دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

مقاله درمورد تریستور ها

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

تریستور ها از مهمترین قطعات نیمه هادی قدرت هستند وبسیار زیاد در مدارهای الکترونیک قدرت بکارگرفته می شوند . این عناصر کلید های دو حالته ای هستند که از حالت قطع به حالت وصل در می آیند. در بسیاری از کاربرد ها می توان تریسور را یک کلید اید ه آل فرض نمود اما در عمل رفتار تریستور ها دارای مشخصات و محدودیتهای خاص است.

تریستور عنصر نیمه هادی چهار لایه ای است که ساختار آن بصورت pnpn بوده و دارای سه پیوند pn است. این عنصر سه سر دارد . آند ؛ کاتد وگیت . تریستور ها به روش دیفیوژن ساخته می شوند .

هنگامی که ولتاژ آند نسبت به کاتد مثبت باشد پیوند های 1J و 3 J

درحالت بایاس مستقیم و پیوند 2 J در حالت بایاس معکوس قرار می گیرد وتنها جریان نشتی اندکی از آند به کاتد جریان می یابد. در این حالت می گوییم تریستور در وضعیت سد کنندگی مستقیم یا حالت قطع قرار دارد و جریان نشتی را جریان حالت قطعِِ D I می نامیم .اگر ولتاژ آند نسبت به کاتد VAK به قدر کافی زیاد شوند پیوند 2 J که در حالت بایاس معکوس قرار دارد شکسته می شود . این پدیده را شکست بهمنی وولتاژ متناظر با آن را ولتاژ شکست مستقیم VBO می نامیم.از آنجا که پیوند های 1J و 3 J قبلا در حالت بایاس مستقیم قرار گرفته اند حرکت آزادانه حامل ها در سه پیوند ؛ منجر به برقراری جریان مستقیم قابل ملا حظه ای در آند می شود . در این وضعیت تریستور در وضعیت هدایت یا وصل قرار می گیرد وهمچنین به خاطر مقاومت اهمی چهار لایه افت ولتاژ کوچکی در حدود V 1 مشاهده می گردد.

به منظور آنکه تعداد کافی از حاملها در پیوند جریان یابند جریان آند با ید از مقداری که جریان تثبیت کننده I L نامیده می شود . بیشتر باشد. در غیر این صورت با کاهش ولتاژآند نسبت به کاتد تریستور از حالت وصل به حالت قطع باز خواهد گشت . جریان تثبیت کننده I L حد اقل جریان آند مورد نیاز است که بعد از آنکه تریستور روشن شد و سیگنال گیت ازروی آن برداشته شد ؛ لازم است بر قرار باشد تا تریستور رادر حالت روشن نگه دارد.

هنگامی که تریستور شروع به هدایت کرد ؛ رفتار آن مشابه یک دیود در حال

هدایت می شود و کنترلی روی آن وجود ندارد . عنصر به هدایت خود ادامه خواهد داد چرا که به واسطه ی حرکت آزادانه ی حامل ها لایه تخلیه در پیوند 2 J وجود ندارند . عنصر به خود ادامه خواهد داد چرا که به واسطه حرکت آزادانه حامل ها لایه تخلیه در پیوند 2 J وجود ندارد . گر چه اگرجریان مستقیم آند به سطحی پایین تر از جریانی که نگهدارنده ی I H نامیده می شود ؛کاهش یابد ؛ به علت کاهش تعداد حاملها در اطراف پیوند 2 J یک ناحیه تخلیه ایجاد می گردد و تریستور در حالت قطع قرار می گیرد . جریان نگهدارنده در حد میلی آمپر بوده واز جریان تثبیت کننده I L است یعنی I H > I L جریان نگهدارنده کمترین جریان آند می باشد که تریستور رادر حالت روشن نگاه می دارد

عملکرد نوزایی یا تثبیت کنندگی به واسطه فیدیک مثبت را می توان با مدل دو ترانزیستوری تریستور توجیه کرد .هر تریستور را می توان به صورت دو ترانزیستور

مکمل (یک ترانزیستور Q1 pnp ویک ترانزیستور Q2 npn ) در شکل زیر در نظرگرفت.

روشن کردن تریستور :

هر تریستور با افزایش جریان آند آن روشن می گردد . روشن کردن تریستور به

یکی از روشهای زیر امکان پذیر است :

گرما: اگر دمای تریستور بالا رود تعداد زوجهای حفره - الکترون افزایش خواهد یافت در نتیجه جریان نشتی افزایش می یابد.واین افزایش جریانها a 1 + a2 را افزایش خواهد داد. بواسطه فرآیند نوزایی ( a 1 + a2 ) ممکن است به سمت واحد میل کند وامکان دارد تریستور روشن شود . این شیوه روشن شدن تریستور ممکن است باعث نا پایدلری حرارتی گردد وباید از آن اجتناب کرد.



خرید و دانلود مقاله درمورد تریستور ها


تحقیق در مورد اصغر هادی پور (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 88

 

متن :

تحلیل واژگان و مضامین پر بسامد در مخزن الاسرار نظامی

نظامی که الهی گنجه ی سخن از گنجینه ی پنج گنجش بی گنج و خاطر عاطرش از تأمّل و تدبّر دست و پا شکستگان نو رسیده، امّا حریص به کشف گنج های نهانی از دریای معانی شعرش ، در رنج مباد ،‌صاحب خمسه است و به عقیده ی راقم این سطور یکی از حکمای خمسه ی شعر فارسی که عبارتند از : حکیم فردوسی ، حکیم ناصر خسرو ، حکیم سنائی ، حکیم خاقانی و حکیم نظامی ،‌می باشد . حکمایی که هر کدام در حفظ فرهنگ و آئین ایرانی و زبان همچون قند پارسی ید طولا که هیچ بلکه ید بیضا دارند . هر کدام از این حکما در جنبه ای از شعر فارسی به عنوان استادی مسلّم و بی بدیل شناخته شده هستند .

