دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

تحقیق در مورد خلاصهداسنان بوف کور 4 ص (2) (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

خلاصهٔ بخش نخست

کتاب با این جملات مشهور آغاز می‌شود «در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره آهسته روح را در انزوا می‌خورد و می‌تراشد. این دردها را نمی‌شود به کسی اظهار کرد، چون عموماً عادت دارند که این دردهای باورنکردنی را جزو اتفاقات و پیش آمدهای نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد، مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی می‌کنند آنرا با لبخند شکاک و تمسخر آمیز تلقی بکنند -زیرا بشر هنوز چاره و دوائی برایش پیدا نکرده و تنها داروی آن فراموشی بتوسط شراب و خواب مصنوعی به‌وسیله افیون و مواد مخدره است- ولی افسوس که تأثیر این گونه دارو ها موقت است و بجا ی تسکین پس از مدتی بر شدت درد میافزاید». در این بخش (که ساکن خانه‌ای در بیرون خندق شهر ری است) به شرح یکی از این دردهای خوره‌وار می‌پردازد که برای خودش اتفاق افتاده. وی که حرفهٔ نقاشی روی قلمدان را اختیار کرده‌است به طرز مرموزی همیشه نقشی یکسان بر روی قلمدان می‌کشد که عبارتست از دختری در لباس سیاه که شاخه‌ای گل نیلوفر آبی به پیرمردی که به حالت جوکیان هند چمباتمه زده و زیر درخت سروی نشسته‌است هدیه می‌دهد. میان دختر و پیرمرد جوی آبی وجود دارد.

ماجرا از اینجا آغاز می‌شود که روزی راوی از سوراخ رف پستوی خانه‌اش (که گویا اصلاً چنین سوراخی وجود نداشته‌است) منظره‌ای را که همواره نقاشی می‌کرده‌است می‌بیند و مفتون نگاه دختر (اثیری) می‌شود و زندگی‌اش به طرز وحشتناکی دگرگون می‌گردد تا اینکه مغرب‌هنگامی دختر را نشسته در کنار در خانه‌اش می‌یابد. دختر چندهنگامی بعد در رخت‌خواب راوی به طرز اسرارآمیزی جان می‌دهد. راوی طی قضیه‌ای موفق می‌شود که چشم‌های دختر را نقاشی و آن را لااقل برای خودش جاودانه کند. سپس دختر اثیری را قطعه قطعه کرده داخل چمدانی گذاشته و به گورستان می‌برد. گورکنی که مغاک دختر را حفر می‌کند طی حفاری، گلدانی می‌یابد که بعدا به راوی به رسم یادگاری داده می‌شود. راوی پس از بازگشت به خانه در کمال ناباوری درمی‌یابد که برروی گلدان (=گلدان راغه) یک جفت چشم درست مثل آن جفت چشمی که همان شب کشیده‌بود، کشیده شده‌است.

پس راوی تصمیم می‌گیرد برای مرتب کردن افکارش نقاشی خود و نقاشی گلدان را جلوی منقل تریاک روبروی خود گذاشته و تریاک بکشد. راوی بر اثر استعمال تریاک، به حالت خلسه می‌رود و در عالم رویا به سده‌های قبل باز می‌گردد و خود را در محیطی جدید می‌یابد که علی‌رغم جدید بودن برایش کاملاً آشنا است.

خلاصهٔ بخش دوم

بخش دوم، ماجرای راوی در این دنیای تازه (در چندین سده قبل) است. از اینجا به بعد راوی مشغول نوشتن و شرح ماجرا برای سایه‌اش می‌شود که شکل جغد است و با ولع هرچه تمامتر هرآنچه را که راوی می‌نویسد می‌بلعد. راوی در اینجا شخص جوان ولی بیمار و رنجوریست که زنش (که راوی او را به نام اصلی نمی‌خواند بلکه از وی تحت عنوان لکاته یاد می‌کند) از وی تمکین نمی‌کند و حاضر به همبستری با شوهرش نیست ولی ده‌ها فاسق دارد. خصوصیات ظاهری «لکاته» درست همانند خصوصیات ظاهری «دختر اثیری» در بخش نخست رمان است. راوی همچنین به ماجرای آشنایی پدر و مادرش (که یک رقاصهٔ هندی‌ بوده‌است) اشاره می‌کند و اینکه از کودکی نزد عمه‌اش )مادر «لکاته»( بزرگ شده‌است.

