دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

تحقیق/ بهسازی زمینهای آبرفتی به روش تزریق سیمان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 120

 

به نام خدا

بهسازی زمینهای آبرفتی

به روش تزریق سیمان

فهرست مطالب

فصل اول : تاریخچه

فصل دوم : اهداف ، مزایا و معایب تزریق سیمان

فصل سوم : زمین‌های قابل تزریق سیمان

فصل چهارم : عمل تزریق سیمان

فصل پنجم : نحوه کنترل دوغاب و عملیات تزریق سیمان

فصل ششم : ماشین آلات مورد نیاز در یک طرح تزریق سیمان

منابع و مراجع

فصل اول

تاریخچه

تکنولوژی تزریق بعنوان یک راه حل مهندسی ، یک تکنیک کهن در بسیاری زمین است که درحدود دو قرن قدمت دارد. تزریق در زمین برای نخستین بار توسط شخصی بنام Berigny در سال 1802 انجام شد و لکن این تکنیک ، تنها در چند دهه اخیر پیشرفت نموده و اکنون بعنوان یک تکنیک برتر شناخته شده است .

از آنجا که کیفیت این تکنیک در بهسازی زمین در رابطه با اجرای انواع سازه‌های بزرگ و مهم در اکثر کشورهای صنعتی پیشرفته به عنوان یک راه حل مفید و موثر کاملا ً مورد قبول متخصصین است ، در نتیجه وجود مشکلات و موانع خاصی نظیر مسائل مکانیک خاک منطقه عمل اعم از پائین بودن مقاومت زمین ، پائین بودن پی سنگ ، تخلخل زیاد ، احتمال نشست یا مشکلات زمین شناسی همانند وجود شکستگی‌های زیاد در منطقه ، تکتونیزه بودن محل ،‌وجود غارهای زیرزمینی ، بالا بودن سطح آبهای زیرزمینی ، هوا زدگی لایه‌ها ، تشکیلات مختلف زمین شناسی از لحاظ جنس ، شیب و ضخامت لایه‌ها ، یا نفوذ پذیری زمین منطقه عملیاتی ، مشکلات خاکبرداری ،‌مشکلات ناشی از فرار آب ،‌وجود باتلاش و لجن زار و ... اجرای هیچ پروژه مهم و ضروری را تحت الشعاع قرار نمی دهد . چرا که تزریق بعنوان موثرترین و اغلب اقتصادی ترین راه حل بوده که برطرف کننده و یا کاهش دهنده اکثریت موانع و مشکلات طبیعی و حتی مصنوعی منطقه مورد نظر می‌تواند باشد ،‌که البته این تکنیک حتی در برطرف کردن مشکلات سازه‌های اجراء شده نیز کاربرد شایانی دارد ( بلند کردن ساختمانهای نشست کرده ، جلوگیری از ریزش تونلها در مناطق سنگریزه‌ای ، جلوگیری از تراوش آب در انواع سدهای ساخته شده در گذشته و.....)

برجسته‌ترین موفقیت در تزریق مربوط به زمانیست که از تزریق در معادن استفاده شد . آن زمان باز کردن معبرها بوسیله تزریق به آسانی انجام می گرفت .



خرید و دانلود تحقیق/ بهسازی زمینهای آبرفتی به روش تزریق سیمان


درموردعرفان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 110

 

به نام خداوند جان و خرد

مقدمه :‌

شک ،‌ گمان و یقین ؛ از جمله مسائل مربوط به حوزه معرفتند که بشر پیوسته در زندگی با آن روبه روست .

شکل حاصل اشتراک میان معلومات و مجهولات است .

گمان به قول مولانا همچون شیشه زرد و کبودی است که انسان از پشت آن به حقایق و مسائل پیرامون خویش می نگرد .

پیش چشمت داشتی شیشه ی کبود

زان سبب عالم کبودت می نمود 1329/1

بشکن آن شیشه کبود و زرد را

تا شناسی گرد را و مرد را 3959/1

و یقین بوستان آرامش و همنشینی با حقیقت است .

انسان به لحاظ دو بعدی بودن وجودش – جسم و روح – گاهی در مسائل مادی و دنیوی دچار شک می شود که باید به کمک ابزار «‌ حس و عقل »‌ آن را به یقین مبدل ساخت .

