لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
روابط معلم و دانش آموز
آموزش، بدون ایجاد رابطه معنایی نخواهد داشت. معلمان در همان آغاز کار خود پی می برند که نحوه برقراری ارتباط با دانش آموزان بسیار اهمیت دارد. آنان از خود می پرسند آیا باید به پرورش دانش آموزان پرداخت و به آنها عشق ورزید و یا باید سختگیر بود و انتظارات زیادی از آنها داشت؟ آیا باید به دانش آموزان نزدیک شد یا از آنها فاصله گرفت ؟ اینها پرسشهایی است که اغلب معلمان تازه کار در اندیشه آن هستند. معلمان با تجربه که شیوه خاصی را پس از طی سالها برگزیده اند کمتر در این موارد می اندیشند. به هر حال توصیه می شود تا معلمان به تاثیر نوع ارتباط خود بر شکل گیری گرایشهای انگیزش دانش آموزان توجه کنند. در این قسمت برقراری ارتباط را مورد بحث قرار می دهیم که موجب بهبود انگیزش تحصیلی دانش آموزان می گردد. در آغاز می توان گفت که روابط مبتنی بر محبت، احترام و اعتماد متقابل میان معلم و دانش آموز هم موجب می شود تا دانش آموز به معلم وابسته نشود و انگیزه تحصیلی وی را افزایش می بخشد.
ایجاد روابط مثبت با دانش آموزان
شرح:
اولین هدف معلم باید برقرار کردن رابطه ای مطلوب دوستانه و حمایت کننده با دانش آموزان باشد. چنین هدفی فقط با تعامل میان معلم و دانش آموز حاصل می آید. چند روز اول مدرسه و اولین دیدارهای دانش آموزان با معلم از این نظر بسیار مهم است. بنابراین باید به آن توجه خاص داشت. معلمان تازه کار به طور معمول از معلمان قدیمی تر می شنوند که تا هنگامی که دانش آموزان به آنها احترام نگذاشته اند در برابر آنها نخندند. زیرا ایشان بر این باورند که دانش آموزان برای احترام گذاشتن به معلم باید از وی بترسد. اما نظریه پردازان انگیزش می گویند که در روزهای اول به دانش آموزان نشان دهید که به آنها علاقه دارید و می توانند به شما اعتماد کنند و در صورت نیاز برای هر کمکی به شما رجوع کنند. هدف اصلی در واقع آن است که معلم باید به عنوان فردی بالغ و قابل اعتماد برای دانش آموزان مطرح گردد. خوشبختانه راههای بسیاری برای این منظور وجود دارد و ما به رایج ترین آنها خواهیم پرداخت. در این جا باید به یاد داشت که هر گونه برخورد با دانش آموزان در تقویت یا تضعیف تصور آنها نسبت به معلم موثر است. بنابراین معلم نمی تواند فقط زمان معینی از روز را به برقراری ارتباط با شاگردانش اختصاص دهد بلکه تلاش برای رابطه مثبت باید همه اوقات معلم و دانش آموزان را دربرگیرد.
اجتناب از تنبیه شدید و مکرر: معلمانی که مایلند روابط خوبی با دانش آموزان داشته باشند، یعنی رابطه ای که موجب افزایش انگیزش تحصیلی آنها شود برای دانش آموزان داشته باشند یعنی رابطه ای که موجب افزایش انگیزش تحصیلی آنها شود، برای آموزش رفتار مناسب نباید بر تنبیه متکی باشند. اغلب تنبیه ها با هدفی فراتر از خجالت دادن و ناراحت کردن دانش آموزان در نظر گرفته می شوند. در اغلب تنبیه ها با هدفی فراتر از خجالت دادن و ناراحت کردن دانش آموزان در نظر گرفته می شوند. در گذشته دانش آموزان به دلیل بی توجهی به درس مورد تنبیه جسمی قرار می گرفتند و امروزه نیز با این که این گونه تنبیه ها کمتر رایج است، اما بیشتر تنبیه ها به نحوی برای آزردن دانش آموزان صورت می گیرد. برای مثال، نوشتن 500 مرتبه جمله «من وسایلم را فراموش نمی کنم» و یا رفتن به مدرسه در روزهای تعطیل و یا ایستادن در گوشه کلاس و یا ماندن در مدرسه بعد از تعطیل مدرسه، همگی مواردی هستند که موجب آزردگی دانش آموزان می شود. معلمانی که چنین تنبیه هایی را مقرر می کنند، انتظار دارند که به نتایج مطلوب هم دست یابند. برخی از معلمان که خود مایل به تنبیه دانش آموزان نیستند، از والدین کودک می خواهند تا آنها را به دلیل رفتار نامناسب در مدرسه خود تنبیه کنند، که در نتیجه رابطه معلم و والدین با دانش آموز دچار اغتشاش می شود.
