لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
دانش های زبانی و ادبی
دانش های زبانی و ادبی نکته اولدیدید که شعر کلاس انشا از چند قسمت تشکیل شده بود . که هر قسمت چهار مصراع داشت . با کمی دقّت در می یابیم که مصراع های زوج هم قافیه هستند . مثلاً در قسمت اول « سال » و « خوشحال » هم قافیه بودند و در قسمت دوم « غوغا » و « انشا » هم قافیه و « بود » و « بود » ردیف هستند . به این نوع شعر « چارپاره » می گویند چون هر قسمت آن چهار پاره (مصراع ) دارد . نکته دومبه این قسمت توجّه کنید : « شبنم از روی برگ گل برخاست گفت می خواهم آفتاب شوم . »می دانیم که برخاستن و سخن گفتن ، ویژگی انسان و برای شبنم امکان پذیر نیست . در این سروده شبنم به انسان تشبیه شده است که می تواند برخیزد و سخن بگوید . هر گاه ویژگی های انسان را به غیر انسان نسبت دهیم به آن « شخصیت بخشی » و یا « تشخیص » می گویند . که از زیبایی های ادبی شخصیت بخشی به اشیاست . دانش های زبانی و ادبینکته اولـ گل زیبا را خداوند آفریده است .ـ گل ، یک تابلوی نقّاشی قشنگ است که خداوند در برابر چشمان ما قرار داده است . ـ با اندکی دقّت در می یابیم که هر دو جمله پیام یکسانی دارند امّا جمله ی دوم زیباتر و دل پذیرتر است . دلیل زیبایی جمله دوم چیست ؟ـ هر گاه بخواهیم مقصود خود را بیان کنیم از « زبان » استفاده می کنیم امّا وقتی بخواهیم همان مقصود و منظور ، زیباتر و تأثیر گذار باشد از « ادبیات » بهره می گیریم . نکته ی دومـ نکته مانند مادری مهربان است . ـ در این جمله نسیم به چه چیزی تشبیه شده است ؟ آیا هر چیزی را به هر چیز دیگر می توان تشبیه کرد ؟ در هر تشبیه می شود و آن چه بدان تشبیه می کنیم شباهت ها و مشترکاتی وجود دارد . با توجه به درس حالا بگویید و ویژگی مشترک نسیم و ومادر مهربان چیست ؟ شما نسیم را به چه چیزهایی تشبیه می کنید ؟ از تشبیه برای زیبایی و تأثیرگذاری سخن و نوشته استفاده می شود .
دانش های زبانی و ادبینکته اولبه این جمله ها توجّه کنید :1ـ امیرالمؤمنین علی ّبن ابی طالب ، دست مرا گرفت .2ـ چرا گل زیباست .3ـ ای دوست ، درس را دوباره بخوان . 4ـ چه سخنان دلی نشینی !جمله ی اول ، خبری را به ما می دهد ، به این جمله ، « جمله ی خبری » می گویند . جمله ی دوم پرسشی را مطرح می کند ، به این جمله « جمله ی پرسشی » یا « سؤالی » می گویند . جمله ی سوم ، امر به انجام کاری ، یا درخواست انجام کاری را مطرح می کند ، به این جمله « جمله ی امری » می گویند . آخرین جمله ، احساس ما را نسبت به چیزی یا کسی نشان می دهد ، به این جمله « جمله ی عاطفی » می گویند .نکته دومبه این جمله توجّه کنید : « مال با هزینه کردن کم آید و دانش با پراکنده شدن بیفزاید .»می بینید که نوسنده کلماتی هماهنگ مانند « آید » و « بیفزاید » را در نوشته ی خود آورده است که سخن او را زیباتر و دلنشین تر ساخته است درست مثل قافیه در شعر که آهنگ شعر را زیباتر می کند . وقتی در نثر کلمات هماهنگ بیاید به ان « سجع » می گویند و آن نوشته را « مسجّع » می خوانند . از سجع معمولاً در نوشته های ادبی استفاده می شود . دانش های زبانی و ادبینکته اولبه این واژه ها توجّه کنید :شاخ + ــَـ ک = شاخک !شاخه ی کوچک شهر + ــَـ ک = شهرک ! شهر کوچکبام + ــَـ ک = بامک !بام کوچک اتاق + ــَـ ک = ............ ! ...................... + ــَـ ک = ............ ! ..............افزودن « ــَـ ک » به پایان بعضی از کلمات معنی آن ها را تغییر می دهد . در نمونه های بالا کلمات معنای کوچکی وخُردی گرفته اند . نکته ی دومبه این بیت توجّه کنید :
( 2 )
« نمودش بس که دور آن راه نزدیک شدش گیتی به پیش چشم تاریک » اگر شعر را به نثر برگردانید احتمالاً این گونه خواهید نوشت :آن راه نزدیک آن قدر دور به نظرش رسید که گیتی (دنیا) پیش چشم او تاریک شد .در برگرداندن به نثر چه اتفاقی می افتد ؟می بینید که قسمت های مختلف شعر وقتی به نثر تبدیل می گردند جابه جا می شوند . در جمله ی « گیتی (دنیا) پیش چشم او تاریک شد . » فعل در پایان جمله قار می گیرد امّا در شعر به اول بیت منتقل شده است . این جا به جایی در شعر و نثر ادبی بر زیبایی سخن می افزاید .آیا همه ی اجزای جمله را می توان به دل خواه (در شعر و نثر ) جا به جا کرد ؟ دانش های زبانی و ادبینکته اولـ اصل داستان چاره اندیشی از کلیله و دمنه است . کلیله و دمنه کتابی است که حدود نهصد سال پیش نوشته شده است در آن کتاب داستانها از زبان حیوانات بیان می شود .آن چه در این جا خواندید بازنویسی داستان کلیله و دمنه به زبان امروزی است . در بازنویسی اصل داستان حفظ می شود و جملات و کلمات امروزی جایگزین زبان گذشته می گردد . نکته دومـ همانگونه که در دوره ی ابتدایی خواندید جمله از دو قسمت اصلی تشکیل می شود : نهاد وگزاره . اکنون به این جملات توجّه کنید .
