لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
تدارک فرصتهاى اوقات فراغت در بریتانیاى کنونى
بخش دولتى
دولت محلی
نقش دولت در تدارک فرصتهاى اوقات فراغت پیچیده و مجزا است. همانگونه که تراویس (Travis; ۱۹۷۹) اشاره مىکند، سازمان مسئولیتهاى مربوط به اوقات فراغت در دولت مرکزى شامل چهار وزارتخانه است (وزارتخانههاى محیط زیست، آموزش و علوم، استخدام و وزارت کشاورزی، شیلات و غذا). منتقدین از نبودن شبکهاى سازمانى براى امکان ایجاد و گسترش مجموعه سیاستهائى جامع و داراى ارتباطات منطقى در زمینهٔ اوقات فراغت گلایه دارند. دنیس هاول (Dennis Howell) وزیر سابق ورزش، بهطور پیوسته براى ایجاد وزارتخانهاى واحد براى اوقات فراغت تلاشى مىکرد و چنین استدلال مىکرد که اگر دولت بخواهد نابرابرىها در دسترس به اوقات فراغت را بهطور جدى از پیش پاى بردارد نیازمند به ماشینى براى سیاستگذارى خواهد بود تا بتواند دگرگونىهاى چشمگیرى در سیاستهاى مربوط ایجاد نماید. پارهٔ دیگرى از منتقدین همانند کنرابرتز (Ken Roberts; ۱۹۷۸) چنین رویکرد ”برادر بزرگتر“ دولت که از آن طریق دولت با دخالت مستقیم و با تحمیل سیاستهائى که در مرکز تدوین شده در انتخاب آزاد مردم دخالت مىنماید. با وجود این دولتى را به کارى مفصل و طولانى مبدل مىسازد. براى همین متن اظهار نظر را به ملاحظهٔ محملهاى عمدهٔ سیاستگذارى در امر ورزش، هنر و تفریحات بیرون شهر مورد استفادهٔ تشکیلات مربوط به اوقات فراغت (شوراهاى ورزش و هنر و کمیسیون بیرون شهر) و حکومتهاى محلى محدود مىسازیم. در این مورد نظریات ما متمرکز بر دورهٔ پس از سال ۱۹۷۶، خواهد بود که طى آن دلایل اساسى و منطقى در حال دگرگونى براى درگیرى دولت در هر یک از حوزههاى سیاستگذاری، تغییرات و تداوم در سیاستگذاری، و همبستگىهاى در حال دگرگونى مؤسسات و دولت محلى و مرکزى ار بررسى خواهیم کرد.
دولت محلى
گرچه هر یک از سازمانهاى مستقل و برخوردار از پشتیبانى دولت مرتبط با اوقات فراغت از دیدگاه سیاست مهم است، هیچیک از آنها در بخش دولتى تدارک فرصتهاى اوقات فراغت به اندازهٔ دولت محلی، که در سالهاى ۶-۱۹۸۵ تحتعنوان بودجهٔ تخصیص داده شده به تفریح و اوقات فراغت ۱۸۸۲ میلیون پوند پرداخت کرده است، مبلغى را هزینه نمىکند. همچنین در روابط دولت محلى با دولت مرکزى دگرگونى عمدهاى پدید آمده است، گرچه این دگرگون بنیادىتر از چیزى است، که مؤسسات مستقل و برخوردار از پشتیبانى دولت مرتبط با اوقات فراغت تحمل کردهاند. دولت محافظهکار از سال ۱۹۷۹ بهطور پیشرونده قوانین سرسختانهترى تصویب کرده که طى آنها نخست پرداختها محدود شده و سپس جریمههائى براى اصراف در خرج درنظر گرفته شده و در پى آن محدودههاى مالیاتى به دولتهاى محلى تحمیل گردیده است. هدف از این تمهیدات کاستن پرداختهاى بخش دولتى بوده است، لیکن در عین حال یکى از نتایج این قوانین آن بوده است که قدرت و آزادى دولت محلى بهطور جدى کم رنگ شده است. از آنجا که بیشینهٔ نرخ مالیاتى که دولتهاى محلى مىتوانند از املاک و مستغلات دریافت دارند. (گرچه این کار بهندرت بهطور مستقیم انجام مىگیرد). از طریق دولت مرکزى تعیین مىگردد، میدان براى مانور دولتهاى محلى در زمینهٔ تدارک خدمات جدید بسیار محدود شده است.
