لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تحول مفهوم اوقات فراغت ، نظام های تولیدی و بازار کار
هدف اصلی این مقاله بررسی تحول مفهوم اوقات فراغت در دو دوره بعد از صنعتی شدن در اواخر قرن نوزدهم و قرن بیستم و بعد از دهه 1980 است.
مروری کلی بر تحول مفهوم اوقات فراغت
هدف اصلی این مقاله بررسی تحولات مفهوم اوقات فراغت در دو دوره صنعتی شدن و گسترش سرمایه داری در اواخر قرن نوزدهم و قرن بیستم و تحولات بعد از دهه 1980 آنطور که در نظریات جامعه شناسان و بررسیهای جامعه شناسی اوقات فراغت منعکس شده است. تحولاتی که در ساخت اقتصادی و بازار کار در این دو دوره رخ داد ماهیت اوقات فراغت را دگرگون کرد. رشد صنعتی شدن بر پایه نظام سرمایه داری نگرش به اوقات فراغت را از آنچه در دوره کهن و جامعه ماقبل سرمایه داری با آن مواجه بوده تغییر داد. رشد جنبش کارگری و بالا گرفتن عرصه ستیز اتحادیه های کارگری و کارفرمایی و تحول در مدیریت علمی واحدهای صنعتی در جهت ظهور مفهوم جدیدی از اوقات فراغت بود که به کلی متفاوت از تعریف آن در دوره باستان است. اگر واژه اوقات فراغت را ریشه شناسی کنیم از ریشه لاتین به معنی "اجازه دادن" می آید لذا فراغت به معنی رخصت دادن معنی می دهد.( تامیلسون، 1993، 329 -330) حتی در اندیشه یونانی نیز واژه فراغت هم ذوج کار و یا نیروی کار بوده است. در میان متفکران گذشته ارسطو فراغت را به مثابه پیشه ای جدی می دانسته است: " ما حرفه و کار و شغلی را در پیش می گیریم تا فراغتی داشته باشیم". در نظر اول این طور استنباط می شود که به نظر ارسطو فراغت وضع ایده آلی است که هر شهروند به دنبال و در آرزویش است. لذا صرف اوقات فراغت لازمه زندگی است. ( مارت، 1989، ص 14) اما آنطور که بعدا در بررسی قضاوت مسلط در باره دیدگاه اندیشمندان باستان در خصوص اوقات فراغت خواهیم پرداخت برخلاف نظر بارت آنچه ارسطو از اوقات فراغت منظور نظر داشته است هم ذوج بودن آن با کار است و نه در مقابل کاربودن. این درست در مقابل مفهومی از اوقات فراغت قرار می گیرد که مربوط به تحولات بعد از صنعتی شدن و رشد نظام سرمایه داری است. بنابر این فراغت در دوره مدرن بتدریج در مقابل کار قرار می گیرد. یعنی ما در مقابل دستمزد فعالیتی می کنیم تا فراغتی داشته باشیم. بنابر این فرق است بین تلقی ما از اوقات فراغت در دوره مدرن که در بیشتر نوشته جات مربوط به اوقات فراغت در علوم اجتماعی آمده است : یعنی قراغت به معنی " فرصتی برای وقت آزاد " . ( ویلیامز ، 1976) در چنین تلقی، کار فعالیتی است که یه شما برای انجام آن پرداختی صورت می گیرد اما فراغت صرف زمانی است که اجباری در انجامش نیست و پولی هم در قبال آن دریاقت نمی کنید. بعدا نشان خواهیم داد که در دوره جدید تا چه حد چنین تعریفی از اوقات فراغت تنها ساده انگاری بیش نیست و بررسی های تجربی را از عینیت دور می کند. به عبارت دیگر رابطه کار و فراغت براحتی رابطه ای متجانس محسوب نمی شود و براحتی نیز غیر متجانس نیست. بلکه رابطه ای است که با تحولات اجتماعی و اقتصادی در حال تحول بوده است. آنچه که این مقاله بطور مشخص دنبال می کند بررسی تحول مفهوم اوقات فراغت در سه مرحله ماقبل مدرن ( دوران باستان ) ، دوره مدرن ( انقلاب صنعتی و صنعتی شدن ) و دوره مدرنیته متاخر ( دوران جهانی شدن ) است. در هر یک از این دوره ها نگرش گروه های مختلف مردم در جوامع گوناگون به اوقات فراغت متفاوت بوده است که این ناشی از تحولات در عرصه ساخت اقتصادی است. در دوره مافبل مدرن اوقات فراغت بخشی از زندکی فرهنگی بوده است. اما