دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانلود تخقیق در مورد نثر فارسی در عهد صفوی (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

نثر فارسی در عهد صفوی

از آغاز قرن دهم تا میانه قرن دوازدهم عهد صفوی (907 ـ 1148)نثر فارسی در عهد صفوی از منشیان دوره صفوی هم خواه آنان که در ایران در دستگاه صفویان بوده‏اند و خواه آنان که در هند در دستگاه گورکانیان و سایر امرای محلی بسر می‏بردند نامه‏های تکلف آمیزی در دست است. از بزرگترین این نویسندگان میرزا طاهر وحید قزوینی (متوفی به سال 1120) است که منشی و مورخ دربار شاه عباس دوم و وزیر شاه سلیمان بوده است. ازو منشآتی مانده که در پاره‏ای از آنها با تکلفی بسیار کوشیده است سخنان پارسی بدون استعمال لغات عربی به کار برد. میرزا طاهر وحید در شعر نیز دست داشته و از مشاهیر استادان سبک هندی بوده است. از آثار منثور این دوره در مسایل مختلف به ذکر این چند کتاب مبادرت می‏شود: حبیب السیر تألیف غیاث الدین خواندمیر که از مورخان آخر عهد تیموری و آغاز عهد صفوی بوده است (متوفی به سال 941) و کتاب او تا حوادث آخر عمر شاه اسمعیل صفوی را شامل است. تذکره شاه طهماسب صفوی به قلم شاه طهماسب اول(930-984 ) پسر شاه اسمعیل که در وقایع سلطنت خود نوشته است. احسن التواریخ تالیف حسن بیک روملو که تا وقایع سلطنت شاه طهماسب صفوی را شامل است. عالم آرای عباسی تالیف اسکندر بیک منشی شاه عباس بزرگ که تا پایان حیات شاه عباس صفوی (985-1038) در آن به رشته تحریر در آمده و از میان کتب دوره صفوی به حسن انشاء ممتاز است. بهار دانش که تهذیبی است از کلیله و دمنه بقلم شیخ ابوالفضل دکنی (مقتول به سال 1013) وزیر اکبرشاه. از شیخ ابوالفضل کتب دیگری مانند اکبرنامه در شرح سلطنت اکبرشاه و کتاب آیین اکبری باقی مانده است. هشت بهشت در تاریخ آل عثمان از مولانا ادریس البتلیسی معاصر سلطان بایزید (886-918 ) و پسرش ابوالفضل محمد الدفتری که آن را تا وقایع سال 952 که شامل اتفاقات قسمی از دوره سلطان سلیم ثانی است نوشتند. مجالس المومنین از قاضی نورالله ششتری (متوفی به سال 1019) در شرح احوال گروهی بزرگ از شعرا و ادبا و فضلای شیعه. از جمله مسائلی که در این عصر مورد توجه بود تذکره نویسی است. از کتب تذکره در این دوره یکی تحفه ثانی تألیف سام میرزا (983 . م) پسر شاه اسماعیل صفوی است شامل شرح حال عده‏ای از شعرا اواخر قرن نهم تا اواخر قرن دهم. دیگر لطایف نامه ترجمه مجالس النفائس امیر علیشیر است که به دست فخری بن امیری در سال 927 صورت گرفت. از ترجمه این کتاب اثر معروف دیگری داریم به نام تذکرة المثال یا جواهر العجایب. دیگر مذکر الاحباب تألیف نثاری بخارایی است که شامل شعرای دوره علیشیر نوایی تا حدود سال 974. دیگر نفایس المآثر در شرح احوال شعرای ایرانی هند عصر اکبر شاه. دیگر خلاصة الاشعار و زبدة الافکار تألیف تقی الدین کاشانی که در سال 985 تألیف شد. دیگر تذکره هفت اقلیم تألیف امین احمد راضی که در آغاز قرن یازدهم پایان یافته و از تذکره‏های معتبر فارسی است. دیگر ریاض الشعرا تألایف علی قلی خان واله داغستانی که در قرن دوازدهم تألیف شد. یکی از مسائل قابل توجه در ادبیات دوره صفوی کتب متعدد در لغت فارسی است. از علل عمده این امر غیر از حاجتی که در هند به کتب لغت فارسی موجود بوده توجهی است که شیخ ابوالفضل دکنی وزیر اکبر شاه به نوشتن انشاء‏های بلیغ و بازگشت به سبک نویسندگان قدیم داشته است و این سبک بعد ازو در دربار گورکانی متروک ماند. معلوم است که این توجه، اطلاع از لغت فارسی و موارد استعمال و معانی آن را ایجاب می‏کرده و به همین سبب از دوره او تألیف کتب در لغت زیاد رواج یافته بوده است. پیداست که پیش از این تاریخ نوشتن کتب در بیان لغات گاه مورد توجه قرار می‏گرفته اما رواج آن کم و پیش از دوره صفوی تعداد کتب لغت انگشت شمار بوده است. از جمله کتب مهم لغت که از دوره شیخ ابوالفضل مذکور به بعد در هندوستان به وجود آمده و حقاً قابل توجه و عنایتاً نخست کتاب فرهنگ جهانگیری تألیف جمال الدین حسین انجور را باید یاد کرد که در دربار اکبر شاه و پسرش جهانگیر می‏زیسته است. وی کتاب خود را در سال 1017 بانجام رسانیده و به نام جهانگیر در آورده و فرهنگ جهانگیری نامیده است. پیش از تالیف فرهنگ جهانگیری، کتاب دیگری در لغت فارسی به دست محمد قاسم سروری کاشانی در ایران به نام شاه عباس صفوی تألیف و به سال 1008 تمام شده بود. دیگر از فرهنگهایی که د رهند تألیف شده فرهنگ شده فرهنگ رشیدی است تألیف عبدالرشید الحسینی معاصر اورنگ زیب که کتاب خود را در سال 1064 به پایان برده و آن یکی از کتب معتبر لغت فارسی است. دیگر کتاب غیاث اللغات



