لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 18 صفحه
قسمتی از متن .doc :
صاحبان اصلی فلسطین کیانند؟
به تاریخچه ی فلسطین و اینکه ورود یهودیان به فلسطین چگونه بوده و... .
چون این بحث خیلی مهم است و خیلی موارد هست که ما هنوز ازآنها مطلع نیستیم . خیلی از مردم هستند (وچه بسا ما ها) که وقتی می بینیم که همواره میگویند اسرائیلیان جنایت کار فلسطینی ها راکشتند زدند بردند و... که در مقابل گفته میشود که ای بابا . چی کار به کارشان داریم ؟ اینجا سرزمین اجدادیشون بوده یک چند سالی آواره بودند بدبخت ها حالا آمده اند در سرزمین خودشان ! بگذارید باشند ! و......
در ضمن ادعای صهیونیست ها اینه که چون اینجا سرزمین تاریخی ماست باید اینجا دولت یهودی درست کنیم !
پس برای همین هم می پردازیم به این مبحث
قسمتی از بیانیه ی رسمی اعلام موجودیت دولت اسرائیل در 14 ماه می 1948:
« با توجه به حقوق طبیعی و تاریخی قوم یهود است که این دولت در فلسطین تاسیس شده »
می بینیم که چگونه صهیوونیست ها با استفاده از مفاهیمی چون حق طبیعی ! تاریخی و وعده ی الهی مدعی تصاحب هستند . حالا بهتراست قبل از اینکه بخواهیم بگویم که کجای کارشان ایراد دارد و این ادعا را رد بکنیم بهتراست خودمان از این ادعا اطلاع دقیق داشته باشیم . و یک بار مرور کنیم
آنها معتقدند که : """وقتی حضرت ابراهیم از بابل بنا به امر و وحی الهی به سمت کنعان و مصر رفت و وقتی به کنعان رسید خداوند به وی گفت که این ارض برای خاندان توست و من آن را به ذریه ی تو بخشیدم ، پس از آن اسحاق و یعقوب در کنعان (فلسطین ) زیستند . بعد از مهاجرتشان به مصر و گذراندن آن دوره به همراه حضرت موسی از مصر به سمت فلسطین مهاجرت کردند و از آن زمان پیامبران و پادشاهانشان در آنجا حکمرانی کردند .داوود اورشلیم را پایتخت خود قرار داد و سلیمان معبدی بنا کردو..... و بنی اسرائیل در آنجا ساکن بود تا بخت النصر پادشاه بابل آنها را تبعید کرد و آواره کرد و اورشلیم را ویران نمود . در سال 70 پس از میلاد نیز تیتوس برای بار دوم یهودیان را آواره کرد و شهرشان را تخریب کرد و از آن زمان یهودیان در سرتاسر جهان آواره و پراکنده شدند و در حال حاضر نیز باید از تمامی نقاط زمین یهودیان جمع شوند و در ارض موعود که خدا بهشان وعده داده است ساکن شوند و دولتی یهودی ایجاد کنند و این است مشروعیت ایجاد اسرائیل !""""
خب دیدیم ادعای آنها را و اما پاسخ . برای اینکه بحث طولانی است و آنها را نمیشود در یک مطلب خلاصه کرد بالاجباردر چند قسمت می نویسم .
و اما پاسخ :
پاسخم را با چند سوال شروع میکنیم !
آیا سرزمین فلسطین خالی از سکنه بوده و این منطقه منتظر بوده تا بنی اسرائیل از راه برسد و مدعی تصاحب آنجا شوند ؟
آیا تمدن های بزرگی که در اطراف این منطقه وجود داشته است (ایران در شرق . مصر در غرب و یونان در شمال ) چنین اجازه ای میداداندکه سرزمینی با این امکانات و حاصلخیزی بی سکنه باقی بماند که فقط بنی اسرائیل از راه برسند و داعیه ی تملک آن را بکنند ؟
یعنی در آن دورانی که هر تمدن و کشوری با لشکر کشی سعی در وسعت قلمرو خود را داشته ، فلسطین بدون سکنه بوده و در این حالت بدون دسترسی بوده ؟ و فقط بنی اسرائیل توانستند به آنجا بیایند ؟
مطمئنا اینگونه نبوده است . زیرا ساکنان اصلی و قدیمی ترین اهالی فلسطین ، یبوسی ها بوده اند که در اورشلیم میزیستند . حتی نام اورشلیم نیز در قدیم یبوس نام داشته است . و خود کتاب مقدس نیز اعتراف کرده است .
