لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
انقلاب مکتب کلاسیک جدید در اقتصاد
مکتب کلاسیک جدید در اقتصاد کلان، اصول استاندارد تحلیل اقتصادى را براى شناخت چگونگى تعیین محصول کل یک ملت (یا GDP) به کار مى برد. از دیدگاه مکتب کلاسیک جدید، عرضه و تقاضا نتیجه اقدامات اقتصادى و عقلانى خانوارها و بنگاه ها است، مقادیر اقتصاد کلان مانند GDP، نتیجه تعادل عمومى بازارها در یک اقتصاد هستند. تعجب آور است که این دیدگاه در اقتصاد کلان انقلابى به حساب آمده است، وقتى ماهیت فعلى تحلیل اقتصادى در سایر شاخه هاى علم اقتصاد مانند مالیه عمومى، تجارت بین الملل و اقتصاد کار را مى بینیم. همگى اصول استانداردهاى اقتصادى براى تحلیل دامنه گسترده اى از موضوعات را به کار مى برند. اقتصاد کلان عقب افتاد. زیرا اقتصاد کلان کینزى در زمانى حاکم بود که این اصول به طور سیستماتیک از دهه ۱۹۴۰ تا دهه، ۱۹۶۰ در سایر شاخه هاى اقتصاد به کار رفته بودند.
از آغاز اقتصاد کلان با کتاب «نظریه عمومى اشتغال، بهره و پول» جان مینارد کینز در سال، ۱۹۳۶ اقتصاد کلان کینزى جایگاه مهمى را به سه دلیل مهم، حفظ کرد:
اول: الگوهاى تحلیلى پایه اقتصاد کلان کینزى براى کاربرد، ساده، انعطاف پذیر و آسان بودند و به نظر مى رسید با الگوهاى مشاهده شده فعالیت اقتصادى انطباق دارند.
دوم: کینز و پیروانش مکتب آلترناتیوى را به طور قوى و مؤثر، نقد کردند که آن را اقتصاد کلان کلاسیکى نامیدند و آن را پیچیده، انعطاف ناپذیر و از نظر تجربى نامربوط توصیف کردند.
سوم: الگوهاى تحلیلى کینزى، پایه اى براى الگوهاى آمارى تفصیلى فعالیت اقتصاد کلان فراهم کردند که مى تواند براى پیش بینى اقتصادى و براى ارزیابى سیاست هاى آلترناتیو به کار رود. در مقایسه با اقتصاد کلان کلاسیکى قدیم و جدید، اقتصاد کلان کینزى با این فرض شروع نشد که یک اقتصاد از تقاضاکنندگان و عرضه کنندگان اقتصادى عقلانى انفرادى ساخته شده است. به جاى استخراج تقاضا از انتخاب هاى فردى که در درون محدوده هاى مشخص شده، شکل گرفته است، شیوه کینزى آن بود که به طور مستقیم، یک قاعده رفتارى را مشخص کند. کینز ادعا کرد که مخارج جمعى شده (کل) مصرف، تحت تأثیر یک «تابع مصرف» قرار دارد که در آن مصرف، صرفاً به درآمد جارى بستگى دارد. به طور عام تر، اقتصاد کلان کینزى فرض مى کند که افراد از قواعد سرانگشتى ثابتى پیروى مى کنند، بدون فرض این که بنگاه ها و خانوارها، انتخاب هاى عقلانى انجام مى دهند تا حدى این فرض ناشى از بدگمانى در بخشى از الگوسازان کینزى است که افراد نوعاً به طور عقلانى عمل نمى کنند. تا حدى آن تصمیمى عمل گرایانه براى الگوسازى بود: اگر رفتار اقتصادى افراد، هدفمند باشد، کار مشخص ساختن این که چگونه آنها در موقعیت هاى مختلف عمل خواهند کرد پیچیده تر است و بنابراین براى الگوسازى مشکل تر است.
کینزى ها درست مى گفتند که اقتصاد کلان کلاسیکى دهه ۱۹۳۰ نمى تواند به پرسش هاى مهم سیاست عمومى پاسخ دهد. اقتصاد کلان کلاسیکى در آن زمان مانند اغلب شاخه هاى دیگر علم اقتصاد، فقط آغازى براى ساختن الگوهاى صورى آمارى و ریاضى رفتار اقتصادى بود. طى دهه گذشته حجم زیادى از تحقیقات عمدتاً به این چالش ها و این موضوعات پرداخته است که اکنون مکتب کلاسیک جدید در اقتصاد کلان نامیده مى شود. رویکرد کلاسیک جدید در اقتصاد کلان به طور فزاینده اى در مباحث سیاست اقتصاد کلان در ایالات متحده و سایر کشورهاى جهان طى سال هاى اخیر مهم شده است.
برترى اقتصاد کلان کینزى یا کلاسیکى به این بستگى خواهد داشت که کدام یک شناخت بهترى از فعالیت اقتصاد کلان ارائه مى کنند. تصمیم گیرى میان دیدگاه هاى رقیب، اهمیت دارد، زیرا آنها نوعاً بر نتایج بسیار متفاوتى براى سیاست هاى بخش عمومى دلالت دارد.
تفاوت هاى کلى در دیدگاه
سه تفاوت اصلى سیاست اقتصاد کلان از دیدگاه اقتصاد کلان کینزى و کلاسیکى جدید، وجود دارد. سه ایده اصلى در دیدگاه کینزى، عبارتند از:
اول؛ این فرض که تنها اندکى از نتایج بازار، مطلوب است. این دیدگاه نسبت به بازار، حوزه گسترده اى براى مداخله دولت به جا مى گذارد.
