دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

تحقیق در مورد سوره شمس1

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 31

 

ََمقدمهاین سوره در مکه نازل شده و 15 آیه دارد

محتوى و فضیلت سوره الشمس این سوره که در حقیقت سوره تهذیب نفس و تطهیر قلوب از ناپاکیها و ناخالصیها است ، بر محور همین معنى دور مى زند، منتها در آغاز سوره به یازده موضوع مهم از عالم خلقت و ذات پاک خداوند براى اثبات این معنى که فلاح و رستگارى در گرو تهذیب نفس است قسم یاد شده ، و بیشترین سوگندهاى قرآن را به طور جمعى در خود جاى داده است .و در پایان سوره به ذکر نمونه اى از اقوام متمرد و گردنکش که به خاطر ترک تهذیب نفس در شقاوت ابدى فرو رفتند، و خداوند آنها را به مجازات شدیدى گرفتار کرد، یعنى قوم ((ثمود)) مى پردازد، و با اشاره کوتاهى به سرنوشت آنها سوره را پایان مى دهد.در حقیقت این سوره کوتاه یکى از مهمترین مسائل سرنوشت ساز زندگى بشر را بازگو مى کند، و نظام ارزشى اسلام را در مورد انسانها مشخص مى سازد. در فضیلت تلاوت این سوره همین بس که در حدیثى از پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) آمده است : من قراءها فکانما تصدق بکل شى ء طلعت علیه الشمس و القمر!: هر کس آن را بخواند گوئى به تعداد تمام اشیائى که خورشید و ماه بر آنها مى تابد در راه خدا صدقه داده است !.و مسلما این فضیلت بزرگ از آن کسى است که محتواى بزرگ این سوره کوچک را در جان خود پیاده کند، و تهذیب نفس را وظیفه قطعى خود بداند.

ََآیه 1 - 10آیه و ترجمهبِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ وَ الشمْسِ وَ ضحَاهَا(1) وَ الْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا(2) وَ النهَارِ إِذَا جَلَّاهَا(3) وَ الَّیْلِ إِذَا یَغْشاهَا(4) وَ السمَاءِ وَ مَا بَنَاهَا(5) وَ الاَرْضِ وَ مَا طحَاهَا(6) وَ نَفْسٍ وَ مَا سوَّاهَا(7) فَأَلهَْمَهَا فجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا(8) قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا(9) وَ قَدْ خَاب مَن دَساهَا(10)

  ترجمه :

بنام خداوند بخشنده بخشایشگر1 - به خورشید و گسترش نور آن سوگند!2 - و به ماه در آن هنگام که بعد از آن در آید3 - و به روز هنگامى که صفحه زمین را روشن سازد4 - و قسم به شب آن هنگام که صفحه زمین را بپوشاند5 - و قسم به آسمان و کسى که آسمان را بنا کرده .6 - و قسم به زمین و کسى که آن را گسترانیده .7 - و سوگند به نفس آدمى و آن کس که آن را منظم ساخته ،8 - سپس فجور و تقوا (شر و خیر) را به او الهام کرده است9 - که هر کس نفس خود را تزکیه کرده ، رستگار شده10 - و آن کس که نفس خویش را با معصیت و گناه آلوده ساخته ، نومید و محروم گشته است .

 تفسیر :

رستگارى بدون تهذیب نفس ممکن نیستسوگندهاى پى در پى و مهمى که در آغاز این سوره آمده ، به یک حساب ((یازده )) سوگند و به حساب دیگر ((هفت )) سوگند است ، و بیشترین تعداد سوگندهاى قرآن را در خود جاى داده ، و به خوبى نشان مى دهد که مطلب مهمى در اینجا مطرح است ، مطلبى به عظمت آسمانها و زمین و خورشید و ماه ، مطلبى سرنوشت ساز و حیات بخش .نخست باید به شرح و تفسیر این سوگندها بپردازیم ، و بعد به بررسى آن مطلب بر اهمیت که این همه آوازه ها از او است .

