لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
« آزادی از دیدگاه امام خمینی (ره)»
آزادی، از حقوق فطری و طبیعی انسان است که خداوند متعال در وجود آدمی سرشته و آن را یکی از رسالتهای انبیا (علیهم السلام) قرار داده تا بشر را از اسارت برهانند و قانون بردگی را از بین ببرند. امیر مومنان علی (ع) این سرشتگی آزادی با انسان را به خلقت بشر مرتبط دانسته است: «لاتکن عبد غیرک و قد جعلک الله حرا؛ بنده دیگران مباش که خداوند تو را آزاد آفریده است.» انسان در طول تاریخ تلاشهای فراوانی برای به دست آوردن آزادی، یعنی استیفای این حق طبیعی خویش به عمل آورده است. این تلاش آدمی محنتهای زیادی برای او به همراه داشته است. رنجها و اسارتهای زیاد، از دست دادن جوانها و ریخته شدن خونهای فراوان، بهای سنگینی بوده که بشر برای آزادی پرداخت کرده است. یکی از اهداف انقلاب اسلامی ما و رهبر کبیر آن نیز به دست آوردن آزادی بود. اما آزادیای که هدف امام و انقلاب بود از چه نوع است؟
باید پرسید آزادی چیست که آدمی برای آن، این همه فداکاری کرده است؟ دانشمندان، تعریفهای مختلفی از این واژه کردهاند که همه این تعریفها مبتنی بر جهان بینی و نوع نگرش آنان به هستی و انسان بوده است؛ یعنی عقیده آنان همگی در این تعریفها بازتاب روشن و آشکاری داشته است. نقل کلیه تعاریف موجب تطویل کلام است، اما همه آنها در دو تعریف خلاصه میشود: یکی تعریف الحادی یا سکولاریستی از آزادی و دیگری تعریف الهی.
بر اساس تعریف الحادی، آزادی حق انسان است و آدمی در نوع پوشاک، خوراک، مسکن، عقیده، رفتار و همه جنبههای زندگی آزاد است و به دیگر بیان، آزادی خواهشهای انسان است و انسان بر اساس مجموعهای از این خواستها و تمایلات نفسانی قانونمند شده و بدون توجه به امر و نهی الهی زندگی میکند؛ اما بر اساس تعریف الهی و صحیح، آزادی حقی است که خداوند برای انسان مقرر کرده و حد آن، مرزهایی است که در قوانین الهی مشخص شده است؛ به عبارت دیگر آزادیای که اسلام آن را نعمت بزرگ خداوند بیان میکند، میدان وسیعی است که تفکر و اندیشه و اساسا تمامی استعدادهای آدمی را به رشد و فلاح میرساند. هیچ یک از فیلسوفهای شرقی و غربی (سقراط، جان استوارت میل، تاماس کارلایل، فیخته، هگل، جان لاک و هرلوسکی) آزادی را مطلق ذکر نکردند؛ بلکه هر کدام با کلمهای از قبیل اخلاق، قانونمند شده طبیعت مادامی که به دیگران ضرر نرساند چارچوب دستورات و قوانین مملکتی آن را بیان کردهاند. بنابراین هیچ کس تاکنون آزادی را به معنای این که انسان آزاد هست هر کار بخواهد بکند و هر شکلی بخواهد زندگی کند و هر چه بخواهد بگوید و هر کجا بخواهد مسکن بسازد و... تعریف نکرده، چون این نوع آزادی با عقل و خرد انسانی ناسازگار است.
اهمیت آزادی
از آنجا که آزادی با ابعاد مختلفش در رشد و تکامل انسان و جامعه نقش موثری دارد، از اهمیت ویژهای برخوردار است و از موهبتهای الهی به شمار میرود. قرآن به آزادی عقیده و اندیشه اشاره میکند و همچنین یکی از رسالتهای پیامبران از آدم تا خاتم الانبیاء (ص) آزادی انسان از خمود و جمود و بردگی است. ائمه (علیهم السلام) هم آزادی انسان را مورد توجه قرار دادهاند. بنابراین قرآن و سنت، آزادی را جزو فطرت انسان میداند و یکی از علل انحطاط مسلمین در بعضی از اعصار را خمود و جمود فکری آنان و ناشی از نبودن آزادی ذکر میکند.
