لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 30
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین باری الخلائق اجمعین و الصلوه و السلام علی عبد الله و رسول و جبیبه و صفیه سیدناو نبیتا و مولانا ابی القاسم محمدو آله الطیبین الطاهرین المعصومین اعوذ بالله من الشیطان الرجیم .
لا اکراه فی الدین قدتبین الرشد من الغی
بحث ما درباره آزادی عقیده بود در جلسه گذشته بحثی شد درباره اینکه چگونه عقیده ای صحیح است آزاد باشد وچگونه عقیده ای صحیح نیست آزاد باشد و آزاد بودن بشر در آن بر خلاف حیثیت شرافتی انسان است عرض کردیم معتقدات بشر بریکی از دو پایه می تواند باشد گاهی پایه اعتقاد بشر یک تفکر آزاد است انسان با یک عقل و فکر آزاد از روی تأمل و اندیشه واقعی عقیده ای را برای خود انتخاب می کند ولی گاهی عقیده ای به بشر تحمیل میشود از هر راهی ولو از راه تقلید آباء و اجداد و بعد انسان به آن عقیده خو می گیرد و آن عقیده بدون آنکه با قوه تفکر او کوچکترین ارتباطی داشته باشد ، در روح اومستقر می گردد اولین خاصیت و اثر اینگونه عقائد اینست که جلو تفکر و آزاد انسان در می آید اینگونه عقائد عبارتست از یک سلسله زنجیره های اعتیادی و عرفی و تقلیدی که به دست و پای فکر و روح انسان بسته می شود ، و همان طوری که یک آدم به زنجیر کشیده وبه غل بسته شده خودش قادر نیست آن زنجیر را از دست و پای خودش باز بکند ، شخص دیگری لازم است تا با وسائلی که در اختیار دارد آن را از دست و پا و گردن او باز بکند ملتهایی هم که نه از روی تفکر ، عقائدی را پذیرفته اند بلکه از روی یک نوع عادت ، تقلید ، تلقین و …. آن عقائد را پیدا کرده اند چون فکر آنها را به او بنهد و عرض نمی کنم که یک فکر و عقیده ای حتی یک عقیده مبتنی بر فکر را به او تحمیل بکند بلکه می گویم که اورا از این زنجیره ها آزاد بکند تا بتواند خودش آزادانه فکر کند و عقیده ای ر ابر مبنای تفکر انتخاب بکند این بزرگترین خدمتهایی است که یک فرد می تواند به بشر بکند این از بزرگترین خدمتهایی است که یک فرد می تواند به بشر بکند این از بزرگترین خدمتهایی است که یک فرد می تواند به بشر بکند یکی از کارهای انبیا همین بوده است که همین بوده است که اینگونه پایگاههای سرنوشت و اعتقاد را خراب بکنند تا فرد آزاد شده بتواند آزادانه درباره خودش سرنوشت و اعتقاد خودش فکر کند دراین زمینه مثال خیلی زیاد است برای اینکه اجتمالاً بدانید انسان در حالی که درزنجیر یک عادت گفتار است ، اصلاً نمی تواند درباره آن فکر بکند یک مثال کوچک برایتان عرض می کنم قیاس بگیرید .
یکی از تعاریف صحابه رسول خدا آمد در مقابل حضرت ایستاد و عرض کرد یا رسول الله! من هر چه فکر می کنم می بینم نعمتی که خدا به وسیله تو بر ما ارزانی داشت بیش از آن اندازه ای است که ما تصور می کنیم ظاهراً این سخن ر ا در وقتی گفت که پیغمبر اکرم به دخترشا ن یا به یک دختربچه دیگری مهربانی می کر دبعد یک جریان قساوت آمیزی را از خودش نقل کرد که واقعاً اسباب حیرت است و خود او آنوقت حیرت کرده بود که چگونه بوده است که چنین کاری را انجام می داده اند می گوید من از کسانی بودم که تحت تاثیر این عادت قرار گرفته بودم که دختر را نباید زنده نگه داشت دختر مایه ننگ است و این مایه ننگ را باید از میان برد بعد نقل می کند که زنش دختری می زاید و سپس دختر را مخفی می کند و به او می گوید من دخترم را از میان بردم دختر بزرگ می شود شش هفت ساله می شود یک روز این دختر را می آورد به این پدر نشان می دهد به اطمینان اینکه اگر ببیند یک چنین دختر شیرینی دارد دیگر کاری به کارش نخواهد داشت و بعد با چه وضع قساوت آمیزی همین مرد این دختر را زنده به گور می کند می گوید حالا من می فهم که ما چه جانوارهایی بودیم و تو چطور مارا نجات دادی ما آنوقتی که این کار را می کردیم فکر می کردیم چه کار خوبی داریم می کنیم .
مسئله اینکه بشر در چه چیزهایی باید آزاد باشد و در چه چیزهایی نمی تواند آزاد باشد و اصلاً فکر آزادی درباره آنها غلط است اینست : بعضی چیزهاست که اصلاً اجبار بردار نیست یعنی نمی شود بشر را مجبور کرد که آن را داشته باشد خود موضوع قابل اجبا نیست اگر تمام قدرتهای مادی جهان جمع شوند و بخواهند با زور آنرا اجرا کنند قابل اجرا نیست مثلاً محبت و دوستی اگر یک فرد فرد دیگر را دوست نداشته باشد آیا با زور می شود او را دوستدار و عاشق وی کرد ؟ چنین چیزی محال است اگر تمام قدرتهای جهان جمع شوند و بخواهند یک فرد را که فرد دیگر را دوست ندارد به زور دوستدار او بکنند امکان ندارد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
«بسم الله الرحمن الرحیم »
هدایت عامه : اعتقاد به وحی و نبوت ،از نوعی بینش درباره جهان و انسان ناشی می شود یعنی اصل هدایت عامه در سراسر یعنی اصل هدایت عامه لازمه جهان بینی توحیدی اسلامی است : از این رو اصل نبوت لازمه این جهان بینی است خداوند متعادل به حکم اینکه واجب الوجود بالذات است و واجب الوجود بالذات است و واجب الوجود بالذات ، واجب من جمیع الجهات است ، فیاض علی الاطلاق است وبه هر نوعی ازانواع موجودات درحدی که برای آن موجود ممکن شایسته است تفضل و عنایت دارد و موجودات را در مسیر کمالشان هدایت می کند این هدایت شامل همه موجودات است : از کوچترین ذره گرفته تا بزرگترین ستاره و از پست ترین موجود بیجان گرفته تا عالی ترین وراقی ترین جاندارها که ما می شناسیم یعنی انسان از این روست که قرآن واژه «وحی » راهمچنان که در مورد هدایت انسان به کار برده در مورد هدایت جمادات و نباتات و حیوانات به کاربرده است هیچ موجودی در این جهان ثابت و یکنواخت نیست : دائماً منزل و جایگاه عوض می کند و به سوی مقصودی روان است از طرف دیگر ،همه علامتها نشان میدهد که نوعی «میل » و «کشش» در هر موجودی به سوی مقصدی که به آن مقصد روان است وجود دارد : یعنی موجودات با نیروی مرموزی که در درونشان هست به سوی مقصدشان کشید ه می شوند این نیرو همان است که از آن «هدایت الهی » تعبیر می شود قرآن کریم از زبان حضرت موسی نقل می کند که به فرعون زمان خویش گفت :
« پروردگارمان همان است که به هر موجودی آن آفرینش که شایسته آن بود عنایت کرد و سپس آن را در راه خودش هدایت نمود »
اختصاصات پیامبران : پیامبران الهی که از طریق وحی با ریشه و مبدأ هستی اتصال پیدا می کنند ، دارای امتیازاتی می باشد ه به سه مورد اشاره می کنیم :
عصمت : از جمله مختصات پیامبران «عصمت » است عصمت یعنی مصونیت از گناه و اشتباه : یعنی پیامبران نه تحت تأثیر هواهای نفسانی قرار میگیرد و مرتکب گناه می شوند و نه در کار خود دچار خطا واشتباه می شوند برکناری آنها از گناه از اشتباه ، حد اعلای قابلیت اعتماد را به آنها می دهد اکنون ببینم این مصونیت به چه صورت است ؟ آیا مثلا به این صورت است که هر وقت می خواهند مرتکب گناه یا اشتباه شوند ، یک مأمور غیبی می آید و مانند پدری که مانع لغزش فرزندش می شود جلوی آنها را می گیرد ؟ و یا به این صورت است کمه پیامبران سرشت و ساختمانشان طوری است که نه امکان گناه در آنها است و نه امکان اشتباه آنچنانکه مثلاً یک فرشته زنا نمی کند به دلیل اینکه از شهوت جنسی خالی است و یا یک ماشین حساب اشتباه نمی کند به دلیل اینکه فاقد ذهن است ؟و یا اینکه گناه نکردن و اشتباه نکردن پیا مبران معلول نوع بینش و در جه تعیین و ایمان آنهاست ؟البته تنها همین شق صحیح است و
خلوص نیت :پیامبران به حکم اینکه تکیه گاه خدایی دارند و هرگز از یاد نمی برند که « رسالتی » از طرف خداوند بر عهده آنهاست و کار «او» را انجام می دهند در کار خود نهایت «خلوص»را دارند: یعنی هیچ منظوری و هیچ هدفی جز هدایت بشر که خواسته خداوند است ندارند : از مردم «اجر»برای انجام رسالت خود نمی خواهند .
سازندگی : پیامبران که به نیروها تحرک می دهند و سامان می بخشند صرفاً در جهت ساختن فرد و ساختن جامعه انسانی است و به عبارت دیگر در جهت سعادت بشری است : محال و ممتنع است که در جهت فاسد کردن فرد و تباهی جامعه انسانی صورت گیرد علیهذا اگراثر دعوت یک مدعی پیامبری فاسد ساختن انسانها از کار انداختن نیروهای آنها یا به فحشاء هرزگی افتادن انسانها و یا تباهی جامعه انسانها و انحطاط مجتمع انسانی باشد خود دلیل قاطعی است براینکه این مدعی در دعوی خودش صادق نیست اقبال لاهوری در اینجا نیز سخن ارزنده ای دارد می گوید :«راه دیگری برای داوری کردن درارزش تجربه دینی یک پیغمبر (حقیقی بودن رسالتش و واقعیت داشتن اتصال درونی اش به خدا )آزمودن انواع انسانیتی است که ایجاد کرده ونیز توجه به آن جهان فرهنگ و تمدنی است که از رسالت وی برخاسته است » .
نقش تاریخی پیامبران : آیا پیامبران نقشی مثبت یا منفی در حرکت تاریخ داشته اند یا بکلی فاقد نقش بوده اند ؟ اگر نقشی داشته اند چه نقشی بوده است ؟ مثبت یا منفی ؟ اینکه پیامبران نقش مؤثری در تاریخ داشته اند و مردمی بی اثر و نقش نبوده اند حتی از طرف مخالفان دین و مذهب جای افکار نیست پیامبران در گذشته مظهر یک قدرت عظیم ملی بوده اند قدرتهای ملی در گذشته در مقابل قدرتهای ناشی از زروزور – منحصر به قدرتهای ناشی از گرایشهای اعتقادی و ایمانی که پیامبران و ارباب ادیان مظهر آن به شمار می رفته است در اینکه پیامبران با پشتوانه نیروی مذهبی ، قدرتی بوده اند سخنی نیست :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
بسم الله الرحمن الرحیم
آمریکا و تهاجم فرهنگی
سلام و صلوات برناجی عالم بشریت قائم آل محمد (عج) و سلام و صلوات بر روح برفتوح نائب آن ناجی بشریت خمینی کبیر و سلام و صلوات بر محضر رهبر فرزانه انقلاب که در حقیقت هشدار دهنده این حذب و روش در زندگی ایرانی بوده است .
قبل از ورود شدن به مقوله تهاجم فرهنگی و نقش آمریکاو گسترش آن اجازه دهید تهاجم فرهنگی را از دید ومنظر رهبر انقلاب بیان نماییم ، ایشان در تعریف تهاجم فرهنگی چنین می فرمایند : « تهاجم فرهنگی به این معنا است که یک مجموعه سیاسی و اقتصادی برای اجرای مقاصد خود و اسیر کردن یک ملت به بنیانهای فرهنگ آن ملت هجوم می برد تا آنها هم چیزهای تازه ای هم وارد این کشور و ملت می کنند اما به زور و به قصد جایگزین کردن آنها با فرهنگ و باورهای ملی آن ملت . »
اما تهاجم فرهنگ از نظر علمای فرهنگ وانقلاب چنین توصیف شده است :« تهاجم فرهنگی یعنی تلاش سازماندهی شده و خزنده و گسترده دشمن برای نابودی عقبه فرهنگی و اعتقادی نظام و انقلاب . »
دومین تعریف : « یعنی یک اقدام سنجیده و محاسبه شده علیه بنیانهای فرهنگ ملی ایرانی و اسلامی که صدای آن بعداً بلند خواهد شد . »
سومین تعریف :« یعنی بها دادن به عناصر ناسالم و غیر متعهد و معاند و بی اعتنائی و منزوی کردن نیروهای مؤمن ، خودی و حزب اللهی .»
اما جنگ فرهنگی دارای ویژگیهایی است که :
1- دراز مدت می باشد 2- بنیادی و ریشه ای می باشد 3- نامحسوس و نامرئی میباشد 4- بی سر و صدا و آرام میباشد 5- این تهاجم غیر مستقیم است لذا غیر محرک است 6- این تهاجم برنامه ریزی شده و سازمان یافته است .
قبل از وارد شدن به مقوله سیر تاریخی تهاجم فرهنگی اجازه دهید نظر ریچارد نیکسون رئیس جمهور اسبق آمریکا را باهم در این باره مرور کنیم .ایشان در یک جلسه ای گفته بود: « شرق و غرب باید برای شکست انقلاب اسلامی ایران متحد شوند که امروز خطر اصلی، اسلام به سبک ایران است .»
سیر تاریخی تهاجم فرهنگی
تهاجم فرهنگی علیه ملت ما مشخصاً از دوران رضاخان شروع شد البته قبل از او توسط روشنفکرهای وابسته مقدماتش فراهم شده بود افرادی مثل میرزا ملکم خان و تقی زاده که اینها از سردمداران روشنفکر معاوی به روش غربی بودند که هدف اصلی آنها سست کردن پایه های ملی و دینی جامعه بود .
تهاجم فرهنگی از آنجا شروع شد که رضاخان همسر و دخترش را مجبور کرد که لباس غربی ها را بپوشنند و کلاه پهلوی به سر بگذارند و در دانشسرای مقدماتی در جمع دختران ایرانی حاضر شوند که پس از آن مثل همسایه غربی خود یعنی ترکیه ( مثل آتاتورک) اجبار به متحد الشکل شدن لباس زنان و از قید وبند حجاب بیرون آمدن نمود . این واقعاً قصه تلخی است .که بعضی ها می گویند اصلاً رضاخان را برای همین تربیت کرده بودند .
اما این تهاجم فرهنگی در بیست یا سی سال آخر حکومت پهلوی به اوج خودش رسید چنانچه مردان و زنان ما مست و لایعقل در کوچه رها یا در سالن های رقص و مغازه های لوکس غرق تجمل ، سرگردان می کردند .
اما پیروزی انقلاب دست ردی بر سینه تمام مهاجمین فرهنگی زد و باعث شد که روحیه دینداری و گرایش به فرهنگ و تمدن اسلام از جمله قناعت ، حس همکاری ، فعالیت و کار در چند سال اول انقلاب به اوج خودش برسد اما این گرایش متاسفانه عمیق نبود این گرایش زمانی عمق پیدا می کرد که چند سال روی آن کار کارشناسی و عمیقی میشد ولی متاسفانه فرصت این کار پیدا نشد و همان تهاجم باز راه خودش را پیدا کرد و آنطرفی ها (آمریکاییها ) باز نفوذ خودشان را از منافذ بسیار کوچک و حتی غیر قابل رؤیت شروع کردند .
تفاوت تبادل فرهنگی و تهاجم فرهنگی
در مرادوات فرهنگی بین الملل دو مقوله تاثیرگذاری و تاثیر پذیری مطرح است . یعنی ملتی هم تاثیر می پذیرد و هم تاثیر می گذارد ، حال باید ببینیم این تاثیر گرفتن و تاثیر پذیرفتن در مقولات مثبت است یا منفی ، اگر در مقولات مثبت باشد می گوییم تبادل فرهنگی یعنی مبادله مسائل مثبت فرهنگی صورت گرفته است . اگر در مقولات منفی باشد می گوییم تهاجم فرهنگی یعنی طرف مقابل با آن روشهایی که گفته شد میخواهد موارد انحرافی فرهنگ خودش را وارد کشور مورد هجمه نماید و در این هجمه فرهنگ اصیل ( به قول مقام معظم رهبری ) عقبه فرهنگی آن کشور را نابود نماید .
جلوگیری از تهاجم فرهنگی
اما جهت جلوگیری از این تهاجم بر ملتها و به ویژه بر ملت ایران و علی الاخص بر مسئولین و فرهنگدانان این کشور است که دشمن و کارهایی که توسط او انجام میگیرد را عمیق شناخته و آنرا با انواع لطائف و روشهای مردم پسند به آنان بشناسانند تا جبهه گیری فرهنگی در مقابل این هجمه بدرستی صورت گیرد .
دشمن (آمریکا ) از چه موقع تهاجم فرهنگی خودش را شروع کرد ؟
از زمانی که انقلاب ایران به پیروزی رسید و آمریکا متوجه شد که مقاصدش در تضاد با این انقلاب است تهاجمش را شروع کرد . ابتدا تهاجم نظامی را به کار برد ولیکن چون از آن طرفی نبست به تهاجم فرهنگی بی سر و صدا روی آورد . هدف او از این تهاجم مواردی چند بود که از جمله می توان :
جدا کردن گام به گام دشمن ، مردم را از آرمانهای انقلاب
تهاجم علیه تفکر اسلامی در ایران که ام القرای تفکر بنیادگرایی اسلامی بوده و میباشد .
زیر سوال بردن کارآیی نظام
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
« بسم الله الرحمن الرحیم »
پروژه مالی
انبارداری
شرکت صنایع الکترونیک افراتاب
استاد مربوطه:
جناب آقای مختاری
گردآورنده:
سمانه خزائی
فهرست مطالب
عناوین
صفحه
تعریف انبار
هدف از استقرار یک سیستم انبار
نمونه فرمهای مورد نیاز در انبار
کنترلهای مورد نیاز هنگام دریافت کالای فروشگاه
مجوزهای مورد نیاز برای دریافت کالا از ا نبار
مشخصات مکان لازم برای نگهداری کالا و تعداد انبار های مورد نیاز در کارخانه
مشخات کارت انبار و کاروکس
چگونگی ثبت اطلاعات انبار در دفاتر مالی و دراک انبار
ترتیب تنظیم فرمهای مختلف هنگام دریافت و خروج کالا و امضاهای مجاز لازم مغایرت انبار گردانی
تعریف انبار:
انبار به هر محل و فضای که بتوان در آن مواد اولیه قابل مصرف و شناخت انواع محصولات و یا محصولات ساخته شده و قابل فروش و یا کالای منجر ساخته و انواع قطعات و لوازم یدکی و تجهیزات و ماشینآلات ملزومات و مجهزآلات و هرگونه متسعمل و غیر قابل استفاده و اقساطی را در آن بطور منظم و سیستماتیک با مدیریت معین و یا نامعلوم نگه داری کرد اطلاق میشود.
)هدف از استقراریک مستقیم انبار:
به طور کلی هدف از ایجاد یک سیستم در یک سازمان سه هدف اساسی میباشد:
الف- استقرار و برقراری سیستم کنترلهای داخلی:
به طور کلی در یک سازمان تجاری رعایت دستورالعملها و بخشنامهها ی مدیریتی حفاظت از دارائیها تأمین منافع سهامداران و در نهایت بهینه نمودن سیستم کاری یک نیاز و اصل میباشد که این شرکت نیز از این قاعده مستثنی نمیباشد یک سیستم کنترل داخلی دارای اجزاء و بخشهای مختلفی میباشد یکی از این اجزاء و بخشها که دارای حساسیت بسیار بالایی میباشد بخش موجودیها و اقلام جنسی شرکت میباشد.
که جهت اجرای هدف اساسی کنترلهای داخلی در بخش انبار لازم به اجرا میباشد در حقیقت با پیاده شدن مستقیم گردش موجودیها چهار هدف اساسی کنترلهای داخلی بر آورده میگردد و البته میزان دستیابی به این اهداف نیز بستگی به نوع سیستم و گردش موجودیها در شرکت دارد.
ب – ارزشیابی صحیح موجودیها:
برای پرداختن به این هدف لازم است به این سوال پاسخ منتقی داده شود، چرا در یک سا زمان تجاری ما نیازمند ارزیابی موجودیها میباشیم؟
پاسخ این سوال میتواند بسیار متنوع باشد اما در اینجا به نکات اساسی آن تکیه مینماییم که 2 نکته میباشد؟
1- اندازهگیری دقیق، میزان سود و زیان شرکت
2- امر گزارشگری موجودیها به سهامداران با توجه به رعایت اصل محافظه کاری. برای رسیدن به پاسخ ادل در یک سیستم انبار روشها و مراحل اجرایی وجود دارد که قاعدتاَ با انجام آن روشها و مراحل میسر میگردد اما نکتة مهم در این قضایا پاسخ به سوال دوم میباشد که چرا میبایست گزارشگری صحیحی از موجودیهای شرکت به سهامدار ارائه گردد پاسخ به این سؤال تا حدودی در ارتباط با اصول مفروضات بنیادین حسابداری میباشد. مفروضات حسابداری حسابداران را ملزم میکند که در امر گزارشگری اقلام خود را در صورتهای مالی رعایت محافظه گری و ارتباط را دارند یعنی اینکه حسابدار موضف است ارزش موجودیهای خود را طوری نشان دهد که این موجودیها کمتر از ارزش واقع باشد و بدون آنکه صورتهای مالی تحلیف گردد.
ج ) فراهم نمودن بستر مناسب جهت فرایند گزارش دهی به استفاده کنندگان
داخلی و خارجی:
امروزه با توجه به مسائل پیچیده اقتصادی فرآیند گزارش دهی داخلی به مدیران
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
شهادت آیت الله شیخ فضل الله نوری
رهبر نهضت مشروطه ی مشروعه
11 مرداد 1288
زند گی نامه
بررسی اعمال و گفتار شیخ شهید
از هجرت به قم تا فتح تهران
نحوه ی شهادت شیخ فضل الله نوری
انتقال مخفیانه جنازه شهید به قم
پس از شهادت شیخ
نظرات بزرگان درباره ی شیخ شهید
زندگی نامه
شیخ فضل الله نوری و سیّد عبدالله بهبهانی از رهبران مشروطه بودند که به دست روشنفکران، به ترتیب اعدام و ترور شدند.
قلم به دستان غرب زده و شرق زده ی روشنفکر برای تخطئه و بدنام کردن رهبران واقعی انقلاب مردمی ایرانیان مسلمان – که سعی در رهایی از سلطه ی زورگویان استبدادی و پرهیز از تجدد گرایی ضد دینی داشتند – از هیچ کوششی دریغ نورزیدند. البته شیخ فضل الله، در این عرصه مورد حقد و کینه ی بیشتری قرار گرفت، زیرا او تنها شخصیت دوران خود بود که به چهره ی واقعی فرنگ برگشتگان به اصطلاح روشنفکر پی برده و آنان را رسوا می کرد، بنابراین خشم آنان هرگز از شیخ کاهش نیافت و هم اکنون نیز در کتب مختلف چهره ی این روشنفکر واقعی مسلمان را مورد هتاکی و بی احترامی قرار می دهند. روزی او را انگلیسی، دیگر روز روسی، گاهی ریاست طلب و گاه درباری، رشوه گیر، مخالف مشروطه و هوادار رژیم استبدادی معرفی می کنند.
شیخ فضل الله در سال 1259 هـ.ق در نور مازندران دیده به جهان گشود. پس از طی مراحل ابتدایی تحصیل، برای تکمیل دروس خود در اوایل جوانی به نجف اشرف رفت و در سال 1292 هـ.ق با مهاجرت به سامرا در زمره ی شاگردان درجه ی اول میرزای شیرازی، بزرگ مرد و قهرمان مبارزه با استعمار انگلستان در آمد و از محضر وی استفاده های فراوان برد. سرانجام نیز در سال 1300 هـ.ق جهت تبلیغ معارف اسلامی عازم ایران شد و در تهران اقامت گزید.
نیم نگاهی به اعترافات دشمنان شیخ، خالی از لطف نیست:
- «… حاجی شیخ فضل الله اگر چند ماهی در عتبات توقف کند. شخص اول علمای اسلام خواهد گردید، چه هم حسن سلوک دارد و هم مراتب علمیّه و هم نکات ریاست را بهتر از دیگران دارا است…»
«شیخ فضل الله مقام علمی اش بالاتر از سیّدین مسند نشین است، طلاب و بیشتر اهل منبر دور او را دارند…»(1)
«متفکر مشروطیت مشروعه شیخ فضل الله نوری از علمای طراز اول است که پایه اش را در اجتهاد اسلامی برتر از طباطبائی و بهبانی شناخته اند.»(2)
رهبری و پیشتازی شیخ در نهضت مشروطه زبانزد خاص و عام است چنان که دشمنان قسم خورده ی وی نیز به آن اذعان می کنند.
«… در اول ظهور مشروطیت حاج شیخ فضل الله با سایر روحانیون مشروطه خواه هم فکر و هم قدم بود و با این که با عین الدوله صدراعظم وقت دوست بود، در مهاجرت به حضرت عبدالعظیم و قم شرکت کرد و تا صدور فرمان مشروطیت و افتتاح مجلس شورای ملی، کوچک ترین مخالفتی از او مشاهده نشد…» و «… عین الدوله از حرکت حاج شیخ فضل الله (مهاجرت به قم) بی اندازه ضعیف شد… حرکت حاج شیخ فضل الله خیلی امر آقایان را قوت داد چه، مراتب علمیه ی او از دیگران بهتر و سلوکش نسبت به طلاب و اهل علم از دیگران خوش تر بود» و «… پس از پیشرفت مشروطه و باز شدن مجلس، دیگران هر یکی بهره ای جسته به کنار رفتند ولی دو سید و حاج شیخ فضل الله همچنان بازماندند و چون مشروطه را پدید آورده ی خود می شماردند، از نگهبانی باز نمی ایستادند. ولی حاج شیخ فضل الله رواج شریعت را می طلبید…»(3)
این حقیقتی است که با آغاز مخالفت شیخ شهید با مشروطه خواهان بسیاری از عالمان اسلامی نیز که تا دیروز در راه استواری «مشروطه» با همه ی نیرو و توان مبارزه می کردند راه خود را از عناصری که خود را آزادی خواه و مشروطه خواه می خواندند جدا کردند و به مخالفت با آنان برخاستند تا آنجا که بنا بر نوشته ی کسروی «از عالمان اسلامی» هیچ کس نماند در میان مشروطه خواهان، مگر آنان که به یکباره از پیشه ی ملائی و درآمد و شکوه آن چشم پوشیدند…»(4)
آری شیخ از نخستین عالمان اسلامی آن دوران بود که به نقشه ی استعمار در جهت اسلام زدایی و جایگزین ساختن حکومت لائیک تحت پوشش مشروطه و قانون اساسی پی برد و سعی کرد تا اجازه ندهد ملی گرایی به جای اسلام گرایی بنشیند و به نام آزادی و دموکراسی، بی بند و باری غربی در جامعه ی اسلامی ایران حاکم شود. چنانکه کسروی نیز به آن اشاره می کند «… چنانکه گفتیم چون پیشگامان جنبش، ملایان بودند تا دیری سخن از «شریعت» و رواج آن می رفت و انبوهی از مردم می پنداشتند که آنچه خواسته می شود همین است. سپس کم کم گفتگو از کشور و