لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
ظهور دانشگاه کارآفرین و مفهوم کارآفرینی
طی سالهای اخیر ورود جوانان جویای کار و کاهش تقاضا برای نیروی کار بحران اشتغال را در کشور تشدید نموده است که باید به صورت بنیادی مورد توجه دولتمردان قرار گیرد . در این بین ورود دانشگاهیان به این حیطه نیز می تواند بسیار مؤثر باشد. رویارویی صحیح و تدابیر خاص برای حل معضل بیکاری مبتنی بر پژوهش و مطالعه ضرورت دارد با توجه به میزان رشد جمعیت در دو دهه گذشته بیکاری را می توان مهمترین چالش اجتماعی چند دهه آینده به حساب آورد . پیامدهای این بحران گسترش فقر و افزایش پدیده های ناگوار اجتماعی است . پرداختن به بحث کار آفرینی (با توجه به این امر خالی از لطف نیست هر چند که در خصوص ماهیت و مفهوم آن عدة انگشت شماری از دانشمندان به آن پرداخته اند بنابراین تعریف استانداردی برای آن وجود ندارد . جلیل صمد آقایی در کتاب سازمان های کار آفرینی در ضمن گرد آوری مفهوم کار آفرینی از دیدگاه دانشمندان ، مهمترین تعریفها را به شرح زیر ارائه نموده است :
پروسة ایجاد ثروت
پروسة تخریب خلاق
پروسة هدایت به خلق سازمان جدید بدون توجه به نوع پتانسیل سازمان
توسعة موقعیتها و اقدامهای نوآورانه همراه با خطر چه در سازمانی که قبلاً تاسیس شده یا به صورت آزاد و مستقل روش اداره ای است که فرصتها را بدون در نظر گرفتن منابع موجود و قابل کنترل فعلی تعقیب می کند .وظایف ، فعالیتها و اعمالی که برای تحقق فرصت شناخته شده و ایجاد سازمانی مناسب با آن کمک میکند
پروسه ای فراتر از شغل و حرفه بلکه کار آفرینی یک شیوة زندگی است . کار آفرینی را در کل می توان ایجاد کسب و کارهای نوآورانه تلقی کرد . فعلاً در کشور ما نظام آموزش دهندة دانشگاهها ، افرادی را پرورش می دهد که فقط می توانند شکافهای شغلی بسیار تعریف شده را پرکنند و بنابراین باید حرکتی عظیم در راستای تولید کار آفرینان در دانشگاهها به عنوان قطب علمی کشور صورت گیرد که این به معنای اتصال دانشگاه با صنعت و فن آوری است کارآفرینان باید فرصت شناس باشند نظام آموزشی دانشگاه مبتنی بر یادگیری نیست ، آموزش مبتنی بر تعلیم است و این خود عاملی بر ای عدم پرورش افراد کار آفرین است .
فرد کار آفرین کسی است که توانایی تشخیص و ارزیابی فرصت های کسب و کار دارد و می تواند منابع لازم را جمع آوری کرده و از آنها بهره برداری نموده و عملیات مناسبی را برای رسیدن به موفقیت پی ریزی کند . (مردیث ، 1371 ).
پدیدة کار آفرینی ابعاد گسترده ای داشته ، گرد هم آوردن منابع تکنولوژیکی ، فنی و آموزشی و مالی را در بر دارد . دانشگاهها می توانند بخشی از فعالیت خود را به پرورش کار آفرینان تخصیص دهند . هر چند دانشگاه می تواند فقط به تولید و عرضة فن آوری و دانش بسنده کند و آن را در اختیار دانشجویان و جامعه بگذارد ، اما این به معنای موفقیت نیست اگر این فن آوری بدست آمده را در جامعه بکار گیرد و آن را در اختیار کار آفرینان بگذارد به معنای دیگر جنبة عملی این فن آوری را نیز خودش تا حدودی عهده دار باشد ، به موفقیت علمی و عملی تواماً دست یافته است . دانشگاه می تواند افقها و فرصت های بهرهوری فن آوری را برای افراد ترسیم نماید و آنها را در جهت استفاده هدایت کند . نگاهی که دانشگاه نسبت به فن آوری دارد نباید صرفاً خود فن آوری باشد بلکه کار آفرینی را در جهت استفادة بهینه و اشتغال زایی برای جوانان در بحث توسعة فن آوری در نظر داشته باشد .به این دلیل مسئولین دانشگاه به تنهایی نمی توانند عهده دار چنین مسئولیت خطیری شوند در بحث کار آفرینی میتوانند جنبة ارشادی و اغنایی افراد را ایفا کنند چون در کشور ما هنوز پدیدة کار آفرینی به صورت گسترده عملی نشده است ، مردم به یک نقش هدایتی نیازمندند که در عرصة عملی فن آوری پیش قدم شوند .
