردید. ارباب قدرت و توانگران بغداد افتخار می کردند که عبدالملک از آنان چیزی بخواهد، ولی عزت نفس و استغنای طبع عبدالملک مانع از آن بود از هر مقامی استمداد و طلب مال کند. از طرف دیگر چون از طبع بلند و جود و سخای ابوالفضل جعفر بن یحیی بن خالد برمکی معروف به جعفر برمکی وزیر مقتدر هارون الرشید آگاهی داشت و به علاوه می دانست که جعفر مردی فصیح و بلیغ و دانشمند است و قدر فضلا را بهتر می داند و مقدم آنان را گرامیتر می شمارد؛ پس نیمه شبی که بغداد و بغدادیان در خواب و خاموشی بودند، با چهره و روی بسته و ناشناس راه خانه جعفر را در پیش گرفت و اجازه دخول خواست. اتفاقاً در آن شب جعفر برمکی با جمعی از خواص و محارم من جمله شاعر و موسیقی دان بی نظیر زمان، اسحاق موصلی بزم شرابی ترتیب داده بود، و با حضور مغنیان و مطربان شب زنده داری می کرد. در این اثنا پیشخدمت مخصوص، سر در گوش جعفر کرد و گفت: «عبدالملک بر در سرای است و اجازه حضور می طلبد». از قضا جعفر برمکی دوست صمیمی و محرمی به نام عبدالملک داشت که غالب اوقات فراغت را در مصاحبتش می گذرانید.

در این موقع به گمان آنکه این همان عبدالملک است نه عبدالملک صالح، فرمان داد او را داخل کنند. عبدالملک صالح بی گمان وارد شد و جعفر برمکی چون آن پیرمرد متقی و دانشمند را در مقابل دید به اشتباه خود پی برده چنان منقلب شد و از جای خویش جستن کرد که «میگساران، جام باده بریختند و گلعذاران، پشت پرده گریختند، دست از چنگ و رباب برداشتند و رامشگران پا به فرار گذاشتند». جعفر خواست دستور دهد بساط شراب را از نظر عبدالملک پنهان دارند؛ ولی دیگر دیر شده کار از کار گذشته بود. حیران و سراسیمه بر سرپای ایستاد و زبانش بند آمد. نمیدانست چه بگوید و چگونه عذر تقصیر بخواهد. عبدالملک چون پریشانحالی جعفر بدید، بسائقه آزاد مردی و بزرگواری که خوی و منش نیکمردان عالم است، با خوشرویی در کنار بزم نشست و فرمان داد مغنیان بنوازند و ساقیان لعل فام، جام شراب در گردش آورند. جعفر چون آنهمه بزرگمردی از عبدالملک صالح دید بیش از پیش خجل و شرمنده گردیده، پس از ساعتی اشاره کرد بساط شراب را برچیدند و حضار مجلس (بجز اسحاق موصلی) همه را مرخص کرد. آنگاه بر دست و پای عبدالملک بوسه زده عرض کرد: «از اینکه بر من منت نهادی و بزرگواری فرمودی بی نهایت شرمنده و سپاسگزارم. اکنون در اختیار تو هستم و هر چه بفرمایی به جان خریدارم». عبدالملک پس از تمهید مقدمه ای گفت: «ای ابوالفضل، می دانی که سالهاست مورد بی مهری خلیفه واقع شده، خانه نشین شده ام. چون از مال و منال دنیا چیزی نیندوخته بودم، لذا اکنون محتاج و مقروض گردیده ام. اصالت خانوادگی و عزت نفس اجازه نداد به خانه دیگران روی آورم و از رجال و توانگران بغداد، که روزگاری به من محتاج بوده اند، استمداد کنم. ولی طبع بلند و خوی بزرگ منشی و بخشندگی تو که صرفاً اختصاص به ایرانیان پاک سرشت دارد مرا وادار کرد که پیش تو آیم و راز دل بگویم، چه می دانم اگر احیاناً نتوانی گره گشایی کنی بی گمان آنچه با تو در میان می گذارم سر به مهر مانده، در نزد دیگران بر ملا نخواهد شد. حقیقت این است که مبلغ ده هزار دینار مقروضم و ممری برای ادای دین ندارم».

جعفر بدون تأمل جواب داد: «قرض تو ادا گردید، دیگر چه می خواهی؟»

عبدالملک صالح گفت: «اکنون که به همت و جوانمردی تو قرض من مستهلک گردید، برای ادامه زندگی باید فکری بکنم، زیرا تأمین معاش آبرومندی برای آینده نکرده ام».