در این میان حکیم نظامی ، میدان دار عرصه ی داستان سرایی است . « قدرت تخیل نظامی و همدلی و پیوند عاطفی او با قهرمانان داستان – که گاه در خلال وقایع به یاد سرگذشت خویش نیز می افتد – و حسن قریحه و استعداد او در سرودن شعر غنائی و داستان عاشقانه موجب آمده است که در این کار در ادب فارسی شاعری یگانه و نامدار گردد . »

در میان ادب دوستان وی « در انتخاب الفاظ و کلمات مناسب و ایجاد ترکیبات خاصّ تازه و ابداع و اختراع معانی و مضامین نو و دلپسند در هر مورد و تصویر جزئیّات و نیروی تخیّل و دقّت در وصف و ایجاد مناظر رائع و ریزه کاری در توصیف طبیعت و اشخاص و احوال و به کار بردن تشبیهات و استعارات مطبوع و نو در میان کسانی است که بعد از خود نظیری نیافته است . » و از میان پنج گنجش به قول دکتر عبد الحسین زرّین کوب « هفت پیکر نظامی با آن هفت قصّه ی شگفت انگیز و نفس گیر و پر ماجرا که لعبتان هفت گنبد برای شاه نقل می کنند خیال انگیز ترین و پر رنگ و نگار ترین منظومه از پنج گنج وی به شمار می رود».

ولیکن تمام این توصیف ها از شیوه ی شاعری نظامی اغلب از توجّه به ظاهر شعر وی درک شده است و کمتر کسی از محقّقان و نظامی پژوهان به عمق الفاظ توجّه داشته اند بنابراین شاید برخی از ویژگی های شعری نظامی هنوز چنان که باید در میان محافل ادبی آشکار نشده است . در این رساله به یک مورد از مواردی که در شعر نظامی کمتر بدان توجّه شده است می پردازیم و آن توجّه به گرایش و تعلّق خاطر وی در به کار گیری برخی از واژگان و مضماین با بسامد های زیاد در شعر است ، یعنی ؛ حکیم نظامی به برخی از واژگان و مضامین توجّه ویژه ای داشته و گاه با تکرار برخی واژگان در چندین بیت متوالی در پی ارائه ی اندیشه ای خاص و مضمونی ویژه به خواننده ی شعرش بوده است ، هر چند که در بادی امر خواننده گمان می کند که هدف نظامی از تکرار واژگان به این شکل تنها رعایت صنعت التزام بوده است امّا تنها کمی دقّت کافی است تا خواننده ی خوش ذوق در یابد که نظامی والاتر از آن است که واژگانی خاص را در ابیاتی متوالی تنها برای رعایت صنعتی که بدیعیان آن را التزام می نامند ، به کار ببرد بلکه حقیقت این است که در پس پرده ی تکرار ، نظامی هدف و اندیشه ای والا داشته است .

از میان محقّقان تنها مرحوم یوسفی در چشمه ی روشن آن گونه که از فحوای کلامش پیداست متوجّه گرایش خاصّ نظامی به برخی از واژگان شده است امّا آنگونه که باید به تحلیل آن نپرداخته و در توصیف وارد شدن فرهاد به دربار خسرو می نویسند : « تکیه ی شاعر بر کلمات «کوهکن » و «کوه » در توصیف فرهاد حشمتی خاص به صحنه ی ورود او به درگاه خسرو بخشیده است ».

همچنین در زمستان 1384 مقاله ای به قلم استاد فرزانه جناب آقای دکتر محمّد باقر محسنی در فصلنامه ی ادبیّات فارسی منطقه ی 2 با عنوان « شکرستان نظامی » به چاپ رسید که این استاد بزرگوار – که حق استادی بر گردن این حقیر نیز دارند – به این نکته ، یعنی ؛ گرایش نظامی به واژگان خاص توجّه نموده و در باره ی موضوع شکر و کاربرد آن در شعر نظامی مقاله ای به رشته ی تحریر کشیده بودند . ایشان در آنجا می نویسند : «نظامی گاهی آنقدر شهد کلام را می چشد که بر اثر تکرار لفظ شبح گونه ای از صنعت التزام می آفریند که از آن میان می توان لفظ شکر را مثال زد » .

نگارنده بر اساس مطالعات چندین ساله که در شعر نظامی داشته است ، موضوع رساله ی کارشناسی ارشد خویش را با عنوان « تحلیل واژگان پر بسامد در شعر نظامی » انتخاب نموده و به تحلیل تمامی واژگان پر بسامد در شعر نظامی دست یازیده است تا شاید راهی تازه فرا روی نظامی پژوهان گشوده شود . در مقاله ی حاضر جهت نشان دادن شیوه ی نظامی در به کار گیری واژگان پر بسامد تنها به ذکر و تحلیل واژگان پر بسامد در مخزن الاسرار، خسرو وشیرین و هفت پیکروی اشاره شده است. چرا که این سه اثر گزیده ای از تمامی آثار اوست یعنی مخزن الاسرار نمونه ای عرفانی، خسرو و شیرین نمونه ای بزمی و هفت پیکر نمونه ای بزمی و رزمی از آثار نظامی است. که به حول خدای تعالی به محضر اهل ادب تقدیم خواهد شد .