از آنجایی که در بخشهای خصوصی و صنعتی امکان ریسک بسیار بالا است دانشگاه می تواند به عنوان حوزة دولتی حامی مردم شود تا با ایجاد محیط رقابتی فناوری فرصت بیشتری برای رشد پیدا نماید ایجاد مؤسسات و شهرکهای تحقیقاتی، پژوهشی وابسته به دانشگاهها می تواند بسیار مؤثر باشد چرا که دانشجویان و فارغالتحصیلان در محیط و بستری علمی تحقیقاتی قرار می گیرند که می توانند آنچه در این دانشگاه آموخته اند در معرض حضور قرار دهند. در حقیقت به بیانی زیباتر آنچه را که بالقوه دارند در این مسیر بالفعل نمایند . می توان امیدوار بود که با شناخت دقیق این عمل وبا توجه به ظرفیتها و محدودیتهای کشور از لحاظ کار آفرینی و میزان بهره برداری از عوامل و منابع پایه ای تولید بتوان تصمیمها و سیاست گذاری های مفید و مؤثر تری برای مقابله با بحران بی کاری اتخاذ نمود . ضرورت کار آفرینی در دانشگاهها: بعضی از صاحبنظران* معتقدند که فناوری پیشرفته محصول کار آفرینی است . هر مدیر کار آفرین می کوشد از پیشرفته ترین فناوریهای قبلاً خلق شده در کار خود بهره جوید . اما حاصل فعالیت او نیز خود به ابداع فناوری جدید تری می انجامد . فناوری دارای سه بعد (دانش ، ابزار و روش ) است. تحول در هر یک از این ابعاد منجر به تحول در فناوری می شود . به عبارت دیگر تغییر هر بعد به طور طبیعی ابعاد دیگر را نیز متناسب با خود تغییر می دهد . فناوری همانند مثلثی است که دارای سه وجه دانش ـ روش ـ ابزار است . تحول در هریک از ساق های مثلث ، دو ساق دیگر را نیز متحول می کند . هر اقدامی که یکی از ابعاد این مثلث را تحول بخشد کار آفرینی تلقی می شود .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 21 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه:
مفهوم جوانی و نوجوانی
نوجوانی به دوره گذرا از کودکی به بزرگسالی اطلاق می شود و معرف تغییر عمیقی است که کودک را از بزرگسال جدا می سازد. این دوره مرزهای سنی مشخصی ندارد و بسته به افراد و جوامع گوناگون متغیر است. در این دوره، نوجوان به بلوغ جنسی دست می یابد و هویت خود را جدا از هویت خانوادگی بنا می نهد. نوجوانی به منزله دگرگون شدن است و نوجوان در این دوره دائما در حال تغییر و تحول است. به همین دلیل، بلوغ یکی از موارد همگانی رشد نوجوانی است و از دیدگاه زیست شناسی، روان شناسی، فرهنگی و اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است.
قسمتی از بلوغ یا نوجوانی، تحت تاثیر عوامل درونی و قسمت دیگر آن تحت شرایط محیطی است که فرد در آن رشد می یابد. این دوره، نوجوانی زمانی را برای کسب مهارتها و آماده شدن برای آینده در اختیار نوجوان می گذارد. اما در عین حال، دوره ای آکنده از تعارض و نوسان بین وابستگی و استقلال است. بنابرای، می توان گفت که نوجوانی مرحله پر کشمکش و دشواری در زندگی است. نوجوان در سالهای اول نوجوانی، با تغییرات جسمی، جنسی، روانی، اجتماعی و شناختی مواجه است. همزمان با گذراندن بلوغ جسمانی، همسالان است و با همه این تغییرات می کوشد هویت خود را کسب کند.
