لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 280
مقدمه
دانشگاه به عنوان یک عامل اجرایی در آموزش و تربیت فرد وهدایت وی به سمت شهروندی موثر و مفید به حال جامعه ، دارای نقش موثر بوده و بدون تردید تامین کننده ی نیروی انسانی مورد نیاز جامعه درآینده خواهد بود . به همین دلیل امروزه در جوامع مختلف , دانشگاه ها از نظر کمی و کیفی رشد و گسترش یافته و تقاضا برای راهیابی روز به روز زیادتر می شود و تعداد کثیری دانشجو برای تحصیل و برخورداری از مزایای آن به این مراکز روی می آورند .
دانشگاه بعنوان یک نهاد تعلیم و تربیت از همه نهادهای اجتماعی پیچیده تر است . دانشگاه همانند سایر سازمان های رسـمی بایستی با وظایف ساخت ، اداره و جهت دادن به ترکیب پیچیده ای از منابع انسانی درگیر گردد . بر خلاف اغلب سازمانهای رسمی تولید دانشگاه انسان است و این امر موجب پیدایش مسائل ویژه در مدیریت دانشگاه می گردد .
از جمله مسائلی که دانشـگاه به عـنوان یک سـازمان با آن روبرو اسـت مساله تعارض و عدم موافقت هاست. فعالیت های سازمانی مستلزم تعامل بین افراد وگروه های سازمان می باشد . در سازمان ها افراد مختلفی در رده های گوناگون مشغول انجام فعالیت ها و وظایف خود می باشند . لازمه انجام این فعالیت ها ارتباط دو جانبه یا چند جانبه افراد با همدیگر بوده که می توانند زمینه ساز ایجاد تعارض باشند
بنابراین یکی از عمده ترین و در عین حال غیر قابل اجتناب ترین مسائل در سازمان ها تعارض بین افراد و گروه های موجود در آنها می باشد .دانشگاه نیز از این امر مستثنا نیست . « اصولا خمیر مایه مدیریت نظام های آموزشی با تعارض عجین است » (لی فام وهووئه2، 1974، ترجمه نائلی، 1370 ).
باید به خاطر داشت، این وجود تعارض نیست که باعث اختلال و از هم پاشیدگی روابط در سازمان می شود؛ بلکه مدیریت غیر اثر بخش تعارض ها است که سبب نتایج نامطلوب می شود . تعارض در حد معقول یک جنبه طبیعی و مطلوب در هر رابطه ای است و اگر مدیریت تعارض به شکل سازنده صورت گیرد بسیار ارزشمند خواهد بود ( کتزلز 3 و همکاران ، ترجمه کریمی ، 1378 ).
بنابراین سازمان های ورزشی بخصوص دانشکده های تربیت بدنی برای اینکه بتوانند برنامه های اصولی تربیت بدنی را در جهت تأمین سلامت جسمانی و روانی دانشجویان ارائه دهند و زمینه های مساعدی را برای رشد و پرورش استعدادهای ورزشی دانشجویان ایجاد نمایند و از حداکثر توان جسمانی و روانی و فکری کارکنان خود بهره گیرند، باید اختلافات ، کشمکش ها و تعارضات را به گونه ای موثر و سودمند اداره کنند . از کسانی که نقش مهمی در شـناسایی ، هدایت و حل تعارضـات در سـازمان ها دارند ، مدیران آن سـازمان ها می باشند . توانایی برخورد مدیران با تعارض و اداره آن در موفقیت و اثر بخشی کارکنان و سازمان های آنها اثر بسزایی دارد .
