لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 31
فصل اول
اطلاع یابی در اینترنت : نیاز جوامع اطلاعاتی امروز
ظهور اینترنت و سپس رشد و گسترش روز افزون « شبکه جهانی وب » فرصتها و چالشهای نوینی را در فرایند اطلاع یابی پدید آورد . امکان جستجو و دسترسی به حجم زیادی از اطلاعات از طریق اینترنت ، فعالیت های آموزشی ، تحقیقاتی ، تجاری و .. را تحت تاثیر خود قرار داده است مشکل اصلی فرایند اطلاع یابی در اینترنت بازیابی حجم کم از اطلاعات ومنابع اطلاعاتی نیست ، بلکه مشکل جدیدی تحت عنوان «بازیابی بیش از حد اطلاعات » پدید آمده است در گذشته کاربران نهایی نیاز کمتری به فراگیری مهارتهای اطلاع یابی داشتند و اغلب از متخصصان اطلاع رسانی برای دسترسی به اطلاعات کمک می گرفتند ، اما امروزه باید بدون حضور یک واسط انسانی و داشتن دانش کافی درباره اصول و مهارتهای جستجو و بازیابی اطلاعات به کاوش در اینترنت بپردازند . بتدریج ، با گسترش خدمات در شبکه جهانی وب ، فراگیری اصول و مهارتهای اطلاع یابی برای جستجو گران مهم وحیاتی شد.
ظهور در اینترنت و سپس رشد و گسترش روز افزون «شبکه جهانی وب » تغییر و تحول شگرفی در فرایند اطلاع یابی به وجود آورد و باعث شد که تعداد بسیار زیادی از استفاده کنندگان برای اولین بار از خانه یا محل کار خود به تنهایی از طریق کامپیوتر شخصی ، امکان جستجو و دسترسی به حجم زیادی از اطلاعات را پیدا کنند از یک طرف ، استفاده از محیط گرافیکی شبکه جهانی وب ، بسیار جذاب وساده به نظر می رسید واز سوی دیگر ، قیمت کامپیوتر های شخصی وهزینه اتصال به اینترنت دائما کاهش یافت . همین امر باعث شد تا بسیاری از افراد بتوانند جستجوی اطلاعات در این محیط دیجیتالی را تجزیه کنند . به این ترتیب ، برخلاف گذشته که استفاده کنندگان ،نیاز کمتری به فراگیری مهارتهای اطلاع یابی در خود احساس می کردند از این رو سواد اطلاعاتی که مجموعه ای از تواناییها و مهارتها برای جستجو ، ارزیابی واستفاده موثر از اطلاعات است . به یکی از مهم ترین عناصر اطلاع یابی در اینترنت مبدل شده است .
رشد فزاینده ی اطلاعات واستفاده کنندگان از وب :
شبکه جهانی وب در اوایل دهه ی 1990 در آزمایشگاه فیزیک ذرات اروپا واقع در سوئیس توسط تیم برنیرزلی اختراع شد . این شبکه پس از گذشت چند سال ، رشد و گسترش شتابناکی به خود گرفت و به عنوان یکی از مهم ترین رسانه های قرن بیستم مطرح شد . همراه با افزایش حجم اطلاعات قابل دسترس از طریق این محیط ، تعداد استفاده کنندگان آن نیز به طور فزاینده ای زیاد شد ، به طوری که بر آورده شده است تا ماه مارس 2001 حدود 430 میلیون نفر در سراسر جهان به اینترنت متصل بودند . رشد تعداد سایت های وب نیز بسیار شگفت اور ارزیابی می شود بررسیهای آماری نشان می دهد که در ژوئن 1993 تنها 130 سایت وب قابل دسترسی بودند وپس از گذشت دو سال یعنی ژوئن 1995 این تعداد به 23500 سایت وب رسید .
مطالعات دیگر نمایانگر آن است که در خلال سالهای 1997 لغایت 2000 تعداد سایت های وب تقریبا سه برابر شده است طبق طرح مطالعاتی « اندازه گیری اینترنت » تعداد صفحات وب تا دهم جولای 2000 در حدود 1/2 میلیارد بر آورد شده بود این مطالعه هم چنین نشان می دهد که روزانه بیش از 7 میلیون صفحه جدید به شبکه وب افزوده می شود .
به این ترتیب ، پیش بینی می شود که تا اوایل سال 2001 حجم اطلاعات موجود در محیط وب دو برابر شده واز مرز 2/4 میلیارد صفحه بگذرد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
فلسفه تعلیم و تربیت در جهان امروز
چکیده
فلسفة تعلیم و تربیت درجایگاه یکی از فلسفههای مضاف، از دو زاویه قابل بررسی و مطالعه است: 1. دیدگاههای فیلسوفان دربارة تعلیم و تربیت؛ 2. رشتة دانشگاهی. فلسفة تعلیم و تربیت از نگاه اول، تاریخی به قدمت اندیشهورزی و نظریه پردازی فیلسوفان شرق و غرب عالم در باب تربیت دارد؛ اما از نگاه دوم حدود یک قرن از عمرش سپری میشود. از فلسفة تعلیم و تربیت، بسته به نوع دید و مبانی فلسفی متناسب با آن، مفاهیم و تعاریف گوناگونی ارائه شده است: استنتاج آرای تربیتی از مبانی فلسفی، کاربرد فلسفه در تعلیم و تربیت، نظریة عمومی تعلیم و تربیت، تحلیل و پردازش مفاهیم و گزارههای تربیتی و مانند آن. نگارندة این مقاله، فلسفة تعلیم و تربیت را تبیین و اثبات مبادی تصوری و تصدیقی تعلیم و تربیت تلقی میکند و در سه سطح پیش استنتاجی یا باز یافت، استنتاجی یا کشف، و فرا استنتاجی یا خلق به بررسی فلسفة تعلیم و تربیت میپردازد. طراحی و اجرای تدابیر و راهکارهایی در سه سطح بازیافت، کشف و خلق، از شرایط اساسی پیریزی فلسفة تعلیم و تربیت اسلامی است.
