لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
خلاصهٔ بخش نخست
کتاب با این جملات مشهور آغاز میشود «در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره آهسته روح را در انزوا میخورد و میتراشد. این دردها را نمیشود به کسی اظهار کرد، چون عموماً عادت دارند که این دردهای باورنکردنی را جزو اتفاقات و پیش آمدهای نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد، مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی میکنند آنرا با لبخند شکاک و تمسخر آمیز تلقی بکنند -زیرا بشر هنوز چاره و دوائی برایش پیدا نکرده و تنها داروی آن فراموشی بتوسط شراب و خواب مصنوعی بهوسیله افیون و مواد مخدره است- ولی افسوس که تأثیر این گونه دارو ها موقت است و بجا ی تسکین پس از مدتی بر شدت درد میافزاید». در این بخش (که ساکن خانهای در بیرون خندق شهر ری است) به شرح یکی از این دردهای خورهوار میپردازد که برای خودش اتفاق افتاده. وی که حرفهٔ نقاشی روی قلمدان را اختیار کردهاست به طرز مرموزی همیشه نقشی یکسان بر روی قلمدان میکشد که عبارتست از دختری در لباس سیاه که شاخهای گل نیلوفر آبی به پیرمردی که به حالت جوکیان هند چمباتمه زده و زیر درخت سروی نشستهاست هدیه میدهد. میان دختر و پیرمرد جوی آبی وجود دارد.
ماجرا از اینجا آغاز میشود که روزی راوی از سوراخ رف پستوی خانهاش (که گویا اصلاً چنین سوراخی وجود نداشتهاست) منظرهای را که همواره نقاشی میکردهاست میبیند و مفتون نگاه دختر (اثیری) میشود و زندگیاش به طرز وحشتناکی دگرگون میگردد تا اینکه مغربهنگامی دختر را نشسته در کنار در خانهاش مییابد. دختر چندهنگامی بعد در رختخواب راوی به طرز اسرارآمیزی جان میدهد. راوی طی قضیهای موفق میشود که چشمهای دختر را نقاشی و آن را لااقل برای خودش جاودانه کند. سپس دختر اثیری را قطعه قطعه کرده داخل چمدانی گذاشته و به گورستان میبرد. گورکنی که مغاک دختر را حفر میکند طی حفاری، گلدانی مییابد که بعدا به راوی به رسم یادگاری داده میشود. راوی پس از بازگشت به خانه در کمال ناباوری درمییابد که برروی گلدان (=گلدان راغه) یک جفت چشم درست مثل آن جفت چشمی که همان شب کشیدهبود، کشیده شدهاست.
پس راوی تصمیم میگیرد برای مرتب کردن افکارش نقاشی خود و نقاشی گلدان را جلوی منقل تریاک روبروی خود گذاشته و تریاک بکشد. راوی بر اثر استعمال تریاک، به حالت خلسه میرود و در عالم رویا به سدههای قبل باز میگردد و خود را در محیطی جدید مییابد که علیرغم جدید بودن برایش کاملاً آشنا است.
خلاصهٔ بخش دوم
بخش دوم، ماجرای راوی در این دنیای تازه (در چندین سده قبل) است. از اینجا به بعد راوی مشغول نوشتن و شرح ماجرا برای سایهاش میشود که شکل جغد است و با ولع هرچه تمامتر هرآنچه را که راوی مینویسد میبلعد. راوی در اینجا شخص جوان ولی بیمار و رنجوریست که زنش (که راوی او را به نام اصلی نمیخواند بلکه از وی تحت عنوان لکاته یاد میکند) از وی تمکین نمیکند و حاضر به همبستری با شوهرش نیست ولی دهها فاسق دارد. خصوصیات ظاهری «لکاته» درست همانند خصوصیات ظاهری «دختر اثیری» در بخش نخست رمان است. راوی همچنین به ماجرای آشنایی پدر و مادرش (که یک رقاصهٔ هندی بودهاست) اشاره میکند و اینکه از کودکی نزد عمهاش )مادر «لکاته»( بزرگ شدهاست.