آرندلدگزل فرآیند رشد انسان را از تولد تا 16 سالگی می داند. او افراد 16 ساله را چنین توصیف می کند: «به طور کلی تحمل بیشتری دارند ... تقاضای دوستان را معمولا بر تقاضای خانواده ترجیح می دهند ... روابط با خانواده بهبود می یابد. بحث و مجادله کمتر می شود. احساس خونسردی و استقلال آنها بیشتر می شود. به نظر گزل عوامل طبیعی (عمدتا خانواده و مدرسه) در تعیین تفاوتهای فردی مهم اند. با این حال، معتقد بود که این اثرات محیطی هیچگاه بیشتر از اثرات وراثت و جنبه های زیستی نیست.
براساس تعریف مرکز آمار دبیرخانه سازمان ملل، جوانی به گروه سنی 15 تا 24 سال اطلاق می شود. با وجود این، تفاوتهایی در تعریف جوانی وجود دارد. طبق تعریف انجمن حمایت از حقوق نوجوان، نوجوان فردی است که کمتر از 18 سال دارد. علی رغم تعریف دبیرخانه سازمان ملل از جوانی، این واژه در نقاط گوناگون جهانی معانی متفاوتی دارد که تنها به سن زیستی و حیاتی اشاره نیم کند. بنابراین، تعریف جوانی با حقوق و مسئولیتها نیز ارتباط دارد و جوان فردی است که هنوز مشغول تحصیل است، شغلی ندارد و احتمالا تشکیل خانواده نداده است.
عنوان:
مشکلات جوانان
جامعه و مدارا با جوان
هیچ جامعه ای ناهنجاری مطلق جوانان را تحمل نمی کند؛ ولی در مواردی که جنبه حاد ندارد، با جوانان مدارا خواهد کرد و این مدارا تا آنجا که نظم و حیات اجتماعی را به مخاطره بیفکند، ادامه می یابد.
عوامل موثر در مدارا عبارتست از:
الف) مقتضیات اجتماعی: در بررسی این مفهوم به سه عنوان سن اجتماعی، دوره بحران و وضع گروهی اشاره می کنیم.
1- سن اجتماعی: درجه مدارای هر جامعه نابهنجار شکنان به سن آن جوامع بستگی دارد. برای مثال، انگلستان با سیاست مصالحه خود ما با جوان کمونیست مدارای بیشتری داشته است تا آمریکا که به واسطه هراش از نفوذ کمونیست در دوران جنگ سرد به طوری جدی با آنان مخالفت می کرد به همین سبب فرو پاشی روسیه شوروی را موفقیت بزرگ برای نظام سرمایه داری تلقی کرد.
2- بحران دوره: در دوره های بحرانی برخی هنجارها آنقدر اهمیت پیدا می کنند که سایر هنجارها را تحت الشعاع قرار می دهند و جوان، هنگام قصور در مورد آنها با واکنش جدی مواجه نمی شود.
3- وضع گروهی: هر چه گروه کوچکتر باشد، مدارای گستری با جوانان خود دارد چنانچه در شهر با جوانان خاصی از روستا بیشتر مدارا می شود.
ب) نفوذ خاص و هنجار شکن: این عامل هم خود بر اساس دو عامل ارزش اجتماعی جوان و حرفه او مشخص می شود.
پ) نوع و چگونگی هنجارها چون همه هنجارها ارزش یکسانی ندارند جامعه بسته به آن که جوان چه هنجاری را زیر پا نماده است یا می نهد با او مدارا می کند.
هنجار شکنیها
اصولاً افرادی که توان سازگاری با محیط اجتماعی پیرامون خویش را ندارند، افرادی نا هنجار تلقی می شوند هنجار شکنی دلایل فراوانی دارد و راههایی برای مبارزه با جوانان هنجار شکن وجود دارد ولی باید یادآور شویم که تمام هنجار شکنان را جوانان ناباب و بیمار تشکیل نمی دهند در طول تاریخ اشخاص هنجار شکن فراوانی بوده اند که هنجارهای جامعه را تغییر داده اند و فصل تازه ای در تاریخ گشوده اند برای مثال، نیوتن فردی گوشه گیر و از نظر ظاهری نا هنجار بود و همیشه مورد تمسخر اطرافیان قرار می گرفت برخی جوانان، قیود جامعه و هنجارهای آن را بی چون و چرا نمی پذیرند ولی اکثراً اینگونه نیستند و خود را قربانی قوانین جامعه می کنند.