در دوره صنعتی فراغت به واقع مشکل جامعه صنعتی تلقی می شده است چون بطور مشخص فعالیت های فراغتی ماقبل مدرن فعالیت هایی غیر مولد تلقی شدند. نظم توسعه صنعتی اولیه در بیشتر جوامع فراغت را بالقوه مشکل جامعه صنعتی می پنداشت و لذا گسترش آن را بر نمی تابید. آنطور که در بخش بعد بررسی خواهد شد چنین نگرشی به اوقات فراغت بر اساس تفسیری خاص از اوقات فراغت در جامعه ماقبل مدرن بود. یعنی اینکه اگر کارگر صنعتی به مانند جامعه و فرهنگ ماقبل سرمایه داری و صنعتی زمانی را به اوقات فراغت بپردازد نظم نیروی کار و تولید در خطر قرار خواهد گرفت. برای همین بود که فرهنگ اوقات فراغت و تفریح سنتی مورد حمله قرار گرفت تا به حاشیه رود. ( تامسون ؛ 1967) در حقیقت می توان گفت فعالیت فراغتی در اوایل رشد دوره صنعتی مدرن حوزه تضادهای سیاسی و فرهنگی و اجتماعی بود که به شکل ستیزاتحادیه های کارگری و مدیریت کارخانه ها و کارفرماها تجلی می یافت. اما به تدریج که ساخت اقتصادی تغییر کرد و بازارهای مصرفی تشکیل شد حوزه های فراغتی برای اقشار مختلف شکل یافت. بنابر این می توان تحول در مفهوم اوقات فراغت را همگام در تحول در ساخت های اقتصادی که پیامد ظهور حوزه ستیز است نیز جستجو کرد. بر این اساس در جامعه مصرفی امروز نمی توان همان تعریفی را از اوقات فراغت بکار برد که در آغاز جامعه صنعتی و یا در جامعه کهن و باستانی بکار می رفت ، چون ویژگیهای جامعه مصرفی ماهیتا با انواع جوامع گذشته متفاوت است.
اوقات فراغت در عصر باستان : تصحیح یک قضاوت تاریخی
با گسترش انقلاب صنعتی بخشی از اهداف طبقه کارگر و جنبش کارگری حق برخورداری از اوقات فراغت و رفتن به تعطیلات بود که از طریق اتحادیه های کارگری تحت عنوان مرخصی با استفاده از حقوق و دستمزد دنبال می شد. به قول آدرنو اصطلاح اوقات فراغت یا داشتن وقت آزاد در همین دوران باب شد یعنی فراغت خاطر و داشتن زندگی راحت و بی دغدغه. (آدرنو، 1379 ، ص 27) البته جنبش طبقه کارگر یا جنبش کارگری در ابتدا بیشتر اوقات فراغت را با پول در تنش می دیده است ( کراس ، 1986) . لذا در تاریخ کارگری مساله گرفتن استفاده از تعطیلات و داشتن اوقات فراغت با دریافت پول در دستور کار این جنبش قرار گرفت. کاهش ساعات کار و حق استفاده از مرخصی با حقوق از دستاوردهای اتحادیه های کارگری در غرب در اوایل دهه 1930 در غرب بود. این مساله با رشد جنبشی همزمان است که با زبان کمبل به آن می توان جنبش رشد اخلاق مصرفی نام داد. ( کمبل ، 1983 و 1987 ) کمبل با استفاده از واژه های وبر در کتاب " اخلاق پروتستانتیسم و روح سرمایه داری " اخلاق مصرف را در مقابل اخلاق تولید می گذارد، یعنی اینکه مصرف زمان دیگر ضد ارزش تلقی نگردد. بهر حال تمامی حقوقی که کارگران مطالبه کردند در پی جنبش اوقات فراغت تقاضا شد. به عبارت دیگر افزایش استفاده از مرخصی همراه با حقوق برابر است با رشد صنعت فراغت. یعنی سیطره جادویی که در آن مردم ، خود حداقل تصور می کنند که بر اساس اراده آزاد خود عمل می کنند. در نقد صنعت فراغت به عنوان توطئه کالائی شدن فراغت در دینای سرمایه داری آ درنو این استدلال را مطرح می کند که خود این اراده توسط همان نیروهایی شکل می گیرد که
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
آشنایی با مفهوم
صادرات و بازاریابی
و
برخی اصطلاحات بازرگانی
مقدمه :
در برنامه سوم و چهارم ، صادرات به عنوان یک عنصر موثر و کلیدی در توسعه اقتصادی کشور محسوب شده است و بر آمادگی زیرساختهای فرهنگی و اجتماعی جهت بکارگیری استراتژی های صادراتی تأکید گردیده است .
