لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 50
موضوع :
Milling
Milling is basic machining process in which the surface is generated by the progressive formation and removal of chips of material from the workpiece as it is fed to a rotating cutter in a direction perpendicular to the axis of the cutter. In some cases the workpiece is stationary and the cutter is fed to the work. In most instances a multiple- tooth cutter is used to that the metal removal rate is high, and frequently the desired surface is obtained in a single pass of the work.
The tool used in milling is known as a milling cutter. It usually consists of a cylindrical body which rotates on its axis and contains equally spaced peripheral teeth that intermittently engage and cut the workpiece (see Figure 22-4). In some cases the teeth extent part way across one or both ends of the cylinder.
Because the milling principle provides rapid metal removal and can produce good surface finish, it is particularly well- suited foe mass- production work, and excellent milling machines have been developed for this purpose. However, very accurate and versatile milling machines of a general- purpose nature also have been developed that are widely used in job- shop and tool and die work. A shop that is equipped with a milling machine and an engine lathe machine almost any type of product of suitable size.
Types of milling operation. Milling operations can be classified into two broad categories, each of which has several variations:
In peripheral milling a surface is generated by teeth located in the periphery of the cutter body; the surface is parallel with the axis of rotation of the cutter. Both flat and formed surface can be produced by this method. The cross section of the resulting surface corresponds to the axial contour of the cutter. This procedure often is called slab milling.
In face milling the generated flat surface is at right angles to the cutter axis and is the combined result of the actions of the portions of the teeth located on both the periphery and the face of the cutter. The major portion of the cutting is done by the peripheral portions of the teeth with the face portions providing a finishing action.
The basic concepts of peripheral and face milling are illustrated in Figure 22-1. Peripheral milling operations usually are performed on machines having horizontal spindles, whereas face milling is done on both horizontal-and vertical- spindle machines
Surface generation in milling. Surfaces can be generated in milling by the two distinctly different methods depicted in Figure 22-2. Note that in up milling the cutter rotates against the direction of feed of the workpiece, whereas in down milling the rotation is in the same direction as the feed. As shown in Figures 22-2 and 22-3, the method of chip formation is quite different in the two cases. In up milling the chip is very thin at the beginning, where the tooth first contacts the work, and increases in thickness, becoming a maximum where the tooth leaves the work. The cutter tends to push the work along and lift it upward from the table. This action tends to eliminate any effect of looseness in the feed screw and nut of the milling machine table and results in a smooth cut. However, the action also tends to loosen the work from the clamping device so that greater clamping forces must be employed. In addition, the smoothness of the generated surface depends greatly on the sharpness of the cutting edges.
In down milling, maximum chip thickness occurs close to the point at which the tooth contacts the work. Because the relative motion tends to pull the workpiece into the cutter, all possibility of looseness in the table feed screw must be eliminated if down milling is to be used. It should never be attempted on machines that are not designed for this type of milling. Inasmuch as the material yields in approximately a tangential direction at the end of the tooth engagement, there is much
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 9 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بسمه تعالی
مشخصات کلی : طرح درس روزانه
1- نام درس فارسی
2- موضوع درس امدادگران
3- پایه دوم
4-مقطع تحصیلی مهارتهای حرفه ای
5- تعداد مهارت آموزان 6 نفر
6- مدت تدریس 30 دقیقه
7- مدل کلاس گروههای کوچک
8- نام دبیر زکیه ایلی کیان
9- نام آموزشگاه حاج احمد سوادی
10- تاریخ تدریس ........
آشنایی با سازمانهای امدادگر و کار آن ها ( حیطه شناختی )
تقویت مهارت خواندن و نوشتن صحیح کلمات درس ( حیطه روانی – حرکتی )
علاقه مند شدن جهت کمک به همنوعان ( حیطه عاطفی )
با سازمان هلال احمر آشنا شود .
با صلیب سرخ آشنا شود .
با کمیته امداد امام خمینی (ره) آشنا شود .
با کار امدادگران آشنا شود .
با معنی کلمات جدید آشنا شود .
