لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 64
عام الفیل سال تولد پیامبر(ص)
مشهور در میان اهل تاریخ آن است که ولادت رسول خدا درعام الفیل بوده،و عام الفیل همان سالى است که اصحاب فیلبسرکردگى ابرهه بمکه حمله بردند و بوسیله پرندههاى ابابیلنابود شدند. و اینکه آیا این داستان در چه سالى از سالهاى میلادى بودهاختلاف است که سال 570 و 573 ذکر شده،ولى با توجه بهاینکه مسیحیان قبل از اسلام تاریخ مدون و مضبوطى نداشتهاندنمىتوان در اینباره نظر صحیح و دقیقى ارائه کرد،و از اینرو ازتحقیق بیشتر در اینباره خوددارى مىکنیم،و به داستان اصحابفیل که از معجزات قرآن کریم بشمار مىرود مىپردازیم،و البتهداستان اصحاب فیل با اجمال و تفصیل و با اختلاف زیادىنقل شده،و ما مجموعهاى از آنها را در زندگانى رسولخدا«ص»تدوین کرده و برشته تحریر در آوردهایم که ذیلا براىشما نقل مىکنیم،و سپس پارهاى توضیحات را ذکر خواهیم کرد:
داستان اصحاب فیل کشور یمن که در جنوب غربى عربستان واقع است منطقهحاصلخیزى بود و قبائل مختلفى در آنجا حکومت کردند و از آنجمله قبیله بنى حمیر بود که سالها در آنجا حکومت داشتند. ذونواس یکى از پادشاهان این قبیله است که سالها بر یمنسلطنت مىکرد،وى در یکى از سفرهاى خود به شهر«یثرب»تحت تاثیر تبلیغات یهودیانى که بدانجا مهاجرت کرده بودند قرارگرفت،و از بت پرستى دست کشیده بدین یهود در آمد.طولىنکشید که این دین تازه بشدت در دل ذونواس اثر گذارد و ازیهودیان متعصب گردید و به نشر آن در سرتاسر جزیرة العرب وشهرهائیکه در تحتحکومتش بودند کمر بست،تا آنجا کهپیروان ادیان دیگر را بسختى شکنجه مىکرد تا بدین یهود درآیند،و همین سبب شد تا در مدت کمى عربهاى زیادى بدینیهود درآیند. مردم«نجران»یکى از شهرهاى شمالى و کوهستانى یمنچندى بود که دین مسیح را پذیرفته و در اعماق جانشان اثر کردهبود و بسختى از آن دین دفاع مىکردند و بهمین جهت از پذیرفتنآئین یهود سر پیچى کرده و از اطاعت«ذونواس»سرباز زدند. ذونواس بر آنها خشم کرد و تصمیم گرفت آنها رابسختترین وضع شکنجه کند و بهمین جهت دستور داد خندقىحفر کردند و آتش زیادى در آن افروخته و مخالفین دین یهود رادر آن بیفکنند،و بدین ترتیب بیشتر مسیحیان نجران را در آن خندق سوزاند و گروهى را نیز طعمه شمشیر کرده و یا دست و پاو گوش و بینى آنها را برید،و جمع کشتهشدگان آنروز رابیست هزار نفر نوشتهاند و بعقیده گروه زیادى از مفسران قرآنکریم«داستان اصحاب اخدود»که در قرآن کریم(در سورهبروج)ذکر شده است اشاره بهمین ماجرا است. یکى از مسیحیان نجران که از معرکه جان بدر برده بود ازشهر گریخت،و با اینکه ماموران ذونواس او را تعقیب کردندتوانست از چنگ آنها فرار کرده و خود را بدربار امپراطور-درقسطنطنیه-برساند،و خبر این کشتار فجیع را به امپراطور روم کهبکیش نصارى بود رسانید و براى انتقام از ذونواس از وى کمکخواست. امپراطور روم که از شنیدن آن خبر متاثر گردیده بود در پاسخوى اظهار داشت:کشور