لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
آیت الله مطهری و دکتر شریعتی دو مرد تاثیر گذار در انقلاب ایران بودند. نه می توان زحمات مطهری را نادیده انگاشت و نه می شود به شریعتی بی اعتنا بود. این دو (در کنار دیگر بزرگان) بار فرهنگی انقلاب را به دوش کشیدند. ذهن ها را آماده کردند و طرحی نو در انداختند. گرچه تاثیر گذاری شریعتی در نسل جوان بیشتر بود و معلم انقلاب لقب گرفت اما نقش مطهری را که از بنیانگذاران حسینیه ارشاد بود نیز نمی توان در آگاهی دادن و تعلیم و تربیت آن نسل انکار کرد. شریعتی با آن بیان جذاب و گیرایش (که مارکسیسیت ها را یکضرب شیعه می کرد!) اسلام را از پستو بیرون کشید و پایه گذار یک حرکت پرخروش مردمی شد. اسلام و مذهب را بی واسطه فهمید. اینگونه شد که توانست با فهم نو از دین و مذهب سیل جوانان را به حسینیه ارشاد سرازیر کند چنانکه در هر درس ۵۰۰۰ نفر پای صحبتش می نشستند. مقصود از این نوشته نه تمجید از شریعتی است و نه تجلیل از مطهری ؛ نه تخریب شریعتی است و نه تنبیه مطهری. تنها شرح و بسط یک درگیری فکری است بین یک عالم اسلامی و یک روشنفکر دینی(1). دعوای یک ملای کور و یک خاموش فکر غربزده نیست. کشمکش فکری است میان یک روحانی علوی و یک متفکر اسلامی. قصد ما بزرگ نمایی و یا تخریب وجهه ی این دو نیست. تحقیق و تحلیلی است بر این دو بزرگوار که شاید " فاعتبروا یا اولی الابصار.... "
حسینیه ارشاد موسسه ای مذهبی فرهنگی بود که در سال ۱۳۴۲ به همت محمد همایون و علی آبادی و ناصر میناچی با همفکری مطهری تاسیس شد. تعیین سیاست عمومی و انتخاب سخنرانان اکثرا به عهده ی مطهری بود (2) سال ۱۳۴۵ مطهری از استاد محمد تقی شریعتی دعوت می کند تا برای سخنرانی به ارشاد بیاید و استاد تا سال ۱۳۴۶ در محل موقت حسینیه به ایراد سخنرانی می پرداخت. در سال ۴۸ که موضوع چاپ نشریات داخلی حسینیه پیش آمد مطهری اولین نشریه حسینیه را در دو جلد به نام "محمد خاتم پیامبران" منتشر کرد. مطهری از شریعتی دعوت می کند تا مقاله ای برای این نشریه بفرستد و در نامه ای به دکتر می نویسد: "برادر عزیز دانشمندم. قلب خود شما گواه است که چقدر به شما ارادت می ورزم..."(3) دکتر شریعتی برای این کتاب دو مقاله فرستاد ۱- هجرت تا وفات ۲- سیمای محمد. و به مطهری اجازه داده بود که هر یک از این مقالات را که می پسندد چاپ کند." مطهری چنان از خواندن زندگی محمد به وجد آمده بود که آنرا سه بار به طور کامل خوانده بود. مطهری هر دو مقاله را چاپ کرد و در نامه ای به پدر شریعتی از او تجلیل و تمجید کرد"(4)
با انتشار این دو مقاله سیل انتقادات و حمله ها از روحانیون سنتی شروع شد. "چرا جلوی اسم محمد "حضرت" و "ص" نگذاشته ؟(5) مطهری در مقابل این حملات ایستاد و از شریعتی دفاع کرد. درباره ی شریعتی گفته بود:" چون رشته او جامعه شناسی است و خوب هم درس خوانده و کاملا بر اعصابش مسلط است در بیان الفاظ معرکه است. چون جوانها از فکلی ها کمتر بحث های دینی شنیده اند و او هم به زبان جوان ها صحبت می کند اینست که بیشتر از ما طالب دارد."(6)
شریعتی از سال ۴۵ با سخنرانی "مخروط جامعه شناسی" همکاری خود را با ارشاد آغاز می کند. تا جایی که به قول خود شریعتی حسینیه با خون و فکر و شخصیتش عجین می شود(7)
رضا داوری در بیان خاطره ای از دیدار با مرحوم مطهری می گوید:" ایشان (مطهری) زبان به ستایش شریعتی گشودند و گفتند: بعضی از مقالات دکتر شریعتی و از جمله زن در چشم و دل محمد را هیچ یک از ما نمی توانستیم بگوییم.
با آمدن شریعتی و استقبال شدید دانشجویان رفته رفته مرحوم مطهری نسبت به شریعتی بدبین می شود. جای تمجید ها, تنقید ها نشست و جای تکریم ها ,تعذیب ها. اطرافیان نیز به این اختلاف دامن می زدند.