نخست مى فرماید: به خورشید و گسترش نور آن سوگند (و الشمس و ضحاها).همانگونه که قبلا نیز گفته ایم سوگندهاى قرآن عموما دو مقصد را تعقیب مى کند: نخست اهمیت مطلبى که سوگند به خاطر آن یاد شده ، و دیگر اهمیت خود این امور که مورد سوگند است ، چرا که سوگند همیشه به موضوعات مهم یاد مى شود، به همین دلیل این سوگندها فکر و اندیشه انسان را به کار میان دازد تا در باره این موضوعات مهم عالم خلقت بیندیشد، و از آنها راهى به سوى خدا بگشاید.((خورشید)) مهمترین و سازنده ترین نقش را در زندگى انسان و تمام موجودات زنده زمینى دارد، زیرا علاوه بر اینکه منبع نور و حرارت است و این دو از عوامل اصلى زندگى انسان به شمار مى رود، منابع دیگر حیاتى نیز از آن مایه مى گیرند، وزش بادها، نزول بارانها، پرورش ‍ گیاهان ، حرکت رودخانه ها و آبشارها، و حتى پدید آمدن منابع انرژیزا، همچون نفت و ذغال سنگ ، هر کدام اگر درست دقت کنیم به صورتى با نور آفتاب ارتباط دارد بطورى که اگر روزى این چراغ حیات بخش ‍ خاموش گردد تاریکى و سکوت و مرگ همه جا را فرا خواهد گرفت .((ضحى )) در اصل به معنى گسترش نور آفتاب است و این در هنگامى است که خورشید از افق بالا بیاید و نور آن همه جا را فرا گیرد، سپس به آنموقع از روز نیز ((ضحى )) اطلاق شده است .



خرید و دانلود تحقیق در مورد سوره شمس1


تحقیق در مورد سوره شمس

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

سوره شمس

این سوره در ((مکه )) نازل شده و 15 آیه دارد .

محتوا و فضیلت سوره :.

این سوره که در حقیقت سوره ((تهذیب نفس )) و ((تطهیر قلوب از ناپاکیها وناخالصیها))ست , بر مـحـور هـمـین معنى دورمى زند, منتها در آغاز سوره به یازده موضوع مهم از عالم خلقت و ذات پاک خداوند براى اثبات این معنى که فلاح و رستگارى در گرو تهذیب نفس است قسم یاد شده , و بیشترین سوگندهاى قرآن را بطور جمعى در خود جاى داده است .و در پـایـان سـوره به ذکر نمونه اى از اقوام متمرد و گردنکش ـکه به خاطر ترک تهذیب نفس در شـقـاوت ابـدى فـرو رفـتـند, و خداوند آنها را به مجازات شدیدى گرفتار کرد, یعنى قوم ثمودـ مى پردازد.در فضیلت .تـلاوت ایـن سوره همین بس که در حدیثى از پیغمبراکرم (ص )آمده است : ((هرکس آن را بخواند گوئى به تعداد تمام اشیائى که خورشید و ماه برآنها مى تابد در راه خدا صدقه داده است ))!.و مـسـلما این فضیلت بزرگ از آن کسى است که محتواى بزرگ این سوره کوچک را در جان خود پیاده کند, و تهذیب نفس را وظیفه قطعى خودبداند.به نام خداوند بخشنده بخشایشگر.(آیه )ـ.

رستگارى بدون تهذیب نفس ممکن نیست !.

