لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
اهمیت جهاد و دفاع در اسلام
»جهاد« از ریشه »جَهْد یا جُهد« به معناى مشقّت و زحمت و نیز توان و طاقت است،و »جهاد« و »مجاهده« یعنى به کار بستن توان در ستیز یا دفع دشمن. معناى اصطلاحى جهاد، عبارت است از: نثار جان، مال و توان در راه اعتلاى اسلام و برپا داشتن شعارهاى ایمان. اهمیت جهاد و دفاع در اسلام با نگاهى به فلسفه تشریع آن، روشن مىشود؛ زیرا اهمیتهر چیزى به فلسفه وجودى آن و نقش کاربردىاش بستگى دارد.توضیح آنکه اهمیت جهاد و دفاع، از آنجا ناشى مىشود که همه موجودات زنده، اعم ازانسان و غیر انسان به حکم فطرت و عقل، براى بقا و ادامهحیاتنیازمندرفعموانع و دفعدشمن خویشاند؛ زیرا جهان ماده، صحنه تنازع بقا و کشمکش مىباشد و هر موجودزندهاى مىکوشد تا از حق فطرى زنده ماندن دفاع کند وبهاصطلاحبهقانونفطرىوذاتى»جلب منفعت« و »دفع ضرر« عمل نماید و مزاحمان را از خود دفع کند.از آنجا که اسلام، دین عقل و فطرت است، به این نیاز فطرى و عقلى بشر نیز توجه لازممبذول داشته و ضمن تأیید این نیاز فطرى و حکم عقلى، بر ضرورت و اهمیت آن تأکیدورزیده است.بدین جهت قرآن کریم در آیه زیر بر ضرورت آمادگى کامل براىدفاعهمهجانبهتأکیدورزیده، مىفرماید:»وَ اَعِدُّوا لَهُمْ مَااسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِه عَدُوَّ اللّهِ وَ عَدُوَّکُمْ وَ آخَرینَ مِنْدُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ یَعْلَمُهُمْ...« (انفال: 60)هر نیرویى که در توان دارید براى مقابله با آنها (دشمنان) آماده سازید! و (همچنین) اسبهاىورزیده (براى میدان نبرد) تا بهوسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید (و همچنین) گروهدیگرى غیر از اینها را که شما نمىشناسید و خدا آنها را مىشناسد.همچنین اهمیت جهاد و دفاع در اسلام، از اهداف بسیار بلند و ارزشمندى که اسلامدارد، نیز سرچشمه مىگیرد؛ زیرا اسلام به عنوان کاملترین مکتب، داعیه رستگارى انسانهاو رهایى آنها از شرک، کفر، ظلم و فساد و تباهى را دارد. اینها اهدافى است که تحققشهزینه سنگینى را مىطلبد؛ زیرا طاغوتها و مستکبران سد راه مىشوند و جنگ و خونریزىبه راه مىاندازند تا بتوانند به همان شیوه استعمارى و استکبارىشان ادامه دهند و بهبهرهکشى، استثمار و استعمار ملل مستضعف بپردازند.گواه روشن صدق ادعاى ما، تحمیل بیش از هشتاد جنگ علیه پیامبر(ص) و حکومتاسلامىاش در طول دهسال و نیز اجراى انواع و اقسام توطئه براندازى علیه نظام نوپاى»جمهورى اسلامى ایران« به ویژه تحمیل جنگ هشت ساله علیه آن، در این دوران،مىباشد.جهت سومى که بر اهمیت جهاد و دفاعدراسلامدلالتمىکند،آثاروبرکاتىاستکه برآن استوار است و نیز پیامدهاى ناگوار و تلخى که بر ترک آن مترتب مىگردد. از جملهآثار خوب دنیوى جهاد و دفاع در اسلام، که در قرآن و سخنان پیشوایان معصوم(ع) به آناشاره شده، عزّت و سرافرازى در برابر دشمن، امنیت و آرامش جامعه، شادابى و نشاطو حیات پرتحرک اجتماعى، تقویت روحیه خودکفایى، تکیه و اعتماد بر توان نیروهاىخودى، شناخت دوست از دشمن و در نهایت پیروزى بر دشمنان است. نیز جهاد ازجنبهاخروى و معنوى، موجب کسب رضاى الهى، استجابتدعا،گشودهشدندرهاىرحمتالهى، بخشش گناهان، نجات از عذاب الهى، ورود به بهشت و رسیدن به مقام قرب الهىو غیر آن مىگردد.برخى از آثار و پیامدهاى ناگوار ترک دفاع و جهاد در اسلام، انهدام پایگاههاى توحید وخداپرستى، گرفتارى به خوارى و ذلت، از میان رفتن هویت دینى و ملى، عزت و آبرو وشخصیتانسانى،کاستىایمان،محرومیتازرحمتوعنایاتخداوندى،رواجباطلوفساد و منکرات، محرومیت از عدل و انصاف و از همه مهمتر، کیفر سختالهىدرسراىباقى و افتادن در آتش دوزخ مىباشد.
