دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

تحقیق در مورد آموزه مهدویت و حقوق محیط زیست

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 19 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

آموزه مهدویت و حقوق محیط زیست

نویسنده: دکتر بهرام اخوان کاظمی

چکیده

موضوع محیط زیست و ضرورت صیانت و حمایت از آن در کلیه ادوار تاریخ بشر از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده تا جایی که این امر، انسان‌ها و جامعة انسانی را وادشته است که در چند دهه اخیر، با وضع مقررات و قواعد ویژه‌ای، حقوق خاصی را تحت عنوان حقوق محیط زیست تدوین نمایند، اما با این وجود هنوز هم بشر مدرن نتوانسته تبعات مخرّب حیات صنعتی، ماشینی و مصرفی خود را بر محیط زیست کنترل نماید و جهان همواره با روند تخریب و آلودگی روز‌افزون محیط مزبور رو‌به‌رو است.

نظر به ضرورت طرح مباحث جدید و گشودن زوایای جدید در حوزه موضع مهدویت، این مقاله تلاش دارد که نوع نگرش به محیط زیست و جایگاه آن را در حیات طیبة مهدوی بررسی نموده و این مدعا را اثبات نماید که حقوق محیط مذکور و هم‌چنین حقوق کلیه جانداران و نباتات در عصر ظهور به نحو اکمل رعایت شده و حتی این موجودات و محیط زیست آنها در دوران مهدی علیه السلام به نهایت تحقق استعدادها و قابلیت‌های بالقوه خویش خواهند رسید.

فصل اول : نگرشی به حقوق محیط زیست در جهان امروز

محیط زیست‌یکی از اصلی‌ترین دغدغه‌های بشر وجهان مدرن در چند دهة گذشته تاکنون بوده است. برهمین مبنا، ایجاد و تحول حقوق و تکالیف مربوط به محیط مزبور، چه در حقوق داخلی و چه در حقوق بینالملل از مسائل بسیار مهمی است که ذهن بسیاری از صاحب‌‌نظران، دولت‌مردان، و انبوهی از سازمان‌های جهانی و معاهدات بین‌المللی را به خود معطوف و مشغول نموده است.

البته محیط زیست دست‌کم به معنای امروزی آن در بسیاری از زبان‌ها یک اصطلاح نو و تازه است و سابقه کاربرد آن در زبان فرانسه به قرن دوازدهم برمی‌گردد، هر چند که این اصطلاح از آغاز دهة 1960 م کاربرد پیوسته پیدا کرده است.

محیط زیست از گذشته‌های دور نیز مورد احترام تمدن‌ها و فرهنگ‌های پیشین بوده و از قداست خاصی برخوردار بوده است؛ مثلاً در بین ایرانیان، پرستش میترا یا خورشید؛ در بین هندیان و مصریان، تقدیس رودخانه‌های گنگ و نیل و در بین بابلیان، پرستش ستارگان رواج داشته و در کتاب‌هایی هم‌چون ریگ ودا (کتاب مقدس هندوان)، تورات و قانون حمورابی در خصوص حفظ منابع طبیعی و خود آلودگی محیط زیست مطالبی وجود دارد. اقوام دیگر چون فنیقی‌ها، لیدی‌ها، هیتی‌ها، اقوام مایا و اینکا نیز به تقدیس پدیده‌های طبیعی پرداختهاند که نشانة ظهور ایدة علاقه به طبیعت و حفظ محیط زیست از ادوار گذشته می‌باشد.

با ظهور انقلاب صنعتی در قرن هجدهم، آسیب‌های زیست محیطی؛ به‌ویژه در جهان صنعتی غرب شکل بسیار ملموس‌تری یافت و پس از آن در قرن بیستم خسارات زیست محیطی با قضایایی هم‌چون تریل اسمیلتر در 1941، کانال کورفو در 1946، اختلاف دریاچه لانو در1957، اختلاف سدگات در 1968، قضیه کاسموس 954 در سال 1978 در فضا، فاجعه کارخانه شیمیایی بوپال هند در سال 1984، فاجعه نیروگاه هستهای چرئوبیل در 26 آوریل 1986 و آلودگی‌های ناشی از حریق عمدی چاه‌های نفت کویت توسط عراق در جنگ دوم خلیج فارس، شکل عینی‌تر و بحرانی‌تری یافت و نشان داد که بشریت برای چیرگی بر این خطرات نیازمند عزمی جهانی و برنامه‌ریزی دقیق و انجام اقدامات قاطع و فراگیر در سطوح محلی، منطقه‌ای و بین‌المللی است؛ زیرا در غیر این صورت حیات بشری دچار نابودی و انهدام روز افزون‌تری خواهد شد.

امروزه تهدیدهای زیست محیطی، دامنه وسیعی را در بر می‌گیرد؛ از جمله: آب وهوا، میزان حرارت و گرم شدن دمای زمین، بالا آمدن سطح دریاها، حفظ گونه‌های مختلف و به ویژه نادر گیاهی و جانوری، فرسایش لایه ازن، آثار فعالیت‌های صنعتی ناشی از اعمال انسان، تخریب جنگل‌ها، آلودگی آب‌ها، باران‌های اسیدی، آلودگی‌های صوتی، نظامی، و هسته‌ای و مانند آن.