رشتة فلسفة تعلیم و تربیت، تحولات و تطوراتی را پشت سر نهاده که در دو مرحله قابل تشخیص و بررسی است؛ مرحله رویکرد ایسمها و مرحله رویکرد تحلیلی. فلسفة تعلیم و تربیت در حال حاضر در مرحلة پساتحلیلی و مشتمل بر رویکردها و دیدگاههای متنوعی در جهان غرب است. واژگان کلیدی: فلسفة تعلیم و تربیت، مفهوم فلسفة تعلیم وتربیت، تحولات فلسفة تعلیم و تربیت. مقدمه فلسفة تعلیم و تربیت (philosophy of education) به منزلة یکی از حوزههای معرفت بشری، از دو دیدگاه قابل مطالعه و بررسی است: 1. دیدگاههای فیلسوفان دربارة تعلیم وتربیت؛ 2. رشته دانشگاهی. فلسفة تعلیم و تربیت از دیدگاه اول، یک حوزة معرفتی دیرپا و کلاسیک است که تاریخی به قدمت تاریخ تأملات فیلسوفان در باب تعلیم و تربیت دارد. میان فیلسوفان غربی، افلاطون، نخستین فیلسوفی است که در کتاب معروف خویش، جمهوری (Republic) به این گونه تأملات پرداخته، دیدگاه تربیتی به نسبت جامعی را عرضه داشته است. پس از افلاطون میتوان از فیلسوفان دیگری همچون ارسطو، ابنسینا، خواجه نصیر طوسی، آگوستین، آکوئیناس، بیکن، دکارت، لاک، روسو و کانت نام برد که در این حوزه کار کردهاند. در باره فلسفة تعلیم و تربیت، به معنای تأملات و تفکرات فیلسوفان دربارة تعلیم و تربیت، سه نکته مهم قابل ذکر است: اولاً همة فیلسوفان، به معنای دقیق کلمه، تأملات تربیتی نداشتهاند. به بیان روشنتر، برخی از آنان، آرا و اندیشههای تربیتی خود را آشکارا بیان کرده و برخی چنین نکردهاند. افلاطون، کانت و ابن سینا از فیلسوفانی هستند که در گروه اول جای میگیرند، و بکین و دکارت و صدرالدین شیرازی از فیلسوفانی که در گروه دوم قرار دارند. ثانیاً فلسفة تعلیم و تربیت، در گروه دوم، به صورت استنتاج مدلولهای تربیتی از اندیشههای فلسفی در میآید. این صورت دوم از دیدگاه اول فلسفة تعلیم و تربیت را برخی از فیلسوفان تربیتی، با عناوینی چون "فلسفه و تعلیم و تربیت" (Smith , 1965 , P. 52)، "رویکرد مواضع فلسفی" (Chambliss , 1996 , P. 471) یا "رویکرد دلالتها" (Ibid) معرفی کردهاند. فیلیپ اسمیت در فصل سوم از کتاب فلسفة آموزش و پرورش مینویسد: این نظریه که فلسفه و تعلیم و تربیت با یکدیگر ارتباط عمیقی دارند، بهیقین نظریة جدیدی نیست. ... از آنجا که فلسفه، بهطور سنتی، چیستی واقعیت، معرفت و ارزش را بررسی کرده است، روابط آشکاری با تعلیم و تربیت دارد ... (Smith , Idib , P. 53). آنگاه به مسأله "استنتاج" (derivation) اشاره میکند: هنگامی که روابط بین فلسفه و تعلیم و تربیت مورد تأکید قرار میگیرد، برخی تصور میکنند که یک فلسفة تربیتی معین از یک فلسفة معین استنتاج میشود (Ibid). کامبلیس هم در این زمینه چنین اظهار نظر میکند: از دهة 1930 و در ادامه تا سالهای 1940 و 1950، یک راه برای مرتبط ساختن فلسفه و تعلیم و تربیت این اندیشه بود که فلسفه، یک مبنا یا مطالعة اساسی است که فلسفة تعلیم و تربیت از آن استنتاج میشود ((Chambliss ,Ibid ,P. 471 ثالثاً فیلسوفانی که در گروه اول قرار دارند نیز به دو دسته تقسیم میشوند: دستة اول، فیلسوفانی هستند که تأملات تربیتی فلسفی داشتهاند، و دستة دوم، فیلسوفانی که تأملات تربیتی غیرفلسفی داشتهاند. افلاطون، آکوئیناس و کانت در دستة اول، ولاک، هگل و راسل دردستة دوم قرار دارند. رابین بارو (Barrow , 1994) در این زمینه سخن جالبی دارد: [برخی] فیلسوفان نیز به شیوهای غیرفلسفی دربارة تعلیم و تربیت چیزهایی نوشتهاند. "لاک، هگل و راسل از جمله فیلسوفان معروفی هستند که اینگونه عمل کردهاند. کتاب لاک به نام اندیشههایی در باب تعلیم و تربیت" (1963) صرفاً به مقداری اندک به آثار فلسفیاش مبتنی است. استنتاجهای وی دربارة اولویتهای تربیتی یک اشرافزادة زمیندار نمیتواند نتیجة منطقی نظریات معرفتشناختی و وجودشناختیاش باشد (P. 4451). فلسفة تعلیم و تربیت از دیدگاه دوم، یعنی رشتة دانشگاهی، حوزة معرفتی نوپایی است که حدود یک قرن از عمر آن سپری میشود. بسیاری از متخصصان و کارشناسان، سرآغاز ظهور و پیدایی این رشته را قرن بیستم و بهطور مشخص، سال 1935، یعنی سال تأسیس انجمن جان دیویی (JDA) در امریکا میدانند. کامینسکی (1988) در این باره مینویسد: فلسفة تعلیم و تربیت، کاری مربوط به قرن بیستم است. انضمام فلسفه به پرسشهای ناشی از عمل آموزش و پرورش مدرسهای، موضوع جدیدی است. تاریخچة این رشته، فقط به اندازة سازمانهای معاصرش قدمت دارد؛ حتی اگر برای این رشته، مقدور