شما بمن دور است ولى من نامهاى به«نجاشى»پادشاه حبشه مىنویسم تا وى شما را یارى کند،وبدنبال آن نامهاى در آن باره به نجاشى نوشت. نجاشى لشکرى انبوه مرکب از هفتاد هزار نفر مرد جنگى بهیمن فرستاد،و بقولى فرماندهى آن لشکر را به«ابرهه»فرزند«صباح»که کنیهاش ابو یکسوم بود سپرد،و بنا به قول دیگرىشخصى را بنام«اریاط»بر آن لشکر امیر ساخت و«ابرهه»راکه یکى از جنگجویان و سرلشکران بود همراه او کرد. «اریاط»از حبشه تا کنار دریاى احمر بیامد و در آنجابکشتیها سوار شده این سوى دریا در ساحل کشور یمن پیادهشدند، ذونواس که از جریان مطلع شد لشکرى مرکب از قبائلیمن با خود برداشته بجنگ حبشیان آمد و هنگامى که جنگشروع شد لشکریان ذونواس در برابر مردم حبشه تاب مقاومتنیاورده و شکستخوردند و ذونواس که تاب تحمل این شکسترا نداشتخود را بدریا زد و در امواج دریا غرق شد. مردم حبشه وارد سرزمین یمن شده و سالها در آنجا حکومتکردند،و«ابرهه»پس از چندى«اریاط»را کشت و خود بجاىاو نشست و مردم یمن را مطیع خویش ساخت و نجاشى را نیز کهاز شوریدن او به«اریاط»خشمگین شده بود بهر ترتیبى بود ازخود راضى کرد. در این مدتى که ابرهه در یمن بود متوجه شد که اعراب آننواحى چه بت پرستان و چه دیگران توجه خاصى بمکه و خانهکعبه دارند،و کعبه در نظر آنان احترام خاصى دارد و هر سالهجمع زیادى به زیارت آن خانه مىروند و قربانیها مىکنند،وکمکم بفکر افتاد که این نفوذ معنوى و اقتصادى مکه و ارتباطىکه زیارت کعبه بین قبائل مختلف عرب ایجاد کرده ممکن است روزى موجب گرفتارى تازهاى براى او و حبشیان دیگرى که درجزیرة العرب و کشور یمن سکونت کرده بودند بشود،و آنها رابفکر بیرون راندن ایشان بیاندازد،و براى رفع این نگرانى تصمیمگرفت معبدى با شکوه در یمن بنا کند و تا جائى که ممکن استدر زیبائى و تزئینات ظاهرى آن نیز بکوشد و سپس اعراب آنناحیه را بهر وسیلهاى که هستبدان معبد متوجه ساخته و ازرفتن بزیارت کعبه باز دارد. معبدى که ابرهه بدین منظور در یمن بنا کرد«قلیس»نامنهاد و در تجلیل و احترام و شکوه و زینت آن حد اعلاى کوششرا کرد ولى کوچکترین نتیجهاى از زحمات چند ساله خودنگرفت و مشاهده کرد که اعراب هم چنان با خلوص و شور وهیجان خاصى هر ساله براى زیارت خانه کعبه و انجام مراسم حجبمکه مىروند،و هیچگونه توجهى بمعبد با شکوه او ندارند.وبلکه روزى بوى اطلاع دادند که یکى از اعراب«کنانة»بمعبد«قلیس»رفته و شبانه محوطه معبد را ملوث و آلوده کرده و سپسبسوى شهر و دیار خود گریخته است. این جریانات،خشم ابرهه را بسختى تحریک کرد و با خودعهد نمود بسوى مکه برود و خانه کعبه را ویران کرده و به یمنباز گردد و سپس لشگر حبشه را با خود برداشته و با فیلهاى چندى و با فیل مخصوصى که در جنگها همراه مىبردند بقصد ویرانکردن کعبه و شهر مکه حرکت کرد. اعراب که از ماجرا مطلع شدند در صدد دفع ابرهه و جنگ بااو بر آمدند و از جمله یکى از اشراف یمن بنام«ذونفر»قوم خود رابدفاع از خانه کعبه فرا خواند و