و گاهی نیز درامور معنوی و ماوراء طبیعی به شک و تردیدهایی مبتلا میشود که برای رفع آن یاری جستن از حواس و نیروی عقلانی نه تنها شکلی را حل نمی کند بلکه او را دچار سر گشتگی می کند . اینجاست که دو راه بیشتر در پیش رو ندارد :

پاک ساختن چهره دل از غبار حس نفسانی تا مغیبات غیبی در آن ، صورت خویش را بنمایند و حقیقت حق جلوه گر شود ،‌ زیرا تا انسان در قید خود باقی است خیر و شر خود را هم درست تشخیص نمی دهد بلکه آنچه را که خیر اوست شر می پندارد و آنچه را برای او مایه ی شر است خیر گمان می برد و بدین اشتباه به بیراهه می آورد .

خود را به کسی که این راه را طی نموده است و گردنه های آن را پشت سر گذاشته بسپارد .

ذکر کلیاتی که در این مجموعه به آنها پرداخته شده !‌

1- اقسام عوالم ،‌ ابزار و راههای شناخت آنها ؛‌ از آنجا که بحث مورد نظر – شک و یقین – در رابطه با عالم غیب و شهود مطرح می شود و نیز ارتباطی که این بحثها با انواع علوم و معارف و ابزار دستیابی بدانها دارد به طور اجمال- این مسائل- و ابتدا مورد بررسی قرار گرفت . به عنوان مثال مباحثی درباره عقل و استدلال و استدلالیون و تلاش آنها- با ذکر تاریحچه ای از پیدایش چنین تفکری- برای دستیابی به حقیقت مورد بررسی قرار گرفته است .

2- تعاریف شک و گمان و یقین ،‌ ذکر انواع و درجات هر یک .

3- عوامل موثر در ایجاد هر کدام و نتایجی که هر یک در پی دارند .

4- ابیات متن این مجموعه بر طبق ابیات و شماره مثنوی معنوی به تصحیح «‌ رینولد الین نیکلسون »‌ است .

5- منابع و ماخذ ؛‌ شامل منابعی است که یا مستقیما مورد ارجاع قرار گرفته اند که اکثر آنها در پاورقی ذکر شده اند و یا منابعی هستند برای مطالعه در این زمینه همچون شروح مثنوی که مذکور است .

6- جز شک و یقین که مجموعه نام آنها را بر خود دارد . واسطه این دو مضمون ؛‌ یعنی ، گمان و نیز مترادف آنها مثل کلمات تردید و ظن نیز مورد بررسی قرار گفتند .

7- مطالبی که مورد بررسی قرار گرفته اند بر اساس مضامینی است که مولانا به عنوان نماینده عرفا آن را در مثنوی و ابیات آن بیان داشته و بدانها پرداخته است .

8- در پایان نیز فصلی از آیات قرآن کریم که در آنها به مسئله شک و یقین اشاره شده است همراه با ترجمه ذکر شده است .

بی گمان این اثر خالی از ایراد و اشتباه نیست ،‌ امید است استادان بزرگوار بر من منت نهاده ، از راهنمائیهای صادقانه خویش مرا بهره مند گردانند .

بخش اول

فصل اول :‌ گفتاری چند از زندگی مولانا

مولانا جلال الدین محمد بن سلطان العملا بهاء الدین محمد بن حسین بن احمد خطیبی بکری بلخی که در کتابها ازاو به نامهای «‌ مولانای روم »‌ ،‌ «‌ مولوی » و «‌ملای روم »‌ یاد کرده اند ،‌ یکی از بزرگترین و تواناترین گویندگان متصوفه و از عارفان نام آورآسمان ادب فارسی ،‌ شاعر حساس صاحب اندیشه و از متفکران بلا منازع عالم اسلام است .

پدرش سلطان العلما بهاء‌ الدین محمد معروف به «‌ بهاء ولد »‌ (543-628 هجری )‌ از عالمان و خطیبان بزرگ و متنفذ و از بزرگان مشایخ صوفیه در آخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری و تربیت یافته نجم الدین کبری بود و در نتیجه نقاری که در میان او و سلطان محمد خوارزمشاه پیدا شده بود در حدود سال 610 هجری با خانواده و خاندان خویش از مشرق ایران به جانب مغرب مهاجرت کرد و بعد از گذر از شهرهایی به دعوت سلطان کیقباد سلجوقی در قونیه اقامت گزید و در همانجا در گذشت .