جعفر برمکی که طبعی بلند و بخشنده داشت، با گشاده رویی پاسخ داد: «مبلغ ده هزار دینار هم برای ادامه زندگی شرافتمندانه تو تأمین گردید، چه میدانم سفره گشاده داری و خوان کرم بزرگمردان باید مادام العمر گشاده و گسترده باشد. دیگر چه می فرمایی؟»

عبدالملک گفت: «هر چه خواستم دادی و دیگر محلی برای انجام تقاضای دیگری نمانده است».

جعفر با بی صبری جواب داد: «نه، امشب مرا به قدری شرمنده کردی که به پاس این گذشت و جوانمردی حاضرم همه چیز را در پیش پای تو نثار کنم. ای عبدالملک، اگر تو بزرگ خاندان بنی عباسی، من هم جعفر برمکی از دودمان ایرانیان پاک نژاد هستم. جعفر برای مال و منال دنیوی در پیشگاه نیکمردان ارج و مقداری قایل نیست. می دانم که سالها خانه نشین بودی و از بیکاری و گوشه نشینی رنج می بری، چنانچه شغل و مقامی هم مورد نظر باشد بخواه تا فرمانش را صادر کنم».

عبدالملک آه سوزناکی کشید و گفت: «راستش این است که پیر و سالمند شده ام و واپسین ایام عمر را می گذرانم. آرزو دارم اگر خلیفه موافقت فرماید به مدینه منوره بروم و بقیت عمر را در جوار مرقد مطهر حضرت رسول اکرم (ص) به سر برم».

جعفر گفت: «از فردا والی مدینه هستی تا از این رهگذر نگرانی نداشته باشی».

عبدالملک سر به زیر افکند و گفت: «از همت و جوانمردی تو صمیمانه تشکر می کنم و دیگر عرضی ندارم».



خرید و دانلود دانلود تخقیق در مورد ریشه تاریخی ضرب المثل 9ص (با فرمت word)


دانلود تخقیق در مورد ریشه تاریخی ضرب المثل 9ص (2) (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

ریشه تاریخی ضرب المثل «از کیسه خلیفه می بخشد»

 

ریشه تاریخی ضرب المثل  قوز بالا قوز

ریشه تاریخی ضرب المثل چیزی که عیان است...

ریشه تاریخی ضرب المثل آتش بیار معرکه

ریشه تاریخی ضرب المثل آب زیر کاه

هر گاه کسی از کیسه دیگری بخشندگی کند و یا از بیت المال عمومی گشاده بازی نماید، عبارت مثلی بالا را مورد استفاده و استناد قرار داده، اصطلاحاً می گویند: «فلانی از کیسه خلیفه می بخشد».

اکنون ببینیم این خلیفه که بود و چه کسی از کیسه وی بخشندگی کرده که به صورت ضرب المثل درآمده است:

عبدالملک بن صالح از امرا و بزرگان خاندان بنی عباس بود و روزگاری دراز در این دنیا بزیست و دوران خلافت هادی، هارون الرشید و امین را درک کرد. مردی فاضل و دانشمند و پرهیزگار و در فن خطابت افصح زمان بود. چشمانی نافذ و رفتاری متین و موقر داشت؛ به قسمی که مهابت و صلابتش تمام رجال دارالخلافه و حتی خلیفه وقت را تحت تأثیر قرار می داد. به علاوه چون از معمرین خاندان بنی عباس بود، خلفای وقت در او به دیده احترام می نگریستند.

به سال 169 هجری به فرمان هادی خلیفه وقت، حکومت و امارت موصل را داشت. ولی پس از دو سال یعنی در زمان خلافت هارون الرشید، بر اثر سعایت ساعیان از حکومت برکنار و در بغداد منزوی و خانه نشین شد. چون دستی گشاده داشت پس از چندی مقروض گردید. ارباب قدرت و توانگران بغداد افتخار می کردند که عبدالملک از آنان چیزی بخواهد، ولی عزت نفس و استغنای طبع عبدالملک مانع از آن بود از هر مقامی استمداد و طلب مال کند. از طرف دیگر چون از طبع بلند و جود و سخای ابوالفضل جعفر بن یحیی بن خالد برمکی معروف به جعفر برمکی وزیر مقتدر هارون الرشید آگاهی داشت و به علاوه می دانست که جعفر مردی فصیح و بلیغ و دانشمند است و قدر فضلا را بهتر می داند و مقدم آنان را گرامیتر می شمارد؛ پس نیمه شبی که بغداد و بغدادیان در خواب و خاموشی بودند، با چهره و روی بسته و ناشناس راه خانه جعفر را در پیش گرفت و اجازه دخول خواست. اتفاقاً در آن شب جعفر برمکی با جمعی از خواص و محارم من جمله شاعر و موسیقی دان بی نظیر زمان، اسحاق موصلی بزم شرابی ترتیب داده بود، و با حضور مغنیان و مطربان شب زنده داری می کرد. در این اثنا پیشخدمت مخصوص، سر در گوش جعفر کرد و گفت: «عبدالملک بر در سرای است و اجازه حضور می طلبد». از قضا جعفر برمکی دوست صمیمی و محرمی به نام عبدالملک داشت که غالب اوقات فراغت را در مصاحبتش می گذرانید.