دیگر قبایل عرب را نیز تحریککرده حمیت و غیرت آنها را در جنگ با دشمن خانه خدابرانگیخت و جمعى را با خود همراه کرده بجنگ ابرهه آمد ولىدر برابر سپاه بیکران ابرهه نتوانست مقاومت کند و لشکریانششکستخورده خود نیز به اسارت سپاهیان ابرهه در آمد و چون اورا پیش ابرهه آوردند دستور داد او را بقتل برسانند و«ذونفر»کهچنان دید و گفت:مرا بقتل نرسان شاید زنده ماندن من براى توسودمند باشد. پس از اسارت«ذونفر»و شکست او،مرد دیگرى از رؤساىقبائل عرب بنام«نفیل بن حبیب خثعمى»با گروه زیادى ازقبائل خثعم و دیگران بجنگ ابرهه آمد ولى او نیز بسرنوشت«ذونفر»دچار شد و بدستسپاهیان ابرهه اسیر گردید. شکست پى در پى قبائل مزبور در برابر لشکریان ابرهه سببشد که قبائل دیگرى که سر راه ابرهه بودند فکر جنگ با او را ازسر بیرون کنند و در برابر او تسلیم و فرمانبردار شوند،و از آنجمله قبیله ثقیف بودند که در طائف سکونت داشتند و چون ابرهه بدانسرزمین رسید،زبان به تملق و چاپلوسى باز کرده و گفتند:مامطیع توایم و براى رسیدن بمکه و وصول بمقصدى که در پیشدارى راهنما و دلیلى نیز همراه تو خواهیم کرد و بدنبال اینگفتار مردى را بنام«ابورغال»همراه او کردند،و ابو رغاللشکریان ابرهه را تا«مغمس»که جائى در چهار کیلومترى مکهاست راهنمائى کرد و چون بدانجا رسیدند«ابو رغال»بیمار شد ومرگش فرا رسید و او را در همانجا دفن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
مقدمه:
پیرامون زندگی حضرت محمد (ص) و تاریخ اسلام کتابها و مقالات زیادی نوشته شده است به طور قطع و یقین می توان گفت که آن اندازه که در ارتباط با تاریخ اسلام تحقیق و رساله نوشته شده است در رابطه با هیچ موضوع تاریخی دیگر نوشته نشده است .
در این مقاله سعی شده است که موضوع جهانی بودن رسالت پیامبر اسلام مورد بررسی قرار گیرد . یعنی برخلاف تصور برخی افراد که پیامبر تنها برای هدایت بخشی از اقوام عرب مبعوث گشته است ، رسالت عظیم و بزرگی که همان هدایت جهانیان و رستگاری بشر است داشته است که این موضوع از ابعاد وزوایای مختلف مورد اشاره قرار گرفته است . در این بحث تاریخی وقایع و حوادث از روی مدارک و منابع صحیح مورد بررسی قرار گرفته است و چنین تاریخی درباره بزرگترین پیشوای بشر تاکنون کمتر نوشته شده است .
پیامبر رسالت جهانی خود را اعلام می کند :
نامه هایی که پیامبر گرامی ، به عنوان دعوت اسلام به امراء وسلاطین ، و روسا قبائل و شخصیتهای برجسته معنوی و سیاسی نوشته است ؛ از شیوه دعوت او حکایت می کند . اکنون 185 نامه ، از متون نامه های پیامبر که برای تبلیغ و دعوت به اسلام و یا به عنوان میثاق وک پیمان نوشته است ، در دست داریم ؛ که محدثان و تاریخ نویسان آنها را ضبط کرده اند . همه این نامه ها حاکی است که روش اسلام در دعوت و تبلیغ ؛ منطق وبرهان بوده است نه جنگ و شمشیر روزی که پیامبر از حملات قریش مطمئن گردید ؛ با فرستادن نامه و اعزام مبلغان ، ندای خود را به گوش جهانیان رسانید .
