لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
اهمیت جهاد و دفاع در اسلام
»جهاد« از ریشه »جَهْد یا جُهد« به معناى مشقّت و زحمت و نیز توان و طاقت است،و »جهاد« و »مجاهده« یعنى به کار بستن توان در ستیز یا دفع دشمن. معناى اصطلاحى جهاد، عبارت است از: نثار جان، مال و توان در راه اعتلاى اسلام و برپا داشتن شعارهاى ایمان. اهمیت جهاد و دفاع در اسلام با نگاهى به فلسفه تشریع آن، روشن مىشود؛ زیرا اهمیتهر چیزى به فلسفه وجودى آن و نقش کاربردىاش بستگى دارد.توضیح آنکه اهمیت جهاد و دفاع، از آنجا ناشى مىشود که همه موجودات زنده، اعم ازانسان و غیر انسان به حکم فطرت و عقل، براى بقا و ادامهحیاتنیازمندرفعموانع و دفعدشمن خویشاند؛ زیرا جهان ماده، صحنه تنازع بقا و کشمکش مىباشد و هر موجودزندهاى مىکوشد تا از حق فطرى زنده ماندن دفاع کند وبهاصطلاحبهقانونفطرىوذاتى»جلب منفعت« و »دفع ضرر« عمل نماید و مزاحمان را از خود دفع کند.از آنجا که اسلام، دین عقل و فطرت است، به این نیاز فطرى و عقلى بشر نیز توجه لازممبذول داشته و ضمن تأیید این نیاز فطرى و حکم عقلى، بر ضرورت و اهمیت آن تأکیدورزیده است.بدین جهت قرآن کریم در آیه زیر بر ضرورت آمادگى کامل براىدفاعهمهجانبهتأکیدورزیده، مىفرماید:»وَ اَعِدُّوا لَهُمْ مَااسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِه عَدُوَّ اللّهِ وَ عَدُوَّکُمْ وَ آخَرینَ مِنْدُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ یَعْلَمُهُمْ...« (انفال: 60)هر نیرویى که در توان دارید براى مقابله با آنها (دشمنان) آماده سازید! و (همچنین) اسبهاىورزیده (براى میدان نبرد) تا بهوسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید (و همچنین) گروهدیگرى غیر از اینها را که شما نمىشناسید و خدا آنها را مىشناسد.همچنین اهمیت جهاد و دفاع در اسلام، از اهداف بسیار بلند و ارزشمندى که اسلامدارد، نیز سرچشمه مىگیرد؛ زیرا اسلام به عنوان کاملترین مکتب، داعیه رستگارى انسانهاو رهایى آنها از شرک، کفر، ظلم و فساد و تباهى را دارد. اینها اهدافى است که تحققشهزینه سنگینى را مىطلبد؛ زیرا طاغوتها و مستکبران سد راه مىشوند و جنگ و خونریزىبه راه مىاندازند تا بتوانند به همان شیوه استعمارى و استکبارىشان ادامه دهند و بهبهرهکشى، استثمار و استعمار ملل مستضعف بپردازند.گواه روشن صدق ادعاى ما، تحمیل بیش از هشتاد جنگ علیه پیامبر(ص) و حکومتاسلامىاش در طول دهسال و نیز اجراى انواع و اقسام توطئه براندازى علیه نظام نوپاى»جمهورى اسلامى ایران« به ویژه تحمیل جنگ هشت ساله علیه آن، در این دوران،مىباشد.جهت سومى که بر اهمیت جهاد و دفاعدراسلامدلالتمىکند،آثاروبرکاتىاستکه برآن استوار است و نیز پیامدهاى ناگوار و تلخى که بر ترک آن مترتب مىگردد. از جملهآثار خوب دنیوى جهاد و دفاع در اسلام، که در قرآن و سخنان پیشوایان معصوم(ع) به آناشاره شده، عزّت و سرافرازى در برابر دشمن، امنیت و آرامش جامعه، شادابى و نشاطو حیات پرتحرک اجتماعى، تقویت روحیه خودکفایى، تکیه و اعتماد بر توان نیروهاىخودى، شناخت دوست از دشمن و در نهایت پیروزى بر دشمنان است. نیز جهاد ازجنبهاخروى و معنوى، موجب کسب رضاى الهى، استجابتدعا،گشودهشدندرهاىرحمتالهى، بخشش گناهان، نجات از عذاب الهى، ورود به بهشت و رسیدن به مقام قرب الهىو غیر آن مىگردد.برخى از آثار و پیامدهاى ناگوار ترک دفاع و جهاد در اسلام، انهدام پایگاههاى توحید وخداپرستى، گرفتارى به خوارى و ذلت، از میان رفتن هویت دینى و ملى، عزت و آبرو وشخصیتانسانى،کاستىایمان،محرومیتازرحمتوعنایاتخداوندى،رواجباطلوفساد و منکرات، محرومیت از عدل و انصاف و از همه مهمتر، کیفر سختالهىدرسراىباقى و افتادن در آتش دوزخ مىباشد.
ابعاد و انواع دفاع
جهاد و دفاع حد و مرزى نمىشناسد و به تناسب نوع تهاجم و عرصه تاخت و تازدشمن، متفاوت مىشود و به همین دلیل داراى ابعاد و انواع مختلفى مىباشد؛ ولى دریک تقسیمبندى کلى مىتوان جهاد و دفاع را به دو قسم: دفاع شخصى و دفاع از آرمانهاو عقاید دینى - اسلامى، تقسیم کرد.چرا که گاه دشمن، حریم شخصى انسان را مورد تعرض و تهاجم قرار مىدهد، که انساننیز باید در برابر متجاوزان به حریم و حقوق خود و وابستگانش به دفاع برخیزد و از جان،مال، آبرو و ناموس خود و بستگانش دفاع کند؛ و گاهى هم دشمن کیان اسلام،سرزمینهاى اسلامى و باورها و مبانى دینى - ارزشى را عرصه تاخت و تاز سیاسى و نظامىخود مىسازد که ملت باید به تناسب تعرض دشمن، قدرت دفاعىاش را در جانبدارى ازدین و آیین، مقدسات دینى، آرمانهاى مکتبى، ملى و نیز میهن و سرزمین خود به کارگیرد. ازاین رو، میدانهاى سیاست، اطلاعات، صنعت، اقتصاد، فرهنگ، علم، هنر و...نیز از جمله عرصههایى است که ممکن است به صحنه پیکار حق وباطلتبدیلشود.درعرصه فرهنگى نیز مجاهدان و مؤمنان باید با تمام قوا به مصافدشمنان بروند و راههاى نفوذ آنان را ببندند. روشن است که مجاهدان این میادین،دانشمندان، نویسندگان، متفکران، روشنفکران متعهد، نیروهاى اطلاعاتى، هنرمندانو... مىباشند، همانگونه که اسلحه این پیکار مقدس نیز دانش، قلم، بیان، هنر و غیر آنمىباشد.اکنون در این درس به مقدار ممکن به برخى از ابعاد و انواع دفاع شخصى و آرمانى،اشاره مىشود.
دفاع نظامى
یکى از راههاى مبارزه دشمن، جنگ و تهاجم مسلحانه است. در چنین موقعیتىکه سرزمین، عِرْض، ناموس، مال، جان و از همه مهمتر، باورها و ارزشهاى دینى -اعتقادى مسلمانان مورد حمله دشمن واقع مىشود بر تک تک مسلمانان از کوچک وبزرگ و پیر و جوان از هر قشرى که باشند، لازم و واجب است به دفاع برخیزند و تادفعکاملدشمن، از پاى ننشینند.در جنگ دفاعى همان گونه که امام راحل فرمود تا هر موقع که دفاع لازم باشد باید اقدامشود. البته باید براساس تعالیم اسلامى در صحنههاى نبرد، شئون انسانى رعایت شود و بنا بهفرمان قرآن کریم از حد تجاوز نگردد و آداب اسلامى در جنگ رعایت شود.
دفاع سیاسى و اقتصادى
از میدانهاى ستیز دشمن، سیاست و اقتصاد است. دشمن درصدد است تا از هرراهى که مىتواند بر کشور ما سلطه سیاسى و اقتصادىاش را اعمال کند و ما را وابسته بهخود نماید. در این صورت ضرورت ایجاب مىکند که مسلمانان به مقابله با آن بپردازند.راه مبارزه و مقابله معقول سیاسى و اقتصادى با دشمن، این است که به تلاش و کوشش لازمدر میادین سیاسى و اقتصادى پرداخته شود و از لحاظ تکنولوژى و صنعت و اقتصاد بهخودکفایى رسیده، راههاى تسلط دشمن، که به دلیلنیازووابستگىسیاسى-اقتصادىفراهم مىشود از راه تأمین در داخل و خودکفایى اقتصادى مسدود گردد.تا زمانى که اینگونه وابستگىها و نیازمندىها به خارج، بهویژه به قدرتهاى بزرگسیاسى، نظامى و اقتصادى وجود دارد، سخن از استقلال، دفاع و مبارزه سیاسى - اقتصادىبا دشمنان شعارى بیش نخواهد بود؛ چنان که امام راحل نیز بهطور مکرر و مؤکد در طولحیات پربرکتشان به نقش و اهمیت استقلال سیاسى - اقتصادى و قطع وابستگى در اینزمینهها تصریح مىکردند و در یک اقدام عملى، دستور تشکیل »جهاد سازندگى«رادر همه ابعاد اقتصادى صادر کردند و پیوسته تا زنده بودند ضمن قدردانى از تلاش وکوشش جهادگران عرصه اقتصادى، بر تداوم جدى و همهجانبه »جهاد سازندگى« اصرارمىورزیدند.
دفاع سیاسى و اقتصادى
از میدانهاى ستیز دشمن، سیاست و اقتصاد است. دشمن درصدد است تا از هرراهى که مىتواند بر کشور ما سلطه سیاسى و اقتصادىاش را اعمال کند و ما را وابسته بهخود نماید. در این صورت ضرورت ایجاب مىکند که مسلمانان به مقابله با آن بپردازند.راه مبارزه و مقابله معقول سیاسى و اقتصادى با دشمن، این است که به تلاش و کوشش لازمدر میادین سیاسى و اقتصادى پرداخته شود و از لحاظ تکنولوژى و صنعت و اقتصاد بهخودکفایى رسیده، راههاى تسلط دشمن، که به دلیلنیازووابستگىسیاسى-اقتصادىفراهم مىشود از راه تأمین در داخل و خودکفایى اقتصادى مسدود گردد.تا زمانى که اینگونه وابستگىها و نیازمندىها به خارج، بهویژه به قدرتهاى بزرگسیاسى، نظامى و اقتصادى وجود دارد، سخن از استقلال، دفاع و مبارزه سیاسى - اقتصادىبا دشمنان شعارى بیش نخواهد بود؛ چنان که امام راحل نیز بهطور مکرر و مؤکد در طولحیات پربرکتشان به نقش و اهمیت استقلال سیاسى - اقتصادى و قطع وابستگى در اینزمینهها تصریح مىکردند و در یک اقدام عملى، دستور تشکیل »جهاد سازندگى«رادر همه ابعاد اقتصادى صادر کردند و پیوسته تا زنده بودند ضمن قدردانى از تلاش وکوشش جهادگران عرصه اقتصادى، بر تداوم جدى و همهجانبه »جهاد سازندگى« اصرارمىورزیدند.