و اما یبوسی ها چه کسانی بودند ؟
یبوسی ها قبیله ای از کنعانیان بودند که در یبوس میزیستند . مسجدالاقصی هم مثل کعبه از ابتدای خلقت زمین بنا شد
در حدود 5000 سال قبل . یبوسیان شهر خودشان را به موازات مسجد و دور بخش جنوبی کوهی بنا کردند . دیوارهای عظیمی هم دورتادور شهرشان کشیدند و آب را از چشمه ها به سمت شهر روانه کردند . این تاریخی که ذکر کردم یعنی 5000 سال قبل ، یعنی 1000 سال قبل از اینکه حضرت ابراهیم از بابل به مصر برود و از کنعان عبور بکند .
در کتاب مقدس یهود در سفر آفرینش که به طور خلاصه در اینجا ذکر میکنیم
خداوند حضرت ابراهیم را امر کرد که به همراه همسر خود سارا و لوط(برادر زاده ی ابراهیم پسر هاران) به سمتی که تو را هدایت خواهم نمود برو ! و ابراهیم نیز در سن 75 سالگی چنین کرد . وقتی به کنعان رسید ، کنعانی ها در آن ساکن بودند (!!!) خداوند بر ابراهیم ظاهر شد و به او گفت که من این سرزمین را به نسل تو خواهم بخشید (!) سپـــــــــــس به جنوب کنعان رفت و از آنجا به مصر روانه شد و ....
خب توی همین جا کلی مطلب است و قابل ذکر، و اینکه خود تورات هم برای چندمین بار اعتراف کرد که از قبل ساکنانی در کنعان می زیسته اند ! پس نمیتوان این را گفت که آنجا سرزمینی بی ملت بوده و بنی اسرائیل بعد از خروج از مصر آنجا را تصاحب کردند . کنعان نه تنها در زمان خروج بنی اسرائیل از مصر که 3200سال پیش بوده ، بلکه از 5000 سال پیش در آنجا تمدن بوده و کنعانیان زندگی میکرده اند و یبوسیان هم در اورشلیم یا یبوس میزیستند . پس این داعیه ای که آنـجا بی ملت بوده کاملاً پوچ است .
نکته ای دیگر این است که گفته شده که به سمتی که تو را هدایت خواهم کرد حرکت بکن ! پس حضرت ابراهیم به سمت مصر رفته نه به سمت کنعان و اگر هم به کنعان رفته برای عبور بوده است و فقط برای رسیدن به مصر خواسته از آنجا بگذرد پس این دلیل بر این نیست که کنعان برای بنی اسرائیل است !
نکته ای دیگر این است که گفته شده که خدا این سرزمین را به نسل ابراهیم خواهد بخشید . چگونه میتوان بر صحت یا سقم این مطلب حرفی زد ؟ اگر یهودیان در طی این دورانی که هزاران بار متن کتاب مقدس را دستخوش تغییرات خود کردند به جای این جمله می نوشتند که من نیمی از کره ی زمین را به تو بخشیدم ای ابراهیم . ما مسلمین و یا ما مردم جهان بایست این را صحه بگذاریم و بگوییم چون در کتاب یهودیان که صحت آن مورد شک است اینگونه گفته شده پس بفرمایید این هم نیمی از کره ی زمین بگیرید و صفا کنید ؟
صاحبان اصلی فلسطین کیانند (قسمت دوم)
ولی یبوسیان ، تنها ساکنان فلسطین نبودند . بلکه فقط منطقه ای که در حال حاضر اورشلیم نامیده میشود و یا همان بیت المقدس خودمان ، در اختیار یبوسیان بوده .