متون این نامه ها واشاراتی که در لابلای آنها نهفته است . نصایح و اندرزها و تسهیلات و نرمشهایی که پیامبر درموقع بستن پیمان با ملل بیگانه ازخود نشان داده ؛ همه و همه گواه زنده بر ضد نظریه خاورشناسانی است که خواسته اند چهره اسلام را با تهمتهای ناروای خود بپوشانند و پیشرفت اسلام را زائیده نیزه و شمشیر دانند. ما امیدواریم که روزی بتوانیم ترجمه متون تمام این نامه ها وحوادثی را که پیرامون آنها رخ داده و یا نوشتن آنها را ایجاب کرده به گونه ای به رشته تحریر در آوریم و از این طریق روش اسلام را در نشر آئین خود در نقاط مختلف جهان روشن سازیم .
رسالت پیامبر جهانی بود :
گروهی از بی خردان به رسالت جهانی پیامبر اسلام از دریچه تردید و شک می نگرند و در این تردید از یک سلسله نغمه هایی که برخی از نویسندگان مزدور سر می دهند ؛ پیروی می نمایند . سردسته این گروه خاورشناسی مانند « سرویلیام مویر » است که می گوید : موضوع عمومیت رسالت محمد بعدها به وجود آمد و محمد از هنگام بعثت تا زمان وفات خود فقط عربها را به اسلام دعوت می کرد و محمد جز عربستان جایی را نمی شناخت .
این نویسنده از شیوه نیاکان انگلیسی خود پیروی کرده ودر برابر آیات زیادی که گواهی می دهند که او عموم جهانیان را به توحید و رسالت خود دعوت می کرد ؛ پرده بر روی حقائق افکنده و می گوید : او فقط عربها را دعوت می کرد . ما در اینجا برخی از آیات را که شهادت می دهد که رسالت پیامبر اسلام دعوت جهانی بوده می آوریم و شما می توانید مشروح این قسمت را در کتابهای متعدد مطالعه بفرمایید . اینک ترجمه آیات :
ای مردم (دقت بفرمایید : نمی گوید ای عربها ) من فرستاده خدا به سوی همه شما هستم . طرف خطاب درآیه ، همه مردم است . چنانکه می فرماید :« قل یا ایهاالناس انی رسول الله الیکم جمیعا»
ای محمد ما ترا برای همه مردم مبشر و منذر ( بشارت دهنده و بیم دهنده ) فرستاده ایم .
ما کتاب ترا وسیله یادآوری برای جهانیان قرار داده ایم .
ای محمد ! بایدهر انسانی را از خشم خداوند بترسانی .
اوست که پیامبر خود را با هدایت و دین پایداری فرستاد ؛ تا پیامبر خود و آیین پایدار او را بر تمام ادیان غالب ساز و اگر چه مشرکان نخواهند .
اکنون ما از این نویسنده انگلیسی سوال می کنیم . با این دعوتهای جهانی که دراین آیات منعکس است . چگونه او می گوید : موضوع عمومیت جهانی بعدها پیش آمده است ؟! آیا با وجود این آیات و آیه های دیگر و با بودن سفیران پیامبر اسلام در سرزمینهای دور و متون نامه های آن حضرت که در صفحات تاریخ ضبط است (حتی عین برخی از نامه های آن حضرت که برای دعوت اجانب به نقاط دوردست نوشتند تاکنون محفوظ مانده ؛ و زنیت بخش موزه های جهان است ) بازجا دارد که انسان درجهانی بودن رسالت او تردید کند ؟!
نویسنده با کمال وقاحت می نویسد : محمد جز عربستان ( حجاز) جای دیگر را نمی شناخت . در صورتی که او در سن 16 سالگی همراه عموی خود به شام رفته ودر سنین جوانی بازرگانی خدیجه را از مکه تا شام برعهده داشت و همراه کاروان بازرگانی قریش به شام رفت .
