لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
سوره جمعه
۱- امام صادق ( ع ) فرمودند : از جمله وابات بر هر فرد مومن که از پیروان ما باشد آن است که در نماز شب جمعه سوره جمعه را در رکعت اول و سوره سبح اسم ربک الاعلی را در رکعت دوم بخواند و در رکعت اول نماز ظهر جمعه سوره جمعه و در رکعت دوم سوره ی منافقین را بخواند / پس اگر چنین کند گویی عملی چون عمل رسول خدا ( ص ) انجام داده و ثواب و پاداشش بر خداوند بهشت است .
۲- نبی اکرم ( ص ) فرمودند : کسی که سوره جمعه را بخواند به تعداد کسانی که در نماز جمعه شرکت کرده و یا نکرده اند در شهرهای مسلمین ده حسنه داده خواهد شد .
هر که صبح و شام سوره جمعه را بخواند از وسوسه ی شیطان لعین رجیم ایمن گردد .
نوشته شده توسط گروه منتظران ظهور در یکشنبه بیست و دوم مرداد 1385 ساعت 19:0 | لینک ثابت | 5 نظر
نماز جماعت و نماز جمعه
در اینجا برخی خصوصیات نماز جماعت و نماز جمعه را ذکرمیکنم.میدانیم نماز جماعت در اسلام سنتبسیار مؤکدی است ولیمستحب است نه واجب،مگر اینکه به شکل اعراض از جماعتباشدیعنی کسی به هیچ شکلی در هیچ جماعتی شرکت نکند که این کارشحرام است و اگر زمانی باشد که حکومت،حکومت اسلامی باشد چنینفردی را مجبور به شرکت در جماعت میکنند.پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حتیقصد کردند که خانه کسانی را که اعراض از جماعت داشتند خراب کنند;
فرمودند:شرکت نکردن به طور مطلق در جماعت مسلمین نوعی نفاقاست.به هر حال مساله نماز جماعتیکی از خصوصیاتش این است کهفی حد ذاته مستحب است.
خصوصیت دیگر نماز جماعت این است که نماز جماعت را بهصورت متعدد هم میشود اقامه کرد;یعنی در یک شهر،مسجد هر محلیو مسجد جامع شهر هر کدام میتوانند نماز جماعت مستقلی داشته باشند.
در شیعهگاهی یک مسجد ده تا نماز جماعت دارد که این دیگر تقریبا نمازتفرقه است.برخی نماز جماعتهای شیعه شده است نمازهای تفرقه،چون در بسیاری از مساجد چندین نماز جماعتبر پا میشود.
خصوصیتسوم این است که نماز جماعتبا نماز فرادی اختلافزیادی ندارد،همان نماز فرادی است که به صورت جمعی خواندهمیشود و تفاوت فقط در این جهت است که امام،قرائتیعنی حمد وسوره را میخواند و مامومین استماع میکنند.امام نیابت میکند از آنها درقرائتحمد و سوره.البته مامومین در حرکات و سکنات و اذکار و اورادهم باید پیرو و تابع امام باشند،قبل از امام به رکوع نروند،قبل از امام بهسجود نروند و ذکری نگویند.
ولی نماز جمعه یک نماز جماعتخاص است.اولین تفاوت آن بانماز جماعت این است که واجب است،جز بر افرادی که عذر داشته باشندمثلا مریض باشند.همچنین بر زنان هم واجب نیست،مثل جهاد است کهبر زنان،مریضها و مسافران و چند دسته دیگر واجب نیست ولی بر باقیمردان واجب است که شرکت کنند. فرق دیگر نماز جمعه با نماز جماعت این است که بر خلاف نمازجماعت که در یک شهر مسجد هر محلی میتواند یک نماز جماعتداشته باشد، نماز جمعه را در یک شهر به صورت متعدد نمیشود اقامهکرد;یعنی یک نماز جمعه باید اقامه شود و بس.این که میگوییم یک شهر،ملاک یک شهر نیست.بر مکلفین اگر فاصله آنها از دوازده کیلومتر بیشترنیست،واجب است که شرکت کنند.این را در نظر داشته باشید که مردمقدیم که پیاده و یا با الاغ و اسب و قاطر میآمدند برای طی دوازده کیلومترحداقل دو ساعت در راه بودند.دو ساعت میرفتند و دو ساعتبر میگشتند که رفت و آمدشان چهار ساعت طول میکشید.
مساله دیگر این است که در فاصله کمتر از شش کیلومتر،تشکیلدادن نماز جمعه دیگر حرام است;یعنی اگر نماز جمعهای در این نقطهتشکیل میشود،تا شش کیلومتر کسی حق تشکیل نماز جمعه را ندارد.
آن وقت قهرا میشود یک نماز عمومی.وقتی که تا شعاع دو فرسخ،آمدنمردم واجب است و در شعاع یک فرسخ تشکیل دادن نماز جمعه دیگرحرام است و شرکت در نماز جمعه هم واجب است،معنایش این میشودکه در هفته یک روز،همه مردم به استثنای معذورها و به استثنای زنها و بهاستثنای کسانی که وظیفه شرطهگری و مانند آن دارند که حضورشان درکوچهها و خیابانها برای حفظ امنیت مردم لازم و ضروری است،در یکنماز عمومی شرکت میکنند.حتی زندانیهای شرعی واقعی را باید اززندان تحت مراقبت مامورین بیاورند و در نماز جمعه شرکتبدهند وپس از انجام نماز به زندان برگردانند.این قدر این کار ضروری است.