خرید و دانلود دانلود تخقیق در مورد نثر فارسی در عهد صفوی (با فرمت word)


دانلود تخقیق در مورد نام زبان ما به انگلیسی چیست (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

نام زبان ما به انگلیسی چیست: فارسی (Farsi) یا پرژن (Persian)؟

نام زبان ما فارسی است. در انگلیسی به آن پِرژِن (Persian) می گویند. اگر چه این گفته ساده می نماید اما در سالهای اخیر در زبان انگلیسی به گونه ای روز افزون به جای واژه پرژن (Persian)، از واژه فارسی (Farsi) استفاده می گردد. در این گفتار کوتاه، می خواهم توضیح دهم که چرا چنین جایگزینی صورت می گیرد، چه کسانی آن را انجام می دهند، و سرانجام اینکه زیان های این جایگزینی کدام است. پیش از این دیگران در این باره نکاتی را مطرح کرده اند و بحث های بسیاری هم صورت گرفته اما بنظر می رسد که مسئله هنوز حل نگردیده است و هر روز هم جدی تر می شود. قرن هاست که در غرب از واژه پرژن (Persian) استفاده می کنند که اصل آن به واژه های پارس و پارسی بر می گردد. هنگامی که هزار سال پیش از میلاد مسیح اقوام آریایی به سرزمین پرسیس مهاجرت کردند پارس و زبان آنها نیز پارسی شناخته شد. این زبان از آن هنگام تا کنون دچار دگرگونی های بسیاری در دوره های گوناگون شده است که نتیجه آن پدیداری پارسی کهن (که تا سه سده پیش از میلاد زنده بوده)، پارسی میانه یا پهلوی (که تا سده نهم پس از میلاد رایج بوده)، و پارسی نو که دیگر پس از تسلط عرب ها نام آن به فارسی موسوم شد – بوده است.چرا که در زبان حاکمان جدید صدای "پ" وجود نداشت. اگر این صدا وجود داشت و یا اگر ایرانیان پشتکار بیشتری در نگهداری نام واقعی آن می کردند، با توجه به تشابه آن با نام آن در زبانهای غربی کار امروز ما یقینا ساده تر می بود. ولی ایرانیان از فرم عربی این واژه که همان "فارسی" است برای نامیدن زبان خود استفاده کردند. اما در غرب از همان دوران یونان و رم باستان این زبان پرژن (Persian) - یا با تلفظی شبیه به آن بسته بهنوع زبان اروپایی خوانده شد. فارسی در دوران امپراتوری اسلامی همچنان اهمیت خود را حفظ کرد و در کنار عربی به یک زبان جهانی بویژه در فلات ایران، در آسیای میانه، و تا همین سده های اخیر بعنوان یک زبان رسمی در هند تبدیل گردید. در این دوران حجم بزرگی از آثار تاریخی، شعری، و ادبی، اجتماعی، و علمی به فارسی نوشته شد. امروزه نیز فارسی همچنان نه تنها زبان رسمی ایران بلکه یکی از زبانهای رسمی افغانستان و جمهوری تاجیکستان و هنوز هم زبان مردم بسیاری در سایر نقاط آسیای میانه است. اما سخن اصلی ما بر سر نام این زبان در زبان انگلیسی است نه تاریخچه آن. مسئله این است که چرا ناگهان در امریکا و نیز در بسیاری از کشورهای اروپایی بجای نام انگلیسی (Persian) یا فرانسوی (Persane)، یا آلمانی ( Persisch) آن، واژه "فارسی" (Farsi) که در واقع نام بومی زبان ما در ایران یا کشورهای فارسی زبان است بکار برده می شود و چه کسانی به این کار دامن می زنند ؟ اشکال آن چیست؟برای کسانی که به روزنانه ها، کتابها، و نشریات انگلیسی و یا اروپایی در دوره های پیش از دهه هشتاد میلادی (و چاپ خارج از ایران) دسترسی دارند و یا برای کسانی که آن سالها را بیاد می آورند، روشن است که این زبان در آن روزگار در انگلیسی بطور عمده پرژن (Persian) خوانده می شد و نه فارسی (Farsi). اما در واقع پس از انقلاب اسلامی سال 1358 بود که بگونه ای گسترده و ناگهانی از این زبان در انگلیسی و سایر زبانهای اروپایی بعنوان فارسی (Farsi) نام برده شد. پیش از آن به ندرت و در موارد خاصی این واژه به چشم می خورد و قطعا مردم عادی غرب (بجز عده ای جهانگرد یا فرستاده های سیاسی و آنهم بخاطر بی اطلاعی دوستان بومی اشان) از آن بی اطلاع بودند. در آن زمان واژه فارسی (Farsi) تنها به معنای نام محلی زبان ما در زبان های غربی وجود داشت. انقلاب ایران در بسیاری زمینه ها بویژه در رابطه با چگونگی تولید فرهنگ و گسترش آن، تولید ایدولوژی و ارتقاء آن، تولید هنر و تبلیغ آن، و نیز در زمینه چگونگی عرضه داشت هویت ایرانی رابه طور اساسی در جامعه دگرگون کرد. در سطح عمومی، دیگر این گونه تولیدات در انحصار یک گروه برگزیده اجتماعی نبود بلکه بسیاری از مردم عادی نیز فرصت یافتند به این گونه فعالیتها بپردازند. از جمله مثال های موفقیت آمیز آن شرکت انبوه بیشماری از زنان ایرانی در فعالیت های ادبی، سینمایی، و نقاشی است. مسئله ارتقای گفتمان حکومتی بعنوان یک سیاست رسمی در سطح داخلی و بین المللی همچنان بعنوان یک ضرورت باقی ماند اما دیگر بجای ستایش نظام ایران باستان، دولت به ستایش سنت های دینی پرداخت که از آن رهگذر تا اندازه ای هر آنچه که باستانی، غربی، یا بطور کلی غیر اسلامی بود نفی می گردید. همزمان، انقلاب باعث تبعید، کوچ اجباری، یا کوچ آزادانه بسیاری از ایرانیان با زمینه های اقتصادی و فرهنگی مختلف به غرب شد. همه این دگرگونی ها به نوعی در بازعرضه داشت هویت ایرانی که پیش از این بیشتر در رابطه با ایران تاریخی بود تاثیر گذاشت. از نتایج این دگرگونی های گفتمانی یکی هم رواج واژه فارسی (Farsi) بعنوان نمام این زبان در خارج از کشور بود. اما ابتدا این را باید روش کرد که این کسانی که به رایج کردن این واژه در زبانهای خارجی کمک کردند که بودند و از کدام خواستگاه دست به این کار زدند. در این رابطه به چند گروه می توان اشاره کرد که هر کدام ممکن است با انگیزه یا دلایل مختلفی به این کار اقدام کرده باشند. نخستین گروه مدیران کشوری پس از انقلاب بودند که در اخبار انگلیسی و دیگر زبان های خارجی، در نشریات انگلیسی، در بروشورهای جهانگردی، و در اعلامیه های انقلابی به زبان های خارجی و در هر کجا که لازم بود از واژه فارسی (Farsi) استفاده کردند. این البته به این معنا نیست که در رژیم پیشین هیچکس هیچگاه از نام بومی این زبان در زبان های خارجی استفاده نمی کرد. بودند تعدادی که این کار را می کردند. اما با انقلاب 1979، و سپس با حادثه گروگانگیری، ایران نا گهان در مرکز توجه قرار گرفت. اکنون دیگر همه به این توجه داشتند که مسئولین انقلابی ایران چه می گفتند. اینان گاه از سر بی توجهی از واژه فارسی (Farsi) در ارتباطات خود استفاده می کردند و گاه نیز انگیزه های ایدولوژیک آنان را به این کار وا می داشت.