دفاع فرهنگى
در میان انواع هجومهاى غیر نظامى دشمنان، هجوم فرهنگى از همه آنهاخطرناکتر و خسارتبارتر است؛ زیرا در این نوع حمله، دشمن با ترویج فساد و فحشا، افکارعمومى، بهویژه افکار و اخلاق نسل جوان را منحرف و آلوده کرده، ارزشها، آرمانهاىمقدس دینى، عزت و شرف مسلمانان را مورد هجوم قرار مىدهد تا مسلمانان راهمرنگ خود کرده و در نتیجه راه نفوذ و سلطهاش را هموار سازد. قرآن کریم به اینمطلب اشاره کرده و مىفرماید:»وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ کَما کَفَرُوا فَتَکُونُونَ سَواءً« (نساء: 89)آنان آرزو مىکنند که شما هم مانند ایشان کافر شوید و مساوى یکدیگر باشید.در اهمیت جهاد فرهنگى، همین بس که در آن دورانى که پیامبر(ص) هنوز در مکهحضور داشتند و حکم جهاد نظامى تشریع و ابلاغ نشده بود، خداوند در فرمانى مؤکّد بهآن حضرت فرمود:»فَلا تُطِعِ الْکافِرینَ وَ جاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً کَبیراً« (فرقان: 52)پس، از کافران پیروى مکن و بهوسیله آن (= قرآن) با آنان جهاد بزرگى بکن!روشن است جهاد در جبهه فرهنگى ظرافتهاى خاص خودش را دارد و نیازمندکار دقیق و عمیق فرهنگى است. بر این اساس، مرحوم طبرسى در راستاى تفسیر آیهمزبور و با اشاره به »جهاداً کبیراً« مىنویسد جهاد فرهنگى و پاسخگویى بهشبهاتمخالفان، معاندان و دشمنانِ دین، یکى از باارزشترین و بزرگترین جهادهانزد خداوند متعال است. مبارزه با تهاجم فرهنگى غرب علیه اسلام و مسلمانان نیز از مصادیق بارز جهاد بادشمنان دین خدا در عصر حاضر است، چرا که آنان هماهنگ با هم در تلاشاند تا از هرراه ممکن، ابتذال فرهنگى و مفاسد اخلاقى را میان مردم و بهویژه نسل جوان رواج دادهو با اغفال جوانان، آنان را به بىدینى و بى توجهى نسبتبهارزشهاىاسلامىبکشانند. اینجاست که مسئولیت عموم مسلمانان متعهد و در رأس آنان مسئولانفرهنگى،نسبتبهانجام کارهاى فرهنگى بسیار سنگینتر مىشود و باید با آمادگى و حساسیت بیشترى درصحنههاى فرهنگى حضور یابند و علاوه بر مقابله با فرهنگ مبتذل وارداتى و ابطال آناز راه معقول و منطقى، معارف حیاتبخش اسلامنابراجایگزینآنکرده،گسترشدهند.چنانکه بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران، در وصیتنامه سیاسى - الهى خود این مهم رااز همه مسئولان متعهد و انقلابیون راستین خواستار شده است.
دفاع از حریم
حریم عبارت است از آنچه که دفاع از آن واجب باشد؛ مانند مال، جان، عِرض(آبرو) و ناموس.حریم انسان، از نظر اسلام و وجدان عمومى از چنان اهمیت و ارزش فوقالعادهاىبرخوردار است که اگر انسان در راه دفاع از حریم خویش، کشته شود و یا در صورت لزوم،فرد مهاجم را از پاى درآورد نه تنها کار بدى نکرده، بلکه مورد تحسین و تمجید دیگرانهم قرار مىگیرد. از نظر اسلام نیز کارش بسیار ارزشمند شمرده شده و چه بسا که مقامشهید را دارا خواهد بود.تجاوز به حریم انسان، اشکال و مراحل مختلفى دارد و هر شکل و مرحله آن دفاعمتناسب با خود را مىطلبد. مثلاً اگر کسى به حریم ناموسى انسان متعرض شود دفع او بههر وسیله ممکن واجب است، اگر چه منجر به کشته شدن مهاجم شود، بلکه در صورتىکه با قصد کمتر از تجاوز، حمله کند، وظیفه همین است.اما حکم دفاع در مرحله پایینتر از این فرق مىکند، گر چه شاید در مرحله بعدى و درصورت بى اثر بودن مرحله قبلى، مراحل بالاتر نیز ضرورى و واجب شود. مثلاً کسى کهبه قصد چشمچرانى به ناموس انسان نگاه کند و یا از پشتبام به داخل خانه انسان سرکبکشد و مانند آن، لازم است او را از راه توبیخ زبانى از این کار زشت بازدارد، اگر دستبرنداشت از راه کتک و مانند آن، جلوگیرى کند و اگر دست برنداشت، به هر وسیله ممکن بهدفاع از حریمخودبرخیزدودرصورتمجروحیامقتولشدنفردمهاجم،خونشهدراست.مراحل و اشکال دیگر تجاوز به حریم نیز، دفاع متناسب با خود را دارد و بایدمراعاتشود.
دفاع و غیرت دینى
»غیرت« به معناى حمیّت، محافظت عصمت و آبرو و ناموس و نگهدارى عزت و شرفآمده است. در تعریف علماى اخلاق نیز، غیرت و حمیّت، یعنى تلاش و کوششدر نگهدارى آنچه که حفظشضرورىاست.اینصفتدرقالبمطلوبشازشجاعت،بزرگ منشى و قوت نفس آدمىسرچشمه مىگیرد و یکى از »ملکات نفسانى« و »کمالات انسانى« شمرده مىشود. بنابراین، میان دفاع و جهاد در اسلام و غیرت و مردانگى رابطه تنگاتنگى وجود دارد؛زیرا چنان که از تعریف مربوط به این دو برمىآید، هر دو صفت انسانى، خاستگاه فطرىداشته و جزو ارزشهاى اصیل فطرى - انسانى بهشمار مىروند. بر این اساس اِعمال غیرتنیز در اسلام، همانند جهاد و دفاع، مطلوب و مقدس است. چنان که امام على(ع) بر اینحقیقت تصریح کرده، مىفرماید:»اِنَّ اللّهُ یَغارُ لِلْمُؤْمِنِ فَلْیُغَرْ، مَنْ لا یَغارُ فَاِنَّهُ مَنْکُوسُ الْقَلْبِ.« خداوند براى مؤمن غیرت مىورزد، پس او نیز باید غیرت ورزد، هر کس غیرت نورزد دلش وارونه است.به نظر مىرسد که مراد از وارونگى دل در انسان بى غیرت، خروجشازحالتطبیعى وفطرت اصیل انسانى باشد. بنابراین، روح دفاع و جهاد در اسلام در غیرت دینى و ابرازحساسیتها و واکنشهاى بجا و بموقع بروز مىکند.چرا که منظور از »غیرت دینى« این است که مسلمان نسبت به مسائل حیثیت و آبرویى،عرض و ناموس، میهن و کشور، بهویژه نسبت به کیان اسلام و ارزشهاى دینى بىتفاوتنباشد و از حساسیت، حمیت و غیرت لازم برخوردار باشد تا در مواقع لزوموبروزخطر،واکنش لازم و دفاع بجا و مطلوب را از خود نشان دهد.بر این اساس، جهاد و دفاع، امر به معروف و نهى از منکر، تولى و تبرى، سفارش به حقو صبر، تعلیم و تربیت و... مىتواند در جهت غیرت دینى قرار گرفته و از مصادیق آن بهشمار آید.از آنچه گفتهشداینمطلبروشنگشتکهتوصیهوترویجروحاباحىگرى،بىتفاوتى ونادیدهانگارى نسبت به تعرض به حریم دین و ایجاد تردید در باورهاى دینى به ویژه نسلجوان، در واقع به نوعى ترویج روح »تساهل و تسامح لیبرالیستى« است نه »تساهل وتسامح اسلامى« و از نوعى برداشت غلط از مفاهیم دینى سرچشمه مىگیرد. از این رو،بر دینداران غیرتمند، لازم است که نسبت به تعرض به دین و تحریف ارزشهاى دینى،بىتفاوت نباشند و عکسالعملهاى مناسب و دفاع منطقى و لازم راازمعتقداتدینىبهعملآورند.
اباحىگرى و پیامدهاى آن
از آفتهاى فرهنگى - دینى که در گذشته وجود داشته و اکنون بیشتر مطرح شده ودامن زده مىشود، اباحىگرى است.اباحىگرى، چنان که از نامش پیداست از اباحه و مباح بودن به معناى جایز شمردن وروادانستن است و در اصطلاح به معناى لاقیدى و مداهنه در دین، بى بند و بارى، نادیدهانگارى مطلق، بىتفاوتى نسبت به عقاید و ارزشهاى فرهنگى و دینى، و واکنش صحیحو بجا نداشتن در برابر تاخت و تاز به حریمِ دین و آرمانهاى مقدس ملى، فرهنگى وبهویژه دینى؛ و به بیان روشنتر، تهى شدن از حمیت، مردانگى و غیرت دینى است. بنابراین، اباحىگرى مساوى با مفهوم منفى »تساهل و تسامح« در فرهنگ دینى و مفهومنادرست آن در عرف رایج سیاسى است؛ زیرا تساهل و تسامح در معناىاسلامىاش،عبارتاست از آسانگیرى در انجام وظایف دینى و پرهیز از افراطکارى و سختگیرى بى مورد،رفق و مدارا با دیگران و تحمل آنان و دورى از تعصبهاى بىجا و خشونتهاى ناروابهویژه در برخورد با مخالفان)114(؛ و نیز در معنا و معادل غربىاش تولرانس به همین معناى مدارا کردن و کنار آمدن با دیگران است. اما کسانى بوده و هستند که ازاین واژگان مقدس و درست دینى - فرهنگى، همچون دیگر مفاهیم دینى، سوء برداشتکرده و به تحریف آن دست زدهاند و معنایى از آن ارائه کردهاند که مخالف با مفهوم موردنظر در دین مىباشد که در بالا به آن اشاره شد.توضیح آنکه اباحىگرى (= تساهل و تسامح منفى) در عصر جدید رهاورد تفکر وارداتى»لیبرالیسم« است که در غرب همزمان و همراه با »اومانیسم«، »سکولاریسم« و... پیداشده است و نقطه تلاقى همه، لیبرالیسم است که به معناى آزادى مطلق در تمام ساحتهاىزندگى و روا دانستن هرگونه عملى براى انسانِ نشسته بر جایگاه خدایى و جایگزین خدادر زمین است.برخى از پیامدهاى تلخ و ناپسند اباحىگرى و تفکر لیبرالیستى، عبارت است از:1 - عرفى شدن مفاهیم دینى: به این معنا که دین و مسائل دینى تابع شرایط عرفى وسلیقههاى افراد مىشود و آنها هر طور که خواستند و صلاح دیدند عمل کنند و به تبیین آنبپردازند و کسىهمحقاعتراضنداشتهباشد؛چونضددموکراسىوآزادىوخشونتطلبمعرفى مىشود!2 - ظهور آزادى هاى مطلق در جامعه، که موجب بىبند و بارى، شکستن حریمها وخدشهدار شدن قداستهاى دینى، فرهنگى و اجتماعى مىشود.3 - رواج روزافزون فحشا، منکرات و فساد در جامعه.4 - از بین رفتن خط قرمزها (و مرزهاى خوبى و بدى) و جایگزین شدن ضد ارزشها بهجاى ارزشهاى اصیل دینى و فرهنگى.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
اهمیت جهاد و دفاع در اسلام
»جهاد« از ریشه »جَهْد یا جُهد« به معناى مشقّت و زحمت و نیز توان و طاقت است،و »جهاد« و »مجاهده« یعنى به کار بستن توان در ستیز یا دفع دشمن. معناى اصطلاحى جهاد، عبارت است از: نثار جان، مال و توان در راه اعتلاى اسلام و برپا داشتن شعارهاى ایمان. اهمیت جهاد و دفاع در اسلام با نگاهى به فلسفه تشریع آن، روشن مىشود؛ زیرا اهمیتهر چیزى به فلسفه وجودى آن و نقش کاربردىاش بستگى دارد.توضیح آنکه اهمیت جهاد و دفاع، از آنجا ناشى مىشود که همه موجودات زنده، اعم ازانسان و غیر انسان به حکم فطرت و عقل، براى بقا و ادامهحیاتنیازمندرفعموانع و دفعدشمن خویشاند؛ زیرا جهان ماده، صحنه تنازع بقا و کشمکش مىباشد و هر موجودزندهاى مىکوشد تا از حق فطرى زنده ماندن دفاع کند وبهاصطلاحبهقانونفطرىوذاتى»جلب منفعت« و »دفع ضرر« عمل نماید و مزاحمان را از خود دفع کند.از آنجا که اسلام، دین عقل و فطرت است، به این نیاز فطرى و عقلى بشر نیز توجه لازممبذول داشته و ضمن تأیید این نیاز فطرى و حکم عقلى، بر ضرورت و اهمیت آن تأکیدورزیده است.بدین جهت قرآن کریم در آیه زیر بر ضرورت آمادگى کامل براىدفاعهمهجانبهتأکیدورزیده، مىفرماید:»وَ اَعِدُّوا لَهُمْ مَااسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِه عَدُوَّ اللّهِ وَ عَدُوَّکُمْ وَ آخَرینَ مِنْدُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ یَعْلَمُهُمْ...« (انفال: 60)هر نیرویى که در توان دارید براى مقابله با آنها (دشمنان) آماده سازید! و (همچنین) اسبهاىورزیده (براى میدان نبرد) تا بهوسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید (و همچنین) گروهدیگرى غیر از اینها را که شما نمىشناسید و خدا آنها را مىشناسد.همچنین اهمیت جهاد و دفاع در اسلام، از اهداف بسیار بلند و ارزشمندى که اسلامدارد، نیز سرچشمه مىگیرد؛ زیرا اسلام به عنوان کاملترین مکتب، داعیه رستگارى انسانهاو رهایى آنها از شرک، کفر، ظلم و فساد و تباهى را دارد. اینها اهدافى است که تحققشهزینه سنگینى را مىطلبد؛ زیرا طاغوتها و مستکبران سد راه مىشوند و جنگ و خونریزىبه راه مىاندازند تا بتوانند به همان شیوه استعمارى و استکبارىشان ادامه دهند و بهبهرهکشى، استثمار و استعمار ملل مستضعف بپردازند.گواه روشن صدق ادعاى ما، تحمیل بیش از هشتاد جنگ علیه پیامبر(ص) و حکومتاسلامىاش در طول دهسال و نیز اجراى انواع و اقسام توطئه براندازى علیه نظام نوپاى»جمهورى اسلامى ایران« به ویژه تحمیل جنگ هشت ساله علیه آن، در این دوران،مىباشد.جهت سومى که بر اهمیت جهاد و دفاعدراسلامدلالتمىکند،آثاروبرکاتىاستکه برآن استوار است و نیز پیامدهاى ناگوار و تلخى که بر ترک آن مترتب مىگردد. از جملهآثار خوب دنیوى جهاد و دفاع در اسلام، که در قرآن و سخنان پیشوایان معصوم(ع) به آناشاره شده، عزّت و سرافرازى در برابر دشمن، امنیت و آرامش جامعه، شادابى و نشاطو حیات پرتحرک اجتماعى، تقویت روحیه خودکفایى، تکیه و اعتماد بر توان نیروهاىخودى، شناخت دوست از دشمن و در نهایت پیروزى بر دشمنان است. نیز جهاد ازجنبهاخروى و معنوى، موجب کسب رضاى الهى، استجابتدعا،گشودهشدندرهاىرحمتالهى، بخشش گناهان، نجات از عذاب الهى، ورود به بهشت و رسیدن به مقام قرب الهىو غیر آن مىگردد.برخى از آثار و پیامدهاى ناگوار ترک دفاع و جهاد در اسلام، انهدام پایگاههاى توحید وخداپرستى، گرفتارى به خوارى و ذلت، از میان رفتن هویت دینى و ملى، عزت و آبرو وشخصیتانسانى،کاستىایمان،محرومیتازرحمتوعنایاتخداوندى،رواجباطلوفساد و منکرات، محرومیت از عدل و انصاف و از همه مهمتر، کیفر سختالهىدرسراىباقى و افتادن در آتش دوزخ مىباشد.