پرویز خرسند می گوید: "روزی برای برداشتن وسایل مورد نیاز به حسینیه آمدم. در گوشه ی سالن آقای ... را دیدم که با مرحوم مطهری گفتگو می کرد. از کنارشان که گذشتم اسم شریعتی را شنیدم و اینکه چه کسی باید برود و چه کسی باید بماند. کنجکاو شدم وایستادم. آقای ... به مرحوم مطهری می گفتند: "بین شما و دکتر شریعتی فقط یکی باید اینجا بماند و تصمیم قطعی است. مرحوم مطهری گفتند حالا چه کسی قرار است بماند؟ آقای ... پاسخ داد: چون جوان ها استقبال بیشتری از دکتر شریعتی دارند قرار است ایشان بماند. مرحوم مطهری خیلی ناراحت شد". من تصور کردم که این تصمیم هیئت مدیره است و خود دکتر هم قضیه را می داند. بلافاصله به آپارتمان برگشتم و داستان را برای شریعتی گفتم. متوجه شدم او کاملا بی خبر است. وقتی حرفهایم را شنید با عصبانیت گفت:"این احمقانه ترین کاری بود که می توانستند انجام دهند.این ها نمی فهمند که نه حضور مطهری عرصه را بر من تنگ می کند و نه حضور من مانع کار اوست. او استاد فلسفه وحکمت است و من جامعه شناسی درس می دهم و این هر دو برای جامعه ی جوان ها مفید است"(8)
با روشن شدن افکار شریعتی و تز اسلام منهای روحانیت و انتقاد به مجلسی و خواجه نصیر ,مطهری که زمانی دائما از شریعتی و افکارش و زبانش تعریف می کرد کم کم شروع به موضع گیری در مقابل شریعتی نمود. البته باید گفت که خود مرحوم مطهری به انتقاد از روحانیون اعتقاد داشت اما می گفت این ما هستیم که باید خودمان را نقد کنیم و دخالت کردن غیر روحانیون در مباحث دینی را بر نمی تابید. به همین دلیل مرحوم مطهری جلسه ای را تشکیل داد تا برای سخنرانان ضوابط و معیار هایی در نظر گرفته شود. شاید بیشتر این ضوابط به خاطر این بود که شریعتی از حسینیه کنارگذاشته شود.(9) در این تبصره ها عدم تجاهر به فسق و پایبندی به تقوا و پرهیز از گناهان کبیره گنجانده شده بود. به قول محمد همایون صاحب حسینیه: "پس لطف کنید یک تبصره هم بگذارید که سخنران کچل هم نباید باشد! (اشاره به اینکه همه ی این ضوابط به خاطر حذف شریعتی است) اما چگونه می شد شریعتی را حذف کرد؟ شریعتی ای که شهرت حسینیه مدیون او بود. ناصر میناچی می گوید: "حسینیه ای که در طول چندین سال فعالیتش فقط توانسته بود ۲ جلد کتاب محمد خاتم پیامبران بیرون دهد و جلد دوم با عدم استقبال مردم مواجه شده بود و اگر جلد اول به چاپهای بعدی رسید به خاطر دو مقاله شریعتی بود, چگونه با حذف شریعتی حسینیه می تواند به کار خود و رسیدن به سطح عالی ادامه دهد؟"(10)
با مخالفت همایون و میناچی با طرح حذف دکتر , مرحوم مطهری استعفای خود را تقدیم حسینیه کردند. شریعتی هم که ۷ ماه از ارشاد کنار کشیده بود بار دیگر بازگشت.
و اما واکنش شریعتی به این ماجراها چه بود؟ محمد مهدی جعفری در کتاب"بار دیگر شریعتی" می نویسد:" یکبار شریعتی را دیدم و به او گفتم امشب فلان مجلس دعوت داریم. شما هم بیایید. در ضمن آقای مطهری هم هستند. شریعتی گفت: اتفاقا چه بهتر. خوشحال می شوم که بیایم. طوری می گویید که من اگر مطهری بیاید ناراحت می شوم. اگر اختلافی هم هست میان من و ایشان اختلاف جزئی است. وگرنه ما همه مان در یک صف واحد می جنگیم.
پرویز خرسند می گوید: "نشنیدم شریعتی یکبار کلمه ای علیه مطهری بگوید(11)
جعفری می گوید:"خدایی اش من هرگز از دکتر شریعتی بدگویی نسبت به شهید مطهری نشنیدم.(12)
جعفری همچنین نقل می کند روزی در منزل دکتر نکوفر بودیم. مرحوم مطهری را دیدم. مرا خواست. گفت: دیدی رفیقت چه تیشه ای به ریشه ی اسلام می زند؟ گفتم چه کسی؟ گفت شریعتی. گفتم برای چه؟ گفت: این مقالاتی که در کیهان می نویسد تیشه به ریشه دین می زند. گفتم مگر جریان را نمی دانید؟ دکتر رفته اصفهان یک سخنرانی کرده. سخنرانی از نوار پیاده می شود و بوسیله ی دانشجویان چاپ می گردد. در صحافی بوسیله ی ساواک توقیف می شود ساواک این ها را می دهد به کیهان. مطهری گفت : نه اینطور نیست. گفتم خود شریعتی این را به من گفت. مرحوم مطهری گفت:دروغ می گوید. پدرش هم دروغ می گوید!(13)
پاره ای از سخنان پراکنده آیت الله مطهری در مورد دکتر شریعتی
"صرف نظر از افکار نادرست و غرور و اشتباهاتش ضربه ی جبران ناپذیری به هماهنگی روحانیت و طبقات تحصیل کرده زده و آنها را سخت نسبت به روحانیون بد گمان کرده است".(استاد شهید به روایت اسناد - ص ۲۱۷)
"اوضاع آبستن حادثه ی قرن ۱۳ هجری است (اشاره به فرقه سازی بابیه). در نوشته های مرحوم (شریعتی) بذر این انشعاب شوم وجود دارد"( سیری در زندگانی استاد ص ۱۲۷)
"این جزوه (اشاره به اسلام شناسی ارشاد) مانند غالب نوشته های نویسنده از نظر ادبی و هنری اعلی است, از نظر علمی متوسط است, از نظر فلسفی کمتر از متوسط و از نظر دینی و اسلامی صفر است!"(استاد مطهری و روشنفکران ص ۳۴)
"به نظر من این جزوه (اسلام شناسی ارشاد) چیزی که نیست اسلام شناسی است. حداکثر بگوییم اسلام سرایی یا اسلام شاعری است. نویسنده جزوه نظر به غرور بی حد و نهایتش همان طور که خاصیت هر مغروری است ,عقده ندانستن علوم اسلامی از فلسفه و کلام و فقه و عرفان و غیره دارد".(مطهری و روشنفکران ص ۴۲)
"این جزوه (حسین وارث آدم) نوعی روضه ی مارکسیستی است که تازگی دارد."(یادداشت های مطهری ص ۲۱۸)
"من دو سفر با شریعتی به حج رفتم هرگز یکبار ندیدم سر او به مهر برسد"(اشاره به اینکه شریعتی نماز نمی خوانده) (طرحی از یک زندگی ج ۲ نقل از علی ابادی. یکی از ۳ نفر اعضای موسسین ارشاد)
اینکه چرا مطهری با آن همه سابقه و مبارزه و کار فرهنگی دست به چنین اظهار نظرهایی زد دقیقا معلوم نیست اما می شود با نگاهی به سیر زندگی مرحوم به نکاتی دست یافت. حامد الگار نویسنده و مترجم مسلمان آمریکایی می گوید: "پیش از به صحنه آمدن شریعتی مرحوم مطهری مشهور ترین و محبوب ترین سخنران دانشجویان دانشگاه بود اما با آمدن شریعتی مستمعان او به سرعت رو به کاهش نهادند چرا که شریعتی هر روز افراد بیشتری را به سوی خود جذب می کرد. نتیجه اینکه به هر حال بشر بشر است این موضوع منجر به رنجش آیت الله مطهری شد"(14)
شاید مطهری که خود جزو موسسین حسینیه ارشاد بود و در آنجا سالها درس داده بود و در میان قشر دانشجو و روشنفکر مقام بالایی داشت نمی توانست ببیند که از حسینیه کنار رفته و به جایش کسی آمده که پای هر درسش ۵۰۰۰ نفر جوان می نشستند و او مجبور بود در مسجد الجواد حرفهایش را برای ۲۰..۳۰ نفر بزند که تازه اکثر آنها پیرمرد بودند.