قوانینى که از اواخر سالهاى دههٔ ۱۹۸۰ به مرحلهٔ اجراء درآمده این روند را باز هم بیشتر تشدید کرده است. هدف از لایحهٔ قانونى سال ۱۹۸۷ مرتبط با دولت محلى آن است که مقامات محلى را ملزوم سازد که مدیریت طیفى از خدمات یا فعالیتهاى تعریف شده را بهروى طرحهاى رقیب بگشایند تا اینکه به عمال بخش تجارى فرصت دهد در مواردى که مىتوانند خدمات بخش دولتى را با منافع بیشتر و خسارات کمتر از مدیران دولت - محلى ارائه دهند، مدیریت اجرائى این اعمال را بر عهده گیرند. وزیر محیط زیست اشاره کرده است که دولت علاقه دارد مدیریت ورزش و اوقات فراغت را در فهرست فعالیتهاى تعریف شده قرار دهد. بنابراین خودمختارى دولت محلى روز بهروز کمتر مىشود، منابع آن کاهش یافته و بسیار احتمال دارد که در آینده نقش رو به کاهشى در تأمین خدمات برعهده داشته باشد. افزون بر فشارهاى سیاسى و مالى که سرمنشأ آنها دولت مرکزى است، دولت محلى از میانهٔ سالهاى دههٔ ۱۹۷۰ با طیفى از سایر فشارها روبهرو بوده است. افزایش فشار اجتماعى بهویژه در شهرکهاى چسبیده به هم، رویاروئى با بحران بیکاری، فقر و مشکلات مربوط به انتظام اجتماعی، منتج به آن شده است که دولت محلى با تقاضاهاى بیشترى براى ارائهٔ خدمات مواجه شود. فشارهاى اقتصادى در نواحى دچار افول صنعت براى بسیارى از مقامات محلى به این مفهوم بوده است که در درجهٔ اول آنها باید به فکر توسعهٔ اقتصادى باشند. در بسیارى از شهرهاى صنعتى کهنتر بخش عمدهٔ زیر ساختار دوران ویکتوریائی؛ جادهها، ساختمانها و فاضلابها، به پایان عمر مفید خود رسیده و بنابراین ممکن است فشارهاى محیطى مستلزم آن باشد که دولت محلى در این مورد پاسخى بدهد.
آب وهوائى که بهطور فزایندهاى نامساعد شده مشوق تغییر روشها شده و این تغییر روشها به دگرگونسازى رویکردها در زمینهٔ اوقات فراغت انجامیده است. پاسخ اولیه در مورد کاهش منابع اقتصادى دولت محلى در زمینهٔ خدمات اوقات فراغت این بوده است که یک یا هر دو گزینهٔ زیر را اختیار کنند. نخست اینکه هزینهها و میزان ارائهٔ خدمات را کاهش دهند تا به هدف صرفهجوئى نایل آیند. دومى این بوده که با پذیرش سبک مقاطعهکارانهتر مدیریت، بر درآمدها بیفزایند. با وجود این، اینها تنها روندهاى سیاستگذارى در زمینهٔ اوقات فراغت نیست. شکست رویکردهاى سنتى در زمینهٔ مدیریت تسهیلات در سالهاى دههٔ ۱۹۷۰ براى جذب مشتریانى که نمونهٔ جمعیتهاى محلى باشد به رشد رویکردهاى مردمى ارائه فرصتهاى اوقات فراغت براى مدیریت بخش دولتى در زمینهٔ اوقات فراغت منجر گردیده است (هیوود و هنرى Haywood and Henry) ۱۹۸۶). تفریح مردمى بهطور ضمنى به مفهوم این است که در مورد میدان دادن به مردم محل در امر ارائهٔ خدمات حق اظهار نظر بیشترى اعطاء شود. تأکید بیشترى بر گروههاى محروم بهعمل آید، و طیفى از اَشکال غیر استاندارد ارائهٔ خدمات از جمله ارائهٔ خدمات به افراد محلى و نقاط دور از محدوده مورد توجه قرار گیرد.
حوزهٔ دیگرى که سیاستهاى اوقات فراغت دولت محلى در آن سهمى بر عهده گرفته، توسعهٔ اقتصادى است. این موضوع بهویژه در نواحى آشکار است که بنیاد سنتى صنعت فرسوده شده است. گردشگرى بخشى است که بهعنوان برادفورد بهطور فعال کوشیده است از بازار ویژهٔ تعطیلات کوتاه مدت، و بازارهاى تعطیلات آخر هفته در شهر سود ببرد و در صورتى که پورتزماوث (Portsmooth) نوعى استراتژى بازاریابى ایجاد کرده که بر پایهٔ رابطهٔ تاریخى آن با نیروى دریائى بریتانیا استوار است. گردشگرى ممکن است توان جایگزینى شغل یا سرمایهگذارى که اخیراً بر باد رفته است را نداشته باشد، ولى از دیدگاه بسیارى از مقامات محلى بهعنوان حوزهٔ رشد بالقوهاى بهشمار مىآید. همچنین ایجاد فرصتهاى اوقات فراغت در پارهاى از برنامههاى توسعهٔ محیطى که در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
تعطیل های عیدنوروزرادرکتاب علوم بخش تاریخچه ی زمین جمع اوری کرده و نوشته ام .زمین شناسان با استفاده ازاثاری که درسنگها وجود دارد اطلاعات زیادی درباره ی گذشته ی زمین جمع اوری می کنند.