در این موقع به گمان آنکه این همان عبدالملک است نه عبدالملک صالح، فرمان داد او را داخل کنند. عبدالملک صالح بی گمان وارد شد و جعفر برمکی چون آن پیرمرد متقی و دانشمند را در مقابل دید به اشتباه خود پی برده چنان منقلب شد و از جای خویش جستن کرد که «میگساران، جام باده بریختند و گلعذاران، پشت پرده گریختند، دست از چنگ و رباب برداشتند و رامشگران پا به فرار گذاشتند». جعفر خواست دستور دهد بساط شراب را از نظر عبدالملک پنهان دارند؛ ولی دیگر دیر شده کار از کار گذشته بود. حیران و سراسیمه بر سرپای ایستاد و زبانش بند آمد. نمیدانست چه بگوید و چگونه عذر تقصیر بخواهد. عبدالملک چون پریشانحالی جعفر بدید، بسائقه آزاد مردی و بزرگواری که خوی و منش نیکمردان عالم است، با خوشرویی در کنار بزم نشست و فرمان داد مغنیان بنوازند و ساقیان لعل فام، جام شراب در گردش آورند. جعفر چون آنهمه بزرگمردی از عبدالملک صالح دید بیش از پیش خجل و شرمنده گردیده، پس از ساعتی اشاره کرد بساط شراب را برچیدند و حضار مجلس (بجز اسحاق موصلی) همه را مرخص کرد. آنگاه بر دست و پای عبدالملک بوسه زده عرض کرد: «از اینکه بر من منت نهادی و بزرگواری فرمودی بی نهایت شرمنده و سپاسگزارم. اکنون در اختیار تو هستم و هر چه بفرمایی به جان خریدارم». عبدالملک پس از تمهید مقدمه ای گفت: «ای ابوالفضل، می دانی که سالهاست مورد بی مهری خلیفه واقع شده، خانه نشین شده ام. چون از مال و منال دنیا چیزی نیندوخته بودم، لذا اکنون محتاج و مقروض گردیده ام. اصالت خانوادگی و عزت نفس اجازه نداد به خانه دیگران روی آورم و از رجال و توانگران بغداد، که روزگاری به من محتاج بوده اند، استمداد کنم. ولی طبع بلند و خوی بزرگ منشی و بخشندگی تو که صرفاً اختصاص به ایرانیان پاک سرشت دارد مرا وادار کرد که پیش تو آیم و راز دل بگویم، چه می دانم اگر احیاناً نتوانی گره گشایی کنی بی گمان آنچه با تو در میان می گذارم سر به مهر مانده، در نزد دیگران بر ملا نخواهد شد. حقیقت این است که مبلغ ده هزار دینار مقروضم و ممری برای ادای دین ندارم».

جعفر بدون تأمل جواب داد: «قرض تو ادا گردید، دیگر چه می خواهی؟»

عبدالملک صالح گفت: «اکنون که به همت و جوانمردی تو قرض من مستهلک گردید، برای ادامه زندگی باید فکری بکنم، زیرا تأمین معاش آبرومندی برای آینده نکرده ام».

جعفر برمکی که طبعی بلند و بخشنده داشت، با گشاده رویی پاسخ داد: «مبلغ ده هزار دینار هم برای ادامه زندگی شرافتمندانه تو تأمین گردید، چه میدانم سفره گشاده داری و خوان کرم بزرگمردان باید مادام العمر گشاده و گسترده باشد. دیگر چه می فرمایی؟»

عبدالملک گفت: «هر چه خواستم دادی و دیگر محلی برای انجام تقاضای دیگری نمانده است».