راستی ما هر موقع در تاریخ می خوانیم که یک جوان یونانی ( اسکندر مقدونی ) می خواست فرمانروای جهان شود ؛ و یا می شنویم که ناپلئون در سر می پروراند که امپراطوری جهانی تشکیل دهد ؛ هرگز اعجاب و استغراب به ما دست نمی دهد . ولی هر موقع دسته ای ازخاورشناسان می شنوند که رهبر بزرگ مسلمانان به فرمان خداوند دو امپراطور بزرگ جهانی را که قوم وی با ملت هر دو امپراطور روابط بازرگانی داشتند به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
قیام مختار در سال 66 هجری
برحسب تواریخ اسلام مختار در مدائن از دوره خلافت عمر حکومت داشت و تمام دوره عثمان و حضرت امیر (ع) هم تا آمدن امام حسن (ع) به مدائن آنجا بود و زخمهای امام حسن را در قصر خاص کسری معالجه کرد ابو عبیده پدر مختار در سلک اکابر تابعین بوده در زمان عمر مأمور شد باتفاق ابن حارث شبانی بر کشور ایران حمله کند . مختار در اول هجرت متولد شد و کینه اش ابو اسحق است و حضرت امیر المؤمنین (ع) در روایتی فرمود که پسر من حسین کشته میشود و جوانی از ثقیف 383 هزار از ظلمه و قتله ما را خواهد کشت و آن مختار پسر ابوعبیده ثقفی است .
مینویسد سبب قیام مختار این بود که شخصی در لباس مسافرت پس از عاشورا نزد او آمد و نامه بدست او داد که آن نامه از حضرت امیر المؤمنین علی (ع) بود و قریب بدین مضمون که ای مختار خدای تعالی محبت ما اهل بیت را در دل تو خواهد افکند و تو خون ما را از اهل بغی و طغیان خواهی گرفت و در این راه بر اراده خود تزلزلی راه مده که توفیقی است از جانب پروردگار برای تو آنرا مغتنم شمار ـ مختار از شوق و ذوق بر خود میلرزید و بحضرت علی بن الحسن (ع) و بنمایندة مطمئن داد برد خدمت آنحضرت و مذاکره کرد و موافقت و اجازه امام زین العابدین را جلب کرد و حضرت سجاد موافقت محمد بن حفیه عموی خود را هم برای آنها تجویز فرمود او اجازه داد بلکه انتقام را واجب میدانستند که خون حسین از بین نرفته باشد مختار مقدمات را فراهم ساخت و حاجب او ابوعمرو بن کیسان ایرانی که معاون شرط (شهربانی) کوفه بوده در این راه کمک کافی باو کرد و نسبت مسلکی که ب مختار میدهند بکلی بی اساس و چنین فرقهای عملا وجود نداشته جز در صفحات کتاب .
مختار پس از مرگ معاویه در کوفه بود که بدست ابن زیاد با چندین هزار نفر دیگر بجرم بیعت با مسلم دستگیر و زندانی شد و پس از آزادی بیکی از مزارع خود رفت و چون عبدالله بن عمر شوهر خواهرش بود بدینوسیله نامه ای به یزید نوشت و آزادی او را خواست چون انقلاب کوفه رخ داد و ابن زیاد به شام فرار کرد و با مروان بیعت کرد مختار در کوفه سخت مشغول فعالیت و تبلیغ به دوستی اهل بیت گردید ابراهیم بن مالک اشتر نخعی هم که خود را مستحق ریاست و امارت کوفه میدانست به سبب نام محمد بن حنفیه و لزوم خونخواهی پیرو مختار و همکار صمیمی او شد .
جلسات سری بسیاری تشکیل شد و در این موقع مردم کوفه به سه دسته تقسیم میشدند شیعه و طرفداران خندان امیرالمؤمنین (ع) دوم قتله امام حسین و لشکر ابن زیاد که در واقعه طف تشریک مساعی نرده بودند سیم مردم بی طرف و کناره گیر .
ابراهیم بن مالک با یکصد نفر سلاح جنگ برداشتند و برای اولین بار بیرق سه رنگ برافراشتند « بیرق بنی امیه سیاه بوده شیعه بیرق سبز و سفید و سرخ انتخاب نمودند » و شب چهارشنبه 14 ربیع الثانی 66 قمری مختار خروج کرد و کوفه را تصرف کرد و در بدایت امروی خوبی نشان قتله کربلا داده تا همه را جمع کرد و از دفتر نویسان و وقایع نویسان و لشگر نویسان بر حال تمام آنها وقوف یافت پس از آنکه همه را خوب شناخت امر کرد همه را به دارالاماره حاضر کردند و شروع به انتقام کرد .