سـوگـندهاى پى درپى و مهمى که در آغاز این سوره آمده , به یک حساب ((یازده )) سوگند و به حـسـاب دیگر ((هفت )) سوگند است , و به خوبى نشان مى دهد که مطلب مهمى در اینجا مطرح است , مطلبى به عظمت آسمانها و زمین و خورشید وماه , مطلبى سرنوشت ساز و حیات بخش .نخست مى فرماید: ((به خورشید و گسترش نور آن سوگند))(والشمس وضحیها).سوگندهاى قرآن عموما دو مقصد را تعقیب مى کند: نخست اهمیت مطلبى که سوگند به خاطر آن یـاد شـده , و دیـگـر اهـمـیت خود این امور که مورد سوگند است ,چرا که سوگند همیشه به موضوعات مهم یاد مى شود.((خـورشـیـد)) مـهمترین و سازنده ترین نقش را در زندگى انسان و تمام موجودات زنده زمینى دارد, زیرا علاوه بر این که منبع ((نور)) و ((حرارت )) است و این دو از عوامل اصلى زندگى انسان بـه شـمـار مـى رود, منابع دیگر حیاتى نیز از آن مایه مى گیرند, وزش بادها, نزول بارانها, پرورش گـیاهان , و حتى پدیدآمدن منابع انرژى زا, همچون نفت و ذغال سنگ , هرکدام درست دقت کنیم بـصـورتـى بـا نورآفتاب ارتباط دارد بطورى که اگر روزى این چراغ حیات بخش خاموش گردد تاریکى و سکوت و مرگ همه جا را فرا خواهد گرفت .(آیـه )ـ سـپـس بـه سـومـیـن سوگند پرداخته , مى گوید: ((و قسم به ماه هنگامى که بعد از آن (خورشید) درآید)) (والقمر اذا تلیها).ایـن تـعـبـیر ـچنانکه جمعى از مفسران نیز گفته اندـ در حقیقت اشاره به ماه درموقع بدر کامل یـعـنـى ;Š شب چهارده است , زیرا ماه در شب چهاردهم تقریبا مقارن غروب آفتاب سر از افق مشرق بـرمى دارد, و چهره پرفروغ خود را ظاهر کرده , وسلطه خویش را بر پهنه آسمان تثبیت مى کند, و چون از هر زمان جالبتر و پرشکوه تراست به آن سوگند یاد شده .(آیـه )ـ و در چـهـارمین سوگند, مى افزاید: ((و به روز هنگامى که صفحه زمین را روشن سازد)) (والنهار اذا جلیها).سـوگـنـد بـه ایـن پـدیـده مـهـم آسـمـانى به خاطر تاثیر فوق العاده آن در زندگى بشر, و تمام مـوجـودات زنـده اسـت , چـرا که روز رمز حرکت و جنبش و حیات است و تمام تلاشها و کششها و کوششهاى زندگى معمولا در روشنائى روزصورت مى گیرد.(آیـه )ـ و در پـنجمین سوگند مى فرماید: ((و به شب , آن هنگام که زمین رابپوشاند)) (واللیل اذا یغشیها).((شـب )) بـا تمام برکات و آثارش , که از یکسو حرارت آفتاب روز را تعدیل مى کند, و از سوى دیگر مایه آرامش و استراحت همه موجودات زنده است .(آیـه )ـ در شـشـمـین و هفتمین سوگند به سراغ آسمان و خالق آسمان مى رود, و مى افزاید: ((و قسم به آسمان و کسى که آسمان را بنا کرده )) (والسما ومابنیها).اصـل خلقت آسمان با آن عظمت خیره کننده از شگفتیهاى بزرگ خلقت است , و بنا و پیدایش این هـمه کواکب و اجرام آسمانى و نظامات حاکم بر آنهاشگفتى دیگر, و از آن مهمتر خالق این آسمان است .(آیـه )ـ سـپـس در هـشـتـمـیـن و نـهمین سوگند سخن از زمین و خالق زمین به میان آورده , مى فرماید: ((و به زمین و کسى که آن را گسترانیده )) (والا رض وماطحیها).زمین که گاهواره زندگى انسان و تمام موجودات زنده است .زمـیـن بـا تـمام شگفتیها: کوهها و دریاها, دره ها و جنگلها, چشمه ها و رودخانه ها,معادن و منابع گرانبهایش , که هرکدام به تنهائى آیتى است از آیات حق و نشانه اى ازنشانه هاى او.