دوم؛ این که تغییرات در طرف عرضه بازارها عمدتاً در درازمدت مهم هستند، در حالى که این فرض با اغلب اوضاع سیاستى، خیلى فاصله دارد.
سومین دیدگاه کینزى این است که مقامات پولى و مالى مى توانند شرایط تقاضاى محصولات خاص و تقاضاى اقتصاد به طورکلى را کنترل کنند.
در مقابل این سه ایده، مکتب کلاسیک جدید کاملاً ایده هاى صدوهشتاد درجه مخالف دارد.
اول: به دلیل آن که تصمیمات عرضه و تقاضاى بازار فرض شده است توسط عوامل (کارگزاران) عاقل از نظر اقتصادى، اتخاذ مى شود. فرض شده است این تصمیمات کارا است. این که عقلانیت فردى در بازارها عموماً منجر به نتایج مطلوب از نظر اجتماعى مى شود، پیامى است که در مرکز تحلیل اقتصادى از کتاب «ثروت ملل» آدام اسمیت تا اقتصاد رفاه مدرن قرار دارد. بنابراین دلیل موافق مداخله دولت، از دیدگاه مکتب کلاسیک جدید، نیازمند دو گام اساسى است:
۱ـ شناسایى «نارسایى بازار».
۲ـ نشان دادن این که دولت مى تواند عملاً سیاست هایى را دنبال کند که منجر به اصلاح اجتماعى شود.
دوم: مکتب کلاسیک جدید در اقتصاد کلان به طور سیستماتیک بر اهمیت رفتار عرضه در نتایج بازار حتى در خیلى کوتاه مدت تأکید مى کند.
سوم: مکتب کلاسیک جدید در اقتصاد کلان مى پرسد که آیا ابزارهاى سیاستى خاص مى تواند دستکارى شود تا اهداف سیاستى خاص را انجام دهد.
مباحث سیاستى فعلى
مکتب کلاسیک جدید در اقتصاد کلان و مکتب کینزى درباره سه سیاست اقتصادى پیشنهاد شده در دوران مبارزات انتخاباتى سال ۱۹۹۲ به نتایج بسیار متفاوتى منجر مى شود.
۱ـ کاهش موقت مالیات براى طبقه متوسط.
۲- احیاى موقتى اعتبار مالیاتى سرمایه گذارى.
۳- سیاست هاى انبساطى پولى(یعنى افزایش نرخ رشد عرضه پول و کاهش نرخ تنزیل).
بررسى دو موضوع اول نیازمند درک این است که چگونه مخارج مصرف کننده و مخارج سرمایه گذارى تعیین مى شود، بنابراین به این بحث مى پردازیم که چگونه اقتصاد کلان کینزى و اقتصاد کلان کلاسیک جدید، به هریک ازموارد فوق مى نگرند.
تعیین کننده هاى مصرف و سرمایه گذارى
در مکتب کینزى، مخارج مصرفى اساساً به وسیله تغییرات در درآمدجارى قابل تصرف (یعنى درآمد ملى منهاى مالیات) تعیین مى شود. دیدگاه مکتب کلاسیک جدید، کاملاً متفاوت است. از دیدگاه مکتب کلاسیک جدید، مصرف خانوار در یک دوره زمانى مشخص به درآمد جارى آن خانوار و درآمدى که انتظار دارد درآینده به دست آورد، بستگى دارد و همچنین بستگى دارد به نرخ هاى بهره اى دارد که در آن نرخ بهره، خانوارها مى توانند وام بگیرند یا وام بدهند.
دیدگاه مکتب کلاسیک جدید و کینزى درباره سرمایه گذارى نیز تفاوت دارد. اقتصاددانان کلان کینزى بر جریانات نقدى جارى به یک بنگاه و هزینه هاى سرمایه جارى به عنوان تعیین کنندگان اصلى مخارج سرمایه گذارى تأکید مى کنند. اقتصاددانان مکتب کلاسیک جدید در اقتصاد کلان با این موضوعات موافقند، ولى بر نقش جریانات نقدى مورد انتظار در آینده و همچنین هزینه هاى سرمایه موردانتظار درآینده تأکید مى کنند. بنابراین تفاوت کلیدى میان دیدگاه هاى کلاسیکى جدید و کینزى در مورد مصرف و سرمایه گذارى، بستگى به اهمیتى دارد که هریک به انتظارات درباره شرایط اقتصادى آینده مى دهند. در حالى که بسیارى از طرفداران اقتصاد کلان کینزى ممکن است نقشى براى انتظارات بپذیرند ولى فکر نمى کنند که انتظارات اهمیت دارد. از این گذشته بسیارى از اقتصاددانان کلان کینزى به انتظارات درباره آینده مى
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
جدید ترین پدیده های خودرو
این بار BMW با در نظر گرفتن سلیقه خریداران و حفظ محیط زیست، BMW سری 1 را به بازار عرضه می کند.
BMW تلاش می کند که خودروها و تولیداتش را با بیشترین توجه به سازگاری و حفاظت محیطی تولید کند. از موارد حائز اهمیت انتخاب مسئول و پاسخگو در زمینه مواد است و دوباره به گردش در آوردن در طول تولید خودرو و مواد خطرناک را در تولید حذف کندو از نظر محیطی به تحقیقش در مورد خودروهای سازگار با محیط زیست در کنار منابع قدرتمند ادامه دهد. پوشش دهی و استقامت سپر در جلو اجزاء خودروهای دیگر از نتایج مشخص این کوشش های به شمار می رود. طراحی متفاوت و متنوع و عوامل مهندسی کمک می کند که BMW خیلی آسان تر در انتهای زندگی خدماتی شما پیاده شود.
