لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
اقتصاد ایران
رییس جمهوری با تاکید براینکه کلمات «نمی شود و نمی توانیم» در مقابل اراده و همت بلند مردم ایران اسلامی مفهومی ندارد، گفت: می توانیم به سرعت و در زمان کوتاه تری به اقتصاد اول جهان دسترسی پیدا کنیم. دکتر محمود احمدی نژاد یکشنبه شب از ساعت 17:30 الی21:30 برای بررسی طرح تحول بزرگ اقتصادی میزبان شماری از فعالان اقتصادی و نمایندگان اتاق های بازرگانی و صنف های گوناگون تجاری و صنعتی بود. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، دکتر احمدی نژاد رییس جمهور در این نشست پس از سخنان شماری از فعالان اقتصادی درباره ابعاد مختلف طرح تحول بزرگ اقتصادی و شنیدن دغدغه ها و پیشنهادات مطرح شده در سخنانی به مباحث آنان پاسخ داد. وی فعالان بخش های مختلف اقتصاد ایران را از جمله اقشاری دانست که در سخت ترین شرایط در مجموع بهترین عملکرد و بازدهی را داشته اند. دکتر احمدی نژاد با بیان اینکه دولت به شرایط و تحولات دنیا و داخل کشور در عرصه های گوناگون اشراف کامل دارد، خاطر نشان کرد: به خاطر برخی نارسایی هایی که در عرصه اقتصادی گریبانگیر کشور است، اقشاری که به طور واقعی برای کشور زحمات بسیاری متحمل می شوند همواره با مشکلاتی مواجه هستند و آنهایی که زحمت چندانی نمی کشند به راحتی از امکانات و تسهیلات ویژه برخوردار می شوند. وی افزود: همچنین پیچ و خم های اداری سنگینی در برابر تولید و تجارت کشور وجود دارد که دولت درصدد است نارسایی ها موجود را از پیش پای مردم بردارد . رییس جمهور تاکید کرد: اقشار و صنوفی که فشارهای سیاسی، بانکی، اقتصادی و هیاهوها و تهدیدات را تحمل می کنند و با تلاش روز افزون باعث می شوند آثار این گونه فشارها در جامعه محسوس نباشد، یقیناً در شرایط مناسب و آرام اقتصادی می توانند اقتصاد کشور را به رتبه اول جهان برسانند. دکتر احمدی نژاد اجرایی نشدن طرح های بنیادین اقتصادی در دوره های گذشته را دارای علل سیاسی و اجرایی دانست و گفت: عده ای تصور می کردند اجرای برخی تحولات موجب آشوب و بحران اجتماعی خواهد شد و از این رو از ترس تبعات احتمالی آن وارد اجرای آن نمی شدند. علت دوم هم از وسواس بیش از حد کارشناسی بوده است. در عین حال تاکنون چارچوب و بسته ای مانند طرح تحول اقتصادی تدوین و ارایه نشده است. وی مجموعه طرح تحول اقتصادی را یک بسته به هم پیوسته و منسجم دانست و تصریح کرد: در این طرح 7 محور کلیدی با استدلال و پس از 2.5 سال بحث و بررسی کارشناسی در کنار هم قرار گرفته که باید با هم به اجرا در آید. ضمن اینکه پس از اجرای این طرح می توان بسته ها و مجموعه های دیگری نیز برای رفع برخی مشکلات طراحی و تدوین کرد. رییس جمهور با تاکید بر اینکه در اجرای هر تغییر و تحول سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، دولت و مردم در کنار و پشتیبان هم هستند، اظهار داشت: بدون هماهنگی و همراهی یکدیگر نمی توان در هیچ اقدامی به موفقیت دست یافت و ما معتقد به یک دولت کوچک کارآمد هستیم و به همین دلیل مسیر واقعی واگذاری شرکت ها و موسسات اقتصادی به مردم چند 10 برابر پیشین شده است. دکتر احمدی نژاد با ابراز خرسندی از اینکه هیچ کدام از فعالان اقتصادی در ضرورت کلیات طرح تحول بزرگ اقتصادی تردیدی نداشتند، اختلاف نظر در تفسیرها و برخی نگرانی ها در نحوه اجرا را امری طبیعی دانست و گفت: کارگروه ها و کمیته های مختلفی در حال بررسی و تکمیل این طرح هستند و از حضور فعالان اقتصادی در این کارگروه ها استقبال می کنیم و اگر دست به دست هم بدهیم، تبعاتی که ممکن است وجود داشته باشد به حداقل خواهد رسید. وی در ادامه با اشاره به استعدادها و توان بالای ملت ایران، تصریح کرد: این استعداد در ایران اسلامی هست که اگر مسیری را کشورها و ملت های دیگر در 30 سال طی می کنند، ملت ایران آن را در 10 سال به سرانجام برساند. ایرانیان مردمی در هم تنیده و منسجم هستند که به فکر عزت و سربلندی کشور شان می باشند . رییس جمهور برخی فشارهای داخلی و خارجی برای متوقف کردن حرکت شتابان دولت و مردم به منظور پیشرفت کشور را بی فایده دانست و تاکید کرد: فشارهایی که برخی در داخل و خارج کشور قصد دارند در برابر پیشرفت مردم ایجاد کنند به هیچ وجه مانع حرکت رو به پیشرفت ملت بزرگ ایران اسلامی نخواهد شد. دکتر احمدی نژاد خاطر نشان کرد: احساسی که در مجموعه دولت نسبت به کشور و مردم وجود دارد، احساس خدمتگزاری است و به آن افتخار می کند و باید دست به دست هم دهیم و ایران عزیز را به قله های شکوفایی برسانیم. بنا بر این گزارش در ابتدای این نشست حسینی دبیر کارگروه طرح تحول بزرگ اقتصادی زوایای مختلف این طرح را برای جمع حاضر تشریح کرد و خواستار مشارکت و همکاری آنان با کارگروه های تخصصی طرح تحول اقتصادی شد. در ادامه این نشست بیش از 10 نفر از فعالان اقتصادی ، بخش خصوصی و نمایندگان اصناف تجاری و صنعتی دیدگاه ها و نظرات و پیشنهادات خود را درباره طرح تحول بزرگ اقتصادی مطرح کردند. فعالان اقتصادی طرح تحول بزرگ اقتصادی را قابل تقدیر و مولودی مبارک دانستند و دولت را به دقت و مراقبت در عملیاتی کردن آن فراخواندند. در این گردهمایی ، معاونان اول و اجرایی رییس جمهور و وزرای کار و امور اجتماعی ، رفاه و بازرگانی و شماری از مشاوران رییس جمهور حضور داشتند.
