لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 32
پدیده مرگ
یکی از اندیشههایی که همواره بشر را رنج داده است اندیشه مرگ و پایان یافتن زندگی است . آدمی از خود میپرسد چرا به دنیا آمدهایم و چرا میمیریم ؟ منظور از این ساختن و خراب کردن چیست ؟ آیا این کار لغو و بیهوده نیست ؟
استدلالهاى قرآن بر امکان معاد
گرچه از آن نظر که ایمان و اعتقاد ما به قیامت از ایمان به قرآنو گفتار پیامبران سرچشمه مىگیرد لزومى ندارد که درباره قیامت به ذکر برهان و استدلال بپردازیم و یا شواهد و قرائنعلمى بیاوریم، ولى نظر به اینکه خود قرآن کریم - لااقل براى نزدیک کردن مطلب به اذهان - به ذکر یک سلسلهاستدلالها پرداخته است و خواسته است افکار ما از راه استدلال و به طور مستقیم هم باجریان قیامت آشنا شود، ما به طور اختصار آن استدلالها را ذکر مىکنیم.
استدلالهاى قرآن یک سلسله جوابهاست به منکرانقیامت.این جوابها برخى در مقام بیان این است که مانعى در راه قیامت نیست و در حقیقت پاسخى است به کسانى که قیامت را امر ناشدنى فرض مىکردند، برخى آیات دیگر یک درجه جلوتر رفته و مىگوید در همین جهان چیزهایى شبیه به قیامتوجود داشته و دارد و با دیدن چنین چیزها جاى انکار و استبعاد نیست، برخى آیات از این هم یک درجه جلوتر رفته و وجودقیامت را یک امر ضرورى و لازم و نتیجه قطعى خلقتحکیمانه جهان دانسته است.بنابر این مجموع آیاتى که در آنها درباره قیامت استدلال شده استسه گروه است و به ترتیب ذکر مىکنیم.
1.در سوره یس آیه 78 مىگوید: و ضرب لنا مثلا و نسى خلقه قال من یحیى العظامو هى رمیم قل یحییها الذى انشاها اول مرة و هو بکل خلق علیم.
براى ما مثلى آورد و خلقت خود را فراموش کرد، گفت این استخوانهاى پوسیده را کى زنده مىکند؟ بگو همان کس که اولین بار آن را ابداع کرد و او به هر مخلوقى آگاه است.
این آیه پاسخ به مردى از کافران است که استخوانپوسیدهاى را در دست گرفته، آمد و آن استخوان را با دستخود نرم کرد و به صورت پودر در آورد و سپس آن را در هوامتفرق ساخت، آنگاه گفت چه کسى مىتواند این ذرات پراکنده را زنده کند؟ قرآن جواب مىدهد همان کس که اولین بار او را آفرید.
انسان گاهى با مقیاس قدرت و توانایى خود، امور را به شدنى وناشدنى تقسیم مىکند، وقتى چیزى را ماوراء قدرت و تصور خود دید گمان مىبرد آن چیز در ذات خود ناشدنىاست.قرآن مىگوید با قیاس به توانایى بشر البته این امر ناشدنى است، ولى با مقایسه با قدرتى که اولین بار حیاترا در جسم مرده آفرید چطور؟با قیاس به آن قدرت امرى است ممکن و قابل انجام.
آیات زیادى در قرآن کریم آمده که در همه آنها با تکیه به قدرت الهىدرباره قیامت بحث مىکند.مفاد همه این آیات این است که مشیتخداى عادل حکیم چنین اقتضا داردکه قیامت وجود داشته باشد و هیچ مانعى در راه این مشیت نیست.همان طور که اولین بار معجزه حیات و خلقت از این مشیتسرزد و جهان را و انسان را و حیات را آفرید، بار دیگر در قیامت انسان را زنده مىکند.
2.گروه دوم آیاتى است که بهذکر نمونه مىپردازد.این گروه به نوبه خود به دو دسته تقسیم مىشود: الف.آیاتى که جریان خاصى را در گذشته شرحمىدهد که مردهاى از نو زنده شده است، مانند آیاتى که در داستان حضرت ابراهیم آمده است که به خداوند گفت:
پروردگارا!به من چگونگى زنده کردن مردگان را بنمایان.درپاسخ او گفته شد: مگر به آن ایمان ندارى؟ او گفت: چرا، این تقاضا براى این است که قلبم مطمئن گردد.به او گفتهشد: چهار مرغ را بگیر و سرهاى آنها را ببر و بدنهاى اینها را تکه تکه بکن و هر قسمتى را بر کوهى قرار بده و سپس آنمرغها را بخوان، خواهى دید به امر خدا آن مرغها زنده خواهند شد و به سوى تو خواهند آمد.
ب.آیاتى که به یک امر خارق العاده و استثنائى مانندداستان ابراهیم استناد نکرده است، بلکه نظام موجود و مشهود را که همواره زمین و گیاهان در فصل پاییز و زمستانمىمیرند و سپس در بهار زنده مىگردند مورد استناد قرار مىدهد، مىگوید همان طور که مکرر در طول عمر خود مشاهدهمىکنید که زمین پس از طراوت و حیات و شادابى به سوى مردگى و افسردگى مىرود و بار دیگر با تغییر فصل شرایطعوض مىشود و زمین و درختان و گیاهان حیات خود را از سر مىگیرند، در نظام کل جهان، جهان رو به خاموشى و سردىو افسردگى خواهد رفت، خورشید و ستارگان همه متلاشى و پراکنده خواهند شد، تمام جهان یکسره مىمیرد، اما این مردن همیشگىنیست، بار دیگر همه موجودات جهان زندگى را در وضعى دیگر و با کیفیتى دیگر از سر مىگیرند.