ابعاد و انواع دفاع
جهاد و دفاع حد و مرزى نمىشناسد و به تناسب نوع تهاجم و عرصه تاخت و تازدشمن، متفاوت مىشود و به همین دلیل داراى ابعاد و انواع مختلفى مىباشد؛ ولى دریک تقسیمبندى کلى مىتوان جهاد و دفاع را به دو قسم: دفاع شخصى و دفاع از آرمانهاو عقاید دینى - اسلامى، تقسیم کرد.چرا که گاه دشمن، حریم شخصى انسان را مورد تعرض و تهاجم قرار مىدهد، که انساننیز باید در برابر متجاوزان به حریم و حقوق خود و وابستگانش به دفاع برخیزد و از جان،مال، آبرو و ناموس خود و بستگانش دفاع کند؛ و گاهى هم دشمن کیان اسلام،سرزمینهاى اسلامى و باورها و مبانى دینى - ارزشى را عرصه تاخت و تاز سیاسى و نظامىخود مىسازد که ملت باید به تناسب تعرض دشمن، قدرت دفاعىاش را در جانبدارى ازدین و آیین، مقدسات دینى، آرمانهاى مکتبى، ملى و نیز میهن و سرزمین خود به کارگیرد. ازاین رو، میدانهاى سیاست، اطلاعات، صنعت، اقتصاد، فرهنگ، علم، هنر و...نیز از جمله عرصههایى است که ممکن است به صحنه پیکار حق وباطلتبدیلشود.درعرصه فرهنگى نیز مجاهدان و مؤمنان باید با تمام قوا به مصافدشمنان بروند و راههاى نفوذ آنان را ببندند. روشن است که مجاهدان این میادین،دانشمندان، نویسندگان، متفکران، روشنفکران متعهد، نیروهاى اطلاعاتى، هنرمندانو... مىباشند، همانگونه که اسلحه این پیکار مقدس نیز دانش، قلم، بیان، هنر و غیر آنمىباشد.اکنون در این درس به مقدار ممکن به برخى از ابعاد و انواع دفاع شخصى و آرمانى،اشاره مىشود.
دفاع نظامى
یکى از راههاى مبارزه دشمن، جنگ و تهاجم مسلحانه است. در چنین موقعیتىکه سرزمین، عِرْض، ناموس، مال، جان و از همه مهمتر، باورها و ارزشهاى دینى -اعتقادى مسلمانان مورد حمله دشمن واقع مىشود بر تک تک مسلمانان از کوچک وبزرگ و پیر و جوان از هر قشرى که باشند، لازم و واجب است به دفاع برخیزند و تادفعکاملدشمن، از پاى ننشینند.در جنگ دفاعى همان گونه که امام راحل فرمود تا هر موقع که دفاع لازم باشد باید اقدامشود. البته باید براساس تعالیم اسلامى در صحنههاى نبرد، شئون انسانى رعایت شود و بنا بهفرمان قرآن کریم از حد تجاوز نگردد و آداب اسلامى در جنگ رعایت شود.
دفاع سیاسى و اقتصادى
از میدانهاى ستیز دشمن، سیاست و اقتصاد است. دشمن درصدد است تا از هرراهى که مىتواند بر کشور ما سلطه سیاسى و اقتصادىاش را اعمال کند و ما را وابسته بهخود نماید. در این صورت ضرورت ایجاب مىکند که مسلمانان به مقابله با آن بپردازند.راه مبارزه و مقابله معقول سیاسى و اقتصادى با دشمن، این است که به تلاش و کوشش لازمدر میادین سیاسى و اقتصادى پرداخته شود و از لحاظ تکنولوژى و صنعت و اقتصاد بهخودکفایى رسیده، راههاى تسلط دشمن، که به دلیلنیازووابستگىسیاسى-اقتصادىفراهم مىشود از راه تأمین در داخل و خودکفایى اقتصادى مسدود گردد.تا زمانى که اینگونه وابستگىها و نیازمندىها به خارج، بهویژه به قدرتهاى بزرگسیاسى، نظامى و اقتصادى وجود دارد، سخن از استقلال، دفاع و مبارزه سیاسى - اقتصادىبا دشمنان شعارى بیش نخواهد بود؛ چنان که امام راحل نیز بهطور مکرر و مؤکد در طولحیات پربرکتشان به نقش و اهمیت استقلال سیاسى - اقتصادى و قطع وابستگى در اینزمینهها تصریح مىکردند و در یک اقدام عملى، دستور تشکیل »جهاد سازندگى«رادر همه ابعاد اقتصادى صادر کردند و پیوسته تا زنده بودند ضمن قدردانى از تلاش وکوشش جهادگران عرصه اقتصادى، بر تداوم جدى و همهجانبه »جهاد سازندگى« اصرارمىورزیدند.
دفاع سیاسى و اقتصادى
از میدانهاى ستیز دشمن، سیاست و اقتصاد است. دشمن درصدد است تا از هرراهى که مىتواند بر کشور ما سلطه سیاسى و اقتصادىاش را اعمال کند و ما را وابسته بهخود نماید. در این صورت ضرورت ایجاب مىکند که مسلمانان به مقابله با آن بپردازند.راه مبارزه و مقابله معقول سیاسى و اقتصادى با دشمن، این است که به تلاش و کوشش لازمدر میادین سیاسى و اقتصادى پرداخته شود و از لحاظ تکنولوژى و صنعت و اقتصاد بهخودکفایى رسیده، راههاى تسلط دشمن، که به دلیلنیازووابستگىسیاسى-اقتصادىفراهم مىشود از راه تأمین در داخل و خودکفایى اقتصادى مسدود گردد.تا زمانى که اینگونه وابستگىها و نیازمندىها به خارج، بهویژه به قدرتهاى بزرگسیاسى، نظامى و اقتصادى وجود دارد، سخن از استقلال، دفاع و مبارزه سیاسى - اقتصادىبا دشمنان شعارى بیش نخواهد بود؛ چنان که امام راحل نیز بهطور مکرر و مؤکد در طولحیات پربرکتشان به نقش و اهمیت استقلال سیاسى - اقتصادى و قطع وابستگى در اینزمینهها تصریح مىکردند و در یک اقدام عملى، دستور تشکیل »جهاد سازندگى«رادر همه ابعاد اقتصادى صادر کردند و پیوسته تا زنده بودند ضمن قدردانى از تلاش وکوشش جهادگران عرصه اقتصادى، بر تداوم جدى و همهجانبه »جهاد سازندگى« اصرارمىورزیدند.
دفاع فرهنگى
در میان انواع هجومهاى غیر نظامى دشمنان، هجوم فرهنگى از همه آنهاخطرناکتر و خسارتبارتر است؛ زیرا در این نوع حمله، دشمن با ترویج فساد و فحشا، افکارعمومى، بهویژه افکار و اخلاق نسل جوان را منحرف و آلوده کرده، ارزشها، آرمانهاىمقدس دینى، عزت و شرف مسلمانان را مورد هجوم قرار مىدهد تا مسلمانان راهمرنگ خود کرده و در نتیجه راه نفوذ و سلطهاش را هموار سازد. قرآن کریم به اینمطلب اشاره کرده و مىفرماید:»وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ کَما کَفَرُوا فَتَکُونُونَ سَواءً« (نساء: 89)آنان آرزو مىکنند که شما هم مانند ایشان کافر شوید و مساوى یکدیگر باشید.در اهمیت جهاد فرهنگى، همین بس که در آن دورانى که پیامبر(ص) هنوز در مکهحضور داشتند و حکم جهاد نظامى تشریع و ابلاغ نشده بود، خداوند در فرمانى مؤکّد بهآن حضرت فرمود:»فَلا تُطِعِ الْکافِرینَ وَ جاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً کَبیراً« (فرقان: 52)پس، از کافران پیروى مکن و بهوسیله آن (= قرآن) با آنان جهاد بزرگى بکن!روشن است جهاد در جبهه فرهنگى ظرافتهاى خاص خودش را دارد و نیازمندکار دقیق و عمیق فرهنگى است. بر این اساس، مرحوم طبرسى در راستاى تفسیر آیهمزبور و با اشاره به »جهاداً کبیراً« مىنویسد جهاد فرهنگى و پاسخگویى بهشبهاتمخالفان، معاندان و دشمنانِ دین، یکى از باارزشترین و بزرگترین جهادهانزد خداوند متعال است. مبارزه با تهاجم فرهنگى غرب علیه اسلام و مسلمانان نیز از مصادیق بارز جهاد بادشمنان دین خدا در عصر حاضر است، چرا که آنان هماهنگ با هم در تلاشاند تا از هرراه ممکن، ابتذال فرهنگى و مفاسد اخلاقى را میان مردم و بهویژه نسل جوان رواج دادهو با اغفال جوانان، آنان را به بىدینى و بى توجهى نسبتبهارزشهاىاسلامىبکشانند. اینجاست که مسئولیت عموم مسلمانان متعهد و در رأس آنان مسئولانفرهنگى،نسبتبهانجام کارهاى فرهنگى بسیار سنگینتر مىشود و باید با آمادگى و حساسیت بیشترى درصحنههاى فرهنگى حضور یابند و علاوه بر مقابله با فرهنگ مبتذل وارداتى و ابطال آناز راه معقول و منطقى، معارف حیاتبخش اسلامنابراجایگزینآنکرده،گسترشدهند.چنانکه بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران، در وصیتنامه سیاسى - الهى خود این مهم رااز همه مسئولان متعهد و انقلابیون راستین خواستار شده است.