در ادامه واژگان پر بسامد در مخزن الاسرار نظامی به ترتیب ذکر می شود که با تحلیل هر کدام از واژگان، انسان متوجّه قدرت شاعری و سخنوری حکیم نظامی می شود . به گونه ای که گاه ذهن خواننده ی متفکّر در شعر نظامی را به تحیّر وا می دارد و این همان سحر کلام نظامی است و آنچه که شاید سخنواران مقلّد وی به این قسمت از سخن وی دقّت نکرده اند . نظامی با استفاده ی پر بسامد از واژگان وخاص ، ذهن خوانندگان دقیق و ژرفکاو را به تأمّل و درنگ وا می دارد تا با شتاب از کنار این واژگان نگذرند و اندکی دقیق به آنها بنگرند تا شاید معانی و مفاهیم مورد نظر وی را – که اینگونه و با به کار بردن واژگان و مضامینی خاص در بسامدی بسیار که از ویژگیها و از هنر های شاعری وی است – در یابند و بدانند که در پس این تکرار ها نوعی تأکید آن هم تأکید بر مسئله ای خاص –که ذهن شاعر را به خود مشغول داشته و نمی تواند از کنار آن به سادگی عبور کند - وجوددارد . اینک تحلیل برخی از واژگان و مضامین پر بسامد در مخزن الاسرار حکیم نظامی .

گنجور گنجه در آغاز مخزن الاسرار آنجا که از معراج نبیّ اکرم (ص) سخن به میان می آورد ، در شرح و بسط شب معراج و حالت های روحانی وجود پیامبر با به کار بردن واژه هایی خاص با بسامدی بسیار ما را به نکاتی چند در پس واژگان پر بسامدش راهنمایی می کند . به عنوان مثال در چند بیت آغازین معراج وقتی که می گوید :

کرد رها در حرم کاینـــات هفت خط و چار حد و شش جهات

دیده ی اغیار گرانخواب گشت کو سبک از خواب ، عنان تاب گشت

(مخزن الاسرار ،ص 27)

بلا فاصله بعد از این که به گرانخواب شدن دیده ی مردم اشاره می کند محل را برای سخنرانی از به پرواز در آمدن مرغ جان مصطفی (ص) مناسب می بیند و در سه بیت متوالی به مسئله ی خروج مرغ جان از قفس تن پیامبر اشاره می کند که در تکرار واژه ی " مرغ" بدون شک عمدی در کار است که پس از ذکر ابیات بدان اشاره خواهد شد.

لازم به ذکر است واژه" مرغ" را نظامی با تکرار و تاکید در سه اثر مورد بحث ما، یعنی؛ مخزن الاسرار، هفت پیکر و خسرو و شیرین به کار برده است که در بررسی واژگان پر بسامد هفت پیکر و خسرو و شیرین به آنها اشاره خواهد شد.حکیم می فرمایند :

با قفس قالب از این دامگاه مرغ دلـش رفته به آرامگاه

مرغ پر انداخته یعنی ملک خرقه در انداخته یعنی فلک

مــرغ الهیش قفس پر شده قالبش از قلب سبکتر شده

( مخزن الاسرار ، ص 27)

همچنان که دیده می شود حکیم نظامی در سه بیت ، پشت سر هم واژه ی مرغ را با تأکید خاصّی تکرار می کند که نباید به سادگی از کنار این موضوع گذشت . نخست به نکته ای عرفانی -که اکثر عرفا بدان تأکید داشته اند- و آن همان محبوس بودن مرغ جان است در قفس تن، اشاره نموده است، چنان که مولوی نیز بدان اشاره داشته، می گوید :

«من از بـرای مـصلـحت درحـبـس دنیا مانده ام حبس ازکجا من ازکجا؟! مال کرا دزدیده ام درحبس تن غرقم به خون وزاشک چشم هرحرون دامان خون آلود را در خاک می مالیده ام »

و حافظ شیرین سخن در این باره چنین می گوید :

«چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانیست روم به روضه ی رضوان که مرغ آن چمنم»

در اکثر کتب عرفانی به محبوس بودن مرغ جان در قفس تن اشاره شده است و برخی در توجیه سماع گفته اند که مرغ جان از اشتیاق رسیدن به جایگاه اصلی اش چنان بی قراری می کند که نا خود آگاه به پرواز در می آید و قفس تن را هم با خود از جا بر میکند و این همان حکمت سماع است .

در بیت بعد با اینکه واژه ی مرغ را دوباره می آورد امّا این بار با ایجازی کامل به عاجر ماندن ملائک از سیر با مرغ جان نبیّ اکرم اشاره می نماید و می گوید که ملائکه از همراهی وی عاجز شدند و « فلک به رسم صوفیان که در حال نشاط و رقص خرقه ی خود را در می اندازند از شوق ، خرقه در انداخت ». در این بیت ناخود آگاه ذهن خواننده ی آگاه متوجّه عاجز ماندن جبرئیل از همراهی پیامبر می شود ، آنگاه که خطاب به پیامبر فرمود : « لَوْ دَنَوْتُ قَدْرَ اَنْمُلَه ٍ لَأَحْتَرَقْت ».

سعدی در بوستان با اشاره به این موضوع می فرماید :

« بدو گفت سالار بیت الحرام که ای حامل وحی برتر خرام

چو در دوستی مخـلصم یافتی عنـــانم ز صحبت چرا تافتی؟

بگفتــا فــراتــر مــجالم نماند بمــاندم کــه نیروی بالم نماند

اگـر یک سـر مـو فراتـر پرم فروغ تــجلّــی بــــسوزد پرم»

نظامی در بیت سوّم باز واژه ی «مرغ» را تکرار می نماید و نیم نگاهی به بیت اوّل - که در آن به عروج قالب جسمانی پیامبر به همراه مرغ جانش اشاره نموده - دارد و با تکرار واژه ی مرغ و قفس پر شدن آن بر این عقیده تأکید دارد که معراج نبیّ اکرم معراجی جسمانی-روحانی بوده نه روحانی صرف و این همان عقیده ی اشاعره است که : «بر خلاف معتزله و شیعه رؤیت خدا را



خرید و دانلود تحقیق در مورد اصغر هادی پور (با فرمت word)