اگر چه والدین باید از نحوه عملکرد فرزندان خود در مدرسه آگاه باشند، اما نباید از والدین خواست تا آنها را تنبیه کنند، روش بهتر آن است که کاری کنیم تا والدین با امر آموزش فرزند خود درگیر شوند. باید آنان را ترغیب کرد تا کودک را به دلیل انجام تکالیفش در منزل تشویق کنند. باید دانش آموز را به کتابخانه ببرند و به او کمک کنند تا کتابهای مربوط به یک تکلیف را بیابد و از راههای گوناگون او را برای به دست آوردن موفقیتهای کوچک در مدرسه تشویق کنند. معلمانی که برای موفقیت درسی کودکان به این شکل از والدین استفاده می کنند، در یاری رساندن به دانش آموزان خود موفق تر هستند. بر عکس معلمانی که همواره در انتظار شکست یا رفتار نامطلوب دانش آموز هستند، اغلب بیشتر باعث می شوند تا مشکلاتی به وجود آید.
اگرچه به ظاهر شاید این طور به نظر آید که معلم نباید هرگز دانش آموزان را تنبیه کند، اما در واقع دوری کامل از راهبردهای تنبیه شاید دشوار باشد. معلمان باید چگونگی استفاده از روشهای انضباطی و تنبیه های خفیف را
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
فهرست مطالب
عنوان صفحه
پیشگفتار
بهداشت روانی در دنش آموزان
نیازهای اساسی انسان
اختلالات روان تنی در دانش آموزان
نقش خانواده در تأمین بهداشت روانی دانش آموزان
نقش مدرسه در تأمین بهداشت روانی دانش آموزان
نقش اجتماع در تأمین بهداشت روانی دانش آموزان
استتاجیه
پیشگفتار
با توجه به مبانی کلی بهداشت که عبارت از اجراء مسائل غیر درمانی، تکیه بر عامل رفتارپذیری انسان در جهت ایجاد عادات مطلوب و فراهم کردن شرایط مناسب محیط حیاتی است، ضرورت شناخت و به کارگیری بهداشت مدارس به عنوان یک حلقه اساسی در زنجیره حرکت بهداشت و پیوست به حلقه بنیادی مقدم بر آن، می تواند ادامه حیات مؤثر و پیشرفت سالم دانش آموز را تا سن بلوغ تأمین کند. دیدگاههای مختلف این ضرورت عبارتند از:
1) آسیب پذیری افراد تحت پوشش برنامه:
در جهت آسیب پذیری افراد تحت پوشش خدمات بهداشت مدارس نیز می دانیم که مدارس، سیستمی پیچیده و گاه اضطراب آور است که دانشآموز را در جهات مختلف مسائل درگیر می کند.
این مسائل عبارتند از:
1) خارج شدن دانش آموز از حالت وابستگی کامل به والدین.
2) هماهنگ شدن دانش آموز با محیط تازه اجتماعی و سطوح و سنین مختلف.
3) پرداختن دانش آموز به وظایف یادگیری که برای وی نوعی مبارزه ذهنی و هوشی است.