جعفر با بی صبری جواب داد: «نه، امشب مرا به قدری شرمنده کردی که به پاس این گذشت و جوانمردی حاضرم همه چیز را در پیش پای تو نثار کنم. ای عبدالملک، اگر تو بزرگ خاندان بنی عباسی، من هم جعفر برمکی از دودمان ایرانیان پاک نژاد هستم. جعفر برای مال و منال دنیوی در پیشگاه نیکمردان ارج و مقداری قایل نیست. می دانم که سالها خانه نشین بودی و از بیکاری و گوشه نشینی رنج می بری، چنانچه شغل و مقامی هم مورد نظر باشد بخواه تا فرمانش را صادر کنم».

عبدالملک آه سوزناکی کشید و گفت: «راستش این است که پیر و سالمند شده ام و واپسین ایام عمر را می گذرانم. آرزو دارم اگر خلیفه موافقت فرماید به مدینه منوره بروم و بقیت عمر را در جوار مرقد مطهر حضرت رسول اکرم (ص) به سر برم».

جعفر گفت: «از فردا والی مدینه هستی تا از این رهگذر نگرانی نداشته باشی».

عبدالملک سر به زیر افکند و گفت: «از همت و جوانمردی تو صمیمانه تشکر می کنم و دیگر عرضی ندارم».



خرید و دانلود دانلود تخقیق در مورد ریشه تاریخی ضرب المثل 9ص (2) (با فرمت word)


تحقیق درمورد تراکتور و موتور دیزل

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

سیر تاریخی تراکتور

ریشه لغوی

تراکتور به ماشین خودرویی اطلاق می‌شود که از قدرت آن برای کشیدن ادوات و ماشینهای کشاورزی قابل حرکت استفاده می‌شود. همچنین از این ماشین برای بکار انداختن ماشینهای ساکن در مزرعه استفاده می‌گردد. که در این موارد قدرت مورد نیاز از طریق محور توان‌دهی تراکتور تامین می‌گردد.

نگاه اجمالی

تراکتور مهمترین وسیله کمکی در زراعت مکانیزه محسوب می‌شود که از لحاظ سرعت و از لحاظ تحرک ، قدرت و حمل ادوات و ماشینهای مختلف بر حیوانات کشنده ارجعیت دارد و شرط اولیه تقلیل و تسهیل کار بدنی است. بطور کلی وظیفه تامین قدرت در مزرعه به علت سختی کارهای زراعی و نیز دراز مدت بودن آنها از عهده انسان و حیوان خارج است و در این زمینه تنها تراکتور است که باعث انجام کارهای کشاورزی در مقیاس گسترده می‌گردد.تراکتور بر خلاف ماشینهای صنعتی ، یک ماشین متحرک است. که بوسیله انسان هدایت می‌گردد و در حین همین حرکت نیز کار انجام می‌دهد. معمول‌ترین انواع تراکتورها عبارتند از : تراکتور بخار که در آن یک موتور احتراق خارجی (موتور بخار) تولید قدرت می‌کند. و تراکتورهای احتراق داخلی که معمولا احتراق داخلی که معمولا با بنزین و یا گازوئیل کار می‌کنند.

تراکتور بخار

اختراع و توسعه موتور بخار یکصد سال قبل از اختراع موتور احتراق داخلی صورت گرفت (موتور بخار در سال 1769 میلادی توسط جیمز وات اختراع شد.) نتیجتا قدیمی‌ترین نوع شناخته‌شده تراکتورها از نوع بخار بوده‌اند. این تراکتورها برای اولین بار جهت بکارانداختن خرمنکوب‌ها در کشور آمریکا و در اواخر قرن نوزدهم مورد استفاده قرار گرفتند.از خصوصیات خودرو بودن این تراکتورها عمدتا برای رفتن از یک خرمن به خرمن دیگر استفاده می‌گردید. و فقط جهت انجام کارهای ساکن از آنها استفاده می‌شد. بعدها با بوجود آمدن مزارع بزرگ گندم در غرب و شمال غربی ایالات متحده تراکتورهای بخار تا حدودی جایگزین قدرت حیوانات شدند. از قدرت تراکتورهای بخار در انجام کارهایی نظیر شخم‌زدن ، کشت بذر ، و برداشت محصول استفاده می‌شد.تراکتور بخار برای انجام کار در مزرعه دارای محدودیت‌هایی مخصوص به خود بود. بدین ترتیب که این تراکتور خیلی سنگین بود و به کندی حرکت می‌کرد، سوخت آن پرحجم بود و با اشکال مورد استفاده قرار می‌گرفت. و اشکال تامین آب دیگ بخار و سوخت مورد نیاز باعث می‌شد تا به مواظبت و توجه مداومی نیاز داشته‌باشد. بطوری که یک

نفر مراقبت از تامین سوخت و آب را بر عهده می‌گرفت و نفر دوم متوجه طرز کار تراکتور بود و هدایت آنرا بعهده داشت.

