لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 33
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه :
توسعه تجارت جهانی مواد غذایی به چندین بیلیون دلار از نتایج صنعتی شدن می باشد . صنایع غذایی مواد غذایی سالم و بی خطر را برای مصرف کنندگان فراهم نموده است . صنایع غذایی در حال حاضر شامل فرآیندهایی همچون فرآوری ،حمل و نقل و نگهداری شده که اغلب این فرآیندها قبل از رسیدن ماده غذایی به دست مصرف کننده بر روی مواد غذایی که فساد پذیری بالایی دارند صورت گرفته است . (12)
از آنجا که مصرف کنندگان نیز اهمیت قابل توجهی برای کیفیت محصولات غذایی که می خرند ، قائل هستند لذا این مسئله دست اندرکاران صنایع غذایی را وادار کرده تا بر کنترل محصولات غذایی تأکید بیشتری داشته باشند . (11 )
بنابراین تجزیه مواد غذایی برای اطمینان یافتن از سلامت و بی خطر ماندن مواد غذایی تا زمان رسیدن به دست مصرف کننده و همچنین افزایش زمان نگهداری مواد فساد پذیر و بهبود کیفیت آنها ضروری است . (12 )
در صنایع کشاورزی و غذایی کیفیت محصول در حال حاضر توسط تجزیه های شیمیایی و آزمون های میکروبی بصورت دوره ای و مستقیم سنجیده شده که این روش ها غالباً هزینه بر بوده ، با توجه به اینکه در اکثر موارد نیاز به مرحله آماده سازی یا استخراج نمونه داریم ، آزمون زمان بر بوده و از طرفی نیز برای انجام این آزمونها به تکنیسینهای ماهر نیاز داریم . (11)
لذا یافتن روشی مناسب ، سریع و مؤثر که توسط آن بتوان تجزیه های شیمیایی مواد غذایی را انجام داده و حضور ترکیبات آلرژیک و پاتوژن را آشکار ساخت یکی از بزرگترین چالشهایی است که در صنایع فرآوری مواد غذایی با آن روبرو هستیم . (11)
اختراعات اخیر در زمینه الکترونیک و تکنولوژی کامپیوتر افقهای جدیدی را برای رسیدن به بالاترین حدّ دقت در کنترل مواد اولیه ، محصولات ، فرآیندها ، عملکرد ماشینها در صنایع غذایی و برطرف کردن چالش فوق باز کرده است . (11)
از جمله این اختراعات بیوسنسورها هستند ، که حاصل تحقیقات پیشرفته بین چند رشته مختلف همچون شیمی تجزیه ، بیولوژی و میکروالکترونیک می باشد .
بیوسنسورها زمان و هزینه آزمایشات را کاهش داده و از طرفی اطمینان از سلامت محصول را افزایش داده اند . بیوسنسورها همچنین برای شناسایی یا اندازه گیری آنالیت ها در سیستمهای مداوم نیز کارایی یافته اند . اینها در واقع ایجاد کننده روشی سریع ، غیر مخرب و داده دهنده برای کنترل کیفی یک محصول می باشند . با توجه به این مسائل بیوسنسورها قابلیت خلق یک انقلاب تجزیه ای را برای حل مشکلات تجزیه ای موجود در صنایع غذایی دارند . (11)
و به همین جهت است که در حال حاضر تخمین زده می شود ، بیوسنسورها رشد و توسعه سالانه ای حدود 60% داشته باشند . (3)
در هر حال امروزه بیوسنسورها کاربرد بسیار گسترده ای در صنایع مختلف پیدا کرده اند ، که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد :
اندازه گیری و تشخیص ویتامین B1 ، اکسیدهای نیتروژن ، متان ، دی اکسید کربن ، موتاژنها ، BOD اسیدهای آمینه ، سموم میکروبی ، تعیین اسیدهای چرب کره و ... (2)
a : بیوسنسور چیست ؟
بیوسنسورها سیستمهای شناسایی بیولوژیکی هستند که از ترکیب عناصر حساس بیولوژیکی با ترانسدیوسرهای ( مبدلهای ) مناسب تشکیل شده اند و قادرند غلظت مواد مورد تجزیه با فعالیتهای بیولوژیکی را به سیگنالهای الکترونی و دیجیتالی تبدیل کنند . (2) (شکل 1 )
شکل (1) طرحی شماتیک از اجزای اصلی بیوسنسور . a . بیوکاتالیست ، که سوبسترا را به محصول تبدیل می کند . b . مبدل (Transducer ) ، که عمل تبدیل واکنش های شناسایی شده را به سیگنالهای الکتریکی برعهده دارد . c . تقویت کننده (amplifier ) که سیگنال خروجی از مبدل را تقویت می کند . d . فرآیند کننده سیگنال (processor ) e . نمایشگر (displayer ) .
