لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
پیدایش تصویرسازی گرافیکی در غرب:
پایه ریزی طراحی گرافیکی در دهه 1920 به وسیله لاسلو ماهولی ناگی و یان تاشی کولد انجام گرفت .
آنها در کتابی به نام تایپوگرافی جدید استانداردهای جدیدی رادرجهت ستایش سازه های ماشینی درتصاویر فتوگرافیک طرح ریزی کردند .وازاین پس شاخه ای به نام طراحی محض از تصویرگری
داستانی جدا شد وگسترش یافت.
توسعه دوربین عکاسی به عنوان یک ابزار ثبت در اواخر قرن نوزدهم میلادی بسیاری از هنرمندان را از مسئولیّت واقعه نگاری رهایی بخشید ،دوربین جزئیات محیط بیرونی را ثبت میکرد واز این طریق هنرمندان را به جستجوی ذهن وگستره های نهان مجاز کرد ابتدا به وسیله نهضت امپرسیونیسم (اصالت دریافت حسی ) وسپس اکسپرسیونیسم (اصالت بیان) هنرمندان آن قرن از سخت گیریهای رئالیسم (واقع گرایی )آکادمیک رهایی یافتند وپوسته های حفاظتی رااز احساسات خود به کناری افکندند.
سپس در اوایل قرن بیستم به وسیله کوبیست ها فهم جدیدی از روابط فضایی وزمانی و گسترش تکنیکی در هنرهای تجسمی پاگرفت ورفته رفته به واسطه وسایل جدید ارتباطات نظیر رادیو تصاویر متحرک ونهایتاً تلوزیون خصیصه های بصری جدید در حوزه تبلیغات برای فروش کالاهـا
وتجارت شکل گرفت .در اواسط قرن نوزدهم تصویرسازی فقط به منظور اهداف روزنامه نگاری به کارگرفته شد اما از دهه 1870 به بعد طراحی تصویرسازانه به شکل جدیدی که همانا ترکیبی از تایپ ورسّامی بود به وسیله ژولس شره در پوسترهای تبلیغاتی تغییر یافت .حروف نگاری او در هماهنگی با تصاویر سحر انگیز ورنگارنگ ومملو از تأثرات حسی (امپرسیون) طراحی میشدند .
پوسترهای او پیشاهنگ نهضت جدیدی به نام آرت نووه(هنر جدید) شد که توسط فرم های اندام وار (ارگانیک) زاده شده واز ماشین برای دنیای جدید مصرف تعریف میشد . سپس این سبک گرافیکی توسط افراد دیگری چون تولوز لوترک و آلفونز موکا پی گیری شد ودر دهه اول قرن بیستم طراحی تصویرسازانه با سبک جدیدی که پوسترهای (شی واره) نامیده میشد. ابتدا در آلمان وسپس در انگلستان وفرانسه وایتالیا ادامه یافت.
این سبک ابتدا توسط (لوسیان برنارد) هنرمند آلمانی با طرد عناصر غیر ضروری تصویری ونوشتاری به نفع صورت پردازی از یک شی یا موضوع تبلیغی شکل گرفت .چنین پوسترهایی معمولاً فقط با علامت تجاری کالا به جای متن ارائه میشدند. آن پوسترها که از لحاظ زیبایی شناختی گیرا وبه لحاظ تجاری موفق بوده اند وحدت عمیقی از رسّامی وطراحی را به نمایش میگذارند. پوسترهای برنارد برای کمپانی پریستر مچ مصادیقی بودند برای قدرت تصویر ونوشتار طراحی شده در یک مجموعه موزون.
در طی سالیان نخستین قرن بیستم تصویرسازی وعکس باوزن وارزشی یکسان البته در ارتباط با متن نیاز وبودجه ای خاص استفاده میشدند. عکس بهترین وسیله برای نشان دادن واقعیت بود در حالی که تصویرسازی برای افسانه پردازی وقهرمان پردازی از یک کالا یا یک ایده مناسب تر بود وچنین چیزی یک استراتژی (روش راهبردی دراز مدت)معمول برای فروش بود خصوصاً در ایالات متحده که رقابت برای کالاهای بیشتر سرعت بیشتری نسبت به اروپا داشت این روش تا نیمه اول قرن بیستم ادامه داشت.
