لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
جدید ترین پدیده های خودرو
این بار BMW با در نظر گرفتن سلیقه خریداران و حفظ محیط زیست، BMW سری 1 را به بازار عرضه می کند.
BMW تلاش می کند که خودروها و تولیداتش را با بیشترین توجه به سازگاری و حفاظت محیطی تولید کند. از موارد حائز اهمیت انتخاب مسئول و پاسخگو در زمینه مواد است و دوباره به گردش در آوردن در طول تولید خودرو و مواد خطرناک را در تولید حذف کندو از نظر محیطی به تحقیقش در مورد خودروهای سازگار با محیط زیست در کنار منابع قدرتمند ادامه دهد. پوشش دهی و استقامت سپر در جلو اجزاء خودروهای دیگر از نتایج مشخص این کوشش های به شمار می رود. طراحی متفاوت و متنوع و عوامل مهندسی کمک می کند که BMW خیلی آسان تر در انتهای زندگی خدماتی شما پیاده شود.
BMW سری 1 Coupe که یک خودروی نمایشی مدرن و اسپرت است از مدل های iconic 2002 مربوط به 40 سال قبل پیروی می کند. افسانه آینده BMW با تولید سری 1 که نشانگر نظریه فلسفی BMW را از اجرای کامل و بی عیب و طراحی ممتاز آن نمایش می دهد. ترکیب چرخ های عقب به صورت اسپرت و فرمان گیری چابک و تیز و موتورهای قدرتمند و طراحی اتاق برای 4 نفره، آن را متمایز می کند.
BMW در نظر دارد که با تولید سری 1 کوپه دوباره افسانه 2002 را خلق کند.
سری 1 Coupe در بهار 2008 در مدل 128i و 135i در دسترس عموم خواهد بود. سری 1 با موتور 6 سیلندر 3.0 لیتر و قدرت 230 اسب بخار و گشتاور 200 پوند ـ فوت ساخته شده است. خودروی 125i مدیریت و کنترل مکانیسم محرک سوپاپ و عوامل شبکه آلومینیوم/منیزیوم را از خودروی فعال و پر بازده BMW تقلید می کند. ویژگی خودوی قدرتمند 135i با به همراه داشتن توربو شارژ و موتور 3.0 لیتر6 سیلندر که 300 اسب بخار و گشتاور 300 پوند ـ فوت را تولید می کند با سیستم سوخت رسانی انژ کتوری و سردکن موتور و مساعدترین و بهترین اجرا وبا کمترین زیان و ضرر موتور به انجام رسانده. برای خودروی 135i دو درب،شتاب گیری از 0 تا 62 مایل در 5.3 ثانیه انجام شده که به طور الکترونیکی در 155 مایل محدود شده است.
طراحی زیبا با در نظر گرفتن حالت های اسپرت
سری 1 جدیدطراحی سازه های پویا وغیر قابل اشتباه را با یک بدنه قوی و نیرومند ترکیب می کند. برآمدگی ها و برجستگی های کوتاه، فاصله بلند دو محور، درب های بدون قاب بزرگ برای یک نمایش مدرن از ویژگی ها و هویت های BMW است. در مدل 135i یک کیت آیرودینامیک استاندارد است.
در صندوق عقب یک باد شکن طراحی شده که به قسمت کوتاه عقب ماشین تاکید دارد.بخش های انفرادی در شکل چراغهای عقب یک دید و منظره اسپرت تر و کوتاه تر و خوابیده تر به خودرو می دهد. چراغهای افقی و مسطح که در قسمت عقب خودرو کار شده یک روشنایی یک دست را ایجاد می کند،همانطور که در مدلهای دیگر BMW است طراحی شده که این خودرو را در شب مشخص و متمایز می کند. همچنین به کار انداختن چراغهای ترمز در دو مرحله در رابطه با اجبار کاربرد ترمز هنوز یکی از ویژگی های مخصوص BMW است با یک سود که شما از ایمنی بیشتری در جاده برخوردارید.
چراغهای جلوی استاندارد با چراغهای کناری روی گل گیر رانندگی را در تاریکی امن تر از همیشه ساخته است. در روز عملکرد چراغهای جلو در BMW با دو حلقه corona در هر چراغ بزرگ، برداشت و تعبیر از یک ماشین را در حالت های چراغ murky و نرمال بالا می برد، زیاد می کند.