و از آن برتر و بالاتر خالق این زمین و کسى که آن را گسترانیده است .(آیـه )ـ سـرانـجام به دهمین و یازدهمین سوگند که آخرین قسمها در این سلسله است پرداخته , مـى فـرمـایـد: ((و قـسم به جان آدمى , و آن کس که آن را (آفریده و) منظم ساخته )) (ونفس وما سویها).هـمان انسانى که عصاره عالم خلقت , و چکیده جهان ملک و ملکوت , و گل سرسبد عالم آفرینش است .مـنـظور از ((نفس )) جسم و روح هر دو مى باشد و مراد از ((سویها)) (از ماده تسویه ) هم تنظیم و تـعـدیـل قواى روحى انسان است , از حواس ظاهر گرفته , تانیروى ادراک , حافظه , انتقال , تخیل , ابتکار, عشق , اراده و تصمیم , و مانند آن که درمباحث ((علم النفس )) مطرح شده است .و هـم تـمـام شـگـفـتـیـهـاى نـظامات بدن و دستگاههاى مختلف آن را که در علم ((تشریح )) و ((فـیـزیـولـوژى )) (وظایف الاعضا) بطور گسترده موردبحث قرارگرفته شامل مى شود;Š چرا که شگفتیهاى قدرت خداوند هم در جسم است و هم در جان و اختصاص به یکى از این دو ندارد.(آیه )ـ در این آیه به یکى از مهمترین مسائل مربوط به آفرینش انسان پرداخته , مى افزاید: ((سپس فجور و تقوا (شر و خیرش ) را به او الهام کرده است ))(فالهمها فجورها وتقویها).خداوند آن چنان قدرت تشخیص و عقل و وجدان بیدار, به او داده که فجورو تقوا را از طریق عقل و فطرت درمى یابد.آرى ! هنگامى که خلقتش تکمیل شد, و هستى او تحقق یافت , خداوندبایدها و نبایدها را به او تعلیم داد, و بـه ایـن تـرتـیـب وجودى شد از نظر آفرینش مجموعه اى از گل بدبو و روح الهى و از نظر تـعـلـیـمـات آگاه بر فجور و تقوا و در نتیجه ,وجودى است که مى تواند در قوس صعودى برتر از فرشتگان گردد;Š و در قوس نزولى از حیوانات درنده نیز منحطتر گردد و این منوط به آن است که با اراده وانتخابگرى خویش کدام مسیر را برگزیند.(آیـه )ـ و سـرانجام بعد از تمام این سوگندهاى مهم و پى درپى به نتیجه آنها پرداخته , مى فرماید: سوگند به اینها ((که هرکس نفس خود را پاک و تزکیه کرده رستگار شده )) (قد افلح من زکیها).آرى ! رسـتگارى از آن کسى است که نفس خویش را تربیت کند و رشد و نمودهد, و از آلودگى به خـلق و خوى شیطانى و گناه و عصیان و کفر پاک سازد و درحقیقت مساله اصلى زندگى انسان نیز همین ((تزکیه )) است , که اگر باشد سعادتمنداست و الا بدبخت و بینوا.(آیـه )ـ سپس به سراغ گروه مخالف رفته , مى فرماید: ((و آن کس که نفس خویش را با معصیت و گناه آلوده ساخته , نومید و محروم گشته است ))! (وقد خاب من دسیها).و به این ترتیب پیروزمندان و شکست خوردگان در صحنه زندگى دنیا مشخص مى شوند, و معیار ارزیـابـى ایـن دو گـروه چـیـزى جـز ((تـزکیه نفس و نمو و رشد روح تقوا و اطاعت خداوند)) یا ((آلودگى به انواع معاصى و گناهان ))نیست .در حدیثى آمده است که : رسول خدا(ص ) هنگامى که آیه ((قد افلح من زکیها))را تلاوت مى فرمود تـوقـف مى کرد و چنین دعا مى نمود: ((پروردگارا! به نفس من تقوایش را مرحمت کن , تو ولى و مولاى آن هستى , و آن را تزکیه فرما که تو بهترین تزکیه کنندگانى )).(آیه )ـ.