پس از شهادت
باشهادت دکتر شریعتی محبوبیتی فوق العاده برای او ایجاد شد. همه او را معلم شهید و معلم انقلاب نامیدند. در این جو هیچ کس تحمل شنیدن حرف مخالف شریعتی از مطهری را نداشت. مطهری ای که یک عمر در راه اسلام تلاش کرده بود به یکباره با اظهار نظرهایش در میان جوانان از عرش به فرش آمد. بطوریکه در مراسم چهلم شریعتی در مشهد که بازرگان در دفاع از مطهری سخنرانی کرد حاضران در مراسم اعتراض کردند و استاد محمد تقی شریعتی به نشانه ی ناراحتی جلسه را ترک کرد. با انتشار نامه ی بازرگان و مطهری علیه شریعتی این ضدیت ها و دشمنی ها به اوج رسید. گرچه بازرگان نامه ی دیگری نوشت و از بعضی کلمات تبری جست. ماجرای این نامه را به زمان دیگر موکول می کنیم. دانشجویان مسلمان درآمریکا ضمن نامه ای شدیدا به این دو حمله کردند و شریعتی را بالاتر از آن دانستند که با انتقاد و دشمنی این و آن کوچک شود. آنها نوشتند:
" نسل جوان مسلمان امثال آقای مطهری را که مسائل مردم برایشان مسئله ای نیست و از جیب ملت ارتزاق می کنند و تحریف اسلام راستین و دسیسه گشتن دین در دست جلادان زمان برایشان بی تفاوت است کاری ندارند. ما کسانی را که به زندگی عثمان وار نشسته اند و دم از علی می زنند ,جزو علمای راستین نمی دانیم که خود را مسئول شنیدن حرفهایشان کنیم.."(15)
. مطهری بعد از انقلاب نیز در نامه ای به آیت الله خمینی چنین نوشت:
" اخیرا می بینیم گروهی که به اسلام عقیده و علاقه درستی ندارند سعی می کنند از او (شریعتی) بتی بسازند. تحت این عنوان که سید جمال و اقبال و بیش از آنها این شخص(شریعتی) اسلام را نو کرده و خرافات را دور ریخته و همه باید به افکار او بچسبیم..."(16)
در همان نامه سفر منجر به شهادت دکتر را ناشی از توطئه و ماموریتی می داند که دکتر می خواست دنبال کند:" و خدا می داند اگر خداوند از باب مکروا و مکرالله والله خیر الماکرین در کمین او نبود او در ماموریت خارجش چه بر سر اسلام و روحانیت می آورد"(17)
شریعتی یک سیر مستقیم را در زندگی پی گرفت و جانش را در این راه نهاد. مطهری نیز از درخشان ترین چهره های تاریخ اسلام است. کسی بود که در اوج انحطاط مسلمین گرد تخدیر از چهره ی دین زدود و وارد عرصه ی کارزار شد. کتاب هایش مثل تمام عیار روشنفکری دینی بوده و هست اما در انسان شناسی و قضاوت در مورد انسان ها نسبی گرایی یک اصل است. به قول شاعر:
کوه با آن عظمت آن طرفش صحرا بود
دست بر دامن هر کس که زدم رسوا بود
پ.ن :
1- روشنفکر دینی به معنی واقعی کلمه. هر که مسلمان بود و با یک سری از احکام دین مخالف بود اسمش را نمی شود گذاشت روشنفکر دینی. روشنفکر دینی روشنفکری است آگاه, متعهد, مسئول و انسان که در مقابل جامعه اش مسئولیت احساس کند و برخیزد. اینهایی که امروز ادعای روشنفکری دینی میکنند دیندار هم نیستند, روشنفکر پیشکش!
2- خاطرات ناصر میناچی,نشریه داخلی حسینیه ارشاد 6/2/1378 ص5
3- متن این نامه را می توانید در کتاب طرحی از یک زندگی جلد دوم ص 280 بخوانید.
4- "مسلمانی در جستجوی ناکجا آباد,علی رهنما 331
5- شریعتی در جمعی گفت: وقتی در این مملکت بالاتر از حضرت که اعلیحضرت باشد داریم,همان نام مبارک محمد زیباترین و خدایی ترین نامی است که می شود در این کشور و در هر مقاله و اثری به جای گذاشت.
6- خاطرات من از شهید مطهری,علی دوانی ص 48
7- مجموعه آثار 1. ص143
8- شریعتی در آیینه ی خاطرات. ش لامعی ص 46
9- پوران شریعت رضوی طرحی از یک زندگی ج 2ص 229
10- نشریه ارشاد شماره 15 ص 107
11- یاس نو. 2 تیر 1382
12- شریعتی آنگونه که من شناختم ص72
13- همان
14- انقلاب اسلامی در ایران ص 115و116
15- طرحی از یک زندگی ص 301
16- سیری در زندگانی استاد مطهری ص 82
17- طرحی از یک زندگی ج2 ص313
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
خط تاثیر:
تعریف: عبارت است از دیاگرام تغیرات عکسالعمل تکیهگاهی، برش و یا لنگر در نقطهای از سازه در اثر عبور بار واحد روی سازه.