توضیح آنکه ما انسانها اکنون در روى زمینىزندگى مىکنیم که در ظرف سیصد و شصت و پنج روز یک دوره موت و حیات را طى مىکند و چون عمر ما معمولا پنجاه و شصت واحیانا تا صد سال و یا بیشتر ادامه مىیابد، دهها بار این نظام موت و حیات را مشاهده مىکنیم و از این رو از اینکه زمینمىمیرد و حیات خویش را از سر مىگیرد تعجب نمىکنیم، اما اگر فرض کنیم که عمر ما انسانها برابر بود فقط با چند ماه -آنچنانکه بعضى حشرات چنیناند - و فرض کنیم که سواد و خواندن هم نمىدانستیم و از طریق نوشته به تاریخ زمینو گردشهاى سالانهاش آگاه نبودیم، در آن صورت چون خود ما شاهد و ناظر موت زمین و تجدید حیات آن نبودیم هرگز باور نمىکردیمکه زمین مرده بار دیگر زنده شود.مسلما براى یک پشه که در بهار پدید مىآید ودر پاییز و زمستان مىمیرد تصور تجدید حیات یک باغ غیر قابل تصور است.
آیا کرمى که در یک درخت و پشهاى که در یک باغ زندگى مىکندکه همه دنیاى او همان درخت و همان باغ است، مىتواند تصور کند که این درخت و یا این باغ جزء وتابع یک نظام عظیمتر است به نام مزرعه و سرنوشتش بسته به سرنوشت آن مزرعه
است و باز آن مزرعه به نوبه خود تابع یک نظام دیگراست به نام شهرستان و آن، جزء و تابع نظامى دیگر به نام استان و نظام استان تابع نظام کشور ونظام کشور تابع نظام کلى زمین و نظام زمین تابع نظام خورشیدى؟ ما چه مىدانیم، شاید همه منظومه خورشیدىما و همه ستارگان و کهکشانها و هر چه ما آن را به نام نظام طبیعت مىشناسیم تابع یک نظام کلىتر باشد و همه میلیونهاو میلیاردها سالى که از جریان طبیعتسراغ داریم به منزله قسمتى از یک فصل و یا به منزله یک روز از یک فصل از یکگردش کلىتر باشد و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
بیل گیتس [رئیس شرکت مایکروسافت]
پدیده گیتس
بیل گیتس در سن 43 سالگی ثروتمندترین مرد جهان بود. او از سن 20 سالگی تاکنون رئیس شرکت مایکروسافت بوده است که ارزش آن چیزی در حدود 50 بیلیون دلار است (گرچه خود گیتس تاکید دارد که بیشتر پول وی در سهام مایکروسافت صرف شده) و ثروت او به اندازهای است که خارج از درک مردم است. به این دلیل ثروت وی هم مایه رشک ما است و هم کنجکاوی ما را برمیانگیزاند.گیتس پدیده قرن بیستم یعنی بزرگترین غول کامپیوتری میباشد. دوستان و آشنایان از قدرت پول وی شگفتزده شدهاند و این شگفتزدگی موجب سرگرمی متداول دربارها و رستورانها گردیده است. این باور که هرگز رهبر تجاری دیگری آنقدر پول نداشته جالب و وسوسهانگیز است. درواقع، افراد بازرگان خیلی ثروتمندی از قبیل هنری فورد و جان دی راکفلر وجود دارند ولی ثروت گیتس فقط بخشی از جذابیت اوست. طلوع برقآسای گیتس همراه با شهرت و اقبال وی موید ظهور یک نظم تجاری جهانی جدید است نظمی که تحت تسلط رده دیگری از رهبران تجاری قرار دارد. میتوان آنها را آدمهای غیرحرفهای در امور کامپیوتر یا Nerds نامید ولی آنها چیزهایی را میدانند که بیشتر ما از آنها آگاهی نداریم. آنها نیروی بالقوه فنآوری جدید را به گونهای درک میکنند که مدیران همه فن حریف سنتی فکرش را هم نمیتوانند بکنند. آنها در مورد چیزهایی که ما واقعا درک نمیکنیم خیلی خیلی زیرکاند و این زیرکی همه ما را ناراحت میکند.وقتی که نوبت به آینده میرسد آنها آن را به دست میآورند ولی ما به دست نمیآوریم. گیتس که از نظر فنی باسواد و از لحاظ روشنفکری نخبهگراست نشانهای از رهبران آتی میباشد. گرچه او در رد موند واشنگتن مستقر است احتمالا میتوان وی را از بزرگترین بازرگانان ناحیه سلیکون ولی (Silicon Valley) نامید. از نظر برخیها در شرکت مایکروسافت او یک چهره صوفیانه و تقریبا مذهبی است در حالی که از نظر دیگران در صنعت او ضدمسیح است. هر دو نظر غیرمتعارف به نظر میرسد ولی جای تردید نیست که نفوذ او تا چه اندازه قدرتمند میباشد. (با این همه سروصدا که درباره سوءاستفاده ادعایی از قدرت انحصار شده فراموش کردن آنچه در گذشته در دهه 1970 بر سر شرکت آیبیام آمد و هدف تحقیقات ضد تراست بود، آسان میباشد). با همه این احوال، حافظه ضعیف میشود. امروزه ما شرکت آی- بی- ام را در مقایسه با شرکت مایکروسافت مقدستر تلقی میکنیم. ماهیت قدرت چنین است. یعنی ما از آنچه کمتر درک میکنیم ترس بیشتری داریم.