عاقبت مرگبار طغیانگران :.

بـه دنبال هشدارى که در آیات قبل درباره عاقبت کار کسانى که نفس خود را آلوده مى کنند آمده بـود,در ایـنجا به عنوان نمونه به یکى از مصداقهاى واضح تاریخى این مطلب پرداخته , وسرنوشت قـوم طغیانگر ((ثمود)) را در عباراتى کوتاه و قاطع و پرمعنى بیان کرده ,مى فرماید: ((و قوم ثمود بر اثر طغیان (پیامبرشان را) تکذیب کردند)) (کذبت ثمودبطغویها).((قـوم ثـمـود)) کـه نام پیامبرشان ((صالح )) بود از قدیمى ترین اقوامى هستند که دریک منقطه کـوهـستانى میان ((حجاز)) و ((شام )) زندگى مى کردند, زندگى مرفه , سرزمین آباد, دشتهاى مـسـطـح بـا خـاکهاى مساعد و آماده براى کشت و زرع , و قصرهاى مجلل , و خانه هاى مستحکم داشتند, ولى نه تنها شکر این همه نعمت را به جانیاوردند, بلکه سر به طغیان و سرکشى برداشته , و به تکذیب پیامبرشان صالح برخاستند, و آیات الهى را به باد سخریه گرفتند, و سرانجام خداوند آنها را با یک صاعقه آسمانى نابود کرد.(آیـه )ـ سـپـس به یکى از نمونه هاى بارز طغیان این قوم پرداخته ,مى افزاید: ((آنگاه که شقى ترین آنها به پا خاست )) (اذانبعث اشقیها).((اشقى )) (شقى ترین ) اشاره به همان کسى است که ناقه ثمود را به هلاکت رساند.در بـعـضـى از روایات آمده است که پیغمبراکرم (ص ) به على (ع ) فرمود:((سنگدلترین افراد اقوام نخستین که بود؟)).على (ع ) در پاسخ عرض کرد: ((آن کسى که ناقه ثمود را به هلاکت رساند)).پیامبر فرمود: ((راست گفتى , شقى ترین افراد اقوام اخیر چه کسى است ؟)).على (ع ) مى گوید: ((عرض کردم نمى دانم اى رسول خدا!)).پـیامبر(ص ) فرمود: ((کسى که شمشیر را بر این نقطه از سر تو وارد مى کند)) وپیامبر(ص ) اشاره به قسمت بالاى پیشانى آن حضرت کرد.هـیچ یک از این دو خصومت شخصى نداشتند, بلکه هر دو مى خواستندنور حق را خاموش کنند, و معجزه و آیتى از آیات الهى را از میان بردارند.(آیه )ـ در این آیه به شرح بیشترى در زمینه طغیانگرى قوم ثمود پرداخته ,مى افزاید: ((و فرستاده الـهـى [ صـالـح ] بـه آنـان گـفـت : نـاقه خدا [ همان شترى که معجزه الهى بود] را با آبشخورش واگذارید)) (فقال لهم رسول اللّه ناقة اللّه وسقیها).مـنـظور از ((رسول اللّه )) در اینجا حضرت صالح (ع ) پیغمبر قوم ثمود است , وتعبیر به ((ناقة اللّه )) (شـتر ماده متعلق به خداوند) اشاره به این است که این شتر یک شتر معمولى نبود, بلکه به عنوان مـعـجـزه و سند گویاى صدق دعوى صالح فرستاده شده بود, یکى از ویژگیهاى آن طبق روایت مشهور این بود که از دل صخره اى از کوه برآمد تا معجزه گویائى در برابر منکران لجوج باشد.(آیه )ـ و در این آیه مى گوید: این قوم سرکش اعتنائى به کلمات این پیامبربزرگ و هشدارهاى او نکردند ((پس او را تکذیب و ناقه را پى کردند)) (فکذبوه فعقروها).جـالب توجه این که کسى که ناقه را به هلاکت رساند, یک نفر بیشتر نبود ولى در آیه فوق این عمل بـه تـمام طغیانگران قوم ثمود نسبت داده شده , این به خاطر آن است که دیگران هم به نحوى در این کار سهیم بودند و با خشنودى و رضایت کامل آنها انجام گرفت .و بـه دنـبـال ایـن تکذیب و مخالفت شدید, خداوند چنان آنها را مجازات کردکه اثرى از آنان باقى نـمـانـد, چـنانکه در ادامه همین آیه مى فرماید: ((از این روپروردگارشان آنها (و سرزمینشان ) را بـه خـاطـر گـناهشان درهم کوبید و با خاک یکسان و صاف کرد))! (فدمدم علیهم ربهم بذنبهم فسویها).صـاعـقـه همان صیحه عظیم آسمانى در چند لحظه کوتاه چنان زلزله و لرزه اى در سرزمین آنها ایجاد کرد که تمام بناها روى هم خوابید و صاف شد و خانه هایشان را به گورهاى آنها مبدل ساخت .(آیه )ـ سرانجام در آخرین آیه سوره براى این که هشدار محکمى به تمام کسانى که در همان مسیر و خـط حـرکـت مـى کـنـنـد بـدهـد, مى فرماید: ((و(خداوند) هرگز از فرجام این کار [ مجازات ستمگران ] بیم ندارد)) (ولا یخاف عقبیها).بسیارند حاکمانى که قدرت بر مجازات دارند ولى پیوسته از پیامدهاى آن بیمناکند,و از واکنشها و عـکـس الـعـملها ترسان , و به همین دلیل از قدرت خود استفاده نمى کنند, و یا به تعبیر صحیحتر قـدرت آنـان آمیخته با ضعف و ناتوانى و علمشان آمیخته با جهل است ;Š چرا که مى ترسند توانائى بر مقابله باپیامدهاى آن را نداشته باشند.ولى خداوند قادر متعال که علمش احاطه به همه این امور و عواقب و آثار آن دارد, و قدرتش براى مقابله با پیامدهاى حوادث با هیچ ضعفى آمیخته نیست بیمى از عواقب این امور ندارد, و به همین دلیل با نهایت قدرت