مقاله درباره امام هادی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

امام ابوالحسن علی النقی هادی علیه السلام ملقب به امام " هادی"، دهمین پیشوای شیعیان در نیمه ذیحجه سال 212 هجری در اطراف مدینه در محلی به نام " صریا" متولد گشت.  آن حضرت و فرزند گرامی ایشان امام حسن علیهما السلام به عسکریین شهرت یافتند، زیرا خلفای بنی عباس آنها را از سال 233 به سامرا ( عسکر) برده و تا آخر عمر پر برکتشان در آنجا، آنها را تحت نظر قرار دادند. امام هادی علیه السلام به لقبهای دیگری مانند: نقی، عالم، فقیه، امین و طیب شهرت داشت و کنیه مبارک ایشان ابوالحسن است. از آنجا که کنیه امام موسی کاظم و امام رضا علیهما السلام نیز ابوالحسن بود، لذا برای اجتناب از اشتباه، ابوالحسن اول به امام کاظم علیه السلام، ابوالحسن ثانی به امام رضا علیه السلام و ابوالحسن ثالث به حضرت هادی علیه السلام اختصاص یافته است.

پدر بزرگوارش امام جواد (ع) و مادرش بانوی گرامی سمانه است که بانویی با فضیلت و با تقوا بود. امام هادی (ع) در سن 6 یا 8 سالگی یعنی در سال 220 هجری، پس از شهادت امام جواد (ع) به امامت رسید. مدت 33 ساله امامت امام هادی (ع) با خلفای معتصم، واثق، توکل، منتصر، مستعن و معتز معاصر بود.

عظمت شخصیت امام هادی (ع) به قدری زیاد است که دوست و دشمن را به اعتراف واداشته است. قسمتی از این اعترافات مبنی بر شخصیت آن امام به لحاظ اخلاقی و بخشی دیگر ناشی از ابعاد علمی آن حضرت و شمه ای، نتیجه کراماتی است که از آن بزرگوار صادر شده است.

ابن صباغ مالکی در کتابی موسوم به فصول المهمه خطوط واضحی از سیمای تابناک فضایل و ویژگی های اخلاقی امام هادی (ع) قهرمان شکست ناپذیر عصر متوکل عباسی را ترسیم می کند!

«فضل و دانش امام دهم شیعیان بر اوج قلل بلند پایه عالم بشریت نقش بسته بود و رشته های مشعشع آن بر اختران آسمان سر می سایید. نیکی ها و اخلاق پسندیده او را نمی توان در شمار عدد ذکر نمود. اما می شود به افتخارآمیزترین آنها که موجب حیرت است بسنده کرد. او جمیع صفات نیک و مفاخر معنوی را یک جا در وجود داشت. ابعاد وسیع و منبع فیاض حکمت و دانش او بر لوح سرشتش ثبت شده و بدین سبب او از ناشایسته ها و آلایش ها به دور و برکنار است.»

امام هادی (ع) دارای نفس زکیه و عزمی راسخ و همتی عالی بود که هرگز احدی از مردم را نمی توان در مقایسه با او همتا و همسان دانست.

ابن شهر آشوب از رجال حدیث نقل می کند که او نیک سرشت ترین و پاک ترین روش را در میان جامعه دارا بود، راستگوترین افراد جامعه محسوب می شد، به هنگام سکوت، شکوه هیبت و تشعشع وقار، چهره او را دربرمی گرفت و چون لب به سخن می گشود، گزیده و نغز می گفت به طوری که شعاع کلامش روح آدمیان را سحر می کرد.

در وجود مقدس امام هادی (ع) ویژگی های اخلاقی پسندیده می درخشید. امامت، کمال و دانش و فضیلت و سرشت و اخلاق نیک از فرازهای اخلاقی این امام همام است.

خداوند به قدرت بی منتها و دانش وسیع خود، گنجینه هایی از دانش خود را بر خاندان رسالت افاضه و موهبت فرموده و ایشان را به زیور دانش آراسته است، این گنجینه ها، مجموعه اسرار علوم و معارف است که خداوند آن را دراختیار امامان شیعه که راهبران حقیقی بشر هستند، قرار داده است.

 السلام علیک یا ولی الصالحین السلام علیک یا ابوالحسن علی النقی الهادی

مرقد مطهر پیشوای دهم- عراق/ سامراء

  زیارت حضرت امام علی بن النقی (ع)      

امام هادی (ع) که در زمره امامان شیعه و از خاندان رسالت است، نیز از ویژگی دانشی گسترده و جامع برخوردار است، طوری که سمبل های دانش و فرهنگ وی، عقول را حیران و اندیشه ها را به اعجاب واداشته است.

امام دهم همچون پدران و اجداد بزرگوار خود در علم و دانش سرآمد روزگار بود. درخشش او در مدت حیاتش احترامی شگفت در قلوب همگان ایجاد کرده بود. نامه آن حضرت در رد پیروان معتقد به تفویض و جبریون و اثبات عدل و حد مابین جبر و تفویض، از فرازهای شگفت آور دوره امامت، امام هادی محسوب می شود و بسیار مورد تعمق و توجه می باشد.

امام هادی (ع) در این نامه، نظریه پیروان هر دو عقیده را با منطقی ترین اصول مردود اعلام کرده و اسراری از علوم و حقایق آن را پاسخ فرموده است.