در واقع بیوسنسور به عنوان ابزار تجزیه گر فشرده ای تعریف می شود که در آن یک ماده بیولوژیکی حساس یا مشتق شده بصورت بیولوژیکی (Bioreceptor ) با اتصالی فیزیکی شیمیایی در تماس نزدیک با مبدل (Transducer ) قرار گرفته است . (11)
اساس کار در این وسیله با ایجاد اتصالی مخصوص بین آنالیت مورد نظر با عنصر شناساگر بیولوژیکی مکمل (بیوکاتالیست ) آن که بر روی یک تکیه گاه مناسب واسطه تثبیت شده همراه می باشد . نتیجه این عمل متقابل ویژه تغییر در یک یا بیشتر از خصوصیات فیزیکی شیمیایی محیط خواهد بود . (مثل تغییر pH ، انتقال الکترون ، تغییر جرم ، انتقال حرارت ، جذب یا آزادسازی گازها یا یونهای مخصوص ) که بوسیله مبدل شناسایی شده و به سیگنالی الکتریکی تبدیل شده و در نهایت به صورت عددی کمی نشان داده می شود . (11)
1.a ) بیوکاتالیست :
مواد بیولوژیکی مورد استفاده در تکنولوژی بیوسنسورها ، آنزیم ، آنتی بادی ها و اسیدهای نوکلئیک ، میکروارگانیسم ها ، بافت ها و سلولها می توانند باشند . (11)
این مواد بیولوژیکی موجب می شوند که بیوسنسور بصورت انتخابی یا اختصاصی عمل کند . این قسمت از بیوسنسور در شناسایی و اندازه گیری سریع مولکولها یا واکنشهای شیمیایی ویژه نیز دخالت دارد . این واکنشگرهای بیولوژیکی را به روش های مختلف می توان روی یک حامل جامد تثبیت کرد .
جذب فیزیکی جزء زیستی بر اساس نیروهای جاذب و اندر والس قدیمیترین و ساده ترین روش تثبیت است . یکی از
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخچه ى حفظ قرآن
خـداونـدا, مـن در کتاب ورات امتى مى بینم که انجیل شان در سینه هایشان جاى دارد و آن را از حفظمى خوانند .مناجات حضرت موسى
پیدایش حفظ قرآن
پـیـامـبـر اسـلام در چهل سالگى به مقام شامخ نبوت برگزیده شد وقرآن در بیست و سه سال به مـنـاسـبـت رویدادهاى مختلف بر قلب مبارک وى فرود آمد .در این مدت , صحابه به سفارش آن حـضرت درنگهدارى آیات الاهى مى کوشیدند . آن ها آیات الاهى را بر پوست واستخوان هاى شانه و دنده ى حیوانات , چوب هاى درخت خرما,سنگ هاى سفید پهن , کاغذ و پارچه مى نگاشتند (5) .و بـراى بـرخـوردارى از پـاداش معنوى به خاطر مى سپردند .حفظ آیات الاهى نخستین گام در راه نـگاهبانى از قرآن به شمار مى آمد, زیرا از یک سوخط آن روز کوفى بود و به سبب نداشتن نقطه و اعـراب بـه شـکـل هـاى مختلف خوانده مى شد, و از سوى دیگر, تقریبا همه ى مردم بى سوادبودند وتنهاباحفظقرآن مى توانستندعشق خودبه کتاب خداوندراآشکارسازند .هنگامى که پیامبر اکرم (ص ) در غار [حرا] به سر مى برد,فرشته یى در برابرش حضور یافت و گفت : بـخـوان . پیامبر فرمود:خواندن نمى دانم . آن گاه بى هوش شد . وقتى حضرت به هوش آمد,فرشته گفت : [اقراء باسم ربک الذى خلق ....[ (6) امـام صـادق (ع ) فـرمـود: بـسـم اللّه الرحمن الرحیم . اقراء باسم ربک ...اولین آیاتى است که بر نبى اکرم (ص ) نازل شد .اولـیـن مـرحـلـه , مـرحـلـه ى قـرائت و به خاطر سپارى است ومرحله ى کتابت بعد از آن تحقق یـافـت .از ایـن رو, آیـه هاى آغازین قرآن از [اقراء] سخن مى گوید و مراد از آن حفظ آیات در سینه ها است . اکنون این مسئله را در موارد مختلف زیر مورد بررسى قرار مى دهیم :
اصطلاح حافظ در صدر اسلام
واژه ى [حفظ] در زبان عرب در دو معنا به کار رفته است :الف ) نگهدارى و نگهبانى ب به خاطر سپردن ضد فراموشى 9 در قرآن مجید, این واژه و مشتقاتش تنها در معناى اول به کاررفته است . حافظ اسم فاعل است و در اصـطـلاح عـلـوم قـرآنـى , بـه کـسـى مى گویند که همه ى قرآن را با تجوید و ترتیل و به کار بـردن قـرائت قابل قبول قرآن شناسان به خاطر سپرده باشد .همچنین به کسى که بر سنن رسول اکـرم ص احـاطـه داشـتـه , موارد اتفاق واختلاف آن را بداند و به احوال راویان و طبقات مشایخ آگاهى کامل داشته باشد, حافظ مى گویند .برخى تعداد آن را نیز معین کرده اند و گفته اند باید فرد صدهزار حدیث با سند از حفظ باشد تا این واژه بر او اطلاق شود .در صدر اسلام , به خـاطـر سپارندگان قرآن را [حافظ] نمى خواندند و با واژه هایى چون [جماع القرآن قراءالقرآن حملة القرآن و الماهر فى القرآن از آنان یاد مى کردند .واژه ى حافظ پس از قرن اول یا نیمه ى دوم قرن هجرى (13) دراین معنا به کار گرفته شد .البته واژه ها و ترکیب هاى یاد شده در سراسر روزگار پیامبراسلام (ص ) به معناى کسى که همه ى مـتـن قـرآن را بـه خاطر سپرده , نبوده و پس از رحلت رسول اکرم (ص )چنین معنایى یافته است . درزمان آن حضرت , از حافظ بخشى از کتاب خدا نیز با این عبارت ها یادمى کردند .