BMW سری 1 Coupe که یک خودروی نمایشی مدرن و اسپرت است از مدل های iconic 2002 مربوط به 40 سال قبل پیروی می کند. افسانه آینده BMW با تولید سری 1 که نشانگر نظریه فلسفی BMW را از اجرای کامل و بی عیب و طراحی ممتاز آن نمایش می دهد. ترکیب چرخ های عقب به صورت اسپرت و فرمان گیری چابک و تیز و موتورهای قدرتمند و طراحی اتاق برای 4 نفره، آن را متمایز می کند.
BMW در نظر دارد که با تولید سری 1 کوپه دوباره افسانه 2002 را خلق کند.
سری 1 Coupe در بهار 2008 در مدل 128i و 135i در دسترس عموم خواهد بود. سری 1 با موتور 6 سیلندر 3.0 لیتر و قدرت 230 اسب بخار و گشتاور 200 پوند ـ فوت ساخته شده است. خودروی 125i مدیریت و کنترل مکانیسم محرک سوپاپ و عوامل شبکه آلومینیوم/منیزیوم را از خودروی فعال و پر بازده BMW تقلید می کند. ویژگی خودوی قدرتمند 135i با به همراه داشتن توربو شارژ و موتور 3.0 لیتر6 سیلندر که 300 اسب بخار و گشتاور 300 پوند ـ فوت را تولید می کند با سیستم سوخت رسانی انژ کتوری و سردکن موتور و مساعدترین و بهترین اجرا وبا کمترین زیان و ضرر موتور به انجام رسانده. برای خودروی 135i دو درب،شتاب گیری از 0 تا 62 مایل در 5.3 ثانیه انجام شده که به طور الکترونیکی در 155 مایل محدود شده است.
طراحی زیبا با در نظر گرفتن حالت های اسپرت
سری 1 جدیدطراحی سازه های پویا وغیر قابل اشتباه را با یک بدنه قوی و نیرومند ترکیب می کند. برآمدگی ها و برجستگی های کوتاه، فاصله بلند دو محور، درب های بدون قاب بزرگ برای یک نمایش مدرن از ویژگی ها و هویت های BMW است. در مدل 135i یک کیت آیرودینامیک استاندارد است.
در صندوق عقب یک باد شکن طراحی شده که به قسمت کوتاه عقب ماشین تاکید دارد.بخش های انفرادی در شکل چراغهای عقب یک دید و منظره اسپرت تر و کوتاه تر و خوابیده تر به خودرو می دهد. چراغهای افقی و مسطح که در قسمت عقب خودرو کار شده یک روشنایی یک دست را ایجاد می کند،همانطور که در مدلهای دیگر BMW است طراحی شده که این خودرو را در شب مشخص و متمایز می کند. همچنین به کار انداختن چراغهای ترمز در دو مرحله در رابطه با اجبار کاربرد ترمز هنوز یکی از ویژگی های مخصوص BMW است با یک سود که شما از ایمنی بیشتری در جاده برخوردارید.
چراغهای جلوی استاندارد با چراغهای کناری روی گل گیر رانندگی را در تاریکی امن تر از همیشه ساخته است. در روز عملکرد چراغهای جلو در BMW با دو حلقه corona در هر چراغ بزرگ، برداشت و تعبیر از یک ماشین را در حالت های چراغ murky و نرمال بالا می برد، زیاد می کند.
طراحی داخلی لوکس با تکنولوژی روز
طراحی داخلی به روز جدید، کیفیت بالا و عوامل آذین بندی شده پیشرفته را با تودوزی لوکس و رنگ های انتخابی یکپارچه می کند. دستگاه کنترل برای سرگرمی و عملکرد (تهویه هوا) به طور ملایم و هماهنگ با داشبورد کامل و تکمیل شده است و مشخصه دستگاه کنترل در سیستم iDrive با سیستم رهیاب انتخابی در دستگاه مرکزی کامل شده است. سطوح براق گالوانیزه شده، دستگیره های درب داخلی و دستگیره های چرخشی رادیو و کنترل iDrive و باندهای تزئینی را در چرخهای فرمان گیر اسپرت تزئین کرده. سری 1 دو درب با دو نوع تودوزی اسپرت در دسترس است چرم گران قیمت بستون و leatherette به عنوان یک ویژگی تجربی و عملی، جیپ های نقشه در قسمتهای پایین تر درب ها واقع شده.
مدل اسپرت انتخابی، صندلی های گود اسپرت را در بر می گیرد.
iDrive تقویت شده و کامل به همراه mp3 player
iDrive BMW شامل سیستم رهیاب انتخابی است. که راننده را قادر می سازد که تمام عملکردهای راحت و ثانویه را از قبیل ارتباط، تهویه هوا،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 36
کشف دنیاهای جدید:
یکی از نقش های حسابداری و حسابرسی اجتماعی و محیطی.
گلن لیمان
دانشگاه جنوب استرالیا، مؤسسه تحقیقات اجتماعی هاوک، نورث تریس، ادلاید 5000، استرالیا.
