لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
گزارش دوره کار آموزی
مقدمه :
این دوره مربوط به درس کارآموزی می باشد من این دوره را درامور مالی شرکت توزیع نیروی برق مشهد ، برق 2 به مدت 240 ساعت گذرانده ام.
این گزارش در سه قسمت تهیه وتنظیم شده است.واشاره ایست به انچه دراین دوره فرا گرفته ام.
بخش اول :شرح محل ومکان وبیولوژی شرکت .
بخش دوم :گزارشی از چگونگی سیستم حسابداری شرکت .
بخش سوم :شرح وتوصیف عملکرد اینجانب دراین دوره .
بیولوژی شرکت:
شرکت توزیع برق یکی از شرکتهای زیر مجموعه وزارت نیرو می باشد .شرکت برق استان خراسان از یک قسمت ستادی وهفت امور تشکیل شده است .این هفت امور که از نوع شرکتهای خدماتی می باشند زیر نظربخش ستادی کارمی کنند .مدیران هر امور توسط بخش ستادی انتخاب شده وزیر نظر ان شر کت کار می کنند.
هر امور تشکیل شده از :
1 - مدیریت امور
2 - معاونت امور
3 - واحد بهره ورداری
4 - واحد طرح و نظارت
5 - امور مشترکین
6 - اتفاقات
7 - امور مالی و حسابداری
8 - امور پرسنلی
9 - امور نقلیه
10 - کارپردازی
11 - بایگانی
12 - نگهبانی
هر کدام از قسمتهای 3تا7 دارای یک رییس می باشد که کارکنان ان بخش زیر نظر رییس بخش کار می کنند .ورؤسای این بخشها نیز زیر نظر مدیر امور کار میکنند .رؤسای اکثر این قسمتها تحصیلات دانشگاهی داشته و به جزء مدیر مالی که کارشناس حسابداری میباشدما بقی در رشته برق تحصیل کرده اند .
کارمندان این شرکت به 3 دسته تقسیم می شوند .
1)استخدامی
2)قراردادی
3)پیمانکاری
1)کارمندان استخدامی :
استخدام رسمی شرکت برق می باشند .
2)کارمندان قراردادی :
به ان دسته های گفته می شود که در هر مدت زمان معین با خود شرکت برق مرکزی قرارداد می بندند .اکثر کارمندان جوان جزء این دسته می باشند .
3)کارمندان پیمانکاری :
این کارمندان از طریق قرارداد با شرکتهای پیمانکاری که با شرکت برق کار می کنند معرفی می شوند .شرکتهای پیمانکاری ازطریق مناقصه با یکدیگر رغابت میکنند .
این کارمندان از لحاظ رعایت ضوابط تمامی قوانین را رعایت کنند و حتی ساعات کار بیشتری را (گاها") کار میکنند .این کار مندان در همان مرحله اول توسط شرکت پیمانکار بیمه می شوند در شرکت توزیع (تمامی امورها)از انجا که کارشان خدماتی است پروژه های زیادی در دامنه کاریشان دارند . به دلیل همین ازدحام کار معمولا" از شرکتهای پیمانکار دعوت به همکاری میکنند . و کارشان را از طریق مناقصه واگذاربه پیمانکاران می کنند .
در بعضی از این مناقصات شرکت فقط وظیفه انجام پروژه را دارد که معروف به قراردادهای عملیاتی است .ولی در بعضی دیگر پیمانکاران علاوه بر انجام عملیات بایدکالا را نیز خود تهیه کند .که بهای این کالاها بر اساس فهرست بهای همان سال پرداخت می شود . لاز م به ذکر است که بهای انجام عملیات نیز بر اساس فهرست بهای عملیات همان سال پرداخت می شود .
بخش دوم :
شرح سیستم حسابداری شرکت توزیع برق 2
یکی از با اهمیت ترین و پر کارترین قسمتهای شرکت بخش حسابداری می باشد که تشکیل شده است از :
1 )مدیر امور مالی 2)حسابدارمسئول 3)حسابدار تا سیسات 4)حسابدار درامد 5)مسئول انبار
در این میان بیشترین مسئولیت متوجه مدیر مالی می باشد که وظیفه رسیدگی به تمامی حسابها وممیزی اسناد حسابداری را بعهده دارد .
اسناد حسابداری معمولا"توسط حسابداران تهیه می شود و بعد از تائید مدیر مالی و زدن مهر ممیزی ومهر ثبت شد بایگانی می شود و در اخر هر ماه به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 71
مقدمه
نوجوانی دوره ای از دوره های سنی است که مرحله بلافصل کودکی را در بر می گیرد و سالها ست که این دوره را دوره ای دشوارتر از کودکی محسوب کرده اند. گرچه مفهوم نوجوانی تا اواخر قرن نوزدهم به عنوان مرحله ای که با پیچیدگی روانی توام و قابل مطالعه علمی است قلمداد نمی شود اما ارسطو معتقد بود که نوجوانان پرشور و اتشی مزاجند و آما ده اند که خود را به دست غرایز بسپارند. تعدادی از پزشکان و نظریه پردازان روانکاوی نوجوانی را وضعیتی می دانند که در آن وضعیت فرد دچار اختلال روانی است . آخرین تحقیقات انجام گرفته نشان می دهد که تعاریف کشورهای مختلف از مقوله نوجوان و سن جوانی در پاسخ به شرایط متغیر اجتماعی , سیاسی و اقتصادی متفاوت است. به گزارش سینا سازمان ملل با اذعان به تفاوتهای موجود درزمینه تعیین سن جوانی و نوجوانی در نقاط مختلف جهان گروه سنی 15 تا 24 سال را به عنوان گروه سنی نوجوانی و جوانی در نظر گرفته است که در کنوانسیون حقوق کودک حتی شخص زیر 18 سال کودک محسوب می شود. بنابراین سازمان ملل تعریف جوان را در دو شاخه نوجوان که سنین بین 15 تا 17 و جوان سنین بین 18 تا 24 سالگی را در بر می گیرد بیان کرده است. گرچه صاحبنظران بسیاری در باب نوجوانی تئوری هایی را ارائه داده اند اما برای اولین بار استانلی هال نوجوانی را به حیطه روانشناسی جدید وارد کرد. او توجه خود را به خصوصیات روانی نوجوانان متمرکز کرد و اهمیت مطالعه این دوران را یاد آور شد. نظریه هال تکوینی یا تحولی است به طوری که تحولات فرد را تکراری از تحولات نوع می داند. در این نظریه بالطبع نوجوانی به دلیل نزدیک بودن به بالاترین مرحله تحول نوع, مقام ممتازی را می یابد, حال آنکه کودکی مربوط به مرحله ابتدایی تحولات نوع است.