تراکتورهای بنزینی اولیه

بعضی از صاحبان کارخانجات که پیش‌بینی می‌کردند در آینده تقاضای بیشتری برای قدرت مکانیکی مناسب کار در مزرعه ، به خصوص در بخشهای گندم‌ خیز وجود خواهد داشت. ساخت تراکتورهای بنزینی را حتی قبل از پایان قرن نوزدهم آغاز کردند. در سال 1892 م یک تراکتور بنزینی به بازار عرضه گردید. همچنین بر اساس گزارشات در سال 1897 م در داکوتای شمالی در کشور آمریکا از یک تراکتور بنزینی استفاده شد.اما در سال 1902 م یک نمونه تراکتور بنزینی به نام تراکتور هارت-پار به بازار عرضه گردید. این ماشینهای سنگین پر زحمت جلودار صنعت تراکتور به شکل امروزی بوده‌اند. این روند رو به رشد پس از سال 1905 حرکت خود را با آهنگی بسیار سریع ادامه داد.این تراکتورهای اولیه معمولا شامل یک موتور تک سیلندر بزرگ بنزینی بودند که روی یک شاسی سنگین سوار می‌شد و شاسی به نوبه خود روی چهار چرخ قرار می‌گرفت (شاسی در اینجا به معنی مکانیزم نگهدارنده سایر لوازم است). دو چرخ عقب بوسیله یکسری چرخ‌دنده سنگین به میل‌لنگ موتور متصل شده و ماشین را خودرو می‌ساخت.این تراکتورها مانند تراکتورهای بخار ، سنگین ، پرزحمت و قوی بودند و در حقیقت به نظر می‌رسید که صرفا به منظور جایگزینی تراکتورهای قبلی ساخته شده‌باشند.



خرید و دانلود تحقیق درمورد تراکتور و موتور دیزل


تحقیق/ سابقه تاریخی کاروانسراها 19 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

سابقه تاریخی کاروانسراها

از جمله یادگارهای پر ارزش معماری ایران کاروانسراهاست که از روزگار کهن به دلایل گوناگون و ارتباطی چون جریان اقتصادی ، نظامی جغرافیایی و مذهبی بنیاد گردیده و در ادوار مختلف بتدریج توسعه و گسترش یافته است

عملکرد های گوناگون که کاروانسراها در گذشته بعمده داشته اند باعث شده است نامهائی ما نند کاربات – رباط – ساباط – خان –در فرهنگ لغات داده شود که در اصل دارای وظایف مشابهی مانند کاروانسرا ها بوده ولی از نظر خصوصیات و معماری هر یک دارای ویژگی های متفاوت بوده اند . با توجه به کار برد – توسعه گسترش کاروانسراها در ایران می‎توان علل پیرایش کاروانسرا ها را نیاز اساسی و حمایت کاروانیان دانست بنابراین بناهای مشابهی که با نامهای مختلف احداث گردیده به احتمال زیاد بهمین منظور و هدف بوده است . کلمه کاروانسرا مشتق از کاروان – کاربان بعضی گروه مسافران (قافله ) که دسته جمعی مسافرت می کنند و سرای به معنی خانه و مکان است.

. چنانه در فرهنگ لغات و سایر منابع ادبی نامهای کاروان خانه – کاروان گاه کاروان گه بعضی کاروانسرا مورد استفاده قرار گرفته است . (3)

بنابراین میتوان احداث کاروانسراها بناهای مشابه را به هر دلیلی که در مسیر جادها ساخته شده اند محلی برای استراحت و حمایت کاروانیان دانست برطبق تاریخی بنیاد کاروانسراها در ایران از زمان هخامنشی آغاز می شود : هر دوت مورخ یونانی در کتاب پنجم خود از ساختمانهایی گفتگو می کند که توسط هخامنشیان بین شوش و سارد ساخته شده بود ، هر دوت از یکصد و یازده بنای شبیه کاروانسرا (چاپارخانه) نام می برد که در فاصله حدود 2500 کبلومتر بین پایتخت هخامنشی و سارد بنا گردیده بود و کاروانیان این فاصله را در طی سه ماه طی می کردند .ازدیاد توقفگاه ها یا کاروانسراها در گذشته برای راههای ارتباطی ، جریان اقتصادی کشور که مورد توجه و علاقه حکومت بوده می باشد . مطالعه راههای ارتباطی و جاده های بازرگانی و نظامی و نتایج تحقیقات و کاوشهای باستان شناسی معلوم می دارد که از گذشته دور نیاز وافری به ایستگاه های بین راه و امنیت و رفاه کاروانیان احساس می شده است.

