لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
شان نزول سوره بقره
بسم الله الرحمن الرحیم
شان نزول ایات 41 , 42 , 75, 76, 77 , 89, 97, 98, 114, 115, 120, 121 , 142 , 158, 178, 187 , 189, 190 , 204, 205 , 206, 207 , 212, 214, 217 , 221, 232 , 238, 239, 256 , 267, 272 , 273, 278 سوره بقره را بخوانید.
آیات 41 و 42 سوره بقره
41. وَ آمِنُوا بِما أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِما مَعَکُمْ وَ لا تَکُونُوا أَوَّلَ کافِرٍ بِهِ وَ لا تَشْتَرُوا بِآیاتِی ثَمَناً قَلِیلاً وَ إِیَّایَ فَاتَّقُونِ.
42. وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَکْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ.
41. و بدانچه نازل کردهام ـ که مؤید همان چیزی است که با شماست ـ ایمان آرید؛ و نخستین منکر آن نباشید، و آیات مرا به بهایی ناچیز نفروشید، و تنها از من پروا کنید.
42. و حق را به باطل درنیامیزید، و حقیقت را ـ با آنکه خود میدانید ـ کتمان نکنید.
در شأن نزول این آیات آمده که: «حی بن اخطب و کعب اشرف» و سایر علماء یهود از جانب یهودیان دارای مقرری بودند و از آن ارتزاق مینمودند و نمیخواستند منافع آنها به خاطر نبوت پیامبر از بین برود؛ به همین جهت آیاتی را که در تورات بود و از پیامبر در آن ذکری شده بود تغییر و «ثمن قلیل» که در این آیه شریفه ذکرشده همان مقرری احبار است.
آیات 75 تا 77 سوره بقره
75. أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ وَ قَدْ کانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ.
76. وَ إِذا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلا بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ قالُوا أَ تُحَدِّثُونَهُمْ بِما فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ لِیُحَاجُّوکُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّکُمْ أَ فَلا تَعْقِلُونَ.
77. أَ وَ لا یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ وَ ما یُعْلِنُونَ.
75. آیا طمع دارید که [اینان] به شما ایمان بیاورند؟ با آنکه گروهی از آنان سخنان خدا را میشنیدند، سپس آن را بعد از فهمیدنش تحریف میکردند، و خودشان هم میدانستند.
76. و [همین یهودیان] چون با کسانی که ایمان آوردهاند برخورد کنند، میگویند: «ما ایمان آوردهایم.» و وقتی با همدیگر خلوت میکنند، میگویند: «چرا از آنچه خداوند بر شما گشوده است، برای آنان حکایت میکنید تا آنان به [استناد] آن، پیش پروردگارتان بر ضد شما استدلال کنند؟ آیا فکر نمیکنید؟»
77. آیا نمیدانند که خداوند آنچه را پوشیده میدارند، و آنچه را آشکار میکنند، میداند؟
این آیات در مورد یهودیانی است که وقتی اشخاص مثل سلمان، ابوذر و مقداد را ملاقات مینمودند میگفتند: ما هم مانند شما ایمان آوردیم، چون اوصاف پیامبر شما را خداوند در تورات برای ما بیان فرموده است و وقتی با یکدیگر خلوت مینمودند بزرگترهاشان به آنها میگفتند این چه کاری بود کردید و چه اظهاری بود به مسلمان نمودید؛ شما نباید اوصاف پیامبرشان را که در تورات آمده به آنها خبر میدادید تا در پیشگاه خداوند با شما محاجّه نکنند و نگویند شما اوصاف و علایم او را دانستید و مشاهده و تطبیق نمودید، پس چرا ایمان نیاوردید و اطاعت نکردید.
آیه 89 سوره بقره
89. وَ لَمَّا جاءَهُمْ کِتابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ وَ کانُوا مِنْ قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِینَ کَفَرُوا فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْکافِرِینَ.