شما در شیوه مدیریت گیتس سرنخی از سبک رهبری در دانشکدههای بازرگانی نخواهید یافت. درواقع، استادان و کارشناسان مدیریت در مورد آنچه رئیس هیئت مدیره مایکروسافت و مدیر اجرایی آن را اینقدر موفق ساخته به طور عجیبی ساکت هستند. شاید هم احساس حقارت و بیاعتنایی میکنند. گیتس سرانجام هاروارد را که در آن تحصیل حقوق میکرد رها نمود. دانشگاهیان بیشتر رهبران تجاری سنتی یعنی مدیران اجرایی سنتی را ترجیح میدهند.پس ما برای شناخت آنچه این امر را قابل توجه و مهم میسازد به کجا باید مراجعه کنیم؟ کجا بهتر از خود دانشنامه مایکروسافت یعنی Encarta است؟ در این دانشنامه تحت مدخل گیتس، ویلیام، هنری سوم آمده که «بیشتر موفقیت گیتس در توانایی وی نسبت به برگردان دیدهای فنی به استراتژی بازار و آمیختن خلاقیت با بینش فنی بستگی دارد.» سرانجام آنچه بیل گیتس را متمایز از هر رهبر تجاری دیگر در تاریخ میکند احتمالا نفوذی است که او بر زندگیهای ما دارد. در حالی که قدرت غولهای پیشین معمولا در یک بخش یا صنعت متمرکز بود، قدرت نرمافزاری مایکروسافت چنگهای خود را در هر حوزهای از زندگی ما گسترانده است.سلطانهای رسانهای مانند روبرت مرداک ما را ناراحت میکنند زیرا آنها قدرتی دارند که آنچه را که در روزنامهها و تلویزیونهایمان ظاهر میشود کنترل میکنند. ولی نفوذ افرادی که نرمافزار را مینویسند غیرقابل پیشبینی است. دانشنامه Encarta که مایکروسافت تولید نموده فقط نمونهای است از چند مورد که چگونه بیل گیتس و شرکتش در هر جنبه از زندگی ما نفوذ میکند. از اینکه ما از تسلط بازار نرمافزاریاش احساس ناراحتی کنیم تعجبی ندارد. اینکه از او بدگویی شود و مورد حمله قرار گیرد شگفتآور نیست. روی هم رفته، چندتا از رهبران تجاری فرصت بازنویسی تاریخ را پیدا میکنند؟ولی در شرایط هوچیگری و ضدهوچیگری، بیل گیتس چه نوع فردی است؟ آیا او فردی تیزهوش است که اصولا فقط در کامپیوتر تیز و باهوش بوده و در زمان و مکان مناسب قرار گرفته، یا اینکه چیزی بدیمنتردرباره مردی وجود دارد که میتوانست به راحتی در دهه بیست زندگی خود کنارهگیری نماید یا بازنشسته شود ولی ترجیح میدهد که بیشتر روزها 16 ساعت در روز کار کند.داستانها در مورد گیتس ریاضیدان نابغه و برنامهنویس کامپیوتر و درباره سایر گیتسها، بازرگان بیرحمی که برای شکست یا سرکوب رقابت با تمام توان بیرون میرود، به طور فراوان وجود دارد. تنها با جدا کردن واقعیت از خیال میتوان شروع به کشف گیتس واقعی نمود. آنچه از این تحلیل به جا میماند یک تصویر به مراتب پیچیدهتر است.این تنها یک داستان استعداد فنی و ثروت زیاد نیست، بلکه یک بینش قابل توجه تجاری و شور و شوق وسوسهانگیز برای بردن و پیروز شدن است. همچنین سرگذشتی است پیرامون یک سبک رهبری کاملا متفاوت از آنچه دنیای تجاری و کسب و کار قبلا به خود دیده است.آنچه که بیل گیتس به رهبران تجاری آینده پیشنهاد میکند الگوی جدید است الگویی که ویژگیها و مهارتهایی را که خیلی مناسب برای چالشهای قرن بیست و یکم است گردهم میآورد. بیل گیتس با وجود همه خطاهایش مطالب زیادی برای یاد دادن نسل بعدی بازرگانان و مدیران دارد.از زمان تشکیل مایکروسافت، گیتس این تصور خود را که روزی که روی هر میز و در هر خانه یک کامپیوتر باشد دنبال نموده است. (جالب اینکه شعار اصلی او عبارت بود از «روزی روی هر میز و در هر خانه یک کامپیوتر باشد که از نرمافزار مایکروسافت استفاده کند» ولی بخش آخر شعار این روزها از قلم افتاده چون که برخی افراد را ناراحت میکند)اکنون با نگاهی به گذشته پی میبریم که گسترش کامپیوترهای شخصی از اداره به خانه تقریبا اجتنابناپذیر به نظر میرسد.بازاندیشی و بازنگری موضوع خیلی خوبی است ولی همانطور که گیتس نشان داده آیندهنگری و دوراندیشی خیلی سودآورتر میباشد.همچنین مهم است یادآور شویم که صفحات نمایش و صفحات کلید همه جا حاضر و فراگیرند که همه ما امروزه وجود آنها را بدیهی میپنداریم چند دهه قبل جزء داستانهای علمی تخیلی بود. در دهه 1960 هنگامی که آیندهگراها در آمریکا سعی کردند که روند شکلگیری اجتماع را در باقیمانده قرن پیشبینی کنند آنها طلوع و ظهور کامپیوتر شخصی (PC) را کاملا نادیده گرفتند. بنابراین این امر تصادفی نیست که گیتس جوان کتابهای علمی و تخیلی را به خود اختصاص دهد.