کاربرد: یکی از بارهای وارد بر سازه، بار زنده میباشد. همانطوری که از نام این بار معلوم است، بارهای زنده متحرک هستند و میتوانند روی سازه جابجا شوند. خط تاثیر یک عکسالعمل تکیهگاهی به ما کمک میکند تا بدانیم که بارهای متحرک در کجا قرار گیرند تا عکسالعمل تکیهگاهی ماکزیمم شود.
همینطور خط تاثیر برش و یا لنگر در یک نقطه برای یافتن محل بارهای متحرک تا بیشترین برش و یا لنگر در این نقطه را نتیجه دهند، کاربرد دارند.
خط تاثیر کیفی: ترسیم خط تاثیر در سازههای معین استاتیکی نسبتاً ساده میباشد، ولی ترسیم دقیق خط تاثیر (خط تاثیر کمی) در سازههای نامعین استاتیکی پیچیده و پرکار است. در چنین حالتی میتوان از خط تاثیر کیفی استفاده کرد. خط تاثیر کیفی شبیه و یا نظیر خط تاثیر دقیق (خط تاثیر کمی) است. خط تاثیر کیفی با کمک اصل مولد برسلاو و به طرز سادهای حاصل میگردد.
اصل مولد ـ برسلاو:
خط تاثیر کیفی عکسالعمل تکیهگاهی: تکیهگاه را حذف نموده و در راستای عکسالعمل یک جابجایی واحد به سازه اعمال میکنیم. شکل این سازه در اثر این عمل همان خط تاثیر کیفی عکسالعمل تکیهگاهی خواهد بود.
خط تاثیر کیفی نیروی برشی در یک نقطه: آن نقطه از سازه را بریده و یک جابجایی متناظر با نیروی داخلی برشی به سازه میدهیم. شکل سازه در اثر این عمل، خط تاثیر کیفی نیروی برشی در آن نقطه از سازه خواهد بود.
خط تاثیر کیفی لنگر خمشی در یک نقطه: آن نقطه از سازه را به مفصل تبدیل کرده و یک دوران متناظر با لنگر داخلی به سازه میدهیم. شکل این سازه در اثر این عمل، همان خط تاثیر کیفی لنگر در آن نقطه از سازه خواهد شد.
چند نکته:
خطوط تاثیر سازه معین استاتیکی ثابت و یا تغییرات خطی دارد.
در تیرهای خط تاثیر، جز در تکیهگاه تیر را قطع نمیکند.
خط تاثیر برش در قسمت آزاد کنسول ثابت و برابر یک میباشد.
خط تاثیر عکسالعمل تکیهگاهی، لنگر و برش در محل مفصل داخلی شکستگی دارد.
خط تاثیر لنگر خمشی، مفصل میانی کلاً صفر است.
خطوط تاثیر در خرپا
در خرپاها، خط تاثیر را برای نیروی داخلی عضوی از خرپا رسم میکنند.
طریقه رسم خط تاثیر برای یک عضو، بدین صورت است که بار واحد را به ترتیب بر گرههای زیرین و یا فوقانی خرپا اعمال کرده و به ازای هر گره، میروی داخلی عضو مورد نظر را بدست میآوریم. با وصل نقاط نظیر، نیروهای داخلی محاسبه شده، خط تاثیر عضو موردنظر حاصل میشود.
از آنجایی که خرپاها نقش تیرها را ایفا میکنند، بنابراین اعضای افقی، فوقانی و تحتانی خرپا نقش بالهای تیر و اعضای مورب نقش جان تیر را برعهده دارند. لذا خط تاثیر اعضای افقی، فوقانی و تحتانی خرپا، عیناً شبیه خط تاثیر لنگر در تیرهاست و خط تاثیر اعضای مورب شبیه خط تاثیر برش در تیرهاست.
خطوط تاثیر برای سازههای معین
در طرح یک سازه قبل از آن که بتوان تحلیل نیروهای داخلی را انجام داد، شرایط بارگذاری بایستی مشخص شود. در مورد سازهها، ما به طور عمده با دو نوع بار سروکار داریم: بار مرده و بار زنده (بار ضربهای به صورت کسری از بار زنده محسوب میشود). بار مرده آن باری است که دارای موقعیت ثابتی بر روی سازه بوده و به طور دائم بر آن اثر میکند، در حالی که بار زنده، چه از نوع متحرک باشد و چه از نوع قابل حرکت، میتواند دارد موقعیت متغیری بر روی سازه باشد.
هنگام طرح هر قسمت مشخصی از یک سازه، باید توجه خاصی به وضعیت قرار گرفتن بار زنده معطوف شود تا حداکثر نیروهای داخلی ناشی از بار زنده برای قسمت موردنظر به دست آید. قسمت موردنظر و نوع نیروی داخلی مربوطه ممکن است عکسالعمل یک تکیهگاه، نیروی برشی یا گشتاور خمشی در یک مقطع تیر و یا نیروی محوری در یک عضو خرپا باشد. در رابطه با این موضوع، بایستی توجه داشت که موقعیتی از بار که باعث بوجود آمدن حداکثر گشتارو خمشی در یک مقطع میشود، الزاماً موجب آن نخواهد شد که حداکثر نیروی برشی در آن مقطع بوجود آید و یا مثلاً وضعیتی از بار که باعث ایجاد نیروی محوری ماکزیمم در یک عضو میگردد، ممکن است حداکثر نیروی محوری را در یک عضو دیگر بوجود نیاورد. با توجه به مطالب فوق و سایر ملاحظات مربوط به رابطه بین نیروی داخلی و موقعیت بحرانی بار زنده، ترسیم خط تاثیر از اهمیت فوقالعادهای برخوردار میباشد.