طراحی داخلی لوکس با تکنولوژی روز
طراحی داخلی به روز جدید، کیفیت بالا و عوامل آذین بندی شده پیشرفته را با تودوزی لوکس و رنگ های انتخابی یکپارچه می کند. دستگاه کنترل برای سرگرمی و عملکرد (تهویه هوا) به طور ملایم و هماهنگ با داشبورد کامل و تکمیل شده است و مشخصه دستگاه کنترل در سیستم iDrive با سیستم رهیاب انتخابی در دستگاه مرکزی کامل شده است. سطوح براق گالوانیزه شده، دستگیره های درب داخلی و دستگیره های چرخشی رادیو و کنترل iDrive و باندهای تزئینی را در چرخهای فرمان گیر اسپرت تزئین کرده. سری 1 دو درب با دو نوع تودوزی اسپرت در دسترس است چرم گران قیمت بستون و leatherette به عنوان یک ویژگی تجربی و عملی، جیپ های نقشه در قسمتهای پایین تر درب ها واقع شده.
مدل اسپرت انتخابی، صندلی های گود اسپرت را در بر می گیرد.
iDrive تقویت شده و کامل به همراه mp3 player
iDrive BMW شامل سیستم رهیاب انتخابی است. که راننده را قادر می سازد که تمام عملکردهای راحت و ثانویه را از قبیل ارتباط، تهویه هوا،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
مقاله ای در خصوص پدیده قاچاق و عوامل موثر در آن
مقدمه
پدیده قاچاق کالا یا تجارت زیرزمینی به نقل و انتقال کالا بدون پرداخت حقوق وعوارض گمرگی و سود بازرگانی در مورد واردات و برگشت ارز صادارنی یا خرید کالا و ورود آن با ارز صادراتی از راه مجاز و خرید کالای قاچاق از محل ارز صادارتی به داخل کشور در مورد صادرات گفته می شود و سیاست های اقتصادی و بازرگانی که دولت برای احیاء موقعیت اقتصادی کشورشان اعمال می نمایند را بی اثر یا کم اثر می نماید( و یکی از مسایلی است که کشورهای در حال توسعه با آن مواجه هستند و مشکلات اقتصادی آنها را بیشتر می کنند.
آثار زیانبار قاچاق بر اقتصاد کشور و ضرورت مقابله جدی با این پدیده شوم بر همگان روشن است. برای مقابله جدی با قاچاق کالا بررسی راه های ورودی و خروجی و نیز نوع کالاهایی که به طور قاچاق وارد بازار داخلی می وشند یا از مرزهای کشور خارج می گردند و زمینه های اجتماعی و فرهنگی و بین المللی ضرورت دارد تا بتوان در ارزیابی نوع کالاهای وارداتی و مقایسه آن با تولید داخلی و راه های مبارزه با قاچاق و نتایج روشنی دست یافت.
کلمه قاچاق را معمولا درباره اسلحه و مهسات و خصوصا مواد مخدر به کار برده اند و مبارزه با آن را حتمی و قطعی می دانند اما اینکه این قاچاق در مورد کالای وارداتی و مقایسه آن با تولید داخلی و راه های مبارزه با قاچاق به نتایج روشنی دست یافت.
کلمه قاچاق را معمولا درباره اسلحه و مهسات و خصوصا مواد مخدر به کار برده ان و مبارزه با آن را حتمی و قطعی می دانند اما اینکه این قاچاق در مورد کالای صادرات واردات ارز، دخانیات شیلات، چوب های جنگلی، پرندگان، حیوانات باغ وحش و آثار باستانی صدق کند به ذهن عامه خطور نمی کند. با همین پیش گفته و با توجه به آمار و شواهد موجود در رابطه با قاچاق کالاهای صادراتی، وارداتی و نیز کالاهایی که یارانه به آنها اختصاص یافته است، مطالبی را در خصوص پدیده قاچاق در مناطق مرزی عرضه می دارم.