اولین حافظ قرآن
حفظ آیات الاهى , از نخستین روزهاى نزول وحى آغاز شد . پیامبر اسلام (ص ( نخستین حافظ قرآن بـه شـمـار مـى رفـت و بـراى فـراگـرفـتن و حفظ آن بسیار مى کوشید .آن حضرت همراه پیک وحى زبانش را حرکت مى داد و شتاب مى کرد تا آنچه مى شنود فراموش نکند . مرحوم طبرسى در شان نزول آیه ى لاتحرک به لسانک لتعجل به . ان علیناجمعه و قرءانه 15 اى رسـول ما در حال وحى , شتابان زبان به قرائت قرآن بگشاى که ما خود آن را جمع کرده در سـیـنـه ات ]نگاه مى داریم و بر تو مى خوانیم .از ابن عباس چنین نقل مى کند:پیامبر اکرم (ص ) به سـبـب عـشـق شـدیـدى کـه بـه دریافت و حفظ قرآن داشت هنگامى که پیک وحى آیات را بر او مـى خـوانـد, همراه وى زبانش را حرکت مى داد و شتاب مى ورزید تا آنچه مى شنود فراموش نکند . خـداونـد او را از ایـن کـار بـازداشـت و فرمود: ما آن را برایت جمع مى کنیم .حضرت براى اطـمـیـنان کامل از محفوظات خویش آن هارا بر فرشته ى وحى عرضه مى کرد .در روایات متعدد چـنـان مـى خوانیم که پیامبراسلام (ص ) در ماه رمضان هر سال قرآن را, تا آن جا که نازل شده بود, بـاجـبـرئیل مقابله و تکرار مى کرد, و در واپسین سال زندگى اش , بر خلاف گذشته , این مقابله و تکرار را دو بار به انجام رساند .
تقسیم بندی قران ها
قرآن به ۳۰ بخش تقریباً مساوی به نام جزء تقسیم شدهاست. هر جزء از دو قسمت مساوی به نام حزب تشکیل شدهاست و احزاب به نصف و ربع حزب تقسیم میشوند (برخی نیز هر جزء را به چهار حزب تقسیم میکنند و در این صورت ۱۲۰ حزب داریم).
گردآوری قران
متن قرآن در سه مرحله گردآوری شد، تا نهایتاً به صورت امروزین یا اصطلاحاً «مصحف» درآمد. نخست زمان محمد. سپس زمان ابوبکر و در آخر زمان عثمان. در دورههای بعدی رسم الخط آن اصلاح شد
زمان محمد
در زمان حیات پیامبر، وی قرآن را بر مسلمانان میخواند. برخی آن را حفظ میکردند و برخی بر تکههای چرم، استخوانهای شانه و دنده گوسفند و شتر، چوب درخت خرما، سنگهای صاف و صیقلی و گاه کاغذ مینوشتند. از آنجا که هنوز قرآن بر پیامبر وحی میشد و متن آن ناقص بود، امکان «کتاب ساختن» آن وجود نداشت. «جمع قرآن در زمان رسول خدا را اصطلاحاً تألیف گویند.» (رامیار،تاریخ قرآن:۲۱۳)در زمان حیات پیامبر ۳۷ نفر حافظ کل قرآن بودند. (رامیار،تاریخ قرآن:۲۵۵) و تعداد کاتبان وحی که برای خود نسخهای برمیگرفتند به بیش از پنجاه نفر میرسیدهاست.(رامیار،تاریخ قرآن:۲۵۵)
قاریان هفتگانه(قرّاء سبعه) و راویان چهارده گانه
در خواندن متن واحد قرآن چهارده شیوه یا روایت مختلف وجود داشتهاست. مشهورترین روایت که امروزه قرآن را بر اساس آن اعراب گذاری میکنند، روایت حفص از عاصم کوفی است، که به علی میرسد. تمام قرآن هایی که در ایران به چاپ می رسد از جهت صحت کتابت و انطباق با این قرائت در اداره نظارت بر چاپ و نشر قرآن کریم سازمان تبلیغات اسلامی مورد بررسی قرار می گیرد و این مسأله در پایان تمام قرآن ها ذکر شده است
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
بسم الله ... الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و اله الطاهرین
" مقدمه "
علما و دانشمندان دینی درباره اینکه آیا دیدن و رویت خداوند متعال ممکن است یا خیر ؟ اختلافاتی دارند که در یک نظر به دو دسته تقسیم می شوند یک دسته دانشمندان و علماء امامیه هستند . که بالاتفاق معتقد به عدم امکان رویت خداوند متعال می باشند و دسته دیگر علماء عامه هستند که بعضی معتقد به امکان رویت به طور کلی شده اند و بعضی قاتل به امکان رویت در آخرت شده اند و ما بر آنیم تا در این مقوله به تفسیر و تشریح دو دسته از آیات شریفه قران در این باب بپردازیم :
" اصل بحث "
قران کریم درباره امکان یا عدم امکان رویت خداوند متعال دو دسته آیات را ذکر نموده است ، یک دسته از آیات ناظر به رویت خداوند است مانند آیات شریفه ذیل : 1- وجوه یومئذ ناظرة الی ربّها ناظرة
( بعضی چهره ها در آن روز شاداب است و به سوی پروردگار خویش نگران است ) " سوره شریفه قیامت 23 "
2- ما کذبّ الفواد ما رأی ( وقلب وی آنچه را دید تکذیب کرد ) " سوره نجم 11 "
3- من کان یرجو لقاء اللّه فانّ اجل الله لاتٍ ( هر که امید دارد به پیشگاه خدا رود وعده خدا آمدنی است . )
" سوره عنکبوت 5 "
4- اَوَلم یکف بربک ... اَلا انهّم فی مریة ربهم ... ( مگر پروردگارت بس نیست که او به چیز گواه است بدانید که آنها از رفتن به پیشگاه پروردگارشان به شک اندرند بدانید که خدا به همه چیز احاطه دارد " سوره حم سجده 54 "
5 – فمن کان یرجوا لقاء ربّد فلیعمل عملا صالحا ... ( هر که امید دارد به پیشگاه خداوند رود باید عمل شایسته کند و هیچ کس را در عبادت خدا شریک نکند . ) " سوره کهف 110 "
و اما دسته دیگر از آیات شریفه قران کریم ناظر بر عدم امکان رویت خداوند می باشد که از باب نمونه به به چند آیه در ذیل اشاره می شود .