او در تمام طول بخش دوم رمان به تقابل خود و رجّالهها اشاره میکند و از ایشان ابراز تنفر میکند. وی معتقد است که دنیای بیرونی دنیای رجالههاست. رجّالهها از نظر او «هر یک دهانی هستند با مشتی روده که از آن آویزان شدهاست و به آلت تناسلیشان ختم میشود و دائم دنبال پول و شهوت میدوند».
پرستار راوی دایهٔ پیر اوست که دایهٔ «لکاته» هم بودهاست و به طرز احمقانهٔ خویش (از دید راوی) به تسکین آلام راوی میپردازد و برایش حکیم میآورد و فالگوش میایستد و معجونهای گونهگون به وی میخوراند.
در مقابل خانهٔ راوی پیرمرد مرموزی(= پیرمرد خنزرپنزری) همواره بساط خود را پهن کردهاست. این پیرمرد از نظر راوی یکی از فاسقهای لکاتهاست و خود راوی اعتراف میکند که جای دندانهای پیرمرد را بر گونهٔ «لکاته» دیدهاست. به علاوه راوی معتقد است که پیرمرد با دیگران فرق دارد و میتوان گفت که یک نیمچه خدا محسوب میشود و بساطی که جلوی او پهن است چون بساط آفرینش است.
سرانجام راوی تصمیم به قتل «لکاته» میگیرد. در هیاتی شبیه پیرمرد خنزرپنزری وارد اتاق لکاته میگردد و گزلیک استخوانیی را که از پیرمرد خریداری کردهاست در چشم لکاته فرو کرده و او را میکشد. چون از اتاق بیرون میآید و به تصویر خود در آیینه مینگرد میبیند که موهایش سفید گشته و قیافهاش درست مانند پیرمرد خنزرپنزری شدهاست .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
خلاصهٔ بخش نخست
کتاب با این جملات مشهور آغاز میشود «در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره آهسته روح را در انزوا میخورد و میتراشد. این دردها را نمیشود به کسی اظهار کرد، چون عموماً عادت دارند که این دردهای باورنکردنی را جزو اتفاقات و پیش آمدهای نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد، مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی میکنند آنرا با لبخند شکاک و تمسخر آمیز تلقی بکنند -زیرا بشر هنوز چاره و دوائی برایش پیدا نکرده و تنها داروی آن فراموشی بتوسط شراب و خواب مصنوعی بهوسیله افیون و مواد مخدره است- ولی افسوس که تأثیر این گونه دارو ها موقت است و بجا ی تسکین پس از مدتی بر شدت درد میافزاید». در این بخش (که ساکن خانهای در بیرون خندق شهر ری است) به شرح یکی از این دردهای خورهوار میپردازد که برای خودش اتفاق افتاده. وی که حرفهٔ نقاشی روی قلمدان را اختیار کردهاست به طرز مرموزی همیشه نقشی یکسان بر روی قلمدان میکشد که عبارتست از دختری در لباس سیاه که شاخهای گل نیلوفر آبی به پیرمردی که به حالت جوکیان هند چمباتمه زده و زیر درخت سروی نشستهاست هدیه میدهد. میان دختر و پیرمرد جوی آبی وجود دارد.
ماجرا از اینجا آغاز میشود که روزی راوی از سوراخ رف پستوی خانهاش (که گویا اصلاً چنین سوراخی وجود نداشتهاست) منظرهای را که همواره نقاشی میکردهاست میبیند و مفتون نگاه دختر (اثیری) میشود و زندگیاش به طرز وحشتناکی دگرگون میگردد تا اینکه مغربهنگامی دختر را نشسته در کنار در خانهاش مییابد. دختر چندهنگامی بعد در رختخواب راوی به طرز اسرارآمیزی جان میدهد. راوی طی قضیهای موفق میشود که چشمهای دختر را نقاشی و آن را لااقل برای خودش جاودانه کند. سپس دختر اثیری را قطعه قطعه کرده داخل چمدانی گذاشته و به گورستان میبرد. گورکنی که مغاک دختر را حفر میکند طی حفاری، گلدانی مییابد که بعدا به راوی به رسم یادگاری داده میشود. راوی پس از بازگشت به خانه در کمال ناباوری درمییابد که برروی گلدان (=گلدان راغه) یک جفت چشم درست مثل آن جفت چشمی که همان شب کشیدهبود، کشیده شدهاست.