ما بین دو جنگ جهانی واقع گرایی در هنرهای زیبا و کاربردی آمریکا بالا ترین مرتبه را داشت. در حالیکه اروپاییان به سمت تصاویر انتزاعی و ماشین واره پیش میرفتند.حتی در اروپا دو رویکرد به صورت موازی (گهگاه ادغام شده)ظاهر شد یکی خالص ودیگری دکو راتیو.ساده کردن فـــرم در
بعضی از هنرهای کاربردی معمول گشت که تحت تاثیر جنبشهای ایدئولوژیک و مکتبهای هنر مدرن قرار داشتند . چنین امری مشتمل بر بکارگیری کولاژهای تصویری و تجزیه فرمهای نوشتاری به عنوان عناصر طراحی که همانا سمبل عصر ماشین بودند می باشند.رویکردی که هم فتوریست های ایتالیایی وهم دستیل های هلندی و سازه گراهای روسی و اروپای شرقی و هم چنین باهاواس آلمانی را در بر میگرفت .
این گروهها بعداً ملاکهای خلوص هنری را به نحوی توسعه دادند که بر اساس آنها سا ختن تصاویر فقط به عکاسی محدود میباشد و همچنین عناصر نوشتاری که موجود بودند .تصویرسازیهای (ال
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
فرق وبر و جامعه شناسان دیگر در تحلیل جامعه غرب:
ماکس وبر جامعه شناسی را علم فراگیر کنش اجتماعی می دانست. او به خاطر تأکید تحلیلی بر کنشگران فردی، از بسیاری از پیشینیان متفاوت بود، زیرا که تحلیل جامعه شناختی آن ها بیشتر بر صورت های ساختاری- اجتماعی مبتنی بود. اسپنسر بیشتر به قضیه تکامل هیئت اجتماعی در مقایسه با ارگانیسم فردی پرداخته بود. علاقه اصلی دورکیم معطوف به تنظیم های اجتماعی ای بود که انسجام ساختارهای اجتماعی را حفظ می کنند. مارکس در تحلیل های اجتماعی اش، بیشتر به کشمکش های طبقات اجتماعی در چهارچوب ساختارهای اجتماعی و روابط تولیدی می پرداخت. اما وبر بر خلاف همه این ها، تاکید اصلی اش متوجه معانی ذهنی ای است که انسان ها کنشگر به کنش های شان نسبت می دهند و جهت گیری های متقابل این کنش ها را در چهارچوب زمینه های تاریخی-اجتماعی، مورد بررسی قرار میدهد. وبر می گفت که رفتاری که از یک چنین معنایی بویی نبرده باشد در خارج از پهنه جامعه شناسی جای می گیرد.
نظریه پردازان پیش از وبر می کوشیدند که گرایش های تاریخی یا تکاملی عمده جامعه غربی را بر حسب ساختارهای اجتماعی در نظر گیرند؛ برای مثال، مفهوم مورد نظر تونیس، مستلزم تغییر جهت از اجتماع به تجمع غایتمند بود. مفهوم این تغییر از جامعه مبتنی بر منزلت به جامعه مبتنی بر قرارداد را پیش کشیده بود و برداشت امیل دورکیم، مبتنی بر حرکت از همبستگی مکانیکی به همبستگی ارگانیک بود. اما وبر در همین مورد پیشنهاد کرده بود که نشانه های بارز و اساسی انسان نوین غربی را باید بر حسب دگرگونی های چشمگیر در موقعیت تاریخی و اجتماعی. وبر که نمی خواست خود را به هرگونه تفسیر « مادی اندیشانه» یا « ایدآلیستی» تاریخ پایبند سازد، واحد نهایی تحلیل خود را همان شخص کنشگر عینی می دانست.
جامعه شناسی تفسیری، فرد و کنش او را به عنوان واحد اساسی و اتم خود در نظر می گیرد… فرد بالاترین حد و تنها حامل رفتار معنی دار است…….. مفاهیمی چون دولت، « تجمع، فئودالیسم و نظایر آن، مقولات خاصی از کنش متقابل انسانی را مشخص می سازند. از همین روی، وظیفه جامعه شناسی، تقلیل این مفاهیم به کنش « قابل فهم» است که بدون استثناء در مورد کنش های یکایک افراد بشر صادق است.
تأکید وبر بر جهتگیری های متقابل کنشگران اجتماعی و انگیزه های « قابل فهم» کنش های آن ها، از ملاحظات روش شناختی ای مایه می گیرد که رهیافت او را از آن دیگران متمایز می سازند.
