لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 18 صفحه
قسمتی از متن .doc :
دانشگاه جامع علمی کاربردی
تهران 2
جهاد دانشگاهی صنعتی شریف
موضوع:
مباحثی از احتمالات
استاد :
جناب آقای کلانتری
گردآورنده:
غزاله توانگر
سال تحصیلی:
زمستان 86
9.1. تعریف احتمال
اگر بتوانیم احتمالی به هر یک ازپیشامد های ساده موجود در آزمایشی با یک فضای نمونه گسسته تخصیص دهیم آنگاه می گوییم که یک مدل احتمالی برای آزمایش ساخته ایم. تخصیص این عدد (احتمال) که معیاری برای اندازه گیری میزان باور ما در رخ دادن یک پیش آمد ساده است، به نحوی انجام می گیرد که با مفهوم فراوانی نسبی احتمال سازگار باشد. اگر چه فراوانی نسبی تعریف بسیار دقیقی از احتمال به دست نمی دهد، ولی هر تعریفی از احتمال که بخواهد واقعاً به کار گرفته شود باید با معیار ذهنی ما در مورد رفتار فراوانی نسبی پیشامد ها هماهنگ و سازگار باشد.
قبلاًدیدیم که فراوانی نسبی یکی از راههایی است که برای تخصیص احتمال به یک پیشامد به کار میرود و ما اینک آن را به عنوان یک اصل می پذیریم. بدین صورت که اگر آزمایشی با فضای نمونه S داشته باشیم و برای هر پیشامد مانند A در فضای نمونه تابع مجموعه ای (A )n را به عنوان تعداد دفعاتی به کار گیریم که پیشامد A در k تکرار آزمایش رخ میدهد، آنگاه بر اساس مفهوم فراوانی نسبی، احتمال پیشامد A عبارت است از:
به عبارت دیگر درصد حدی دفعاتی که پیشامد A رخ میدهد برابر با احتمال پیشامد A است. (اینکه چگونه مطمئن باشیم که نسبت برای هر دنباله بزرگ از آزمایش ها به سمت عدد ثابتی میل میکند یکی از نارسایی های تعریف احتمال با استفاده از مفهوم فراوانی نسبی است. )
در تجزیه و تحلیل مفهوم فراوانی نسبی احتمال دیده میشود که سه شرط باید برقرار باشد:
1. فراوانی نسبی رخ دادن یک پیشامد باید بزرگتر از یا مساوی با صفر باشد و فراوانی نسبی منفی معنایی ندارد.
2. فراوانی نسبی کل فضای نمونه آزمایش باید مساوی یک باشد، زیرا هر یک از نتایج ممکن حاصل از آزمایش نقطه ای در فضای نمونه است، بنابراین هر بار که آزمایش انجام شود فضای نمونه رخ میدهد.
3. اگر دو پیشامد ناسازگار باشند آنگاه فراوانی نسبی اجتماع آنها عبارت از مجموع فراوانی های نسبی هر یک از آنهاست.
مثال 15. در مورد شرط سوم بالا، آزمایش پرتاب تاس را یک بار دیگر در نظر بگیرید. اگر در تکرار این آزمایش در از تعداد کل پرتاب ها عدد یک و در دیگر از تعداد کل پرتاب ها عدد 2 به دست آید،آنگاه عدد 1 یا 2 در + از تعداد کل پرتاب ها حاصل شده است.
سه شرط بالا را به عنوان پایه های اساسی و یا اصول دیگر در تعریف احتمال می پذیریم. به عبارت دیگر، اگر یک آزمایش آماری دارای فضای نمونه S باشد و پیشامد A در S تعریف شده باشد، آنگاه تابع مجموعه ای (A)P عددی حقیقی است که احتمال پیشامد A نام دارد.
تابع مجموعه ای P دارای خواص زیر است:
3. برای هر تعداد محدود k از پیشامد های ناسازگار تعریف شده در S داریم:
برای فضاهای نمونه گسسته کافی است که به هر یک از پیشامد های موجود، احتمال را چنان تخصیص داد که غیر منفی باشد و جمع احتمالات نقاط موجود در فضای نمونه برابر با یک شود. درباره چگونگی تخصیص احتمال در مورد فضاهای نمونه پیوسته و آمیخته در فصل های آینده بحث خواهد شد.