یبوسیان یکی از قوم ها بوده اند . اقوام دیگری چون آموریان ، آرامیان ، کنعانیان ، حِتیان ، عموئیان ، موآبیان ، ادومیان و...... نیز در منطقه ای که امروزه فلسطین نامیده میشود و اسرائیل داعیه ی تصاحب تمامی آن رادارد ، زندگی می کردند .
بدین ترتیب چگونه میتوان عبرانی ها را اولین ساکنین فلسطین دانست ؟
از لحاظ تاریخی این ادعا کاملاَ بی پایک و اساس است .
علاوه بر این باستان شناسان آثاری از وجود انسان در آن منطقه در 10000 سال پیش به دست آورده اند .
پس فلسطین سرزمینی بدون ملت نبوده که یک ملت بدون سرزمین به نام بنی اسرائیل بخواهد آن را تملک کند !
از لحاظ مدارک و اسناد تاریخی نه تنها صهیونیسم پیروز این محکمه نیست بلکه محکوم نیز می شود .
و اما از جوانب دیگر نیز این مسئله را مورد بحث قرار می دهیم .
گفتیم که یهودیان اینگونه طبق کتاب مقدس خود استدلال میکنند که خداوند ارض کنعان را به ابراهیم بخشید و به او گفت که این زمین را به تو و ذریه ی تو بخشیدم .
ما اگر این جمله از کتاب مقدس را با دید صحت بنگریم و آن را تایید کنیم . باز هم دلیل بر این نمیشود که آن زمین از برای بنی اسرائیل باشد .
همانطور که میدانید حضرت ابراهیم دو فرزند داشت به نامهای اسماعیل و اسحاق ، یعقوب که ملقب به اسرائیل است و فرزندانش که بنی اسرائیل نامیده میشوند همگی از نسل اسحاق هستند .
ولی اسماعیل نیز فرزند ابراهیم است . همین کتاب مقدس نیز به اینکه خداوند به اسماعیل و ذریه ی او برکت داده است نیز اعتراف کرده است
یهودیان مدعی هستند که همگی از نسل اسحاق هستند .
اعراب هم مدعی هستند که از نسل اسماعیلند .
حضرت اسماعیل نیز 12 فرزند داشت که بزرگترین آنها "نبط" نام داشته و نسل حضرت محمد (پیامبر عظیم الشان اسلام) نیز از "نبط" است .
با این تفسیر اگر خداوند بر ابراهیم وحی کرده که این زمین بر ذریه ی تو بخشیده شده . پس این سرزمین تنها از آن یهودیان نیست . بلکه همانقدر که بنی اسرائیل می تواند ادعای آن را بکند ، اعراب نیز همان مقدار داعیه ی تملک آن را میتوانند داشته باشند .
سلیمان در یمن . و نه در اورشلیم 1
تا آنجا گفته شد که حضرت سلیمان در قرن ۸ قبل از میلاد می زیسته (سال۷۴۵) .