کجروی اجتماعی: از میان جوانان نا هنجار، کسی که رفتار نا هنجارش ویرگاهی دوام آورد کجرو یا منحرف است و رفتارش را کجروی یا انحراف اجتماعی می خوانیم. کجروی اجتماعی مفهوم بسیار وسیعی دارد و به طور کلی می توان آن را به سه بخش تقسیم کرد:
1- روان رنجوری: که در بی عدالتیهای جامعه ریشه دارد و به همین سبب، گروهی از آن، تحت عنوان جامعه رنجوری یاد می کنند. رفتار جوان منحرف تنها از نظر جامعه ضد ارزش است و خود او آن را ناپسند نمی داند یا بنا بر جبر زمانه، به آن اهمیتی نمی دهد. مانند گروه معتادان و دزدان.
حوادث خطیر زندگی: جوانان بالغ با وجود نوابیهایی که در حفظ خود از تاثیرات نا گوار دارند، به واسطه محدودیتهایی که برای بیان احساسات خود دارند قادر به رفع تمام مشکلات روانی خویش نیستند . بخصوص، اگر زمینه کودکی نا مناسب داشته باشند در کشاکش گرداب حوادث در می مانند و زمینه مناسبی برای بروز بیماری پیدا می کنند مثل خود کشی که امروز آمار زیادی از مرگهای نا هنگام را به خود اختصاص داده است پیشینه خود کشی به قدمت و پیشینه خود انسان است و در سراسر تاریخ مکتوب بشری از آن یاد شده است رایج ترین بیماری از نظر اقدام به خود کشی بیماری افسردگی است باید دقت کرد که در حالت افسردگی جوان در یک وضعیت فوق العاده تصمیم می گیرد بنابراین از کنار نژندیها و پرسشهای روحی نباید بی اعتنا عبور کرد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 19 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بسمه تعالی
فهرست مطالب
چکیده
مفهوم مالیات
انواع مالیات
مفهوم ارزش افزوده و مالیات آن
قانون مالیات بر ارزش افزوده از مهرماه تا مهرماه
مزیت های مالیات بر ارزش افزوده
موانع و معایب اجرایی
نقش رسانه ملی
منابع
چکیده
همه دولتها برای تأمین هزینههای خود از منابع مختلف، درآمد ایجاد میکنند که دیرین ترین مورد آن به "مالیات ستانی" اختصاص دارد.
در طول تاریخ حیات اقتصادی دولتها، منابع درآمدی به تدریج افزایش یافته است و امروزه بخشی از درآمدهای دولت در کشور ما از طریق استقراض از بانک مرکزی، فروش نفت خام و فروش خدمات مختلف مانند خدمات پستی، حمل و نقل و انحصارهای دولتی و در حال حاضر درآمدهای ناشی از واگذاری شرکتهای دولتی است. اما به اجماع اقتصاددانان و متخصصان مالیه عمومی ؛ "مالیات ستانی" رکن پایدار درآمدی برای تأمین هزینه دولتهاست و دولتهای عقلگرا تلاش میکنند سایر منابع درآمدی را به سرمایهگذاری تبدیل کنند و به نسلهای آتی هدیه دهند.
در ایران هم دولت تلاش میکند با اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده؛ نظام مالیاتستانی و سیاستهای مالیاتی خود را بهینه کند.
در این نوشتار ضمن ارائه تعریف از مالیات و نظام مالیاتی کشور، اهداف و برنامههای قانون مالیات بر ارزش افزوده ، مزایا ، موانع و معایب اجرایی آن همراه با دلایل تعویق و همچنین رویکردهای اطلاع رسانی و رسانه ای به این موضوع بررسی می شود.