میمنت خوشدل
ناحیه 7 آموزش و پرورش مشهد
دبیرستان دخترانه فرهیختگان
تلفن تماس :09155095096
زمستان 1387
قاچاق و زمینه های پیدایش آن
بر اساس تعاریفی که از فرهنگ های لغت به دست آمده، معمولا فعالیت قاچاق را فعالیتی تعریف می کنند که طوی ان کالاهای بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرگی به طور مخفیانیه و غیرقانونی وارد کشور شده یا از آن خارج می شود. از تعریف یاد شده می توان نتیجه گرفت که قاچاق کالا به دو روه قابل دسته بندی است. نخست، قاچاق کالا به داخل کشور، دوم، قاچاق کالا به خارج از کشور یا به بیان دیگر به صورت واردات و دیگری قاچاق به صورت صادرات.
در ماده 29 قانون امور گمرگی موارد مختلفی در ارتباط با قاچاق کالا مطرح شده که هر دو زمینه ورود و خروج کالا را در بر می گیرد. موارد مختلف این ماده به شرح زیر است:
وارد کردن کالا به کشور یا خارج کردن کالا از کشور به روش غیرمجاز،
خارج نکردن وسایط نقلیه یا کالایی که به عنوان ورود موقت یا ترانزیت خارجی وارد کشور شده به استناد اسناد خلاف واقع مبنی بر خروج وسایط نقلیه و کالا،
بیرون بردن کالای تجارتی از گمرگ بدون تسلیم اظهار نامه و پرداخت حقوق گمرگی و سود بازرگانی وعوارض، خواه عمل در حین خروج از گمرگ یا بعد از خروج کشف شود. هر گاه خارج کننده، غیر از صاحب مال یا نماینده قانونی او باشد؛ گمرگ، عین کالا و در صورت نبودن کالا بهای آن را که از مرتکب گرفته می شود پس از دریافت حقوق گمرگی و سود بازرگانی و عوارض مقرر به صاحب کالا مسترد می دارد و مرتکب، طبق مقررات کیفری تعقیب خواهد شد.
تعویض کالای ترانزیت خا رجی یا برداشتن از آن،
اظهار کردن کالای«ممنوع الورود» یا غیرمجاز تحت عنوان کالای مجاز یا مجاز مشروط با نام دیگر،
وجود کالای اظهار نشده ضمن کالای اظهار شده،
خارج نکردن یا وارد نکردن کالایی که ورد یا صدور قطعی ان ممنوع یا مشروط باشد ظرف مهلت مقرر از کشور یا به کشور که به عنوان ترانزیت خارجی یا ورود موقت یا کابوتاژ خروج موقت یا مرجوعی اظهار شده باشد جز در مواردی که ثابت شود در عدم خروج یا ورود کالا سوء نیتی نبوده است،
واگذاری کالای معاف، مندرج در ماده 37 به هر عنوان بر خلاف مقررات این قانون یا پرداخت حقوق گمرگی و سود بازرگانی و عوارض مربوط،
اظهار کردن کالای مجاز تحت عنوان کالای مجاز دیگری که حقوق گمرگی و سود بازرگانی، عوارض آن کمتر است با نام دیگر و با استفاده از اسناد خلاف واقع،
بیرون بردن کالا از گمرگ با استفاده از شمول معافیت با تسلیم اظهار نامه خلاف واقع یا اسناد خلاف واقع،
اظهر خلاف راجع به کمیت و کیفیت کالای صادراتی به نحوی که منجر به خروج غیرقانونی ارز از کشور شود.
علل عمومی و علل خاص قاچاق کالاها به خارج از کشور
در خصوص قاچاق کالا به داخل یا خارج کشور علل مختلفی طرح شده است مانند کثرت تعداد مجوزهای واردات، تعدد سازمانهیا گواهی دهنده، عدم ثبات قوانین و مقررات، پایین بودن میزان ریسک یا خطرپذیری فعالیت قاچاق، کیفیت پایین کالای ساخت داخل در مقایسه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 17 صفحه
قسمتی از متن .doc :
پدیده فوتو الکتریک
مقدمه:
در سال ١٢٦٨ هجری خورشیدی (١٨٨٧ م) هانریش هرتز دانشمند آلمانی در حین انجام آزمایش متوجّه شد که تاباندن نور با طول موجهای کوتاه مانند امواج فرابنفش به کلاهک فلزی الکتروسکوپ با بار منفی باعث تخلیه الکتروسکوپ میشود وی با انجام آزمایشهای بعدی نشان داد که تخلیه الکتروسکوپ بخاطر جدا شدن الکترون از سطح کلاهک فلزی آن است. این پدیده را فوتوالکتریک می نامند. نخستین برخورد ها با اثر فوتوالکتریک از دیدگاه الکترومغناطیس کلاسیک صورت گرفت که توانایی توجیه آن را نداشت. سپس انیشتین این پدیده را با توجه به دیدگاه کوانتومی توجیه کرد. بنابراین نخست میدانها و امواج الکترومغناطیسی کلاسیک را بطور فشرده بیان کرده، آنگاه با ذکر نارسایی آن به تشریح پدیده فوتوالکتریک از دیدگاه انیشتین می پردازم.
