دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

تأثیر صورخیال ادبی برنگارگری مکتب شیراز 21 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

تأثیر صورخیال ادبی برنگارگری مکتب شیراز

دکتر محمّد جعفر یاحقّی

فاطمه ماه وان

قطب علمی فردوسی‏شناسی و ادبیات خراسان

دانشگاه فردوسی مشهد

چکیده:

خیال از عناصراساسی شکل گیری یک اثرهنری است.صورت های خیالی که هنرمندان برای بیان مقاصد واندیشه های خود به کار می گیرندعموما ریشه در باورهای اساطیری وفرهنگی دارد.ازاین رو میان صورت های خیالی هنرهای مختلف نوعی قرابت وخویشاوندی برقراراست وغالبا هنرهای مختلف دربکارگیری صورت های خیالی تحت تاثیر یکدیگر هستند.

ادبیات ونگارگری از دیرباز در خدمت یکدیگر بوده اند.در حاشیه ی نسخ خطی برای بیان روشن تر متن ادبی از تصاویرنگارگری استفاده می شدودر حقیقیت نگارگری بیان تجسمی متن ادبی بوده ومفاهیم ادبی را با زبان خط ورنگ به تصویر می کشیده است.در مقابل ادبیات نیز بیان ذهنی وانتزاعی صورت نگاری بوده است.

در مکتب شیراز این نمود عینی تر می شود وهنرمندان شیراز به منظور ایجاد ارتباط بیشتر بین متن ادبی وتصویر،شعررادر چهارطرف یابالا وپاین تصاویر می نوشتند.

کلید واژه‌ها: ادبیات ـ نگارگرـ صورخیال ـ نماد

پیوند کتابت و نگارگری از دیرباز:

مینیاتور (miniature ) را اروپائیان عموماً در مورد تک چهره های کوچکی که در سده ی 18 روی عاج با آبرنگ نقاشی می شد به کار می بردند که در این صورت از ریشه ی لاتین minor به معنای کاستن و کوچک کردن مشتق شده است. لیکن در اصل این واژه را به تصاویر کتب خطی اطلاق می کردند که در اینصورت، از کلمه ی لاتینی miniare یعنی رنگ کردن با سرنج ریشه گرفته است. (مقدم اشرفی،19:1367 ).

ارزش زینتی نسخ خطی با کیفیت نگاره های آن برآورد می شد.کتابت ونگارگری پیوندی دیرینه دارند به این معنی که بااتمام کتابت ،کار نقاش آغاز می شد. او در سلسله مراتب تهیه کنندگان نسخه خطی بعد از خوشنویس قرار داشت. نگارگری ایرانی در عرصه هنر کتاب آرایی رشدکرده، و از اینرو با نگارشگری پیوند بی واسطه داشته است. در آن روزگار به منظور انتشار آثار منظوم و منثور سخنوران بزرگ، متون را باخط خوش می نگاشتند، و سپس این وظیفه را برعهده نقاش می گذاشتند که او بنابر انتخاب خود و یا طبق سنت معمول بخش هایی از متن را به تصویر درآورد و برکتاب بیفزاید.

 

از آنجاییکه نقّاشان غالباً خطّاط هم بودند با جوهر و روح کار خوشنویس آشنایی کامل داشتند.نقاش وخوشنویس هر دودر جهت انتقال اندیشه سخنور می کوشیدند ودر این راستا نقش وخط مکمّل یکدیگر بودنداز این رو همبستگی وارتباطی ریشه ای بین نقش وخط برقرار گردید. ارتباط بنیادی بین عمل نوشتن و عمل نقش کردن آنچنان بود که در زبان فارسی، فعل نگاریدن یا نگاشتن – و لغات و کلمات مشتق از آن ها – هر دو معنا را می رساند . وظیفه ی نگارگر ترسیم وتجسم نگاشته های کاتب بود.اما از آنجایی که کلام ادیبان عموما آمیخته به انواع استعارات وصورت های خیالی وانتزاعی بود،ترسیم این عقایددر قالبی تجسمی دشوار می نمود با اینهمه نگارگران توانستند بازبان خط ورنگ صور ذهنی را به صور عینی تبدیل کنند.از آنجایی که شاعران ونگارگران دیدگاه های زیبایی شناسی،اعتقادی وفکری مشترک داشتندزبان خط ورنگ توانست ترجمان خوبی برای ترسیم افکار واندیشه های شاعران باشد.

 

تصویری از یک نسخه خطی همراه با نگارگری

(استفاده از نگاره ها به منظور تجسّم اشعار)

لزوم به کارگیری نماد در ادبیّات و نگارگری:

هدف از آفرینش ادبی وهنری عینیّت بخشیدن به زیبایی است.درنگاه شاعروهنرمند قلمروزیبایی باجهان معنی قرین است .

