دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

عدل 36 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 37

 

آموزشکده فنی دکتر شریعتی

عدل

تهیه و تنظیم : ابراهیم برزنونی

استاد راهنما : آقای حسینی

زمستان 1386 عدل

مساوات و برابری یکی از مهم‌ترین آموزه‌های دین مبین اسلام است و آیات و روایات بسیاری وجود دارند که قرآن کریم و ائمه اطهار(ع) در آن‌ها بر حفظ حقوق و تساوی تمام مردم در برابر قانون و نفی تبعیض و ظلم تأکید بسیار دارند.عدالت در اسلام بر ارکان عمیقی استوار است، زیرا عالم هستی و کائنات به کلی تحت نظر خداوند حکیم هستند که تمام کردار و رفتار ما در دادگاه عدل او مورد قضاوت قرار می‌گیرد. همه ما از خاک هستیم و همه به سوی خاک بازمی‌گردیم و تمام افراد بندگان خدا هستند.این تلقی از جهان و انسان مساعدترین زمینه برای پذیرش عدالت است که از نظر قرآن فطری است. قرآن می‌فرماید که ما آشنایی با خوبی‌ها و بدی‌ها را به طور فطری در انسان قرار داده‌ایم: «فألهمها فجورها و تقویها» (شمس/8)در فطری بودن عدالت همین بس که حتی ظالمان نیز می‌کوشند تا ظلم خود را توجیه کرده و عادلانه جلوه دهند.مسأله عدالت از نظر پیامبر(ص) نیز از اهمیت فراوانی برخوردار است، چنان‌که ایشان فرموده‌اند: «عدل ساعه خیر من عباد سبعین سنۀ قیام لیلها و صیام نهارها» (جامع السادات، ج2، ص 223) یعنی: یک ساعت عدالت از هفتاد سال عبادتی که روزهای آن روزه و شب‌های آن احیا داشته باشید، به‌تر است.حضرت علی(ع) نیز درباره اهمیت عدالت فرموده‌اند: «العدل حیات و الجور ممات» یعنی: عدالت، زندگی و ظلم، مرگ است.از نظر امام علی(ع) مردمی که تسلیم ظلم و ستم شده‌اند در واقع مرده هستند. اصلاً یکی از مهم‌ترین دلایل بعثت پیامبران و یکی از مهم‌ترین وظایف و مسئولیت‌های آنان همانا استقرار عدالت در اجتماع است. قرآن درباره دعوت امت به بندگی خداوند و مخالفت با ظلم و طاغوت می‌فرماید: «ان اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت» (نحل/32)یعنی: بندگی خدا کنید و از طاغوت دوری نمایید.همچنین قرآن در مبارزه با انواع اسارت‌ها و زدودن موهومات و خرافات که از مهم‌ترین وظایف پیامبر(ص) است، می‌فرماید: «و یضع عنهم اسرهم و الاغلال التی کانت علیهم» (جمعه/ 3) یعنی: پیامبر(ص) سنگینی و زنجیرهایی را که بر مردم نهاده شده برمی‌دارد و آنان را آزاد می‌کند.هدف نهایی و عالی انبیا این است که آن چنان ایمان به خدا و معاد را در مردم احیا کنند و چنان اخلاق و طرز تفکر الهی را در تار‌و‌پود فرد و جامعه به وجود آورند که مردم خودشان به عدل و قسط قیام کنند.قرآن در این باره می‌فرماید: «لقد أرسلنا رسلنا بالبینات و أنزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط» (حدید/25)یعنی: ما پیامبران خود را با در دست داشتن دلایل روشن و کتاب آسمانی و معیار سنجش حق و باطل برای مردم فرستادیم تا مردم در پرتو این رهبران و قوانین آسمانی با آگاهی و انتخاب به عدل قیام کنند.در این آیه شریفه به هر دو قدرت مادی و معنوی یعنی «کتاب و بینات و میزان» اشاره شده، زیرا هر یک از آنها قدرت و پشتوانه‌ای معنوی برای استقرار عدل است و عبارت «و أنزلنا الحدید» که در ادامه این آیه است اشاره به قدرت مادی دارد تا عاصیان بدانند که اگر با عدالت الهی مخالفت کنند با قدرت تمام سرکوب می‌شوند. در زمان خلافت امیرمؤمنان حضرت علی(ع)، گروهی بر ایشان ایراد می‌گرفتند که شما چرا اموال بیت‌المال را به طور یکسان تقسیم می‌کنید؟مولای متقیان(ع) پاسخ فرمود: «لو کان المال لی لسویت بینهم فکیف و انما المال مال الله» (خطبه 126 نهج‌البلاغه).یعنی: اگر این اموال، ملک شخصی خودم بود به طور یکسان تقسیم می‌کردم تا چه رسد که اینها مال خدا و مربوط به همه مردم است. عدالت در اسلام بر ارکان عمیقی استوار است، زیرا عالم هستی و کائنات به کلی تحت نظر خداوند حکیم هستند که تمام کردار و رفتار ما در دادگاه عدل او مورد قضاوت قرار می‌گیرد. همه ما از خاک هستیم و همه به سوی خاک بازمی‌گردیم و تمام افراد بندگان خدا هستند.