توسعه صادرات و ورود صحیح به بازارهای جهانی و حفظ شرایط ماندگاری در آن حاصل نمی شود مگر با ایجاد یک راهبرد مشخص و پایدار صادراتی که بصورت قانون غیر قابل تغییر درآمده و هر کدام از دستگاههای اجرایی مرتبط با امر صادرات و همچنین اتحادیه ها و تشکلهای صادراتی و سازمانهای خدمات رسانی تجاری از قبیل بانکها ، بیمه ، حمل و نقل و . . . به وظایف خود به خوبی عمل نمایند و در جامعه نیز آمادگی فرهنگی تولید بهترین کالا برای صادرات بوجود آید .
در این گزارش بطور مختصر و مفید به مفهوم صادرات و بازاریابی می پردازیم با این شعار که :
« در دنیای آینده ، بازاریابی جهانی و جهان بازاری شدن ملاک عمل قرار می گیرد . »
تعریف صادرات :
صادرات عبارتست از ارتباط و کارکردن با بازارهای حرفه ای و حرفه ای های بازار در آن سوی مرزها .
صادرات نقطه آغاز ارتباط برقرار کردن با دیگران است . صادرات برای رشد و توسعه اقتصادی کشور است که از فروش تولیدات یا خدمات به کشورهای دیگر برای کسب درآمد ارزی حاصل می شود و در برقراری موازنه تجاری وایجاد تعادل اقتصادی کمک شایانی می نماید .
شرایط صادرات :
اولین شرط صادرات ، تسلط بر مهارتهای ارتباطی با انسانها و گروههای خارجی است .
دومین شرط صادرات کار کردن است – کار به مفهوم جهانی یعنی هدف گرا کار کردن .
سومین شرط صادرات ، پیکار نمودن در میدان رقابت است .
چهارمین شرط صادرات ، پشتکار داشتن در امر صادرات است .
اصول و قواعد صادرات
یکی از قواعد و مقررات صادرات شناخت اصول و ضوابط حرفه ای و بین المللی بازار است .
بازار سه اصل دارد :
هیچ چیز ثابت نیست .
هیچ کس کامل نیست .
هیچ چیز مطلق نیست .
حرفه ای های بازار پنج ویژگی دارند :
تخصص داشتن علمی ، اخلاقی ، رفتاری و کاری در امر صادرات
تعهد داشتن به صادرات
تعلق داشتن به صادرات
تداوم داشتن در امر صادرات
تحول داشتن در امر صادرات
صادرات نیازمند حرفه ای شدن است چون کل صادرات شکارگاهی است که به قدرت فرصتهایی بدست می آید برای شکار ، در بازارهای جهانی فرصتها به ندرت بدست می آید و به سرعت از بین می رود .
صادرات یعنی بازاریابی فرامرزی یعنی حرکت در آنسوی مرزهای ملی که از نظر فرهنگی ، اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی و اقلیمی با ما فرق دارند و لذا شیوه های برخورد ما هم باید متناسب با آن باشد .