انواع آزادی
آزادی انواعی دارد: آزادی بیان، قلم، اندیشه، انتخاب همسر، شغل، مسکن و... تنوع آزادیها به تنوع نیازهای انسان بستگی دارد، چرا که انسان یک بعدی نیست؛ بلکه از ابعاد گوناگون روحی و جسمی برخوردار است. تکامل انسان به آن است که در هر یک از این عرصهها از آزادی به نحو صحیح و الهی استفاده کند و هویت انسانی خویش را رشد دهد. در کلام امام خمینی (ره) انواع آزادیها شرح و توضیح روشنی یافتهاند که اینک به برخی از آنها اشاره میکنیم.
آزادی عقیده و بیان
در اسلام به آزادی عقیده تاکید شده است، زیرا از یک سو انتخاب عقیده در فضای آزاد و به دور از اجبار و اکراه، امکانپذیر است آیه شریفه «لا اکراه فی الدین» گویای همین معناست و از سوی دیگر، نمایاندن اندیشه منطقی و عرضه برهان قوی، در فضای آزاد و هنگام وجود آزادی بیان میسر است. اما اساسا هر عقیدهای ناشی از اندیشه صحیح نیست؛ ممکن است منشا بسیاری از عقاید، عادتها، تعصبها و تقلید از گذشتگان باشد. این نوع عقیدهها نوعی جمود و خمود است که در این صورت قوه تفکر و اندیشه در درون انسان اسیر میشود، چنین آزادیای عقیدهای زیانبار و سهم مهلکی است برای جامعه.
امام راحل (ره) در خصوص آزادی عقیده چنین فرمود: «اسلام بیش از هر دینی و بیش از هر مسلکی به اقلیت مذهبی، آزادی داده است. آنان نیز باید از حقوق طبیعی خودشان که خداوند برای همه انسانها قرار داده است بهرهمند شوند.»
آزادی قلم
اندیشه انسان از طریق قلم و نوشتن به دیگران منتقل میشود. اگر تفکر و اندیشه آزاد است، قلم نیز باید در چارچوب شرع و منافع ملی، آزاد باشد. اسلام نه تنها محدود کننده چنین آزادیای نیست، بلکه تشویق کننده آن است. قرآن کریم، قلم را مقدس میشمارد و بدان سوگند میخورد. احادیث ما قلم دانشمندان را برتر از
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 151
« مـولـوی وسـایـه هـُمـا ، درغـزلـیـاتـش »
« جُستاریکم »
مرا سـایه هُـما ، چـندان نـوازد
که گوئی ، سایه او و، من، هـُمـایم
مولوی
چرا ، ُهما ، سایه ِمولوی میشود ؟
چرا،سیمرغ،سایه هرانسانیست؟
ایستادن سیمرغ برتارک سررُسـتم
یا انـداختن سـایه برسررسـتم
برای پیروزشدن براهورامزدا
برای درک مفهوم « سایه » درغزلیات مولوی
باید داستان جنگ اسفندیارورستم درشاهنامه رابررسی کرد
این جنگ، جنگ« ا هورامزدا» با « سیمرغ » است
این اهورامزداست که ، « جهاد دینی » را به ایران میآورد
وسیمرغ ، که فرهنگ اصیل ایرانست، برضد ، جهاد دینی است. بهره ای ازاندیشه فرهنگ سیمرغی ، درمنشور کوروش کبیر، بازتابیده شده است
پس ازشکست رستم ازاسفندیار
سیمرغ ، بیاری رستم میشتابد
و پرخودرا ، برفرق سر رستم میمالد
وسپس « برفرق سر رستم، می ایستد »
این همان پدیده ایست که سپس بنام « سایه انداختن هما » مشهور شده است. ازاین رو باید این بخش داستان را درشاهنامه ، دقیقا بررسی کرد
« سایه افکندن » ، به معنای آنست که
« سیمرغ ، جُفت رستم میشود»
واین سیمرغست که درشاهنامه
بفرمـود، تا رفـت رُسـتـم، به پیش
بمالید برتارکش ، پرّ خویش