1) لا تدرکه الابصار و هو یدرک الابصار ( او را هیچ چشمی درک نمی کند و نمی بیند و حال آنکه او همه بیندگان را مشاهده می کند ) " سوره انعام 103 "
2) رب ارنی الیک قال لن قرانی ( پروردگارا خودت را برای من بنمایان خداوند فرمود مرا نخواهی دید )
که البته منظور حضرت موسی ( ع ) اعطای علم ضروری به مقام خداوند است چون قبلاً خداوند به او علم نظری یعنی پی بردن به خدا از راه آیات و موجودات را عطا کرده است و نفی لن قرانی " مرا هرگز نخواهی دید " راجع به دنیا است یعنی رویت در سراسر زندگی دنیا یی و عدم توانایی بر علم ضروری در دنیا است
" تفسیر و نظرات "
اما آنچه مهم به نظر می رسد تفسیر و تشریح امکان یا عدم امکان رویت خداوند با ادله عقلی و نقلی است اولاّ دیدن با چشم سر لازمه اش جسمیت دیده شده می باشد و لذا بعضی گفته اند که مراد از دیدن ، دیدن با دل و قلب است نه با چشم سر و ثانیاً شاید منظور از دیدن خداوند دیدن عظمت و رحمت و نشانه های الهی باشد اما زیباتر از مراد سخن مرحوم علامه در المیزان است که میفرمایند : " ج 8 المیزان "
مراد از رویت قطعی ترین و روشن ترین مراحل علم است که از آن تعبیر به رویت و دیدن شده است و این علم را در حقیقت علم ضروری می نامند مانند علم ضروری به بدیهاست اولیه مثلاً یک نصف عدد دو است یا عدد چهار جفت است گرچه این نوع بدهیات را دیدن نمی گوئیم پس درباره از امور عقلی که کلمه رویت و دیدن بکار میرود مقصود دیدن با چشم نیست بلکه مقصود حکم کردن و اظهار نظر کردن است اما در بعضی از معلومات ما تعبیر به رویت و دیدن می کنیم و آن معلومات به علم ضروری است مثلاً می گوئیم : من خودم را می بینیم که ... و این امور نه به حواس محسوس اند و نه به فکر بلکه درک آنها نیاز به فکر و حواس ندارند ، و تعبیر از اینگونه معلومات به رویت تعبیری است شایع پس نتیجه می گیریم که هر جا قران کریم سخن از رویت و دیدن خداوند متعال شده است در همان جا خصوصیاتی ذکر شده است که می فهمیم منظور از دیده شدن خدای تعالی همین قسم از علمی است که خود ما هم آن را رویت و دیدن می نامیم . مثلاً در آیه 53 سوره فصلت که میفرماید : اولم یکف بربک انه علی کل شی شهید الا انهّم فی مرید من لقاء ربهم ... که این آیه می تواند دلیل قاتلین به رویت باشد ، در این آیه ابتدا میفرماید خداوند هر چیزی حاضر و مشهود است و حضورش به مکان مخصوصی اختصاص ندادر و او به هر چیزی محیط است به طوری که می توان او را در وجدان خودش و در نفس خود و در ظاهر و باطن هر چیزی ببیند و نیز آیه شریفی ما کذب ّ الفواد ما رأی ... همین معنا را می سازد چون رویت و دیدن را نسبت داده به دل یعنی حقیقت انسانیت نه قلب صنوبری شکل . و نیز آیه شریفه : کلاّ بل ران علی قلوبهم ... این آیات دلالت دارد بر اینکه مانعی که میان مردم و خداوند است همان تیرگی گناهان است که دیده دل را می پوشاند و نمی گذارد که به مشاهده پروردگار خود تشرف یابند . پس معلوم می شود که اگر گناهان نباشد جانها خدا را می بیند نه چشمها و این دیدن جانها نه چشمها در این آیه شریفه مورد بحث قرار گرفته است که می فرماید کلا لو تعلمون علم الیقین لترونّ الحجیم
ثم لزونها عین الیقین " سوره تکاثر 5-7 " ( حَقّا که اگر به طور میدا نیستند البته دوزخ را مشاهده خواهید کرد و سپس به چشم یقین می دیدید.