اصول بازاریابی در تمام دنیا یکی است ولی شرایط محیطی و فرهنگی فرق دارد بنابراین
در بازاریابی جهانی نکات زیر را باید مورد توجه قرار داد :
تلاش برای متمایز ساختن محصول و شرکت
تولیدات انعطاف پذیر به جای تولیدات انبوه
سرعت و نوآوری در ارائه خدمات بهتر و بیشتر
بازار گرایی و توجه به نیازها و خواسته های روز بازار
تلاش برای ایجاد ارزش افزوده بیشتر نسبت به سایر محصولات رقبا
توجه به تشکل گرایی و هم گرائی در بازار
ارتباط نزدیک و دائمی با توزیع کنندگان و مشتریان
توجه به تحقیق و بررسی بازار به شکل های مختلف
حضور هدفمند در نمایشگاهها و انجام تبلیغات هدفمند
توجه به خدمات فراگیر ( خدمات قبل از فروش ، خدمات در جریان فروش و خدمات بعد از فروش )
مطالعه جدی در مورد بهره وری و مدیریت کیفیت و ا ستانداردهای بین المللی
آشنایی و استفاده از تکنیک های مدرن فروش از جمله E-Commerce
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مفهوم بارورسازی دینامیکی ابرها
واقعیت مفهوم بارورسازی دینامیکی عبارت است از بارورسازی ابرهای ابر سرد با مقادیر کافی هسته یخ یا خنک کننده به منظور انجماد سریع ابر،به علت بارورسازی،آب مایع ابر سرد به ذرات یخ تبدیل می شود،گرمای نهان را آزاد می کند.و شناوری را افزایش داده و بدین طریق حرکت صعودی ابر را تقویت می کند.در شرایط مناسب باعث رشد بیشتر ابر بخار آب بیشتر و بازده بیشتر بارندگی می شود.علاوه بر آن ،ایجاد بارندگی ممکن است سبب حرکت نزولی شدیدتر و فعل و انفعال با محیط همرفت فعال تری را ایجاد کند.
مفهومم بارورسازی دینامیکی اولین بار توسط سیمپسون در 1967 محک زده شد.فرضیه زنجیره وقایع در این آزمایشهای اولیه توسط وودلی و همکاران در 1982 تشریح و خلاصه شد.تعداد کمی از مراحل فرض شده در زنجیره وقایع در آزمایشهای گذشته بررسی یا تایید و توسط مدلهای عددی اثبات شده است.مشاهدات تجربی ،انجماد سریع ابرهای بارور شده را نشان داده اند و شواهدی دال بر رشد ابر به ارتفاعات بالاتردر نتیجه بارورسازی دینامیکی ارائه گردیده است بدلیل مشکل اندازه گیری و مستند کردن زنجیره واکنش های فرضی،آزمایشات اولیه شامل آزمایش FACE-1 و FACE-2 در زمره آزمایشات نوع جعبه سیاه قرار گرفته است
بعد از برخی نتایج دلگرم کننده اولیه،این مفهوم در بسیاری از پروژه ها بررسی شده است.نتایج آزمایشهای تگزاس نشان داد که بارورسازی با یدید نقره ارتفاع ابر را تا حدود 7% نواحی را تا 43% افزایش داد.با وجود این نتایج دلگرم کننده ،آنها سوالات جدیدی را نیز مطرح کردند.افزایش در ارتفاع قله ابر بطور قابل توجهی کمتر از فرضیه های اصلی یا یافت شده در آزمایشهای اولیه می باشد
در واکنش به این یافته ها فرضیه اولیه به منظور توضیح عدم افزایش در ارتفاع قله ابرهای بارور شده را تعدیل کردند.زمانی که یک ابر بارور نشده بتواند 5 مرحله شامل مرحله رشد کومه ای،مرحله باران ابر سرد ،مرحله بارندگی قله ابر ،مرحله حرکت نزولی و مرحله پراکندگی طی کند،ابرهای بارور شده چندین مرحله بیشتر سپری می کنند.دو مرحله اول همان مراحل قبلی هستند،مرحله سوم اثرات اولیه بارورسازی را بروز می دهد،و مرحله یخی شدن نام دارد.این مرحله همچنین شامل انجماد قطرات باران است که بعدا منجر به مرحله تخلیه می شود.
ادامه مراحل بعدی شامل مرحله نزول و ادغام،مرحله کومولونیمبوس رشد یافته و در پایان مرحله همرفتی پیچیده است.در مواردی که شناوری در مرحله یخی شدن نتواند آب را حمل کند پراکندگی رخ می دهد.