جلال الدین محمد فرزند بها ء‌ الدین ولد که در قرن ششم ربیع الاول سال 604 هجری در بلخ ولادت یافته بود در آغاز این سفر طولانی پنج و شش ساله بود و گفته شده است هنگام عبور از نیشابور همراه پدر به صحبت عطار نیشابوری رسیده بود .

بعد از وفات سلطان العلما سال 628 یا 631 فرزندش جلال الدین محمد به خواهش مریدان به جای پدر بر مسند وعظ و تدریس پدر نشست ،‌ اندکی بعد از فوت پدر مرید او برهان الدین محقق ترمذی در طلب استاد به قونیه آمد و چون استاد در گذشته بود تربیت فرزندش جلال الدین که در آن وقت به علوم «‌ قال »‌ به کمال بود ،‌ همت گماشت و برای آنکه در علوم شرعی و ادبی کامل شود او را به مسافرت و تحصیل به حلب و دمشق بر انگیخت و او در حلب و دمشق به تحصیل در فقه صنفی پرداخت و گویا به فیض محبت محی الدین عربی نائل گشت و پس ازین سفر که هفت سال به طول انجامید به قونیه بازگشت و پس از طی طریق و سلوک به اجازه استاد مسند تعلیم و ارشاد یافت . پس از وفات استاد به سال 638 ،‌ مولوی تا سال 642 که سال ملاقات او با شمس تبریزی است به تدریس علوم شرعی در قونیه و وعظ و تذکر اشتغال داشت .

مولوی با یافتن شمس پشت به مقامات دنیوی کرد و همواره ملازم صحبت او بود تا آنکه شمس در سال 645 هجری به دست عده ای از شاگردان متعصب مولانا کشته شد و مولانا همچنان در فراق او می سوخت تا به تصور آنکه او را در شام خواهد یافت به دمشق سفر کرد و مدتی در آنجا جستجو نمود و پس از ناکامی به قونیه بازگشت . پس از شمس تا ده سال دیگر صلاح الدین قونوی معروف به «‌زرکوب »‌ ارادت مولانا را به خود جلب کرد و چون صلاح الدین در محرم سال 657 در گذشت عنایت مولانا نصیب حسام الدین حسن بن محمد معروف به چلبی حسام الدین گردید . و او بود که مولانا را به نظم مثنوی تحریض کرد و تا پایان در این راه با او همراه بود . مثنوی بزرگترین اثر اوست که در شش دفتر بحر رمل مسدس مقصور یا محذوف در حدود 26000 بیت سروده شد. که در آن مولانا مسائل مهم عرفانی و دینی و اخلاقی را مطرح نموده است . و در ضمن آن به آیات و حدیثها اشاره نموده است .

دومین اثر بزرگ او «‌دیوان کبیر » مشهور به دیوان غزلیات شمس تبریزیست که در پایان غزل مقام شمس الدین تبریزی اشاره و به نام او تخلص نموده است . غزلهای او مملو از حقایق عرفانی و در تایی مواج احساسات شاعر است . همچنین او رباعیاتی دارد که 3966 بیت را شامل می شود .

همچنین مولانا اثرهایی به نثر دارد که عبارتند از :

فیه مافیه – مکاتیب – مجالس سبعه است .



خرید و دانلود  درموردعرفان


خلافت علی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 32

 

به نام خدا

نقش خونخواهان عثمان در قتل وی

مقدمه :