استانلی هال را پدر روانشناسی بلوغ نامیده اند . در روانشناسی غرب بسیاری از صاحبنظران نوجوانی را بحران دوره بلوغ تعبیر کرده اند و منظور از بحران پذیرش ضمنی ویژگی های ذیل است:
1- تغییرات ناگهانی و مبهم در ارگانیسم , ذوق و علائق , نگرش و احساس , داوری و ارتباط با دیگران وبه طورخلاصه در تمامی نمودهای کردار و رفتار
2- بروز مشکلات جدیدی که موجب عدم سازگاری نوجوانان با محیط می شوند.
3- مجموعه شرایط بالا مرحله ای انقلابی و مشکل از رشد را تشکیل می دهد که به طور مشخص از مراحل دیگری که آرامتر ند مجزاست . تعبیر نوجوانی به مثابه یک مرحله بحرانی در اصل از فلسفه یونانی بخصوص از فلسفه فیلسوف بزرگ ارسطو شکل گرفته است. اما فردی که برای اولین بار به شکل شایان توجهی بلوغ و بحران را توصیف کرد ژان ژاک روسو بود . قابل توجه است که مرحله نوجوانی در دیدگاه رشدی روسو مرحله چهارم رشد را در بر میگیرد که به نام دوره بلوغ مطرح شده و روسو آن دوره را چنان تعبیر می کند که کودک اجتماعی می شود, به دیگران توجه پیدا می کند, نیروی جسمانی قابل توجهی بدست می آورد و نسبت به نیازهای خود آگاهتر است . با توجه به اینکه نوجوانی دوره تغییرات سریع جسمانی, جنسی , روانی, شناختی و اجتماعی است به لحاظ رشد شناختی و تفکر انتزاعی تر می شود استقلال از خانواده به عنوان یک مقوله جدید در ذهن وی در حال شکل گیری است و از آنجا که در این سن پیوند نوجوان با والدینش از ساختار و شکل زمان کودکی تبعیت نمی کند این ارتباط کمی ضعیف تر می شود و همسالان در رشد روانی آن نقش حساسی بازی می کنند و همسالان امکاناتی را برای یادگیری مهارتهای اجتماعی, کنترل رفتارو درمیان گذاشتن مشکلات و احساسات مشابه فراهم می کنند.
طرح مشکلشناسی
دوره نوجوانی و جوانی از آن جهت یکی از بحرانیترین دوران زندگی فرد بشمار میرود که فرد در مرحله عبور از مرز کودکی به مرحله نوینی است که عمیقترین تغییرات شخصیّتی و فیزیولوژیک را به همراه دارد و همواره برای سازگاری با موقعیتهای جدید تلاش میکند.
بحران زمانی است که با اتخاذ تصمیمات نامناسب در این موقعیت درباره نوجوانان احتمال آن را دارد که کارشان به بزهکاری بیانجامد و بر عکس با چند حادثه و حتی لحظات آموزنده و خوشبختی آفرین ممکن است او را در مسیر یک برنامهریزی صحیح و موفق برای آینده سوق دهد.
مشکلات این دوره مورد توجّه بسیاری از متخصصین قرار گرفته و دانشمندان زیادی این مشکلات را از دیدگاههای مختلف طرح و طبقهبندی نمودهاند.
از دیدگاه رواشناسی بلوغ و نوجوانی و مسائل نوجوانان بیشتر از نظر فردی تحت عنوانهای زیر بررسی میشوند:
1- رشدی
2- سازشی
3- شخصیتی.
روانشناسی اجتماعی مسائل نوجوانان را در زمره پدیدههای اجتماعی میداند
از سوئی دیگر مسائل نوجوانان که به شکل اختلالات در فرد ظاهر میشوند باید در روانشناسی مرضی طرح و طبقهبندی شوند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
زمینه و آغاز دوره صفویه
شیخ صفیالدین اردبیلی، نیای بزرگ صفویان هشتمین نسل از تبار فیروزشاه زرینکلاه بود. فیروزشاه از بومیان ایرانی و کردتبار بود که در منطقه مغان نشیمن گرفته بود. زبان مادری شیخ صفیالدین تاتی بود و اشعار تاتی او امروزه در دست است. تاتی یکی از زبانهای ایرانی و زبان بومی آذربایجان بودهاست.