از سویی برخی از این ضایعات زیست محیطی، خود نیز منشأ ضایعات گسترده تری شدهاند؛ مثلاً کارشناسان معتقدند که قطع درختان جنگلی به صورت انبوه و انتشار ممتد ضایعات صنعتی در فضا باعث تغییرات بسیار منفی در وضعیت آب و هوای جهانی و بالا آمدن سطح آب دریاها، و به تبع آن، زیر آب رفتن دشت‌های ساحلی و گسترش امواج گرمازا گردیده است؛ هم‌چنان که سوخت‌های فسیلی و استفاده نامتناسب و گسترده از آنها باعث افزایش دی‌اکسید‌کربن زمین و ایجاد پدیدة گازهای گلخانه‌ای شده است. وجود گازهای سمی منتشره از فعالیت‌های صنعتی انسانی منجر به اسیدی شدن باران‌ها گشته و آب‌های مصرفی و فضای حیاتی موجودات دریایی را مسموم نموده و سلامت انسان‌ها را به خطر می‌اندازند.

امروزه این اعتقاد وجود دارد که اگر چه موضوعات محیط زیستی از جهت روابط بین‌الملل، پدیده‌های جدیدی نیست اما با توجه به وخامت اوضاع آن، رهبران جهان به طور فزاینده‌ای مسائل محیط زیستی را از موضوعات حاشیه‌ای و جانبی، به دستور کار اصلی سیاسی‌شان منتقل کردهاند.

هم‌چنان که همین رویه نیز در مورد عمل‌کرد سازمان‌های بین‌المللی و جهانی در نحوة برخورد پیشگیرانه از آلودگی محیط زیست مشاهده می‌شود و تصویب و عقد ده‌ها معاهده و کنوانسیون زیست محیطی بیان کننده چنین اهمیت روز افزونی است.

باید خاطرنشان نمود که اصطلاحمحیط زیست را می‌توان به یک منطقه یا تمام سیاره و حتی به فضای خارجی‌ای که آن را احاطه کرده اطلاق کرد. یونسکو برای محیط زیست، از اصطلاح بیوسفر یا لایة حیاتی نام برده که از تعاریف مُوَسَّع در این باره بوده و عبارت است از : محیط زندگی بشر یا آن بخش از جهان که بنا به دانش کنونی بشر، همة حیات در آن استمرار دارد. در حقیقت بیوسفر یا لایة حیاتی، همان لایه و قشرنازکی است که این کره خاکی را در میان گرفته و شامل زمین و هزار متر بالا و عمق زمین و اقیانوس‌هاست.

هم‌چنین محیط زیست؛ شامل آب، هوا، خاک و عوامل درونی و بیرونی مربوط به حیات هر موجود زنده می‌باشد که در حقیقت حیات انسانی، جانوری، گیاهی و رشد آنها متأثر از این محیط است، هم‌چنین از نظر برخی از کنوانسیون‌های محیط زیستی، محیط مذکور شامل بخش‌های زیر می‌شود:

الف) منابع طبیعی اعم از تجدیدپذیر و غیر قابل تجدید؛ مانند هوا، آب، خاک و کلیه جانوران و گیاهان و تأثیر متقابل این عوامل بر یک‌دیگر؛

ب) امول و دارای‌هایی که جزو میراث فرهنگی می‌باشند؛

ج) مناظر و چشم اندازهای ویژه.

از این‌رو، محیط زیست ساخت دست بشر؛ شامل بناها، آثارتاریخی، ساختمان‌های گوناگون و یا مناظر و چشم اندازهای ویژه به عنوان بخشی از محیط زیست، باید در برابر خرابی حراست شوند؛ همان طور که منابع طبیعی کرة زمین از جمله هوا، آب، زمین، گیاهان، حیوانات و به ویژه نمونه‌های معرف اکوسیستم‌های طبیعی باید به نفع نسل‌های حاضر و آینده، برحسب نیاز با برنامه ریزی و مدیریت دقیق حفاظت شوند و با منطقی کردن مدیریت تولید و مدیریت منابع، تعارض موجود میان توسعه و محیط زیست حل گردد، اما متأسفانه به وضوح مشخص است که انسان عصر فراصنعتی و دورة بیوتکنوالکترونیک امروز، نتوانسته است بر معضل نابودی و تخریب محیط زیست توسط خویش فائق آید و هر روز با نابودی بیشتر جنگل‌ها، افزایش بیابان‌ها، آلودگی هوا، آب و خاک، محیط زیست و انقراض گونه‌هایی از حیات جانوری و گیاهی بیش از پیش مواجه است و این فرایند در مداری بسته و قهقرایی، دائم در حال تکرار است و باز هم متأسفانه سرعت تخریب محیط مزبور از سرعت ترمیم آن روز افزون‌تر است.