رزنفلد و وودلی در سال 1993 تعدیلهایی برای مدل مفهومی که در برگیرنده توجه بیشتر به فرایندهای خرد فیزیکی بود،پیشنهاد کردند. مدل مفهومی تعدیل شده مشتمل بر تولید و حمل جرم بارندگی بیشتر در منطقه بارور شده و بالای آن است که مهلت بیشتری برای توسعه مداوم ابر فراهم می شود. در مرحله بعد تخلیه جرم افزوده یافته باعث افزایش حرکت نزولی و بارندگی شده در حالیکه همزمان مهلت رشد اضافی در ناحیه ای که مقداری از گرمای نهان رها شده قبلی را حفظ می کند فراهم می شود.این مفهوم تعدیل شده فرض می کند که وجود قطرات بزرگی تعدیل شده فرض می کند که وجود قطرات بزرگی تبدیل سریع آب ابرسرد به یخ را در ابر سهولت می بخشد
با وجودیکه این مدل مفهومی پذیرفتنی است و زنجیره منطقی وقایع در افزایش بارندگی را ارائه می کند،به علت اینکه بسیاری از مراحل در زنجیره برای اندازه گیری خیلی مشکل است،این مدل مفهومی بسیار پیچیده می باشد.اگر یک ارتباط در فرایند نادرست باشد،ردیابی اثرات بارورسازی بسیارمشکل خواهد بود.بویژه در ابرهاهمرفتی که بطور طبیعی تغییر پذیری زیادی رانشان می دهند.آزمایشهای متمرکز برای جمع آوری اطلاعات همانند مطالعات مدلسازی برای اثبات و حمایت این فرضیه مورد نیاز است
با وجود اینکه افزایش بارندگی از ابرهای منفرد در یک مقیاس محدود مستند شده اند ولی شواهدی دال بر تاثیر بر روی بارندگی منطقه مستند نشده است بنابراین این روش برای افزایش بارندگی به منظور تامین منابع آب هنوز بصورت یک فن آوری اثبات نشده باقی مانده است.
بارورسازی ابر گرم اصطلاح ( بارورسازی جاذب الرطوبه) بسته به طراحی آزمایش ،نوع ماده بارورسازی مورد استفاده و نوع ابری که مورد آزمایش بوده است،معانی کمی مختلف از ابتدا بخود گرفت.در تمام موارد ،هدف نهایی افزایش بارندگی توسط عواملی می باشد که فرآیند همامیزی را افزایش دهد.وارد کردن مستقیم اندازه مناسبی از CCN که بتواند به عنوان نطفه های مصنوعی قطره باران مصنوعی عمل کند با استفاده از اسپد های آب ،محلولهای نمکی رقیق ،یا نمکهای پودر شده رایج ترین تکنیکهای بارورسازی جاذب الرطوبه بودند که در گذشته استفاده شدند.هدف اولیه وارد کردن نطفه های مصنوعی قطره باران (ذرات نمک با قطر بزرگتر از ?m 10 ) کوتاه کردن زمان عمل تعداد CCN در تعیین جمعیت اولیه قطرکهای ابر و بنابراین تسریع آغاز فرایند همامیزی است .این مفهومم قبلا در برنامه های ایالات متحده و سایر کشورها استفاده گردیده است و هنوز در کشورهای جنوب شرقی آسیا و هند مورد استفاده قرار می گیرد با وجود اینکه این فن آوری به طور گسترده در کشورهای بسیاری در جنوب شرقی آسیا استفاده شده است ،آزمایشهای آماری گذشته با وجود اینکه بعضی از آنها حاکی از اثرات مثبت بوده اند عموما بدون نتیجه بوده اند.نتایج مشاهدات و مدلسازی در مورد این که تحت شرایط معین طیف اندازه قطره (نطفه های مصنوعی) باروری بهینه،بارندگی در بعضی از ابرها می تواند افزایش یابد،حمایت های را جلب کرده ند.
نقاط ضعف این رهیافت این است که مقدار زیادی نمک مورد نیاز بوده و پخش نمک در نواحی در جریان ورودی به ابر مشکل می باشد.علاوه بر آن ،آهنگ رشد ذرات به قطرات باران بایستی به خوبی با نیم رخ جریان بالا و هماهنگ باشد و گرنه رشد آنها کارا نخواهد بود اندازه قطره باروری بهینه تابع سرعت صعود و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
مفهوم و تعاریف کارآفرینی
واژه Entrepreneur مشتق کلمه فرانسوی Entreprendre است که بمعنای متعهدشدن می باشد. کارآفرین کسی است که ایجاد موسسه جدید را تعهد می کند, آنراسازمان می دهد, سرمایه را جمع آوری می کند و تمام یا بخش عمده خطرات آنرا می پذیرد .
استیونسون، کـارآفرینی را فرایند خلق ارزش،همراه با منابعی منحصر به فرد جهت بهره برداری از یک فرصت می داند.