یکی از مهمترین عواملی که تعیین کننده توانایی مدیر در حل موثر تعارض است، برخورداری او از هوش عاطفی است. برخلاف آنچه که درگذشته تصـور می شد و هوش شناختی را تنها عامل موفقیت افراد می دانستند امروزه هوش عاطفی را از عوامل تعیین کننده موفقـیت افراد در کار و زندگی می دانند (گلمن ، 1995 ) .آنچه که امروزه هوش عاطفی نامیده می شود، در اصل منبع اصلی انرژی ، قدرت ، آرزو و اشتیاق انسان است و درونی ترین ارزش ها و اهداف فرد را در زندگی فعال می سازد. با توسعه عاطفی فرد می آموزد که احساسات خود و دیگران را تایید کند و برای آنها ارزش قائل شود و بطور مناسب به آنها پاسخ گوید و در می یابد که عواطف در هر لحظه از روز اطلاعات حیاتی و سودمندی در اختیار او می گذارند . این واکنش قلبی است که نبوغ خلاق و شهود را شعله ور می سازد . فرد را با خود صادق می گرداند ، روابط اطمینان بخش برقرار می کند ، تصمیمات مهم را روشن می کند ، قطب نمای درونی برای زندگی و کار فراهم می آورد و شخص را به پیشآمدهای غیرمترقبه و راه حل های موفقیت آمیز رهنمون می سازد ( کوپر ، 1980 ، به نقل از عزیزی ،1377 ) .
تحقیقات نشان می دهند که حل تعارض در سازمان ها نیاز به ایجاد یک محیط مسالمت آمیز ، کاهش تبعیض وبرقراری عــدالت ، یادگیری مشارکتی ، پیــشگیری از خــشونت و تفــکر انتقـادی دارد ( کاترین ، 1995 ) . مدیرانی می توانند چنین محیط هایی را خلق کنند که از هوش عاطفی بالایی برخوردار باشند .
مدیر با داشتن شعور عاطفی بالا می تواند نسبت به تعارض آگاهی بیشتری کسب نماید و بدین وسیله سریع تر و صحیح تر تعارض را شناسایی کند و با همدلی و اطمینان به هدایت سودمند آن بپردازد و از این طریق محیطی فراهم آورد که کارکنان از سلامت روانی بیشتری در آن برخوردار شوند . چرا که افراد با داشتن یک رابطه سالم ، احساس پذیرش ، درک حمایت ، ارزش ، اعتماد و اهمیت می کنند و این تامین کننده سلامت روانی و افزایش کارایی و سودمندی افراد است . در چنین فضایی است که مدیریت تعارض به شکل سازنده آن امکان پذیر می شود .
همچنین از دیگر عوامل مؤثر در حل تعارضات در سازمان علاوه بر جلوگیری از دخالت ذهنیت در ارتباطات سازمانی و پذیرش نظرات دیگران و .... برخورداری مدیر از مهارت های ارتباطی می باشد (سلطانی، 1380).
یک مدیر چنانچه بتواند گوینده خوب و فرستنده خوب ، شنونده خوب و گیرنده خوب باشد ، مشارکت افراد درون و بیرون سازمان را از طریق جلب اعتماد فراگیر تامین خواهد کرد و این امر موفقیت او را در دستیابی به اهداف سازمان تضمین خواهد کرد .
دستیابی اهداف آموزش و پرورش در دانشگاه ها منوط به استفاده بهینه از منابع انسانی ، مالی و تجهیزاتی است . اما پویایی نظام آموزشی به عوامل مختلفی از جمله وجود روابط سالم و به دور از هرگونه تیرگی و همکاری و همدلی بین کارکنان دارد تا افراد بتوانند در محیطی پویا و سالم در جهت تحقق اهداف شخصی و سازمانی گام بردارند .
بنابراین مدیران باید این حقیقت را بپذیرند که تعارض جزء انکار ناپذیر زندگی سازمانی است و مدیریت سازمان چاره ای جز پذیرش آن ندارد .آنها می بایست از تعارض برای افزایـش اثـر بـخشی سـازمان بهره جویند .برای مدیـریت تعارض در سـازمان ها تکنـیک های متـعددی وجـود دارد .همـکاری، مصـالحه، رقـابت، سازش و اجتـناب از روش هـای برخورد با تعـارض است که در این تحـقیق از آنها در قالب سـه راهبـرد راه حل گرا، عدم مقابله و کنترل نام برده شده است .