فصل دوم : حقوق محیط زیست در سیرة نبوی و معصومان:

در بحث از آموزة مهدویت، همواره نظر کردن به سیرة عموم معصومین ـ از خاتم انبیا(ص) تا امام یازدهم(ع)ـ راه‌گشا و ضروری است، زیرا حاکمیت و امامت حضرت مهدی(ع) نقطه پایانی و تکمیل رسالت نبوی و امامت سایر معصومین(ع) خواهد بود و بدیهی است که این سیره، شارح و مبیِّن آموزة مهدویت است؛ همان‌طور که این آموزه نیز مکمل و مبیِّن سیرة مزبور می‌باشد. بدین لحاظ در این‌جا به گونه‌ای بسیار اجمالی به جایگاه حقوق موجودات اعم از جانوری و گیاهی و محیط زیست آنها به عنوان مدخلی مقدماتی در تبیین بحث مذکور در آموزة مهدویت پرداخته می‌شود.

ابتدا باید گفت که پیامبر مکرم اسلام(ص) به این موضوع بسیار اهمیت می‌دادهاند؛ مثلاً در نهج الفصاحه، احادیث فراوانی از ایشان در مورد اهمیت درخت و درخت‌کاری و عمران و آبادانی محیط زیست نقل شده است؛ از جمله فرموده اند:

الف) چه نیکو مالی است نخل که در گل محکم است؛

ب) اگر رستاخیز بر پاشد و نهالی در دست یکی از شما بود، اگر می‌تواند آن‌را بکارد باید بکارد؛

ج) هرکه درختی بنشاند، خدا به اندازه میوه‌ای که از آن درخت برون می‌شود پاداش برای وی ثبت می‌کند؛

د) هرکه درختی بکارد هر بار که انسانی یا یکی از مخلوقات خدا (به اندازه میوه‌ای که از آن درخت برون می‌شود) از آن بخورد برای او صدقه‌محسوب می‌شود.

پیامبر(ص) در حدیث فاخر دیگری، کاشت درخت، جاری کردن نهر و حفرچاه را به عنوان سه مورد از صدقات جاریه، هم‌پای اثر فرزند صالح و ساخت مسجد به شمار آورده که پاداش آن نیز برای فاعل آن تا ابد، دوام می‌یابد. به فرموده ایشان.

هفت چیز است که پاداش آن برای بنده در قبر او و پس از مرگش دوام دارد: کسی که علمی تعلیم دهد، یا نهری به جریان آورد، یا چاهی حفر کند، یا نخلی بکارد، یا مسجدی بسازد، یا مصحفی به ارث گذارد، یا فرزندی بر جا نهد که پس از مرگش برای او آمرزش خواهد.

توصیه‌های پیامبرگرامی(ص) در مورد حفظ حقوق حیوانات و برخورد ملاطفت آمیز با آنها فراوان است و ایشان علاوه بر نهی شدید از اذیت و کشتن به نا‌به جای حیوانات، بررسیدگی کامل به آنها تأکید می‌ورزند؛ از جمله فرمودهاند:

ـ هر حیوان، پرنده یا غیر آن به ناحق کشته شود روز قیامت با قاتل خویش مخاصمه کند؛

ـ هر که گنجشکی را بیهوده بکشد روز قیامت بیاید و نزد عرش فریاد زند و گوید: پروردگارا از این بپرس برای چه مرا بی‌فایده کشت؛

ـ هرکه گنجشکی را به‌ناحق بکشد خدا روز قیامت از وی بازخواست کند؛

ـ زنی به جهنم رفت برای آن که گربه‌ای را بسته بود وچیزی بدو نخورانید و نگذاشت از چیزهای زمین بخورد تا بِمُرد.



خرید و دانلود تحقیق در مورد آموزه مهدویت و حقوق محیط زیست


تحقیق درمورد پایان تاریخ و مهدویت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 45

 

پایان تاریخ و مهدویت

موضوع مقاله : نظریه های پایان تاریخ و اندیشه مهدویت ( مقایسه ، نقد و بررسی )

هدف مقاله : تحلیلی مقایسه ای بین نظریات آینده نگاران غربی با حکومت مهدوی

محورهای اصلی مقاله : پایان تاریخ ، فرانسیس فوکویاما ، لیبرالیسم ، دموکراسی ، حاکم اسلامی ، حکومت مهدوی

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مقوله ی پایان تاریخ  ، سرانجام حیات انسان و جوامع بشری عمری به درازای حیات انسان دارد ؛ در ادیان مختلف درباره پایان تاریخ و آخرین انسان اظهار نظرهایی شده است متفکران و فیلسوفان  در طی قرنها مساله پایان سرنوشت بشر و دوره سعادت و آرامش وی را بنوعی مورد بررسی قرار داده اند .