2) کثرت و انبوهی جمعیت در برگیرنده خدمات:
هم اکنون نزدیک به 20 میلیون دانش آموز ایرانی در بیش از هفتاد هزار آموزشگاه این کشور در حال آموزش و پرورش هستند. میزان جمعیت مذکور قریب 3/1 جمعیت کل کشور بوده و این رقم خود به روشنی بیانگر اهمیت موضوع می باشد.
3) واقعیت های آماری گزارش شده:
توجه به شناخت و اجراء بهداشت مدارس در جهت حل برخی از مشکلات دانش آموزان، بر مبنای بازتاب اطلاعات و آمارهای گزارش شده نیز دیدگاه دیگری است که می تواند این ضرورت را بخوبی توجیه نماید. چرا که اغلب گزارشات آماری حاکی از شرایط نامناسب فضای آموزشی در تعداد کثیری از مدارس و همچنین ابتلاء درصد قابل توجهی از دانش آموزان به بیماریهای عفونی، پوسیدگی دندان عیوب انکساری و عوارض ستون فقرات می باشد ضمنا گروهی از آنان نیز درگیر مشکلات عاطفی هستند که در مواردی مشکلات آنان مربوط به اختلافات خانوادگی و نابسامانی های وضع اقتصادی است.
4) سهولت عرضه خدمات
در توجیه ضرورت به کارگیری بهداشت مدارس، سهولت عرضه خدمات مربوطه، از دیگر موارد منطقی و قابل پذیرش می باشد. چرا که خدمات آموزش بهداشت به سهولت می توانند در متن اساسی آموزش کلی کشور، با کمترین زحمت و هزینه، منظور گردیده و به مرحله اجرا درآید.
بهداشت روانی در دانش آموزان
چون دانش آموزان هر روز، بیشتر اوقات خود را در محیط یادگیری می گذرانند و تحت تأثیر کردار، گفتار و پندار معلمین و مسئولین مراکز آموزشی هستند، بنابراین لازم است همه کسانی که به عنوان معلم، دبیر، رئیس دبستان و دبیرستان و نظایر آن در این مراکز به انجام وظیفه مشغول می باشند، با اثرات محیط آموزشی بر دانش آموزان و اصول و مفاهیم بهداشت روانی آشنایی لازم داشته باشند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
نوآوری دانش در مدیریت
مقدمه
اصطلاح مدیریت دانش طی دهه گذشته توجه و اقبال بسیاری در عرصه کسب و کار یافته است. علت این اقبال و توجه آن است که بسیاری از مدیران سازمانهای مختلف، مدیریت دانش را به عنوان فرایندی قلمداد می کنند که سازمانها را قادر می سازد از داراییهای دانش برای ایجاد ارزش در سازمانها استفاده کنند. برای مثال، کاربرد اینترنت از زمان اجرای پروژه ARPA-NET در ایالات متحده آمریکا روز به روز افزایش یافته و امروزه اینترنت به عنوان یک ابزار کلیدی برای مدیریت دانش به شمار رفته و رشته مدیریت دانش به یک سوژه داغ و بحث برانگیز تبدیل شده است. از این رو، بسیاری از مدیران آن را به عنوان منبع مزیت رقابتی آینده تلقی کرده و آن را درحوزه های مختلف نظیر تحقیق و توسعه، داروسازی، بازاریابی و مهندسی نرم افزار به کار می گیرند. علاوه براین، مدیریت نوآوری نیز که با مسائل و موضوعاتی نظیر مدیریت کارآمد فرایند نوآوری سر و کار دارد توجه و اقبال بسیاری را به خود جلب کرده است. از آنجا که نوآوری به عنوان یکی از عناصر مهم و کلیدی کسب و کار محسوب می شود، امروزه مدیریت دانش به عنوان یکی از وظایف و کارکردهای