یکی از امتیازات عالی مکتب اسلام این بود که در دوره جاهلیت، تمام اختلافات و تبعیض‌ها را میان افراد و نژادها و قبایل از بین برد و با تمام قوا امتیازات ستمگران را نابود ساخت. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «ان اکرمکم عندالله أتقیکم» حجرات/13)یعنی: همانا گرامی‌ترین افراد نزد خداوند با تقوای‌ترین آن‌هاست. همچنین در سوره روم می‌فرماید: «و من آیاته اختلاف السنتکم و ألوانکم» (روم/22)یعنی: این تفاوت شکل‌ها و رنگ‌ها و زبان‌های شما همه از نشانه‌های قدرت خداست. پیامبر گرامی اسلام در حجه‌الوداع مردم را جمع کرد و فرمود: «تمام مسلمانان از هر قبیله و نژاد و زبانی که هستند با هم برابرند». (سفینه البحار،ج2، ص 348)قبیله قریش به این دلیل که سرپرست خانه کعبه بودند دچار خودبرتربینی و غرور شده بودند، از این رو در مراسم حج، یکی از اعمال را - رفتن به صحرای عرفات- ترک می‌کردند و به جای آن به «مزدلفه» می‌رفتند و می‌گفتند ما اهل حرم خدا هستیم و از حرم جدا نمی‌شویم. قرآن در سوره بقره در این باره فرمود: «ثم أفیضوا من حیث أفاض الناس» (بقره/ 198) یعنی: شما از همان جایی که مردم دیگر می‌روند، بروید.خود شخص پیامبر اسلام(ص) آن‏چنان ساده و بی‌آلایش می‌زیست که گاهی یک فرد ناشناس که وارد مسجد می‌شد، ایشان را نمی‌شناخت و پس از مدتی که در چهره‌ها می‌نگریست، می‌پرسید: کدام یک از شما پیامبر هستید؟پیامبر(ص) به هنگام نشستن با اصحاب همواره دایره‌وار می‌نشست و به بالا و پایین جلسه بی‌تفاوت بود.عدالت در اسلام و اجرای آن به حدی حائز اهمیت است که نه تنها درباره دوستان، بلکه با دشمنان- و حتی در میدان جنگ- نیز مورد سفارش و تأکید واقع شده است. قرآن می‌فرماید: «فان قاتلوکم فاقتلوهم کذالک جزاء الکافرین» (بقره/ آیه 191)یعنی: اگر دشمن شما را می‌کشد، آن‌گاه شما هم آن‌ها را بکشید.همچنین در زمان جاهلیت، رسمی احمقانه وجود داشت، یعنی اگر شخصی از یکی از قبایل کشته می‌شد، تمام آن قبیله به پا می‌خواستند و تا چند نفر را به انتقام همان یک نفر نمی‌کشتند، آرام نمی‌گرفتند. قرآن درباره این تعصب کور می‌فرماید: «و من قتل مظلوماً فقد جعلنا لولیه سلطاناً فلایسرف فی‌القتل» (اسراء/ 33)یعنی: هر کس مظلومانه کشته شود، برای او سرپرستی قرار دادیم که دارای اختیار است (که اگر خواست قصاص کند و اگر خواست دیه بگیرد) ولی حتی سرپرستان مقتول نیز حق ندارند در انتقام و کشتن اسراف و زیاده‌روی کنند و عبارت: «فلا یسرف فی‌القتل» در این آیه ناظر به همین معنا است.حضرت امیر- علی(ع) - پس از ضربت خوردن به فرزندانش می‌فرماید: «لاتقتلن بی ‌الا قاتلی، فاضربوه ضربه بضربه» (نهج‌البلاغه صبحی صالح/ ص422)یعنی: هرگز به خاطر شهادت من دست به قتل‌عام نزنید و تنها قاتل را بکشید. او یک ضربه به من زد، شما هم فقط یک ضربه به او بزنید.علی(ع)- شهسوار اسلام- و خلیفه مقتدر وقت درخون خود می‌غلطد، ولی از مدار عدالت بیرون نمی‌رود.قرآن مجید نیز درباره رعایت عدالت با دشمنان می‌فرماید: «فمن أعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم و اتقوا الله» (سوره بقره/ آیه 193)یعنی:‌ اگر بر شما تعدی و ظلم کردند، شما نیز به همان مقدار حق تعدی به آن‌ها را دارید.به راستی، دین اسلام، دین عطوفت و اعتدال است. دین اسلام حتی مومنان را به صبرکردن و عدم انتقام از دشمنان دعوت می‌کند. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «و ان عاقبتم فعاقبوا بمثل ماعوقبتم» (نحل/ آیه 126)یعنی: اگر اهل عفو و صبر نیستید و می‌خواهید حتماً عقوبت و مجازات نمایید، پس عقوبت کنید همانند آن‏چه خودتان مورد عقوبت قرار گرفته‌اید نه سخت‌تر.و در این مورد ادامه می‌دهد: «و لئن صبرتم لهو خیر للصابرین» یعنی:‌ اگر صبر کنید به‌تر است. ماجرای زیر موضع اسلام را در مورد رعایت انصاف به خوبی نشان می‌دهد.