او در تمام طول بخش دوم رمان به تقابل خود و رجّاله‌ها اشاره می‌کند و از ایشان ابراز تنفر می‌کند. وی معتقد است که دنیای بیرونی دنیای رجاله‌هاست. رجّاله‌ها از نظر او «هر یک دهانی هستند با مشتی روده که از آن آویزان شده‌است و به آلت تناسلیشان ختم می‌شود و دائم دنبال پول و شهوت می‌دوند».

پرستار راوی دایه‌ٔ پیر اوست که دایهٔ «لکاته‌» هم بوده‌است و به طرز احمقانهٔ خویش (از دید راوی) به تسکین آلام راوی می‌پردازد و برایش حکیم می‌آورد و فالگوش می‌ایستد و معجون‌های گونه‌گون به وی می‌خوراند.

در مقابل خانهٔ راوی پیرمرد مرموزی(= پیرمرد خنزرپنزری) همواره بساط خود را پهن کرده‌است. این پیرمرد از نظر راوی یکی از فاسق‌های لکاته‌است و خود راوی اعتراف می‌کند که جای دندان‌های پیرمرد را بر گونهٔ «لکاته» دیده‌است. به علاوه راوی معتقد است که پیرمرد با دیگران فرق دارد و می‌توان گفت که یک نیمچه خدا محسوب می‌شود و بساطی که جلوی او پهن است چون بساط آفرینش است.

سرانجام راوی تصمیم به قتل «لکاته» می‌گیرد. در هیاتی شبیه پیرمرد خنزرپنزری وارد اتاق لکاته می‌گردد و گزلیک استخوانیی را که از پیرمرد خریداری کرده‌است در چشم لکاته فرو کرده و او را می‌کشد. چون از اتاق بیرون می‌آید و به تصویر خود در آیینه می‌نگرد می‌بیند که موهایش سفید گشته و قیافه‌اش درست مانند پیرمرد خنزرپنزری شده‌است .



خرید و دانلود تحقیق در مورد خلاصهداسنان بوف کور 4 ص (2) (با فرمت word)


تحقیق درمورد پرنده شناسی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 63

 

فصل نخست:

پرنده باز

مشخصات و ریشه واژگانی:

پرنده بزرگ تیز با منقار برگشته و محکم و دندانه دار که انواع گوناگونی دارد و ماده بعضی از انواع آن را برای شکار تربیت می کردند.1

کلمه باز به معنی پرنده معروف( باید از vaza به معنی پرنده مشتق باشد که آن هم از مصدر اوستایی vaz به معنی پریدن مشتق است.2

صورت پارسی این کلمه را baz د انسته اند و پهلوی را baz و bac یا baj .

هم چنین در فرهنگ فارسی به پهلوی صورت دیگری نیز برای نامیدن این پرنده در زبان پهلوی پیشنهاد شده است. با تلفظ caxyvak , cihrap که بنظر میاید این تلفظ با واژه (چرغ) مناسب تر باشد و احتمالاٌ نوعی خلط معنی و لغزش روی داده است. آنچه مسلم است در متن پهلوی بندهش این کلمه چنان که گذشت baj ,یاbac ثبت شده است.3

باز را در زبان عربی(بازی) و(صفر) گویند. و آن را به نام شهیاز و قوش هم می خوانند.4

1. فرهنگ فشرده سخن جلد1ص270

2. فرهنگ ایران باستان، ص314 به نقل از فرهنگ جانورانص123

3. فرهنگ جانوران جلد1 ص123

4. دانشنامه- جلد1- ص 228

نوشتارهای پهلوی:

در کتاب بندهش دو بار از باز سپید سخن رفته و در هر دو مورد جزو آفریده های اهورایی قلمداد شده است که به سود مردمان علیه( مار پردار) می جنگد:

.... مار پر دار اگر سایه بر کسی(از) مردم افکند، میرد و دادار باز سپید را برای از میان بردن ان مار آفریده است که چون آن مار پر دار شود و به زیر پرتو خورشید رود تا سایه بر مردم جاندار افتد تا می رند، باز سپید به کارزار آن مار رود و بدو ( آن مار) کشته شود. اگر پیروزی باز را باشد. مار کشته شود، اگر مار چیره شود باز را کشد، اگر هر دو هم زور شوند هر دو به یکدیگر پیچیده شوند، مرده بر زمین افتند.1