89. و هنگامی که از جانب خداوند کتابی که مؤید آنچه نزد آنان است برایشان آمد، و از دیرباز [در انتظارش] بر کسانی که کافر شده بودند پیروزی میجستند؛ ولی همین که آنچه [که اوصافش] را میشناختند برایشان آمد، انکارش کردند. پس لعنت خدا بر کافران باد.
در شأن نزول این آیه نقل شده که یهودیان در کتب خود دیده بودند که مکان هجرت حضرت محمد (ص) مابین دو کوه «عیر و احد» است که در دو طرف مدینه قرار دارد به همین خاطر از سرزمین خویش بیرون آمدند و به جستجوی سرزمین مهاجرت پیامبر پرداختند و به کوهی به نام «حداد» رسیدند و گمان کردند که این همان کوه احد است، به همین دلیل در آنجا پراکنده شدند و مسکن گزیدند؛ ولی بعد متوجه شدند، مدینه سرزمینی است که میان دو کوه احد و عیر قرار دارد پس به برادران خود و سایر یهود نوشتند که ما دارالهجرة را یافتیم شما هم به سوی ما کوچ کنید و خودشان هم به مدینه نقل مکان نمودند و ماندند تا آنکه یکی از پادشاهان یمن به نام تُبع به قصد تسخیر مدینه حرکت کرد و آنجا را محاصره نمود و اینها با او سازش کردند و سبب اقامت خودشان را به او گفتند و او دو طایفه اوس و خزرج را مأمور به اقامت در مدینه نمود برای آنکه وقتی پیامبرآمد او را یاری کنند. آن دو قبیله پس از چند سال زیاد شدند و معترض اموال یهود شدند. یهودیان به آنها میگفتند وقتی پیامبر مبعوث شود شما را از دیار خود بیرون میکنیم و اموالمان را پس خواهیم گرفت؛ ولی وقتی پیامبر مبعوث شد اوس و خزرج که به نام انصار معروف شدند به پیامبر ایمان آوردند و یهود کافر شدند.
به این دلیل که آنها از نسل حضرت اسحاق بودند و پیامبر از نسل حضرت اسماعیل و آنها حسد بردند و تسلیم وسوسه شیطان شدند. و علماءِ آنها هم برای حفظ مقامات خودشان انکار اوصاف پیامبر را در تورات نمودند.
آیات 97 و 98 سوره بقره
97. قُلْ مَنْ کانَ عَدُوًّا لِجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ وَ هُدىً وَ بُشْرى لِلْمُؤْمِنِینَ.
98. مَنْ کانَ عَدُوًّا لِلَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جِبْرِیلَ وَ مِیکالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْکافِرِینَ.
97. بگو: «کسی که دشمن جبرئیل است [در واقع دشمن خداست] چرا که او، به فرمان خدا، قرآن را بر قلبت نازل کرده است، در حالی که مؤید [کتابهای آسمانی] پیش از آن، و هدایت و بشارتی برای مؤمنان است.»
98. هر که دشمن خدا، و فرشتگان و فرستادگان او، و جبرئیل و میکائیل است [بداند که] خدا یقینا دشمن کافران است.