پیامبر گروهی را برای روشن شدن تکلیف یهودیان خیبر فرستاد. یکی از آن‌ها اموال خود را در پناه کوهی قرار داد و به استقبال مسلمانان آمد و اظهار اسلام کرد. بعضی از مسلمانان عجله کردند و گفتند اسلام او تزویر و حیله است، او به خاطر ترس از جان و حفظ اموال خود چنین اظهار می‌کند و بالاخره او را کشتند، این آیه نازل شد: «لا تقولوا لمن القی الیکم السلام لست مؤمنا تبتغون عرض الحیوه الدنیا» (نساء/ 94)قرآن در این آیه توصیه می‌کند به شخصی که اظهار اسلام می‌کند نگویید تو مسلمان نیستی تا بدین وسیله راه کشتن او را نزد خود هموار و او را به ناحق بکشید و اموال او را به غنیمت بردارید، از این قضاوت‌های عجولانه دوری کنید. البته معنای این حرف زودباوری و تسلیم در برابر هر نوع حیله دشمن هم نیست، زیرا در پایان همین آیه سفارش شده در این قبیل موارد لازم است تحقیق کنید نه در کشتن عجله کنید و نه ساده‌لوحانه به هر اظهاری دل ببندید، بلکه راه میانه که همان حفظ عدالت اجتماعی است تحقیق و بررسی است و این است مکتب ما و عدالت اجتماعی ما درباره جنگ‌ها و برخورد با مخالفان که نسبت به افراد بی‌آزار عدالت و محبت و نسبت به افراد موذی عقوبت و جزای به مثل شود.دین اسلام حتی در مورد عبادت کردن نیز دستور به عدالت می‌دهد. امام صادق(ع) می‌فرمایند: «لاتکرهوا الی انفسکم العباده» (اصول کافی، ج2، ص86) یعنی:‌ عبادت را برخود تحمیل نکنید.در اسلام و قرآن، رعایت اعتدال و انصاف در تمام شئون حیات فردی و اجتماعی، در قصاص، در مدح و انتقاد، در انفاق، در مخارج، در محیط خانه، در اقتصاد، در کار، در توزیع و مصرف، به شدت مورد تأکید و سفارش واقع شده است.قرآن برای برپایی و استقرار عدالت در جامعه، مردم را به پیامبران ارجاع داده و فرموده است: «فأن تنازعتم فی شیئی فردوه الی الله و الرسول ان کنتم تومنون بالله والیوم الاخر» (نسا/ 59)یعنی:‌ اگر در امری با هم نزاع داشتید به خدا و پیامبر رجوع کنید، اگر به خدا و روز آخرت ایمان دارید، قابل ذکر است که در موارد دیگری که خطر انحراف از مرز عدالت و تجاوز به حقوق یک‌دیگر پیش می‌آید، باید به علمای عادل مراجعه کرد تا طبق حکم خدا فرمان دهند.معمولاً دو عامل مهم برای انحراف از مرز عدالت وجود دارد که قرآن به هر دوعامل توجه فرموده است: اولین عامل انحراف، حب ذات و علاقه‌ها و روابط است. قرآن در این باره می‌فرماید: «یا ایها الذین آمنو کونوا قوامین بالقسط شهداء لله ولو علی انفسکم او الوالدین و الاقربین ان یکن غنیاً او فقیراً فالله اولی بهما» (نسا/ 135)یعنی:‌ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، کاملاً به عدالت قیام کنید و گواهی‌های شما فقط برای خدا باشد، گرچه به زیان خود شما یا والدین و بستگان تمام شود و مسأله فقیر بودن یا غنی بودن در گواهی دادن شما اثر نکند، زیرا خدا سزاوارتر است به این‌که از آن‌ها حمایت کند.یعنی مسئولیت شما فقط دفاع از حق است بدون هیچ‌گونه ملاحظه فامیلی یا اقتصادی این آیه به علاقه‌های خطرناک اشاره می‌کند که مبادا آن دوستی‌ها و مسائل عاطفی و فامیلی شما را از مرز عدالت دور کند. دومین عامل برای این‌که انسان در خط عدالت حرکت نکند، مسأله ناراحتی‌هایی است که انسان از فردی و یا گروهی می‌بیند و در این زمینه نیز قرآن می‌فرماید:«یا ایها الذین امنو کونوا قوامین لله شهداء بالقسط ولا یجرمنکم شنآن قوم علی الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی» (مائده/ 8) یعنی:‌‌ ای کسانی که ایمان دارید، برنامه شما قیام خالصانه و شهادت عادلانه باشد، دشمنی قومی سبب انحراف شما از مرز عدالت نشود و خرده حساب‌های سابق را تسویه نکنید و مکرراً فرمان می‌دهد که به عدالت رفتار کنید که به تقوی نزدیک‌تر است.در این آیه توجه خاصی به مسأله ناراحتی و گلایه‌ها و دشمنی‌هایی است که احیاناً در قضاوت و رفتار ما اثر می‌گذارد.کوتاه سخن آن‌که عمل‌کردن به عدالت و طبق معیارهای الهی حرکت کردن، کار سختی است که اولیا خدا در عمل به آن از خدا استمداد می‌کنند، و شاید مراد از صراطی که در قیامت از مو باریک‌تر و از شمشیر تیزتر است و باید همه ما از روی آن عبور کنیم، همین خط الهی در دنیاست که به راستی از مو باریک‌تر است.قرآن مجید برای پرهیز از انحراف از مرز عدالت صریحاً دستور می‌دهد: «یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین بالقسط شهداء لله و لوعلی انفسکم»(نسا/135) یعنی: ای کسانی که ایمان آورده‌اید، کاملاً به عدالت قیام کنید و گواهی‌های شما فقط برای خدا باشد، هر چند به زیان شما تمام شود.

