لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
معماری کاخ ها و بناها در دوره اشکانیان (پارتیان):
قوم پارت یا پارتوا یکی از شعبه های نژاد آریایی ایرانی است در کتیبه داریوش اول هخامنشی بر بیستون سرزمین آنرا را((پرتو)) نامیده اند . این ناحیه از شمال خراسان و ماوراالنهر و همین نام بعدها به پهلو تبدیل گردید .(خراسان بزرگ شامل :خراسان فعلی ماورا النهر افغانستان کنونی می شده است.) پارتوا یکی از استانهای زمان هخامنشی بود. بنا بر گفته استرابو رهبر پارتها مردی بنام آرساکس (ارشک ارشاک) بود که بعدها نیای فرضی پادشاهان اشکانی پارت شد. پارتها حکومت ساقط شده هخامنشی را از جانشینان اسکندر مقدونی (سلوکیان) باز پس گرفتند . و توانستند یک دولت نیرومند و عظیم را برای مدت پنج قرن پایه گذاری نمایند.
***
پارتها در زمینه هنرها بویژه در معماری ابتکارات بدیعی داشتند آنها با برخوداری از پیشینه غنی دوباره به احیای هنرهای فراموش شده و یا تغییر یافته ایرانی پرداختند با فترتی که در هنر ایران پدیدار شده بود نه تنها احیاگر معماری و سنتهای گذشته ایران شدند بلکه تحول ملی عظیم در رمینه شهر سازی و معماری ایجاد کردند و در معماری دو عنصر نو ظهور افزودند یکی احداث گنبد بر روی بناهای چهار ضلعی (مربع شکل) از طریق فیل پوشها و دیگر توسعه ساختمان ایوان تاق دار . ایوان اتاق راستگوشه ای است با طاق بشکه ای که در قسمت پشت بسته بوده و در جلو-معمولا رو به بیرون یا حیاط قرار دارد-کاملا باز است. از زمان پارتها ایوان نقش مهمی را در معماری آسیای غربی باز می کند . منشا ایوان موضوعی است در خور اندیشه بعضی آنرا به درختان و شاخه های پوشیده با حصیر و گل و نیز به تاثیر اتاقهای بشکه ای منتسب می کنند . چنین بناهایی هنوز در طول رودخانه یا دریاچه هیرمند در شرق ایران و احتمالا در پیرامون دریاچه آرال در آسیای مرکزی دیده می شوند. این نواحی مناطقی هستند که پارتها از آن برخاسته اند و لیکن سابقه تاقهای آهنگ با انواع قوسها (نیم بیضی) از آثار معماری هفت تپه (ایلام میانی) آشنا شدیم و این نشانگر آن است که پارتها با توجه به شرایط زمانی و موقعیت مکانی دست به چنین ابتکاراتی زده اند.
متاستفانه علیرغم حاکمیت طولانی مدت پارتها اکثرا آثار آنها از بین رفته است.
زیرا عواملی مانند زلزله آب و هوایی و گستره وسیع امپراتوری تاثیر گذار در روند تخریب آثار معماری بوده اند. از اینها که بگذریم باید به این مسئله هم توجه کنیم که پارتها بناهای خود را بسیار ساده و با خشت خام ساخته اند. پی درگاههای این بناها که به مرور زمان ویران شده و گزند دیده است اگر با آجر یا سنگ ساخته شده بود بسیار بیشتر دوام داشت.
گاهی آجر هم به کار می بردند و آن برای ساختمانهای مهم همچون کاخ فرمانروایان و پرستشگاهها بود. سنگ هنگامی که به کار برده می شد که در محل موجود بود یعنی اصل استفاده از مصالح محلی و بومی بوده است و البته شرایط اقتصادی و وضع مادی هم بسیار تاثیر گذار بوده است و از طرفی در پهناوری بسیار شاهنشاهی پارت و گوناگونی سنتهای مردم ان باید ما را آگاه ساخته باشد که یک سبک معماری در سراسر این کشور نمی توانست باشد . اما با کاوشهایی که در مناطق مختلف صورت گرفته از آثار بجای مانده از دوره پارتها و آثار پس از آن به سبک سابق ساخته شده اند می توان سبک معماری و حتی ویژگیهای آنرا مشخص نمود از آن جمله:
-حداکثر استفاده از مصالح بوم آورد مثل پارتها استفاده از سنگگ لاشه خشت خام و پخته...
-استفاده بسیار خوب از تکنیک پیشرفته تاق و گنبد به خصوص گنبد با استفاده از مصالح بوم آورد.
- استفاده بسیار خوب از تکنیک پیشرفته تاق و گنبد بویژه گنبد با استفاده از مصالح بوم آورد.
-پرهیز نکردن از شکوه و ارتفاع زیاد.
-تنوع فوق آلعاده در طرحها .
-استفاده از ملات ساروج که به کمک آن توانستند فضاهای معماری وسیع را ایجاد نمایند.
پارتها شهرهای بسیار کهن را مانند بابل و اروک در اختیار داشتند و نیز شهر آشور با اینکه از نقشه چندان منظمی برخوردر نبودند اما پارتها شهرهایی را بنیاد گذاشتند که براساس نقشه دایره شکل بود که شهرهای مرو تیسفون و الحضر دارای چنین پلانی بودند. از فضای دایره وار می توان آسانتر از چهار گوش دفاع کرد و نیز با رو کشیدن آن هم آسانتر است . این شیوه شهرسازی تا زمان ساسانی و اسلام ادامه یافت. معمولا شهرهای پارتی دارای برج و بارو بودند باروهای شهر مرو از خشت خام بود با برج ها و کنگره های قائم الزاویه و سوراخهایی برای تیراندازی .
در درون شهرهای پارتی مهمترین ساختمان معمولا ارگ و پرستشگاهها بودند. برخی معتقدند هنر پارتی در حدود سال 250 ق.م پا به عرضه وجود نهاده اما باید آغاز آنرا از ابتدای پادشاهی مهرداد دوم (سال 203 ق.م) دانست. بطوریکه عنوان گردیده معماری را باید از اولین مکانهای استقراری پارتها آغاز کرد. در این بررسی ما به شرح جزئیات معماری بعضی از آنها می پردازیم.
آثار معماری شهرنسا:آثار و بقایایی که از نسا در نزدیکی شهر عشق در دوره پارتیان بدست آمده نشانگر این امر است که این شهر قدیمی ترین محل سکونت پارتها بوده است. بسیاری از بناهای یادبود با پلان های جداگانه مشخص شده است.
((نسا)) یا ((پارتانیسا)) شهری است که روی یک تپه کوچک طبیعی ساخته شده است. این ارگ (دژ) که براساس لوحی گلی که در آن پیدا شد مهرداد کرت نام داشت و توسط مهرداد اول ساخته شده است . دیوارهای بستر آن 20 تا 25 متر ارتفاع و 5 متر ضخامت داشت و با استفاده از گل ساخته شده بود و نمای آن را با آجر پوشانده بودند . ورود به ارگ از طریق پاگردهایی که در پی دیوارهای گرد شهر قرار داشت صورت می گرفت.