دودمان پادشاهی صفویه به وسیله شاه اسماعیل اول با اتکا بر پیروان طریقت تصوف علوی تأسیس شد. این پیروان که عمدتاً از ایلهای ترک آناتولی بودند ,و بعداً به قزلباشها ملقب شدند بر سر اعتقادات خود سالها به طرفداری از آققویونلوها و قراقویونلوها درگیر جنگهای پیاپی با دولت عثمانی بودند. اسماعیل جوان نوه شیخ جنید، پسر شیخ صفی الدین و نوه اوزونحسن آق قویونلو تحت آموزش بزرگان قزلباش (موسوم به اهل اختصاص) پرورش یافت و رهبر دینی آنان بشمار میآمد.
ایجاد و قدرت گرفتن سلسله صفوی نتیجه حدود ۲۰۰ سال تبلیغات فرهنگی صوفیان صفوی بود. اگر به این نکته دقت کنیم که شاه اسماعیل در زمان تاجگذاری ذر تبریز تنها ۱۴ سال داشت ارزش این سابقه فرهنگی بیشتر مشخص میگردد.پس از فرو پاشی خلافت عباسی در بغداد محور اصلی ارایه یک مذهب و گرایش رسمی از اسلام از میان رفت.به این ترتیب از بین رفتن دستگاه خلافت رسمی درکنار عواملی چون نابسامانی ناشی از حمله مغولان و میل به درونگرایی مردم و تساهل مذهبی مغولان موجب رونق فراوان فرقههای مختلف از جمله شاخههای مختلف تصوف شد. پیروان شیخ صفی الدین نیز در واقع مبلغ فرقه خاصی از تصوف مبتنی بر مذهب شیعه دوازده امامی بودند(هر چند در مورد اینکه شخص شیخ صفی الدین شیعه بودهاست تردیدهایی وجود دارد).اعتقاد قزلباشان به این فرقه از تصوف تا پیش از سلطنت شاه عباس اول مهمترین عامل قدرت صفویه بود.قزلباشان تا پیش از جنگ چالدران در واقع نوعی الوهیت برای شاه اسماعیل قایل بودند که با شکست در جنگ این اعتقاد آنها رو به سستی نهاد.
ارزش تاریخی دوره صفوی
رسیدن ایرانیان به مرزهای طبیعی خود، و در بعضی مواقع به ویژه در عهد پادشاهی شاه عباس بزرگ و ناد به مرز دوران ساسانیان به ایران شکوه و جلال پیشین را باز داد. برای اروپا که جداً در معرض خطر دولت عثمانی بود، بسیار گرانبها و ارزشمند محسوب میشد، به نحوی که مآل اندیشان قوم در آن دیار، دولت صفوی را مایه نجات خویش و نعمتی برای خود میپنداشتند و به همین سبب با پیامهای دلگرم کننده خود، پادشاهان ایران را به ادامه نبرد و ستیز با عثمانی تحریض میکردند. بعد از عقب نشینی سلطان سلیمان قانونی از آذربایجان و تحمل تلفات سنگین سپاه عثمانی از سرما و برف و فقدان آذوقه، فرستاده ونیز در دربار عثمانی به پادشاه خود نوشت: «تا آنجا که عقل سلیم گواهی میدهد این امر جز مشیت باری تعالی چیز دیگری نیست زیرا میخواهد که جهان مسیحیت را از ورطه اضمحلال نهایی رهایی بخشد.... / نقل قول از ترویزیانو سفیر دولت ونیزیا در دربار سلطان عثمانی؛ بنگرید به تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران.... طاهری، ص ۱۹۳» و سفیر دیگری از دولتهای فرنگ که در استانبول به سر میبرد، همین معنی را بدین عبارت بیان کرد که: «میان ما و ورطه هلاک فقط ایران فاصلهاست، اگر ایران مانع نبود عثمانیان به سهولت بر ما دست مییافتند.... / نقل قول از بوسبک سفیر فردیناند در دربار عثمانی؛ بنگرید به تاریخ ادبیات، بروان، ج ۴، ص ۸».