تارک سر، بهمن است
پیشگفتار
درک آنچه را مولوی « سـایـه » میخواند، نه تنها برای شناخت اندیشه های او، بلکه برای شناخت دبیات ایران، وجنبش عرفان درایران ، ضروریست ، چون « سایه» ، یکی از « مفاهیم کلیدی» غزلیات او، وفرهنگ سیاسی ایران است . با درک داستان جنگ رستم و اسفندیار، و بیاری رستم شتافتن سیمرغ، و مالیدن پرخود بر تارک سر رستم ، وسپس ، ایستادن فرازسررستم، میتوان معنای « سایه » را در ژرفایش فهمید . چون « سایه افکندن» برسر رستم ، به معنای « جفت شدن و یارشدن و اینهمانی یافتن سیمرغ با رستم » بوده است . مالیدن پربرتارک سر، که اینهمانی با بهمن ، بُن جهان وانسان دارد ، و ایستادن « هُما براین تارک » که « جفت شدن هما با بهمن » است، بیان اینهمانی یافتن رستم با« بُن کیهان و بُن زمان » است . اینکه هما یا سیمرغ، برسر کسی سایه میافکند، به معنای آنست که هما یا سیمرغ ، به او « حقانیت به حکومت کردن میدهد » . درپس این تصویر، چه اندیشه بنیادی سیاسی موجود بوده است ؟ این تصویر، بیان آنست که ملت ایران ، چگونه حکومتی را می پسندیده است، و سزاواروشایسته حاکمیت برخود میدانسته است ، و ازچه حکومتی و حاکمی، سلب حقانیت میکرده است ، وازحکومتی که حقانیت خودرا نزد ملت ، از دست بدهد ، ولو « مشروعیت » هم داشته باشد، باید سرکشی کرد .
سیمرغ ، خدای مهر، یا به عبارت دیگر، اصل آمیزش با انسان است ، و با هرانسانی بدون استثناء ، جفت و یارمیگردد . سیمرغ ، فرقی میان موءمن وکافر، نمیگذارد، چون او همه را، به کردار« جان» می بیند، و او ، مجموعه همه جانهاست ، او « جانان» است. درفرهنگ ایران ، «جان یا زندگی» ، بر« ایمان» اولویت دارد . « یـارشـدن »هم ، معنای « جفت شدن » را دارد، و ما آنرا دیگر به معنای اصلیش بکارنمی بریم . .درفرهنگ ایران، خدا، یـارانسان میشود ، نه به معنای « تشبیهی» امروزه آن ، بلکه به معنای « آمیختن و جفت شدن واقعی خدا با انسان » است . این پدیده ، بنام « سایه افکندن ُهما یا سیمرغ » برسر انسان ، مشهورشده ، ودر درازای زمان، که معنای اصلی اش، سرکوبی شده ، هم این تصویر و هم عبارت سایه افکنی ، شکلی افسانه ای وخرافه آمیزپیدا کرده است .
سیمرغ یا خدا،« خوشه تخمها ی جان » بوده است ، و سایه، چنانکه دراین بررسیها دیده خواهد شد، دراصل، به معنای « تخم سیمرغ » است . سیمرغ ، تخمهایش را فرو
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
« اصطحکاک »
برداشت:
اصطحکاک نیرویی است که هنگامی که سطح جسمی بر سطح دیگر تماس پیدا کرد در مقابل حرکت مقاومت و ایستادگی می کند. در یک وسیله نقلیه ، اصطحکاک مزیت های مکانیکی را کاهش می دهد ، یا نسبت تولید انرژی به مصرف انرژی یک اتومبیل به طور مثال ، از انرژی خود را در کاهش اصطحکاک مصرف می کند. هنوز اصطحکاک در تایرها است که به اتومبیل اجازه میدهد که در جاده بماند و اصطحکاک در کلاج امکان رانندگی کردن را در هر شرایطی بوجود می آورد در مسابقات اتومبیل رانی ساختار مولکولی ، اصطحکاک یکی از مهمترین پدیده ها در جهان فیزیکی است.