اصلی سازمان محسوب می شود. علی رغم مطالبی که بیان شد تحقیقاتی که در زمینه دستیابی ، مدیریت و کاربرد داراییهای دانش در نوآوری انجام گرفته است هنوز کافی نبوده است. امروزه، مدیریت دانش و مدیریت نوآوری دو حوزه مدیریتی متمایزی هستند که به نظر می رسد دارای تاثیرات و نتایج مجزایی هستند. با وجود این، یکی از دغدغه های عمده و اصلی مدیران ارشد سازمانها این است که از طریق کاربرد موثر داراییهای دانش به ایجاد، تحکیم و توسعه نوآوری بپردازند. ترکیب مدیریت دانش و نوآوری
افزایش رقابت بین بنگاهها در مقیاس جهانی باعث شده است که تفکیک یا عدم تفکیک حوزه های مدیریت دانش یا مدیریت نوآوری موضوع چندان استراتژیک و مهمی به شمار نیاید. در عوض، موضوع استراتژیک و مهم کاربرد مدیریت دانش در فرایندهای مدیریت نوآوری است که موجب می شود سازمانها عملکرد خود را ارتقا ببخشند. در گذشته سازمانها با تکیه بر نوآوری جدید برای ارتقای عملکرد سازمان از خـــــود می پرسیدند: نوآوری چگونه میتواند عملکرد سازمانی را ارتقا ببخشد، در حالی که امروزه با تکیه بر نوآوری دانش به عنوان منبع بالقوه مزیت رقابتی از خود می پرسند: چگونه توسل به نوآوری دانش، ما را قادر می سازد که در دنیای پر تلاطم کسب و کار به مزیت رقابتی بلندمدت نائل شویم؟
اهمیت دانش
گذار به انقلاب دانش: در اقتصاد نوین، دانش منبع اصلی توسعه اقتصادی و صنعتی است و سایر عوامل سنتی تولید مانند زمین، نیروی کار و سرمایه در مرتبه بعدی اهمیت قرار دارند(DRUCKER, 1994). عوامل سنتی تولید از نظر مقیاس و دامنه با محدودیت روبرو بوده و افزایش نهایی آنها به بازده نزولی سرمایه گذاری منجر می شود. در مقابل، قانون اقتصادی دیگری بر بازده دانش حکمفرماست: سرمایه گذاری بیشتر در دانش یا اطلاعات به بازدهی بالاتری ختم خواهد شد. نگرش سنتی به نوآوری از تاکید بر داراییهای فیزیکی و ملموس به فرایندهای جذب، همانند سازی و تسهیم دانش برای ایجاد نوآوری در دانش مبدل شده است. در چنین شرایطی دانش به عامل کلیدی ارتقای عملکرد سازمانی تبدیل شده است. هر چند صاحبنظران رشته نوآوری اهمیت دانش را به رسمیت میشناسند، اما ابهام موجود بین ارزش دانش و اطلاعات سازمانها را ناچار ساخته است که میلیاردها دلار در فناوری اطلاعات سرمایه گذاری کنند(STRASSMAN,1997). این ناهماهنگی بین مخارج فناوری اطلاعات و عملکرد سازمانی را می توان به گذار از عصر اطلاعات و ورود به عصر دانش نسبت داد(MALHOTRA,2000,1997). در حقیقت توجه روزافزون به نوآوری دانش به عنوان اهرم استراتژیک عملکرد سازمانی موضوع تازه ای نیست. سازمانهایی در اقتصاد مبتنی بر دانش موفق عمل می کنند که بتوانند در فرصتهای حاصل از داراییهای دانش سرمایهگذاری کنند. این سازمانها فاتحان صنعت خواهند بود. سازمانهایی که از عهده این مهم برنیایند بازندگان صنعت تلقی خواهند شد. برای این کار سازمانها مجبورند انواع داراییهای دانش را شناسایی و نحوه اجرای موثر مدیریت دانش را بیاموزند.
