لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
بسم الله ... الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و اله الطاهرین
" مقدمه "
علما و دانشمندان دینی درباره اینکه آیا دیدن و رویت خداوند متعال ممکن است یا خیر ؟ اختلافاتی دارند که در یک نظر به دو دسته تقسیم می شوند یک دسته دانشمندان و علماء امامیه هستند . که بالاتفاق معتقد به عدم امکان رویت خداوند متعال می باشند و دسته دیگر علماء عامه هستند که بعضی معتقد به امکان رویت به طور کلی شده اند و بعضی قاتل به امکان رویت در آخرت شده اند و ما بر آنیم تا در این مقوله به تفسیر و تشریح دو دسته از آیات شریفه قران در این باب بپردازیم :
" اصل بحث "
قران کریم درباره امکان یا عدم امکان رویت خداوند متعال دو دسته آیات را ذکر نموده است ، یک دسته از آیات ناظر به رویت خداوند است مانند آیات شریفه ذیل : 1- وجوه یومئذ ناظرة الی ربّها ناظرة
( بعضی چهره ها در آن روز شاداب است و به سوی پروردگار خویش نگران است )
2- ما کذبّ الفواد ما رأی ( وقلب وی آنچه را دید تکذیب کرد )
3- من کان یرجو لقاء اللّه فانّ اجل الله لاتٍ ( هر که امید دارد به پیشگاه خدا رود وعده خدا آمدنی است . )
4- اَوَلم یکف بربک ... اَلا انهّم فی مریة ربهم ... ( مگر پروردگارت بس نیست که او به چیز گواه است بدانید که آنها از رفتن به پیشگاه پروردگارشان به شک اندرند بدانید که خدا به همه چیز احاطه دارد .
5 – فمن کان یرجوا لقاء ربّد فلیعمل عملا صالحا ... ( هر که امید دارد به پیشگاه خداوند رود باید عمل شایسته کند و هیچ کس را در عبادت خدا شریک نکند . )
و اما دسته دیگر از آیات شریفه قران کریم ناظر بر عدم امکان رویت خداوند می باشد که از باب نمونه به به چند آیه در ذیل اشاره می شود .
1) لا تدرکه الابصار و هو یدرک الابصار ( او را هیچ چشمی درک نمی کند و نمی بیند و حال آنکه او همه بیندگان را مشاهده می کند )
2) رب ارنی الیک قال لن ترانی ( پروردگارا خودت را برای من بنمایان خداوند فرمود مرا نخواهی دید )
که البته منظور حضرت موسی ( ع ) اعطای علم ضروری به مقام خداوند است چون قبلاً خداوند به او علم نظری یعنی پی بردن به خدا از راه آیات و موجودات را عطا کرده است و نفی لن ترانی " مرا هرگز نخواهی دید " راجع به دنیا است یعنی رویت در سراسر زندگی دنیا یی و عدم توانایی بر علم ضروری در دنیا است
" تفسیر و نظرات "
اما آنچه مهم به نظر می رسد تفسیر و تشریح امکان یا عدم امکان رویت خداوند با ادله عقلی و نقلی است اولاّ دیدن با چشم سر لازمه اش جسمیت دیده شده می باشد و لذا بعضی گفته اند که مراد از دیدن ، دیدن با دل و قلب است نه با چشم سر و ثانیاً شاید منظور از دیدن خداوند دیدن عظمت و رحمت و نشانه های الهی باشد اما زیباتر از همه سخن مرحوم علامه در المیزان است که میفرمایند :
مراد از رویت قطعی ترین و روشن ترین مراحل علم است که از آن تعبیر به رویت و دیدن شده است و این علم را در حقیقت علم ضروری می نامند مانند علم ضروری به بدیهاست اولیه مثلاً یک نصف عدد دو است یا عدد چهار جفت است گرچه این نوع بدهیات را دیدن نمی گوئیم پس درباره از امور عقلی که کلمه رویت و دیدن بکار میرود مقصود دیدن با چشم نیست بلکه مقصود حکم کردن و اظهار نظر کردن است اما در بعضی از معلومات ما تعبیر به رویت و دیدن می کنیم و آن معلومات به علم ضروری است مثلاً می گوئیم : من خودم را می بینیم که ... و این امور نه به حواس محسوس اند و نه به فکر بلکه درک آنها نیاز به فکر و حواس ندارند ، و تعبیر از اینگونه معلومات به رویت تعبیری است شایع پس نتیجه می گیریم که هر جا قران کریم سخن از رویت و دیدن خداوند متعال شده است در همان جا خصوصیاتی ذکر شده است که می فهمیم منظور از دیده شدن خدای تعالی همین قسم از علمی است که خود ما هم آن را رویت و دیدن می نامیم . مثلاً در آیه 53 سوره فصلت که میفرماید : اولم یکف بربک انه علی کل شی شهید الا انهّم فی مرید من لقاء ربهم ... که این آیه می تواند دلیل قاتلین به رویت باشد ، در این آیه ابتدا میفرماید خداوند هر چیزی حاضر و مشهود است و حضورش به مکان مخصوصی اختصاص ندادر و او به هر چیزی محیط است به طوری که می توان او را در وجدان خودش و در نفس خود و در ظاهر و باطن هر چیزی ببیند و نیز آیه شریفه ما کذب ّ الفواد ما رأی ... همین معنا را می رساند چون رویت و دیدن را نسبت داده به دل یعنی حقیقت انسانیت نه قلب صنوبری شکل . و نیز آیه شریفه : کلاّ بل ران علی قلوبهم ... این آیات دلالت دارد بر اینکه مانعی که میان مردم و خداوند است همان تیرگی گناهان است که دیده دل را می پوشاند و نمی گذارد که به مشاهده پروردگار خود تشرف یابند . پس معلوم می شود که اگر گناهان نباشد جانها خدا را می بیند نه چشمها و این دیدن جانها نه چشمها در این آیه شریفه مورد بحث قرار گرفته است که می فرماید کلا لو تعلمون علم الیقین لترونّ الحجیم
ثم لترونّها عین الیقین ( حَقّا که اگر به طور میدا نیستند البته دوزخ را مشاهده خواهید کرد و سپس به چشم یقین می دیدید.
در این آیه شریفه رویتی را اثبات کرده که غیر از رویت بصری و حسی است بلکه یک نوع درک و شعوری است که با ان حقیقت و ذات هر چیزی درک می شود ، که البته این علم که از آن به رویت تعبیر شده است مخصوص صالحین از بندگان خدا در روز قیامت می باشد همانطور که در آیه شریفه : وجوه یومئذ ناظرة ... قیامت ظرف و مکان این نوع دیدن تعیین شده است . حال این تعبیر حقیقی یا مجازی می باشد خیلی مهم نیست آنچه مهم است اینست که مقصود از رویت علم ضروری مخصوص است ، و نکته دیگه آنکه قران کریم اولین کتاب آسمانی است که از این حقیقیت پرده برداشته است و در هیچگونه از کتب آسمانی دیگری اینگونه مباحث مطرح نشده است و این افتخاری برای اسلام و کتب آسمانی است .
" بحث روایتی "
هشام از امام صادق ( ع ) نقل می کند :
خدمت اما صادق ( ع ) بودم که دو نفر به نام معاوید ّ بن وهب و عبد الملک بن اعین بر آن حضرت وارد شدند ، معاویدّ بن وهب عرض کرد : شما درباره روایتی که می گوید رسول خدا ( ص ) پروردگار خود را دیده است به چه صورتی دیده است ؟ و نیز روایتی که می گوید :
مومنین در بهشت پروردگار خود را می بینند ؟ به چه صورتی خواهند دید ؟ حضرت صادق ( ع ) تبسمی نموده و فرمودند ای معاوید چقدر زشت است که مردی هفتاد یا هشتاد سال از عمرش بگذرد و در این مدت در ملک خدا زندگی کند و از نعمتهای خداوندی بهره مند باشد و خدا را نشناسد !
ای معاویه پیامبر اکرم ( ص ) خداوند را ندید و خداوند بزرگتر از آنست که به مشاهده چشمها در آید ...
هر کس مقصودش از رویت به چشم باشد او دروغ گفته و به خدا و آیات او کفر ورزیده است زیرا خود پیغمبر خدا فرمودند : من شبه الله بخلقه فقد کفر
هر کسی خدا را به خلق تشبیه کند کافر شده است .