« چگونه اتومبیل به کار می افتد؟»
تعریفی از اصطحکاک بعنوان نیرویی که هنگامی سطحی از جسمی بر سطح جسم دیگر مماس میشود در مقابل حرکت مقاومت می کند دقیقاً نمی دانند که آن چیست؟ ترجیحاً، اظهاراتی که نشان دهنده اصطحکاک در اصطلاح چگونگی عکس العمل اجسام را شرح می دهند یک متن بیمایه و بدون مغز، مفهومی از الکتریسیته بیان می شود ، مانند: نیرویی که ابزارات الکتریکی را به حرکت درمی آورد. علت اینکه چرا اصطحکاک نمی تواند بیشتر به طور قاطع شناخته شود ، خیلی ساده است چون فیزیکدانان کاملاً اطلاع ندارند که آن چیست؟ ترجیحاً و اظهاراتی نشان دهنده اصطحکاک در شرایطی از چگونگی عکس العمل اجسام را نشان می دهد. یک متن بیمایه از یک تعریف الکترسیته بیان شد و مانند: « نیرویی که ابزارات الکتریکی را به حرکت در می آورد » علت اینکه چرا اصطحکاک نمی تواند بیشتر به طور قاطع شناخته شود ساده است: فیزیکدانان کاملاً اطلاع ندارند که آن چیست؟
قانون حرکتی از اسحاق نیوتن ( 1727 ـ 1642 ) به عنوان محصولی از افزایش شتاب جرمی تعیین شد حقیقت این است که نیرویی بسیار اساسی است که آن با تغییرات درست مقابله می کند. بجز در عناصری که آن را تشکیل می دهد و با نیرو مقایسه می شود. اصطحکاک نسبتاً به آسانی شناخته می شود.
در حقیقت اصطحکاک قسمتی از کل نیرو عمل می کند که بیشتر در مقابل حرکت و جنبش که در موقعیتهای زیادی رخ می دهد مخالفت می کند. بنابراین ، جاذبه نیز اینگونه عمل می کند ، جاذبه برخلاف نیروی خودش ، خیلی آسانتر توضیح داده می شود. جاذبه نقش مهمی در اصطحکاک دارد ، که آن اثری منفی دارد و نیازمند بررسی است. اولین قانون نیوتن اینرسی را بیان می کند و گرانیتی اجسام در جهان فیزیکی که گاهگاهی به جای اصطحکاک اشتباه گرفته می شود. هنگامی که یک جسم در حال حرکت یا در حالت سکون است از حالتهای قانون اول است و جسم در آن حالت در کمترین سرعت ثابت که آن برای یک جسم ساکن صفر است باقی خواهد ماند یا تا یک نیروی خارجی روی آن عمل می کند این گرایش به باقی ماندن در یک حالت معین از حرکت اینرسی است. اینرسی یک نیرو نیست ابر برخلاف آنچه گفته شد و یک مقدار خیلی کمی از نیرو ممکن است حرکت یک جسم را شتاب دهد بنابراین غلبه بر اینرسی اش می کند. بنابراین اینرسی یک بخش از نیرو است و هنگامیکه جرم یک مقیاس از اینرسی است. در صورتی نیروی جاذبه ، جرم ضرب می شود توسط شتاب به دلیل جاذبه در جرم افزوده می شود. آن برابر است با 32 فوت 2ثانیه . مردم هر روز از زندگی با اصطحکاک است ، در سه قانون حاکم در اصطحکاک میان یک جسم ساکن و سطحی که با آن در تماس است قرار می گیرد ، بر طبق اولین قانون و اصطحکاک متناسب با وزن جسم است دومین قانون بیان می کند که اصطحکاک بوسیله سطح ناحیه ای از جسم ، تخمین زده نمی شود تنها در آن قسمتی که مماس می شود بر سطح جسمی که در حال سکون است. در حقیقت ناحیه تماس میان جسم و سطح یک متغیر وابسته و یک نقشی از وزن است.
دومین قانون ممکن است به نظر واضح برسد و اگر آن قصد داشته باشد از یک جسم نسبتاً کشسان صحبت کند. یک جعبه آشغال که با گذاشتن روزنامه ها پر شده است روی یک کف بتونی در ته گاراژ گذاشته شده است به واضح است اگر روزنامه های بیشتری به آن اضافه گردد وزن آن افزایش می یابد سطح ناحیه اش به همان خوبی افزایش می یابد امَا چه می شد اگر یکی بودند یک جعبه مقوایی بزرگ از نوع جعبه های کارتونی که تلویزیون ها و کامپیوترها را با آن حمل می کنند. تا یک بلوک بتونی معمولی از نوع بکار برده در مصالحی برای احداث ساختمان مسکونی مقایسه می شوند؟ ظاهراً بلوک اصطحکاک بیشتری در مقابل کف بتونی دارد امّا در یک موقعیت یکسان واضح است که برخلاف وزن زیادش بلوک سطح ناحیه کمتری از جعبه مقوایی دارد چگونه می تواند این طور باشد؟
جواب این است که ناحیه سطحی صد در صد کاملاً بیشتر از آنچه که با چشمانمان می بینیم است اصطحکاک در یک سطح ناپیدا با چشمان غیر مسطح رخ می دهد و شامل نیروهای چسبنده میان مولکولهایی که روی سطح هایی که روی یکدیگر بوسیله نیروی وزن تحت فشار قرار می گیرند . این است شبیه به رفتار در آنچه هنگامی که از طریق یک لنز بسیارقوی بررسی و دیده می شود و 2 تکه مکمل از ولکرو به عنوان یک جنگل از قلابها روی یک طرف آشکار می شود و موجهای دریا در یک طرف دیگر.