مهارت مدیریت دانش
دانش از طریق اثرگذاری در محصولات، فرایندها و افراد موجب ایجاد ارزش برای سازمانها می شود، در حالی که مدیریت دانش اطلاعات، داده ها و داراییهای فکری را به ارزشهای دیرپا و ماندگار تبدیل می کند(DELL, 1996). به دلیل نیاز سازمانها به نوآوری، توجه به مدیریت دانش با توجه به مدیریت نوآوری همراه و همگام بوده است. تاکنون دستاوردهای مدیریت دانش مهم و چشمگیر بوده است. یکی از دستاوردهای مدیریت دانش در زمینه محصول تولید خودرو هوشمند است که سیستم مدیریت موتور آن قادر است عملکرد قطعات و اجزای مهم موتور را کنترل کرده و از نیاز به سرویس و به دنبال آن افزایش عملکرد موتور آگاهی داشته باشد. دستاورد دیگر دانش در زمینه فرآیند بهره مندی از بهترین مهارتها است، مانند کارخانه های تولید کننده نیمه هادیهای دارای فناوری بالا است که موجب شده است صرفه جوییهای هنگفتی در زمینه سرمایه گذاری در داراییهای سرمایه ای انجام گیرد. در زمینه افراد، دانش تخصصی افراد مجرب در معاملات تجاری( مذاکرات چند میلیارد دلاری ) قادر است موفقیت یا عدم موفقیت در کسب و کارهای مبتنی بر دانش را تعیین کند. از تاثیرات مهم مدیریت دانش بر عملکرد سازمانی گسترش ابزارهای مدیریت دانش مانند یادگیری الکترونیک، گذرگاههای اینترنتی(WEB PORTAL)، چت یا گفتگوی الکترونیک، و ابزارهای جستجو و گردآوری داده ها و غیره است. علی رغم وجود مزیتهای مدیریت دانش در زمینه صرفه جوییهای مالی، سرمایه گذاری در زمینه مدیریت دانش با ریسک ها و مخاطراتی همراه است، زیرا مشکلات و مسائل مربوط به استقرار آن موجب می شود که به مزایای مورد انتظار منجر نشود. همانگونه که در بالا بدان اشاره شد، دستاوردهای مدیریت دانش در حیطه کسب و کار عبارت است: محصول مانند حق اختراع یا اعطای امتیاز فناوری( سرمایه فکری )، فرآیند مانند رویه های مالی یا روشهای تولید( سرمایه ساختاری) افراد مانند نیروی متخصص( سرمایه انسانی)تکامل نوآوری دانش
سازمانهای امروزی بی وقفه تلاش می کنند تا خود را از رقبایشان متمایز کنند. کسب توانایی لازم برای ایجاد تمایز، کاربرد هوشمندانه داراییهای دانش برای مقاصد نوآوری است. بنابراین، بسیاری از سازمانها در صددند بر مبنای فرایندهای خاص تولید، مهارتهای خاص و کمیاب، خلاقیت و اقدامات مدیریتی نظیر مدیریت زنجیره عرضه و مدیریت روابط مشتری، تکنیک های جدید را بیازمایند(GOLD ET AL,2001) امروزه سازمانها سخت تلاش می کنند که به عنوان پیشگامان مهارتهای مدیریت دانش شناخته شده و از این طریق مزد تلاش و کوشش خود را بگیرند. این مهم از طریق کاربرد دانش برای مقاصد نوآوری امکانپذیر است.
داراییهای دانش چیست؟
همه انواع اطلاعات را نمی توان به عنوان دارایی دانش در نظر گرفت. این سازمانها هستند که قادرند با توجه به محیط و اهداف کسب و کار مشخص سازند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
تاریخ دانش یا تاریخ علم رشتهای از تاریخ است که به بررسی چند و چون تغییر درک انسان از دانش و فناوری در درازنای هزارهها میپردازد. و اینکه چگونه این درک دستیابی به فناوریهای نوین تر را برای ما ممکن ساخته است. از جمله زمینههای پژوهش در این رشته میتوان به تأثیرات فرهنگی، اقتصادی، و سیاسی نوآوریهای دانشی اشارهکرد.
نوآوریهای دانش و فناوری در بسیاری از نقاط جهان پیشینه دارند و هند، ایران، یونان، چین و مصر در این زمینه سهم بسزایی دارند.