چکیده:
این مقاله با دیدی انتقادی حسابداری اجتماعی و محیطی مدرن را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد. در ابتدا، راجع به این موضوع بحث می کنیم که مدل های حسابداری اجتماعی و محیطی نوین بر پایه چهارچوب های لیبرال و فرایند گرایی که برای پیشنهادات و طرح های اصلاحی محدودیت هایی قایلند توسعه یافته اند. پس از آن بر موارد تمرکز حسابداری اجتماعی و محیطی بر شرکت ها خواهیم پرداخت که در این مورد حسابداری اجتماعی و محیطی به عنوان موجودیتی که به سیستم های حسابداری هویت می بخشد و سعی در رفع اشتباهات متداول در این زمینه دارد، عمل خواهد کرد. برای توسعه در ایجاد دیدگاهی جدید نسبت به نقش های اجتماعی و محیطی حسابداری، این مسئله به نظر رسید که آیا افکار کمونیستی نوین می توانند فرایندهای دموکراتیک را تقویت کنند. هدف از این بررسی ترغیب مناظرات و مباحثی است که در حوزة نقش شرکت ها و اثرات آن ها بر طبیعت در بر می گیرند. ما در این زمینه بحث می کنیم که موراد نهفته در تئوری کمونیستی نوعی مدل دموکراتیک می باشند که از طریق آن می توان به طور انتقادی مسیر و هدف حسابداری را به عنوان مؤسسه ای در حوزه عمومی مورد نقد و بررسی قرار داد.
مقدمه:
"حسابداری محیطی" و "حسابرسی محیطی" طی 5 سال گذشته حوزه رو به رشدی برای تحقیقات محققان حسابداری بوده است.1 این مقاله بر پایه همین توسعه ها و پیشرفت های اخیر در حسابداری محیطی انجام شده است تا به سه هدف متعامل زیر نایل شود:
- نشان بدهد که حسابداری محیطی همانطور در حال حاضر نیز به همین گونه است و به عنوان روح حسابداری در شرکت ها به کار می رود تا بتواند بر اشتباهات متداول این بخش اثر گذار باشد.
- ساختارهای لیبرال را که حسابداری محیطی بر پایه آن بنا شده است را مورد بررسی و آزمون قرار دهد و مباحثی را که در اجتماعات گوناگون در این مورد در می گیرد، توضیح دهد.
- مشخص کند که آیا تفکرات کمونیستی مدرن 2 می توانند فرایند های دموکراتیک را که مباحث و مناظرات مربوط به نقش شرکت ها و آثار آن ها بر محیط را ترغیب می کنند، تقویت کند.
در این مقاله، کمونیست به عنوان یک حرکت سیاسی که تلاش های مدل های مدرن لیبرال را که برای پشتیبانی و توسعه چهار چوب های مسئولیت پذیری و قابلیت حسابرسی شدن به کار می روند، مورد چالش قرار می دهد، مد نظر قرار گرفته است.3 کمونیست ها اعتقاد دارند که حوزه تعریف "خوبی" همیشه برای تعریف آنچه که صحیح است کافی نیست، زیرا ملاک استقلال و آزادی در دیدگاه لیبرال می تواند برخی موارد "معنا دار" را مد نظر قرار ندهد.
واژه "معنا دار" به برداشت " تیلور" از بشریت به عنوان حیوانات خودآگاه بر می گردد. تیلور با طرح واژه "خودآگاهی" بحث می کند که هیچ تعریف و توضیح کاملی درباره این که بشر چگونه می تواند برای خویشتن خود احترام قایل باشد، در صورتی که درک کامل از خود نداشته باشد، وجود ندارد (تیلور، 1983، ص 144) درک افراد به عنوان موجوداتی خودآگاهی، از "خوبی" تحت تأثیر "پیش فرض های قوی" ذهنی افراد قرار می گیرد (تیلور 1989) پیش فرض هایی که وابستگی های فرهنگی، اجتماعی و محیطی افراد نشئات می گیرند و فرد هویت خود را به شدت در گرو آن ها می داند.
در اینجا ما بحث می کنیم که چهارچوب های مسئولیت پذیری سخت گیرانه لیبرال پا دادن اطلاعات اضافی به صاحبان سرمایه بدون این که دقیقاً تأثیرات شرکت را بر محیط مورد نقد و بررسی قرار دهند، وضعیت موجود را به وجود آورده اند. رابطه بین چهارچوب های مسئولیت پذیری سخت گیرانه لیبرال و تئوری سرمایه داری منجر به ایجاد یک دید ابزاری نسبت به نقش حسابداری شده اند. در ادبیات مفصل حسابداری اجتماعی و محیطی مدرن نوعی مباحثه دموکراتیک لیبرال و فراینی سخت گیرانه وجود دارد که به شرکت ها نقشی چون مؤسسات عامل تغییرات اجتماعی می دهد (برای مطالعه بیشتر به مؤسسه کانادایی حسابداری رسمی و دارای حق امتیاز، 1992، و بنگاه تحقیقاتی حسابداری استرالیا 1997 مراجعه کنید). 4
علاوه بر این، موانع لیبرال دموکرات بر پایه قراردادهای اجتماعی بین شهروندان ساختاربندی شده اند، که بر این اساس تفکر همکاری آزادانه افراد آن، شناخته می شود. در این مورد بحث می کنیم که ادراک کمونیستی از مسئولیت پذیری، یک قرارداد اجتماعی غیر ضروری است که براساس اصول لیبرال بنا شده است و ارتباط نزدیکی نیز با مفهوم ابزاری استدلال عملی یا کاربردی دارد. تصحیح کمونیستی این مسئله به نظر ضروری می رسد، زیرا نظریات جدید متخصصان حسابداری، مسئولیت پذیری محیطی را به عنوان اجرای فرایندی که مسایل محیطی را با شناخت و تعیین دارایی ها و تعهدات محیطی تا حد امکان، استاندارد کرده است، تعریف کرده اند. تا زمانی که این مشکلات توسط تئوری های جدید حسابداری محیطی تصحیح نشده اند. متخصصان حسابداری به راحتی می توانند حسابداری محیطی را براساس مفاهیم ابزاری آن به عنوان راهی برای قانونی جلوه دادن فعالیت هایشان تعریف کنند. کمونیست ها در مورد گرایش به کاهش دلایل عملی در مقایسه با استدلال های ابزاری که نوعی از استدلال هستند که توسط اقتصاددانان برای رسیدن به بهترین نتیجه با استفاده از کمترین هزینه استفاده می شوند، و دلیل اصلی مشکلات مدل های مسئولیت پذیری لیبرال هستند، نگران هستند. (تیلور 1995، a و b و c)