ای معاویه بن وهب : پدرم از پدرش از حسین بن علی ( ع ) روایت کرده که شخصی از امیر المومنین ( ع ) پرسید : ای برادر رسول خدا آیا خدای خود را دیده ای ؟ حضرت فرمودند : نم اعبد ربالمّ اره لم تراه العیون بمشاهدة الاعیان و لکن تراه القلوب بحقایق الایمان
من هرگز عبادت نمی کنم پروردگاری را که ندیده ام و لکن چشمها او را به مشاهده اعیان نمی بیند بلکه دلها او را به حقیقت ایمان می بیند .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
بسم الله ... الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و اله الطاهرین
" مقدمه "
علما و دانشمندان دینی درباره اینکه آیا دیدن و رویت خداوند متعال ممکن است یا خیر ؟ اختلافاتی دارند که در یک نظر به دو دسته تقسیم می شوند یک دسته دانشمندان و علماء امامیه هستند . که بالاتفاق معتقد به عدم امکان رویت خداوند متعال می باشند و دسته دیگر علماء عامه هستند که بعضی معتقد به امکان رویت به طور کلی شده اند و بعضی قاتل به امکان رویت در آخرت شده اند و ما بر آنیم تا در این مقوله به تفسیر و تشریح دو دسته از آیات شریفه قران در این باب بپردازیم :
" اصل بحث "
قران کریم درباره امکان یا عدم امکان رویت خداوند متعال دو دسته آیات را ذکر نموده است ، یک دسته از آیات ناظر به رویت خداوند است مانند آیات شریفه ذیل : 1- وجوه یومئذ ناظرة الی ربّها ناظرة
( بعضی چهره ها در آن روز شاداب است و به سوی پروردگار خویش نگران است ) " سوره شریفه قیامت 23 "
2- ما کذبّ الفواد ما رأی ( وقلب وی آنچه را دید تکذیب کرد ) " سوره نجم 11 "
3- من کان یرجو لقاء اللّه فانّ اجل الله لاتٍ ( هر که امید دارد به پیشگاه خدا رود وعده خدا آمدنی است . )
" سوره عنکبوت 5 "
4- اَوَلم یکف بربک ... اَلا انهّم فی مریة ربهم ... ( مگر پروردگارت بس نیست که او به چیز گواه است بدانید که آنها از رفتن به پیشگاه پروردگارشان به شک اندرند بدانید که خدا به همه چیز احاطه دارد " سوره حم سجده 54 "
5 – فمن کان یرجوا لقاء ربّد فلیعمل عملا صالحا ... ( هر که امید دارد به پیشگاه خداوند رود باید عمل شایسته کند و هیچ کس را در عبادت خدا شریک نکند . ) " سوره کهف 110 "
و اما دسته دیگر از آیات شریفه قران کریم ناظر بر عدم امکان رویت خداوند می باشد که از باب نمونه به به چند آیه در ذیل اشاره می شود .
1) لا تدرکه الابصار و هو یدرک الابصار ( او را هیچ چشمی درک نمی کند و نمی بیند و حال آنکه او همه بیندگان را مشاهده می کند ) " سوره انعام 103 "
2) رب ارنی الیک قال لن قرانی ( پروردگارا خودت را برای من بنمایان خداوند فرمود مرا نخواهی دید )
که البته منظور حضرت موسی ( ع ) اعطای علم ضروری به مقام خداوند است چون قبلاً خداوند به او علم نظری یعنی پی بردن به خدا از راه آیات و موجودات را عطا کرده است و نفی لن قرانی " مرا هرگز نخواهی دید " راجع به دنیا است یعنی رویت در سراسر زندگی دنیا یی و عدم توانایی بر علم ضروری در دنیا است
" تفسیر و نظرات "
اما آنچه مهم به نظر می رسد تفسیر و تشریح امکان یا عدم امکان رویت خداوند با ادله عقلی و نقلی است اولاّ دیدن با چشم سر لازمه اش جسمیت دیده شده می باشد و لذا بعضی گفته اند که مراد از دیدن ، دیدن با دل و قلب است نه با چشم سر و ثانیاً شاید منظور از دیدن خداوند دیدن عظمت و رحمت و نشانه های الهی باشد اما زیباتر از مراد سخن مرحوم علامه در المیزان است که میفرمایند : " ج 8 المیزان "
مراد از رویت قطعی ترین و روشن ترین مراحل علم است که از آن تعبیر به رویت و دیدن شده است و این علم را در حقیقت علم ضروری می نامند مانند علم ضروری به بدیهاست اولیه مثلاً یک نصف عدد دو است یا عدد چهار جفت است گرچه این نوع بدهیات را دیدن نمی گوئیم پس درباره از امور عقلی که کلمه رویت و دیدن بکار میرود مقصود دیدن با چشم نیست بلکه مقصود حکم کردن و اظهار نظر کردن است اما در بعضی از معلومات ما تعبیر به رویت و دیدن می کنیم و آن معلومات به علم ضروری است مثلاً می گوئیم : من خودم را می بینیم که ... و این امور نه به حواس محسوس اند و نه به فکر بلکه درک آنها نیاز به فکر و حواس ندارند ، و تعبیر از اینگونه معلومات به رویت تعبیری است شایع پس نتیجه می گیریم که هر جا قران کریم سخن از رویت و دیدن خداوند متعال شده است در همان جا خصوصیاتی ذکر شده است که می فهمیم منظور از دیده شدن خدای تعالی همین قسم از علمی است که خود ما هم آن را رویت و دیدن می نامیم . مثلاً در آیه 53 سوره فصلت که میفرماید : اولم یکف بربک انه علی کل شی شهید الا انهّم فی مرید من لقاء ربهم ... که این آیه می تواند دلیل قاتلین به رویت باشد ، در این آیه ابتدا میفرماید خداوند هر چیزی حاضر و مشهود است و حضورش به مکان مخصوصی اختصاص ندادر و او به هر چیزی محیط است به طوری که می توان او را در وجدان خودش و در نفس خود و در ظاهر و باطن هر چیزی ببیند و نیز آیه شریفی ما کذب ّ الفواد ما رأی ... همین معنا را می سازد چون رویت و دیدن را نسبت داده به دل یعنی حقیقت انسانیت نه قلب صنوبری شکل . و نیز آیه شریفه : کلاّ بل ران علی قلوبهم ... این آیات دلالت دارد بر اینکه مانعی که میان مردم و خداوند است همان تیرگی گناهان است که دیده دل را می پوشاند و نمی گذارد که به مشاهده پروردگار خود تشرف یابند . پس معلوم می شود که اگر گناهان نباشد جانها خدا را می بیند نه چشمها و این دیدن جانها نه چشمها در این آیه شریفه مورد بحث قرار گرفته است که می فرماید کلا لو تعلمون علم الیقین لترونّ الحجیم
ثم لزونها عین الیقین " سوره تکاثر 5-7 " ( حَقّا که اگر به طور میدا نیستند البته دوزخ را مشاهده خواهید کرد و سپس به چشم یقین می دیدید.