پس راوی تصمیم میگیرد برای مرتب کردن افکارش نقاشی خود و نقاشی گلدان را جلوی منقل تریاک روبروی خود گذاشته و تریاک بکشد. راوی بر اثر استعمال تریاک، به حالت خلسه میرود و در عالم رویا به سدههای قبل باز میگردد و خود را در محیطی جدید مییابد که علیرغم جدید بودن برایش کاملاً آشنا است.
خلاصهٔ بخش دوم
بخش دوم، ماجرای راوی در این دنیای تازه (در چندین سده قبل) است. از اینجا به بعد راوی مشغول نوشتن و شرح ماجرا برای سایهاش میشود که شکل جغد است و با ولع هرچه تمامتر هرآنچه را که راوی مینویسد میبلعد. راوی در اینجا شخص جوان ولی بیمار و رنجوریست که زنش (که راوی او را به نام اصلی نمیخواند بلکه از وی تحت عنوان لکاته یاد میکند) از وی تمکین نمیکند و حاضر به همبستری با شوهرش نیست ولی دهها فاسق دارد. خصوصیات ظاهری «لکاته» درست همانند خصوصیات ظاهری «دختر اثیری» در بخش نخست رمان است. راوی همچنین به ماجرای آشنایی پدر و مادرش (که یک رقاصهٔ هندی بودهاست) اشاره میکند و اینکه از کودکی نزد عمهاش )مادر «لکاته»( بزرگ شدهاست.
او در تمام طول بخش دوم رمان به تقابل خود و رجّالهها اشاره میکند و از ایشان ابراز تنفر میکند. وی معتقد است که دنیای بیرونی دنیای رجالههاست. رجّالهها از نظر او «هر یک دهانی هستند با مشتی روده که از آن آویزان شدهاست و به آلت تناسلیشان ختم میشود و دائم دنبال پول و شهوت میدوند».
پرستار راوی دایهٔ پیر اوست که دایهٔ «لکاته» هم بودهاست و به طرز احمقانهٔ خویش (از دید راوی) به تسکین آلام راوی میپردازد و برایش حکیم میآورد و فالگوش میایستد و معجونهای گونهگون به وی میخوراند.
در مقابل خانهٔ راوی پیرمرد مرموزی(= پیرمرد خنزرپنزری) همواره بساط خود را پهن کردهاست. این پیرمرد از نظر راوی یکی از فاسقهای لکاتهاست و خود راوی اعتراف میکند که جای دندانهای پیرمرد را بر گونهٔ «لکاته» دیدهاست. به علاوه راوی معتقد است که پیرمرد با دیگران فرق دارد و میتوان گفت که یک نیمچه خدا محسوب میشود و بساطی که جلوی او پهن است چون بساط آفرینش است.
سرانجام راوی تصمیم به قتل «لکاته» میگیرد. در هیاتی شبیه پیرمرد خنزرپنزری وارد اتاق لکاته میگردد و گزلیک استخوانیی را که از پیرمرد خریداری کردهاست در چشم لکاته فرو کرده و او را میکشد. چون از اتاق بیرون میآید و به تصویر خود در آیینه مینگرد میبیند که موهایش سفید گشته و قیافهاش درست مانند پیرمرد خنزرپنزری شدهاست .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 2 صفحه
قسمتی از متن .doc :
کور رنگی چیست؟ مهندسی و کاربرد رنگ - 3
در دو قسمت قبل با فرآیند و چگونگی دریافت نور و رنگ در چشم آشنا شدید. متاسفانه یکی از بیماریهای رایج در ایران، کورنگی است. از هر دهمرد ایرانی، یکی نوع خاصی از کوررنگی را داراست. شناخت این بیماری و نقاط ضعف آن،برای فعالین دربخش منابعانسانی و مهندسی فاکتورهای انسانی لازماست.