باشد که سودمندانه به آثار افلاطون و ارسطو استناد ورزد. مطالعة منظم فلسفة تعلیم و تربیت در ایلات متحده از سال 1935 آغاز شد (P.14). به هر روی، قرن بیستم، چه به لحاظ تأسیس و راهاندازی رشتة فلسفة تعلیم و تربیت در سطوح کارشناسی ارشد و دکترا و در نتیجه، پرورش نیروهای متخصص در این قلمرو مستقل معرفتی، و چه به لحاظ انجام تحقیقات و مطالعات منظم و سازمان یافته در ارتباط با موضوعات و مسائل خاص این رشته، و چه به لحاظ تشکیل انجمنهای حرفهای فلسفة تعلیم و تریبت، از قبیل انجمن فلسفة تعلیم و تربیت امریکا (1941)، انجمن فلسفة تعلیم و تربیت بریتانیای کبیر (1965)، انجمن فلسفة تعلیم و تربیت استرالازیا (1970) و مانند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
فلسفه تعلیم و تربیت در جهان امروز
چکیده
فلسفة تعلیم و تربیت درجایگاه یکی از فلسفههای مضاف، از دو زاویه قابل بررسی و مطالعه است: 1. دیدگاههای فیلسوفان دربارة تعلیم و تربیت؛ 2. رشتة دانشگاهی. فلسفة تعلیم و تربیت از نگاه اول، تاریخی به قدمت اندیشهورزی و نظریه پردازی فیلسوفان شرق و غرب عالم در باب تربیت دارد؛ اما از نگاه دوم حدود یک قرن از عمرش سپری میشود. از فلسفة تعلیم و تربیت، بسته به نوع دید و مبانی فلسفی متناسب با آن، مفاهیم و تعاریف گوناگونی ارائه شده است: استنتاج آرای تربیتی از مبانی فلسفی، کاربرد فلسفه در تعلیم و تربیت، نظریة عمومی تعلیم و تربیت، تحلیل و پردازش مفاهیم و گزارههای تربیتی و مانند آن. نگارندة این مقاله، فلسفة تعلیم و تربیت را تبیین و اثبات مبادی تصوری و تصدیقی تعلیم و تربیت تلقی میکند و در سه سطح پیش استنتاجی یا باز یافت، استنتاجی یا کشف، و فرا استنتاجی یا خلق به بررسی فلسفة تعلیم و تربیت میپردازد. طراحی و اجرای تدابیر و راهکارهایی در سه سطح بازیافت، کشف و خلق، از شرایط اساسی پیریزی فلسفة تعلیم و تربیت اسلامی است.
رشتة فلسفة تعلیم و تربیت، تحولات و تطوراتی را پشت سر نهاده که در دو مرحله قابل تشخیص و بررسی است؛ مرحله رویکرد ایسمها و مرحله رویکرد تحلیلی. فلسفة تعلیم و تربیت در حال حاضر در مرحلة پساتحلیلی و مشتمل بر رویکردها و دیدگاههای متنوعی در جهان غرب است. واژگان کلیدی: فلسفة تعلیم و تربیت، مفهوم فلسفة تعلیم وتربیت، تحولات فلسفة تعلیم و تربیت. مقدمه فلسفة تعلیم و تربیت (philosophy of education) به منزلة یکی از حوزههای معرفت بشری، از دو دیدگاه قابل مطالعه و بررسی است: 1. دیدگاههای فیلسوفان دربارة تعلیم وتربیت؛ 2. رشته دانشگاهی. فلسفة تعلیم و تربیت از دیدگاه اول، یک حوزة معرفتی دیرپا و کلاسیک است که تاریخی به قدمت تاریخ تأملات فیلسوفان در باب تعلیم و تربیت دارد. میان فیلسوفان غربی، افلاطون، نخستین فیلسوفی است که در کتاب معروف خویش، جمهوری (Republic) به این گونه تأملات پرداخته، دیدگاه تربیتی به نسبت جامعی را عرضه داشته است. پس از افلاطون میتوان از فیلسوفان دیگری همچون ارسطو، ابنسینا، خواجه نصیر طوسی، آگوستین، آکوئیناس، بیکن، دکارت، لاک، روسو و کانت نام برد که در این حوزه کار کردهاند. در باره فلسفة تعلیم و تربیت، به معنای تأملات و تفکرات فیلسوفان دربارة تعلیم و تربیت، سه نکته مهم قابل ذکر است: اولاً همة فیلسوفان، به معنای دقیق کلمه، تأملات تربیتی نداشتهاند. به بیان روشنتر، برخی از آنان، آرا و اندیشههای تربیتی خود را آشکارا بیان کرده و برخی چنین نکردهاند. افلاطون، کانت و ابن سینا از فیلسوفانی هستند که در گروه اول جای میگیرند، و بکین و دکارت و صدرالدین شیرازی از فیلسوفانی که در گروه دوم قرار دارند. ثانیاً فلسفة تعلیم و تربیت، در گروه دوم، به صورت استنتاج مدلولهای تربیتی از اندیشههای فلسفی در میآید. این صورت دوم از دیدگاه اول فلسفة تعلیم و تربیت را برخی از فیلسوفان تربیتی، با عناوینی چون "فلسفه و تعلیم و تربیت" (Smith , 1965 , P. 52)، "رویکرد مواضع فلسفی" (Chambliss , 1996 , P. 471) یا "رویکرد دلالتها" (Ibid) معرفی کردهاند. فیلیپ اسمیت در فصل سوم از کتاب فلسفة آموزش و پرورش مینویسد: این نظریه که فلسفه و تعلیم و تربیت با یکدیگر ارتباط عمیقی دارند، بهیقین نظریة جدیدی نیست. ... از آنجا که فلسفه، بهطور سنتی، چیستی واقعیت، معرفت و ارزش را بررسی کرده است، روابط آشکاری با تعلیم و تربیت دارد ... (Smith , Idib , P. 53). آنگاه به مسأله "استنتاج" (derivation) اشاره میکند: هنگامی که روابط بین فلسفه و تعلیم