کشف اثر فوتوالکتریک
هرتز در جریان آزمایشهایی که برای تایید پیشگویی های نظری ماکسول در مورد امواج الکترومغناطیسی انجام می داد، اثر فوتوالکتریک را نیز کشف کرد. بدین معنی که هرگاه نور بر فلزات بتابد، سبب صدور الکترون از سطح فلز می شود. وقتی که فیزیکدانان به تکرار این آزمایش پرداختند، با کمال تعجب متوجه شدند که شدت نور، تاثیری بر انرژی الکترونهای صادر شده ندارد. اما تغییر طول طول موج نور بر انرژی الکترونها موثر است، مثلاً سرعتی که الکترونها بر اثر نور آبی به دست می آورند، بیشتر از سرعتی است که بر اثر تابش نور زرد به دست می آورند.
همچنین تعداد الکترونهایی که در نور آبی با شدت کمتر از سطح فلز جدا می شوند، کمتر از تعداد الکترونهایی است که بر اثر نور زرد شدید صادر می شوند. اما باز هم سرعت الکترونهایی که بر اثر نور آبی صادر می شوند، بیشتر از سرعت الکترونهایی است که توسط نور زرد صادر می شوند. علاوه بر آن نور قرمز، هر قدر هم که شدید باشد، نمی تواند از سطح بعضی از فلزات الکترون جدا کند.
نارسایی الکترومغناطیس کلاسیک در توجیه اثر فوتوالکتریک
می دانیم الکترونهای ظرفیت در داخل فلز آزادی حرکت دارند، اما به فلز مقید هستند. برای جدا کردن آنها از سطح فلز بایستی انرژی به اندازه ای باشد که بتواند بر این انرژی مقید فائق آید. در صورتیکه این انرژی کمتر از مقدار لازم باشد، نمی تواند الکترون را از سطح فلز جدا کند. طبق نظریه ی الکترومغناطیس کلاسیک، انرژی الکترومغناطیسی یک کمیت پیوسته بود، لذا هر تابشی می بایست در الکترون ذخیره و با انرژی قدیمی که الکترون داشت، حمع می شد تا زمانیکه انرژی مورد نیاز تامین گردد و الکترون از فلز جدا شود.
از طرف دیگر چون مقدار انرژی مقید الکترونهای داخل فلز هم ارز هستند، اگرانرژی لازم برای جدا شدن آنها به اندازه ی کافی می رسید، می بایست با جدا شدن یک الکترون از سطح فلز، تعداد زیادی الکترون آزاد شود.
همچنین با توجه به اینکه انرژی پیوسته است، می بایست انرژی تابشی بین الکترونهای آزاد توزیع می شد تا هنگامیکه انرژی همه ی الکترونها به میزان لازم نمی رسید، نمی بایست انتظار جدا شدن الکترونی را داشته باشیم. به عبارت دیگر نمی بایست به محض تابش، شاهد جدا شدن الکترون از سطح فلز بود.
مشخصات اثر فوتوالکتریک
هر فلزی دارای یک فرکانس ویژه است، بطوری که اگر فرکانس نور تابشی کمتر از این مقدار ویژه باشد، هیچ الکترونی از سطح کاتد گسیل نمیشود. این فرکانس ویژه را فرکانس آستانه میگویند. شایان ذکر است که فرکانس آستانه از فلزی به فلز دیگر ، تغییر میکند و هر فلزی دارای فرکانس آستانه مخصوص به خود است. بر اساس نظریه کلاسیک این خصوصیت غیر قابل توجیه بود.
بزرگی جریان فوتو الکترونی با شدت نور تابیده بر سطح کاتد مناسب است، بطوری که اگر شدت افزایش یابد، مقدار جریان فتو الکترونی نیز افزایش پیدا میکند. این موضوع توسط نظریه کلاسیک قابل توجیه بود.