تاریخ علم دانشی است در راستای بررسی و بیان چگونگی وقایع علمی و نیز، تبیین چرایی وقوع آنها. در اینکه علم و دانش بعلت عجین بودن با نطق بشری عمری تقریباْ به اندازه نوع بشر دارد شکی نیست. خاستگاه علم بشر مطابق با حضور او در هر نقطهٔ کره زمین بوده است. اما آنچه میتوانیم به آن استناد کنیم مکتوباتی است که تاریخ ثبت بسیاری از وقایع علمی را از سدههای ۶ قبل از میلاد مسیح در مناطق مصر و بابل و در میان فنیقیها گزارش مینماید. ما به منظور نظم دهی به مطالعات تاریخی، بررسی خود را به چهار دوره اساسی پیشرفت علمی تقسیم مینماییم. این دورهها خود به دورههای دیگری منقسم میشوند که عبارتاند از:
۱) دوره یونیانیان - اسکندرانی ۲) دوره انقلاب علمی در سده ۱۷ ۳) دوره مادیگرایی در سده ۱۹ ۴) دوره نوین
علم
واژۀ علم معانی گوناگون و متعدّدی را در طی تاریخ طولانی تمدّن و علم در خود جایداده است. نوشتن پیرامون علم در حوزۀ زبان فارسی از امور دشوار بوده، و انجام آن به ظرافت و توجه ویژهای نیازمند است. به منظور آشکارایی و وضوح مفاهیم مربوطه، بررسی سیر تاریخی استفاده از واژههای علم و دانش در هرکدام از دو حوزۀ فلسفه غرب، و نیز حکمت و فلسفۀ شرق، و سپس مطالعۀ اجمالی فرایند و دینامیک پیچیدۀ تعامل و درهمآمیزی آنها با یکدیگر از جملۀ گامهای ضروری آغازین در این مسیر است.
یکی از اهداف رشتهی فلسفه علم تشخیص نظریات و روشهای عملی از روشهای غیر علمی میباشد. برای مثال برخی از نظریهپردازان حوزهی فلسفهی علم مانند کارل پوپر اعتقاد دارند که یکی از معیارهای تمییز علم از شبه علم، ابطالپذیری ادعاهای مطرحشده میباشد. گزارههای شبه علم معمولاً ابطالناپذیر هستند، در حالی که ادعاهای علمی ابطالپذیرند.
تقسیم بندی
در حوزۀ زبان فارسی، کلمهٔ علم برای بیان دو معنای متفاوت، ولی کاملا مرتبط به کار گرفته می شود:
۱. معنای عام، اصلی، بلندتراز، و نخستین علم که به زبان ساده دانستن در برابر ندانستن است.
از این منظر کلاننگر، به همهٔ دانستنیهای انسان صرف نظر از طبیعت و نوع آنها علم گفته شده، و مطابق آن، اخلاق، هنر، فرهنگ، زبان، ریاضیات، زیستشناسی، ستارهشناسی، فیزیک، و نظائر آنها، همه و همه علماند.
کلمات Knowledge در زبان انگلیسی و Connaissance در زبان فرانسوی معادل این معنای عام از کلمهٔ علم در زبان فارسی میباشند.
۲. معنای خاص، انحصاری، و کوتاهتراز علم که منحصراً به دانستنیهایی اطلاق میشود که بر تجارب مستقیم حسی مبتنی بوده، به طوری که تکرار آن تجارب و آزمونها در عمل نتیجه واحد داشته باشد.
عاماندیشیدن، و فراگیر انگاشتن این تعریف خاص و محدود از علم میتواند این شبهه را سبب شود که علم در این معنا در مقابل سایر دانستنیهایی قرار میگیرد که عینی و آزمونپذیر نیستند.
کلمات Science در زبان انگلیسی و Science (با تلفظ سیانس) در زبان فرانسوی معادل این معنای خاص از کلمهٔ علم در زبان فارسی میباشند.