مفهوم خط تاثیر را میتوان با درنظر گرفتن تیری تحت اثر تنها یک بار متمرکز به صورت زیر نشان داد:
فرض کنید که تنها یک بار متمرکز در امتداد عمود بر تیر اثر کند. در این صورت بار وارد بر تیر بر هر قسمت و یا هر مقطعی از تیر تاثیر خواهد گذارد. برای مثال، هر مقطعی از تیر دارای نیروی برشی و گشتاور خمشی خاصی خواهد شد و نیز تکیهگاهها عکسالعمل مشخصی را بر تیر اعمال خواهند کرد. در صورتی که بار از نظر موقعیت ثابت باشد، مقاطع مختلف تیر عموماً دارای نیروهای داخلی متفاوت خواهند بود، در صورتی که موقعیت بار بر روی تیر تغییر کند، مقادیر نیروهای داخلی مربوطه در یک مقطع ثابت متغیر خواهد بود.
همانطور که ملاحظه شد، ما به سه متغیر مجزا اشاره کردیم: مقدار نیروی داخلی، موقعیت مقطع تیر و موقعیت بار. بایستی توجه داشت که یک منحنی مستوی (واقع در یک صفحه) تنها در صورتی امکان وجود خواهد داشت که رابطهای بین دو متغیر برقرار باشد و نه سه متغیر. در نتیجه ما میتوانیم مقدار نیروی داخلی را به صورت تابعی از موقعیت مقطع تیر بیان کنیم، مشروط بر آنکه موقعیت بار ثابت باشد. منحنیهای نیروی برشی و گشتاور خمشی چیزی نیستند جز نمایش رابطه زیر به طریق ترسیمی:
y=f(x)
که در آن x موقعیت مکانی مقطع تیر را در امتداد محور تیر مشخص کرده و y مقدار تابع مربوطه (نیروی برشی یا گشتاور خمشی) تحت اثر یک بار ثابت بود.
از طرفی دیگر، ما میتوانیم مقدار نیروی داخلی در یک مقطع ثابت را به صورت تابعی از موقعیت متغیر بار بیان کنیم. برای سادگی، از یک بار واحد برای نمایش بار زنده متحرک استفاده میکنیم، در حالی که بار واحد طول دهانه تیر را طر میکند، ما توجه خود را به اثر آن بر روی یک مقطع خاص از تیر معطوف داشته و تغییرات نیروی داخلی (نیروی برشی یا گشتاور خمشی) برای آن مقطع را به صورت تابع زیر مینویسیم:
y=g(x)
که در آن x موقعیت متغیر بار واحد در امتداد محور تیر و y مقدار تابع مربوطه (نیروی برشی یا گشتاور خمشی) برای مقطع ثابت میباشد. نمایش تابع y=g(x) به صورت ترسیمی خط تاثیر مربوط به مقدار تابع موردنظر نامیده میشود.
تعریف خط تاثیر را میتوان به صورت زیر تعمیم داد: یک خط تاثیر عبارت است از آن منحنی که عرض (یعنی مقدار y) هر نقطه از آن تعریف مقدار تابع (نیروی برشی، گشتاور خمشی، عکسالعمل، نیروی محوری میله و ...) در یک جزء ثابت از سازه (نظیر مقطع عضو، تکیهگاه، میلهای در یک خرپا و غیره) است، وقتی که یک بار واحد در آن نقطه قرار گرفته باشد.
برای روشن شدن موضوع، ابتدا روش اصلی برای ترسیم خط تاثیر مربوط به گشتاور خمشی در مقطع میانی از یک تیر ساده به طول 10 فوت مطابق شکل الف بررسی مینماییم. برای مشخص
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
تاثیر رنگ:
رنگها نیروهایی هستند که روی انسان اثر گذاشته و ایجاد احساس راحتی یا ناراحتی، فعالیت یا سکون می کنند. استفاده رنگها در کارخانه ها، دفاتر، مدارس می تواند باعث ازدیاد یا کاهش بازده نموده و در بیمارستان شفای بیماران را کند بکند. رنگ بر انسان بطور غیرمستقیم از ریق اثر پسیکولوژیکی در بزرگ یا کوچک کردن ابعاد مرعی اطاق تاثیر دارد.
رنگ نارنجی تاثیری قوی خواهد داشت اگر با زرد، قرمز، سبز و ارغوانی همراهی شود، آبی، سبز و بنفش رنگهای سرد بی فعال اثری ضعیف تر دارند. رنگهای دارای اثرات قوی برای مساحت های بزرگ باید بکار روند. رنگهای گرم دارای اثر فعال، تحریک و حتی تهیج کننده بوده، اما رنگهای سرد دارای اثری بی فعالیت، پر استراحت می باشند و رنگ سبز رنگی سست و شل کننده است.
- اثر ایجاد شده توسط رنگها بیشتر بستگی به روشنی و موقعیت آنها دارد.
رنگها
موقعیت
گرم روشن
گرم تاریک
سرد روشن
سرد تاریک
سقف
محرک
بزرگ کننده
شل و سست کننده
تهدید کننده
دیوارها
گرم
محدود و دربرگیرنده
حالت مخصوص
تمایل به مالیخوالیائی
کف
مرتفع کننده
حالت اطمینان
حالت نرمش
احساس رنج و زحمت
آشپزخانه:
- ترتیب آشپزخانه در سمت شمال شرق یا شمال غرب خانه با گذر آسان به حیاط در صورت امکان مناسب تر است.
- درب حیاط و درب جلو و محوطه بازی کودکان و ایوان بهتر است که از آشپزخانه قابل دید باشد.
- ارتباط خوب اشپزخانه با سرسرا، اطاق غذاخوری و دیگر اطاق ها و نشیمن لازم بوده و آشپزخانه باید با حمام و توالت و محل ظرفشوئی و دیگر محل های دارای سرویس آب و گاز باید مجتمع باشد. در خانه های بزرگ این قسمت ها به واسطه سر و صدا و کارهای مختلف وظیفه ای آشپزخانه را در بال جداگانه قرار می دهند. و وظیفه آشپزخانه را در قسمتهای مختلف، مثل اطاق مفید، محوطه خوراک پزی، ظرف شوئی، محل آماده کردن و غیره پخش میکنند.