ان ها با مطالعه ی سنگ های رسوبی درباره ی اب وهوای گذشته ی زمین محل دریاهاوخشکیهاونوع گیاهان وجانورانی که زمانی روی زمین زندگی می کرده وامروزه از بین رفته اند اطلاعاتی به دست اورده اند.
سرگذشت زمین
مطالعه درباره ی گذشته ی زمین بسیار شبیه به مطالعه در تاریخ ملت هاست.کسی که می خواهدتاریخ تمدن هاوملت ها را مطالعه کند باید شواهد زیادی درباره ی حوادث
گذشته جمع اوری کند.در مطالعه ی تاریخچه ی زمین نیز دانشمندان بایدنظیرهمان کار را انجام بدهند.بیش تر این شواهد از لایه های سنگهای رسوبی و فسیل های درون انها بدست می اید.سنگ های رسوبی معمولا به صورت موازی در روی هم انباشته می شوند و مانند ورق های کتاب اند .در یک سری لایه از جنس سنگ های رسوبی اصولا به لایه های زیرین قدیمی تر از لایه های بالایی هستند اما در صورتی که سنگ های چین خورده باشند نمی توانیم اصل بالا را درست بدانیم و برای تعیین وضعیت گذشته ی انها باید به دنبال شواهد دیگری بگردیم .
فسیل:درگذشته جانداران فراوانی بر روی زمین زندگی می کردند.برخی از ان ها در زمان ما وجود ندارد.
فسیل یعنی به اثاری که در جانداران بسیارقدیمی در سنگها باقیمانده است فسیل/سنگواره/می گویند.
از میان جانداران گذشته فقط تعداد بسیار کمی به صورت فسیل درامده اند جاندارانی که دارای اعضای نرم و فاقداسکلت سخت داخلی یا خارخی بوده اند در برابر عوامل مخرب طبیعی مقاومتی نداشته وپس از مرگ درمجاورت هوا یا زیر اب تجزیه می گردیده یا خوراک جانداران دیگرشده وبدون ان که ازخوداثری به جای گذارند از بین رفته اند .
در میان جانداران گذشته ی زمین انهایی که دارای اعضای سخت مانند استخان دندان صدف کیتین یا بافت چوبی
می باشند .امکان فسیل شدنشان وجود داشته است.این جانداران باید بلا فاصله پس از مرگ در محلی قرار گیرند تا در معرض تجزیه و فسادقرارنگیرند.
مکان هایی برای فسیل شدن
برای فسیل شدن محیط های رسوبی مانند دریا ها ودریاچه ها مناسب تر از سایر مناطق اند .
در این مناطق رسوب گذاری شدیداست وبقایای جانداران به وسیله ی روسوبات بهتر مدفومن وپوشیده می شود .
هم چنین این مناطق -به علت شرایط منا سب حیات جانداران متنوعی داردکه تعدادشان نیز زیاد است.به همین علت در ان جا امکان فسیل شدن بیشتر فراهم می شود .
در خشکی ها نیز گاهی فسیل به وجود می اید ولی تعداد ان ها نسبت فسیل هایی که در دریا ها تشکیل شده اند بسیار ناچیز است. یخچال غار طوفان های شن و ماسه شیره های گیاهی مواد نفتی وخاکستر های اتش فشانی شرایطی را به وجود می اورند که جانوران یا گیاهان قبل از فساد وتجزیه همه یا قسمتی از جسد ان ها سالم بماند.
استفاده از فسیل ها.
برخی از فسیل هامانندزغال سنگ ونفت –که به ان ها سوخت های فسیلی هم گفته میشود-به طور مستقیم درتامین انرژی وبرخی موادکاربرده فراوان دارد .از سایر فسیل ها نیز برای تعیین محل بعضی از مواد معدنی استفاده میگردد.فسیل ها در تشخیص اب هوای گذشته نیز قابل استفاده اند.