البته برخی از مخالفان فرهنگ غربی می دانستند که زبان ما برای مثال در انگلیسی پرژن (Persian) خوانده می شد و نیز می دانستند که عربها آن را الفارسی می خوانند و نیز تا حدی به رابطه واژه پرژن (Persian) با تاریخ ایران باستان آگاهی داشتند بنابراین نمی توان گفت که تمام حرکات آنها نا آگاهانه بوده است. رواج واژه فارسی (Farsi) برای این گروه نه تنها عملی در مخالفت با غرب بود بلکه از نظر ایدئولوژی نیز باعث ایجاد فاصله هر چه بیشتر با فرهنگ ایران باستان می گردید، درست بر خلاف کاری که برخی از مسولین رژیم پیشین در صدد آن بودند، یعنی اغراق در مورد ایران باستان و اهمیت آن در زندگی روزمره مردم دوران ما. شاید هم اینان صادقانه باور داشتند که باید این نام را تغییر داد که در این صورت درست این بود که دلایل این باور خود رابه بحث عمومی قرار می گذاشتند. برای مثال حتا امروز نیز دریک تارنمای رسمی کشور بخشی وجود دارد بنام فارسی سرویسس (Farsi Services): هنگامی که نهادی رسمی زبان خود را فارسی بخواند، طبعا بسیاری از وابسته های سیاسی کشور های دیگر که در ایران اقامت دارند نیز آن را به همان نام می خوانند بویژه اگر آنها از کشورهایی باشند که در آنجا به زبان ما فارسی می گویند (برای مثال کشورهای عربی، پاکستان، ترکیه، و غیره). این افراد نیز به پیروی از مقامات رسمی ما هنگام سخن گفتن به زبان انگلیسی زبان ما راFarsi می نامند. گروه دیگری که به رواج استفاده از واژه فارسی (Farsi) در زبان انگلیسی کمک کردند برخی از خبرنگاران خارجی بودند که برای تهیه گزارش به ایران سفر می کردند. با توجه به زمان محدودی که ایشان در آنجا می گذراندند، تعجب آور نبود که تنها کلمه ای را که حتما یاد می گرفتند همین واژه فارسی بود بویژه که از مسئولین هم هنگام انگلیسی صحبت کردنشان، کلمه پرژن را نمی شنیدند. این خبرنگاران پس از بازگشت از همه معلومات تازه خود را، از جمله نام زبان کشور ایران، در نوشته هایشان استفاده می کردند تا خوانندگان خود را بهتر تحت تاثیر قرار دهند. هنوز هم برخی از آنان به این کار ادامه می دهند و از بکار بردن نام درست این زبان در زبان خود اجتناب می ورزند. روشن است که رفتار مقامات ایرانی با نام بین المللی زبان خود نیز در مورد رفتار خبرنگاران نیز بی تاثیر نبوده است. بالاخره آنها گزارشگرند و هر چه را بشنوند تکرار می کنند. گروه بعدی که از واژه فارسی (Farsi) برای نامیدن این زبان در انگلیسی استفاده می کنند برخی از زبان شناسان هستند. این ها معتقدند که برای تشخیص زبان هایی که در ایران، افغانستان، و تاجیکستان رایج است بهتراست که زبان ایران را فارسی (Farsi)، زبان افعانستان را دری (Dari)، و زبان تاجیکستان را تاجیک (Tajik) بنامند چرا که اطلاق واژه پرژن (Persian) به همه آنها درست نیست. و این اعتقاد بر این اساس استوار است که این ها سه زبان مختلف، یا بر طبق نظرات برخی دیگر از آنان دست کم سه گویش گوناگون، هستند. در این مورد در واقع اغراق می شود، به همانگونه که برخی از زبان شناسان در تفاوت بین فارسی نوشتاری و گفتاری چنان اغراق می کنند که گویی در باره تفاوت بین عربی استاندارد و فصیح سخن می گویند. پس در اینکه اینها سه زبان مختلف هستند جای بحث فراوان وجود دارد. اما ممکن است بگوئیم که این گونه نام گزاری کار این گروه از پژوهشگران را کمی آسان می کند ولی این کار باعث ایجاد سردرگمی در بین غیر متخصصان می گردد. از آن گذشته دلایل بسیاری نیز برای رد این نظریه زبان شناسانه وجود دارد. برای مثال زبان انگلیسی در انگلستان و انگلیسی در آمریکا با یکدیگر تفاوت هایی دارند (اگر چه به نسبت بسیار کمتری) اما این دو گونه را دو زبان مختلف به نامهای انگلیسی و امریکایی نمی خوانیم بلکه در صورت لزوم به آنها انگلیسی (English) و انگلیسی امریکایی (American English) اطلاق می کنند. به همین روال فرانسوی فرانسه و فرانسوی کبک (در کانادا) با یکدیگر تفاوت های فاحشی دارند اما هر دو فرانسوی هستند: French و Canadian French. از اینها گذشته اگر قرار باشد این منطق زبان شناسانه را به مقوله نام گذاری تعمیم دهیم، باید برای تمام لهجه های فارسی در ایران و افغانستان و تاجیکستان یک نام ویژه پیدا کنیم که در این صورت ما صاحب "زبانهایی" خواهیم شد از قبیل اصفهانی و شیرازی که برای فارسی زبانان بسیار آسانند و به فارسی تهرانی نزدیک و "زبانهایی" همچون سیاه کوهی و اردکانی که فهم آنها برای تهرانی ها کمی مشکل تر است. بنابراین چرا برای مثال از این نام گذاری استفاده نمی کنند: Persian و Dari Persian و Tajik Persian. این گونه واژه گذاری بخوبی این سه گونه مختلف زبان فارسی از هم جدا میکنند. برای اطمینان خاطر این را هم اضافه کنم که حتی در خود زبان فارسی و در تاجکیستان، ادیبانی مانند محمد جان شکوری از واژه فارسی تاجیکی برای نامیدن این زبان استفاده می کنند. واقعیت دیگر هم این است که در سطح ادبی نیز این سه کشور دارای میراث ادبی (Persian literature) مشترکی هستند که به ما اجازه نام گذاری های دلبخواهی زبان ها را نمی دهد. چنانچه همه ایرانیان و ایرانشناسان سه واژه Persian و Dari Persian و Tajik Persian را به رسمیت بشناسند، ادارات دولتی و بویژه ادارات مهاجرت نیز بتدریج آن را پذیرفته و در اسناد خود آن را منعکس خواهند کرد و بدین ترتیب یک امر فرهنگی طولانی مدت فدای منافع کوتاه مدت چندین مترجمی که برای این ادارات کار می کنند نخواهد شد. جالب است که یک نویسنده افغانی در کتاب تازه خود می گوید داشتن دو نام برای یک زبان در دو کشور ایران و افغانستان برای فرهنگ و ادبیات مشترک دو کشور مضر بوده است. وی در این پژوهش خود نشان می دهد که هیچگاه ضرورت تاریخی برای کاربرد واژه های "دری" و "فارسی" وجود نداشته است و از این راه این باور را که زبان مردم افغانستان دری و زبان مردم ایران فارسی است، مورد تردید قرار می