در این مقاله بحث می کنیم که چهارچوب های حسابداری اجتماعی و محیطی مدرن تمایل به تبعیت از ضوابط ابزاری دارند، بنابراین در حال محدود کردن حوزه خود در استدلال عملی هستند که روش ها و ابزارهایی را که ما توسط آن ها زیر سلطه حکومت قرار می گیریم، تحت نظر قرار می گیریم و کنترل می شوند، را مورد بررسی قرار می دهد. گری، اُوِن و آدامز (1996) مفهومی از مسئولیت پذیر را بر پایه اصول لیبرال راولسیان، توسعه دادند، که در آن، افراد مانند آنچه که در تئوری، هابز آمده است، به شدت تحت تأثیر مفروضات خودخواهانی و فردگرا قرار نمی گیرند (برای مطالعه بیشتر به لیمان، 1995، هاوک 1995 مراجعه کنید) در مطالعات و تحقیقات اصلاح گران مسئولیت پذیری لیبرال، باعث می شود که شرکت ها می توانند متحول شده و مسئولیت پذیر شوند (گری و همکاران، 1995). گری (1989)؛ گری، کاوهی و لورس (1995) توضیح می دهند که حس لیبرالیسم به عنوان وسیله ای برای در برگرفتن انواع علایق گوناگون در جامعه، و تمام آن هایی که نشان دهنده دیدگاه های گوناگون نسبت به فعالیت های شرکت هستند، عمل می کند. با این نتیجه گیری، پروژه گری – اُوِن نشان دهنده دموکراسی مشارکتی است که با بازنگری در تحقیقات راولز (1971 و 1993) و مک فرسون (1979) به دست آمده است. در تأیید دیدگاه های دموکراتیک و لیبرال کلاسیک، عنوان می شود که جوامع مدنی و دولتی می توانند با مشارکت های و ایجاد یک درک مثبت از آزادی که در آن شرکت ها نیز می توانند به گونه ای مسئولیت پذیر شوند که براساس علایق عمومی فعالیت کنند، با یکدیگر همکاری کنند. یک بخش از نقش دولت ایجاد قوانین و ساختارهای فرایندی خواهد بود که به وسیله آن نیازهای صاحبان سرمایه در جوامع دموکراتیک و پلورالیست برآورده شوند. برای ایجاد شناخت رسمی و حقوقی، حقوق صاحبان سرمایه در کسب اطلاعات اجتماعی و محیطی، تئوری نئوپلورالیسم گری – اُوِن دیدگاه لیبرال کلاسیک جامعه مدنی – دولتی را مدون و اصلاح می کند. بدین ترتیب می تواند به نیازهای صاحبان سرمایه پاسخگو باشد. البته با این که نظریات پیشنهادی گری – اُوِن جالب توجه هستند، اما آن ها نوع ادراک از رابطه بین جامعه مدنی و دولتی را که از ضروریات جوامع جمهوری خواه هستند، مشخص نمی کنند. همچنین اهمیت زیادی به نقش مؤسسات شهری به عنوان ابزارهایی جهت غلبه به مشکلات و مدل هال کنترلی و هدایت قوانین دولتی داده نشده است.
تیلور از تئوری نئوپلورالیسم داورکین (1987)، مک فرسون (1979)، و راولز (1971) که نظریات گری – اُوِن و ماوندرز (1991، 1988) را تأیید می کنند، پا را فراتر گذاشته است. یک مدل شهری و جمهوری خواه که مهم از نظریات تیلور است، ابزارهایی را جهت تحت کنترل درآوردن کاربردهای سلطه جویانه کاپیتالیسم بین الملل ارائه کرده است و راهی را برای درک کاربردها و آثار محیطی و اجتماعی این پدیده ارائه داده است. آنچه که در اینجا حیاتی به نظر می رسد، یک نیاز تئوریکی جهت مطالعه کاربردهای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
دین در غرب جدید
علی رغم تماسهای گسترده ای که مسلمانان از قرن گذشته تاکنون با جهان غرب داشته اند و هنوز هم دارند، بسیار کم درباره دین در غرب مطالعه کرده اند. عده محققان و علمای مسلمانی که زبانهای کهن غرب را به اندازه ای که برای مطالعه تاریخ دین عمده غرب، یعنی مسیحیت کافی باشد، بدانند و نیز عده مسلمانانی که عمیقاً به مطالعه در کلام و اندیشه دینی مسیحیت پرداخته باشند، بسیار اندک است. این واقعیت باتوجه به اینکه می بینیم در غرب شمار آنچنان فراوانی از علمای مسیحی و یهودی و نیز علمای ناسوتی اندیش که نظرهای دینی را قبول ندارند، برای آموختن استادانه زبان عربی و فارسی و سایر زبانهای اسلامی به قصد مطالعه خود اسلام، تن به همه گونه سختی و مشکل داده اند، تاسف انگیز است. این علمای غربی هرکدام از دیدگاه خاص خود درباره همه جهات و جوانب اسلام چیزهایی نوشته اند و حتی کوشیده اند به مسلمانان نیز به زور بقبولانند که چطور باید دربارهٌ دین خودشان تحقیق و مطالعه کنند.