پژوهش حاضر سعی بر آن دارد که نگاهی موشکافانه به مدیران تربیت بدنی و ورزش که وظایف گوناگونی در محیط دانشگاهی بر عهده دارند ، داشته باشد . از طرفی باید متذکر شد که بین مدیران آموزشی و اجرایی از نظر نوع کاری که انجام می دهند ماهیتاً تفاوت هایی وجود دارد . زیرا بخش عمده کار مدیر آموزشی در ارتباط با مسائل آموزشی ، دانشجو و استادان که صرفا ً مشغول به تحصیل و کار در یک رشته خاصی هستند می باشد . ولی مدیران اجرایی با تمام دانشجویان سر و کار دارند، که هریک در رشته های خاصی مشغول به تحصیل می باشند .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 129
فصل اول :
کلیات تحقیق
مقدمه :
دنیایی که در آن زندگی می کنیم شاهد تحولات شگرفی است . سرعت این تحولات روز به روز بیشتر می شود به طوری که به هیچ وجه با گذشته های دور قابل قیاس نیست . اگر بخواهیم آمادگی همراهی و توان لازم برای همگامی با این تحولات داشته باشیم به ناچار باید اطلاعات ، دانش ، ابزارها و توانمندی های مناسب و ضروری را در خود ایجاد و شکوفا کنیم . در این میان هم مدیر علاوه بر توانایی های فنی نیاز به داشتن مهارت هایی در برقراری ارتباط مؤثر با دیگران را باید لازمه ی کار خود قرار دهد چون کار مدیر دستیابی و رسیدن به اهداف سازمانی است حال برای رسیدن به این اهداف سازمانی از مهارتهای ارتباطی که بنحوی برطرف مورد نظر خود بتواند نفوذ پیدا کند باید استفاده کند . هر روز که می گذرد همه ما چه به عنوان یک فرد ، مدیر ، سازمان و شرکت در محدودة گسترده تر و پیچیده تری از ارتباط با دیگران قرار می گیریم .
مهارت ایجاد ارتباط مؤثر و کارآمد یکی از مهمترین مهارت های لازم برای هر مدیر به شمار می رود زیرا موفقیت یک مدیر بیش از آنکه به تواناییهای تکنیکی اش مربوط باشد به توانایی او در برقراری ارتباط مؤثر با دیگران بستگی دارد نتایج تحقیقی که توسط نشریه Fortune بر روی 200 مدیر از شش شرکت انجام شده حاکی از آن بوده که بزرگترین عامل شکست مدیران ، ضعف مهارت های ارتباطی آنان بوده است . ( Ertel , 1999 , 23 )
یکی از مهمترین مهارت های ارتباطی ، مهارت در مذاکره1 است ، مذاکره یعنی راه نفوذ در دیگران به منظور مبادله ی افکار یا اشیاء مادی است، مذاکره مهم ترین و رایج ترین وسیله برقراری ارتباط بین انسان هاست . و چون تمام نیازها ، ادامه زندگی ، امنیت ، آسایش زندگی ، رفاه اقتصادی ، افزایش آگاهی ، بالابردن سطح زندگی و پیشرفته ترین سطح این است که ، با دیگران برای تأمین نیازهای خود به توافق برسند.
روابط به دلیل وجود اهداف مشترک وجود دارد ، و بر این دلالت دارد که ابزار دستیابی به این اهداف توسط طرف های در حال مذاکره تقسیم می شوند ، بنا بر این فرآیند مذاکره خریدار و فروشنده به طور همزمان با عناصر همکاری و تعارض روبرو می شوند . همکاری ،اهداف متقابل و فردی را تأمین می کند در حالی که تعارض محیط رقابتی را برای دو طرف فراهم می کند برای اطمینان از این که این توافق از نفع شخصی شان حمایت می کند . ( wimsaatt and Gassenheimer , 1996 , 21 )
برای حداقل کردن این تعارض و برای رسیدن به راه حل های مصالحه ، استفاده و کاربرد مهارت های مذاکره و انتخاب تاکتیک های مناسب مفید است .