به کمک فسیل ها می توان اطلاعاتی درباره ی خشکی ها –دریا ها- دریاچه ها-بیابان ها...به دست اورد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
خلاصهٔ بخش نخست
کتاب با این جملات مشهور آغاز میشود «در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره آهسته روح را در انزوا میخورد و میتراشد. این دردها را نمیشود به کسی اظهار کرد، چون عموماً عادت دارند که این دردهای باورنکردنی را جزو اتفاقات و پیش آمدهای نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد، مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی میکنند آنرا با لبخند شکاک و تمسخر آمیز تلقی بکنند -زیرا بشر هنوز چاره و دوائی برایش پیدا نکرده و تنها داروی آن فراموشی بتوسط شراب و خواب مصنوعی بهوسیله افیون و مواد مخدره است- ولی افسوس که تأثیر این گونه دارو ها موقت است و بجا ی تسکین پس از مدتی بر شدت درد میافزاید». در این بخش (که ساکن خانهای در بیرون خندق شهر ری است) به شرح یکی از این دردهای خورهوار میپردازد که برای خودش اتفاق افتاده. وی که حرفهٔ نقاشی روی قلمدان را اختیار کردهاست به طرز مرموزی همیشه نقشی یکسان بر روی قلمدان میکشد که عبارتست از دختری در لباس سیاه که شاخهای گل نیلوفر آبی به پیرمردی که به حالت جوکیان هند چمباتمه زده و زیر درخت سروی نشستهاست هدیه میدهد. میان دختر و پیرمرد جوی آبی وجود دارد.
ماجرا از اینجا آغاز میشود که روزی راوی از سوراخ رف پستوی خانهاش (که گویا اصلاً چنین سوراخی وجود نداشتهاست) منظرهای را که همواره نقاشی میکردهاست میبیند و مفتون نگاه دختر (اثیری) میشود و زندگیاش به طرز وحشتناکی دگرگون میگردد تا اینکه مغربهنگامی دختر را نشسته در کنار در خانهاش مییابد. دختر چندهنگامی بعد در رختخواب راوی به طرز اسرارآمیزی جان میدهد. راوی طی قضیهای موفق میشود که چشمهای دختر را نقاشی و آن را لااقل برای خودش جاودانه کند. سپس دختر اثیری را قطعه قطعه کرده داخل چمدانی گذاشته و به گورستان میبرد. گورکنی که مغاک دختر را حفر میکند طی حفاری، گلدانی مییابد که بعدا به راوی به رسم یادگاری داده میشود. راوی پس از بازگشت به خانه در کمال ناباوری درمییابد که برروی گلدان (=گلدان راغه) یک جفت چشم درست مثل آن جفت چشمی که همان شب کشیدهبود، کشیده شدهاست.
پس راوی تصمیم میگیرد برای مرتب کردن افکارش نقاشی خود و نقاشی گلدان را جلوی منقل تریاک روبروی خود گذاشته و تریاک بکشد. راوی بر اثر استعمال تریاک، به حالت خلسه میرود و در عالم رویا به سدههای قبل باز میگردد و خود را در محیطی جدید مییابد که علیرغم جدید بودن برایش کاملاً آشنا است.
خلاصهٔ بخش دوم
بخش دوم، ماجرای راوی در این دنیای تازه (در چندین سده قبل) است. از اینجا به بعد راوی مشغول نوشتن و شرح ماجرا برای سایهاش میشود که شکل جغد است و با ولع هرچه تمامتر هرآنچه را که راوی مینویسد میبلعد. راوی در اینجا شخص جوان ولی بیمار و رنجوریست که زنش (که راوی او را به نام اصلی نمیخواند بلکه از وی تحت عنوان لکاته یاد میکند) از وی تمکین نمیکند و حاضر به همبستری با شوهرش نیست ولی دهها فاسق دارد. خصوصیات ظاهری «لکاته» درست همانند خصوصیات ظاهری «دختر اثیری» در بخش نخست رمان است. راوی همچنین به ماجرای آشنایی پدر و مادرش (که یک رقاصهٔ هندی بودهاست) اشاره میکند و اینکه از کودکی نزد عمهاش )مادر «لکاته»( بزرگ شدهاست.
او در تمام طول بخش دوم رمان به تقابل خود و رجّالهها اشاره میکند و از ایشان ابراز تنفر میکند. وی معتقد است که دنیای بیرونی دنیای رجالههاست. رجّالهها از نظر او «هر یک دهانی هستند با مشتی روده که از آن آویزان شدهاست و به آلت تناسلیشان ختم میشود و دائم دنبال پول و شهوت میدوند».
پرستار راوی دایهٔ پیر اوست که دایهٔ «لکاته» هم بودهاست و به طرز احمقانهٔ خویش (از دید راوی) به تسکین آلام راوی میپردازد و برایش حکیم میآورد و فالگوش میایستد و معجونهای گونهگون به وی میخوراند.