دفاع از حریم
حریم عبارت است از آنچه که دفاع از آن واجب باشد؛ مانند مال، جان، عِرض(آبرو) و ناموس.حریم انسان، از نظر اسلام و وجدان عمومى از چنان اهمیت و ارزش فوقالعادهاىبرخوردار است که اگر انسان در راه دفاع از حریم خویش، کشته شود و یا در صورت لزوم،فرد مهاجم را از پاى درآورد نه تنها کار بدى نکرده، بلکه مورد تحسین و تمجید دیگرانهم قرار مىگیرد. از نظر اسلام نیز کارش بسیار ارزشمند شمرده شده و چه بسا که مقامشهید را دارا خواهد بود.تجاوز به حریم انسان، اشکال و مراحل مختلفى دارد و هر شکل و مرحله آن دفاعمتناسب با خود را مىطلبد. مثلاً اگر کسى به حریم ناموسى انسان متعرض شود دفع او بههر وسیله ممکن واجب است، اگر چه منجر به کشته شدن مهاجم شود، بلکه در صورتىکه با قصد کمتر از تجاوز، حمله کند، وظیفه همین است.اما حکم دفاع در مرحله پایینتر از این فرق مىکند، گر چه شاید در مرحله بعدى و درصورت بى اثر بودن مرحله قبلى، مراحل بالاتر نیز ضرورى و واجب شود. مثلاً کسى کهبه قصد چشمچرانى به ناموس انسان نگاه کند و یا از پشتبام به داخل خانه انسان سرکبکشد و مانند آن، لازم است او را از راه توبیخ زبانى از این کار زشت بازدارد، اگر دستبرنداشت از راه کتک و مانند آن، جلوگیرى کند و اگر دست برنداشت، به هر وسیله ممکن بهدفاع از حریمخودبرخیزدودرصورتمجروحیامقتولشدنفردمهاجم،خونشهدراست.مراحل و اشکال دیگر تجاوز به حریم نیز، دفاع متناسب با خود را دارد و بایدمراعاتشود.
دفاع و غیرت دینى
»غیرت« به معناى حمیّت، محافظت عصمت و آبرو و ناموس و نگهدارى عزت و شرفآمده است. در تعریف علماى اخلاق نیز، غیرت و حمیّت، یعنى تلاش و کوششدر نگهدارى آنچه که حفظشضرورىاست.اینصفتدرقالبمطلوبشازشجاعت،بزرگ منشى و قوت نفس آدمىسرچشمه مىگیرد و یکى از »ملکات نفسانى« و »کمالات انسانى« شمرده مىشود. بنابراین، میان دفاع و جهاد در اسلام و غیرت و مردانگى رابطه تنگاتنگى وجود دارد؛زیرا چنان که از تعریف مربوط به این دو برمىآید، هر دو صفت انسانى، خاستگاه فطرىداشته و جزو ارزشهاى اصیل فطرى - انسانى بهشمار مىروند. بر این اساس اِعمال غیرتنیز در اسلام، همانند جهاد و دفاع، مطلوب و مقدس است. چنان که امام على(ع) بر اینحقیقت تصریح کرده، مىفرماید:»اِنَّ اللّهُ یَغارُ لِلْمُؤْمِنِ فَلْیُغَرْ، مَنْ لا یَغارُ فَاِنَّهُ مَنْکُوسُ الْقَلْبِ.« خداوند براى مؤمن غیرت مىورزد، پس او نیز باید غیرت ورزد، هر کس غیرت نورزد دلش وارونه است.به نظر مىرسد که مراد از وارونگى دل در انسان بى غیرت، خروجشازحالتطبیعى وفطرت اصیل انسانى باشد. بنابراین، روح دفاع و جهاد در اسلام در غیرت دینى و ابرازحساسیتها و واکنشهاى بجا و بموقع بروز مىکند.چرا که منظور از »غیرت دینى« این است که مسلمان نسبت به مسائل حیثیت و آبرویى،عرض و ناموس، میهن و کشور، بهویژه نسبت به کیان اسلام و ارزشهاى دینى بىتفاوتنباشد و از حساسیت، حمیت و غیرت لازم برخوردار باشد تا در مواقع لزوموبروزخطر،واکنش لازم و دفاع بجا و مطلوب را از خود نشان دهد.بر این اساس، جهاد و دفاع، امر به معروف و نهى از منکر، تولى و تبرى، سفارش به حقو صبر، تعلیم و تربیت و... مىتواند در جهت غیرت دینى قرار گرفته و از مصادیق آن بهشمار آید.از آنچه گفتهشداینمطلبروشنگشتکهتوصیهوترویجروحاباحىگرى،بىتفاوتى ونادیدهانگارى نسبت به تعرض به حریم دین و ایجاد تردید در باورهاى دینى به ویژه نسلجوان، در واقع به نوعى ترویج روح »تساهل و تسامح لیبرالیستى« است نه »تساهل وتسامح اسلامى« و از نوعى برداشت غلط از مفاهیم دینى سرچشمه مىگیرد. از این رو،بر دینداران غیرتمند، لازم است که نسبت به تعرض به دین و تحریف ارزشهاى دینى،بىتفاوت نباشند و عکسالعملهاى مناسب و دفاع منطقى و لازم راازمعتقداتدینىبهعملآورند.
اباحىگرى و پیامدهاى آن
از آفتهاى فرهنگى - دینى که در گذشته وجود داشته و اکنون بیشتر مطرح شده ودامن زده مىشود، اباحىگرى است.اباحىگرى، چنان که از نامش پیداست از اباحه و مباح بودن به معناى جایز شمردن وروادانستن است و در اصطلاح به معناى لاقیدى و مداهنه در دین، بى بند و بارى، نادیدهانگارى مطلق، بىتفاوتى نسبت به عقاید و ارزشهاى فرهنگى و دینى، و واکنش صحیحو بجا نداشتن در برابر تاخت و تاز به حریمِ دین و آرمانهاى مقدس ملى، فرهنگى وبهویژه دینى؛ و به بیان روشنتر، تهى شدن از حمیت، مردانگى و غیرت دینى است. بنابراین، اباحىگرى مساوى با مفهوم منفى »تساهل و تسامح« در فرهنگ دینى و مفهومنادرست آن در عرف رایج سیاسى است؛ زیرا تساهل و تسامح در معناىاسلامىاش،عبارتاست از آسانگیرى در انجام وظایف دینى و پرهیز از افراطکارى و سختگیرى بى مورد،رفق و مدارا با دیگران و تحمل آنان و دورى از تعصبهاى بىجا و خشونتهاى ناروابهویژه در برخورد با مخالفان)114(؛ و نیز در معنا و معادل غربىاش تولرانس به همین معناى مدارا کردن و کنار آمدن با دیگران است. اما کسانى بوده و هستند که ازاین واژگان مقدس و درست دینى - فرهنگى، همچون دیگر مفاهیم دینى، سوء برداشتکرده و به تحریف آن دست زدهاند و معنایى از آن ارائه کردهاند که مخالف با مفهوم موردنظر در دین مىباشد که در بالا به آن اشاره شد.توضیح آنکه اباحىگرى (= تساهل و تسامح منفى) در عصر جدید رهاورد تفکر وارداتى»لیبرالیسم« است که در غرب همزمان و همراه با »اومانیسم«، »سکولاریسم« و... پیداشده است و نقطه تلاقى همه، لیبرالیسم است که به معناى آزادى مطلق در تمام ساحتهاىزندگى و روا دانستن هرگونه عملى براى انسانِ نشسته بر جایگاه خدایى و جایگزین خدادر زمین است.برخى از پیامدهاى تلخ و ناپسند اباحىگرى و تفکر لیبرالیستى، عبارت است از:1 - عرفى شدن مفاهیم دینى: به این معنا که دین و مسائل دینى تابع شرایط عرفى وسلیقههاى افراد مىشود و آنها هر طور که خواستند و صلاح دیدند عمل کنند و به تبیین آنبپردازند و کسىهمحقاعتراضنداشتهباشد؛چونضددموکراسىوآزادىوخشونتطلبمعرفى مىشود!2 - ظهور آزادى هاى مطلق در جامعه، که موجب بىبند و بارى، شکستن حریمها وخدشهدار شدن قداستهاى دینى، فرهنگى و اجتماعى مىشود.3 - رواج روزافزون فحشا، منکرات و فساد در جامعه.4 - از بین رفتن خط قرمزها (و مرزهاى خوبى و بدى) و جایگزین شدن ضد ارزشها بهجاى ارزشهاى اصیل دینى و فرهنگى.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 36
جایگاه عرف در حقوق بین الملل و حقوق اسلام
سید محمد موسوی بجنوردی[1]
چکیده: مقالة حاضر، تلاشی است جهت بررسی جایگاه عُرف در حقوق بینالملل و حقوق اسلام، به این معنا که میتوان گفت عُرف و عادت، قدیمیترین پدیدة حقوقی است و از زمانهای بسیار کهن تا گذشتهای که چندان دور نیست، تنها مظهر و جلوگاه حقوق بوده است.
نگارنده، برای بررسی تفصیلی در ابتدا به بحث عُرف در حقوق بینالملل رُم، آنگلوساکسون و کامن لا میپردازد. در ادامه، عرف در قانون و حقوق اسلام را بحث کرده و نمونههایی از مصادیق عُرف در حقوق اسلام و نقش عرف در پیدایش نظام دیات در اسلام را مورد بررسی قرار داده است.
نویسنده، در پایان نتیجه میگیرد که نظام دیات یک حکم تأسیسی اسلام نیست، بلکه اسلام آن را امضا کرده و جزء احکام امضائی است و عرف و عادت در پیدایش آن نقش بسزایی را به عهده داشته است. همچنین با توجه به مطالب ذکر شده به دست میآید که پرداخت دیه از طرف عاقله نیز تابع عُرف است.
کلیدواژهها: عرف، عرف در حقوق بینالملل، عرف در حقوق اسلام.
گفتار اول: عرف در حقوق بین الملل
1ـ مقدمه
هرچه در تاریخ زندگی اجتماعی بشر به دورانهای گذشتهتر و دورتر بازگردیم نیروی نظام خانوادگی را که به شکل عرف متجلی بوده استوارتر مییابیم. چنان که در دوران کنونی نیز نظام زندگی جوامع بَدَوی که در گوشه و کنار کرة زمین وجود دارند جز به صورت عرفی نیست و این نشانهای از دورانهای نخستین ملل متمدن فعلی میباشد که قرنها راه کمال را پیمودهاند و اینک در مدارج عالی مدنیت ره میسپرند.
بنابراین میتوان گفت عرف و عادت قدیمیترین پدیدة حقوقی است و از زمانهای بسیار کهن تا گذشتهای که چندان دور نیست تنها مظهر و جلوگاه حقوق بوده چنان که مارک رگلاند تصریح کرده: «در حقیقت عرف منبع اول حقوق و نخستین مظهر آن است» و پیش از به وجود آمدن حقوق کتبی حاکمیت بلامنازعی داشته و با دقت و خشونت مورد عمل و اِغماض و چون و چرا در آن را نداشته است. بدیهی است همانطور که به نظر بشر زیباییهای طبیعت با زشتیها همراه هم هستند عرفهای آن أعصار نیز ضمن آنکه حافظ بخشی از حقوق طبیعی و برخی از سجایای اخلاقی بوده مقررات ناهنجار و نامطلوبی نیز در برداشته است. وضع انحصاری عرف دیری نپایید و تحولی که به مرور در همه شئون زندگی بشر رخ داد، در صحنة حقوق نیز ظاهر گردید. انسان از دیرباز متوجه شده بود که مدون نبودن عرف چه اشکالات جدّی در زندگی اجتماعی وی پدید میآورد. بدین مناسبت از عهد باستان پس از رواج کتابت گاه به گاه کوششهایی به عمل میآورد تا منبع جدیدی به شکل کتبی برای حقوق ایجاد نماید. قوانین سومری و کتیبة حمورابی که در حدود 2000 سال پیش از میلاد حضرت مسیح(ع) وضع و تدوین شدهاند و نیز ألواح دوازدهگانة روم نشانة بارز چنین تلاش و کوششی میباشد که به دست ما رسیده است ولی چنین کوششی در عهد باستان فقط توانست دایرة کوچک و محدودی از قلمرو گستردة عرف را برای مدتی به تسخیر حقوقی کتبی درآورد؛ در حالی که عرف همچنان نقش و اهمیت درجة اول خود را محفوظ داشت.