نگاهی به تاریخچه اینترنت
در سال 1990 ، ان اس اف نت* جای ارپانت را به عنوان ستون اصلی اینترنت گرفت . دیگر ارپانتی وجود نداشت .از ان موقع تا به حال کلمه " شبکه " به طور رسمی نمایانگر اینترنت شد.
در این سال اوّلین سرور وب* و کلاینت* ها در ازمایشگاه سرن ساخته شد. اولین موتور جستجو گر با نام آرچ ای برای پیدا کردن فایل های کامپیوتری در دانشگاه مک گیل ساخته شد.
در این سال اینترنت دارای 300،000 میزبان و 1،000 گروه خبری بود. ( در این زمان 92 میلیون کامپیوتر در امریکا وجود داشت)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
جکیدههدف این مقاله، بهبود درک فرآیندهایی است که بدان طریق فراهمآوری دانش، ابزارهای فنی، و عوامل سازمانی میتوانند به توسعه سازمان از جهت گسترش دانش به عنوان یک سلاح رقابتی نظاممند کمک کنند. این مقاله، روابط بین تکنولوژی و ارزشهای انسانی را بررسی میکند، زیرا این روابط ابزارهای ضروری فرایند مدیریت دانش میباشند.با توجه به اینکه مدیریت دانش به عوامل هوشمند، تکنولوژی اطلاعات، و سیستمهای حمایت از تصمیمات استراتژیک ارتباط دارد، درمییابیم که هدف آن ارائه بینش مؤثری درخصوص کارآیی مدیریت دانش میباشد. در این مقاله، یک مدل مفهومی از کارایی مدیریت دانش در سازمانهایی که با ترکیبی از نقش عوامل هوشمند و منابع سیستمهای هوشمند حمایت میشوند، ارائه میشود. این مدل به دو بخش تقسیم میگردد:
1. بخش ابزارهای فنی برای تعیین مشخصات منابع سیستمهای هوشمند.
2. بخش عوامل هوشمند که وظیفه آنها تمرکز بر نقششان در عملکرد سازمانی میباشد. عوامل عمده، مورد بحث قرار گرفته و برای پژوهشهای آینده پیشنهاداتی ارائه میگردد.
کلیدواژهها: دانشورزان/ تکنولوژی اطلاعات/ تصمیمگیری/ برتری رقابتی مقدمه
دانش، دارایی واقعی سازمانی است که براساس اصول بازار آزاد فعالیت میکند و بر یکپارچگی در بخشها و اصول خود تأکید دارد. چون مدیریت دانش1 با ابزارهای فنی و ارزشهای انسانی چندگانه سر و کار دارد میتواند نشان دهد که چگونه سازمانهای آموزشی، سازمانهای هوشمند، و اصولاً مدیریت سازمانی میتوانند فرآیندهای خود را از طریق استفاده از یک رهیافت «دانشمدار» مجدداً طراحی نمایند. عوامل هوشمند (ارزشهای انسانی) و ابزارهای فنی قادر هستند مبنایی برای کارآیی بلندمدت سازمانیِ دستگاههایی که میخواهند مدیریت دانش را نهادینه سازند، فراهم کنند. مدیریت دانش بصورت روزافزون سودمندتر میگردد، زیرا مدیریت ارزش، سیستمهای هوشمند و عوامل هوشمند را مدنظر قرار میدهد (ولدریج و جنین، 1995).