 

قبل از ورود به بحث باید دانست مقوله فرجام تاریخ ، پایان زمان بند آن نیست بلکه منظور جامعه و محیطی از تاریخ بشریت است که تمام تمنیات انسان ، آرزوها و انگیزه های انسانی در آن جامعه ارضاء می شود و انسان به آرامشی می رسد که دیگر انگیزه ای برای حرکت بعدی تاریخ وجود نخواهد داشت و این به آن معنا نیست که زاد و ولد و مرگ و میر متوقف خواهد شد یا دیگر وقایع مهمی اتفاق نخواهد افتاد بلکه منظور این است که احتمالا دیگر تحول مهمی در نهادهای اساسی  و اصول جاری پدیدار نخواهد شد .1

 

متفکران آینده نگار معتقدند آینده بشریت ختم به دوره ای خواهد شد که در آنجا تلاش انسان برای تغییر وضعیت خود به پایان می رسد . انسان دیگر نقطه تضاد و چالشی نخواهد داشت ؛ بطوریکه  به بیشترین مطلوبیت های خود دست پیدا می کند و به سوی مطلوب خود بطور مستقیم جهت گیری خواهد کرد .2

 

در حوزه های مختلف نظری ، اظهار نظرهای متفاوتی درباره نظم نوین جهانی ارائه شده که شاید مهمترین آنها  از زمان فروپاشی نظام مارکسیستی وپایان جنگ سرد باشد. پایان جنگ سرد یکی ازمهمترین تحولاتی است که در اواخر قرن بیستم ، سیاست بین الملل را دگرگون ساخته و چالشهای فکری تازه ای را پیش روی ما قرار داده است . یکی از نظریات عمده ای که بعد از جنگ سرد برای تحلیل وضعیت جهان و آنچه نظم نوین جهانی خوانده می شود ارائه شده است نظریه پایان تاریخ است که معتقد به پیروزی غرب در جنگ سرد و ختم تضادهای ایدئولوژیک و تفوق لیبرال دموکراسی در سراسر دنیاست.

 

نظریه پایان تاریخ را فرانسیس فوکویاما ، پژوهشگر موسسه مطالعاتی راند مطرح کرده است .3 وی نظریه ی خود را نخست به صورت مقاله و سپس با انتشار کتابی تحت



خرید و دانلود تحقیق درمورد پایان تاریخ و مهدویت


مقاله درباره جمع خاتمیت با امامت و مهدویت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