محفل دانشگاه شهید بهشتی
با این حال بسیاری از تحلیلگران اقتصادی برجستگی و سوابق عمیق دانشگاهی داوودی را دلیلی بر موفقیت وی در اجرای این ایدهها در اقتصاد امروز ایران نمیدانند، بلکه برعکس معتقدند مکتب دانشگاهی که وی از آن ریشه گرفته و به آن وفادار است در تناقض با رویکردی است که امروز اقتصاد ایران به سوی آن پیش میرود. مانند هر کشوری اقتصاد ایران نیز در لایههای تئوریک خود 2 مکتب رقیب دارد که برای خود دامنه نفوذی دارند و با روی کار آمدن هر دولت و به تناسب تفکر اقتصادی رئیسجمهورش قدرت و یارگیری در مناصب اقتصادی را دست به دست کردهاند. مکتب نخست که به مکتب دانشگاه شهید بهشتی معروف است، به نوعی اقتصاد دولتی تعاونی با نقش کمرنگ بخش خصوصی معتقدند. معتقدین به این مکتب که اتفاقا اصل 44 قانون اساسی تا پیش از اصلاح اخیر رهبر معظم انقلاب کاملا با تفکراتشان همخوانی داشت، به بخش خصوصی به عنوان مجموعهای مینگرند که از همه ابزارها و از جمله انحصار برای دستیابی به سود حداکثری بهره میجوید. بهواقع شاید درست باشد که معتقدان این مکتب اقتصادی، بخش خصوصی را همطراز سرمایهدار و سرمایهداری محسوب کرده و معتقدند دولت با ابزار اقتصاد دولتی شایستهترین راه برای جلوگیری از ترکتازی این بخش است.اما مکتب دوم به مکتب دانشگاه تهران مشهور است و مومنان آن را معتقدان به اقتصاد آزاد و درهای باز و شبهکاپیتالیستی تشکیل میدهند. آنها اقتصاد دولتی را ناکارآمد و تولید ثروت، ایجاد رونق،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
به نام خدا
اقتصاد خرد
دانش اقتصاد دو شاخه اصلی دارد. اقتصاد خرد و اقتصاد کلان. اقتصاد خرد به بررسی رفتار مصرف کننده و تولید کننده میپردازد و اساس آن مدلهای ریاضی است.اقتصاد خرد شاخهای از علم اقتصاد است که به چگونگی رفتار انسان ها و انتخابهایشان در سطح واحدهای خرد یا کوچک اقتصادی مانند یک فرد،یک بنگاه،یک صنعت یا بازار یک کالای خاص میپردازد.
تقاضا:
تقاضا یعنی میل و خواست و توانایی یک فرد برای دریافت کالا یا خدمتی.منحنی تقاضا مکان هندسی مجموعه نقاطی است که یک فرد برای بدست آوردن کالا یا خدماتی حاضر به پرداخت چه میزان پول است.و یک تولید کننده به ازای هر قیمتی مایل به چقدر تولید است.
شیب منحنی تقاضا منفی است،یعنی اینکه هر چقدر قیمت افزایش یابد مقدار تقاضا کاهش مییابد.عوامل زیادی بجز قیمت بر روی تقاضای افراد موثر است که از آنجمله میتوان به قیمت کالاهای جانشین و مکمل ، سلیقه مصرف کنندگان ، انتظارات از آینده و میزان درآمد مصرف کنندگان اشاره نمود.
قانون تقاضا نیز به این معنی که با افزایش قیمت، مقدار تقاضا کاهش یافته و در مقابل با کاهش قیمت، مقدار تقاضا افزایش مییابد.به رابطه منفی قیمت و تقاضا قانون تقاضا میگویند.
/
عرضه:
عرضه عبارتست از جریان کالا - خدمات به بازار برای برآوردن تقاضا.همچنین میتوان گفت:مقدار کالا و خدماتی است که تولید کنندگان حاضرند در قیمتهای مختلف در اختیار مصرف کنندگان قرار دهند. شایان ذکراست که عرضه بستگی به دو عامل دارد:
۱-درآمد۲-هزینه تولید
همچنین با ثابت در نظرگرفتن بعضی عوامل در کوتاه مدت یک رابطه مثبت بین مقدار عرضه کالا یا خدمات و قیمت آن ایجاد میشود که به قانون عرضه شهرت دارد.
