لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
معماری کاخ ها و بناها در دوره اشکانیان (پارتیان):
قوم پارت یا پارتوا یکی از شعبه های نژاد آریایی ایرانی است در کتیبه داریوش اول هخامنشی بر بیستون سرزمین آنرا را((پرتو)) نامیده اند . این ناحیه از شمال خراسان و ماوراالنهر و همین نام بعدها به پهلو تبدیل گردید .(خراسان بزرگ شامل :خراسان فعلی ماورا النهر افغانستان کنونی می شده است.) پارتوا یکی از استانهای زمان هخامنشی بود. بنا بر گفته استرابو رهبر پارتها مردی بنام آرساکس (ارشک ارشاک) بود که بعدها نیای فرضی پادشاهان اشکانی پارت شد. پارتها حکومت ساقط شده هخامنشی را از جانشینان اسکندر مقدونی (سلوکیان) باز پس گرفتند . و توانستند یک دولت نیرومند و عظیم را برای مدت پنج قرن پایه گذاری نمایند.
***
پارتها در زمینه هنرها بویژه در معماری ابتکارات بدیعی داشتند آنها با برخوداری از پیشینه غنی دوباره به احیای هنرهای فراموش شده و یا تغییر یافته ایرانی پرداختند با فترتی که در هنر ایران پدیدار شده بود نه تنها احیاگر معماری و سنتهای گذشته ایران شدند بلکه تحول ملی عظیم در رمینه شهر سازی و معماری ایجاد کردند و در معماری دو عنصر نو ظهور افزودند یکی احداث گنبد بر روی بناهای چهار ضلعی (مربع شکل) از طریق فیل پوشها و دیگر توسعه ساختمان ایوان تاق دار . ایوان اتاق راستگوشه ای است با طاق بشکه ای که در قسمت پشت بسته بوده و در جلو-معمولا رو به بیرون یا حیاط قرار دارد-کاملا باز است. از زمان پارتها ایوان نقش مهمی را در معماری آسیای غربی باز می کند . منشا ایوان موضوعی است در خور اندیشه بعضی آنرا به درختان و شاخه های پوشیده با حصیر و گل و نیز به تاثیر اتاقهای بشکه ای منتسب می کنند . چنین بناهایی هنوز در طول رودخانه یا دریاچه هیرمند در شرق ایران و احتمالا در پیرامون دریاچه آرال در آسیای مرکزی دیده می شوند. این نواحی مناطقی هستند که پارتها از آن برخاسته اند و لیکن سابقه تاقهای آهنگ با انواع قوسها (نیم بیضی) از آثار معماری هفت تپه (ایلام میانی) آشنا شدیم و این نشانگر آن است که پارتها با توجه به شرایط زمانی و موقعیت مکانی دست به چنین ابتکاراتی زده اند.
متاستفانه علیرغم حاکمیت طولانی مدت پارتها اکثرا آثار آنها از بین رفته است.
زیرا عواملی مانند زلزله آب و هوایی و گستره وسیع امپراتوری تاثیر گذار در روند تخریب آثار معماری بوده اند. از اینها که بگذریم باید به این مسئله هم توجه کنیم که پارتها بناهای خود را بسیار ساده و با خشت خام ساخته اند. پی درگاههای این بناها که به مرور زمان ویران شده و گزند دیده است اگر با آجر یا سنگ ساخته شده بود بسیار بیشتر دوام داشت.
گاهی آجر هم به کار می بردند و آن برای ساختمانهای مهم همچون کاخ فرمانروایان و پرستشگاهها بود. سنگ هنگامی که به کار برده می شد که در محل موجود بود یعنی اصل استفاده از مصالح محلی و بومی بوده است و البته شرایط اقتصادی و وضع مادی هم بسیار تاثیر گذار بوده است و از طرفی در پهناوری بسیار شاهنشاهی پارت و گوناگونی سنتهای مردم ان باید ما را آگاه ساخته باشد که یک سبک معماری در سراسر این کشور نمی توانست باشد . اما با کاوشهایی که در مناطق مختلف صورت گرفته از آثار بجای مانده از دوره پارتها و آثار پس از آن به سبک سابق ساخته شده اند می توان سبک معماری و حتی ویژگیهای آنرا مشخص نمود از آن جمله:
-حداکثر استفاده از مصالح بوم آورد مثل پارتها استفاده از سنگگ لاشه خشت خام و پخته...