بزرگترین مشکل خلافت امام علی (ع) که منشأ دیگر مصائب شد « نسبت دادن قتل عثمان به آن حضرت بود » . دشمنان اسلام که وجود نورانی علی (ع) را مانع رسیدن به اهداف شومشان می دیدند با استفاده از بی خبری و جهل مردم شخصیت بی نظیر وی را در لایه هایی از تهمت و افترا و ناسزا پنهان کردند . آنان که تا دیروز تحت عنوان کفر از نسبت دادن هر گونه تهمت و افترا به پیامبر (ص) کوتاهی نکرده بودند ، امروزه تحت عنوان اسلام ، علی (ع) را از همه سو به تهمت و ناسزا گرفتند؛ زیرا این حقیقت را دریافته بودند که اگر مردم حلاوت و شیرینی حکومت عدل علی (ع) را بچشند هرگز از یاری وی دست بر نخواهند داشت . و اگر چنین شد مجالی برای ستمکاری و اخاذی و حکومت آنان بر مسلمانان باقی نخواهد ماند . لذا با تمام قوا اعم از سیاسی ، نظامی و تبلیغی وارد کارزار شدند و با فریب و نیرنگ ، بعضی از صحابه سست اعتقاد پیامبر و مسلمانان ناآگاه را نیز به استخدام در آوردند تا چهره تابناک علی (ع) را مغشوش کنند . از این رو ناجوانمردانه با ترفندی حسابشده قتل عثمان را به علی (ع) ندادند که وی شیوه حکمرانی پیامبر که حدود یک ربع قرن فراموش شده بود و همه آرزوی آن را داشتند به مسلمانان ارائه دهد . با این تهمت و اثرات سوء آن جامعه بشری را حکومت عدل پیامبر تا ظهور امام زمان (ع) بی بهره ماند . راستی چه کسانی عثمان را کشتند که اثرات سوء آن همچون چنگالهای دمتشان تار و پود حکومت علی (ع) را در هم درید و اجتماع مسلمانان را به تشتت ، تفرقه و دشمنی مبدل ساخت؟ به نظر نگارنده با استناد به منابع آن دوره ، خوانخواهان عثمان قاتلان حقیقی او بودند؛ آنان که برای رسین به اهداف شومشان به هیچ اصلی پایبند نبودند و خون و آبروی هیچ کس را محترم نمی شمردند ،وقتی که دریافتند از حیات عثمان بهره ای نصیبشان نخواهد شد ، بلکه با قیام مسلمانان ، ادامه خلافت او آنان را از اهدافشان دور خواهد کرد با ترفندی که خاص این دودمان بود ، نقشه قتل او را طراحی کردند و از همه عجیبتر بعد از قتل وی علی (ع) را که مدافع وی بود قاتل عثمان معرفی کردند و اینها همه ناشی از جهالت و بی خبری مسلمانان از مسائلی بود که پیرامونشان می گذشت .

برای روشن شدن موضوع ، مااز شورای عمر و چگونگی انتخاب عثمان به خلافت و دخالتهای بنی امیه در امور خلافت و خواسته های مسلمانان از عثمان سرانجام از نقش بنی امیه و طلحه و زبیر در قتل وی و انگیزه آنان از این امر صحبت خواهیم کرد که هشداری است برای نسل حاضر که تحت تأثیر تبلیغات دشمنان انقلاب و اسلام قرار نگیرند و امام راحل و رهبر معظم انقلاب و دیگر مسئولان دلسوز نظام را مورد اتهام و بی مهری قرار ندهند.

شورای انتخابی عمر

یکی از مهمترین عوامل قتل عثمان همانا شورایی بود که عمر در آستانه مرگش برای تعیین خلیفه بعد از خود تشکیل داد . اگر به دقت به اعضای آن بنگریم و حوادثی را که بعد از آن اتفاق افتاده مطالعه نماییم ، در خواهیم یافت که منشأ بسیاری از فتنه های جهان اسلام در این شورا رقم زده شد . راستی چه عواملی موجب شد که عمر برای انتخاب جانشین خود چنین رویه ای را برگزیند و از روش خلیفه اول یعنی انتخاب شخصی به عنوان خلیفه ، یا به روش پیامبر که « به گفته خودشان آن حضرت (ص) کسی را به عنوان جانشین انتخاب نکردند » عمل ننماید و روش دیگری را ابداع کند که شاید عوارض مرگبار آن نیز برای خودش تا حدودی روشن بود .

این عباس نقل می کند که شبی عمر از من خواست که به بیرون مدینه رویم و او بسیار از امر خلافت بعد از خودش نگران بود . من عبدالرحمن ابن عوف ، سعد بن ابی و قاص ، طلحه و زبیر را پیشنهاد کردم که هر یک از آنها را بنا به دلائلی نپذیرفت و آن گاه که عثمان را پیشنهاد نمودم ، گفت : « اگر فرماندار شود بنی ابی معیط و بنی امیه را بر مردم مسلط کند و مال خدا را به آنها بخشد و اگر خلیفه شد البته خواهد کرد . به خدا سوگند که اگر چنان کند عرب بر او بشورد تا او را در خاتمه اش بکشد»

مسلماً عمر بهره ای از علم غیب نداشت که بتواند ازآن طریق آینده را پیش بینی نماید و این سخنان تنها می تواند بیانگر شناخت خلیفه دوم از ویژگیهای عثمان و جامعه اسلامی آن عصر باشد.

آیا تاکنون این سوال را از خود پرسیده اید که چرا عمر در انتخاب خلیفه بعد از خود از روش پیامبر و خلیفه اول پیروی نکرد و روش جدیدی ابداع نمود ؟ به نظر می رسد که خلیفه دوم با این عمل می خواست تئوری را برای انتخاب خلیفه مسلمانان به جهان اسلام ارائه نماید که هم گفته اصحاب سقیفه و اهل جماعت را مبنی بر این که پیامبر جانشینی برای خود برنگزید و هم عمل خلیفه اول را که مستقیماً یک نفر را به جانشینی انتخاب کرد ، توجیه نماید . خلیفه دوم اگر همانند خلیفه اول عمل می کرد ، این سوال برای مسلمانان پیش می آمد که اگر مسأله جانشینی این قدر مهم است که خلیفه اول و دوم نتوانستند از آن چشم پوشی کنند پس پیامبر که صاحب شریعت و آخرین پیامبر بوده نمی توانسته در مورد جانشین بعد از خود سکوت کرده و آن را می پرداختند که بدانند پیامبر برای بعد از خودشان چه تصمیمی گرفته و اگر چنین می کردند بسیاری از حقایق برای ایشان روشن می گشت و عمل مجریان سقیفه و انگیزه های آنها بر مسلمانان آشکار می شد ومورد سرزنش قرار می گرفتند ، ولی با عملی که خلیفه دوم انجام داد باب کلیه اتهامات را بر خود و یارانش بست .

اگر به دقت به توصیه های عمر پیرامون شورا و دقت وی در انتخاب اعضای آن نظر کنیم ،‌در خواهیم یافت که خلیفه دوم نیز همانند خلیفه اول جانشین خود را مستقیماً انتخاب کرده ، ولی به علل و عواملی که در فوق بدان اشاره نمودیم صراحتاً وی را معرفی نکرد و چنان تدبیری به کار برد که نتیجه ای جز همان که انتظار داشت حاصل نشد .

مورخان سخنان وی رادر مورد انتخاب خلیفه چنین نوشته اند . صهیب سه روز با مردم نماز گزارد و شما این شش نفر را در آن سه روز در خانه ای جمع کنید تا یکی از خودشان را برای خلافت اختیار کنند ، هرگاه پنج نفر متفق شدند و یکی مخالفت کرد او را بکشید و اگر سه نفر اتفاق کردند و سه نفر دیگر آنان مخالفت نمودند ، آن سه نفری که عبدالرحمان در میان ایشان شد اختیار کنید و آن سه نفر را بکشید . »

طبری از حضرت علی (ع) مطالبی را پیرامون شورا نقل می کند که حاکی از انتخاب مسلم عثمان است . وی از قول عمر می گوید : با کسی باشید که عبدالرحمان بن عوف با آنهاست . سعد با پسر عمه خود عبدالرحمان مخالفت نمی کند ، عبدالرحمان خلافت به عثمان می دهد . اگر دو تن دیگر بامن باشند سودم ندهند در صورتی که به یکی از آنها بیشتر امید ندارم .