انواع کنش اجتماعی
در جامعه شناسی وبر چهار نوع کنش اجتماعی باز شناخته شده اند. انسان ها می توانند به یک کنش غایتمندانه یا هدفداری دست یازند؛ کنش معقولانه آن ها می تواند معطوف به ارزش باشد؛ آن ها ممکن است به انگیزش های عاطفی یا احساسی عمل کنند و سرانجام این که انسان ها ممکن است دست به یک کنش سنتی زنند.
معقولیت غایتمندانه که هم هدف و هم وسایل آن معقولانه برگزیده می شوند، در کار آن مهندسی نمودار است که با کاراترین فن ارتباط وسایل به اهداف، پلی را می سازد.
معقولیت معطوف به ارزش، در تلاش برای تحقق یک هدف ذاتی نمایان می شود، هدفی که به خودی خود معقول نیست- مانند دستیابی به رستگاری- اما می تواند با وسایل معقول پیگیری شود- مانند رفتار کسانی که در خدمت مذهبی یک فرقه بنیادگرا کار می کنند.
سرانجام این که کنش سنتی به راهنمایی عادات مرسوم فکری و با اتکاء بر « گذشته ازلی» انجام می گیرد؛ نمونه این رفتار در هر یک از مجامع کلیمیان درست آیین دیده می شود.
این طبقه بندی از انوع کنش ها از دو جهت به کار وبر می خورد، زیرا که از یک سوی به وبر اجازه می دهد که به تمایزهای سنخ شناختی خویش دست یابد مانند تمایز انواع اقتدار، و از سوی دیگر مبنایی را برای او فراهم می سازد تا مسیر تحول تاریخی غرب را بر آن مبنا مورد بررسی قرار دهد.
ریمون آرون حق دارد که کار وبر را بسان « نمونه یک نوع جامعه شناسی هم تاریخی و هم دستگاهمند» می انگارد.
کنش اجتماعی در جامعه نوین غرب:
وبر بیشتر به جامعه نوین غرب پرداخته بود، یعنی همان جامعه ای که به نظر او، رفتار افراد آن هر چه بیشتر تحت سلطه معقولیت هدفدار در آمده است، حال آنکه در دوران پیش از این، رفتار انسان ها برانگیخته سنت، محبت یا معقولیت معطوف به ارزش بود. بررسی هایی که وبر از جوامع غیر غربی کرده بود، بیشتر برای روشن تر ساختن این تحول شاخص غرب طراحی شده بودند.کارل مانهایم این قضیه را به خوبی مطرح می سازد، زمانی که می گوید « کل کار ماکس وبر بر محور این پرسش دور می زند که کدامیک از عوامل اجتماعی، معقولیت تمدن غرب را پدید آورده اند». وبر استدلال می کرد که در جامعه نوین، چه در پهنه سیاست یا اقتصاد و چه در قلمرو قانون و حتی در روابط متقابل شخصی، روش کارای کاربرد وسایل متناسب با اهداف، مسلط شده و جانشین محرک های دیگر کنش اجتماعی گشته است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 30
عوامل دین گریزی و گرایش جوانان به فرهنگ غرب
دین گریزی و گرایش جوانان به فرهنگ غرب همواره دغدغه هایی را برای رهبران دینی، دین داران و خانواده های متدین به وجود آورده و تهدیدی برای نسل جوان محسوب می شود.
این پدیده در سده های اخیر، به ویژه در قرن بیستم، بخش عظیمی از جهان را فرا گرفت و حتی موجب به وجود آمدن مکاتب فلسفی الحادی و ایدئولوژی های دین ستیز یا دین گریز گردید. اما چرا انسان که ذاتاً مشتاق دین است و فطرت او با درون مایه های دین پیوند تکوینی دارد، به دین گریزی روی می آورد و چرا دین گریزی در نسل جوان، نمود بیشتری دارد؟
در پاسخ، باید گفت: در دین الهی هیچ عنصر گریزاننده وجود ندارد; اگر انسان ها به دریافت معارف دینی و درک صحیح از دین حق نایل آیند، هرگز از دین نمی گریزند. افزون بر این، عقل و عشق ـ هر دو ـ در متن دین جای دارند. دین هم ذهن و خرد انسان را تغذیه می کند و هم به دل آدمی حیات، حرکت و نشاط می بخشد. بنابراین، علت دین گریزی را باید در خارج از قلمرو دین حق و آموزه های دینی جستوجو کرد. بدون تردید، عوامل متعددی در بروز دین گریزی نقش دارند که در این نوشتار به بخشی از آنها اشاره می گردد.