3.5درصد مردان و 0.2درصد از بانوان جهان، کوررنگ هستند. میزان ابتلا به کوررنگی در مناطقمختلف جهان و نژادهای مختلف متفاوت است؛ این نسبت در ایران 8درصد در مردان و 5درصد در بانوان است، جمعیتی حدود 7میلیون نفر از ایرانیان، بهنوعی از کوررنگی رنجمیبرند. کوررنگی یک بیماری ارثی است که در آن بیمار، در تشخیص رنگها، بهویژه تشخیص رنگ سبز و قرمز مشکلدارد. این بیماری درمانی ندارد؛ اما چنانچه بیمار از این موضوع اطلاعداشتهباشد، زندگی راحتتری خواهدداشت. افراد کوررنگ باید در شغلهایی فعالیتداشتهباشند که تشخیص رنگ در آنها مهم نیست. حرفههایی چون جراحی، نیروهای نظامی و انتظامی، خلبانی، رانندگی و ... ازجمله مواردی هستند که افراد کورنگ نباید در آنها فعالیتکنند. [اطلاعات بیشتر]
کورنگی درنتیجهی فقدان ژنهای مربوط به تشخیصرنگ در کروموزم X پدیدمیآید. ازآنجاکه مردان تنها یککروموزم X دارند، هرسه ژن رنگی باید در این کروموزم وجودداشتهباشد تا کوررنگی ایجادنشود؛ ازاینرو احتمال کوررنگی در مردان بهمراتب بیشتر از خانمهاست. حدود 2درصد مردان ایران فاقد ژن تشخیص رنگقرمز هستند که عامل ایجاد کوررنگی قرمز، Protanopia، است. بههینشکل، 6.25درصد مردان کورنگی سبز، Deutranopia، دارند. درنتیجه 8.25درصد از مردان کوررنگی سبز-قرمز دارند. کوررنگی آبی بهندرت مشاهدهمیشود.
برای تشخیص کوررنگی و انواع آن، از یک تست ساده، موسوم به تست ایشیهارا (Ishihara) استفادهمیشود. در اینتست فرد با نگاهکردن به چند تابلو، آنچه را که میبیند، بیانمیکند. براساس توصیف فرد از تابلوها، میتوان نوع و میزان کورنگی او را تعیینکرد. مهندسانصنایع و مسولان واحد ایمنی و بهداشتصنعتی، HSE، بهسادگی میتوانند با استفاده از تابلوهای 38گانهی ایشیهارا، وجود کوررنگی را در کارکنان سازمانشان تعیینکنند
تشخیص طبی رنگ ها نعمتی خدادادی است که اکثر ما از آن برخورداریم. رنگ هایی مانند قرمز و سبز یشمی فقط برای افرادی که دارای قدرت تشخیص طبیعی رنگ هستند، معنی دار است.
کوررنگی اصطلاح مبالغه آمیزی است برای اشخاصی که بعضی رنگ ها را تشخیص نمی دهند. ۸ درصد از مردها و کمتر از ۱ درصد از خانم ها از بدو تولد دچار نقص در تشخیص رنگ هستند. میزان کوررنگی از اشکال در تشخیص سایر رنگ ها تا ندیدن کامل رنگ ها است. اگر نقص در تشخیص رنگ ها اندک باشد و شخص بتواند رنگ ها را تشخیص دهد این اشکال به سختی قابل تشخیص است، این اشکال موقعی قابل تشخیص است که شخص کاملا رنگ هارا از هم تشخیص ندهد.
چه عواملی باعث اشکال در تشخیص رنگ می شوند؟
تشخیص رنگهابه فعالیت پیچیده چشم و مغزبستگی دارد.عوامل مادرزادی کوررنگی قابل توضیح اند. سلول های مخروطی و استوانه ای در شبکیه موجود هستند. سلول های استوانه ای مسوول بینایی در هنگام شب و شرایط تاریکی هستند. سلول های مخروطی مسوول تشخیص رنگ ها هستند و در نور روز عمل می کنند. سلول های مخروطی سه نوع آبی، سبز و قرمز هستند که هر سه با هم عمل می کنند و باعث می شوند که ما رنگ ها را از آبی تیره تا قرمز تشخیص دهیم. شکل گیری این سلول ها ارثی است. یک ژن غیرطبیعی ممکن است باعث شود که یک رنگ خاص حذف شود. شخصی که یک ژن غیرطبیعی به ارث برده باشد، ممکن است در تشخیص سایه ها و تشخیص رنگ قرمز و سبز مشکل داشته باشد.