اینکه بیل گیتس به تنهایی مسبب بردن کامپیوتر شخصی به خانهها و ادارات در سراسر دنیا باشد و یا اینکه هنری فورد بانی ظهور و پیدایش اتومبیل بوده، نادرست است. ولی وجه اشتراک آنها در این است که آنها نقش اصلی و محوری در تبدیل تصورات به واقعیت بازی کردهاند.گیتس با دگرگونی مایکروسافت و تبدیل آن به یک بازیگر مهم در صنعت کامپیوتر و استفاده از جایگاه برتر جدید برای ایجاد بستری جهت رشد خیلی زیاد در برنامههای کاربردی فکر خود را به منصه ظهور گذاشت. گیتس از همان ابتدا و خیلی زود دریافت که اگر بخواهد فکرش را به نتیجه برساند، لازم و ضروری است که یک استاندارد صنعتی ایجاد شود. او همچنین میدانست که اگر هرکسی زودتر و قبل از همه به آنجا برسد فرصت و شانس مهمتری برای داشتن قدرت در صنعت کامپیوتر خواهد داشت.چند سال قبل از این که شرکت آی- بی- ام برای یافتن یک سیستم عامل در کامپیوتر شخصی جدیدش به گیتس نزدیک شود گیتس تاسف عدم وجود یک سیستم عامل مشترک را میخورد و پیشبینی میکرد که بدون یک سیستم عامل نیروی بالقوه کامپیوترهای شخصی شناخته نخواهد شد. مقالههایی که در آن زمان نوشت خبر از آن میداد که این فکر را بیش از هرکس دیگری در ذهن داشته است. با وجود آن، حقیقت این است که هنگامی که این فرصت دست داد گیتس آنچه را که میخواست به خوبی دید و آن را با هر دو دست گرفت. از آن موقع تاکنون او به همین نحو عمل کرده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 41
پیشگفتار :
روان شناسی کودک اهمیت خود را از کودک می گیرد، چرا که دوران کودکی انسان اهمیت فوق العاده ای دارد. شاید نگاهی به دوران کودکی انسان و توانائیهای نوزاد انسان در مقایسه با سایر موجودات اهمیت این دوران را آشکارتر سازد. نوزاد انسان در میان سایر موجودات عالم طولانی ترین زمان را نیاز دارد که قابلیت ها و توانائیهای خود را پرورش و آشکار سازد. در واقع انسان حدود 18 سال اول زندگی خود را در حال رشد و تکامل در ابعاد مختلف است و این زمان طولانی و با اهمیتی در زندگی انسان است.
از طرف دیگر ، نوزاد انسان با کمترین توانایی ها و امکانات (نظیر بازتابها) به دنیا می آید و به مراقبت زیاد و شدیدی نسبت به سایر موجودات نیاز دارد (برای مثال در نظر بگیرید که چگونه گوساله گاو پس از به دنیا آمدن روی پای خود می ایستد، ولی نوزاد انسان حتی نمی تواند سر خود را راست نگه دارد). ابن مراقبت توسط پدر و مادر در وهله اول و توسط اطرافیان و جامعه در وهله دوم اعمال می شود، ولی این مراقبت بدون آگاهی ، دانش و آموزش شیوه های فرزند پروری صحیح امکان ندارد و اهمیت روان شناسی کودک نیز از این دو موضوع (زمان طولانی رشد کودکی و شیوه های صحیح فرزند پروری) ناشی می شود. چکیده :
بسیار اتفاق افتاده است که افراد تلاش می کنند پاسخی را به یاد آوردند که در آن لحظه قادر به یاد آوری آن نیستند، ولی با این وجود پاسخ را خیلی نزدیک یعنی نوک زبان خود می دانند . به این پدیده ،پدیدة نوک زبان گویند . برای مثال فرض کنید از کسی سؤال شود« در راه زاهدان به چابهار چه شهری است؟»تنها بدین دلیل که فردفوراً پاسخ را به یادنمی آورد الزاماً نمی توان گفت که او هیچ چیزی درباره پاسخ نمی داند. برخی اوقات کسی که نمی تواند پاسخ را به یاد آورد ولی می تواند ویژگیهای لفظی پاسخ درست را به یاد آورد. برای مثال ، در پاسخ به سؤال بالا فردی که نمی تواند پاسخ را که «ایرانشهر » است به یادآورد ممکن است به یاد آورد که پاسخ با «1»یا حتی «ایران» شروع می شود، یا آن که دارای سه بخش است . برخی اوقات فردی که نمی تواند پاسخ را به یاد آورد در عین حال می تواند اطلاعاتی را درباره ویژگیهای معنایی آن پاسخ به یاد آورد . برای مثال ، در پاسخ به سؤال بالا فرد ممکن است نتواند پاسخ را به یاد آورد ولی هنوز ممکن است بتواند به یاد آورد که سؤال درباره شهری است تقریباً نزدیک مرز ، یا اینکه شهری است که نزدیک زابل است یادآوری هر یک از این دو صفت در غیاب یاد آوری خود پاسخ ، «پدیده نوک زبان » نامیده شده است .