یکی از نقش های مدیر از نظر مینتز برگ نقش مذاکره کننده است.(رضائیان1380، 19)
یکی از عوامل اساسی و بسیار مهم بر موفقیت و پیشرفت شرکت ها برخورداری مدیران این سازمان ها از مهارت ها و فنون مذاکره می باشد که این خود یک عامل بسیار مهم در موفقیت و انجام مذاکرات و عقد قراردادها می باشد پس یکی از توانمندی های مهارتهایی که برای مدیر لازم است فراگیری و کسب مهارت مذاکره است .
تعریف موضوع تحقیق:
در دنیای امروز ، دگرگونی هایی بسیار زیاد همراه با گسترش رقابت درزمینه های متنوع ، بویژه در بازارها مشاهده می شود بازاریابی از محدوده ی تولید ، قیمت گذاری ، شناسایی بازار و توزیع کالا فراتر رفتند و شرکت ها مجبور به ایجاد تماس و ارتباط با خریداران بالقوه و بالفعل می نماید با توجه به تغییر در زمینه مفهوم بازاریابی که از کسب سود از طریق افزایش فروش برمبنای تولید به کسب سود از طریق ارضای نیاز خریداران بر مبنای خریدار و مصرف کننده تغییر جهت داده خواه ناخواه مصرف کننده و خریدار که در این مفهوم فرصت مشارکت پیدا نموده است به آنان نیز حق تصمیم گیری مربوط به کارشان داده شده است دراین جا اهمیت مذاکره بیش از هر زمانی دیگر روشن دیده شده است و هر چه افراد بیشتری در تصمیم گیری ها مشارکت داشته باشند احتمال عدم توافقها نیز بیشتر خواهد شد با توجه به این موارد آشنایی مدیر و بازاریاب با مهارت های اساسی مذاکره امروزه از اهمیت خاصی برخوردار شده است . آشنایی و نهایتاٌ سلطه به اصول و مهارت هایی در مذاکره مدیران را به این توان مجهز می کند که در جریان ارتباطات با دیگران از پایین ترین و ابتدایی ترین مذاکرات تا بالاترین حد خودش یعنی مذاکرات بین المللی با طرف های مذاکره به نحوی مذاکره کنند که توافق حاصل از مذاکرات معقول ، منطقی و در بیشتر مواقع به نفع خود باشد .
بنابراین مساله اصلی تحقیق به صورت زیر تعریف می گردد:
رابطه بین مهارت مذاکره مدیران بازرگانی با فروش شرکتهای کاشی و سرامیک چگونه است؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
آموزش مهارت های زندگی و نقش مشاوره
مقدمه:
آدمی در مسیر تکاملی خود مالک منابع و وسائلی برای زندگی مؤثر است ، اوست که میتواند خود را در زمان حال تجربه کند و گذشته و آینده را از طریق به یاد آوردن و پیش بینی وقایع به تجربه در آورد.
خداوند متعال نیز آدمی را آگاه و مسئول آفریده است تا بتواند از طریق آگاهی های خود ، قادر به انتخاب باشد و مسئولیت رفتارهای نهان و آشکار خود را بپذیرد و توانائی آن را به دست آورد که پاسخ های مناسبی به محرک های درونی و بیرونی خود ارائه نماید و به عنوان موجودی متکامل شامل جسم ، هیجانات، افکار ، احساسات و ادراکات در محیطی مناسب به اصلاح و تعادل رفتار خود بکوشد و خود را به شکوفائی برساند ( 1)
برای دستیابی به فضائل ، موانع و دردها و رنج ها ی فراوانی در برابر انسان است .اگر آدمی بتواند بر مشکلات خود فائق آید و از سدهای پیش راه بگذرد ، نگهداشتن و پایداری فضیلتهای به دست آمده را آسان از دست نمی دهد و چنان چه فرزندان ما به این حکمت زیبا در کسب فضائل آگاه شوند قطعاً در بردباری و شکیبائی ها استوارتر خواهند بود.