مثال 16. اگر تاس سالمی پرتاب شود به نظر منطقی می آید که هر یک از پیشامد های ساده به دست آوردن اعداد 1 تا 6 در طولانی مدت، فراوانی نسبی یکسان داشته باشد. بنابراین به هر یک از نقاط موجود در فضای نمونه آزمایش عدد را به عنوان احتمال آن پیشامد ساده تخصیص می دهیم. بدین
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
دانشگاه آزاد اسلامی – واحد سما نیشابور
عنوان :
مسجد جامع اصفهان
استاد ارجمند :
سرکار خانم عماری
تهیه و تنظیم :
سید علیرضا مهدی زاده
زمستان 86
مسجد جامع اصفهان
مسجد جامع اصفهان خرقهای است هزارگون به ارث رسیده از گذشتگان که در طول 12 قرن هر وارثی نقشی بر اندام آن انداخته، از معماری ساده قرن دوم ه.ق تا آجرکاریهای سلجوقی و نقوش کاشیکاری صفوی به قول دکتر «حسین یقینی» پژوهشگر تاریخ و معماری آلبومی از هنر معماری ایرانی.
انعقاد نطفه اصفهان بزرگ را باید همزمان با بنیاد مسجد جامع اصفهان در محل فعلی آن در سال 156 ه.ق دانست. بنای اولیه مسجد را طایفه بنی تمیم روی تپه یهودیه بنا کردند و بعدها ثروتمندان زمینهای اطراف منتهیالیه شمال غربی مسجد را به آن اضافه کرده و کم کم بنای فعلی مسجد جامع امروزین را شکل دادند.
گرچه اعتقادی میان مردم اصفهان رواج دارد که معتقدند مسجد جامع اصفهان در محلی بنا شده که پیش از اسلام آتشکده بوده است اما این نظریه همچنان در هالهای از ابهام باقی مانده در حالی که علت این ادعا را وجود یک «پی» دوره ساسانی در زمین محل گنبد خواجه نظام الملک میدانند اما دکتر «یقینی» با قاطعیت میگوید که بر اساس شواهد تاریخی این جا زمین بکری بوده که از ابتدا برای ساخت مسجد اختصاص داده شده است.
به هر روی مسجد سادهای که قبیله بنی تمیم بنا کردند کم کم با گسترش جمعیت اصفهان در قرن سوم هجری و نیاز به فضایی وسیعتر در زمان خلیفه عباسی «المستعصم» در سال 226 ه. وارد دومین مرحله تحول اساسی خود شد، مسجد اولیه تخریب و مسجدی عظیم با وسعتی چند برابر مسجد اولیه جایگزین آن شد که به شکل مساجد جامع سایر شهرهای اسلامی همزمان خود بود شبستان این مسجد و جبهه جنوبی به سمت قبله دارای شش دهانه، شمال چهار دهانه و شرق و غرب دو دهانه داشت و دیواری خشتی مسجد را در برگرفته بود. نمای خارجی مسجد نیز با طاقههایی از کاهگل سرخ رنگ تزئین شده بود.
مرحله سوم تحولات مسجد جامع اصفهان را باید در قرن چهاردهم ه.ق و اوج جنبشهای ملی و تشیع و به دنبال آن ظهور سلسله آل بویه مشاهده کرد.
انتخاب اصفهان به عنوان یکی از مراکز عمده فرمانروایی این خاندان مسجد جامع را دور از تحولات نگه نمیدارد و در این مرحله علاوه بر الحاقاتی که در جهت توسعه مسجد صورت میگیرد یک مرمت کلی نیز در آن انجام میشود که با کم کردن از فضای باز صحن مسجد یک دهانه با ستونهای آجری نقش هندسی به شبستانهای سرپوشیده دور آن اضافه میشود ولی این قدم در طرح اساسی مسجد جامع تغییر عمدهای وارد نمیسازد..
اما شاید بزرگترین تحولاتی که به نوعی به مسجد جامع امروزین منجر شده است را باید در مرحله چهارم تغییرات یا به نوعی در دوره سلسله سلجوقیان دنبال کرد. مسجد بزرگترین تغییرات را از نقطه نظر کالبد داخلی و خارجی در قرون پنج و شش ه.ق به خود دید و بزرگترین تحول معماری ایران اسلامی در این دوره تاریخی ایجاد شد، درآمدن از پوسته مسجد ساده شبستانی به شکل مساجد چهار ایوانی که ویژه مساجد ایرانی است احتمالا از قرن پنج ه.ق به بعد و با مسجد جامع اصفهان آغاز شد. با ساختن گنبد خواجه نظامالملک در جنوب و گنبد تاجالملک در شمال مسجد و ایجاد چهار ایوان، مسجد از حالت شبستانی ساده درآمد. از این پس معماری مساجد چهار ایوانی ویژگی بارز معماری مساجد ایران میشود.