دهد. افراد دیگری که از این و اژه ه برای نامیدن این زبان در زبانهای دیگر تا حدی بطور طبیعی استفاده می کنندعبارتند از کسانی که نام این زبان در زبان مادریشان نیز فارسی است. اینها شامل هندی ها، پاکستانی ها، عرب ها، ترکها، پنجابی ها، و غیره هستند که در هنگام مکالمه به انگلیسی تمایل دارند که از همان واژه آشناتر در زبان خود استفاده کنند. این عمل نشانه بی احترامی آنها نسبت به این زبان نیست. بلکه آنهادر مواردی با این کار انگار که می خواهند احساس نزدیکی خود را به فرهنگ ایرانی نشان دهند. کسانی که در دانشگاه ها به آموزش فارسی می پردازند حتماً به اینگونه دانشجویان برخورد کرده اند. اما جالب این است که با یکبار یاد آوری، این دانشجویان از واژه پرژن (Persian) استفاده می کنند. گاه سازمان های دولتی و ارتشی در کشورهای غربی و بویژه در آمریکا نیز به خاطر مشخص کردن نواحی مورد نظرشان از واژه فارسی (Farsi) در متن انگلیسی استفاده می کنند. این کاربرد بویژه پس از حملات 11 سپتامبر افزایش یافته است اما اثر فرهنگی آن هنوز بسیار نا شناخته مانده است. امید می رود که با درست شدن اوضاع سیاسی در خاورمیانه، دیگر نیازی به این گونه فعالیت های امنیتی دست کم در مورد ایران وجود نداشته باشد. اما جالب است بدانیم که در آگهی های استخدام این سازمانها، برای گزینش متخصصین مورد نظر خود در افغانستان هم، کماکان از واژه فارسی (Farsi) استفاده می کنند. به عبارتی، عدم استفاده از واژه پرژن (Persian) لزوما به تفکیک بین فارسی ایران و فارسی دری نمی انجامد. گروه بعدی و بنظر من عامل عمده رواج واژه فارسی (Farsi)، مهاجران و پناهندگان سیاسی / اقتصادی پس از انقلاب هستند. این گروه از همه بزرگتر بوده و دسترسی به آنان برای بحث در مورد نام زبان فارسی در زبان های خارجی نیز از همه سخت تر است. بیشتر این افراد به هنگام ورود به غرب به هیچ زبانی به جز فارسی تسلط نداشته اند و برخی از آنان هنوز هم زبان کشور میزبان را بخوبی فرا نگرفته اند. آنها هنگام پر کردن درخواست نامه های اداره مهاجرت در امریکا و کانادا و در برابر پرسش "زبان مادری شما چیست؟" می نوشتند فارسی (Farsi) و نمی دانستند یا هنوز هم نمی دانند که نام زبان آنها در انگلیسی یا دیگر زبان های اروپایی فارسی (Farsi) نیست. نتیجه اینکه که در سالهای اخیر ما شاهد ظهور این واژه در اسناد و ادبیات اداره مهاجرت کشورهای غربی بوده ایم. این هموطنان حتا اگر بر حسب اتفاق با نام زبان خود در انگلیسی آشنا باشند، آن را ممکن است به اشتباه پرشیین یا پرشیان تلفظ کنند و هنگامی که مخاطب آنها از وجود چنین زبانی به خاطر تلفظ نا جور آن اظهار بی اطلاعی می کند، آنها ترجیح می دهند به کاربرد همان واژه فارسی اکتفا کنند اگر چه مخاطب آنها از وجود همچون زبانی هم بی اطلاع باشد. بر اساس تحقیقی محدودی که در دوران دانشجویی ام در بین عده ای از ایرانیان و آمریکائیان مقیم میشگان انجام دادم (سی نفر ایرانی و بیست نفر آمریکایی)، از هر ده نفر ایرانی که در در امریکا تحصیلات دانشگاهی نداشتند، شش نفر معتقد بودند که فارسی (Farsi) نام زبان کنونی ماست و پرژن (Persian) یا نام نژاد یا نام زبان ایران باستان بوده است. جالب اینکه هیچکدام هیچگونه دلیلی هم برای این اظهار نظر نداشتند. کسانی که در دانشگاه امریکایی، بویژه دانشگاه های بزرگ و دست اول حضور یافته باشند، به احتمال زیاد با واژه پرژن (Persian) برخورد داشته اند. بر اساس همین تحقیق، از ده نفر آمریکایی، همگی واژه پرژن (Persian) را می شناختند ولی تنها یکنفر از آنها می دانست فارسی (Farsi) چیست و بنابراین برای این گروه در کل تفکیک بین این دو نام مطرح نبود. اگر چه اکثر ممکن است کسانی که واژه فارسی (Farsi) را بکار می برند با توضیح کوتاهی به کنه مطلب پی ببرند اما برخی از افراد این گروه نسبتا تازه وارد به جهان غرب- در مورد کاربرد واژه فارسی متعصب باقی می مانند. آنها بر این باورند که با بکار بردن واژه فارسی (Farsi) هنگام حرف زدن به زبان انگلیسی کاری وطن پرستانه می کنند.بنابر این انتظار دارند که غربیها با بکار بردن کلمه فارسی سعی کنند بهتر فرهنگ ایرانی را به رسمیت بشناسند. آنها گاه به تئوری توطئه نیز متوسل می گردند و می گویند که خارجی ها ما را مجبور کرده اند که نام زبان خود را عوض کنیم. اینها غافل از این هستند که با این کار خود مانع بزرگی در راه ارتقاء فرهنگ خود ایجاد می کنند که بدان خواهیم پرداخت. در اینجا تنها این را اضافه کنم که همانطور که اشاره شد، خود واژه فارسی (Farsi) عربی شده واژه پارسی (Parsi) است که این دومی در حقیقت به (Persian) از نظر صدا و صوت و شکل به همان اندازه نزدیک است که کلمه اولی. بنابراین این ادعای ناسیونالیستی هم که ما باید نام بومی زبان خود را که همانا فارسی است به این خارجیها وبه جامعه بین المللی تحمیل کنیم نیز بر ناآگاهی استوار است. جالب است که این دسته از افراد آگاهی بسیار نا چیزی از فرهنگ ایران، بویژه فرهنگ باستانی ایران، نکات ضعف آن، و سایر مشکلات سنتی رایج در جامعه دارند و در این رابطه هم فکر می کنند تمامی عقب ماندگی ایران ناشی از تبانی های غربی هاست. گروه بعد و در ادامه گروه قبلی، ایرانیان نسل دوم هستند. اینها از پدر و مادر خود شنیده اند که نام زبان مادریشان فارسی (Farsi) است و این احتمالا همان چیزی است که در مدارس آخر هفته که بعضا برای فراگیری زبان فارسی در آن شرکت می کنند نیز بدانها آموزش داده شده است که همه اینها البته طبیعی است چون این روند فراگیری نام زبان تماما بزبان فارسی صورت گرفته است. اما از آنجایی که بسیاری از جوانان نسل دومی مطالعه چندانی در باره زبان و فرهنگ خود بزبان انگلیسی ندارند، هیچگاه این فرصت را نیافته اند که نام زبان خود را در کشور دومشان کشف کنند. اینها هنگامی که وارد دانشگاه می شوند و از روی علاقه، نیاز، یا کنجاوی بدنبال درس های زبان یا ادبیات فارسی می گردند و آنها را نمی یابند بسیار نا امید میشوند غافل از اینکه این دروس در دانشگاهای عمده امریکا بطور مرتب تحت عنوان Persian Language ویا