روی یک سطح شیب دار که از ساختار مولکولی تشکیل شده است ، سطحهای اجسام مانند کوهها و درهها ظاهر می شود هیچ چیزی و در حقیقت صاف و هموار نیست هنگامیکه روی این مقیاسی بررسی می شود و بعد از یک منظر مولکولی ، آن واضح و آشکار می شود که دو جسمی که در تماس واقعاً یکدیگر را فقط در مکانهایی لمس می کنند. یک افزایش وزن ، بنابراین ، از فشردن اجسام به یکدیگر آغاز می شود علت یک افزایش وزن در واقع تماس ناحیه مولکولی با یکدیگر است. از این به بعد ناحیه ای از تماس متناسب با وزن است. فقط یک به عنوان دومین قانون درباره اصطحکاک بیان می کند که ناحیه سطح تماس اصطحکاک را تعیین نمی کند (امّا بیشتر و وزن ناحیه سطح مماس مشخص می شود سومین قانون گرفته می شود که اصطحکاک مستقل از سرعتی است که یک جسم در طول یک سطح حرکت کرده و فراهم می آورد که سرعت صفر نیست.
دلیلی برای این آماده سازی است که یک جسم با هیچ سرعتی که است یک هنوز کاملاً ایستاده موضوعی که اغلب فرم قوی از اصطحکاک ، اصطحکاک ساکن است آخری است اصطحکاکی که یک جسم ساکن باید در حرکت بودن جسم غلبه کند بنابراین ، این نباید با اینرسی اشتباه گرفته
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
« پروژه درس دیمکاری »
سیستمهای کشاورزی غرب : The Agrcultre system of the occid ert
برجسته ترین ویژگی کشاورزی اندازه نسبتاً بزرگ زمین های زیرکشت است . زراعتهای بزرگ اساس و مبنا هستند ؛ زمینهای زیر کشت کوچک مورد اعتراض و ایراد هستند .
یادداشت ( نکته ) : کشت تخصصی برای تولید سبزیجات در کنار (مجاورت) زمینهای شهری یک پدیده نسبتاً جدیدی است و فقط یک زمین کوچک را مورد اثر قرار میدهد . زراعتهای بزرگ غرب متعهد ترین (مشغولترین ) بخش در تولیدات مواد غذایی و به مقدار کمی مواد خام شبیه پشم برای جمعیت های شهری دنیا هستند که بطور عمده کارخانجات و تجارت در ارتباط هستند .
به منظور تولید این مواد مصرفی عظیم و در همان زمان قراردادن آنها در فروشگاه ها با نرخ های پائین ، بطور عملی همه مناطق گرم اشغال نشده دنیا ، که برای انسانهای نژاد سفید مناسب هستند برای بهره برداری آماده هستند بیشتر نواحی آمریکای شمالی ، از آرژانتین ، از آفریقای جنوبی و قطعات بزرگ استرالیا و عملاً همه نیوزلند در طول صد سال اخیر برای تولید کانتینرهای بی انتهای محموله های مواد غذایی و مواد خام مورد نیاز بوسیله فروشگاههای بزگ دنیا مورد بهره برداری قرارگرفته اند ( به خدمت گرفته شده اند ) .