نقش مشاور نیز در این مسیر تکاملی نقشی حساس و مؤثر است ، آگاه کردن آدمی به چگونگی مقابله و مبارزه با مشکلات ، پشتیبانی و حمایت از مراجعان و تقویت روحیه و بالا بردن ظرفیت های احساسی و روانی آنان از نکات ممتاز کارکرد او در کمک به کسب فضائل است و تلاش های او در جهت تقویت خود باوری ، اعتماد به نفس و استقلال زمینه های تکامل و تقرب آدمی را به منبع والای پاکی ها فراهم خواهد نمود.
تعریف مهارت های زندگی :
مهارت های زندگی عبارتند از: مجموعه ای از توانائی ها که زمینه سازگاری و رفتار مثبت و مفید را فراهم می آورند ، این توانائی ها فرد را قادر می سازند که مسئولیت های نقش اجتماعی خود را بپذیرد و بدون لطمه زدن به خود و دیگران با خواست ها ، انتظارات و مشکلات روزانه ، به ویژه در روابط بین فردی به شکل مؤثری روبرو شود ( 2)
انسان در تعاملات حیاتی خود با محیط اجتماعی واجد صفاتی خاص می شود . مهم ترین تأثیراتی که محیط زندگی بر رفتار به جای می گذارد از طریق احساسات و عواطف است و همین ها است که نگرش آدمی را تحت تأثیر قرار داده ، تغییراتی اساسی را رقم خواهد زد و نهایتاً در این تعاملات آدمی تجربیاتی را کسب می کند که پس از تکرار و تمرین رفتارها ، مهارت هائی را به وجود می آورد.
پژوهشگران معتقدند تعدادی از مهارت های کسب شده پایه فعالیت های مربوط به ارتقای بهداشت روان را سبب خواهد شد.
تأثیر مثبت مهارتهای زندگی:
مهارتهای زندگی شخص را قادر می سازند تا دانش ، نگرش و ارزش های وجودی خود را به توانائی های واقعی و عینی تبدیل کند و بتواند از این توانائی ها در استفاده صحیح تر نیروهای خود بهره گیرد و زندگی مثبت و شادابی را برای خود فراهم سازد.
شخصی که از مهارتهای زندگی در مراوده و ارتباط با دیگران کمک می گیرد به احراز موفقیتهای ذیل نائل خواهد شد
الف : قدرت تحمل نسبت به نظرات مختلف و احساس امنیت نسبت به گفتار دیگران
ب : انجام بموقع کار با توجه به شرایط زمان و مکان
ج : برنامه ریزی و کوشش در امور مفید و دوری از هر کار بی فایده
د : راز داری و کنترل گفتار
هـ : برداشت واقع بینانه از جهان و عبرت آموزی از وقایع تاریخ گذشته (3)
و : تقویت خود پنداره و اتکاء به نفس
ز : استفاده از ظرفیت ها و کنش های هوش
همچنین مهارتهای زندگی اثر مناسبی در جهت کاهش آسیب های فردی و اجتماعی خواهند داشت و با ایجاد نگرش های اصولی و علمی در انتخاب بهترین شیوه در انجام بهینه هر فعالیت نقش مؤثر خود را اثبات خواهند نمود.
انواع مهارت های زندگی:
در معرفی انواع مهارت های زندگی که در ساختار شخصیتی انسانها مشاهده و در عملکرد آدمی نقش های ارزنده ای بجای می گذارد در این مقاله به اختصار سخن گفته خواهد شد ، تعداد و تنوع این مهارت ها در دیدگاههای متفاوت و جوامع مختلف قابل بررسی است ، هدف اصلی ما بررسی نقش سازنده مشاوره در چگونگی ایجاد مهارت های زندگی و گزینش بهینه آن است که می تواند تحول عظیمی را در ساختار زندگی انسان بوجود آورد.