در این آیه شریفه رویتی را اثبات کرده که غیر از رویت بصری و حسی است بلکه یک نوع درک و شعوری است که با ان حقیقت و ذات هر چیزی درک می شود ، که البته این علم که از آن به رویت تعبیر شده است مخصوص صالحین از بندگان خدا در روز قیامت می باشد همانطور که در آیه شریفه : وجوه یومئذ ناظرة ... قیامت ظرف و مکان این نوع دیدن تعیین شده است . حال این تعبیر حقیقی یا مجازی می باشد خیلی مهم نیست آنچه مهم است اینست که مقصود از رویت علم ضروری مخصوص است ، و نکته دیگه آنکه قران کریم اولین کتاب آسمانی است که از این حقیقیت پرده برداشته است و در هیچگونه از کتب آسمانی دیگری اینگونه مباحث مطرح نشده است و این افتخاری برای اسلام و کتب آسمانی است .
" بحث روایتی "
هشام از امام صادق ( ع ) نقل می کند :
خدمت اما صادق ( ع ) بودم که دو نفر به نام معاوید ّ بن وهب و عبد الملک بن اعین بر آن حضرت وارد شدند ، معاویدّ بن وهب عرض کرد : شما درباره روایتی که می گوید رسول خدا ( ص ) پروردگار خود را دیده است به چه صورتی دیده است ؟ و نیز روایتی که می گوید :
مومنین در بهشت پروردگار خود را می بینند ؟ به چه صورتی خواهند دید ؟ حضرت صادق ( ع ) تبسمی نموده و فرمودند ای معاوید چقدر زشت است که مردی هفتاد یا هشتاد سال از عمرش بگذرد و در این مدت در ملک خدا زندگی کند و از نعمتهای خداوندی بهره مند باشد و خدا را نشناسد !
ای معاویه پیامبر اکرم ( ص ) خداوند را ندید و خداوند بزرگتر از آنست که به مشاهده چشمها در آید ...
هر کس مقصودش از رویت به چشم باشد او دروغ گفته و به خدا و آیات او کفر ورزیده است زیرا خود پیغمبر خدا فرمودند : من شبه الله بخلقه فقد کفر
هر کسی خدا را به خلق تشبیه کند کافر شده است . " معانی الاخبار و تفسیر برهان ج 2 "
ای معاویه بن وهب : پدرم از پدرش از حسین بن علی ( ع ) روایت کرده که شخصی از امیر المومنین ( ع ) پرسید : ای برادر رسول خدا آیا خدای خود را دیده ای ؟ حضرت فرمودند : نم اعبد ربالمّ اره لم تراه العیون بمشاهدة العیان و لکن تراه القلوب بحقایق الایمان
من هرگز عبادت نمی کنم پروردگاری را که ندیده ام و لکن چشمها او را به مشاهده اعیان نمی بیند بلکه دلها او را به حقیقت ایمان می بیند .
ای معاویه چگونه ممکن است خدا را به مشاهده بصری دید ؟ و حال آنکه هر چیزی که در چشم بگنجد بدون شک مخلوق است و مخلوق را ناچار خالق می باید پس هر کس چنین ادعایی کند خدا را مخلوق و حادث دانسته و هر کس او را به مخلوقات خود تشبیه کند برای او شریکی اتخاذ نموده است ...
کتاب معانی الاخبار
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 53
زندگینامه امام خمینی رحمه الله علیه
ساده زیستن و واکنش امام مقابل اسراف
یکی از نزدیکان امام خمینی نقل می کند:در طول ده سالی که از نزدیک شاهد بوده ام، یکی از نکاتی که امام به آن فوق العاده اهمیت می دادند، ساده زیستن و عدم اسراف کاری بود. بارها من خود شاهد بوده ام که امام عزیز از جا برخاسته و به طرفی می روند پس از مدت کوتاهی متوجه شده ام که ایشان قصد خاموش کردن چراغی را دارند که بی مورد روشن است. یا در مورد تلفن هایی که به دفتر ایشان می شد، فرموده بودند: « آقایان سعی کنید از کارهای تکراری و اسراف جلوگیری کنید و از افراط نیز بپرهیزید».وقتی ایشان لیوان آبی را می خوردند اگر آب لیوان به نصف می رسید بر روی آن تکه کاغذی می گذاشتند و بقیه آب لیوان را برای رفع تشنگی بعدی خود باقی می گذاشتند و یا اگر زخمی یا جراحتی بر قسمتی از بدنشان وارد می آمد، دستمال کاغذی را به چند تکه تقسیم می کردند و تکه ای از آن را استفاده می کردند. حضرت امام با تمام مشغله ای که داشتند تمامی هزینه هایی که برای منزل ایشان می شد شخصاً کنترل می کردند و مسئولین مالی موظف بودند قبل از انجام هر خریدی برای بیت، لیست اقلامی که قصد خرید آنها را دارند به امام عزیز بدهند.