تیمونز کارآفرینی را توانایی خلق وساخت چیزی از هیچ چیز میداند این مفهوم یعنی شروع، انجام، دستیابی و ایجاد یک شرکت یا سازمان.
انواع کارآفرینی
بحث انواع کارآفرینی بحثی است که پس از وارد شدن کارآفرینی به حوزه مدیریت و سازمان در دهه های 1960 و 1970 مطرح شد. بدین جهت کارآفرینی به سه نوع کارآفرینی مستقل , کارآفرینی درون سازمانی و کارآفرینی سازمانی (شرکتی) تقسیم شده و در هر مورد تحقیقات فراوانی صورت گرفته است که بیشتر این تحقیقات حول تفاوت های کارآفرینان مستقل با کارآفرینان سازمانی و نیز راههای تسهیل ایجاد و رشد سازمانهای کارآفرین صورت گرفته است. محققینی همچون برگل مان به تشریح چگونگی ایجاد شرکتهای کارآفرینانه فرعی درچارچوب شرکتهای مادر پرداختند و معتقد بودند آنچه که بین تمامی انواع کارآفرینان بطور مشترک می توان یافت انجام یک فعالیت مخاطره آمیز می باشد و هدف از تعلیم فرایند کارآفرینی در سازمانها در واقع اولویت دادن به اقدام به فعالیتهای مخاطره آمیزی, نسبت به برنامه های جاری شرکت می باشد .
به طور کلی ادبیات کارآفرینی نشان می دهد که کارآفرینی در سه زمینه یا قالب ذیل شکل می گیرد:
1- در قالب افراد آزاد غیر وابسته به سازمان ( کارآفرینان شخصی-کارآفرینی مستقل )
Individual entrepreneurs - Independent entrepreneurship
2- در قالب کارکنان سازمان ( کارآفرینان سازمانی - کارآفرینی درون سازمانی )
Intrapreneurs- intrapreneurship( intrapreneuring)
-3 در قالب سازمان ( سازمان کارآفرین - کارآفرینی سازمانی)
Entrepreneurial Organizatron - Coporate entrepreneurship
کارآفرینی مستقل
آنچه در بحث کارآفرینی بیشتر مدنظر بوده و بیشتر به آن پرداخته اند بحث کارآفرینی مستقل است. کارآفرینی مستقل ( آزاد) فرایندی است که کارآفرین طی میکند تا فعالیت کارآفرینانه ای را بطور آزاد به ثمر رساند. اساساً سه انگیزه اولیه باعث می شود که کارآفرینان برای خودکار کنند که عبارتند از:
- نیاز به پیشرفت
- علاقه به آزادی و استقلال
- احتیاج به رضایت شغلی.
از سوی دیگر پاداشهای حاصل از کارآفرینی مستقل همچون رفاه اقتصادی و اجتماعی و شهرت و نیز شکل گیری بازارهای سرمایه بصورت یک صنعت نوین و تمایل آن به سرمایه گذاری مخاطره آمیز سبب شده تا کارآفرینان با سهولت بیشتری نسبت به گذشته برای تحقق فکرها و اجرای پروژه هایشان به منابع مالی دست پیدا کنند.
کارآفرینی درون سازمانی
از اوایل دهه هفتاد محققان صحبتهایی راجع به کارآفرینان سازمانی و مستقل به میان می آورند اما از سال 1985 که پینکات از ترکیب واژه های entrepreneurship و intra واژه intrapreneurship را ابداع کرد، کارآفرینی درون سازمانی رسماً تعریف و به ادبیات کارآفرینی وارد شد. پینکات می گوید: کارآفرینی درون سازمانی فرایندی است که کارآفرینان سازمانی از طریق آن سبب تغییر می شوند. کورن وال و پرلمن معتقدند که کارآفرینی درون سازمانی پروسه ای است که از طریق آن محصولات، فرایندها و ایده های جدید در سازمان به اجرا گذاشته می شود و توسعه می یابند. او می افزاید پروسه کارآفرینی درون سازمانی به کلی با پروسه کارآفرینی مستقل فرق دارد و تفاوت در وضعیت محیطی آنها برای هر یک مزیتها و اشکالاتی بوجود می آورد. اساساً کارآفرینی درون سازمانی و بالطبع کارآفرینان سازمانی، در سازمانهایی که شرایط و بستر سازمانی کامل و مناسبی برای کارآفرینی وجود نداشته باشد مورد تحسین قرار نمی گیرند و خوشایند آنها نیستند. لذا صرفاً وجود تعداد اندکی کارآفرین در سازمان دلیل بر نشانه کارآفرین بودن سازمان نیست. بلکه افزایش تعداد کارآفرینان، رضایتمندی آنان و وجود کارآفرینی گروهی در سازمان، بیانگر پیشرفت و ارتقا سطح کارآفرینی سازمان است. بنابراین نباید چنین تصور کرد که کارآفرینی درون سازمانی تنها در سازمانهای کارآفرین دیده می شود بلکه در سازمانهای سنتی و بروکراتیک(غیرکارآفرین) نیز می تواند اتفاق بیفتد، اما به قدری نادر است که نمی تواند سازمان را در محیط های پیچیده، پویا،رقابتی، و نامطمئن ، موفق و ابقا نماید.