سازمان های امدادگر را نام می برد . ( دانش )
مواقع کمک رسانی امدادگران را بیان می کند . ( دانش )
انواع کمک رسانی امدادگران را بیان می کند .( دانش )
نام سازمانهای کمک رسانی در کشورهای اسلامی و غیر اسلامی را بیان می کند . ( دانش )
با دیدن علامت سازمان , نام آن را بیان می کند . ( دانش )
با ذکر نام سازمان علامت آن را از بین دیگر علامت ها جدا می کند .( تجزیه و تحلیل )
کلمات جدید درس را معنی می کند .
( حیطه روانی – حرکتی )
متن درس را به طور صحیح می خواند . ( تقلید )
کلمات و جملات آموخته شده را به طور صحیح می نویسد . ( تقلید )
حیطه عاطفی
در کمک کردن به همنوعان خود علاقه نشان می دهد . ( ارزش گذاری )
برای کمک به دیگران پیش قدم می شود . ( ارزش گذاری )
هدف های رفتاری
امداد گران را دیده ولی با کار آن ها آشنا نیست .
کلمات جدید درس را شنیده و یا خوانده ولی معنی آنها را نمی داند .
علامت سازمان ها را دیده ولی ارتباط آن ها را با سازمان ها نمی داند .
ارزشیابی تشخیصی : نتیجه
- حوادثی مانند سیل – زلزله – آتش سوزی – جنگ را نام ببرد . +
- خطرات بروز این حوادث را بیان کند . +
- نام گروه های امدادگر را می گوید . -
- کار گروه های امداد گر را می گوید . –
ارائه درس جدید :
درس را به شیوه پرسش و پاسخ در مهارت آموزان ایجاد می کنیم تا نسبت به شروع درس علاقه مند شوند و در این راستا فعالیت ها عبارتند از :
فعالیت های معلم
فعالیت های مهارت آموز
زمان
معلم داخل کلاس است . سلام , وقت به خیر
حضور و غیاب,احوالپرسی,توجه به حالات روحی و روانی مهارت آموزان , پرسیدن تاریخ و نوشتن آن پای تخته
شروع درس با نام خدا – بچه ها قرار بود برای امروز تصاویری از حوادث سیل و ... بیاورید .
معلم تصاویر را گرفته آن هارا تشویق می کند .
بچه ها درس قبلی در مورد چه بود ؟
شعر آب را دسته جمعی بخوانید .
تشکر از بچه ها به خاطر خواندن شعر
ورود به کلاس با رعایت نظم
سلام – احوالپرسی
پاسخ دادن
ارائه تصاویر از سیل – زلزله آتش سوزی
آب
اول من آب بودم بودم میان دریا
بعداً بخار گشتم رفتم به آسمان ها
در آسمان آبی یک تکه ابر بودم
با شور و شوق بسیار رفتم به آن رسیدم
باران شدم چکیدم
فعالیت های معلم
فعالیت های مهارت آموز
زمان
معلم چند سوال در مورد شعر از گروهها می پرسد.
بخار به چه تبدیل می شود ؟
باران از چه می بارد ؟
اگر باران شدید ببارد ممکن است چه اتفاقی بیفتد ؟
سیل چه میکند ؟
بچه ها شما توی تصاویری که آورده اید چه می بینید؟
معلم تصاویر را نشان می دهد .
امروز می خواهیم ببینیم وقتی این حوادث پیش می آید چه کسانی به ما کمک می کنند .
برای همین در درس امروز ما که امدادگران است از چند مهمان دعوت کرده ایم تا شما با آنها و کارشان آشنا شوید . ( نوشتن موضوع روی تابلو )
- از مهمانان دعوت می کنیم به کلاس بیایند .
با هم مشورت می کنند و پاسخ می دهند.
پاسخ می دهند .
گروه نمایش : سه مهمان و یک مجری داریم .
مهمانی با علامت و لباس مخصوص هلال احمر و جعبه کمک های اولیه
مهمانی با علامت کمیته امداد امام (ره) و یک صندوق صدقات
مهمانی با علامت صلیب سرخ و با ماشینی با علامت صلیب سرخ
یکی از بچه های کلاس مجری است .