کلیدواژه ها: جوان، دین گریزی، فرهنگ غرب، تهاجم فرهنگی، غرب زدگی، خودباوری و خودباختگی فرهنگی.
هر فردی با مراجعه به زندگی جوانان و مطالعه رفتارهای اجتماعی آنها، این مسئله را به صورت ملموس درخواهد یافت که در سال های اخیر و بخصوص پس از پایان هشت سال دفاع مقدّس، گرایش به فرهنگ بیگانه و فرهنگ غربی در بین جوانان ما رشد صعودی یافته است و گروه هایی از جوانان به علل گوناگون از دین و فرهنگ حالت گریز پیدا کرده اند، به گونه ای که وقتی در بین برخی از آنها از دین و فرهنگ خودی سخن به میان می آید به صورت علنی بی میلی و بی علاقگی خود را به دین اظهار می کنند. البته باید اذعان کرد که این انکار و زدگی از دین به خاطر خود دین نیست، بلکه علل این مسئله بیشتر به رفتارهای دین داران و مدعیان دین برمی گردد. بخش عمده این رفتارهای انکارگونه جوانان و گرایش های آنان به فرهنگ بیگانه به خاطر تبلیغات کاذب و دروغین درباره دین و القای شبهه در بین جوانان می باشد و چون جوانان برای این سؤالات و شبهات خود پاسخ قانع کننده ای نمی یابند، از دین گریزان شده، به فرهنگ بیگانه و غربی گرایش پیدا می کنند. البته با وجود همه این شبهات و تبلیغات همواره و در همه حال بارقه ای از دین و غیرت و حمیّت دینی در روح و روان جوانان موج می زند; بارقه امیدی که سرانجام بسیاری از جوانان را از غوطهور شدن در فرهنگ مبتذل غربی و بیگانه باز می دارد و آنان را به آغوش پرمحبت دین باز می گرداند.
آسیب شناسی نسل جوان
«درک جوان» از جمله مسائلی است که لازم است در مورد جوانان رعایت شود. به دلیل آنکه جوان خود را در این سنین غریب و تنها می بیند، اغلب سعی می کند علیه
سنّت ها و آداب و رسوم قیام نماید، از والدین خود و جامعه کناره گیری کند و فقط با همسالان خود تماس بگیرد. در چنین حالتی، جوان به یک یا چند راهنما نیاز دارد تا او را درک کرده و محرم اسرار و همراز او گردند.
حال اگر کسی نباشد که به درد دل های جوان گوش فرا دهد و یا احیاناً پدر و مادر در مقابل تفکرات او واکنش شدیدی از خود نشان دهند، روشن است که جوان دیگر والدین را محرم اسرار خود نمی داند و مسائل خصوصی را با آنان در میان نمی گذارد. پس باید با جوان همراز بود و به او گفت که ما تو را درک می کنیم و می توانی مشکلات و ناراحتی های خود را با ما در میان بگذاری. وقتی جوان احساس کرد که حرف هایش خریدار دارد، آنها را با پدر و مادر در میان خواهد گذاشت. در غیر این صورت، او احساس تنهایی می کند و تعادل روانی خود را از دست می دهد. حال اگر جوانی به هر دلیلی احساس کند درک نمی شود و خود را در سطح خانه یا جامعه بیگانه ببیند، علیه تفکر، مذهب و یا نحوه پوشیدن لباس بزرگ سالان طغیان می کند و این مسئله را به شکل های گوناگون از جمله پوشیدن لباس هایی با نماد غربی بروز می دهد.
دوران نوجوانی و جوانی مهم ترین دوران زندگانی انسان محسوب می شود. در این دوران تحولات عظیمی در درون فرد روی می دهد. او در مرز بلوغ و نوجوانی از طفیلی بودن می رنجد و می خواهد به خود متکی گردد; نیروی عاطفی در او افزایش می یابد و در عالم دوستی، افراد را عاشقانه دوست دارد و در عالم قهر و نزاع، تا مرز انتقام پیش می رود.
در این سنین، افراط و تندروی، غرور، خودشناسی، تردید، اضطراب، خیالات، تهور، استدلال قوی و هوش در بالاترین درجه خود قرار دارد و استعدادها به اوج می رسد. از این رو، فرصتْ یک فرصت طلایی است; گو اینکه ترقّی انسان در این سن شکل می گیرد و انحطاط و سقوط نیز در همین سن به وقوع خواهد پیوست.