قصص قرآن:

در متون تفسیری و قصص، داستان ویژه ای درباره باز دیده نشد، اما نکته خاص در تاج التراجم ثبت شده است که از قول علی بن ابی طالب(ع) درباره تابوت و سکینه ی معروف بنی اسرائیل است. به این ترتیب:

علی مرتضی علیه السلام گوید: آن بازی بود بر صورتی که ان را دو سر بود و روی همچون روی مردم.2

1. بندهش-ص99- وص103- به نقل از فرهنگ جانوران ص123

2. تاج التراجم-ج1-ص 271- به نقل از فرهنگ جانوران ص123

نماد و جایگاه در اساطیر ملل:

باز مانند اغلب پرندگان نوع خود، با چنگال های خمیده اش نماد ربا خواری، زیاده خواهی و سلطه طلبی است از آنجایی که باز ماده از باز نر قویتر و ماهرتر است به همین جهت نشان دهنده یک زوج زن سالار نیز هست. در عهد قدیم به دلیل اخلاقیات رایج در آن دوره، نقش یک باز روی پشت دست علامت اشرافیت و برتری بود( قوش را ببیند) باز پرنده شکاری و مهاجم است و گاه نشانه قضیت است. در چین باستان، باز مسخ کبوتر چاهی است و علامت پاییز، فصل شکار و در عین حال فصل زندگی دور افتاده و بی رفت و امد. در ضمن باز، در ارتباط با لاک پشت بود، چنانچه در جه- جینگ یاد داد. در مصر باز، پرنده ای هوروس بود بنابراین علامت خورشیدی بود. باز هم مانند عقاب نماد قدرت خورشید بود. یونانیان و رومیان در باز نشانه ی خورشید می دیدند.1

مصریان و یونانیان این مرغ را مقدس می دانستند به حدی که اگر کسی سهواٌ او را می کشت خطای عظیمی نموده بود لکن قوم یهود به موافقت شریعت او را یکی از حیوانات نجسه می دانشتند2 در گذشته باز را برای شکار تربیت می کردند و در زمان ساسانیان برای شکار کسی را به باز داری می گرفتند3

پرنده ای است معروف و مشهور که سلاطین و اکابر شکار فرمایند.4

1. فرهنگ نمادها-ج2-ص22 2.لغت نامه دهخدا. ج3. ص 4072

3. دانشنامه.ج1.ص 228 4. فرهنگ فشرده سخن.ج1.ص 270

در قدیم شهرها را برصورت چیزها می ساختند، چنانکه شهر (شوش) بر صورت باز ساخته شد. در قدیم پادشاهان به هنگام صید برای شکار پرندگان از باز استفاده می کردند از این رو تربیت باز خود فنی عمده و از لوازم سلطنت به حساب می آمده است.1

داستان صوفیانه:

در اسرار نامه عطار، از باز سپید شاهانه ای سخن رفته که بر سرای پیرزنی فرود می اید و پیر زن پر و بال او را می کند و به چنگال و منقار او آسیب می رساند:

مگر باز سپید شاه برخاست بشد تا خانه ان پیر زن راست



خرید و دانلود تحقیق درمورد پرنده شناسی


تحقیق/ پرنده در ادبیات

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 58

 

فصل نخست:

پرنده باز

مشخصات و ریشه واژگانی:

پرنده بزرگ تیز با منقار برگشته و محکم و دندانه دار که انواع گوناگونی دارد و ماده بعضی از انواع آن را برای شکار تربیت می کردند.1

کلمه باز به معنی پرنده معروف( باید از vaza به معنی پرنده مشتق باشد که آن هم از مصدر اوستایی vaz به معنی پریدن مشتق است.2

صورت پارسی این کلمه را baz د انسته اند و پهلوی را baz و bac یا baj .