آیا این فقط برای به جماعتخواندن یک نماز است؟خواندن نماز بهجماعت که در تمام ایام هفته هست.البته میشود گفت این هم خودشفلسفهای است که هفتهای یک بار همه یک جماعتبخوانند.ولی اگر تنها فلسفهاش جماعتخواندن عمومی میبود،دیگر وضع نماز ظهر عوضنمیشد،تبدیل به نماز جمعه نمیشد.تبدیل شدنش چنانکه گفتیم به اینصورت است که چهار رکعت تبدیل شده استبه دو رکعت و به جای آندو رکعت دیگر دو خطبه ایراد میشود.
یک وقت در سخنرانیهایی در سابق تحت عنوان«خطابه و منبر»
بحث کردم (3) و آنجا این مطلب را گفتم که اسلام یگانه دینی است کهسخنرانی جزء فریضه دین در آن قرار گرفته است و سر اینکه مساله خطابهو سخنرانی در اسلام نسبتبه همه دنیا خیلی پیشرفت کرد-که البته درشیعه یک وجه علاوهای هم دارد که مساله ذکر مصیبت امام حسین علیه السلاماست-همین است که اساسا خطابه خواندن در متن اسلام و جزء عباداتاسلام است،خصوصا برای زمامداران و آن کسانی که میخواهند اقامهجماعت کنند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تا وقتی که در مکه بودند در حال خفازندگی میکردند و چون دائما در شکنجه بودند برایشان امکان تشکیلنماز جماعت نبود چه رسد به نماز جمعه،ولی هنوز وارد خود مدینهنشده بودند و در همین محلی که امروز«قبا»نامیده میشود چند روزیاقامت کرده بودند که جمعه رسید;در همین محل مسجد قبا که الان درمدینه است، اولین جمعه در اسلام تاسیس شد.این مسجد قبا خیلیمسجد عزیزی استبرای اسلام. مسجدی است که قرآن به عظمت آنشهادت داده است:«لمسجد اسس علی التقوی من اول یوم»یعنی از اولینروزی که تاسیس شده است،هیچ غش و دغلی در کار آن نبوده است،برپایه تقوا این مسجد تاسیس شده است.«لمسجد اسس علی التقوی من اول یوماحق ان تقوم فیه رجال یحبون ان یتطهروا و الله یحب المطهرین» (4) .
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خطبههای خود را بیشتر در همین نماز جمعههاایراد میکردهاند و مسائل مهم را در نماز جمعهها به مردم عرضهمیداشتند.قسمت عمده خطبههای امیر المؤمنین علیه السلام که در نهج البلاغهاستخطبههایی است که در نماز جمعه ایراد شده است.دلایل تاریخی براین امر زیاد است که یکی را عرض میکنم.در یکی از خطبهها هست کهگفتهاند آخرین خطبهای است که امیر المؤمنین علیه السلام به صورت خطبهیعنی در منبر ایراد کردهاند.البته کلمات امیر المؤمنین منحصر به خطبهنیست.وصایا دارند یا مسائلی که در مجلسی بیان کردهاند و ضبط شدهاست.حضرت در آن خطبه آخر مردم را تحریض میکنند برای اینکه علیهمعاویه حرکت کنند و بروند و خطر معاویه را برای مردم بازگو میکنند وبعد به یاد یاران باوفا و خالص گذشته خود میافتند.در همان منبرمیگویند:«این عمار؟و این ابن التیهان؟و این ذو الشهادتین؟» (5) کجاست عماریاسر!یعنی ما حالا عمار یاسری نداریم،که وقتی حضرت اینها را گفتند وبه یاد این دوستان خالصشان افتادند،در منبر شروع کردند به گریه کردن.
حضرت خیلی خطبه مؤثری در آنجا ایراد کردند به طوری که مردمفوق العاده گریستند و بعد از آن بود که عده زیادی هم حرکت کردند و بهنخیله کوفه رفتند و در آنجا چادر و پرچم زدند و آماده شدند.تاریخمینویسد:«فما دارت الجمعة حتی ضربه الملعون ابن ملجم» (6) این جمعه به جمعهبعد نرسید که ضربت ابن ملجم به حضرت وارد شد.این نشان میدهد کهخطبه مذکور در روز جمعه بوده است.
بعدها هم این کار بوده است،منتها دیگران چون چنین قدرت وتوانایی را نداشتهاند دیگر چیزی به نام خطبه و خطابه از آنها باقی نماندهاست که قابل توجه باشد.در دوره ابو بکر نماز جمعه اقامه میشد وهمچنین در دوره عمر.
از جمله خصوصیات خلافت عثمان این است که شاید دو سه روزبود که خلیفه شده بود روز جمعه پیش آمد.بالای منبر رفت.چشمش کهبه جمعیت افتاد زبانش بند آمد.نتوانستسخنی بگوید و پایین آمد.وقتیپایین آمد این جمله را گفت:«انتم الی امام عادل احوج منکم الی امام خطیب» (7) شما به یک پیشوای عادل بیشتر احتیاج دارید تا به یک پیشوای سخنور.
مروان حکم گفت:اگر همین دو کلمه را بالای منبر گفته بودی خیلیخطیب خوبی بودی;یعنی خوب بود همین دو کلمه را بالای منبرمیگفتی،چرا پایین گفتی؟البته او نه عادل بود و نه خطیب،ادعایی بود کهمیکرد.