ابعاد و انواع دفاع
جهاد و دفاع حد و مرزى نمىشناسد و به تناسب نوع تهاجم و عرصه تاخت و تازدشمن، متفاوت مىشود و به همین دلیل داراى ابعاد و انواع مختلفى مىباشد؛ ولى دریک تقسیمبندى کلى مىتوان جهاد و دفاع را به دو قسم: دفاع شخصى و دفاع از آرمانهاو عقاید دینى - اسلامى، تقسیم کرد.چرا که گاه دشمن، حریم شخصى انسان را مورد تعرض و تهاجم قرار مىدهد، که انساننیز باید در برابر متجاوزان به حریم و حقوق خود و وابستگانش به دفاع برخیزد و از جان،مال، آبرو و ناموس خود و بستگانش دفاع کند؛ و گاهى هم دشمن کیان اسلام،سرزمینهاى اسلامى و باورها و مبانى دینى - ارزشى را عرصه تاخت و تاز سیاسى و نظامىخود مىسازد که ملت باید به تناسب تعرض دشمن، قدرت دفاعىاش را در جانبدارى ازدین و آیین، مقدسات دینى، آرمانهاى مکتبى، ملى و نیز میهن و سرزمین خود به کارگیرد. ازاین رو، میدانهاى سیاست، اطلاعات، صنعت، اقتصاد، فرهنگ، علم، هنر و...نیز از جمله عرصههایى است که ممکن است به صحنه پیکار حق وباطلتبدیلشود.درعرصه فرهنگى نیز مجاهدان و مؤمنان باید با تمام قوا به مصافدشمنان بروند و راههاى نفوذ آنان را ببندند. روشن است که مجاهدان این میادین،دانشمندان، نویسندگان، متفکران، روشنفکران متعهد، نیروهاى اطلاعاتى، هنرمندانو... مىباشند، همانگونه که اسلحه این پیکار مقدس نیز دانش، قلم، بیان، هنر و غیر آنمىباشد.اکنون در این درس به مقدار ممکن به برخى از ابعاد و انواع دفاع شخصى و آرمانى،اشاره مىشود.
دفاع نظامى
یکى از راههاى مبارزه دشمن، جنگ و تهاجم مسلحانه است. در چنین موقعیتىکه سرزمین، عِرْض، ناموس، مال، جان و از همه مهمتر، باورها و ارزشهاى دینى -اعتقادى مسلمانان مورد حمله دشمن واقع مىشود بر تک تک مسلمانان از کوچک وبزرگ و پیر و جوان از هر قشرى که باشند، لازم و واجب است به دفاع برخیزند و تادفعکاملدشمن، از پاى ننشینند.در جنگ دفاعى همان گونه که امام راحل فرمود تا هر موقع که دفاع لازم باشد باید اقدامشود. البته باید براساس تعالیم اسلامى در صحنههاى نبرد، شئون انسانى رعایت شود و بنا بهفرمان قرآن کریم از حد تجاوز نگردد و آداب اسلامى در جنگ رعایت شود.
دفاع سیاسى و اقتصادى
از میدانهاى ستیز دشمن، سیاست و اقتصاد است. دشمن درصدد است تا از هرراهى که مىتواند بر کشور ما سلطه سیاسى و اقتصادىاش را اعمال کند و ما را وابسته بهخود نماید. در این صورت ضرورت ایجاب مىکند که مسلمانان به مقابله با آن بپردازند.راه مبارزه و مقابله معقول سیاسى و اقتصادى با دشمن، این است که به تلاش و کوشش لازمدر میادین سیاسى و اقتصادى پرداخته شود و از لحاظ تکنولوژى و صنعت و اقتصاد بهخودکفایى رسیده، راههاى تسلط دشمن، که به دلیلنیازووابستگىسیاسى-اقتصادىفراهم مىشود از راه تأمین در داخل و خودکفایى اقتصادى مسدود گردد.تا زمانى که اینگونه وابستگىها و نیازمندىها به خارج، بهویژه به قدرتهاى بزرگسیاسى، نظامى و اقتصادى وجود دارد، سخن از استقلال، دفاع و مبارزه سیاسى - اقتصادىبا دشمنان شعارى بیش نخواهد بود؛ چنان که امام راحل نیز بهطور مکرر و مؤکد در طولحیات پربرکتشان به نقش و اهمیت استقلال سیاسى - اقتصادى و قطع وابستگى در اینزمینهها تصریح مىکردند و در یک اقدام عملى، دستور تشکیل »جهاد سازندگى«رادر همه ابعاد اقتصادى صادر کردند و پیوسته تا زنده بودند ضمن قدردانى از تلاش وکوشش جهادگران عرصه اقتصادى، بر تداوم جدى و همهجانبه »جهاد سازندگى« اصرارمىورزیدند.
دفاع سیاسى و اقتصادى
از میدانهاى ستیز دشمن، سیاست و اقتصاد است. دشمن درصدد است تا از هرراهى که مىتواند بر کشور ما سلطه سیاسى و اقتصادىاش را اعمال کند و ما را وابسته بهخود نماید. در این صورت ضرورت ایجاب مىکند که مسلمانان به مقابله با آن بپردازند.راه مبارزه و مقابله معقول سیاسى و اقتصادى با دشمن، این است که به تلاش و کوشش لازمدر میادین سیاسى و اقتصادى پرداخته شود و از لحاظ تکنولوژى و صنعت و اقتصاد بهخودکفایى رسیده، راههاى تسلط دشمن، که به دلیلنیازووابستگىسیاسى-اقتصادىفراهم مىشود از راه تأمین در داخل و خودکفایى اقتصادى مسدود گردد.تا زمانى که اینگونه وابستگىها و نیازمندىها به خارج، بهویژه به قدرتهاى بزرگسیاسى، نظامى و اقتصادى وجود دارد، سخن از استقلال، دفاع و مبارزه سیاسى - اقتصادىبا دشمنان شعارى بیش نخواهد بود؛ چنان که امام راحل نیز بهطور مکرر و مؤکد در طولحیات پربرکتشان به نقش و اهمیت استقلال سیاسى - اقتصادى و قطع وابستگى در اینزمینهها تصریح مىکردند و در یک اقدام عملى، دستور تشکیل »جهاد سازندگى«رادر همه ابعاد اقتصادى صادر کردند و پیوسته تا زنده بودند ضمن قدردانى از تلاش وکوشش جهادگران عرصه اقتصادى، بر تداوم جدى و همهجانبه »جهاد سازندگى« اصرارمىورزیدند.