کشور سبأ نیز در ۸۰۰ سال پیش از میلاد شکل گرفت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 41
سخن ما
منطقه خاور میانه سالهاست که بازیچه دست استعمارگران اروپایی و آمریکایی بوده است. اساسا نام این منطقه به تقسیم بندی استعماری استعمار پیر انگلیس باز می گردد که کشور خود را مرکز عالم دانسته و سایر کشورها به تناسب دوری و نزدیکی خود مناطق خاصی نام گذاری می کردند. منطقه خاورمیانه درنظر استعمارگران همواره از اهمیتی فوق العاده برخوردار بوده است. موقعیت ژئوپلیتیک آن و واقع شدن در کنار اقیانوس اطس و پنج دریای مهم جهان (احمر- سیاه- مدیترانه- خزر- خلیج فارس) که مرکزیت ارتباطات و تجارت جهانی بوده است 2- خصوصیت فرهنگی این کشورها که از جنوب غرب آسیا تا شمال شرق آفریقا امتداد یافته اند عرب و مسلمان بودن تمامی این 18 کشور میباشد 3- وضعیت انرژی و منابع عظیم نفتی و گاز دنیا که در این منطقه بوده است از این رو استعمار پیر انگلیس همواره چشم طمع به منابع عظیم آن داشته است اما از طرفی این منابع عظیم در قلب دنیای اسلام جای گرفته بود لذا با نامیدن این منطقه به عبارت استعماری خاورمیانه اولین توجهات خود را بدان معطوف کرد. استعمارگران که بدنبال غارت این منابع و تسلط بر مسلمانان همواره باشد محکم اما پر اشتباه امپراطوری عثمانی مواجه بودند با ترفندهای گوناگون موجبات تجزیه آن را فراهم کرده و سرانجام پس از جنگ جهانی اول که تمامی کشورهای جهان بین دول متحدین و متفقین تقسیم بدنی شد انگلیس یا زیرکی هر چه تمام تر ابتکار عمل را در تفسیم سرزمینهای امپراطوری عثمانی بدست گرفته و با نوع تقسیم بندی این مناطق و دادن سهم هر یک از این مناطق به یک دولت استعمارگر مقدمات شکل گیری خاورمیانه فعلی را فراهم کرد انگلیس کشور بین النهرین را مستعمره خود ساخت و فرانسه سرزمین سوریه و اطراف آن را و وضع به گونه است شد که کشور عثمانی که در سال 1912 در مقابل پیشنهادات وسوسه انگیز از برخی متصرفات خود چشم پوشی کرده عملا در سال 1220 سه چهارم آنها ر ا از دست داد و کشور جدید ترکیه بر خرابه های امپراطوری عظیم عثمانی که همواره نقش مزاحم برای فزودن خود استعمارگران اروپایی برداشت شکل گرفت. بدنبال آن کشورهای عراق و سوریه و اردن و لبنان و فلسطین از این تجزیه شکل گرفتند.
سرزمین فلسطین تحت قیمومیت انگلستان قرار گرفت. از این زمان به بعد شاهد ظهور استراتژی جدید استعمارگران می باشیم بدین ترتیب که آنها بتمرین راه برای تسلط برای منابع عظیم نفت و انرژی در خاورمیانه و از طرفی مقابله با توده های مسلمان را در آن دیدند که در قلب خاورمینه و در سرزمین فلسطین که از نظر جغرافیایی نیز قلب پیکره است جهانی اسالم بود رژیمی کاملاً در جهت منافع خود را روی کارآوردند. بدین ترتیب بود که مقدمات تحریک یهودیان وشکل گیری پدیده صهیونیسم آغاز شد و یهودیان راسالهای سال در اروپا تحت تحقیر و سرکوب اروپاییان بودند و بدنبال سرزمینی خاص یهودیان بودند یافتن آن اقدام کردند. اما باعث جریان صهیونیسم به آنها این سرزمین حتی در اغاز از آرژانتین و دیگر نقاط جهان سخن گفته می شد به ناگهان درقلب است اسلام جای پیدا کرد. سیر مهاجرت غاصبان صهیونیست از سرتاسر جهان و سالها پیش از شکل گیری رژیم صهیونیستی در فلسطین آغاز شد و پس از کشتار ویرانی اکثرنقاط سرزمین فلسطین بود که سرانجام این رژیم جعلی در کنار بی تفاوتی جامعه جهانی و خصوصا حمایت دولتهای استعماری و طبقه سرمایه داران صهیونیست آنها شکل گرفت. از این لحظه به بعد و با شکل گیری این رژیم که دقیقا به مثابه خنجری در قلب امت اسلام بود سرنوشت منطقه دستخوش تغییراتی شد و نزاع خونین و بی پایان در آن شکل گرفت.