در دو قرن اخیر همواره با پیشرفت علم و صنعت انسان کوشیده است روابط حقوقی خود را تا آن درجه که میسر است از صورت عرفی محض خارج سازد و اصولی بنا نهد که تردیدی در آنها نباشد و همان گونه که در ساختن انواع ماشینها از اصول علمی استعانت جسته در زندگی اجتماعی خود نیز مسلّمات را پیدا کند و به جای امور قابل تردید بنشاند. زیرا با آنکه عرف و عادت، بیان قانون به صرف طبع است ولی امری منجز و دارای حدودی مشخص نیست.
آن کس که مقررات آن را به سود خود نبیند میتواند در آن به انحای مختلف شک نماید حدود و ثغور آن به طور کلی نامعلوم و کیفیت آن در خور تأمل است و در ارزش و اعتبار آن امکان تردیدهایی موجود است بدین ترتیب با ترقی روز افزون علم و صنعت و افزایش سرسامآور جمعیت و پیدایش انواع داد و ستد و به وجود آمدن صور جدید روابط اجتماعی، بسیاری وسایل و روابط حقوقی تازه پدید آمدند که تنها با مقررات عرفی قابل حل و فصل نبودند و در شرایط جدید و با اشکال پیچیده و نوظهور روابط حقوقی که هر یک نیازمند راه حل فوری و قاطع بود. علاوه بر آن عرف به صورت وسیلة ناقص و نارسا جلوهگر شد یا رأی آن نداشت که با سرعت زمان پیش رود و پاسخگوی همة نیازمندیها و ضرورتهای حقوقی عصر حاضر باشد. بنابراین در این مرحله از رشد اجتماعی [جوان ج 2: 115] بنا به ضرورت اجتماعی اندیشة پژوهندة بشر بار دیگر متوجة قانون کتبی گردید و تلاش تازهای برای استفاده از این وسیله بیان حقوق آغاز کرد و به یاری قوانینی که از نظم طبیعی اشیا و امور، استنتاج کرد چنان اصولی بنا نهاد که قوانین منقح و مدون دوران کنونی ثمرة آن است. در این طریقة جدید، حقوق به صورت نوشته تجسم یافت و بسیاری از مشکلات حقوق عرف برطرف گردید.
از قرن نوزدهم به بعد بنا به ضرورتهای اجتماعی حقوق داخلی قسمت اعظم کشورهای متمدن یکی پس از دیگری به صورت کتبی در آمد و در گروه دیگر این کشورها که اصطلاحاً آنگلوساکسون خوانده میشوند با آنکه وفاداری به سوابق قضایی و عرفهای قدیمی و سنن محفوظ ماند مع الوصف از قانون نوشته بهره برداری شایان به عمل آمد.
در این دوران با آنکه عدهای از طرفداران قانون کوشش فراوان مبذول داشتند تا آن را به عنوان تنها منبع معتبر حقوق قلمداد نمایند و برخی از آنان تا آنجا پیش رفتند که تصور کردند در عصر حاضر هیچ مسألة حقوقی نیست که دربارة آن نتوان در کلمات مضبوط در قانون یا اصلی که در یکی از متون آن ثبت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
اهمیت جهاد و دفاع در اسلام
»جهاد« از ریشه »جَهْد یا جُهد« به معناى مشقّت و زحمت و نیز توان و طاقت است،و »جهاد« و »مجاهده« یعنى به کار بستن توان در ستیز یا دفع دشمن. معناى اصطلاحى جهاد، عبارت است از: نثار جان، مال و توان در راه اعتلاى اسلام و برپا داشتن شعارهاى ایمان. اهمیت جهاد و دفاع در اسلام با نگاهى به فلسفه تشریع آن، روشن مىشود؛ زیرا اهمیتهر چیزى به فلسفه وجودى آن و نقش کاربردىاش بستگى دارد.توضیح آنکه اهمیت جهاد و دفاع، از آنجا ناشى مىشود که همه موجودات زنده، اعم ازانسان و غیر انسان به حکم فطرت و عقل، براى بقا و ادامهحیاتنیازمندرفعموانع و دفعدشمن خویشاند؛ زیرا جهان ماده، صحنه تنازع بقا و کشمکش مىباشد و هر موجودزندهاى مىکوشد تا از حق فطرى زنده ماندن دفاع کند وبهاصطلاحبهقانونفطرىوذاتى»جلب منفعت« و »دفع ضرر« عمل نماید و مزاحمان را از خود دفع کند.از آنجا که اسلام، دین عقل و فطرت است، به این نیاز فطرى و عقلى بشر نیز توجه لازممبذول داشته و ضمن تأیید این نیاز فطرى و حکم عقلى، بر ضرورت و اهمیت آن تأکیدورزیده است.بدین جهت قرآن کریم در آیه زیر بر ضرورت آمادگى کامل براىدفاعهمهجانبهتأکیدورزیده، مىفرماید:»وَ اَعِدُّوا لَهُمْ مَااسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِه عَدُوَّ اللّهِ وَ عَدُوَّکُمْ وَ آخَرینَ مِنْدُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ یَعْلَمُهُمْ...« (انفال: 60)هر نیرویى که در توان دارید براى مقابله با آنها (دشمنان) آماده سازید! و (همچنین) اسبهاىورزیده (براى میدان نبرد) تا بهوسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید (و همچنین) گروهدیگرى غیر از اینها را که شما نمىشناسید و خدا آنها را مىشناسد.همچنین اهمیت جهاد و دفاع در اسلام، از اهداف بسیار بلند و ارزشمندى که اسلامدارد، نیز سرچشمه مىگیرد؛ زیرا اسلام به عنوان کاملترین مکتب، داعیه رستگارى انسانهاو رهایى آنها از شرک، کفر، ظلم و فساد و تباهى را دارد. اینها اهدافى است که تحققشهزینه سنگینى را مىطلبد؛ زیرا طاغوتها و مستکبران سد راه مىشوند و جنگ و خونریزىبه راه مىاندازند تا بتوانند به همان شیوه استعمارى و استکبارىشان ادامه دهند و بهبهرهکشى، استثمار و استعمار ملل مستضعف بپردازند.گواه روشن صدق ادعاى ما، تحمیل بیش از هشتاد جنگ علیه پیامبر(ص) و حکومتاسلامىاش در طول دهسال و نیز اجراى انواع و اقسام توطئه براندازى علیه نظام نوپاى»جمهورى اسلامى ایران« به ویژه تحمیل جنگ هشت ساله علیه آن، در این دوران،مىباشد.جهت سومى که بر اهمیت جهاد و دفاعدراسلامدلالتمىکند،آثاروبرکاتىاستکه برآن استوار است و نیز پیامدهاى ناگوار و تلخى که بر ترک آن مترتب مىگردد. از جملهآثار خوب دنیوى جهاد و دفاع در اسلام، که در قرآن و سخنان پیشوایان معصوم(ع) به آناشاره شده، عزّت و سرافرازى در برابر دشمن، امنیت و آرامش جامعه، شادابى و نشاطو حیات پرتحرک اجتماعى، تقویت روحیه خودکفایى، تکیه و اعتماد بر توان نیروهاىخودى، شناخت دوست از دشمن و در نهایت پیروزى بر دشمنان است. نیز جهاد ازجنبهاخروى و معنوى، موجب کسب رضاى الهى، استجابتدعا،گشودهشدندرهاىرحمتالهى، بخشش گناهان، نجات از عذاب الهى، ورود به بهشت و رسیدن به مقام قرب الهىو غیر آن مىگردد.برخى از آثار و پیامدهاى ناگوار ترک دفاع و جهاد در اسلام، انهدام پایگاههاى توحید وخداپرستى، گرفتارى به خوارى و ذلت، از میان رفتن هویت دینى و ملى، عزت و آبرو وشخصیتانسانى،کاستىایمان،محرومیتازرحمتوعنایاتخداوندى،رواجباطلوفساد و منکرات، محرومیت از عدل و انصاف و از همه مهمتر، کیفر سختالهىدرسراىباقى و افتادن در آتش دوزخ مىباشد.
ابعاد و انواع دفاع
جهاد و دفاع حد و مرزى نمىشناسد و به تناسب نوع تهاجم و عرصه تاخت و تازدشمن، متفاوت مىشود و به همین دلیل داراى ابعاد و انواع مختلفى مىباشد؛ ولى دریک تقسیمبندى کلى مىتوان جهاد و دفاع را به دو قسم: دفاع شخصى و دفاع از آرمانهاو عقاید دینى - اسلامى، تقسیم کرد.چرا که گاه دشمن، حریم شخصى انسان را مورد تعرض و تهاجم قرار مىدهد، که انساننیز باید در برابر متجاوزان به حریم و حقوق خود و وابستگانش به دفاع برخیزد و از جان،مال، آبرو و ناموس خود و بستگانش دفاع کند؛ و گاهى هم دشمن کیان اسلام،سرزمینهاى اسلامى و باورها و مبانى دینى - ارزشى را عرصه تاخت و تاز سیاسى و نظامىخود مىسازد که ملت باید به تناسب تعرض دشمن، قدرت دفاعىاش را در جانبدارى ازدین و آیین، مقدسات دینى، آرمانهاى مکتبى، ملى و نیز میهن و سرزمین خود به کارگیرد. ازاین رو، میدانهاى سیاست، اطلاعات، صنعت، اقتصاد، فرهنگ، علم، هنر و...نیز از جمله عرصههایى است که ممکن است به صحنه پیکار حق وباطلتبدیلشود.درعرصه فرهنگى نیز مجاهدان و مؤمنان باید با تمام قوا به مصافدشمنان بروند و راههاى نفوذ آنان را ببندند. روشن است که مجاهدان این میادین،دانشمندان، نویسندگان، متفکران، روشنفکران متعهد، نیروهاى اطلاعاتى، هنرمندانو... مىباشند، همانگونه که اسلحه این پیکار مقدس نیز دانش، قلم، بیان، هنر و غیر آنمىباشد.اکنون در این درس به مقدار ممکن به برخى از ابعاد و انواع دفاع شخصى و آرمانى،اشاره مىشود.
دفاع نظامى
یکى از راههاى مبارزه دشمن، جنگ و تهاجم مسلحانه است. در چنین موقعیتىکه سرزمین، عِرْض، ناموس، مال، جان و از همه مهمتر، باورها و ارزشهاى دینى -اعتقادى مسلمانان مورد حمله دشمن واقع مىشود بر تک تک مسلمانان از کوچک وبزرگ و پیر و جوان از هر قشرى که باشند، لازم و واجب است به دفاع برخیزند و تادفعکاملدشمن، از پاى ننشینند.در جنگ دفاعى همان گونه که امام راحل فرمود تا هر موقع که دفاع لازم باشد باید اقدامشود. البته باید براساس تعالیم اسلامى در صحنههاى نبرد، شئون انسانى رعایت شود و بنا بهفرمان قرآن کریم از حد تجاوز نگردد و آداب اسلامى در جنگ رعایت شود.
دفاع سیاسى و اقتصادى
از میدانهاى ستیز دشمن، سیاست و اقتصاد است. دشمن درصدد است تا از هرراهى که مىتواند بر کشور ما سلطه سیاسى و اقتصادىاش را اعمال کند و ما را وابسته بهخود نماید. در این صورت ضرورت ایجاب مىکند که مسلمانان به مقابله با آن بپردازند.راه مبارزه و مقابله معقول سیاسى و اقتصادى با دشمن، این است که به تلاش و کوشش لازمدر میادین سیاسى و اقتصادى پرداخته شود و از لحاظ تکنولوژى و صنعت و اقتصاد بهخودکفایى رسیده، راههاى تسلط دشمن، که به دلیلنیازووابستگىسیاسى-اقتصادىفراهم مىشود از راه تأمین در داخل و خودکفایى اقتصادى مسدود گردد.تا زمانى که اینگونه وابستگىها و نیازمندىها به خارج، بهویژه به قدرتهاى بزرگسیاسى، نظامى و اقتصادى وجود دارد، سخن از استقلال، دفاع و مبارزه سیاسى - اقتصادىبا دشمنان شعارى بیش نخواهد بود؛ چنان که امام راحل نیز بهطور مکرر و مؤکد در طولحیات پربرکتشان به نقش و اهمیت استقلال سیاسى - اقتصادى و قطع وابستگى در اینزمینهها تصریح مىکردند و در یک اقدام عملى، دستور تشکیل »جهاد سازندگى«رادر همه ابعاد اقتصادى صادر کردند و پیوسته تا زنده بودند ضمن قدردانى از تلاش وکوشش جهادگران عرصه اقتصادى، بر تداوم جدى و همهجانبه »جهاد سازندگى« اصرارمىورزیدند.