در خلال دهه گذشته، این آگاهی روزافزون حاصل گردیده که سازمانها باید سرمایه معنوی و ابزارهای فنی خود را که در قلمرو اطلاعات قرار دارند به درستی مدیریت نمایند، یعنی اینکه افراد و سیستمهای اطلاعاتی، به صورت کارا، به کار گرفته شوند. بر طبق بعضی از اظهارنظرها (استوارت، 1997؛ ویگ، 1997)، مدیریت دانش به عنوان یک متدولوژی برای تولید، حفظ، و بهرهبرداری از تمام امکانات مجموعه عظیمی از دانش است که هر سازمانی در فعالیتهای روزانه خود از آنها سود میجوید. دیدگاه دیگری وجود دارد که مدیریت دانش را به عنوان مجموعهای از فرآیندها توصیف میکند که از تولید، توزیع، و بهرهبرداری از دانش بین عوامل مرتبط هوشمند و ابزارهای فنی، چون تکنولوژی اطلاعات2 و سیستمهای حمایت از تصمیمگیری3، حمایت مینماید (لیبوتیس و ولکاکس، 1997). بعضی سازمانها، علاقه زیادی به اجرای فرایندها و فنون مدیریت دانش نشان میدهند و حتی شروع به گزینش مدیریت دانش به عنوان بخشی از استراتژی حرفه خود کردهاند. با توجه به نیاز به افزودن علاقه مدیران، این مقاله معتقد است که مجموعهای از عوامل به نحو چشمگیری برای تبیین رابطه بین کارایی مدیریت دانش، عوامل هوشمند، و منابع فنی سودمند میباشند. باید بر روابط عملیاتی تأکید گردد، زیرا باعث تقویت مدیریت دانش میگردد. این مقاله سعی دارد که مدل مفهومی برای کارایی مدیریت دانش و یک چارچوب برای نقشهای عوامل هوشمند و ابزارهای فنی در مدل مفهومی مدیریت دانش، ارائه دهد. در نهایت بعضی از نقطه نظرات و مسائل مدیریتی نیز ارائه خواهد شد.ارتقای دانش از طریق ابزارهای فنیابزارهای متنوعی وجود دارند که میتوان از آنها برای ایجاد ارتباطات آموزشی یا یادگیری، مدلهای توصیفی، و همچنین کنترل مدیریت دانش استفاده کنیم. ابزارهای یادگیری جدیدی در حال ظهور هستند که ابعاد فنی بر قابلیتهای فکری انسان ارائه میکنند، به این معنی که مکانیسمی برای ایجاد سیستمهای پایدار مدیریت دانش ارائه میکنند. با این ابزارهای جدید، بخشی از دانش میتواند در یک برنامه نرمافزاری تجسم پیدا نموده و برای عوامل هوشمندی که در قسمتهای مختلف سازمان قرار دارند، دسترسپذیر گردند. ایجاد چنین سیستمی مستلزم آن است که دانش دسترسپذیر، قابل درک و همچنین قابل ذخیره توسط افراد هوشمند باشد. در سالهای گذشته پیشرفتهای مهمی در تکنولوژی اطلاعات رخ داده است که قابلیتهای جدیدی برای فرایند مدیریت دانش داشتهاند. به عنوان مثال، واسطههای پیشرفته کامپیوتری، ظرفیت بیشتر ذخیره، پیشرفت در رهیافتهای مهندسی دانش، سیستمهای تقویت تصمیمگیری و سیستمهای حمایت از تصمیمگیریهایی که به وسیله کامپیوتر حمایت میگردند کمکهای سودمندی نمودهاند. ظهور سیستمهای حمایت عملکرد4 یکی از مهمترین این رهاوردها میباشد (گری، 1991).تعداد زیاد کامپیوترهای شخصی و شبکههای ارتباطی به سازمانها این اجازه را داده که دانش جدید را به دست آورده و یا حفظ نموده و آن را در راستای نیل به موقعیتهای رقابتی برتر مورد استفاده قرار دهند (حلال و اسمیت، 1998؛ تاپ اسکاپ، 1996).با استفاده از یک شبکه کامپیوتری، حتی مدیرانی که در نقاط مختلف جغرافیایی قرار دارند، اما دارای اهداف مشترک هستند، میتوانند ضمن تبادل افکار، از تلاشهای مبتکرانه یکدیگر سود برده و یا آنها را با هم درآمیزند، و این فرایندی است که سدهای مکانی و زمانی را شکسته است. این شبکه که شامل سیستمهای دانش و عوامل هوشمند و کامپیوتر میباشد، با کمک همدیگر میتوانند به اشاعه داده، اطلاعات، و دانش کمک نمایند. در قسمت بعدی، تکنولوژی اطلاعات و