لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 129
فصل اول :
کلیات تحقیق
مقدمه :
دنیایی که در آن زندگی می کنیم شاهد تحولات شگرفی است . سرعت این تحولات روز به روز بیشتر می شود به طوری که به هیچ وجه با گذشته های دور قابل قیاس نیست . اگر بخواهیم آمادگی همراهی و توان لازم برای همگامی با این تحولات داشته باشیم به ناچار باید اطلاعات ، دانش ، ابزارها و توانمندی های مناسب و ضروری را در خود ایجاد و شکوفا کنیم . در این میان هم مدیر علاوه بر توانایی های فنی نیاز به داشتن مهارت هایی در برقراری ارتباط مؤثر با دیگران را باید لازمه ی کار خود قرار دهد چون کار مدیر دستیابی و رسیدن به اهداف سازمانی است حال برای رسیدن به این اهداف سازمانی از مهارتهای ارتباطی که بنحوی برطرف مورد نظر خود بتواند نفوذ پیدا کند باید استفاده کند . هر روز که می گذرد همه ما چه به عنوان یک فرد ، مدیر ، سازمان و شرکت در محدودة گسترده تر و پیچیده تری از ارتباط با دیگران قرار می گیریم .
مهارت ایجاد ارتباط مؤثر و کارآمد یکی از مهمترین مهارت های لازم برای هر مدیر به شمار می رود زیرا موفقیت یک مدیر بیش از آنکه به تواناییهای تکنیکی اش مربوط باشد به توانایی او در برقراری ارتباط مؤثر با دیگران بستگی دارد نتایج تحقیقی که توسط نشریه Fortune بر روی 200 مدیر از شش شرکت انجام شده حاکی از آن بوده که بزرگترین عامل شکست مدیران ، ضعف مهارت های ارتباطی آنان بوده است . ( Ertel , 1999 , 23 )
یکی از مهمترین مهارت های ارتباطی ، مهارت در مذاکره1 است ، مذاکره یعنی راه نفوذ در دیگران به منظور مبادله ی افکار یا اشیاء مادی است، مذاکره مهم ترین و رایج ترین وسیله برقراری ارتباط بین انسان هاست . و چون تمام نیازها ، ادامه زندگی ، امنیت ، آسایش زندگی ، رفاه اقتصادی ، افزایش آگاهی ، بالابردن سطح زندگی و پیشرفته ترین سطح این است که ، با دیگران برای تأمین نیازهای خود به توافق برسند.
روابط به دلیل وجود اهداف مشترک وجود دارد ، و بر این دلالت دارد که ابزار دستیابی به این اهداف توسط طرف های در حال مذاکره تقسیم می شوند ، بنا بر این فرآیند مذاکره خریدار و فروشنده به طور همزمان با عناصر همکاری و تعارض روبرو می شوند . همکاری ،اهداف متقابل و فردی را تأمین می کند در حالی که تعارض محیط رقابتی را برای دو طرف فراهم می کند برای اطمینان از این که این توافق از نفع شخصی شان حمایت می کند . ( wimsaatt and Gassenheimer , 1996 , 21 )
برای حداقل کردن این تعارض و برای رسیدن به راه حل های مصالحه ، استفاده و کاربرد مهارت های مذاکره و انتخاب تاکتیک های مناسب مفید است .
یکی از نقش های مدیر از نظر مینتز برگ نقش مذاکره کننده است.(رضائیان1380، 19)
یکی از عوامل اساسی و بسیار مهم بر موفقیت و پیشرفت شرکت ها برخورداری مدیران این سازمان ها از مهارت ها و فنون مذاکره می باشد که این خود یک عامل بسیار مهم در موفقیت و انجام مذاکرات و عقد قراردادها می باشد پس یکی از توانمندی های مهارتهایی که برای مدیر لازم است فراگیری و کسب مهارت مذاکره است .