دفاع سیاسى و اقتصادى
از میدانهاى ستیز دشمن، سیاست و اقتصاد است. دشمن درصدد است تا از هرراهى که مىتواند بر کشور ما سلطه سیاسى و اقتصادىاش را اعمال کند و ما را وابسته بهخود نماید. در این صورت ضرورت ایجاب مىکند که مسلمانان به مقابله با آن بپردازند.راه مبارزه و مقابله معقول سیاسى و اقتصادى با دشمن، این است که به تلاش و کوشش لازمدر میادین سیاسى و اقتصادى پرداخته شود و از لحاظ تکنولوژى و صنعت و اقتصاد بهخودکفایى رسیده، راههاى تسلط دشمن، که به دلیلنیازووابستگىسیاسى-اقتصادىفراهم مىشود از راه تأمین در داخل و خودکفایى اقتصادى مسدود گردد.تا زمانى که اینگونه وابستگىها و نیازمندىها به خارج، بهویژه به قدرتهاى بزرگسیاسى، نظامى و اقتصادى وجود دارد، سخن از استقلال، دفاع و مبارزه سیاسى - اقتصادىبا دشمنان شعارى بیش نخواهد بود؛ چنان که امام راحل نیز بهطور مکرر و مؤکد در طولحیات پربرکتشان به نقش و اهمیت استقلال سیاسى - اقتصادى و قطع وابستگى در اینزمینهها تصریح مىکردند و در یک اقدام عملى، دستور تشکیل »جهاد سازندگى«رادر همه ابعاد اقتصادى صادر کردند و پیوسته تا زنده بودند ضمن قدردانى از تلاش وکوشش جهادگران عرصه اقتصادى، بر تداوم جدى و همهجانبه »جهاد سازندگى« اصرارمىورزیدند.
دفاع فرهنگى
در میان انواع هجومهاى غیر نظامى دشمنان، هجوم فرهنگى از همه آنهاخطرناکتر و خسارتبارتر است؛ زیرا در این نوع حمله، دشمن با ترویج فساد و فحشا، افکارعمومى، بهویژه افکار و اخلاق نسل جوان را منحرف و آلوده کرده، ارزشها، آرمانهاىمقدس دینى، عزت و شرف مسلمانان را مورد هجوم قرار مىدهد تا مسلمانان راهمرنگ خود کرده و در نتیجه راه نفوذ و سلطهاش را هموار سازد. قرآن کریم به اینمطلب اشاره کرده و مىفرماید:»وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ کَما کَفَرُوا فَتَکُونُونَ سَواءً« (نساء: 89)آنان آرزو مىکنند که شما هم مانند ایشان کافر شوید و مساوى یکدیگر باشید.در اهمیت جهاد فرهنگى، همین بس که در آن دورانى که پیامبر(ص) هنوز در مکهحضور داشتند و حکم جهاد نظامى تشریع و ابلاغ نشده بود، خداوند در فرمانى مؤکّد بهآن حضرت فرمود:»فَلا تُطِعِ الْکافِرینَ وَ جاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً کَبیراً« (فرقان: 52)پس، از کافران پیروى مکن و بهوسیله آن (= قرآن) با آنان جهاد بزرگى بکن!روشن است جهاد در جبهه فرهنگى ظرافتهاى خاص خودش را دارد و نیازمندکار دقیق و عمیق فرهنگى است. بر این اساس، مرحوم طبرسى در راستاى تفسیر آیهمزبور و با اشاره به »جهاداً کبیراً« مىنویسد جهاد فرهنگى و پاسخگویى بهشبهاتمخالفان، معاندان و دشمنانِ دین، یکى از باارزشترین و بزرگترین جهادهانزد خداوند متعال است. مبارزه با تهاجم فرهنگى غرب علیه اسلام و مسلمانان نیز از مصادیق بارز جهاد بادشمنان دین خدا در عصر حاضر است، چرا که آنان هماهنگ با هم در تلاشاند تا از هرراه ممکن، ابتذال فرهنگى و مفاسد اخلاقى را میان مردم و بهویژه نسل جوان رواج دادهو با اغفال جوانان، آنان را به بىدینى و بى توجهى نسبتبهارزشهاىاسلامىبکشانند. اینجاست که مسئولیت عموم مسلمانان متعهد و در رأس آنان مسئولانفرهنگى،نسبتبهانجام کارهاى فرهنگى بسیار سنگینتر مىشود و باید با آمادگى و حساسیت بیشترى درصحنههاى فرهنگى حضور یابند و علاوه بر مقابله با فرهنگ مبتذل وارداتى و ابطال آناز راه معقول و منطقى، معارف حیاتبخش اسلامنابراجایگزینآنکرده،گسترشدهند.چنانکه بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران، در وصیتنامه سیاسى - الهى خود این مهم رااز همه مسئولان متعهد و انقلابیون راستین خواستار شده است.
دفاع از حریم
حریم عبارت است از آنچه که دفاع از آن واجب باشد؛ مانند مال، جان، عِرض(آبرو) و ناموس.حریم انسان، از نظر اسلام و وجدان عمومى از چنان اهمیت و ارزش فوقالعادهاىبرخوردار است که اگر انسان در راه دفاع از حریم خویش، کشته شود و یا در صورت لزوم،فرد مهاجم را از پاى درآورد نه تنها کار بدى نکرده، بلکه مورد تحسین و تمجید دیگرانهم قرار مىگیرد. از نظر اسلام نیز کارش بسیار ارزشمند شمرده شده و چه بسا که مقامشهید را دارا خواهد بود.تجاوز به حریم انسان، اشکال و مراحل مختلفى دارد و هر شکل و مرحله آن دفاعمتناسب با خود را مىطلبد. مثلاً اگر کسى به حریم ناموسى انسان متعرض شود دفع او بههر وسیله ممکن واجب است، اگر چه منجر به کشته شدن مهاجم شود، بلکه در صورتىکه با قصد کمتر از تجاوز، حمله کند، وظیفه همین است.اما حکم دفاع در مرحله پایینتر از این فرق مىکند، گر چه شاید در مرحله بعدى و درصورت بى اثر بودن مرحله قبلى، مراحل بالاتر نیز ضرورى و واجب شود. مثلاً کسى کهبه قصد چشمچرانى به ناموس انسان نگاه کند و یا از پشتبام به داخل خانه انسان سرکبکشد و مانند آن، لازم است او را از راه توبیخ زبانى از این کار زشت بازدارد، اگر دستبرنداشت از راه کتک و مانند آن، جلوگیرى کند و اگر دست برنداشت، به هر وسیله ممکن بهدفاع از حریمخودبرخیزدودرصورتمجروحیامقتولشدنفردمهاجم،خونشهدراست.مراحل و اشکال دیگر تجاوز به حریم نیز، دفاع متناسب با خود را دارد و بایدمراعاتشود.
دفاع و غیرت دینى
»غیرت« به معناى حمیّت، محافظت عصمت و آبرو و ناموس و نگهدارى عزت و شرفآمده است. در تعریف علماى اخلاق نیز، غیرت و حمیّت، یعنى تلاش و کوششدر نگهدارى آنچه که حفظشضرورىاست.اینصفتدرقالبمطلوبشازشجاعت،بزرگ منشى و قوت نفس آدمىسرچشمه مىگیرد و یکى از »ملکات نفسانى« و »کمالات انسانى« شمرده مىشود. بنابراین، میان دفاع و جهاد در اسلام و غیرت و مردانگى رابطه تنگاتنگى وجود دارد؛زیرا چنان که از تعریف مربوط به این دو برمىآید، هر دو صفت انسانى، خاستگاه فطرىداشته و جزو ارزشهاى اصیل فطرى - انسانى بهشمار مىروند. بر این اساس اِعمال غیرتنیز در اسلام، همانند جهاد و دفاع، مطلوب و مقدس است. چنان که امام على(ع) بر اینحقیقت تصریح کرده، مىفرماید:»اِنَّ اللّهُ یَغارُ لِلْمُؤْمِنِ فَلْیُغَرْ، مَنْ لا یَغارُ فَاِنَّهُ مَنْکُوسُ الْقَلْبِ.« خداوند براى مؤمن غیرت مىورزد، پس او نیز باید غیرت ورزد، هر کس غیرت نورزد دلش وارونه است.به نظر مىرسد که مراد از وارونگى دل در انسان بى غیرت، خروجشازحالتطبیعى وفطرت اصیل انسانى باشد. بنابراین، روح دفاع و جهاد در اسلام در غیرت دینى و ابرازحساسیتها و واکنشهاى بجا و بموقع بروز مىکند.چرا که منظور از »غیرت دینى« این است که مسلمان نسبت به مسائل حیثیت و آبرویى،عرض و ناموس، میهن و کشور، بهویژه نسبت به کیان اسلام و ارزشهاى دینى بىتفاوتنباشد و از حساسیت، حمیت و غیرت لازم برخوردار باشد تا در مواقع لزوموبروزخطر،واکنش لازم و دفاع بجا و مطلوب را از خود نشان دهد.بر این اساس، جهاد و دفاع، امر به معروف و نهى از منکر، تولى و تبرى، سفارش به حقو صبر، تعلیم و تربیت و... مىتواند در جهت غیرت دینى قرار گرفته و از مصادیق آن بهشمار آید.از آنچه گفتهشداینمطلبروشنگشتکهتوصیهوترویجروحاباحىگرى،بىتفاوتى ونادیدهانگارى نسبت به تعرض به حریم دین و ایجاد تردید در باورهاى دینى به ویژه نسلجوان، در واقع به نوعى ترویج روح »تساهل و تسامح لیبرالیستى« است نه »تساهل وتسامح اسلامى« و از نوعى برداشت غلط از مفاهیم دینى سرچشمه مىگیرد. از این رو،بر دینداران غیرتمند، لازم است که نسبت به تعرض به دین و تحریف ارزشهاى دینى،بىتفاوت نباشند و عکسالعملهاى مناسب و دفاع منطقى و لازم راازمعتقداتدینىبهعملآورند.