انرژی فوتو الکترونها از شدت نور تابیده بر سطح کاتد مستقل است، ولی با فرکانس نور تابشی بصورت خطی تغییر میکند. این خاصیت در نظریه کلاسیک غیرقابلتوجیه بود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
بیل گیتس [رئیس شرکت مایکروسافت]
پدیده گیتس
بیل گیتس در سن 43 سالگی ثروتمندترین مرد جهان بود. او از سن 20 سالگی تاکنون رئیس شرکت مایکروسافت بوده است که ارزش آن چیزی در حدود 50 بیلیون دلار است (گرچه خود گیتس تاکید دارد که بیشتر پول وی در سهام مایکروسافت صرف شده) و ثروت او به اندازهای است که خارج از درک مردم است. به این دلیل ثروت وی هم مایه رشک ما است و هم کنجکاوی ما را برمیانگیزاند.گیتس پدیده قرن بیستم یعنی بزرگترین غول کامپیوتری میباشد. دوستان و آشنایان از قدرت پول وی شگفتزده شدهاند و این شگفتزدگی موجب سرگرمی متداول دربارها و رستورانها گردیده است. این باور که هرگز رهبر تجاری دیگری آنقدر پول نداشته جالب و وسوسهانگیز است. درواقع، افراد بازرگان خیلی ثروتمندی از قبیل هنری فورد و جان دی راکفلر وجود دارند ولی ثروت گیتس فقط بخشی از جذابیت اوست. طلوع برقآسای گیتس همراه با شهرت و اقبال وی موید ظهور یک نظم تجاری جهانی جدید است نظمی که تحت تسلط رده دیگری از رهبران تجاری قرار دارد. میتوان آنها را آدمهای غیرحرفهای در امور کامپیوتر یا Nerds نامید ولی آنها چیزهایی را میدانند که بیشتر ما از آنها آگاهی نداریم. آنها نیروی بالقوه فنآوری جدید را به گونهای درک میکنند که مدیران همه فن حریف سنتی فکرش را هم نمیتوانند بکنند. آنها در مورد چیزهایی که ما واقعا درک نمیکنیم خیلی خیلی زیرکاند و این زیرکی همه ما را ناراحت میکند.وقتی که نوبت به آینده میرسد آنها آن را به دست میآورند ولی ما به دست نمیآوریم. گیتس که از نظر فنی باسواد و از لحاظ روشنفکری نخبهگراست نشانهای از رهبران آتی میباشد. گرچه او در رد موند واشنگتن مستقر است احتمالا میتوان وی را از بزرگترین بازرگانان ناحیه سلیکون ولی (Silicon Valley) نامید. از نظر برخیها در شرکت مایکروسافت او یک چهره صوفیانه و تقریبا مذهبی است در حالی که از نظر دیگران در صنعت او ضدمسیح است. هر دو نظر غیرمتعارف به نظر میرسد ولی جای تردید نیست که نفوذ او تا چه اندازه قدرتمند میباشد. (با این همه سروصدا که درباره سوءاستفاده ادعایی از قدرت انحصار شده فراموش کردن آنچه در گذشته در دهه 1970 بر سر شرکت آیبیام آمد و هدف تحقیقات ضد تراست بود، آسان میباشد). با همه این احوال، حافظه ضعیف میشود. امروزه ما شرکت آی- بی- ام را در مقایسه با شرکت مایکروسافت مقدستر تلقی میکنیم. ماهیت قدرت چنین است. یعنی ما از آنچه کمتر درک میکنیم ترس بیشتری داریم.شما در شیوه مدیریت گیتس سرنخی از سبک رهبری در دانشکدههای بازرگانی نخواهید یافت. درواقع، استادان و کارشناسان مدیریت در مورد آنچه رئیس هیئت مدیره مایکروسافت و مدیر اجرایی آن را اینقدر موفق ساخته به طور عجیبی ساکت هستند. شاید هم احساس حقارت و بیاعتنایی میکنند. گیتس سرانجام هاروارد را که در آن تحصیل حقوق میکرد رها نمود. دانشگاهیان بیشتر رهبران تجاری سنتی یعنی مدیران اجرایی سنتی را ترجیح میدهند.