برخی میپندارند تشکیل دولت صفوی زیانی بزرگ برای جهان اسلام بود، بدین معنی که با رسمی کردن تشیع، و ضعیف ساختن تسنن، یکپارچگی مذهبی سرزمینهای اسلامی را که تا آن دوران باقی مانده بود، از میان برد و آن محیط پهناور و یگانه جغرافیایی را از میان قطع کرد و به خطر انداخت. لازم به ذکر است، پیش از این در قرنهای چهارم تا ششم هجری دولت اسماعیلی فاطمیان در مصر خلافتی در مقابل خلافت عباسی تأسیس کرده بود و تا زمانی که هر دو دولت قدرتمند بودند، هیچ مشکلی در مقابله با صلیبیان نداشتند. بنا بر این قطعا این نخستین بار نبود، که یک حکومت رسمی شیعی تأسیس میشد. ثانیاً قدرت دولت عثمانی و توسعه پیاپی آن بدون پشتوانه فرهنگی و اجتماعی لازم صورت میگرفت. به طوری که علی رغم چند قرن سلطه بر یونان، بالکان و چند کشور دیگر اروپایی تنها عده کمی از مردم آن نواحی مسلمان شدند و هر چند این مطلب درست است که عثمانی بر اثر مناقشههای ممتد با صفویان همواره از مرزهای شرقی خود بیمناک بود و ناگزیر بخشی بزرگ از نیروی نظامی خویش را در آن جانب صرف میکرد و از پیشرفت و تمرکز نیرو در جبهههای اروپا باز میماند، اما شکستهای بزرگ عثمانی در اروپا بعد از محاصره وین در سال ۱۶۸۳ میلادی و همزمان با افول و اضمحلال دولت صفوی رخ میدهد. در واقع عامل اصلی شکست عثمانیان نه پیدایش دو حکومت شیعه و سنی، بلکه برتری ادوات نظامی اروپاییان در قرن هجدهم و ضعف ساختارها و بنیههای اقتصادی و اجتماعی عثمانی نسبت به جوامع اروپاست. ر.ک. برخورد فرهنگها، برنارد لوئیس
دولت صفوی بنیادگذار دولتی واحد با مذهبی واحد
از نظر تاریخ ایران معاصر، دولت صفوی دارای دو ارزش اساسی و حیاتی است: نخست ایجاد ملتی واحد با مسئولیتی واحد در برابر مهاجمان و دشمنان، و نیز در مقابل گردنکشان و عاصیان بر حکومت مرکزی؛ دوم ایجاد ملتی دارای مذهبی خاص که بدان شناخته شده و به خاطر دفاع از همان مذهب، دشواریهای بزرگ را در برابر هجومهای دو دولت نیرومند شرقی و غربی تحمل نمودهاست. در این مورد، مذهب رسمی شیعه دوازده امامی، همان کاری را انجام داد که اکنون ایدئولوژیهای سیاسی در تشکیل حکومتها میکنند.
به هر حال با تشکیل دولت صفوی، گذشته دیربازی از گسیختگی پیوندهای ملی ایرانیان به دست فراموشی سپرده شد و بار دیگر به قول براون، از ملت ایران «ملتی قائم بالذات، متحد، توانا و واجب الاحترام ساخت و ثغور آن را در ایام سلطنت شاه عباس اول به حدود امپراتوری ساسانیان رسانید. / تاریخ ادبیات ایران، ج ۴، ص ۱».
رشته اصلی و اساسی این پیوند ملی، مذهب تشیع بود، و گرنه با وضعی که در آن ایام پیش آمده بود، هیچ عامل دیگری نمیتوانست چنین تأثیری در بازگرداندن آن پیوند و همبستگی داشته باشد، چنانکه اهل سنت ایران که در عهد شاه اسماعیل اول و شاه طهماسب زیر فشارهای سختی بودند، بقای دولت عثمانی و ضمیمه شدن ایران را به خاک آن دولت آرزو میکردند. دستههایی از کردان سنی مذهب که تمایلی به اطاعت از یک پادشاه شیعی مذهب نداشتند، بی هیچ گونه مقاومتی و مخالفتی در قلمرو عثمانی باقی ماندند؛ و دست به دست گشتن برخی از نواحی کرد نشین میان دو دولت عثمانی و صفوی تأثیری در مذهب آنها نداشت.
باید دانست که چنین اندیشهای اصلاً در دوران اسلامی امری تازه و بدیع نبود، چه پس از استقرار قطعی فرهنگ اسلامی در میان ایرانیان و سستی پذیرفتن سیاست ملی و نژادی که در سدههای سوم و چهارم و نیمی از سده پنجم هجری صورت گرفت، سلطنت هر مسلمان اهل سنت از هر نژاد خواه ایرانی یا اَنیرانی، بی هیچ گونه مخالفت بنیادی پذیرفته میشد، مگر از جانب قدرت جویان رقیب، و سرّ موفقیت غلامان و قبایل گوناگون تُرک نژاد در حکومت چند صد ساله بر ایران نیز همین بود.
ساختار حکومتی دولت صفوی
سیستم حکومتی صفویان در ابتدا ترکیبی از ساختار سلسله مراتبی صوفیان و ساختار سنتی حکومت در ایران بود. به این صورت که در بالای هرم قدرت شاه قرار داشت که هم شخص اول حکومت و هم مرشد کامل بود و پس از او وکیل یا وکیل نفس نفیس همایون بود. وکیل دارای نقش وزیر اعظم (رییس دیوانسالاری) بود و هم واسط بین مرشد کامل و صوفیان.در ساختار نظامی قبایل قزلباش نیز سلسله مراتب قبیلگی صوفیانه وجود داشت.اما دیوانسالاری حکومت بر اساس ساختاراهای کهن ایرانی عمل میکرد چراکه قزلباشان از ابتدا در امور دیوانی نقش چندانی نداشتند. نقش شاه به عنوان مرشد پس از جنگ چالدران تضعیف شد و این امردر زمان شاه طهماسب و سلطان محمد خدابنده و شاه عباس ادامه یافت به تدریج نقش اعتقادات صوفیان در ساختار حکومتی کاهش یافت به طوریکه منسب وکالت به کلی از میان رفت و بسیاری از اختیارات مقامات صوفی به مقامات دیوانی تفویض شد.