بناهای داخل ارگ شامل یک کاخ موسوم یه ((خانه مربع)) تعدادی معبد است. اتاق اصلی کاخ تالاری ستون دار به مساحت تقریبی 20 متر مربع بود. سقف آنرا با استفاده از تیرهای بزرگ روی چهار ستون بزرگ چهار پر (شبدری) که در واقع اتاق آنرا به سه راهرو تقسیم کرده بود پوشانده شده بود بخش مرکزی توسط تیرهای چوبی به صورت گنبدی کار شده که این روش را می توان اساسی برای گنبدهای ابداعی دوره پارتی دانست. سطوح دیوارهای این بنا به رنگ قرمز و سفید رنگ آمیزی به طور افقی توسط موادی از ظروف کوچک سفالی و به طور عمودی با ردیفهایی از نیم ستون که روی هر دیوار شش تا از آنها قرار داشت سرستونها به شیوه ستونهای کورنتی تزئین شده بود که این نشانگر نفوذ هنر هلنیسم به بخشهای آسیای میانه بوده است.
بخش اصلی یکی از معابد به شکل دایره و قطر آن 17 متر است این بنا نیز مانند تالار بزرگ کاخ آی خانوم فاقد ستون بود. از نحوه مسقف نمودن آن اطلاعی نیست ولی به نظر می رسد که از گنبد استفاده کرده باشند . این معبد هم مانند کاخ ها دارای رنگ آمیزی بود. دیوارها به رنگ سفید با استفاده از نواری مرکب از سفالهای نقش دار و بخش فوقانی نیم ستون تزئین شده بود . این فضای مدور بخش مرکزی یک مجموعه چهارگوش را که توسط یک دالان یا راهرو محاط شده بود تشکیل می داد . در کنار این معبد یک واحد مرکزی (معبد) چهار گوش دیگر با برج دالان دار قرار داشت . بخش اداری آی خانوم نیز دارای همین نقشه است و در تمام طول دوره حکومت پارتها و حتی ساسانیان ساختن چنین بناهای ادامه داشت.
معماران پارتی درست فرمولهای مختلف ساختمانی را آزمایش کردند در خانه مربع به سبک متداول صحن ستوندار با اتاقهای دارای ستونهای بلند در چهار سمت بازگشتند ورودیها نیز به همین اندازه حالت تجربی داشت و شامل ورودیهای ساده هشتی ها و مدخلهای ستوندار می شد تا اینکه ایوان را در قرن اول میلادی ساخته اند. احتمالا در تکامل ایوان دوره پارتی دو مرحله وجود داشته است . مرحله نخست تنها یک تالار که دارای سه دیوار یا سقفی متشکل از تیرهای چوبی متکی بر ستون یا دیوارهای تالار ساخته می شد . مرحله دوم ایجاد سقف آن با طاقهای آهنگ آغاز کردند .
هیکاتوم پلیس(صد دروازه): بقایای آثار معماری پارتی که احتمالا آنها را به عنوان مقبره مورد استفاده قرار می دادند در شهر دامغان یافت شده جان هانسمن این محل را شهر گمشده سلوکی – پارتی صد دروازه که پارتها آن را در ربع آخر قرن سوم پیش از میلاد به صورت یکی از تختگاههای خود درآوردند می داند . به علت موقعیت شهر دامغان احتمالا یک پایتخت کوهستانی بوده است. شاید پس از نسا پارتها در ادامه متصرفات خود این مکان را انتخاب کرده باشند.
کاخ هترا : ویرانه های کاخ بزرگی که متعلق به قرن دوم میلادی است استعداد هنری پارتی را مشخص می سازد . نمای بنا دارای دو ایوان بزرگ است که از قطعات بزرگ سنگ ساخته شده است. این ایوانهای بزرگ با تاق های آهنگ بلند پوشیده شده و در طرفین آنها اتاقهای کوچکتری قرار دارند که دو طبقه (اشکوبه) بوده اند. مهمترین قسمت بنا اتاق کوچک مربع شکلی است که مستقیما پشت ایوان جنوبی قرار گرفته است
آثار تاریخی و هنری دوره اشکانی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
بررسی علل نارسانویسی و مشکلات آموزش املاءدر دوره ابتدایی
چکیده
وجود مشکلات شدید در نوشتن کلمات به طور صحیح، باعث نگرانی شدید والدین و معلم کودک می گردد. املا، بخشی از برنامه آموزشی است که دوران خلاقیت و تفکر واگرا، مطرح نیست، بلکه تنها آموزش یک نمونه یا ترتیب حروف مد نظر است. کودکان و نوجوانان بسیاری از مشکلات نادرست نویسی رنج می برند که تکراری نوشتاری لغات غلط نوشته شده تنها راه حل نیست. بلکه می توان رفتارهای ورودی دانش آموزان را برای نوشتن تقویت نمود از جمله: تقویت ادراک شنیداری و حافظه اصوات، تقویت ادراک بصری و حافظه حروف تقویت مهارتهای حرکتی، و یا تقویت مسیرهای حسی، بینایی، شنوایی، حرکتی و لامسه به این هدف مهم دست یافت.برای تقویت نارسانویسی می توان از روش فرنالد استفاده نمود که از حواس مختلفی مانند بینایی، شنوایی، لامسه و حرکتی استفاده می کند و ارزش آن در آموزش قواعد انطباق واج نویسی و توانمندی دانش آموز برای تشخیص بین حروف و اصوات حروف الفبا می باشد.عوامل مهمترین قسمت مشکلات آموزشی املا در کودکان ابتدایی که از هوش طبیعی و حتی بالاتر برخوردارند، مشکلات املای کلمات با حروف همصدا است که برای درمان آن اول بایستی سبب شناسی کرد:
بعد از بررسی وضعیت بینایی ( اپتو متریست)، بررسی وضعیت اندام گفتاری، بررسی حافظه بینایی و ترتیب توالی در پیوند صدا و ( نوشتاری) بررسی انگیزه و دقت دانش آموز و ارزیابی مهارتهای حرکتی ظریف دانش آموزان ( نشستن و طرز مداد در انگشتان و...) می توان از راهبردهایی به این شکل استفاده کرد:
تمیز شکل از زمینه- روابط فضایی- بازشناسی - راههای تقویت بینایی مانند نام بردن اشیای دیده شده- ساختن اشکال از سوی موزائیک های رنگی- بازی با چوب کبریت و با از بین بردن عوامل بیرونی بازدارنده و محدود کننده و استفاده از رنگ های مناسب در وی ایجاد انگیزه کرد. شکست ها و ضعف دانش آموزان با برنامه درمانی به حداقل رسانده و او را به کسب نمره بالاتر امیدوار سازیم.