صحنه انتقام
از این تاریخ به بعد مستحفظین در دروازه های کوفه گماشته شده و احدی بدون تفتیش و اجازه حق خروج از شهر را نداشت .
ابو عمر و حاجب ایرانی و ابن کامل اسدی که متعهد شرطه شهر بودند هر روز عده ای را کشته ویا اسیر می نمودند و هر وقت یکی از آنها در شهر حرکت میکرد مردم از عقب او میرفتند که آیا به کشتن یا گرفتن که میروند .
عمر سعد به خانه ابن بهیره که قرابت صهریت با خاندان علی (ع) داشت پناهنده شد و به وساطت او امان نامه ای بدین مضمون گرفته بود که عمر سعد مادامیکه از کوفه خارج نشده و احداث حدثی ننماید در امان است اسحق ابن اشعت کندی برادر زن عبدالله کامل بخانه او پناهنده شد و ثمر بن ذی الجوشن از کوفه فرار و در یکی از قراء با چند نفر پنهان شده خولی اصبحی در دودکش مطبخ خانه خود زندگی می نمود ولی اغلب افراد غیر معروف و عادی بیشمار که در کربلا برای جنگ رفته بودند یا در میان جنگ به قتل رسیده و یا بلافاصله بوسیله مأمورین مخصوصی اسیر و کشته می شدند اما از معروفترین آنان کمتر گرفتار می شدند.
مختار ابو عمر و ایرانی حاجب و عبدالله کامل را مخاطب قرار داده و مؤاخذه نمود که چگونه است هر که اسیر می شود یا کسانی است که با من جنگ کرده و باید عفو شود یا از رجاله لشکر عمر سعد در کربلا است و روسای این قوم گرفتار نمی شوند علت آنست شما عمر سعد را که سردار لشکر کربلا است ازاد گذارده و بدی جهت قلوب شیعه در کار سرد شده است مختار گفت خدا مرا امان ندهد اگر او را امان دهم امروز با اتباع خود نزد او بروید و بگویید امیر تو را احضار کرده اگر اطاعت نمود که نعم المطلوب و اگر ردا و لباس خود را طلبید بدانید که شمشیر میخواهد و فوراً او را به قتل برسانید. عبدالله بموجب فرموده عمل نموده سر زده با عده ی مسلحانه به خانه ی او وارد شد عمر گفت چه خبر است عبدالله کامل جواب داد که اجابت کن امیر
را گفت امیر را با من چه کار است و حال آن که به خط خودش به من امان داده است . عبدالله نامه را خواست و بشرحی که گذشت قرائت نمود و گفت عجب احمقی هستی تو روزی چند بار احداث حدث کرده و اثر این امان نامه مرتفع شده است ولی گمان بد مبر امیر به عهد خود وفا خواهد کرد .
عمر سعد فریاد زد که أی غلام عبا و کفش مرا بیاور که نزد امیر بروم .
عبدالله گفت حرامزاده با من حیله می کنی و شمشیر می خواهی و بلافاصله شمشیر را بر فرق آن ملعون فرود آورد هر یک از همراهان ضربتی بر او زده و سر نحس او را از بدن جدا نموده و نزد مختار آوردند در حالیکه حفص پسر او نزد مختار نشسته بود.