نهاد
گزاره
مارتومردم آبادی
از درخت بالا می رفت .به آرزویت می رسی .لانه ی مار را خواهند دید .
گزاره از چند جزء تشکیل می شود . مهم ترین جزء گزاره « فعل » است . فعل در یکی از زمانهای گذشته ، حال یا آینده اتّفاق می افتد که به ترتیب به آن ماضی ، مضارع و مستقبل می گویند . اکنون زمان جمله های جدول را مشخص کنید . دانش های زبانی و ادبینکته اولبه این دوجمله توجّه کنید :ـ من سفرنامه ام را نوشتم .ـ من سفرنامه ام را می نویسم .
چه شباهت و چه تفاوتی در این جمله می بینید ؟ زمان هر دو جمله ماضی است ، یعنی به انجام کار در گذشته اشاره دارند . هر دو از بُن ماضی (نوشت) ساخته شده اند . امّا فعل جمله ی دوم با « می » همراه است . همین تفاوت ، باعث تفاوت معنی می شود . می نوشتم نشان دهنده ی کاری است که در گذشته تکرار و استمرار داشته است . فعل جمله ی اول را ماضی ساده و فعل جمله ی دوم را « ماضی استمراری » می گویند . نکته دومـ سفرنامه ی اصفهان را خواندید . نویسنده در سفر نامه همه ی دیده ها ، شنیده ها و رویدادهای سفر را به دقت توصیف کرده است حتّی بیش از سفر به مطالعه ی اصفهان پرداخته است . از هر موقعیتی برای نوشتن استفاده کرده است . گاه احساسات خود را در جای جای سفرنامه آورده است . گاه نیز گفته های خود و دیگران را به زبان محاوره بیان کرده است . سفرنامه ها اطلاعات بسیار ازشمندی از آداب و رسوم و جغرافیا و تاریخ سرزمین ها را نشان می دهند . دانش های زبانی و ادبینکته اولدر سال گذشته با نشانه ی « ! » آشنا شدید . این نشانه را در پایان جمله های تعجّبی دیده اید ، یکی دیگر از کاربردهای این شنانه در پایان جمله های دعایی است . مثلاً می گوییم خدا یارتان ! در پایان جمله این نشانه را می گذاریم .در این شعر ، این نشانه هم برای تعجّب به کار رفته است و هم برای دعا ، آیا می توانید آن ها را پیدا کنید ؟نکته دوماین دو قسمت را با هم مقایسه کنید :
« ای نام توبهترین سرآغاز بی نام تو نامه کی کنم باز »
« ای یاد تو مونس روانم جز نام تو نیست بر زبانم نظامی گنجوی آب را گل نکیم در فرودست انگار / کفتری می خورد آب یا در آبادی / کوزه ای پُر می گردد . در شعر نخستین مصراع ها کاملاً از نظر اندازه با هم برابر هستند و شاعر به طور منظّم از قافیه بهره گرفته است امّا در شعر دوم مصراع ها با سطرها با هم برابر نیستند و شاعر خود را موظّف به استفاده از قافیه و ردیف نکرده است . به شعر اول ، سنتّی و به شعر دوم ، شعر نو نیمایی می گویند .