مقدمه
گویند: معلمی، علاوه بر علم، (( هنر)) نیز هست؛ و یک هنرمند، تنها با شناخت کامل متعامل و خویشتن، می تواند در آفرینش های هنری، موفق گردد، و معلم نیز چنین است. او انسانی تواناست که می تواند همانند پروردگار خویش و با توسل و تمک به توانایی هایی که جهان آفرین بدو عنایت کرده است. از خاک و گل، تندیس های دلنشین و چشم نواز بیافریند و همانند رب خود، (( فتبارک الله احسن الخالقین)) بر آید.براستی، اگر ویژگی های خاک و گلی که دست مایه آفرینش هنرمندانه (( معل)) است، ناشناخته بماند، چگونه می تواند از پدید آمدن کاستی ها و عیوب در مراحل آخرین این تعامل آگاهی یابد؛اگر معلم دچار این سهو شود که نداند هر سخن و کلام و عمل و رفتار او در خاطر و ذهن دانش آموز او به جای می ماند، سرانجام در برابر کاستی های انتقال معلومات خویش به دانش آموزان شگفت زده خواهد ماند؛ و این در همه زمینه های آموزش و پرورش، صادق است و از جمله در آموزش درست نویسی کلمات و جملات ( در املاء و نگارش) که ظرافت های بسیار به همراه دارد و آگاهی معلم بدان ظرایف، موفقیت او را تسریع خواهد کرد.شکل نوشتاری زبان، عالی ترین و پیچیده ترین ارتباط و آخرین مرحله ای است که آموخته می شود بنابراین تجارب مفید و بنیادی زبان در گوش دادن، سخن گفتن، توانایی نگهداری موضوع و مطالب شنیده شده در ذهن ( حافظه شنوایی) ترسیم گرافیکی حرف و کلمه ( رسم الخط مناسب) به کارگیری صحیح ابزار نوشتن، خواندن و حافظه بینایی و حرکتی مناسب، پیش نیازهایی برای نوشتن به حساب می آیند و عدم موفقیت کودکان در مهارتهای یادگیری ممکن است آنها را به ناکامی، افسردگی و اضطراب مبتلا می کند و مشکلات عاطفی و اجتماعی ثانویه ای به عنوان واکنش ناتوانائیهای یادگیری در آنان به وجود آورد. یکی از مشکلات آموزشی دانش آموزان، ناتوانی در املای صحیح کلمات است به طور معمول 60 درصد غلط های املایی دانش آموزان ابتدایی در کلمات با حروف هم صدا بوده است. در این مقاله سعی شده با تشخیص و اقدام ( مداخله جبرانی) این مشکلات را مرتفع سازد.از نکات مهمی که در هدایت دانش آموزان به درست نویسی املایی کلمات مفید و موثر است- علاوه بر قوانین جاری بر ساختار واژگان- توجه به این نکته ظریف است که آشنایی و سابقه ذهنی از لغات و واژگان، از نشانه های درست بودن کلمه نوشته شده می باشد، یعنی: به دانش آموزان توصیه می شود اگر در صحت یا نادرستی نگارش واژه ای دچار تردید شدند، به بایگانی ذهنی و خاطره خویش مراجعه کنند و معلوم سازند آیا تا کنون چنین کلمه ای را با چنین ساختاری دیده اند و به خاطر دارند یا خیر؟ و غریبه و نا آشنا بودن، با احتمال بسیار، نشانه نادرستی کلمه است: اما یک معلم هوشیار مراقب است در همین بخش از روند تعلیم درست نویسی، سابقه ای ذهنی از اشکال نادرست لغات، در خاطره دانش آموزان ننشاند.چون قوانین درست نویسی املای کلمات، آن اندازه جازم و قانونمند نیست که بتوان با ارائه قانونی شامل، وافی و نافی، دانش آموزان را به درست نویسی املای کلمات راهنمایی کرد و سوابق دیداری با واژه ای، جواز صحت را در ذهن صادر می کند، لازم است در این باب دقت شود که حتی به عنوان (( هشدار)) به دانش آموزان، تصویر واژه ای نادرست از جهت املایی، در معرض دیدگان دانش آموزان قرار نگیرد.در هدایت دانش آموزان، به درست نویسی لغات و کلمات، دشواری های بسیار وجود دارد؛ زیرا در زبان و سیر الخط فارسی، تعدادی از (( واج)) با یک علامت نمایانده می شوند و بالعکس، برای یک واج، چند علامت یا به اصطلاح (( حرف)) وجود دارد، مانند:
( ض. ظ. ز. ذ) و ( ت. ط) و ( ه. ح) و... که تمام آن حروف یا علامت های هر گروه، در فارسی، یکسان تلفظ می شوند و گزینش یک حرف از سوی دانش آموزان یا به سائقه آشنایی قبلی با نگارش واژه ای خاص میسر است، یا از طریق ریشه یابی لغات. ( آن هم تنها در واژگان عربی دخیل در زبان فارسی) و یا بررسی و تحقیق مختصر می توان دریافت که دانش آموز، از راه نخست ( یادگیری و آشنایی مبتنی شیوه نگارش لغت و کلمه)، حروف لازم را بر می گزیند و به همین علت خاص، لازم است در آموزش املاء، به این ویژگی توجه بیشتری مبذول شود
تقویت نوشتن املای فارسی در دوره ی ابتدایی
مقطع ابتدایی زیر بنای مقاطع دیگر تحصیلی می باشد و در مقطع ابتدایی نیز پایه اول اساس پایه های دیگر می باشد و هر چقدر دانش آموزان در این پایه بهتر آموزش ببینند در پایه های دیگر راحت تر هستند و بالعکس ; در پایه اول دو درس ریاضی و فارسی ( قرائت فارسی و املای فارسی ) کلیدی هستند و بیشترین ساعات به این دو درس اختصاص می یابد و از بین دو درس ذکر شده درس فارسی از اهمیت دو چندانی برخوردار می باشد. به طوری که بدون یادگیری درس فارسی ، یادگیری دروس دیگر تقریبا غیر ممکن می باشد. چندین بار بود که آموزگار پایه دوم از وضعیت تحصیلی دو دانش آموز ابراز نگرانی می کرد و آنان را در حد دانش آموزان پایه اول هم نمی دانست . از عدم پیشرفت تحصیلی آنان صحبت می کرد; مدیر مدرسه با اولیای دانش آموزان ذکر شده ، مشاوراتی را بعمل آورد . قرار شد آنان به فرندان خود کمک کنند و همگام با معلم درس ها را تکرار و تمرین کنند.بعد از گذشت یک ماه ، متاسفانه پیشرفتی حاصل نشد در جلسه شورای معلمان وضعیت دانش آموزان مذکورمورد بحث قرار گرفت . پیشنهادهایی ارائه گردید و بنده را مامور رسیدگی به این دانش آموزان نمودند ، من هم با بررسی نمرات سال گذشته آنان و مشاوره با والدین و معلم پایه دوم آنان مطالبی را جمع آوری نمودم.