دفاع فرهنگى
در میان انواع هجومهاى غیر نظامى دشمنان، هجوم فرهنگى از همه آنهاخطرناکتر و خسارتبارتر است؛ زیرا در این نوع حمله، دشمن با ترویج فساد و فحشا، افکارعمومى، بهویژه افکار و اخلاق نسل جوان را منحرف و آلوده کرده، ارزشها، آرمانهاىمقدس دینى، عزت و شرف مسلمانان را مورد هجوم قرار مىدهد تا مسلمانان راهمرنگ خود کرده و در نتیجه راه نفوذ و سلطهاش را هموار سازد. قرآن کریم به اینمطلب اشاره کرده و مىفرماید:»وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ کَما کَفَرُوا فَتَکُونُونَ سَواءً« (نساء: 89)آنان آرزو مىکنند که شما هم مانند ایشان کافر شوید و مساوى یکدیگر باشید.در اهمیت جهاد فرهنگى، همین بس که در آن دورانى که پیامبر(ص) هنوز در مکهحضور داشتند و حکم جهاد نظامى تشریع و ابلاغ نشده بود، خداوند در فرمانى مؤکّد بهآن حضرت فرمود:»فَلا تُطِعِ الْکافِرینَ وَ جاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً کَبیراً« (فرقان: 52)پس، از کافران پیروى مکن و بهوسیله آن (= قرآن) با آنان جهاد بزرگى بکن!روشن است جهاد در جبهه فرهنگى ظرافتهاى خاص خودش را دارد و نیازمندکار دقیق و عمیق فرهنگى است. بر این اساس، مرحوم طبرسى در راستاى تفسیر آیهمزبور و با اشاره به »جهاداً کبیراً« مىنویسد جهاد فرهنگى و پاسخگویى بهشبهاتمخالفان، معاندان و دشمنانِ دین، یکى از باارزشترین و بزرگترین جهادهانزد خداوند متعال است. مبارزه با تهاجم فرهنگى غرب علیه اسلام و مسلمانان نیز از مصادیق بارز جهاد بادشمنان دین خدا در عصر حاضر است، چرا که آنان هماهنگ با هم در تلاشاند تا از هرراه ممکن، ابتذال فرهنگى و مفاسد اخلاقى را میان مردم و بهویژه نسل جوان رواج دادهو با اغفال جوانان، آنان را به بىدینى و بى توجهى نسبتبهارزشهاىاسلامىبکشانند. اینجاست که مسئولیت عموم مسلمانان متعهد و در رأس آنان مسئولانفرهنگى،نسبتبهانجام کارهاى فرهنگى بسیار سنگینتر مىشود و باید با آمادگى و حساسیت بیشترى درصحنههاى فرهنگى حضور یابند و علاوه بر مقابله با فرهنگ مبتذل وارداتى و ابطال آناز راه معقول و منطقى، معارف حیاتبخش اسلامنابراجایگزینآنکرده،گسترشدهند.چنانکه بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران، در وصیتنامه سیاسى - الهى خود این مهم رااز همه مسئولان متعهد و انقلابیون راستین خواستار شده است.
دفاع از حریم
حریم عبارت است از آنچه که دفاع از آن واجب باشد؛ مانند مال، جان، عِرض(آبرو) و ناموس.حریم انسان، از نظر اسلام و وجدان عمومى از چنان اهمیت و ارزش فوقالعادهاىبرخوردار است که اگر انسان در راه دفاع از حریم خویش، کشته شود و یا در صورت لزوم،فرد مهاجم را از پاى درآورد نه تنها کار بدى نکرده، بلکه مورد تحسین و تمجید دیگرانهم قرار مىگیرد. از نظر اسلام نیز کارش بسیار ارزشمند شمرده شده و چه بسا که مقامشهید را دارا خواهد بود.تجاوز به حریم انسان، اشکال و مراحل مختلفى دارد و هر شکل و مرحله آن دفاعمتناسب با خود را مىطلبد. مثلاً اگر کسى به حریم ناموسى انسان متعرض شود دفع او بههر وسیله ممکن واجب است، اگر چه منجر به کشته شدن مهاجم شود، بلکه در صورتىکه با قصد کمتر از تجاوز، حمله کند، وظیفه همین است.اما حکم دفاع در مرحله پایینتر از این فرق مىکند، گر چه شاید در مرحله بعدى و درصورت بى اثر بودن مرحله قبلى، مراحل بالاتر نیز ضرورى و واجب شود. مثلاً کسى کهبه قصد چشمچرانى به ناموس انسان نگاه کند و یا از پشتبام به داخل خانه انسان سرکبکشد و مانند آن، لازم است او را از راه توبیخ زبانى از این کار زشت بازدارد، اگر دستبرنداشت از راه کتک و مانند آن، جلوگیرى کند و اگر دست برنداشت، به هر وسیله ممکن بهدفاع از حریمخودبرخیزدودرصورتمجروحیامقتولشدنفردمهاجم،خونشهدراست.مراحل و اشکال دیگر تجاوز به حریم نیز، دفاع متناسب با خود را دارد و بایدمراعاتشود.