مختار پرسید از او که آیا این سر را می شناسی جواب داد سر پدر من و زندگانی بعد از او لذتی ندارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 29
متن کامل بخشنامه بودجه سال 1385
به خواست خداوند متعال، همزمان با شروع کار دولت نهم، بخشنامه بودجه سال 1385 کل کشور ابلاغ میگردد. تهیه لایحه بودجه سال 1385 کشور با پشتوانه عملکردها و دستاوردهای برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و همچنین با توجه به افقهای برخاسته از چشمانداز 20 ساله و برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور و در قالب برنامههای کلان دولت - ارائه شده به مجلس محترم شورای اسلامی انجام میپذیرد. لذا ضروری است تمامی دستگاههایی اجرایی در پیشنهاد بودجه سال 1385 خود اهداف وسیاستهای تاکید شده در چشمانداز، سیاستهای کلی و مواد قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، دستورالعملها و آییننامههای صادره و برنامههای کلان دولت در راستای عدالت گستری، مهرورزی، خدمت به بندگان خدا و پیشرفت و تعالی مادی و معنوی کشور را با بهرهگیری از اسناد ملی توسعه فرابخشی و بخشی ذیربط مدنظر قرار دهند. در این رهگذر، پایبندی و تعهد جمعی همه وزیران و مدیران و جامعه کارشناسی کشور، برای تحقق اولویتهای چشمانداز، برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و راهبردهای این مجموعه ضروری بوده و میبایست در راستای اصلاح نظام بودجهریزی به روشی هدفمند و عملیاتی و در اجرای مواد 138 و 144 قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و به منظور تحقق اهداف ذیل: - افزایش کارایی و اثربخشی برنامههای دولت و افزایش پاسخگویی عمومی و ارتقای کیفیت خدمات و افزایش رضایت مردم از طریق تمرکز بر نتایج - افزایش اعتماد مردم به توانایی دولت از طریق پاسخگو نمودن دستگاههای اجرایی در قبال دستیابی و یا عدم دستیابی به نتایج و هدف برنامهها - منطقی نمودن اختیاران مدیران برای اداره واحدهای تحت سرپرسی خود از طریق کنترل نتایج حاصل از برنامهها - تسهیل و بهبود تصمیمات در خصوص میزان اعتبارات دستگاههای اجرای از طریق ارائه اطلاعات عینیتر در مورد دستیابی به اهداف قانونی و برقراری ارتباط مشخص میان عملکرد دستگاهها و میزان اعتبارات بودجهای آن - استقرار نظام کنترل نتیجه و محصول به جای کنترل مراحل کار اقدامات ذیل انجام گردد: - احصاء، فعالیتها، نتایج و محصولات هر یک از دستگاههای اجرایی - محاسبه قیمت تمام شده فعالیتها، نتایج و محصولات متناسب با کیفیت و محل جغرافیایی مشخص - تنظیم بودجه سالیانه براساس حجم فعالیتها و قیمت تمام شده آنها - تخصیص اعتبار متناسب با عملکرد و میزان تحقق نتایج امیدواریم با لطف و عنایت خداوند متعال و پشتیبانی مردم شریف و آگاه کشور، مجموعه دولت بتواند در سال 1385، اجرای سیاستهای مورد نظر را در همه زمینهها تحقق بخشد.
جهتگیریها و راهبردهای اساسی لایحه بودجه سال 1385 کل کشور توجه به راهبردهای ذیل در برنامهها و بودجههای پیشنهادی دستگاههای اجرایی و مجموعه دولت در بودجه سال 1385 میبایستی مد نظر قرار گیرد: 1- راهبردهای اساسی توسعه امنیت انسانی و عدالت اجتماعی - تقویت نظام جامع تامین اجتماعی و گسترش پوشش بیمههای فراگیر و الزامی - تلاش در جهت توسعه خدمات حمایتی دولت به گروههای آسیبپذیر با ملا حظات منطقهای - تشکیل و تقویت صندوق استانی مهر رضا (ع) به منظور توسعه و ایجاد اشتغال با اولویت مناطق محروم به منظور تقویت منابع مالی و سرمایهای جهت توسعه اشتغال
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
بسمه تعالی
List of Countries by
Human development index
مترجم : سیروس آقایار
برنامه توسعه سازمانی ملل متحد ( واحد اجتماعی و اقتصادی سازمان ملل متحد است . این واحد در 166 کشور جهان شعبه دارد و تمام بودجه آن از راه کمک های داوطلبانه کشورهای عضو تامین می شود . این واحد طی گزارشی که در ماه مارچ 2008 منتشر کرد بیش از 192 کشور جهان را براساس شاخص توسعه انسانی (( (HDI) ربته بندی نمود . بدلیل آنکه اطلاعات مربوط به 15 کشور در دسترس نبود امکان رتبه بندی آنان وجود نداشت و این رتبه بندی میان 177 کشور صورت گرفت . گزارش توسعه انسانی محصول کارگروهی دانشمندان و متخصصان علوم اقتصادی ، اجتماعی ، پزشکی و سیاسی است . اولین شاخص های توسعه انسانی در سال 1990 توسط دو اقتصاددان هندی برنده جایزه نوبل پروفسور آمار تیاسن((( و اقتصاددان پاکستانی محبوب الحق (((( و ریچارد جولی جامعه شناس دانشکده اقتصاد لندن تعریف شد . گزارش سال 2008 توسعه انسانی سازمان ملل متحد با عنوان " مبارزه با تغییرات آب و هوایی و اتحاد بشری در جهان تقسیم شده " در 130 صفحه منتشر شده است .