جمع خاتمیت با امامت و مهدویت

پاسخی به سخنرانی دکتر سروش تحت عنوان «تشیع و چالش مردم‌سالاری» آقای دکتر سروش در سخنرانی اخیرشان در پاریس تحت عنوان «تشیع و چالش مردم سالاری» اشکالی در خصوص انطباق اندیشه امامت و مهدویت با ختم نبوت مطرح کرده اندکه واکنش‌هایی برانگیخته است. این اشکال که مبتنی بر آراء اقبال در تفسیر مساله خاتمیت است، به طور خلاصه این است که: ختم نبوت به معنای پایان دوره عصمت و وحی و در واقع پایان دوره ولایت و مرجعیت شخص در تشریع است. علت خاتمیت، بلوغ عقل بشر است و از این دوره به بعد زمان مرجعیت اشخاص و حق تشریع برای افراد به سر می‌آید و تنها استدلال است که می‌تواند مرجع عمل واقع شود. اما شیعه با پذیریش نظریه امامت و تداوم آن در مهدویت، عملا ختم نبوت را بی معنی کرده است زیرا معتقد است که امام، هم عصمت دارد که تداوم بخش ولایت و مرجعیت شخص است، و هم علم غیب دارد و محدث و مفهم است که این هم ماهیتا تفاوتی با وحی ندارد؛ پس پذیرفتن امامت در واقع مستلزم نفی ختم نبوت است و گویی فقط اسم مطلب عوض شده ولی ماهیتا نبوت ختم نشده است. ایشان به تبع اقبال لاهوری معتقدند که «با خاتمیت، قرار است آدمیان به رهایی برسند ولی اگر گفته شود که یک مهدی می‌آید که همان اتوریته پیامبر را دارد، ما از فواید خاتمیت بی بهره می‌مانیم، زیرا آن رهایی تحقق نخواهد یافت. فلذا این سوال از شیعیان باقی است که مهدویت را چگونه با اندیشه رهایی و دموکراسی می‌توان جمع کرد.» چنانکه در جمع بندی نهایی سخن ایشان واضح است، ایشان بیشتر دغدغه دموکراسی و رهایی از وحی را دارند تا دغدغه جمع خاتمیت با امامت و مهدویت؛ که خود این اولویت فی حد نفسه قابل تامل و بررسی است. اما دراینجا قصد داریم نشان دهیم آیا این اشکال در خصوص ناسازگاری امامت با خاتمیت وارد است یا خیر. به نظر می‌رسد حل این تعارض در گرو دقت بیشتر در فلسفه خود نبوت و نسبت میان عقل و وحی است. دو نوع نگرش در خصوص نسبت عقل و وحی وجود دارد. یک نگرش، که مبنای طرح اشکال فوق است، نسبت عقل و وحی را نسبت دو امر جانشین همدیگر می‌بینند، دو امری که فی حد نفسه با هم متعارضند؛ لذا یک دوره، دوره حکومت وحی است نه عقل؛ اما کم کم عقل رشد می‌کند و به حدی می‌رسد که به دوره حکومت وحی پایان می‌دهد. بر این مبنا، خاتمیت اعلام پایان وحی است و امامت چون نوعی تداوم حکومت وحی است، نمی‌تواند مورد پذیرش واقع شود. اما نگرش دوم، نسبت عقل و وحی را نسبت دو امر لازم و ملزوم می‌بیند، که نه تنها معارض همدیگر نیستند، بلکه موید و مکمل همدیگرند. در این نگاه- که عمده نصوص دینی با آن سازگارند- عقل حجت درونی است و وحی حجت بیرونی؛ و اساسا دینداری کار انسان عاقل و متفکر است؛ مخاطب اصلی وحی، عقل است(1) و فقط کسانی که اهل تقلید و تبعیت کورکورانه از آباء و اجداد(2) یا بزرگان(3) یا سنتهای جاهلانه(4) هستند، زیر بار پذیرش حقایقی که وحی بر گوشِ عقل آنان(5) عرضه می‌کند، نمی‌روند. در نگاه اول در دوره حکومت پیش از عقل، چون انسانها نمی‌فهمند نیازمند یک قیم و آقابالاسر به نام پیامبر هستند؛ اما چون عقلشان کامل شد و توانستند خودشان مطالب را بفهمند دیگر نیازی به قیم ندارند و ختم نبوت، دوره پایان ولایت اشخاص است.(6) اما در نگاه دوم، در تمامی اعصار حتی در زمان پیامبران گذشته، عاقلان بودند که سخن پیامبران را می‌شنیدند و پیامبران هم خودشان برهان واستدلال ارائه می‌کردند(7) و هم در مقابل مخالفینشان طلب برهان و استدلال می‌کردند(8) و البته بر اساس این نگاه باید تبیینی از ختم نبوت ارایه داد. در واقع، اشکالی که آقای دکتر سروش در خصوص ناهماهنگی ختم نبوت با امامت و مهدویت مطرح کرده اند، بر مبنای نگرش اول – که نگرش خود ایشان است – وارد است و به نظر می‌رسد آن نگرش مبنای عمده نظرات ایشان در حوزه دین شناسی باشد؛ نظراتی همانند دین حداقلی، سکولاریسم، پلورالیسم، بسط تجربه نبوی و مانند آن؛ تنها مساله مهمی که به نظر من در خصوص اندیشه‌های ایشان باقی مانده که تبیین نشده رها شده است، مساله چرایی دینداری در عصر خاتمیت است. آنچه من از مجموع نظرات ایشان تا کنون استنباط کرده ام، این است که ایشان دینداری را امری غیر عقلانی می‌دانند، و البته نه لزوما ضد عقلانی، بهتر است بگوییم دینداری را امری سلیقه‌ای (سلیقه کاملا شخصی و درونی و غیر آبژکتیو) می‌دانند و لذا دینداری «ضرورت» ندارد هر چند احتمالا ضرری هم ندارد و باز برای همین است که در همین سخنرانی نیز در نهایت بحث، نشان می‌دهند که مشکل اصلی ایشان جمع امامت با ختم نبوت نیست بلکه مشکل اصلی ایشان جمع امامت (به عنوان یکی از مولفه‌های این دینداری سلیقه ای) با دموکراسی است. اما صرف اینکه آن نگرش غیر از این نگرش است، نمی‌تواند تعارض مطرح شده را حل کند. زمانی تعارض مذکور پاسخی منطقی می‌یابد که نشان دهیم نگرش دوم نگرشی قابل دفاع است که بر اساس آن، تعارض مذکور پاسخ منطقی مناسبی می‌یابد و این مطلبی است که قصد داریم در اینجا بدان بپردازیم. در منطقی که از متون دینی به سادگی قابل استخراج است، نبوت و دینداری ضرورت دارد و این ضرورت ناشی از نوع خداشناسی ماست و تنها کسانی که درک خداشناسی سطحی و نادرستی دارند، منکر نبوت هستند.(9) طبق این منطق، اگر ما خداوند را به حکمت و رحمت بشناسیم، در می‌یابیم که خداوند کار عبث انجام نمی‌دهد و اینکه انسان را بیافریند و بعد از چند صباحی بمیراند و کار تمام شود، عبث است و خداوند قطعا چنین کاری نمی‌کند؛ بلکه انسان زندگی جاودانه ای خواهد داشت و مقصد انسان خدا (رسیدن به همه کمالات،کمال مطلق)(10) است. خدا بی نهایت است پس طبیعی است که مقصد بی نهایت است و باز واضح است که عقل انسان می‌داند که براساس محاسبات عادی‌، با عمر محدود نمی‌تواند راه نامحدود را طی کند. تنها حالت ممکن برای طی این مسیر، استفاده از راهکاری غیر متعارف است تا بتوان مسیر نامحدود را در زمان محدود طی کرد و برای همین خداوند وحی را می‌فرستد و این راهکار غیر متعارف از راهی غیر متعارف (یعنی راهی غیر از تجربه و استدلال عادی) در اختیار بشر قرار می‌دهد. بدین معناست که نبوت ضرورت می‌یابد.(11) در تعبیر فوق انسان باید راهکار را بیاموزد تا بتواند طی مسیر کند؛ پس پیامبر، معلم است نه تحکم کننده؛ و اگر اثبات عصمت نبی می‌شود و اگر پیامبر حق تشریع دارد اصلا بدین معنا نیست که دوره نبوت، دوره تحکم کردن است بلکه باز عقل است که اصل عصمت را در