خرید و دانلود دانلود تخقیق در مورد نام زبان ما به انگلیسی چیست (با فرمت word)


طرح درس روزانه فارسی دوم ابتدائی 10ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

 

موضوع :

طرح درس روزانه فارسی دوم ابتدایی

تهیه کننده :

وجاهت بیات مختاری ،پروانه فکری ، لگزیان

استاد راهنما:

جتاب آقای لطیفی

دانشسرای تربیت معلم

فهرست مندرجات:

مشخصات کلی کتاب..................................................................................1

اهداف کلی..............................................................................................1

اهداف جزیی............................................................................................1

روش تدریس............................................................................................1

رسانه های آموزشی.....................................................................................2

جدول طرح درس.......................................................................................3

طرح درس روزانه

مشخصات کلی :

کتاب : فارسی پایه :دوم ابتدایی

درس : پرواز موج وقت : 50 دقیقه

اهداف کلی :

الف:آشنایی دانش آموزان با مسائل علمی

ب:تقویت مهارت های چهار گانه زبان آموزی

اهداف جزئی :

الف : تقویت حس کمک به نیازمندان

ب: آشنایی با نقل قول مستقیم در فارسی و نشانه های آن

ج: درک زیان های غرور و خود پسندی

د: آشنایی با چگونگی تشکیل ابر و بارش باران

ر: روخوانی درس



خرید و دانلود  طرح درس روزانه فارسی دوم ابتدائی 10ص


دانلود تخقیق در مورد معنی ضرب المثل های فارسی قسمت دوم (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

ضرب المثل‌های فارسی

تهیه کننده :

سید هاشم موسوی

IT 6

پاییز 87

سا لیکه نیکو ست ،از بهارش پیداست. خوب وبد از آغازش هویداست. ماستی که ترش است از تغارش پیداست.