مفهوم مالیات
واژه مالیات از "مال" گرفته شده است و در معانى (اجرو پاداش) (زکات مال) (سرپرستى و چراندن گلههاى گوسفند) (در جریمهاى که حکومت به علت ارتکاب جرائم ویژه از مرتکبین مىگیرد) (باج) (خراج) و بالاخره مالى که دولتها به طور سالانه از شهروندان خود مىگیرند؛ به کار میرود. اما در اصطلاح اقتصاددانان جدید مالیات این گونه تعریف شده است: «مالیات مقدار پول و یا مالى است که شهروندان یک کشور طبق قانون به دولت خود مى پردازند تا در جهت اداره امور کشور تامین کالاها و خدمات عمومى و ضرورى تضمین امنیت و دفاع همگانى و عمران و آبادانى توسط دولت مورد بهره بردارى قرار بگیرد».
پایه مالیاتی و انواع مالیات
مبنای مالیات (پایه مالیاتی) : مبنای مالیات عامل متغیر یا هر مفهوم دیگری همچون درآمد یا دارایی است که طبق قانون بر آن، مالیات وضع میشود.
نرخ مالیات: درصدی از مبنای مالیات یا پایهی مالیاتی است که مبنای محاسبات مالیات مورد نظر قرار میگیرد، به عبارت دیگر نرخ مالیات در هر مبنا اندازه اخذ مالیات را با توجه به قوانین و آییننامههای مالیاتی دولتها درمبنای مورد نظر نشان میدهد.
انواع محاسبه نرخ مالیات به این شرح است:
نرخ مالیات تناسبی: نرخی که بدون توجه به تغییرات مبنای مالیات، همیشه ثابت است.
نرخ مالیات تصاعدی: برعکس نرخ تناسبی با افزایش مالیات مقدارش افزایش مییابد که لزوماً متناسب با افزایش مبنای مالیات نیست.
نرخ مالیات تنازلی: هرچه مبنای مالیات وسیعتر میشود، ازنرخ مالیات کاسته میشود.
مبلغ مالیات: مبلغی که برمبناهای مختلف تعلق میگیرد و از مؤدیان وصول میشود.
هرگونه افزایش درآمدهای مالیاتی با 3روش - افزایش نرخ مالیاتهای موجود و جاری- افزایش مبنای مالیاتهای موجود و جاری ازطریق حذف معافیتها و بخشودگیها و برقراری مالیات جدید امکان پذیر است.
انواع مالیات
1- مالیات بر درآمد شخصی؛ این مالیات ممکن است برانواع درآمد شخص یا برمجموع درآمد وی وضع شود. همه عواید شخص از منابع مختلف درآمد روی هم محاسبه میشود و معمولاً پس از کسر بخشودگیهای مقرر درقانون با "نرخهای تصاعدی" مشمول مالیات قرار میگیرد.
2- مالیات بر درآمد شرکتها؛ از مجموع عواید شرکت، مخارج و هزینههای مختلف کسر میگردد و درآمد ویژه باقی میماند که به نرخهای تصاعدی مشمول مالیات قرارمیگیرد.
3- مالیات بر دارایی؛ مالیات بر دارایی به انواع مختلفی مانند مالیات بر ارزش اراضی، مالیات بر ارث و نقل و انتقلات بلاعوض و مالیات نقل و انتقالات قطعی تقسیم می شود.
4- مالیات بر مصرف و فروش؛ مالیات برمصرف که نوعی مالیات غیر مستقیم است، روی قیمت کالاهای مورد مصرف عمومی کشیده میشود و از تولید کننده کالاها و خدمات مزبور وصول میشود. مالیات برمصرف جزئی از قیمت کالا را تشکیل میدهد به نحوی که معمولاً مصرف کننده نمیتواند تشخیص دهد چه مقدار از قیمت کالا بابت مالیاتی است که تولید کننده و یا فروشنده به دولت میپردازد.
مالیات برمصرف اغلب به کالاها و خدماتی تعلق میگیرد که درمقابل تغییرات قیمت حساسیت کمی دارند و به همین جهت این نوع مالیات یکی از منابع مهم درآمد دولت را تشکیل میدهد. کالاها و خدماتی که دراغلب کشورها مشمول مالیات برمصرف قرارمیگیرند عبارتند از: دخانیات، بنزین، قند و شکر و بعضی دیگر از کالاهای تجملاتی.
مالیات برفروش به کالاهایی تعلق میگیرد که درمرحله خردهفروشی به دست مصرف کننده میرسد. در این نوع مالیات فروشگاهها موظف هستند که مبلغ مالیات را مجزا از قیمت کالا حساب کنند و در یک رقم جداگانه به نحوی که مصرفکننده از مبلغ اطلاع حاصل کند، دریافت دارند.