در مقابل خانهٔ راوی پیرمرد مرموزی(= پیرمرد خنزرپنزری) همواره بساط خود را پهن کردهاست. این پیرمرد از نظر راوی یکی از فاسقهای لکاتهاست و خود راوی اعتراف میکند که جای دندانهای پیرمرد را بر گونهٔ «لکاته» دیدهاست. به علاوه راوی معتقد است که پیرمرد با دیگران فرق دارد و میتوان گفت که یک نیمچه خدا محسوب میشود و بساطی که جلوی او پهن است چون بساط آفرینش است.
سرانجام راوی تصمیم به قتل «لکاته» میگیرد. در هیاتی شبیه پیرمرد خنزرپنزری وارد اتاق لکاته میگردد و گزلیک استخوانیی را که از پیرمرد خریداری کردهاست در چشم لکاته فرو کرده و او را میکشد. چون از اتاق بیرون میآید و به تصویر خود در آیینه مینگرد میبیند که موهایش سفید گشته و قیافهاش درست مانند پیرمرد خنزرپنزری شدهاست .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
آموزش و پرورش اثر بخش چیست؟
آموزش و پرورش اثر بخش ناظر بر یک دردمندی، دغدغه و چالش درونی متعهدانه به کارکرد و عملکرد آموزش و پرورش کشور است؛ که علاوه بر کارآمدی (میزان استفاده از منابع) به اثربخشی (میزان دستیابی به اهداف) اهمیت بسیار می دهد. این موضوع بر پایه سؤال اصلی زیر است: «چرا عملکرد نظام آموزش و پرورش متناسب با اهداف و استانداردهای از پیش تعیین شده نیست؟» به دیگر سخن این که، چرا تغییرات به وجود آمده در دانش، نگرش، بینش و رفتارهای فردی و گروهی فارغ التحصیلان و دانش آموختگان دوره های مختلف تحصیلی، متناسب با اهداف و استانداردهای از پیش تعیین شده و وضعیت مورد انتظار نیست؟ در شرایط و وضعیت موجود، خروجی سیستم آموزش و پرورش بیشتر پاسخگوی انتظارات نظام آموزشی تا سطح محصول و برونداد است، در حالی که تا سطح پیامد (نتایج و وضعیت مورد انتظار) فاصله بسیار است. برنامه های آموزشی مدارس که بیشتر در قالب کتابهای درسی و سایر مواد آموزشی (نوشتاری، شنیداری، دیداری) و برنامه های مکمل، با روشهای سنتی انجام می پذیرد، قادر نیست دانش، نگرش، بینش و رفتار دانش آموزان را با باورها و مبانی ارزشی جامعه اسلامی ایران متناسب سازد. به عنوان مثال تلاشها و اقدامات زیادی در فرآیند سیستم آموزش پرورش انجام می گیرد. اما فارغ التحصیلان آن به رغم قبول شدن و کسب نمره ۱۸ و ۱۹ در درس تاریخ یا تعلیمات دینی و اجتماعی، از موقعیت و رفتارهای اجتماعی سالم و قابل انتظاری برخوردار نیستند،در حالی که آموزش و پرورش اثر بخش به دنبال بهبود و بهسازی فرآیند سیستم آموزش و پرورش برای دستیابی به اثربخشی و کارآمدی بالا است. (سطح ۴ در نمودار ۲) بدیهی است که عوامل زیادی بر عملکرد سیستم آموزش و پرورش چه در داخل محیط سیستم و چه در خارج آن دخالت داشته و اثر می گذارند. اما غرض و مقصود نهایی، تحقق اهداف نظام آموزش و پرورش است. این که چگونه و با چه سازوکارهایی تغییر سازمانی را در هویت، شخصیت، رفتار و عملکرد نظام آموزش و پرورش برای رسیدن اهداف و وضعیت مورد انتظار (آموزش و پرورش اثر بخش) مدیریت و رهبری کنیم؟ تغییر سازمانی به مثابه استراتژی آموزش و پرورش اثر بخش آموزش و پرورش اثر بخش، آغاز یک راه بزرگ و پیچیده ای است که باید با «تغییر سازمانی» به مثابه استراتژی اصلی آموزش و پرورش اثر بخش همراه شود. «تغییر سازمانی» به تغییری اطلاق می شود که در نهایت منجر به ایجاد تحول در شخصیت و هویت سازمان شود، به طوری که رفتار و عملکرد را در سازمان متحول کند. دو جزء اساسی در این عنصر عبارتند از: «تغییر شخصیت و هویت سازمان» و تأثیر این تغییر بر «عملکرد رفتار سازمان» . اگر تغییراتی به وجود بیاید، اما موجب تغییر در شخصیت هویت سازمان و رفتار و عملکرد آن نشود، تغییر بنیانی نیست؛ بلکه تغییری است عادی و تدریجی، که تنها می تواند بین سازمان و محیط آن برای ادامه حیات تعادل ایجاد کند. تغییر عادی و تدریجی که در سازمان صورت می گیرد، مانند تغییری است که رودخانه برای هماهنگی با مسیر خود انجام می دهد، در حالی که تغییر بنیانی تغییر مسیر رودخانه و یا بستن سد روی آن است. تغییر عادی به طور طبیعی و خود به خود انجام می گیرد، در حالی که تغییر اساسی و بنیانی نیازمند برنامه ریزی و شناخت و آگاهی است و به همان نسبت نیز کار را مشکل و پیچیده می سازد. تغییر تدریجی و عادی در سازمان به قصد حفظ تعادل سیستم با محیط انجام می گیرد، در صورتی که تغییر بنیانی، نیازمند تغییر در ساختار و فرآیند عملیاتی آن است. منظور از «ساختار» ، تغییرات در استراتژی های مورد استفاده در سازمان، ساخت تشکیلاتی، نوع تکنولوژی، سیستم های اطلاعاتی و شیوه تصمیم گیری و الگوهای استفاده از منابع انسانی؛ و مقصود از «فرآیند عملیاتی» ، کیفیت رفتار انسانی، کیفیت عملکرد یادگیری و محیط یادگیری، سیر اطلاعات و نحوه ارتباطات در تصمیم گیری، مشارکت، همکاری و جریان امور در سازمان است. آموزش و پرورش اثر بخش، نیازمند تغییر بنیانی است و با شعار، سخنرانی و نصایح، وضع مقررات و ارسال بخشنامه سرانجامی ندارد. ممکن است به طور موقت با ایجاد و اعمال سازوکارهایی مثلاً ایجاد انگیزه در افراد و بهسازی فضای سازمانی و فرصتهای محیطی و سیاسی به وجود آمده تغییراتی به وجود آورد، اما اگر «طرح سازمانی» متناسب با تغییرات جدید ایجاد نگردد، این تغییر و تحول نمی تواند تداوم یابد. در این صورت، تغییر بنیانی و اساسی محسوب نخواهد شد. لذا ایجاد طرح سازمانی متناسب با تغییرات، بسیار مهم است. بویژه وقتی که انتظار از آموزش و پرورش اثر بخش، کارایی، اثر بخشی و نوآوری باشد. اکثر کارگزاران و مدیران تحول، به افزایش حجم بازده توجه دارند. برای مثال تعداد مدارس ساخته شده، تعداد فارغ التحصیلان، تعداد بزرگسالان با سواد شده، تعداد اردوی برگزار شده، تعداد آزمون گرفته شده و ... از نظر آنها حائز اهمیت است. اگر چه افزایش بازده مهم است، اما با اهمیت تر از آن ایجاد بهبود در عملکرد بویژه در جهت کارایی، اثربخشی و نوآوری بیشتر است. «کارآیی» می تواند به میزان هزینه احداث مدارس جدید، هزینه ساخت کتابخانه ها، نمازخانه ها و آزمایشگاه ها، ریشه کن کردن بی سوادی و تعداد افراد با سواد شده، کتابهای تألیف شده و چند تألیفی، کتابهای درسی، تیراژ مجلات آموزشی؛ و «اثربخشی» به کیفیت بناهای احداث شده، کیفیت کتابهای تألیف شده، فارغ التحصیلان با سواد توانمند تعریف شود؛ «نوآوری» نیز می تواند باعث احداث مدارس با کاربردهای نوین، ارائه خدمات آزمایشگاهی و کتابخانه ای جدید و برنامه های نوین برای باسواد کردن دانش آموزان و کتابهایی با رویکردهای فعال، خلاق، مسئله محور و پژوهش مدار شود. با سازوکارها و توانمندی های موجود نظام آموزش و پرورش و مدیریت و