اقدامات عامدانه و هوشمندانه شاه طهماسب و شاه عباس در کاهش اعتقادات صوفیانه، برای کنترل کردن خودسریهای سران قزلباش در این روند نقش بسیاری داشت.در زمان شاه عباس شاهد ایجاد سازمان حکومتی جدیدی هستیم که بر اساس الگوی دیوانسالاری کهن ایرانی بنا شد و تا پایان حکومت قاجارها تقریباً پایدار ماند. در این ساختار حکومتی شاه در راس هرم قدرت قرار دارد.فرمانهای او قانون محسوب میشود و کسی حق مخالفت با او را ندارد.وزیر اعظم بالاترین مقام اجرایی پس از شاه است و ریاست نظام دیوانی را بر عهده دارد.وی واسطه میان دولتیان و شاه است.گزارشاتی که از ادارات وسازمانهای برای شاه فرستاده میشوند ابتدا توسط وی خوانده میشوند و در صورت صلاحدید وی به اطلاع شاه میرسند.در مورد شاهان صفوی پس از شاه عباس باید یاد آور شد که از وظایف مهم وزیر اعظم جلوگیری از
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
حرم امام رضا(ع) در دوره تیموریان
نگاهى به ارزش هاى تاریخى وهنرى بارگاه على بن موسى الرضا(ع)
۱۲ قرن هنرومعمارى ایران درحرم رضوى
• مجموعه بارگاه امام هشتم شیعیان که پیدایى آن به پیش از شهادت آن حضرت بازمى گردد، اکنون ۱۲۳۳ سال قدمت دارد و این در حالى است که شهادت امام رضا(ع) در ۱۲۲۳ سال پیش واقع شده است
• ضریح مبارک شاهکارى است با طراحى «استاد محمود فرشچیان» و پنجمین ضریحى است که مضجع شریف را در برگرفته است
حمیدرضا حسینى
«در بارگاه امام رضا(ع) هیچ یک از شبستان هاى وسیع و هیچ گوشه اى از صحن هاى مزینى که در اطراف ضریح قرار دارد، خالى از هیجان نیست. با این همه در آنجا هر کسى احساس آرامش و انزوا مى کند و تنها جسم افراد است که در یک جا گرد آمده است. یک زمزمه آسمانى خلأ میان گنبد رنگارنگ و دیوارهاى پوشیده از کاشى هاى سبک صفوى و پوشش مرمرین زمین را که با قالى هاى گرانبها فرش شده است، آکنده مى سازد و انسان احساس مى کند که در این مقدس ترین زیارتگاه ایران معجزاتى در شرف وقوع است و راه هایى در پیش پاى انسان به سوى بهشت قرار گرفته است.»
مجموعه بارگاه امام هشتم شیعیان که پیدایى آن به پیش از شهادت آن حضرت بازمى گردد، اکنون ۱۲۳۳ سال قدمت دارد و این در حالى است که شهادت امام رضا(ع) در ۱۲۲۳ سال پیش واقع شده است. این مجموعه علاوه بر محوطه اصلى حرم و گنبد طلا در بر دارنده فضاهاى وسیع معمارى شامل ۲۴ رواق، ۱۰ صحن، ۴ بست، ۳ مدرسه و ۲ مسجد است که در این میان تنها یکى از مساجد آن یعنى «جامع گوهرشاد» یک صحن، چهار ایوان، هفت شبستان، بیست و دو غرفه و بیست و هشت ورودى دارد و ۳۲ کتیبه تاریخى از سال ۸۲۱ ه- . ق تا دوره معاصر را در خود جاى داده است. غیر از اینها مجموعه آستانه مشتمل بر گورستان هاى وسیعى است که نامدارترین شاهان، امیران، دانشمندان و هنروران در آنها فرو خفته اند. نامدارانى چون شیخ بهایى، شیخ طبرسى، شیخ حر عاملى، شاه تهماسب صفوى، امیر علیشیر نوایى، عباس میرزاى قاجار، میرزا حسین خان سپهسالار و...
موزه هاى آستانه با ۱۱ گنجینه بزرگ، آنچنان که «دکتر على شریعتى» به درستى تصریح مى کند؛ جایى است که «در آن مى توان سهم تشیع را در عالم هنر، بخصوص هنر اسلامى به دقت مطالعه کرد.» و بالاخره کتابخانه آستانه با ۳۰ هزار مترمربع زیربنا، ۳۸ هزار کتاب خطى، ۳ هزار قرآن خطى و ۴۰۰ هزار کتاب چاپى، یکى از بزرگترین آرشیوهاى تاریخى در ایران و بلکه پهنه جهان اسلام به شمار مى آید.
با وجود این، ارزش هاى تاریخى و هنرى نهفته در روضه رضوى در پرتو جنبه هاى قدسى و آداب زیارتى آن تا حد زیادى به فراموشى سپرده شده و موجب شده است پاره اى از برنامه ریزى ها و اقدامات در این مجموعه سترگ، خالى از دغدغه هاى مربوط به صیانت از میراث فرهنگى باشد. گفتار حاضر بر آن است تا با نگاهى گذرا به روند پیدایى و تکوین بارگاه هشتمین امام، برخى از جنبه هاى تاریخى و هنرى آن را مورد توجه قرار دهد. شاید همه ما که چند بارى به زیارت قدسى ترین زیارتگاه ایران شتافته ایم با توجه به این جنبه ها دریابیم روضه رضوى جایى است که به واقع آن را ندیده ایم و باید از نو بدان بنگریم!
حرم مطهر؛ جایى که پیش از امام رضا ساخته شد
ده سال پیش از شهادت على ابن موسى الرضا(ع)، «هارون الرشید» خلیفه عباسى براى سرکوب شورش «رافع بن لیث» در ماوراءالنهر، از بغداد راهى خراسان شد؛ اما در میانه راه بیمار شد و در نزدیکى قریه سناباد توس در باغ «حمید بن قحطبه طایى» به استراحت پرداخت. حمید بن قحطبه (بر وزن مخمسه) سردار بزرگ جنگ هاى بنى عباس علیه بنى امیه بود که بعدها به امارت خراسان رسید و مقر حکومتش باغ و عمارت باشکوهى میان سناباد و نوغان یعنى مشهد امروزى بود. هارون در همین باغ درگذشت و در آنجا به خاک سپرده شد (بهار ۱۹۳ ه- . ق) اندکى بعد بقعه اى بر گور او برافراشتند تا تجلیلى از این بزرگترین خلیفه عباسى باشد.