هم چنین در فرهنگ فارسی به پهلوی صورت دیگری نیز برای نامیدن این پرنده در زبان پهلوی پیشنهاد شده است. با تلفظ caxyvak , cihrap که بنظر میاید این تلفظ با واژه (چرغ) مناسب تر باشد و احتمالاٌ نوعی خلط معنی و لغزش روی داده است. آنچه مسلم است در متن پهلوی بندهش این کلمه چنان که گذشت baj ,یاbac ثبت شده است.3

باز را در زبان عربی(بازی) و(صفر) گویند. و آن را به نام شهیاز و قوش هم می خوانند.4

1. فرهنگ فشرده سخن جلد1ص270

2. فرهنگ ایران باستان، ص314 به نقل از فرهنگ جانورانص123

3. فرهنگ جانوران جلد1 ص123

4. دانشنامه- جلد1- ص 228

نوشتارهای پهلوی:

در کتاب بندهش دو بار از باز سپید سخن رفته و در هر دو مورد جزو آفریده های اهورایی قلمداد شده است که به سود مردمان علیه( مار پردار) می جنگد:

.... مار پر دار اگر سایه بر کسی(از) مردم افکند، میرد و دادار باز سپید را برای از میان بردن ان مار آفریده است که چون آن مار پر دار شود و به زیر پرتو خورشید رود تا سایه بر مردم جاندار افتد تا می رند، باز سپید به کارزار آن مار رود و بدو ( آن مار) کشته شود. اگر پیروزی باز را باشد. مار کشته شود، اگر مار چیره شود باز را کشد، اگر هر دو هم زور شوند هر دو به یکدیگر پیچیده شوند، مرده بر زمین افتند.1

قصص قرآن:

در متون تفسیری و قصص، داستان ویژه ای درباره باز دیده نشد، اما نکته خاص در تاج التراجم ثبت شده است که از قول علی بن ابی طالب(ع) درباره تابوت و سکینه ی معروف بنی اسرائیل است. به این ترتیب:

علی مرتضی علیه السلام گوید: آن بازی بود بر صورتی که ان را دو سر بود و روی همچون روی مردم.2

1. بندهش-ص99- وص103- به نقل از فرهنگ جانوران ص123

2. تاج التراجم-ج1-ص 271- به نقل از فرهنگ جانوران ص123

نماد و جایگاه در اساطیر ملل:

باز مانند اغلب پرندگان نوع خود، با چنگال های خمیده اش نماد ربا خواری، زیاده خواهی و سلطه طلبی است از آنجایی که باز ماده از باز نر قویتر و ماهرتر است به همین جهت نشان دهنده یک زوج زن سالار نیز هست. در عهد قدیم به دلیل اخلاقیات رایج در آن دوره، نقش یک باز روی پشت دست علامت اشرافیت و برتری بود( قوش را ببیند) باز پرنده شکاری و مهاجم است و گاه نشانه قضیت است. در چین باستان، باز مسخ کبوتر چاهی است و علامت پاییز، فصل شکار و در عین حال فصل زندگی دور افتاده و بی رفت و امد. در ضمن باز، در ارتباط با لاک پشت بود، چنانچه در جه- جینگ یاد داد. در مصر باز، پرنده ای هوروس بود بنابراین علامت خورشیدی بود. باز هم مانند عقاب نماد قدرت خورشید بود. یونانیان و رومیان در باز نشانه ی خورشید می دیدند.1

مصریان و یونانیان این مرغ را مقدس می دانستند به حدی که اگر کسی سهواٌ او را می کشت خطای عظیمی نموده بود لکن قوم یهود به موافقت شریعت او را یکی از حیوانات نجسه می دانشتند2 در گذشته باز را برای شکار تربیت می کردند و در زمان ساسانیان برای شکار کسی را به باز داری می گرفتند3

پرنده ای است معروف و مشهور که سلاطین و اکابر شکار فرمایند.4

1. فرهنگ نمادها-ج2-ص22 2.لغت نامه دهخدا. ج3. ص 4072

3. دانشنامه.ج1.ص 228 4. فرهنگ فشرده سخن.ج1.ص 270

در قدیم شهرها را برصورت چیزها می ساختند، چنانکه شهر (شوش) بر صورت باز ساخته شد. در قدیم پادشاهان به هنگام صید برای شکار پرندگان از باز استفاده می کردند از این رو تربیت باز خود فنی عمده و از لوازم سلطنت به حساب می آمده است.1

داستان صوفیانه:

در اسرار نامه عطار، از باز سپید شاهانه ای سخن رفته که بر سرای پیرزنی فرود می اید و پیر زن پر و بال او را می کند و به چنگال و منقار او آسیب می رساند:

مگر باز سپید شاه برخاست بشد تا خانه ان پیر زن راست

و در کشف المحجوب هجویری به همین داستان اشاره شده است:

ولامحاله چون باز ملک بر دیوار سرای پیرزنی نشیند پر و بالش ببرند.