نوجوان و جوانی که در یک خانواده نابسامان و محیطی آمیخته با اختلافات خانوادگی پرورش یافته، به سختی در مدرسه قابل تربیت خواهد بود. اگر والدین بیش از آنچه که به نیازهای مادی فرزندانشان اهمیت می دهند به جنبه های روحی آنان می پرداختند، مشکلات کمتری به بار می آمد و بزهکاری ها کاهش می یافت. بیشتر کودکان بزهکار، از حاکمیت نداشتن عاطفه در روابط خانوادگی و کمبود محبت گلایه داشته و رنج می برند.1
شرایط حاکم بر این دوران بیانگر این است که نوجوان و جوان احتیاج به آرامش روانی بیشتر و ارتباط صمیمانه و دوستانه دارد. به عبارت دیگر، او همدم و مونسی می طلبد که وجودش را درک کند و همچون او، طعم ناخوشایند انتقاد، تهدید، تحقیر و روابط آمرانه را چشیده باشد. کسی را می خواهد که به دور از روابط آمرانه، حاکمانه و ناصحانه، با او دوستانه و صمیمانه سخن بگوید و دیگرانوجودش رابه گونه ای که هست درک کنند.
در اهمیت این دوران همین بس که طبق سخن پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)یکی از مهم ترین چیزها که در قیامت قبل از برداشتن قدم از قدم مورد سؤال قرار می گیرد، دوران جوانی است. و به همین دلیل، آن حضرت درباره آنان چنین سفارش فرموده است:
برتری جوان عابدی که در جوانی خود ره بندگی پیش گرفته، بر پیری که در بزرگسالی به عبادت روی آورده; همچون برتری فرستادگان الهی بر دیگر مردمان است.2
ویژگی های دوره جوانی
برای اینکه بتوانیم آسیب شناسی بهتری از جوان داشته باشیم در اینجا به برخی از ویژگی های دوره جوانی اشاره می شود:
1. علاقه به دوستی با همسالان: بشر در تمام دوران زندگی خویش همواره نیازمند دوستی با دیگران است. جوانان نیز در این سنین به گروه همسالان، علاقه بیشتری پیدا می کنند، با آنان روابط دوستانه و صمیمانه برقرار می سازند و دوست دارند بیشتر اوقاتشان را با آنان بگذرانند. گاه این علاقه و دوستی تا مرحله عشق ورزیدن پیش می رود. آنها به همسالان خود پناه می برند; زیرا مشکلاتی مشابه دارند. جوانان با یکدیگر انس می گیرند و حتی رفتارشان نیز در یکدیگر تأثیر می گذارد. بنابراین، انتخاب دوست در این دوران از اهمیت زیادی برخوردار است; چه اینکه سعادت و خوش بختی نیز در معاشرت و دوستی با مردم بزرگوار است.3 پیامبر اعظم(صلی الله علیه وآله)می فرماید:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
« پروژه درس دیمکاری »
سیستمهای کشاورزی غرب : The Agrcultre system of the occid ert
برجسته ترین ویژگی کشاورزی اندازه نسبتاً بزرگ زمین های زیرکشت است . زراعتهای بزرگ اساس و مبنا هستند ؛ زمینهای زیر کشت کوچک مورد اعتراض و ایراد هستند .
یادداشت ( نکته ) : کشت تخصصی برای تولید سبزیجات در کنار (مجاورت) زمینهای شهری یک پدیده نسبتاً جدیدی است و فقط یک زمین کوچک را مورد اثر قرار میدهد . زراعتهای بزرگ غرب متعهد ترین (مشغولترین ) بخش در تولیدات مواد غذایی و به مقدار کمی مواد خام شبیه پشم برای جمعیت های شهری دنیا هستند که بطور عمده کارخانجات و تجارت در ارتباط هستند .
به منظور تولید این مواد مصرفی عظیم و در همان زمان قراردادن آنها در فروشگاه ها با نرخ های پائین ، بطور عملی همه مناطق گرم اشغال نشده دنیا ، که برای انسانهای نژاد سفید مناسب هستند برای بهره برداری آماده هستند بیشتر نواحی آمریکای شمالی ، از آرژانتین ، از آفریقای جنوبی و قطعات بزرگ استرالیا و عملاً همه نیوزلند در طول صد سال اخیر برای تولید کانتینرهای بی انتهای محموله های مواد غذایی و مواد خام مورد نیاز بوسیله فروشگاههای بزگ دنیا مورد بهره برداری قرارگرفته اند ( به خدمت گرفته شده اند ) .