زمانی که پیامبر وارد مدینه شد «عبداللهبن صوریا» که یکی از علمای یهود بود خدمت آن حضرت رسید و سؤالات چندی نمود و میخواست نشانههایی را که دلیل بر نبوت پیامبر بود جستجو نمود. یکی از سؤالات او این بود که ای محمد خواب تو چگونه است؟ پیامبر فرمود: چشمم خواب است و دلم بیدار گفت: راست گفتی و پس از سؤالات متعدد دیگر گفت: یک سؤال باقی مانده اگر به آن جواب درست بدهی به تو ایمان میاوریم. بگو نام آن فرشتهای که بر تو نازل می شود چیست؟ پیامبر فرمود: جبرئیل. ابن صوریا گفت: جبرئیل دشمن ماست چون دستورهای مشکل در مورد قتل و جنگ میآورد اما میکاییل همیشه واسطه سرور
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 305
َسوره همزهََمقدمهاین سوره در مکه نازل شده و داراى 9 آیه است
تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 306
محتوى و فضیلت سوره همزةاین سوره که از سوره هاى مکى است از کسانى سخن مى گوید که تمام هم خود را متوجه جمع مال کرده ، و تمام ارزشهاى وجودى انسان را در آن خلاصه مى کنند، سپس نسبت به کسانى که دستشان از آن خالى است به دیده حقارت مى نگرند و آنها را به باد استهزا مى گیرند.این ثروت اندوزان مستکبر، و خودخواهان حیله گر چنان از باده کبر و غرور مست مى شوند که از تحقیر دیگران و عیب جوئى و استهزا و غیبت آنها لذت مى برند و با آن تفریح مى کنند.و در پایان سوره از سرنوشت دردناک آنها سخن مى گوید که چگونه به صورت حقارت آمیزى در دوزخ پرتاب مى شوند، و آتش سوزان جهنم قبل از هر چیز بر قلب آنها مسلط مى گردد، و روح و جان آنها را که کانون این همه کبر و غرور و این همه شرارت بود به آتش مى کشد، آتشى سوزان و مستمر و طولانى . در فضیلت تلاوت این سوره در حدیثى از پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) آمده است : من قراء سورة الهمزة اعطى من الاجر عشر حسنات بعدد من استهزاء بمحمد (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و اصحابه : هر کس این سوره را تلاوت کند به عدد هر یک از کسانى که محمد و یارانش را استهزاء کردند ده حسنه به او داده مى شود.و در حدیثى از امام صادق مى خوانیم : هر کس آن را در نماز فریضه اى بخواند فقر از او دور مى شود، روزى به او رو مى آورد، و مرگهاى زشت و بد از او دفع مى گردد.
تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 307
ََآیه 1 - 9آیه و ترجمهبِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِوَیْلٌ لِّکلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ(1) الَّذِى جَمَعَ مَالاً وَ عَدَّدَهُ(2) یحْسب أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ(3)َکلا لَیُنبَذَنَّ فى الحُْطمَةِ(4) وَ مَا أَدْرَاک مَا الحُْطمَةُ(5) نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ(6) الَّتى تَطلِعُ عَلى الاَفْئِدَةِ(7) إِنهَا عَلَیهِم مُّؤْصدَةٌ(8) فى عَمَدٍ مُّمَدَّدَةِ(9)
تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 308
ترجمه :
بنام خداوند بخشنده مهربان1 - واى بر هر عیب جوى مسخره کننده اى !2 - همان کس که مال را جمع آورى و شماره کرده (بى آنکه حساب مشروع و نامشروع کند).3 - گمان مى کند که اموالش سبب جاودانگى او است !4 - چنین نیست که او مى پندارد، به زودى در حطمه (آتشى خردکننده ) پرتاب مى شود.5 - و تو چه مى دانى حطمه چیست ؟6 - آتش برافروخته الهى است .7 - آتشى که از دلها سرمى زند!8 - این آتش بر آنها به صورت دربسته است .9 - در ستونهاى کشیده و طولانى !
شاءن نزول :
جمعى از مفسران چنین گفته اند که آیات این سوره درباره ((ولید بن مغیره )) نازل شده است که در پشت سر پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) غیبت مى کرد، و در پیش رو طعن و استهزاء مى نمود.بعضى دیگر آن را درباره افراد دیگرى از سران شرک و دشمنان کینه توز و سرشناس اسلام مانند ((اخنس بن شریق )) و ((امیة بن خلف )) و ((عاص بن وائل )) دانسته اند.ولى چنانچه این شاءن نزولها را بپذیریم باز عمومیت مفهوم آیات شکسته نمى شود، بلکه شامل تمام کسانى است که داراى این صفاتند.
تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 309
تفسیر :
واى بر عیبجویان و غیبت کنندگان !این سوره با تهدیدى کوبنده آغاز مى شود مى فرماید: واى بر هر عیب جوى مسخره کننده اى ! (ویل لکل همزة لمزة )آنها که با نیش زبان و حرکات ، دست و چشم و ابرو در پشت سر و پیش رو، دیگران را استهزاء کرده ، یا عیب جوئى و غیبت مى کنند، یا آنها را هدف تیرهاى طعن و تهم قرار مى دهند.((همزة )) و ((لمزة )) هر دو صیغه مبالغه است اولى از ماده ((همز)) در اصل به معنى شکستن است و از آنجا که افراد عیب جو و غیبت کننده شخصیت دیگران را درهم مى شکنند به آنها همزة اطلاق شده .و ((لمزة )) از ماده ((لمز)) (بر وزن رمز) در اصل به معنى غیبت کردن و عیب جوئى نمودن است .در اینکه آیا این دو واژه به یک معنى است ، و اشاره به غیبت کنندگان و عیب جویان مى کند؟ یا در میان این دو فرقى است ؟ مفسران احتمالات زیادى داده اند، بعضى آنها را به یک معنى گرفته اند، و بنابراین ذکر این دو با هم براى تاءکید است .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
سوره نحل :
آیات 5 تا 18
وَ الاَنْعَمَ خَلَقَهَا لَکمْ فِیهَا دِف ءٌ وَ مَنَفِعُ وَ مِنْهَا تَأْکلُونَ(5)
وَ لَکُمْ فِیهَا جَمَالٌ حِینَ تُرِیحُونَ وَ حِینَ تَسرَحُونَ(6)
وَ تحْمِلُ أَثْقَالَکمْ إِلى بَلَدٍ لَّمْ تَکُونُوا بَلِغِیهِ إِلا بِشِقِّ الاَنفُسِ إِنَّ رَبَّکُمْ لَرَءُوفٌ رَّحِیمٌ(7)
وَ الخَْیْلَ وَ الْبِغَالَ وَ الْحَمِیرَ لِترْکبُوهَا وَ زِینَةً وَ یخْلُقُ مَا لا تَعْلَمُونَ(8)
وَ عَلى اللَّهِ قَصدُ السبِیلِ وَ مِنْهَا جَائرٌ وَ لَوْ شاءَ لهََدَامْ أَجْمَعِینَ(9)
هُوَ الَّذِى أَنزَلَ مِنَ السمَاءِ مَاءً لَّکم مِّنْهُ شرَابٌ وَ مِنْهُ شجَرٌ فِیهِ تُسِیمُونَ(10)
یُنبِت لَکم بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّیْتُونَ وَ النَّخِیلَ وَ الاَعْنَب وَ مِن کلِّ الثَّمَرَتِ إِنَّ فى ذَلِک لاَیَةً لِّقَوْمٍ یَتَفَکرُونَ(11)
وَ سخَّرَ لَکمُ الَّیْلَ وَ النَّهَارَ وَ الشمْس وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسخَّرَت بِأَمْرِهِ إِنَّ فى ذَلِک لاَیَتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ(12)
وَ مَا ذَرَأَ لَکمْ فى الاَرْضِ مخْتَلِفاً أَلْوَنُهُ إِنَّ فى ذَلِک لاَیَةً لِّقَوْمٍ یَذَّکرُونَ(13)
وَ هُوَ الَّذِى سخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکلُوا مِنْهُ لَحْماً طرِیًّا وَ تَستَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْیَةً تَلْبَسونَهَا وَ تَرَى الْفُلْک مَوَاخِرَ فِیهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِن فَضلِهِ وَ لَعَلَّکمْ تَشکُرُونَ(14)
وَ أَلْقَى فى الاَرْضِ رَوَسىَ أَن تَمِیدَ بِکمْ وَ أَنهَراً وَ سبُلاً لَّعَلَّکمْ تهْتَدُونَ(15)
وَ عَلَمَتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ یهْتَدُونَ(16)
أَ فَمَن یخْلُقُ کَمَن لا یخْلُقُ أَ فَلا تَذَکرُونَ(17)
وَ إِن تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تحْصوهَا إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ(18)
ترجمه :
5 - و چهار پایان را آفرید در حالى که براى شما در آنها وسیله پوشش و منافع دیگر است و از گوشت آنها میخورید.