-استفاده بسیار خوب از تکنیک پیشرفته تاق و گنبد به خصوص گنبد با استفاده از مصالح بوم آورد.
- استفاده بسیار خوب از تکنیک پیشرفته تاق و گنبد بویژه گنبد با استفاده از مصالح بوم آورد.
-پرهیز نکردن از شکوه و ارتفاع زیاد.
-تنوع فوق آلعاده در طرحها .
-استفاده از ملات ساروج که به کمک آن توانستند فضاهای معماری وسیع را ایجاد نمایند.
پارتها شهرهای بسیار کهن را مانند بابل و اروک در اختیار داشتند و نیز شهر آشور با اینکه از نقشه چندان منظمی برخوردر نبودند اما پارتها شهرهایی را بنیاد گذاشتند که براساس نقشه دایره شکل بود که شهرهای مرو تیسفون و الحضر دارای چنین پلانی بودند. از فضای دایره وار می توان آسانتر از چهار گوش دفاع کرد و نیز با رو کشیدن آن هم آسانتر است . این شیوه شهرسازی تا زمان ساسانی و اسلام ادامه یافت. معمولا شهرهای پارتی دارای برج و بارو بودند باروهای شهر مرو از خشت خام بود با برج ها و کنگره های قائم الزاویه و سوراخهایی برای تیراندازی .
در درون شهرهای پارتی مهمترین ساختمان معمولا ارگ و پرستشگاهها بودند. برخی معتقدند هنر پارتی در حدود سال 250 ق.م پا به عرضه وجود نهاده اما باید آغاز آنرا از ابتدای پادشاهی مهرداد دوم (سال 203 ق.م) دانست. بطوریکه عنوان گردیده معماری را باید از اولین مکانهای استقراری پارتها آغاز کرد. در این بررسی ما به شرح جزئیات معماری بعضی از آنها می پردازیم.
آثار معماری شهرنسا:آثار و بقایایی که از نسا در نزدیکی شهر عشق در دوره پارتیان بدست آمده نشانگر این امر است که این شهر قدیمی ترین محل سکونت پارتها بوده است. بسیاری از بناهای یادبود با پلان های جداگانه مشخص شده است.
((نسا)) یا ((پارتانیسا)) شهری است که روی یک تپه کوچک طبیعی ساخته شده است. این ارگ (دژ) که براساس لوحی گلی که در آن پیدا شد مهرداد کرت نام داشت و توسط مهرداد اول ساخته شده است . دیوارهای بستر آن 20 تا 25 متر ارتفاع و 5 متر ضخامت داشت و با استفاده از گل ساخته شده بود و نمای آن را با آجر پوشانده بودند . ورود به ارگ از طریق پاگردهایی که در پی دیوارهای گرد شهر قرار داشت صورت می گرفت.
بناهای داخل ارگ شامل یک کاخ موسوم یه ((خانه مربع)) تعدادی معبد است. اتاق اصلی کاخ تالاری ستون دار به مساحت تقریبی 20 متر مربع بود. سقف آنرا با استفاده از تیرهای بزرگ روی چهار ستون بزرگ چهار پر (شبدری) که در واقع اتاق آنرا به سه راهرو تقسیم کرده بود پوشانده شده بود بخش مرکزی توسط تیرهای چوبی به صورت گنبدی کار شده که این روش را می توان اساسی برای گنبدهای ابداعی دوره پارتی دانست. سطوح دیوارهای این بنا به رنگ قرمز و سفید رنگ آمیزی به طور افقی توسط موادی از ظروف کوچک سفالی و به طور عمودی با ردیفهایی از نیم ستون که روی هر دیوار شش تا از آنها قرار داشت سرستونها به شیوه ستونهای کورنتی تزئین شده بود که این نشانگر نفوذ هنر هلنیسم به بخشهای آسیای میانه بوده است.