( این پدیده برای اولین بار توسط براون و مک نیل 1996 بررسی شد)
کلید واژه : فرمولوژه ، دیادوکوکینزیس،ضریب هوشی، هبستگی
دیادوکوکینزیس یا همان نوک زبانی :
دیادوکوکینزیس عبارت است از توانایی انسان در این که اندام های گویایی اش را خیلی زود به حرکت درآورد و خیلی زود از حرکت باز ایستد و حرکات مرحله ای و به دنبال هم، متغیر و تکرارشونده، آن طور که در تولید گفتار وجود دارد با اندام های گفتاری اش انجام دهد.
استفاده از دیادوکوکینزیس در ارزیابی رشد حرکتی کودکان و بزرگسالان بسیار رایج است. نتایج نشان می دهند که سرعت های دیادوکوکینزیس در کودکان با تکامل سیستم حرکتی آن ها افزایش می یابد. در سن 10-9 سالگی یا در سن 15 سالگی سرعت های مشابه بزرگسالان به دست آمده است و این به معیاری بستگی داشته که با آن عملکرد شبیه بزرگسالان را تعریف کرده اند. در ضمن بررسی های مختلف نشان داده اند که سرعت های دیادوکوکینزیس در بین شرکت کنندگان بسیار تغییرپذیر بوده و این تغییرپذیری در کودکان با سن پایین تر بیش تراست.
روانشناسی کودک
بدون شک یکی از مهمترین و موثرترین دوران زندگی آدمی دوران کودکی است. دورانی که در آن شخصیت (Personality) فرد پایه ریزی شده و شکل می گیرد. امروزه این حقیقت انکارناپذیر به اثبات رسیده است که کودکان در سنین پایین (طفولیت) فقط به توجه و مراقبت جسمانی نیاز ندارند، بلکه این توجه باید همه ابعاد وجودی آنها شامل رشد اجتماعی ، عاطفی ، شخصیتی و هوشی را دربر گیرد. این ابعاد عوامل تعیین کننده و اساسی یک انسان هستند که از دوران کودکی پایه گذاری و شکل می گیرند.
یکی از مسائلی که صحت آن هنوز به اثبات نرسیده است و درباره آن اختلاف نظر وجود دارد چیزی است که به آن دوره حساس زبانآموزی (Critical Period) گفته میشود. بنا بر این نظریه، دوره زبانآموزی برای کودک، بین دو تا حداکثر دوازده سالگی است و اگر کودک در این دوره زبان یاد نگیرد، بعداً نخواهد توانست آن را بیاموزد. نظیر این پدیده در بعضی از حیوانات نیز مشاهده شده است که به آن دوره نقشپذیری گفته میشود.
در بعضی از جانوران برای یادگیری بعضی از رفتارها در مرحله معینی از رشد، استعداد خاصی بروز میکند که تا مدت محدودی باقی میماند. چنانچه در این دوره از این استعداد بهره برداری شود، آن رفتار بهخصوص آموخته میشود؛ ولی اگر آن دوره سپری شود و یادگیری صورت نگیرد، دیگر آن رفتار آموخته نمیشود، چنین است دانه برچیدن جوجهها که از راه نقشپذیری یاد گرفته میشود. در آغاز تولد، هر نقطه روشنی میتواند محرک واقع شود تا جوجه به زمین نوک بزند و در نتیجه این کار، جوجه برای تمام عمر دانه برچیدن را یاد میگیرد. در یک آزمایش، وقتی جوجههایی را در تاریکی بزرگ کردند و برای دو هفته با دستگاه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
ایران ؛ کوزه جاذبه های طبیعی
آغاز قرن 21 میلادی نقطه عطفی برای صنعت جهانگردی به حساب می آیید و هر چه از روزهای آغازین آن سپری می شود شاهد رونق و پیشرفت این صنعت هستیم به طوری که از لحاظ اشتغال زایی و در آمدزایی تقریبا جای همه صنایع را گرفته است.
در میان انواع توریستی که ما داریم اکووتوریسم از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و به جهت همین اهمیت است که سازمان جهانی جهانگری (W.T.O) سال 2002 را سال اکوتوریسم معرفی کرده است.
سالانه تعداد زیادی از جهانگردان تنها به قصد دیدن جاذبه ها و عجایب طبیعی و خدادادی آهنگ سفر کرده و در این زاه هزینه های زیادی را صرف می کنند تا در نقاط مختلف یک پدیده و مکان طبیعی را زا نزدیک مشاهده کنند.
ایران نیز با در اختیار داشتن قابلیتها و جاذبه های طبیعی فراوان می تواند مقصد جهانگردان باشد. ایران از لحاظ قابلیتهای اکوتوریستی در بین 5 کشور اول دنیا قرار دارد.