لذا، فرق کارآفرینی درون سازمانی و کارآفرینی سازمانی در این است که کارآفرینی سازمانی شرایط و بستری را در سازمان فراهم می کند که اولاً هر شخص یا گروهی که بخواهد پروسه کارآفرینی درون سازمانی را طی کند بتواند سریع ، راحت و اثربخش آن را به اجرا درآورد و ثانیاً محرک، مشوق و آموزش دهنده افراد برای اجرای فعالیتهای کارآفرینانه باشد. شایان ذکر است که در ادبیات کارآفرینی، در بسیاری از موارد، کارآفرینی درون سازمانی و کارآفرینی سازمانی به یک معنی به کار رفته و مرز شفاف و دقیقی بین آنها ترسیم نشده است، اما هرچه پارادایم کارآفرینی گسترده می شود این مرز و تفاوت بارزتر می گردد.
مدل کارآفرینی درون سازمانی :
کوراتکو و همکارانش در سال 1993 (( مدل تعاملی کارآفرینی درون سازمانی)) را که براساس سه فاکتور مشخصات سازمانی، مشخصات فردی و حادثة ناگهانی و طی هشت گام انجام می پذیرد را ارائه نمودند که در ذیل به آنها اشاره می شود:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 74
فصل 13 مفهوم برنامه درسی و تاریخچه برنامه ریزی درسی
برنامه درسی (Curriculum)
برنامه درسی از نظر لغت از کلمه لاتین Currere به معنای راهی که باید طی شود گرفته شده است. از برنامه درسی تعاریف متعددی شده است که اینک به چند مورد آنها اشاره خواهیم کرد.
تعاریف مختلف از برنامه درسی از صاحبنظران
بوبیت: فعالیتهایی که کودکان و نوجوانان باید انجام دهند تا توانایی انجام فعالیتهای ضروری برای زندگی بزرگسالی در انها به وجود اید.
کازول و کمپ بل: برنامه آموزشی عبارت است از همه فعالیتهای که از سوی کودکان تحت راهنمایی و نظارت معلمان انجام می شود.
ماکنزی:
برخورد فراگیر با ابعاد مختلف که تحت هدایت مدرسه طرح ریزی شده است
تانر و تانر: تجربیات آموختنی و نتایج مورد نظر به صورت طرح ریزی که از طریق بازسازی منطقی معرفت و تجربه، به منظور رشد دایمی یادگیرنده در زمینه شخصی و اجتماعی، تحت نظارت مدرسه تدوین شده است.
دال: محتوا و جریان رسمی و غیر رسمی که از طریق ان فراگیر معلومات و روش فهمیدن را تحت نظارت مدرسه کسب می کنند، مهارتها را فرا می گیرد و نگرش و ارزش گذاری و ارزشها را تغییر می دهد.
اسمیت، استانلی و شورز: تنظیم تجربه های مهم که در مدارس برای عادت دادن کودکان و نوجوانان به فکر کردن و عمل نمودن گروهی در نظر گرفته و اجرا می شود.
خانم تابا: یک برنامه آموزشی بیش از هر چیز به نحوه آماده ساز نسل جوان یک جامعه به صورت افرادی سازنده و مفید برای آن جامعه تلقی می شود.
سیلور و الکساندر: برنامه آموزشی در حقیقت نقشه ای است که در آن فرصت های مناسب یادگیری برای افراد تحت تعلیم فراهم می شود.