روز و شب خوابم نمی آید به چشم غم پرستبس که در بیماری هجر تو گریانم چو شمع
وصیتنامة سیاسی ـ الهی
بسمالله الرحمن الرحیم
قالَ رسولُالله ـ صلَّیالله علیه و آله و سلَّم: اِنّی تارکٌ فیکُمُ الثّقلَیْنِ کتابَ اللهِ و عترتی اهلَ بیتی؛ فإِنَّهُما لَنْ یَفْتَرِقا حَتّی' یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوضَ.
الحمدُلله و سُبحانَکَ؛ اللّ'هُمَّ صلِّ علی محمدٍ و آلهِ مظاهر جمالِک و جلالِک و خزائنِ اسرارِ کتابِکَ الذی تجلّی فیه الاَحدیّةُ بِجمیعِ أسمائکَ حتّی المُسْتَأْثَرِ منها الّذی لایَعْلَمُهُ غَیرُک؛ و اللَّعنُ علی ظالِمیهم اصلِ الشَجَرةِ الخَبیثةِ.
و بعد، اینجانب مناسب میدانم که شمهای کوتاه و قاصر در باب «ثقلین» تذکر دهم؛ نه از حیث مقامات غیبی و معنوی و عرفانی، که قلم مثل منی عاجز است از جسارت در مرتبهای که عرفان آن بر تمام دایرة وجود، از ملک تا ملکوت اعلی' و از آنجا تا لاهوت و آنچه در فهم من و تو ناید، سنگین و تحمل آن فوق طاقت، اگر نگویم ممتنع است؛ و نه از آنچه بر بشریت گذشته است، از مهجور بودن از حقایق مقام والای «ثقل اکبر» و «ثقل کبیر» که از هر چیز اکبر است جز ثقل اکبر که اکبر مطلق است؛ و نه از آنچه گذشته است بر این دو ثقل از دشمنان خدا و طاغوتیان بازیگر که شمارش آن برای مثل منی میسر نیست با قصور اطلاع و وقت محدود؛ بلکه مناسب دیدم اشارهای گذرا و بسیار کوتاه از آنچه بر این دو ثقل گذشته است بنمایم.
شاید جملة لَنْ یَفْتَرِق'ا حتّی یَرِد'ا عَلَیَّ الْحَوض اشاره باشد بر اینکه بعد از وجود مقدس رسولالله ـ صلیالله علیه و آله و سلم ـ هرچه بر یکی از این دو گذشته است بر دیگری گذشته است و مهجوریت هر یک مهجوریت دیگری است، تا آنگاه که این دو مهجور بر رسول خدا در «حوض» وارد شوند. و آیا این «حوض» مقام اتصال کثرت به وحدت است و اضمحلال قطرات در دریا است، یا چیز دیگر که به عقل و عرفان بشر راهی ندارد. و باید گفت آن ستمی که از طاغوتیان بر این دو ودیعة رسول اکرم ـ صلیالله علیه و آله و سلم ـ گذشته، بر امت مسلمان بلکه بر بشریت گذشته است که قلم از آن عاجز است.
و ذکر این نکته لازم است که حدیث «ثقلین» متواتر بین جمیع مسلمین است و ] در [ کتب اهل سنت از «صحاح ششگانه» تا کتب دیگر آنان، با الفاظ مختلفه و موارد مکرره از پیغمبر اکرم ـ صلیالله علیه و آله و سلم ـ به طور متواتر نقل شده است. و این حدیث شریف حجت قاطع است بر جمیع بشر بویژه مسلمانان مذاهب مختلف؛ و باید همة مسلمانان که حجت بر آنان تمام است جوابگوی آن باشند؛ و اگر عذری برای جاهلان بیخبر باشد برای علمای مذاهب نیست.
اکنون ببینیم چه گذشته است بر کتاب خدا، این ودیعة الهی و ماترک پیامبر اسلام ـ صلیالله علیه و آله و سلم ـ مسائل أسفانگیزی که باید برای آن خون گریه کرد، پس از شهادت حضرت علی(ع) شروع شد. خودخواهان و طاغوتیان، قرآن کریم را وسیلهای کردند برای حکومتهای ضد قرآنی؛ و مفسران حقیقی قرآن و آشنایان به حقایق را که سراسر قرآن را از پیامبر اکرم ـ صلیالله علیه و آله و سلم ـ دریافت کرده بودند و ندای اِنّی تارکٌ فیکُمُ الثقلان در گوششان بود با بهانههای مختلف و توطئههای از پیش تهیه شده، آنان را عقب زده و با قرآن، در حقیقت قرآن را ـ که برای بشریت تا ورود به حوض بزرگترین دستور زندگانی مادی و معنوی بود و است ـ از صحنه خارج کردند؛ و بر حکومت عدل الهی ـ که یکی از آرمانهای این کتاب مقدس بوده و هست ـ خط بطلان کشیدند و انحراف از دین خدا و کتاب و سنت الهی را پایهگذاری کردند، تا کار به جایی رسید که قلم از شرح آن شرمسار است.