تعدادی از مهارت های زندگی بشرح ذیل ارائه خواهد شد.
1-تصمیم گیری
2- حل مسئله
3- تفکر خلاق
4- تفکر انتقادی
5- روابط مؤثر اجتماعی
6- خودشناسی
7- همدلی
8- انعطاف پذیری (4)
1-تصمیم گیری
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 56
مقدمه
همه ما صدها و شاید هزاران مهارت داریم : مهارت های ارتباطی ، مهارت های رهبری ، مهارت های کاری ، مهارت های کمک به خود ، مهارت های آموزشی و تحصیلی ، مهارت های مدیریت زمان ، مهارت های بازآفرینی و ورزش ، مهارت های تصمیم گیری : مهارت های حل اختلاف ، مهارت های استدلالی و هزاران مهارت دیگر . اگر چه استعداد یادگیری این مهارت ها بسیار گسترده و گوناگون است اما هر کدام از ما باید هر مهارتی را که بدان احتیاج داریم کسب کنیم . هیچ کس با این مهارت ها زاده نشده است . متاسفانه برخی از افراد فکرمیکنند که نمی توانند مهارت خاصی را فرا گیرند . به عنوان مثال می گویند من برای آرامش مهارت های امروزی بسیار پیر و یا جوان هستم . برخی دیگر بر این باورند که قبلاً این مهارت را فرا گرفته اند . حقیقت این است که همه ما احتمالاً می توانیم جزئیات بیشتری را از این مهارت ها یاد بگیریم . یادگیری در سنین بالا نیز ادامه خواهد یافت . بنابراین آموزش مهارتی که به آن نیازمندیم تنها صرف یک ساعت وقت برای موضوعی که به آن علاقه مند هستیم نیست . این امر نیازمند یک گستره طولانی مدت در زندگی انسان برای یادگیری اصول و قواعد مهارت های مفید در زندگی انسان است .
دانش و مهارت نشانه های یک فرد برجسته تحصیل کرده توانا و مسئول است . هر اندازه که مهارت های بیشتری داشته باشید بهتر است . شما می توانید به سادگی یکی از مهارت های زیر را که به آن علاقه مند هستید را انتخاب کنید و در پرورش و بهبود آن کوشش کنید . یا اینکه می توانید اول در مورد مشکلات عمده خود بررسی کنید . بسیاری از کتابها مهارت های زیر را توصیف کردند و آنها را شرح دادند . اما کتابهای اندکی وجود دارند که گستره عظیم روش های ارتباطاتی را مورد بررسی قرار داده اند . این تمرینات شامل تمرین اعتماد به نفس ، خویشتنداری ، همدری ، توانایی حل مشکلات و غیره است .
نقش گذاری و تمرین رفتاری
یکی از بهترین روش هایی که از طریق آن می توان به چگونگی کنار آمدن با موقعیت های گوناگون پی برد تمرین با دوستان است . در این موقعیت هر دوی شما وانمود می کنید که در حال تعامل با یک موقعیت سخت و مشکل هستید . شما نگرش های گوناگونی را تمرین می کنید و نظرات و پیشنهادات خود را تکمیل می کنید .
طرف مقابل عکس العمل های گوناگونی را که یک فرد می تواند داشته باشد را به شما نشان می دهد . همچنین در این حالت دوست شما پیشنهاداتی را به شما ارائه می دهد و شما را نیز تشویق می کند . با استفاده از این نوع تمرین و بازخورد آن مهارت شما برای بررسی تقریباً هر تعاملی بهبود خواهد یافت و بهتر خواهد شد .