اباحىگرى و پیامدهاى آن
از آفتهاى فرهنگى - دینى که در گذشته وجود داشته و اکنون بیشتر مطرح شده ودامن زده مىشود، اباحىگرى است.اباحىگرى، چنان که از نامش پیداست از اباحه و مباح بودن به معناى جایز شمردن وروادانستن است و در اصطلاح به معناى لاقیدى و مداهنه در دین، بى بند و بارى، نادیدهانگارى مطلق، بىتفاوتى نسبت به عقاید و ارزشهاى فرهنگى و دینى، و واکنش صحیحو بجا نداشتن در برابر تاخت و تاز به حریمِ دین و آرمانهاى مقدس ملى، فرهنگى وبهویژه دینى؛ و به بیان روشنتر، تهى شدن از حمیت، مردانگى و غیرت دینى است. بنابراین، اباحىگرى مساوى با مفهوم منفى »تساهل و تسامح« در فرهنگ دینى و مفهومنادرست آن در عرف رایج سیاسى است؛ زیرا تساهل و تسامح در معناىاسلامىاش،عبارتاست از آسانگیرى در انجام وظایف دینى و پرهیز از افراطکارى و سختگیرى بى مورد،رفق و مدارا با دیگران و تحمل آنان و دورى از تعصبهاى بىجا و خشونتهاى ناروابهویژه در برخورد با مخالفان)114(؛ و نیز در معنا و معادل غربىاش تولرانس به همین معناى مدارا کردن و کنار آمدن با دیگران است. اما کسانى بوده و هستند که ازاین واژگان مقدس و درست دینى - فرهنگى، همچون دیگر مفاهیم دینى، سوء برداشتکرده و به تحریف آن دست زدهاند و معنایى از آن ارائه کردهاند که مخالف با مفهوم موردنظر در دین مىباشد که در بالا به آن اشاره شد.توضیح آنکه اباحىگرى (= تساهل و تسامح منفى) در عصر جدید رهاورد تفکر وارداتى»لیبرالیسم« است که در غرب همزمان و همراه با »اومانیسم«، »سکولاریسم« و... پیداشده است و نقطه تلاقى همه، لیبرالیسم است که به معناى آزادى مطلق در تمام ساحتهاىزندگى و روا دانستن هرگونه عملى براى انسانِ نشسته بر جایگاه خدایى و جایگزین خدادر زمین است.برخى از پیامدهاى تلخ و ناپسند اباحىگرى و تفکر لیبرالیستى، عبارت است از:1 - عرفى شدن مفاهیم دینى: به این معنا که دین و مسائل دینى تابع شرایط عرفى وسلیقههاى افراد مىشود و آنها هر طور که خواستند و صلاح دیدند عمل کنند و به تبیین آنبپردازند و کسىهمحقاعتراضنداشتهباشد؛چونضددموکراسىوآزادىوخشونتطلبمعرفى مىشود!2 - ظهور آزادى هاى مطلق در جامعه، که موجب بىبند و بارى، شکستن حریمها وخدشهدار شدن قداستهاى دینى، فرهنگى و اجتماعى مىشود.3 - رواج روزافزون فحشا، منکرات و فساد در جامعه.4 - از بین رفتن خط قرمزها (و مرزهاى خوبى و بدى) و جایگزین شدن ضد ارزشها بهجاى ارزشهاى اصیل دینى و فرهنگى.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
اهمیت جهاد و دفاع در اسلام
»جهاد« از ریشه »جَهْد یا جُهد« به معناى مشقّت و زحمت و نیز توان و طاقت است،و »جهاد« و »مجاهده« یعنى به کار بستن توان در ستیز یا دفع دشمن. معناى اصطلاحى جهاد، عبارت است از: نثار جان، مال و توان در راه اعتلاى اسلام و برپا داشتن شعارهاى ایمان. اهمیت جهاد و دفاع در اسلام با نگاهى به فلسفه تشریع آن، روشن مىشود؛ زیرا اهمیتهر چیزى به فلسفه وجودى آن و نقش کاربردىاش بستگى دارد.توضیح آنکه اهمیت جهاد و دفاع، از آنجا ناشى مىشود که همه موجودات زنده، اعم ازانسان و غیر انسان به حکم فطرت و عقل، براى بقا و ادامهحیاتنیازمندرفعموانع و دفعدشمن خویشاند؛ زیرا جهان ماده، صحنه تنازع بقا و کشمکش مىباشد و هر موجودزندهاى مىکوشد تا از حق فطرى زنده ماندن دفاع کند وبهاصطلاحبهقانونفطرىوذاتى»جلب منفعت« و »دفع ضرر« عمل نماید و مزاحمان را از خود دفع کند.از آنجا که اسلام، دین عقل و فطرت است، به این نیاز فطرى و عقلى بشر نیز توجه لازممبذول داشته و ضمن تأیید این نیاز فطرى و حکم عقلى، بر ضرورت و اهمیت آن تأکیدورزیده است.بدین جهت قرآن کریم در آیه زیر بر ضرورت آمادگى کامل براىدفاعهمهجانبهتأکیدورزیده، مىفرماید:»وَ اَعِدُّوا لَهُمْ مَااسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِه عَدُوَّ اللّهِ وَ عَدُوَّکُمْ وَ آخَرینَ مِنْدُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ یَعْلَمُهُمْ...« (انفال: 60)هر نیرویى که در توان دارید براى مقابله با آنها (دشمنان) آماده سازید! و (همچنین) اسبهاىورزیده (براى میدان نبرد) تا بهوسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید (و همچنین) گروهدیگرى غیر از اینها را که شما نمىشناسید و خدا آنها را مىشناسد.همچنین اهمیت جهاد و دفاع در اسلام، از اهداف بسیار بلند و ارزشمندى که اسلامدارد، نیز سرچشمه مىگیرد؛ زیرا اسلام به عنوان کاملترین مکتب، داعیه رستگارى انسانهاو رهایى آنها از شرک، کفر، ظلم و فساد و تباهى را دارد. اینها اهدافى است که تحققشهزینه سنگینى را مىطلبد؛ زیرا طاغوتها و مستکبران سد راه مىشوند و جنگ و خونریزىبه راه مىاندازند تا بتوانند به همان شیوه استعمارى و استکبارىشان ادامه دهند و بهبهرهکشى، استثمار و استعمار ملل مستضعف بپردازند.گواه روشن صدق ادعاى ما، تحمیل بیش از هشتاد جنگ علیه پیامبر(ص) و حکومتاسلامىاش در طول دهسال و نیز اجراى انواع و اقسام توطئه براندازى علیه نظام نوپاى»جمهورى اسلامى ایران« به ویژه تحمیل جنگ هشت ساله علیه آن، در این دوران،مىباشد.جهت سومى که بر اهمیت جهاد و دفاعدراسلامدلالتمىکند،آثاروبرکاتىاستکه برآن استوار است و نیز پیامدهاى ناگوار و تلخى که بر ترک آن مترتب مىگردد. از جملهآثار خوب دنیوى جهاد و دفاع در اسلام، که در قرآن و سخنان پیشوایان معصوم(ع) به آناشاره شده، عزّت و سرافرازى در برابر دشمن، امنیت و آرامش جامعه، شادابى و نشاطو حیات پرتحرک اجتماعى، تقویت روحیه خودکفایى، تکیه و اعتماد بر توان نیروهاىخودى، شناخت دوست از دشمن و در نهایت پیروزى بر دشمنان است. نیز جهاد ازجنبهاخروى و معنوى، موجب کسب رضاى الهى، استجابتدعا،گشودهشدندرهاىرحمتالهى، بخشش گناهان، نجات از عذاب الهى، ورود به بهشت و رسیدن به مقام قرب الهىو غیر آن مىگردد.برخى از آثار و پیامدهاى ناگوار ترک دفاع و جهاد در اسلام، انهدام پایگاههاى توحید وخداپرستى، گرفتارى به خوارى و ذلت، از میان رفتن هویت دینى و ملى، عزت و آبرو وشخصیتانسانى،کاستىایمان،محرومیتازرحمتوعنایاتخداوندى،رواجباطلوفساد و منکرات، محرومیت از عدل و انصاف و از همه مهمتر، کیفر سختالهىدرسراىباقى و افتادن در آتش دوزخ مىباشد.
ابعاد و انواع دفاع
جهاد و دفاع حد و مرزى نمىشناسد و به تناسب نوع تهاجم و عرصه تاخت و تازدشمن، متفاوت مىشود و به همین دلیل داراى ابعاد و انواع مختلفى مىباشد؛ ولى دریک تقسیمبندى کلى مىتوان جهاد و دفاع را به دو قسم: دفاع شخصى و دفاع از آرمانهاو عقاید دینى - اسلامى، تقسیم کرد.چرا که گاه دشمن، حریم شخصى انسان را مورد تعرض و تهاجم قرار مىدهد، که انساننیز باید در برابر متجاوزان به حریم و حقوق خود و وابستگانش به دفاع برخیزد و از جان،مال، آبرو و ناموس خود و بستگانش دفاع کند؛ و گاهى هم دشمن کیان اسلام،سرزمینهاى اسلامى و باورها و مبانى دینى - ارزشى را عرصه تاخت و تاز سیاسى و نظامىخود مىسازد که ملت باید به تناسب تعرض دشمن، قدرت دفاعىاش را در جانبدارى ازدین و آیین، مقدسات دینى، آرمانهاى مکتبى، ملى و نیز میهن و سرزمین خود به کارگیرد. ازاین رو، میدانهاى سیاست، اطلاعات، صنعت، اقتصاد، فرهنگ، علم، هنر و...نیز از جمله عرصههایى است که ممکن است به صحنه پیکار حق وباطلتبدیلشود.درعرصه فرهنگى نیز مجاهدان و مؤمنان باید با تمام قوا به مصافدشمنان بروند و راههاى نفوذ آنان را ببندند. روشن است که مجاهدان این میادین،دانشمندان، نویسندگان، متفکران، روشنفکران متعهد، نیروهاى اطلاعاتى، هنرمندانو... مىباشند، همانگونه که اسلحه این پیکار مقدس نیز دانش، قلم، بیان، هنر و غیر آنمىباشد.اکنون در این درس به مقدار ممکن به برخى از ابعاد و انواع دفاع شخصى و آرمانى،اشاره مىشود.
دفاع نظامى
یکى از راههاى مبارزه دشمن، جنگ و تهاجم مسلحانه است. در چنین موقعیتىکه سرزمین، عِرْض، ناموس، مال، جان و از همه مهمتر، باورها و ارزشهاى دینى -اعتقادى مسلمانان مورد حمله دشمن واقع مىشود بر تک تک مسلمانان از کوچک وبزرگ و پیر و جوان از هر قشرى که باشند، لازم و واجب است به دفاع برخیزند و تادفعکاملدشمن، از پاى ننشینند.در جنگ دفاعى همان گونه که امام راحل فرمود تا هر موقع که دفاع لازم باشد باید اقدامشود. البته باید براساس تعالیم اسلامى در صحنههاى نبرد، شئون انسانى رعایت شود و بنا بهفرمان قرآن کریم از حد تجاوز نگردد و آداب اسلامى در جنگ رعایت شود.
دفاع سیاسى و اقتصادى
از میدانهاى ستیز دشمن، سیاست و اقتصاد است. دشمن درصدد است تا از هرراهى که مىتواند بر کشور ما سلطه سیاسى و اقتصادىاش را اعمال کند و ما را وابسته بهخود نماید. در این صورت ضرورت ایجاب مىکند که مسلمانان به مقابله با آن بپردازند.راه مبارزه و مقابله معقول سیاسى و اقتصادى با دشمن، این است که به تلاش و کوشش لازمدر میادین سیاسى و اقتصادى پرداخته شود و از لحاظ تکنولوژى و صنعت و اقتصاد بهخودکفایى رسیده، راههاى تسلط دشمن، که به دلیلنیازووابستگىسیاسى-اقتصادىفراهم مىشود از راه تأمین در داخل و خودکفایى اقتصادى مسدود گردد.تا زمانى که اینگونه وابستگىها و نیازمندىها به خارج، بهویژه به قدرتهاى بزرگسیاسى، نظامى و اقتصادى وجود دارد، سخن از استقلال، دفاع و مبارزه سیاسى - اقتصادىبا دشمنان شعارى بیش نخواهد بود؛ چنان که امام راحل نیز بهطور مکرر و مؤکد در طولحیات پربرکتشان به نقش و اهمیت استقلال سیاسى - اقتصادى و قطع وابستگى در اینزمینهها تصریح مىکردند و در یک اقدام عملى، دستور تشکیل »جهاد سازندگى«رادر همه ابعاد اقتصادى صادر کردند و پیوسته تا زنده بودند ضمن قدردانى از تلاش وکوشش جهادگران عرصه اقتصادى، بر تداوم جدى و همهجانبه »جهاد سازندگى« اصرارمىورزیدند.
دفاع سیاسى و اقتصادى
از میدانهاى ستیز دشمن، سیاست و اقتصاد است. دشمن درصدد است تا از هرراهى که مىتواند بر کشور ما سلطه سیاسى و اقتصادىاش را اعمال کند و ما را وابسته بهخود نماید. در این صورت ضرورت ایجاب مىکند که مسلمانان به مقابله با آن بپردازند.راه مبارزه و مقابله معقول سیاسى و اقتصادى با دشمن، این است که به تلاش و کوشش لازمدر میادین سیاسى و اقتصادى پرداخته شود و از لحاظ تکنولوژى و صنعت و اقتصاد بهخودکفایى رسیده، راههاى تسلط دشمن، که به دلیلنیازووابستگىسیاسى-اقتصادىفراهم مىشود از راه تأمین در داخل و خودکفایى اقتصادى مسدود گردد.تا زمانى که اینگونه وابستگىها و نیازمندىها به خارج، بهویژه به قدرتهاى بزرگسیاسى، نظامى و اقتصادى وجود دارد، سخن از استقلال، دفاع و مبارزه سیاسى - اقتصادىبا دشمنان شعارى بیش نخواهد بود؛ چنان که امام راحل نیز بهطور مکرر و مؤکد در طولحیات پربرکتشان به نقش و اهمیت استقلال سیاسى - اقتصادى و قطع وابستگى در اینزمینهها تصریح مىکردند و در یک اقدام عملى، دستور تشکیل »جهاد سازندگى«رادر همه ابعاد اقتصادى صادر کردند و پیوسته تا زنده بودند ضمن قدردانى از تلاش وکوشش جهادگران عرصه اقتصادى، بر تداوم جدى و همهجانبه »جهاد سازندگى« اصرارمىورزیدند.