ایران را به لحاظ تنوع قابلیتهای اکوتوریستی می توان موزه جاذبه های طبیعی نامید. به طور کلی در یک تقسیم بندی جاذبه های طبیعی را می توان به موارد زیر خلاصه کرد.
وضعیت آب و هوایی ( اقلیم )
تنوع آب و هوایی ایران شامل سرعت وزش باد ، طوفانها ، میزان تابش خورشید ، میزان بارندگی ، چهار فصل بودن و تنوع فصول داشتن است. وقتی در مناطق غرب و شمال غرب شرایط آب و هوایی برای تفریحات و سرگرمیهای زمستانی مثل اسکی ، مهیا است ، در همان زمان در مناطق جنوبی شرایط آب و هوایی برای تفریحات تابستانی مناسب است. ایران از اختلاف میزان بارندگ زیادی برخوردار است ، در برخی مناطق میزان بارندگی سالانه بیش از 1800 میلیمتر ( شمال ایران) و در برخی مناطق به کمتر از 25 میلیمتر ( دشت لوت ) می رسد.
پدیده های طبیعی و چشم اندازها نیز یکی دیگر از جاذبه های ایران به شمار می رود که شامل کوهها وبیابانها ، چشمه های معدنی و آبشارها ، غارها ، دریاچه ها و تالاب ها ، جنگلها و مراتع است. در ایران کوههایی وجود دارد که به دلیل موقعیت جغرافیایی و شرایط اقلیمی و همچنین به دلیل وجود چشم اندازهای طبیعی مثل چشمه های معدنی ، صخره ها و آبشارها که یکی از جذابترین پدیده های طبیعی محسوب می شود می تواند جلوه های طبیعی و بسیار زیبایی را به نمایش بگذارد.
ایران یکی از گرمترین و خشک ترین بیابانهای دنیا را در خود جای داده است این بیابان که دشت لوت نام دارد دارای گونه های گیاهی و حیوانی نادری است.
بزرگترین دریاچه های شیرین ( خزر ) و شور ( ارومیه ) دنیا در ایران قرار دارد .وجود جنگلها و مراتع سرسبز در یمان کوه و دریا در منطقه شمال با سواحل شنی و ماسه ای می تواند به صورت جاذبه گردشگری در آید. جنگلهای حرا در ساحل دریای خلیج فارس و عمان نمونه جنگلهای بی نظیر با خصوصیات ویژه خودش است. وجود غارهای متعدد در ایران نیز حائز اهمیت است. تنها در استان لرستان حدود 600 غار ططبیعی وجود دارد که فقط دو مورد آن قابل بازدید است . از جمله غارهای معروف میتوان به موارد زیر اشاره کرد : غار علیصدر که از شهرت جهانی برخوردار است. غار کرفتو ، غار قوی غاز ، غار کتله خور و …
تالابها نمونه دیگری از مناظر طبیعی هستند که می توانند با امکانات جانبی به صورت جاذبه ها در آیند. از تالابهای معروف که بعضی از آنها از شهرت بین المللی برخوردار هستند می توان به تالاب انزلی ، قوری گول تبریز ، گاو خونی ، هامون و … اشاره کرد. وجود این همه منابع و پدیده طبیعی در یک کشور نشان از زیبایی آن دارد. در برخی مناطق قرار گرفتن چندین پدیده طبیعی در کنار هم ، چشم اندازهای بکر و زیبایی را به وجود آورده است. درییاچه گهر نمونه بارزی از این نمونه است که دریاچه ای بین دو کوه به صورت مراتع سرسبز قرار گرفته است. یا می توان به کوه سبلان در آذربایجان شرقی اشاره کرد ، که دریاچه ای در قله آن ، صخره هایی که شبیه حیوانات است و وجود چندین چشمه معدنی و آبشار و مراتع سریبز اطرافش چشم انداز طبیعی زیبایی را در پرده روزگار به نمایش گذاشته است.
وقتی از یک جهانگرد سوئیسی در مورد زیبایی این منطقه سؤال می شود او جواب می دهد که در مدت اقامتم در این منطقه احساس غربت نمی کردم و حس می کردم در کشور خودم هستم و این خود دلیل بر زیبایی پدیده های طبیعی ایران است.
حیات وحش
ایران دارای چندین محدوده حفاظتی حیات وحش است که در آن از گونه های گیاهی و حیوانی کمیابی محافظت می شود. نمونه ای از محدوده های حفاظتی حیات وحش شامل : پارک جنگلی گرگان ، محدوده حفاظتی ارسباران و … است با محافظتهای دقیق به ویژه جلوگیری از شکار غیر قانونی می توانیم این مناطق را از لحاظ جهانگردی توسعه دهیم.
منابع و پدیده های طبیعی که در بالا به آنها اشاره شد در بخش جهانگردی به عنوان عرضه مطرح می شوند ومهمترین کار ما ایجاد تقاضا برای این عرضه ها است که در واقع نخستین قدم در راه توسعه صنعت جهانگردی به شمار می آید و موجب حیات و توسعه امکانات زیر بنایی و ایجاد اشتغال و افزایش ارزش افزوده در این بخش می شود.
