لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
تاریخچه حجاب :
در جلد اول تاریخ تمدن ص552 راجع به ایرانیان قدیم می گوید :« در زمان زرتشت زنان منزلتی عالی داشتند ، با کمال آزادی و با روی گشاده در میان مردم آمد و شد می کردند…» آنگاه چنین می گوید :« پس از داریوش مقام زن مخصوصا در میان طبقه ثروتمندان تنزل پیدا کرد ولی زنان فقیر چون برای کار کردن ناچار از آمد و شد در میان مردم بودند آزادی خود را حفظ کردند. زنان طبقات بالای اجتماع جرات آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیابند ، زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را ولو پدر یا برادرشان باشد ببینند ، در نقشهایی که از ایران باستان برجای مانده هیچ صورت زن دیده نمی شود و نامی از ایشان به نظر نمی رسد ..»
چنانکه ملاحظه می فرمایید حجاب سخت و شدیدی در ایران باستان حکمفرما بوده است حتی پدران و برادران نسبت به زن شوهر دار نامحرم شمرده می شده اند. به عقیده ویل دورانت مقررات شدیدی که درباره زن حائض اجرا می شده که دراطاقی محبوس بوده و همه از او در مدت عادت زنانگی دوری می جسته اند و از معاشرت او پرهیز داشته اند سبب اصلی پیدایش حجاب در ایران باستان بوده است . در میان یهودیان نیز چنین مقرراتی درباره زن حائض اجرا می شده است . اما اینکه می گوید : و این امر خود مبنای پرده پوشی در میان مسلمانان به شمار می رود . مقصودش چیست ؟ آیا مقصود این است که علت رواج حجاب در میان مسلمانان نیز مقررات خشنی است که درباره زن حائض اجرا می شود ؟! همه می دانیم که در اسلام چنین مقرراتی هرگز وجود نداشته و ندارد .
مقصود این است که حجاب را میان مسلمانان عادتی است که از ایرانیان پس از مسلمان شدن شان به سایر مسلمانان سرایت کرد ، باهم سخن نادرست است . زیرا قبل از اینکه ایرانیان مسلمان شوند آیات مربوط به حجاب نازل شده است .
نظریه مخالفین حجاب :
مخالفین حجاب سعی کرده اند که جریانات ظالمانه ای را به عنوان علت پیدایش حجاب ذکر کنند و در این جهت میان حجاب اسلامی و غیر اسلامی فرق نمی گذارند چنین وانمود می کنند که حجاب اسلامی نیز از همین جریانات ظالمانه سرچشمه می گیرد .
آنچه ازگفته های مخالفین درباره علت پیدایش حجاب به دست آورده ایم پنچ چیز است :
میل به ریاضت و رهبانیت و مبارزه با لذتهای مادی و مظاهر آنها
عدم امنیت و عدالت اجتماعی
پدرشاهی و تسلط مرد برزن و استثمار نیروی وی در جهت منافع اقتصادی
حسادت و خودخواهی مرد
عادت زنانگی زن و احساس او به اینکه در خلقت از مرد چیزی کم دارد و به علاوه مقررات خشنی که در زمینه پلیدی او و ترک معاشرت با او در ایام عادت وضع شده است .
عللی که از طرف مخالفین حجاب عنوان شده است یا به هیچ وجه تاثیری در پیدایش حجاب در هیچ نقطه از نقاط جهان نداشته است و بی جهت آن ها را به نام علت پیدایش حجاب ذکر کرده اند و یا فرضا در پیدایش بعضی از سیستمهای غیر اسلامی تاثیر داشته است در حجاب اسلامی تاثیر نداشته است ، یعنی حکمت و فلسفه ای که در اسلام سبب تشریع حجاب شده نبوده است .
همانطور که ملاحظه می شود این دسته گاهی حجاب را زائیده یک طرز تفکر فلسفی خاص درباره جهان و لذت جهان معرفی می کنند و گاهی ریشه سیاسی و اجتماعی برای آن ذکر می کنند و گاهی آنرا معلول علل اقتصادی می دانند و گاهی جنبه های خاص روانی و اخلاقی را در پیدایش آن دخالت می دهند.
ولی ما ثابت می کنیم که اسلام در فلسفه اجتماعی خود به هیچ یک از این جهات نظر نداشته است و هیچیک از آنها با مبانی مسلم و شناخته شده اسلام وفق نمی دهد. آنگاه نظر خود را درباره فلسفه حجاب اسلامی با استناد و اتکا به متون اسلامی ذکر می نماییم.
ریاضت و رهبانیت :
ارتباط مسئله پوشش با ریاضت و رهبانیت از این جهت است که چون زن بزرگترین موضوع خوشی و کامرانی بشر است ، اگر زن و مرد معاشر و محشور با یکدیگر باشند خواه ناخواه دنبال لذت جویی و کامیابی می روند. پیروان فلسفه رهبانیت و ترک لذت برای اینکه محیط را کاملا با ریاضت و زهد سازگار کنند بین زن و مرد حریم قائل شده پوشش را وضع کرده اند.
پیدایش پوشش طبق این نظریه ، دنباله و نتیجه پلید دانستن ازدواج ومقدس شمردن عزوبت است .
معمولا تصور می کنند که کثیف بودن برخی دراویش و بلند کردن موی منشا لاقیدی و تنبلی است نه ، چنین نیست ، مبارزه با نظافت و طرفداری از چرکین بودن نیز از ثمرات فلسفه طرد لذت و ریاضت طلبی است .
ایده ریاضت و ترک دنیا همانطور که در موضوع مال ، فلسفه فقر طلبی و پشت پا زدن بهمه وسایل مادی را بوجود آورده است ، درمورد زن هم فلسفه تجرد طلبی و مخالفت با جمال را ایجاد کرده است .
اینجا این پرسش پیش می آید که اساساً علت تمایل بشر به ریاضت و رهبانیت چیست ؟ بشر طبعا باید کامجو و لذت طلب باشد ، پرهیز از لذت و محروم کردن خود باید دلیلی داشته باشد .
یکی از علل پیدایش اینگونه افکار و عقاید تمایلی است که در بشر برای وصول به حقیقت وجود دارد ، این وقتی که این تمایل با این عقیده ضمیمه گردد که کمال روح و کشف حقیقت از برای روح آنگاه حاصل می شود که بدن و تمایلات بدنی و جسمانی مقهور گردد ، قهرا منجر به ریاضت و رهبانیت می گردد . به عبارت دیگر این اندیشه که وصول به حق جز از راه فنا و نیستی و مخالفت با هوای نفس میسر نیست علت اصلی پیدایش ریاضت و رهبانیت است .
علت دیگر پیدایش ریاضت آمیخته بودن لذات مادی به پاره ای از رنجهای معنوی است . بشر دیده است که همواره در کنار لذتهای مادی یک عده رنجهای روحی وجود دارد .
علل دیگر نیز برای پیدایش ریاضت و گریز از لذت ذکر کرده اند ، از آن جمله اینکه محرومیت و شکست در