انواع دیگر اختلال دید رنگی
بالا رفتن سن نیز می تواند در تشخیص رنگ ها اختلال ایجاد کند. مثلا با کدر شدن تدریجی عدسی چشم در افراد مسن ،رنگ های خاکستری، سبز تیره و آبی تیره با مشکل تشخیص داده می شوند.
برخی داروها نیز ممکن است سبب اختلال دید رنگ شوند.
بیماری های شبکیه یا عصب بینایی هم می تواند اختلال دید رنگ ایجاد کند.
روش تشخیص اختلال دید رنگ
صفحاتی وجود دارند که شماره هایی با رنگ روی آن نوشته شده، اگر بیمار کوررنگی داشته باشد بسته به نوع آن، شماره ها را اشتباه می خواند.
اختلال دید رنگ ارثی بوده و درمانی ندارد. آنها یی که به علت آب مرواریداست با عمل اصلاح می شود. کنتاکت لنز رنگی از شدت بینایی می کاهد، ولی اندکی به افرادی که اختلال دید رنگ دارند کمک می کند تا سایه های رنگی را تشخیص دهند.
در شغل هایی که حدت بینایی اهمیت دارد، تشخیص رنگ ها مهم است. در شغل های نظامی، هواپیمایی، کشتیرانی، پزشکی و کارهایی که با بینایی دقیق سروکار دارند در موقع استخدام از افراد، امتحان دید رنگ به عمل می آید.
کوررنگی چیست؟ کوررنگی یعنی کاهش توانایی تشخیص رنگهای مشخص. این بیماری معمولاً ارثی است و از هنگام تولد در فرد وجود دارد. حدوداً از هر بیست مرد، یکی به این بیماری مبتلا است.چه اتفاقی می افتد؟رایج ترین نوع این بیماری، عدم تشخیص بین رنگ قرمز و سبز است که دو شکل دارد:* سایه های مختلف رنگ قرمز، مبهم و نامشخص به نظر می رسد.* مردها قادر به تشخیص رنگهای سبز، قرمز روشن و قهوه ای نیستند. این رنگها فقط زمانی که به صورت پررنگ باشند، قابل تشخیص هستند.در نوع نادری از این بیماری، رنگ زرد و آبی قابل تشخیص نیست و این دو رنگ در کنار رنگهای دیگر، سفید و سیاه به نظر می آید. تنها مشکل قوه بینایی، عدم توانایی تشخیص رنگهای مشخص است.کوررنگی چگونه به وجود می آید؟برای دیدن رنگها، لازم است که در پرده شبکیه چشم، سلولهای بصری تشخیص رنگ وجود داشته باشد. سه نوع از این سلولها به یکی از رنگهای سبز، آبی و قرمز، حساس هستند. اگر یک نوع از این سلولها با اختلالی مواجه شود، این امر باعث کوررنگی می شود. کوررنگی، بیماری ارثی است که علت آن ژن غیر نرمالی است که از مادران فقط به فرزندان پسر، به ارث می رسد.گاهی اوقات، علت کوررنگی، بیماریهایی مانند "Macular degeneration" و یا اثرات جانبی بعضی از داروها است.امکان جلوگیری از آن هست؟اگر ارثی باشد، خیر، ولی اگر علت آن بیماریهای چشمی باشد، بعضی اوقات قابل درمان است.آیا باید به پزشک مراجعه کرد؟برای مراجعه به پزشک الزامی وجود ندارد، مگر این که مشکلات بینایی دیگری مثل تیره و مبهم دیدن وجود داشته باشد.درماندر موارد مادرزادی، درمانی وجود ندارد، در موارد دیگر هم تا زمانی که شرایط مناسب نباشد، نمی توان به این کار اقدام کرد. کوررنگی مانعی بر سر راه رانندگی افراد نیست، چون می توان نور چراغهای رانندگی را به روش دیگری نیز تشخیص داد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
کور رنگی چیست؟ مهندسی و کاربرد رنگ - 3
در دو قسمت قبل با فرآیند و چگونگی دریافت نور و رنگ در چشم آشنا شدید. متاسفانه یکی از بیماریهای رایج در ایران، کورنگی است. از هر دهمرد ایرانی، یکی نوع خاصی از کوررنگی را داراست. شناخت این بیماری و نقاط ضعف آن،برای فعالین دربخش منابعانسانی و مهندسی فاکتورهای انسانی لازماست.