پس ما برای شناخت آنچه این امر را قابل توجه و مهم میسازد به کجا باید مراجعه کنیم؟ کجا بهتر از خود دانشنامه مایکروسافت یعنی Encarta است؟ در این دانشنامه تحت مدخل گیتس، ویلیام، هنری سوم آمده که «بیشتر موفقیت گیتس در توانایی وی نسبت به برگردان دیدهای فنی به استراتژی بازار و آمیختن خلاقیت با بینش فنی بستگی دارد.» سرانجام آنچه بیل گیتس را متمایز از هر رهبر تجاری دیگر در تاریخ میکند احتمالا نفوذی است که او بر زندگیهای ما دارد. در حالی که قدرت غولهای پیشین معمولا در یک بخش یا صنعت متمرکز بود، قدرت نرمافزاری مایکروسافت چنگهای خود را در هر حوزهای از زندگی ما گسترانده است.سلطانهای رسانهای مانند روبرت مرداک ما را ناراحت میکنند زیرا آنها قدرتی دارند که آنچه را که در روزنامهها و تلویزیونهایمان ظاهر میشود کنترل میکنند. ولی نفوذ افرادی که نرمافزار را مینویسند غیرقابل پیشبینی است. دانشنامه Encarta که مایکروسافت تولید نموده فقط نمونهای است از چند مورد که چگونه بیل گیتس و شرکتش در هر جنبه از زندگی ما نفوذ میکند. از اینکه ما از تسلط بازار نرمافزاریاش احساس ناراحتی کنیم تعجبی ندارد. اینکه از او بدگویی شود و مورد حمله قرار گیرد شگفتآور نیست. روی هم رفته، چندتا از رهبران تجاری فرصت بازنویسی تاریخ را پیدا میکنند؟ولی در شرایط هوچیگری و ضدهوچیگری، بیل گیتس چه نوع فردی است؟ آیا او فردی تیزهوش است که اصولا فقط در کامپیوتر تیز و باهوش بوده و در زمان و مکان مناسب قرار گرفته، یا اینکه چیزی بدیمنتردرباره مردی وجود دارد که میتوانست به راحتی در دهه بیست زندگی خود کنارهگیری نماید یا بازنشسته شود ولی ترجیح میدهد که بیشتر روزها 16 ساعت در روز کار کند.داستانها در مورد گیتس ریاضیدان نابغه و برنامهنویس کامپیوتر و درباره سایر گیتسها، بازرگان بیرحمی که برای شکست یا سرکوب رقابت با تمام توان بیرون میرود، به طور فراوان وجود دارد. تنها با جدا کردن واقعیت از خیال میتوان شروع به کشف گیتس واقعی نمود. آنچه از این تحلیل به جا میماند یک تصویر به مراتب پیچیدهتر است.این تنها یک داستان استعداد فنی و ثروت زیاد نیست، بلکه یک بینش قابل توجه تجاری و شور و شوق وسوسهانگیز برای بردن و پیروز شدن است. همچنین سرگذشتی است پیرامون یک سبک رهبری کاملا متفاوت از آنچه دنیای تجاری و کسب و کار قبلا به خود دیده است.آنچه که بیل گیتس به رهبران تجاری آینده پیشنهاد میکند الگوی جدید است الگویی که ویژگیها و مهارتهایی را که خیلی مناسب برای چالشهای قرن بیست و یکم است گردهم میآورد. بیل گیتس با وجود همه خطاهایش مطالب زیادی برای یاد دادن نسل بعدی بازرگانان و مدیران دارد.از زمان تشکیل مایکروسافت، گیتس این تصور خود را که روزی که روی هر میز و در هر خانه یک کامپیوتر باشد دنبال نموده است. (جالب اینکه شعار اصلی او عبارت بود از «روزی روی هر میز و در هر خانه یک کامپیوتر باشد که از نرمافزار مایکروسافت استفاده کند» ولی بخش آخر شعار این روزها از قلم افتاده چون که برخی افراد را ناراحت میکند)اکنون با نگاهی به گذشته پی میبریم که گسترش کامپیوترهای شخصی از اداره به خانه تقریبا اجتنابناپذیر به نظر میرسد.