و تربیت مورد تأکید قرار میگیرد، برخی تصور میکنند که یک فلسفة تربیتی معین از یک فلسفة معین استنتاج میشود (Ibid). کامبلیس هم در این زمینه چنین اظهار نظر میکند: از دهة 1930 و در ادامه تا سالهای 1940 و 1950، یک راه برای مرتبط ساختن فلسفه و تعلیم و تربیت این اندیشه بود که فلسفه، یک مبنا یا مطالعة اساسی است که فلسفة تعلیم و تربیت از آن استنتاج میشود ((Chambliss ,Ibid ,P. 471 ثالثاً فیلسوفانی که در گروه اول قرار دارند نیز به دو دسته تقسیم میشوند: دستة اول، فیلسوفانی هستند که تأملات تربیتی فلسفی داشتهاند، و دستة دوم، فیلسوفانی که تأملات تربیتی غیرفلسفی داشتهاند. افلاطون، آکوئیناس و کانت در دستة اول، ولاک، هگل و راسل دردستة دوم قرار دارند. رابین بارو (Barrow , 1994) در این زمینه سخن جالبی دارد: [برخی] فیلسوفان نیز به شیوهای غیرفلسفی دربارة تعلیم و تربیت چیزهایی نوشتهاند. "لاک، هگل و راسل از جمله فیلسوفان معروفی هستند که اینگونه عمل کردهاند. کتاب لاک به نام اندیشههایی در باب تعلیم و تربیت" (1963) صرفاً به مقداری اندک به آثار فلسفیاش مبتنی است. استنتاجهای وی دربارة اولویتهای تربیتی یک اشرافزادة زمیندار نمیتواند نتیجة منطقی نظریات معرفتشناختی و وجودشناختیاش باشد (P. 4451). فلسفة تعلیم و تربیت از دیدگاه دوم، یعنی رشتة دانشگاهی، حوزة معرفتی نوپایی است که حدود یک قرن از عمر آن سپری میشود. بسیاری از متخصصان و کارشناسان، سرآغاز ظهور و پیدایی این رشته را قرن بیستم و بهطور مشخص، سال 1935، یعنی سال تأسیس انجمن جان دیویی (JDA) در امریکا میدانند. کامینسکی (1988) در این باره مینویسد: فلسفة تعلیم و تربیت، کاری مربوط به قرن بیستم است. انضمام فلسفه به پرسشهای ناشی از عمل آموزش و پرورش مدرسهای، موضوع جدیدی است. تاریخچة این رشته، فقط به اندازة سازمانهای معاصرش قدمت دارد؛ حتی اگر برای این رشته، مقدور باشد که سودمندانه به آثار افلاطون و ارسطو استناد ورزد. مطالعة منظم فلسفة تعلیم و تربیت در ایلات متحده از سال 1935 آغاز شد (P.14). به هر روی، قرن بیستم، چه به لحاظ تأسیس و راهاندازی رشتة فلسفة تعلیم و تربیت در سطوح کارشناسی ارشد و دکترا و در نتیجه، پرورش نیروهای متخصص در این قلمرو مستقل معرفتی، و چه به لحاظ انجام تحقیقات و مطالعات منظم و سازمان یافته در ارتباط با موضوعات و مسائل خاص این رشته، و چه به لحاظ تشکیل انجمنهای حرفهای فلسفة تعلیم و تریبت، از قبیل انجمن فلسفة تعلیم و تربیت امریکا (1941)، انجمن فلسفة تعلیم و تربیت بریتانیای کبیر (1965)، انجمن فلسفة تعلیم و تربیت استرالازیا (1970) و مانند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
تواضع میوه دانش است حضرت علی (ع)
مقدمه :
مدیریت و سرپرستی در همه جا مورد نیاز می باشد از یک خانواده گرفته تا یک کارخانه و سازمان و کشور و کلاً در تمام جوامع به آن احتیاج می باشد و اگر وجود نداشته باشد یا ضعیف عمل نماید آثار آن را خیلی زودتر مشاهده می کنیم . در یک خانواده اگر سرپرست با لیاقت و مدبر نباشد در خانواده همه به بیراهه خواهند رفت اگر چه از لحاظ اقتصادی و مادی چه از نظر معنوی که مسبب آن فقط در ضعف سرپرستی می باشد .
به طور مثال اگر تعدادی با هم به سفر می روند یک نفر باید به عنوان راهنما و ما در خرج و هماهنگ کننده باشد تا با گرد آوری نظرات و پیشنهادات بتواند درست و سنجیده عمل کند تا همه از او پیروی کنند تا با یکدلی سفر به آنها خوش بگذرد ولی اگر نتواند همه را با هم هماهنگ کند امکان به تفرقه رفتن همراهان پیش می آید و برای آنها لذت بخش نمی باشد . به هر شکل در دنیای امروز مدیریت و سرپرستی جایگاه بسیار بالایی را به خود اختصاص داده که اگر در کشورها به این موضوع با دید باز و روشن بنگرند می توانند به آینده خوش بین تر باشند .
خدایا ما به تو ایمان آورده ایم ما را ببخش (قرآن کریم)
مدیریت در دنیای امروز سازمانها :
در دنیای امروز که کامپیوتر حرف اول را می زند هنوز هم پایه های سازمانها به محور و تفکرات انسان می چرخد چون که کامپیوتر یک ماشین و ساخت دست انسان است ممکن است
اطلاعات بسیار زیادی داشته باشد ولی هوشمند نیست و نمی تواند عاطفه داشته باشد انسان انعطاف است و قدرت تصمیم گیری دارد با هم درد دل می کنند افکار را به یکدیگر انتقال می دهند و در ضمن می تواند ماشینهایی بسازد که کارآیی هایی بالاتر از کامپیوتر داشته باشند و آنرا از هر نظر توسعه دهند .