بخش اصلی یکی از معابد به شکل دایره و قطر آن 17 متر است این بنا نیز مانند تالار بزرگ کاخ آی خانوم فاقد ستون بود. از نحوه مسقف نمودن آن اطلاعی نیست ولی به نظر می رسد که از گنبد استفاده کرده باشند . این معبد هم مانند کاخ ها دارای رنگ آمیزی بود. دیوارها به رنگ سفید با استفاده از نواری مرکب از سفالهای نقش دار و بخش فوقانی نیم ستون تزئین شده بود . این فضای مدور بخش مرکزی یک مجموعه چهارگوش را که توسط یک دالان یا راهرو محاط شده بود تشکیل می داد . در کنار این معبد یک واحد مرکزی (معبد) چهار گوش دیگر با برج دالان دار قرار داشت . بخش اداری آی خانوم نیز دارای همین نقشه است و در تمام طول دوره حکومت پارتها و حتی ساسانیان ساختن چنین بناهای ادامه داشت.
معماران پارتی درست فرمولهای مختلف ساختمانی را آزمایش کردند در خانه مربع به سبک متداول صحن ستوندار با اتاقهای دارای ستونهای بلند در چهار سمت بازگشتند ورودیها نیز به همین اندازه حالت تجربی داشت و شامل ورودیهای ساده هشتی ها و مدخلهای ستوندار می شد تا اینکه ایوان را در قرن اول میلادی ساخته اند. احتمالا در تکامل ایوان دوره پارتی دو مرحله وجود داشته است . مرحله نخست تنها یک تالار که دارای سه دیوار یا سقفی متشکل از تیرهای چوبی متکی بر ستون یا دیوارهای تالار ساخته می شد . مرحله دوم ایجاد سقف آن با طاقهای آهنگ آغاز کردند .
هیکاتوم پلیس(صد دروازه): بقایای آثار معماری پارتی که احتمالا آنها را به عنوان مقبره مورد استفاده قرار می دادند در شهر دامغان یافت شده جان هانسمن این محل را شهر گمشده سلوکی – پارتی صد دروازه که پارتها آن را در ربع آخر قرن سوم پیش از میلاد به صورت یکی از تختگاههای خود درآوردند می داند . به علت موقعیت شهر دامغان احتمالا یک پایتخت کوهستانی بوده است. شاید پس از نسا پارتها در ادامه متصرفات خود این مکان را انتخاب کرده باشند.
کاخ هترا : ویرانه های کاخ بزرگی که متعلق به قرن دوم میلادی است استعداد هنری پارتی را مشخص می سازد . نمای بنا دارای دو ایوان بزرگ است که از قطعات بزرگ سنگ ساخته شده است. این ایوانهای بزرگ با تاق های آهنگ بلند پوشیده شده و در طرفین آنها اتاقهای کوچکتری قرار دارند که دو طبقه (اشکوبه) بوده اند. مهمترین قسمت بنا اتاق کوچک مربع شکلی است که مستقیما پشت ایوان جنوبی قرار گرفته است
آثار تاریخی و هنری دوره اشکانی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 81
انسان
مقدمه
پس از سالها زندگی پراکنده و بدوی نسلهای بشری، رفته رفته نیاز و طبع اجتماعی انسانها سبب شد هستههای مدنیت و کلنیهای انسانی (human colonies) شکل بگیرند و پایههای تمدن کهن امروزی پایهریزی شوند.
مصر در کنار رود نیل سرزمینهای آشور، کلده، بابل، بینالنهرین و دشت و جلگههای وسیع سرزمین آریایی ایران (Persian) همه و همه نقطههایی است که روی نقشههای جغرافیایی اولیه ظاهر و رفته رفته پر رنگ شدند و هویت یافتند و با توسعه زندگی اجتماعی بشری و ساز و کارهای اقتصادی و بازرگانی و حوزه کاشت و برداشت، گسترش و تزاید آنها ادامه یافت. این سیر تاریخی همچنان ادامه پیدا کرد تا امروز که ما شاهد قارههای پنجگانه کره زمین با شهرها، شهرکها و روستاها و مهمتر از اینها، کلانشهرهای عظیم روی نقشه جهان هستیم.
در این قارهها بافتهای متفاوتی شکل گرفتهاند: از بیغوله و کپرها و حصیرنشینها و سکونتهای حاشیهای و تحمیلی که بگذریم، بافتهای مسکونی، تجاری، اداری و بازرگانی را در جای جای جهان و با گونه گونی بسیار میبینیم.
امروز خانههای ویلایی بزرگ و کهن جای خود را به الگوهای کوچک، با متراژ کوچک آپارتمانی داده که در دل برجها و آسمانخراشهای عظیم جای گرفته اند. بازارهای سنتی و سرپوشیده گلی قدیمی با سقفهای گنبدی و زیبا جای خود را به پاساژها و مراکز خرید بسیار بزرگ و چند طبقه با آسانسورها و پلههای برقی داده است.
فضاهای سبز وسیع خانههای قدیمی، محلات و خیابانها، جمع و جور شده و در پارکها و بوستانها و حاشیه بعضی خیابانها خلاصه شده است. راهها و جادههای باطراوت و خلوت درشکهرو، سواره رو و پیاده رو تبدیل به خیابانهای شلوغ و پرترافیک چند بانده و بلوارها و بزرگراههای وسیع شده است.
انسان امروز به جای پیاده روی در حاشیه باصفای خیابانها و گذر سواره از جادههای خلوت، درگیر ازدحام، انبوه خیابانها و بعضا شلوغی اتوبوسهای پر از جمعیت، بزرگراههای عظیم و شتاب مترو و ... است.
هوای پاک و آسمان آبی و فضای سرسبز، کم کم به هوای آلوده و آسمان تیره، شلوغ و آغشته به صداها، برقها و آژیر خودروها بدل شده است. از زندگی با صفا، خوش و آسوده دیروز خبری نیست و انسان امروز درگیر زندگیهای پرزرق و برق، اما پر دردسر و ناآرام و پر هیاهو با دل مشغولیهای بسیار است. البته درست است که سهمی از مشکلات به افزایش جمعیت و گسترش جوامع امروزی و به تبع آن مسائلی از قبیل تمرکز کار، حرفه، صنایع، مراکز تجارت و بازرگانی و اقتصاد و... بر میگردد که لامحاله بایستی صورت میگرفت، اما باید پذیرفت که قسمت عمدهای از این زندگی را میتوانستیم به شکل بهتری داشته باشیم.
مواردی چون قطبی شدن شهرها و مناطق مسکونی به شمال و جنوب، چهره کریه و ناخوشایند ساختمانسازی و بلندمرتبهسازی بیرویه در سطح شهرها و مناطق، بهمریختگی بافتهای مسکونی، نابودسازی محیطزیست بشری و مهمتر غیراصولی بودن و مقاوم نبودن ساخت و سازها در قبال حوادث نامترقبه بهخصوص زلزله، ساخت و سازهای تقلیدی، بدون الگوی صحیح و قابل قبول، خارج شدن از اصول و ضوابط سنتی و نوین در کاربرد مصالح و استفاده صحیح از آن و عدم رعایت سبکسازی در ساخت و سازها و امثال آن موید سهل انگاریهای ما در اینباره است.
اما این همه حاصل سهلانگاریهای نسل ما نیست. بلکه حاصلی است که در طول قرون و اعصار فراهم آمده و در عصر حاضر عمده آن رخ نموده است.
برای مثال منزل(comfortable Home) که محل نزول از مرکب و آرامش یافتن و استراحت کردن و نزول یافتن در محل سکونت و خانه بوده است، کم کم به الگوی تحمیلی و اجباری تبدیل شده که آشیانه یا خوابگاهی ناآرام و غیر متناسب با طبیعت و فطرت انسانی است و آسایش او، هویت و فرهنگ او را تحتالشعاع قرار داده است. مرحوم دکتر کریم پیرنیا میگفت: در قدیم خانهها را آدموار میساختند، یعنی برای سکونت و راحتی انسان. اما تغییرات و تحولات غیر اصولی در ساخت ساز و تاسیسات و کاربرد مصالح ساختمانی و طراحی، خانهها را تبدیل کرده به فضایی که دیگر راحتی و آسایش و لطافت ندارد و تنها سرپناهی است که به ناچار آن را میپذیریم و به آن پناه میبریم.
بنابراین طرح این نکته ضروری است که همه آنچه مورد انتقاد است، خود را به ما تحمیل کرده و ما نیز اجازه دادهایم بدون هیچگونه بومیسازی و ایجاد صلاحیت و تناسب با زندگی انسان ایرانی وارد عرصه تعایش ما شود که البته بهقول پروفسور رفیعپور این ضایعات و خساراتی است که انسان در اثر تحول و توسعه و در تضاد با راه و رسم صحیح زندگی انسانی میپردازد. و تنها راه چاره در این عرصه آن است که این ضایعات را به حداقل کاهش دهیم و همین امر نیز تدابیر خاص خودش را میطلبد.
برای تدبیر در این باره ضروری است بدانیم که همه آنچه را که از آن سخن میگوییم ناهنجاری فضای زیست ما نیستند. بعضی ضرورت و اقتضای توسعه و تحول بوده است و نیز ضروری است که بدانیم هنوز چیزهای بسیار برای افتخار و بالیدن داریم. میراث کهن و یادگار تمدن کشور ما در صورت تعمق، راهگشای بسیار خوبی خواهد بود. و نیز باید به خاطر داشت به دلیل ویژگیهای خاص هنر معماری، هر عملکردی در حوزه معماری و هنر، روش نوین درساخت و سازها و طراحیها، شهرسازی و شهرهای جدید و بافتهایی که امروز ایجاد میشوند نیز برای آیندگان به جا خواهد ماند و آنها ما را قضاوت خواهند کرد!
سارتر آزادی بی قید و شرط را از امکانات ذهن آدمی دانست . به نظر او آدمی آزاد است هر چه می خواهد اختیار کند و به همین جهت است که باید او را مسئول انتخاب های خود دانست .
اگر از دوره دکارت ، انسان موجودی است خردورز ، از نظر استوارس موجودی است فرهنگی و ماهیت انسان در بستر فرهنگ شکل می گیرد . لذا جهت رهیافت به ماهیت بشر ، باید زبان ، فرهنگ و قومیت را مطالعه کنیم.
علامة طباطبایی در کتاب نهایه الحکمه:
ما انسانها موجوداتی واقعی هستیم و همراه ما موجودات دیگری هستند که بسا در ما تأثیر میگذارند یا از ما تأثیر میپذیرند، همانطور که ما در آنها اثر میگذاریم یا از آنها تأثیر میپذیریم.
مرحوم دکتر کریم پیرنیا میگفت:
در قدیم خانهها را آدموار میساختند، یعنی برای سکونت و راحتی انسان.
توماس مور (1478 ـ 1535) نگارندۀ کتاب اُتوپی Utopi که نمونۀ برجستۀ هیومانیزم در دیباچۀ عصر رنسانس می باشد:
"اُتوپیایی (ناکجا آباد) باید ساخت که در آن انسانها بدون قید و شرط، آزاد و آرام زندگی اشتراکی نمایند."
این فایل مبلمان شامل مبلمان های درختان و گیاهان مختلف، انواع و اقسام لوازم خانگی، مقیاس های انسانی مختلف، انواع خودرو های و وسایل نقلیه، کادر بندی های زیبا، علامت های شمال، نقشه نویس ها و … می باشد.
یکی از کامل ترین مجموعه مبلمان ها بوده و مناسب برای استفاده های دانشجویی و مهندسی می باشد و
اندازه کاملا استاندارد می باشند.
این فایل را به کلیه طراحانی که از نرم افزار محبوب اتوکد استفاده می کنند پیشنهاد می کنیم.
بیش از 4000 از مبلمان های دو بعدی اتوکد که شما می توانید با استفاده از این شابلون ها پلان – نما -برش و…را به طور دلخواه در نرم افزار اتوکد مبلمان کنید.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
مقالة:
سیر تحول پلان معماری و تزئینات در بناهای اسلامی
زمستان 1387
فهرست:
چکیده
معماری بناهای دورة اسلامی
سیر تحول پلانها در معماری معاصر
منبع:
www.pajoheshedini.com
چکیده:
هنر اسلامی در تمام جنبه های خود ، مبتنی بر حکمت اسلامی است و این یعنی درک این حقیقت که هر اثر هنری باید طبق قوانینی آشکار ، ساخته و پرداخته شود و اینکه این حقایق ، کتمان نشود و در حجاب مستور نماند. بنابراین اصل توحید که پایه نظرگاه اسلامی است با تکیه براین اصل ، در پی وحدت بخشیدن بر پیکر عناصر گوناگون هنری است . در معماری مساجد نیز تجلی کرده و روح وحدت را در معماری مساجد سراسر جهان اسلام به منصه ظهور می رساند.