اصفهان از این زمان در فاصله قرون 7 تا 11 ه.ق که توسط صفویان به پایتختی برگزیده میشود دچار نوسانات شدید اقتصادی، اجتماعی و سیاسی میشود و به تبع آن تغییراتی در دوره ایلخانان، آل مظفر، تیموریان و ترکمنان آق قویونلو و... در مسجد جامع به وجود میآید که این تغییرات بیشتر در سطوح خارجی به خصوص نماهای داخلی مسجد، ایوانها و تغییراتی در استخوانبندی بخشهایی از مسجد است.
تغییرات مسجد جامع از زمان سلجوقیه به بعد
جالبترین آثار مسجد جامع در طی 60 سال حکومت سلجوقیان در فضای 22 هزار متر مربعی مسجد به وجود میاید در زمان سلطنت چهار پادشاه سلجوقی، ملکشاه، برکیارق، محمدبن ملکشاه و محمودبن محمد بن ملکشاه.
از آثار این دوره میتوان به ایجاد گنبد خواجه نظام الملک در جنوب مسجد توسط خود او و کتبیه کوفی آن به نام پادشاه وقت اشاره کرد، همچنین گنبد شمالی (تاج الملک) که نزد مردم به گنبد خاکی شهرت دارد و به دستور ترکان خاتون ملکه سلجوقی بنا شد، این گنبد از نظر معماری و هنری زیباترین اثر معماری جهان نام گرفته است.
در همین جا ذکر این نکته جالب است که مسجد جامع اصفهان تنها مسجدی است که دو گنبدخانه دارد و نمونه آن را ما در هیچ مسجدی سراغ نداریم.
بخش دیگر مسجد جامع که در دوره سلجوقی ساخته شده چهلستون (ستونهای آجری) و شبستانهای شمال و جنوب مسجد با طاقنماهای آجری متنوع است که در حال حاضر جلب توجه میکند. در دو ضلع شرقی و غربی مسجد نیز آثاری وجود داشته شامل صومعه و کتابخانه که در آتشسوزی سال 514 یا 515 ه.ق از بین رفته است. در زمان سلطان محمود سلجوقی اسماعیلیان به مسجد حمله میکنند و کتابخانه نفیس آن را آتش میزنند گفته میشود فهرست کتابهای کتابخانه در سه جلد قطور تنظیم شده بوده است. کتیبهای در شمال شرق مسجد و اطراف قدیمیترین سردر از این حریق حکایت میکند.
ضلع جنوبی مسجد
گنبد خواجه نظامالملک از جمله مهمترین و شاخصترین بنای ضلع جنوبی مسجد و از زیباترین آثار دوره سلجوقی با تزیینات گچی و آجری است که از سال 465 تا 485 (اوایل قرن ششم) اساس ساختمان آن بنا شد سقف آن مقرنس است و در اواخر قرن نهم هجری به امر حسن بیک آق قویونلو
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 18 صفحه
قسمتی از متن .doc :
صاحبان اصلی فلسطین کیانند؟
به تاریخچه ی فلسطین و اینکه ورود یهودیان به فلسطین چگونه بوده و... .
چون این بحث خیلی مهم است و خیلی موارد هست که ما هنوز ازآنها مطلع نیستیم . خیلی از مردم هستند (وچه بسا ما ها) که وقتی می بینیم که همواره میگویند اسرائیلیان جنایت کار فلسطینی ها راکشتند زدند بردند و... که در مقابل گفته میشود که ای بابا . چی کار به کارشان داریم ؟ اینجا سرزمین اجدادیشون بوده یک چند سالی آواره بودند بدبخت ها حالا آمده اند در سرزمین خودشان ! بگذارید باشند ! و......
در ضمن ادعای صهیونیست ها اینه که چون اینجا سرزمین تاریخی ماست باید اینجا دولت یهودی درست کنیم !