تمام اختراعات و اکتشافات برای پیشبرد مقاصد انسانی و گرداندن چرخه حیات انسان می باشد ، بنابراین وقتی کارها بر پایة عملکرد انسان باشد توسعه و گسترش بیشتر می شود البته با الهام گرفتن از اطلاعات کامپیوتر در راهبرد اهداف می توان نتیجه بهتری عایدمان کنیم .
مدیران و سرپرستان کلیدهای اصلی هر سازمان و سیستمی می باشند که با برخورد نزدیک افکار و اعتقادات و خط مشی مشترک می توانند یک مجموعه عالی و خود کفا را تشکیل بدهند .
نیکوکاران کسانی هستند که خشم خود را می خوابانند (قرآن کریم)
یک مدیر خوب و با تجربه می تواند با تصمیم گیریهای به موقع مشکلات پیش آمده را حل نماید و یا بر عکس راه را برای خود ناهموار سازد .
در دنیای امروز برخوردهای منطقی کارسازتر است تا تصمیم گیریهای عجولانه و بدون فکر خنده و روی باز می تواند بازدهی بالاتری داشته باشد تا خشونت و تندی که این دومی در این دوره از زمان عمل افراد غیر منطقی می باشد .
در حال حاضر باید در یک راه گام برداریم و حامی یکدیگر باشیم تا یک سازمان به نحو احسن اداره شود .
مدیریت در قرنی که ما در آن هستیم فراتر از یک شغل و حرفه که برای امرار و معاش می باشد جایگاه بالاتری را به خود اختصاص داده است و می توان گفت که (کار مدیریت هنر است) .
امروزه مدیریت و سرپرستی به عنوان یک هنر روانکاوی شده است و هر روزی که می گذرد بیشتر به حساسیت آن پی می بریم ، از این رو بیشتر سازمانها و شرکتها برای نیل به اهداف خود به این موضوع توجه خاصی نموده و برای آن سرمایه گذاری های کلان نموده اند
سستی و تنبلی کلید شدائد و مصائب است علی (ع)
کلامی از حضرت علی (ع) که در نهج البلاغه می فرماید :
((مؤمن در برنامه زندگی دارای سه ساعت است :
ساعتی که با آن به راز و نیاز با پروردگارش می پردازد .
ساعتی که برنامة زندگی خود را سامان می بخشد .
ساعتی که در آنچه حلال است و زیبا با لذتهای نفس خویش دمساز می شود .
برای انسان خردمند سزاوار نیست که به غیر از این سه چیز رود :
زندگی را سرو سامان دادن ، یا در کار آخرت و معاد گام نهادن ، یا بهره گرفتن در چیزهای غیر حرام .
با الهام گرفتن از گفتار حضرت امیر (ع) می توان زندگی فردی و اجتماعی خود را تقسیم نمود یا برای زندگی برنامه ریزی کرد و یا به عبارتی (زندگی خود را سازماندهی کرد) و از کلمات ایشان دریافت کد مدیریت از همان اجتماع کوچک که خانواده می باشد شروع می شود تا غیره …
چرخه حیات زندگی و هستی روی نظم و ترتیب بنا شده است ، اگر ما فکر کنیم که دنیا بدون برنامه و سازماندهی پیش می رود سخت در اشتباهیم فقط اگر لحظه ای به اطراف بنگریم عظمت این نظم و انضباط را می بینیم .
خدایا تو سزاوارترین ستایش هستی علی (ع)
نظم و چرخه حیات
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
تأثیرات فضاهای مجازی کامپیوتری در زندگی امروز
وقتی "فرانکلین دلانو روزولت" تصمیم گرفت که در جریان مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری نوامبر ١٩٣٦ (١٣١۵) ایالات متحده آمریکا از رادیو بهتر استفاده کند، دو حزب رقیب در مجموع ٢ میلیون دلار خرج تبلیغات رادیویی خود کردند. این میزان در تاریخ آن روز، رکورد محسوب می شد. (گفته می شود در مبارزات انتخاباتی جاری، هر یک از نامزدها ١٠٠ میلیون دلار هزینه می کند.)
در همان سال "کشیش چارلز کافلین" با استفاده از رادیو به رئیس جمهور روزولت حمله کرد، و او را دشمن مردم نامید.
امروز تأثیر رسانه های فراگیر بر تمام جنبه های گوناگون زندگی بشر از فروش کالای مصرفی گرفته تا انتخابات گوناگون سیاسی، و از تبلیغ برای کشیدن مردم به سالن های سینماها تا اعلام مواضع، بر کسی پوشیده نیست. اما تا همین چندی پیش این رسانه ها تنها شامل مطبوعات، رادیو و تلویزیون بود. اینک تأثیر فضاهای مجازی کامپیوتری مانند موتورهای جستجو، تارنماها، فتو بلاگ ها، وبلاگ ها و.... به حدی چشمگیر شده که نادیده گرفتن آنها در هیچ زمینه ای ممکن نیست.
بسیاری از افرادی که به طور منظم و یا حتی گاه به گاه به این فضاهای مجازی مراجعه می کنند، فواید زیادی برای آنها قائلند. این افراد دسترسی به اطلاعات غیررسمی، انتشار جزئیات بیشتر و تنوع مطالب را از جمله این فواید می دانند. از نظر این گروه، آگاهی از یک مطلب از طریق منابع گوناگون سبب می شود که امکان بیشتری برای ارزیابی بی طرفانه و کشف بهتر حقیقت وجود داشته باشد. آنها همچنین این فضاها را برای شنیدن صدای افرادی مناسب می دانند که ممکن است نتوانند تحت سلطه قدرت های بزرگ حرفشان را به گوش دیگران برسانند. اما با استفاده از این فضاها، رسانه های بزرگ مسلط را به واکنش وامی دارند. رسانه هایی که در واقع تا همین چندی پیش کنترل تمام جریانات خبری جهان را، به طور کامل در اختیار داشتند. اما به تدریج و بر اثر تعدد منابع خبر رسانی، ناچار شده اند کمی در روش خود تجدید نظر کنند.