خرید و دانلود مقاله درباره جمع خاتمیت با امامت و مهدویت


تحقیق/ پایان تاریخ و مهدویت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 45

 

پایان تاریخ و مهدویت

موضوع مقاله : نظریه های پایان تاریخ و اندیشه مهدویت ( مقایسه ، نقد و بررسی )

هدف مقاله : تحلیلی مقایسه ای بین نظریات آینده نگاران غربی با حکومت مهدوی

محورهای اصلی مقاله : پایان تاریخ ، فرانسیس فوکویاما ، لیبرالیسم ، دموکراسی ، حاکم اسلامی ، حکومت مهدوی

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مقوله ی پایان تاریخ  ، سرانجام حیات انسان و جوامع بشری عمری به درازای حیات انسان دارد ؛ در ادیان مختلف درباره پایان تاریخ و آخرین انسان اظهار نظرهایی شده است متفکران و فیلسوفان  در طی قرنها مساله پایان سرنوشت بشر و دوره سعادت و آرامش وی را بنوعی مورد بررسی قرار داده اند .

 

قبل از ورود به بحث باید دانست مقوله فرجام تاریخ ، پایان زمان بند آن نیست بلکه منظور جامعه و محیطی از تاریخ بشریت است که تمام تمنیات انسان ، آرزوها و انگیزه های انسانی در آن جامعه ارضاء می شود و انسان به آرامشی می رسد که دیگر انگیزه ای برای حرکت بعدی تاریخ وجود نخواهد داشت و این به آن معنا نیست که زاد و ولد و مرگ و میر متوقف خواهد شد یا دیگر وقایع مهمی اتفاق نخواهد افتاد بلکه منظور این است که احتمالا دیگر تحول مهمی در نهادهای اساسی  و اصول جاری پدیدار نخواهد شد .1

 

متفکران آینده نگار معتقدند آینده بشریت ختم به دوره ای خواهد شد که در آنجا تلاش انسان برای تغییر وضعیت خود به پایان می رسد . انسان دیگر نقطه تضاد و چالشی نخواهد داشت ؛ بطوریکه  به بیشترین مطلوبیت های خود دست پیدا می کند و به سوی مطلوب خود بطور مستقیم جهت گیری خواهد کرد .2

 

در حوزه های مختلف نظری ، اظهار نظرهای متفاوتی درباره نظم نوین جهانی ارائه شده که شاید مهمترین آنها  از زمان فروپاشی نظام مارکسیستی وپایان جنگ سرد باشد. پایان جنگ سرد یکی ازمهمترین تحولاتی است که در اواخر قرن بیستم ، سیاست بین الملل را دگرگون ساخته و چالشهای فکری تازه ای را پیش روی ما قرار داده است . یکی از نظریات عمده ای که بعد از جنگ سرد برای تحلیل وضعیت جهان و آنچه نظم نوین جهانی خوانده می شود ارائه شده است نظریه پایان تاریخ است که معتقد به پیروزی غرب در جنگ سرد و ختم تضادهای ایدئولوژیک و تفوق لیبرال دموکراسی در سراسر دنیاست.

 

نظریه پایان تاریخ را فرانسیس فوکویاما ، پژوهشگر موسسه مطالعاتی راند مطرح کرده است .3 وی نظریه ی خود را نخست به صورت مقاله و سپس با انتشار کتابی تحت



خرید و دانلود تحقیق/ پایان تاریخ و مهدویت


دانلود تحقیق درباره رفاه اقتصادی و معیشتی در جهان مهدویت (علوم اجتماعی)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

رفاه‏اقتصادى و معیشتى در جهان مهدویت

از برنامه‏ها و اقدامهاى امام مهدى (ع)، پدید آوردن رفاه در کل جامعه بشرى است. در آن دوران طبق ترسیم آیات و احادیث، جامعه بشرى واحدى تشکیل مى‏گردد که مانند خانواده‏اى زندگى مى‏کنند، و مساله ناهنجار جوامع پیشرفته و ابرقدرت، و جامعه‏هاى در حال رشد، و جامعه‏هاى عقب‏مانده و محروم از میان مى‏رود و بشریت‏به طور کلى به رفاه اقتصادى و بى‏نیازى دست مى‏یابد، و همین چگونگى زمینه اساسى رشد و تعالى معنوى و فکرى انسان را مى‏سازد.