عدل یکی از صفات مهم حضرت حق به شمار می رود و اهمیت آن تا حدی است که در کنار مهم ترین صفت خداوند، یعنی توحید، قرار گرفته است و در کلام امامیه و معتزله،

یکی از اصول دین معرفی شده است.

در قرآن کریم ، مشتقات مادۀ « ظلم » و « عدل »بیش از سیصد مرتبه به کار رفته است و عدل سفارش و ستایش ،و ظلم نهی و سرزنش شده است .

ظلم در این آیات ، ٤١ مرتبه از خدای سبحان نفی شده و یک مرتبه نیز فعل خدا با عنوان عدل توصیف شده است:

« وَتَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ صِدْقاً وَعَدْلاً »

کلام پروردگارت با صدق و عدل سرانجام گرفته است.

در احادیث، عدل در کنار توحید و یکی از پایه های دین مطرح شده است . امام صادق (علیه السلام ) دراین باره چنین فرموده اند:

« إِنَّ أساسَ الدّینِ التَّوحیدُ وَالْعَدْلُ »

به درستی که اساس دین، توحید و عدل است.



خرید و دانلود  عدل  36 ص


دانلود تخقیق در مورد فرازی از وصیت نامه دکتر علی شریعتی (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 34

 

فرازی از وصیت نامه دکتر علی شریعتی

 فرزندم! تو می‌توانی هر گونه «بودن» را که بخواهی باشی، انتخاب کنی.

 اما آزادی انتخاب تو در چارچوب حدود انسان بودن محصور است.

با هر انتخابی باید انسان بودن نیز همراه باشد

و گرنه دیگر از آزادی و انتخاب سخن گفتن بی معنی است،

که این کلمات ویژه خداست و انسان و دیگر هیچکس، هیچ چیز.

انسان یعنی چه؟ انسان موجودی است که آگاهی دارد

و همیشه جویای مطلق است؛ جویای مطلق. این خیلی معنی دارد.

رفاه، خوشبختی، موفقیت‌های روزمره زندگی و خیلی چیز‌های دیگر به آن صدمه می‌زند.

تو هر چه می‌خواهی باشی باش اما … آدم باش.

اگر پیاده هم شده‌است سفر کن. در ماندن، می‌پوسی.

 هجرت کلمه بزرگی در تاریخ «شدن» انسان‌ها و تمدن‌ها است.

اروپا را ببین. اما وقتی ایران را دیده باشی، وگرنه کور رفته‌ای، کر باز گشته‌ای.

 افریقا مصراع دوم بیتی است که مصراع اولش اروپا است.

در اروپا مثل غالب شرقی‌ها بین رستوران و خانه و کتابخانه محبوس ممان.

این مثلث بدی است. این زندان سه گوش همه فرنگ رفته‌های ماست.

از آن اکثریتی که وقتی از این زندان روزنه‌ای به بیرون می‌گشایند و پا به درون اروپا می‌گذارند،

سر از فاضلاب شهر بیرون می‌آورند حرفی نمی‌زنم که حیف از حرف زدن است.

 این‌ها غالبا پیرزنان و پیر مردان خارجی دوش و دختران خارجی گز فرنگی را

با متن راستین اروپا عوضی گرفته‌اند.

چقدر آدم‌هایی را دیده‌ام که بیست سال در فرانسه زندگی کرده‌اند و با یک فرانسوی آشنا نشده‌اند.

 فلان آمریکایی که به تهران می‌آید و از طرف مموش‌های شمال شهر و خانواده‌های قرتی ِ لوس ِاشرافی ِکثیفِ عنتر ِفرنگی احاطه می‌شود، تا چه حد جو خانواده ایرانی و روح جاده [ساده؟] شرقی و هزاران پیوند نامرئی و ظریف انسانی خاص قوم را لمس کرده‌است؟

اگر به اروپا رفتی

 اولین کارت این باشد که در خانواده‌ای اتاق بگیری که به خارجی‌ها اتاق اجاره نمی‌دهند.