به هرحال بین فهم غرب از اسلام، ولو آنکه دیدگاههای آن از نظر مسلمانان متعصبانه و تحریف شده باشد، و فهم اسلام از دین در غرب از دیدگاه اسلامی هیچ موازنه ای برقرار نیست. تلاش مسلمانان برای فهمیدن دین در غرب بسیار نادر بوده و غالباً آنچه توسط محققان جدید مسلمان درباره دین و تفکر در غرب نوشته شده یا عمدتا بر دیدگاههای غربی مبتنی است و یا بردانش بی اساس و محدودی که خود مانع از ژرفکاوی در معنای دین و تاریخ آن در جهان غرب بوده است.در میان مسلمانان می توان دو دیدگاه کاملاً متضاد درباره دین در غرب دید. برخی همه غربیان را، به استثنای اقلیت کوچکی که یهودی اند، مسیحی می دانند و لذا غالبا از کل غربیان با تعبیر مسیحیان یاد می کنند، گویی که غرب همچنان غرب قرون وسطاست که بانی جنگهای صلیبی بود و تمدن غربی هنوز در عصری زندگی می کند که به عصر ایمان معروف است. و برخی دیگر از مسلمانان به عکس، گمان می کنند که همه غربیان مادی گرا و دهری مشرب و یا لاادری و شکاک اند و در میان غربیان عملاً هیچ دینی حاکم نیست.به قطع و یقین باید گفت که هر دو این نظریات یا گمانها خطاست. از یک سو غرب از قرن هفدهم و حتی پیش از آن، از رنسانس به این سو در جهت غیردینی کردن نگاه و نگرش مردمش و سست کردن علایق دینی در زندگی روزمره ایشان سیر کرده است. و در نتیجه امروزه در غرب کسان زیادی هستند که گرچه میراث داران مسیحیت و یهودیت اند، دیگر به معنای دقیق مسیحی یا یهودی نیستند. و با این حال هنوز عده بسیار زیادی در غرب زندگی می کنند که در بطن تمدنی که دیگر نمی توان آن را تمدنی مسیحی دانست، مسیحیان یا یهودیان متشرعی هستند. درک دقیق این اوضاع برای فهم درست نقشی که دین در غرب دارد، و پرهیز از نظریات افراطی که امروزه برخی در جهان اسلام دارند، برای مسلمانان بسیار اهمیت دارد. جوان مسلمان بدون درک نقش دین و نیز به محاق افتادن آن در غرب در همه مراحل تکوین و تولد و رشد و گسترش دنیای متجدد در اروپا و آمریکا و سپس در سرزمینهای دیگر، هرگز قادر نخواهد بود که دنیای متجدد را بفهمد.روشن است که غرب از زمان ظهور تمدن قرون وسطایی اش اساسا و عمدتا مسیحی بوده است. تمدن قرون وسطایی مزبور صرفا ادامه و امتداد تمدن یونان و روم نبود. این تمدن اساسا آنگاه پدید آمد که مسیحیت، به دنبال ضعف و انحطاط تدریجی امپراتوری روم، در این امپراتوری و نیز در میان اقوام ژرمن و سلت یا سلتی اروپای شمالی اشاعه یافت. نتیجه این جریان تولد تمدن جدیدی بود که گرچه عناصر مهمی را از روم و نیز یونان به ارث برده بود، کاملاً مسیحی بود. بنابراین تاریخ دین در غرب آنچنان که امروزه برای ما دانسته است، بیش از هر عنصر و عامل دیگری با مسیحیت مربوط است. مسیحیت در غرب، برخلاف وضعیتی که در شرق داشت و به سبب تقسیم شدگی اش به کلیساها یا مذاهب کوچک با ظهور و توسعه اسلام براحتی مغلوب شد، تا قرنها تقریبا یکپارچه بود، به این معنا که نهاد و سازمان یگانه ای داشت که همانا تشکیلات مذهب کاتولیک بود. پاپ همچنان رهبری و ریاست عالی کلیسای غرب را برعهده داشت. کلیسای ارتدکس که یکی دیگر از شاخه ها و شعب عمده مسیحیت سنتی است، بر مرجعیت پاپ گردن ننهاده و لذا از مذهب کاتولیک جدا بود. در نتیجه، مذهب و تشکیلات کاتولیک در سراسر دوران تولد و شکل گیری تمدن غرب به صورت یگانه نهاد مسیحی غرب باقی ماند.شکل گیری دورانی از تاریخ غرب که امروزه از آن به قرون وسطی تعبیر می شود و طی آن برخی از مهمترین نهادها و نیز الگوهای فکری غرب صورتبندی و متبلور گردیده، و هنر مقدس مسیحی نیز به اوج کمال خود دست یافته بود، همانا وامدار مسیحیت در شکل کاتولیکی آن است. در طول قرون وسطی مسیحیان غرب با اخلاص دینی شدید و پایبندی اکید به مسیحیت بدان گونه که مذهب کاتولیک برای ایشان تفسیر می کرد، زندگی می کردند و لذا علی رغم دشمنی عظیمی که با مسلمانان نشان می دادند، احساس شباهت و قرابت زیادی نیز با ایشان می کردند؛ زیرا جامعه ای از مؤمنان را در جهان اسلام می دیدند که اکیداً و خالصانه به کلام خداوند و دستورات و احکام او پایبندند. با این حال در غرب برخلاف اسلام، در نتیجه یک عده عوامل بسیار پیچیده داخلی، به تدریج مخالفتهایی با مرجعیت و اقتدار دین و به ویژه با مذهب کاتولیک پدید آمد. عوامل مزبور از جمله شامل مغفول ماندن تدریجی جهات و جنبه های معینی از تعالیم عرفانی مسیحیت، توجه زیاده و افراطی به عزاداری و مردگان، عقلانی کردن تدریجی اندیشه دینی مسیحی، و بالاخره شکاکیت ذاتی مندرج در کلام اصالت تسمیه »nominalist« اواخر قرون وسطی می شد.