3.5درصد مردان و 0.2درصد از بانوان جهان، کوررنگ هستند. میزان ابتلا به کوررنگی در مناطقمختلف جهان و نژادهای مختلف متفاوت است؛ این نسبت در ایران 8درصد در مردان و 5درصد در بانوان است، جمعیتی حدود 7میلیون نفر از ایرانیان، بهنوعی از کوررنگی رنجمیبرند. کوررنگی یک بیماری ارثی است که در آن بیمار، در تشخیص رنگها، بهویژه تشخیص رنگ سبز و قرمز مشکلدارد. این بیماری درمانی ندارد؛ اما چنانچه بیمار از این موضوع اطلاعداشتهباشد، زندگی راحتتری خواهدداشت. افراد کوررنگ باید در شغلهایی فعالیتداشتهباشند که تشخیص رنگ در آنها مهم نیست. حرفههایی چون جراحی، نیروهای نظامی و انتظامی، خلبانی، رانندگی و ... ازجمله مواردی هستند که افراد کورنگ نباید در آنها فعالیتکنند. [اطلاعات بیشتر]
کورنگی درنتیجهی فقدان ژنهای مربوط به تشخیصرنگ در کروموزم X پدیدمیآید. ازآنجاکه مردان تنها یککروموزم X دارند، هرسه ژن رنگی باید در این کروموزم وجودداشتهباشد تا کوررنگی ایجادنشود؛ ازاینرو احتمال کوررنگی در مردان بهمراتب بیشتر از خانمهاست. حدود 2درصد مردان ایران فاقد ژن تشخیص رنگقرمز هستند که عامل ایجاد کوررنگی قرمز، Protanopia، است. بههینشکل، 6.25درصد مردان کورنگی سبز، Deutranopia، دارند. درنتیجه 8.25درصد از مردان کوررنگی سبز-قرمز دارند. کوررنگی آبی بهندرت مشاهدهمیشود.
برای تشخیص کوررنگی و انواع آن، از یک تست ساده، موسوم به تست ایشیهارا (Ishihara) استفادهمیشود. در اینتست فرد با نگاهکردن به چند تابلو، آنچه را که میبیند، بیانمیکند. براساس توصیف فرد از تابلوها، میتوان نوع و میزان کورنگی او را تعیینکرد. مهندسانصنایع و مسولان واحد ایمنی و بهداشتصنعتی، HSE، بهسادگی میتوانند با استفاده از تابلوهای 38گانهی ایشیهارا، وجود کوررنگی را در کارکنان سازمانشان تعیینکنند
تشخیص طبی رنگ ها نعمتی خدادادی است که اکثر ما از آن برخورداریم. رنگ هایی مانند قرمز و سبز یشمی فقط برای افرادی که دارای قدرت تشخیص طبیعی رنگ هستند، معنی دار است.
کوررنگی اصطلاح مبالغه آمیزی است برای اشخاصی که بعضی رنگ ها را تشخیص نمی دهند. ۸ درصد از مردها و کمتر از ۱ درصد از خانم ها از بدو تولد دچار نقص در تشخیص رنگ هستند. میزان کوررنگی از اشکال در تشخیص سایر رنگ ها تا ندیدن کامل رنگ ها است. اگر نقص در تشخیص رنگ ها اندک باشد و شخص بتواند رنگ ها را تشخیص دهد این اشکال به سختی قابل تشخیص است، این اشکال موقعی قابل تشخیص است که شخص کاملا رنگ هارا از هم تشخیص ندهد.
چه عواملی باعث اشکال در تشخیص رنگ می شوند؟
تشخیص رنگهابه فعالیت پیچیده چشم و مغزبستگی دارد.عوامل مادرزادی کوررنگی قابل توضیح اند. سلول های مخروطی و استوانه ای در شبکیه موجود هستند. سلول های استوانه ای مسوول بینایی در هنگام شب و شرایط تاریکی هستند. سلول های مخروطی مسوول تشخیص رنگ ها هستند و در نور روز عمل می کنند. سلول های مخروطی سه نوع آبی، سبز و قرمز هستند که هر سه با هم عمل می کنند و باعث می شوند که ما رنگ ها را از آبی تیره تا قرمز تشخیص دهیم. شکل گیری این سلول ها ارثی است. یک ژن غیرطبیعی ممکن است باعث شود که یک رنگ خاص حذف شود. شخصی که یک ژن غیرطبیعی به ارث برده باشد، ممکن است در تشخیص سایه ها و تشخیص رنگ قرمز و سبز مشکل داشته باشد.