آشپزخانه مدرن، کارگاه کدبانوی خانه است و باید جمع و جور بوده و خوب طراحی گردیده و برای صرفه جویی کار، خوب محاسبه شده باشد. وسایل خوراک پزی، آشپزی و غیره اندازه حداقل فضای انباری را تعیین می کنند، که ممکن است مثل (69 ترتیب یابد تا تسلسل خوب کار را ایجاد نماید. پهنای کامل کافی 87/1 متر است، ولی طبق قانون فضای بیشتر از پهنای حداقل لازم است. برای استفاده کافی از فضای آشپزخانه در خانه های مستقلاتی، وسائل و لوازم آشپزخانه معمولا در داخل دیوار کار گذاشته میشوند.
سطوح و دیوار و وسائل باید ضد رطوبت و قابل شستشو باشند. درب های کشویی (بدون کور کردن محوطه کار) ارجح تر است. هواکش بالای اجاق کمک در کشیدن دود.
ارتفاع اجاق گاز: 85 cm
پهنای آشپزخانه برای کار نشسته دو نفر: 85 cm
پهنای آشپزخانه برای کار بر پای دو نفر: (100-110)
ارتفاع ظرفشویی: (90-100)
ارتفاع دودکش از بالای اجاق:
عمق واحد قفسه ظرفشوئی: 60 cm
ارتفاع کابین:
برای تمیز کردن آسان پایه های وسائل آشپزخانه باید 80 مرمر بلندی داشته باشند.
ابعاد ظرفشویی:
قسمت های مختلف آشپزخانه:
1-ورودی 2-محوطه صبحانه 3-انبار غذا 4-کنتورها و ...
5-وسائل خانگی 6-جاروها 7-آماده سازی 8-محوطه غذاخوری
9-اطاق خدمتکار 10-اطاق رختکن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 34
تاثیر ورزش بر فعالیت های روانی
روانشناسان پیرو مکتب گشتالت که بر سایر روانشناسان و کارشناسان تعلیم و تربیت نفوذ دارند، بر این نکته تأکید میکنند که هر فردی در محیط خود بهصورت یک کل عمل میکند و بنابر این رفتاری هماهنگ با محیط خود دارد. هال و لیندسی احساس روانشناسان پیرو مکتب گشتالت را بهخوبی بیان میکنند: اندام انسان همیشه بهصورت یک کل واحد عمل میکند نه بهصورت یک سری بخشهای جدا از هم. ذهن و بدن از هم جدا نیستند، نه ذهن از عناصر و استعدادهای مختلف تشکیل شده است و نه بدن از اندامها و بخشهای متفاوت بهوجود آمده است. اندام انسان واحدی یکپارچه است و هر بخش آن به تنهایی میتواند بر کل اندام اثر بگذارد. تئوری دیگر در این زمینه مبتنی بر مفهوم ادراکیـحرکتی است که در سال 1960 توسط کفارت بیان شد. او بر رشد کامل ادراکیـحرکتی کودک تأکید میورزد و اظهار میدارد که مشکلات یادگیری بعضی از کودکان از زمانی آغاز میشود که کلیه رفتارهای آنها بهطور بنیادی رفتار حرکتی است و مشکلات مذکور بر اثر قطع روند رشد ادراکیـحرکتی رخ میدهد. روان و جسم انسان، پدیده واحدی را تشکیل میدهند که به هم آمیخته و با هم پیوند یافتهاند و تربیت بدنی دانش سلامت و تندرستی است که رشد همه جانبهی فرد را از طریق پرورش قوای جسمانی عهدهدار میباشد. فعالیت منظم ورزشی و جسمانی، روی انسان، به طرق مختلف تأثیر میگذارد و تأثیر کلی، افزایش ظرفیت انجام کار جسمانی است.
باید توجه کرد که ورزش از نظر متخصصان تعلیم و تربیت به منزلهی یک ابزار قوی تربیتی مطرح است. پرداختن به ابعاد سازندهی ورزش در جهت سلامتی جسمانی، روانی، اجتماعی و فرهنگی نسل جدید نقش مهمی ایفا میکند. عادت کردن به ورزش به عنوان یک عامل مهم از نقطه نظر سلامتی، میتواند زندگی دانشجویان را تحت تأثیر قرار دهد. زیرا، بدون تردید، شرکت در برنامههای ورزشی، کسب قدرت بدنی، صحت و سلامت جسمی، آثار و نتایج روانی اجتماعی قابل ملاحظهای به ارمغان میآورد. سازگاری فرد با محیط اجتماعی که هدف عمدهی اجتماعی شدن، است با ارتباط سالم و مؤثری که بین فرد و جامعه برقرار میشود، محقق میسازد. عبارت اجتماعی شدن، فرایندی را توصیف میکند که طی آن، افراد قوانین رفتاری، سیستمهای اعتقادی و نگرشهایی را کسب میکنند که شخص را آماده میکند تا بهعنوان یکی از اعضای جامعه بهطور مؤثر عمل کند. ورزش میتواند وسیلهای برای اجتماعی شدن نیز باشد، یعنی بر رشد نگرشهای اجتماعی، ارزشها و رفتار، مؤثر واقع شود. وانس (1980) در یک پژوهش تجربی در فرانسه نشان داد که اثرات تربیت بدنی و ورزش دانشآموزان را تحت تأثیر قرار میدهد. نتایج نشان داد، دانشآموزانی که ورزش میکنند، در وضع مطلوبتری نسبت به گروه کنترل (غیرورزشکار) قرار دارند. آنها نه تنها از نظر تحصیلی بهتر بودند، بلکه در برابر فشار عصبی آسیب کمتری دیدند و نسبت به سن خود از رشد و تکامل خوبی برخوردار بودند.