با توجه به اینکه خداوند دارای عدل و انصاف و حکمت بالغه است، پس اوست که می تواند هرکس را بخواهد از میان بندگان خود برای ارسال پیامش و تبلیغ رسالتش و اتمام حجت بر بنده هایش برگزیند. گوشه ای دیگر از دریای بیکران دانش امام هادی (ع) در تاریخ خطیب بغدادی تجلی دارد. او به شهادت خود دانش امام را متذکر شده و در مقام اثبات آن می گوید:

روزی یحیی بن اکثم در مجلس واثق خلیفه عباسی که جمعی از علماء و فقها حضور داشتند، سؤال کرد که چه کسی سر حضرت آدم (ع) را هنگامی که حج به جا آورد، تراشید؟

تمام حضار در پاسخ آن عاجز ماندند، واثق گفت: هم اکنون من کسی که جواب این سؤال را بدهد حاضر  می کنم، سپس شخصی را بدنبال حضرت هادی (ع) فرستاد و وی را به دربار خلیفه دعوت کرد. امام نیز دعوت را پذیرفت و برای اظهار و بیان حقیقت به دربار واثق رفت. خلیفه پرسید: ای ابوالحسن به ما بگو چه کسی سر حضرت آدم را هنگام حج تراشید؟ امام فرمود: ای واثق ترا به خدا سوگند می دهم که ما را از بیان و جواب آن معاف کنی، خلیفه گفت: ترا سوگند می دهم که جواب را بفرمایی!

امام فرمود: اکنون که قبول نمی کنی، پس می گویم. پدرم مرا از جدم خبر داد و جدم از جدش که رسول خدا باشد، اطلاع داد که فرمود: برای تراشیدن سر آدم جبرئیل مأمور شد یاقوتی از بهشت آورد و به سر آدم کشید تا موهای سرش بریزد.

در مورد جاذبه اجتماعی و نفوذ سیاسی امام هادی (ع) فقط می توان همین را گفت که یکی از تجلیات و تشعشعات پرشکوه خداوند و تابش منبع فیاض نور حق در وجود امام هادی (ع) متجلی و منعکس شده و از وجود حضرت نیز مانند آینه ای که انوار گوناگون را در خود انعکاس می دهد، ساطع بوده است. کسی را در عصر پیشوای دهم، توان نگاهی ممتد و حتی لحظه ای کوتاه به چهره او نبود. به محض نظر به رخسار پرفروغش آثار ضعف و سستی و ترس بر قلب ها سایه می افکند. در کتاب های تاریخی آمده است که حضور امام در هر مجلسی مورد تجلیل و احترام عمیق بود و خواسته و ناخواسته اطرافیان را تحت تأثیر و نفوذ قرار می داد و همنشینان وی همواره آرزوی مجالست و مراودت او را در سر داشتند.

 با آنکه متوکل بارها در صدد بود تا به بهانه قیام مسلحانه امام دهم را از میان بردارد، ولى هیچ گاه به این بهانه دست نیافت. با این حال، نتوانست حیات شریف آن حضرت را که مانع خودکامگیهاى او به عنوان محور تفکر اسلامى بود و همچون مرکزى که شیعیان بر گرد آن پروانه ‏وار می چرخیدند، تحمل کند، لذا ایشان را بنا به روایتى، در تاریخ سوم رجب سال 245هجرى به شهادت رساند.

امام دهم در حالى که هشت سال و پنج ماه از عمر شریفشان می گذشت، به مقام امامت نایل شدند و پس از سى و سه سال به شهادت رسیدند و در سامرا دفن شدند (صلوات الله وسلامه علیه وعلى آبائه وأبنائه الطاهرین).

 از بیانات گهربار آن حضرت است که فرموده اند:

(الحکمة لا تنجع فی الطبائع الفاسدة): حکمت در نهاد فاسد تأثیر نمی کند.

 در خاتمه باید متذکر شویم که امام هادی (ع) اصحاب فراوانی دارند که بسیاری از آنها فخر شیعه هستند و از جمله‌ آنها حضرت عبدالعظیم حسنی است که در شهر ری مدفون است. او از اعاظم روات است و حضرت هادی به او خیلی احترام می گذاردند. او کسی است که ایمان را خدمت حضرت هادی به این صورت عرضه داشت:

»خدا یکی است و شبیه برای او فرض نمی شود، جسم نیست بلکه خالق جسم است. همه چیز را خلق نموده است و همه چیز به دست او است و او مالک آنها است. محمد صلی الله علیه و آله پیامبر است و او آخر پیامبران است که پیامبری بعد از او نخواهد آمد و دین او پایان همه ادیان است، امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب وصّی پیامبر است و بعد از امیرالمؤمنین، حسن و حسین و علی بن حسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و بعد از او فرزندش که غایب می شود و روزی ظاهر می شود و جهان را انبوه از عدل می کند بعد از آنکه ظلم انبوه باشد.« عبدالعظیم گفت: »اقرار دارم و می گویم دوست شما دوست خدا و دشمن شما دشمن خدا است. اطاعت شما اطاعت خدا و مخالفت شما مخالفت خدا است. به معراج و سؤال در قبر و بهشت و جهنم و صراط و میزان اعتقاد دارم و همه آنها حق است و می دانم که قیامت آمدنی است. و بر واجبات الهی که نماز، روزه، زکات، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر است اقرار دارم.« حضرت فرمودند: »ای ابوالقاسم این دین پسندیده است، خداوند را بر آن ثابت بدارد.«

عبدالعظیم رحمه الله دین اعتقادی را عرضه داشت زیرا تنها اعتقاد نمی تواند موجب نجات باشد. دینی موجب نجات است که توأم با عمل باشد. از این جهت حضرت هادی (ع) ایمان را چنین فرموده اند. ابودعامه می گوید: به عیادت حضرت هادی رفتم آن بزرگوار فرمودند: چون به عیادت من آمدی بر من حقی پیدا کرده ای، برای ادای حقت روایتی از پدرم که از پدرانش و از امیرالمؤمنین و او از رسول اکرم علیه السلام نقل کرده است می گویم:

قال رسول الله الایمان ما وقّدته القلوب وصدقته الاعمال.

ایمان چیزی است که در دل جایگزین شده است و اعمال، گفتار و کردار آن را تصدیق می کند.