فعالیت مجری و گروه نمایش
فعالیت های مهارت آموز
زمان
وارد کلاس می شوند – سلام احوالپرسی , معلم از آنها تشکر می کند.
از مجری می خواهد بیاید و سوالاتی از آنها بپرسد :
- شما کجا کار می کنید ؟ اولی سازمان هلال احمر – دومی کمیته
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
شعر فارسی
در پایان عهد صفوی در اصفهان اندک اندک ناخشنودی ناقدان سخن و صاحبان ذوق و هنر از روشی که در شعر پارسی پدید آمده و مقبول گویندگان ایران و هندوستان شده بود، آشکار گشت و بر اثر این ناخشنودی فکر تازهیی به میان آمد و آن رها کردن شیوه جدید شعر یعنی شیوهیی شد که به سبک هندی شهرت دارد. این دسته معتقد بودند که شیوه شاعرانی از قبیل کلیم کاشانی و صائب تبریزی و وحید قزوینی و نظایر آنان خلاف فصاحت و دور از اصول بلاغتی است که در زبان فارسی وجود دارد و باید آنرا ترک گفت و به شیوهیی که همواره مقبول سخن شناسان و ناقدان و گویندگان و نویسندگان استاد بوده است بازگشت. از کسانیکه در این فکر پیشقدم شمرده میشوند و سخن آنان به ما رسیده است ولی محمد خان مسرور اصفهانی(مقتول به سال 1168) عم آذر بیگدلی و میرسد علی مشتاق اصفهانی (متوفی به سال 1192)استاد آذر بیگدلی و میرزا نصیر اصفهانی (متوفی به سال 1192) صاحب مثنوی معروف «پیر و جوان» و سید احمد هاتف اصفهانی (متوفی به سال 1198) دارای دیوان قصائد و غزلیات و ترجیعبند مشهور و لطفعلی بیک آذر بیگدلی (متوفی به سال 1195) صاحب مثنوی خسرو و شیرین و تذکره آتشکده و میرزا محمد صادق نامی اصفهان از معاصران زندیه و آقا محمد صهبای قمی (متوفی به سال 1191) از دوستان مشتاق و هاتف حاجی سلیمان صباحی کاشانی (متوفی به سال 1206) و آقا محمد عاشق اصفهانی (متوفی به سال 1181) هستند که همه معتقد به ترک روش معاصران و پیروی از سبک متقدمان بوده و خود نیز در قصیده یا غزل یا مثنوی شیوه استادان قدیم را مورد تقلید قرار دادهاند. آذر در شرح حال عم خود مسرور نوشته است که «حضرتش در اصفهان تحصیل کمالات کرده و شوق بسیار به نظم اشعار داشته و شعر را خوب میفهمید اما چون در آن زمان طریقه فصحای متقدمین منسوخ بوده شعری ممتاز از ایشان نتراوید» و در شرح احوال مشتاق نوشته است: «بعد از آنکه سلسله نظم سالها بود که به تصرف نالایق متأخرین از هم گسیخته به سعی تمام و جهد مالا کلام او پیوند اصلاح یافته اساس شاعری متأخرین را از هم فرو ریخته بنای فصحای بلاغت شعار متقدمین را تجدید...» عبدالرزاق بیک دنبلی هم در بیان حال مشتاق آورده است: «چون بساط چمن نظم از اقدام خیالات خام شوکت و صائب و وحید و مایشابه به هم و از استعارات بارده و تمثیلات خنک، لگدکوب شد و یکبارگی از طراوت و رونق افتاد مشتاق به تماشای گلزار نظم آمده طومار سخن سرایی آن جمع را چون غنچه بهم پیچیده و بساط نظمی که خود در آن صاحب سلیقه بود و آن روش ضمیری و نظیری است بگسترانید، بر سر شاخسار سخن نواها ساخت و نغمهها پرداخت، عند لیبان خوش نوای عصر او را مقتفی آمدند، اشعار رنگینش زینت نغمات مطربان باربد نوای آن زمان شد و ترنمات شیرینش نقل محفل ظرفای مجلس آرا.» این اشارات