دفاع و غیرت دینى
»غیرت« به معناى حمیّت، محافظت عصمت و آبرو و ناموس و نگهدارى عزت و شرفآمده است. در تعریف علماى اخلاق نیز، غیرت و حمیّت، یعنى تلاش و کوششدر نگهدارى آنچه که حفظشضرورىاست.اینصفتدرقالبمطلوبشازشجاعت،بزرگ منشى و قوت نفس آدمىسرچشمه مىگیرد و یکى از »ملکات نفسانى« و »کمالات انسانى« شمرده مىشود. بنابراین، میان دفاع و جهاد در اسلام و غیرت و مردانگى رابطه تنگاتنگى وجود دارد؛زیرا چنان که از تعریف مربوط به این دو برمىآید، هر دو صفت انسانى، خاستگاه فطرىداشته و جزو ارزشهاى اصیل فطرى - انسانى بهشمار مىروند. بر این اساس اِعمال غیرتنیز در اسلام، همانند جهاد و دفاع، مطلوب و مقدس است. چنان که امام على(ع) بر اینحقیقت تصریح کرده، مىفرماید:»اِنَّ اللّهُ یَغارُ لِلْمُؤْمِنِ فَلْیُغَرْ، مَنْ لا یَغارُ فَاِنَّهُ مَنْکُوسُ الْقَلْبِ.« خداوند براى مؤمن غیرت مىورزد، پس او نیز باید غیرت ورزد، هر کس غیرت نورزد دلش وارونه است.به نظر مىرسد که مراد از وارونگى دل در انسان بى غیرت، خروجشازحالتطبیعى وفطرت اصیل انسانى باشد. بنابراین، روح دفاع و جهاد در اسلام در غیرت دینى و ابرازحساسیتها و واکنشهاى بجا و بموقع بروز مىکند.چرا که منظور از »غیرت دینى« این است که مسلمان نسبت به مسائل حیثیت و آبرویى،عرض و ناموس، میهن و کشور، بهویژه نسبت به کیان اسلام و ارزشهاى دینى بىتفاوتنباشد و از حساسیت، حمیت و غیرت لازم برخوردار باشد تا در مواقع لزوموبروزخطر،واکنش لازم و دفاع بجا و مطلوب را از خود نشان دهد.بر این اساس، جهاد و دفاع، امر به معروف و نهى از منکر، تولى و تبرى، سفارش به حقو صبر، تعلیم و تربیت و... مىتواند در جهت غیرت دینى قرار گرفته و از مصادیق آن بهشمار آید.از آنچه گفتهشداینمطلبروشنگشتکهتوصیهوترویجروحاباحىگرى،بىتفاوتى ونادیدهانگارى نسبت به تعرض به حریم دین و ایجاد تردید در باورهاى دینى به ویژه نسلجوان، در واقع به نوعى ترویج روح »تساهل و تسامح لیبرالیستى« است نه »تساهل وتسامح اسلامى« و از نوعى برداشت غلط از مفاهیم دینى سرچشمه مىگیرد. از این رو،بر دینداران غیرتمند، لازم است که نسبت به تعرض به دین و تحریف ارزشهاى دینى،بىتفاوت نباشند و عکسالعملهاى مناسب و دفاع منطقى و لازم راازمعتقداتدینىبهعملآورند.
اباحىگرى و پیامدهاى آن
از آفتهاى فرهنگى - دینى که در گذشته وجود داشته و اکنون بیشتر مطرح شده ودامن زده مىشود، اباحىگرى است.اباحىگرى، چنان که از نامش پیداست از اباحه و مباح بودن به معناى جایز شمردن وروادانستن است و در اصطلاح به معناى لاقیدى و مداهنه در دین، بى بند و بارى، نادیدهانگارى مطلق، بىتفاوتى نسبت به عقاید و ارزشهاى فرهنگى و دینى، و واکنش صحیحو بجا نداشتن در برابر تاخت و تاز به حریمِ دین و آرمانهاى مقدس ملى، فرهنگى وبهویژه دینى؛ و به بیان روشنتر، تهى شدن از حمیت، مردانگى و غیرت دینى است. بنابراین، اباحىگرى مساوى با مفهوم منفى »تساهل و تسامح« در فرهنگ دینى و مفهومنادرست آن در عرف رایج سیاسى است؛ زیرا تساهل و تسامح در معناىاسلامىاش،عبارتاست از آسانگیرى در انجام وظایف دینى و پرهیز از افراطکارى و سختگیرى بى مورد،رفق و مدارا با دیگران و تحمل آنان و دورى از تعصبهاى بىجا و خشونتهاى ناروابهویژه در برخورد با مخالفان)114(؛ و نیز در معنا و معادل غربىاش تولرانس به همین معناى مدارا کردن و کنار آمدن با دیگران است. اما کسانى بوده و هستند که ازاین واژگان مقدس و درست دینى - فرهنگى، همچون دیگر مفاهیم دینى، سوء برداشتکرده و به تحریف آن دست زدهاند و معنایى از آن ارائه کردهاند که مخالف با مفهوم موردنظر در دین مىباشد که در بالا به آن اشاره شد.توضیح آنکه اباحىگرى (= تساهل و تسامح منفى) در عصر جدید رهاورد تفکر وارداتى»لیبرالیسم« است که در غرب همزمان و همراه با »اومانیسم«، »سکولاریسم« و... پیداشده است و نقطه تلاقى همه، لیبرالیسم است که به معناى آزادى مطلق در تمام ساحتهاىزندگى و روا دانستن هرگونه عملى براى انسانِ نشسته بر جایگاه خدایى و جایگزین خدادر زمین است.برخى از پیامدهاى تلخ و ناپسند اباحىگرى و تفکر لیبرالیستى، عبارت است از:1 - عرفى شدن مفاهیم دینى: به این معنا که دین و مسائل دینى تابع شرایط عرفى وسلیقههاى افراد مىشود و آنها هر طور که خواستند و صلاح دیدند عمل کنند و به تبیین آنبپردازند و کسىهمحقاعتراضنداشتهباشد؛چونضددموکراسىوآزادىوخشونتطلبمعرفى مىشود!2 - ظهور آزادى هاى مطلق در جامعه، که موجب بىبند و بارى، شکستن حریمها وخدشهدار شدن قداستهاى دینى، فرهنگى و اجتماعى مىشود.3 - رواج روزافزون فحشا، منکرات و فساد در جامعه.4 - از بین رفتن خط قرمزها (و مرزهاى خوبى و بدى) و جایگزین شدن ضد ارزشها بهجاى ارزشهاى اصیل دینى و فرهنگى.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 52
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد شهر ری
رشته ماشینهای کشاورزی
گزارش کارآموزی
تنظیمات کلی کمباین
محل کارآموزی
جهاد کشاورزی شهر ری
استاد راهنما :
دکتر ابراهیم زاده
دانشجو:
هادی علیزاده کندوانی
زمستان 1385
جهاد کشاورزی شهر ری
جهاد کشاورزی شهرری واقع در میدان مدرس میباشد. این ادارة جهاد دارای 60 پرسنل کاری است. که در ادارههای مختلف مشغول به کار میباشند. ساعت کار این اداره از 8 صبح الی 2 بعدازظهر میباشد. جهاد کشاورزی شهرری شامل اداری همچون، اداره آب و خاک که وظیفه آن خدمات دهی به کشاورزان در رابطه با خاک است.