این مخالفتها در طی دوره ای که بعدها به رنسانس معروف شد، صورتهای گوناگونی یافت. در این دوره می توان از یک سو ظهور اومانیسم و فردگرایی را دید که به مخالفت با استیلای دین به طور کلی و علی الخصوص سلطه تمدن دینی قرون وسطی برآمد و بعدها به انگ و نشانهای اصلی تمدن جدید تبدیل شد، و از سوی دیگر شکل گیری یک عکس العمل مذهبی را که به ظهور پروتستانیسم و نهضت اصلاح دین انجامید که خواستار بازگشت به مسیحیت نخستین به همان صورتی بود که ریشه در کتاب مقدس و بویژه اناجیل داشته است؛ مشهور شدن این حرکت اخیر به نهضت انجیلی »Evangclicalism« به سبب همین تاکید بربازگشت به انجیل بود.برخلاف تمایلی که برخی از محققان داشته اند، مذاهب پروتستان و کاتولیک را نمی توان با تشیع و تسنن در متن اسلام مقایسه کرد. سابقهٌ هر دو مذهب تشیع و تسنن به همان دوران صدراسلام و اوان کار اسلام باز می گردد. در حالی که مذهب پروتستان مولود اعتراض »Protest« کاملا متأخری به کلیسا یا مذهب مستقر کاتولیک بود و حدود هزار و پانصد سال پس از ظهور و استقرار مسیحیت به وجود آمد.برخلاف مذهب کاتولیک که ساختار یکپارچه و متحد خود را با تمکین در مقابل اقتدار و مرجعیت دستگاه پاپی و سلسله مراتبی که کلیسای کاتولیک بر آن مبتنی بود حفظ کرد، مذهب پروتستانی سریعاً به فرق و مکاتب و دسته بندیهای دینی متعددی علاوه بر مذاهب یا کلیساهای مرتبط با کالون »Calvin« و لوتر »Luther« که برجسته ترین طلایه داران نهضت اصلاح دین بودند، تقسیم شد. دامنه گسترده این مذاهب یا کلیساها از کلیسای انگلستان که از جهاتی همچنان کاتولیک مانده بود اما بر اقتدار و مرجعیت پاپ گردن نگذاشته و لذا شاخه ای از پروتستانیسم به حساب می آمد، تا کلیساهای پروتستان همچون کلیسای متدیست»Methodist«، کلیسای پرسبیتری»Presbyterian« و کلیسای باپتیست »Baptist« یا تعمیدی را که تکیه و تاکید بسیار بیشتری بر جهد و تلاش فردی مبتنی بر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
برنامه ریزی برای ایجاد نیروگاه های جدید :
مقدمه
ساخت یک نیروگاه معمولاً 5 تا 6 سال از زمان تصمیم گیری برای ساخت تا زمان بهره برداری از اولین واحد آن بطول می انجامد. بنابراین برنامه ریزی سالانه CEGB شامل اقدام در مورد نیروگاه های جدیدی است که قرار است در مدت هفت الی نه سال آینده (که به این مدت اصطلاحاً سالهای پیاده سازی گفته می شود) به مرحله بهره برداری برسند قبل از هر تصمیم جدی در مورد سفارش یک نیروگاه جدید CEGB بایستی موافقت و زیر کشور را تحت بخش دوم از قانون روشنایی الکتریکی مصوب 1909 همراه با هر نوع رضایت و امتیاز مربوط به آن را کسب کرده و همچنین باید بطور جداگانه مجوز مالی را از طرف دولت دریافت نموده باشد. CEGB بایستی نیاز به ایجاد نیروگاهها را در پرتو وظایف قانونی خود بدقت بررسی کند . اوست که باید بررسی نماید که آیا نیاز به ظرفیت جدید به منظور تامین اطمینان از بابت دسترسی به برق کافی ، یا درآمد بیشتر و یا ایجاد اطمینان در مورد تنوع در ذخیره سازی انواع سوخت وجود دارد یا نه علاوه بر آن ممکن است که ساخت یک نیروگاه جدید با ظرفیت مورد نظر به منظور زمینه سازی جهت منافع آتی توجیه پذیر باشد.
ملاحظات ظرفیتی
ظرفیت مورد نیاز بر اساس حداکثر تقاضای سالیانه برآورد می گردد. لذا اولین قدم در تخمین ظرفیت پیش بینی حداکثر تقاضا برای هر زمستان در طول سالهای برنامه ریزی است.
در این پیش بینی فرض بر آنست که بار حداکثر عمدتاً در اثنای روزهای کاری هفته در ماههای دسامبر تا فوریه هنگامی که هوا از سردی با شدت متوسط برخوردارست ، روی می دهد و لذا به آن میانگین تقاضای حداکثر زمستانی (ASC) گفته می شود . شرایط ASC بوسیله تحلیل آماری اطلاعات هواشناسی و تغییرات تقاضا که بر اثر تغییرات آب و هوا بوجود می آید تعیین می شود .
رعایت امور اقتصادی
پیش بینی ظرفیت جدید که تقاضای مورد نیاز را تامین نماید تنها دلیل و توجیه برای ساخت یک واحد تولیدی جدید نیست. ساخت و ساز جدید بایستی از لحاظ اقتصادی غیر قابل توجیه باشد و همچنین اجازة از کار اندازی بعضی از واحدهای قدیمی موجود را نیز بدهد.
در اصل یک واحد تا زمانی که از نظر اقتصادی از یک واحد جدید با صرفه تر باشد در حال سرویس نگه داشته می شود. از انواع هزینه ها می توان هزینه قابل اجتناب خالص (NAC) و هزینه موثر خالص (NEC) را نام برد.