گرچه ساختمان یا بنای ساخته شده ای از این گونه کاروانیان از عهد هخامنشی بجای نمانده، ولی کاوشهای علمی در آینده اینگونه مراکز و ایستگاه های ارتباطی شناخته و نحوه معماری آن را روشن خواهد ساخت .

در دوره طولانی سلسله اشکانیان در ایران و حوزه نفوذ و اقتدارشان یعنی از دادگاه آنان در شرق تا منطقه تحت نفوذ آنان در غرب یعنی بین النهرین ایستگاه های ارتباطی و کاروانسرا هائی وجود داشته است . همانطور یکه میدانیم هنر و معماری عهد اشکانیان کاملا شناسائی و تحقیق نگردیده و بخصوص ویژگی های معماری و تزئینات معماری آن ناشناخته مانده و بنابراین نمی توان در حال حاضر از نحوه معماری یا توسعه کاروانسرای عهد پارتی نظریه ای را ارئه داد . ولی با مقایسه قلاع و شهرهای اشکانی که اخیرا در دشت گرگان شناخته شده می‎توان گفت احتمالا کاروانسراهای آن زمان از خشت و آجر بوده و بصورت مربع و مستطیل بنا گردیده و بر طبق شیوه معماری آن زمان دارای ایوانی بوده که محور اصلی بنا است و از پشت ایوان قضای باز حیاطی شکل وجود داشته و اطاقها واطراق گاه در اطراف حیاط ساخته می شده است .

در دوره ساسانی اهمیت زیادی به ایجاد راهها و همچنین امنیت جاده ها داده شده ، از جمله این کاروانسراها می توان کاروانسرای دروازه گچ ، کنار سیاه در استان فارس ، دیر گچین و رباط انوشیروانی را در امتداد جاده ابریشم نام برد.

در دوره اسلامی تحولات چشمگیری در احداث کاروانسراها بوجود آمد و همانطور یکه قبلا گفته شد در ارتباط با مسائل اقتصادی . مذهبی و نظامی احداث اینگونه بناها وارد مرحله جدیدی شد و شکل تازه ای بخود گرفت

متاسفانه اطلاعات ما درباره کاروانسرا های اوایل اسلام چندان زیاد نیست چون کاروانسرا هائی از این زمان بجای نمانده تا بتوان خصوصیات معماری آن را توصیف کرد .

منابع تاریخ و سفر نامه ها آگاهی مختصری در مورد کاروانسراهای اویل اسلام بدست می دهد . از جمله در سفر نامه ناصر خسرومی خوانیم : به هنگام اقامت او در اصفهان در یک کوی شهر 200 صرافی و 50 کاروانسرا بوده است ابن حوقل درباره نیشابور می نویسد : در این شهر کاروانسرا های زیادی وجود دارد که در آن همه گونه مال التجاره یاقت می شود. اهمیت کاروانسرا ها در آن زمان بسیار زیاد بوده تا جائیکه ناصر خسرو بهنگام مسافرت از نائین به



خرید و دانلود تحقیق/ سابقه تاریخی کاروانسراها 19 ص


تحقیق/ رهیافت‌های تاریخی در اندیشه امام خمینی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

رهیافت‌های تاریخی در اندیشه امام خمینی (ره)

فهرست

مقدمه 2

تاریخ و اندیشمندان 3

امام خمینی و رویکرد تاریخی 4

فایده و عبرت آموزی تاریخ 4

امام و تاریخ اسلام 4

امام و تاریخ ایران 6

امام و تاریخ معاصر 6

نتیجه گیری 10

فهرست منابع 11

مقدمه

علم تاریخ

می‌توان‌ گفت‌ که‌ علم‌ تاریخ‌ را تاریخی‌ طولانی‌ است. زیرا این‌ پرسش‌ که‌ "گذشته‌ و بخصوص‌ گذشته‌ بشری‌ چگونه‌ بوده‌ است؟" همواره‌ بعنوان‌ یک‌ سؤ‌ال‌ بزرگ‌ فراروی‌ انسان‌ هر عصری‌ قرار داشته‌ است.