مطالعات نشان دادهاند که فرایند تمرین بدنی، پیشرفت روانشناختی کوتاهمدت و درازمدتی را در احساس تندرستی ایجاد میکند. عصبشناسان معتقدند، برای اینکه انسان به عملکرد صحیح حرکتی پیچیده دست یابد، باید کلیه ساختارهای عصبی سیستم اعصاب مرکزی او بهطور کامل رشد و تکامل پیدا کنند و از نظر فیزیولوژیکی آمادگی یکپارچه کردن محرکها و الگوهای پاسخ را داشته یاشند. اغلب تئوریها بر اساس فرضی پایهای ساخته میشوند که بر طبق آن تربیت ادراکیـحرکتی همان ارتباط بین روند حسی و پاسخهای حرکتی است که در طول کورتکس مغز و مراکز پایینتر در جهت بهبود عملکرد ادراکیـحرکتی اتفاق میافتد. بر اساس این فرض، چنانچه عملکرد و فعالیتهای سیستم مرکزی به خاطر کمرشدی، بیحسی یا مرگ برخی از سلولهای عصبی دچار ضعف شده باشد، میتوان این سلولها را تحریک کرد و به آنها توان دوباره بخشد و یا اینکه کاری کرد که وظایف آنان را سایر سلولها و انواع سلولهای تازه شکل گرفته بهعهده بگیرند و بالاخره استین هاوس در سال 1964، توجه ما را به این واقعیت معطوف داشت که مهمترین عضو حسی بدن بافت عضلاتی است. در حدود 40% اکسونهای اعصاب حرکتی عملاً فیبرهای حسی هستند که تکانهها را به مغز هدایت میکنند و انتقال میدهند. بافت عضلانی که بیش از نیمی از بدن ما را تشکیل میدهد در واقع یکی از مهمترین منابع اطلاعاتی اعصاب را به وجود میآورد، زیرا اطلاعات را به اشکال مختلف مانند حافظه، تشکیل مفاهیم و فکر کردن از محیط بیرونی به سیستم مرکزی اعصاب منتقل میکند.
در بیانات روسو دو نکته مهم وجود دارد؛ یکی هدف تربیت که عبارت است از رشد و شکوفایی استعدادهای کودک، و دیگری روش و وسیله تحقق هدف که همان فعالیت است. بر این اساس، بهمنظور تحقق هدف تربیت نه تنها باید شرایط و عواملی به وجود آورد تا کودک به بازی و ورزش بپردازد؛ بلکه باید شوق حرکت را نیز در او بیدار کرد. ارتباط هدف و وسیله در این فرایند، همان مفهومی است که تحت عنوان نظریه مکتب گشتالت و روش ادراکی - حرکتی به آن اشاره شد. بر این اساس، میتوان گفت که یکی از عوامل اصلی رشد و شکوفایی استعدادهای روانی و ذهنی کودک، حرکت است. اسمایل، کفارت و کاول (1963) در تحقیقات خود بین استعداد حرکتی وعملکرد ذهنی، همبستگی مثبت معنیداری مشاهده کردند و توانستند با استفاده از شاخص آزمون حرکتی، عملکرد ذهنی را پیشبینی و برآورد کنند. یکی از زمینههای متداول تحقیقاتی در جمعیت بهنجار، مقایسه پیشرفت درسی ورزشکاران و غیر ورزشکاران است. این نوع مطالعات اغلب در دهههای 1960 و 1970 انجام شده است. ایدزمور در سال 1951 و لستن در سال 1964، نمرات درسی ورزشکاران و غیر ورزشکاران را با یکدیگر مقایسه کردند. در هر دو مورد، ورزشکاران معدل درسی بالاتری نسبت به غیر ورزشکاران داشتند. بهطورکلی اغلب تحقیقات وجود این همبستگی را تأیید کردهاند، اما در بعضی از تحقیقات نیز نتایج متناقضی بهدست آمده است. بهطور مثال، دیویس و برگر در سال 1973 هیچ اختلاف معنیداری بین نمرات آخر سال ورزشکاران و غیر ورزشکاران دبیرستانی مشاهده نکردند. روش دیگری که در این زمینه برخی پژوهشگران دنبال کردهاند، مقایسه بهره هوشی ورزشکاران و غیر ورزشکاران است. یافتههای اینگونه تحقیقات وجود ارتباط مثبت بین هوش و شرکت در فعالیتهای ورزشی را نشان نمیدهد، بهطور مثال تروپ در سال 1967 سعی کرد تا در میان محصلان 375 کالج دخترانه ارتباطی بین میزان هوش و موفقیت ورزشی در رشتههای بدمینتون و تنیس بهدست آورد. ولی بین این دو عامل هیچ ارتباط معنیداری مشاهده نکرد.
اسلوشر در سال 1964، بهرههوشی گروههای مختلف ورزشکاران دبیرستانی را با 100 نفر غیر ورزشکار مقایسه کرد. او بدین منظور از آزمون هوش لورج ثورندایک استفاده کرد، گروه ورزشکاران شامل 100 بازیکن بیسبال، 100 بازیکن بسکتبال، 50 شناگر،50 کشتیگیر و 100 بازیکن فوتبال بود. نتایج این پژوهش نشان داد که بهره هوشی آزمودنیهای غیر ورزشکار بهطور قابل توجهی بالاتر از گروه ورزشکاران است.
توجه به مطالعات دیگری که در این زمینه انجام شده است و درک مشکلات عینی کار به ما کمک خواهد کرد تا در نتیجهگیریها جانب احتیاط را رعایت کنیم. یکی از مشکلات اصلی این گونه پژوهشها مربوط به ورزشکارانی است که در مدرسه نمرات درسی پایینی کسب میکنند و از تیم ورزشی کنار گذاشته میشوند. اینگونه ورزشکاران نمیتوانند حداقل معدل لازم برای شرکت در مسابقات را کسب کنند. انتخاب این قبیل ورزشکاران نه تنها روی نتایج نمرات درسی بلکه ممکن است روی نتایج نمرات هوش نیز تأثیر بگذارد. بهعلاوه اگر گروه ورزشکاران نمرات هوشی بالاتری بهدست آورند،میتوان تصور کرد که هوش بالاتر آنها به علت فعالیتهای ورزشی سطح بالاست، در حالیکه این قابلیت، یعنی هوش، ممکن است از راههای دیگری کسب شده باشد. مشکل دیگری که در کلیه سطوح دیده میشود، مسئله ثبتنام ورزشکاران و غیر ورزشکاران در دروس مختلف است. در سطوح بالاتر بهندرت اتفاق میافتد که ورزشکاران در درجهبندی و کسب نمرات با شکست مواجهه شوند، در حالیکه در مورد غیر ورزشکاران چنین نیست، بهطور کلی میتوان گفت اگر چه بین ورزشکار بودن و موفقیت تحصیلی همبستگی مثبت وجود دارد ولی بهندرت میتوان تحقیقی یافت که پیشنهاد کرده باشد که تمرینات بدنی بهطور مستقیم به افزایش و رشد هوش میانجامد.