در محله‌ای که خارجی‌ها سکونت ندارند.

از این حاشیه مصنوعی ِبیمغز ِآلوده دور باش.

با همه چیز درآمیز و با هیچ چیز آمیخته مشو. در انزوا پاک ماندن نه سخت است و نه با ارزش.

« کن مع الناس و لا تکن مع الناس» واقعا سخن پیغمبرانه‌است.

واقعیت، خوبی، و زیبایی؛ در این دنیا جز این سه، هیچ چیز دیگر به جستجو نمی‌ارزد.

 نخستین، با اندیشیدن، علم. دومین، با اخلاق، مذهب. و سومین، با هنر، عشق.

(عشق) می‌تواند تو را از این هر سه محروم کند.

به این هر سه، دنیای بزرگ پنجره‌ای بگشاید و شاید هم دری …

و من نخستینش را تجربه کرده‌ام و این است که آن را”دوست داشتن” نام کرده‌ام.

که هم، همچون علم و بهتر از علم آگاهی می‌بخشد

و هم همچون اخلاق، روح را به خوب بودن می‌کشاند و خوب شدن.

 و هم زیبایی و زیبایی‌ها (که کشف می‌کند،که می‌آفریند)

 چقدر در این دنیا بهشت‌ها و بهشتی‌ها نهفته‌است. اما نگاه‌ها و دل‌ها همه دوزخی است.

 همه برزخی است که نمی‌بیند و نمی‌شناسد. کورند و کرند.

چه آوازهای ملکوتی که در سکوت عظیم این زمین هست و نمی‌شنوند.

 همه جیغ و داد و غرغر و نق نق و قیل و قال و وراجی و چرت و پرت و بافندگی و محاوره.

وای، که چقدر این دنیای خالی و نفرت بار برای فهمیدن و حس کردن سرمایه دار است! لبریز است!

 چقدر مایه‌های خدایی که در این سرزمین ابلیس نهفته‌است!

زندگی کردن وقتی معنی می‌یابد که فن استخراج این معادن ناپیدا را بیاموزی …

تنها نعمتی که برای تو در مسیر این راهی که عمر نام دارد آرزو می‌کنم،

 تصادف با یکی دو روح فوق‌العاده‌است،

با یکی دو دل بزرگ،

 با یکی دو فهم عظیم و خوب و زیبا است.

 چرا نمی‌گویم بیشتر؟

 بیشتر نیست. «یکی» بیشترین عدد ممکن است.

در پایان این حرف‌ها بر خلاف همیشه احساس لذت و رضایت می‌کنم که عمرم به خوبی گذشت. هیچوقت ستم نکردم. هیچوقت خیانت نکردم

و اگر هم به خاطر این بود که امکانش نبود، باز خود سعادتی است.



خرید و دانلود دانلود تخقیق در مورد فرازی از وصیت نامه دکتر علی شریعتی (با فرمت word)


دانلود تخقیق در مورد علی شریعتی 16ص (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

زندگی

علی شریعتی در دوم آذر سال ۱۳۱۲ در مزینان، یک روستای سنتی کوچک، کنار کویر، در نزدیکی سبزوار دیده به جهان گشود. پدرش محمد تقی شریعتی، موسس کانون حقایق اسلامی و مادرش زهرا امینی، زنی روستایی متواضع و حساس بود. پدر پدر بزرگ علی، ملاقربانعلی، معروف به آخوند حکیم، مردی فیلسوف و فقیه بود که در مدارس قدیم بخارا و مشهد و سبزوار تحصیل کرده و از شاگردان برگزیده ملاهادی سبزواری محسوب می‌شد.

در سال ۱۳۳۱، اولین بازداشت او رخ داد و این اولین رویارویی او و نظام حکومتی بود. در تاریخ ۲۴ تیر سال ۱۳۴۷ با پوران شریعت رضوی، یکی از همکلاسی‌هایش ازداوج کرد.

شریعتی تحصیلات دانشگاهی خود را در مشهد گذراند و تحصیلات عالی خود را در سال ۱۳۴۱ در فرانسه و در رشته تاریخ و جامعه‌شناسی مذهبی ادامه داد. در سال ۱۳۴۳ به ایران برگشت و در مرز دستگیر شد. حکم دستگیری از سوی ساواک بود و متعلق به ۲ سال پیش یعنی در هنگام خروج از ایران که به همان دلیل معلق مانده بود و در عین حال لازم‌الاجرا بود. بعد از بازداشت به زندان قزل‌قلعه در تهران منتقل شد. اوائل شهریور همان سال بعد از آزادی به مشهد برگشت.

از آبان ماه ۱۳۵۱ تا تیر ماه ۱۳۵۲، دکتر به زندگی مخفی روی آورد. ساواک به دنبال او بود و از تعطیلی به بعد، متن سخنرانی‌های دکتر با اسم مستعار به چاپ می‌رسید. در تیر ماه ۱۳۵۲، دکتر در نیمه شب به خانه‌اش مراجعه کرد و دو روز بعد به شهربانی مراجعه کرد و خودش را معرفی کرد. بعد از آن روز به مدت ۱۸ ماه به انفرادی رفت.