5- مالیات بر ارزش افزوده (vat): به طورخلاصه مالیات بر ارزش افزوده نوعی مالیات غیرمستقیم عام بر عموم کالاها و خدمات (مگر موارد معاف) است که بهصورت چند مرحلهای از اضافه ارزش کالاهای تولید شده (ارزشی که درهرمرحله به ارزش کالا افزوده میشود) یا خدمات ارائه شده در مراحل مختلف تولید و توزیع اخذ می شود.
مالیات برارزش افزوده ؛ مالیاتی است که در طول فرآیند تولید و خدمات از محل تولید تا فروش کالا به مشتری نهایی، مرحله به مرحله گرفته میشود. نکته مهم آنکه چون جمع ارزش افزودههای بنگاههای اقتصادی در یک کشور برابر تولید ملی همان کشور است (معاملات واسطهای - کل معاملات - ارزش افزوده) بنابراین مالیات برارزش افزوده برابر مالیات بر تولید ناخالص ملی است.
پایه مالیات برارزش افزوده، تولید ناخالص ملی است. اکثریت بالایی از کشورهای پذیرنده مالیات بر ارزش افزوده، این مالیات را تا حد زیادی جایگزین مالیاتهای دیگر بخصوص مالیاتهای بر مصرف و فروش ساختهاند. باید توجه داشت که به علت گستردگی پایه مالیاتی در این نوع مالیات میتوان نرخ مالیاتی را در سطح پایین برقرار کرد. مالیات برارزش افزوده میتواند تا حد زیادی جایگزین مالیاتهای دیگر شود، همچنین امکان دارد این مالیات بخشی از فعالیتهای اقتصادی را که تحت پوشش قراردادن آنها با استفاده از سایر روشها مثل مالیات برفروش دشوار است پوشش دهد.
استفاده از این روش موجب کاهش مالیات مضاعف، کاهش فرارهای مالیاتی و کاهش وقفه زمانی پرداخت نیز میشود. این نوع مالیات به دلیل افزایش قمیت تمام شده فروش درمراحل مختلف ممکن است اثر تورمی داشته باشد، اما چنانچه با گسترش پایه مالیاتی نرخهای مالیات کاهش یابد، چندان به صراحت نمیتوان دراین خصوص اظهارنظر کرد. همچنین اثر این مالیات در درآمد گروههای کمدرآمد غیرقابل اجتناب خواهد بود. حتی اگر بر آخرین حلقه که خرده فروشی است برقرار نشود، انتقال مالیات به قیمت خرده فروشی قطعی خواهد بود در نتیجه گروههای با درآمد کم و متوسط نسبت به گروههای با درآمد بالا، سهم بیشتری از درآمدشان را بابت مالیات پرداخت میکنند.
مفهوم ارزش افزوده و مالیات آن
تعریف ارزش افزوده در همه کتب اقتصاد کلان مشترک و شامل "تفاوت ستانده و داده" است که در فرایند فعالیت اقتصادی ایجاد می شود و خود را هم به شکل "درآمد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
مفهوم برنامهریزی
هر کس در زندگی خواستهایی داردکه برای رسیدن به آنها طرحی میاندازد و تدبیری میاندیشد . خواستها و آرزوهای بعضیها برآورده میشوند ، خواستها و آرزوهای بعضی دیگر برآورد نمیشود . خواستهایی برآورد میشوند که اولاً مطابق با واقعیات ،و دور از تخیلات و رؤیاها هستند . ثانیاً، طرحها و تدابیر رسیدن به آنها با توجه به منابع ، امکانات ، و محدودیتها تهیه و یا اندیشیده می شوند . به این ترتیب ، طراحی و نقشه کشیدن برای نیل به هدفها را برنامه ریزی گویند ، نهایت این که بعضی برنامهها واقع بینانه طراحی می شوند و بعضی دیگر حالت آرزویی و خیالی دارند .