و هرچه این بنیان کج به جلو آمد کجیها و انحرافها افزون شد تا آنجا که قرآن کریم را که برای رشد جهانیان و نقطة جمع همة مسلمانان بلکه عائلة بشری، از مقام شامخ احدیت به کشف تام محمدی(ص) تنزل کرد که بشریت را به آنچه باید برسند برساند و این ولیدة «علم الاسما ء » را از شرّ شیاطین و طاغوتها رها سازد و جهان را به قسط و عدل رساند و حکومت را به دست اولیا ء الله، معصومین ـ علیهم صلوات الاولین و الا´خرین ـ بسپارد تا آنان به هر که صلاح بشریت است بسپارند ـ چنان از صحنه خارج نمودند که گویی نقشی برای هدایت ندارد و کار به جایی رسید که نقش قرآن به دست حکومتهای جائر و آخوندهای خبیثِ بدتر از طاغوتیان وسیلهای برای اقامة جور و فساد و توجیه ستمگران و معاندان حق تعالی شد. و معالاسف به دست دشمنان توطئهگر و دوستان جاهل، قرآن این کتاب سرنوشتساز، نقشی جز در گورستانها و مجالس مردگان نداشت و ندارد و آنکه باید وسیلة جمع مسلمانان و بشریت و کتاب زندگی آنان باشد، وسیلة تفرقه و اختلاف گردید و یا بکلی از صحنه خارج شد، که دیدیم اگر کسی دم از حکومت اسلامی برمیآورد و از سیاست، که نقش بزرگ اسلام و رسول بزرگوار ـصلیالله علیه و آله و سلم ـ و قرآن و سنت مشحون آن است، سخن میگفت گویی بزرگترین معصیت را مرتکب شده؛ و کلمة «آخوند سیاسی» موازن با آخوند بیدین شده بود و اکنون نیز هست.
و اخیراً قدرتهای شیطانی بزرگ به وسیلة حکومتهای منحرفِ خارج از تعلیمات اسلامی، که خود را به دروغ به اسلام بستهاند، برای محو قرآن و تثبیت مقاصد شیطانی ابرقدرتها قرآن را با خط زیبا طبع
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 31
بسم الله الرحمن الرحیم
سخن اول
یکى از سنتهاى حسنه و مستحبات اسلامى که پس ازپیروزى انقلاب اسلامى احیاء گردید، سنت مبارک اعتکاف است.این سنت،در طول تاریخ اسلام و ادیان آسمانى طرفداران و عاملانى داشته و در بلاد اسلامى به طور عموم و شهرهاى شیعه و مراکز حوزوى بطور خاص مورد توجه بوده است.
مساجد شهرهاى مقدس نجف و کربلا و کاظمین و سامرا و مشهد و قم و اصفهان و شیراز و بسیارى دیگر از شهرهاى شیعه،خاطره حضور پر نور نیایشگران و معتکفان«ایام البیض»ماه رجب و احیانا دهه آخر ماه رمضان را در سینه دارد.
این عبادت که قبل از پیروزى انقلاب اسلامى حالت فراگیر و عمومى نداشت،در چند ساله اخیر در میان جمع کثیرى از صالحان و نیکان و خواهران و برادران دینى از اقشار گوناگون اجتماعى به ویژه دانشجویان و طلاب،متداول گردیده است و مساجد بسیارى از شهرهاى ایران و جهان اسلام پذیراى مهمانان خدا در ایام البیض ماه پر برکت رجب است.
از آنجا که اشتغال انسان به کار و زندگى و مسؤولیتهاى اجتماعى،گاهى موجب غفلت مىشود،و توجه به کار،گاه از توجه به هدف باز مىدارد و سبب مىشود وظیفه بزرگ یاد خدا و توجه به خود سازى و مبدا و منتهاى هستى فراموش شود.
اعتکاف،آب حیات بخش در کویر غفلتهاست.
غفلت از«خود»و«خداى خود»،بستر مرگ ارزشهاى انسانى و نقطه سقوط از پایگاه بلند خردورزى و عشق عرفانى و عامل پیوستن به زندگى پست و حیوانى است.
اولئک کالانعام بل هم اضل اولئک هم الغافلون(اعراف/179)
اعتکاف،بستر مناسب اندیشه و تفکر و خردورزى است.
اعتکاف،تلاشى استبراى اینکه انسانهاى فرو رفته در غرقاب روزمرهگىها از فضاى پر التهاب روزانه به سوى«خویش»و«خداى خویش»باز گردند.
اعتکاف زمینه توبه و بازگشت است.بازگشتبه قرآن و معنویت،بازگشتبه دعا و استمداد از عالم غیب،بازگشت از«خودمدارى»به«خداگرایى»آنها که مسؤولیتهاى حساستر و بزرگترى دارند،بیش از دیگران به اعتکاف و خودسازى نیاز دارند.
بىجهت نیست که شخص رسول الله صلى الله علیه و آله پس از هجرت،همه ساله دهه اول یا دوم و گاه هر دو دهه و در سالهاى آخر زندگى به طور منظم دهه سوم ماه مبارک رمضان را به«اعتکاف»مىپردازد و به همه دستاندرکاران و کارگزاران و رجال سیاسى،اجتماعى درس معنویت گرایى و ذکر و نیاش و روزه و تلاوت قرآن مىدهد.
اعتکاف،توقفى ناآگاهانه در مسجد نیست.صرف درنگ و مکث و«حبس خویشتن»در مسجد، بدون عشق به عبادت و قصد قربت نیست.
اعتکاف،لمیدن خوابیدن و چرت زدن و احیانا وقت گذرانى بیکاران و گردهمایى تفریحى-سیاحتى در مساجد بزرگ شهر نیست.