برای ایجاد تقاضا در جاذبه های طبیعی ، رعایت کردن در موارد زیر ضروری به نظر می رسد :
تبلیغ برای شناساندن جاذبه های طبیعی در داخل و خارج کشور با شیوه های بین المللی ( چاپ پوستر ، عکس ، نقشه ، تهیه ماکت ، فیلم و CD و … )
سهولت دسترسی به جاذبه های طبیعی ؛ به دلیل اینکه اکثر جاذبه های اکوتوریستی در ایران ( آبشارها ، دریاچه ها و تالابها و … ) جایی قرار گرفته اند که دسترسی به آنها مشکل است پس ایجاد تسهیلاتی از قبیل : شبکه راه مناسب و نزدیک به راههای اصلی و توسعه خططوط راهها ، تأمین امنیت از هر لحاظ و همچنین دایر نمودن مراکز اطلاع رسانی ضروری به نظر می رسد.
ایجاد امکانات و تفریحات جانبی برای جهانگردان ؛ جهانگرد شاید از دیدن صرفا یک جاذبه طبیعی به خاطر یکنواختی دچار دلزدگی شود ، برای جلوگیری از دلزدگی باید تمهیداتی را اندیشید. موارد زیر می تواند برای جهانگردان خارجی در ایران جذاب باشد.
1. برگزاری کنسرتهای موسیقی محلی
2. برپایی مراسم ها و جشن های مرسوم در منطقه
3. برگزاری مسابقات ورزشی بازیهای محلی
4. ایجاد پارکها ، شهر بازی و باغ وحش در اطراف منطقه مورد نظر
5. استفاده کردن از تله کابین برای حمل و نقل در صورت ممکن
6. ایجاد تأسیسات اقامتی متناسب با الگوی معماری منطقه و ارائه غذاها و نوشیدنیهای محلی
البته موارد دیگری نیز می تواند برای گردشگران خارجی بسیار جذاب باشد که از جمله می توان به حمل و نقل مسافران با اسب و شتر و برگزاری همایشها و جشنواره های جهانگردی در کنار یک چشم انداز طبیعی و نیز برپایی اقامتگاههای ارزان قیمت برای گردشگران داخلی ( مثل کمپینگ ها ) اشاره کرد.
همچنین گنجانیدن برنامه بازدید از شیوه برداشت محصولات که به صورت گروهی صورت می گیرد و دارای رسوم خاصی است ، بازدید از مشاغل بومی منطقه و مراکز تهیه صنایع دستی نیز میتواند مؤثر باشد. در صورتی می توانیم برای جاذبه های طبیعی مان ، جهانگرد جذب کنیم که محیط زیست تمیز و پاکیزه ای داشته باشیم و از امکانات بهداشتی بهره مند باشیم. جهانگرد خودش تلاش می کند منطقه ای را که دیدن می کند ، تمیز نگه دارد و این تمیز بودن خود می تواند عامل جذب جهانگرد باشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 32
پدیده مرگ
یکی از اندیشههایی که همواره بشر را رنج داده است اندیشه مرگ و پایان یافتن زندگی است . آدمی از خود میپرسد چرا به دنیا آمدهایم و چرا میمیریم ؟ منظور از این ساختن و خراب کردن چیست ؟ آیا این کار لغو و بیهوده نیست ؟
استدلالهاى قرآن بر امکان معاد
گرچه از آن نظر که ایمان و اعتقاد ما به قیامت از ایمان به قرآنو گفتار پیامبران سرچشمه مىگیرد لزومى ندارد که درباره قیامت به ذکر برهان و استدلال بپردازیم و یا شواهد و قرائنعلمى بیاوریم، ولى نظر به اینکه خود قرآن کریم - لااقل براى نزدیک کردن مطلب به اذهان - به ذکر یک سلسلهاستدلالها پرداخته است و خواسته است افکار ما از راه استدلال و به طور مستقیم هم باجریان قیامت آشنا شود، ما به طور اختصار آن استدلالها را ذکر مىکنیم.
استدلالهاى قرآن یک سلسله جوابهاست به منکرانقیامت.این جوابها برخى در مقام بیان این است که مانعى در راه قیامت نیست و در حقیقت پاسخى است به کسانى که قیامت را امر ناشدنى فرض مىکردند، برخى آیات دیگر یک درجه جلوتر رفته و مىگوید در همین جهان چیزهایى شبیه به قیامتوجود داشته و دارد و با دیدن چنین چیزها جاى انکار و استبعاد نیست، برخى آیات از این هم یک درجه جلوتر رفته و وجودقیامت را یک امر ضرورى و لازم و نتیجه قطعى خلقتحکیمانه جهان دانسته است.بنابر این مجموع آیاتى که در آنها درباره قیامت استدلال شده استسه گروه است و به ترتیب ذکر مىکنیم.
1.در سوره یس آیه 78 مىگوید: و ضرب لنا مثلا و نسى خلقه قال من یحیى العظامو هى رمیم قل یحییها الذى انشاها اول مرة و هو بکل خلق علیم.
براى ما مثلى آورد و خلقت خود را فراموش کرد، گفت این استخوانهاى پوسیده را کى زنده مىکند؟ بگو همان کس که اولین بار آن را ابداع کرد و او به هر مخلوقى آگاه است.
این آیه پاسخ به مردى از کافران است که استخوانپوسیدهاى را در دست گرفته، آمد و آن استخوان را با دستخود نرم کرد و به صورت پودر در آورد و سپس آن را در هوامتفرق ساخت، آنگاه گفت چه کسى مىتواند این ذرات پراکنده را زنده کند؟ قرآن جواب مىدهد همان کس که اولین بار او را آفرید.
