لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
دانش های زبانی و ادبی
دانش های زبانی و ادبی نکته اولدیدید که شعر کلاس انشا از چند قسمت تشکیل شده بود . که هر قسمت چهار مصراع داشت . با کمی دقّت در می یابیم که مصراع های زوج هم قافیه هستند . مثلاً در قسمت اول « سال » و « خوشحال » هم قافیه بودند و در قسمت دوم « غوغا » و « انشا » هم قافیه و « بود » و « بود » ردیف هستند . به این نوع شعر « چارپاره » می گویند چون هر قسمت آن چهار پاره (مصراع ) دارد . نکته دومبه این قسمت توجّه کنید : « شبنم از روی برگ گل برخاست گفت می خواهم آفتاب شوم . »می دانیم که برخاستن و سخن گفتن ، ویژگی انسان و برای شبنم امکان پذیر نیست . در این سروده شبنم به انسان تشبیه شده است که می تواند برخیزد و سخن بگوید . هر گاه ویژگی های انسان را به غیر انسان نسبت دهیم به آن « شخصیت بخشی » و یا « تشخیص » می گویند . که از زیبایی های ادبی شخصیت بخشی به اشیاست . دانش های زبانی و ادبینکته اولـ گل زیبا را خداوند آفریده است .ـ گل ، یک تابلوی نقّاشی قشنگ است که خداوند در برابر چشمان ما قرار داده است . ـ با اندکی دقّت در می یابیم که هر دو جمله پیام یکسانی دارند امّا جمله ی دوم زیباتر و دل پذیرتر است . دلیل زیبایی جمله دوم چیست ؟ـ هر گاه بخواهیم مقصود خود را بیان کنیم از « زبان » استفاده می کنیم امّا وقتی بخواهیم همان مقصود و منظور ، زیباتر و تأثیر گذار باشد از « ادبیات » بهره می گیریم . نکته ی دومـ نکته مانند مادری مهربان است . ـ در این جمله نسیم به چه چیزی تشبیه شده است ؟ آیا هر چیزی را به هر چیز دیگر می توان تشبیه کرد ؟ در هر تشبیه می شود و آن چه بدان تشبیه می کنیم شباهت ها و مشترکاتی وجود دارد . با توجه به درس حالا بگویید و ویژگی مشترک نسیم و ومادر مهربان چیست ؟ شما نسیم را به چه چیزهایی تشبیه می کنید ؟ از تشبیه برای زیبایی و تأثیرگذاری سخن و نوشته استفاده می شود .
دانش های زبانی و ادبینکته اولبه این جمله ها توجّه کنید :1ـ امیرالمؤمنین علی ّبن ابی طالب ، دست مرا گرفت .2ـ چرا گل زیباست .3ـ ای دوست ، درس را دوباره بخوان . 4ـ چه سخنان دلی نشینی !جمله ی اول ، خبری را به ما می دهد ، به این جمله ، « جمله ی خبری » می گویند . جمله ی دوم پرسشی را مطرح می کند ، به این جمله « جمله ی پرسشی » یا « سؤالی » می گویند . جمله ی سوم ، امر به انجام کاری ، یا درخواست انجام کاری را مطرح می کند ، به این جمله « جمله ی امری » می گویند . آخرین جمله ، احساس ما را نسبت به چیزی یا کسی نشان می دهد ، به این جمله « جمله ی عاطفی » می گویند .نکته دومبه این جمله توجّه کنید : « مال با هزینه کردن کم آید و دانش با پراکنده شدن بیفزاید .»می بینید که نوسنده کلماتی هماهنگ مانند « آید » و « بیفزاید » را در نوشته ی خود آورده است که سخن او را زیباتر و دلنشین تر ساخته است درست مثل قافیه در شعر که آهنگ شعر را زیباتر می کند . وقتی در نثر کلمات هماهنگ بیاید به ان « سجع » می گویند و آن نوشته را « مسجّع » می خوانند . از سجع معمولاً در نوشته های ادبی استفاده می شود . دانش های زبانی و ادبینکته اولبه این واژه ها توجّه کنید :شاخ + ــَـ ک = شاخک !شاخه ی کوچک شهر + ــَـ ک = شهرک ! شهر کوچکبام + ــَـ ک = بامک !بام کوچک اتاق + ــَـ ک = ............ ! ...................... + ــَـ ک = ............ ! ..............افزودن « ــَـ ک » به پایان بعضی از کلمات معنی آن ها را تغییر می دهد . در نمونه های بالا کلمات معنای کوچکی وخُردی گرفته اند . نکته ی دومبه این بیت توجّه کنید :
( 2 )
« نمودش بس که دور آن راه نزدیک شدش گیتی به پیش چشم تاریک » اگر شعر را به نثر برگردانید احتمالاً این گونه خواهید نوشت :آن راه نزدیک آن قدر دور به نظرش رسید که گیتی (دنیا) پیش چشم او تاریک شد .در برگرداندن به نثر چه اتفاقی می افتد ؟می بینید که قسمت های مختلف شعر وقتی به نثر تبدیل می گردند جابه جا می شوند . در جمله ی « گیتی (دنیا) پیش چشم او تاریک شد . » فعل در پایان جمله قار می گیرد امّا در شعر به اول بیت منتقل شده است . این جا به جایی در شعر و نثر ادبی بر زیبایی سخن می افزاید .آیا همه ی اجزای جمله را می توان به دل خواه (در شعر و نثر ) جا به جا کرد ؟ دانش های زبانی و ادبینکته اولـ اصل داستان چاره اندیشی از کلیله و دمنه است . کلیله و دمنه کتابی است که حدود نهصد سال پیش نوشته شده است در آن کتاب داستانها از زبان حیوانات بیان می شود .آن چه در این جا خواندید بازنویسی داستان کلیله و دمنه به زبان امروزی است . در بازنویسی اصل داستان حفظ می شود و جملات و کلمات امروزی جایگزین زبان گذشته می گردد . نکته دومـ همانگونه که در دوره ی ابتدایی خواندید جمله از دو قسمت اصلی تشکیل می شود : نهاد وگزاره . اکنون به این جملات توجّه کنید .
نهاد
گزاره
مارتومردم آبادی
از درخت بالا می رفت .به آرزویت می رسی .لانه ی مار را خواهند دید .
گزاره از چند جزء تشکیل می شود . مهم ترین جزء گزاره « فعل » است . فعل در یکی از زمانهای گذشته ، حال یا آینده اتّفاق می افتد که به ترتیب به آن ماضی ، مضارع و مستقبل می گویند . اکنون زمان جمله های جدول را مشخص کنید . دانش های زبانی و ادبینکته اولبه این دوجمله توجّه کنید :ـ من سفرنامه ام را نوشتم .ـ من سفرنامه ام را می نویسم .