درادبیات عرفانی زیبایی صفتی وابسته به جهان مادی نیست و به تن آدمی بستگی ندارد بلکه جمال خاصیّتی است روحانی و مربوط به روح و جز باسلاح روشنایی درونی آن را نمی توان دریافت. نگارگران نیززیبایی راامری روحانی می دانستند.برحسب نظر عموم نگارگری ایران از مانیگری سرچشمه می گیرد.زیرا مانی از تصاویری برای مصوّر ساختن کتب دینی سود می جست که این تصاویر شباهتی تام با صور نگارگری دارد از این روعموما منشا این هنر را نزد مانی می جویند. مانویان آسیای مرکزی هرچه را زیبا و جمیل بودمورد پرستش قرار می دادند. درمیان مانویان هنر نقاشی جنبه ی تربیتی قوی داشته است: «وظیفه ی این هنر آن بوده است که توجه را به عوالم بالا جلب نماید: عشق و ستایش را به سوی «فرزندان نور» متوجه سازد و نسبت به «زاده های تاریکی»ایجاد نفرت نماید. تذهیب کاری کتاب های مذهبی که نزد مانویان رواج بسیار داشته در حقیقت صحنه ای از نمایش «آزادکردن نور و روشنایی» به شمار می رفته است. در این راه مانویان برای نمایش روشنایی درآثارخوداز فلزات گرانبها بهره جویی می کردند».موضوع به کاربردن فلزاتی چون طلا و نقره که به فراوانی در مینیاتور ایرانی متداول گردید دنباله ی مستقیم همان سنت هنر مانوی به شمارمی رود. استعمال این فلزات همانطور که اشاره شد برای منعکس کردن نور و ایجاد پرتوهایی است که با روح بیننده وارد تبادل معنوی خاص می گردند. بنابراین اگر وضع سایه و روشن در نقّاشی های ایرانی از آغاز کنار گذاشته شده است در مقابل هنرمند ایرانی هرگز از نمایش روشنایی و نور محض که در بیان هنرمندان نقّاش بدان از رنگ تعبیر شده است غافل نبوده است.(تجویدی، 41:1352).

باتوجه به آموزه های دین مانوی ،نگارگری زیبایی رادرامورقدسی می جوید.آن هنگام که هنردر پی بیان مفاهیم عمیق درونی و قدسی است نمی تواند به زبانی واقع گرایانه متوسّل گردد دراین هنگام گویاترین زبان برای بیان امور معنوی،زبان نماد ونشانه است. درهنراسلامی تقلید یا توصیف طبیعت هدف هنرمندنیست بلکه هنرمند برآن است تاتصویری خیال انگیز، شاعرانه و نمادین ازانسان و محیط اوترسیم کند.در نگارگری نمونه آفرینی آرمانی موردتوجّه نگارگر بوده واوهرچیز را درهیاتی نمادین به نمایش می گذارد.

نگاره های ایرانی در فضایی مثالی ترسیم می شوند.عالم مثال از این جهت که علّت عالم مادی است همواره موردتوجه هنرمند ایرانی بوده است. این عالم به این جهت که بین دو



خرید و دانلود  تأثیر صورخیال ادبی برنگارگری مکتب  شیراز 21 ص


تحقیق در مورد شاعر (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

(بر گرفته از: «شوکران. دوماهه ادبی، اطلاع رسانی و تحلیلی، آموزشی و پژوهشی» سال اول، شهریور تا آذر 1381، ص 37)

هاتیف جنابی، زاده 1952 در حوالی قادسیه است و قادسیه در گوش ما چه زنگ و طنینی دارد: قادسیه. خواه نقطه عطفی در تاریخ این خاکستر بدانی و خواه آغازی بر انحطاطش، اما در هجای قادسیه چیزی پنهان نشسته است – جامه کلام نمی پوشد. باری، پدرش بازرگانی بود که علیرغم بیسوادی عمری را در عشق به فقه و حقوق سپری کرده بود. مادرش اما زنی خانه دار بود که اشعار فولکلوریک زیادی از بر داشت و آنها را به فرزندانش می آموخت و هاتیف عشق و شیدایی خود به وزن و شعر را مدیون اوست.

در سال 1963 قتلی در دهکده زادگاهش دامنگیر خانواده او شد – مرگ یکی از کارگران پدر – در شبی که صاحبان دم برای قصاص به خانه آنها هجوم آوردند، مادر او را به آن سوی فرات فرار داد و چندی بعد تمام خانواده در بغداد گرد هم آمدند. چند ماه بعدتر، راهی نجف شدند و پدر تجارت خود را از سر گرفت. اما خانواده دیگر، هرگز به دهکده خویش بازنگشت. این نخستین جلای وطن جنابی بود.   نجف با مراسم و آئین های گوناگون شیعی بر هاتیف نوجوان بسیار تاثیر گذاشت. او که در آن شهر در محیطی شیعی پرورش یافت به مطالعه و نجوم دل بست. در آن روزها به مطالعه شاعران جاهلیت، گیلگمش، اشعار صوفیانه، مولانا، دانته، سروانتس، داستایوسکی، و کافکا پرداخت. پانزده ساله بود که نخستین اشعارش را سرود. پس از پایان دبیرستان هنگامی که با مخالفت پدر برای ورود به دانشکده هنرهای زیبا – برای تحصیل نقاشی – رو به رو شد، دل به شعر داد و به تحصیل ادبیات عرب در دانشکده ادبیات دانشگاه بغداد پرداخت.