این حکایت به سایر متون صوفیانه نیز راه یافته است.

داستانهای ایرانی:

درداستانهای ایرانی اولین کسی که باز(وسایر مرغان شکاری) را آموخته کرد طهمورث بود:

زمرغان مرآن را که بد نیک تاز چو باز و چو شاهین گردن فراز

بیاورد و آموختنشان گرفت جهانی بدو مانده اندر شگفت ( فردوسی)

1. فرهنگ اساطیر.ص 270



خرید و دانلود تحقیق/ پرنده در ادبیات


تحقیق درباره پرنده در ادبیات

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 58

 

فصل نخست:

پرنده باز

مشخصات و ریشه واژگانی:

پرنده بزرگ تیز با منقار برگشته و محکم و دندانه دار که انواع گوناگونی دارد و ماده بعضی از انواع آن را برای شکار تربیت می کردند.1

کلمه باز به معنی پرنده معروف( باید از vaza به معنی پرنده مشتق باشد که آن هم از مصدر اوستایی vaz به معنی پریدن مشتق است.2

صورت پارسی این کلمه را baz د انسته اند و پهلوی را baz و bac یا baj .

هم چنین در فرهنگ فارسی به پهلوی صورت دیگری نیز برای نامیدن این پرنده در زبان پهلوی پیشنهاد شده است. با تلفظ caxyvak , cihrap که بنظر میاید این تلفظ با واژه (چرغ) مناسب تر باشد و احتمالاٌ نوعی خلط معنی و لغزش روی داده است. آنچه مسلم است در متن پهلوی بندهش این کلمه چنان که گذشت baj ,یاbac ثبت شده است.3

باز را در زبان عربی(بازی) و(صفر) گویند. و آن را به نام شهیاز و قوش هم می خوانند.4

1. فرهنگ فشرده سخن جلد1ص270

2. فرهنگ ایران باستان، ص314 به نقل از فرهنگ جانورانص123

3. فرهنگ جانوران جلد1 ص123

4. دانشنامه- جلد1- ص 228

نوشتارهای پهلوی:

در کتاب بندهش دو بار از باز سپید سخن رفته و در هر دو مورد جزو آفریده های اهورایی قلمداد شده است که به سود مردمان علیه( مار پردار) می جنگد:

.... مار پر دار اگر سایه بر کسی(از) مردم افکند، میرد و دادار باز سپید را برای از میان بردن ان مار آفریده است که چون آن مار پر دار شود و به زیر پرتو خورشید رود تا سایه بر مردم جاندار افتد تا می رند، باز سپید به کارزار آن مار رود و بدو ( آن مار) کشته شود. اگر پیروزی باز را باشد. مار کشته شود، اگر مار چیره شود باز را کشد، اگر هر دو هم زور شوند هر دو به یکدیگر پیچیده شوند، مرده بر زمین افتند.1

قصص قرآن:

در متون تفسیری و قصص، داستان ویژه ای درباره باز دیده نشد، اما نکته خاص در تاج التراجم ثبت شده است که از قول علی بن ابی طالب(ع) درباره تابوت و سکینه ی معروف بنی اسرائیل است. به این ترتیب:

علی مرتضی علیه السلام گوید: آن بازی بود بر صورتی که ان را دو سر بود و روی همچون روی مردم.2

1. بندهش-ص99- وص103- به نقل از فرهنگ جانوران ص123

2. تاج التراجم-ج1-ص 271- به نقل از فرهنگ جانوران ص123

نماد و جایگاه در اساطیر ملل:

باز مانند اغلب پرندگان نوع خود، با چنگال های خمیده اش نماد ربا خواری، زیاده خواهی و سلطه طلبی است از آنجایی که باز ماده از باز نر قویتر و ماهرتر است به همین جهت نشان دهنده یک زوج زن سالار نیز هست. در عهد قدیم به دلیل اخلاقیات رایج در آن دوره، نقش یک باز روی پشت دست علامت اشرافیت و برتری بود( قوش را ببیند) باز پرنده شکاری و مهاجم است و گاه نشانه قضیت است. در چین باستان، باز مسخ کبوتر چاهی است و علامت پاییز، فصل شکار و در عین حال فصل زندگی دور افتاده و بی رفت و امد. در ضمن باز، در ارتباط با لاک پشت بود، چنانچه در جه- جینگ یاد داد. در مصر باز، پرنده ای هوروس بود بنابراین علامت خورشیدی بود. باز هم مانند عقاب نماد قدرت خورشید بود. یونانیان و رومیان در باز نشانه ی خورشید می دیدند.1