نقش گزاری نباید با تقلید (تمارض و یا فریب) اشتباه گرفته شود . نقش گزاری فراگیری این نکته است که چگونه می توان به بهترین وجه با موقعیت هها کنار آمد . که معمولاً این کنار آمدن صادقانه و به همراه مهارت خاصی است که شما نیز حتماً آن را خواهید دانست . همه ما این مهارت ها را با انجام تمرینات اجتماعی بطور مدام باید بدست آوریم . البته بعضی از ما به تمرینات بیشتری نسبت به سایر افراد نیازمندیم .
اهداف
درک این موضوع که دقیقاً هنگامیکه یک ملاقات اجتماعی داریم. چه بگوئیم ، هنگامیکه برای یک شغل مصاحبه می شویم چه بگوییم . در هنگام درخواست اجازه از والدین چه بگوییم و هنگامیکه از رئیس خود برای ارتقاء موقعیت خودمان در خواستی داریم چه بگوییم و غیره .
کسب مهارت اجتماعی – دریک میهمانی صحبت با دیگران را چگونه آغاز کنیم ، چگونه یک داستان جالب را تعریف کنیم ، چگونه به محاوره خود خاتمه دهیم ، چگونه عقیده خود را در رابطه با مسائل اجتماعی بازگوییم و ایجاد اعتماد به نفس درهنگام تعامل ، کاهش اضطراب و غیره .
گام ها
گام اول : بربی میلی خود برای نقش گزاری غلبه کنیم .
بیشتر افراد برای نقش گزاری تردید دارند . که این امر دلیل بر ضعف ما است . این امر نیازمند این است که ما برموقعیت های ناخوشایند خود مقابله کنیم . با انجام این کار ما مجبور می شویم که آزمون هایی را بگذرانیم و این امر ما را ناراحت می کند . متعاقباً عذرهای گوناگونی را برای شانه خالی کردن از انجام این کار خواهیم آورد : این کار درست نیست .
پس شما چگونه می توانید چیزی یاد بگیرید ؟ احساس حماقت می کنم . و این کار من را ارضاء نمی کند .و البته یادگیری یک روش جدید تعامل طبیعی نیست . این یادگیری پر از تنش و استرس زا است . اما لازم است که انجام شود و مهارت جدید بخشی از وجود جدید شما را تشکیل خواهد داد .
مواردی است که می تواند شما را در نقطه شروع یاری دهد :
(1)یک موقعیت ساده و راحت را برای شروع انتخاب کنید . و قبل ازاینکه دوستتان را برای انجام کار دعوت کنید خود را به خوبی آماده سازید.
(2) نقش گزاری را قبل ازاینکه با فرد دیگری اجرا کنید با خود اجرا کنید . بلند تمرین کنید و صدای خود را ضبط کنید . سپس به صدای خود گوش کنید و مهارت های خود را یادداشت کنید ، به خودتان نگویید که چه بد کار کردید ، به دنبال نکات مثبت بگردید . صدای خوب ، صدای که به اندازه کافی بلند است. گرامر خوب ، شادابی و نشاط و غیره . بعداً به دنبال راههای خاص برای بهتر کردن پاسخ ها بگردید .
(3) از حساسیت زدایی برای کاهش ترس مربوط نقش گزاری خود استفاده کنید .
(4) برخی از افراد فکر می کنند که اگر وانمود کنند کس دیگری هستند عملکرد بهتری خواهند داشت . این افراد ممکن است وانمود کنند که یک فرد موفق ، یک ستاره سینما ، یک دوست صمیمی و یا یک روانشناس که به افراد خجالتی کمک می کند هستند .