معلوم میدارد که از اواسط قرن دوازدهم به بعد نهضتی نو در شعر فارسی پدید آمد که دو مرکز عمده آن اصفهان و شیراز بوده و شاعرانی که ذکر کردهایم در یکی از این دو مرکز به سر میبرده و مشغول تعلیم شاگردانی زیر دست خود بودهاند و از همین دو مرکز است که چند شاعر استاد مانند صبای کاشانی شاگرد صباحی و عبدالرزاق دنبلی شاگرد میرزا نصیر اصفهانی و سحاب اصفهانی پسر و پرورده هاتف اصفهانی تربیت شده و در اوایل دوره قاجاری شهرت یافتهاند. شاعران مذکور و شاگردان و تربیت یافتگان ایشان همه معتقد بازگشت به شیوه استادان سبک عراقی و رها کردن شیوه هندی بودهاند و بر اثر این نهضت روح تازهیی در قالب شعر فارسی دمیده شد و در عین آنکه سبک هندی در جانب افغانستان و هندوستان همچنان با یک عده طرفدار پرشور به قوت سابق خود باقی بود، در ایران تا پایان دوره قاجاری پیروی از سبک دوره صفوی مذموم شمرده میشد و مثلاً رضا قلیخان هدایت در آغاز تذکره معروف خود (مجمع الفصحاء) نوشته است که: «... که در زمان ترکمانیه و صفویه طرزهای نکوهیده عیان شد، و طریقه انیقه انتظام قصیده فصیحه و شیوه شیوای موعظه و نصیحة و حکمیات و زهدیات و حماسیات که رسم فصحای ما تقدم بود باکلیه برافتاد، موز و نان به مخمس و مسدس و مثنوی سرایی و غزل آرایی و تعبیه معما و تعمیه اسمهای بیمسما مایل شدند و غزل را چون قراری معین نبود بهر نحویکه طبایع سقیمه و سلیقه نامستقیمه آنان رغبت کرد پریشانگویی و یاوهدرایی و بیهودهسرایی آغاز نهادند، به جای حقایق وارده مضامین بارده و به عوض صنایع بدیعه و بدایع لطیفه مطالب
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
گویشهای زبان فارسی در استان فارس
گویشهای زبان فارسی بخشی از میراث ماندگار فارسی به شمار میآید که در مناطق مختلف استان فارس مورد استفاده قرار میگیرد و به رغم آنکه در گذر تاریخ دستخوش تغییرات گسترده قرارگرفته اما در برخی از مناطق این گویش ها همچنان کاربرد دارد.
به گزارش خبرنگار ایرنا،به طور کلی میتوان گفت آمیختگی گویشهاولهجه ها دراستان فارس موجب شدهاست کهنوع گفتار در این استان بسیار فراوان و متنوع باشد و اگر بگوییم به ازای هرشهریا روستای موجود در این استان، نوعی گویش و لهجهخاص وجودداردکه در برخی موارد شباهتها و در پارهای موارد اختلافاتی با هم دارد، سخنی به گزاف نگفتهایم.
اگراین تقسیمبندی را قدری کلی تر و بسته تر ببینیم باید گفت هر شهرستان استان فارس دارای نوعی گفتارخاص وگویشی از زبان فارسی است به طوری که مثلا اصطلاحاتی کهدرشهرستان جهرموروستاهای آن در جنوب فارس مورد استفاده قرار میگیرد با واژهها و اصطلاحاتی که درشهرستان کازرون و روستاهای آن در غرب فارس مورد استفاده قرار میگیرد، متفاوت است.
در برخی ازمناطق استان فارس گویشهای خاص آنقدر توسعه یافته و غنی شده است کهبهاعتقاد اهالی این مناطق باید نوع گویش آنان را زبانی دیگر نامید، این موضوع در شهرستان لارستان در جنوب استان فارس به وضوح قابل رویت است طوری که بسیاری از صاحبنظران گویش لارستانی را زبانی مستقل از زبان فارسی می دانند که دارای دستور زبان ویژه است.
در عین حال کلمات و واژههای این نوع زبانها که در شهرستانهایی مانند خنج و کازرون نیز در بین مردم رواج دارد بسیار شبیه به واژگان فارسی است و یک فردفارسی زبان اگر چه نتواند به این زبان گفت و گو کند اما در مقابل فردی که به آن سخن میگوید میتواند مفاهیم کلی را دریابد.
برخی ازاهالی مناطق استان فارس ازجمله شهرهاو روستاهایی در شهرستانهای آباده، مرودشت و کازرون واژهایی در گفتار و نوشتارهای خودبه کار میبرند که واژههای اصیل زبان پهلوی و زبان ایران باستان است و نیاکان ما افزون بر دو هزار و پانصد سال قبل این واژهها را در گفت و گوهای خود به کار برده اند.
شهر سیوند در ۵۵کیلومتری شمال شیراز که در محدوده شهرستان مرودشت قرار دارد و روستای گاوکشک و برخی دیگر از روستاها در شهرستان کازرون از جمله مناطقی است که واژههایی از زبان ایران باستان هنوز در آن متداول است.
شیراز به عنوان مرکز استان فارس نیز دارای نوع گفتار و گویش خاص از زبان فارسی است، تنوع گویش فارسی در این شهر به حدی است که میتوان گفت گویش ساکنان شرق این شهر با گویش ساکنان شمال یا غرب این کلان شهر متفاوت است.
برخی ازمردم شیراز ازجملهساکنان محلههای سعدی،پودنک،قصردشت و گودعربان دارای مفاهیم بسیار عمیق در گویشهای خود هستند که درعین حال که بر گرفته از زبان فارسی است اما به دلیل مخفف شدن کلمات به نوعی گویش متفاوت تبدیل شده است.
اگربخواهیم درتقسیم بندی گویش زبان فارسی در شیراز نوعی مرزبندی رعایت کنیم باید زبان و گویشهای فارسی در این شهر را به سه قسمت شیرازی شرقی، شیرازی مرکزی و شیرازی شمال غرب تقسیم کرد.
بر اساس مستندات تاریخی از زمان آل بویه تا دوره قاجار فقط یک گونه گویش شیرازی در این شهر وجود داشته است این گویش که اکنون به عنوان گویش اصیل شیرازی شناخته میشود در میان ساکنان مناطقی از مرکز و شمال غرب شیراز رواج دارد و معمولا محلات بافت قدیم شیراز که ساکنان آن شهروندان قدیمی شیراز هستند به این نوع گویش سخن میگویند.
گویشهای دیگر در شیراز به علت مهاجرت برخی از مردم از سایر مناطق به این شهر در شیراز رواج یافته است ، برخی از محلات مناطق شرق شیراز اکنون به این نوع گویش صحبت میکنند و اگر چه واژههای زبان فارسی در این نوع گویش باواژههای زبان فارسی درگویش شیرازی مرکزی مشابه است اما تفاوتهایی نیز در گفتار میتوان دید.
شهروندانی که در مناطق شرق و شمال شرق شیراز زندگی میکنند برای ادای کلمات از نوعی گویش شیرازی که غلیظ تر از گویش شیرازی مرکزی است استفاده می کنند و در تخفیف کلمات سعی میکنند کلمات را بیشتر مخفف نمایند.
علت اصلی تفاوت در گویش شیرازی به ساختار جمعیتی شیراز ، تاثیرگذاری مشاغل ، تاثیر مهاجرت ، نزدیکی به روستاهای همجوار و مسایل اینچنین باز می گردد، در گویش شیرازی عامیانه به علت اینکه ارتباط با دیگر نقاط بیشتر بوده این نوع تاثیرگذاری ها نیز بیشتر است.
برخی از واژههایی که در زبان و گویش عامیانه شیرازی از آن استفاده می شود احمال داده میشود،مخفف شده واژههایی از زبان لاتین است ، مثلا واژه " ببه " به معنای عزیزم شاید مخفف شده واژهی Babyدر زبان انگلیسی باشد که به معنای فرزندم و عزیزم بکار میرود.