بعد از دانشگاه به خدمت وظیفه عمومی رفت و در نیروی دریایی در مرزهای جنوبی عراق خدمت کرد. سپس شغلی آموزشی در کرکوک یافت. کرکوکی که تا بغداد و خانواده اش فرسنگ ها فاصله داشت، برایش بسیار آموزنده بود. کرکوک یک تجمع چند فرهنگی بود که در آن اقوام عرب، ایرانی، کرد و ترکمن و مذاهب یهود، مسیحیت، زردشتی و فرق اسلامی زندگی می کردند. کرکوک وجوب گفتار میان فرهنگها و همزیستی را به او آموخت. اما پس از سه سال که دولت عراق دگر بار دست به کشتار زد، او بر آن شد تا در هوایی دیگر تنفس زند و در سال 1976 موفق به دریافت روادید از شش کشور اروپایی شد و تنها با چند صد دلار به سوی شمال غربی عراق راهی گشت.

در سفرش ترکیه، بلغارستان و رومانی را طی کرد. در پست مرزی شوروی غلیرغم باورش وی را به رومانی باز گرداندند و او راهی دیگر، به سوی لهستان جُست. سرانجام با بورسی که از دولت لهستان در دست داشت به کراکو رسید. آموختن زبان لهستانی را آغاز کرد. اما در فکر رفتن به اروبا غربی بود. ولی مشکلات سفر که هفته ها او را گرفتار خویش کرده بود او را به ماندن در لهستان علاقمند کرد. فوق لیسانس ادبیات لهستانی و دکترای ادبیات نمایشی را از دانشگاه ورشو گرفت. حس کرد زمان بازگشت به جهان اعراب رسیده. از این رو به الجزایر رفت و مدتی در دانشگاهی به کار تدریس پرداخت. در سال 1990 به لهستان برگشت تا در دانشگاه ورشو به تدریس بپردازد. در همان سال تابعیت لهستان را نیز به دست آورد.

جنابی مترجم اشعار شیمبورسکا به زبان عربی است و در ملاقات و گفت و گویی که با وی در دانشکده شرق شناسی ورشو داشتیم، دریافتیم که شعر بلند «صدای پای آب» سپهری را نیز به زبان عربی ترجمه کرده که در نشریه معتبر عرب زبان نزوی در سلطان نشین عمان نشر یافته است. اشعار زیر همه از زبان لهستانی – با نگاه متن عربی آنها – ترجمه شده است.



خرید و دانلود تحقیق در مورد شاعر (با فرمت word)


تحقیق در مورد هنر و ادبیات در ایران و جهان 24 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 24 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

هنر و ادبیات در ایران و جهان

نروز در (خانیک)

رجبعلی لباف خانیکی

خانیک تغییر شکل یافته واژه خانی در زبان پهلوی اشکانی به گویش پهلوی ساسای و مانوی است و خانی به معنی چشمه سار یا آب صاف یا طلای خالص و نام دیگر همای دختر داراب پیشدادی است اما خانیک در این مقوله نام روستائی است از دهستان کاخک واقع در 30 کیلومتری جنوب گناباد با جمعیتی حدود 2 هزار نفر که جاذبه ی شهرهای مشهد و تهران و بازار کار آ‹ شهرها اهالی است ساکن را در فصال زمستان به حدود تقلیل می دهد. آش از کاریز است و محصول عمده اش گندم و زعفران و باغهایش انبوه از درختان میوه و تاکر. مردمش زارع و دامدارند و سخت محتاج زمین و مرتع . اما دره خانیک تنگ و کوهستانی است و مردان خانیک که دل به دیار بسته اند و مانده اند مدام در کارند تا کف دستی بر وسعت زمین بیفزایند دست هایشان پینه سته است و دلهایشان گشاده و راضی به رضای خدا.

امروزه فراق فرزندان و مشغله تلاش معاش برایشان حال و حوصله ای نگذاشته است که سال را چون گذشته نو کنند و با سلام و صلوات به استقال نوروز روند چند لحظه ای مثل شهری ها سفره ای پهن می کنند و قرآن و سبزی و نقل و شکلات و بیسکویت و احیانا دسته ای کل پلاستیکی در آن می چینند و به افق تهران با گوینده رادیو دعای تحویل سال را می خوانند و دید و بازدیدی والسلام. با این وجود هنوز نوروز را پاس می دارند و مبدا زمان در طول یک سالش می شناسند.

آ‹چه از آداب و رسوم نوروزی خانیک از نظر خوانندگان گرامی خواهد گذشت خاطره هایی است دریادمانده از دوران کودکی و نوجوانی در حدود 30 سال پیش.

در آن دوران جمعیت خانیک کم بود و جوانها عصای دست سالخوردگان و همه وابسته به زمین زیرا که زمین نان سال را میداد. حلای وطن و بدنبال نان رفتن عار بود و پاسداری از ملک پدری نشانه شرف و اصالت.