برای برنامهریزی تعاریف متعددی وجود دارد که هر یک از آنها بیانگر دیدگاه ویژه تعریف کننده و وابستگی او به حوزهی علم و دانش خود و یا گروههای خاص اجتماعی است مثلاً :
« برنامهریزی عبارت است از طرح تدابیری که بتوان به احسن وجه ( یا مناسبترین صورت ) ، از منابع موجود ( ممکن الوجود ) برای نیل به هدفهای مطلوب استفاده کرد .» یا « برنامهریزی فعالیت مستمری است که نه تنها به مقصد ، بلکه به روش وصول به آن ( مقصد ) و تعیین بهترین مسیر نیز توجه دارد .» یا « برنامهریزی تدابیر آگاهانهای است که از طرف مقامات دولتی برای تعیین هدفهای معین ، با توجه به روابط آنها با همدیگر ، و با در نظر گرفتن رشد متناسب و هماهنگ و بسیج همهی امکانات برای رسیدن به این هدفها اتخاذ میشود تا رشد اقتصادی و اجتماعی تمام جامعه در یک دوره معینی از آینده تضمین گردد.»
و سرانجام ، « برنامهریزی فراگردی است مداوم ، حساب شده و منطقی ، جهت دار و دورنگر ، به منظور هدایت و ارشاد فعالیتهای جمعی ، برای رسیدن به هدفهای مطلوب ».
به این ترتیب ، کار برنامهریزی ، همچنانکه یان تین برگن ، مؤلف کتاب « برنامهریزی مرکزی » متذکر شده است ، مشتمل است بر :
(1) پیش بینی و آیندهنگری است ، و بنابراین سازمان برنامهریزی باید به ابزارهای پیشبینی مجهز گردد.
(2) مشخص کردن هدفها و یا دادن محتوا به هدفهاست . از آنجائی که غالباً هدفهای سیاست ( اقتصادی آموزشی و ... ) از دولت و مجلس سرچشمه میگیرند ، به عبارت دیگر ، هدفها را دولتمردان ، که سیاست گذاران نامیده می شوند ، تعیین میکنند ،کار برنامهریزان محتوا بخشیدن به آن هدفها میباشد ، گرچه ، در مورد تعیین هدفها میان برنامهریزان اتفاق آرایی وجود ندارد . عدهای بر این باورند که کار برنامهریز بعد از تعیین هدفها به وسیله دولتمردان و سیاست گذاران شروع میشود ( مانند راسخ ) ، و عدهای دیگر بر این عقیدهاند که برنامهریزی جدا از تعیین هدفها نیست و برنامهریزان با توجه به طبیعت کارشان و اطلاعاتی که دربارهی توقعات و نیازها دارند ، هدفها را نیز باید تعیین کنند . آنچه واقعیت دارد این است که برنامهریز به کلیه مسؤلان ، دولتمردان، و سیاستگذاران کمک میکند تا تصمیمات آگاهانهتری را اتخاذ کنند.
(3) و سرانجام هر برنامهریزی مستلزم هماهنگی میان ابزارها ، عوامل و وسایل مختلف اجرای سیاست است .
مراحل برنامهریزی
برنامهریزی ، به طور اعم ، شامل مراحل زیر است :
تعیین وتصریح هدف(ها) ؛ یعنی پاسخ به این سوال که : برای چه چیزی باید برنامه ریخته شود؟
تهیه طرحها و تعیین فعالیتها؛ دراین مرحله طرحهای رسیدن به هدفها به دقت تهیه و تنظیم میشوند و براساس آن فعالیتهای مربوط به طور دقیق پیشبینی و مشخص میشوند.
انتخاب روشها از میان شقوق مختلف برای هماهنگ کردن وهدایت مسیر فعالیتها به سوی هدفهای تعیین شده .
تنظیم برنامه زمانی برای فعالیت ها.
به مورد اجرا گذاردن یا به مرحله عمل درآوردن طرحها.
سرانجام ، ارزشیابی از نتایج فعالیتها و تعیین میزان رسیدن به هدفها و یا مشخص کردن موانع و نارساییها ، و استفاده از نتایج ارزشیابی به عنوان بازخورد در برنامهریزی بعدی .
با توجه به مراحل یاد شده ، برنامهریزی درسی شامل مراحل زیر است :
(الف) تعیین هدفهای کلی و عینی ، که براساس متغییرات و عوامل خارجی ( خارج ازنظام آموزش و پرورش ) ، و با توجه به :
معرفت و دانش سازمان یافته ،
آرمانها ، ارزشها و نیازهای اجتماعی ،
نیازهای یادگیرندگان ،
فرآیند یادگیری ،
تعیین و تصریح می شوند.