/
با کاهش قیمت از p1 به p2 مقدار تولید نیز از q1 به q2 رسیدهاست و منحنی عرضه به سمت راست جابجا شدهاست.
تولید:
تولید یا فرآوری، از اصطلاحات علم اقتصاد، به معنی تهیه کالا و خدمات مورد نیاز با استفاده از منابع و امکانات موجود است. فعالیّت تولیدی سلسله اقداماتی است که برای تبدیل منابع به کالاهای مورد نیاز صورت میگیرد.
تولید یا ساخت نام صنعت بسیار مهمّی ست که از ماقبل تاریخ ایجاد شد. شاید بتوان تولید را اوّلین صنعت بشر دانست. نیاز به تولید، منجز به پیشرفت تمام رشتههای مهندسی شد.
تولید یا فرآوری، از اصطلاحات علم اقتصاد، به معنی تهیه کالا و خدمات مورد نیاز با استفاده از منابع و امکانات موجود است. فعالیّت تولیدی سلسله اقداماتی است که برای تبدیل منابع به کالاهای مورد نیاز صورت میگیرد. از نظر اقتصاد تولید به مفهوم ساخت کالا یا ارائه خدمات میباشد. خدماتی مانند خدمات ارائه شده بوسیله پزشکان، معلمان، تعمیر کاران و ... نیز از نظر اقتصادی کالا به حساب میآیند زیرا همه افراد فوق نیز هدفشان از ارائه خدمت ارضای نیازهای دیگ افراد مردم است. از این گذشته، آنان که در شبکه توزیع به کار اشتغال دارند مانند عمده فروشان و خرده فرو شان و کارکنان در واحدهایی که به حمل و نقل کالا یا مسافر مشغولند نیز بخشی از شبکه تولید به حساب میآیند. زیرا تولید کالا تا زمانی که کالاها به دست مصرف کننده نرسد کامل نمیگردد. تولید یا ساخت نام صنعت بسیار مهمّی ست که از ما قبل تاریخ ایجاد شد. شاید بتوان تولید را اوّلین صنعت بشر دانست. نیاز به تولید، منجر به پیشرفت تمام رشتههای مهندسی شد. کالا هر چیزی است که بتوان برای جلب نظر، تملک، استفاده یا مصرف به بازار عرضه کرد و قابلیت تأمین یک خواسته یا نیاز را داشتهباشد. کالاهای فیزیکی، خدمات، اشخاص، سازمانها و ایدهها از این دستهاند. در اصطلاح علم اقتصاد، محصولات و مواد مختلفی که توسط تولید کننده، به بازار عرضه شود و در برابر دریافت پول، یکی ازنیازهای انسان را تأمین و رفع کند، کالا نام دارد. کالاهایی که در بازار عرضه میشوند، و به فروش میرسند تا توسط مصرف کنندگان خریداری شوند و به مصرف برسند، کالاهای مصرفی نام دارند. کالاهایی که تولیدکنندگان دیگری برای تولید کالاهای مختلف دیگر، آنها را خریداری کنند و مورد استفاده قرار دهند، کالای واسطهای نامیده میشود. کالاهایی که نیازهای اوّلیهٔ مصرف کنندگان را تأمین میکند، کالاهای ضروری و کالاهایی که برای تأمین نیازهای کم اهمیت تر مصرف میشود، کالاهای لوکس نامیده میشود.
هزینه:
هزینه شامل بهای اشیا یا خدماتیست که برای تحصیل درآمد مورد نیاز میباشد. به عنوان مثال: هزینه حقوق کارمندان، آب، برق، تلفن، درج آگهی در روزنامه، هزینه استهلاک اثاثه و ساختمان همگی بخشی از هزینههای یک موسسه میباشند.
مبالغی که تولیدکنندگان برای تولید صرف میکنند، هزینهٔ تولید نامیده میشود. اگر هزینه از درآمد بیشتر باشد آن را زیان و اگر هزینه از درآمد کمتر باشد، به آن سود گفته میشود.
همانگونه که درآمد موجب افزایش سرمایه میگردد، هزینه موجب کاهش آن میشود.
هر کاهشی در صندوق هزینه محسوب نمیگردد. به عنوان مثال:
خرید بسیاری از اقلام دارایی مانند خرید ساختمان و اثاثه هزینه محسوب نمیگردد.
واریز بدهی و پرداخت وجه به طلبکاران هزینه محسوب نمیگردد.
برداشت نقدی صاحب موسسه از صندوق جزء هزینه جاری موسسه نمیباشد.
نقدینگی:
نقدینگی، مجموع پول و شبهپول است.
تورم با افزایش نقدینگی
چون میزان کالا و خدمات در جامعه محدود است، پس باید میزان نقدینگی به اندازهای باشد که با کالا و خدمات برابری کند. اگر میزان نقدینگی بسیار افزایش یابد، کالا و خدمات در جامعه کم شده و قیمتها(بهاها) افزایش مییابد(تورم).
بنابراین کنترل نقدینگی از مهمترین اهداف کشورها میباشد و سیاستهای گوناگونی را بدین منظور میگذارند. برای نمونه افزایش فرآوری و تولید درونمرزی، که با گردآوری کالای کافی و بسنده، از تورم جلوگیری میکند.
