لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 29
تفسیر سوره بروج
سوره بروج مکى است و بیست و دو آیه دارد
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَ السمَاءِ ذَاتِ الْبرُوج (1)
وَ الْیَوْمِ المَْوْعُودِ(2)
وَ شاهِدٍ وَ مَشهُودٍ(3)
قُتِلَ أَصحَب الاُخْدُودِ(4)
النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ(5)
إِذْ هُمْ عَلَیهَا قُعُودٌ(6)
وَ هُمْ عَلى مَا یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِینَ شهُودٌ(7)
وَ مَا نَقَمُوا مِنهُمْ إِلا أَن یُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِیزِ الحَْمِیدِ(8)
الَّذِى لَهُ مُلْک السمَوَتِ وَ الاَرْضِ وَ اللَّهُ عَلى کلِّ شىْءٍ شهِیدٌ(9)
إِنَّ الَّذِینَ فَتَنُوا المُْؤْمِنِینَ وَ المُْؤْمِنَتِ ثمَّ لَمْ یَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَاب جَهَنَّمَ وَ لهَُمْ عَذَاب الحَْرِیقِ(10)
إِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصلِحَتِ لهَُمْ جَنَّتٌ تجْرِى مِن تحْتهَا الاَنهَرُ ذَلِک الْفَوْزُ الْکَبِیرُ(11)
إِنَّ بَطش رَبِّک لَشدِیدٌ(12)
إِنَّهُ هُوَ یُبْدِىُ وَ یُعِیدُ(13)
وَ هُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ(14)
ذُو الْعَرْشِ المَْجِیدُ(15)
فَعَّالٌ لِّمَا یُرِیدُ(16)
هَلْ أَتَاک حَدِیث الجُْنُودِ(17)
فِرْعَوْنَ وَ ثَمُودَ(18)
بَلِ الَّذِینَ کَفَرُوا فى تَکْذِیبٍ(19)
وَ اللَّهُ مِن وَرَائهِم محِیط(20)
بَلْ هُوَ قُرْءَانٌ مجِیدٌ(21)
فى لَوْحٍ محْفُوظِ(22)
ترجمه آیات
به نام خداى رحمان و رحیم .
سوگند به آسمان داراى برجهاى بسیار (1).
و به روز موعود (2).
و به همه بینندگان آن روز و به خود آن روز که مشهود همه مى شود (3).
که هلاک شدند ستمگرانى که براى سوزاندن مؤ منین چاله هایى آتشى که براى گیراندنش وسیله اى درست کرده بودند (5).
ترجمه تفسیر المیزان جلد 20 صفحه 412
در حالى که خودشان براى تماشاى ناله و جان دادن و سوختن مؤ منین بر لبه آن آتش مى نشستند (6).
و خود نظاره گر جنایتى بودند که بر مؤ منین روا مى داشتند (7).
در حالى که هیچ نقطه ضعفى و تقصیرى از مؤ منین سراغ نداشتند بجز اینکه به خدا ایمان آورده بودند (8).
خداى مقتدر حمیدى که ملک آسمانها و زمین از آن اوست و خدا بر همه چیز شاهد و نظاره گر است (9).
محققا این ستمگران و همه ستمگران روزگار که مؤ منین و مومنات را گرفتار مى کنند و بعدا از کرده خود پشیمان هم نمى شوند عذاب جهنم در پیش دارند و عذابى سوزاننده (10).
محققا کسانى که ایمان آورده و اعمال شایسته مى کنند باغهایى در پیش دارند که نهرها از زیر درختانش جارى است و این خود رستگارى بزرگ است (11).
و محققا دستگیر کردن پروردگار تو بسیار سخت است (12).
آرى اوست آغازگر پیدایش عالم و او است که بعد از فناى آن ، دوباره اعاده اش مى دهد (13).
و آمرزگار و محبوب و مهربان هم او است (14 ).صاحب عرش پر عظمت (15).
و تنها کسى است که هر چه بخواهد مى کند (16).
آیا داستان لشکریان را شنیده اى ؟ (17).
لشکریان فرعون و ثمود (18).
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 2
آیه 141آیه و ترجمه وَ هُوَ الَّذِى أَنشأَ جَنَّتٍ مَّعْرُوشتٍ وَ غَیرَ مَعْرُوشتٍ وَ النَّخْلَ وَ الزَّرْعَ مخْتَلِفاً أُکلُهُ وَ الزَّیْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُتَشبهاً وَ غَیرَ مُتَشبِهٍ کلُوا مِن ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَ ءَاتُوا حَقَّهُ یَوْمَ حَصادِهِ وَ لا تُسرِفُوا إِنَّهُ لا یحِب الْمُسرِفِینَ(141)
ترجمه :
141 - او است که باغهاى معروش (باغهائى که درختانش روى داربستها قرار مى گیرند) و باغهاى غیر معروش (درختانى که نیاز به داربست ندارند) آفرید، و همچنین نخل و انواع زراعت را که از نظر میوه و طعم با هم متفاوتند و (نیز) درخت زیتون و انار را که از جهتى با هم شبیه و از جهتى تفاوت دارند (برگ و ساختمان ظاهریشان شبیه یکدیگر است در حالى که طعم میوه آنها فوق العاده متفاوت ) از میوه آن به هنگامى که به ثمر مى نشیند بخورید و حق آن را به هنگام درو بپردازید، اسراف نکنید که خداوند مسرفین را دوست نمى دارد.
تفسیر :
یک درس بزرگ توحید در این آیه به چند موضوع اشاره شده است که هر کدام در حقیقت نتیجه دیگرى است .نخست مى گوید: خداوند همان کسى است که انواع باغها و زراعتها با درختان گوناگون آفریده است که بعضى روى داربستها قرار گرفته ، و بام منظره
تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 3
بدیع و دل انگیز خود چشمها را متوجه خویش مى سازند، و با میوه هاى لذیذ و پر برکت کام انسان را شیرین مى کنند، و بعضى بدون احتیاج به داربست بر سر پا ایستاده و سایه بر سر آدمیان گسترده ، و با میوه هاى گوناگون به تغذیه انسان خدمت مى کنند (و هو الذى انشا جنات معروشات و غیر معروشات ).مفسران در تفسیر کلمه معروش و غیر معروش سه احتمال داده اند:1 - همان که در بالا به آن اشاره شد، یعنى درختانى که روى پاى خود نمى ایستند و نیاز به داربست دارند، و درختانى که بدون نیاز به داربست روى پاى خود مى ایستند. (زیرا عرش در لغت به معنى برافراشتن و هر موجود برافراشته است و به همین جهت به سقف و یا تخت پایه بلند، عرش گفته مى شود)2 - منظور از معروش درخت اهلى است که به وسیله دیوار و امثال آن در باغها حفاظت مى شود و غیر معروش درختان بیابانى و جنگلى و کوهستانى است .3 - معروش درختى است که بر سر پا ایستاده و یا به روى زمین بلند شده اما غیر معروش درختى است که به روى زمین مى خوابد و پهن مى شود.ولى معنى اول مناسبتر به نظر مى رسد، و شاید ذکر معروشات در آغاز سخن به خاطر ساختمان عجیب و شگفت انگیز این گونه درختان است ، یک نگاه کوتاه به درخت انگور و ساقه و شاخه پر پیچ و خم آن ، که با قلابهاى مخصوصى مجهز است ، و خود را به اشیاء اطراف مى چسباند تا کمر راست کند، شاهد این این مدعا است .سپس اشاره به دو قسمت از باغها و جنات کرده مى گوید: و همچنین درختان نخل و زراعت را آفرید (و النخل و الزرع ).ذکر این دو بالخصوص به خاطر آن است که از اهمیت ویژه اى در زندگانى بشر و تغذیه او برخوردارند (توجه داشته باشید که جنت هم به باغ و هم
تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 4
به زمینهاى پوشیده از زراعت گفته مى شود).بعد اضافه مى کند که این درختان از نظر میوه و طعم با هم متفاوتند یعنى با اینکه از زمین واحدى مى رویند هر کدام طعم و عطر و خاصیتى مخصوص به خود دارند، که در دیگرى دیده نمى شود (مختلفا اکله ).سپس اشاره به دو قسمت دیگر از میوه هائى مى کند که فوق العاده مفید و داراى ارزش حیاتى هستند، و مى گوید: همچنین زیتون و انار (و الزیتون و الرمان )انتخاب این دو ظاهرا به خاطر آن است که این دو درخت در عین اینکه از نظر ظاهر با هم شباهت دارند، از نظر میوه و خاصیت غذائى بسیار با هم متفاوتند لذا بلافاصله مى فرماید هم با یکدیگر شبیهند و هم غیر شبیه (متشابها و غیر متشابه )پس از ذکر این همه نعمتهاى گوناگون ، پروردگار مى گوید: از میوه آنها به هنگامى که به ثمر نشست ، بخورید ولى فراموش نکنید که به هنگام چیدن ، حق آن را باید ادا کنید) (کلوا من ثمره اذا اثمر و آتوا حقه یوم حصاده ).و در پایان ، فرمان مى دهد که اسراف نکنید، زیرا خداوند مسرفان را دوست نمى دارد (و لا تسرفوا انه لا یحب المسرفین ).اسراف به معنى تجاوز از حد اعتدال است ، و این جمله مى تواند اشاره به عدم اسراف در خوردن و یا عدم اسراف در بخشش بوده باشد، زیرا پارهاى از اشخاص به قدرى دست و دل بازند که هر چه دارند به این و آن مى دهند و خود و فرزندانشان معطل مى مانند.
تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 5
نکته ها
در اینجا به چند نکته باید توجه کرد: 1 - پیوند آیه با آیات قبل - در آیات گذشته از این سوره ، سخن از احکام خرافى بت پرستان در میان بود، که از زراعت و چهارپایان نصیبى براى خدا قرار مى دادند، و عقیده داشتند که این سهام باید به شکل مخصوصى مصرف گردد، و سوار شدن بر پشت بعضى از چهارپایان را تحریم مى کردند و بچه هاى خود را براى بعضى از بتها قربانى مى نمودند.آیه فوق و آیه اى که بعد از این مى آید در حقیقت پاسخى به تمام این احکام خرافى است ، زیرا صریحا مى گویدخالق تمام این نعمتها خدا است ، او است که همه این درختان و چهارپایان و زراعتها را آفریده است و هم او است که دستور داده از آنها بهره گیرید و اسراف نکنید، بنابراین غیر او نه حق تحریم دارد و نه حق تحلیل .2 - در اینکه جمله اذا اثمر (هنگامى که میوه دهد) با ذکر کلمه ثمره قبل از آن چه منظورى را تعقیب مى کند، در میان مفسران گفتگو است ، ولى ظاهرا هدف از این جمله این است که به مجرد اینکه میوه بر درختان ، و خوشه و دانه در زراعت آشکار شود، بهره گرفتن از آنها مباح و جائز است ، اگر چه حق مستمندان هنوز پرداخته نشده است و این حق را تنها در موقع چیدن میوه و در درو کردن (یوم الحصاد) باید پرداخت (دقت کنید).3 - منظور از این حق که بهنگام درو باید پرداخت چیست ؟ بعضى معتقدند همان زکات واجب ، یعنى یکدهم و یک بیستم است ، ولى با توجه به اینکه این سوره در مکه نازل شده و حکم زکات در سال دوم هجرت و یا بعد از آن در مدینه
تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 6
نازل گردیده است ، چنین احتمالى بسیار بعید به نظر مى رسد.در روایات فراوانى که از اهلبیت (علیهم الاسلام ) به ما رسیده و همچنین در بسیارى از روایات اهل تسنن این حق ، غیر از زکات معرفى شده و منظور از آن چیزى است که بهنگام حضور مستمند در موقع چیدن میوه و یا درو کردن زراعت به او داده مى شود، و حد معین و ثابتى ندارد.و در این صورت آیا این حکم واجب است یا مستحب ، بعضى معتقدند که یک حکم وجوبى است که قبل از تشریع حکم زکات بر مسلمانان لازم بوده ولى بعد از نزول آیه زکات ، این حکم منسوخ شد، و حکم زکات با حد و حدود معینش به جاى آن نشست .ولى از روایات اهلبیت (علیهم السلام ) استفاده مى شود که این حکم نسخ نشده و به عنوان یک حکم استحبابى هم اکنون به قوت خود باقى است .4 - تعبیر به کلمه یوم ممکن است اشاره به این باشد که چیدن میوه ها و درو کردن زراعتها بهتر است در روز انجام گیرد، اگر چه مستمندان حاضر شوند و قسمتى به آنها داده شود، نه اینکه بعضى از افراد بخیل ، شبانه این کار را بکنند، تا کسى با خبر نشود، در روایاتى که از طرق اهلبیت (علیهم السلام ) به ما رسیده نیز روى این موضوع تاکید شده است .
تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 7
آیه 142 - 144آیه و ترجمه وَ مِنَ الاَنْعَمِ حَمُولَةً وَ فَرْشاً کلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعُوا خُطوَتِ الشیْطنِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوُّ مُّبِینٌ(142)ثَمَنِیَةَ أَزْوَجٍ مِّنَ الضأْنِ اثْنَینِ وَ مِنَ الْمَعْزِ اثْنَینِ قُلْ ءَالذَّکرَیْنِ حَرَّمَ أَمِ الاُنثَیَینِ أَمَّا اشتَمَلَت عَلَیْهِ أَرْحَامُ الاُنثَیَینِ نَبِّئُونى بِعِلْمٍ إِن کنتُمْ صدِقِینَ(143)وَ مِنَ الابِلِ اثْنَینِ وَ مِنَ الْبَقَرِ اثْنَینِ قُلْ ءَالذَّکرَیْنِ حَرَّمَ أَمِ الاُنثَیَینِ أَمَّا اشتَمَلَت عَلَیْهِ أَرْحَامُ الاُنثَیَینِ أَمْ کنتُمْ شهَدَاءَ إِذْ وَصامُ اللَّهُ بِهَذَا فَمَنْ أَظلَمُ مِمَّنِ افْترَى عَلى اللَّهِ کذِباً لِّیُضِلَّ النَّاس بِغَیرِ عِلْمٍ إِنَّ اللَّهَ لا یهْدِى الْقَوْمَ الظلِمِینَ(144)
ترجمه :
142 - (و او کسى است که ) از چهارپایان براى شما حیوانات باربر و حیوانات کوچک آفرید، از آنچه او به شما روزى داده است بخورید و از گامهاى شیطان پیروى ننمائید که او دشمن آشکار شما است .143 - هشت جفت از چهارپایان (براى شما آفرید) از میش دو جفت و از بز دو جفت بگو آیا خداوند نرهاى آنها را حرام کرده یا مادهها را؟ یا آنچه رحم ماده هاى آنها در برگرفته ؟ اگر راست مى گوئید (و بر تحریم آنها دلیلى دارید) به من خبر دهید.144 - و از شتر دو زوج ، و از گاو هم دو زوج ، (براى شما آفرید) بگو کدامیک از اینها را خدا حرام کرده است ؟ نرها را یا ماده ها را؟ و یا آنچه رحم ماده ها را در برگرفته ؟ و آیا شما گواه (این تحریم ) بودید، هنگامى که خدا به این موضوع توصیه کرد؟ بنابراین چه کسى ستمکارتر است از آنها که بر خدا دروغ مى بندند، تا مردم را از روى جهل گمراه سازند، خداوند هیچگاه ستمگران را هدایت نخواهد کرد! .
تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 8
تفسیر :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
آیه 40آیه و ترجمهمَّا کانَ محَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِکُمْ وَ لَکِن رَّسولَ اللَّهِ وَ خَاتَمَ النَّبِیِّینَ وَ کانَ اللَّهُ بِکلِّ شىْءٍ عَلِیماً(40)
ترجمه :
40 - محمد پدر هیچیک از مردان شما نبود، ولى رسول خدا و خاتم و آخرین پیامبران است و خداوند به هر چیز آگاه است .
تفسیر:
مساله خاتمیتاین آیه آخرین سخنى است که خداوند در ارتباط با مساله ازدواج پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) با همسر مطلقه زید براى شکستن یک سنت غلط جاهلى ، بیان مى دارد، و جواب کوتاه و فشرده اى است به عنوان آخرین جواب ، و ضمنا حقیقت مهم دیگرى را که مساله خاتمیت است به تناسب خاصى در ذیل آن بیان مى کند.نخست مى فرماید: ((محمد پدر هیچیک از مردان شما نبود)) (ما کان محمد ابا احد من رجالکم ).نه ((زید)) و نه دیگرى ، و اگر یک روز نام پسر محمد بر او گذاردند این تنها یک عادت و سنت بود که با ورود اسلام و نزول قرآن بر چیده شد نه یک رابطه طبیعى و خویشاوندى .البته پیامبر فرزندان حقیقى به نام ((قاسم )) و ((طیب )) و ((طاهر)) و ((ابراهیم )) داشت ، ولى طبق نقل مورخان همه آنها قبل از بلوغ ، چشم از جهان بستند، و لذا نام ((رجال )) (مردان ) بر آنها اطلاق نشد.
تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 337
امام حسن و امام حسین (علیه السلام ) که آنها را فرزندان پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى خواندند، گرچه به سنین بالا رسیدند، ولى به هنگام نزول این آیه هنوز کودک بودند، بنابر این جمله ما کان محمد ابا احد من رجالکم که به صورت فعل ماضى آمده است بطور قاطع در آن هنگام در حق همه صادق بوده است .و اگر در بعضى از تعبیرات خود پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى خوانیم ((انا و على ابوا هذه الامة )): ((من و على پدران این امتیم )) مسلما منظور پدر نسبى نبوده بلکه ابوت ناشى از تعلیم و تربیت و رهبرى بوده است .با این حال ازدواج با همسر مطلقه زید که قرآن فلسفه آنرا صریحا شکستن سنتهاى نادرست ذکر کرده چیزى نبود که باعث گفتگو در میان این و آن شود، و یا به خواهند آنرا دستاویز براى مقاصد سوء خود کنند.سپس مى افزاید: ارتباط پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) با شما تنها از ناحیه رسالت و خاتمیت مى باشد ((او رسول الله و خاتم النبیین است )) (و لکن رسول الله و خاتم النبیین ).بنابر این صدر آیه ارتباط نسبى را بطور کلى قطع مى کند و ذیل آیه ارتباط معنوى ناشى از رسالت و خاتمیت را اثبات مى نماید، و از اینجا پیوند صدر و ذیل روشن مى شود.از این گذشته اشاره به این حقیقت نیز دارد که در عین حال علاقه او فوق علاقه یک پدر به فرزند است ، چرا که علاقه او علاقه رسول به امت مى باشد، آنهم رسولى که مى داند بعد از او پیامبر دیگرى نخواهد آمد، و باید آنچه مورد نیاز امت است تا دامنه قیامت براى آنها با دقت و با نهایت دلسوزى پیش بینى کند.و البته خداوند عالم و آگاه همه آنچه را در این زمینه لازم بوده در اختیار او گذارده ، از اصول و فروع و کلیات و جزئیات در تمام زمینه ها، و لذا در پایان آیه مى فرماید: ((خداوند به هر چیز عالم و آگاه بوده و هست )) (و کان الله بکل شى ء علیما).
تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 338
این نکته نیز قابل توجه است که خاتم انبیاء بودن ، به معنى ((خاتم المرسلین )) بودن نیز هست ، و اینکه بعضى از دین سازان عصر ما براى مخدوش کردن مساله خاتمیت به این معنى چسبیده اند که قرآن پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) را خاتم انبیاء شمرده ، نه خاتم رسولان این یک اشتباه بزرگ است ، چرا که اگر کسى خاتم انبیاء شد به طریق اولى ((خاتم رسولان )) نیز هست ، زیرا مرحله ((رسالت )) مرحله اى است فراتر از مرحله ((نبوت )) (دقت کنید).این سخن درست به این مى ماند که بگوئیم : فلان کس در سرزمین حجاز نیست ، چنین کسى مسلما در مکه نخواهد بود، اما اگر بگوئیم در مکه نیست ، ممکن است در نقطه دیگرى از حجاز باشد، بنابر این اگر پیامبر را ((خاتم المرسلین )) مى نامید ممکن بود ((خاتم انبیاء)) نباشد، اما وقتى مى گوید او ((خاتم انبیاء)) است ، مسلما ((خاتم رسولان )) نیز خواهد بود، و به تعبیر مصطلح نسبت ((نبى )) و ((رسول )) نسبت ((عموم و خصوص مطلق است )) (باز هم دقت کنید)
نکته ها:
1 - ((خاتم )) چیست ؟((خاتم )) (بر وزن حاتم ) آنگونه که ارباب لغت گفته اند به معنى چیزى است که به وسیله آن پایان داده مى شود، و نیز به معنى چیزى آمده است که با آن اوراق و مانند آن را مهر مى کنند.در گذشته و امروز این امر معمول بوده و هست که وقتى مى خواهند در نامه یا ظرف یا خانه اى را ببندند و کسى آن را باز نکند روى در، یا روى قفل آن ماده چسبنده اى مى گذارند، و روى آن مهرى مى زنند که امروز از آن تعبیر به ((لاک و مهر)) مى شود.و این به صورتى است که براى گشودن آن حتما باید مهر و آن شى ء چسبنده
تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 339
شکسته شود، مهرى را که بر اینگونه اشیاء مى زنند ((خاتم )) مى گویند، و از آنجا که در گذشته گاهى از گلهاى سفت و چسبنده براى این مقصد استفاده مى کردند لذا در متون بعضى از کتب معروف لغت در معنى خاتم مى خوانیم ((ما یوضع على الطینة )) (چیزى بر گل مى زنند).اینها همه به خاطر آن است که این کلمه از ریشه ((ختم )) به معنى ((پایان )) گرفته شده ، و از آنجا که این کار (مهر زدن ) در خاتمه و پایان قرار مى گیرد نام ((خاتم )) بر وسیله آن گذارده شده است .و اگر مى بینیم یکى از معانى ((خاتم )) انگشتر است آن نیز به خاطر همین است که نقش مهرها را معمولا روى انگشترهایشان مى کندند، و به وسیله انگشتر نامه ها را مهر مى کردند، لذا در حالات پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و ائمه هدى (علیهم السلام ) و شخصیتهاى دیگر از جمله مسائلى که مطرح مى شود نقش خاتم آنها است .مرحوم ((کلینى )) در ((کافى )) از امام صادق (علیه السلام ) چنین نقل مى کند: ان خاتم رسول الله کان من فضة نقشه محمد رسول الله : ((انگشتر پیامبر از نقره بود و نقش آن محمد رسول الله بود)).در بعضى از تواریخ آمده است که یکى از حوادث سال ششم هجرى این بود که پیامبر انگشتر نقش دارى براى خود انتخاب فرمود و این به خاطر آن بود که به او عرض کردند پادشاهان نامه هاى بدون مهر را نمى خوانند.در کتاب ((طبقات )) نیز آمده است هنگامى که پیامبر گرامى اسلام تصمیم گرفت دعوت خود را گسترش دهد، و به پادشاهان و سلاطین روى زمین نامه بنویسد دستور داد انگشترى برایش ساختند که روى آن محمد رسول الله حک شده
تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 340
بود، و نامه هاى خود را با آن مهر مى کرد.با این بیان به خوبى روشن مى شود که خاتم گر چه امروز به انگشتر تزیینى نیز اطلاق مى شود، ولى ریشه اصلى آن از ختم به معنى پایان گرفته شده است و در آن روز به انگشترهائى مى گفتند که با آن نامه ها را مهر مى کردند.بعلاوه این ماده در قرآن مجید در موارد متعددى به کار، رفته ، و در همه جا به معنى پایان دادن و مهر نهادن است ، مانند الیوم نختم على افواههم و تکلمنا ایدیهم : ((امروز - روز قیامت - مهر بر دهانشان مى نهیم و دستهاى آنها با ما سخن مى گوید)) (یس - 65).ختم الله على قلوبهم و على سمعهم و على ابصارهم غشاوة : ((خداوند بر دلها و گوشهاى آنها (منافقان ) مهر نهاده (به گونه اى که هیچ حقیقتى در آن نفوذ نمى کند) و بر چشمهاى آنها پرده اى است )) (بقره - 7).از اینجا معلوم مى شود آنها که در دلالت آیه مورد بحث بر خاتمیت پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و پایان گرفتن سلسله انبیاء به وسیله او وسوسه کرده اند به کلى از معنى این واژه بى اطلاع بوده اند، و یا خود را به بى اطلاعى زده اند، و گرنه هر کس کمترین اطلاعى از ادبیات عرب داشته باشد مى داند کلمه ((خاتم النبیین )) به وضوح دلالت بر معنى خاتمیت دارد.وانگهى اگر غیر از این تفسیر براى آیه گفته شود مفهوم سبک و بچه گانه اى پیدا خواهد کرد مثل اینکه بگوئیم پیامبر اسلام انگشتر پیامبران بود یعنى زینت پیامبران محسوب مى شد، زیرا مى دانیم انگشتر یک ابزار ساده براى انسان است و هرگز در ردیف خود انسان نخواهد بود و اگر آیه را چنین تفسیر کنیم مقام پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) را فوق العاده تنزل داده ایم ، گذشته از اینکه با معنى لغوى سازگار نیست . لذا این واژه در تمام قرآن (در 8 مورد) که این ماده به کار
تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 341
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
114
هود بر قومش تحدی کرد و از خدایان آنها تبری جست.
163-162
115
هود برای پیروزی در مقابل قوم خود به خدا توکل می کند.
165-164
116
آیه: فان تولوا فثد ابلغتکم... اتمام حجت هود با قومش
165
117
آیه: و سیتخلف ربی قوما غیرکم و لا تضرونه... هود قومش را از عذاب الهی بیم می دهد.
166-165
118
آیه: و لما جاء امرنا نجینا... ایمان به خدا سبب نجات از عذاب الهی می شود.
167
119
نافرمانی از یک رسول نافرمانی از همه پیغمبران است چون همه به یک دین دعوت می کردند.
168-167
120
تکذیب آیات خدا عذاب و لعنت الهی را به دنبال خواهد داشت.
169-168
121
بحث روایتی آیات 50 الی 60 سوره مبارکه هود
170
122
سخنی درباره قصه هود
172-171
123
شخصیت معنوی هود
173
(
آیات 61 الی 68 سوره مبارکه هود به همراه ترجمه آیات
175-174
124
صالح سومین پیغمبر است که به دعوت توحید برخاست و در امر خدا تحمل محنت و اذیت کرد.
175
125
آیه: هو انشاکم من الارض... حضرت صالح(ع) دلیل دعوتش را خحلقت انسان و هدف و غایت زندگی او می داند.
176-175
126
هیچ چیز غیر از خدا استقلال ندارد تا ما بخواهیم آن را واسطه بین خود و خدا قرار دهیم.
178-177
127
آیه: قالوا یا صالح قد کنت... قوم شهود ابتدا صالح را قبول داشتند اما با شنیدن دعوت او از او ناامید شدند.
178
128
دلیل ناامیدی قوم ثمود دعوت صالح به محو بت پرستی پدران آنها بوده می باشد.
179
129
آیه: قال یا قوم ارایتم ان کنت... مخالفت قوم ثمود با حق چیزی جز ضرر برای آنها ندارد.
180
130
آیه: و یا قوم هذه نافه الله... معجزه حضرت صالح
180
131
آیه: فعقروها فقال تمتعوا... بهره مند شدن مردم از زندگی دنیوی
181
132
آیه: فلما جاء امرنا نجینا صالحا... خارج شدن از زی عبودیت و کفران نعمتهای پروردگار سبب نزول عذاب می شود.
182-181
133
آیه: و اخذ الذین ظلموا... پایان کار ثمود و دعوت صالح و مجازات خدا نسبت به آنان
182
134
بحث روایتی آیات 61 الی 68 سورع مبارکه هود
86الی183
(
گفتاری پیرامون قصه صالح در چند فصل
187
135
ثمود، قوم صالح
187
136
بعثت صالح
187
137
فراموش کردن خدا و سرافکاری سبب فرستادن صالح به سوی ثمود و بیان عاقبت کار آن.
189-188
138
شخصیت صالح(ع)
189
(
آیات 69 الی 76 سوره مبارکه هود به همراه ترجمه آیات
190
139
آیه:«و لقد جائت رسلنا ابراهیم بالبشری.» بشارت فرشتگان به ابراهیم به خاطر اسحاق
192-191
140
آیه: فلما رای ایدیهم لا تصل الیه... فرشتگان از غذای مادی نخوردند و قرس مقدسی در ابراهیم به وجود آمد.
193
141
تاثر نفسانی از فضایل است که در انسان موجود است.
194
142
خدا به پیغمبران عصمت داده و عصمت فضیلت شجاعت را در دل تثبیت می کند.
195-194
143
آیه: وامراته قائمه فضحک... خوشحالی زن ابراهیم از بچه دار شدن
197-196
144
قصه اسحاق در تورات
197
145
آیه: قالت یا ویلتی الد... تاسف و تعجب زن ابراهیم از وضع به وجود آمده
198
146
آیه: قالوا اتعجبین من امر الله... ملائکه تعجب زن ابراهیم از موهبت الهی را برای او ناپسند می شمارند.
199
147
آیه: فلما ذهب عن ابراهیم... عذاب حتمی برای قوم لوط
200-199
148
آیه:«ان ابراهیم لحیم اواه منیب» ابراهیم حلیم بود و می خواست عذاب را از قوم لوط برگرداند.
201
149
آیه: یا ابراهیم اعرض عن هذا... عذاب الهی قطعی است و تغییر نخواهد کرد.
202-201
150
بحث روایتی آیات 69 الی 76 سوره مبارکه هود
210الی203
(
گفتاری پیرامون داستان بشارت
211
151
بیان قصه بشارت(داستان ابراهیم) در پنج سوره مکی: هود، حجر، عنکبوت، صافات و ذاریات
216الی211
(
آیات 77 الی 82 سوره مبارکه هود به همراه ترجمه آیات
217
152
آیه: و لما جائت رسلنا... برخورد لوط و قومش با ملائکه
219-218
153
آیه: و جائه قومه بهرعون الیه... عادت برگناه آن را آسان می کند همانند قوم لوط
219
154
آیه: قال یا قوم هؤلاء نباتی... لوط دختران خود را برای زناشویی به قومش عرضه داشت تا از گناه دست بردارند.
221- 220-219
155
آیه: قالو لقد علمت مالنا... قوم لوط ازدواج با زنان را ممنوع کرده بودند در عوض لواط را جایز می دانستند.
223-222
156
آیه: قال لوان لی بکم... لوط در جواب قصد قومش برای تعرض به میهمانانش(ملائکه) آرزو می کند که ای کاش قدرتی داشت تا بتواند قصد قومش را از میهمانانش دفع کند.
225-224
157
آیه: قالوا یا لوط انارسل... قوم لوط را دسترسی به فرستاگان(ملائکه) نبود.
225
158
عذاب حتمی بود و لوط می بایست به همراه خاندانش از بین قوم خود هجرت کند.
226
159
آیه: فلما جاء امرنا جعلنا... عذاب به وقوع پیوست و شهر قوم لوط با خاک یکسان شد.
228-227
160
آیه:«و ما هی من الظالمین ببعید.» تهدید ظالمین(مشرکان قوم پیغمبر(ص)
230-229
161
بحث روایتی آیات 77 الی 82 سوره مبارکه هود
240الی231
(
گفتاری پیرامون قصه لوط در چند فصل
241
162
قصه لوط و قوم او در قرآن
241
163
پایان ماجرای قوم لوط
243-242
164
شخصیت معنوی لوط
243
165
لوط و افراد او در تورات
250الی242
(
آیات 83 الی 95 سوره مبارکه هود به همراه ترجمه آیات
252-251
166
قصه شعیب و قوم او
253
167
آیه: والی مدین اخاهم شعیبا... شعیب بسوی اهل مدین فرستاده شد.
253
168
اهالی مدین با وجود فراوانی نعمت کم فروشی می کردند که عذاب را برای خود خریده بودند.
255-254
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
ردیف
موضوع
صفحه
1
آیات 1 تا 10 سوره مبارکه یونس به همراه ترجمه آیات.
10-9
2
نزول این سوره در اوایل بعثت بوده و به هم پیوستگی آیات آن نشان از یک جا نازل شدن آن است.
11
3
غرض از نزول سوره بیان توحید با تاکید بیشتر از طریق امیدوار ساختن و بیم دادن مردم است.
11
4
قرآن کتابی است مشتمل بر معارف توحیدی از جمله وحدانیت و علم و قدرت خدا.
11
5
قرآن وحی خداست که به طور پیوسته از سوی مشرکین تکذیب و انکار شده است.
12
6
تلک در آیه اول بلندی و علو مقام را بیان می کند.
13
7
بیان معانی مختلف لفظ آیه و اینکه کلمه آیات در آیه الر تلک... قطعا به معانی اجزای کلام الهی است.
13
8
مرا از کتاب حکیم کتابی است که در آن حکمت قرار داده شده است یعنی قرآن.
14
9
دلیل استفهام انکاری در آیه اکان للناس عجبا... تعجب مردم از وحی خدا به یک مرد عادی است.
15
10
وحی خدا بر پیغمبر نسبت به عامه مردم جنبه بیم دادن و نسبت به کسانی که ایمان دارند بشارت و مژده است.
15
11
مومنین دارای منزلت راستین هستند چون دارای ایمان راستین بوده اند.
15
12
قدم صدق از بین نمی رود.
16
13
مقصود از هذا در قال الکافرون ان... پیامبر است و چون کافران قرآن را از نوع کلام خودشان ندیدند پیغمبر را ساحر مبین نامیدند.
16
14
آیه: ان ربکم الله... معارف قرآن حق است و هیچ شکی در آن نیست.
17
15
مسبب اصلی منحصرا خداست و در تدبیر خدا هیچ چیز نمی تواند وساطت کند مگر خدا اجازه دهد.
17
16
آیه: الیه مرجعکم جمیعا... مردم رامتذکر معاد می کند.
17
17
همه چیز به سوی خدا در حرکت است.
18
18
هستی و زندگی و بهره وری هر موجودی از ناحیه خداست و این افاضه وجود وجه خداست که وجه خدا از بین رفتنی نیست بلکه به سوی او باز می گردد.
19
19
آیه: لیجزی الذین... مردم در پیشگاه خدا دو دسته می شوند مومنین و کافران و به سبب عدل الهی با آنها رفتار می شود.
20
20
آیه: هو الذی جعل... خداوند همه چیز را با اهداف منظمی برای شما خلق کرده و شما را تدبیر می کند.
21
21
آیه: ان فی اختلاف اللیل... منظور ازاختلاف در این جا پشت سرهم آمدن شب و روز است.
22
22
معنی دیگر اختلاف بلندی و کوتاهی شب و روز است که به وجود آورنده فصول است.
23
23
اختلاف موجودات حامل نظام مقتضی است که دلیل اثبات وحدانیت خداست.
24
24
آیه: ان الذین لا یرجون... توصیف کافران.
25-24
25
انکار لقای الهی و فراموشی روز حساب موجب می شود آدمی به زندگی دنیوی راضی شود.
26
26
اعتقاد به معاد اساس و قوام دین است.
26
27
آیه ان الذین آمنوا و عملو الصالحات... وصف مومنین و بیان عاقبت کار مومنین.
27
28
برای بالا رفتن درجه تنها علم و ایمان ملاک است.
27
29
معنای نعیم در قرآن کریم ولایت الهی است.
28
30
آیه: دعواهم فیها سبحانک... اولیاء خدا تنها خدا را دوست می دارند و او را از هر عیب و نقصی پاک می شمارند.
29
31
هر مرحله ای که پائین تر از مرحله ایمان باشد شائیه ای از شرک دارد.
29
32
توصیف اولیای خدا.
30
33
لقای الهی در بهشت همراه با امنیت مطلق است.
31-30
34
معنای حمد توصیف الهی است که تنها از عهده بندگان مخلص بر می آید.
32-31
35
نظر تفاسیر مختلف درباره قدم صدق در آیه و بشر الذین آمنوا... از قول امام علی(ع) و امام صادق(ع)
33
36
پاداش گفتن سبحان ا... و الحمدا...
34
37
از سخنان در دنیا تنها حمد و ثنای الهی باقی می ماند.
34
38
روز قیامت روز سلام مطلق است یعنی چیز با اراده آدمی سازگار است.
34
(
آیات 11 الی 14 سوره مبارکه یونس به همراه ترجمه آیات
35
39
خداوند بلافاصله گناهکاران را مجازات نمی کند بلکه به آنها مهلت آزمایش می دهد.
36
40
آیه: و لو یجعل الله الناس... انسان طبعا عجول است ومی خواهد آنچه به نفع است به سرعت تحقق الیهم اجلهم متضمن معنای فرو فرستادن است.
37
41
جمله القضی الیهم اجلهم متضمن معنای فرو فرستادن است.
37
42
جمله فنذر الذین یعنی خداوند در کارهای خود اسباب را واسطه می کند.
38
43
آیه: واذا مس الانسان الضر... وقتی آسیبی به انسان می رسد خداوند را می خواند.
39
44
دلیل اینکه اشخاص پس از یاد خدا خدا را فراموش می کنند این است که اعمال در مقابلشان زینت داده شده است.
40
45
کیفر مردم مجرم سنت الهی است.
40
46
آیه: و لقد امکنا القرون من قبلکم... می خواهد مردم را به شدت بیشتری بیم دهد.
40
47
در جمله کذلک نجزی القوم المجرمین پیامبر مورد خطاب است چون تنها پیامبر اهل فهم این حقیقت است نه دیگران.
40
(
آیات 15 الی 25 سوره مبارکه یونس به همراه ترجمه آیات 44-43-42
41
49
آیات فوق استدلالاتی است از ناحیه خدا به پیغمبر برای جواب دادن به کافران
45
50
آیه: و اذا تتلی علیهم آیاتنا... مخاطب بت پرستان هستند که به پرستش خدا دعوت می شوند.
45
51
کافران و بت پرستان چون قرآن را با هوای نفس خود سازگار نمی بینند از پیغمبر تقاضای آوردن قرآن دیگر یا تبدیل قرآن را می کنند.
46-45
52
منظور کافران از درخواست آوردن قرآن دیگر امتحان پیامبر بود که البته این نظر صحیح نمی باشد.
47-46
53
آیه: قل مایکون لی ام ابدله من تلقاء... خداوند درخواست کافران برای آوردن قرآن دیگر را با کلمه بینات جواب داده است.
48-47
54
تغییر قرآن در اختیار پیامبر نیست یعنی نفی حق و سلب اختیار از پیامبر در تغییر قرآن.
48
55
علت رفتار کافران با پیامبر امید نداشتن به لقاء خدا و انکار معاد است.
49-48
56
آیه: قل لو شاء الله ماتلوته علیکم... تغییر قرآن دست پیامبر نیست، قبل از وحی نیز پیامبر در بین مردم بوده آیه: فمن اظلم ممن افتری علی الله کذبا... هر قدر متعلق ظلم بزرگتر باشد ظلم هم بزرگتر است.
49
57
پس ظالم ترین عبارتند از: 1- کسانی که بر خدا دروغ می بندند. 2- کسامی که آیات خدا را تکذیب می کنند.
50
58
مشرکان ظالم ترین ها هستند به دلیل تکذیب آیات خدا
51
59
آیه: و یعبدون من دون الله مالا یضرهم... بت پرستان بت ها را به عنوان واسطه تقرب به خدا و