6 - و در آنها براى شما زینت و شکوه است به هنگامى که به استراحتگاه شان باز میگردانید و هنگامى که (صبحگاهان ) آنها را به صحرا میفرستید.
7 - آنها بارهاى سنگین شما را به شهرى که جز با مشقت زیاد به آن نمیرسید حمل میکنند چرا که پروردگارتان رؤ ف و رحیم است .
8 - (و همچنین ) اسبها و استرها و الاغها را آفرید تا بر آنها سوار شوید و هم مایه زینت شما باشد و چیزها (وسائل نقلیه دیگرى ) مى آفریند که شما نمى دانید!
9 - و بر خداست که راه است را به بندگان نشان دهد، اما بعضى از راهها بیراهه است و اگر خدا بخواهد همه شما را (به اجبار) هدایت مى کند (ولى اجبار سودى ندارد).
10 - او کسى است که از آسمان آبى فرستاد که شرب شما از آن است ، و گیاهان و درختان که حیوانات خود را در آن به چرا مى برید نیز از آن است .
11 - خداوند با آن (آب باران ) براى شما زراعت و زیتون و نخل و انگور مى رویاند، و از همه میوه ها، مسلما در این نشانه روشنى است براى گروهى که تفکر مى کنند12 - او شب و روز و خورشید و ماه را مسخر شما ساخت ، و نیز ستارگان به فرمان او مسخر شمایند، در این نشانه هائى است (از عظمت خدا) براى گروهى که عقل خود را بکار مى گیرند.
12 - او شب و روز و خورشید و ماه را مسخر شما ساخت ، و نیز ستارگان به فرمان او مسخر شمایند، در این نشانه هائى است (از عظمت خدا) براى گروهى که عقل خود را بکار مى گیرند.
13 - (علاوه بر این ) مخلوقاتى را که در زمین آفریده نیز مسخر (فرمان شما) ساخت ، مخلوقاتى با رنگهاى مختلف در این نشانه روشنى است براى گروهى که متذکر مى شوند.
14 - او کسى است که دریا را مسخر (شما) ساخت تا از آن گوشت تازه بخورید و وسائل زینتى براى پوشش از آن استخراج نمائید، و کشتیها را مى بینید که سینه دریا را مى شکافند تا شما (به تجارت پردازید) و از فضل خدا بهره گیرید، شاید شکر نعمتهاى او را بجا آورید.
15 - و در زمین کوه هاى ثابت و محکمى افکند تا لرزش آنرا نسبت به شما بگیرد، و نهرها ایجاد کرد، و راههائى تا هدایت شوید.
16 - و (نیز) علاماتى قرار داد و (شب هنگام ) آنها بوسیله ستارگان هدایت مى شوند.17 - آیا کسى که مى آفریند همچون کسى است که نمى آفریند؟ آیا متذکر نمى شوید!!
17 - آیا کسى که مى آفریند همچون کسى است که نمى آفریند؟ آیا متذکر نمى شوید!!
18 - و اگر نعمتهاى خدا را بشمارید هرگز نمى توانید آنرا احصا کنید، خداوند غفور و رحیم است .
سوره الرحمان
آیات 5 تا 7
الشمْس وَ الْقَمَرُ بحُسبَانٍ(5)
وَ النَّجْمُ وَ الشجَرُ یَسجُدَانِ(6)
وَ السمَاءَ رَفَعَهَا وَ وَضعَ الْمِیزَانَ(7)
5 - خورشید و ماه بر طبق حساب منظمى مى گردند.
6 - و گیاه و درخت براى او سجده مى کن
7 - و آسمان را برافراشت و میزان و قانون (در آن ) گذاشت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
سوره فلق
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
قُلْ أَعُوذُ بِرَب الْفَلَقِ(1) مِن شرِّ مَا خَلَقَ(2) وَ مِن شرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَب (3) وَ مِن شرِّ النَّفَّثَتِ فى الْعُقَدِ(4) وَ مِن شرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسدَ(5)
ترجمه :
بنام خداوند بخشنده مهربان
1 - بگو پناه میبرم به پروردگار سپیده صبح .