مدیریت نقدینگی
مدیریت نقدینگی یکی از بزرگترین چالشهایی است که سیستم بانکداری با آن روبرو است. دلیل اصلی این چالش این است که بیشتر منابع بانکها از محل سپردههای کوتاهمدت تامین مالی میشود. علاوه بر این تسهیلات اعطایی بانکها صرف سرمایهگذاری در داراییهایی میشود که درجه نقدشوندگی نسبتاً پایینی دارند.
وظیفه اصلی بانک ایجاد توازن بین تعهدات کوتاهمدت مالی و سرمایهگذاریهای بلند مدت است. نگهداری مقادیر ناکافی نقدینگی بانک را با خطر عدم توانایی در ایفای تعهدات و در نتیجه ورشکستگی قرار میدهد. نگهداری مقادیر فراوان نقدینگی، نوع خاصی از تخصیص ناکارآمد منابع است که باعث کاهش نرخ سوددهی بانک به سپردههای مردم و در نتیجه از دست دادن بازار میشود.
مدیریت نقدینگی به معنی توانایی بانک برای ایفای تعهدات مالی خود در طول زمان است. مدیریت نقدینگی در سطوح مختلفی صورت میگیرد. اولین نوع مدیریت نقدینگی به صورت روزانه صورت پذیرفته و به صورت متناوب نقدینگی مورد نیاز در روزهای آتی پیشبینی میشود. دومین نوع مدیریت نقدینگی که مبتنی بر مدیریت جریان نقدینگی است، نقدینگی مورد نیاز را برای فواصل طولانیتر شش ماهه تا دو ساله پیشبینی میکند. سومین نوع مدیریت نقدینگی به بررسی نقدینگی مورد نیاز بانک در شرایط بحرانی میپردازد.
کالا:
در اصطلاح علم اقتصاد، محصولات و موادّ مختلفی که توسط تولید کننده، به بازار عرضه شود و در برابر دریافت پول، یکی ازنیازهای انسان را تأمین و رفع کند، کالا نام دارد. کالاهایی که در بازار عرضه میشوند، و به فروش میرسند تا توسط مصرف کنندگان خریداری شوند و به مصرف برسند، کالاهای مصرفی نام دارند. کالاهایی که تولیدکنندگان دیگری برای تولید کالاهای مختلف دیگر، آن ها را خریداری کنند و مورد استفاده قرار دهند، کالای واسطه ای نامیده میشود. کالاهایی که نیازهای اوّلیّهٔ مصرف کنندگان را تأمین میکند، کالاهای ضروری و کالاهایی که برای تأمین نیازهای کم اهمیت تر مصرف میشود، کالاهای تجملّی نامیده میشود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
اقتصاد بین الملل
اقتصاد دانشی است که با توجه به کمبود کالا و ابزار تولید و نیازهای نامحدود بشری به تخصیص بهینه کالاها و تولیدات میپردازد.[۱] پرسش بنیادین برای دانش اقتصاد مسئله حداکثر شدن رضایت و مطلوبیت انسانهاست. این دانش به دو بخش اصلی اقتصاد خرد و کلان تقسیم میشود.
از آدام اسمیت به عنوان پیشروی اقتصاد مدرن نام برده میشود. امروزه این علم با استفاده از مدلهای ریاضی از سایر علوم انسانی فاصله گرفتهاست. برای نمونه نظریه بازیها که با استفاده از توپولوژی در حال گسترش است. در زمینه اقتصاد کلان نیز معادلات دیفرانسیل و بهینه سازی توابع مطلوبیت انتگرال با محدودیت معادلات دیفرانسیل معروف به معادلات هامیلتونی رواج دارد.
مقدمه
قبل از قرن هفدهم ، علم و فلسفه با یگدیگر در قلمرو معارف بشری مورد تحقیق واقع می شدند و مرز مشخصی میان آن دو وجود نداشت ، تا آنکه در دوران رنسانس ، فرهنگ اومانیسم زمینه های شناخت مسائل اجتماعی را از طریق عقل و تجربه به وجود آورد ؛ این روند در خلال قرن هفدهم آنچنان شتاب یافت که باعث شد در ابتدای قرن هجدهم زمزمه ی استقلال و جدایی علوم اجتماعی از فلسفه آغاز شود ؛ و پدیدۀاستقلال و انفکاک علوم اجتماعی از فلسفه نیز به طور طبیعی این اندیشه را نمودار ساخت که پدیدۀ اجتماعی ویژگی های منظمی دارند و قانون حاکم بر رفتار اجتماعی همانند قانونمندی حاکم بر جهان ماده و طبیعت است . در مورد اقتصاد هم ، اندیشمندان اقتصادی معتقد بودند که فعالیت های انسان در تولید ، توزیع و مصرف تابع قوانین طبیعی است که باید آنها را شناخت تا آنکه بتوان روابط علمی بین پدیده های اقتصادی را تبین کرد . از آنجا که این قوانین طبیعی است پس ، مناسب ترین قوانینی هستند که می توانند تعادل به وجود آورند ، به شرط اینکه در وضعیت طبیعی و آزادبکار روند و دولت یا اخلاق یا دین ، در عملکرد آنها دخالتی نکنند . بنابراین پدیده های عینی اقتصادی و رفتار های انسان عاقل اقتصادی در صحنه اقتصاد ، همانند دیگر رخداد های فیزیکی ، تابع رابطه علمی مشخص است و با روش تجربه قابل ملاحظه و بررسی است . واقعیت این است که پیدایش رفتار های اقتصادی ، تصادفی و اتفاقی نیست ، بلکه نظام علّی و معلولی بر آنها حاکم است ؛ به گونه ای که می توان در سایه رابطه علیت ، این رفتار ها را تفسیر کرد ؛ ولی نباید از نظر دور داشت که یکی از اجزاء علت تامه و این رفتار ها و رخدادهای عینی اراده و اختیار انسان است . رابطه اقتصادی در جامعه الزاما"در چهارچوب یک نظام اقتصادی ، مشکل می گیرد و نظام اقتصادی هم بدون « جهت » و « هدف » پذیرفته نیست و « باید » های که « جهت » و « هدف » نظام اقتصادی را تبیین می کنند ؛ « باید » های مبانی نامیده می شود .