طبق تحقیقات کارشناسان و متخصصان بخش عظیم و مهمى از مسائل عقب‏ماندگى و وابستگى و کمبود مواد غذایى و معیشتى (اگر نگوییم تمام آن) به دو عامل بستگى دارد، و این هر دو عامل با هم در ارتباط‏اند:

نظام اقتصادى حاکم بر جهان.

نظام اقتصادى حاکم بر جهان‏»، یعنى نظام و سیستمى که قدرتهاى اقتصادى جهان در کشورهاى استعمارگر پدید آورده‏اند، و هدف و آرمان آنها دستیابى به قدرت اقتصادى روزافزون و سلطه بر منابع ثروت جهان است. این قدرتهاى سلطه‏گر، با برنامه‏ریزیهاى دقیق خود، مانع هرگونه استقلال، خودکفایى و رشد تولید و پیشرفت اقتصادى در کشورهاى عقب نگهداشته شده‏اند. این قدرتها از راههاى گوناگون و شیوه‏هاى تبلیغى و برنامه‏ریزیهاى گسترده و عمیق، در سایه سلطه نظامى و سیاسى و فرهنگى، آزادى فکر و عمل را از آحاد مردم در جهان سوم مى‏گیرند، و روشها و شیوه‏هایى در همه مسائل زندگى از جمله در تولید و مصرف و تکنولوژى و فرهنگ و راههاى معیشت، بر آنان تحمیل مى‏کنند که به سود سرمایه‏داران بزرگ و سلطه بیشتر جهان پیشرفته است. در سایه این سلب فکر و سلب شخصیت و سلب آزادى و آزادفکرى، پدیده عقب‏ماندگى ویى و خودیابى و اعتماد به نفس مى‏میرد، و وابستگى روز به روز در اعماق اجتماعات عقب‏مانده گسترش مى‏یابد. از این رو، صاحب‏نظران مسائل اقتصادى - اجتماعى مى‏گویند: کمک به کشورهاى عقب‏مانده تنها در این است که آنها را به خودشان واگذارند.

نظام سیاسى حاکم بر کشورها» نیز نوعا عامل و دست‏نشانده قدرتهاى جهانى هستند، و همواره به زیان ملتهاى خود گام برمى‏دارند، و براى سلب هرگونه فکر و اندیشه از مردم و نفى حس خودشناسى و خودیابى در مردم خویش مى‏کوشند، و جریانهاى فکرى و فنى فرمایشى را در میان ملت‏خویش نشر مى‏دهند، و با رسانه‏ها و ابزارهاى تبلیغاتى هرگونه استقلال فرهنگى و اقتصادى را از جامعه سلب مى‏کنند، و توده‏ها را برده‏وار به اسارت و پیروى کورکورانه این دو جریان مسلط و حاکم - یکى بیگانه و دیگرى خودى - نخستین موضوعى که صدمه مى‏بیند و یا بکلى نفى مى‏گردد، اصالت فکر و فرهنگ خودى و حس اعتماد به نفس و بازیابى و بازشناسایى نیروهاى نهفته در درون خود و جامعه خودى است.

در رستاخیز ظهور امام منجى (ع)، این بندها و دامها از سر راه برداشته مى‏شود، و عوامل سلطه بر فکر و فرهنگ و اقتصاد و سیاست جهان و کشورها نابود مى‏گردد، و انسانها آزاد مى‏شوند، و با هدایت آن امام به خود مى‏آیند و دیگر بار خویشتن خویش را بازمى‏یابند و بازمى‏شناسند و آزادانه فکر مى‏کنند، و راههاى تحمیلى و تبلیغى را از راه اصلى و درست جدا مى‏سازند. و این است آزادى و آزادگى واقعى، آزادیى که در سراسر دنیاى کنونى تنها واژه آن وجود دارد و از محتوا و مفهوم آن خبرى نیست.

در دنیایى که تقسیم‏بندى جهانى با معیارهاى ظالمانه صورت مى‏گیرد، و امتهاى ضعیف، به حال خود گذارده نمى‏شوند، و از راههاى مریى و نامریى در شبکه‏هاى پیچیده نظامهاى سلطه و سرمایه‏دارى جهان گرفتار مى‏آیند، سخن از آزادى واقعى و آزادفکرى، بازى با کلمات است. و گفتگو بر سر استقلال اقتصادى و انتخاب شیوه و راه زندگى و معیشت و دستیابى به رفاه بیهوده است. زیرا در چنین شرایطى، بخشهاى عظیمى از بشریت مواد لازم زندگى را در اختیار ندارند و دچار کمبود و فقرند، و بخشهاى دیگر نیز طبق الگوها و معیارهایى که سرمایه‏داران و تولیدکنندگان بزرگ بر جامعه تحمیل مى‏کنند باید زندگى کنند، و از مواد و کالاها بهره گیرند، و خود قدرت اختیار و انتخاب ندارند.