ادارة زراعت و باغبانی: که وظیفه آن رسیدگی به زمینهای کشاورزی در منطقه، پخش کود در منطقه، پخش بذور و رسیدگی باغهای موجود در آن منطقه میباشد.
ادارة دامداری: که وظیفه آن توسعه دامداری و خدمات دهی به دامداران و آگاه ساختن آنان از هر گونه بیماری احتمالی و نحوه پیشگیری از بیماری میباشد. ادارة جهاد کشاورزی شهر ری وابسته به دولت میباشد.
چکیده
کلیه کتابهای راهنمای کمباینها دارای جداولی هستند که در آن نحوه انجام تنظیمهای مقدماتی کمباین شرح داده شده است. این تنظیمها فقط مربوط به شروع کار هستند. بسته به نوع گیاه و وضعیت زمین لازم است تنظیمات بیشتری انجام گیرد. کمتر کمپانی وجود دارد که فقط با تنظیمات اولیه به نحو رضایت بخشی کار کند. مگر این که وضعیت مزرعه خوب و کامل باشد.
همه قسمتهای جدا کننده کمباینها به وسیله کارخانه سازنده آنها به نحوی طراحی شدهاند. که بدون توجه به محصول برداشت شده در یک سرعت به خصوص کار کنند. هر کمباین دارای یک محور به خصوص به عنوان نقطه شروع کنترل سرعت کارکرد میباشد. در بعضی کمباینها محور استوانه کوبنده به عنوان نقطه شروع تنظیمات به کار میرود و در برخی دیگر سرعت محور انتقال یافته به عنوان نقطه شروع تنظیمات مورد استفاده قرار میگیرد.
همیشه برای آگاه شدن از نحوه کنترل سرعت کارکرد به کتاب راهنمای استفاده از کمباین مراجعه میکنیم این تنظیمات پیشنهادی صرفا نقاط شروع توصیه شدهاند و تنظیمهای نهایی باید با توجه به نوع محصول و شرایط مزرعه با دقت انجام میشود. در داخل گزارش کار به نحوه تنظیمات کمباین میپردازیم. که عبارتند از: تنظیمات هِد کمباین، واحد کوبنده و واحد جدایش که به تنظیم و نحوه تعیین تلفات در آنها میپردازیم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 41
موسسه جهاد دانشگاهی استان یز د واحد اردکان
موضوع :
ایمان در قرآن
مربوط به درس :
تفسیر موضوعی قرآن
استاد راهنما :
سرکار خانم کریمی
پژوهنده :
سودابه دودافکن سامانی
رشته :
ارتباط تصویری
بهار 87
راههای رسیدن به آرامش روانی ازنگاه قرآن(راه اول –ایمان(
ایمان عبارت است از باور وتصدیق قلب به خدا ورسولش ،آنچنان باور وتصدیقی که هیچگونه شک و تردیدی بر آن وارد نشود.تصدیق مطمئن وثابت ویقینی که دچار لرزش وپریشانی نشود وخیالات ووسوسه ها در ان تأثیر نگذارد وقلب واحساس در رابطه با آن گرفتار تردید نباشد.[1]
در قرآن در سوره مبارکه فتح می خوانیم : "هوالذی انزل السکینه فی قلوب المؤمنین لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم..[2]."‹‹اوکسی است که آرامش را در دلهای مؤمنان نازل کرد تا ایمانی به ایمان شان بیافزایند...››. اولین برداشتی که صورت می گیرد این است که بدون ایمان ، آرامش روحی وروانی وجود ندارد .یا حداقل اینگونه می توان گفت که یکی از عوامل ایجاد آرامش دارابودن ایمان به خدا می باشد.به تعبیر علامه طبا طبایی‹‹ ظاهرا مراد از سکینت در این آیه آرامش وسکون نفس واطمینان آن ، به عقائدی است که به آن ایمان آورده ولذا نزول سکینت را این دانسته که ""لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم"" تا ایمانی بر ایمان سابق بیفزایند.پس معنای آیه این است که :خدا کسی است که ثبات واطمینان را لازمة مرتبه ای از مراتب روح است در قلب مؤمن جای داد تا ایمانی که قبل از نزول سکینت داشته بیشتر وکاملتر شود[3].››
یقیقا داشتن آرامش در زندگی نخستین چشمه خوشبختی است وکسی که از این نعمت محروم باشد از نعمت خوشبختی نیز محروم است وهیچگاه طعم خوشبختی را نخواهد چشید.انسان بی ایمان در دنیا با اندیشه وافکار موهوم وبا نگرانی های فراوان دست به گریبان است . ولذا دائما در درون خود دچار پیکاری بزرگ است وهمیشه هم در انتخاب مسیر زندگی ودر تصمیم گیریهایش دچار سر در گمی است.ولی بر خلاف آن انسان با ایمان از همة اینها آسوده است وهمة افکار واهداف واندیشه هارا تحت لوای یک هدف گرد آورده است وفقط به خاطر آن تلاش می کندوبه سوی آن می شتابد وآن عبارتست از خشنودی خدای متعال .دیگر کاری به این ندارد که مردم از او خشنود باشند یا بر او خشم گیرند.ولذا هیچ وقت سردر گم نیست وهمیشه در یک آرامش روحی به سر می برد.