به باغ خود گرفتن وبه تاک خود بستن.  مجازات بر اساس واقیعت و شهود با ید صورت گیرد.

خائن خائف است .  خائن همیشه در خوف وترس قراردارد.

آنکس را که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است. آدم  صادق و درسستکار بی هراس است.

مار از پودینه بدش.  می آید، پودینه دم غارش میروید. از چیزیکه کسی بدش بیاید، ولی به آن روبرو شود.

بعد از مرگ سهراب نیشدارو ادویه طبیعی و طبی چه سود. بعد از عمل انجام و مدوا سود ندارد.

کلوخی ندارد تاکلاغی بنشیند. کنایه از فقر و ناداری.

دیگ به هرکاره گوید روی تو سیاه. خود ندیده دیگری را نقد کردن.

پنج انگشت با هم برادر اند، اما نه برابر. تفاوت واختلاف در موارد متعدد.

زبان موی کشیدن. حرف ومطلبی به کرات گوشزد شدن.

ازماست که برماست. هر چه میبینید ،از خود واطرافیان میبینید.

به یک گل بهار نمیشود. کمبودی و انگشت شماری.

دو تربوز در یک دست گرفته نمیشود. ناممکن بودن چند کار در یک زمان.

قدر زر را زرگر میداند. آگاهی و شناخت وارزشیابی.

کس نگوید ماست من ترش است. هیچ چیزی را از خود کم بها ندادن.

تف هرکس به دهان خودش شیرین است. هرکس هر چیز خود را با ارزش میداند.

از زمستان هر چه بگوئید. بوی سردی میآید. از حرف بد جز سردی و تنفر چیزی حاصل نیست.

از دم نودان زیر شرشره  نشستن. از یک حالت بد به حالت بد تر قرار گرفتن.

مربی داری ،مربا بخور. پشتوانه، وسیله و واسطه داشتن و از آن استفاده کردن.

آدم نیک معامله شریک مال مردم است. صداقت و درستکاری در داد و ستد.

سرکه هر چند که ترش است به طلبیدن می ارزد. کم بها ندادن و توقع بیش از حد نداشتن.

مشک آنست که خود بوید، نه که عطارگوید. کیفیت وتبارز کیفیت از خود.

خر از همه گنده تر؛ ولی آب خوردنش از همه بالاتر. کم مایه ولی کلانکار بودن.

آدم حسود به مقصد  نمیرسد. تنگ نظر وحسود به خواسته هایش نمیرسد.

شف شف نگو، شفتالو بگو. روشن و بی پرده صحبت کردن.

نمک خوردن و نمکدان شکستن. پاس و ارزشها را زیر پا گذاشتن.

از خود گویم، به کی گویم. گله مندی خودمانی.

زبان سرخ میدهد سر سبز برباد. بد زبانی و پیآمد آن.

قطره قطره جمع شود، عاقبت شود دریا. هر چیز از کم آغاز و توسعه پیدا میکند.

در گوش خر یاسین خواندن سود ندارد. کم شنوی حرف و بی اثر بودن آن.

سیلی نقد به از سودای نسیه. مشکلات در بازیافت حق وحساب.

دنیا فقط دو روزه. تشویق و ترغیب به بهتر و عاری از تشویش زیستن.

پیش همه پنج ، پیش صاحب پنج هم پنج.  رندی وچالکی که طرف بهتر آنرا میداند.

از شخص نو کیسه قرض بگیر؛ اما مصرف مکن.  گنجایش و ظرفیت مادی در شخص.

صد بار بیندیش، یکبار بینداز. دقت هنگام صحبت کردن.

دشمن دانا؛ به از نادان دوست. ارزش و اهمیت فهم و دانائی میان انسانها.

داشگر همیشه به کوزه شکسته آب میخورد. از امکانات خود استفاده نکردن.

نان در آستین خوردن. سخت و گرسنه صفت بودن.

چشم از چشم حیا میکند. فرق رویا روئی تا غیاب گوئی.

هر که تنها پیش قاضی رود، سرخروی برمیگردد. خود و با خود بودن.

لِک به ترِک خوردن. به بند بهانه بودن.

آدم بیکار یا که غر است،یا که بیمار. ضرر بیکاری بر روح و تن.

سر از پختگی نمیشکند. کار و فکر سنجیده و درست زیانبار نیست.

گنج در ویرانه است. ارزشها در مکان از نظر افتیده.

نخود در دهانش نم نمیکشد. راز دار نبودن.

دوستی به زور نمیشود و میهمانی به تقلید. بی مدعائی در روابط و ارتباطات.

آنچه بر خود نمی پسندید،بر دیگران مپسند. هر چه به خود مناسب نمیدانید ،بدیگران مناسب ندان.

گوش خود را به گوشواره دیگران پیوند زدن. دنبال حرف دیگران بدون فکر و اندیشه رفتن.

عکه رفت رفتار کبک کند، رفتار خود را هم گم کرد. تقلید بیمورد از دیگران کردن.

سر بیگناه  پیش دار میرود، بالای  دار نه. درستکاری و درست اندیشی فرجام بد ندارد.

دروغگوی حافظه ندارد. دروغ ساخت ذهنی بوده نه واقعی چند لحظه بیش در ذهن گوینده باقی نیس.

 تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد. سخن مُعرف شخصیت هر انسان است.است.

نمد کهنه شود؛ اما پیتوه  پای بند نه. ظرفیت و درونمایه گی در شخص.