از این جهت در قرآن شریف و روایات اهل بیت فراوان دیده می شود که از افرادی که مرد عمل نیستند سلب ایمان شده است.



خرید و دانلود مقاله درباره امام هادی


تحقیق درمورد آشنایی با ساختمان و عملکرد نیمه هادی دیود و ترانزیستور

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 34

 

آشنایی با ساختمان و عملکرد

نیمه هادی دیود و ترانزیستور

نیمه هادی ها و ساختمان داخلی آنها

نیمه هادی ها عناصری هستند که از لحاظ هدایت ، ما بین هادی و عایق قرار دارند، و مدار آخر نیمه هادیها ، دارای 4 الکترون می‌باشد.

ژرمانیم و سیلیکون دو عنصری هستند که خاصیت نیمه هادی ها را دارا می‌باشند و به دلیل داشتن شرایط فیزیکی خوب ، برای ساخت نیمه هادی دیود ترانزیستور ، آی سی (IC ) و .... مورد استفاده قرار می‌گیرد.

ژرمانیم دارای عدد اتمی‌32 می‌باشد .

این نیمه هادی ، در سال 1886 توسط ونیکلر کشف شد.

این نیمه هادی ، در سال 1810توسط گیلوساک و تنارد کشف شد. اتمهای نیمه هادی ژرمانیم و سیلیسیم به صورت یک بلور سه بعدی است که با قرار گرفتن بلورها در کنار یکدیگر ، شبکه کریستالی آنها پدید می‌آید .

اتم های ژرمانیم و سیلیسیم به دلیل نداشتن چهار الکترون در مدار خارجی خود تمایل به دریافت الکترون دارد تا مدار خود را کامل نماید. لذا بین اتم های نیمه هادی فوق ، پیوند اشتراکی برقرار می‌شود.

بر اثر انرژی گرمائی محیط اطراف نیمه هادی ، پیوند اشتراکی شکسته شده و الکترون آزاد می‌گردد. الکترون فوق و دیگر الکترون هائی که بر اثر انرژی گرمایی بوجود می‌آید در نیمه هادی وجود دارد و این الکترون ها به هیچ اتمی‌وابسته نیست.

د ر مقابل حرکت الکترون ها ، حرکت دیگری به نام جریان در حفره ها که دارای بار مثبت می‌باشند، وجود دارد. این حفره ها، بر اثر از دست دادن الکترون در پیوند بوجود می‌آید.

بر اثر شکسته شدن پیوندها و بو جود آمدن الکترون های آزاد و حفره ها ، در نیمه هادی دو جریان بوجود می‌آید.جریان اول حرکت الکترون که بر اثر جذب الکترون ها به سمت حفره ها به سمت الکترون ها بوجود خواهد آمد و جریان دوم حرکت حفره هاست که بر اثر جذب حفره ها به سمت الکترون ها بوجود می‌آید. در یک کریستال نیمه هادی، تعداد الکترونها و حفره ها با هم برابرند ولی حرکت الکترون ها و حفره ها عکس یکدیگر می‌باشند.

نیمه هادی نوع N وP

از آنجایی که تعداد الکترونها و حفره های موجود در کریستال ژرمانیم و سیلیسیم در دمای محیط کم است و جریان انتقالی کم می‌باشد، لذا به عناصر فوق ناخالصی اضافه می‌کنند.

هرگاه به عناصر نیمه هادی ، یک عنصر 5 ظرفیتی مانند آرسنیک یا آنتیوان تزریق شود، چهار الکترون مدار آخر آرسنیک با چهار اتم مجاور سیلسیم یا ژرمانیم تشکیل پیوند اشتراکی داده و الکترون پنجم آن ، به صورت آزاد باقی می‌ماند.

بنابرین هر اتم آرسنیک، یک الکترون اضافی تولید می‌کند، بدون اینکه حفره ای ایجاد شده باشد. نیمه هادی هایی که ناخالصی آن از اتم های پنج ظرفیتی باشد، نیمه هادی نوع N نام دارد.

در نیمه هادی نوع N ، چون تعداد الکترون ها خیلی بیشتر از تعداد حفره هاست لذا عمل هدایت جریان را انجام می‌دهند . به حامل هدایت فوق حامل اکثریت و به حفره ها حامل اقلیت می‌گویند.

هرگاه به عناصر نیمه هادی ژرمانیم و سیلیسیم ، یک ماده 3 ظرفیتی مانند آلومنیوم یا گالیم تزریق شود، سه الکترون مدار آخر آلومنیوم با سه الکترون سه اتم سیلیسیم یا ژرمانیم مجاور ، تشکیل پیوند اشتراکی می‌دهند . پیوند چهارم دارای کمبود الکترون و در واقع یک حفره تشکیل یافته است .



خرید و دانلود تحقیق درمورد آشنایی با ساختمان و عملکرد نیمه هادی دیود و ترانزیستور


تحقیق در مورد اصغر هادی پور

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 88

 

متن :

تحلیل واژگان و مضامین پر بسامد در مخزن الاسرار نظامی

نظامی که الهی گنجه ی سخن از گنجینه ی پنج گنجش بی گنج و خاطر عاطرش از تأمّل و تدبّر دست و پا شکستگان نو رسیده، امّا حریص به کشف گنج های نهانی از دریای معانی شعرش ، در رنج مباد ،‌صاحب خمسه است و به عقیده ی راقم این سطور یکی از حکمای خمسه ی شعر فارسی که عبارتند از : حکیم فردوسی ، حکیم ناصر خسرو ، حکیم سنائی ، حکیم خاقانی و حکیم نظامی ،‌می باشد . حکمایی که هر کدام در حفظ فرهنگ و آئین ایرانی و زبان همچون قند پارسی ید طولا که هیچ بلکه ید بیضا دارند . هر کدام از این حکما در جنبه ای از شعر فارسی به عنوان استادی مسلّم و بی بدیل شناخته شده هستند .