شریعتی سپس در فروردین سال ۱۳۵۲ تحت شرایط ویژه‌ای آزاد شد که بر طبق آن اجازه تدریس، انتشار، و یا برپایی گردهمایی را چه به صورت خصوصی و چه عمومی نداشت. علاوه بر این، ساواک کلیه تحرکات او را به شدت زیر نظر داشت.

شریعتی این شرایط را نپذیرفت و تصمیم به هجرت از ایران گرفت. اما سه هفته بعد از ورود به سواتهمپتون انگلستان، به طرز مشکوکی از دنیا رفت. دلیل رسمی مرگ وی حمله قلبی اعلام شد، اما بسیاری از طرفداران و خانواده او معتقد بودند که ساواک مسوول مستقیم مرگ شریعتی است. هرچند مدارکی که این اتهام را به طور قطع اثبات کند هرگز بدست نیامد، اما هنوز در ایران بسیاری از او با نام شهید یاد می‌کنند. شریعتی بر خلاف وصیت خود که خواسته بود بود وی را در حرم امام هشتم شیعیان در مشهد دفن کنند، در حرم حضرت زینب(س)، در شهر دمشق به خاک سپرده شد.

او در زمانه خویش یگانه بود و ۱۰۰ سال و شاید هم بیش از ۱۰۰ سال زودتر از زمان متولد شده بود ، بنابر این جامعه آمادگی لازم برای پذیرش ، تجزیه و تحلیل و هضم و قبول افکار و اندیشه های بلند او را نداشت که بعضا" به اسباب دردسر برای او می شدند. مخالفت ها با او یا از روی جهل و فساد و نادانی بود یا از روی درک و فهم و آگاهی از فکر بلند او ، چون ترویج و اشاعه افکار و اندیشه های او  مغایر با اهداف و نیات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی عده ای بود .

او معلمی توانا ، استادی فرزانه ، اسلام شناسی زبر دست و سخنرانی مدبر و شجاع و نویسنده ای آگاه بود . اسلام ناب محمدی ، تشییع سرخ علوی و آگاهی اقشار مردم جوامع از دغدغه های خاطر وی بود . ظلم ستیزی ، عدالتخواهی و اعاده حقوق توده های مردم را همواره آرزو می کرد و در این زمینه تلاشهای قابل قبولی داشت .

ارادت ، علاقه مندی اش به ائمه اطهار بویژه علی ( ع ) ، تفسیر و تحلیل واقعه کربلا ، زندگی سراسر درس و عبرت بزرگان ، تحولات بعد از ورود اسلام به ایران ، دلایل بروز اختلافات در دین ، زندگی حضرت محمد ( ص ) مرد شماره یک جهان اسلام و جهان بشریت و انسانیت را همواره پیگیری می کرد .

او تعلیم و تربیت و نقش پدر و مادران را مد نظر داشت . او برای شناسایی مردان و زنان بزرگ و سرنوشت ساز تاریخ بویژه تاریخ اسلام ، کتاب ارزشمند « فاطمه فاطمه است » را نوشت .

مشعر ، عرفات ، منی ، جمرات ، اهداف و دلایل اعمال حج و نقش آن به عنوان بزرگترین کنگره جهانی مسلمانان را در کتاب « حج » به تصویر کشیده است .

در مقابل نقش والدین در تربیت فرزندان و جامعه و علل و دلایل رخداد های گوناگون در زندگی فرزندان ، موقعیت ها و عدم توفیقات آنها را در کتاب « پدر و مادر ما متهمیم» فریاد می زند .

نظام پلید برده داری و به اسارت رفتن انسانیت و تبدیل او به وسیله کار و ابزار مکانیکی و معامله او در مقابل مبالغ قابل شمارش به قهقرا رفتن انسان ، تضاد های طبقاتی ، فقر و ثروت و دلایل آن را در « آری این چنین بود ای برادر » فریاد می زند .



خرید و دانلود دانلود تخقیق در مورد علی شریعتی 16ص (با فرمت word)


دانلود تخقیق در مورد شریعتی وتاریخ اسلام 35 ص (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 35

 

آموزشگاه سماء مشهد

زیر نظراستاد:

سرکارخانم حسینی

تهیه وتنظیم :

مجتبی فخارزاده

موضوع مقاله :

شریعتی وتاریخ اسلام

آموزشگاه :

سماء مشهد

ورودی84دکتر علی شریعتی در تاریخ 2/9/1382 در روستای کاهک چشم به جهان گشود . پدر او نخستین سازندة ابعاد روحش بود و از همان کودکی او را با کتابهایش و دوستانش آشنا کرده بود. علی در سال 1319 وقتی هفت ساله بود در دبستان «ابن یمین» مشهد ثبت نام کرد.

او در سن سیزده سالگی وارد دبیرستان فردوسی شد و مغزش در آن زمان با فلسفه رشد می کرد و دلش با عرفان داغ می شد. و در شانزده سالگی وارد دانشسرای مقدماتی شد، او در سال اول دانشسرا بصورت جدی در فعالیتهای سیاسی حضور نداشت، اما در سال دوم همه چیز عوض شد. و در سال 1339 انجمن اسلامی دانشجویان را تأسیس کرد. او بعد از فارغ التحصیل شدن از دانشسرا در روز بیستم مهر 1331 در ادارة فرهنگ آموزش و پرورش استخدام گردید. در مهر ماه سال 1336 بخاطر فعالیتهای سیاسی و اجتماعی خود و پدرش به همراه شانزده نفر دیگر دستگیر و به زندان قزل قلعه برده شدند. دکتر شریعتی در اردیبهشت 1338 برای انجام کارهای اداری به خارج اعزام گردید و در آنجا تحقیق درباره حلاج، سلمان و فاطمه (س) را انجام داد.

فهرست مطالب

عنوان صفحه

مقدمه 1

سال شمار زندگی 2

زندگی نامه 4

مجموعه آثار 28

خلاصه مقاله 30

منابع ومأخذ 31



خرید و دانلود دانلود تخقیق در مورد شریعتی وتاریخ اسلام 35 ص (با فرمت word)


دانلود تخقیق در مورد شریعتی و مطهری از نگاه یکدیگر 11ص (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

شریعتی و مطهری ، از نگاه یکدیگرمرور سیر تاریخی تقابلات آیت الله مرتضی مطهری و دکتر علی شریعتی

شاید مطهری که خود جزو موسسین حسینیه ارشاد بود و در آنجا سالها درس داده بود و در میان قشر دانشجو و روشنفکر مقام بالایی داشت نمی توانست ببیند که از حسینیه کنار رفته و به جایش کسی آمده که پای هر درسش ۵۰۰۰ نفر جوان می نشستند و او مجبور بود در مسجد الجواد حرفهایش را برای ۲۰..۳۰ نفر بزند که تازه اکثر آنها پیرمرد بودند.

مقدمه:

آیت الله مطهری و دکتر شریعتی دو مرد تاثیر گذار در انقلاب ایران بودند. نه می توان زحمات مطهری را نادیده انگاشت و نه می شود به شریعتی بی اعتنا بود. این دو (در کنار دیگر بزرگان) بار فرهنگی انقلاب را به دوش کشیدند. ذهن ها را آماده کردند و طرحی نو در انداختند. گرچه تاثیر گذاری شریعتی در نسل جوان بیشتر بود و معلم انقلاب لقب گرفت اما نقش مطهری را که از بنیانگذاران حسینیه ارشاد بود نیز نمی توان در آگاهی دادن و تعلیم و تربیت آن نسل انکار کرد. شریعتی با آن بیان جذاب و گیرایش (که مارکسیسیت ها را یکضرب شیعه می کرد!) اسلام را از پستو بیرون کشید و پایه گذار یک حرکت پرخروش مردمی شد. اسلام و مذهب را بی واسطه فهمید. اینگونه شد که توانست با فهم نو از دین و مذهب سیل جوانان را به حسینیه ارشاد سرازیر کند چنانکه در هر درس ۵۰۰۰ نفر پای صحبتش می نشستند. مقصود از این نوشته نه تمجید از شریعتی است و نه تجلیل از مطهری ؛ نه تخریب شریعتی است و نه تنبیه مطهری. تنها شرح و بسط یک درگیری فکری است بین یک عالم اسلامی و یک روشنفکر دینی(1). دعوای یک ملای کور و یک خاموش فکر غربزده نیست. کشمکش فکری است میان یک روحانی علوی و یک متفکر اسلامی. قصد ما بزرگ نمایی و یا تخریب وجهه ی این دو نیست. تحقیق و تحلیلی است بر این دو بزرگوار که شاید " فاعتبروا یا اولی الابصار.... "

حسینیه ارشاد موسسه ای مذهبی فرهنگی بود که در سال ۱۳۴۲ به همت محمد همایون و علی آبادی و ناصر میناچی با همفکری مطهری تاسیس شد. تعیین سیاست عمومی و انتخاب سخنرانان اکثرا به عهده ی مطهری بود (2) سال ۱۳۴۵ مطهری از استاد محمد تقی شریعتی دعوت می کند تا برای سخنرانی به ارشاد بیاید و استاد تا سال ۱۳۴۶ در محل موقت حسینیه به ایراد سخنرانی می پرداخت. در سال ۴۸ که موضوع چاپ نشریات داخلی حسینیه پیش آمد مطهری اولین نشریه حسینیه را در دو جلد به نام "محمد خاتم پیامبران" منتشر کرد. مطهری از شریعتی دعوت می کند تا مقاله ای برای این نشریه بفرستد و در نامه ای به دکتر می نویسد: "برادر عزیز دانشمندم. قلب خود شما گواه است که چقدر به شما ارادت می ورزم..."(3) دکتر شریعتی برای این کتاب دو مقاله فرستاد ۱- هجرت تا وفات ۲- سیمای محمد. و به مطهری اجازه داده بود که هر یک از این مقالات را که می پسندد چاپ کند." مطهری چنان از خواندن زندگی محمد به وجد آمده بود که آنرا سه بار به طور کامل خوانده بود. مطهری هر دو مقاله را چاپ کرد و در نامه ای به پدر شریعتی از او تجلیل و تمجید کرد"(4)

با انتشار این دو مقاله سیل انتقادات و حمله ها از روحانیون سنتی شروع شد. "چرا جلوی اسم محمد "حضرت" و "ص" نگذاشته ؟(5) مطهری در مقابل این حملات ایستاد و از شریعتی دفاع کرد. درباره ی شریعتی گفته بود:" چون رشته او جامعه شناسی است و خوب هم درس خوانده و کاملا بر اعصابش مسلط است در بیان الفاظ معرکه است. چون جوانها از فکلی ها کمتر بحث های دینی شنیده اند و او هم به زبان جوان ها صحبت می کند اینست که بیشتر از ما طالب دارد."(6)

شریعتی از سال ۴۵ با سخنرانی "مخروط جامعه شناسی" همکاری خود را با ارشاد آغاز می کند. تا جایی که به قول خود شریعتی حسینیه با خون و فکر و شخصیتش عجین می شود(7)رضا داوری در بیان خاطره ای از دیدار با مرحوم مطهری می گوید:" ایشان (مطهری) زبان به ستایش شریعتی گشودند و گفتند: بعضی از مقالات دکتر شریعتی و از جمله زن در چشم و دل محمد را هیچ یک از ما نمی توانستیم بگوییم.

با آمدن شریعتی و استقبال شدید دانشجویان رفته رفته مرحوم مطهری نسبت به شریعتی بدبین می شود. جای تمجید ها, تنقید ها نشست و جای تکریم ها ,تعذیب ها. اطرافیان نیز به این اختلاف دامن می زدند. پرویز خرسند می گوید: "روزی برای برداشتن وسایل مورد نیاز به حسینیه آمدم. در گوشه ی سالن آقای ... را دیدم که با مرحوم مطهری گفتگو می کرد. از کنارشان که گذشتم اسم شریعتی را شنیدم و اینکه چه کسی باید برود و چه کسی باید بماند. کنجکاو شدم وایستادم. آقای ... به مرحوم مطهری می گفتند: "بین شما و دکتر شریعتی فقط یکی باید اینجا بماند و تصمیم قطعی است. مرحوم مطهری گفتند حالا چه کسی قرار است بماند؟ آقای ... پاسخ داد: چون جوان ها استقبال بیشتری از دکتر شریعتی دارند قرار است ایشان بماند. مرحوم مطهری خیلی ناراحت شد". من تصور کردم که این تصمیم هیئت مدیره است و خود دکتر هم قضیه را می داند. بلافاصله به آپارتمان برگشتم و داستان را برای شریعتی گفتم. متوجه شدم او کاملا بی خبر است. وقتی حرفهایم را شنید با عصبانیت گفت:"این احمقانه ترین کاری بود که می توانستند انجام دهند.این ها نمی فهمند که نه حضور مطهری عرصه را بر من تنگ می کند و نه حضور من مانع کار اوست. او استاد فلسفه وحکمت است و من جامعه شناسی درس می دهم و این هر دو برای جامعه ی جوان ها مفید است"(8)

با روشن شدن افکار شریعتی و تز اسلام منهای روحانیت و انتقاد به مجلسی و خواجه نصیر ,مطهری که زمانی دائما از شریعتی و افکارش و زبانش تعریف می کرد کم کم شروع به موضع گیری در مقابل شریعتی نمود. البته باید گفت که خود مرحوم مطهری به انتقاد از روحانیون اعتقاد داشت اما می گفت این ما هستیم که باید خودمان را نقد کنیم و دخالت کردن غیر روحانیون در مباحث دینی را بر نمی تابید. به همین دلیل مرحوم مطهری جلسه ای را تشکیل داد تا برای سخنرانان ضوابط و معیار هایی در نظر گرفته شود. شاید بیشتر این ضوابط به خاطر این بود که شریعتی از حسینیه کنارگذاشته شود.(9) در این تبصره ها عدم تجاهر به فسق و پایبندی به تقوا و پرهیز از گناهان کبیره گنجانده شده بود. به قول محمد همایون صاحب حسینیه: "پس لطف کنید یک تبصره هم بگذارید که سخنران کچل هم نباید باشد! (اشاره به اینکه همه ی این ضوابط به خاطر حذف شریعتی است) اما چگونه می شد شریعتی را حذف کرد؟ شریعتی ای که شهرت حسینیه مدیون او بود. ناصر میناچی می گوید: "حسینیه ای که در طول چندین سال فعالیتش فقط توانسته بود ۲ جلد کتاب محمد خاتم پیامبران بیرون دهد و جلد دوم با عدم استقبال مردم مواجه شده بود و اگر جلد اول به چاپهای بعدی



خرید و دانلود دانلود تخقیق در مورد شریعتی و مطهری از نگاه یکدیگر   11ص (با فرمت word)