بازاندیشی و بازنگری موضوع خیلی خوبی است ولی همانطور که گیتس نشان داده آیندهنگری و دوراندیشی خیلی سودآورتر میباشد.همچنین مهم است یادآور شویم که صفحات نمایش و صفحات کلید همه جا حاضر و فراگیرند که همه ما امروزه وجود آنها را بدیهی میپنداریم چند دهه قبل جزء داستانهای علمی تخیلی بود. در دهه 1960 هنگامی که آیندهگراها در آمریکا سعی کردند که روند شکلگیری اجتماع را در باقیمانده قرن پیشبینی کنند آنها طلوع و ظهور کامپیوتر شخصی (PC) را کاملا نادیده گرفتند. بنابراین این امر تصادفی نیست که گیتس جوان کتابهای علمی و تخیلی را به خود اختصاص دهد.اینکه بیل گیتس به تنهایی مسبب بردن کامپیوتر شخصی به خانهها و ادارات در سراسر دنیا باشد و یا اینکه هنری فورد بانی ظهور و پیدایش اتومبیل بوده، نادرست است. ولی وجه اشتراک آنها در این است که آنها نقش اصلی و محوری در تبدیل تصورات به واقعیت بازی کردهاند.گیتس با دگرگونی مایکروسافت و تبدیل آن به یک بازیگر مهم در صنعت کامپیوتر و استفاده از جایگاه برتر جدید برای ایجاد بستری جهت رشد خیلی زیاد در برنامههای کاربردی فکر خود را به منصه ظهور گذاشت. گیتس از همان ابتدا و خیلی زود دریافت که اگر بخواهد فکرش را به نتیجه برساند، لازم و ضروری است که یک استاندارد صنعتی ایجاد شود. او همچنین میدانست که اگر هرکسی زودتر و قبل از همه به آنجا برسد فرصت و شانس مهمتری برای داشتن قدرت در صنعت کامپیوتر خواهد داشت.چند سال قبل از این که شرکت آی- بی- ام برای یافتن یک سیستم عامل در کامپیوتر شخصی جدیدش به گیتس نزدیک شود گیتس تاسف عدم وجود یک سیستم عامل مشترک را میخورد و پیشبینی میکرد که بدون یک سیستم عامل نیروی بالقوه کامپیوترهای شخصی شناخته نخواهد شد. مقالههایی که در آن زمان نوشت خبر از آن میداد که این فکر را بیش از هرکس دیگری در ذهن داشته است. با وجود آن، حقیقت این است که هنگامی که این فرصت دست داد گیتس آنچه را که میخواست به خوبی دید و آن را با هر دو دست گرفت. از آن موقع تاکنون او به همین نحو عمل کرده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
پدیده ای به نام فروغ
فروغ در عرصه ی ادبیات ایران یک پدیده بود . نه تنها بود که هنوز هم هست و همیشه هم خواهد ماند . به قول یکی از معاصرین : " فروغ بدون هیچ گونه ادعای طلبی خواننده ی شعر فارسی بعد از خود را بدهکار کرد و رفت ، چون میوه ی کال بر شاخه ماند تا به رسیدگی رسید و با مرگ ناگهانیش خدا می داند چه مایه از شعر ناگفته به خاک سپرده شد و چه مضامین بسیاری که می توانست در خواننده اش صد ها احساس که یکی از آن ها حس اندیشیدن بود ایجاد کند دریغا نگافته ماند و ماند . "
از یورش توفان مرگ که سرو قامتش را بی هنگام شکست و گرچه از ریشه های کلامش سرود های دیگری به بلندای ماندن در تاریخ قد کشیده است ؛ چهل سال می گذرد .