2 - از شر تمام آنچه آفریده است .
3 - و از شر هر موجود مزاحمى هنگامى که وارد مى شود.
4 - و از شر آنها که در گره ها مى دمند (و هر تصمیمى را سست مى کنند).
5 - و از شر هر حسودى هنگامى که حسد مى ورزد.
ََمقدمه
این سوره در مکه نازل شده و داراى 5 آیه است
محتوى و فضیلت سوره فلق
جمعى معتقدند که این سوره در مکه نازل شده است هر چند جمعى دیگر از مفسران آن را ((مدنى )) مى دانند.
محتواى این سوره تعلیماتى است که خداوند به پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) خصوصا و به سایر مسلمانان عموما، در زمینه پناه بردن به ذات پاک او از شر همه اشرار مى دهد، تا خود را به او بسپارند، و در پناه او از شر هر موجود صاحب شر در امان بدارند.
در باره شاءن نزول این سوره روایاتى در غالب کتب تفسیر نقل شده که مطابق آنها پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) به وسیله بعضى از یهود مورد سحر قرار گرفته ، و بیمار شده بود، جبرئیل نازل شد و محل ابزار سحر را که در چاهى پنهان کرده بودند نشان داد، آن را بیرون آوردند، سپس این سوره را خواندند، و حال پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) بهبود یافت .
ولى مرحوم طبرسى و بعضى دیگر از محققان اینگونه روایات را که سند آن فقط به دو نفر ابن عباس و عایشه منتهى مى شود زیرا سؤ ال قرار دادند، زیرا: اولا سوره طبق مشهور مکى است و لحن آن نیز لحن سوره هاى مکى را دارد، در حالى که درگیرى پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) با یهود در مدینه بوده است و این خود دلیلى است بر عدم اصالت اینگونه روایات .
از سوى دیگر اگر پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) به این آسانى مورد سحر ساحران قرار گیرد تا آنجا که بیمار شود و در بستر بیفتد، به آسانى ممکن است او را از مقاصد بزرگش بازدارند، مسلما خداوندى که او را براى چنان ماموریت و رسالت
عظیمى فرستاده از نفوذ سحر ساحران حفظ خواهد کرد، تا مقام والاى نبوت بازیچه دست آنها نشود.
از سوى سوم اگر بنا شود سحر در جسم پیغمبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) اثر بگذارد ممکن است این توهم در مردم پیدا شود که سحر در روح او نیز مؤ ثر است ، و ممکن است افکارش دستخوش سحر ساحران گردد، و این معنى اصل اعتماد به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) را در افکار عمومى متزلزل مى سازد .
و لذا قرآن مجید این معنى را نفى مى کند که پیغمبر مسحور شده باشد مى فرماید: و قال الظالمون ان تتبعون الا رجلا مسحورا انظر کیف ضربوا لک الامثال فضلوا فلا یستطیعون سبیلا: ظالمان گفتند شما از یک انسان سحره شدهاى پیروى مى کنید، ببین چگونه براى تو مثلها زدند و گمراه شدند؟ آنچنانکه نمى توانند راه را پیدا کنند! (فرقان 8 و 9).
((مسحور)) در اینجا خواه به معنى کسى باشد که از نظر عقلى سحر شده یا در جسمش ، در هر صورت گواه بر مقصود ما است .
به هر حال با چنین روایات مشکوکى نمى توان قداست مقام نبوت را زیر سؤ ال برد، و در فهم آیات بر آنها تکیه کرد.
درباره فضیلت این سوره از پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل شده است که فرمود: انزلت على آیات لم ینزل مثلهن : المعوذتان : ((آیاتى بر من نازل شده که همانند آنها نازل نشده است ، و آن دو سوره ((فلق (( و ((ناس )) است )).