استفاده در سیاست
یکی از استفاده های سیاسی سطح بالا از فضاهای مجازی کامپیوتری، در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ٢٠٠٤ (١٣۸٣) بود. در آن سال هر دو حزب عمده کشور از وبلاگ ها و وبلاگ نویسان محبوب بهره بردند، و این روش رسما به عنوان یکی از ابزارهای اظهار نظر و تبلیغاتی وارد مبارزات انتخاباتی شد. در همین حال بسیاری از مجریان و برنامه های تلویزیون ها، رادیوها و نشریات نیز که پیش از این همگی دارای تارنما بودند، برای خود وبلاگ هایی به راه انداختند.
اینک در بین مشاورانی که در زمینه های گوناگون به این نامزدها کمک فکری می دهند، مشاوران وبلاگی نیز حضور دارند.
مورد دیگر از این دست، تقریبا دو سال پیش بود که قانون اساسی اتحادیه اروپا در فرانسه به رفراندوم گذاشته شد. در آن زمان اکثر رسانه های رایج در مورد این قانون نظر موافق داشتند، و طیبعتا تبلیغاتشان از دیدگاه مثبت بود. ولی مجموعه ای از وبلاگ ها رای منفی را تبلیغ می کردند. نتیجه این شد که در روز رأی گیری یعنی ٢٩ ماه مه ٢٠٠۵ (۸ خرداد ١٣۸٤)، ۵۵ درصد از شرکت کنندگان در رفراندوم به این قانون رای منفی دادند.
به نظر می رسد که نامزدهای مبارزات انتخاباتی سال ٢٠٠۸ (١٣۸٦) آمریکا، بیش از هر زمان دیگری نسبت به تأثیر این پدیده آگاهند. چراکه نه تنها مشاوران و تحلیگران اینترنتی دارند، بلکه برای رساندن پیام های خود از وب لاگ نویسان نیز استفاده می کنند. اینک در بین مشاورانی که در زمینه های گوناگون به این نامزدها کمک فکری می دهند، مشاوران وبلاگی نیز حضور دارند. آگاهان معتقدند که بیشترین مورد استفاده از این فضاها برای سیاستمداران، به جذب آن دسته از افراد مربوط می شود که در انتخابات شرکت می کنند، اما از هوادران پروپاقرص هیچ یک از احزاب نیستند. آنها پس از آشنایی با برنامه ها و سوابق نامزدها به خود این افراد، و نه به احزاب متبوع آنها، رأی می دهند.
البته استفاده از فضاهای مجازی کامپیوتری، تنها به وبلاگ ها محدود نمی شود. مثلا اوباما از طریق تارنماهای دوست یابی "فیس بوک" و "مای اسپیس" میلیون ها امضاء گرد آوری کرده است. چرا که این تارنماها فضای بیشتری برای نامزدها فراهم می آورد.
استفاده در امور تجاری
در عین حال کاربرد و تأثیر این فضاهای مجازی، تنها به جهان سیاست محدود نمی شود. اینک بسیاری از مردم جهان خریدهای خود را به طور منظم از طریق کامپیوتر، و نه مراجعه مستقیم به فروشگاه ها، انجام می دهند. "تارنمای ایبی eBay" که از قضا بنیانگزار و رئیس آن یک ایرانی به نام "پیر امیدوار" است، اینک بزرگترین بازار مجازی خرید و فروش در جهان به شمار می رود. این تارنما که دفتر اصلی آن در شهر "سن حوزه" در ایالت کالیفرنیا است، در حال حاضر در آلمان، اسپانیا، استرالیا، اطریش، انگلستان، ایتالیا، ایرلند، بلژیک، تایوان، چین، زلاند نو، سنگاپور، سوئد، سوئیس، فرانسه، فیلیپین، کانادا، کره جنوبی، لهستان، هلند، هندوستان و هنگ کنگ، تارنماهای محلی دارد. ایبی که صاحب "پی پال" و "اسکایپ" و شرکت های تجاری دیگر نیز می باشد، در حال حاضر یازده هزار و ششصد نفر را در استخدام دارد. درآمد سال گذشته ایبی ۵ میلیارد و ٩٦٩ میلیون دلار بود.
استفاده در صنعت فیلمسازی
فضاهای کامپیوتری در صنعت فیلمسازی نیز، نقش بسیار مهمی ایفا می کنند. مثلا ٦٠ درصد کسانی که در آخر هفته نخست نمایش فیلم ٣٠٠ از آن دیدن کردند، گفتند که به خاطر توصیه وبلاگ "آیا این اخبار با حال نیستند؟" به تماشای آن رفته اند. این همان فیلمی بود که اعتراض ایرانیان را در داخل و خارج از کشور برانگیخت، و واشنگتن پریزم نیز در مقاله ای با اشاره به تخریب و تحریف فرهنگ و تاریخ ایران در آن، به طور مختصر محصولات دیگر هالیوود را نیز که تعمدا به این گونه تخریب ها و تحریف ها می پردازند، بررسی کرد.
وبلاگ نامبرده به "هری نولز" تعلق دارد، و یکی از چندین وبلاگ گروهی موسوم به "هواداران" می باشد. این افراد به فیلم هایی علاقه دارند، که از روی کتاب های مصور تهیه می شوند. آنها خود را هوادار، و نه کارشناس فیلم، می خوانند. هواداران گروه کوچکی از افکار عمومی را تشکیل می دهند، اما بر فرهنگ عامه، خبرنگاران و وال استریت تأثیر می گذارند. گرچه تعیین میزان دقیق مراجعین به تارنماهای این هواداران میسر نیست، اما تعداد مراجعین "آیا این اخبار با حال نیستند؟" از تارنماهای نشریات جاافتاده ای چون "هفته نامه سرگرمی" (اینرتینمنت ویکلی) یا "ورایتی" بیشتر است. به طوری که پر مراجع ترین ۸ تارنمای نخست هواداران، هر ماه بین ٦ تا ۸ میلیون خواننده ثابت دارد. در عین حال، به زغم بسیاری از تارنماهای خبری که در روزهای آخر هفته مراجعان چندانی ندارند، میزان مراجعین به تارنمای هواداران در این روزها نه تنها کاهش نمی یابد، بلکه افزایش نیز پیدا می کند. چرا که خوانندگان آنها می خواهند در مورد دیدن فیلمی های اکران شده، تصمیم بگیرند. این مراجعات سبب شد که فیلم "کارمندان ٢" در سال گذشته، ٢٦ میلیون دلار یعنی ۵ برابر هزینه خود فروش کند.