معماری بناهای دورة اسلامی
هنر اسلامی را باید از زوایای مختلف مورد مطالعه قرار داد . در اسلام ، هنر و ایمان ، پیوندی نا گسستنی دارند . اسلام ، نخستین دین آسمانی است که نظر انسان را به گستره زیبایی و زینت در آفریده ها جلب می کند و به او می نمایاند که پدیده ها دارای دو جنبه هستند . یکی ، جنبه سود بخشی و دیگری، جنبه زیبایی . بعبارت دیگر ، جنبه ایکه زندگی را برای انسان ، سهل و آسان می نماید و جنبه ایکه غذای روح و روان آدمی را مهیا می کند. هنر اسلامی به یک معنا ، هنری است تجریدی و عرفانی و جوهر آن در قرینه سازی متجلی می گردد . تمامی نظم تجریدی این معماری قدسی ، باز تابی است از محتوای عارفانه ای که بر پایه ایدئولوژی اسلامی بنا شده است . در هنرهای تزئینی اسلام ، رعایت اصل « پرهیز از بیهودگی » وجود دارد یعنی اینکه در هنر اسلامی نه تنها از مسائل منفی خودداری می شود بلکه از امور بیهوده و عبث نیز پرهیز می شود . بعبارت دیگر ، در هنر اسلامی آنچه که ضروری و بایسته است به شکلی زیبا و دلپسندارائه می گردد . یعنی در هنر اسلامی هم به جنبه کاربردی و هم به جنبه تزئینی یک پدیده و اثر هنری توجه می شود . جنبه کاربردی، بدین لحاظ که آثار هنری ، عبث و بیهوده نباشند و جنبه تزیینی هم بدین جهت که به حس جمال طلبی و زیبایی خواهی انسان ، پاسخ مثبت داده شود . در واقع مسجد ، مجموعه ایست که از هنرهای گوناگون که بر روی هم فضا و مکان مقدسی را پدید می آورند . فضا و مکانی که برای ایجاد رابطه میان خداوند و خلق متناسب باشد . فضا و مکانی که در عین شکوه و جلال ، آراستگی و تزئین آن ، ذهن انسان را به جای توجه به خداوند به خود مشغول ندارد و از
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
« رنگ و بیان اسطوره ای آن در معماری »
مقدمه:
دیدگاه نقد اسطوره گرا، علی رغم روبه رو شدن با مخالفت هایی که طی قرون جدید با ادعای دروغین و غیرواقعی بودن آنها به همراه داشته، با پدیدار گشتن روانکاوی عمقی و توجه فروید به یونگ به عنوان موسسان بزرگ این مکتب به افسانه ها، رؤیاها، اقوام کهن و ... طلیعه ای نو را در نمایاندن اساطیر نوید می دهد؛ و بدین ترتیب در پی اثبات تئوری « تاریخ مقدس » همگام با ناخودآگاه جمعی یونگ، مصادیق و نمونه هایی در طول تاریخ بشری جستجو شده اند که از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و یک صورت سمبلیک (الگوی کهن) را به وجود آورده اند.
قبل از پرداختن به مقوله رنگ به عنوان یک صورت سمبولیک در معماری، این سؤال مطرح است که یک صورت یا فرم سمبولیک چیست؟ « ارنست کاسیرر » فرم یا صورت سمبلیک را گونه ای انرژی روح می داند که از طریق آن محتوای ذهنی معنی با نشانه ای محسوس و ملموس مرتبط است.
مبحث رنگ در معماری به عنوان یک صورت سمبولیک در این گفتار از دو منظر مورد توجه است: در بخش نخست تعریفی که از رمزشناسی رنگ مورد نظر است، مطابق تعریفی است که « کاسیرر » از اسطوره ارائه می دهد. او برای اسطوره با تفکر عقلانی همپایه زبان و تفکر علمی قائل شده و روش پژوهش او مقابله و مقایسه « میتوس » با «لوگوس» یعنی اسطوره با تفکر عقلانی است. او در بینش نقادانه خود درباره اسطوره سعی دارد عقاید مختلف را در نظام خود جای دهد. از دیدگاه او اسطوره فقط معنایی دینی ندارد، بلکه مدلولی کیهانی را نیز داراست.
کاسیرر شناخت شناسی کانت را گسترش می دهد که نه فقط نسبیت خاص و عام اینشتین و مکانیک کوانتوم، بلکه زبان، فلسفه هنر، ادبیات و نیز فلسفه اسطوره شناسی را هم در برمی گیرد. او همچنین اسطوره را شیوه خاصی از عینیت بخشیدن به جهان می داند و اسطوره را شکل معینی از تجربه دانسته و تفسیر می کند.
... در قسمت دوم آنچه بیشتر مورد توجه است بعد متافیزیکی رنگ به عنوان یک صورت سمبولیک در معماری آئینی است و بیشتر نزدیک به دیدگاهی است که « رودولف اوتو » آن را تعریف می کند. « اوتو » واژه ای به نام « نومن » را مطرح می سازد که از آن به عنوان یک موجود ماوراء طبیعی، اراده الهی و تعابیری از این قبیل یاد می کند. او تجلی نومن را با هماهنگی اضدادی نظیر دفع و کشش، جلال و جمال و ... می داند و « میت » را یکی از وجود اصلی نومن می داند.
چنین برداشتی از اسطوره خصوصاً از دیدگاه دینی قابل تامل است، اما لازم به ذکر است که هر یک از این دیدگاه ها در جایگاه خود نیاز به نگرشی ژرف دارد و بعضاً چنان در هم تنیده اند که تفکیک آنها ناممکن می نماید، چنانکه منظور از این تقسیم بندی نیز جدایی و انفصال این دیدگاه ها به طور صرف نیست، همانگونه که کاسیرر نیز در دستگاه شناخت شناسی خود متافیزیک که سوژه این اسطوره را به تعبیر خودش « تکوین خدا » می داند از یاد نبرده و به آن توجه داشته است.
« اسطوره و صورت های سمبولیک »
الف) اعداد اسطوره ای و رنگ ها:
عدد یکی از مضامین صوری است که بر ساختار جهان اسطوره حاکم است، در سیستم شناخت تئوریک کاسیرر، عدد حلقه رابط مهمی است که می تواند در مورد گوناگون ترین و نامشابه ترین محتویات به کار رود و از این طریق آنها را به وحدت مفهومی برساند. در سمبولیسم رنگ های سه، چهار و هفت دارای جوهریت اسطوره ای- دینی هستند. از این دیدگاه سه به عنوان عدد و به عنوان مثلث در هندسه معرف بنیادی از روح، جان و جسم است، که تمامی مخلوقات را به وجود می آورد و چهار (چهار رنگ که عبارتند از رنگ های اولیه در چشم) نمایانگر مربع در هندسه و همچنین کیفیات تاثیرگذار طبیعت (سرما، گرما، رطوبت، خورشید)،کیفیات تاثیرگذار فصول سال، کیفیات تاثیرگذار ماده (آتش، آب، هوا، خاک)، چهار جهت اصلی و نمونه هایی از این دست که پیامد آن عدد زوج چهار که مونث است، به همراه سه، اصل مذکر، هفت را که رمز کمال مطلق است پدیدار می کنند. این اعداد دارای تجربیات مختلفی در معماری نیز هستند که همراه با دیگر مضامین اسطوره ای است.
تقدس عدد هفت (سمبولی از تخته هفت رنگ) از کهن ترین گهواره فرهنگ بشری در بین النهرین به همه جهات ساطع شده است و این عدد از دیرباز مورد توجه خاص اقوام و ملل بوده و اغلب در امور اهریمنی و شر به کار رفته است. قدیمی ترین قومی که به هفت توجه کرده اند قوم سومر است، زیرا آنان برای اولین بار متوجه سیارات شدند و آنها را به صورت ارباب انواع می پرستیدند.
قداست عدد هفت در آیین مهری نیز سبب شده که مدارج رسیدن به کمال در این آئین همانند تصوف دوره اسلامی، هفت مرحله باشد. در تاریخ ایران این عدد توجه شایانی دارد: پایتخت مادها در قلعه همدان، دورتادورش هفت دیوار بود، قبر کوروش در دشت مرغاب بر روی یک صفه قرار گرفته که بر هفت سنگ مرمر استوار است و هفت پله دارد. در نوروز کهن روی سفره هفت شاخه از درخت های مقدس (زیتون، بید، انار و ...) می گذاشتند و در هفت پیاله سکه سفید و نو می انداختند. هفت سین در سفره نوروز بازمانده این رسم کهن است.
در شاهنامه هفت خان سرگذشت رستم است هنگامی که برای نجات کیکاووس به مازندران می رود و هفت آفت بزرگ را از بین می برد. همچنین مطابق تورات آفرینش عالم در شش روز تمام شد و روز هفتم خداوند به آرامش و استراحت گذراند و ...