" سی " بر وزن دی نیز در گویش شیرازی زیاد کاربرد داردو معمولا در مناطق شرق و شمال شرق شیراز از این واژه زیاداستفاده میشود ، این واژه به معنی دیدن ، نگاه کردن ، نگاه کن ، ببین و معنایی مشابه است و احتمالا با واژه Seeدر زبان انگلیسی مشابه است.
سعدی، حافظ و ملاصدرا که استوانههای ادبی و فلسفی جامعی در ادبیات و فرهنگی ایرانی به شمار میآیند نیز تاثیر شگرفی در زبان و ادبیات فارسی داشتهاند ، در گویش شیرازی نیز هنوز میتوان تاثیر زندگی این بزرگان را دید، " قربان وجودت " اصطلاحی است که در تمام لهجههای شیرازی استفاده میشود و میتوان این اصطلاح را بیانگر جا افتادگی فلسفه وجودی ملاصدرا در شیراز دانست.
ویژگیاصلی و مشترک در بین همه گویشهای شیرازی پهن ادا کردن کلمات است.
در برخی از مناطق این شهر زنها بیشتر از مردها چنین صحبت میکنند و کلمات را میکشند.
به عنوان مثال یک شهروند شیرازی که به گویش شیرازی مناطق مرکزی این شهر سخن میگوید برای ادای جمله پرسشی " برای چه چیزی ؟" میگوید " بری چی چی ؟" در صورتی که همین عبارت در گویش شیرازی مناطق شرق و شمال شرق شیراز " سی چی چی ؟" ادا میشود.
در مناطق شمال غرب و غرب این شهر نیز این جمله " واسه چی ؟" ادا میشود کلمه " ببین " نیز در گویشهای یاد شده بیبین، سیکو ، نیگا تلفظ میشود.
در مجموع در مورد وضع گویشهای موجود دراستان فارس نمیتوان یک کلیت در نظر گرفت بلکه هر گویش شرایط خاص خود را دارد، در بعضی از روستاهای استان فارس گویشهای خاصی هست که با وجود زبان جاری فارسی در سراسر استان فارس که همان فارسی است این گویشها هنوز بر جا ماندهاند.
البته در این مناطق نیز والدین مایلند بچهها برای رفتن به مدرسه فارسی را بهتر از زبان محلی بیاموزند ضمن این که خانوادهها فکر میکنند اگر بچهها دو زبان فارسی و محلی را یاد بگیرند در یادگیری زبانهای دیگر دچار مشکل میشوند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
نثر فارسی در عهد صفوی
از آغاز قرن دهم تا میانه قرن دوازدهم عهد صفوی (907 ـ 1148)نثر فارسی در عهد صفوی از منشیان دوره صفوی هم خواه آنان که در ایران در دستگاه صفویان بودهاند و خواه آنان که در هند در دستگاه گورکانیان و سایر امرای محلی بسر میبردند نامههای تکلف آمیزی در دست است. از بزرگترین این نویسندگان میرزا طاهر وحید قزوینی (متوفی به سال 1120) است که منشی و مورخ دربار شاه عباس دوم و وزیر شاه سلیمان بوده است. ازو منشآتی مانده که در پارهای از آنها با تکلفی بسیار کوشیده است سخنان پارسی بدون استعمال لغات عربی به کار برد. میرزا طاهر وحید در شعر نیز دست داشته و از مشاهیر استادان سبک هندی بوده است. از آثار منثور این دوره در مسایل مختلف به ذکر این چند کتاب مبادرت میشود: حبیب السیر تألیف غیاث الدین خواندمیر که از مورخان آخر عهد تیموری و آغاز عهد صفوی بوده است (متوفی به سال 941) و کتاب او تا حوادث آخر عمر شاه اسمعیل صفوی را شامل است. تذکره شاه طهماسب صفوی به قلم شاه طهماسب اول(930-984 ) پسر شاه اسمعیل که در وقایع سلطنت خود نوشته است. احسن التواریخ تالیف حسن بیک روملو که تا وقایع سلطنت شاه طهماسب صفوی را شامل است. عالم آرای عباسی تالیف اسکندر بیک منشی شاه عباس بزرگ که تا پایان حیات شاه عباس صفوی (985-1038) در آن به رشته تحریر در آمده و از میان کتب دوره صفوی به حسن انشاء ممتاز است. بهار دانش که تهذیبی است از کلیله و دمنه بقلم شیخ ابوالفضل دکنی (مقتول به سال 1013) وزیر اکبرشاه. از شیخ ابوالفضل کتب دیگری مانند اکبرنامه در شرح سلطنت اکبرشاه و کتاب آیین اکبری باقی مانده است. هشت بهشت در تاریخ آل عثمان از مولانا ادریس البتلیسی معاصر سلطان بایزید (886-918 ) و پسرش ابوالفضل محمد الدفتری که آن را تا وقایع سال 952 که شامل اتفاقات قسمی از دوره سلطان سلیم ثانی است نوشتند. مجالس المومنین از قاضی نورالله ششتری (متوفی به سال 1019) در شرح احوال گروهی بزرگ از شعرا و ادبا و فضلای شیعه. از جمله مسائلی که در این عصر مورد توجه بود تذکره نویسی است. از کتب تذکره در این دوره یکی تحفه ثانی تألیف سام میرزا (983 . م) پسر شاه اسماعیل صفوی است شامل شرح حال عدهای از شعرا اواخر قرن نهم تا اواخر قرن دهم. دیگر لطایف نامه ترجمه مجالس النفائس امیر علیشیر است که به دست فخری بن امیری در سال 927 صورت گرفت. از ترجمه این کتاب اثر معروف دیگری داریم به نام تذکرة المثال یا جواهر العجایب. دیگر مذکر الاحباب تألیف نثاری بخارایی است که شامل شعرای دوره علیشیر نوایی تا حدود سال 974. دیگر نفایس المآثر در شرح احوال شعرای ایرانی هند عصر اکبر شاه. دیگر خلاصة الاشعار و زبدة الافکار تألیف تقی الدین کاشانی که در سال 985 تألیف شد. دیگر تذکره هفت اقلیم تألیف امین احمد راضی که در آغاز قرن یازدهم پایان یافته و از تذکرههای معتبر فارسی است. دیگر ریاض الشعرا تألایف علی قلی خان واله داغستانی که در قرن دوازدهم تألیف شد. یکی از مسائل قابل توجه در ادبیات دوره صفوی کتب متعدد در لغت فارسی است. از علل عمده این امر غیر از حاجتی که در هند به کتب لغت فارسی موجود بوده توجهی است که شیخ ابوالفضل دکنی وزیر اکبر شاه به نوشتن انشاءهای بلیغ و بازگشت به سبک نویسندگان قدیم داشته است و این سبک بعد ازو در دربار گورکانی متروک ماند. معلوم است که این توجه، اطلاع از لغت فارسی و موارد استعمال و معانی آن را ایجاب میکرده و به همین سبب از دوره او تألیف کتب در لغت زیاد رواج یافته بوده است. پیداست که پیش از این تاریخ نوشتن کتب در بیان لغات گاه مورد توجه قرار میگرفته اما رواج آن کم و پیش از دوره صفوی تعداد کتب لغت انگشت شمار بوده است. از جمله کتب مهم لغت که از دوره شیخ ابوالفضل مذکور به بعد در هندوستان به وجود آمده و حقاً قابل توجه و عنایتاً نخست کتاب فرهنگ جهانگیری تألیف جمال الدین حسین انجور را باید یاد کرد که در دربار اکبر شاه و پسرش جهانگیر میزیسته است. وی کتاب خود را در سال 1017 بانجام رسانیده و به نام جهانگیر در آورده و فرهنگ جهانگیری نامیده است. پیش از تالیف فرهنگ جهانگیری، کتاب دیگری در لغت فارسی به دست محمد قاسم سروری کاشانی در ایران به نام شاه عباس صفوی تألیف و به سال 1008 تمام شده بود. دیگر از فرهنگهایی که د رهند تألیف شده فرهنگ شده فرهنگ رشیدی است تألیف عبدالرشید الحسینی معاصر اورنگ زیب که کتاب خود را در سال 1064 به پایان برده و آن یکی از کتب معتبر لغت فارسی است. دیگر کتاب غیاث اللغات تألیف محمد