خرید و دانلود تحقیق در مورد سوره شمس


تحقیق در مورد سوره جمعه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

سوره جمعه

۱-  امام صادق ( ع ) فرمودند : از جمله وابات بر هر فرد مومن که از پیروان ما باشد آن است که در نماز شب جمعه سوره جمعه را در رکعت اول و سوره سبح اسم ربک الاعلی را در رکعت دوم بخواند و در رکعت اول نماز ظهر جمعه سوره جمعه و در رکعت دوم سوره ی منافقین را بخواند / پس اگر چنین کند گویی عملی چون عمل رسول خدا ( ص ) انجام داده و ثواب و پاداشش بر خداوند بهشت است .

۲-  نبی اکرم ( ص ) فرمودند : کسی که سوره جمعه را بخواند به تعداد کسانی که در نماز جمعه شرکت کرده و یا نکرده اند در شهرهای مسلمین ده حسنه داده خواهد شد .

هر که صبح و شام سوره جمعه را بخواند از وسوسه ی شیطان لعین رجیم ایمن گردد .

نوشته شده توسط گروه منتظران ظهور در یکشنبه بیست و دوم مرداد 1385 ساعت 19:0 | لینک ثابت | 5 نظر

نماز جماعت و نماز جمعه

در اینجا برخی خصوصیات نماز جماعت و نماز جمعه را ذکرمی‏کنم.می‏دانیم نماز جماعت در اسلام سنت‏بسیار مؤکدی است ولی‏مستحب است نه واجب،مگر اینکه به شکل اعراض از جماعت‏باشدیعنی کسی به هیچ شکلی در هیچ جماعتی شرکت نکند که این کارش‏حرام است و اگر زمانی باشد که حکومت،حکومت اسلامی باشد چنین‏فردی را مجبور به شرکت در جماعت می‏کنند.پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حتی‏قصد کردند که خانه کسانی را که اعراض از جماعت داشتند خراب کنند;

فرمودند:شرکت نکردن به طور مطلق در جماعت مسلمین نوعی نفاق‏است.به هر حال مساله نماز جماعت‏یکی از خصوصیاتش این است که‏فی حد ذاته مستحب است.

خصوصیت دیگر نماز جماعت این است که نماز جماعت را به‏صورت متعدد هم می‏شود اقامه کرد;یعنی در یک شهر،مسجد هر محلی‏و مسجد جامع شهر هر کدام می‏توانند نماز جماعت مستقلی داشته باشند.

در شیعه‏گاهی یک مسجد ده تا نماز جماعت دارد که این دیگر تقریبا نمازتفرقه است.برخی نماز جماعت‏های شیعه شده است نمازهای تفرقه،چون در بسیاری از مساجد چندین نماز جماعت‏بر پا می‏شود.

خصوصیت‏سوم این است که نماز جماعت‏با نماز فرادی اختلاف‏زیادی ندارد،همان نماز فرادی است که به صورت جمعی خوانده‏می‏شود و تفاوت فقط در این جهت است که امام،قرائت‏یعنی حمد وسوره را می‏خواند و مامومین استماع می‏کنند.امام نیابت می‏کند از آنها درقرائت‏حمد و سوره.البته مامومین در حرکات و سکنات و اذکار و اورادهم باید پیرو و تابع امام باشند،قبل از امام به رکوع نروند،قبل از امام به‏سجود نروند و ذکری نگویند.