راجع به ایمان وفواید آن در قرآن آیات فراوانی وجود دارد ، ولی چون در اینجا بحث ما روی عوامل آرامش دور می زند
لذا نمی توان به صورت مبسوط به این موضوع پرداخت.با این حال جا دارد به یکی از آیات که با بحث ما ارتباط دارد اشاره کنم:
آیة‹‹ الذین آمنوا ولم یلبسوا ایمانهم بظلم اولئک لهم الامن وهم مهتدون››[4] "" (آری) آنها که ایمان آوردند،وایمان خود را با شرک وستم نیالودند ، ایمنی تنها از آن آنهاست وآنها هدایت یافتگانند""
این آیه متضمن یک تأ کید قوی است زیرا مشتمل است بر اسنادهای متعددی که همگی آنها در جمله اسمیه است.[5]به تعبیر علّامه طباطبایی نتیجة این تأکیدهای پی در پی این است که نبایدبه هیچ وجه در اختصاص (امنیّت)و(هدایت)برای مؤمنین شک وتردید داشت واین آیة شریفه هم دلالت می کند براینکه امنیّت (آرامش )وهدایت از خواص وآثار ایمان است .البته به شرط اینکه روی این ایمان با پرده هایی مثل شرک وستم پوشیده نشود.ومراد از ظلم در این آیه به معنای چیزهایی است که برای ایمان مضرّ بوده وآن را فاسد وبی اثر می سازد.[6]که اکثر مفسرین آنرا شرک دانسته واین را از آیة(انّ الشرک لظلم عظیم)[7] استفاده کرده اند.
به هر حال با توجه به این آیات وآیات دیگر می توان به این اصل مهم رسید که: امنیت وآرامش روحی تنها موقعی به دست می آید که در جوامع انسانی دواصل حکومت کند، ایمان وعدل اجتماعی .
مگر پایه های ایمان به خدامتزلزل گرددواحساس مسئولیت در برابرپروردگار ازمیان برودوعدالت اجتماعی جای خود را به ظلم وستم بسپارد،امنیت در چنان جامعه ای وجود نخواهد داشت وبه همین دلیل با تمام تلاش وکوششی که جمعی از اندیشمندان جهان برای برچیدن بساط نا امنی های مختلف در دنیا می کنندروز به روز فاصلة مردم جهان از آرامش وامنیت واقعی بیشتر می گردد.دلیل این وضع همان است که در آیه فوق اشاره شده.پایه های ایمان لرزان وظلم جای عدالت را گرفته است.تأثیر ایمان در آرامش وامنیت روحی برای هیچکس جای تردیدنیست همانطور که ناراحتی وجدان وسلب آرامش روانی به خاطر ارتکاب ظلم بر کسی پوشیده نمی باشد.[8]
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 41
موسسه جهاد دانشگاهی استان یز د واحد اردکان
موضوع :
ایمان در قرآن
مربوط به درس :
تفسیر موضوعی قرآن
استاد راهنما :
سرکار خانم کریمی
پژوهنده :
سودابه دودافکن سامانی
رشته :
ارتباط تصویری
بهار 87
راههای رسیدن به آرامش روانی ازنگاه قرآن(راه اول –ایمان(
ایمان عبارت است از باور وتصدیق قلب به خدا ورسولش ،آنچنان باور وتصدیقی که هیچگونه شک و تردیدی بر آن وارد نشود.تصدیق مطمئن وثابت ویقینی که دچار لرزش وپریشانی نشود وخیالات ووسوسه ها در ان تأثیر نگذارد وقلب واحساس در رابطه با آن گرفتار تردید نباشد.[1]
در قرآن در سوره مبارکه فتح می خوانیم : "هوالذی انزل السکینه فی قلوب المؤمنین لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم..[2]."‹‹اوکسی است که آرامش را در دلهای مؤمنان نازل کرد تا ایمانی به ایمان شان بیافزایند...››. اولین برداشتی که صورت می گیرد این است که بدون ایمان ، آرامش روحی وروانی وجود ندارد .یا حداقل اینگونه می توان گفت که یکی از عوامل ایجاد آرامش دارابودن ایمان به خدا می باشد.به تعبیر علامه طبا طبایی‹‹ ظاهرا مراد از سکینت در این آیه آرامش وسکون نفس واطمینان آن ، به عقائدی است که به آن ایمان آورده ولذا نزول سکینت را این دانسته که ""لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم"" تا ایمانی بر ایمان سابق بیفزایند.پس معنای آیه این است که :خدا کسی است که ثبات واطمینان را لازمة مرتبه ای از مراتب روح است در قلب مؤمن جای داد تا ایمانی که قبل از نزول سکینت داشته بیشتر وکاملتر شود[3].››
یقیقا داشتن آرامش در زندگی نخستین چشمه خوشبختی است وکسی که از این نعمت محروم باشد از نعمت خوشبختی نیز محروم است وهیچگاه طعم خوشبختی را نخواهد چشید.انسان بی ایمان در دنیا با اندیشه وافکار موهوم وبا نگرانی های فراوان دست به گریبان است . ولذا دائما در درون خود دچار پیکاری بزرگ است وهمیشه هم در انتخاب مسیر زندگی ودر تصمیم گیریهایش دچار سر در گمی است.ولی بر خلاف آن انسان با ایمان از همة اینها آسوده است وهمة افکار واهداف واندیشه هارا تحت لوای یک هدف گرد آورده است وفقط به خاطر آن تلاش می کندوبه سوی آن می شتابد وآن عبارتست از خشنودی خدای متعال .دیگر کاری به این ندارد که مردم از او خشنود باشند یا بر او خشم گیرند.ولذا هیچ وقت سردر گم نیست وهمیشه در یک آرامش روحی به سر می برد.
راجع به ایمان وفواید آن در قرآن آیات فراوانی وجود دارد ، ولی چون در اینجا بحث ما روی عوامل آرامش دور می زند
لذا نمی توان به صورت مبسوط به این موضوع پرداخت.با این حال جا دارد به یکی از آیات که با بحث ما ارتباط دارد اشاره کنم:
آیة‹‹ الذین آمنوا ولم یلبسوا ایمانهم بظلم اولئک لهم الامن وهم مهتدون››[4] "" (آری) آنها که ایمان آوردند،وایمان خود را با شرک وستم نیالودند ، ایمنی تنها از آن آنهاست وآنها هدایت یافتگانند""
این آیه متضمن یک تأ کید قوی است زیرا مشتمل است بر اسنادهای متعددی که همگی آنها در جمله اسمیه است.[5]به تعبیر علّامه طباطبایی نتیجة این تأکیدهای پی در پی این است که نبایدبه هیچ وجه در اختصاص (امنیّت)و(هدایت)برای مؤمنین شک وتردید داشت واین آیة شریفه هم دلالت می کند براینکه امنیّت (آرامش )وهدایت از خواص وآثار ایمان است .البته به شرط اینکه روی این ایمان با پرده هایی مثل شرک وستم پوشیده نشود.ومراد از ظلم در این آیه به معنای چیزهایی است که برای ایمان مضرّ بوده وآن را فاسد وبی اثر می سازد.[6]که اکثر مفسرین آنرا شرک دانسته واین را از آیة(انّ الشرک لظلم عظیم)[7] استفاده کرده اند.
به هر حال با توجه به این آیات وآیات دیگر می توان به این اصل مهم رسید که: امنیت وآرامش روحی تنها موقعی به دست می آید که در جوامع انسانی دواصل حکومت کند، ایمان وعدل اجتماعی .
مگر پایه های ایمان به خدامتزلزل گرددواحساس مسئولیت در برابرپروردگار ازمیان برودوعدالت اجتماعی جای خود را به ظلم وستم بسپارد،امنیت در چنان جامعه ای وجود نخواهد داشت وبه همین دلیل با تمام تلاش وکوششی که جمعی از اندیشمندان جهان برای برچیدن بساط نا امنی های مختلف در دنیا می کنندروز به روز فاصلة مردم جهان از آرامش وامنیت واقعی بیشتر می گردد.دلیل این وضع همان است که در آیه فوق اشاره شده.پایه های ایمان لرزان وظلم جای عدالت را گرفته است.تأثیر ایمان در آرامش وامنیت روحی برای هیچکس جای تردیدنیست همانطور که ناراحتی وجدان وسلب آرامش روانی به خاطر ارتکاب ظلم بر کسی پوشیده نمی باشد.[8]
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن .docx :
هدف از جهاد اقتصادی چیست؟
در تعبیر حکیمانهی مقام معظم رهبری، آمیزهی دو مفهوم جهاد و اقتصاد یعنی، پیوستگی توأمان ارزشهای مادی و معنوی در فرهنگ اقتصادی کشور است. ترکیب این دو واژه، نشان دهندهی هر دو وجهی مادی و ارزشی است که خود بیانگر نگاه جامع و چند وجهی آموزههای اسلامی به دنیا و آخرت در کنار هم میباشد.
نامگذاری سال 1390 به عنوان سال جهاد اقتصادی، در پیام نوروزی مقام معظم رهبری، مانند همیشه بیانگر جهتگیریهای کلی و تبیین رویکردهای غالب دولت و ملت در سال جدید است. توصیه به جهاد اقتصادی بهدرستی بر خلأ موجود در این زمینه و ضرورت تمرکز بر آن در این برهه از حیات طیبهی جمهوری اسلامی ایران اشاره دارد؛ و لذا تجمیع توجهات به سوی این هدف، وظایفی را به عهدهی همهی اقشار جامعه میگذارد.
نکتهی مهم در تعبیر حکیمانهی مقام معظم رهبری، آمیزهی دو مفهوم جهاد و اقتصاد یعنی، پیوستگی توأمان ارزشهای مادی و معنوی در فرهنگ اقتصادی کشور است. ترکیب این دو واژه، نشان دهندهی هر دو وجهی مادی و ارزشی است که خود بیانگر نگاه جامع و چند وجهی آموزههای اسلامی به دنیا و آخرت در کنار هم میباشد.
از هم اکنون میتوان امید داشت که به موازات بحث و گفتگوی فراوان در این زمینه، اقدامات عملی نسبتاً قابل توجهی، هم درجهت تحقق این هدف انجام گیرد، اما آنچه که بر اثربخشی وکارایی چنین رهنمودهایی میافزاید، درک درست این پیامها و هماهنگی اقدامات از سوی دولت و ملت است. در این بین، وظیفهی مجامع علمی، دانشگاهی و حوزوی در جهت تبیین ابعاد مختلف موضوع شاید از بقیه اقشار سنگینتر باشد. بخصوص وقتی به نقش الگویی انقلاب اسلامی ایران و ضرورت تبیین آموزههای خالص دینی و زدودن آن از پیرایهها و انگارههای موجود، بیشتر روشن میگردد. در این بین تدوین الگوی مناسب علوم انسانی و استخراج مبانی اقتصاد اسلامی، متناسب با شرایط و مقتضیات زمان، قطعاً از اولویتهای پیش روی نخبگان خواهد بود.