و در حدیث دیگرى از امام باقر (علیه السلام ) مى خوانیم : کسى که در نماز ((وتر)) سوره ((فلق )) و ((ناس )) و ((قل هو الله احد)) را بخواند به او گفته مى شود اى بنده خدا بشارت باد بر تو خدا نماز وتر تو را قبول کرد.
و باز در روایتى از پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى خوانیم که به یکى از یارانش فرمود مى خواهى دو سوره به تو تعلیم کنم که برترین سوره هاى قرآن است ؟ عرض کرد: آرى اى رسول خدا! حضرت معوذتان (سوره فلق و سوره ناس ) را به او تعلیم کرد، سپس آن دو را در نماز صبح قرائت نمود و به او فرمود: هر گاه برمى خیزى و مى خوابى آنها را بخوان .
روشن است اینها براى کسانى است که روح و جان و عقیده و عمل خود را با محتواى آن هماهنگ سازند.
ََ
منبع:
http://www.amiralmomenin.net/books/persian/tafsir.htm
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
تاریخچه حجاب :
در جلد اول تاریخ تمدن ص552 راجع به ایرانیان قدیم می گوید :« در زمان زرتشت زنان منزلتی عالی داشتند ، با کمال آزادی و با روی گشاده در میان مردم آمد و شد می کردند…» آنگاه چنین می گوید :« پس از داریوش مقام زن مخصوصا در میان طبقه ثروتمندان تنزل پیدا کرد ولی زنان فقیر چون برای کار کردن ناچار از آمد و شد در میان مردم بودند آزادی خود را حفظ کردند. زنان طبقات بالای اجتماع جرات آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیابند ، زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را ولو پدر یا برادرشان باشد ببینند ، در نقشهایی که از ایران باستان برجای مانده هیچ صورت زن دیده نمی شود و نامی از ایشان به نظر نمی رسد ..»
چنانکه ملاحظه می فرمایید حجاب سخت و شدیدی در ایران باستان حکمفرما بوده است حتی پدران و برادران نسبت به زن شوهر دار نامحرم شمرده می شده اند. به عقیده ویل دورانت مقررات شدیدی که درباره زن حائض اجرا می شده که دراطاقی محبوس بوده و همه از او در مدت عادت زنانگی دوری می جسته اند و از معاشرت او پرهیز داشته اند سبب اصلی پیدایش حجاب در ایران باستان بوده است . در میان یهودیان نیز چنین مقرراتی درباره زن حائض اجرا می شده است . اما اینکه می گوید : و این امر خود مبنای پرده پوشی در میان مسلمانان به شمار می رود . مقصودش چیست ؟ آیا مقصود این است که علت رواج حجاب در میان مسلمانان نیز مقررات خشنی است که درباره زن حائض اجرا می شود ؟! همه می دانیم که در اسلام چنین مقرراتی هرگز وجود نداشته و ندارد .
مقصود این است که حجاب را میان مسلمانان عادتی است که از ایرانیان پس از مسلمان شدن شان به سایر مسلمانان سرایت کرد ، باهم سخن نادرست است . زیرا قبل از اینکه ایرانیان مسلمان شوند آیات مربوط به حجاب نازل شده است .
نظریه مخالفین حجاب :
مخالفین حجاب سعی کرده اند که جریانات ظالمانه ای را به عنوان علت پیدایش حجاب ذکر کنند و در این جهت میان حجاب اسلامی و غیر اسلامی فرق نمی گذارند چنین وانمود می کنند که حجاب اسلامی نیز از همین جریانات ظالمانه سرچشمه می گیرد .
آنچه ازگفته های مخالفین درباره علت پیدایش حجاب به دست آورده ایم پنچ چیز است :
میل به ریاضت و رهبانیت و مبارزه با لذتهای مادی و مظاهر آنها
عدم امنیت و عدالت اجتماعی
پدرشاهی و تسلط مرد برزن و استثمار نیروی وی در جهت منافع اقتصادی
حسادت و خودخواهی مرد
عادت زنانگی زن و احساس او به اینکه در خلقت از مرد چیزی کم دارد و به علاوه مقررات خشنی که در زمینه پلیدی او و ترک معاشرت با او در ایام عادت وضع شده است .