از این رو در رستاخیز امام مهدى (ع)، انسان در آغوش آزادى به معناى واقعى کلمه مى‏آرامد، و در پرتو این آزادى همه بندها و زنجیرهایى را که بر پایش نهاده‏اند مى‏گسلد، ورا به دو بخش پیشرفته و عقب‏مانده تقسیم کرده‏اند از میان مى‏رود، و پدیده شوم فقر و نیاز نیز نفى مى‏گردد، و رفاه اقتصادى در پرتو چنین معیارهایى به جامعه و افراد داده مى‏شود. تردیدى نیست که بدترین و ناهنجارترین اسارت براى بشریت، فقر و نیاز روزانه به غذا، لباس، مسکن، دارو و دیگر لوازم زندگى است. این اسارت براى انسان لحظه‏اى آسایش و فراغت‏باقى نمى‏گذارد، و زمینه‏هاى رشد و تکامل معنوى و مادى او را نابود مى‏سازد، و همواره انسان را در اندیشه سیر کردن شکم و پوشاندن بدن و دست‏یابى به سایبان و بهبودى از درد و بیمارى و... فرو مى‏برد، و فرصتى باقى نمى‏گذارد تابه مفاهیم بالا و برتر زندگى بیندیشد، و پایگاه انسانى خود را درک کند، و از عروج و تکامل نوع انسان سخن بگوید.

در دوران رفاه اقتصادى و رفع همه نیازها، آدمى از این بردگى و اسارت هستى‏سوز رهایى مى‏یابد، و از بند مشکلات آن آزاد مى‏گردد، و به مسائل متعالى و برتر و تکامل و رشد و صعود مى‏اندیشد و در آن راستا گام برمى‏دارد.

احادیث‏بسیارى درباره رفاه اقتصادى دوران ظهور وجود دارد و شاید از جمله مسائلى باشد که بیشترین تاکید بر آن شده است. و این اهمیت موضوع و نقش آن را در ساختن جامعه سالم قرآنى مى‏رساند، و شاید پس از اصل عدالت دومین موضوعى باشد که در آن دوران در جامعه‏ها پدید مى‏آید. و این هر دو با یکدیگر پیوندى ناگسستنى دارند، زیرا که اجراى دقیق عدالت‏براى از میان بردن روابط ظالمانه و غاصبانه آکل و ماکولى است تا اقویا حق ضعیفان را نخورند و آنان را محروم نسازند. بنابراین، رفاه اقتصادى براى همه، با اجراى اصل عدالت اجتماعى و برپایى قسط قرآنى امکان‏پذیر است، بلکه رفاه و بى‏نیازى از میوه‏هاى درخت تناور عدل است، و امام با تحقق بخشیدن به اصول دادگرى و عدالت اجتماعى، همگان را به زندگیى درست و سامان‏یافته مى‏رساند.

امام صادق (ع:

...ان‏الناس یستغنون اذا عدل بینهم...

- ... مردمان بى‏نیاز مى‏گردند آنگاه که عدالت میانشان حاکم باشد...

ن‏الله لم یترک شیئا من صنوف‏الاموال الا و قد قسمه، واعطى کل ذى حق حقه، الخاصة والعامة والفقراء والمساکین، و کل صنف من صنوف‏الناس... فقال: لو عدل فى‏الناس لاستتغنوا...

- خداوند همه ثروتها را (از همه منابع درآمد) میان مردم تقسیم کرده است، و به هر کس حقش را داده است: کارگزاران و توده مردم و بینوایان و تهیدستان و هر گروهى از گروههاى مردم. سپس امام گفت: اگر عدالت اجتماعى برقرار شده بود همه مردم بى‏نیاز شده بودند...

بنابراین در سایه عدالت است که به رفاه اقتصادى و بى‏نیازى مادى مى‏توان دست‏یافت.

همچنین از نظر تعالیم اسلامى، حاکمیت اگر درست و اسلامى باشد و برنامه‏ها و مجریانى قرآنى و اسلامى به کار گمارده شوند، محرومیت و نیازمندى در جامعه باقى نمى‏ماند، زیرا که اصول عدل و حق اجرا مى‏گردد، و در پرتو آن اجراى اصول، همه مردم به رفاه و بى‏نیازى مى‏رسند.

امام على (ع:

اما والذى فلق‏الحبة، و برا النسمة، لو اقتبستم‏العلم من معدنه، و ادخرتم‏الخیر من موضعه و اخذتم‏الطریق من وضحه، و سلکتم من‏الحق نهجه، لنهجت‏بکم‏السبل، وبدت لکم‏الاعلام، و اضاء لکم‏الاسلام، و اکلتم رغدا، و ما عال فیکم عائل، و لا ظلم منکم مسلم و لامعاهد

- سوگند به خدایى که دانه را (در دل خاک) بشکافت، و آدمیان را آفرید، اگر علم را از معدن آن اقتباس کرده بودید، و خیر را از جایگاه آن خواستار شده بودید و از میان راه به رفتن پرداخته بودید، و راه حق را از طریق روشن آن پیموده بودید، راههاى شما هموار مى‏گشت، و نشانه‏هاى هدایتگر پدید مى‏آمد، و فروغ اسلام شما را فرا



خرید و دانلود دانلود تحقیق درباره رفاه اقتصادی و معیشتی در جهان مهدویت (علوم اجتماعی)