دانش های زبانی و ادبینکته اولزبان نیز مثل انسان ، شناسنامه ای دارد . روزی به دنیا آمده است ، رشد و نمو کرده و اگر از آن مراقبت نشود ممکن است دچار بیماری ها و آفت ها ی فراوانی بشود . اگر به عکس هایتان نگاه کنید متوجّه می شوید که از گذشته تا به امروز خیلی فرق کرده اید . کتاب ها و آثار کهن ، تصویرهایی از زبان و ادبیات گذشته اند که با زبان و ادبیات امروز فرق دارند . برای حفظ سلامت زبان و ادبیات فارسی چه باید کرد ؟ چه کسانی در این زمینه مسئولیت دارند ؟ وظیفه ی ما چیست ؟ فرهنگستان زبان و ادب فارسی ، یکی از مهم ترین نهادهایی است که در حفظ و گسترش زبان فارسی می کوشد.نکته ی دوم
جزء مشترک و ثابت
به این فعل ها توجه کنید : دسته اول 1ـ رفتم / می رفتی / رفته است / رفته بودیم / رفته باشند / رفت
جزء مشترک و ثابت
دسته دوم 1ـ می روم / بروی / رو .فعل های دسته اول ماضی هستند یعنی انجام کار را در گذشته نشان می دهند . در این فعل ها جزء مشترک و ثابت « رفت » است که به آن « بُن فعل » می گویند و چون فعل ماضی است به آن « بُن ماضی » می گویند . فعل های دسته دوم مضارع هستند که انجام کار را در حال نشان می دهند . جزء مشترک فعل ها « رو » است که به آن « بُن مضارع » می گویند . آیا می توانید در فعل های « بخوانیم ، می خوانی ، خواندم و خوانده بودم » بُن ماضی و بُن مضارع را مشخص کنید ؟ دانش های زبانی و ادبینکته اولتاکنون با این نشانه ها ( ! ـ ؟ ـ : ـ « » ـ ( ) ـ ، ـ . ـ [ ] و ... ) آشنا شده اید . چرا از این نشانه ها استفاده می کنیم ؟این نشانه های نگارشی به ما کمک می کنند تا متن را بهتر و صحیح تر بخوانیم و معنای جمله ها را در ک کنیم . کدام نشانه را برای اولین بار در این درس می بینید ؟ نکته دومبه فعل جمله های زیر توجه کنید :ـ گیاه شناسان و طبیبان نیز از گل ، یک جهان دانش آموخته اند .ـ نوجوانان نیز به جبهه رفته بودند . ـ شاید قبلاً این سخنان را از رهبر شنیده باشند .
هر سه فعل ، ماضی هستند . به ساخت آنها توجه کنید :
بن ماضی
پسوند
جزءصرفی ماضی
فعل
آموخترفتشنید
ـهـهه
ام ، ای ، است ، ایم ، اید ، اندبودم، بودی، بود، بودیم، بودید، بودندباشم ، باشی، باشد، باشیم، باشید، باشند
ماضی نقلیماضی بعیدماضی التزامی
دانش های زبانی و ادبینکته اولبه فعل جمله های زیر توجه کنید :نوجوانی به تو خوش آمد می گوید .کاش همیشه حقیقیت را بگوییم !هر دو فعل از بُن مضارع (گوی) ساخته شده اند و هر دو انجام کار در زمان حال را نشان می دهند .به ساخت فعل ها در جدول نگاه کنید .
پسوندی
بُن مضارع
جزءصرفی مضارع
فعل
میب
گویگوی
ـَـ م ، ی ، شود ، یم ، ید ، ـَـ ند ـَـ م ، ی ، ـَـ د ، یم ، ید ، ـَـ ند
مضارع اخباریمضارع التزامی
مضارع التزامی را وقتی به کار می بریم که فعل با شک و ترید یا شروط و آرزو و ... همراه باشد .نکته دوموقتی می گوییم « بهار » به یاد چه چیزهایی می افتید ؟ درخت ، گل ، شکوفه ، جوانه ، شکفتن ، و ... از چیزهایی هستند که در ذهن می رسند و به صورت یک مجموعه یا شبکه با هم می آیند . به این شبکه ها یا مجموعه ها در ادبیات فارسی « مراعات نظیر » می گویند . مراعات نظیر باعث زیبایی سخن می شود . خالا بگویید « نوجوانی » چه چیزهایی را به یاد شما می آورد ؟دانش های زبانی و ادبینکته اولبه این جمله توجه کنید :ـ دلم می خواهد تمام تمام این قلب کوچولوی کوچولو را ، مثل یک خانه ی قشنگ کوچولو به کسی بدهم که خیلی خیلی دوستش دارم .
می بینید که نویسنده بعضی کلمه ها را تکرار کرده است . چه وقت تکرا زیباست ؟ آیا همه ی تکراها زیبا هستند؟ هر گاه نویسنده ، بخواهد بر چیزی تأکید کند آن را تکرار می کند . این تکرار آگاهانه بر تأثیر سخن می افزاید. شاعران ، از « تکرار » برای زیباسازی و تأثیر گذاری شعر استفاده می کنند . حتّی گاه تکرار یک بیت در شعر می پردازند .
نکته دومدرسی که خواندیم با این جمله شروع می شود : من قلب کوچولویی دارم . ... یعنی ماجرا و داستان از زبان من (اول شخص ) گفته می شود . بیان داستان از زبان اول شخص یکی از شیوه های داستان گویی است . اگر داستان این گونه شروع می شود : او قلب کوچولویی داشت . (دارد) . داستان از زبان سوم شخص گفته می شد . بسیاری از داستانها از زبان اول شخص یا سوم شخص گفته می شوند . به این شیوه ی بیان داستان ، « زاویه ی دید » می گویند . زاویه ی دید « قلب کوچکم را به چه کسی بدهم » اول شخص است . دانش های زبانی و ادبینکته اولبه این جمله ها توجه کنید :الف ـ مدّتی است دارم فکر می کنم . ب ـ یواش یواش داشتم می