عللی که از طرف مخالفین حجاب عنوان شده است یا به هیچ وجه تاثیری در پیدایش حجاب در هیچ نقطه از نقاط جهان نداشته است و بی جهت آن ها را به نام علت پیدایش حجاب ذکر کرده اند و یا فرضا در پیدایش بعضی از سیستمهای غیر اسلامی تاثیر داشته است در حجاب اسلامی تاثیر نداشته است ، یعنی حکمت و فلسفه ای که در اسلام سبب تشریع حجاب شده نبوده است .
همانطور که ملاحظه می شود این دسته گاهی حجاب را زائیده یک طرز تفکر فلسفی خاص درباره جهان و لذت جهان معرفی می کنند و گاهی ریشه سیاسی و اجتماعی برای آن ذکر می کنند و گاهی آنرا معلول علل اقتصادی می دانند و گاهی جنبه های خاص روانی و اخلاقی را در پیدایش آن دخالت می دهند.
ولی ما ثابت می کنیم که اسلام در فلسفه اجتماعی خود به هیچ یک از این جهات نظر نداشته است و هیچیک از آنها با مبانی مسلم و شناخته شده اسلام وفق نمی دهد. آنگاه نظر خود را درباره فلسفه حجاب اسلامی با استناد و اتکا به متون اسلامی ذکر می نماییم.
ریاضت و رهبانیت :
ارتباط مسئله پوشش با ریاضت و رهبانیت از این جهت است که چون زن بزرگترین موضوع خوشی و کامرانی بشر است ، اگر زن و مرد معاشر و محشور با یکدیگر باشند خواه ناخواه دنبال لذت جویی و کامیابی می روند. پیروان فلسفه رهبانیت و ترک لذت برای اینکه محیط را کاملا با ریاضت و زهد سازگار کنند بین زن و مرد حریم قائل شده پوشش را وضع کرده اند.
پیدایش پوشش طبق این نظریه ، دنباله و نتیجه پلید دانستن ازدواج ومقدس شمردن عزوبت است .
معمولا تصور می کنند که کثیف بودن برخی دراویش و بلند کردن موی منشا لاقیدی و تنبلی است نه ، چنین نیست ، مبارزه با نظافت و طرفداری از چرکین بودن نیز از ثمرات فلسفه طرد لذت و ریاضت طلبی است .
ایده ریاضت و ترک دنیا همانطور که در موضوع مال ، فلسفه فقر طلبی و پشت پا زدن بهمه وسایل مادی را بوجود آورده است ، درمورد زن هم فلسفه تجرد طلبی و مخالفت با جمال را ایجاد کرده است .
اینجا این پرسش پیش می آید که اساساً علت تمایل بشر به ریاضت و رهبانیت چیست ؟ بشر طبعا باید کامجو و لذت طلب باشد ، پرهیز از لذت و محروم کردن خود باید دلیلی داشته باشد .
یکی از علل پیدایش اینگونه افکار و عقاید تمایلی است که در بشر برای وصول به حقیقت وجود دارد ، این وقتی که این تمایل با این عقیده ضمیمه گردد که کمال روح و کشف حقیقت از برای روح آنگاه حاصل می شود که بدن و تمایلات بدنی و جسمانی مقهور گردد ، قهرا منجر به ریاضت و رهبانیت می گردد . به عبارت دیگر این اندیشه که وصول به حق جز از راه فنا و نیستی و مخالفت با هوای نفس میسر نیست علت اصلی پیدایش ریاضت و رهبانیت است .
علت دیگر پیدایش ریاضت آمیخته بودن لذات مادی به پاره ای از رنجهای معنوی است . بشر دیده است که همواره در کنار لذتهای مادی یک عده رنجهای روحی وجود دارد .
علل دیگر نیز برای پیدایش ریاضت و گریز از لذت ذکر کرده اند ، از آن جمله اینکه محرومیت و شکست در