هواداران با گذاشتن اخبار مربوط به فیلم ها در وبلاگ ها، پاد کست ها، و تارنماها، -که اینک منابع اطلاعاتی میلیون ها سینما رو به شمار می روند-، تأثیر بی سابقه ای روی فروش آنها می گذارند.
یکی از این هواداران "برگ قارابدیان" است. وی در وبلاگ محبوب خود در مورد فیلم ٣٠٠ می نویسد: "این فیلم به هیچ روی مورد توجه ما نبود. اما وقتی دو نویسنده خود را برای دیدن پیش پرده چند دقیقه ای آن به کنفرانس سال ٢٠٠٦ فرستادیم، آنها در هنگام برگشت نمی توانستند حرف بزنند." به همین سادگی، این فیلم بدون داشتن هیچ هنرپیشه معروفی به یکی از موضوعات مورد بحث هواداران تبدیل شد. شش ماه پس از آن نیز، در جشنواره "بات نامب ا ثان" در شهر آستین ایالت تگزاس به نمایش درآمد. جشنواره ای که برگزار کننده اش هری نولز است.
تأیید فیلمی توسط این هواداران و یا مخالفت با آن، از این رو تأثیر گذار است که این وبلاگ نویسان با خوانندگان خود روابطی شخصی برقرار می کنند. بنابراین با یک اشاره آنها، خوانندگانشان برای دیدن فیلم های مورد نظر ایشان هجوم می برند. البته تأیید این گروه نه تنها به فروش بسیاری از فیلم ها کمک می کند، بلکه سبب گرمی بازار دستگاه های بازی های ویدیویی مانند "ایکس باکس ٣٦٠" نیز می شود.
هواداران با گذاشتن اخبار مربوط به فیلم ها در وبلاگ ها، پاد کست ها، و تارنماها، -که اینک منابع اطلاعاتی میلیون ها سینما رو به شمار می روند-، تأثیر بی سابقه ای روی فروش آنها می گذارند.
"آوی اراد" تهیه کننده "مرد عنکبوتی ٣" می گوید: "هواداران سلیقه سازان جدید هستند. چراکه گرچه گروه کوچکی از افکار عمومی را تشکیل می دهند، اما بر فرهنگ عامه، خبرنگاران و وال استریت تأثیر می گذارند. بنابراین هیچ فیلمسازی مایل نیست این گروه، پروژه وی را آشغال بدانند." چرا که اگر آنها از پروژه ای مانند ٣٠٠ استقبال کنند که کردند، می توانند موجی بزرگ در پشتیبانی از آن ایجاد کنند."
پدیده هواداران در سال ١٩۷۷ و در سان دیاگو آغاز شد. در آن هنگام کارگردان نسبتا ناشناخته ای به نام "جرج لوکاس" در یک گردهمایی خودمانی شرکت کرد، تا برای فیلمی به نام "جنگ ستارگان" تبلیغ کند. از آن هنگام تاکنون فیلم لوکاس برای معتادان به سینما، به مثابه ماده ای مخدر عمل کرده است.
در حال حاضر این گروه چنان به اثرگذاری عمیق خویش باور دارند، که برخی از آنان می گویند که عدم حمایتشان از "پلی به ترابتیا" ساخت شرکت دیسنی، سبب فروش ١٠٠ میلیونی آن شد. چراکه تنها خانواده های سینما رو از آن حمایت کردند. در حالی که اگر گروه هواداران از آن پشتیبانی می کرد، فروشش به ٣٠٠ میلیون می رسید. به نظر آنها فروش ٣٠٠ میلیونی فیلم بعدی دیسنی یعنی "نارینا"، به سبب حمایت آنها بود.
اما با این همه، تأثیر هواداران بیشتر در مورد فیلم هایی است که با هزینه کم تولید می شوند. کما اینکه پشتیبانی آنها از فیلم عشقی-کمدی "زامبی ها" که در سال ٢٠٠٤ تولید شد، فروش آن را به حدی بالا برد که سازنده اش در خواب هم نمی دید.
در زمانی نه چندان دور، دست اندر کاران صنعت سینما از انتشار رخدادهای سینمایی در وبلاگ های هواداران ناخرسند بودند. اما به دلایلی که ذکر آنها رفت، اینک گردهمایی آنها در ساندیاگو برای هالیوود به صورت رخدادی در آمده، که حتما باید در آن حضور یابد. در عین حال کار این گروه و به ویژه افرادی چون قارابدیان به جایی رسیده که استودیوهای تولید کننده فیلم با آغوش باز با آنها روبرو می شوند، به مهمانی ها و سایر رخدادهای مربوط به تولیدات خود (از جمله سر صحنه فیلم سازی) دعوتشان می کنند، و حتی افرادی از حوزه تیلیغاتی خود را برای کار کردن با این گروه می فرستند. کما اینکه اینک برخی از افراد این گروه با اشخاصی مانند "سم ریمی" کارگردان "مرد عنکبوتی" وارد کار عملی هم شده اند. آنها اینک به غولی تبدیل شده اند، که نمی توان آن را به داخل بطری برگرداند. به همین سبب است که در ١۷اوت (٢٦ مرداد) سال جاری، فیلم "هواداران" که درباره آنها ساخته شده، به نمایش درخواهد آمد.