پس برای همین هم می پردازیم به این مبحث
قسمتی از بیانیه ی رسمی اعلام موجودیت دولت اسرائیل در 14 ماه می 1948:
« با توجه به حقوق طبیعی و تاریخی قوم یهود است که این دولت در فلسطین تاسیس شده »
می بینیم که چگونه صهیوونیست ها با استفاده از مفاهیمی چون حق طبیعی ! تاریخی و وعده ی الهی مدعی تصاحب هستند . حالا بهتراست قبل از اینکه بخواهیم بگویم که کجای کارشان ایراد دارد و این ادعا را رد بکنیم بهتراست خودمان از این ادعا اطلاع دقیق داشته باشیم . و یک بار مرور کنیم
آنها معتقدند که : """وقتی حضرت ابراهیم از بابل بنا به امر و وحی الهی به سمت کنعان و مصر رفت و وقتی به کنعان رسید خداوند به وی گفت که این ارض برای خاندان توست و من آن را به ذریه ی تو بخشیدم ، پس از آن اسحاق و یعقوب در کنعان (فلسطین ) زیستند . بعد از مهاجرتشان به مصر و گذراندن آن دوره به همراه حضرت موسی از مصر به سمت فلسطین مهاجرت کردند و از آن زمان پیامبران و پادشاهانشان در آنجا حکمرانی کردند .داوود اورشلیم را پایتخت خود قرار داد و سلیمان معبدی بنا کردو..... و بنی اسرائیل در آنجا ساکن بود تا بخت النصر پادشاه بابل آنها را تبعید کرد و آواره کرد و اورشلیم را ویران نمود . در سال 70 پس از میلاد نیز تیتوس برای بار دوم یهودیان را آواره کرد و شهرشان را تخریب کرد و از آن زمان یهودیان در سرتاسر جهان آواره و پراکنده شدند و در حال حاضر نیز باید از تمامی نقاط زمین یهودیان جمع شوند و در ارض موعود که خدا بهشان وعده داده است ساکن شوند و دولتی یهودی ایجاد کنند و این است مشروعیت ایجاد اسرائیل !""""
خب دیدیم ادعای آنها را و اما پاسخ . برای اینکه بحث طولانی است و آنها را نمیشود در یک مطلب خلاصه کرد بالاجباردر چند قسمت می نویسم .
و اما پاسخ :
پاسخم را با چند سوال شروع میکنیم !
آیا سرزمین فلسطین خالی از سکنه بوده و این منطقه منتظر بوده تا بنی اسرائیل از راه برسد و مدعی تصاحب آنجا شوند ؟
آیا تمدن های بزرگی که در اطراف این منطقه وجود داشته است (ایران در شرق . مصر در غرب و یونان در شمال ) چنین اجازه ای میداداندکه سرزمینی با این امکانات و حاصلخیزی بی سکنه باقی بماند که فقط بنی اسرائیل از راه برسند و داعیه ی تملک آن را بکنند ؟
یعنی در آن دورانی که هر تمدن و کشوری با لشکر کشی سعی در وسعت قلمرو خود را داشته ، فلسطین بدون سکنه بوده و در این حالت بدون دسترسی بوده ؟ و فقط بنی اسرائیل توانستند به آنجا بیایند ؟
مطمئنا اینگونه نبوده است . زیرا ساکنان اصلی و قدیمی ترین اهالی فلسطین ، یبوسی ها بوده اند که در اورشلیم میزیستند . حتی نام اورشلیم نیز در قدیم یبوس نام داشته است . و خود کتاب مقدس نیز اعتراف کرده است .
و اما یبوسی ها چه کسانی بودند ؟
یبوسی ها قبیله ای از کنعانیان بودند که در یبوس میزیستند . مسجدالاقصی هم مثل کعبه از ابتدای خلقت زمین بنا شد
در حدود 5000 سال قبل . یبوسیان شهر خودشان را به موازات مسجد و دور بخش جنوبی کوهی بنا کردند . دیوارهای عظیمی هم دورتادور شهرشان کشیدند و آب را از چشمه ها به سمت شهر روانه کردند . این تاریخی که ذکر کردم یعنی 5000 سال قبل ، یعنی 1000 سال قبل از اینکه حضرت ابراهیم از بابل به مصر برود و از کنعان عبور بکند .