واقعیت آن است که اقتصاد، یکی از پایههای اصلی بقاء و دوام تمدنهاست. نظامهای پدید آمده بر اساس هر نوع از تفکر و بینش، برای دوام و قوام خود به بنیانهای اقتصادی نیاز دارند. در این مسأله تردیدی نبوده و نظام اسلامی هم از آن مستثنی نیست. اما سؤال اینجاست که آیا بنیانها و ابزار اقتصادی در بین جوامع به درستی ساخته شده و در عمل استفاده صحیحی از آنها میشود؟
به این سؤال به صورتی میتوان پاسخ داد که مدیریت اقتصادی جامعه، سه معیار کلیدی در نظام اقتصادی یعنی؛ ارزشها، ابزارها و مناسبات بین آنها را، متناسب با فرهنگ و ارزشهای بومی به درستی مورد توجه قرار داده و آنگاه به حرکتی جهادی برای نیل به اهداف آن همت گمارد. بدیهی است که این حرکت قبل از هر چیز نیازمند تبیین شاخصههای مورد نظر در نظام اقتصادی خاص جمهوری اسلامی ایران است.
نگاهی به مکاتب اقتصادی موجود و سوابق آنها نشان میدهد که کارکردهای اقتصادی در جوامع مختلف، اکثراً پیرامون دو قطب افراط و تفریط در نوسان بوده است. در جوامع غربی تحت تأثیر آموزههای سرمایهداری، اقتصاد به عنوان اصل و هدف نهایی فعالیتهای بشری قلمداد شده و متقابلاً در کشورهای شرقی نوعاً مسلمان، اقتصاد و کارکردهای آن به بهانهی اجتناب از مادیات، نادیده انگاشته و یا کمرنگ به حساب آمدهاند.
در بین این دو نظریه قطبی و سایر نظریات در این باب، مجامع آکادمیک و نظریهپرداز در کشور ما، هنوز به قدر کافی به بازنگری لازم در مبانی علوم انسانی، که اقتصاد یکی از مهمترین آنهاست، نپرداخته و علیرغم وجود مائدههای ارزشمند در گنجینهی فرهنگ و ارزشهای بومی، بر سر سفره فرهنگ غربی نشسته است. به عنوان مثال، در مواجهه با پدیدهی بانک و بانکداری و مشروعیت آن، هنوز شبهاتی در چگونگی استفاده از این مولود نظام سرمایهداری و میزان انطباق آن با قوانین شریعت وجود دارد. همچنین در مورد میزان و نحوهی مداخلهی دولت در استفاده از ثروتهای عمومی و مسایل نوپدیدی مانند محیط زیست و منابع طبیعی و ضرر و زیانی که آحاد جامعه از برداشتهای بیرویه و خسارات جبرانناپذیر به ثروت ملی متحمل میشوند، نکات مبهمی وجود دارد. اینها از جمله مسائلی است که گرچه در شرع و قانون اساسی در مورد کلیات آنها بحث شده اما در خصوص مصادیق و تطابق با مقتضیات دنیای جدید، به بازنگری و تعاریف مجددی نیاز دارند.
البته برای تبیین مفهوم جهاد اقتصادی، فرمایشات مقام معظم رهبری در حرم مطهر حضرت امام رضا(ع)، در کنار سایر رهنمودها و پیامهای ایشان، خود بهترین مبین و مفسر مطلب بوده و نشان از آن دارد که در الگوی اسلامی، اولاً؛ «توسعه اقتصادی» هدف نهایی نیست، بلکه توسعهی جهتدار، که ایشان با مفهوم «پیشرفت» از آن نام میبرند، مطلوب نظام اسلامی است. ثانیاً این هدفگزاری با شاخصههایی همراه است، از مهمترین آنها میتوان «تحقق رشد هشت درصدی، افزایش بهرهوری، کاهش نرخ بیکاری، توانمندسازی بخش خصوصی، رشد سرمایهگذاری، تقویت تعاونیها و ایجاد زیرساختهای لازم برای رفع موانع تولید»، به عنوان مهمترین اهداف اقتصادی کشور نام برد.
خوشبختانه دولت محترم نیز در این راستا، اصلاح نظام بانکی را در سال 1390(ش)، به عنوان یکی از محورهای مهم طرح تحول اقتصادی، در دستور کار خود قرار داده است. لذا میتوان امیدوار بود که زمینهی لازم برای اصلاح و کارآمد کردن یکی از مهمترین نهادهای پولی و مالی کشور در سال جاری فراهم گردد.
اینها همه نشانههای مبارکی است که در کنار سایر نشانهها، آیندهی درخشان و پرباری را در طلیعهی سال جدید شمسی نوید میدهد. *
چرا " جهاد اقتصادی " ؟
متاسفانه در ادبیات رسمی جامعه ما ، فقر نه تنها به عنوان یک عامل منفی و بازدارنده مطرح نشده ، بلکه به عنوان یک" پز" و "افتخار" نیز عنوان شده و فلان مسوول ، برای این که بگوید چقدر انسان شریف و مردمی و متدینی است در مصاحبه هایش می گوید که" هنوز مستاجرم و پسرم بیکار است و همین ماه گذشته 2 میلیون تومان قرض گرفته ام...!" ( و البته بماند پشت پرده چه خبر است!)
اگر دقت کرده باشید ، در سالهای اخیر ، مقام معظم رهبری اسامی سال ها را با محوریت اقتصادی تعیین می کنند مانند اصلاح الگوی مصرف ، همت و کار مضاعف و جهاد اقتصادی.
قطعاً این نامگذاری ها و استمرار وجه اقتصادی آن ، اتفاقی نیست و اندیشه ای پشت آن خوابیده است.
هر چند حکومتداری وجوه مختلفی از اقتصاد و سیاست و هنر و اجتماع و روابط بین الملل را در بر دارد ، اما تردیدی نیست جامعه ای که پای اقتصادش بلنگد ، فقط از منظر اقتصادی