یکی از مهمترین عوامل در از بین بردن افسردگیها و یا پیشگیری از بهوجود آمدن این نوع بیماریها ورزش است. ورزش موجب کاهش اضطراب و افسردگی، تنظیم و تعدیل میزان استرس و حتی تغییرات شخصیتی بهصورت پیدایش دیدی مثبتتر نسبت به زندگی میشود. مطالعات انجامشده در افراد میانسال نشان داده است که افرادی که ورزش میکردند، کمتر دچار اضطراب، فشار عصبی، افسردگی و خستگی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
دانشگاه آزاد اسلامی – واحد میبد
تاثیر دمای حرارتی دهی بر رنگ ایجاد شده با رنگدانه ی
(zr,v)sio4 لعاب سرامیک مات
آزمایشگاه لعاب
استاد : مهندسی قهرمانی
دانشجو: آیدا خیامی
شماره داشجویی: 82474467517
بهار 1386تأثیر دمای حرارت دهی بر رنگ ایجاد شده با رنگدانهی (zr,v)sio4 لعاب سرامیک مات
خلاصه
تحلیل واکنش پذیریهای فیزیکی بین رنگدانهها، کدرسازها و لعابها برای درک رفتار نوری لعابهای سرامیک مهم میباشند. ضمناً مهم است که تمایز قائل شویم که آیا لعاب مات میشود چون فاز بلوری شده میتواند به ویژگیهای نوری سیستم کمک میکند یا نه. اندازه و کیفیت بلورهای ایجاد شده به طور قابل توجهی میتواند رنگ لعاب را تغییر دهد. هدف این بررسی ارزیابی تأثیر دمای حرارت دهی بر پایداری رنگ یک سرامیک مات شده توسط رنگدانهی وانادیم – زیرکن آبی است. تحلیل انکساری کمی اشعهی ایکس به منظور ارزیابی کردن انحلال رنگدانه در سه دمای مورد بررسی قرار گرفته و کیفیت بلورهای زیر کن ایجاد شده در محل اصلی خود میباشد. تحقیق گزارش شده اهمیت مورد توجه قرار دادن تمام اجزاء در سیستم نوری چند جزئی به عنوان یک لعاب سرامیک را اثبات مینماید.
کلمات کلیدی : زنگ، اسپکتروسکوپی؛ روشهای اشعهی ایکس؛ سرامیکهای سنتی، لعابها: (zr,v)siot
مقدمه
در صنعت سرامیک یک هدف پیش پا افتاده در کاربرد لعاب ارتقا دادن هنر زیبایی شناسی محصول پایانی است، در این زمینه توزیع اندازهی بافت و ذره هم رنگدانهها و هم بلورها توسط لعاب مات میشود، و تقابل شیمیایی و فیزیکی بین رنگدانهها و لعابها هنگام حرارت دیدن اساسی و مهم است تا فرآیند رنگ آمیزی کنترل شود. در واقع، رنگدانهی مشابه میتواند بسته به دمای حرارت دهی و ترکیب شیمیایی لعاب برای رنگ آمیزی، رنگهای نسبتاً متفاوتی ایجاد نماید.
کنترل بلوری شدن، و جلوگیری از انحلال رنگدانهها در لعابها و مواد بین سلولی بافتهای سرامیک طی حرارت دهی برای بهتر کردن ویژگیها، ظاهر و قابلیت تکثیر محصولات مهم است. جوهرهای چند اکسیده مواد شاخص در لعابهای حرار دهی سریع میباشند. 4-2- و رنگدانههای زیرکن (zrsiot) متداولترین مواد رنگی مورد استفاده هستند. در مقایسه با اجزای دستهی دیگر، جوهر معمولاً کمترین دمای ذوب را دارد اما نسبت به رنگدانههای سرامیک خورندهترین میباشد. ابتدا برای لعاب دادنها معمولا sio2 به عنوان شکل دهندهی اصلی شیشه، قلیاها (k2o, Na2o)، ZnO, B2O3 یا SrO به عنوان سیالهی اصلی، AL2O3, MgO, CaO برای افزایش سختی و دوام لعاب دادن منظور میشدند. ضمناً پوششهای کدر، که بیشترین پوششهای تولید شده هستند، معمولاً با ZrO2 در هم میآمیزند. کدری و سفیدی از طریق بلوری شدن زیرکن بدست میآیند. ریز ناهمگنهای حاصل (اندازه) به طور قابل توجهی ضریب شکستشان (40/2 – 05/2) از ضریب شکست بافتهای شیشهای (70/1 – 50/1) بزرگتر است و در نتیجه نور را به طور موثری پخش میکنند در حقیقت محاسبات انتشار Mie تعیین میکند که حداکثر انتشار نور و سفیدی با زیرکن همراه انواع اندازههای ذره و شکستگی وسیع 16/0 روی میدهد.
رنگدانههای تخدیر شدهی زیرکن پایدارترین مواد رنگی تا Cْ1200 هستند. ساختار چهار گوشهای زیر کن قابلیت در خود جای دادن وانادیم و پراسدم به طور جانشین سازی و هماتیت اینگلوبات را دارد. و پایداری گرمایی و شیمیایی بالای آن، آنرا مناسب استفاده در لعاب دادن سرامیک میکند. سیستم سه محوری زیر کن معمولاً برای رنگ آمیزی لعابهای صنعتی به کار میرود. بدست آوردن طیف وسیعی از رنگها بر اساس مخلوط کردن زیر کن – وانادیم آبی (Zr-v)، زیر کن – آهن قرمز، و زیر کن – پراسدیم زرد میباشد. رنگدانههای زیرکن