انسان گاهى با مقیاس قدرت و توانایى خود، امور را به شدنى وناشدنى تقسیم مىکند، وقتى چیزى را ماوراء قدرت و تصور خود دید گمان مىبرد آن چیز در ذات خود ناشدنىاست.قرآن مىگوید با قیاس به توانایى بشر البته این امر ناشدنى است، ولى با مقایسه با قدرتى که اولین بار حیاترا در جسم مرده آفرید چطور؟با قیاس به آن قدرت امرى است ممکن و قابل انجام.
آیات زیادى در قرآن کریم آمده که در همه آنها با تکیه به قدرت الهىدرباره قیامت بحث مىکند.مفاد همه این آیات این است که مشیتخداى عادل حکیم چنین اقتضا داردکه قیامت وجود داشته باشد و هیچ مانعى در راه این مشیت نیست.همان طور که اولین بار معجزه حیات و خلقت از این مشیتسرزد و جهان را و انسان را و حیات را آفرید، بار دیگر در قیامت انسان را زنده مىکند.
2.گروه دوم آیاتى است که بهذکر نمونه مىپردازد.این گروه به نوبه خود به دو دسته تقسیم مىشود: الف.آیاتى که جریان خاصى را در گذشته شرحمىدهد که مردهاى از نو زنده شده است، مانند آیاتى که در داستان حضرت ابراهیم آمده است که به خداوند گفت:
پروردگارا!به من چگونگى زنده کردن مردگان را بنمایان.درپاسخ او گفته شد: مگر به آن ایمان ندارى؟ او گفت: چرا، این تقاضا براى این است که قلبم مطمئن گردد.به او گفتهشد: چهار مرغ را بگیر و سرهاى آنها را ببر و بدنهاى اینها را تکه تکه بکن و هر قسمتى را بر کوهى قرار بده و سپس آنمرغها را بخوان، خواهى دید به امر خدا آن مرغها زنده خواهند شد و به سوى تو خواهند آمد.
ب.آیاتى که به یک امر خارق العاده و استثنائى مانندداستان ابراهیم استناد نکرده است، بلکه نظام موجود و مشهود را که همواره زمین و گیاهان در فصل پاییز و زمستانمىمیرند و سپس در بهار زنده مىگردند مورد استناد قرار مىدهد، مىگوید همان طور که مکرر در طول عمر خود مشاهدهمىکنید که زمین پس از طراوت و حیات و شادابى به سوى مردگى و افسردگى مىرود و بار دیگر با تغییر فصل شرایطعوض مىشود و زمین و درختان و گیاهان حیات خود را از سر مىگیرند، در نظام کل جهان، جهان رو به خاموشى و سردىو افسردگى خواهد رفت، خورشید و ستارگان همه متلاشى و پراکنده خواهند شد، تمام جهان یکسره مىمیرد، اما این مردن همیشگىنیست، بار دیگر همه موجودات جهان زندگى را در وضعى دیگر و با کیفیتى دیگر از سر مىگیرند.
توضیح آنکه ما انسانها اکنون در روى زمینىزندگى مىکنیم که در ظرف سیصد و شصت و پنج روز یک دوره موت و حیات را طى مىکند و چون عمر ما معمولا پنجاه و شصت واحیانا تا صد سال و یا بیشتر ادامه مىیابد، دهها بار این نظام موت و حیات را مشاهده مىکنیم و از این رو از اینکه زمینمىمیرد و حیات خویش را از سر مىگیرد تعجب نمىکنیم، اما اگر فرض کنیم که عمر ما انسانها برابر بود فقط با چند ماه -آنچنانکه بعضى حشرات چنیناند - و فرض کنیم که سواد و خواندن هم نمىدانستیم و از طریق نوشته به تاریخ زمینو گردشهاى سالانهاش آگاه نبودیم، در آن صورت چون خود ما شاهد و ناظر موت زمین و تجدید حیات آن نبودیم هرگز باور نمىکردیمکه زمین مرده بار دیگر زنده شود.مسلما براى یک پشه که در بهار پدید مىآید ودر پاییز و زمستان مىمیرد تصور تجدید حیات یک باغ غیر قابل تصور است.
آیا کرمى که در یک درخت و پشهاى که در یک باغ زندگى مىکندکه همه دنیاى او همان درخت و همان باغ است، مىتواند تصور کند که این درخت و یا این باغ جزء وتابع یک نظام عظیمتر است به نام مزرعه و سرنوشتش بسته به سرنوشت آن مزرعه
است و باز آن مزرعه به نوبه خود تابع یک نظام دیگراست به نام شهرستان و آن، جزء و تابع نظامى دیگر به نام استان و نظام استان تابع نظام کشور ونظام کشور تابع نظام کلى زمین و نظام زمین تابع نظام خورشیدى؟ ما چه مىدانیم، شاید همه منظومه خورشیدىما و همه ستارگان و کهکشانها و هر چه ما آن را به نام نظام طبیعت مىشناسیم تابع یک نظام کلىتر باشد و همه میلیونهاو میلیاردها سالى که از جریان طبیعتسراغ داریم به منزله قسمتى از یک فصل و یا به منزله یک روز از یک فصل از یکگردش کلىتر باشد و