اقتصاد چیست انسان با توجه به تمایلی که به ارضای نیاز های خود دارد ، سعی می کند که با صرف حداقل تلاش یا هزینه ، حداکثر نتیجه را به دست آورد ، این راه و روش ، اصل اقتصاد نامیده شده ، فرد تحت تأثیر هر مشرب خاص که باشد ، لازم است بر مبنای این اصل رفتار کند . بنابرین ، « اقتصاد » علمی است که رفتار و رابطه انسان را با اشیای مادی مورد نیاز او که به رایگان در طبیعت نمی یابد ، مطالعه می کند . مطالعه اقتصاد باید درک ، بیان و تا حدی پیش بینی رفتار اقتصادی انسان را امکان پذیر سازد . این مطالعه باید به بهبود رفاه مادی فردی و اجتماعی بشر کمک کند ؛ بنابرین می توان ادعا کرد که اقتصاد ، قبل از هر چیز ، به تجزیه و تحلیل و تو ضیح شرایط و روابطی که در قلمرو رفاه مادی قرار دارد ، می پردازد . و اقتصاد بر خلاف علوم طبیعی ، علم محض نیست ؛ بلکه مجموعه اصول و قواعدی است که تحت تأثیر اراده بشر قرار می گیرد .
موضوع علم اقتصاد
موضوع اقتصاد عبارت است : از ثروت (کالاها ، خدمات و منابع ) از حیث چگونگی تولید ، توزیع و مصرف آن . مقصود از « ثروت » جنبه مالیت و ارزش کالاها و خدمات است ، نه جنبه عینیت اموال ؛ بنابرین ثروت از نظر ارزشمند بودن و مالیت موضوع اقتصاد است . ثروت ،از حیث چگونگی رشد ، توزیع و به مصرف رساندن آن موضوع اقتصاد است ، نه از حیث آن به این شخص یا آن شخص
تعریف اقتصاد
یکی از معانی اقتصاد در لغت ، میانه روی و پرهیز از افراط و تفریط در هر کاری است . در آیه « و اقصد فی مشیک » نیز به همین معنی آمده است . از آن نظر که اعتدال در هزینه زندگی یکی از مصادیق میانه روی بوده ، کلمه « اقتصاد » دربارۀ آن بسیار استعمال می شده است تا آنجا که در به کار گیری عرفی از « اقتصاد » غالبا" همین معنی مقصود بوده است . اقتصاد از معانی عرفی خود (میانه روی در معاش و تناسب دخلو خرج ) ، تعمیم داده شده و معادل economy قرار گرفته است . به هر حال برای « اقتصاد » که اقتصاددانان از بحث می کنند تعاریف مختلفی ارائه شده است . ارسطو : علم اقتصاد یعنی مدیریت خانه . آدام اسمیت : اقتصاد ، علم بررسی ماهیت و علل ثروت ملل است . استوارت میل : اقتصاد ، عبارت است از بررسی ماهیت ثروت از طریق قوانین تولید و توزیع ریکاردو :اقتصاد علم است . آلفرد مارشال : اقتصاد ،عبارت است از مطالعه بشر در زندگی شغلی و حرفه ای . در تعریف دیگر : علم اقتصاد بررسی کردار های انسان در جریان عادی زندگی اقتصاد یعنی کسب درامد و تمتع از آن برای تربیت دادن زندگی است .