در کتاب مقدس یهود در سفر آفرینش که به طور خلاصه در اینجا ذکر میکنیم
خداوند حضرت ابراهیم را امر کرد که به همراه همسر خود سارا و لوط(برادر زاده ی ابراهیم پسر هاران) به سمتی که تو را هدایت خواهم نمود برو ! و ابراهیم نیز در سن 75 سالگی چنین کرد . وقتی به کنعان رسید ، کنعانی ها در آن ساکن بودند (!!!) خداوند بر ابراهیم ظاهر شد و به او گفت که من این سرزمین را به نسل تو خواهم بخشید (!) سپـــــــــــس به جنوب کنعان رفت و از آنجا به مصر روانه شد و ....
خب توی همین جا کلی مطلب است و قابل ذکر، و اینکه خود تورات هم برای چندمین بار اعتراف کرد که از قبل ساکنانی در کنعان می زیسته اند ! پس نمیتوان این را گفت که آنجا سرزمینی بی ملت بوده و بنی اسرائیل بعد از خروج از مصر آنجا را تصاحب کردند . کنعان نه تنها در زمان خروج بنی اسرائیل از مصر که 3200سال پیش بوده ، بلکه از 5000 سال پیش در آنجا تمدن بوده و کنعانیان زندگی میکرده اند و یبوسیان هم در اورشلیم یا یبوس میزیستند . پس این داعیه ای که آنـجا بی ملت بوده کاملاً پوچ است .
نکته ای دیگر این است که گفته شده که به سمتی که تو را هدایت خواهم کرد حرکت بکن ! پس حضرت ابراهیم به سمت مصر رفته نه به سمت کنعان و اگر هم به کنعان رفته برای عبور بوده است و فقط برای رسیدن به مصر خواسته از آنجا بگذرد پس این دلیل بر این نیست که کنعان برای بنی اسرائیل است !
نکته ای دیگر این است که گفته شده که خدا این سرزمین را به نسل ابراهیم خواهد بخشید . چگونه میتوان بر صحت یا سقم این مطلب حرفی زد ؟ اگر یهودیان در طی این دورانی که هزاران بار متن کتاب مقدس را دستخوش تغییرات خود کردند به جای این جمله می نوشتند که من نیمی از کره ی زمین را به تو بخشیدم ای ابراهیم . ما مسلمین و یا ما مردم جهان بایست این را صحه بگذاریم و بگوییم چون در کتاب یهودیان که صحت آن مورد شک است اینگونه گفته شده پس بفرمایید این هم نیمی از کره ی زمین بگیرید و صفا کنید ؟
صاحبان اصلی فلسطین کیانند (قسمت دوم)
ولی یبوسیان ، تنها ساکنان فلسطین نبودند . بلکه فقط منطقه ای که در حال حاضر اورشلیم نامیده میشود و یا همان بیت المقدس خودمان ، در اختیار یبوسیان بوده .
یبوسیان یکی از قوم ها بوده اند . اقوام دیگری چون آموریان ، آرامیان ، کنعانیان ، حِتیان ، عموئیان ، موآبیان ، ادومیان و...... نیز در منطقه ای که امروزه فلسطین نامیده میشود و اسرائیل داعیه ی تصاحب تمامی آن رادارد ، زندگی می کردند .
بدین ترتیب چگونه میتوان عبرانی ها را اولین ساکنین فلسطین دانست ؟
از لحاظ تاریخی این ادعا کاملاَ بی پایک و اساس است .
علاوه بر این باستان شناسان آثاری از وجود انسان در آن منطقه در 10000 سال پیش به دست آورده اند .
پس فلسطین سرزمینی بدون ملت نبوده که یک ملت بدون سرزمین به نام بنی اسرائیل بخواهد آن را تملک کند !
از لحاظ مدارک و اسناد تاریخی نه تنها صهیونیسم پیروز این محکمه نیست بلکه محکوم نیز می شود .
و اما از جوانب دیگر نیز این مسئله را مورد بحث قرار می دهیم .
گفتیم که یهودیان اینگونه طبق کتاب مقدس خود استدلال میکنند که خداوند ارض کنعان را به ابراهیم بخشید و به او گفت که این زمین را به تو و ذریه ی تو بخشیدم .
ما اگر این جمله از کتاب مقدس را با دید صحت بنگریم و آن را تایید کنیم . باز هم دلیل بر این نمیشود که آن زمین از برای بنی اسرائیل باشد .
همانطور که میدانید حضرت ابراهیم دو فرزند داشت به نامهای اسماعیل و اسحاق ، یعقوب که ملقب به اسرائیل است و فرزندانش که بنی اسرائیل نامیده میشوند همگی از نسل اسحاق هستند .