چه شباهت و چه تفاوتی در این جمله می بینید ؟ زمان هر دو جمله ماضی است ، یعنی به انجام کار در گذشته اشاره دارند . هر دو از بُن ماضی (نوشت) ساخته شده اند . امّا فعل جمله ی دوم با « می » همراه است . همین تفاوت ، باعث تفاوت معنی می شود . می نوشتم نشان دهنده ی کاری است که در گذشته تکرار و استمرار داشته است . فعل جمله ی اول را ماضی ساده و فعل جمله ی دوم را « ماضی استمراری » می گویند . نکته دومـ سفرنامه ی اصفهان را خواندید . نویسنده در سفر نامه همه ی دیده ها ، شنیده ها و رویدادهای سفر را به دقت توصیف کرده است حتّی بیش از سفر به مطالعه ی اصفهان پرداخته است . از هر موقعیتی برای نوشتن استفاده کرده است . گاه احساسات خود را در جای جای سفرنامه آورده است . گاه نیز گفته های خود و دیگران را به زبان محاوره بیان کرده است . سفرنامه ها اطلاعات بسیار ازشمندی از آداب و رسوم و جغرافیا و تاریخ سرزمین ها را نشان می دهند . دانش های زبانی و ادبینکته اولدر سال گذشته با نشانه ی « ! » آشنا شدید . این نشانه را در پایان جمله های تعجّبی دیده اید ، یکی دیگر از کاربردهای این شنانه در پایان جمله های دعایی است . مثلاً می گوییم خدا یارتان ! در پایان جمله این نشانه را می گذاریم .در این شعر ، این نشانه هم برای تعجّب به کار رفته است و هم برای دعا ، آیا می توانید آن ها را پیدا کنید ؟نکته دوماین دو قسمت را با هم مقایسه کنید :
« ای نام توبهترین سرآغاز بی نام تو نامه کی کنم باز »
« ای یاد تو مونس روانم جز نام تو نیست بر زبانم نظامی گنجوی آب را گل نکیم در فرودست انگار / کفتری می خورد آب یا در آبادی / کوزه ای پُر می گردد . در شعر نخستین مصراع ها کاملاً از نظر اندازه با هم برابر هستند و شاعر به طور منظّم از قافیه بهره گرفته است امّا در شعر دوم مصراع ها با سطرها با هم برابر نیستند و شاعر خود را موظّف به استفاده از قافیه و ردیف نکرده است . به شعر اول ، سنتّی و به شعر دوم ، شعر نو نیمایی می گویند .
دانش های زبانی و ادبینکته اولزبان نیز مثل انسان ، شناسنامه ای دارد . روزی به دنیا آمده است ، رشد و نمو کرده و اگر از آن مراقبت نشود ممکن است دچار بیماری ها و آفت ها ی فراوانی بشود . اگر به عکس هایتان نگاه کنید متوجّه می شوید که از گذشته تا به امروز خیلی فرق کرده اید . کتاب ها و آثار کهن ، تصویرهایی از زبان و ادبیات گذشته اند که با زبان و ادبیات امروز فرق دارند . برای حفظ سلامت زبان و ادبیات فارسی چه باید کرد ؟ چه کسانی در این زمینه مسئولیت دارند ؟ وظیفه ی ما چیست ؟ فرهنگستان زبان و ادب فارسی ، یکی از مهم ترین نهادهایی است که در حفظ و گسترش زبان فارسی می کوشد.نکته ی دوم
جزء مشترک و ثابت
به این فعل ها توجه کنید : دسته اول 1ـ رفتم / می رفتی / رفته است / رفته بودیم / رفته باشند / رفت
جزء مشترک و ثابت
دسته دوم 1ـ می روم / بروی / رو .فعل های دسته اول ماضی هستند یعنی انجام کار را در گذشته نشان می دهند . در این فعل ها جزء مشترک و ثابت « رفت » است که به آن « بُن فعل » می گویند و چون فعل ماضی است به آن « بُن ماضی » می گویند . فعل های دسته دوم مضارع هستند که انجام کار را در حال نشان می دهند . جزء مشترک فعل ها « رو » است که به آن « بُن مضارع » می گویند . آیا می توانید در فعل های « بخوانیم ، می خوانی ، خواندم و خوانده بودم » بُن ماضی و بُن مضارع را مشخص کنید ؟ دانش های زبانی و ادبینکته اولتاکنون با این نشانه ها ( ! ـ ؟ ـ : ـ « » ـ ( ) ـ ، ـ . ـ [ ] و ... ) آشنا شده اید . چرا از این نشانه ها استفاده می کنیم ؟این نشانه های نگارشی به ما کمک می کنند تا متن را بهتر و صحیح تر بخوانیم و معنای جمله ها را در ک کنیم . کدام نشانه را برای اولین بار در این درس می بینید ؟ نکته دومبه فعل جمله های زیر توجه کنید :ـ گیاه شناسان و طبیبان نیز از گل ، یک جهان دانش آموخته اند .ـ نوجوانان نیز به جبهه رفته بودند . ـ شاید قبلاً این سخنان را از رهبر شنیده باشند .
هر سه فعل ، ماضی هستند . به ساخت آنها توجه کنید :
بن ماضی
پسوند
جزءصرفی ماضی
فعل
آموخترفتشنید
ـهـهه
ام ، ای ، است ، ایم ، اید ، اندبودم، بودی، بود، بودیم، بودید، بودندباشم ، باشی، باشد، باشیم، باشید، باشند
ماضی نقلیماضی بعیدماضی التزامی
دانش های زبانی و ادبینکته اولبه فعل جمله های زیر توجه کنید :نوجوانی به تو خوش آمد می گوید .کاش همیشه حقیقیت را بگوییم !هر دو فعل از بُن مضارع (گوی) ساخته شده اند و هر دو انجام کار در زمان حال را نشان می دهند .به ساخت فعل ها در جدول نگاه کنید .
پسوندی
بُن مضارع
جزءصرفی مضارع
فعل
میب
گویگوی
ـَـ م ، ی ، شود ، یم ، ید ، ـَـ ند ـَـ م ، ی ، ـَـ د ، یم ، ید ، ـَـ ند
مضارع اخباریمضارع التزامی
مضارع التزامی را وقتی به کار می بریم که فعل با شک و ترید یا شروط و آرزو و ... همراه باشد .نکته دوموقتی می گوییم « بهار » به یاد چه چیزهایی می افتید ؟ درخت ، گل ، شکوفه ، جوانه ، شکفتن ، و ... از چیزهایی هستند که در ذهن می رسند و به صورت یک مجموعه یا شبکه با هم می آیند . به این شبکه ها یا مجموعه ها در ادبیات فارسی « مراعات نظیر » می گویند . مراعات نظیر باعث زیبایی سخن می شود . خالا بگویید « نوجوانی » چه چیزهایی را به یاد شما می آورد ؟دانش های زبانی و ادبینکته اولبه این جمله توجه کنید :ـ دلم می خواهد تمام تمام این قلب کوچولوی کوچولو را ، مثل یک خانه ی قشنگ کوچولو به کسی بدهم که خیلی خیلی دوستش دارم .
می بینید که نویسنده بعضی کلمه ها را تکرار کرده است . چه وقت تکرا زیباست ؟ آیا همه ی تکراها زیبا هستند؟ هر گاه نویسنده ، بخواهد بر چیزی تأکید کند آن را تکرار می کند . این تکرار آگاهانه بر تأثیر سخن می افزاید. شاعران ، از « تکرار » برای زیباسازی و تأثیر گذاری شعر استفاده می کنند . حتّی گاه تکرار یک بیت در شعر می پردازند .
نکته دومدرسی که خواندیم با این جمله شروع می شود : من قلب کوچولویی دارم . ... یعنی ماجرا و داستان از زبان من (اول شخص ) گفته می شود . بیان داستان از زبان اول شخص یکی از شیوه های داستان گویی است . اگر داستان این گونه شروع می شود : او قلب کوچولویی داشت . (دارد) . داستان از زبان سوم شخص گفته می شد . بسیاری از داستانها از زبان اول شخص یا سوم شخص گفته می شوند . به این شیوه ی بیان داستان ، « زاویه ی دید » می گویند . زاویه ی دید « قلب کوچکم را به چه کسی بدهم » اول شخص است . دانش های زبانی و ادبینکته اولبه این جمله ها توجه کنید :الف ـ مدّتی است دارم فکر می کنم . ب ـ یواش یواش داشتم می
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
دانش های زبانی و ادبی
دانش های زبانی و ادبی نکته اولدیدید که شعر کلاس انشا از چند قسمت تشکیل شده بود . که هر قسمت چهار مصراع داشت . با کمی دقّت در می یابیم که مصراع های زوج هم قافیه هستند . مثلاً در قسمت اول « سال » و « خوشحال » هم قافیه بودند و در قسمت دوم « غوغا » و « انشا » هم قافیه و « بود » و « بود » ردیف هستند . به این نوع شعر « چارپاره » می گویند چون هر قسمت آن چهار پاره (مصراع ) دارد . نکته دومبه این قسمت توجّه کنید : « شبنم از روی برگ گل برخاست گفت می خواهم آفتاب شوم . »می دانیم که برخاستن و سخن گفتن ، ویژگی انسان و برای شبنم امکان پذیر نیست . در این سروده شبنم به انسان تشبیه شده است که می تواند برخیزد و سخن بگوید . هر گاه ویژگی های انسان را به غیر انسان نسبت دهیم به آن « شخصیت بخشی » و یا « تشخیص » می گویند . که از زیبایی های ادبی شخصیت بخشی به اشیاست . دانش های زبانی و ادبینکته اولـ گل زیبا را خداوند آفریده است .ـ گل ، یک تابلوی نقّاشی قشنگ است که خداوند در برابر چشمان ما قرار داده است . ـ با اندکی دقّت در می یابیم که هر دو جمله پیام یکسانی دارند امّا جمله ی دوم زیباتر و دل پذیرتر است . دلیل زیبایی جمله دوم چیست ؟ـ هر گاه بخواهیم مقصود خود را بیان کنیم از « زبان » استفاده می کنیم امّا وقتی بخواهیم همان مقصود و منظور ، زیباتر و تأثیر گذار باشد از « ادبیات » بهره می گیریم . نکته ی دومـ نکته مانند مادری مهربان است . ـ در این جمله نسیم به چه چیزی تشبیه شده است ؟ آیا هر چیزی را به هر چیز دیگر می توان تشبیه کرد ؟ در هر تشبیه می شود و آن چه بدان تشبیه می کنیم شباهت ها و مشترکاتی وجود دارد . با توجه به درس حالا بگویید و ویژگی مشترک نسیم و ومادر مهربان چیست ؟ شما نسیم را به چه چیزهایی تشبیه می کنید ؟ از تشبیه برای زیبایی و تأثیرگذاری سخن و نوشته استفاده می شود .
دانش های زبانی و ادبینکته اولبه این جمله ها توجّه کنید :1ـ امیرالمؤمنین علی ّبن ابی طالب ، دست مرا گرفت .2ـ چرا گل زیباست .3ـ ای دوست ، درس را دوباره بخوان . 4ـ چه سخنان دلی نشینی !جمله ی اول ، خبری را به ما می دهد ، به این جمله ، « جمله ی خبری » می گویند . جمله ی دوم پرسشی را مطرح می کند ، به این جمله « جمله ی پرسشی » یا « سؤالی » می گویند . جمله ی سوم ، امر به انجام کاری ، یا درخواست انجام کاری را مطرح می کند ، به این جمله « جمله ی امری » می گویند . آخرین جمله ، احساس ما را نسبت به چیزی یا کسی نشان می دهد ، به این جمله « جمله ی عاطفی » می گویند .نکته دومبه این جمله توجّه کنید : « مال با هزینه کردن کم آید و دانش با پراکنده شدن بیفزاید .»می بینید که نوسنده کلماتی هماهنگ مانند « آید » و « بیفزاید » را در نوشته ی خود آورده است که سخن او را زیباتر و دلنشین تر ساخته است درست مثل قافیه در شعر که آهنگ شعر را زیباتر می کند . وقتی در نثر کلمات هماهنگ بیاید به ان « سجع » می گویند و آن نوشته را « مسجّع » می خوانند . از سجع معمولاً در نوشته های ادبی استفاده می شود . دانش های زبانی و ادبینکته اولبه این واژه ها توجّه کنید :شاخ + ــَـ ک = شاخک !شاخه ی کوچک شهر + ــَـ ک = شهرک ! شهر کوچکبام + ــَـ ک = بامک !بام کوچک اتاق + ــَـ ک = ............ ! ...................... + ــَـ ک = ............ ! ..............افزودن « ــَـ ک » به پایان بعضی از کلمات معنی آن ها را تغییر می دهد . در نمونه های بالا کلمات معنای کوچکی وخُردی گرفته اند . نکته ی دومبه این بیت توجّه کنید :
( 2 )
« نمودش بس که دور آن راه نزدیک شدش گیتی به پیش چشم تاریک » اگر شعر را به نثر برگردانید احتمالاً این گونه خواهید نوشت :آن راه نزدیک آن قدر دور به نظرش رسید که گیتی (دنیا) پیش چشم او تاریک شد .در برگرداندن به نثر چه اتفاقی می افتد ؟می بینید که قسمت های مختلف شعر وقتی به نثر تبدیل می گردند جابه جا می شوند . در جمله ی « گیتی (دنیا) پیش چشم او تاریک شد . » فعل در پایان جمله قار می گیرد امّا در شعر به اول بیت منتقل شده است . این جا به جایی در شعر و نثر ادبی بر زیبایی سخن می افزاید .آیا همه ی اجزای جمله را می توان به دل خواه (در شعر و نثر ) جا به جا کرد ؟ دانش های زبانی و ادبینکته اولـ اصل داستان چاره اندیشی از کلیله و دمنه است . کلیله و دمنه کتابی است که حدود نهصد سال پیش نوشته شده است در آن کتاب داستانها از زبان حیوانات بیان می شود .آن چه در این جا خواندید بازنویسی داستان کلیله و دمنه به زبان امروزی است . در بازنویسی اصل داستان حفظ می شود و جملات و کلمات امروزی جایگزین زبان گذشته می گردد . نکته دومـ همانگونه که در دوره ی ابتدایی خواندید جمله از دو قسمت اصلی تشکیل می شود : نهاد وگزاره . اکنون به این جملات توجّه کنید .
نهاد
گزاره
مارتومردم آبادی
از درخت بالا می رفت .به آرزویت می رسی .لانه ی مار را خواهند دید .
گزاره از چند جزء تشکیل می شود . مهم ترین جزء گزاره « فعل » است . فعل در یکی از زمانهای گذشته ، حال یا آینده اتّفاق می افتد که به ترتیب به آن ماضی ، مضارع و مستقبل می گویند . اکنون زمان جمله های جدول را مشخص کنید . دانش های زبانی و ادبینکته اولبه این دوجمله توجّه کنید :ـ من سفرنامه ام را نوشتم .ـ من سفرنامه ام را می نویسم .
چه شباهت و چه تفاوتی در این جمله می بینید ؟ زمان هر دو جمله ماضی است ، یعنی به انجام کار در گذشته اشاره دارند . هر دو از بُن ماضی (نوشت) ساخته شده اند . امّا فعل جمله ی دوم با « می » همراه است . همین تفاوت ، باعث تفاوت معنی می شود . می نوشتم نشان دهنده ی کاری است که در گذشته تکرار و استمرار داشته است . فعل جمله ی اول را ماضی ساده و فعل جمله ی دوم را « ماضی استمراری » می گویند . نکته دومـ سفرنامه ی اصفهان را خواندید . نویسنده در سفر نامه همه ی دیده ها ، شنیده ها و رویدادهای سفر را به دقت توصیف کرده است حتّی بیش از سفر به مطالعه ی اصفهان پرداخته است . از هر موقعیتی برای نوشتن استفاده کرده است . گاه احساسات خود را در جای جای سفرنامه آورده است . گاه نیز گفته های خود و دیگران را به زبان محاوره بیان کرده است . سفرنامه ها اطلاعات بسیار ازشمندی از آداب و رسوم و جغرافیا و تاریخ سرزمین ها را نشان می دهند . دانش های زبانی و ادبینکته اولدر سال گذشته با نشانه ی « ! » آشنا شدید . این نشانه را در پایان جمله های تعجّبی دیده اید ، یکی دیگر از کاربردهای این شنانه در پایان جمله های دعایی است . مثلاً می گوییم خدا یارتان ! در پایان جمله این نشانه را می گذاریم .در این شعر ، این نشانه هم برای تعجّب به کار رفته است و هم برای دعا ، آیا می توانید آن ها را پیدا کنید ؟نکته دوماین دو قسمت را با هم مقایسه کنید :
« ای نام توبهترین سرآغاز بی نام تو نامه کی کنم باز »
« ای یاد تو مونس روانم جز نام تو نیست بر زبانم نظامی گنجوی آب را گل نکیم در فرودست انگار / کفتری می خورد آب یا در آبادی / کوزه ای پُر می گردد . در شعر نخستین مصراع ها کاملاً از نظر اندازه با هم برابر هستند و شاعر به طور منظّم از قافیه بهره گرفته است امّا در شعر دوم مصراع ها با سطرها با هم برابر نیستند و شاعر خود را موظّف به استفاده از قافیه و ردیف نکرده است . به شعر اول ، سنتّی و به شعر دوم ، شعر نو نیمایی می گویند .
دانش های زبانی و ادبینکته اولزبان نیز مثل انسان ، شناسنامه ای دارد . روزی به دنیا آمده است ، رشد و نمو کرده و اگر از آن مراقبت نشود ممکن است دچار بیماری ها و آفت ها ی فراوانی بشود . اگر به عکس هایتان نگاه کنید متوجّه می شوید که از گذشته تا به امروز خیلی فرق کرده اید . کتاب ها و آثار کهن ، تصویرهایی از زبان و ادبیات گذشته اند که با زبان و ادبیات امروز فرق دارند . برای حفظ سلامت زبان و ادبیات فارسی چه باید کرد ؟ چه کسانی در این زمینه مسئولیت دارند ؟ وظیفه ی ما چیست ؟ فرهنگستان زبان و ادب فارسی ، یکی از مهم ترین نهادهایی است که در حفظ و گسترش زبان فارسی می کوشد.نکته ی دوم
جزء مشترک و ثابت
به این فعل ها توجه کنید : دسته اول 1ـ رفتم / می رفتی / رفته است / رفته بودیم / رفته باشند / رفت
جزء مشترک و ثابت
دسته دوم 1ـ می روم / بروی / رو .فعل های دسته اول ماضی هستند یعنی انجام کار را در گذشته نشان می دهند . در این فعل ها جزء مشترک و ثابت « رفت » است که به آن « بُن فعل » می گویند و چون فعل ماضی است به آن « بُن ماضی » می گویند . فعل های دسته دوم مضارع هستند که انجام کار را در حال نشان می دهند . جزء مشترک فعل ها « رو » است که به آن « بُن مضارع » می گویند . آیا می توانید در فعل های « بخوانیم ، می خوانی ، خواندم و خوانده بودم » بُن ماضی و بُن مضارع را مشخص کنید ؟ دانش های زبانی و ادبینکته اولتاکنون با این نشانه ها ( ! ـ ؟ ـ : ـ « » ـ ( ) ـ ، ـ . ـ [ ] و ... ) آشنا شده اید . چرا از این نشانه ها استفاده می کنیم ؟این نشانه های نگارشی به ما کمک می کنند تا متن را بهتر و صحیح تر بخوانیم و معنای جمله ها را در ک کنیم . کدام نشانه را برای اولین بار در این درس می بینید ؟ نکته دومبه فعل جمله های زیر توجه کنید :ـ گیاه شناسان و طبیبان نیز از گل ، یک جهان دانش آموخته اند .ـ نوجوانان نیز به جبهه رفته بودند . ـ شاید قبلاً این سخنان را از رهبر شنیده باشند .
هر سه فعل ، ماضی هستند . به ساخت آنها توجه کنید :
بن ماضی
پسوند
جزءصرفی ماضی
فعل
آموخترفتشنید
ـهـهه
ام ، ای ، است ، ایم ، اید ، اندبودم، بودی، بود، بودیم، بودید، بودندباشم ، باشی، باشد، باشیم، باشید، باشند
ماضی نقلیماضی بعیدماضی التزامی
دانش های زبانی و ادبینکته اولبه فعل جمله های زیر توجه کنید :نوجوانی به تو خوش آمد می گوید .کاش همیشه حقیقیت را بگوییم !هر دو فعل از بُن مضارع (گوی) ساخته شده اند و هر دو انجام کار در زمان حال را نشان می دهند .به ساخت فعل ها در جدول نگاه کنید .
پسوندی
بُن مضارع
جزءصرفی مضارع
فعل
میب
گویگوی
ـَـ م ، ی ، شود ، یم ، ید ، ـَـ ند ـَـ م ، ی ، ـَـ د ، یم ، ید ، ـَـ ند
مضارع اخباریمضارع التزامی
مضارع التزامی را وقتی به کار می بریم که فعل با شک و ترید یا شروط و آرزو و ... همراه باشد .نکته دوموقتی می گوییم « بهار » به یاد چه چیزهایی می افتید ؟ درخت ، گل ، شکوفه ، جوانه ، شکفتن ، و ... از چیزهایی هستند که در ذهن می رسند و به صورت یک مجموعه یا شبکه با هم می آیند . به این شبکه ها یا مجموعه ها در ادبیات فارسی « مراعات نظیر » می گویند . مراعات نظیر باعث زیبایی سخن می شود . خالا بگویید « نوجوانی » چه چیزهایی را به یاد شما می آورد ؟دانش های زبانی و ادبینکته اولبه این جمله توجه کنید :ـ دلم می خواهد تمام تمام این قلب کوچولوی کوچولو را ، مثل یک خانه ی قشنگ کوچولو به کسی بدهم که خیلی خیلی دوستش دارم .
می بینید که نویسنده بعضی کلمه ها را تکرار کرده است . چه وقت تکرا زیباست ؟ آیا همه ی تکراها زیبا هستند؟ هر گاه نویسنده ، بخواهد بر چیزی تأکید کند آن را تکرار می کند . این تکرار آگاهانه بر تأثیر سخن می افزاید. شاعران ، از « تکرار » برای زیباسازی و تأثیر گذاری شعر استفاده می کنند . حتّی گاه تکرار یک بیت در شعر می پردازند .
نکته دومدرسی که خواندیم با این جمله شروع می شود : من قلب کوچولویی دارم . ... یعنی ماجرا و داستان از زبان من (اول شخص ) گفته می شود . بیان داستان از زبان اول شخص یکی از شیوه های داستان گویی است . اگر داستان این گونه شروع می شود : او قلب کوچولویی داشت . (دارد) . داستان از زبان سوم شخص گفته می شد . بسیاری از داستانها از زبان اول شخص یا سوم شخص گفته می شوند . به این شیوه ی بیان داستان ، « زاویه ی دید » می گویند . زاویه ی دید « قلب کوچکم را به چه کسی بدهم » اول شخص است . دانش های زبانی و ادبینکته اولبه این جمله ها توجه کنید :الف ـ مدّتی است دارم فکر می کنم . ب ـ یواش یواش داشتم می
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 5 صفحه
قسمتی از متن .doc :
«نابسامانیهای زبانی»
- طبقه بندی نابسامانیهای زبانی
نابسامانی زبان به هر نوع بی نظمی یا انحراف در کار تولید یا ادراک زبان گفته می شود. بنابراین در وهله اول باید آنها را به دو دسته تقسیم کرد:
1- نابسامانیهایی که مربوط به جنبه تولیدی زبان است که خود شامل الف: نابسامانی های گفتار ب: نابسامانی های نوشتار می باشد.
2- نابسامانیهایی که مربوط به جنبه ادراکی یا دریافت زبان است که خود شامل الف: نابسامانیهای شنیدن ب: نابسامانیهای خواندن می باشد.
- نابسامانیهای گویایی:
1- بعضی از ویژگی های نامطلوب گفتار در کودکی با تقلید از یکی از اطرافیان آغاز می شود و تا بزرگسالی همچنان باقی می ماند که به ویژگی های گروه اول نقص گفتار یا گویایی گفته می شود.
2- بعضی دیگر از ویژگیهای نامطلوب گفتار علل عضوی و بدنی دارد که به آن نابسامانیهای گفتار یا گویایی اطلاق می شود. مثلا به افرادی بر می خوریم که بعضی مصوت های فارسی را(تو دماغی) تلفظ می کنند که این گاهی اوقات فقط عادتی است که فرد در کودکی آن را یاد گرفته و باقی مانده و یا ممکن است بر اثر فلج شدن عصبی باشد که زبان کوچک را کنترل می کند که در نتیجه آن فلج عصبی، زبان کوچک نمی تواند راه حفره بینی را ببندد و ناچار هوا از راه بینی و دهان هر دو خارج می شود.
- ویژگی های نامطلوب گفتار:
1- وقتی صدا به اندازه کافی بلند نباشد.
2- وقتی به علت تلفظ ناقص، تمام یا بخشی از گفتار گوینده نامفهوم بماند.
3- وقتی کیفیت صدا ناخوشایند باشد.
4- وقتی درجه بلندی، زیر و بمی، طنین و دیگر ویژگی های صدا نسبت به سن و جنس گوینده انحراف داشته باشد یعنی بیشتر توجه به نحوه بیان او جلب شود نه به مطلبی که بیان می کند.
5- وقتی گفتار همراه با صداهای نامربوط یا شکلک یا حرکات و رفتار ناخوشایند یا مسخره باشد.
6- وقتی به علت درهم ریختگی قواعد صرف و نحو و کاربرد واژه تمام یا بخشی از گفتار گوینده نامفهوم باشد. در تمام موارد بالا فقط کارشناسان گفتار درمانی می توانند با آزمایشهای لازم میزان درمان پذیری آنها را مشخص نمایند.
ناهماهنگی در آغاز گفتار:
از نظر آغاز تلفظ صداهای زبان در میان کودکان تفاوت های چشمگیری مشاهده می شود، بعضی کودکان صداهای زبان را در سن 5/2 سالگی یاد می گیرند در حالیکه بعضی ممکن است حتی صامت های زبان را تا سالها بعد نیز یاد نگیرند که اگر این تاخیر زیاد شود طبیعی تلقی نمی شود.
حد طبیعی این واجها تا این سنین طبیعی است.
- سن 5/3 سالگی واجهای«پ،ب،م،هـ»
- سن 5/4 سالگی واجهای«ت،د،ن،ک،گ،ی»
- سن 5/5 سالگی واج«ف»
- سن 5/6 سالگی واجهای«ش،ژ،و،ل»
- سن 5/7 سالگی واجهای«س،ز،ر»
البته پسران دیرتر از دختران زبان باز می کنند.
زبان پریشی های کودکی:
اختلالاتی که در طول زبان آموزی عارض می شود و زبان آموزی را دچار آشفتگی می کند. معمولا فراگیری زبان طبیعی است ولی بطور طبیعی دنبال نمی شود.
زبان پریشی ها به سه دسته تقسیم می شود:
1- آنهایی که ناشی از آسیب یا عارضه ای مغزی هستند مخصوصا در نیمکره چپ که مرکز زبان در آن قرار گرفته است، این آسیب ها یا عوارض ممکن است ناشی از بیماری باشند مانند سیفلیس مادرزادی که ممکن است بافت های مغز را مورد حمله قرار دهد و با فاسد کردن آنها موجب زبان پریشی گردد. یا بیماری فلج اطفال که ویروس عامل آن ممکن است بافت های مغز را فاسد گرداند و منجر به فلج شدن اعصابی گردد که در کار گویایی دخالت دارد.
گاهی اوقات هم زبان پریشی های کودک ناشی از پیدا شدن غده، زخم یا خونریزی در مغز است و یا نتیجه آسیب هایی است که در اثر سقوط، ضربه، و مانند آنها به مغز وارد می شود و اعصاب آن را از کار می اندازد. فقر واژگان تسلط به قواعد نحوی از ویژگی های زبان پریشی این گروه است.
2- زبان پریشی هایی که علل روانی دارند، یکی از بیماری های روانی که در دوره کودکی ممکن است عارض شود«اسکیزوفرنی» یا«تجزیه شخصیت» است. یکی از ویژگی های این بیماری در کودکام بریدن از واقعیت و غوطه ور شدن درعالم خیال و رویاست. کودک در این حالت هیچ نوع علاقه ای به محیط و اطرافیان خود ندارد و از معاشرت با دیگران، مخصوصا با اشخاص تازه و ناآشنا، گریزان است. این حالت روانی با زبان پریشی همراه است و کودک ممکن است گفته های ما را بفهمد ولی چون رغبتی به جواب دادن ندارد سکوت کند و ظاهرا قیافه کودکان لال را به خود می گیرد. ارتباط با چنین کودکانی بسیار مشکل است.
3- زبان پریشی هایی که ناشی از نوعی کری است. گوش انسان طبیعی چنان ساخته شده که می تواند صداهایی که دارای 20 تا 000/20 نوسان در ثانیه است، بشنود. ولی کسانی هستند که از نظر شنوایی کر مطلق شمرده نمی شوند ولی گوششان در برابر بخشی از این ارتعاش ها حساس نیست یا ناشنوا است. از آنجائیکه حساسیت صداهای گفتار بین 1000 تا 4000 ارتعاش در ثانیه است کودکانی که گوش آنها برای درک ارتعاش های بین این دو حد ناتوان یا ضعیف باشد دچار نوعی زبان پریشی از کری می شوند. آغاز زبان در این کودکان نسبت به کودکان طبیعی چندان عقب افتاده نیست ولی درک گفتار و کاربرد زبان در آنها با دشواری مواجه می شود و سخن گفتنشان نابسامان می گردد. نوع و درجه زبان پریشی های این کودکان بستگی به نوع و درجه ناشنوایی آنها دارد.
4- سنگین گوش(کم شنوا):
بخشی که گفتار را می شنود ولی نه به خوبی و دقت افراد طبیعی، که ممکن است مادرزادی باشد و یا بعدا عارض شود و یا در سنین مختلف عارض شود و درجات گوناگون داشته باشد.
کودکانی که کر باشند اگر از کمک های ویژه ای برخوردار نشوند، لال نیز خواهند شد، زیرا اگر گفتار را درک نکنند نمی توانند آن را تولید کنند، حتی اگر اندام های گویایی و مراکز گفتار در مغز آنها کاملا سالم باشند در واقع لال بودن آنها نتیجه کری آنهاست.
کری مادرزادی می تواند ارثی(ژنتیکی) باشد و یا نتیجه آسیب هایی باشد که در دوران حاملگی یا هنگام تولد به قسمت های مختلف گوش کودک، مخصوصا گوش درونی، وارد شده است- مثلا بعضی عفونت های ویروسی، داروها، سموم یا بیماریهایی که مادر به آنها مبتلا می شود= مثل سرخجه.
وظیفه پدر و مادر: در این است که: 1- قبل از اینکه نقص شنوایی زبان کودک را مختل کند او را به پزشک متخصص نشان دهد. 2- نسبت به واکنش نکردن کودک در مقابل صدا به خصوص در ماههای اول تولد حساس باشند.
تاثیر فقدان شنوایی بر زبان: بستگی به این دارد که در چه سنی رخ داده، آیا در دوره ای که کودک زبان را فرا می گیرد اتفاق افتاده یا بعد از آن. اگر در دوره فراگیری زبان باشد رشد زبان متوقف می شود و اگر ناشنوایی در این دوره درمان ناپذیر باشد باید هر چه زودتر کودک به مدارس مخصوص ناشنوایان سپرده شود تا مقدار زبان فرا گرفته شده فراموش نشود و زبان آموزی های بعدی از طریق لب خوانی ادامه پیدا کند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
دانش های زبانی و ادبی
دانش های زبانی و ادبی نکته اولدیدید که شعر کلاس انشا از چند قسمت تشکیل شده بود . که هر قسمت چهار مصراع داشت . با کمی دقّت در می یابیم که مصراع های زوج هم قافیه هستند . مثلاً در قسمت اول « سال » و « خوشحال » هم قافیه بودند و در قسمت دوم « غوغا » و « انشا » هم قافیه و « بود » و « بود » ردیف هستند . به این نوع شعر « چارپاره » می گویند چون هر قسمت آن چهار پاره (مصراع ) دارد . نکته دومبه این قسمت توجّه کنید : « شبنم از روی برگ گل برخاست گفت می خواهم آفتاب شوم . »می دانیم که برخاستن و سخن گفتن ، ویژگی انسان و برای شبنم امکان پذیر نیست . در این سروده شبنم به انسان تشبیه شده است که می تواند برخیزد و سخن بگوید . هر گاه ویژگی های انسان را به غیر انسان نسبت دهیم به آن « شخصیت بخشی » و یا « تشخیص » می گویند . که از زیبایی های ادبی شخصیت بخشی به اشیاست . دانش های زبانی و ادبینکته اولـ گل زیبا را خداوند آفریده است .ـ گل ، یک تابلوی نقّاشی قشنگ است که خداوند در برابر چشمان ما قرار داده است . ـ با اندکی دقّت در می یابیم که هر دو جمله پیام یکسانی دارند امّا جمله ی دوم زیباتر و دل پذیرتر است . دلیل زیبایی جمله دوم چیست ؟ـ هر گاه بخواهیم مقصود خود را بیان کنیم از « زبان » استفاده می کنیم امّا وقتی بخواهیم همان مقصود و منظور ، زیباتر و تأثیر گذار باشد از « ادبیات » بهره می گیریم . نکته ی دومـ نکته مانند مادری مهربان است . ـ در این جمله نسیم به چه چیزی تشبیه شده است ؟ آیا هر چیزی را به هر چیز دیگر می توان تشبیه کرد ؟ در هر تشبیه می شود و آن چه بدان تشبیه می کنیم شباهت ها و مشترکاتی وجود دارد . با توجه به درس حالا بگویید و ویژگی مشترک نسیم و ومادر مهربان چیست ؟ شما نسیم را به چه چیزهایی تشبیه می کنید ؟ از تشبیه برای زیبایی و تأثیرگذاری سخن و نوشته استفاده می شود .
دانش های زبانی و ادبینکته اولبه این جمله ها توجّه کنید :1ـ امیرالمؤمنین علی ّبن ابی طالب ، دست مرا گرفت .2ـ چرا گل زیباست .3ـ ای دوست ، درس را دوباره بخوان . 4ـ چه سخنان دلی نشینی !جمله ی اول ، خبری را به ما می دهد ، به این جمله ، « جمله ی خبری » می گویند . جمله ی دوم پرسشی را مطرح می کند ، به این جمله « جمله ی پرسشی » یا « سؤالی » می گویند . جمله ی سوم ، امر به انجام کاری ، یا درخواست انجام کاری را مطرح می کند ، به این جمله « جمله ی امری » می گویند . آخرین جمله ، احساس ما را نسبت به چیزی یا کسی نشان می دهد ، به این جمله « جمله ی عاطفی » می گویند .نکته دومبه این جمله توجّه کنید : « مال با هزینه کردن کم آید و دانش با پراکنده شدن بیفزاید .»می بینید که نوسنده کلماتی هماهنگ مانند « آید » و « بیفزاید » را در نوشته ی خود آورده است که سخن او را زیباتر و دلنشین تر ساخته است درست مثل قافیه در شعر که آهنگ شعر را زیباتر می کند . وقتی در نثر کلمات هماهنگ بیاید به ان « سجع » می گویند و آن نوشته را « مسجّع » می خوانند . از سجع معمولاً در نوشته های ادبی استفاده می شود . دانش های زبانی و ادبینکته اولبه این واژه ها توجّه کنید :شاخ + ــَـ ک = شاخک !شاخه ی کوچک شهر + ــَـ ک = شهرک ! شهر کوچکبام + ــَـ ک = بامک !بام کوچک اتاق + ــَـ ک = ............ ! ...................... + ــَـ ک = ............ ! ..............افزودن « ــَـ ک » به پایان بعضی از کلمات معنی آن ها را تغییر می دهد . در نمونه های بالا کلمات معنای کوچکی وخُردی گرفته اند . نکته ی دومبه این بیت توجّه کنید :
( 2 )
« نمودش بس که دور آن راه نزدیک شدش گیتی به پیش چشم تاریک » اگر شعر را به نثر برگردانید احتمالاً این گونه خواهید نوشت :آن راه نزدیک آن قدر دور به نظرش رسید که گیتی (دنیا) پیش چشم او تاریک شد .در برگرداندن به نثر چه اتفاقی می افتد ؟می بینید که قسمت های مختلف شعر وقتی به نثر تبدیل می گردند جابه جا می شوند . در جمله ی « گیتی (دنیا) پیش چشم او تاریک شد . » فعل در پایان جمله قار می گیرد امّا در شعر به اول بیت منتقل شده است . این جا به جایی در شعر و نثر ادبی بر زیبایی سخن می افزاید .آیا همه ی اجزای جمله را می توان به دل خواه (در شعر و نثر ) جا به جا کرد ؟ دانش های زبانی و ادبینکته اولـ اصل داستان چاره اندیشی از کلیله و دمنه است . کلیله و دمنه کتابی است که حدود نهصد سال پیش نوشته شده است در آن کتاب داستانها از زبان حیوانات بیان می شود .آن چه در این جا خواندید بازنویسی داستان کلیله و دمنه به زبان امروزی است . در بازنویسی اصل داستان حفظ می شود و جملات و کلمات امروزی جایگزین زبان گذشته می گردد . نکته دومـ همانگونه که در دوره ی ابتدایی خواندید جمله از دو قسمت اصلی تشکیل می شود : نهاد وگزاره . اکنون به این جملات توجّه کنید .
نهاد
گزاره
مارتومردم آبادی
از درخت بالا می رفت .به آرزویت می رسی .لانه ی مار را خواهند دید .
گزاره از چند جزء تشکیل می شود . مهم ترین جزء گزاره « فعل » است . فعل در یکی از زمانهای گذشته ، حال یا آینده اتّفاق می افتد که به ترتیب به آن ماضی ، مضارع و مستقبل می گویند . اکنون زمان جمله های جدول را مشخص کنید . دانش های زبانی و ادبینکته اولبه این دوجمله توجّه کنید :ـ من سفرنامه ام را نوشتم .ـ من سفرنامه ام را می نویسم .
چه شباهت و چه تفاوتی در این جمله می بینید ؟ زمان هر دو جمله ماضی است ، یعنی به انجام کار در گذشته اشاره دارند . هر دو از بُن ماضی (نوشت) ساخته شده اند . امّا فعل جمله ی دوم با « می » همراه است . همین تفاوت ، باعث تفاوت معنی می شود . می نوشتم نشان دهنده ی کاری است که در گذشته تکرار و استمرار داشته است . فعل جمله ی اول را ماضی ساده و فعل جمله ی دوم را « ماضی استمراری » می گویند . نکته دومـ سفرنامه ی اصفهان را خواندید . نویسنده در سفر نامه همه ی دیده ها ، شنیده ها و رویدادهای سفر را به دقت توصیف کرده است حتّی بیش از سفر به مطالعه ی اصفهان پرداخته است . از هر موقعیتی برای نوشتن استفاده کرده است . گاه احساسات خود را در جای جای سفرنامه آورده است . گاه نیز گفته های خود و دیگران را به زبان محاوره بیان کرده است . سفرنامه ها اطلاعات بسیار ازشمندی از آداب و رسوم و جغرافیا و تاریخ سرزمین ها را نشان می دهند . دانش های زبانی و ادبینکته اولدر سال گذشته با نشانه ی « ! » آشنا شدید . این نشانه را در پایان جمله های تعجّبی دیده اید ، یکی دیگر از کاربردهای این شنانه در پایان جمله های دعایی است . مثلاً می گوییم خدا یارتان ! در پایان جمله این نشانه را می گذاریم .در این شعر ، این نشانه هم برای تعجّب به کار رفته است و هم برای دعا ، آیا می توانید آن ها را پیدا کنید ؟نکته دوماین دو قسمت را با هم مقایسه کنید :
« ای نام توبهترین سرآغاز بی نام تو نامه کی کنم باز »
« ای یاد تو مونس روانم جز نام تو نیست بر زبانم نظامی گنجوی آب را گل نکیم در فرودست انگار / کفتری می خورد آب یا در آبادی / کوزه ای پُر می گردد . در شعر نخستین مصراع ها کاملاً از نظر اندازه با هم برابر هستند و شاعر به طور منظّم از قافیه بهره گرفته است امّا در شعر دوم مصراع ها با سطرها با هم برابر نیستند و شاعر خود را موظّف به استفاده از قافیه و ردیف نکرده است . به شعر اول ، سنتّی و به شعر دوم ، شعر نو نیمایی می گویند .
دانش های زبانی و ادبینکته اولزبان نیز مثل انسان ، شناسنامه ای دارد . روزی به دنیا آمده است ، رشد و نمو کرده و اگر از آن مراقبت نشود ممکن است دچار بیماری ها و آفت ها ی فراوانی بشود . اگر به عکس هایتان نگاه کنید متوجّه می شوید که از گذشته تا به امروز خیلی فرق کرده اید . کتاب ها و آثار کهن ، تصویرهایی از زبان و ادبیات گذشته اند که با زبان و ادبیات امروز فرق دارند . برای حفظ سلامت زبان و ادبیات فارسی چه باید کرد ؟ چه کسانی در این زمینه مسئولیت دارند ؟ وظیفه ی ما چیست ؟ فرهنگستان زبان و ادب فارسی ، یکی از مهم ترین نهادهایی است که در حفظ و گسترش زبان فارسی می کوشد.نکته ی دوم
جزء مشترک و ثابت
به این فعل ها توجه کنید : دسته اول 1ـ رفتم / می رفتی / رفته است / رفته بودیم / رفته باشند / رفت
جزء مشترک و ثابت
دسته دوم 1ـ می روم / بروی / رو .فعل های دسته اول ماضی هستند یعنی انجام کار را در گذشته نشان می دهند . در این فعل ها جزء مشترک و ثابت « رفت » است که به آن « بُن فعل » می گویند و چون فعل ماضی است به آن « بُن ماضی » می گویند . فعل های دسته دوم مضارع هستند که انجام کار را در حال نشان می دهند . جزء مشترک فعل ها « رو » است که به آن « بُن مضارع » می گویند . آیا می توانید در فعل های « بخوانیم ، می خوانی ، خواندم و خوانده بودم » بُن ماضی و بُن مضارع را مشخص کنید ؟ دانش های زبانی و ادبینکته اولتاکنون با این نشانه ها ( ! ـ ؟ ـ : ـ « » ـ ( ) ـ ، ـ . ـ [ ] و ... ) آشنا شده اید . چرا از این نشانه ها استفاده می کنیم ؟این نشانه های نگارشی به ما کمک می کنند تا متن را بهتر و صحیح تر بخوانیم و معنای جمله ها را در ک کنیم . کدام نشانه را برای اولین بار در این درس می بینید ؟ نکته دومبه فعل جمله های زیر توجه کنید :ـ گیاه شناسان و طبیبان نیز از گل ، یک جهان دانش آموخته اند .ـ نوجوانان نیز به جبهه رفته بودند . ـ شاید قبلاً این سخنان را از رهبر شنیده باشند .
هر سه فعل ، ماضی هستند . به ساخت آنها توجه کنید :
بن ماضی
پسوند
جزءصرفی ماضی
فعل
آموخترفتشنید
ـهـهه
ام ، ای ، است ، ایم ، اید ، اندبودم، بودی، بود، بودیم، بودید، بودندباشم ، باشی، باشد، باشیم، باشید، باشند
ماضی نقلیماضی بعیدماضی التزامی
دانش های زبانی و ادبینکته اولبه فعل جمله های زیر توجه کنید :نوجوانی به تو خوش آمد می گوید .کاش همیشه حقیقیت را بگوییم !هر دو فعل از بُن مضارع (گوی) ساخته شده اند و هر دو انجام کار در زمان حال را نشان می دهند .به ساخت فعل ها در جدول نگاه کنید .
پسوندی
بُن مضارع
جزءصرفی مضارع
فعل
میب
گویگوی
ـَـ م ، ی ، شود ، یم ، ید ، ـَـ ند ـَـ م ، ی ، ـَـ د ، یم ، ید ، ـَـ ند
مضارع اخباریمضارع التزامی
مضارع التزامی را وقتی به کار می بریم که فعل با شک و ترید یا شروط و آرزو و ... همراه باشد .نکته دوموقتی می گوییم « بهار » به یاد چه چیزهایی می افتید ؟ درخت ، گل ، شکوفه ، جوانه ، شکفتن ، و ... از چیزهایی هستند که در ذهن می رسند و به صورت یک مجموعه یا شبکه با هم می آیند . به این شبکه ها یا مجموعه ها در ادبیات فارسی « مراعات نظیر » می گویند . مراعات نظیر باعث زیبایی سخن می شود . خالا بگویید « نوجوانی » چه چیزهایی را به یاد شما می آورد ؟دانش های زبانی و ادبینکته اولبه این جمله توجه کنید :ـ دلم می خواهد تمام تمام این قلب کوچولوی کوچولو را ، مثل یک خانه ی قشنگ کوچولو به کسی بدهم که خیلی خیلی دوستش دارم .
می بینید که نویسنده بعضی کلمه ها را تکرار کرده است . چه وقت تکرا زیباست ؟ آیا همه ی تکراها زیبا هستند؟ هر گاه نویسنده ، بخواهد بر چیزی تأکید کند آن را تکرار می کند . این تکرار آگاهانه بر تأثیر سخن می افزاید. شاعران ، از « تکرار » برای زیباسازی و تأثیر گذاری شعر استفاده می کنند . حتّی گاه تکرار یک بیت در شعر می پردازند .
نکته دومدرسی که خواندیم با این جمله شروع می شود : من قلب کوچولویی دارم . ... یعنی ماجرا و داستان از زبان من (اول شخص ) گفته می شود . بیان داستان از زبان اول شخص یکی از شیوه های داستان گویی است . اگر داستان این گونه شروع می شود : او قلب کوچولویی داشت . (دارد) . داستان از زبان سوم شخص گفته می شد . بسیاری از داستانها از زبان اول شخص یا سوم شخص گفته می شوند . به این شیوه ی بیان داستان ، « زاویه ی دید » می گویند . زاویه ی دید « قلب کوچکم را به چه کسی بدهم » اول شخص است . دانش های زبانی و ادبینکته اولبه این جمله ها توجه کنید :الف ـ مدّتی است دارم فکر می کنم . ب ـ یواش یواش داشتم می
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 41
پیشگفتار :
روان شناسی کودک اهمیت خود را از کودک می گیرد، چرا که دوران کودکی انسان اهمیت فوق العاده ای دارد. شاید نگاهی به دوران کودکی انسان و توانائیهای نوزاد انسان در مقایسه با سایر موجودات اهمیت این دوران را آشکارتر سازد. نوزاد انسان در میان سایر موجودات عالم طولانی ترین زمان را نیاز دارد که قابلیت ها و توانائیهای خود را پرورش و آشکار سازد. در واقع انسان حدود 18 سال اول زندگی خود را در حال رشد و تکامل در ابعاد مختلف است و این زمان طولانی و با اهمیتی در زندگی انسان است.
از طرف دیگر ، نوزاد انسان با کمترین توانایی ها و امکانات (نظیر بازتابها) به دنیا می آید و به مراقبت زیاد و شدیدی نسبت به سایر موجودات نیاز دارد (برای مثال در نظر بگیرید که چگونه گوساله گاو پس از به دنیا آمدن روی پای خود می ایستد، ولی نوزاد انسان حتی نمی تواند سر خود را راست نگه دارد). ابن مراقبت توسط پدر و مادر در وهله اول و توسط اطرافیان و جامعه در وهله دوم اعمال می شود، ولی این مراقبت بدون آگاهی ، دانش و آموزش شیوه های فرزند پروری صحیح امکان ندارد و اهمیت روان شناسی کودک نیز از این دو موضوع (زمان طولانی رشد کودکی و شیوه های صحیح فرزند پروری) ناشی می شود. چکیده :
بسیار اتفاق افتاده است که افراد تلاش می کنند پاسخی را به یاد آوردند که در آن لحظه قادر به یاد آوری آن نیستند، ولی با این وجود پاسخ را خیلی نزدیک یعنی نوک زبان خود می دانند . به این پدیده ،پدیدة نوک زبان گویند . برای مثال فرض کنید از کسی سؤال شود« در راه زاهدان به چابهار چه شهری است؟»تنها بدین دلیل که فردفوراً پاسخ را به یادنمی آورد الزاماً نمی توان گفت که او هیچ چیزی درباره پاسخ نمی داند. برخی اوقات کسی که نمی تواند پاسخ را به یاد آورد ولی می تواند ویژگیهای لفظی پاسخ درست را به یاد آورد. برای مثال ، در پاسخ به سؤال بالا فردی که نمی تواند پاسخ را که «ایرانشهر » است به یادآورد ممکن است به یاد آورد که پاسخ با «1»یا حتی «ایران» شروع می شود، یا آن که دارای سه بخش است . برخی اوقات فردی که نمی تواند پاسخ را به یاد آورد در عین حال می تواند اطلاعاتی را درباره ویژگیهای معنایی آن پاسخ به یاد آورد . برای مثال ، در پاسخ به سؤال بالا فرد ممکن است نتواند پاسخ را به یاد آورد ولی هنوز ممکن است بتواند به یاد آورد که سؤال درباره شهری است تقریباً نزدیک مرز ، یا اینکه شهری است که نزدیک زابل است یادآوری هر یک از این دو صفت در غیاب یاد آوری خود پاسخ ، «پدیده نوک زبان » نامیده شده است .
( این پدیده برای اولین بار توسط براون و مک نیل 1996 بررسی شد)
کلید واژه : فرمولوژه ، دیادوکوکینزیس،ضریب هوشی، هبستگی
دیادوکوکینزیس یا همان نوک زبانی :
دیادوکوکینزیس عبارت است از توانایی انسان در این که اندام های گویایی اش را خیلی زود به حرکت درآورد و خیلی زود از حرکت باز ایستد و حرکات مرحله ای و به دنبال هم، متغیر و تکرارشونده، آن طور که در تولید گفتار وجود دارد با اندام های گفتاری اش انجام دهد.
استفاده از دیادوکوکینزیس در ارزیابی رشد حرکتی کودکان و بزرگسالان بسیار رایج است. نتایج نشان می دهند که سرعت های دیادوکوکینزیس در کودکان با تکامل سیستم حرکتی آن ها افزایش می یابد. در سن 10-9 سالگی یا در سن 15 سالگی سرعت های مشابه بزرگسالان به دست آمده است و این به معیاری بستگی داشته که با آن عملکرد شبیه بزرگسالان را تعریف کرده اند. در ضمن بررسی های مختلف نشان داده اند که سرعت های دیادوکوکینزیس در بین شرکت کنندگان بسیار تغییرپذیر بوده و این تغییرپذیری در کودکان با سن پایین تر بیش تراست.
روانشناسی کودک
بدون شک یکی از مهمترین و موثرترین دوران زندگی آدمی دوران کودکی است. دورانی که در آن شخصیت (Personality) فرد پایه ریزی شده و شکل می گیرد. امروزه این حقیقت انکارناپذیر به اثبات رسیده است که کودکان در سنین پایین (طفولیت) فقط به توجه و مراقبت جسمانی نیاز ندارند، بلکه این توجه باید همه ابعاد وجودی آنها شامل رشد اجتماعی ، عاطفی ، شخصیتی و هوشی را دربر گیرد. این ابعاد عوامل تعیین کننده و اساسی یک انسان هستند که از دوران کودکی پایه گذاری و شکل می گیرند.
یکی از مسائلی که صحت آن هنوز به اثبات نرسیده است و درباره آن اختلاف نظر وجود دارد چیزی است که به آن دوره حساس زبانآموزی (Critical Period) گفته میشود. بنا بر این نظریه، دوره زبانآموزی برای کودک، بین دو تا حداکثر دوازده سالگی است و اگر کودک در این دوره زبان یاد نگیرد، بعداً نخواهد توانست آن را بیاموزد. نظیر این پدیده در بعضی از حیوانات نیز مشاهده شده است که به آن دوره نقشپذیری گفته میشود.
در بعضی از جانوران برای یادگیری بعضی از رفتارها در مرحله معینی از رشد، استعداد خاصی بروز میکند که تا مدت محدودی باقی میماند. چنانچه در این دوره از این استعداد بهره برداری شود، آن رفتار بهخصوص آموخته میشود؛ ولی اگر آن دوره سپری شود و یادگیری صورت نگیرد، دیگر آن رفتار آموخته نمیشود، چنین است دانه برچیدن جوجهها که از راه نقشپذیری یاد گرفته میشود. در آغاز تولد، هر نقطه روشنی میتواند محرک واقع شود تا جوجه به زمین نوک بزند و در نتیجه این کار، جوجه برای تمام عمر دانه برچیدن را یاد میگیرد. در یک آزمایش، وقتی جوجههایی را در تاریکی بزرگ کردند و برای دو هفته با دستگاه