روشهای تحقیق ، تحلیل و طرح مسائل اقتصادی
روش شناسی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
چشمانداز اقتصاد ایران در سال 1387 از منظر لایحه بودجه
۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۷
دکتر فرشاد مومنی (عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی)این جلسه اولی است که در سال جدید برگزار میشود و من صمیمانهترین تبریکات را خدمت همه ارائه میکنم و امیدوارم سال جدید سرشار از برکات و عنایات خداوندی برای همة مردم باشد. تا آنجا که به چشمانداز اقتصاد ایران در این سال مربوط میشود عموماً پیشبینیها ناظر بر این است که ما آهنگ فزایندة رشد اقتصادی نخواهیم داشت و حداکثر رشدی که در سال 86 اتفاق افتاده با تغییرات قهقرایی اندکی در بهترین حالت در سال 1387 هم اتفاق خواهد افتاد. عموماً تصور پیشبینیها بر این است که ما روند پیشروندة رکود تورمی را دنبال خواهیم کرد ضمن اینکه به اعتبار شرایط خاص اقتصاد سیاسی ایران در سال 1387 پیشبینیها ناظر بر این است که دولت کاهشهای چشمگیرتری در زمینة تعرفهها اعمال خواهد کرد که این مسئله به نوبة خود میتواند ضربههای جدید و قابل توجهی به فعالیتهای تولیدی و نیروی کار شاغل وارد کند.اینها مواردی است که همه دربارة آن صحبت کردهاند. در مورد تحلیل آنچه که به اعتبار رویههای انبساطی مالی طی 3 سالة گذشته اقتصاد ایران در ابعادی فراتر از گذشته با آنها روبروست به نظر میرسد ما با سه مسئلة مهم روبرو بودیم که – این سه مسئله که از متن لایحه بودجه دولت استنباط میشود – متأسفانه به اندازة اهمیتی که داشته مورد توجه قرار نگرفته است و در ادامه تلاش بر این است که اشارههایی درباره آنها البته بر محور لایحه بودجه تقدیمی دولت داشته باشیم. سه مسئله حیاتی برای آینده ایران1- تمایل به شخص محوری در تخصیص منابع یکی از آن مسائل گرایش غیرمتعارف رویکرد شخصمحور در تنظیم لایحة بودجه است. این مسئله از منظر اقتصاد سیاسی بسیار حائز اهمیت است و امیدوارم دوستان به اندازة اهمیتش به آن توجه کنند. چرا که از جنبه نظری نهادگرایان اهمیت مراجعه به تاریخ را صرفاً از این ناحیه نمیدانند که میتوانیم به تاریخ مراجعه کنیم و درسهایی از آن برای آینده بگیریم از نظر آنها اهمیت تاریخ بیشتر از این ناحیه است که در هر دورة تاریخی وقتی انتخابهایی صورت میگیرد این انتخابها گسترة انتخابهای آتی جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد و آنها را محدود میکند. به عبارت دیگر، انتخابهای امروزی ما به شدت روی انتخابهای آتی تأثیر میگذارد و از این زاویه نهادگراها معتقدند از هیچ پدیدةتاریخی مهمی سهلانگارانه عبور نکنیم. براساس آنچه در لایحة بودجه 1387 توسط دولت ارائه شده تقریباً 45 درصد کل منابع بودجة عمومی کشور در اختیار جناب رئیس جمهور، معاونان برنامهریزی و علمی فناوری ایشان و تعداد اندکی از وزرا قرار گرفته بود این یک مسئله تاریخی بسیار مهم است. دوستان میدانند مجلس در این مورد تعدیلهای جدی اعمال کرد و این نسبت را تا حدود زیادی تغییر داد. اما از آنجا که لایحة بودجة کشور بیش از هر چیز از این زاویه حائز اهمیت است که بیانکنندة نسبتاً شفاف تمایلات دولت میباشد و طبیعتاً دولت تا آنجا که امکان دارد تلاش میکند که این تمایلات را با ظرفیتهایی که به لحاظ قانونی در اختیار دارد به اجرا درآورد. نفس به وجود آمدن چنین تمایلی برای تمرکز تصمیمگیریها و تخصیص منابع حائز اهمیت است و قطعاً آثار مهمی برای آینده کشور دارد.براساس مفاد لایحة بودجه 87 نهاد ریاست جمهوری به تنهایی 6 درصد از کل منابع بودجة عمومی، معاونت برنامهریزی 4 درصد، معاونت علمی و فناوری 7 درصد و در مجموع 17 درصد از کل منابع بودجة عمومی به طور مستقیم قابل تصمیمگیری توسط این سه فرد است و از آنجا که سهم ردیفهای متفرقه اعم از هزینهای و تملک داراییهای سرمایهای هم به طور متوسط حدود 28 درصد بوده در مجموع امکان تصمیمگیری در گسترهای محدود توسط اشخاص دربارة 45 درصد از کل منابع بودجة عمومی پیشبینی شده بود. ضمن آن که تجمیع ردیفها ذیل 39 ردیف نیز در راستای همین رویکرد قابل تحلیل است. یک وجه دیگر اهمیت این مسئله علیرغم تغییراتی که مجلس محترم در مورد آن صورت داده این است که به واسطة ضعف نسبی نهادهای نظارتی در ایران معمولاً دولت نسبت به هر قوة دیگری توانایی بیشتری برای پیشبرد تمایلات خود دارد. 2- روند افول قدرت اجرایی دولتنکتة دومی که به نظر من مسئلهای حیاتی بود و متأسفانه آن هم به اندازة اهمیتی که داشت مورد توجه قرار نگرفت، روند بسیار نگرانکنندة افت تواناییهای اجرایی کشور در طی سه سالة گذشته است. اهمیت این مسئله از این ناحیه است که این سه سال دورانی است که از نظر وضعیت درآمدی اقتصاد ایران بیسابقهترین و شکوفاترین شرایط تاریخی خود را تجربه کرده یعنی این افت توان اجرایی در شرایطی اتفاق افتاده که هیچ تنگنای ریالی و ارزی فراروی دولت نبوده و واکاوی این مسئله مهم است به خصوص با توجه به این جنبه از نظر کارشناسان که در شرایط بیماری هلندی اتخاذ رویه سیاست انبساط مالی، انگیزههای کارایی و بهرهوری را به شدت کاهش داده و تمایلات رانتجویانه را به جای آن مینشاند.