همه این حوادث در حالی شکل گرفت که سرزمین کهن فلسطین شهر قدس و مسجد الاقصی اساسا یکی از مقدس ترین مکانهای روی زمین برای مسلمانان بوده است. در قرآن کریم بارها- به این سرزمین اشاره
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
انقلاب اسلامی و انتفاضه فلسطین
انقلاب اسلامی و تآثیر آن بر جنبش آزادیخواهی مردم فلسطین
پیروزی انقلاب اسلامی در ایران در برابر قدرتمندترین رژیم خاورمیانه و بزرگترین متحد
آمریکا و رژیم صهیونیستی ، بارقههای امید را در میان مردم فلسطین زنده کرد.
رهنمودهای حضرت امام را حل (ره) ساختار مبارزه علیه رژیم صهیونیستی را دگرگون ساخت و انقلابی عظیم را در صحنه مبارزات پدید آورد و پرچم اسلام و مبارزات اعتقادی را به اهتزاز در آورد و همانگونه که ملت ایران را با احیای اسلام زنده کرد ، ملتهای فلسطین و لبنان و00
را نیز متحول ساخت. امام با زدودن زنگارهای تحریف از چهره اسلام ناب خون تازهای در رگهای به خواب رفته جهان اسلام به جریان انداخت و طومار تمام محاسبات و معادلات استکبار جهانی و صهیونیزم بین المللی را در هم پیچید و استراتژیهای هژمونیک این غده سرطانی را با مشکل مواجه ساخت و فلسطینیهای آواره و اسیر را در سرزمینهای اشغالی به حرکت در آورد.
وضعیت منطقه و سرزمینهای اشغالی در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی
به وجود آمدن امید در دل مسلمانان بویژه فلسطینیان عزم آنها را در مبارزه جدی ساخت. در آن شرایط وضعیت سرزمینهای اشغالی به شرح ذیل بود :
قرار داد کمپ دیوید و ضیافت سادات در به رسمیت شناختن اسرائیل و تعهد او با رژیم
صهونیستی مبنی بر تضمین امنیت مرزهای اسرائیل موجب شد تا وی از هر گونه مبارزه ضد اسرائیلی جلوگیری نماید و مساعی خود را در راه اضمحلال ملت فلسطین به کار بندد و آنها را متفرق نماید.
2-حکومت ملک حسین در اردن با حمله به فلسطینیها و کشتار بیرحمانه آنان در سپتامبر سیاه و بر چیدن پایگاههای آنها اسرائیل را به رسمیت شناخت.
3-لبنان نیز به علت ساختار فرقهای از اتخاذ یک موضع مشخص عاجز بوده و در مراحل مختلف مبارزات اعراب با رژیم صهیونیستی بصورت طیفی عمل نموده و گاهی سکوت و گاهی پشتیبانی و گاهی بر عکس عمل نموده است.
4- سوریه هم پس از روی کار آمدن حافظ اسد ، در سال 1973 فرضیه مبارزه مسلحانه را با اسرائیل در معرض آزمون قرار داده و با عدم همراهی مصر و عدم همراهی و حمایت به موقع شوروی سابق مواجه گردید که نتیجه آن شکست تز مبارزه کلاسیک با اسرائیل و سر آغاز نوعی حرکت تبلیغاتی و سیاسی علیه رژیم صهیونیستی بود ، اما خود آنها به خوبی میدانستند که این نوع مقابله هیچگاه رژیم صهیونیستی را به تهدید قطعی مواجه نمیسازد.
5- سازمان آزادیبخش فلسطین (صاف) نیز گرچه با انگیزههای انقلابی ، مبارزه با صهیونیستها را آغاز کرد و در ابتدا هم درخششهایی را کسب نمود اما به علت عدم وجود انگیزههای متعالی مبارزاتی و نیز وابستگی سران آن به دولتهای محافظه کار و مرتجع عرب از ادامه کار مبارزه عاجز مانده و با نزدیکی به مصر و اردن سعی در تقویت گرایشهای سازشکارانه نمود.
6- رژیمهای مرتجع عربی در شمال آفریقا و حواشی جنوب خلیج فارس اگر چه اسرائیل را به رسمیت نشناخته بودند اما در عمل ضمن هماهنگی کامل با روابط محافظه کارانهای که با رژیم صهیونیستی در پیش گرفتند ، ثابت کردند که تمایل غالب آنها به سمت سازش با این رژیم است.