(ب) طراحی حیطه برنامهها و برنامههای درسی ، که به وسیله گروههای مسول برنامهریزی درسی برای مدارس صورت میگیرند.
بدیهی است تصمیمات درباره طرحهای برنامهها با توجه به عوامل سیاسی و اجتماعی اتخاذ میشوند.
(پ) انتخاب و به مورد اجرا گذاردن روشهای آموزشی ، که معمولاً به وسیله گروههای آموزشی و معلمان مسئول صورت میگیرد . دراین مرحله ، معمولاً معلمان در انتخاب شقوق مختلف استفاده از منابع ، و وسایل ارتباط جمعی آزادی بیشتری دارند .
(ت) سرانجام ، ارزشیابی برنامههای درسی است ، که تصمیم درباره ی شیوههای ارزشیابی از پیشرفت یادگیرندگان به وسیله معلمان اتخاذ میشود و تصمیم درباره شیوههای ارزشیابی برنامههای درسی به وسیله گروه برنامهریزان گرفته میشود .
اکنون، به منظور آشنا شدن بیشتر با مراحل برنامهریزی درسی نمودار تصویری آن را در شکل (5) نشان میدهیم ، و بعداً نیز درباره هر یک از موارد آن به تفصیل سخن خواهیم گفت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 126
بررسی در خصوص مفهوم نظم عمومی
در حقوق بین الملل خصوصی
فهرست مطالب
عنوان صفحه
دیباچه 6
بخش اول: نظم عمومی در حقوق 11
فصل اول تاریخچه 12
فصل دوم: مبانی نظم عمومی 19
مبحث اول: نفی و اثبات مفهوم نظم عمومی 21
فصل سوم: تعریف نظم عمومی 24
مبحث اول: نظریه نوعی 24
مبحث دوم: نظریه شخصی 25
مبحث سوم: تعریف نظم عمومی در حقوق داخلی 28
مبحث چهارم: تعریف نظم عمومی در حقوق بینالملل خصوصی 30
فصل چهارم: نسبیت نظم عمومی 32
مبحث اول: از لحاظ زمان 32
مبحث دوم: از لحاظ مکان 33
فصل پنجم: منابع نظم عمومی 35
مبحث اول: منابع مدون نظم عمومی 35
گفتار اول- قانون 35
الف - مفهوم نظم عمومی مخصوص حقوق خصوصی است 35
ب- قوانین محلی یا درون مرزی 36
ج- همه قوانین راجع به نظم عمومی هستند 36
د- نظریه تفکیک قوانین 36
ه- قوانین راجع به نفع عمومی 36
و- قوانین آمره و ناهیه 37
ز- مفهوم نظم عمومی مخصوص حقوق بینالملل خصوصی است 37
گفتار دوم: قردادها و اساسنامههای بینالمللی 37
مبحث دوم: منابع غیر مدون نظم عمومی 39
گفتار اول: اخلاق حسنه 39
گفتار دوم: عرف و عادت 39
گفتارسوم: رویه قضائی 40
گفتار چهارم: رابطه نظم عمومی و الزام 41
فصل ششم: اقسام نظم عمومی 44
مبحث اول: از نظر رشتههای علم حقوق 44
مبحث دوم: از نظر روابط بینالمللی افراد 44
مبحث سوم: از لحاظ حدود تاثیر 47
مبحث چهارم: از لحاظ انواع قوانین 47
مبحث پنجم: از لحاظ تابعیت 48
مبحث ششم: از لحاظ مقامات تعیین کننده 49
فصل هفتم: نظم عمومی و اخلاق حسنه 51
مبحث اول: نظریه انفکاک 51
مبحث دوم: نظریه ارتباط 52
بخش دوم: نظم عمومی در حقوق بینالملل خصوصی 54
فصل اول: موقعیت نظم عمومی در حقوق بینالملل خصوصی 55
نظم عمومی در حقوق بینالملل خصوصی ایران 57
فصل دوم: نظم عمومی و اداره فردی در حقوق بینالملل خصوصی 59
تاثیر اراده خود در حقوق و حدود آن 63
الف: در حقوق داخلی 63
ب: از نظر نظم عمومی 63