در این میان حکیم نظامی ، میدان دار عرصه ی داستان سرایی است . « قدرت تخیل نظامی و همدلی و پیوند عاطفی او با قهرمانان داستان – که گاه در خلال وقایع به یاد سرگذشت خویش نیز می افتد – و حسن قریحه و استعداد او در سرودن شعر غنائی و داستان عاشقانه موجب آمده است که در این کار در ادب فارسی شاعری یگانه و نامدار گردد . »

در میان ادب دوستان وی « در انتخاب الفاظ و کلمات مناسب و ایجاد ترکیبات خاصّ تازه و ابداع و اختراع معانی و مضامین نو و دلپسند در هر مورد و تصویر جزئیّات و نیروی تخیّل و دقّت در وصف و ایجاد مناظر رائع و ریزه کاری در توصیف طبیعت و اشخاص و احوال و به کار بردن تشبیهات و استعارات مطبوع و نو در میان کسانی است که بعد از خود نظیری نیافته است . » و از میان پنج گنجش به قول دکتر عبد الحسین زرّین کوب « هفت پیکر نظامی با آن هفت قصّه ی شگفت انگیز و نفس گیر و پر ماجرا که لعبتان هفت گنبد برای شاه نقل می کنند خیال انگیز ترین و پر رنگ و نگار ترین منظومه از پنج گنج وی به شمار می رود».

ولیکن تمام این توصیف ها از شیوه ی شاعری نظامی اغلب از توجّه به ظاهر شعر وی درک شده است و کمتر کسی از محقّقان و نظامی پژوهان به عمق الفاظ توجّه داشته اند بنابراین شاید برخی از ویژگی های شعری نظامی هنوز چنان که باید در میان محافل ادبی آشکار نشده است . در این رساله به یک مورد از مواردی که در شعر نظامی کمتر بدان توجّه شده است می پردازیم و آن توجّه به گرایش و تعلّق خاطر وی در به کار گیری برخی از واژگان و مضماین با بسامد های زیاد در شعر است ، یعنی ؛ حکیم نظامی به برخی از واژگان و مضامین توجّه ویژه ای داشته و گاه با تکرار برخی واژگان در چندین بیت متوالی در پی ارائه ی اندیشه ای خاص و مضمونی ویژه به خواننده ی شعرش بوده است ، هر چند که در بادی امر خواننده گمان می کند که هدف نظامی از تکرار واژگان به این شکل تنها رعایت صنعت التزام بوده است امّا تنها کمی دقّت کافی است تا خواننده ی خوش ذوق در یابد که نظامی والاتر از آن است که واژگانی خاص را در ابیاتی متوالی تنها برای رعایت صنعتی که بدیعیان آن را التزام می نامند ، به کار ببرد بلکه حقیقت این است که در پس پرده ی تکرار ، نظامی هدف و اندیشه ای والا داشته است .

از میان محقّقان تنها مرحوم یوسفی در چشمه ی روشن آن گونه که از فحوای کلامش پیداست متوجّه گرایش خاصّ نظامی به برخی از واژگان شده است امّا آنگونه که باید به تحلیل آن نپرداخته و در توصیف وارد شدن فرهاد به دربار خسرو می نویسند : « تکیه ی شاعر بر کلمات «کوهکن » و «کوه » در توصیف فرهاد حشمتی خاص به صحنه ی ورود او به درگاه خسرو بخشیده است ».

همچنین در زمستان 1384 مقاله ای به قلم استاد فرزانه جناب آقای دکتر محمّد باقر محسنی در فصلنامه ی ادبیّات فارسی منطقه ی 2 با عنوان « شکرستان نظامی » به چاپ رسید که این استاد بزرگوار – که حق استادی بر گردن این حقیر نیز دارند – به این نکته ، یعنی ؛ گرایش نظامی به واژگان خاص توجّه نموده و در باره ی موضوع شکر و کاربرد آن در شعر نظامی مقاله ای به رشته ی تحریر کشیده بودند . ایشان در آنجا می نویسند : «نظامی گاهی آنقدر شهد کلام را می چشد که بر اثر تکرار لفظ شبح گونه ای از صنعت التزام می آفریند که از آن میان می توان لفظ شکر را مثال زد » .

نگارنده بر اساس مطالعات چندین ساله که در شعر نظامی داشته است ، موضوع رساله ی کارشناسی ارشد خویش را با عنوان « تحلیل واژگان پر بسامد در شعر نظامی » انتخاب نموده و به تحلیل تمامی واژگان پر بسامد در شعر نظامی دست یازیده است تا شاید راهی تازه فرا روی نظامی پژوهان گشوده شود . در مقاله ی حاضر جهت نشان دادن شیوه ی نظامی در به کار گیری واژگان پر بسامد تنها به ذکر و تحلیل واژگان پر بسامد در مخزن الاسرار، خسرو وشیرین و هفت پیکروی اشاره شده است. چرا که این سه اثر گزیده ای از تمامی آثار اوست یعنی مخزن الاسرار نمونه ای عرفانی، خسرو و شیرین نمونه ای بزمی و هفت پیکر نمونه ای بزمی و رزمی از آثار نظامی است. که به حول خدای تعالی به محضر اهل ادب تقدیم خواهد شد .