ضعف این سیستم کشاورزی کتمان واقعیتی است که تازه است و هنوز به حمایتی که قرنها تجربه موفق می توانست به تنهایی تهیه کند نرسیده است . در ابتدا این سیستم کشاورزی روی بهره برداری از ذخایر مواد غذایی و مواد آلی مجتمع در زمینهای بکر پایه گذاری شده بود . که در بهترین شرایط نمی توانست بیشتر از یک تعداد محدودی سال طول بکشد . حتی امروزه عملاً هیچ تلاشی برای استفاده از مقدار عظیمی از کاه گندم و ضایعات سبزیجات دیگر ( روییدنیهای دیگر) برای نگهداری ذخایر مواد آلی در خاک صورت نگرفته است .برای مثال نواحی جدید آمریکای شمالی به زودی نشانه های از تحلیل رفتگی را نشان میدهند .در مورد زمینهای زراعی قدیمی اروپا کود دهی لازم میباشد برای تهیه مقدار زیادی نیتروژن ترکیبی مورد نیاز ، همه منابع ممکن است به استثناء یک عامل تبدیل سیستمیک تولیدات عظیم کشاورزی به هوموس یکی بعد از دیگری مورد بهر برداری قرارگرفته اند :
گوانواز جزایر خاموش سواحل پرو ، نیترات سدیم از شیلی ، آمونیم از زغال سنگ و اخیراً ترکیبات نیتروژن سنتیک از اتمسفر بدست آورده میشود. این مواد بوسیله کلاسهای دیگری از کود های آلی نیتروژنی مانند گوانو مصنوعی ، خون خشک شده و اجساد زایدکشتارگاه ، کیک های روغنی و ضایعات پشمی بوسیله تولیدات کشاورزی و بوسیله گروهی از مواد مصنوعی و کودهای فسفات مختلفی و پتاسی تکمیل می شوند .
این مواد تهیه شده از مواد کنسانتره ای ( فسفره ) قادرند تولیدات کشاورزی را در سطح بالایی نگهدارند .
حقیقت وجود آنها برای یک زمان به انحراف کردن توجه بهره برداری کامل بوسیله تولیدات زراعی گرایش دارد . اخیراً اگرچه یک تغییر مکانی اتفاق افتاده است و یک مقدار زیادی از تلاشهای علمی برای مشکلات که گرداگرد ( اطراف ) تولدات عظیم ، حیوانی و گیاهی از خود کشاورزی جمع شده صورت گرفته است نیاز به نگهداری ذخیره مواد آلی خاک در خاک امروزه بطور گسترده شناخته شده است .
بعد اندازه گیریهایی بزرگ زمین های زیرکشت و ضرورت کوددهی ، هزینه بالا بکارگیری از سایر ویژگیهای عمده زراعت غرب است ، تعدا انسانها در هر مایل مربع از زمینهای کشاورزی که واقعاً تعداد کسانی که کار میکنند پائین است.
نکته : اشکال مقایسه ای که از تولید محصول زراعی همه کارگر برای مقطع 5 ساله جنگ جهانی قبلی ، بوسیله وزارت کشاورزی آمریکا آماده شده است آموزنده هستند . تعداد کارگران استخدام شده برای هر ناحیه 1000 هکتاری از زمینهای محصولات زراعی تقریباً در ایتالیا 235 ،160 در آلمان ،120 در فرانسه ،105 در انگلستان و ولز ،60 در اسکاتلند ولی در آمریکا فقط 41 نفر بود . در کانادا منطبق با Riddell ، اشکال سال 1911 نشان میدهند که برای هر 1000 هکتار زمین زراعی فقط 16 کارگر متعلق شده است این مشاهدات بیان میکنند که در سه استان دشتی ( آلبرتا – مانیتوبا-ساسکاچوان ) اشکال حتی بسیار قابل توجه هستند . نواحی تحت محصولات زراعی 091/677/17 جریب بود و تعداد مشغولین در کشاورزی 872/283 بود بنابراین هر شخص استخدام شده و مسئول برای 62 جریب بود. هر 1000 جریب فقط به 16 کارگر نیازمند است از این زمان این دادهها منتشر شده بودند ، به نظر میرسد اندازه جمعیت کارگری در کشاورزی در آمریکای شمالی تقلیل می یابد هنوز حمایت می شوند.