در اعتکاف کسانى که کار دارند و زیاد هم کار دارند،و غرق دنیاى اقتصاد و سیاست و هنر و مطبوعات و غیره هستند،باید از تولید و توزیع و طرح و برنامههاى اقتصادى و سیاسى و فرهنگى و نظامى و کار و زندگى فاصله بگیرند و به همآهنگى کار و تلاش و فعالیتها،با رضاى خدا و وظیفه مکتبى بیاندیشند.تنظیم فکر و اندیشه و عمل،با معیارهاى الهى را تمرین کنند.
کار براى امت و تامین حوائج نیازمندان،تشییع پیکر شهیدان و مؤمنان،عیادت بیماران و هر کارى که در آن،خود مطرح نیست و انگیزه الهى دارد،با اعتکاف سازگار است و حتى در برخى احادیث قضاى حوایج مؤمنان از اعتکاف برتر شناخته شده است.
اعتکاف،دوره کوتاه مدت خود سازى است،که حداقل سه روز طول مىکشد و انسان را از حاکمیت غریزهها،عادتها و اشتغالات معمول زندگى آزاد مىسازد.
اعتکاف،محو خود خواهى در امواج بلند خداگرایى و خدمتبه امت اسلامى است.
اعتکاف،برون رفتن از خانه خویش و مصمم شدن بر حضور در خانه حضرت حق است. عبادتى مستحبى و تقرب جویانه و داوطلبانه است که روزه روز سوم آن رنگ وجوب مىگیرد.
اعتکاف،گریز از لذت گرایى و هر گونه التذاذ جنسى و مهار حس خود محورى و برترى جوئى و بازگشت از قبله دیناگرایان به سمت و سوى قلب و قبله هستى است. خود سازى،محاسبه نفس،توبه و نیایش،نماز و تلاوت قرآن و استمداد از آستان قدس ربوبى از دیگر برکات«اعتکاف»است.
از آنجا که گرد آورى احکام و استفتائات مربوط به اعتکاف،کارى است که مؤمنان را در انجام این وظیفه الهى یارى مىدهد،ستاد هماهنگى اعتکاف شهر مقدس قم که از دیر باز از حافظان و مروجان این سنتحسنه اسلامى است.از برادر بزرگوار جناب حجة الاسلام محمد حسین فلاحزاده،در خواست کرد،احکام و مسائل این عبادت اسلامى را در ابعاد مختلف واجبات-محرمات،مبطلات و احیانا مکروهات و مباحات گرد آورى کنند،تا عاکفان خانه دوست فرمان الهى را بهتر بشناسند و با عمل به احکام دین،از فیض ثواب و ارزش معنوى مورد نظر از انجام اعتکاف،بهرهمند شوند.
در پایان از همه عاکفان حضرت دوست و مؤمنان معتکف در مساجد میهن اسلامى صمیمانه مىخواهیم،براى زلال شدن دریاى قلبها و صاف شدن آسمان اندیشه مسلمین و تحکیم دوستى بین یاران و دوستان انقلاب اسلامى و ظهور مصلح کل حضرت بقیة الله الاعظم علیه السلام دعا کنند و عزت و عظمت فرزندان امام خمینى قدس سره را همراه با سلامت و موفقیت رهبر بزرگوار انقلاب-حضرت آیة الله العظمى خامنهاى و مراجع عظیم الشان جهان تشیع از خداى بزرگ تمنا کنند.
مایه سپاس است اگر نظرات اصلاحى و تکمیلى خود را به نشانى-قم،صندوق پستى 316-37185 ستاد مرکزى اعتکاف بفرستید.
و الحمد لله رب العالمین
ستاد مرکزى اعتکاف قم
پیشگفتار
اسلام،فکر جدایى از زندگى دنیا و گوشه نشینى و کناره گیرى از مردم و به تعبیر دیگر رهبانیت را باطل و ناپسند اعلام کرد،اما اعتکاف را به عنوان فرصتى براى بازگشتبه خویش و خداى خویش قرار داد،تا کسانى که از هیاهو و جنجالهاى زندگى مادى خسته مىشوند، بتوانند چند صباحى با خداى خود خلوت کنند و جان و روح خود را با خالق هستى ارتباط دهند،و با توشه معنوى و اعتقادى راسخ و ایمان و امیدى بیشتر به زندگى خود ادامه دهند،و خود را براى صحنههاى خطر و جهاد در راه خدا آماده سازند و همیشه با یاد خدا تلاش کنند و خود را در محضر پروردگار ببینند و از نافرمانى او بپرهیزند و به سوى سعادت دنیا و آخرت گام بردارند.که با اندک تاملى در احکام و مسائل این برنامه زیباى عبادى پى به چنین حقایقى خواهیم برد.
از آنجا که پس از پیروزى انقلاب اسلامى در ایران،سنت اعتکاف حیات دیگرى یافته و جمع زیادى از مشتاقان به ویژه جوانان بدان روى آوردهاند و چون در سابق،کمتر مورد توجه بوده، احکام آن در اکثر رسالههاى توضیح المسائل یافت نمىشود،لذا بر آن شدیم که احکام اعتکاف را به مقدارى که مورد ابتلاء و نیاز است،با استفاده از منابع معتبر فقهى و استفتاءآت جدید،مطابق با فتاواى مراجع معظم تقلید آماده کنیم،که دفتر حاضر حاصل این تلاش است. امیدواریم راه گشاى بندگان خالص خداوند باشد و مورد قبول حضرت حق قرار بگیرد.
یاد آورى: