لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 41
شناسنامة جزوه
( عنوان:
«عرفان و نیاز به معنویت در جامعه امروز»
( استاد:
حجت الاسلام والمسلمین آقای یثربی
( دبیر کرسی:
حجت الاسلام والمسلمین آقای ایزدپناه
( نوع فعالیت:
کرسی آزاداندیشی و نظریه پردازی5
( زمان برگزاری:
26/10/84
( مکان برگزاری:
سالن همایش ساختمان شماره 2
( تعداد صفحات:
40
( کد رایانه:
841150/ ن ج
«فهرست مطالب»
مقدمه 3
امکان تکامل علوم انسانی، همانند علوم و فنون تجربی 4
رابطه عرفان و دین با تقابل دین و سیاست در غرب 7
بنیادی نبودن دعوای علم و دین در اسلام 9
تصویری از سابقه عرفان در غرب و مقایسه آن با اسلام 10
جهاد، عقلانیترین ریاضت 11
اسلام، معنویت متکی بر اصول و مبانی عقلانی 12
پرسش و پاسخ 13
ناکارآمدی عرفان در پاسخ به نیازهای معنوی روز 13
اسلام، بهترین گزینه برای پاسخ به مسائل معنوی جامعه 14
چند وجه تمایز اسلام با مسیحیت 16
نگاهی گذرا بر برتری اسلام بر عرفان 19
انگیزههای روآوردن به عرفان 21
1ـ سرگرمی رازجویانه 21
2ـ انگیزة سیاسی 22
3ـ عوام فریبی 23
4ـ مصلحت نظام 23
گرایش مطلوب در بین گرایشهای عرفانی 25
واقعی بودن تفکیک بین دین و عرفان 27
ملامتیگری، روح واحد در گرایشهای مختلف عرفانی 28
انتساب نابجای عارف نسبت به فقیه 31
عرفان زیرمجموعه دین است نه منبع و مفسر دین 32
عرفان، از ادعا تا عمل 34
ضعیف السند بودن روایات عرفانی 35
اصل بودن اسلام در اصطلاح «عرفان اسلامی» 37
مقدمه
آقای ایزدپناه: مباحثی که تاکنون در محور «عرفان، برهان و قرآن» مورد بررسی قرار گرفت، مباحث پایه ای و نظری، برای سلسله مباحث عملی و عینی تر بوده است که از این جلسه شروع میشود. به عقیدة من رابطه این بحث با «برهان، عرفان و قرآن» مشخص است. پرسش اساسی را به این صورت میشود مطرح کرد که با رابطه عرفان با معنویت در جهان امروز چیست؟ یعنی عرفانی که در غرب مطرح است، و عرفانی که در دین اسلام مطرح بوده، آیا این عرفان برای معنویت جهان امروز و نیازهای روحی و روانی و به خصوص معنوی کافی است یا نه؟ تقریبا دو نگرش عمده می توان به این سئوال پاسخ گفت، یک نگرش این است که ما با صرف فرهنگ اسلامی و فرهنگ قرآنی و سنت اهل بیت می توانیم معنویت جامعه امروز جهانی را تأمین کنیم. بنابراین عرفان به معنای متداول اگر نباشد هم مشکلی به وجود نمیآید. شاید در مقطع تمدن اسلامی و همچنین تمدن غربی بتوان مطلع هایی را بعنوان شاهد مثال مطرح کرد، یعنی در یک دوره اصلا عرفان مطرح نبوده و در عین حال معنویت حاکم بود و نیازهای معنوی مردم تأمین می شد. پاسخ دیگر یا گرایش دیگر این اس که ما بدون عرفان هرگز نمی توانیم معنویت جامعه را و معنویت جوامع امروز را تضمین و تأمین کنیم. بحث امشب نظریه و تئوری دوم است که علی القاعده بدون عرفان به مفهوم متداول کلمه هم می توان معنویت داشت و نیازهای معنوی امروز را پاسخ گفت. تئوری دیگر و نظریه دیگر ـ که نظریه جناب آقای مهندسی است که در فردا شب خواهد بود. ـ این است که ما بدون عرفان، بدون فرهنگ و تمدن عرفانی به مفهوم متداول کلمه که در حوزه های علمیه و در دانشگاهها و حتی در جهان امروز در غرب مطرح است، نمی توانیم نیازهای معنوی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 41
شناسنامة جزوه
( عنوان:
«عرفان و نیاز به معنویت در جامعه امروز»
( استاد:
حجت الاسلام والمسلمین آقای یثربی
( دبیر کرسی:
حجت الاسلام والمسلمین آقای ایزدپناه
( نوع فعالیت:
کرسی آزاداندیشی و نظریه پردازی5
( زمان برگزاری:
26/10/84
( مکان برگزاری:
سالن همایش ساختمان شماره 2
( تعداد صفحات:
40
( کد رایانه:
841150/ ن ج
«فهرست مطالب»
مقدمه 3
امکان تکامل علوم انسانی، همانند علوم و فنون تجربی 4
رابطه عرفان و دین با تقابل دین و سیاست در غرب 7
بنیادی نبودن دعوای علم و دین در اسلام 9
تصویری از سابقه عرفان در غرب و مقایسه آن با اسلام 10
جهاد، عقلانیترین ریاضت 11
اسلام، معنویت متکی بر اصول و مبانی عقلانی 12
پرسش و پاسخ 13
ناکارآمدی عرفان در پاسخ به نیازهای معنوی روز 13
اسلام، بهترین گزینه برای پاسخ به مسائل معنوی جامعه 14
چند وجه تمایز اسلام با مسیحیت 16
نگاهی گذرا بر برتری اسلام بر عرفان 19
انگیزههای روآوردن به عرفان 21
1ـ سرگرمی رازجویانه 21
2ـ انگیزة سیاسی 22
3ـ عوام فریبی 23
4ـ مصلحت نظام 23
گرایش مطلوب در بین گرایشهای عرفانی 25
واقعی بودن تفکیک بین دین و عرفان 27
ملامتیگری، روح واحد در گرایشهای مختلف عرفانی 28
انتساب نابجای عارف نسبت به فقیه 31
عرفان زیرمجموعه دین است نه منبع و مفسر دین 32
عرفان، از ادعا تا عمل 34
ضعیف السند بودن روایات عرفانی 35
اصل بودن اسلام در اصطلاح «عرفان اسلامی» 37
مقدمه
آقای ایزدپناه: مباحثی که تاکنون در محور «عرفان، برهان و قرآن» مورد بررسی قرار گرفت، مباحث پایه ای و نظری، برای سلسله مباحث عملی و عینی تر بوده است که از این جلسه شروع میشود. به عقیدة من رابطه این بحث با «برهان، عرفان و قرآن» مشخص است. پرسش اساسی را به این صورت میشود مطرح کرد که با رابطه عرفان با معنویت در جهان امروز چیست؟ یعنی عرفانی که در غرب مطرح است، و عرفانی که در دین اسلام مطرح بوده، آیا این عرفان برای معنویت جهان امروز و نیازهای روحی و روانی و به خصوص معنوی کافی است یا نه؟ تقریبا دو نگرش عمده می توان به این سئوال پاسخ گفت، یک نگرش این است که ما با صرف فرهنگ اسلامی و فرهنگ قرآنی و سنت اهل بیت می توانیم معنویت جامعه امروز جهانی را تأمین کنیم. بنابراین عرفان به معنای متداول اگر نباشد هم مشکلی به وجود نمیآید. شاید در مقطع تمدن اسلامی و همچنین تمدن غربی بتوان مطلع هایی را بعنوان شاهد مثال مطرح کرد، یعنی در یک دوره اصلا عرفان مطرح نبوده و در عین حال معنویت حاکم بود و نیازهای معنوی مردم تأمین می شد. پاسخ دیگر یا گرایش دیگر این اس که ما بدون عرفان هرگز نمی توانیم معنویت جامعه را و معنویت جوامع امروز را تضمین و تأمین کنیم. بحث امشب نظریه و تئوری دوم است که علی القاعده بدون عرفان به مفهوم متداول کلمه هم می توان معنویت داشت و نیازهای معنوی امروز را پاسخ گفت. تئوری دیگر و نظریه دیگر ـ که نظریه جناب آقای مهندسی است که در فردا شب خواهد بود. ـ این است که ما بدون عرفان، بدون فرهنگ و تمدن عرفانی به مفهوم متداول کلمه که در حوزه های علمیه و در دانشگاهها و حتی در جهان امروز در غرب مطرح است، نمی توانیم نیازهای معنوی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
حجاب؛ نگاه دیروز، چالش امروز، دغدغه فردا
- حجاب و پاسخ به مخالفان: منتقدان و مخالفان پدیده ای چون «حجاب»، و به بیانی بهتر «پوشش»، در رویارویی با این دستور اسلامی و اجرای آن در جامعه ای اسلامی، پرسش هایی مختلف را طرح می کنند و در این راه، به آن توسل می جویند؛ پرسش هایی مطرح چون:
الف: باتوجه به اینکه نیمی از جمعیت جامعه را زنان تشکیل می دهند، «حجاب» سبب انزوای این گروه بزرگ و سبب عقب افتادگی این گروه فعال و در نهایت تبدیل آنان به نیرویی سربار و مصرف کننده در جامعه می شود. آیا این کار عاقلانه است؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت که «حجاب اسلامی»، و بیانی درست تر «پوشش اسلامی» هیچگاه زن را در جامعه منزوی نمی سازد. اگر در گذشته و در اثبات این سخن، نیازمند به استدلال های عجیب و طولانی بودیم، امروزه، به راحتی می توانیم با درنظرگیری حضور بانوان در جامعه ایرانی پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی و حضور امروزین آنان در جایگاه های متفاوت و مختلف از مقام های سیاستگذار تصمیم گیر تا دانشجویان دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی، ناراستی و نادرستی این سخن را به اثبات رسانیم که «اقوی دلیل بر وجود شیء، خود آن شیء است.»
ب- «حجاب» لباسی دست و پاگیر است و فرد را از فعالیت سازنده بازمی دارد. آیا این کار شدنی است؟ این پرسش نیز از جمله پرسش هایی است که برخلاف ظاهر درست خویش، باطنی نادرست و ناراست دارد؛ زیرا «حجاب» هیچگاه به معنای چادر نیست که حجاب به معنای پوشش است و چادر نوعی پوشش است. از این رو، اگر بر صفحات شمالی کشورمان، ایران، بنگریم، زنان روستایی در شالیزارها، عمل سخت و کار طاقت فرسای کشت، کاشت و برداشت برنج را با حفظ کامل «حجاب» که به طور الزامی چادر نیست، انجام می دهند و جالب آن که، حتی این کار را در بسیاری از اوقات، بهتر و برتر از مردان به انجام می رسانند.
ج- «حجاب»، میان مردان و زنان فاصله می افکند و طبع حریص مردان را بیش تر تحریک می کند و به جای آن که «خاموش کننده» باشد، آتش حرص آنان را شعله ورتر می سازد که: «الانسان حریص علی ما منع»، آیا این شیوه کارآمد است؟ این پرسش نیاز به توضیح دارد: انسان به چیزی حرص می ورزد که هم از آن منع و هم به سوی آن تحریک شود. به بیانی دیگر، با نیازافکنی و تحریک سازی، تمنای چیزی را در فرد و جامعه بیدار کنند و آنگاه فرد و جامعه را از آن بازدارند؛ به طور مثال اگر در جامعه ای به وسایل مختلف و ابزار مختلف چون: فیلم های سینمایی مستهجن، رمان های سرشار از مسایل جنسی و... غریزه ذاتی و خفته جنسی فرد را بیدار سازند و سپس این غریزه سرکش و عصیان طلب را به صرف «بایدها» و «نبایدها»ی قانونی خاموش کنند، نه تنها در بلندمدت میسر نخواهد شد که خود موجب عقده های بسیار و خلأهای فراوان روحی در فرد انسان و جامعه انسانی می شود، اما اگر زمینه های بروز و پیدایی آن در نهاد فرد و ساختار جامعه به حداقل رسیده یا از بین برود، حرص و ولع نسبت به آن کمتر و کمتر می شود.
پاسخ گویی به پرسش هایی اینچنین که گاه رنگی از شبهه افکنی به خود می گیرد، بیش از هر زمان، نشان گر آن است که «حجاب اسلامی» و به بیانی بهتر «پوشش اسلامی»، هیچگاه «محدودکننده» حضور زن در جامعه اسلامی نبوده است. «حجاب» از نگاه اسلام، تنها و تنها به منزله پوششی است که زن را در برابر تیرهای سهمگین نگاه که زهرگناه را با خود به همراه دارد، حفظ می کند و به او «مصونیت» می بخشد اما، در این میان، آنچه یادآوری آن، بیش از همیشه، ضروری و لازم می نماید، پاسخ گویی به پرسش اساسی است؛ پرسشی که نه چون پرسش های قبل برخاسته از «نگاه دیروز» که چون پرسشی روزآمد، ناشی از «چالش امروز» است: «حجاب» در جامعه امروزین ما، جامعه ای که در روزگار ارتباطات و فناوری به سرمی برد، چگونه حالت اجرایی به خود می گیرد؟ آیا نمی توان در اجرای آن در جامعه اسلامی دست به ابداع و نوآوری برآمده از ارزش های والای اسلامی زد؟ و...
پاسخ گویی به این پرسش یا پرسش هایی از این دست، البته از نگاه مؤلف، آنگاه مفید، مؤثر و ثمربخش خواهد بود که به پیش فرض هایی چند درباره «حجاب»، «پوشش»، و به طور کلی جایگاه ارزش های اسلامی در جامعه امروزین ما اشاره شود؛ پیش فرض هایی چون: الف- «حجاب» از دیرباز در جوامع اسلامی از اهمیت و جایگاهی والا و بالا برخوردار بوده است. این پوشش، به ویژه در قرن های گذشته و خاصه پس از هجوم استعمارگران به سرزمین های اسلامی برای دستیابی به منافع افزون تر، همواره، به منزله نمادی از سازش ناپذیری با بیگانگان و استعمارگران و به عنوان نشانه ای از حفظ استقلال و هویت جامعه اسلامی مطرح بوده است. از این سبب، همراه با روی کار آمدن دولت های دست نشانده در کشورهای اسلامی، به ویژه در صد سال اخیر، مسخ و از بین بردن این پوشش در راستای دستیابی به ارزش های غربی در این کشورها، از نخستین گام های حکومتگران و دولتمردان به شمار می آمد؛ آنچنان که در ترکیه، با به قدرت رسیدن کمال آتاتورک، به روشنی این سیاست استعماری به اجرا درآمد و در ایران، با به قدرت رسیدن پهلوی اول و در راستای سیاست های اصلاحی او، تغییر لباس و کشف حجاب صورت گرفت؛ سیاستی که با بسترسازی ها و زمینه چینی های فرهنگی و اجتماعی در روزگار پهلوی دوم ادامه پیدا کرد.
به طور خلاصه، باید گفت: هر کجا که ردپایی از فرهنگ بیگانه و سلطه پذیری فرمان روایان در کشورهای اسلامی وجود دارد، تضعیف یا حذف «حجاب» و به طور کلی، مسخ و نابودی ارزش های اسلامی همراه با عنوان هایی رنگارنگ و مختلف در دستور کار قرار می گیرد و در پیامد آن، ولنگاری و بی بندوباری از جایگاه «ضدارزشی» خود، با نام های فریبنده و زیبا، جایگزین جایگاه «ارزشی» پیشین در جامعه می شود؛ جایگاهی که اندیشمندی فرانسوی چون «فرانتس فانون» (Frantz Fanon) در کتاب «انقلاب الجزایر یا بررسی جامعه شناسانه یک انقلاب»، درباره آن می نویسد: «اگر بخواهیم به تار و پود بافته جامعه الجزایری هجوم بریم و استعداد مقاومت آنها را از بین ببریم، باید ابتدا زن ها را تحت تسلط خود درآوریم... و لذا، هر چادری که دور انداخته شود، افق جدیدی را که بر استعمارگر ممنوع بوده، در برابر او می گشاید و پس از دیدن هر چهره بی حجابی، امیدهای حمله ور شدن استعمار ده برابر می شود...»
ب- در دویست سال گذشته، اروپا با پشت سر نهادن روزگار تاریک وسطی که ناشی از برداشتی تحریف گونه و نادرست از «مسیحیت» بود، گام های پی در پی در مسیر پیشرفت و رهیافت به سوی جهانی نو را پیمود، این در حالی بود که در این سوی از جهان، به ویژه در کشورها و جوامع اسلامی، اندیشمندان و روشنفکران در منازعه و کشمکشی بی سرانجام، همراه با خارج ساختن جامعه از مسیر راستین خود، آن کردند که دیدیم، کشورهای اسلامی به ویژه ایران که روزگاری مهد علم و دانش و گاهواره تمدن و پیشرفت بودند، به مصرف کننده ای صرف در تمام زمینه ها و مستعمره هایی مستقیم و غیرمستقیم تبدیل شدند.
از دیگر سو، استعمارگران تنها به استعمار سیاسی مستعمرات اکتفا نکردند، بلکه به استعمار فکری و اندیشه ای به منظور تداوم سلطه و سیطره خویش روی آوردند و در این راه، دست اندازی به حریم فرهنگی و اخلاقی جامعه را، سرلوحه کار خویش قرار دادند: پذیرش دانشجو در رشته های مختلف در دانشگاهها به منظور القای اندیشه های فرهنگی و گاه ضددینی خویش، ایجاد مدارس مذهبی در شهرهای کوچک و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
تواضع میوه دانش است حضرت علی (ع)
مقدمه :
مدیریت و سرپرستی در همه جا مورد نیاز می باشد از یک خانواده گرفته تا یک کارخانه و سازمان و کشور و کلاً در تمام جوامع به آن احتیاج می باشد و اگر وجود نداشته باشد یا ضعیف عمل نماید آثار آن را خیلی زودتر مشاهده می کنیم . در یک خانواده اگر سرپرست با لیاقت و مدبر نباشد در خانواده همه به بیراهه خواهند رفت اگر چه از لحاظ اقتصادی و مادی چه از نظر معنوی که مسبب آن فقط در ضعف سرپرستی می باشد .
به طور مثال اگر تعدادی با هم به سفر می روند یک نفر باید به عنوان راهنما و ما در خرج و هماهنگ کننده باشد تا با گرد آوری نظرات و پیشنهادات بتواند درست و سنجیده عمل کند تا همه از او پیروی کنند تا با یکدلی سفر به آنها خوش بگذرد ولی اگر نتواند همه را با هم هماهنگ کند امکان به تفرقه رفتن همراهان پیش می آید و برای آنها لذت بخش نمی باشد . به هر شکل در دنیای امروز مدیریت و سرپرستی جایگاه بسیار بالایی را به خود اختصاص داده که اگر در کشورها به این موضوع با دید باز و روشن بنگرند می توانند به آینده خوش بین تر باشند .
خدایا ما به تو ایمان آورده ایم ما را ببخش (قرآن کریم)
مدیریت در دنیای امروز سازمانها :
در دنیای امروز که کامپیوتر حرف اول را می زند هنوز هم پایه های سازمانها به محور و تفکرات انسان می چرخد چون که کامپیوتر یک ماشین و ساخت دست انسان است ممکن است
اطلاعات بسیار زیادی داشته باشد ولی هوشمند نیست و نمی تواند عاطفه داشته باشد انسان انعطاف است و قدرت تصمیم گیری دارد با هم درد دل می کنند افکار را به یکدیگر انتقال می دهند و در ضمن می تواند ماشینهایی بسازد که کارآیی هایی بالاتر از کامپیوتر داشته باشند و آنرا از هر نظر توسعه دهند .
تمام اختراعات و اکتشافات برای پیشبرد مقاصد انسانی و گرداندن چرخه حیات انسان می باشد ، بنابراین وقتی کارها بر پایة عملکرد انسان باشد توسعه و گسترش بیشتر می شود البته با الهام گرفتن از اطلاعات کامپیوتر در راهبرد اهداف می توان نتیجه بهتری عایدمان کنیم .
مدیران و سرپرستان کلیدهای اصلی هر سازمان و سیستمی می باشند که با برخورد نزدیک افکار و اعتقادات و خط مشی مشترک می توانند یک مجموعه عالی و خود کفا را تشکیل بدهند .
نیکوکاران کسانی هستند که خشم خود را می خوابانند (قرآن کریم)
یک مدیر خوب و با تجربه می تواند با تصمیم گیریهای به موقع مشکلات پیش آمده را حل نماید و یا بر عکس راه را برای خود ناهموار سازد .
در دنیای امروز برخوردهای منطقی کارسازتر است تا تصمیم گیریهای عجولانه و بدون فکر خنده و روی باز می تواند بازدهی بالاتری داشته باشد تا خشونت و تندی که این دومی در این دوره از زمان عمل افراد غیر منطقی می باشد .
در حال حاضر باید در یک راه گام برداریم و حامی یکدیگر باشیم تا یک سازمان به نحو احسن اداره شود .
مدیریت در قرنی که ما در آن هستیم فراتر از یک شغل و حرفه که برای امرار و معاش می باشد جایگاه بالاتری را به خود اختصاص داده است و می توان گفت که (کار مدیریت هنر است) .
امروزه مدیریت و سرپرستی به عنوان یک هنر روانکاوی شده است و هر روزی که می گذرد بیشتر به حساسیت آن پی می بریم ، از این رو بیشتر سازمانها و شرکتها برای نیل به اهداف خود به این موضوع توجه خاصی نموده و برای آن سرمایه گذاری های کلان نموده اند
سستی و تنبلی کلید شدائد و مصائب است علی (ع)
کلامی از حضرت علی (ع) که در نهج البلاغه می فرماید :
((مؤمن در برنامه زندگی دارای سه ساعت است :
ساعتی که با آن به راز و نیاز با پروردگارش می پردازد .
ساعتی که برنامة زندگی خود را سامان می بخشد .
ساعتی که در آنچه حلال است و زیبا با لذتهای نفس خویش دمساز می شود .
برای انسان خردمند سزاوار نیست که به غیر از این سه چیز رود :
زندگی را سرو سامان دادن ، یا در کار آخرت و معاد گام نهادن ، یا بهره گرفتن در چیزهای غیر حرام .
با الهام گرفتن از گفتار حضرت امیر (ع) می توان زندگی فردی و اجتماعی خود را تقسیم نمود یا برای زندگی برنامه ریزی کرد و یا به عبارتی (زندگی خود را سازماندهی کرد) و از کلمات ایشان دریافت کد مدیریت از همان اجتماع کوچک که خانواده می باشد شروع می شود تا غیره …
چرخه حیات زندگی و هستی روی نظم و ترتیب بنا شده است ، اگر ما فکر کنیم که دنیا بدون برنامه و سازماندهی پیش می رود سخت در اشتباهیم فقط اگر لحظه ای به اطراف بنگریم عظمت این نظم و انضباط را می بینیم .
خدایا تو سزاوارترین ستایش هستی علی (ع)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
همین امروز و فردا
ماهواره ها نزدیک تر می شوند ، آدم ها دورتر
همهچیز از سال 1844 شروع شد؛ وقتی ساموئل مورس با تقتق دستگاه کوچکی که بعدها تلگراف نامیده شد این پیغام را فرستاد: .خداوند، چهها که نیافریده است.! مورس در اصل یک نقاش بود و در سفری به نیویورک تازه با برق آشنا شده بود. او در راه بازگشت طرح سادهِ اختراعی را که به ذهنش رسیده بود بر روی کاغذهای طراحی کشید و به محض رسیدن در مدت کوتاهی آن را ساخت.سی و دو سال بعد تلفن اختراع شد و 14 سال بعد از آن شصت هزار نفر در آمریکا دارای گوشی تلفن بودند. حالا، دیگر تنها این راهها نبودند که شهرها را به یکدیگر متصل میکردند و این موضوع را از سیمهای طولانی بین شهرها میشد فهمید. اختراع رادیو (1917) و تلویزیون (1930) مجموعهِ اختراعاتی را که به ارتباطات مربوط میشد کاملتر کرد.در اواسط دههِ 40، یعنی کمتر از 10 سال بعد از راهاندازی نخستین ایستگاه تلویزیونی نیمی از مردم آمریکا در خانههایشان دستگاه تلویزیون داشتند. کمکم در اکثر مناطق پرجمعیت دکلهای بزرگ تلویزیونی کار گذاشته شد. آنتنهای بزرگ و کوچک منظرهِ پشتبامها را عوض کرد. روزبهروز دکلهای بیشتری کاشته میشد، مناطق بیشتری زیر پوشش امواج تلویزیونی میرفت. دیگر تلویزیون تبدیل به یکی از نیازهای اصلی خانوادهها شده بود. با وجود این گسترش سریع، باز هم جاهای بسیاری، به دلیل دوری از دکلهای بزرگ فرستنده قادر به دریافت امواج تلویزیونی نبودند. برای رفع این مشکل لازم بود دکلهای زیادی در مناطق دوردست نصب شود. جنگلهای انبوه، کویرهای پهناور، کوههای بلند و... همگی موانع طبیعی بزرگی بودند که جلوی فراگیرتر شدن تلویزیون و هر وسیلهِ ارتباطی دیگر را میگرفتند. باید راه حلی آسانتر برای حل این مشکل پیدا میشد و استفاده از ماهوارهِ مخابراتی همان راه حل بود. اختراع ماهوارهایدهِ اولیهِ ماهوارهِ مخابراتی را آرتور سی کلارک -نویسندهِ مشهور داستانهای علمی تخیلی- ارائه کرد. هرچه در ارتفاع بلندتری بایستید، فضای قابل دیدتان بیشتر میشود. این امر در مورد یک دکل مخابراتی نیز صادق است. هر چه ارتفاع دکل بیشتر باشد، از نوک آن فضای بیشتری دیده خواهد شد. دکلها را میشود تا جایی بلند کرد، که تنها با 3 دکل تمامی سطح زمین پوشش داده شود. حتماً فکر میکنید ساخت چنین دکلهایی غیرممکن است. دانشمندان آن زمان هم، همین فکر را کردند ولی ایدهِ کلارک دقیقاً مربوط به همین قسمت ماجرا بود. در واقع لازم نیست چنین دکلهایی ساخته شود. کافی است نوک دکل را که تجهیزات مخابراتی در آن است، درون یک ماهواره گذاشت و ماهواره را در نقطهای که قرار بود نوک دکل باشد قرار داد. پیشنهاد آرتور سی کلارک چیز دیگری هم داشت: میدانیم که سرعت گردش یک ماهواره به ارتفاعش بستگی دارد ارتفاعی که باید این ماهوارهها در آن قرار بگیرند، همان ارتفاعی است که سرعت حرکت ماهواره در آن با سرعت حرکت زمین به دور خودش برابر است؛ یعنی ماهوارهها نسبت به زمین ساکنند و اگر ماهوارهای بالای یک نقطهِ خاص روی زمین قرار گیرد همواره بالای همان نقطه باقی میماند. این ارتفاع خاص یعنی 36 هزار کیلومتری زمین، همان ارتفاع شناخته شدهِ ژئوسنکرون (ژئو= زمین، سنکرون= هم زمان) است. به این ترتیب با سه ماهوارهِ ژئوسنکرون میتوان کل زمین را پوشش مخابراتی داد. اوایل بیشترین استفادهای که از ماهوارههای مخابراتی میشد، کابردهای تلویزیونی بود. استفاده از ماهواره به جای دکلهای تلویزیونی، راه حلی بسیار آسانتر و کم هزینهتر است. چون تنها یک ماهواره در ارتفاع مناسب کار تمامی این دکلها را انجام میدهد. سیگنال تلویزیونی به جای این که از این دکل به آن دکل برود یک بار به ماهواره فرستاده شده و از آن جا به تمام مناطق ارسال میشود. تنها تفاوت استفاده از ماهواره به جای دکلهای زمینی اندازهِ آنتنهای دریافت کننده است. امواج فرستاده شده توسط ماهواره با آنتنهای کوچک خانگی قابل دریافت نیست و برای دریافت امواج ماهوارهای باید از آنتنهای بزرگ و با تجهیزات بیشتر استفاده کرد. همه چیز در خدمت جنگماهوارههای مخابراتی در زمینهِ دیگری نیز کاربرد وسیعی دارند که شاید به دلیل ماهیت سریاش چندان توجهی را برنمی انگیزد: کاربردهای نظامی. از آن جا که دربارهِ این کاربردها، چیزهایی که همه میدانند خیلی کمتر از چیزهایی است که همه نمیدانند، مطمئناً استفادههای نظامی ماهوارههای مخابراتی خیلی وسیعتر از این حرفها است. یکی از مهمترین این کاربردها، جاسوسی است. اگر در حال راه رفتن در خیابان، روزنامهای دستتان باشد، دقت دستگاههای یک ماهوارهِ جاسوسی به حدی است که میتواند تیتر روزنامهِ شما را بخواند. ارتفاع ماهوارههای جاسوسی خیلی کم است. وقتی ارتفاع حرکت ماهوارهای کمتر از ارتفاع ژئوسنکرون میشود دیگر نه تنها ماهواره نسبت به زمین ساکن نیست، بلکه با سرعت خیلی زیادی به دور آن میچرخد. مثلاً سرعت حرکت ماهوارهای که در ارتفاع 1000 کیلومتری زمین حرکت میکند آن قدر زیاد است که مساحت کشور پهناوری مانند ایران را در مدت چند دقیقه میپیماید (پس شاید نتواند تیتر همهِ روزنامهها را بخواند). از دیگر کاربردهای نظامی ماهوارههای مخابراتی هدایت موشکهای ماهوارهای است. (موشک توسط ماهواره به سوی هدف هدایت میشود.) دقت این هدایت آن قدر زیاد است که موشک حداکثر با چند متر خطا به هدف برخورد میکند. در جنگ خلیج فارس، آمریکاییها از این فنآوری استفادهِ زیادی کردند. ماهوارهها به صدا درمی آیندپیش از این، صدا تنها در کنار تصویر تلویزیونی توسط ماهوارهها منتقل میشد ولی پس از مدتی جایی هم برای ارسال اختصاصی صدا در نظر گرفته شد و برای اولین بار ماهوارههای مخابراتی برای برقراری ارتباطات تلفنی به کار گرفته شدند. قبل از وارد شدن ماهواره به عرصهِ مخابرات تلفنی برای برقراری ارتباط بین هر دو نقطه لازم بود سیمی بین آنها کشیده شود حتی اگر در دو سوی اقیانوس باشند. اشباع شدن سریع سیمها، ظرفیت پائین انتقال و مشکلات عملیاتی نصب و حفاظت خطوط انتقال عواملی بودند که باعث شدند انتقال ماهوارهای مکالمات تلفنی در مدت زمان کوتاهی جهانی شود. سیاستمداران نیز از این فنآوری جدید استقبال کردند چون این روش انعطاف پذیری بسیار بیشتری نسبت به روشهای انتقال قبلی داشت. حالا اگر روابط سیاسی بین دو کشور به مشکلی برخورد کند لازم نیست به فکر سیمهایی که بین آن دو کشیده شده است هم باشند، چون خیلی راحت میتوان قرارداد با آن کشور را فسخ کرد و برای استفاده از ماهوارهِ کشور دیگری با آن یکی قرارداد بست. اولین تلفنهای ماهوارهایشاید نام تلفن ماهوارهای برای این سیستمها کمی اغراقآمیز باشد. در واقع این سیستمها با همان دستگاههای تلفن معمولی منازل کار میکنند و فقط هنگام برقراری ارتباطات دوردست قسمتی از راه بلند رفت و بازگشت پیغامها از ماهواره میگذرد. توانایی ارتباط با ماهواره را هم نه تلفنهای شخصی منازل، بلکه مراکز مخابراتی دارا هستند. این ماهوارهها در فاصلهِ 36 هزار کیلومتری زمین قرار دارند و رفت و بازگشت یک پیغام -با احتساب تاءخیرهای دیگر- چیزی در حدود یک ثانیه طول میکشد. گاهی وضع از این هم بدتر است. وقتی مقصد توسط همان ماهوارهِ اول قابل دیدن نیست، پیغام برای این که بتواند مقصدش را پیدا کند باید چند بار به زمین فرستاده شده و دوباره به ماهوارهِ دیگری برود و در چنین شرایطی تاءخیر حاصل تا چند ثانیه هم میرسد. این تاءخیر را حتماً هنگام پخش گزارشهای زندهِ تلفنی از تلویزیون، وقتی مجری چند ثانیه با دهان باز در انتظار پاسخ طرف مقابل میماند، احساس کردهاید.) تلفنهای واقعاً ماهوارهایماهوارهها میتوانند همهِ زمین را ببینند. اگر دستگاههای تلفن، خودشان با ماهواره در ارتباط باشند دیگر هیچ محدودیتی برای برقراری ارتباط وجود نخواهد داشت. این نکته مدتها فکر پیشروان فنآوری ماهوارهای را به خود مشغول کرده بود. یک شرکت امریکایی، که اگر دوست دارید بدانید نامش اینمارسَت(INMARSAT) است، اولین جایی بود که قدمی در راه رسیدن به این هدف برداشت. اولین مدل تلفنهای این شرکت که سال 1982 وارد بازار شد آنتن بشقابی بزرگی داشت که در یک جا نصب و رو به ماهواره تنظیم میشد. این سیستم در مناطق دور از شهرها کاربرد بسیار داشت. مدل دوم تلفنهای اینمارست (1993) کمی بهتر شده بود. در این دستگاه مجموعهِ تلفن، آنتن و سایر تجهیزات درون یک چمدان دستی جاگرفته بودند و دارندهِ تلفن باید آنتن تلفنش را بیرون آورده و رو به ماهواره تنظیم میکرد تا ارتباط برقرار شود.ماهوارههایی که تلفنهای اینمارست با آنها کار می کردند همان ماهوارههای 36 هزار کیلومتری بودند. به دلیل فاصلهِ زیاد، نمیشد قطر آنتنها را از این مقداری که اینمارست کم کرده بود، کمتر کرد و یعنی تلفنهای چمدانی کوچکترین تلفنهایی بودند که میتوانستند همه جا .همراه. شما باشند. چیز جالبی به نام .موبایل.چند سال بیشتر از فراگیر شدن تلفنهای همراه یا موبایل نمیگذرد. این امکان که گوشی تلفن را هر جا که میخواهید با خود ببرید و حتی در وسط خیابان هم امکان تماس با شما وجود داشته باشد، هر چند الان دیگر عادی به نظر میرسد، ولی در ابتدا برای مردم کاملاً جالب و هیجانانگیز بود. (این را از یک عالم لطیفه و قصه و اظهار نظر در مطبوعات و... از این دست ابراز احساسات که در اطراف این پدیده صورت گرفت میشد فهمید.) امّا واقعاً موبایل را نمیتوانید هرجای هرجا که میخواهید ببرید. موبایل شما فقط در نزدیکی شهرها و