حاکمی‌ که‌ می‌کوشید با پدید آوردن‌ یک‌ سنگ نوشته‌ بر دامنه‌ کوهی‌ یا تهیه‌ لوحی‌ زرین‌ و یا نگارش‌ ختم‌ نامه‌ای، خاطره‌ خویش‌ را جاودانه‌ سازد، شبیه‌ آنچه‌ کسانی‌ چون‌ آرشام‌ یا داریوش‌ و اردشیر و شاهپور در تاریخ‌ ایران‌ باستان‌ کرده‌اند. همچنین‌ مورخ‌ و نویسنده‌ای‌ که‌ هر چند خود در پیدایش‌ حوادث‌ عصرش‌ نقش‌ چندانی‌ نداشت، اما با ثبت‌ اخبار آن‌ حوادث، در جهت‌ جاودانگی‌ آن‌ می‌کوشید.

1- یروفه‌یف‌ ظهور علم‌ تاریخ‌ را در حدود سده‌های‌ هفتم‌ و هشتم‌ پیش‌ از میلاد در یونان‌ می‌داند

2- هرودوت‌ که‌ بعنوان‌ پدر علم‌ تاریخ‌ شناخته‌ شده‌ است‌ به‌ همان‌ عصر طلایی‌ یونان‌ باستان‌ تعلق‌ دارد، که‌ کتاب‌ او نیز خوشبختانه‌ باقی‌ است

3- گزنفون‌ مورخ‌ برجسته‌ یونان‌ باستان‌ و صاحب‌ آثاری‌ چون "آناباسیس" و "کوروپدی" از شاگردان‌ سقراط‌ بود و در کنار کسانی‌ چون‌ افلاطون‌ در محضر آن‌ استاد بزرگ‌ فلسفه‌ یونان‌ تلمذ می‌کرد و به‌ همین‌ جهت‌ در کنار آثار فلسفی‌ و تاریخی‌ خویش‌ کتاب‌ "خاطرات‌ سقراطی" را نیز به‌ پاس‌ حرمت‌ استاد خویش‌ نگاشت

4- علاوه‌ بر تمدن‌ یونان، در تمدنهای‌ روم‌ ایران‌ باستان، مصر، چین، هند و غیره‌ نیز علم‌ تاریخ‌ همواره‌ شکوفا بوده‌ و بزرگانی‌ را بر سر سفره‌ خود داشته‌ است

‌‌

‌تاریخ‌ و اندیشمندان

دو تن از اندیشمندان تاریخ

1- آیت ا... مدرس:

در ابتدا به سخنان آیت ا... مدرس در مورد تاریخ نگاهی می اندازیم.

"تاریخ‌نویسان‌ ما باید همه‌ امکانات‌ را داشته‌ باشند که‌ کوله‌پشتی‌ خود را بردارند و در تمام‌ دنیا بگردند و ملل‌ موفق‌ و ناموفق‌ را مورد مطالعه‌ و تحقیق‌ قرار دهند. نقاط‌ قوت‌ و ضعف‌ آنان‌ را دریابند و بیاورند و با وضعیت‌ ملت‌ و مملکت‌ خودشان‌ مقایسه‌ کنند و بگویند و بنویسند"

"تاریخ‌ اسلام‌ مخصوصاً‌ تاریخ‌ اسلام‌ در ایران‌ باید با همت‌ علمای‌ مملکت‌ ما بازنویسی‌ شود. هزینه‌ یک‌ کرور یا صد کرور هم‌ مصرف‌ گردد مفید فایده‌ و مؤ‌ثر است"

آیت‌ا... مدرس‌ حاضر شد روزانه‌ هشت‌ ساعت‌ برای‌ بازرگانی‌ در نجف‌ کار کند تا او در ازای‌ آن، در ساعت‌ کتاب‌ "سفرنامه‌ شاردن" را که‌ هنوز به‌ فارسی‌ و عربی‌ ترجمه‌ نشده‌ بود برایش‌ بخواند.

آن‌ مجاهد خستگی‌ناپذیر که‌ به‌ اهمیت‌ دانش‌ تاریخ‌ در بالا بردن‌ سطح‌ آگاهی‌ متفکران‌ و عالمان‌ پی‌ برده‌ بود، می‌کوشید تا درس‌ تاریخ‌ را در ردیف‌ دروس‌ اصلی‌ حوزه‌های‌ علمیه‌ بگنجاند هر چند موفق‌ نگردید.