اما با توجه به مطالب عنوان شده و نوع فیلم هایی که مورد علاقه گروه هوادارن است، می توان حدس زد که میزان زیان اینگونه تارنماها برای شکل دادن به سلیقه و طرز تفکر افراد و به ویژه نسل جوان تا چه اندازه است. چراکه دیدن اینگونه فیلم ها، وقتی برای تماشای فیلم های باارزش باقی نمی گذارد. مهم تر اینکه سلیقه آنها را مانند مشام همان کسی می کند که پس از سال ها کار در بازار دباغ ها، در هنگام استشمام گلاب از هوش می رود.
کاربرد در دانشگاه
شاید بتوان گفت یکی از منفی ترین پیامد این فضای بی کران، تقلبات دانشگاهی می باشد. برای نمونه به سرقت ادبی اینترنتی در دهه گذشته اشاره می کنیم. پژوهش فراگیر سال ٢٠٠٣ "دانشگاه راتجرز" در نیو جرسی، نشان داد که ١۸٠٠٠ دانشجو و ٢٠٠٠ استاد در ٢٣ دانشگاه آمریکا تقلب اینترنتی کرده اند. حیرت آور است که تمامی دانشجویانی که در این پژوهش به پرسش ها پاسخ داده اند، این کار را بسیار عادی تلقی می کنند.
اما باید دانست که دایره زیان این تقلب ها تنها به این محدود نمی شود، که حق دانشجویان درستکار و درس خوان از بین می رود. چرا که عمق فاجعه از این بیشترست. مثلا زمانی که یک دانشجوی پزشکی دست به چنین تقلب هایی می زند، به این مفهوم است که بیماران آتی وی ناخودآگاه درمان خویش را به دست پزشکی خواهند داد، که سواد لازم برای درمان آنها را ندارد.
همین امر در مورد مهندسین راه و ساختمان مصداق دارد. چراکه اگر یک مهندس بی سواد مسئول ساخت پلی بشود که خودروهای پرشماری از رو و زیر آن در حرکت باشند، حتی نمی توان به نتیجه مصیبت بار آن فکر کرد.
پژوهشی که "دانشگاه گوئلف" کانادا به عمل آورده و فراگیرترین تحقیق از این دست به شمار می رود، فاش ساخت که بیش از ۵٠ درصد دانشجویان این کشور در طول مدت تحصیل خود تقلب می کنند. به طوری که میزان تقلب جدی در تکالیف کتبی دانشجویان کانادایی ۵٤ درصد است. به این مفهوم که تحقیقات دیگران و به ویژه مباحثی را که روی اینترنت در دسترس هستند، به نام نتیجه پژوهش های خود به اساتید ارائه می کنند.
البته استفاده از فضاهای مجازی کامپیوتری، تنها به وبلاگ ها محدود نمی شود. مثلا اوباما از طریق تارنماهای دوست یابی "فیس بوک" و "مای اسپیس" میلیون ها امضاء گرد آوری کرده است. چرا که این تارنماها فضای بیشتری برای نامزدها فراهم می آورد.
این سوء رفتار مختص دانشگاه های کانادا نیست. چرا که در پژوهشی هم که "دونالد مک کیب" استاد بازرگانی "دانشگاه راتجرز" به عمل آورده، ۷٠ درصد شرکت کنندگان اذعان داشتند که به نحوی تقلب کرده اند.
تأسف آورتر اینکه به نظر می رسد مؤسسات آموزش عالی میزان سرقت ادبی را به حدی نمی دانند، که برای مبارزه با آن قوانین سفت و سخت وضع کنند. در عین حال اساتید نیز تقلب دانشجویان را جدی نمی گیرند. این امر سبب شده که میزان سرقت ادبی از ٩٢ مورد در یک دهه پیش، به ٢٩۸ مورد در سال تحصیلی ٢٠٠٣-٢٠٠٤ افزایش پیدا کند.
مک کیب با مقایسۀ دانشجویان سالهای ١٩٦٣ با ١٩٩٣ نشان می دهد که درصد دانشجویانی که به تقلب در مورد خود اعتراف کرده اند، دو برابرشده و به ۵٢ درصد رسیده است. درصد دانشجویانی که به دوستان خود در تقلب کمک کرده اند نیز، از ٢٣ به ٣۷ درصد افزایش پیدا کرده است. میزان دانشجویانی که برای امتحانات کتبی با خود ورقه تقلب به سالن امتحان برده اند هم، از ١٦ به ٢۵ درصد رسیده است.
بر اساس پژوهش این استاد، ١٠ درصد دانشجویان در سال ١٩٩٩ اعتراف کرده اند که تمام تحقیقاتی را که به عنوان نتیجه کار خود به استاد ارائه کردند، به کلی از اینترنت برداشته اند. اما جالب اینجاست که ٤٠ درصد دیگر نیز، پس از چند سال به همین تقلب اذعان نموده اند. اینک کار به جایی رسیده که عملا مقالاتی روی اینترنت گذاشته می شود، که ویژه نمره خوب گرفتن دانشجویان است. به گفتۀ مک کیب این کار به حدی شایع شده که دیگر کسی آن را تقلب تلقی نمی کند، و به آن تنها به چشم روشی برای گذشتن از سد آزمون های دانشگاهی نگاه می شود.
پژوهشی که اواخر سال گذشته در مورد ۵٣٠٠ دانشجوی آمریکایی به عمل آمد، میزان تقلب دانشجویان رشته بازرگانی را ۵٦، و رشته مهندسی را ۵٤ درصد نشان داد. اما وحشتناک تر از همه تعداد ٢٤ دانشجوی دانشکده دندانپزشکی نیوجرسی بودند، که اعتراف کردند دو سال پیش در مورد واحدهایی مانند "روت کانال" و "پرکردن دندان" تقلب کرده اند.
"رندی سیمز" یکی از مسئولان "دانشکدۀ بازرگانی هوئیزنگا" در فلوریدا می گوید: "کمترین ضرر این گونه دانشجویان برای کارفرمایان آینده شان، عدم کارآیی آنها می باشد. تازه این در صورتی است که، تصمیم داشته باشند پس از دوران تحصیلی از تقلب آگاهانه دست بردارند."