راهبری آن، تنها بخشی از انتظارات، در سطوح دانش و مهارتهای فردی محقق می شود. در حالی که انتظار داریم تغییرات، علاوه بر سطوح دانش؛ نگرش و بینش و رفتارهای فردی و گروهی دانش آموزان را نیز دربربگیرد. به عنوان مثال؛ «دانش آموزان پس از گذراندن دروس تعلیمات اجتماعی، تاریخ و هنر، کمک به دیگران از جمله افراد ضعیف و نیازمند جامعه را یک حق و تکلیف برای خویشتن تلقی نموده و از انجام این کار حسنه لذت برده و احساس رضایت کنند و یا این که در مقابل اهانت و تهاجم به مقدسات و ارزشهای دینی و ملی، داوطلبانه و آگاهانه واکنش نشان دهند. سنتها و مراسم ملی- مذهبی از جمله درختکاری، چهارشنبه سوری، سیزده به در، عید قربان، عیدفطر و آئین های ماه رمضان و محرم و ... را مطابق با مبانی ارزشی جامعه برگزار کنند. این که چرا آموزش موجود مدرسه ای؛ موجب رفتارهای مناسب اجتماعی، سیاسی، دینی، اقتصادی ، زیست محیطی و ... در دانش آموزان نمی شوند، نکته ای مهم و اساسی است که باید در فرآیند و کارکرد نظام آموزشی و تغییرات سازمانی مورد بررسی و پژوهش قرار گیرند. نگاه به آموزش و پرورش با تأکید افراطی بر نگاه آموزشی از نوع حافظه مداری و انتقال دانش، نه حصول اهداف، گویای این نکته است که انتظار از سیستم، رسیدن به اهداف و تغییر رفتارهای مطلوب فردی و گروهی نیست و انگار که دست اندرکاران آن نیز به غیر آموزش و انباشت مطالب در حافظه دانش آموزان، تعهدی ندارند. این وضعیتی است که متأسفانه اکنون شاهد آن هستیم. یعنی فارغ التحصیلان با معدل ،۱۸ ۱۹ و ۲۰ ، اما با بینش ها و رفتارهای فردی و گروهی غیرقابل قبول یک شهروند ایرانی و اسلامی. اگر چه همه نارسایی های موجود در عملکرد و بازده، ناشی از نظام آموزش و پرورش و کتابهای درسی و آموزش نبوده و سایر نهادهای آموزش و فرهنگی جامعه نیز مسئول اند، لیکن بخش مهم آن، انتظارات و چشمداشتی است که هر جامعه پیشرفته ای از نظام آموزش و پرورش فرزندان خود دارد و لذا برای دستیابی به سطح اثر بخشی و کارآمدی بالا و نیز تغییرات مطلوب در دانش آموزان باید کارکرد و عملکرد نظام آموزشی مورد بازنگری و بازآرایی قرار گرفته و تغییر سازمانی به مثابه استراتژی آموزش
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
آموزش اثر بخش معلم از نظر گوردون
در حالت نخست،معلم رفتار دانش آموز را می پذیردو مانعی در برآورده کردن نیازهای دانش آموزتوسط معلم به وجود نمی آید.در اینجا هدف معلم عبارت است از کمک به دانش آموز.در حالت دوم رفتار دانش آموز برای معلم قابل قبول نیست؛ زیرا عملا در برآورده سازی نیازهای دا نش آموز مانع به وجود می آورد. در این حال معلم تنها می تواند به خودش کمک کند. در هر مورد باید مهارت خاصی داشت.آموزش اثر بخش معلم دارای الگویی است که به کمک آن می توان مشخص کرد که در هر مورد از چه شیوه ای استفاده شود.کتاب گوردون با عنوان آموزش اثربخش معلم راهنمای خوبی است
زمینه آموزش اثربخش معلم
خواننده نباید از مفهوم «آموزش اثربخش» معنایی کلی بر داشت کند.و یا هر معنایی را برای آن در نظر بگیرد ،بلکه این اصطلاح اشاره به خصوصیت ویژه الگویی ارتباطی دارد که توسط«توماس گوردون» طرح ریزی شد. الگوی او نمونه ا ی ا ز ا یدئولوژی ا نسان گرایانه است که به صورت مهارتهای عملی بیان شده است.
این الگو ابتدا در کتاب گوردون تحت عنوان «آموزش اثر بخش والدین»(1970)مطرح شد.سپس نام آن به «آموزش اثربخش معلم »تغییر یافت (1947)و اخیرا نیز«آموزش اثربخش رهبر»نام گرفته است (1977). کاربرد عمومی این الگوناشی از شباهتهایی است که در روابط بین انسانها دیده می شودونیز مهارتهایی که لازمه این ارتباط است. این الگوی آموزشی توصیف کننده فرایند ارتباط میان دو دسته از مردم است ،خواه این رابطه به صورت مادر –کودک،معلم-دانش آموزباشد وخواه مدیر-کارمند
الگوی آموزش اثربخش
این الگو را به بهترین وجه می توان از نگاه یا دید کسی که به رفتارهای همه مردم توجه می کند، نشان داد.از این دیدگاه،می توان رفتارهای قابل قبول را در قسمت بالای آن و رفتارهای غیر قابل قبول را در قسمت پایین نمایش داد. ا ین اولین تصمیم است که فرد استفاده کننده ا ز الگو باید بگیرد.آیارفتاردیگران«قابل قبول»یا«غیر قابل قبول»است؟
بر اساس نظریه گوردون«رفتار قابل قبول »رفتاری است که دیگران باانجام آن،در برآورده کردن نیازهای شما مانعی ایجاد نمی کنند. این نکته به این معنا نیست که شما دوست داریدچنین رفتاری ادامه یابد.«رفتار غیر قابل قبول» به این معنا است که دیگران با انجام آن در روند برآورده سازی نیازهای شما ایجاد مزاحمت می کنند.این هم به آن معنا نیست که رفتار آنان غیر اخلاقی است ، بلکه شما فقط دوست دارید این رفتار متوقف شود
ما برای شناخت نمونه های این دو گروه رفتار کمی مشکل داریم. خط مرز طبقه «قابل قبول» شناور،و به بالا و پایین در حال نو سان است.خود فرد،دیگران و محیط بر این نوسان تاثیر دارند. بعضی روزها شما احساس خوبی داریدوبنا براین همه چیزبه خوبی پیش می رود .بسیاری از رفتارهای دیگران نِز به عنوان «قابل قبول »توصیف می شود .بعضی روزها هم بنا به هر دلیلی شما احساس خوبی نداریدبنا بر این «خط افتراقی»بالا می رود. رفتارهای بسیار کمی «قابل قبول»تلقی می شود وبیشتر رفتارها«غیرقابل قبول»هستند.
گفتیم «دیگران»نیز در این نوسان دخالت دارند.از نظربعضی از معلمان ،دانش آموزان بخش زیادی از این عوامل ،یعنی «دیگران»را تشکیل می دهند و عده ایدیگر معتقدند که این طور نیست و دانش آموزان تاثیر کمی بر این عامل دارند.البنه پذیرش این ساده است. طرز لباس پوشیدن دانش آموزان ،رفتار آنان در کلاس و توجهشان به وضعیت بهداشت فردی باعث می شود که آنها سهم بیشتر یا کمتری در این موضوع داشته باشند و رفتار آنها نیز کمتریا بیشتر برای معلم قابل قبول باشد. ما نمی توانیم به طور یکسان در همه اوقات ،همه رفتارهای دانش آموزان خود را قابل قبول بدانیم؛ زیرا این امر از قدرت انسان خارج است.
محیط نیز در این نوسانات نقش دارد؛زیرا در محیط است که رفتار ها انجام می گیرد ،خواه رفتاری قابل قبول باشد یانباشد،مثلا"رفتار «قابل قبول» یک دانش آموز که با نبودن مدیر بالا ی سر او انجام پذیرد ،ممکن است با ورود ناگهانی مدیربه داخل کلاس «غیرقابل قبول»تلقی شود.
از این جهت بسیار مهم است که با استفاده از این الگو، فرد تصمیم بگیرد که آیا رفتار دیگران برایش قابل قبول است یا نه.گوردون شیوه ای را برای حالت نخست و شیوه ای دیگر برای حالت دوم در نظر می گیرد.این شیوه ها که همان مهارت های پاسخی هستند،باید با تصمیم اولیه فرد«قابل قبول»یا «غیرقابل قبول» همخوانی داشته باشند.
تفاوت بین نقش یک معلم اثر بخش و ناکارا درایفای نقش خود به عنوان تسهیل کننده یادگیری در کلاس درس
معلمان اثر بخش :
1-کارهایشان بخوبی سازمان یافته و آماده است ؛ یعنی از وقت و زمان خود بخوبی استفاده می کنند و می کوشند تا برنامه خود را از قبل تنظیم و از لحظه لحظه کلاس برای یادگیری استفاده کنند .
معلمان اثر بخش :
2-برای عوض کردن موضوع بحث و گفتگو از لحظه ها استفاده می کنند ؛یعنی در کلاس فعالیتهای متنوعی را باعث می شوند و هر حادثه یادگیری مقدمه و بهانه ای برای حادثه یادگیری دیگر می شود .
معلمان اثر بخش :
3-از برنامه یا جدول یادگیری سریع استفاده مناسب می کنند ؛ یعنی کلاس را به صورت زنده و شاد و فعال اداره می کنند و در عین حال ، بردانش آموزان فشاری بیش از حد ظرفیت آنان وارد نمی آورند .
معلمان اثر بخش :
4دانش آموزان را برای یادگیری انگیخته نگه می دارند ؛ یعنی آنچنان فضای روانی را ایجاد می کنند که دانش آموزان نسبت به یادگیری مطالب کنجکاو و انگیخته باقی می مانند .