2- دکتر شریعتی:

مرحوم‌ دکتر شریعتی‌ نیز که‌ بخش‌ بزرگ‌ و اساسی‌ اندیشه‌ خود را مدیون‌ دانش‌ تاریخ‌ بود و در تمامی‌ آثار و نوشته‌ها از این‌ سرچشمه‌ غنی‌ سیراب‌ می‌گشت. با توجه‌ به‌ شناخت‌ تاریخی‌ گسترده‌ای‌ که‌ نسبت‌ به‌ تاریخ‌ تمدن‌ غرب‌ داشت‌ و از طرفی‌ نیز آشنای‌ با تمدن‌ اسلامی‌ بود، در مقام‌ مقایسه‌ آن دو و بخصوص‌ علل‌ انحطاط‌ مسلمین‌ و بر آمدن‌ غرب‌، نوشته‌های‌ سودمندی‌ دارد.

‌‌

امام‌ خمینی(ره) و رویکرد تاریخی‌

تاریخ‌ در اندیشه‌ والای‌ امام‌ خمینی بعنوان‌ یک‌ مجتهد علوم‌ دینی‌ و فیلسوف‌ و عارف‌ و از طرفی‌ شخصیتی‌ برجسته‌ و انقلابی‌ و مصلح‌ چه‌ جایگاهی‌ را دارا بوده‌ است؟ آیا امام‌ رویکردی‌ به‌ تاریخ‌ داشته‌اند؟! در چه‌ سطح‌ و به‌ کدامین‌ عصر و دوره‌ تاریخی؟ آیا تنها به‌ تاریخ‌ اسلام‌ نظر داشته‌ است‌ یا تاریخ‌ ایران، جهان‌ و کشورهای‌ اسلامی‌ هم‌ مورد توجه‌ او قرار می‌گرفته‌ است؟

علم‌ تاریخ‌ در اندیشه‌ امام‌ خمینی از جایگاه‌ بلند مرتبه‌ای‌ برخوردار بود و ایشان‌ علیرغم‌ اشتغالات‌ به‌ فقه، اصول، فلسفه، عرفان‌ و غیره‌ به‌ دانش‌ تاریخ‌ نیز توجه‌ فراوانی‌ داشته‌اند. درست‌ همانگونه‌ که‌ چهره‌ ادبی‌ امام‌ بر عموم‌ مردم‌ تا رحلت‌ ایشان‌ پنهان‌ بود و کسان‌ محدودی‌ از اشعار گرانبهای‌ ایشان‌ با خبر بودند، می‌توان‌ گفت‌ که‌ تاریخ‌ اندیشی‌ امام‌ نیز تا حدود بسیاری‌ بر همگان‌ پوشیده‌ مانده‌ است.

قبلاً‌ بایستی‌ به‌ این‌ سؤ‌ال‌ پرداخت‌ که‌ امام‌ خمینی(ره) چگونه‌ با تاریخ‌ پیوند خورده‌ است؟

‌‌

الف‌- فایده‌ و عبرت‌آموزی‌ تاریخ‌

امام(ره) به‌ دانش‌ تاریخ‌ بعنوان‌ یک‌ سرگرمی‌ یا قصه‌ و افسانه‌ نمی‌نگریست‌ بلکه‌ تاریخ‌ در اندیشه‌ ایشان‌ عامل‌ رشد و آگاهی‌ است‌ و مایه‌ عبرت‌ می‌باشد.

"تاریخ‌ و آنچه‌ که‌ به‌ ملتها می‌گذرد این‌ باید عبرت‌ باشد برای‌ مردم‌ از جمله‌ تاریخ‌ عصر حاضر، ببینیم‌ که‌ چه‌ شد که‌ یک‌ چنین‌ قدرتی‌ از بین‌ رفت. دولتها ببینند که‌ برای‌ چه‌ این‌ طور منهدم‌ شد یک‌ چنین‌ قدرتی و دولتی"

امام، تاریخ‌ را سرمشق‌ و الگوی‌ زندگی‌ و مبارزه‌ می‌دانست:

"وظیفه‌ ماست‌ که‌ این‌ مطالب‌ را تذکر بدهیم، طرز حکومت‌ اسلامی‌ و روش‌ زمامداران‌ اسلام‌ را در صدر اسلام‌ بیان‌ کنیم. بگوییم‌ که‌ دارالامارة‌ او در گوشه‌ مسجد قرار داشت‌ و دامنه‌ حکومتش‌ تا انتهای‌ ایران‌ و



خرید و دانلود تحقیق/ رهیافت‌های تاریخی در اندیشه امام خمینی