دفاع فرهنگى
در میان انواع هجومهاى غیر نظامى دشمنان، هجوم فرهنگى از همه آنهاخطرناکتر و خسارتبارتر است؛ زیرا در این نوع حمله، دشمن با ترویج فساد و فحشا، افکارعمومى، بهویژه افکار و اخلاق نسل جوان را منحرف و آلوده کرده، ارزشها، آرمانهاىمقدس دینى، عزت و شرف مسلمانان را مورد هجوم قرار مىدهد تا مسلمانان راهمرنگ خود کرده و در نتیجه راه نفوذ و سلطهاش را هموار سازد. قرآن کریم به اینمطلب اشاره کرده و مىفرماید:»وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ کَما کَفَرُوا فَتَکُونُونَ سَواءً« (نساء: 89)آنان آرزو مىکنند که شما هم مانند ایشان کافر شوید و مساوى یکدیگر باشید.در اهمیت جهاد فرهنگى، همین بس که در آن دورانى که پیامبر(ص) هنوز در مکهحضور داشتند و حکم جهاد نظامى تشریع و ابلاغ نشده بود، خداوند در فرمانى مؤکّد بهآن حضرت فرمود:»فَلا تُطِعِ الْکافِرینَ وَ جاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً کَبیراً« (فرقان: 52)پس، از کافران پیروى مکن و بهوسیله آن (= قرآن) با آنان جهاد بزرگى بکن!روشن است جهاد در جبهه فرهنگى ظرافتهاى خاص خودش را دارد و نیازمندکار دقیق و عمیق فرهنگى است. بر این اساس، مرحوم طبرسى در راستاى تفسیر آیهمزبور و با اشاره به »جهاداً کبیراً« مىنویسد جهاد فرهنگى و پاسخگویى بهشبهاتمخالفان، معاندان و دشمنانِ دین، یکى از باارزشترین و بزرگترین جهادهانزد خداوند متعال است. مبارزه با تهاجم فرهنگى غرب علیه اسلام و مسلمانان نیز از مصادیق بارز جهاد بادشمنان دین خدا در عصر حاضر است، چرا که آنان هماهنگ با هم در تلاشاند تا از هرراه ممکن، ابتذال فرهنگى و مفاسد اخلاقى را میان مردم و بهویژه نسل جوان رواج دادهو با اغفال جوانان، آنان را به بىدینى و بى توجهى نسبتبهارزشهاىاسلامىبکشانند. اینجاست که مسئولیت عموم مسلمانان متعهد و در رأس آنان مسئولانفرهنگى،نسبتبهانجام کارهاى فرهنگى بسیار سنگینتر مىشود و باید با آمادگى و حساسیت بیشترى درصحنههاى فرهنگى حضور یابند و علاوه بر مقابله با فرهنگ مبتذل وارداتى و ابطال آناز راه معقول و منطقى، معارف حیاتبخش اسلامنابراجایگزینآنکرده،گسترشدهند.چنانکه بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران، در وصیتنامه سیاسى - الهى خود این مهم رااز همه مسئولان متعهد و انقلابیون راستین خواستار شده است.
دفاع از حریم
حریم عبارت است از آنچه که دفاع از آن واجب باشد؛ مانند مال، جان، عِرض(آبرو) و ناموس.حریم انسان، از نظر اسلام و وجدان عمومى از چنان اهمیت و ارزش فوقالعادهاىبرخوردار است که اگر انسان در راه دفاع از حریم خویش، کشته شود و یا در صورت لزوم،فرد مهاجم را از پاى درآورد نه تنها کار بدى نکرده، بلکه مورد تحسین و تمجید دیگرانهم قرار مىگیرد. از نظر اسلام نیز کارش بسیار ارزشمند شمرده شده و چه بسا که مقامشهید را دارا خواهد بود.تجاوز به حریم انسان، اشکال و مراحل مختلفى دارد و هر شکل و مرحله آن دفاعمتناسب با خود را مىطلبد. مثلاً اگر کسى به حریم ناموسى انسان متعرض شود دفع او بههر وسیله ممکن واجب است، اگر چه منجر به کشته شدن مهاجم شود، بلکه در صورتىکه با قصد کمتر از تجاوز، حمله کند، وظیفه همین است.اما حکم دفاع در مرحله پایینتر از این فرق مىکند، گر چه شاید در مرحله بعدى و درصورت بى اثر بودن مرحله قبلى، مراحل بالاتر نیز ضرورى و واجب شود. مثلاً کسى کهبه قصد چشمچرانى به ناموس انسان نگاه کند و یا از پشتبام به داخل خانه انسان سرکبکشد و مانند آن، لازم است او را از راه توبیخ زبانى از این کار زشت بازدارد، اگر دستبرنداشت از راه کتک و مانند آن، جلوگیرى کند و اگر دست برنداشت، به هر وسیله ممکن بهدفاع از حریمخودبرخیزدودرصورتمجروحیامقتولشدنفردمهاجم،خونشهدراست.مراحل و اشکال دیگر تجاوز به حریم نیز، دفاع متناسب با خود را دارد و بایدمراعاتشود.
دفاع و غیرت دینى
»غیرت« به معناى حمیّت، محافظت عصمت و آبرو و ناموس و نگهدارى عزت و شرفآمده است. در تعریف علماى اخلاق نیز، غیرت و حمیّت، یعنى تلاش و کوششدر نگهدارى آنچه که حفظشضرورىاست.اینصفتدرقالبمطلوبشازشجاعت،بزرگ منشى و قوت نفس آدمىسرچشمه مىگیرد و یکى از »ملکات نفسانى« و »کمالات انسانى« شمرده مىشود. بنابراین، میان دفاع و جهاد در اسلام و غیرت و مردانگى رابطه تنگاتنگى وجود دارد؛زیرا چنان که از تعریف مربوط به این دو برمىآید، هر دو صفت انسانى، خاستگاه فطرىداشته و جزو ارزشهاى اصیل فطرى - انسانى بهشمار مىروند. بر این اساس اِعمال غیرتنیز در اسلام، همانند جهاد و دفاع، مطلوب و مقدس است. چنان که امام على(ع) بر اینحقیقت تصریح کرده، مىفرماید:»اِنَّ اللّهُ یَغارُ لِلْمُؤْمِنِ فَلْیُغَرْ، مَنْ لا یَغارُ فَاِنَّهُ مَنْکُوسُ الْقَلْبِ.« خداوند براى مؤمن غیرت مىورزد، پس او نیز باید غیرت ورزد، هر کس غیرت نورزد دلش وارونه است.به نظر مىرسد که مراد از وارونگى دل در انسان بى غیرت، خروجشازحالتطبیعى وفطرت اصیل انسانى باشد. بنابراین، روح دفاع و جهاد در اسلام در غیرت دینى و ابرازحساسیتها و واکنشهاى بجا و بموقع بروز مىکند.چرا که منظور از »غیرت دینى« این است که مسلمان نسبت به مسائل حیثیت و آبرویى،عرض و ناموس، میهن و کشور، بهویژه نسبت به کیان اسلام و ارزشهاى دینى بىتفاوتنباشد و از حساسیت، حمیت و غیرت لازم برخوردار باشد تا در مواقع لزوموبروزخطر،واکنش لازم و دفاع بجا و مطلوب را از خود نشان دهد.بر این اساس، جهاد و دفاع، امر به معروف و نهى از منکر، تولى و تبرى، سفارش به حقو صبر، تعلیم و تربیت و... مىتواند در جهت غیرت دینى قرار گرفته و از مصادیق آن بهشمار آید.از آنچه گفتهشداینمطلبروشنگشتکهتوصیهوترویجروحاباحىگرى،بىتفاوتى ونادیدهانگارى نسبت به تعرض به حریم دین و ایجاد تردید در باورهاى دینى به ویژه نسلجوان، در واقع به نوعى ترویج روح »تساهل و تسامح لیبرالیستى« است نه »تساهل وتسامح اسلامى« و از نوعى برداشت غلط از مفاهیم دینى سرچشمه مىگیرد. از این رو،بر دینداران غیرتمند، لازم است که نسبت به تعرض به دین و تحریف ارزشهاى دینى،بىتفاوت نباشند و عکسالعملهاى مناسب و دفاع منطقى و لازم راازمعتقداتدینىبهعملآورند.
اباحىگرى و پیامدهاى آن
از آفتهاى فرهنگى - دینى که در گذشته وجود داشته و اکنون بیشتر مطرح شده ودامن زده مىشود، اباحىگرى است.اباحىگرى، چنان که از نامش پیداست از اباحه و مباح بودن به معناى جایز شمردن وروادانستن است و در اصطلاح به معناى لاقیدى و مداهنه در دین، بى بند و بارى، نادیدهانگارى مطلق، بىتفاوتى نسبت به عقاید و ارزشهاى فرهنگى و دینى، و واکنش صحیحو بجا نداشتن در برابر تاخت و تاز به حریمِ دین و آرمانهاى مقدس ملى، فرهنگى وبهویژه دینى؛ و به بیان روشنتر، تهى شدن از حمیت، مردانگى و غیرت دینى است. بنابراین، اباحىگرى مساوى با مفهوم منفى »تساهل و تسامح« در فرهنگ دینى و مفهومنادرست آن در عرف رایج سیاسى است؛ زیرا تساهل و تسامح در معناىاسلامىاش،عبارتاست از آسانگیرى در انجام وظایف دینى و پرهیز از افراطکارى و سختگیرى بى مورد،رفق و مدارا با دیگران و تحمل آنان و دورى از تعصبهاى بىجا و خشونتهاى ناروابهویژه در برخورد با مخالفان)114(؛ و نیز در معنا و معادل غربىاش تولرانس به همین معناى مدارا کردن و کنار آمدن با دیگران است. اما کسانى بوده و هستند که ازاین واژگان مقدس و درست دینى - فرهنگى، همچون دیگر مفاهیم دینى، سوء برداشتکرده و به تحریف آن دست زدهاند و معنایى از آن ارائه کردهاند که مخالف با مفهوم موردنظر در دین مىباشد که در بالا به آن اشاره شد.توضیح آنکه اباحىگرى (= تساهل و تسامح منفى) در عصر جدید رهاورد تفکر وارداتى»لیبرالیسم« است که در غرب همزمان و همراه با »اومانیسم«، »سکولاریسم« و... پیداشده است و نقطه تلاقى همه، لیبرالیسم است که به معناى آزادى مطلق در تمام ساحتهاىزندگى و روا دانستن هرگونه عملى براى انسانِ نشسته بر جایگاه خدایى و جایگزین خدادر زمین است.برخى از پیامدهاى تلخ و ناپسند اباحىگرى و تفکر لیبرالیستى، عبارت است از:1 - عرفى شدن مفاهیم دینى: به این معنا که دین و مسائل دینى تابع شرایط عرفى وسلیقههاى افراد مىشود و آنها هر طور که خواستند و صلاح دیدند عمل کنند و به تبیین آنبپردازند و کسىهمحقاعتراضنداشتهباشد؛چونضددموکراسىوآزادىوخشونتطلبمعرفى مىشود!2 - ظهور آزادى هاى مطلق در جامعه، که موجب بىبند و بارى، شکستن حریمها وخدشهدار شدن قداستهاى دینى، فرهنگى و اجتماعى مىشود.3 - رواج روزافزون فحشا، منکرات و فساد در جامعه.4 - از بین رفتن خط قرمزها (و مرزهاى خوبى و بدى) و جایگزین شدن ضد ارزشها بهجاى ارزشهاى اصیل دینى و فرهنگى.