تا این جا بر ما معلوم شد که عمر برای جانشینی خود عثمان را در نظر داشت ، ولی بسادگی نمی توان علت آن را دریافت. اگر به قول طبری که خود تعصب خاصی در مورد خلفا دارد اعتماد نماییم ، عمر خلافت خود را تا حدودی مدیون عثمان می دانست؛ زیرا وی نقش مهمی را به هنگام مرگ ابوبکر و نوشتن وصیت برای او در انتخاب عمر ایفا کرد . طبری از قول واقدی می نویسد : ابوبکر عثمان را در خلوت پیش خواند و گفت بنویس بسم الله الرحمن الرحیم ، این پیمان ابوبکر بن ابی قحافه است برای مسلمانان ، اما بعد گوید: آنگاه ابوبکر از هوش رفت و عثمان چنین نوشت : « اما بعد ، من عمر بن خطاب را خلیفه شما کردم و در نیکخواهی شما کوشیدم » آنگاه ابوبکر به خود آمد و گفت « بخوان چه نوشتی » و چون عثمان بخواند ابوبکر تکبیر به



خرید و دانلود  خلافت علی


تحقیق درمورد ترموستات

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 2

 

به نام خدا

ترموستات :

ترموستات وسیله ای است برای تنظیم درجه حرارت موتور اتومبیل که بطور خودکار گرمای موتور را د رحد ایده ال که حدود 85 درجه است نگه می دارد .

لازم به توضیح است که برای عملکرد درست موتور ، دمای آن باید در محدوده معینی نگه داشته شود سرد بودن موتور باعث می شود که غلظت روغن بالا رود و روانکاری قطعات به خوبی صورت نگیرد و گرم بودن بیش از حد آن هم باعث می شود روغن خیلی رقیق شود و خاصیت روان کنندگی خود را از دست بدهد بنا براین ضرورت کامل دارد که دمای موتور در حد 85 در جه سانتیگراد نگه داشته شود .

 طرز کار ترموستات :

در ابتدا که موتور سرد است ترموستات مسیر ورود آب به رادیاتور را می بندد بنابر این  آبی که برای گردش در دور سیلندر مورد استفاده است قرار می گیرد فقط همان مسیر بسته دور موتور را طی می کند و وارد رادیاتور نمی شود تا گرمای آن به 85 در جه سانتیگراد برسد در این حالت گرمای مزبور باعث فعال شدن ترموستات شده و جیوه ای که درون آن است منبسط شده و مسیر ورود آب به رادیاتور را باز می کند تا درجه حرارت بیش از این بالا نرود با پائین آمدن حرارت مجدداً ترموستات بسته می شود و همین سیکل مرتب تکرار می شود تا درجه حرارت موتور در حد مطلوب باقی بماند .

در واقع این ترموستات یک وسیله مکانیکی هوشمند است که کار یک شیر قطع و وصل اتوماتیک را انجام می دهد .

استفاده از ترموستات همیشه باید صورت گیرد و از این نظر فرقی بین روزهای گرم تابستان و یا روزهای سرد زمستان وجود ندارد . ولی د ر ایران اینگونه معمول است که ترموستات را فقط به هنگام فصل سرد سال و هنگام استفاده از بخاری ماشین مورد استفاده قرار می دهند که علت آن هم شرایط خاص موتور ماشین پیکان است که استاندارد نیست !

 استفاده از بخاری ماشین در زمستان :

ترموستات باعث می شود آن بخش از آب که قرار است برای خنک شدن به رادیاتور برود به درون مبدل حرارتی بخاری ماشین برود و از گرمای آن برای گرم کردن فضای داخل ماشین استفاده شود .

تهیه کننده : محمد فتحی



خرید و دانلود تحقیق درمورد ترموستات


تحقیق/ تاریخچه ایذه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

به نام خدا

تاریخچه‌ شهر ایذه

ایذه یک شهر تاریخی است و آ‌ثاری از زمان‌های بسیار قدیم در آن به جا مانده است. این شهر در روزگار عیلامیان اهمیت و عظمت بسیار داشته و مرکز آن آنزان یا آشتیان بوده و در عهد ساسانیان نیز نام و اعتبار داشته است. در کتابهای تاریخی و جغرافی دوران بعد از اسلام نیز نام این شهر ذکر شده است. مقدسی و ابن‌خرداد و یاقوت حموی از ایذه نام برده‌اند. آتشکده‌ای هم در آن شهر بود که تا زمان هارون‌الرشید فروزان بوده است. «استرنج» می‌نویسد: ایزج به پل سنگی بزرگی که در آن شهر روی کارون بسته بودند معروف بود. پل مزبور را یاقوت از عجایب جهان شمرده است. این پل که خرابه‌های آن هنوز دیده می‌شود، بنام مادر اردشیر بابکان (خزهزاد) نامیده می‌شود. کلمه ایذه در زمان اتابکان لر کمتر بکار رفت و به جای آن مالمیر (مال امیر) نامیده شد. کلمه ایذه در قرن‌های گذشته به کلی متروک شده بود تا در دوره پهلوی مجددا مورد استفاده قرار گرفت.