ماشین ها رنگ و ریای شهر را به ده نیاورده بودند و چشم ها با حسرت به لباسهای تنگ و گشاد شهر خیره نمی شودند، بوی عطر و اودکلن با بوی پهن و هرم سرگین مخلط نمی شد. همه همرنگ بودند و هم زبان. ده بوی ده می داد و چهره ده ساده و بی ریا و همه صمیمی و یار که نیازمند یاوری و صمیمیت بودند دل ها شاد بود و پرامید و روزها غنیمت برای کارو تلاش بر روی زمین برای زراعت و در کوهستان برای جمع آوری سوخت و در دشت و کوه برای گرد کردن علوفه و جرای .

استراحت را می گذاشتند برای نوروز از شب عرفه تا سیزده بدر که در آن ایام انجام کار نامیمون بود و مرده ها هم آزاد بودند.

آداب نوروزی همه سمبلیک و مظاهر حیات شرافتمندانه و خدا جویانه و متحرک بود و بر رویش گیاه و توجه به معبود و الفت دل ها و دفاع از حریم و ناموس تاکید داشت. از یک ماه مانده به نوروز مقدمات با نم کردن گندم در دو ظرف آغاز می شد. ظرفی برای سمنو و ظرفی برای کاکل

چند روزی بعد گندمها جوانه میزدند. جوانه گندمهای سمنوچید میشدند و گندمهای کاکل در حفره ای بر سینه دیوار رو به آفتاب کاشته می شدند تا برای نوروز بردیوارها سبز شوند و بهار را بخانه آورند. جوانه های چیده شده (برای سمنو) در آفتاب پهن میشدند تا خشک شوند پیام آمدن بهار را بی بی نوروز با خود می آورد بی بی نوروز سوسک سبز رنگ زیبا و دوست داشتنی بود که با گرم شدن هوا از خواب زمستانی بیدار می شد و به پرواز در می آمد همه باور داشتند که از آسمان به زمین آمده است تا آمدن نوروز را بشارت دهد. بچه ها دوستش داشتند و صمیمانه نوازشش می کردند. زمان برای مادران به سرعت می گذشت. کارگاههای



خرید و دانلود تحقیق در مورد هنر و ادبیات در ایران و جهان 24 ص


تحقیق در مورد مکتبهای ادبی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 10 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

نویسنده کتاب دکتر ثروت (که اتفاقا همشهری رضاسید حسینی است)در پیشگفتار در باب نیاز ما به مکتب شناسی ادبیات غرب سخن گفته و پس از مدتی تدریس مکاتب در دوره دکتری این کتاب را تالیف کرده که بنظرم بجز اشاره هایش به فلسفه در مجموع کتاب خوبیست. البته این اشارات  خیلی هم زیادند و نویسنده باید مطالعات بیشتری در تاریخ فلسفه میکرد و جاهایی اشتباهاتش زیاد است مثلا یونگ که روانکاو بزرگ قرن بیستمیست را در زمره نویسندگان رمانتیک آورده یا جان لاک را موثر بر آن دانسته و جایی هم از تاثیر روسو بر فروید گفته (احتمالا با شوپنهاور اشتباه گرفته) و غلط های فلسفی فاحشی دارد که نمیدانم چه اصراری بر ورود به این مباحث دارد و جایی هم از تاثیر آگوست کنت بر جان استوارت میل گفته در حالیکه میل قرن هجدهم زیسته و کنت نوزدهم! اما برای آدم های فلسفه کتاب اینگونه پر اشتباه است، و برای سایرین و دانشجویان ادبیات اشاراتش به فلسفه هم خوب است.  کتاب همان معضل همیشگی این مباحث را دارد که مرز این مکاتب چیست؟ و همان مشکل تعریف سبک اینجا هم هست . بعلاوه مکتب شناسی ها معمولا تا نیمه قرن و سور رئالیسم می آیند که اینهم اشکال دیگریست و بنظر میرسد ادبیات نیمه دوم قرن(و بخشی از نیمه اول قرن) را دیگر نمیتوان با مکتب تعریف نمود چون گستردگی و تنوع آن بسیار زیاد است و جنبه های قبلی ها را هم حفظ کرده و اصلا با یک نام نمیتوان آنرا نامید. در پیشگفتار آمده در فرهنگ معتبر کادن نوشته شده : اصطلاح مکتب ممکن است به گروهی از نویسندگان اطلاق گردد که تحت تاثیر مشترکی با هم ترکیب یافته اند ، همچنین وفاداری به اصولیست که نویسندگان هر مکتب خود را عموما موظف به رعایت آنها می دانند و این اصول گاها بعنوان بیانیه یا مانیفست منتشر میشود (که البته این ویژگی مختص قرن 20 است و نه گذشته)

 ما کلا در آغاز کلاسیسم و نئو کلاسیسم داریم در دوران مدرن به رمانتیسم می رسیم و همزمان رئالیسم و ناتورالیسم هم ظهور میکنند و قبل قرن 20 سمبولیسم هم اضافه میشود که ریشه فرم گرایی قرن20 است و قرن بیستم دادائیسم بعنوان یک جریان کوچک و بعد سوررئالیسم پیدا میشوند که شاید بتوان گفت آنچه فعلا داریم ترکیبی از سمبولیسم و سور رئالیسم و بقیه است . قرن بیستم کمتر اثر رمانتیکی نوشته شده اما مشکل قرن 19 است که دقیقا نمیتوان مرز مکاتب را مشخص کرد و گاها اثری از فلوبر را میبینیم که هم رئالیست است و هم رمانتیست و هم عده ای ریشه فرم گرایی و سمبولیسم را در آن پیدا کرده اند.

 

کلاسیسم

کلاسیس در لاتین بمعنای طبقه و گروه است و علمای اسکندریه بعنوان انواع ادبی بکار می بردند. نویسندگان یونان از سنکا و ویرژیل و نویسندگان رومی همه کلاسیست خوانده میشوند.در معنای مفهوم مدرسه و درس هم هست که این نشان میدهد این مکتب طولانی مدت اصول و فنون آموزش و قواعد نوشتن صحیح را می آموزاند و این کاملا برخلاف رمانتیسم است. جامعه ای این سبک ادبی را دارد که به آرامش فرهنگی رسیده و تنش و تحولی درونش نباشد و این مکتب از نظم فرهنگی حکایت میکند ، بنا بر گفته سارتر در "ادبیات چیست" عمر این مکتب 23 قرن بوده که از قرن پنج قبل میلاد شروع شده که میتوان همین دوره را بر چهار برهه یعنی از روزگار باستان تا سقوط امپراطوری روم (قرن پنجم میلادی) و دوم پس از آن تا قرن یازدهم تقسیم کرد که نگرش کاملا یونانی بود و مرحله سوم که در قرن سیزدهم به رنسانس ادبی منجر میشود و بعد سقور امپراطوری روم زبان مشترک لاتنین از دست میرود و حمله اقوام ژرمن به روم در این بسیار متاثر بود و البته هر چه قرابت با لاتین بیشتر بوده (ایتالیا) رشد زبان ملی هم سریعتر اتفاق افتاده است و بالاخره مرحله چهارم از اواخر قرن سیزدهم(تاسیس شهر های نو و دانشگاه) تا آخر قرن هفدهم است که بازهم توجه به یونان است اما اومانیسم عنصر غالب است . پیش از آن بحث های فن شعر ارسطو و هوراس حاکم بود اما ادبیات ملی کم کم ظاهر شد و رابله و مونتنی از آغازگران این نئو کلاسیسم در فرانسه بودند که در ادامه به ظهور .لتر ، لافونتن ، مولیر و راسین انجامید و در انگلستان افرادی بودند (مولف کتاب در کمال تعجب اینجا شکسپیر را جا انداخته) و در آلمان ، گوته شیلر هولدرلین معروف شدند. در این دوران هر چه جلو میرویم مخالفت با کلیسا هم شکلش در رجوع مجدد به یونان نمودار میشود و اومانیسم بعدها اساسا با جدایی از بینش قرون وسطی شکل گرفت و نگاه همچنان به ویرژیل و انئید و اورپید و ایفی ژنی بود .ویژگی اصلی کلاسیسم تا پیش از دوران جدید حل کردن فرد در نوع است که باعث میشود شخصیت ها قائم به ذات نباشند و بیشتر نمونه ای کلی باشند . تقلید از طبیعت هم یک مولفه مهم دیگر است اما همانطور که نویسنده میگوید نمیتوان اینرا مشخصه کلاسیسم در برابر رمانتیسم دانست اما مولفه مهم میتواند "نگاه به گذشته " باشد . نویسنده مولفه دیگر را پیروی از عقل میداند و آنرا به ارسطو منتسب میکند و میگوید دکارت اینگونه نبود!(که واضح است اشتباه است) . اما شاید بتوان مولفه مهم را "اصل اخلاقی" دانست چون کلاسیسم همواره به بهبود اخلاق انسانی توجه میکند و هدف را همانطور که ارسطو گفته تزکیه نفس میداند و وحدت در اثر هنری بسیار



خرید و دانلود تحقیق در مورد مکتبهای ادبی


تحقیق در مورد دانش های زبانی و ادبی نکته اولدیدید که شعر کلاس انشا از چند قسمت تشکیل شده بود (word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

دانش های زبانی و ادبی

دانش های زبانی و ادبی نکته اولدیدید که شعر کلاس انشا از چند قسمت تشکیل شده بود . که هر قسمت چهار مصراع داشت . با کمی دقّت در می یابیم که مصراع های زوج هم قافیه هستند . مثلاً در قسمت اول « سال » و « خوشحال » هم قافیه بودند و در قسمت دوم « غوغا » و « انشا » هم قافیه و « بود » و « بود » ردیف هستند . به این نوع شعر « چارپاره » می گویند چون هر قسمت آن چهار پاره (مصراع ) دارد . نکته دومبه این قسمت توجّه کنید : « شبنم از روی برگ گل برخاست       گفت می خواهم آفتاب شوم . »می دانیم که برخاستن و سخن گفتن ، ویژگی انسان و برای شبنم امکان پذیر نیست . در این سروده شبنم به انسان تشبیه شده است که می تواند برخیزد و سخن بگوید . هر گاه ویژگی های انسان را به غیر انسان نسبت دهیم به آن « شخصیت بخشی » و یا « تشخیص » می گویند . که از زیبایی های ادبی شخصیت بخشی به اشیاست . دانش های زبانی و ادبینکته اولـ گل زیبا را خداوند آفریده است .ـ گل ، یک تابلوی نقّاشی قشنگ است که خداوند در برابر چشمان ما قرار داده است . ـ با اندکی دقّت در می یابیم که هر دو جمله پیام یکسانی دارند امّا جمله ی دوم زیباتر و دل پذیرتر است . دلیل زیبایی جمله دوم چیست ؟ـ هر گاه بخواهیم مقصود خود را بیان کنیم از « زبان » استفاده می کنیم امّا وقتی بخواهیم همان مقصود و منظور ، زیباتر و تأثیر گذار باشد از « ادبیات » بهره می گیریم . نکته ی دومـ نکته مانند مادری مهربان است . ـ در این جمله نسیم به چه چیزی تشبیه شده است ؟ آیا هر چیزی را به هر چیز دیگر می توان تشبیه کرد ؟ در هر تشبیه می شود و آن چه بدان تشبیه می کنیم شباهت ها و مشترکاتی وجود دارد . با توجه به درس حالا بگویید و ویژگی مشترک نسیم و ومادر مهربان چیست ؟ شما نسیم را به چه چیزهایی تشبیه می کنید ؟ از تشبیه برای زیبایی و تأثیرگذاری سخن و نوشته استفاده می شود .  

 دانش های زبانی و ادبینکته اولبه این جمله ها توجّه کنید :1ـ امیرالمؤمنین علی ّبن ابی طالب ، دست مرا گرفت .2ـ چرا گل زیباست .3ـ ای دوست ، درس را دوباره بخوان . 4ـ چه سخنان دلی نشینی !جمله ی اول ، خبری را به ما می دهد ، به این جمله ، « جمله ی خبری » می گویند . جمله ی دوم پرسشی را مطرح می کند ، به این جمله « جمله ی پرسشی » یا « سؤالی » می گویند . جمله ی سوم ، امر به انجام کاری ، یا درخواست انجام کاری را مطرح می کند ، به این جمله « جمله ی امری » می گویند . آخرین جمله ، احساس ما را نسبت به چیزی یا کسی نشان می دهد ، به این جمله « جمله ی عاطفی » می گویند .نکته دومبه این جمله توجّه کنید :                     « مال با هزینه کردن کم آید و دانش با پراکنده شدن بیفزاید .»می بینید که نوسنده کلماتی هماهنگ مانند « آید » و « بیفزاید » را در نوشته ی خود آورده است که سخن او را زیباتر و دلنشین تر ساخته است درست مثل قافیه در شعر که آهنگ شعر را زیباتر می کند . وقتی در نثر کلمات هماهنگ بیاید به ان « سجع » می گویند و آن نوشته را « مسجّع » می خوانند . از سجع معمولاً در نوشته های ادبی استفاده می شود . دانش های زبانی و ادبینکته اولبه این واژه ها توجّه کنید :شاخ + ــَـ ک = شاخک  !شاخه ی کوچک                         شهر + ــَـ ک = شهرک !  شهر کوچکبام + ــَـ ک = بامک   !بام کوچک                                       اتاق + ــَـ ک =  ............ ! ......................  + ــَـ ک =  ............   !   ..............افزودن « ــَـ ک » به پایان بعضی از کلمات معنی آن ها را تغییر می دهد . در نمونه های بالا کلمات معنای کوچکی وخُردی گرفته اند . نکته ی دومبه این بیت توجّه کنید :

( 2 )

« نمودش بس که دور آن راه نزدیک      شدش گیتی به پیش چشم تاریک » اگر شعر را به نثر برگردانید احتمالاً این گونه خواهید نوشت :آن راه نزدیک آن قدر دور به نظرش رسید که گیتی (دنیا) پیش چشم او تاریک شد .در برگرداندن به نثر چه اتفاقی می افتد ؟می بینید که قسمت های مختلف شعر وقتی به نثر تبدیل می گردند جابه جا می شوند . در جمله ی « گیتی (دنیا) پیش چشم او تاریک شد . » فعل در پایان جمله قار می گیرد امّا در شعر به اول بیت منتقل شده است . این جا به جایی در شعر و نثر ادبی بر زیبایی سخن می افزاید .آیا همه ی اجزای جمله را می توان به دل خواه (در شعر و نثر ) جا به جا کرد ؟ دانش های زبانی و ادبینکته اولـ اصل داستان چاره اندیشی از کلیله و دمنه است . کلیله و دمنه کتابی است که حدود نهصد سال پیش نوشته شده است در آن کتاب داستانها از زبان حیوانات بیان می شود .آن چه در این جا خواندید بازنویسی داستان کلیله و دمنه به زبان امروزی است . در بازنویسی اصل داستان حفظ می شود و جملات و کلمات امروزی جایگزین زبان گذشته می گردد . نکته دومـ همانگونه که در دوره ی ابتدایی خواندید جمله از دو قسمت اصلی تشکیل می شود : نهاد وگزاره . اکنون به این جملات توجّه کنید .

نهاد

گزاره

مارتومردم آبادی

از درخت بالا می رفت .به آرزویت می رسی .لانه ی مار را خواهند دید .

 گزاره از چند جزء تشکیل می شود . مهم ترین جزء گزاره « فعل » است . فعل در یکی از زمانهای گذشته ، حال یا آینده اتّفاق می افتد که به ترتیب به آن ماضی ، مضارع و مستقبل می گویند . اکنون زمان جمله های جدول را مشخص کنید . دانش های زبانی و ادبینکته اولبه این دوجمله توجّه کنید :ـ من سفرنامه ام را نوشتم .ـ من سفرنامه ام  را می نویسم .

چه شباهت و چه تفاوتی در این جمله می بینید ؟ زمان هر دو جمله ماضی است ، یعنی به انجام کار در گذشته اشاره دارند . هر دو از بُن ماضی (نوشت) ساخته شده اند . امّا فعل جمله ی دوم با « می » همراه است . همین تفاوت ، باعث تفاوت معنی می شود . می نوشتم نشان دهنده ی کاری است که در گذشته تکرار و استمرار داشته است . فعل جمله ی اول را ماضی ساده و فعل جمله ی دوم را « ماضی استمراری » می گویند . نکته دومـ سفرنامه ی اصفهان را خواندید . نویسنده در سفر نامه همه ی دیده ها ، شنیده ها و رویدادهای سفر را به دقت توصیف کرده است حتّی بیش از سفر به مطالعه ی اصفهان پرداخته است . از هر موقعیتی برای نوشتن استفاده کرده است . گاه احساسات خود را در جای جای سفرنامه آورده است . گاه نیز گفته های خود و دیگران را به زبان محاوره بیان کرده است . سفرنامه ها اطلاعات بسیار ازشمندی از آداب و رسوم و جغرافیا و تاریخ سرزمین ها را نشان می دهند . دانش های زبانی و ادبینکته اولدر سال گذشته با نشانه ی « ! » آشنا شدید . این نشانه را در پایان جمله های تعجّبی دیده اید ، یکی دیگر از کاربردهای این شنانه در پایان جمله های دعایی است . مثلاً می گوییم خدا یارتان ! در پایان جمله این نشانه را می گذاریم .در این شعر ، این نشانه هم برای تعجّب به کار رفته است و هم برای دعا ، آیا می توانید آن ها را پیدا کنید ؟نکته دوماین دو قسمت را با هم مقایسه کنید :

« ای نام توبهترین سرآغاز          بی نام تو نامه کی کنم باز »

« ای یاد تو مونس روانم             جز نام تو نیست بر زبانم                                                                                                                          نظامی گنجوی آب را گل نکیم در فرودست انگار / کفتری می خورد آب یا در آبادی / کوزه ای پُر می گردد . در شعر نخستین مصراع ها کاملاً از نظر اندازه با هم برابر هستند و شاعر به طور منظّم از قافیه بهره گرفته است امّا در شعر دوم مصراع ها با سطرها با هم برابر نیستند و شاعر خود را موظّف به استفاده از قافیه و ردیف نکرده است . به شعر اول ، سنتّی و به شعر دوم ، شعر نو نیمایی می گویند .  

دانش های زبانی و ادبینکته اولزبان نیز مثل انسان ، شناسنامه ای دارد . روزی به دنیا آمده است ، رشد و نمو کرده و اگر از آن مراقبت نشود ممکن است دچار بیماری ها و آفت ها ی فراوانی بشود . اگر به عکس هایتان نگاه کنید متوجّه می شوید که از گذشته تا به امروز خیلی فرق کرده اید . کتاب ها و آثار کهن ، تصویرهایی از زبان و ادبیات گذشته اند که با زبان و ادبیات امروز فرق دارند . برای حفظ سلامت زبان و ادبیات فارسی چه باید کرد ؟ چه کسانی در این زمینه مسئولیت دارند ؟ وظیفه ی ما چیست ؟ فرهنگستان زبان و ادب فارسی ، یکی از مهم ترین نهادهایی است که در حفظ و گسترش زبان فارسی می کوشد.نکته ی دوم

جزء مشترک و ثابت

 به این فعل ها توجه کنید :  دسته اول 1ـ رفتم / می رفتی / رفته است / رفته بودیم / رفته باشند /                                   رفت

جزء مشترک و ثابت

دسته دوم 1ـ می روم / بروی /                                    رو .فعل های دسته اول ماضی هستند یعنی انجام کار را در گذشته نشان می دهند . در این فعل ها جزء مشترک و ثابت « رفت » است که به آن « بُن فعل » می گویند و چون فعل ماضی است به آن « بُن ماضی » می گویند . فعل های دسته دوم مضارع هستند که انجام کار را در حال نشان می دهند . جزء مشترک فعل ها « رو » است که به آن « بُن مضارع » می گویند . آیا می توانید در فعل های « بخوانیم ، می خوانی ، خواندم و خوانده بودم » بُن ماضی و بُن مضارع را مشخص کنید ؟ دانش های زبانی و ادبینکته اولتاکنون با این نشانه ها ( ! ـ ؟ ـ : ـ «   » ـ ( ) ـ ، ـ . ـ [ ] و ... ) آشنا شده اید . چرا از این نشانه ها استفاده می کنیم ؟این نشانه های نگارشی به ما کمک می کنند تا متن را بهتر و صحیح تر بخوانیم و معنای جمله ها را در ک کنیم . کدام نشانه را برای اولین بار در این درس می بینید ؟ نکته دومبه فعل جمله های زیر توجه کنید :ـ گیاه شناسان و طبیبان نیز از گل ، یک جهان دانش آموخته اند .ـ نوجوانان نیز به جبهه رفته بودند . ـ شاید قبلاً این سخنان را از رهبر شنیده باشند .

هر سه فعل ، ماضی هستند . به ساخت آنها توجه کنید :

بن ماضی

پسوند

جزءصرفی ماضی

فعل

آموخترفتشنید

ـهـهه

ام ، ای ، است ، ایم ، اید ، اندبودم، بودی، بود، بودیم، بودید، بودندباشم ، باشی، باشد، باشیم، باشید، باشند

ماضی نقلیماضی بعیدماضی التزامی

 دانش های زبانی و ادبینکته اولبه فعل جمله های زیر توجه کنید :نوجوانی به تو خوش آمد می گوید .کاش همیشه حقیقیت را بگوییم !هر دو فعل از بُن مضارع (گوی) ساخته شده اند و هر دو انجام کار در زمان حال را نشان می دهند .به ساخت فعل ها در جدول نگاه کنید .

پسوندی

بُن مضارع

جزءصرفی مضارع

فعل

میب

گویگوی

ـَـ م ، ی ، شود ، یم ، ید ، ـَـ ند ـَـ م ، ی ، ـَـ د ، یم ، ید ، ـَـ ند

مضارع اخباریمضارع التزامی

 مضارع التزامی را وقتی به کار می بریم که فعل با شک و ترید یا شروط و آرزو و ... همراه باشد .نکته دوموقتی می گوییم « بهار » به یاد چه چیزهایی می افتید ؟ درخت ، گل ، شکوفه ، جوانه ، شکفتن ، و ... از چیزهایی هستند که در ذهن می رسند و به صورت یک مجموعه یا شبکه با هم می آیند . به این شبکه ها یا مجموعه ها در ادبیات فارسی « مراعات نظیر » می گویند . مراعات نظیر باعث زیبایی سخن می شود . خالا بگویید « نوجوانی » چه چیزهایی را به یاد شما می آورد ؟دانش های زبانی و ادبینکته اولبه این جمله توجه کنید :ـ دلم می خواهد تمام تمام این قلب کوچولوی کوچولو را ، مثل یک خانه ی قشنگ کوچولو به کسی بدهم که خیلی خیلی دوستش دارم .

می بینید که نویسنده بعضی کلمه ها را تکرار کرده است . چه وقت تکرا زیباست ؟ آیا همه ی تکراها زیبا هستند؟ هر گاه نویسنده ، بخواهد بر چیزی تأکید کند آن را تکرار می کند . این تکرار آگاهانه بر تأثیر سخن می افزاید. شاعران ، از « تکرار » برای زیباسازی و تأثیر گذاری شعر استفاده می کنند . حتّی گاه تکرار یک بیت در شعر می پردازند .

نکته دومدرسی که خواندیم با این جمله شروع می شود : من قلب کوچولویی دارم . ... یعنی ماجرا و داستان از زبان من (اول شخص ) گفته می شود . بیان داستان از زبان اول شخص یکی از شیوه های داستان گویی است . اگر داستان این گونه شروع می شود : او قلب کوچولویی داشت . (دارد) . داستان از زبان سوم شخص گفته می شد . بسیاری از داستانها از زبان اول شخص یا سوم شخص گفته می شوند . به این شیوه ی بیان داستان ، « زاویه ی دید » می گویند . زاویه ی دید « قلب کوچکم را به چه کسی بدهم » اول شخص است . دانش های زبانی و ادبینکته اولبه این جمله ها توجه کنید :الف ـ مدّتی است دارم فکر می کنم .                     ب ـ یواش یواش داشتم می



خرید و دانلود تحقیق در مورد دانش های زبانی و ادبی نکته اولدیدید که شعر کلاس انشا از چند قسمت تشکیل شده بود (word)