این حالت از چیز ها از گرانی و کاهش و کمبود جمعیت کارگری بوجود آمده اند که بطور طبیعی مطالعه طرحهای رهایی بخش از کارگری را شامل می شود که کاربرد وسایل ماشین آنها را رهبری می کرد . هرگاه یک ماشین می توانست اختراع شود که رهایی بخش کار کارگری باشد ، آن به سرعت گسترش می یافت . موتور ها از انواع مختلف مبناء و اساس هر چیزی هستند . نشانه همیشگی از دروگر های کمپانی در همه نواحی در حال تولید گندم ، آخرین مثال از مکانیزاسیون کشاورزی در غرب است .
ویژگی دیگر از این سیستم گسترده از کشاورزی طبقه بندی شده ، بزرگ توسعه صنایع تبدیلی ،نگهداری مواد غذایی ، از انتقال و از بازاریابی ، که تولیدات کشاورزی به ارزانی و به سرعت به مراکز پخش و مصرف انتقال داده می شوند . کمبود زیادی از ذخایر در هر مرحله وجود ندارد.
پول همیشه برای هر ماشین جدیدی و برای هر توسعه جدیدی که بطور مشابهی به یک سودسهام بر می گردد پیدا شود. زمین و ذخایر فراوان هستند . انتقال با کیفیت مطلوب و فروش خوب بیشتر میشود . بطور مقایسه ذخایر کوچک از نیروی کارگری مناسب و هزینه بالا مشکلات عمده غرب را بوجود می آورد.
این سیستم کشاورزی ضرورتاً مدرن و بطور عمده به عنوان یکی از اجزای کشفیات ماشین بخار و استفاده سریع از ذخایر زغال سنگ ، روغن و قدرت ، آب توسعه یافته اند . آن امکان ساخته شدن فقط بوسیله وجود نواحی عظیمی از زمینهای بکر در بخشهایی از سطح زمین که نژادهای سفید می توانند زندگی و کار کنند را دارد. از آنجائیکه نقاط ضعف بطور آماده ذکر شد در این روش از تولیدات محصولات زراعی ، آنست که این روش تازه است و عدم برگشت پذیری که یک
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
« رنگ و بیان اسطوره ای آن در معماری »
مقدمه:
دیدگاه نقد اسطوره گرا، علی رغم روبه رو شدن با مخالفت هایی که طی قرون جدید با ادعای دروغین و غیرواقعی بودن آنها به همراه داشته، با پدیدار گشتن روانکاوی عمقی و توجه فروید به یونگ به عنوان موسسان بزرگ این مکتب به افسانه ها، رؤیاها، اقوام کهن و ... طلیعه ای نو را در نمایاندن اساطیر نوید می دهد؛ و بدین ترتیب در پی اثبات تئوری « تاریخ مقدس » همگام با ناخودآگاه جمعی یونگ، مصادیق و نمونه هایی در طول تاریخ بشری جستجو شده اند که از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و یک صورت سمبلیک (الگوی کهن) را به وجود آورده اند.
قبل از پرداختن به مقوله رنگ به عنوان یک صورت سمبولیک در معماری، این سؤال مطرح است که یک صورت یا فرم سمبولیک چیست؟ « ارنست کاسیرر » فرم یا صورت سمبلیک را گونه ای انرژی روح می داند که از طریق آن محتوای ذهنی معنی با نشانه ای محسوس و ملموس مرتبط است.
مبحث رنگ در معماری به عنوان یک صورت سمبولیک در این گفتار از دو منظر مورد توجه است: در بخش نخست تعریفی که از رمزشناسی رنگ مورد نظر است، مطابق تعریفی است که « کاسیرر » از اسطوره ارائه می دهد. او برای اسطوره با تفکر عقلانی همپایه زبان و تفکر علمی قائل شده و روش پژوهش او مقابله و مقایسه « میتوس » با «لوگوس» یعنی اسطوره با تفکر عقلانی است. او در بینش نقادانه خود درباره اسطوره سعی دارد عقاید مختلف را در نظام خود جای دهد. از دیدگاه او اسطوره فقط معنایی دینی ندارد، بلکه مدلولی کیهانی را نیز داراست.
کاسیرر شناخت شناسی کانت را گسترش می دهد که نه فقط نسبیت خاص و عام اینشتین و مکانیک کوانتوم، بلکه زبان، فلسفه هنر، ادبیات و نیز فلسفه اسطوره شناسی را هم در برمی گیرد. او همچنین اسطوره را شیوه خاصی از عینیت بخشیدن به جهان می داند و اسطوره را شکل معینی از تجربه دانسته و تفسیر می کند.