مشک را به اندازه دوغش زدن. هر کار را به اندازه ارزش آن انجام دادن.

آب از بالا خِط  گِل آلود است. عیب و نقص از بالا و مقتدران است.

هر جا سنگی است ، به پای لنگی است. مصیبت و مشکلات بیشتر متوجه ناتوانان است.

تنور گرما گرم نان میگیرد. انجام هر کار به وقت و زمان لازم آن.

از آتش خاکستر به عمل می آید. عدم شباهت به اصل خویش.

پای بیشتر از گلیم دراز کردن. از حد تجاوز کردن.

کور خود ، بینای مردم. عیب خود ندیدن و بدیگران ایراد گرفتن.

هرکه لافید ،نه بافید. لاف زن آدم کاره نیست.

نیم نان ، راحت جان. کم داشتن ؛ ولی راحت زیستن.

نه به بیابان خواب شو، نه خواب پریشان ببین. کاری انجام مده تا هراسان شوید.

از این نمد بما کلاهی نیست. از امتیاز و امکانی برخوردار نشدن.

آش مردان دیر پخته میشود. اشخاص جوانمرد صبر بثشتر دارند، تاکه عکس العمل نشان میدهند.

کل اگر طبیب میبود ، سر خودش را تداوی میکرد.  شخص قادر و توانا مشکل خود را خود حل میکند.

زمستان میرود، روی سیاهی به ذغال میماند.  کسیکه در زمانش کوتاهی میکند.

هر چه به دیگ باشد،به چمچه بالا میآید.  بالاخره آنچه باشد ،برملا خواهد شد.

آفتاب  به دو انگشت پنهان نمی شود. حقیقت پنهان نمیماند.

به سیلی روی خود را سرخ نگاه داشتن. تبارز دادن نه بر اصل واقعی آن.

پیش جانانه ی من کشمیش و پندانه یکیست. تفریق نداشتن، ارزش نگذاشتن.

ترک عادت ، موجب مرض است. به آنچه عادت شود، ترکش مشکل است.

مرغ هر چه خاک پاله دهد ، بر سر خود پاله میدهد. هر کس هر چه کند، بر خود میکند.

بُز به پاچه خود ،میش به پاچه خود.  هر کسی مسوُل عمل خود است، نه از دیگری.

در مُلک غیر نهال بنشانی ، صدای تبر میآید. نا امیدی از غربت و دوری از وطن.

صدای دُهل شنیدن از دور خوش است. میان شنیدن و دیدن فاصله هاست.

 شنیدن کی بود مانند دیدن.   بر دریافت واقعیت باید دقت کرد.

از دیوار ما ته تر، پایانتر  ندیدن.  کسی را ضعیف وناتوان یافتن.

هر کسی دستی سیاه کند ، بر روی خود میکشد.  کسی بد کند ، بر خود میکند.

پشت خر مرده گشتن ، تا نعلش را کندن.  پشت سود رایگان گشتن.

از گرسنگی آسیابانی کردن و از کلانکاری مزد نگرفتن.  با داشتن مشکل ،کلانکاری کردن.

   زورش به خر نمیرسد، ده به پالانش میکند. به زور آور زور نارس و به کمزور تاختن.

سود سر مایه را خوردن.  زمانی هم سود خواستن سرمایه را به خطر می اندازد.

شهر، شهر خربوزه است.  ابراز نا پرسانی و بی عدالتی.

یک بام و دو هوا.  تفاوت در عملکرد ها.

با گرگ دنبه خوردن وبا میش نوحه کردن.  سازگاری منفی وپنهانی.

دزد زور آور و صاحب مال کمزور.  غاصب زورمند.

به حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمیشود. آرزو و هوس چیزی دیگر است تا رسیدن به آن.

دستش به آلو نمیرسد ،میگوید  آلو ترش است.  به چیزی دسترسی نداشتن و آنرا مزمت کردن.

 آب نا دیده  موزه  را کشیدن.  قبل از وقت کاری کردن.

پیش از مرگ وا ویلا گفتن.  پیش از مشکلی داد و فریاد سردادن.

   آدم سیل بین عقل چهل وزیر را دارد. آدم نظاره گر فقط منتقد است و خوب فکر میکند تا کارکردن.

دود از کنده پوده  میخیزد. متانت و پختگی نظر به سن وسال.

هرکه بامش بیش، برفش بیش. حیطه و سلطه بیشتر،مسُوولیت بیشتر.

نو آمد به بازار، کهنه شد دل آزار.  با آمدن چیزی یا کسی ، دیگری از نظر افتیدن.

ترب ها به ته جوال است. هنوز همه عیان نشده.

کارد به استخوان رسیدن. شدت و فشار آزار دهنده که حوصله را از میان برده است.

یکبار بجی  بگریزی  ملخک، دو بار بجی



خرید و دانلود دانلود تخقیق در مورد معنی ضرب المثل های فارسی قسمت دوم (با فرمت word)


مقاله درباره طرح درس چهارم فارسی سوم ـ شگفتی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

طرح درس چهارم فارسی سوم ـ شگفتی‌های طبیعت

نام درس: فارسی سال سوم راهنمایی تحصیلی موضوع: شگفتی‌های طبیعت (درس چهارم) مدت اجرا: 60 دقیقه

مجری: نام آموزشگاه: تعداد فراگیران :

هدف کلی:

فراگیران با شگفتی‌های جهان خلقت و قدرت پروردگار جهان آشنا می‌شوند.

هدف دینی: (شعر، حدیث، آیه)

این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار

افلاینظرون الی الابل کیف خلقت

هدف رفتاری:

فراگیر در مورد علاقه‌ی مرغ آلاچیق به هنر و نقاشی صحبت کند.

فراگیر زندگی زیرزمینی موریانه‌ها را نقاشی کند.

فراگیر تعدادی از شگفتی‌های جهان خلفت را نام ببرد.

فراگیر در مورد نحوه‌ی شکار کبک کوهی با توجه به علاقه‌ی او به هنر نقاشی صحبت کند.