7- با مسدود شدن امکان حضور و مبارزه فلسطینها با اسرائیل در کشورهای مصر و اردن
فقط کشورهای لبنان و سوریه در جبهه مقاومت باقی ماندند ، بنابر این فلسطینیها مجبود به هجرت به لبنان و ایجاد پایگاههای مبارزاتی در این کشور شدند و پس از انقلاب موج جدیدی حول اسلام آغاز گردید.
تآثیر انقلاب اسلامی بر مبارزات ضد صهیونیستی
پیروزی انقلاب اسلامی ایران نقش تعیین کنندهای در تغییر استراتژیهای مبارزاتی جنبشهای جهان اسلام داشت. با ظهور انقلاب اسلامی در ایران ، فعلآ بی هویتی در صحنه مبارزات ضد صهیونیستی مرتفع گردید و با ظهور حرکت مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) و سازمان جهاد اسلامی فلسطین و حزب الله لبنان و جایگزین شدن گرایشهای اسلامی به جای تفکرات ناسیونالیستی صاف و بوجود آمدن تشکیلات فتح ، مبارزات ضد صهیونیستی حول محور اسلام در میان فلسطینیها مستقر در سرزمینهای اشغالی مشکل تازهای گرفت و جنب و جوش جدیدی در میان آوارگان فلسطینی پدیدار گشت و علیرغم متفرق شدن ملت فلسطین با مبنا قرار گرفتن اسلام ، هویت واحدی ظهور کرد و انسجام خاصی در میان ملت فلسطین پدیدار گشت.
نهضتهای اسلامی در کشورهای عربی در مصر نضج گرفت و شور و شعف خاصی در تشکیلات اخوان المسلمین پدید آمد و رژیمهای مرتجع و سازشکار سخت در موضع انفعال و ضعف قرار گرفتند. جنبشهای اسلامی تحت نام انتفاضه ملت فلسطین در صحنه مبارزات ضد صهیونیستی ظهور کردند. لبنان به مرکز ثقل مبارزات ضد استکباری و ضد صهیونیستی تبدیل گردید بارقههای امید در میان فلسطینیهای مستقر در سرزمینهای اشغالی پدیدار گشت. استراتژی آمریکا ، انگلیس و رژیم صهیونیستی برای نابود سازی هویت ملی ملت فلسطین با شکست مواجه
گردید و تحرکات آنان از جنگ 1967 به بعد در این رابطه نقش بر آب گردید. ایران بعنوان کانون مبارزه و شهادت طلبی بسیجیان الگوی رزمندگان قرار گرفت.
عوامل گسترش اسلام و تشکیل جنبشهای اسلامی در فلسطین
شکست اندیشههای مبتنی بر ناسیونالیسم عربی
شکست تفکرات و ایدئولوژیهای سوسیالیستی و کمونیستی
قطع امید از حکومتهای عربی
خیانت رهبران و حکومتهای عرب در مقاطع مختلف به آرمان فلسطین
شکست ساف در طرح به اصطلاح صلح خاورمیانه
تآثیر انقلاب اسلامی
رشد گرایش به اسلام در دانشگاهها و مراکز علمی و تحقیقاتی
ظهور سازمانها و تشکلهای اسلامی در سرزمینهای اشغالی تظیر حماس و جهاد اسلامی
دشمنی آشکار آمریکا ، انگلیس و رژیم صهیونیستی با اسلام و مسلمانان
10- ریشه عمیق تفکرات اسلامی در میان ملت فلسطین و نقش تعیین کننده آن در ایجاد وحدت و هویت فلسطینیها
11-حماسه آفرینی رزمندگان اسلام در جنگ تحمیلی با اتکاء به باریتعالی با همه فشارهای بین المللی
12-نقش رهایی بخش در رهایی ملتها از زیر یوغ استعمار و نظام سلطه