... در قسمت دوم آنچه بیشتر مورد توجه است بعد متافیزیکی رنگ به عنوان یک صورت سمبولیک در معماری آئینی است و بیشتر نزدیک به دیدگاهی است که « رودولف اوتو » آن را تعریف می کند. « اوتو » واژه ای به نام « نومن » را مطرح می سازد که از آن به عنوان یک موجود ماوراء طبیعی، اراده الهی و تعابیری از این قبیل یاد می کند. او تجلی نومن را با هماهنگی اضدادی نظیر دفع و کشش، جلال و جمال و ... می داند و « میت » را یکی از وجود اصلی نومن می داند.
چنین برداشتی از اسطوره خصوصاً از دیدگاه دینی قابل تامل است، اما لازم به ذکر است که هر یک از این دیدگاه ها در جایگاه خود نیاز به نگرشی ژرف دارد و بعضاً چنان در هم تنیده اند که تفکیک آنها ناممکن می نماید، چنانکه منظور از این تقسیم بندی نیز جدایی و انفصال این دیدگاه ها به طور صرف نیست، همانگونه که کاسیرر نیز در دستگاه شناخت شناسی خود متافیزیک که سوژه این اسطوره را به تعبیر خودش « تکوین خدا » می داند از یاد نبرده و به آن توجه داشته است.
« اسطوره و صورت های سمبولیک »
الف) اعداد اسطوره ای و رنگ ها:
عدد یکی از مضامین صوری است که بر ساختار جهان اسطوره حاکم است، در سیستم شناخت تئوریک کاسیرر، عدد حلقه رابط مهمی است که می تواند در مورد گوناگون ترین و نامشابه ترین محتویات به کار رود و از این طریق آنها را به وحدت مفهومی برساند. در سمبولیسم رنگ های سه، چهار و هفت دارای جوهریت اسطوره ای- دینی هستند. از این دیدگاه سه به عنوان عدد و به عنوان مثلث در هندسه معرف بنیادی از روح، جان و جسم است، که تمامی مخلوقات را به وجود می آورد و چهار (چهار رنگ که عبارتند از رنگ های اولیه در چشم) نمایانگر مربع در هندسه و همچنین کیفیات تاثیرگذار طبیعت (سرما، گرما، رطوبت، خورشید)،کیفیات تاثیرگذار فصول سال، کیفیات تاثیرگذار ماده (آتش، آب، هوا، خاک)، چهار جهت اصلی و نمونه هایی از این دست که پیامد آن عدد زوج چهار که مونث است، به همراه سه، اصل مذکر، هفت را که رمز کمال مطلق است پدیدار می کنند. این اعداد دارای تجربیات مختلفی در معماری نیز هستند که همراه با دیگر مضامین اسطوره ای است.
تقدس عدد هفت (سمبولی از تخته هفت رنگ) از کهن ترین گهواره فرهنگ بشری در بین النهرین به همه جهات ساطع شده است و این عدد از دیرباز مورد توجه خاص اقوام و ملل بوده و اغلب در امور اهریمنی و شر به کار رفته است. قدیمی ترین قومی که به هفت توجه کرده اند قوم سومر است، زیرا آنان برای اولین بار متوجه سیارات شدند و آنها را به صورت ارباب انواع می پرستیدند.
قداست عدد هفت در آیین مهری نیز سبب شده که مدارج رسیدن به کمال در این آئین همانند تصوف دوره اسلامی، هفت مرحله باشد. در تاریخ ایران این عدد توجه شایانی دارد: پایتخت مادها در قلعه همدان، دورتادورش هفت دیوار بود، قبر کوروش در دشت مرغاب بر روی یک صفه قرار گرفته که بر هفت سنگ مرمر استوار است و هفت پله دارد. در نوروز کهن روی سفره هفت شاخه از درخت های مقدس (زیتون، بید، انار و ...) می گذاشتند و در هفت پیاله سکه سفید و نو می انداختند. هفت سین در سفره نوروز بازمانده این رسم کهن است.
در شاهنامه هفت خان سرگذشت رستم است هنگامی که برای نجات کیکاووس به مازندران می رود و هفت آفت بزرگ را از بین می برد. همچنین مطابق تورات آفرینش عالم در شش روز تمام شد و روز هفتم خداوند به آرامش و استراحت گذراند و ...