تجزیه و تحلیل اطلاعات پس از مطالعه نمرات و مشاوراتی که با معلم پایه اول ، دوم و والدین این دانش آموزان صورت گرفت و راه های متعددی جهت تقویت املای آنان مورد بررسی قرار گرفت و خلاصه یافته های حاصل از تجزیه و تحلیل به شرح زیر تدوین گردید. برخی از علل ضعف دانش آموزان در درس املا» » از این قرار بود : - بیش از دو سوم حروف الفبای فارسی را نمی شناختند و آن ها را با هم اشتباه می گرفتند. - نظر به سن بالای معلم پایه اول( بیش از 20 سال سابقه تدریس ) و عدم علاقه به تدریس در پایه اول ، در انجام تمرین و تکرار هجاها در سر کلاس کوتاهی شده بود. - معلم پایه اول علل اصلی ضعف آنان را ، غیبت ها بیش از اندازه دانش آموزان ذکر کردند. - تحصیلات کم والدین (زیر پنجم ابتدایی) و ضعف آگاهی
آنها جهت رسیدگی به درس فرزندشان متناسب با نیاز آنها، یکی دیگر از علل ضعف دانش آموزان می باشد.
مراحل آموزش نوشتن دارای پنج مرحله مجزاست : 1- آموزش نوشتن غیر فعال ( رونوسی )2- آموزش نوشتن نیمه فعال ( املا» )3- آموزش نوشتن فعال پایه یک ( کلمه سازی ) 4- آموزش نوشتن فعال پایه دو( جمله سازی)5- آموزش نوشتن فعال (خلاق )انشا» و انواع آن با توجه به مشکل دانش آموزان در مرحله آموزش نوشتن نیمه فعال (املا») است به آموزش املا» می پردازیم. مهارت املا» نویسی به معنی توانایی جانشین کردن صحیح صورت نوشتاری حروف ، کلمات و جمله ها به جای صورت آوایی آنهاست. دانش آموزان باید به این مهارت دست یابند تا بتوانند به خوبی بین صورت تلفظی کلمه ها و حروف سازنده آن ها پیوند مناسبی برقرار کنند بدین ترتیب زمینه لازم برای پیشرفت آنان در درس های جمله نویسی، انشا و به طور کلی مهارت نوشتن بهتر فراهم می شود، دانش آموزان هنگام نوشتن املا» باید نکاتی را در باره صداهایی که بوسیله معلم در قالب کلمات و جمله ها بر زبان جاری می شود رعایت نمایند : الف) صداها را خوب بشنوند ،کلمه را کاملا» تشخیص داده و درک کنند. ب) کلمات را خوب تشخیص دهند آنها را به خاطر بیاورند و تصویر آنها را مجسم کنند و همچنین کلمه صحیح را در ذهنشان بازشناسی کنند. ج) کلمات را درست بنویسند ، حروف سازنده کلمه را صحیح بنویسند و کلمه را به درستی بازنویسی کنند واز توالی حروف به صورت مناسب استفاده کنند .اشکالات املا»ئی دانش آموزان که از دیدگاه زبان شناختی بر اثر اشکالات رسم الخطی ، تاثیر لهجه و گویش محلی دانش آموزان و فرایندهای آوایی حذف ، تبدیل ، افزایش و قلب به وجود می آیند از دیدگاه روان شناختی از موارد زیر سرچشمه می گیرند : الف) ضعف در حساسیت شنوایی ، مثال : ژاله - جاله ، ب) ضعف در حافظه شنوایی ، مثال جا انداختن کلمات ، ج) ضعف در حافظه دیداری ، مثال حیله - هیله ، د) ضعف در حافظه توالی دیداری ، مثال مادر - مارد 5) قرینه نویسی ، مثال دید ،و) وارونه نویسی ، مثال دید ،ز) عدم دقت ، مثال : گندم - کندم ،ح)نارسا نویسی ، مثال رستم - رسم
روش تدریس املا» املا» یعنی نوشتن مطلبی که دیگری بگوید یا بخواند . درس املا» در برنامه آموزشی دوره ابتدایی این اهداف را در بر می گیرد:
1- آموزش صورت صحیح نوشتاری کلمه ها و جمله های زبان فارسی
2- تشخیص اشکالات املایی دانش آموزان و رفع آنها
3 -تمرین آموخته های نوشتاری دانش آموزان در رونویسی.
بدیهی است با نوشتاری که با غلط های املایی همراه باشد ارتباط زبانی بین افراد جامعه بخوبی برقرار نمیشود. بنابراین ، لزوم توجه به این درس کاملا» روشن است علاوه بر اهداف فوق ، املا» نویسی ، دانش آموزان را یاری می کند تا مهارت های خود را در این زمینه ها تقویت نمایند: 1- گوش دادن با دقت ، 2- تمرکز و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
طاهره صفار زاده از جمله شاعرانى است که دوره هاى متعدد شعرى را تجربه کرده است. شاید اگر نگاهى دقیق و موشکافانه به دوران شاعرى او داشته باشیم نه تنها دوره هاى متعدد را در طول زمان، بلکه در هر دهه نیز مى توان شناسایى کرد. اما آنچه سبب شد «طاهره صفار زاده» به ویژه پس از انقلاب مورد توجه قرار بگیرد پیوند او با انقلاب و همسویى شعر هاى او با روحیه مذهبى مردم در آن دوره بود. در یک برداشت کلى مى توان شعر صفار زاده را به سه دوره تقسیم کرد. سه دوره که اگرچه گاهى نزدیکى هایى با همدیگر دارند اما از بنیاد و اساس تفاوت هاى چشمگیرى بین آنها وجود دارد. حتى گاهى این تفاوت ها چنان بارز است که احساس مى شود یا شاعر آنها با هم فرق مى کند. دوره اول از ابتداى مطرح شدن او به عنوان شاعر- با کتاب رهگذر مهتاب در سال ۴۱- آغاز مى شود و تا قبل از انتشار کتاب «سفر پنجم» ادامه مى یابد.«صفار زاده» به مانند تمام شاعران هم نسل خود با وزن و قافیه و شعر کلاسیک کار خود را آغاز کرد و اندکى بعد هم مجذوب شعر نیمایى شد.در این زمان آنچه در شعر صفار زاده وجود دارد، تجربه هاى فردى و احساساتى جوانى است که هنوز به هیچ چیز به صورت جدى نگاه نمى کند. در این زمان شعر صفار زاده نه تنها با دیگر هم نسلان خود تفاوت محسوسى ندارد، بلکه از فضاى اجتماعى و فرهنگى زمان خود نیز به شدت متاثر است. فضاهاى عاشقانه، احساس تباهى نسبت به محیط اطراف ، رنج هاى شاعرانه و... در این دوره حتى گاهى او را از شاعران زمان خود نیز متاثر مى بینیم. در برخى از شعر ها فروغ فرخزاد تاثیر جدى بر شعر او گذاشته و او با ذهن و زبانى شعر نوشته که فروغ آن را خلق کرده و از آن استفاده مى کرد. البته در این دوره هم از شعر او نشانه هایى از اعتراض به شرایط فرهنگى جامعه در آن زمان و یا ابراز احساسات عدالت جویانه به چشم مى خورد. گذر «صفار زاده» از شعر نیمایى به شعر بى وزن یکى از بزرگ ترین پیشرفت هاى او محسوب مى شد و او در شعرى بى وزن بود که توانست به زبانى مستقل دست پیدا کند. زبانى ساده بدون آرایه هاى لفظى. این زبان بزرگ ترین کمک را به شعر «صفار زاده» کرد. او با استفاده از این زبان مى توانست آنچه را که در ذهن دارد به سادگى به شعر تبدیل کند. زبان او سادگى و جسارت خاصى را داشت. شاعر با توسل به این زبان نه تنها توانست از تقید هاى وزن و آهنگ کلام رهایى یابد بلکه قالب درستى براى بیان اندیشه یافت. همین سادگى زبان براى او زمینه اى شد تا به راحتى بتواند شعر هاى بلندش را بنویسد. شعر هاى بلند براى «طاهره صفار زاده» مجالى بود تا بتواند در شعر به اندیشه دست یابد و بدون تاثیرپذیرى از دیگران مفاهیم خاص ذهنى اش را خلق کند. در این مرحله آرام آرام شعر او از کلام یک شاعر احساساتى فاصله مى گیرد و او فرصتى مى یابد که مفاهیم جدیدى را خلق کند. برخى از این شعر ها بسیار درخشان است، به ویژه آنکه زبان مناسب با منطق شاعرانه به پیوستگى مناسبى رسیده و دقیقاً آنچه خلق شده شاعرانه است. شاید حتى بتوان گفت که برخى از این شعر ها نمونه هاى بسیار خوبى براى شعر بى وزن فارسى در دهه ۴۰ محسوب مى شوند. ذهن «صفار زاده» در این نوع شعر ها، ذهنى پرسشگر و جست وجوگر است. او زمانى که به سراغ فرهنگ اروپایى یا آمریکایى و یا حتى فرهنگ هندى مى رود، داراى ذهنى کنجکاو است که سعى در جست وجوى مفاهیم دارد. او سعى دارد هر پدیده اى را به گونه اى دیگر ببیند و هر مولفه اى را به زبان شاعرانه توضیح دهد. در میان احساسات و بیان شاعرانه او نیز گاهى درمى یابیم که شاعر دچار سرگشتگى است، نمى تواند شکل واحدى را انتخاب کند و حتى نمى تواند از سوژه واحدى صحبت کند. براى همین شعر هاى بلند مى نویسد که بتواند دائماً تغییر مسیر داده و در یک شعر موضوعات متعددى را وارد کند. آنچه در شعر او هنوز به چشم مى خورد روحیه روشنفکرى است که از فضاى روشنفکرى جهان در آن سال ها تاثیر مى پذیرد. شاعر با آنچه در ذهن او وارد شده و آنچه که مطالعه کرده و خوانده در یک کشمکش ذهنى به سر مى برد. نه مى توان گفت فضاى ذهنى غربى را کاملاً مى پذیرد و نه مى توان گفت طرح اندازى جدیدى بر اساس شخصیت و نگاه خود به جهان دارد. گویى راه گریزى براى او جود ندارد جز آنکه هر چه را دیده و یا تجربه کرده به زبان شعر بیان دارد.اینگونه شعر هاى «صفار زاده» تا پایان کتاب «طنین در ولتا» ادامه پیدا مى کند. البته در این میان نباید ادامه تحصیل او در خارج از کشور را فراموش کرد چرا که برخورد او با جهان غرب و زندگى در آمریکا تاثیراتى را بر شعر او دارد که انکار ناپذیر است. شاعر در اینجا به پلى مبدل مى شود که آنچه در جهان بیرون از او وجود دارد را به شعر منتقل کند.بنابراین مثلثى شکل مى گیرد که یک ضلع آن شاعر است و ضلع دیگر جهان پیرامون او. ضلع سوم یعنى شعر کامل کننده این وضعیت است و جایى است که شاعر خودش را در پیوند با جهان خارج احساس مى کند.
«سفر پنجم» حلقه ارتباطى است بین دو تجربه متفاوت شعر. در کتاب «سفر پنجم»، «صفار زاده» آرام آرام شرایطى را در شعر تجربه مى کند که بتواند به یک شخصیت منسجم دست پیدا کند. شخصیتى که صرفاً مصرف کننده فکر نیست بلکه تولید کننده اندیشه است و اندیشه اى را استفاده مى کند که از رابطه او با شعر حاصل شده است. او در «سفر پنجم» سعى مى کند مفاهیم را به سمت بومى شدن و سرزمینى شدن سوق دهد.در اینجا است که او به جاى آنکه از «مظاهر تمدن غربى» در شعر استفاده کند به سراغ مظاهر مذهبى _ دینى مى رود. در واقع چرخش او در همه زمینه ها است. هم اسطوره هاى ذهنى شاعر را در بر مى گیرد و هم دایره واژگانش را و در نهایت مفاهیمى که مى خواهد به آنها برسد اما همان طور که اشاره شد سفر پنجم صرفاً نقش یک حلقه ارتباطى را دارد.«صفارزاده» هر چه به مفاهیم ساده بومى نزدیک مى شود ناچار است ساختار و ساختمان شعر را به همان اندازه ساده کند چرا که مخاطبان او هم آرام آرام عوض مى شوند. مرحله دوم شعر او اغلب افراد ساده جامعه مخاطب قرار مى گیرند. او مى خواهد حرف هایى بزند که دیگر از پیچیدگى خاصى برخوردار نیستند بلکه معنا و مفهوم ساده اى را مى رسانند. «سفر سلمان» که کتاب با آن آغاز مى شود شعر ى است بلند که البته مختصات آن با شعر هاى بلند قبلى او متفاوت است. «سفر سلمان» شکلى روایى دارد . در این مرحله جاى هر سطر و هر کلمه مشخص است و شاعر قصد دارد از کنار هم چیدن این پازل به یک مفهوم مشخص برسد. مفهوم مشخصى که از قبل در ذهن او وجود داشته است. در «سفر پنجم» صفارزاده نشان مى دهد که تغییرات عمیق و وسیعى در آثار بعدى او به وجود خواهد آمد. تغییراتى که شعر را یکسر متفاوت از آثار گذشته مى کند. «سفر پنجم» براى نخستین بار در سال (۵۶) منتشر شد. درآن سال هنوز تعداد نویسندگان و شاعرانى که بتوان گفت به ادبیات متعهد گرایش دارند چندان زیاد نبود. عده آنها بسیار کم و اغلب به صورت کاملاً فردگرا و جداى از هم کار مى کردند. در این دوره «صفارزاده» زیربناى شعرى خود را به عنوان یک شاعر انقلابى _ اسلامى ساختارسازى کرد. از این جا به بعد او شعر انقلابى خود را آغاز کرد. این شعر ویژگى هاى خاص خود را داشت که با کل دوران شاعرى او کاملاً متفاوت بود. شعر در شرایط انقلابى دیگر نمى تواند از پیچیدگى برخوردار باشد .البته در این شعر هم شور و نشاط تازه اى وجود داشت و هم بى پروا و گستاخ. این ویژگى هایى که شعر انقلابى را مى سازد اغلب شعر را از ادبیات دور مى کند و به سمت یک اسلحه یا وسیله مبارزه مى برد. «صفارزاده» که در سفر پنجم آرام آرام راهى را تجربه مى کرد که از شعر گذشته فاصله بگیرد و سعى مى کرد شعرش محصول اندیشه و تفکر خود باشد این ژرف نگرى و تفکر در شعر را رها مى کند و تا حدودى هیجان زده مى نویسد. از این جهت بیشتر مى توان شعر این سال هاى او را با اوایل دوران شاعرى او مقایسه کرد. شاید به همین دلیل احساسى بودن و هیجان زده شدن شعر است که برخى از اولین شعرهاى او نظیر «کودک قرن» به شعرهاى انقلابى او نزدیک مى شود همانندى بسیارى پیدا مى کند. او از این طریق به موفقیت در عامه مردم مى رسد چرا که آنچه مردم مى توانند با آن ارتباط برقرار کنند فضاى شعرى است که حلقه هاى ارتباطى با شعر کلاسیک داشته باشد و صنایع لفظى نه تنها حلقه هاى ارتباط با شعر کلاسیک است بلکه همچون وزن، مردم به شکل علامت آن را همراه ضرورى شعر مى دانند. مسئله در اینجا است که شرایط انقلابى به سرعت ایجاد مى شود و با سرعت بسیار زیادى زبان و ادبیت زبانى خاص خود را خلق مى کند. اما این زبان به بخش کوتاهى از تاریخ مربوط مى شود و با تغییر آن شرایط زبان هم به سرعت تغییر مى کند. در نتیجه ادبیات این دوران داراى تنهایى مى شود. در این میان شاعرانى که با فاصله گرفتن از زبان و کلمات ویژه انقلاب و پرداختن به مفاهیم انقلاب شعر مى سرایند طبیعتاً شعرشان کمتر دچار فراموشى مى شود. دوره سوم شعر «صفارزاده» پس از شرایط هیجانى انقلاب شکل دیگری مى گیرد. زمانى که انقلاب پایان یافته و هیجان ها فروکش کرده است. شاعر مى تواند بیشتر به شعر خود فکر کند. فرصت بیشترى دارد که آن را ویرایش کند و از افتادن به دام فضاهاى کلاسیک پرهیز کند.