آری از بهمن سردی که جسم فروغ را به سرمای خاک سپردند ، هزاران دل گرم به یادش تپیده است و صدها قلم با گفتن از او به روی کاغذ پر خیده است ، هر صاحب اندیشه ، شعر فروغ را به نوعی بررسی کرده و در قلمرو نقد با توجه به نکاتی از آن به کندوکاوی علاقه مندانه و موشکافانه پرداخته است که همه این سنجدین ها مُهری بر جاودانه شدن اوست ، اما براستی چرا ؟و چگونه او این چنین دارای جایگاه خاص در ادبیات شعری ایران است ، شاید هیچ کس به خوبی و واقع نگری خودش این حس و بیان نکرده باشد که می گوید :
" من آدم ساده ای هستم ، بخصوص وقتی می خواهمم حرف بزنم ، این مساله را بیش تر حس می کنم . من هیچ وقت آوزان عروضی را نخواندم اما آن ها را در شعر هایی که می خواندم پیدا کردم . بنابر این برای من حکم نبودند ، راه هایی بودند که دیگران رفته بودند . یکی از خوشبختی های من این است که نه زیاد خود را در ادبیات کلاسیک سرزمین خودمان غرق کرده ام و نه خیلی زیاد مجذوب ادبیات فرنگی شده ام ، من بدنبال چیزی در درون خود م و در اطراف خود هستم . در یک دوره ی مشخص که از لحاظ زندگی اجتماعی و فکری آهنگ خودش را دارد . راز کار در این است که این خصوصیات را درک و آن را به شعر وارد نماییم . برای من کلمات خیلی مهم هستند . چون آن ها را صاحب جان و روحیه می دانم و همچنین اشیاء را ، من به سابقه ی شعری کلمات و اشیاء کاری ندارم گیرم کسی کلمه ی انفجار را هرگز در شعر نیاورده است . من از صبح تا شب به هر سو می نگرم همه چیز در حال انفجار می بینم ، چه گونه شعری بگویم که از این احساس تهی باشد . من فکر می کنم کار هنری یک جور بیان کردن و ساختن زندگی ست ، زندگی هم چیزی ست که یک ماهیت متغیر دارد . جریانی است که مرتب در حال شکل عوض کردن و توسعه است و به همین دلیل هنر هر دوره روحیه خودش را دارد و غیر این اگر باشد ، تقلب است . من در مورد شعر خودم باید بگویم چیزی را در آن جستجو نمی کنم بلکه در شعر هایم یا شعر های دیگران تازه خودم را پیدا می کنم . می دانید بعضی ها مثل درهای باز بسته ای هستند که وقتی بازشان می کنی می بینی ارزش باز کردن را نداشته اند . اما بعضی شعر ها اصلا" در چهار چوب نیستند که باز و بسته باشند . جاده های هستند کوتاه و بلند و بلند که همچنان می توان در آن ها رفت و به رفتن ادامه داد و اگر گاهی توقف می کنیم برای دیدن چیز هایی است که در رفت و برگشت های گذشته ندیده بودیم . "
به درستی همین است . شعر فروغ همان جاده ای است که می توان با همه ی فراز و نشیب هایش سال ها در آن رفت و خسته نشد . جاده ای ست بی شباهت و بی تکرار که می توان هزاران تازگی را در آن دید و کشف کرد . ارتباطات ، آدم ها ، عواطف ، اشیاء و اجسام در شعر او دیگر گونه است . یک نگاه تازه که به بطن حقیقی هر چیز را بیش از ایهام و مجاز می بیند و این نوع دیدن برترین عامل نزدیکی ذهنیت او با تصورات خواننده است . شعر فروغ خواننده اش را با اشکال عجیب و بیان های غیر مفهوم نمی هراساند و عدم آگاهی و نفهمیدن را بر او تحمیل نمی کند . شاید نه همه ولی خیلی ها در هنگام خواندن شعر او می توانند برای لحظاتی خود را در جایگاه حسی قرار دهند و در پیچ و خم های اندیشه اش هم مسیر گردند .
در ظهر گرم و دود آلود
ما عشق مان را در نیاز کوچه می خواندیم ،
ما قلب هایمان را به باغر مهربانی های معصومانه ، می بردیم
و به درختان قرض می دادیم
و توپ با پیغام بوسه در دستان ما می گشت .
" آن روز ها " تولدی دیگر
در انتظار دره رازیست
این را به روی قله های کوه
بر سنگ های سهمگین کندند
آن ها که خط به خط سقوط خویش
یک شب سکوت کوهساران را
از التماس تلخ آکندند
" در آب های سبز تابستان " تولدی دیگر
زندگی شاید یک خیابان درازیست که هر روز زنی
به زنبیلی از آن می گذرد
هیچ صیادی در جوی حقیری که به گودالی می ریزد
مرواریدی صید نخواهد کرد
" تولدی دیگر " تولدی دیگر
و هزاران مثال دیگر و یا در حقیقت تمام جمله ها و خطوط شعر فروغ که واگوی آهنگین روز مرگی خای انسان امروز است . در واقع تمام احساساتی است که مبنای پدید آمدن شعر فروغ است ، تکیه بر دیوار واقعیت ها دارد و این امر نه تنها در دو کتاب تولدی دیگر و ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد به چشم می خورد . که در سایر اشعار سه کتاب اسیر و دیوار و عصیان نیز بارها دیده می شود .