بعضی از مفاهیم از برنامه درسی
پهلوی هم گذاردن دروس
جدول زمانی ساعات دروس
تهیه و تنظیم فهرست مندرجات برای یک یا چند درس
تهیه و تنظیم محتوا و مواد آموزشی برای یک یا چند درس
تهیه و تنظیم رئوس مطالب یک یا چند درس
فهرست دروس لازم برای گذراندن یک دوره تحصیلی
به طور کلی می توان تعاریفی که از برنامه درسی شده است در دسته های زیر تقسیم کرد.
1- برنامه درسی به عنوان محتوا: تعریف سنتی از برنامه درسی است. این مفهوم هر چند امروزه چندان متداول نیست ولی هنوز مورد استفاده قرار می گیرد، این تعریف بسیار محدود است. زیرا بسیاری از عناصر دیگر برنامه درسی را مورد توجه قرار نداده است. دولین (Delvin) و وارناک (Warnock) برنامه درسی را این چنین تعریف کرده اند.
2- برنامه درسی به عنوان تجربه ها:برنامه درسی به عنوان تجربه ها، شامل مفهومی از برنامه درسی است که اغلب در فعالیت های پیشرفت گرایان مشهود است. دال، کازول و کمبل، اسمیت و تانروتانر چنین تعریفی از برنامه درسی کرده اند.
انتقادی که از این نوع تعریف شده این است که گستردگی قلمرو، می تواند مغایر هدف تعریف واژه برنامه درسی باشد.
3- برنامه درسی به عنوان طرح یا نقشه: از مهمترین حامیان این دیدگاه«سیلور و الکساندر» و « مک دونالد» می باشند اینان برنامه درس را طراحی برای تدارک مجموعه ای از فرصت های یادگیری برای افراد تحت تعلیم قلمداد می نمایند.
نتیجه گیری: اگر به تعاریف مختلف برنامه درسی توجه کنیم می بینیم هرکدام در نوع خود جامع نیستند. به طوری که بعضی از آنها به روش تاکید کرده اند. مثل تعاریف دال (Doll) کازول و کمپ بل و لوی. بعضی از تعریف ها به محتوا و هدف بیشتر تاکید کرده اند. مانند تعاریف تابا (Taba) و تانرو تانر (Tanner and Tanner) و سیلور و الکساندر بیان کرده اند. شاید بتوان برنامه درسی را به این شکل تعریف کرد که جامع تر از تعاریف گذشته باشد.
«برنامه درسی به محتوای رسمی و غیر رسمی، فرایند محتوا، آموزش های آشکار و پنهان اطلاعات می گردد که به وسیله آنها فراگیر تحت هدایت مدرسه، دانش لازم را به دست می آورد، مهارتها را کسب می کند و گرایشها ، قدرشناسی و ارزشها را در خود تغییر می دهد»
تاریخچه برنامه ریزی درسی
بابیت (Bobbit) به دلیل انتشار اولین کتاب با عنوان برنامه درسی در سال 1918 نامش تداعی کننده آغاز فعالیت رسمی حوزه برنامه درسی به عنوان یک رشته نظامند مطالعاتی است. در واقع برنامه ریزی درسی به عنوان یک حوزه تخصصی عملاً در اوایل قرن بیستم توسط فرانکلین بابیت (بوبیت) متولد گردید. پس از آن مسائل این حوزه توجه بسیاری از صاحبنظران تعلیم و تربیت را به خود معطوف ساخت. دومین اثری که در حوزه برنامه ریزی درسی انتشار یافت «ساخت برنامه درسی» نام داشت. که توسط چارترز (Charters) به رشته تحریر در امد. دهه های 1930 تا 1950 را باید مقطعی به شمار آورد که اندیشه های دیویی در باب برنامه درسی بیش از هر زمان دیگر در صحنه های علمی و تعلیم و تربیت رواج یافت. نفوذ گسترده تایلر مرهون کتابی است که در سال 1949 منتشر شد. این کتاب که «اصول اساسی برنامه درسی و آموزشی» نام داشت، پس از کتاب «دمکراسی و تعلیم و تربیت دیویی» رتبه دوم را از نظر نفوذ و تاثیرگذاری بر تفکر و جریان عمل برنامه ریزی درسی احراز کرد.
سال 1957 یعنی سال پرتاب سفینه اسپوتینک ، نیز سال مهمی در تاریخچه برنامه ریزی درسی است. چرا که به واسطه آن رواج بی سابقه فعالیت های ناظر به طراحی برنامه های درسی جدید- بویژه ریاضی و علوم گردید.