انواع دیگر اختلال دید رنگی
بالا رفتن سن نیز می تواند در تشخیص رنگ ها اختلال ایجاد کند. مثلا با کدر شدن تدریجی عدسی چشم در افراد مسن ،رنگ های خاکستری، سبز تیره و آبی تیره با مشکل تشخیص داده می شوند.
برخی داروها نیز ممکن است سبب اختلال دید رنگ شوند.
بیماری های شبکیه یا عصب بینایی هم می تواند اختلال دید رنگ ایجاد کند.
روش تشخیص اختلال دید رنگ
صفحاتی وجود دارند که شماره هایی با رنگ روی آن نوشته شده، اگر بیمار کوررنگی داشته باشد بسته به نوع آن، شماره ها را اشتباه می خواند.
اختلال دید رنگ ارثی بوده و درمانی ندارد. آنها یی که به علت آب مرواریداست با عمل اصلاح می شود. کنتاکت لنز رنگی از شدت بینایی می کاهد، ولی اندکی به افرادی که اختلال دید رنگ دارند کمک می کند تا سایه های رنگی را تشخیص دهند.
در شغل هایی که حدت بینایی اهمیت دارد، تشخیص رنگ ها مهم است. در شغل های نظامی، هواپیمایی، کشتیرانی، پزشکی و کارهایی که با بینایی دقیق سروکار دارند در موقع استخدام از افراد، امتحان دید رنگ به عمل می آید.
کوررنگی چیست؟ کوررنگی یعنی کاهش توانایی تشخیص رنگهای مشخص. این بیماری معمولاً ارثی است و از هنگام تولد در فرد وجود دارد. حدوداً از هر بیست مرد، یکی به این بیماری مبتلا است.چه اتفاقی می افتد؟رایج ترین نوع این بیماری، عدم تشخیص بین رنگ قرمز و سبز است که دو شکل دارد:* سایه های مختلف رنگ قرمز، مبهم و نامشخص به نظر می رسد.* مردها قادر به تشخیص رنگهای سبز، قرمز روشن و قهوه ای نیستند. این رنگها فقط زمانی که به صورت پررنگ باشند، قابل تشخیص هستند.در نوع نادری از این بیماری، رنگ زرد و آبی قابل تشخیص نیست و این دو رنگ در کنار رنگهای دیگر، سفید و سیاه به نظر می آید. تنها مشکل قوه بینایی، عدم توانایی تشخیص رنگهای مشخص است.کوررنگی چگونه به وجود می آید؟برای دیدن رنگها، لازم است که در پرده شبکیه چشم، سلولهای بصری تشخیص رنگ وجود داشته باشد. سه نوع از این سلولها به یکی از رنگهای سبز، آبی و قرمز، حساس هستند. اگر یک نوع از این سلولها با اختلالی مواجه شود، این امر باعث کوررنگی می شود. کوررنگی، بیماری ارثی است که علت آن ژن غیر نرمالی است که از مادران فقط به فرزندان پسر، به ارث می رسد.گاهی اوقات، علت کوررنگی، بیماریهایی مانند "Macular degeneration" و یا اثرات جانبی بعضی از داروها است.امکان جلوگیری از آن هست؟اگر ارثی باشد، خیر، ولی اگر علت آن بیماریهای چشمی باشد، بعضی اوقات قابل درمان است.آیا باید به پزشک مراجعه کرد؟برای مراجعه به پزشک الزامی وجود ندارد، مگر این که مشکلات بینایی دیگری مثل تیره و مبهم دیدن وجود داشته باشد.درماندر موارد مادرزادی، درمانی وجود ندارد، در موارد دیگر هم تا زمانی که شرایط مناسب نباشد، نمی توان به این کار اقدام کرد. کوررنگی مانعی بر سر راه رانندگی افراد نیست، چون می توان نور چراغهای رانندگی را به روش دیگری نیز تشخیص داد.