مصریان و یونانیان این مرغ را مقدس می دانستند به حدی که اگر کسی سهواٌ او را می کشت خطای عظیمی نموده بود لکن قوم یهود به موافقت شریعت او را یکی از حیوانات نجسه می دانشتند2 در گذشته باز را برای شکار تربیت می کردند و در زمان ساسانیان برای شکار کسی را به باز داری می گرفتند3

پرنده ای است معروف و مشهور که سلاطین و اکابر شکار فرمایند.4

1. فرهنگ نمادها-ج2-ص22 2.لغت نامه دهخدا. ج3. ص 4072

3. دانشنامه.ج1.ص 228 4. فرهنگ فشرده سخن.ج1.ص 270

در قدیم شهرها را برصورت چیزها می ساختند، چنانکه شهر (شوش) بر صورت باز ساخته شد. در قدیم پادشاهان به هنگام صید برای شکار پرندگان از باز استفاده می کردند از این رو تربیت باز خود فنی عمده و از لوازم سلطنت به حساب می آمده است.1

داستان صوفیانه:

در اسرار نامه عطار، از باز سپید شاهانه ای سخن رفته که بر سرای پیرزنی فرود می اید و پیر زن پر و بال او را می کند و به چنگال و منقار او آسیب می رساند:

مگر باز سپید شاه برخاست بشد تا خانه ان پیر زن راست

و در کشف المحجوب هجویری به همین داستان اشاره شده است:

ولامحاله چون باز ملک بر دیوار سرای پیرزنی نشیند پر و بالش ببرند.

این حکایت به سایر متون صوفیانه نیز راه یافته است.

داستانهای ایرانی:

درداستانهای ایرانی اولین کسی که باز(وسایر مرغان شکاری) را آموخته کرد طهمورث بود:

زمرغان مرآن را که بد نیک تاز چو باز و چو شاهین گردن فراز

بیاورد و آموختنشان گرفت جهانی بدو مانده اندر شگفت ( فردوسی)

1. فرهنگ اساطیر.ص 270



خرید و دانلود تحقیق درباره پرنده در ادبیات


پرنده شناسی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 58

 

فصل نخست:

پرنده باز

مشخصات و ریشه واژگانی:

پرنده بزرگ تیز با منقار برگشته و محکم و دندانه دار که انواع گوناگونی دارد و ماده بعضی از انواع آن را برای شکار تربیت می کردند.1

کلمه باز به معنی پرنده معروف( باید از vaza به معنی پرنده مشتق باشد که آن هم از مصدر اوستایی vaz به معنی پریدن مشتق است.2

صورت پارسی این کلمه را baz د انسته اند و پهلوی را baz و bac یا baj .

هم چنین در فرهنگ فارسی به پهلوی صورت دیگری نیز برای نامیدن این پرنده در زبان پهلوی پیشنهاد شده است. با تلفظ caxyvak , cihrap که بنظر میاید این تلفظ با واژه (چرغ) مناسب تر باشد و احتمالاٌ نوعی خلط معنی و لغزش روی داده است. آنچه مسلم است در متن پهلوی بندهش این کلمه چنان که گذشت baj ,یاbac ثبت شده است.3

باز را در زبان عربی(بازی) و(صفر) گویند. و آن را به نام شهیاز و قوش هم می خوانند.4

1. فرهنگ فشرده سخن جلد1ص270

2. فرهنگ ایران باستان، ص314 به نقل از فرهنگ جانورانص123

3. فرهنگ جانوران جلد1 ص123

4. دانشنامه- جلد1- ص 228

نوشتارهای پهلوی:

در کتاب بندهش دو بار از باز سپید سخن رفته و در هر دو مورد جزو آفریده های اهورایی قلمداد شده است که به سود مردمان علیه( مار پردار) می جنگد:

.... مار پر دار اگر سایه بر کسی(از) مردم افکند، میرد و دادار باز سپید را برای از میان بردن ان مار آفریده است که چون آن مار پر دار شود و به زیر پرتو خورشید رود تا سایه بر مردم جاندار افتد تا می رند، باز سپید به کارزار آن مار رود و بدو ( آن مار) کشته شود. اگر پیروزی باز را باشد. مار کشته شود، اگر مار چیره شود باز را کشد، اگر هر دو هم زور شوند هر دو به یکدیگر پیچیده شوند، مرده بر زمین افتند.1

قصص قرآن:

در متون تفسیری و قصص، داستان ویژه ای درباره باز دیده نشد، اما نکته خاص در تاج التراجم ثبت شده است که از قول علی بن ابی طالب(ع) درباره تابوت و سکینه ی معروف بنی اسرائیل است. به این ترتیب:

علی مرتضی علیه السلام گوید: آن بازی بود بر صورتی که ان را دو سر بود و روی همچون روی مردم.2

1. بندهش-ص99- وص103- به نقل از فرهنگ جانوران ص123

2. تاج التراجم-ج1-ص 271- به نقل از فرهنگ جانوران ص123

نماد و جایگاه در اساطیر ملل:

باز مانند اغلب پرندگان نوع خود، با چنگال های خمیده اش نماد ربا خواری، زیاده خواهی و سلطه طلبی است از آنجایی که باز ماده از باز نر قویتر و ماهرتر است به همین جهت نشان دهنده یک زوج زن سالار نیز هست. در عهد قدیم به دلیل اخلاقیات رایج در آن دوره، نقش یک باز روی پشت دست علامت اشرافیت و برتری بود( قوش را ببیند) باز پرنده شکاری و مهاجم است و گاه نشانه قضیت است. در چین باستان، باز مسخ کبوتر چاهی است و علامت پاییز، فصل شکار و در عین حال فصل زندگی دور افتاده و بی رفت و امد. در ضمن باز، در ارتباط با لاک پشت بود، چنانچه در جه- جینگ یاد داد. در مصر باز، پرنده ای هوروس بود بنابراین علامت خورشیدی بود. باز هم مانند عقاب نماد قدرت خورشید بود. یونانیان و رومیان در باز نشانه ی خورشید می دیدند.1

مصریان و یونانیان این مرغ را مقدس می دانستند به حدی که اگر کسی سهواٌ او را می کشت خطای عظیمی نموده بود لکن قوم یهود به موافقت شریعت او را یکی از حیوانات نجسه می دانشتند2 در گذشته باز را برای شکار تربیت می کردند و در زمان ساسانیان برای شکار کسی را به باز داری می گرفتند3

پرنده ای است معروف و مشهور که سلاطین و اکابر شکار فرمایند.4

1. فرهنگ نمادها-ج2-ص22 2.لغت نامه دهخدا. ج3. ص 4072

3. دانشنامه.ج1.ص 228 4. فرهنگ فشرده سخن.ج1.ص 270

در قدیم شهرها را برصورت چیزها می ساختند، چنانکه شهر (شوش) بر صورت باز ساخته شد. در قدیم پادشاهان به هنگام صید برای شکار پرندگان از باز استفاده می کردند از این رو تربیت باز خود فنی عمده و از لوازم سلطنت به حساب می آمده است.1

داستان صوفیانه:

در اسرار نامه عطار، از باز سپید شاهانه ای سخن رفته که بر سرای پیرزنی فرود می اید و پیر زن پر و بال او را می کند و به چنگال و منقار او آسیب می رساند:

مگر باز سپید شاه برخاست بشد تا خانه ان پیر زن راست

و در کشف المحجوب هجویری به همین داستان اشاره شده است:

ولامحاله چون باز ملک بر دیوار سرای پیرزنی نشیند پر و بالش ببرند.

این حکایت به سایر متون صوفیانه نیز راه یافته است.

داستانهای ایرانی:

درداستانهای ایرانی اولین کسی که باز(وسایر مرغان شکاری) را آموخته کرد طهمورث بود:

زمرغان مرآن را که بد نیک تاز چو باز و چو شاهین گردن فراز

بیاورد و آموختنشان گرفت جهانی بدو مانده اندر شگفت ( فردوسی)

1. فرهنگ اساطیر.ص 270



خرید و دانلود  پرنده شناسی