در دوره سوم مفاهیم دینى و اخلاقى را گزارش مى کند.اما این را هم باید اضافه کرد که بیان او با دوره پیش فرق چشمگیرى دارد او بسیارى از شعرها را با دقت و وسواس زیاد مى نویسد دیگر دچار هیجان و احساس نیست و از تکنیک هایى که قبلاً در شعر بهره مى گرفت دوباره استفاده مى کند. صفارزاده در دوره سوم شاعرى خود به نوعى آرامش مى رسد نه بى قرارى هاى دوره اول را دارد و نه هیجانات و احساس گرایى دوره دوم را. او در این دوره بیش از هر چیز به خود این اجازه را مى دهد که منطقى باشد. با مسائل به گونه اى برخورد مى کند که آنها وجود دارند. صفارزاده از جمله شاعرانى است که توانست در همان آغاز شاعرى به زبان خاص خود برسد. به وجود آمدن یک زبان که تحت تاثیر کسى نباشد کمک بسیارى به او کرد، تا بتواند شاعرى مستقل باقى بماند و به دنبال مسائل دیگرى در شعر باشد. صفارزاده با تکیه بر زبان خود سه دوره شعرى را براساس جست وجوى مفاهیم سپرى کرد. شاید اگر او داراى زبان ویژه اى نبود و مشکل به دست آوردن زبان را داشت، این همه فرصت براى پرداختن به مفاهیم را نداشت.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
زمینه و آغاز دوره صفویه
شیخ صفیالدین اردبیلی، نیای بزرگ صفویان هشتمین نسل از تبار فیروزشاه زرینکلاه بود. فیروزشاه از بومیان ایرانی و کردتبار بود که در منطقه مغان نشیمن گرفته بود. زبان مادری شیخ صفیالدین تاتی بود و اشعار تاتی او امروزه در دست است. تاتی یکی از زبانهای ایرانی و زبان بومی آذربایجان بودهاست.
دودمان پادشاهی صفویه به وسیله شاه اسماعیل اول با اتکا بر پیروان طریقت تصوف علوی تأسیس شد. این پیروان که عمدتاً از ایلهای ترک آناتولی بودند ,و بعداً به قزلباشها ملقب شدند بر سر اعتقادات خود سالها به طرفداری از آققویونلوها و قراقویونلوها درگیر جنگهای پیاپی با دولت عثمانی بودند. اسماعیل جوان نوه شیخ جنید، پسر شیخ صفی الدین و نوه اوزونحسن آق قویونلو تحت آموزش بزرگان قزلباش (موسوم به اهل اختصاص) پرورش یافت و رهبر دینی آنان بشمار میآمد.
ایجاد و قدرت گرفتن سلسله صفوی نتیجه حدود ۲۰۰ سال تبلیغات فرهنگی صوفیان صفوی بود. اگر به این نکته دقت کنیم که شاه اسماعیل در زمان تاجگذاری ذر تبریز تنها ۱۴ سال داشت ارزش این سابقه فرهنگی بیشتر مشخص میگردد.پس از فرو پاشی خلافت عباسی در بغداد محور اصلی ارایه یک مذهب و گرایش رسمی از اسلام از میان رفت.به این ترتیب از بین رفتن دستگاه خلافت رسمی درکنار عواملی چون نابسامانی ناشی از حمله مغولان و میل به درونگرایی مردم و تساهل مذهبی مغولان موجب رونق فراوان فرقههای مختلف از جمله شاخههای مختلف تصوف شد. پیروان شیخ صفی الدین نیز در واقع مبلغ فرقه خاصی از تصوف مبتنی بر مذهب شیعه دوازده امامی بودند(هر چند در مورد اینکه شخص شیخ صفی الدین شیعه بودهاست تردیدهایی وجود دارد).اعتقاد قزلباشان به این فرقه از تصوف تا پیش از سلطنت شاه عباس اول مهمترین عامل قدرت صفویه بود.قزلباشان تا پیش از جنگ چالدران در واقع نوعی الوهیت برای شاه اسماعیل قایل بودند که با شکست در جنگ این اعتقاد آنها رو به سستی نهاد.
ارزش تاریخی دوره صفوی
رسیدن ایرانیان به مرزهای طبیعی خود، و در بعضی مواقع به ویژه در عهد پادشاهی شاه عباس بزرگ و ناد به مرز دوران ساسانیان به ایران شکوه و جلال پیشین را باز داد. برای اروپا که جداً در معرض خطر دولت عثمانی بود، بسیار گرانبها و ارزشمند محسوب میشد، به نحوی که مآل اندیشان قوم در آن دیار، دولت صفوی را مایه نجات خویش و نعمتی برای خود میپنداشتند و به همین سبب با پیامهای دلگرم کننده خود، پادشاهان ایران را به ادامه نبرد و ستیز با عثمانی تحریض میکردند. بعد از عقب نشینی سلطان سلیمان قانونی از آذربایجان و تحمل تلفات سنگین سپاه عثمانی از سرما و برف و فقدان آذوقه، فرستاده ونیز در دربار عثمانی به پادشاه خود نوشت: «تا آنجا که عقل سلیم گواهی میدهد این امر جز مشیت باری تعالی چیز دیگری نیست زیرا میخواهد که جهان مسیحیت را از ورطه اضمحلال نهایی رهایی بخشد.... / نقل قول از ترویزیانو سفیر دولت ونیزیا در دربار سلطان عثمانی؛ بنگرید به تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران.... طاهری، ص ۱۹۳» و سفیر دیگری از دولتهای فرنگ که در استانبول به سر میبرد، همین معنی را بدین عبارت بیان کرد که: «میان ما و ورطه هلاک فقط ایران فاصلهاست، اگر ایران مانع نبود عثمانیان به سهولت بر ما دست مییافتند.... / نقل قول از بوسبک سفیر فردیناند در دربار عثمانی؛ بنگرید به تاریخ ادبیات، بروان، ج ۴، ص ۸».
برخی میپندارند تشکیل دولت صفوی زیانی بزرگ برای جهان اسلام بود، بدین معنی که با رسمی کردن تشیع، و ضعیف ساختن تسنن، یکپارچگی مذهبی سرزمینهای اسلامی را که تا آن دوران باقی مانده بود، از میان برد و آن محیط پهناور و یگانه جغرافیایی را از میان قطع کرد و به خطر انداخت. لازم به ذکر است، پیش از این در قرنهای چهارم تا ششم هجری دولت اسماعیلی فاطمیان در مصر خلافتی در مقابل خلافت عباسی تأسیس کرده بود و تا زمانی که هر دو دولت قدرتمند بودند، هیچ مشکلی در مقابله با صلیبیان نداشتند. بنا بر این قطعا این نخستین بار نبود، که یک حکومت رسمی شیعی تأسیس میشد. ثانیاً قدرت دولت عثمانی و توسعه پیاپی آن بدون پشتوانه فرهنگی و اجتماعی لازم صورت میگرفت. به طوری که علی رغم چند قرن سلطه بر یونان، بالکان و چند کشور دیگر اروپایی تنها عده کمی از مردم آن نواحی مسلمان شدند و هر چند این مطلب درست است که عثمانی بر اثر مناقشههای ممتد با صفویان همواره از مرزهای شرقی خود بیمناک بود و ناگزیر بخشی بزرگ از نیروی نظامی خویش را در آن جانب صرف میکرد و از پیشرفت و تمرکز نیرو در جبهههای اروپا باز میماند، اما شکستهای بزرگ عثمانی در اروپا بعد از محاصره وین در سال ۱۶۸۳ میلادی و همزمان با افول و اضمحلال دولت صفوی رخ میدهد. در واقع عامل اصلی شکست عثمانیان نه پیدایش دو حکومت شیعه و سنی، بلکه برتری ادوات نظامی اروپاییان در قرن هجدهم و ضعف ساختارها و بنیههای اقتصادی و اجتماعی عثمانی نسبت به جوامع اروپاست. ر.ک. برخورد فرهنگها، برنارد لوئیس
دولت صفوی بنیادگذار دولتی واحد با مذهبی واحد
از نظر تاریخ ایران معاصر، دولت صفوی دارای دو ارزش اساسی و حیاتی است: نخست ایجاد ملتی واحد با مسئولیتی واحد در برابر مهاجمان و دشمنان، و نیز در مقابل گردنکشان و عاصیان بر حکومت مرکزی؛ دوم ایجاد ملتی دارای مذهبی خاص که بدان شناخته شده و به خاطر دفاع از همان مذهب، دشواریهای بزرگ را در برابر هجومهای دو دولت نیرومند شرقی و غربی تحمل نمودهاست. در این مورد، مذهب رسمی شیعه دوازده امامی، همان کاری را انجام داد که اکنون ایدئولوژیهای سیاسی در تشکیل حکومتها میکنند.
به هر حال با تشکیل دولت صفوی، گذشته دیربازی از گسیختگی پیوندهای ملی ایرانیان به دست فراموشی سپرده شد و بار دیگر به قول براون، از ملت ایران «ملتی قائم بالذات، متحد، توانا و واجب الاحترام ساخت و ثغور آن را در ایام سلطنت شاه عباس اول به حدود امپراتوری ساسانیان رسانید. / تاریخ ادبیات ایران، ج ۴، ص ۱».
رشته اصلی و اساسی این پیوند ملی، مذهب تشیع بود، و گرنه با وضعی که در آن ایام پیش آمده بود، هیچ عامل دیگری نمیتوانست چنین تأثیری در بازگرداندن آن پیوند و همبستگی داشته باشد، چنانکه اهل سنت ایران که در عهد شاه اسماعیل اول و شاه طهماسب زیر فشارهای سختی بودند، بقای دولت عثمانی و ضمیمه شدن ایران را به خاک آن دولت آرزو میکردند. دستههایی از کردان سنی مذهب که تمایلی به اطاعت از یک پادشاه شیعی مذهب نداشتند، بی هیچ گونه مقاومتی و مخالفتی در قلمرو عثمانی باقی ماندند؛ و دست به دست گشتن برخی از نواحی کرد نشین میان دو دولت عثمانی و صفوی تأثیری در مذهب آنها نداشت.
باید دانست که چنین اندیشهای اصلاً در دوران اسلامی امری تازه و بدیع نبود، چه پس از استقرار قطعی فرهنگ اسلامی در میان ایرانیان و سستی پذیرفتن سیاست ملی و نژادی که در سدههای سوم و چهارم و نیمی از سده پنجم هجری صورت گرفت، سلطنت هر مسلمان اهل سنت از هر نژاد خواه ایرانی یا اَنیرانی، بی هیچ گونه مخالفت بنیادی پذیرفته میشد، مگر از جانب قدرت جویان رقیب، و سرّ موفقیت غلامان و قبایل گوناگون تُرک نژاد در حکومت چند صد ساله بر ایران نیز همین بود.
ساختار حکومتی دولت صفوی
سیستم حکومتی صفویان در ابتدا ترکیبی از ساختار سلسله مراتبی صوفیان و ساختار سنتی حکومت در ایران بود. به این صورت که در بالای هرم قدرت شاه قرار داشت که هم شخص اول حکومت و هم مرشد کامل بود و پس از او وکیل یا وکیل نفس نفیس همایون بود. وکیل دارای نقش وزیر اعظم (رییس دیوانسالاری) بود و هم واسط بین مرشد کامل و صوفیان.در ساختار نظامی قبایل قزلباش نیز سلسله مراتب قبیلگی صوفیانه وجود داشت.اما دیوانسالاری حکومت بر اساس ساختاراهای کهن ایرانی عمل میکرد چراکه قزلباشان از ابتدا در امور دیوانی نقش چندانی نداشتند. نقش شاه به عنوان مرشد پس از جنگ چالدران تضعیف شد و این امردر زمان شاه طهماسب و سلطان محمد خدابنده و شاه عباس ادامه یافت به تدریج نقش اعتقادات صوفیان در ساختار حکومتی کاهش یافت به طوریکه منسب وکالت به کلی از میان رفت و بسیاری از اختیارات مقامات صوفی به مقامات دیوانی تفویض شد.اقدامات عامدانه و هوشمندانه شاه طهماسب و شاه عباس در کاهش اعتقادات صوفیانه، برای کنترل کردن خودسریهای سران قزلباش در این روند نقش بسیاری داشت.در زمان شاه عباس شاهد ایجاد سازمان حکومتی جدیدی هستیم که بر اساس الگوی دیوانسالاری کهن ایرانی بنا شد و تا پایان حکومت قاجارها تقریباً پایدار ماند. در این ساختار حکومتی شاه در راس هرم قدرت قرار دارد.فرمانهای او قانون محسوب میشود و کسی حق مخالفت با او را ندارد.وزیر اعظم بالاترین مقام اجرایی پس از شاه است و ریاست نظام دیوانی را بر عهده دارد.وی واسطه میان دولتیان و شاه است.گزارشاتی که از ادارات وسازمانهای برای شاه فرستاده میشوند ابتدا توسط وی خوانده میشوند و در صورت صلاحدید وی به اطلاع شاه میرسند.در مورد شاهان صفوی پس از شاه عباس باید یاد آور شد که از وظایف مهم وزیر اعظم جلوگیری از
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
روش های نوین در تدریس ادبیات فارسی دوره ابتدایی چاپ
موضع مقاله : روش های نوین در تدریس ادبیات فارسی دوره ابتدایی . سال 1385
چکیده :
یکی از مشکلات مهم و اساسی در نظام آموزش و پرورش خصوصاٌ در کشور ما، به کار نگرفتن روش های تدریس نوین در آموزش است. به همین سبب کیفیت آموزشی از سطح مطلوب برخوردار نیست و دانش آموزان علاقه زیادی به تحصیل نشان نمی دهند. یکی از دلائل آن عدم آشنایی معلمان با روش های نوین تدریس در ادبیات فارسی است.
پیشرفت روز افزون علوم و تحقیقات گوناگون در حیطه های مختلف حاکی از آن است که اطلاعات بشر روز به روز افزایش می یابد و مطالب جدیدی به دست می آید.امروزه هر فرد بشر ناچار از استفاده یافته های جدید است .
معلم بایدباروشهای مختلف تدریس آشنا باشد و باید بدانددر کدامین موقعیت آموزشی از کدامین روش استفاده نماید. آنچه دراین مقاله خواهد آمد، نگاهی است کوتاه و گذرا به روش های نوین تدریس در ادبیات فارسی ونقد آن سخن به میان خواهد آمد .سپس نتیجه گیری بعمل آمده ودر پایان پیشنهاداتی ارائه می شود .
واژگان کلیدی : روش تدریس - ادبیات – زبان – زبان فارسی – تدریس
مقدمه :
زبان فارسی به عنوان یکی از زبانهای غنی و کهن دنیا و زبان دوم اسلام، به لحاظ گستره واژگانی و تواناییهای خود، در ردیف زبانهای مهم دنیا جای دارد و از ارزش شایانی برای انتقال مفاهیم دوستی و معاونی بلند برخوردار است. زبان فارسی امروز بیگمان در ایجاد پیوند دوستی ملل هم جوار و سایر ملتها در تحقق و شکلگیری طرح گفت وگوی ملتها و تمدنها نقش بسزایی ایفا میکند، و بیش از پیش توانسته است توجه جهانیان را به خود جلب کند و آنها را به اندیشیدن در ایجاد روابط و پیوندهای دوستی با این زبان تشویق کرده است. زبان فارسی که عهدهدار برقراری ارتباط بین ملل مختلف دنیا شده ، به همین سبب در پیشرفت فرهنگی و هنری در زبانهای سایر ملل و کشورها تأثیرگذار بوده است.پس اگر از جنبههای فرهنگی، ادبی، علمی، و تمدنهای کهن جهانی به این قضیه بنگریم، ضرورت آموزش زبان وادبیات فارسی محسوس میگردد.
هدف های کلی برنامه ی اموزشی زبان فارسی در دوره ی ابتدایی
حیطه شناختی 1-اشنا یی مختصربا زبان فارسی معیار2-گستر ش حوزه ی نمادها و معا نی3-اشنا یی با گفتار ونوشتار و درک تفاوت ان ها4-اشنایی مختصر با جلوهای هنری زبان5-اشنایی با مسائل اعتقادی اجتماعی.سیاسی.ملی علمی و هنری در قالب زبان
حیطه ی عاطفی الف) ایجاد پرورش وتقویت علا قه ونگرش مثبت نسبت به:- مبانی اعتقادی.فرهنگی وملی کشور
-بیان احساسا ت .وعواطف وافکار در قالب گفتا ر ونوشتار-جنبه های زیبایی سخن وتحسین ان-مطا لعه
ب) تلطیف احساسات وعواطف
بحث : روش های نوین تدریس زبان وادبیات فارسی
استفاده از روش تدریس فعال وهمگام با روزروش های تدریس معلم را ویژگی خاص می بخشد .هدف از این مقاله آشنایی معلمان با روشهای نوین تدریس زبان وادبیات فارسی واستفاده آنها در کلاس وغنا بخشیدن به محتوای دروس وحرفه ای با ر آوردن معلمان وخدمت به اعتلای کیفیت آموزش وپرورش میهن عزیز اسلامی میباشد .برای اطلاعات بیشتر به کتابهای الگوهای تدریس 2000وآموزش راههای یادگیری و... مراجعه شود .
1- یادگیری از طریق همیاری
معلمان بایدبه دانش آموزان فرصت دهند تا به صورت گروهی و از طریق همیاری به یادگیری اقدام کنند .یادگیری از طریق همیاری یک قالب یا چهارچوب آموزشی است که در آن گروه های دانش آموزی ناهمگن از سوی معلم شکل داده می شوند و به فعالیت می پردازند.
هدف نهایی از کاربست الگوی تدریس یادگیری از طریق همیاری دستیابی به فعالیت های عالی ذهنی است. همبستگی مثبت، مسئولیت فردی، تعامل چهره به چهره، مهارت های اجتماعی و پردازش گروهی. این عناصر معلم را از سخنرانی صرف و دانش آموز را از تکرار بی مورد آموخته هایش رها می سازد. افزون بر این، یاگیری از طریق همیاری فرصت هایی را پدید می آورد که یادگیرندگان بتوانند در موقعیت هایی چون کارگروهی، ارتباطات، ایجاد هماهنگی اثرگذار و تقسیم کار موفق شوند. سینر گوژی برای آموزش یادگیری از طریق همیاری چهار روش را ارائه می دهد :
الف ) طرح کارایی گروه ب) طرح تدریس اعضای گروه ج)طرح قضاوت عملکرد ث)طرح روشن سازی طرز تلقی
مراحل اجرای الگو همیاری
1- ابتدا کروه ها شکل می گیرند. گروه های ناهمگن که دارای اطلاعات و توانایی های مختلف، گوناگون و متنوع هستند، مؤثرتر خواهند بود. در یادگیری از طریق همیاری، تفاوت افراد گروه باعث کارآمدشدن یادگیری می شود. پس از تشکیل گروه ها معلم به کمک دانش آموزان قوانینی را تدوین می کنند مثلا گروه های ختلف نمی توانند با همدیگر صحبت کنند.