فراگیر در مورد شگفتی‌های جهان خلقت انشایی بنویسد.

فراگیر نسبت به شناخت شگفتی‌های آفرینش علاقه نشان دهد.

فراگیر پس از آشنایی با درس جدید آشنایی بیشتر و عمیق‌تری با خدا پیدا کند و بر بندگی خالصانه‌ی خویش بیفزاید.

فراگیر نحوه‌ی کوچ پرستو و شکار ماهی‌ها را از نقاطی که آب گرم جریان دارد، توضیح ‌دهد.

وسایل آموزشی:

تصویر پرندگان در حال کوچ، تصویری از مرغ آلاچیق، لوح فشرده یا فیلمی در رابطه با شگفتی‌های آفرینش کتاب، تخته، گچ، تلویزیون و ویدئو ، مجله‌ی آموزش زیست‌شناسی سال هفدهم شماره 53

ارزشیابی ورودی:

چند نمونه از شگفتی‌هایی را که در جهان وجود دارد نام ببرید.

در میان پدیده‌های جهان چه چیزی شما را بیش از دیگر مسائل شگفت‌زده می‌نماید؟

دقت در پدیده‌های جهان چه تأثیری در بینش و نگرش شما دارد؟

ایجاد انگیزه:

بچه‌ها به مدت چند دقیقه فکر کنید و بگویید به‌نظر شما چه چیزی در جهان، بیش از هر چیز دیگری شگفت‌انگیز است؟

پس از این که دانش‌آموزان مطالب خود را بیان کردند به آنان می‌گوییم: آیا می‌خواهید با موارد جدیدی از عجایب خلقت آشنا شوید؟ سپس به ارائه‌ی درس جدید می‌پردازیم.

اجرای تدریس:

جهت اجرای درس به شیوه‌ی الگوی فعال طرح تدریس اعضای تیم معلم باید از شب قبل درس را به تعداد اعضای هر گروه تقسیم کند به نحوی که مطالعه‌ی هر بند به یکی از دانش‌آموزان واگذار شود.

مرحله‌ی اول:

پس از ورود معلم به کلاس و گروه‌بندی تصادفی فراگیران، معلم از دانش‌آموزان می‌خواهد که افراد هر گروه روی خود شماره بگذارند. یک نفر شماره‌ی یک، یک نفر شماره ی دو، یک نفر شماره‌ی سه، یک نفر شماره ی چهار، یک نفر شماره‌ی پنج و یک نفر شماره‌ی شش. پس از شماره‌گذاری، معلم مطلب مربوط به هر شماره را ذکر می‌کند.

شماره‌های یک: از «با صبر و حوصله به جست و جو می‌پردازد ......... تا ......... آیا او را می‌شناسید؟»

شماره‌های دو: از «تعداد پرندگانی که لانه‌سازی می‌کنند ......... تا ......... آن‌ها را به دام انداخت.»

شماره‌‌های سه: از «کوچ پرندگان نیز بسیار شگفت‌انگیز است ......... تا ......... در فصل‌های مختلف مهاجرت می‌کنند.»

شماره‌های چهار: از «آیا شما درخت شاپرک دیده‌اید؟ ......... تا ......... از زمین روییده باشد.»

شماره‌های پنج: از «موریانه‌ها نیز برای خود ......... تا ......... به کار ساختن استحکامات می‌پردازند.»

شماره‌های شش: از «این راز ما را چه کسی کشف کرده‌است؟ ......... تا ......... به روی او نمی‌گشاید؟»

سپس شماره‌های یک تا شش هر گروه، به آرامی به مطالعه‌ی بخش خاص خود می‌پردازند. این مرحله فرصت خوبی است تا معلم شیوه‌ی صحیح مطالعه (یادداشت کردن ـ صامت‌خوانی و ...) را به فراگیران یادآوری نماید.

مرحله‌ی دوم:

دراین مرحله افراد هم‌شماره تشکیل یک گروه مجزا را می‌دهند و بخش خاص خود را مورد بحث و بررسی و تبادل‌نظر قرار می‌دهند. «شماره‌های یک، در یک گروه» «شماره‌های دو، در یک گروه و ...».

مرحله‌ی سوم:

در این مرحله افراد به گروه اولیه‌ی خود باز می‌گردند و هر فرد به توضیح قسمت خاص خود از جنبه‌های مختلف (روخوانی، درک مطلب، معنی کلمه و ...) می‌پردازد. پس از این که تمامی افراد به توضیح قسمت خاص خود پرداختند، معلم نسبت به ارزشیابی از دانش‌آموزان اقدام می‌نماید.

لازم به ذکر است که ارزشیابی به‌صورت صحیح و غلط، تشریحی و کوتاه‌پاسخ و به‌صورت فردی یا گروهی قابل انجام است. پس از انجام ارزشیابی، معلم پاسخ صحیح سؤالات را ارائه می‌دهد و از آنان می‌خواهد که بعد از نمره‌دادن به خود به نقد و بررسی نمره‌ی خود بپردازند تا مشخص شود، ضعف فراگیران در چه زمینه‌ای می‌باشد.

پس از این مرحله معلم می‌تواند با استفاده از فراگیران به یک جمع‌بندی مناسبی از درس دست یازد. و تصاویر مربوط به مرغ آلاچیق یا شگفتی‌های خلقت را به آنان نشان می‌دهد و مطلب مربوط به تار عنکبوت را نیز برای فراگیران می‌خواند تا فراگیران بیش از پیش به شگفتی‌های جهان خلقت پی ببرند.

تعیین تکلیف:

انجام تمرین درس شگفتی‌های طبیعت، کشیدن نقاشی از کوچ پرنده‌ها ، مطالعه‌ی کتاب یا مجله ، ذکر یکی از پدیده‌های خلقت که مایه‌ی اعجاب همگان است.



خرید و دانلود مقاله درباره طرح درس چهارم فارسی سوم ـ شگفتی