ولی نماز جمعه یک نماز جماعت‏خاص است.اولین تفاوت آن بانماز جماعت این است که واجب است،جز بر افرادی که عذر داشته باشندمثلا مریض باشند.همچنین بر زنان هم واجب نیست،مثل جهاد است که‏بر زنان،مریضها و مسافران و چند دسته دیگر واجب نیست ولی بر باقی‏مردان واجب است که شرکت کنند. فرق دیگر نماز جمعه با نماز جماعت این است که بر خلاف نمازجماعت که در یک شهر مسجد هر محلی می‏تواند یک نماز جماعت‏داشته باشد، نماز جمعه را در یک شهر به صورت متعدد نمی‏شود اقامه‏کرد;یعنی یک نماز جمعه باید اقامه شود و بس.این که می‏گوییم یک شهر،ملاک یک شهر نیست.بر مکلفین اگر فاصله آنها از دوازده کیلومتر بیشترنیست،واجب است که شرکت کنند.این را در نظر داشته باشید که مردم‏قدیم که پیاده و یا با الاغ و اسب و قاطر می‏آمدند برای طی دوازده کیلومترحداقل دو ساعت در راه بودند.دو ساعت می‏رفتند و دو ساعت‏بر می‏گشتند که رفت و آمدشان چهار ساعت طول می‏کشید.

مساله دیگر این است که در فاصله کمتر از شش کیلومتر،تشکیل‏دادن نماز جمعه دیگر حرام است;یعنی اگر نماز جمعه‏ای در این نقطه‏تشکیل می‏شود،تا شش کیلومتر کسی حق تشکیل نماز جمعه را ندارد.

آن وقت قهرا می‏شود یک نماز عمومی.وقتی که تا شعاع دو فرسخ،آمدن‏مردم واجب است و در شعاع یک فرسخ تشکیل دادن نماز جمعه دیگرحرام است و شرکت در نماز جمعه هم واجب است،معنایش این می‏شودکه در هفته یک روز،همه مردم به استثنای معذورها و به استثنای زنها و به‏استثنای کسانی که وظیفه شرطه‏گری و مانند آن دارند که حضورشان درکوچه‏ها و خیابانها برای حفظ امنیت مردم لازم و ضروری است،در یک‏نماز عمومی شرکت می‏کنند.حتی زندانیهای شرعی واقعی را باید اززندان تحت مراقبت مامورین بیاورند و در نماز جمعه شرکت‏بدهند وپس از انجام نماز به زندان برگردانند.این قدر این کار ضروری است.

آیا این فقط برای به جماعت‏خواندن یک نماز است؟خواندن نماز به‏جماعت که در تمام ایام هفته هست.البته می‏شود گفت این هم خودش‏فلسفه‏ای است که هفته‏ای یک بار همه یک جماعت‏بخوانند.ولی اگر تنها فلسفه‏اش جماعت‏خواندن عمومی می‏بود،دیگر وضع نماز ظهر عوض‏نمی‏شد،تبدیل به نماز جمعه نمی‏شد.تبدیل شدنش چنانکه گفتیم به این‏صورت است که چهار رکعت تبدیل شده است‏به دو رکعت و به جای آن‏دو رکعت دیگر دو خطبه ایراد می‏شود.

یک وقت در سخنرانیهایی در سابق تحت عنوان‏«خطابه و منبر»

بحث کردم (3) و آنجا این مطلب را گفتم که اسلام یگانه دینی است که‏سخنرانی جزء فریضه دین در آن قرار گرفته است و سر اینکه مساله خطابه‏و سخنرانی در اسلام نسبت‏به همه دنیا خیلی پیشرفت کرد-که البته درشیعه یک وجه علاوه‏ای هم دارد که مساله ذکر مصیبت امام حسین علیه السلام‏است-همین است که اساسا خطابه خواندن در متن اسلام و جزء عبادات‏اسلام است،خصوصا برای زمامداران و آن کسانی که می‏خواهند اقامه‏جماعت کنند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تا وقتی که در مکه بودند در حال خفازندگی می‏کردند و چون دائما در شکنجه بودند برایشان امکان تشکیل‏نماز جماعت نبود چه رسد به نماز جمعه،ولی هنوز وارد خود مدینه‏نشده بودند و در همین محلی که امروز«قبا»نامیده می‏شود چند روزی‏اقامت کرده بودند که جمعه رسید;در همین محل مسجد قبا که الان درمدینه است، اولین جمعه در اسلام تاسیس شد.این مسجد قبا خیلی‏مسجد عزیزی است‏برای اسلام. مسجدی است که قرآن به عظمت آن‏شهادت داده است:«لمسجد اسس علی التقوی من اول یوم‏»یعنی از اولین‏روزی که تاسیس شده است،هیچ غش و دغلی در کار آن نبوده است،برپایه تقوا این مسجد تاسیس شده است.«لمسجد اسس علی التقوی من اول یوم‏احق ان تقوم فیه رجال یحبون ان یتطهروا و الله یحب المطهرین‏» (4) .

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خطبه‏های خود را بیشتر در همین نماز جمعه‏هاایراد می‏کرده‏اند و مسائل مهم را در نماز جمعه‏ها به مردم عرضه‏می‏داشتند.قسمت عمده خطبه‏های امیر المؤمنین علیه السلام که در نهج البلاغه‏است‏خطبه‏هایی است که در نماز جمعه ایراد شده است.دلایل تاریخی براین امر زیاد است که یکی را عرض می‏کنم.در یکی از خطبه‏ها هست که‏گفته‏اند آخرین خطبه‏ای است که امیر المؤمنین علیه السلام به صورت خطبه‏یعنی در منبر ایراد کرده‏اند.البته کلمات امیر المؤمنین منحصر به خطبه‏نیست.وصایا دارند یا مسائلی که در مجلسی بیان کرده‏اند و ضبط شده‏است.حضرت در آن خطبه آخر مردم را تحریض می‏کنند برای اینکه علیه‏معاویه حرکت کنند و بروند و خطر معاویه را برای مردم بازگو می‏کنند وبعد به یاد یاران باوفا و خالص گذشته خود می‏افتند.در همان منبرمی‏گویند:«این عمار؟و این ابن التیهان؟و این ذو الشهادتین؟» (5) کجاست عماریاسر!یعنی ما حالا عمار یاسری نداریم،که وقتی حضرت اینها را گفتند وبه یاد این دوستان خالصشان افتادند،در منبر شروع کردند به گریه کردن.

حضرت خیلی خطبه مؤثری در آنجا ایراد کردند به طوری که مردم‏فوق العاده گریستند و بعد از آن بود که عده زیادی هم حرکت کردند و به‏نخیله کوفه رفتند و در آنجا چادر و پرچم زدند و آماده شدند.تاریخ‏می‏نویسد:«فما دارت الجمعة حتی ضربه الملعون ابن ملجم‏» (6) این جمعه به جمعه‏بعد نرسید که ضربت ابن ملجم به حضرت وارد شد.این نشان می‏دهد که‏خطبه مذکور در روز جمعه بوده است.

بعدها هم این کار بوده است،منتها دیگران چون چنین قدرت وتوانایی را نداشته‏اند دیگر چیزی به نام خطبه و خطابه از آنها باقی نمانده‏است که قابل توجه باشد.در دوره ابو بکر نماز جمعه اقامه می‏شد وهمچنین در دوره عمر.

از جمله خصوصیات خلافت عثمان این است که شاید دو سه روزبود که خلیفه شده بود روز جمعه پیش آمد.بالای منبر رفت.چشمش که‏به جمعیت افتاد زبانش بند آمد.نتوانست‏سخنی بگوید و پایین آمد.وقتی‏پایین آمد این جمله را گفت:«انتم الی امام عادل احوج منکم الی امام خطیب‏» (7) شما به یک پیشوای عادل بیشتر احتیاج دارید تا به یک پیشوای سخنور.

مروان حکم گفت:اگر همین دو کلمه را بالای منبر گفته بودی خیلی‏خطیب خوبی بودی;یعنی خوب بود همین دو کلمه را بالای منبرمی‏گفتی،چرا پایین گفتی؟البته او نه عادل بود و نه خطیب،ادعایی بود که‏می‏کرد.



خرید و دانلود تحقیق در مورد سوره جمعه