در ادامه واژگان پر بسامد در مخزن الاسرار نظامی به ترتیب ذکر می شود که با تحلیل هر کدام از واژگان، انسان متوجّه قدرت شاعری و سخنوری حکیم نظامی می شود . به گونه ای که گاه ذهن خواننده ی متفکّر در شعر نظامی را به تحیّر وا می دارد و این همان سحر کلام نظامی است و آنچه که شاید سخنواران مقلّد وی به این قسمت از سخن وی دقّت نکرده اند . نظامی با استفاده ی پر بسامد از واژگان وخاص ، ذهن خوانندگان دقیق و ژرفکاو را به تأمّل و درنگ وا می دارد تا با شتاب از کنار این واژگان نگذرند و اندکی دقیق به آنها بنگرند تا شاید معانی و مفاهیم مورد نظر وی را – که اینگونه و با به کار بردن واژگان و مضامینی خاص در بسامدی بسیار که از ویژگیها و از هنر های شاعری وی است – در یابند و بدانند که در پس این تکرار ها نوعی تأکید آن هم تأکید بر مسئله ای خاص –که ذهن شاعر را به خود مشغول داشته و نمی تواند از کنار آن به سادگی عبور کند - وجوددارد . اینک تحلیل برخی از واژگان و مضامین پر بسامد در مخزن الاسرار حکیم نظامی .

گنجور گنجه در آغاز مخزن الاسرار آنجا که از معراج نبیّ اکرم (ص) سخن به میان می آورد ، در شرح و بسط شب معراج و حالت های روحانی وجود پیامبر با به کار بردن واژه هایی خاص با بسامدی بسیار ما را به نکاتی چند در پس واژگان پر بسامدش راهنمایی می کند . به عنوان مثال در چند بیت آغازین معراج وقتی که می گوید :

کرد رها در حرم کاینـــات هفت خط و چار حد و شش جهات

دیده ی اغیار گرانخواب گشت کو سبک از خواب ، عنان تاب گشت

(مخزن الاسرار ،ص 27)

بلا فاصله بعد از این که به گرانخواب شدن دیده ی مردم اشاره می کند محل را برای سخنرانی از به پرواز در آمدن مرغ جان مصطفی (ص) مناسب می بیند و در سه بیت متوالی به مسئله ی خروج مرغ جان از قفس تن پیامبر اشاره می کند که در تکرار واژه ی " مرغ" بدون شک عمدی در کار است که پس از ذکر ابیات بدان اشاره خواهد شد.

لازم به ذکر است واژه" مرغ" را نظامی با تکرار و تاکید در سه اثر مورد بحث ما، یعنی؛ مخزن الاسرار، هفت پیکر و خسرو و شیرین به کار برده است که در بررسی واژگان پر بسامد هفت پیکر و خسرو و شیرین به آنها اشاره خواهد شد.حکیم می فرمایند :

با قفس قالب از این دامگاه مرغ دلـش رفته به آرامگاه

مرغ پر انداخته یعنی ملک خرقه در انداخته یعنی فلک

مــرغ الهیش قفس پر شده قالبش از قلب سبکتر شده

( مخزن الاسرار ، ص 27)

همچنان که دیده می شود حکیم نظامی در سه بیت ، پشت سر هم واژه ی مرغ را با تأکید خاصّی تکرار می کند که نباید به سادگی از کنار این موضوع گذشت . نخست به نکته ای عرفانی -که اکثر عرفا بدان تأکید داشته اند- و آن همان محبوس بودن مرغ جان است در قفس تن، اشاره نموده است، چنان که مولوی نیز بدان اشاره داشته، می گوید :

«من از بـرای مـصلـحت درحـبـس دنیا مانده ام حبس ازکجا من ازکجا؟! مال کرا دزدیده ام درحبس تن غرقم به خون وزاشک چشم هرحرون دامان خون آلود را در خاک می مالیده ام »

و حافظ شیرین سخن در این باره چنین می گوید :

«چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانیست روم به روضه ی رضوان که مرغ آن چمنم»

در اکثر کتب عرفانی به محبوس بودن مرغ جان در قفس تن اشاره شده است و برخی در توجیه سماع گفته اند که مرغ جان از اشتیاق رسیدن به جایگاه اصلی اش چنان بی قراری می کند که نا خود آگاه به پرواز در می آید و قفس تن را هم با خود از جا بر میکند و این همان حکمت سماع است .

در بیت بعد با اینکه واژه ی مرغ را دوباره می آورد امّا این بار با ایجازی کامل به عاجر ماندن ملائک از سیر با مرغ جان نبیّ اکرم اشاره می نماید و می گوید که ملائکه از همراهی وی عاجز شدند و « فلک به رسم صوفیان که در حال نشاط و رقص خرقه ی خود را در می اندازند از شوق ، خرقه در انداخت ». در این بیت ناخود آگاه ذهن خواننده ی آگاه متوجّه عاجز ماندن جبرئیل از همراهی پیامبر می شود ، آنگاه که خطاب به پیامبر فرمود : « لَوْ دَنَوْتُ قَدْرَ اَنْمُلَه ٍ لَأَحْتَرَقْت ».

سعدی در بوستان با اشاره به این موضوع می فرماید :

« بدو گفت سالار بیت الحرام که ای حامل وحی برتر خرام

چو در دوستی مخـلصم یافتی عنـــانم ز صحبت چرا تافتی؟

بگفتــا فــراتــر مــجالم نماند بمــاندم کــه نیروی بالم نماند

اگـر یک سـر مـو فراتـر پرم فروغ تــجلّــی بــــسوزد پرم»

نظامی در بیت سوّم باز واژه ی «مرغ» را تکرار می نماید و نیم نگاهی به بیت اوّل - که در آن به عروج قالب جسمانی پیامبر به همراه مرغ جانش اشاره نموده - دارد و با تکرار واژه ی مرغ و قفس پر شدن آن بر این عقیده تأکید دارد که معراج نبیّ اکرم معراجی جسمانی-روحانی بوده نه روحانی صرف و این همان عقیده ی اشاعره است که : «بر خلاف معتزله و شیعه رؤیت خدا را



خرید و دانلود تحقیق در مورد اصغر هادی پور