برای نشان دادن روند نگرانکنندة کاهش توانائی اجرایی ملی شاخصی که در نظر گرفتهام روند انجام پروژههای عمرانی ملی است. دوستان میدانند که دولت در اولین لایحة بودجهای که در ماههای پایانی سال 84 تقدیم مجلس کرد با چالشی جدی روبرو شد، براساس این تصور نادرست که هر کمبودی با تزریق ارز و ریال قابل برطرف شدن است دولت منابع مالی سنگینی دولت تقاضا کرده بود که مجلس نسبت به آن موضع منفی گرفت که این منشأ مجادلاتی شد و در چارچوب این مجادلهها رئیسجمهور محترم نامهای تاریخی به مجلس فرستادند که در آن ادعا کرده بودند اگر منابع مالی و ارزی مورد تقاضای دولت تأمین شود دولت تعهد میکند که کل پروژههای معوقة عمرانی را در همین دورة ریاست جمهوری به پایان رساند.البته در همان زمان به سهم خود مصاحبهای کردم و گفتم امیدوارم مشاوران محترمی که چنین ادعایی را قابل عمل دانستند ابعاد مسئله را برای رئیس جمهور محترم به خوبی روشن کرده باشند. در آنجا عرض کردم وقتی در سال 1384 ما حدود 9 هزار پروژة عمرانی ملی معوقه داریم نگاشتن این نامه و به عهده گرفتن چنین مسئولیتی به معنای این است که دولت ادعا کرده تقریباً سالی 3 هزار پروژه عمرانی را به اتمام رساند. اما آنچه در عمل مشاهده کردیم روندی را نشان میدهد که در چارچوب ملاحظات توسعه ملی و صرفنظر از بحثهای جناحی باید مورد واکاوی جدی قرار گیرد. براساس مفاد لایحه بودجة تقدیمی دولت برای سال 1385 معلوم شد که با گذشت تنها یک سال از نامه رئیس جمهور محترم از کل پروژههای عمرانی ملی که قرار بوده در سال 1384 خاتمه پیدا کند که مجموعاً 125 پروژة ملی بوده در سند لایحةبودجة 85 برای 73 تا از آنها مجدداً بودجه گذاشته شده بود معنای این اقدام این بود که کل ظرفیت اجرائی کشور برای انجام پروژههای ملی در سال 1384، 52 پروژه بوده یعنی نامة رئیس جمهور که انجام سالی 3 هزار پروژه ملی را تعهد کرده بود در حالی بوده که در سال 84 کل ظرفیتمان برای اجرای پروژههای ملی 52 تا بوده. در سال 1385 قرار بود که علیرغم نامه و تعهد رئیس جمهور تنها 149 پروژة ملی خاتمه پیدا کند. اما زمانی که لایحه بودجة 1386 تقدیم مجلس شد، معلوم شد که برای 107
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
تعریف جهانیشدن
جهانیشدن، واژهای رایج در دهة 90 است که به عنوان روندی ازدگرگونی که از مرزهای سیاست و اقتصاد فراتر میرود و علم، فرهنگ و شیوةزندگی را نیز در بر میگیرد، استفاده میشود. جهانیشدن پدیدهای چند بُعدیو قابل تسرّی به جنبههای گوناگون اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، حقوقی،فرهنگی، نظامی و فنآوری و همچنین عرصههای دیگری چون محیط زیستاست.
هیچ اتّفاق ِنظری بین دانشمندان در مورد تعریف دقیق جهانیشدن، یاتأثیر آن بر زندگی و رفتار ما وجود ندارد. برخی از دانشمندان کوشیدهاندجهانیشدن را به عنوان مفهومی اقتصادی تعریف کنند؛ در حالی که جمعیدیگر به تبیین این مفهوم در چارچوب کلّ تحوّلات فرهنگی، سیاسی،اقتصادی و زیستمحیطی اخیر پرداختهاند. میتوان تعاریف ارائه شده را بهدودستة کلّی تقسیم کرد. دستة اوّل، جهانیشدن به معنای عام را در نظر دارندو دستة دوم تنها به جهانیشدن اقتصاد اشاره دارند. تعاریف زیر وابسته بهدستة اوّل هستند:
مک گرو، میگوید:
جهانیشدن، عبارت است از برقراری روابط متنوّع و متقابل بین دولتها وجوامع که به ایجاد نظام جهانی کنونی انجامیده است و نیز فرآیندی که ازطریق آن، حوادث، تصمیمات و فعالیتها در یک بخش از جهان، میتواندپیآمدهای مهمی برای سایر افراد و جوامع در بخشهای دیگر کرة زمینداشته باشد.
از نظر گیدنز، جهانیشدن این گونه تعریف میشود:
تشدید روابط اجتماعی در سراسر جهان که مکانهای دور از هم را چنان بههم مرتبط میسازد که رخدادهای هر محل، زادة حوادثی است که کیلومترهادورتر به وقوع میپیوندد.
رابرتسون، بر این باور است که جهانیشدن به عنوان یک مفهوم هم بهکوچک شدن جهان و هم به تقویت آگاهی از جهان اشاره دارد و امانوئلریشتر جهانیشدن را شکلگیری شبکهای میداند که طی آن اجتماعاتی کهپیش از این دورافتاده و منزوی بودند، در وابستگی متقابل و وحدت جهانیادغام میشوند.
سیموز در تعریف جامعتری از جهانیشدن، ویژگیهای این پدیده راچنین میداند:
1. مرزهای ملّی برای جداسازی بازارها، اهمیّت خود را از دست میدهند.
2. فعالیتهای تولیدی فرامرزی، تخصصی میشوند و بنابراین، سببشکلگیری شبکههای تولیدی چند ملّیتی میگردند.
3. قدرتهای چندپایة تکنولوژیک شکل میگیرند که این امر در نهایتبه همکاریهای بیشتر بین بنگاههای بینالمللی منتهی میشود.
4. شبکه اطّلاعاتی جهانی، همة جهان را به یکدیگر مرتبط و وابستهمیکند.
5. همبستگی بیشتری در مراکز مالی دنیا به وجود میآید.
برخی ناظران، جهانیشدن را بر اساس رابطة قدرت بین دولتها ونهادهای غیردولتی، به ویژه شرکتهای چند ملّیتی تعریف میکنند و برمرکزیت شرکتهای چند ملّیتی و دولتها در شکل دادن به جغرافیای متحوّلاقتصاد جهانی تأکید مینمایند.
از آن جا که جهانیشدن اقتصاد، در پی تحول عمیق سرمایهداری و درسایة چیرگی و رهبری کشورهای پیشرفتة سرمایهداری و حاکمیّت نظام سلطه ومبادلة نامتوازن و ناهمگون صورت میپذیرد، شاید یکی از واقعیترینتعریفها از جهانیشدن اقتصاد را، عادل عبدالحمید علی، ارائه داده باشد.او میگوید:
جهانیشدن اقتصاد، عبارت است از درهم ادغام شدن بازارهای جهان درزمینههای تجارت و سرمایهگذاری مستقیم و جابهجایی و انتقال سرمایه ونیروی کار در چارچوب سرمایهداری و بازار آزاد، و در نهایت، سرفرودآوردن جهان در برابر قدرتهای جهانی بازار که منجر به شکستهشدنمرزهای ملّی و آسیب دیدن حاکمیّت دولتها خواهد شد. عناصر اصلی ومؤثر در این پدیده، شرکتهای بزرگ فراملّی و چندملّیتی هستند.جهانیشدن، اوج پیروزی سرمایهداری جهانی در پهنة گیتی و حاکم شدنرقابت بیقید و شرط در سطح جهان است؛ رقابتی که برای کشورهایثروتمند، درآمد بیشتر و برای کشورهای فقیر، فقر بیشتر به ارمغانمیآورد.
ابعاد جهانیشدن
جهانیشدن، در ابعاد گوناگونی انجام میشود. دامنة تغییرات آن گسترده وابهامبرانگیز است. سیر تحوّلات به گونهای است که توانایی بشر را برای نظمبخشیدن و مهارش، زیر سؤال میبرد. بیسبب نیست که بعضی ازپُست مدرنها مانند کنت جویت این پدیده را «بینظمی تازة جهانی»دانستهاند. زیگموند باومن با تأیید این سخن مینویسد:
جهانیشدن، نامعلومی، سرکشی و خصلت خودرأیی امور جهان است؛ یعنینبود یک مرکزیّت، یک کانون نظارت و یک هیأت رهبری ... است.
البته، نباید این سخن ما را به اشتباه افکند، زیرا جهانیشدن در بعداقتصادیاش چنین نیست؛ کسانی که آب پشت سدها را رها کردهاند، تواناییمهار سیلاب را هم دارند. هدف جهانگرایی تحقّق لیبرالیسم، در تمامعرصههای زندگی است. در این میان تبیین ابعاد اقتصادی، سیاسی و فرهنگیجهانیشدن لازم است که ما به بعد اقتصادی آن میپردازیم.
بُعد اقتصادی
تحوّلات مربوط به جهانیشدن، بیش از همه در حوزة اقتصاد انجام گرفتهاست. تعمیق وابستگی متقابل بین اقتصادهای ملّی، یکپارچهشدن بازارهایمالی، گسترش مبادلات تجاری به همراه مقرّراتزدایی و از میان برداشتنتعرفهها و ضوابط حمایتی بازرگانی و ایجاد نهادهایی مانند سازمان تجارتجهانی با هدف گسترش و تسرّی تجارت بینالمللی، از جمله نمودهایجهانگرایی اقتصادی است.
ایجاد تحوّلات ساختاری در اقتصاد جهانی، موجب تشدید روابطاقتصادی فرامرزی شده است. سرمایهگذاریهای روزافزونی که با گشودهشدن بازارهای مالی سراسر جهان انجام میشود، باعث افزایش ادغامهایاقتصادی و تشکیل اتحادیّههای منطقهای شده است. بازارهای مالی پنهان،چنان به هم میپیوندند که میتوان گفت در آینده شاهد یک «دهکدة اقتصادیجهانی» خواهیم بود.
اگرچه ادغام اقتصادی، تحولی نو نیست امّا تحوّلات ساختاری موجبتغییراتی کیفی در سازماندهی بازار جهانی از تجارت بینالمللی به سوی تولیدبینالمللی شده است و چنان که کرک پاتریک میگوید:
بینالمللیشدن فعالیت اقتصادی پدیدة جدیدی نیست ... امّا رشد همگرایی ویکپارچگی بینالمللی، از لحاظ کیفی با گسترش اوّلیة تجارت بینالمللی کاملاًتفاوت دارد، چرا که ویژگی آن تشدید پیوندهای اقتصادی ـ غالباً در سطحکارکردی ـ در ورای مرزهای ملّی است.
در سالهای اوّلیه همگرایی اقتصادی میان کشورها، تجارت بینالمللی وکاهش موانع بازرگانی، نقش اصلی را در ادغام اقتصادی جهان به عهدهداشتهاند، در حالی که در اقتصاد جهانی امروز، بازیگران اصلی، شرکتهایچندملّیتی و بازارهای بزرگ مالی و سرمایهای هستند که سهم عظیمی از تولیدجهانی را در اختیار خود دارند.