شاخص توسعه انسانی نشاندهنده توسعه یافتگی یا نیافتگی و در حال توسعه یافتگی کشورهاست و میزان تاثیر خط مشی های اقتصادی بر کیفیت زندگی افراد را نشان می دهد . شاخص توسعه انسانی در واقع یک شاخص سه بعدی است که عبارتند از :
طول عمر و سلامتی در زندگی( : این عامل انتظار زنده ماندن از روز تولد است یا به عبارتی شانس ادامه حیات پس از تولد است .
سواد و آموزش (( : درتعریف جدید سازمان فرهنگی ، علمی و آموزشی سازمان ملل متحد ((( (UNESCO) سواد یعنی توانایی شناسایی ، درک ، تفسیر کردن ، خلق کردن ، برقراری ارتباط ، محاسبه نمودن و استفاده از نوشته ها در زمینه های مختلف است .
استانداردهای زندگی (((( : مربوط به کیفیت و کمیت کالاها و خدمات موجود و نحوه توزیع آن میان مردم است و عموماً بوسیله معیارهایی مانند درآمد ، نرخ فقر و درآمد واقعی برای هر فرد و نرخ تورم است . معیار دیگر دسترسی و کیفیت خدمات بهداشتی و درمانی ، استانداردهای آموزشی و حقوق اجتماعی است .
رتبه بندی کشورها براساس شاخص توسعه انسانی در سال 2007
رتبه
نام کشور
امتیاز
رتبه در سال 2006
امتیاز در سال 2006
1
ایسلند
968/0
2
960/0
2
نروژ
967/0
1
965/0
3
استرالیا
962/0
3
957/0
4
کانادا
961/0
6
950/0
5
ایرلند
959/0
4
956/0
6
سوئد
956/0
5
951/0
7
سویس
955/0
9
947/0
8
ژاپن
953/0
7
949/0
9
هلند
953/0
10
947/0
10
فرانسه
952/0
16
942/0
11
فنلاند
952/0
11
947/0
12
آمریکا
951/.
8
948/0
13
اسپانیا
949/0
19
938/0
.
.
.
16
انگلستان
946/0
18
940/0
.
.
.
20
ایتالیا
941/0
17
941/0
.
.
.
22
آلمان
935/0
20
932/0
.
.
.
25
سنگاپور
922/0
25
916/0
26
کره جنوبی
921/0
26
912/0
.
.
.
33
کویت
891/0
32
871/0
.
.
.
35
قطر
875/0
46
844/0
.
.
.
رتبه
نام کشور
امتیاز
رتبه در سال 2006
امتیاز در سال 2006
39
امارات متحده عربی
868/0
49
839/0
.
.
.
41
بحرین
866/0
39
859/0
.
.
.
58
عمان
814/0
56
810/0
.
.
.
63
مالزی
811/0
61
805/0
.
.
.
70
برزیل
800/0
95
746/0
.
.
.
84
ترکیه
775/0
92
757/0
.
.
.
86
اردن
773/0
86
760/0
.
.
.
88
لبنان
772/0
78
774/0
.
.
.
94
جمهوری اسلامی ایران
759/0
96
746/0
.
.
.
108
سوریه
724/0
106
716/0
.
.
.
128
هندوستان
619/0
126
611/0
.
.
.
136
پاکستان
551/0
134
539/0
.
.
.
147
سودان
526/0
141
516/0
.
.
.
156
سنگال
499/0
156
156/0
.
.
.