دانلود مطالعات بررسی تاثیر مهارت سیاسی بر رفتار شهروندی در شبکه بهداشت
90 صفحه
دانلود بلافاصله بعد از خرید
مقدمه:
در دنیای کنونی اکثر مدیران خواهان کارکنانی هستند که بیش از وظایف شرح شغل خود فعالیت میکنند. آنها به دنبال کارکنانی هستند که به فراسوی انتظارات میروند، به میل و خواست خود به رفتارهایی دست میزنند که جزو وظایف رسمی شغلی شان نیست (زارع، حمید،1383). به طور کلی، آن دسته از رفتارهای شغلی کارکنان که تأثیر زیادی بر اثربخشی عملیات سازمان دارد، توجه محققان و مدیران زیادی را به خود جلب کرده است. در گذشته محققان در مطالعات خود جهت بررسی رابطه میان رفتارهای شغلی و اثربخشی سازمانی، اکثراً به عملکرد درون نقشی کارکنان توجه می کردند، ولی رفتار شهروندی سازمانی شامل رفتارهای اختیاری کارکنان است که جزو وظایف رسمی آنان نیست و مستقیماً توسط سیستم رسمی پاداش در نظر گرفته نمیشود و میزان اثربخشی کلی سازمان را افزایش میدهد. تقریباً از یک دهه و نیم قبل، محققان بین عملکرد درون نقشی و عملکرد فرانقشی تفاوت قائل شدهاند Hee Yoon&Suh, 2003)). عملکرد فرانقشی به رفتار های شغلی فراتر از نقش های رسمی کارکنان بر میگردد که این رفتارها اختیاری هستند و معمولاً در سیستم پاداش رسمی سازمان در نظر گرفته نمیشوند. (Organ ,1988)
مفهوم رفتار شهروندی سازمانی را اولین بار ارگان (1997) مطرح کرد. به زعم ارگان (1997) رفتار شهروندی، شامل رفتاری کاملا داوطلبانه است که نظام پاداش دهی، قابلیت شناسایی آن را به صورت مستقیم و یا ضمنی ندارد ولی در مجموع عملکرد مؤثر را در سازمان افزایش میدهد. محققان زیادی از جمله چـن، هیـون ، سـگو(1998) به تأثیر رفتار شهروندی سازمانی بر موفقیت سازمانها پـی بـرده انـد .جورج(1996) معتقد است توجه به رفتارهای شـهروندی سـازمانی بـه ایـن دلیـل در سازمانها مهم بوده که سازمانها از طریـق شـرح شـغل رسـمی قـادر نیـستند طیـف وسیعی از رفتارهای مورد نیاز تحقق اهداف را انتظـار داشـته باشـند. کلیمنـت و وانـدن برگ (2000) بیان می کنندکه OCB رفتارهای شهروندی سازمان را به منـابع بیـشتر مجهز می کند و نیاز به مکانیزم های رسـمی پرخـرج را کـاهش مـیدهـد Clement, Vandenberghe, 2000)).
در این میان یکی از عوامل تاثیر گذار بر رفتار شهروندی سازمانی مهارت سیاسی کارکنان است. افرادی که مهارت سیاسی زیادی دارند در مورد ارتباطاتی که با دیگران شکل میدهند کاملاً حسابگر و زیرک هستند، به دیگران اعتماد و اطمینان را القا میکنند که به آنها اجازه میدهد چنین سرمایه اجتماعی را به طور موثر مدیریت کنند Vandermaat,2008)). به اعتقاد فریز و همکاران (1999) مهارت سیاسی باید احساس اعتماد به نفس و امنیت شخصی ایجاد کند، زیرا افراد احساس کنترل دیگران در کار و راهبردهای مورد نیاز برای بدست آوردن آنچه خودشان میخواهند را تجربه خواهند کرد.(Perrewe& et al 2004)
با توجه به تحقیقات انجام شده در سالهای اخیر در دنیا و با توجه به اهمیت رفتار شهروندی سازمانی کارکنان و نقشی که مهارت سیاسی میتواند به عنوان یک ویژگی مثبت در کارکنان در بروز چنین رفتارهای داوطلبانه و مشارکتی داشته باشد، ما در این پژوهش به بررسی تاثیر مهارت سیاسی کارکنان بر رفتار شهروندی( سازمانی و فردی ) پرداخته ایم.