ضعف این سیستم کشاورزی کتمان واقعیتی است که تازه است و هنوز به حمایتی که قرنها تجربه موفق می توانست به تنهایی تهیه کند نرسیده است . در ابتدا این سیستم کشاورزی روی بهره برداری از ذخایر مواد غذایی و مواد آلی مجتمع در زمینهای بکر پایه گذاری شده بود . که در بهترین شرایط نمی توانست بیشتر از یک تعداد محدودی سال طول بکشد . حتی امروزه عملاً هیچ تلاشی برای استفاده از مقدار عظیمی از کاه گندم و ضایعات سبزیجات دیگر ( روییدنیهای دیگر) برای نگهداری ذخایر مواد آلی در خاک صورت نگرفته است .برای مثال نواحی جدید آمریکای شمالی به زودی نشانه های از تحلیل رفتگی را نشان میدهند .در مورد زمینهای زراعی قدیمی اروپا کود دهی لازم میباشد برای تهیه مقدار زیادی نیتروژن ترکیبی مورد نیاز ، همه منابع ممکن است به استثناء یک عامل تبدیل سیستمیک تولیدات عظیم کشاورزی به هوموس یکی بعد از دیگری مورد بهر برداری قرارگرفته اند :
گوانواز جزایر خاموش سواحل پرو ، نیترات سدیم از شیلی ، آمونیم از زغال سنگ و اخیراً ترکیبات نیتروژن سنتیک از اتمسفر بدست آورده میشود. این مواد بوسیله کلاسهای دیگری از کود های آلی نیتروژنی مانند گوانو مصنوعی ، خون خشک شده و اجساد زایدکشتارگاه ، کیک های روغنی و ضایعات پشمی بوسیله تولیدات کشاورزی و بوسیله گروهی از مواد مصنوعی و کودهای فسفات مختلفی و پتاسی تکمیل می شوند .
این مواد تهیه شده از مواد کنسانتره ای ( فسفره ) قادرند تولیدات کشاورزی را در سطح بالایی نگهدارند .
حقیقت وجود آنها برای یک زمان به انحراف کردن توجه بهره برداری کامل بوسیله تولیدات زراعی گرایش دارد . اخیراً اگرچه یک تغییر مکانی اتفاق افتاده است و یک مقدار زیادی از تلاشهای علمی برای مشکلات که گرداگرد ( اطراف ) تولدات عظیم ، حیوانی و گیاهی از خود کشاورزی جمع شده صورت گرفته است نیاز به نگهداری ذخیره مواد آلی خاک در خاک امروزه بطور گسترده شناخته شده است .
بعد اندازه گیریهایی بزرگ زمین های زیرکشت و ضرورت کوددهی ، هزینه بالا بکارگیری از سایر ویژگیهای عمده زراعت غرب است ، تعدا انسانها در هر مایل مربع از زمینهای کشاورزی که واقعاً تعداد کسانی که کار میکنند پائین است.
نکته : اشکال مقایسه ای که از تولید محصول زراعی همه کارگر برای مقطع 5 ساله جنگ جهانی قبلی ، بوسیله وزارت کشاورزی آمریکا آماده شده است آموزنده هستند . تعداد کارگران استخدام شده برای هر ناحیه 1000 هکتاری از زمینهای محصولات زراعی تقریباً در ایتالیا 235 ،160 در آلمان ،120 در فرانسه ،105 در انگلستان و ولز ،60 در اسکاتلند ولی در آمریکا فقط 41 نفر بود . در کانادا منطبق با Riddell ، اشکال سال 1911 نشان میدهند که برای هر 1000 هکتار زمین زراعی فقط 16 کارگر متعلق شده است این مشاهدات بیان میکنند که در سه استان دشتی ( آلبرتا – مانیتوبا-ساسکاچوان ) اشکال حتی بسیار قابل توجه هستند . نواحی تحت محصولات زراعی 091/677/17 جریب بود و تعداد مشغولین در کشاورزی 872/283 بود بنابراین هر شخص استخدام شده و مسئول برای 62 جریب بود. هر 1000 جریب فقط به 16 کارگر نیازمند است از این زمان این دادهها منتشر شده بودند ، به نظر میرسد اندازه جمعیت کارگری در کشاورزی در آمریکای شمالی تقلیل می یابد هنوز حمایت می شوند.