 

مراکز تاریخی و باستانی

مجسمه سوسن

قطعه سنگ نامنظم خاکستری رنگی است که بر روی آن نقش‌زنی ایستاده حجاری شده است. با وجود خرابی و آسیب‌های وارده به این مجسمه،‌ وضع و حالت و لباس‌های مجسمه ظاهراً  دال بر زن بودن این مجسمه زیبا دارد. این مجسمه در مسیر ایذه به طرف مسجد سلیمان پس از پشت سرگذاشتن آبادی پیون و تنگ لیموچی در سوسن واقع شده است.

 

قلعه تل

این قلعه توسط محمدتقی‌خان بختیاری در سرتلی در ناحیه ایذه بنا شده است. این قلعه مرکز خان‌های ایل بختیاری بوده و چندین قلعه در آن وجود داشته است. مردم قلعه تل به هنگام کندن پی خانه‌شان دو سنگ بزرگ که به زمان عیلامیان مربوط می‌شوند، از زمین بیرون آورده‌اند. یکی از سنگ‌ها پایه ستون و دیگری سنگی منقوش است که چهار نقش دارد و دو نفر در مقابل دو نفر ایستاده‌اند.

 

قلعه دیزه وراز

این قلعه در شمال کوه دلا قرار دارد. پله‌های زیادی از پایین تا قلعه وجود دارد. این قلعه در بلندترین قله کوه دلا ساخته شده است. ساختمان این قلعه به زمان فرامرز اشکانی می رسد.

 

قلعه اَرک یا اَرخ

این قلعه روی کوهی مشرف به شلاه ساخته شده و پایین کوه روبروی آسیاب‌های آبی قلعه دیگری وجود دارد که جوی آبی به صورت دایره درون حیاط آن کشیده شده است. این کاخ – قلعه در بین دو رودخانه قرار دارد که روی یکی از آنها پلی وجود داشته و بر اثر زمان خراب شده و فقط یکی از ستون‌های آن باقی‌مانده است. این کاخ قلعه مقر حکومت قوم عیلام بوده است.

 

روستای شمی

این روستا در دهستان شمی شهرستان ایذه واقع شده است. در فاصله نه کیلومتری این روستا آثار باستانی بسیار زیبا و مشهوری نظیر مجسمه‌های بزرگ برنزی، سنگ‌های مرمری، گورهای باستانی از دوره‌ پارت‌ها کشف شده است، برخی از این مجسمه‌ها و اشیاء به‌دست آمده جزء شاهکارهای مسلم ریخته‌گری و فلزگدازی است. گورستان شمی نیز به دوره ساسانیان مربوط است .

 

نقش خونگ اژدل یا اژدر

در پانزده کیلومتری شمال ایذه در شرق خونگ‌ اژدر قطعه سنگی بسیار عظیم قرار دارد که بر روی آن نقش مهرداد اول یا دوم اشکانی حجاری شده که بر اسبی سوار است و کبوتری حلقه قدرت را همراه نامه‌ای به او تقدیم می‌کند و افرادی (روحی) به حضورش بار یافته‌اند.

 بردنبشته ایذه

در راه ایذه به پیون پس از طی یک کیلومتر، در کف دره برد نبشته، قطعه سنگ نامنظمی به وسیله حجاران زبردستی حجاری شده است و نقش‌های بسیار زیبا و زنده و پرتحرکی بر سطوح آنها حک شده است. نقش‌های این سنگ‌نبشته عبارت از مرد بلند قدی با گیسوان گشاده و انبوه با کلاه‌گرد بی‌کنگره با شمشیری  به دست است. در سمت راست این نقش سواری حجاری شده است. در سمت چپ نیز نقش چند انسان حجاری شده به چشم می‌خورد.



خرید و دانلود تحقیق/ تاریخچه ایذه