در این آیه شریفه رویتی را اثبات کرده که غیر از رویت بصری و حسی است بلکه یک نوع درک و شعوری است که با ان حقیقت و ذات هر چیزی درک می شود ، که البته این علم که از آن به رویت تعبیر شده است مخصوص صالحین از بندگان خدا در روز قیامت می باشد همانطور که در آیه شریفه : وجوه یومئذ ناظرة ... قیامت ظرف و مکان این نوع دیدن تعیین شده است . حال این تعبیر حقیقی یا مجازی می باشد خیلی مهم نیست آنچه مهم است اینست که مقصود از رویت علم ضروری مخصوص است ، و نکته دیگه آنکه قران کریم اولین کتاب آسمانی است که از این حقیقیت پرده برداشته است و در هیچگونه از کتب آسمانی دیگری اینگونه مباحث مطرح نشده است و این افتخاری برای اسلام و کتب آسمانی است .
" بحث روایتی "
هشام از امام صادق ( ع ) نقل می کند :
خدمت اما صادق ( ع ) بودم که دو نفر به نام معاوید ّ بن وهب و عبد الملک بن اعین بر آن حضرت وارد شدند ، معاویدّ بن وهب عرض کرد : شما درباره روایتی که می گوید رسول خدا ( ص ) پروردگار خود را دیده است به چه صورتی دیده است ؟ و نیز روایتی که می گوید :
مومنین در بهشت پروردگار خود را می بینند ؟ به چه صورتی خواهند دید ؟ حضرت صادق ( ع ) تبسمی نموده و فرمودند ای معاوید چقدر زشت است که مردی هفتاد یا هشتاد سال از عمرش بگذرد و در این مدت در ملک خدا زندگی کند و از نعمتهای خداوندی بهره مند باشد و خدا را نشناسد !
ای معاویه پیامبر اکرم ( ص ) خداوند را ندید و خداوند بزرگتر از آنست که به مشاهده چشمها در آید ...
هر کس مقصودش از رویت به چشم باشد او دروغ گفته و به خدا و آیات او کفر ورزیده است زیرا خود پیغمبر خدا فرمودند : من شبه الله بخلقه فقد کفر
هر کسی خدا را به خلق تشبیه کند کافر شده است . " معانی الاخبار و تفسیر برهان ج 2 "
ای معاویه بن وهب : پدرم از پدرش از حسین بن علی ( ع ) روایت کرده که شخصی از امیر المومنین ( ع ) پرسید : ای برادر رسول خدا آیا خدای خود را دیده ای ؟ حضرت فرمودند : نم اعبد ربالمّ اره لم تراه العیون بمشاهدة العیان و لکن تراه القلوب بحقایق الایمان
من هرگز عبادت نمی کنم پروردگاری را که ندیده ام و لکن چشمها او را به مشاهده اعیان نمی بیند بلکه دلها او را به حقیقت ایمان می بیند .
ای معاویه چگونه ممکن است خدا را به مشاهده بصری دید ؟ و حال آنکه هر چیزی که در چشم بگنجد بدون شک مخلوق است و مخلوق را ناچار خالق می باید پس هر کس چنین ادعایی کند خدا را مخلوق و حادث دانسته و هر کس او را به مخلوقات خود تشبیه کند برای او شریکی اتخاذ نموده است ...
کتاب معانی الاخبار