این حالت از چیز ها از گرانی و کاهش و کمبود جمعیت کارگری بوجود آمده اند که بطور طبیعی مطالعه طرحهای رهایی بخش از کارگری را شامل می شود که کاربرد وسایل ماشین آنها را رهبری می کرد . هرگاه یک ماشین می توانست اختراع شود که رهایی بخش کار کارگری باشد ، آن به سرعت گسترش می یافت . موتور ها از انواع مختلف مبناء و اساس هر چیزی هستند . نشانه همیشگی از دروگر های کمپانی در همه نواحی در حال تولید گندم ، آخرین مثال از مکانیزاسیون کشاورزی در غرب است .
ویژگی دیگر از این سیستم گسترده از کشاورزی طبقه بندی شده ، بزرگ توسعه صنایع تبدیلی ،نگهداری مواد غذایی ، از انتقال و از بازاریابی ، که تولیدات کشاورزی به ارزانی و به سرعت به مراکز پخش و مصرف انتقال داده می شوند . کمبود زیادی از ذخایر در هر مرحله وجود ندارد.
پول همیشه برای هر ماشین جدیدی و برای هر توسعه جدیدی که بطور مشابهی به یک سودسهام بر می گردد پیدا شود. زمین و ذخایر فراوان هستند . انتقال با کیفیت مطلوب و فروش خوب بیشتر میشود . بطور مقایسه ذخایر کوچک از نیروی کارگری مناسب و هزینه بالا مشکلات عمده غرب را بوجود می آورد.
این سیستم کشاورزی ضرورتاً مدرن و بطور عمده به عنوان یکی از اجزای کشفیات ماشین بخار و استفاده سریع از ذخایر زغال سنگ ، روغن و قدرت ، آب توسعه یافته اند . آن امکان ساخته شدن فقط بوسیله وجود نواحی عظیمی از زمینهای بکر در بخشهایی از سطح زمین که نژادهای سفید می توانند زندگی و کار کنند را دارد. از آنجائیکه نقاط ضعف بطور آماده ذکر شد در این روش از تولیدات محصولات زراعی ، آنست که این روش تازه است و عدم برگشت پذیری که یک
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
رهاورد اقتصادی جنگ های صلیبی برای غرب
دوران جنگ های صلیبی یکی از زمان های تاریخ ساز در سرنوشت غرب بود که اثرات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بسیاری در فرهنگ غرب داشت.مرتضی رهبانی در کتاب «فرهنگ غرب و چالش های آن» به بررسی عوامل شکل دهنده فرهنگ غرب و سیر تاریخی آن از یونان و رم تا خروج از قرون وسطی می پردازد تا از رهگذر آن،جامعه پیشرفته امروز مغرب را بشناسد. یکی از مقاطع مهم تاریخی که رهبانی به آن پرداخته است «جنگ های صلیبی و تاثیرات آن بر غرب» است که به عقیده او این نبردها برای غرب نقش آموزندگی فرهنگی و مدنی بسیار وسیعی داشته است که وی آنها را به هفت بخش تاثیرات هنری، فنی و حرفه ای، سیاسی، نظامی، علمی، اخلاقی و مدنی و اقتصادی تقسیم می کند.
از نگاه رهبانی در هنگامه جنگ های صلیبی غرب با مفاهیم عرفانی شرقی آشنا شد و آن را در شعر و ادبیات و معماری اروپا منعکس کرد و درک جدیدی
از جهان برای مغرب زمین پدید آمد که جلوه باشکوه این درک را باید در معماری گوتیک با آن سقف ها و پنجره های بلند و رنگارنگ دید. همچنین ساخت های جدید قلعه های مربع و مستطیل شکل به جای قلعه های مدور ژرمنی و ساختار جدید برج ها و باروها و پنجره ها به اضافه معماری مراکز تجاری به ویژه بندرها همه تحت تاثیر معماری در شرق است. صنعت پارچه بافی، فولادسازی، کاغذسازی و سلاح های انفجاری هم مهم ترین صنایعی بودند که غرب آنها را آموخت به اضافه آسیای بادی، گلیم بافی، تولید شیشه های رنگی، ساعت و قطب نما که در شرق در آن زمان وجود داشت و مرتباً توسعه می یافت. رهبانی برآمدن روح خلاقیت و ابتکار فردی و اجتماعی در غرب را محصول برخورد غرب با شرق و هوشیاری اروپا در آموزش پذیری از دستاوردهای تمدن شرقی می داند که یکی از این دستاوردها، تجارت پررونق شرق است.
با هم نگاهی داریم به فصل خواندنی «صلیبیون و جاذبه های اقتصادی شرق» که روابط اقتصادی شرق و غرب را در این ایام مورد بررسی و مطالعه قرار داده است.
در دوران جنگ های صلیبی مشرق زمین از نظر قدرت اقتصادی، کیفیت و کمیت اجناس، نسبت به اروپا برتری داشت. فقط دوران صنعتی جدید این رابطه را بر هم زد. نه تنها از نظر کالای اقتصادی بلکه از نظر فرهنگ، اخلاقیات، افکار و مذاهب، مشرق زمین صادرکننده بود و اروپا واردکننده کالاهای مبادلاتی اروپا محدود بودند. گران ترین آنها برده ها بودند، سپس پوست های زینتی حیوانات وحشی، کهربا نیز یکی از اقلام صادراتی اروپا را تشکیل می داد ولی از شرق پارچه ها و لباس های ابریشمی، پشمی و زربفت به رنگ های مختلف، ترمه با نقش های دقیق، زینت آلات، شمشیر و قمه آبداده، انواع ادویه به خصوص فلفل و زنجبیل، شکر و شراب و چای های مختلف، روغن های گیاهی برای چراغ های «پیه سوز» میوه های خشک یا کنسرو شده، شکر، مرباجات و ترشیجات که بعضی از اینها حتی از چین و هندوستان بودند و در کوزه های سفالی لعابدار یا چینی با نقش ها و طرح ها و منظره های زیبا که خود هنرمندانه می نمود وارد بازار جهان آن روز می شدند.
این رابطه تجاری با غرب قبل از سقوط رم به دست ژرمن ها از این جهت با پس از آن متفاوت شد که اصولاً قدرت جدید نه از نظر فرهنگی در سطحی بود که نیاز به اجناس مشرق زمین داشته باشد و نه از نظر اقتصادی توان خرید این اجناس را داشت. در این زمان ثروتمندان و اشراف رم غربی، بردگان و کارگزاران بربرها شده بودند یا به رم شرقی مهاجرت کرده و جای خالی آنان را غالبان جدید که به این گونه چیزهای لوکس عادت نداشتند پر کردند. بنابراین آنچه از تجارت شرق و غرب باقی ماند بیشتر با رم شرقی بود و این رابطه هم پس از ظهور قدرت اسلام در مدیترانه به دلایلی روبه ضعف گذاشت که مهم ترین دلیل آن همانا ترس مسیحیت از تاثیرات فرهنگی در برقراری ارتباط با مسلمانان بود. شایعاتی رواج می دادند و مانع روابط سالم بین شرق و غرب می شدند.
با وجود این، ارتباطات تجاری بسیار کمی از طریق شمال اروپا و روسیه با غرب اروپا وجود داشت و از قرن دهم روابط نسبتاً بیشتری در جنوب اروپا از طریق شهرهای ایتالیایی مانند بندقیه، آمالفی، پالرمو و مسینا با مسلمانان شمال آفریقا برقرار شد که «پرده های ابریشمی گران قیمت، پارچه هایی برای زینت کلیسا، پارچه های سیاهرنگ، جبه های بسیار زیبا به رنگ نیلی از شهر قیروان در تونس، از شوش واقع در خوزستان و جابس در تونس» به اروپا وارد می شدند ولی این اجناس از جنوب اروپا به شمال اروپا راه نمی یافتند.
مضافا اینکه در سال ۹۹۱م/۳۷۰ه.ش حاکم ونیز (بندقیه) به نام «دوک پتر دوم ارزئولو» با فرستادن سفرایی به کشورهای اسلامی خواستار رابطه بازرگانی با آنان شد. به این ترتیب رابطه تجاری با مصر و سوریه برقرار شد و کشتی های تجاری ونیز (بندقیه) و جنوا بین مصر و سوریه دررفت و آمد شدند. اجناس پارچه ای، شیشه ای، سرامیکی، کله قند، فلفل، دارچین، جوزهندی، کافور، کندر، صمغ های عربی معطر و زاج، چوب صندل به طرف ایتالیا سرازیر شدند. «تجاری که با این اجناس سروکار داشتند، تمدن را نیز از میدان های تجاری مصر به اروپا آوردند.»