ده سال بعد، هنگامى که مأمون فرزند هارون، همراه با امام رضا(ع) از مرو به بغداد آمد، در باغ حمید ابن قحطبه و کنار بقعه پدرش فرود آمد. او در همین باغ امام هشتم را مسموم کرد و در بقعه پدرش به خاک سپرد. (صفر ۲۰۳ ه- . ق) از این رو آستانه کنونى امام رضا(ع) مطابق با باغ حمید ابن قحطبه است و محوطه اصلى حرم ایشان، حدود ده سال پیش از شهادتشان شکل گرفته است. اینکه امروزه مزار امام درست در میانه گنبدخانه قرار ندارد، شاید بدین سبب باشد که بناى اولیه متناسب با گور هارون ساخته شده و در بازسازى هاى بعدى شکل کلى آن حفظ شده است.
جالب آنکه هنوز هم دو متر از دیوار چینه اى بقعه نخستین یا همان بقعه هارون باقى است و بقایاى قناتى که در باغ حمید بن قحطبه جارى بوده، در بخش هایى از حرم مانند رواق دارالذکر مشاهده شده است. گویا این قنات از زاویه جنوب غربى به طرف حرم مى آمده.
«ابوالفرج اصفهانى» در «مقاتل» مى گوید: «مأمون هنگام حفر قبر على ابن موسى الرضا حضور داشت و گفت: صاحب این نعش به من مى گفت: هنگامى که خواستید براى من قبرى حفر کنید، آب و ماهى در آنجا ظاهر خواهند شد، بعد از آنکه مشغول حفر شدند، آبى ظاهر شد و ماهى در آن پدید آمد و بعد آب خشک گردید و رضا(ع) را در آنجا به خاک سپردند.» این روایت به نوعى مؤید تاریخى قناتى است که هنوز بخشهایى از آن در اطراف حرم و نیز پشت محراب مسجد گوهرشاد وجود دارد.
خرابى و بازسازى؛ داستان همیشگى حرم
از تاریخ آستانه در فاصله سال ۲۰۳ تا نیمه دوم سده چهارم هجرى اطلاع دقیقى در دست نیست. اما به نظر مى رسد تغییر قابل توجهى در ساختمان بقعه به وجود نیامده. در ابتداى دوره غزنوى «سبکتگین» به گمان آن که مبادا روضه رضوى جایى براى تجمع و همبستگى شیعیان باشد، حرم امام را ویران کرد، اما فرزندش «سلطان محمود غزنوى» گرچه صبغه اى کاملاً ضد شیعى داشت، از روى تدبیر به مرمت آن همت گمارد و آستانه را اندکى گسترش داد. گفته اند نخستین بار در همین زمان گنبد و مناره اى براى حرم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
طاهره صفار زاده از جمله شاعرانى است که دوره هاى متعدد شعرى را تجربه کرده است. شاید اگر نگاهى دقیق و موشکافانه به دوران شاعرى او داشته باشیم نه تنها دوره هاى متعدد را در طول زمان، بلکه در هر دهه نیز مى توان شناسایى کرد. اما آنچه سبب شد «طاهره صفار زاده» به ویژه پس از انقلاب مورد توجه قرار بگیرد پیوند او با انقلاب و همسویى شعر هاى او با روحیه مذهبى مردم در آن دوره بود. در یک برداشت کلى مى توان شعر صفار زاده را به سه دوره تقسیم کرد. سه دوره که اگرچه گاهى نزدیکى هایى با همدیگر دارند اما از بنیاد و اساس تفاوت هاى چشمگیرى بین آنها وجود دارد. حتى گاهى این تفاوت ها چنان بارز است که احساس مى شود یا شاعر آنها با هم فرق مى کند. دوره اول از ابتداى مطرح شدن او به عنوان شاعر- با کتاب رهگذر مهتاب در سال ۴۱- آغاز مى شود و تا قبل از انتشار کتاب «سفر پنجم» ادامه مى یابد.«صفار زاده» به مانند تمام شاعران هم نسل خود با وزن و قافیه و شعر کلاسیک کار خود را آغاز کرد و اندکى بعد هم مجذوب شعر نیمایى شد.در این زمان آنچه در شعر صفار زاده وجود دارد، تجربه هاى فردى و احساساتى جوانى است که هنوز به هیچ چیز به صورت جدى نگاه نمى کند. در این زمان شعر صفار زاده نه تنها با دیگر هم نسلان خود تفاوت محسوسى ندارد، بلکه از فضاى اجتماعى و فرهنگى زمان خود نیز به شدت متاثر است. فضاهاى عاشقانه، احساس تباهى نسبت به محیط اطراف ، رنج هاى شاعرانه و... در این دوره حتى گاهى او را از شاعران زمان خود نیز متاثر مى بینیم. در برخى از شعر ها فروغ فرخزاد تاثیر جدى بر شعر او گذاشته و او با ذهن و زبانى شعر نوشته که فروغ آن را خلق کرده و از آن استفاده مى کرد. البته در این دوره هم از شعر او نشانه هایى از اعتراض به شرایط فرهنگى جامعه در آن زمان و یا ابراز احساسات عدالت جویانه به چشم مى خورد. گذر «صفار زاده» از شعر نیمایى به شعر بى وزن یکى از بزرگ ترین پیشرفت هاى او محسوب مى شد و او در شعرى بى وزن بود که توانست به زبانى مستقل دست پیدا کند. زبانى ساده بدون آرایه هاى لفظى. این زبان بزرگ ترین کمک را به شعر «صفار زاده» کرد. او با استفاده از این زبان مى توانست آنچه را که در ذهن دارد به سادگى به شعر تبدیل کند. زبان او سادگى و جسارت خاصى را داشت. شاعر با توسل به این زبان نه تنها توانست از تقید هاى وزن و آهنگ کلام رهایى یابد بلکه قالب درستى براى بیان اندیشه یافت. همین سادگى زبان براى او زمینه اى شد تا به راحتى بتواند شعر هاى بلندش را بنویسد. شعر هاى بلند براى «طاهره صفار زاده» مجالى بود تا بتواند در شعر به اندیشه دست یابد و بدون تاثیرپذیرى از دیگران مفاهیم خاص ذهنى اش را خلق کند. در این مرحله آرام آرام شعر او از کلام یک شاعر احساساتى فاصله مى گیرد و او فرصتى مى یابد که مفاهیم جدیدى را خلق کند. برخى از این شعر ها بسیار درخشان است، به ویژه آنکه زبان مناسب با منطق شاعرانه به پیوستگى مناسبى رسیده و دقیقاً آنچه خلق شده شاعرانه است. شاید حتى بتوان گفت که برخى از این شعر ها نمونه هاى بسیار خوبى براى شعر بى وزن فارسى در دهه ۴۰ محسوب مى شوند. ذهن «صفار زاده» در این نوع شعر ها، ذهنى پرسشگر و جست وجوگر است. او زمانى که به سراغ فرهنگ اروپایى یا آمریکایى و یا حتى فرهنگ هندى مى رود، داراى ذهنى کنجکاو است که سعى در جست وجوى مفاهیم دارد. او سعى دارد هر پدیده اى را به گونه اى دیگر ببیند و هر مولفه اى را به زبان شاعرانه توضیح دهد. در میان احساسات و بیان شاعرانه او نیز گاهى درمى یابیم که شاعر دچار سرگشتگى است، نمى تواند شکل واحدى را انتخاب کند و حتى نمى تواند از سوژه واحدى صحبت کند. براى همین شعر هاى بلند مى نویسد که بتواند دائماً تغییر مسیر داده و در یک شعر موضوعات متعددى را وارد کند. آنچه در شعر او هنوز به چشم مى خورد روحیه روشنفکرى است که از فضاى روشنفکرى جهان در آن سال ها تاثیر مى پذیرد. شاعر با آنچه در ذهن او وارد شده و آنچه که مطالعه کرده و خوانده در یک کشمکش ذهنى به سر مى برد. نه مى توان گفت فضاى ذهنى غربى را کاملاً مى پذیرد و نه مى توان گفت طرح اندازى جدیدى بر اساس شخصیت و نگاه خود به جهان دارد. گویى راه گریزى براى او جود ندارد جز آنکه هر چه را دیده و یا تجربه کرده به زبان شعر بیان دارد.اینگونه شعر هاى «صفار زاده» تا پایان کتاب «طنین در ولتا» ادامه پیدا مى کند. البته در این میان نباید ادامه تحصیل او در خارج از کشور را فراموش کرد چرا که برخورد او با جهان غرب و زندگى در آمریکا تاثیراتى را بر شعر او دارد که انکار ناپذیر است. شاعر در اینجا به پلى مبدل مى شود که آنچه در جهان بیرون از او وجود دارد را به شعر منتقل کند.بنابراین مثلثى شکل مى گیرد که یک ضلع آن شاعر است و ضلع دیگر جهان پیرامون او. ضلع سوم یعنى شعر کامل کننده این وضعیت است و جایى است که شاعر خودش را در پیوند با جهان خارج احساس مى کند.
«سفر پنجم» حلقه ارتباطى است بین دو تجربه متفاوت شعر. در کتاب «سفر پنجم»، «صفار زاده» آرام آرام شرایطى را در شعر تجربه مى کند که بتواند به یک شخصیت منسجم دست پیدا کند. شخصیتى که صرفاً مصرف کننده فکر نیست بلکه تولید کننده اندیشه است و اندیشه اى را استفاده مى کند که از رابطه او با شعر حاصل شده است. او در «سفر پنجم» سعى مى کند مفاهیم را به سمت بومى شدن و سرزمینى شدن سوق دهد.در اینجا است که او به جاى آنکه از «مظاهر تمدن غربى» در شعر استفاده کند به سراغ مظاهر مذهبى _ دینى مى رود. در واقع چرخش او در همه زمینه ها است. هم اسطوره هاى ذهنى شاعر را در بر مى گیرد و هم دایره واژگانش را و در نهایت مفاهیمى که مى خواهد به آنها برسد اما همان طور که اشاره شد سفر پنجم صرفاً نقش یک حلقه ارتباطى را دارد.«صفارزاده» هر چه به مفاهیم ساده بومى نزدیک مى شود ناچار است ساختار و ساختمان شعر را به همان اندازه ساده کند چرا که مخاطبان او هم آرام آرام عوض مى شوند. مرحله دوم شعر او اغلب افراد ساده جامعه مخاطب قرار مى گیرند. او مى خواهد حرف هایى بزند که دیگر از پیچیدگى خاصى برخوردار نیستند بلکه معنا و مفهوم ساده اى را مى رسانند. «سفر سلمان» که کتاب با آن آغاز مى شود شعر ى است بلند که البته مختصات آن با شعر هاى بلند قبلى او متفاوت است. «سفر سلمان» شکلى روایى دارد . در این مرحله جاى هر سطر و هر کلمه مشخص است و شاعر قصد دارد از کنار هم چیدن این پازل به یک مفهوم مشخص برسد. مفهوم مشخصى که از قبل در ذهن او وجود داشته است. در «سفر پنجم» صفارزاده نشان مى دهد که تغییرات عمیق و وسیعى در آثار بعدى او به وجود خواهد آمد. تغییراتى که شعر را یکسر متفاوت از آثار گذشته مى کند. «سفر پنجم» براى نخستین بار در سال (۵۶) منتشر شد. درآن سال هنوز تعداد نویسندگان و شاعرانى که بتوان گفت به ادبیات متعهد گرایش دارند چندان زیاد نبود. عده آنها بسیار کم و اغلب به صورت کاملاً فردگرا و جداى از هم کار مى کردند. در این دوره «صفارزاده» زیربناى شعرى خود را به عنوان یک شاعر انقلابى _ اسلامى ساختارسازى کرد. از این جا به بعد او شعر انقلابى خود را آغاز کرد. این شعر ویژگى هاى خاص خود را داشت که با کل دوران شاعرى او کاملاً متفاوت بود. شعر در شرایط انقلابى دیگر نمى تواند از پیچیدگى برخوردار باشد .البته در این شعر هم شور و نشاط تازه اى وجود داشت و هم بى پروا و گستاخ. این ویژگى هایى که شعر انقلابى را مى سازد اغلب شعر را از ادبیات دور مى کند و به سمت یک اسلحه یا وسیله مبارزه مى برد. «صفارزاده» که در سفر پنجم آرام آرام راهى را تجربه مى کرد که از شعر گذشته فاصله بگیرد و سعى مى کرد شعرش محصول اندیشه و تفکر خود باشد این ژرف نگرى و تفکر در شعر را رها مى کند و تا حدودى هیجان زده مى نویسد. از این جهت بیشتر مى توان شعر این سال هاى او را با اوایل دوران شاعرى او مقایسه کرد. شاید به همین دلیل احساسى بودن و هیجان زده شدن شعر است که برخى از اولین شعرهاى او نظیر «کودک قرن» به شعرهاى انقلابى او نزدیک مى شود همانندى بسیارى پیدا مى کند. او از این طریق به موفقیت در عامه مردم مى رسد چرا که آنچه مردم مى توانند با آن ارتباط برقرار کنند فضاى شعرى است که حلقه هاى ارتباطى با شعر کلاسیک داشته باشد و صنایع لفظى نه تنها حلقه هاى ارتباط با شعر کلاسیک است بلکه همچون وزن، مردم به شکل علامت آن را همراه ضرورى شعر مى دانند. مسئله در اینجا است که شرایط انقلابى به سرعت ایجاد مى شود و با سرعت بسیار زیادى زبان و ادبیت زبانى خاص خود را خلق مى کند. اما این زبان به بخش کوتاهى از تاریخ مربوط مى شود و با تغییر آن شرایط زبان هم به سرعت تغییر مى کند. در نتیجه ادبیات این دوران داراى تنهایى مى شود. در این میان شاعرانى که با فاصله گرفتن از زبان و کلمات ویژه انقلاب و پرداختن به مفاهیم انقلاب شعر مى سرایند طبیعتاً شعرشان کمتر دچار فراموشى مى شود. دوره سوم شعر «صفارزاده» پس از شرایط هیجانى انقلاب شکل دیگری مى گیرد. زمانى که انقلاب پایان یافته و هیجان ها فروکش کرده است. شاعر مى تواند بیشتر به شعر خود فکر کند. فرصت بیشترى دارد که آن را ویرایش کند و از افتادن به دام فضاهاى کلاسیک پرهیز کند.
در دوره سوم مفاهیم دینى و اخلاقى را گزارش مى کند.اما این را هم باید اضافه کرد که بیان او با دوره پیش فرق چشمگیرى دارد او بسیارى از شعرها را با دقت و وسواس زیاد مى نویسد دیگر دچار هیجان و احساس نیست و از تکنیک هایى که قبلاً در شعر بهره مى گرفت دوباره استفاده مى کند. صفارزاده در دوره سوم شاعرى خود به نوعى آرامش مى رسد نه بى قرارى هاى دوره اول را دارد و نه هیجانات و احساس گرایى دوره دوم را. او در این دوره بیش از هر چیز به خود این اجازه را مى دهد که منطقى باشد. با مسائل به گونه اى برخورد مى کند که آنها وجود دارند. صفارزاده از جمله شاعرانى است که توانست در همان آغاز شاعرى به زبان خاص خود برسد. به وجود آمدن یک زبان که تحت تاثیر کسى نباشد کمک بسیارى به او کرد، تا بتواند شاعرى مستقل باقى بماند و به دنبال مسائل دیگرى در شعر باشد. صفارزاده با تکیه بر زبان خود سه دوره شعرى را براساس جست وجوى مفاهیم سپرى کرد. شاید اگر او داراى زبان ویژه اى نبود و مشکل به دست آوردن زبان را داشت، این همه فرصت براى پرداختن به مفاهیم را نداشت.