شکل 1 ـ 1 دیاگرام مربوط به ترکیبی از واحدهای ممکن در آینده که در سال 1985 توسط CEGB مد نظر قرار گرفته است را نشان می دهد .
مطالعات برنامه ریزی سیستم :
عمل برنامه ریزی اولیه با بررسی شدت بار سیستم و تشخیص میزان تولید آینده و نیازهای انتقال برق شروع می شود. در مراحل مقدماتی نوع و اندازه نیروگاه انتخاب می شود برای هر نیروگاه می توان ارزیابی فنی اولیه ، هزینه های کلی و برنامه ساخت را تهیه کرد.
هنگامی که این مطالعات کامل شد لیست نیروگاههای گوناگون تهیه شده و در برنامه توسعه اولویت بندی می گردد.
اخذ مجوز جهت تأسیس یک نیروگاه جدید :
مطالعات مربوط به مکان و طراحی نیروگاه تا آنجا که رضایت دولت را برای توسعه یک مکان جلب کند ادامه می یابد . سپس بر اساس روند قانونی کار ، طبق مقررات بخش 2 قانون روشنایی الکتریکی مصوب سال 1909 درخواست ساخت نیروگاه به وزیر ایالت داده می شود . علاوه بر رضایت نامه بخش 2 ، CEGB درخواست مجوز برنامه ریزی برای ساخت را بر اساس مقررات قانون برنامه ریزی شهر و منطقه مصوب 1971 داشته باشد. بخشی از این قانون به وزیر ایالت این اجازه را می دهد که مجوز برنامه ریزی را همزمان با رضایت نامه بخش 2 صادر نماید. در عین حال وزیر ایالت ممکن است شرایط اصلی را که بدنبال رضایت نامه بخش 2 و همچنین مجوز مالی CEGB طراحی و ساخت پروژه را شروع می کند. شکل 3 ـ 1 یک نمونه از برنامه زمان بندی برای طراحی و ساخت مقدماتی نیروگاه را نشان می دهد.
قسمت عمده ای از برنامه مطالعاتی را مشاوره با مقامات مسئول وزارتی و ایالتی و همچنین مقامات قانونی دیگر مانند مسئولین آب تشکیل می دهد.
سند جزئیات توسعه نیروگاه همچنین شامل یک بخش فنی است که در رابطه با اتصالات سیستم انتقال و پارامترهای نیروگاه اصلی است ، بویژه ترانسفورماتور ژنراتور که باید بطور مناسب با سیستم انتقال متناسب باشد. جزئیات مربوطه شامل موضوعاتی از قبیل ضریب قدرت امپدانس سن کرون ، تنظیم فرکانس و عکس العمل دینامیکی واحد در مقابل تغییرات میزان تقاضای برق و همچنین راهنمای های لازم در مورد سیستم کمکی است که موجب می گردد که این شبکه دارای اطمینان کافی باشد.
تحقیق در انتخاب محل نیروگاه :
نیازهای اصلی محل نیروگاه
یک نیروگاه به طور ساده کارخانه ایست که انرژی ذخیره شده در سوخت را به انرژی الکتریکی تبدیل می کند. بنابراین نیازهای اصلی یک نیروگاه مشابه کارخانجات دیگر است .
وجود منبع ماده خام اولیه (سوخت) با قیمت رقابتی.
دسترسی به بازار برای فروش محصولات (انتقال).
نیروی کارگر با میزان و کیفیت لازم.
در دست داشتن وسایل برای رفع نشتی ها و محصولات جانبی .
زمین لازم برای ساخت و عملیات .
مادة خام اولیه که از آن در یک نیروگاه حرارتی الکتریسیته بدست می آید می توان ذغال سنگ، نفت ، اورانیوم و یا گاز طبیعی باشد. الکتریسیته بعنوان محصول اصلی از طریق سیستم انتقال و توزیع به مراکز مصرف فرستاده می شود. محصولات جانبی مانند خاکستر و یا پس مانده های سوخت اورانیوم و همچنین روش مقرون به صرفه ای برای رفع این فضولات اغلب از مسائل عمده هستند. نشتی های نیروگاه مقادیر بسیار زیاد حرارت می باشد که دفع آنها معمولاً نیازمند منابع بسیار زیاد آب است که بخاطر قیمت بایستی در نزدیکی محل نیروگاه در دسترس باشد. محصولات احتراق نیز که همراه گازهای سوخته شده با حجمهای زیاد خارج می شوند نیز باید به گونه ای به محیط داده شوند که با مقررات هوای پاک مغایرت نداشته و یا آلودگی جوی ایجاد نکند.
به نیازهای تکنیکی عمده برای جایگاه نیروگاههای هسته ای و ذغال سنگی همراه با اندازه نیروگاهی که هم اکنون مورد نظر هستند در جدول 1-1 آمده است.
طرح ریزی مقدماتی نیروگاه :
به منظور ارزیابی متناسب یک محل بخصوص برای نیروگاهی که مدنظر قرار می گیرد لازمست که طراحی مقدماتی نیروگاه انجام شود. این موضوع مشخص خواهد کرد که جای واحد اصلی و یا مجموعه واحدها در محوطه ساختمانهای نیروگاه کجا باشد. نتیجه این عمل تعیین شکل و اندازه ساختمانها و سپس دسته بندی تک تک آنها و همچنین موارد خارجی دیگر که به طراحی اقتصادی نیروگاه با کمترین مخارج و علاوه بر آن راحتی ساخت و عملکرد موثر نیروگاه و تعمیر و نگهداری آن مربوط می