ولی اسماعیل نیز فرزند ابراهیم است . همین کتاب مقدس نیز به اینکه خداوند به اسماعیل و ذریه ی او برکت داده است نیز اعتراف کرده است
یهودیان مدعی هستند که همگی از نسل اسحاق هستند .
اعراب هم مدعی هستند که از نسل اسماعیلند .
حضرت اسماعیل نیز 12 فرزند داشت که بزرگترین آنها "نبط" نام داشته و نسل حضرت محمد (پیامبر عظیم الشان اسلام) نیز از "نبط" است .
با این تفسیر اگر خداوند بر ابراهیم وحی کرده که این زمین بر ذریه ی تو بخشیده شده . پس این سرزمین تنها از آن یهودیان نیست . بلکه همانقدر که بنی اسرائیل می تواند ادعای آن را بکند ، اعراب نیز همان مقدار داعیه ی تملک آن را میتوانند داشته باشند .
سلیمان در یمن . و نه در اورشلیم 1
تا آنجا گفته شد که حضرت سلیمان در قرن ۸ قبل از میلاد می زیسته (سال۷۴۵) .
کشور سبأ نیز در ۸۰۰ سال پیش از میلاد شکل گرفت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 18 صفحه
قسمتی از متن .doc :
عدسی چشمCrystalin Lens
تعریف چَشم:
چَشم یا چـِشم عضو بارز اولین حس از حواس پنجگانه یعنی بینایی است. در زبان پهلوی هم این واژه به همین گونه به کار میرفتهاست.
انواع گوناگونی از اندامهای حساس به نور در موجودات زنده یافت میشود. سادهترین انواع چشمها تنها توان تشخیص وجود نور در پیرامون را دارند در صورتیکه چشمهای پیچیدهتر قادرند شکلها و رنگها را نیز از هم بازشناسند.
عدسی چشم :
عدسی عضوی است محدب الطرفین ، قابل انعطاف، بدون رگ و شفاف با قطر 9 میلیمتر و ضخامت 4میلیمتر که ما بین مایع زلالیه و زجاجیه چشم قرار دارد. و توسط زنولها به شیارهای بین جسم مژگانی اتصال دارد.عدسی در پشت مردمک واقع شده است و عمل تطابق و متمرکز کردن نور بر روی شبکیه را انجام میدهد.
در هنگام مطالعه، عدسی با تغییر انحنا خود این امکان را ایجاد مینماید که بتوانیم اجسام نزدیک را بخوبی ببینیم. این قابلیت از سن 40 تا 45سالگی به بعد، کاهش مییابد و بنابراین پیر چشمی عارض میگردد، بدین معنا که برای دید نزدیک و مطالعه نیاز به عینک جداگانه خواهد بود. هرگاه فردی به نزدیک نگاه میکند، انقباض عضله سیلیاری، کشش عدسی را کم میکند و لذا عدسی کرویتر شده و قدرت انکساری بیشتری پیدا میکند و تصویر جسم نزدیک را بر شبکیه میاندازد (عمل تطابق). در نگاه به دور عکس این حالت اتفاق میافتد. با پیر شدن و کاهش حالت ارتجاعی عدسی ، قدرت تطابق آن کاهش مییابد و فرد تار میبیند.این همان حالتی است که به آن پیر چشمی گفته می شود.
عمل عدسی در چشم :
عدسی (بعد از قرنیه) دومین قدرت چشم است. عدسی در پشت مردمک واقع شده است و عمل تطابق و متمرکز کردن نور بر روی شبکیه را انجام میدهد. در هنگام مطالعه، عدسی با تغییر انحنا خود این امکان را ایجاد مینماید که بتوانیم اجسام نزدیک را بخوبی ببینیم. این قابلیت از سن 45-40 سالگی به بعد، کاهش مییابد و بنابراین پیر چشمی عارض میگردد، بدین معنا که برای دید نزدیک و مطالعه نیاز به عینک جداگانه خواهد بود. هرگاه فردی به نزدیک نگاه میکند، انقباض عضله سیلیاری، کشش عدسی را کم میکند و لذا عدسی کرویتر شده و قدرت انکساری بیشتری پیدا میکند و تصویر جسم نزدیک را بر شبکیه میاندازد (عمل تطابق). در نگاه به دور عکس این حالت اتفاق میافتد. با پیر شدن و کاهش حالت ارتجاعی عدسی ، قدرت تطابق آن کاهش مییابد و فرد
بیماریهای عدسی چشم :
پیر چشمی با کاهش قدرت تطابق عدسی، باعث کاهش توانایی فرد در اجرای اعمال نزدیک میشود.
آب مروارید یا کاتاراکت که یکی از شایعترین بیماریهای چشم میباشد بعلت کدر شدن عدسی چشم اتفاق میافتد. در آب مروارید، کدورت عدسی باعث تاری دید دور و نزدیک میشود.
در رفتگی عدسی که با تاری دید شدید مشخص میشود.
همچنین کاهش تطابق عدسی چشم میتواند باعث عیوب انکساری چشم (دوربینی، نزدیک بینی و ...)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
((امین موذنی کلات))
ماهنامه تدبیر شماره 163
مدیریت دولتی نوین و توسعه پایدار
حسن عباس زاده
چکیده
توسعه پایدار، مفهوم جدیدی است که از طریق پیوند بین ابعاد مختلف توسعه (اقتصادی،
فرهنگی، سیاسی و اجتماعی) و توجه خاص به ملاحظات محیطی و حفظ محیط زیست از دهه
80 به طور گستردهای مطرح گردید. از سوی دیگر، مدیریت دولتی نوین به منظور افزایش
مسئولیت مدیران به محیط پیرامونی خود، از دهه 70 جایگزین مدیریت دولتی در مفهوم سنتی
آن شد.
لذا در این مقاله، پس از تشریح «توسعه» در مفهوم سنتی، الگوی جدید آن تحت عنوان «توسعه
پایدار» به عنوان اساس فعالیتهای مدیریت دولتی نوین مطرح شده است. سپس مدیریت دولتی
نوین به عنوان محور توسعه پایدار و ابزار دولتها در کسب اهداف توسعه، پایدار، مورد بررسی
و تحلیل قرار گرفته است.
مقدمه همه ما مطالب زیادی راجع به مفهوم توسعه خوانده یا شنیدهایم و هر کسی از آن تجسمی در ذهن
خود دارد. امروزه کمتر واژهای تا این حد در محافل اجتماعی – سیاسی و خاصه مدیریت و
اقتصاد مطرح شده است. بهرحال به قول ادبا باید گفت موضوع سهل و ممتنع است، سهل از آن
جهت که مفاهیم و معانی کلی از آن در ذهن همه هست، ممتنع از آن روی که تعریف، جزئیات،
مرزبندی و مهمتر از همه ساز و کارهای عملی تحقق توسعه همچنان مورد بحث است.
همه ما از توسعه اقتصادی شناخت داریم و شاخصههای آن را مثل رشد تولید، افزایش بهرهوری
(کارایی)، افزایش درآمد ملی و تولید ناخالص ملی و ..... در نظر داریم. از طرف دیگر، توسعه
اجتماعی و شاخصههایی نظیر توزیع عادلانه درآمد، برابری و بسط عدالت اجتماعی را نیز
میشناسیم و گفته میشود که پس از رشد اقتصادی و حتی به همراه آن و به دنبال کارآفرینی،
ایجاد اشتغال، به جا و لازم است تا افراد فعال جامعه در چرخه اقتصادی کشور مشغول به کار
شوند. همچنین توسعه فرهنگی، از جنبههای نوین مفهوم توسعه است که شاخصههایی مثل امکان
استفاده متناسب و عادلانه همه از فضاهای فرهنگی، ارتقای دانش و معرفت در جامعه و.... را
در بر دارد. و همسنگ همه از توسعه سیاسی، مؤلفههایی همچون مشارکت عمومی در
تصمیمگیریها، فضای باز سیاسی، امکان مشارکت همگانی در قدرت صحبت میشود. افقهای
آینده مدیریت، توسعه انسانی، نقشها و وظایف دولت در زمینه توسعه و موضوع نظام اداری
توسعه یا توسعه نظام اداری در این مقاله مورد بحث قرار خواهد گرفت.
مفاهیم و دیدگاههای توسعه
توسعه، فرایندی تعاملی است که در آن افراد در شبکههای کاری یاد میگیرند که چگونه مشکلات
را تعریف و حل کنند. همچنین فرایندی است که در آن سازگاری همه بخشها افزایش مییابد
(Elliott, 1994). صنعتی شدن، فرایندی است که صرفا برای ایجاد نوعی مهارت برای حل
مشکل است. مدرنیزم به نشانه و نمادها و مدلهایی (مدهایی) از زندگی تکنولوژیک اشاره میکند.
در حالی که صنعتی شدن کمتر جنبه اجتماعی دارد، مدرنیزم بیشتر جنبه اجتماعی داشته و در
واقع پیامد اجتماعی صنعتی شدن است و «توسعه» فرایندی چند سطحی است که میتواند همه
مفاهیم پیش گفته را در بر گیرد. ضمنا مدرنیزم یک حالت است، صنعتی شدن نیز خود فرایندی
است که از توسعه بسیار محدودتر است، فرایند توسعه انتهای باز دارد یعنی نامحدود است و
بسته نیست (Elliott, 1994).
در ابعاد اجتماعی، شاید نتوان تقدم و تأخری برای ابعاد مختلف توسعه (سیاسی، فرهنگی،
اقتصادی و اجتماعی) در نظر گرفت. به خاطر اینکه در مقایسه با فرد، اجتماع خواصی منحصر
به فرد دارد که با خواص تکتک افراد تفاوت دارد. در بعد فردی مطابق سلسله مراتب نیازهای
مازلو، اکثر افراد از نیازهای سلسله مراتبی (نردبانی) تبعیت میکنند و تنها با برآورده شدن
نیازهای سطوح پایینتر، نیازهای سطوح بالاتر مطرح میشود. مثلا تا در فردی نیازهای
فیزیولوژیک و امنیت تأمین نشود، نیاز به احترام و اجتماعی شدن مطرح نمیشود و همین طور
نیازهای سطوح بالاتر. بهرحال شاید بتوان گفت که در سطح اجتماعی نیز، نیازهای سطوح پایین
تر جنبه اقتصادی دارد و نیازهایی مثل توسعه سیاسی (مشارکت در تصمیمگیری و ....) در
ردههای بالاتر قرار میگیرند. ولی در نظر گرفتن چرخهای برای ابعاد توسعه که در آن ابعاد به
شکل تعامل با هم در ارتباطند، جنبه منطقیتری دارد، البته اینکه کدام جنبه توسعه، بیشتر مد نظر
باشد بستگی به جامعه مورد نظر دارد، مثلا جامعهای که دارای اقتصاد پیشرفتهای است، اولویت
با توسعه سیاسی است و بر عکس.
تفاوت توسعه در مفهوم سنتی و پایدار
1 - توسعه پایدار به ملاحظه «منابع طبیعی پایه» به عنوان نخستین محدودیت، اهمیت میدهد،
بر خلاف توسعه سنتی که «سرمایه و قابلیت دسترسی» به آن را اولین محدودیت تولید در نظر
میگرفت.
2- سیاست اخلاقی «حفظ امکان استفاده حداقل مساوی با ما برای نسلهای بعدی از منابع طبیعی»
شدیداً مدنظر توسعه پایدار است.
3- در توسعه پایدار، ارزش تمام منافع و هزینههای اجتماعی (مثل کاهش منابع) برای تعیین نقش
توسعه، باید در سیستم حسابداری منظور شود یعنی آیا هزینهای که انجام میشود با هدف مورد
نظر از توسعه سازش دارد یا نه (مثلا تخریب جنگل به چه قیمت؟ ......)
4- در توسعه پایدار، جذب ضایعات تولید، کارکرد اصلی محیط زیست و یک محدودیت در رشد
اقتصادی محسوب میشود، ضمنا جنبههای فرهنگی، بسط عدالت اجتماعی و .... بیشتر مدنظر
است. (Barber, 2004)
مدیریت و توسعه
سازمانهای عصر ما، نقشها و مأموریتهایی فراتر از نقشها و مأموریتهای سنتی به عهده دارند.
در محیطی اقتصادی و اجتماعی، مسئولیت و وظایف جدیدی خواسته یا ناخواسته بر دوش
آنهاست. سازمانهای
امروزی از یک نهاد صرفا اداری اقتصادی و صنعتی خارج شده و به صورت نهادهای اجتماعی
– سیاسی درآمدهاند که باید نسبت به مسایل محیط اجتماعی حساس و آگاه باشند، لذا دانش سیاسی
و اجتماعی لازمه مدیریت امروز است و ارج نهادن به منافع عامه و توجه به محیط و هنجارهای
اجتماعی از جمله مسایل مهم همه سازمانها و مدیریت است. (الوانی ، 1380)