تعریف موضوع تحقیق:
در دنیای امروز ، دگرگونی هایی بسیار زیاد همراه با گسترش رقابت درزمینه های متنوع ، بویژه در بازارها مشاهده می شود بازاریابی از محدوده ی تولید ، قیمت گذاری ، شناسایی بازار و توزیع کالا فراتر رفتند و شرکت ها مجبور به ایجاد تماس و ارتباط با خریداران بالقوه و بالفعل می نماید با توجه به تغییر در زمینه مفهوم بازاریابی که از کسب سود از طریق افزایش فروش برمبنای تولید به کسب سود از طریق ارضای نیاز خریداران بر مبنای خریدار و مصرف کننده تغییر جهت داده خواه ناخواه مصرف کننده و خریدار که در این مفهوم فرصت مشارکت پیدا نموده است به آنان نیز حق تصمیم گیری مربوط به کارشان داده شده است دراین جا اهمیت مذاکره بیش از هر زمانی دیگر روشن دیده شده است و هر چه افراد بیشتری در تصمیم گیری ها مشارکت داشته باشند احتمال عدم توافقها نیز بیشتر خواهد شد با توجه به این موارد آشنایی مدیر و بازاریاب با مهارت های اساسی مذاکره امروزه از اهمیت خاصی برخوردار شده است . آشنایی و نهایتاٌ سلطه به اصول و مهارت هایی در مذاکره مدیران را به این توان مجهز می کند که در جریان ارتباطات با دیگران از پایین ترین و ابتدایی ترین مذاکرات تا بالاترین حد خودش یعنی مذاکرات بین المللی با طرف های مذاکره به نحوی مذاکره کنند که توافق حاصل از مذاکرات معقول ، منطقی و در بیشتر مواقع به نفع خود باشد .
بنابراین مساله اصلی تحقیق به صورت زیر تعریف می گردد:
رابطه بین مهارت مذاکره مدیران بازرگانی با فروش شرکتهای کاشی و سرامیک چگونه است؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
نقش مدیران در پیوند خانواده ، مدرسه و جامعه در ابعاد مسایل دینی ، اجتماعی و اقتصادی
هدف این مقاله
بررسی فرایندی متغیرهای موثر در (( پیوند )) خانواده ، مدرسه و جامعه در (( حوزه ی مسایل دینی ، اجتماعی و اقتصادی )) وپیش نهاد راه کارهای بهبود عملکرد مدیران در مدیریت آموزشگاهی است.
هنرمدیریت آموزشگاهی تمهید شرایط عمومی و اختصاصی توسعه ی فراگیر و متعادل فرایند آموزشی و پرورشی در مدرسه است .
دانش آموزان به عنوان دروندادی انسانی ، امانت های مهم و پیوسته در تغییرند . و در تعامل با کانون خانواده و نهاد مدرسه و جامعه تاثیر پذیر و به نوبه ی خود بسیار تاثیر گذارند . لذا رشد و تکامل متعادل و متناسب خانواده ها ، مدرسه و جامعه در ابعاد مسایل دینی ، اجتماعی و اقتصادی از عمده ترین اهداف آموزش و پرورش است و از آرمان های ( ظاهراً ) دست نیافته ( یا چندان دست نیافته ) ی جامعه است . هدف والایی که علت ناکامی در دست یابی به آن را می باید در نوع مدیریت ها در سطوح مختلف آموزش و پرورش بلکه نوع مدیریت و عملکرد نظام های مدیریت اجتماعی در نهاد کشور جست و جو کرد .
لذا ،مناسب است تا مدیران در طراحی های اجرایی خود با در نظر گرفتن مطالبات اجتماعی خانواده ، دین و جامعه و با قبول اصل تغییر در مدیریت ( با توجه به روند تغییرات فزاینده در مناسبات اجتماعی ، دینی ، فرهنگی و اقتصادی جامعه ) به منظور بهبود و بهسازی فرایند تعلیم و تربیت به تغییرات موثر در سازمان فکری خود مبادرت ورزند . تغییری که در نهایت منجر به ایجاد تحول در (( شخصیت و هویت سازمان )) شده ، رفتار و عملکرد آنان را بهبود می بخشد . و به نوبه ی خود زمینه های تغییر و تحول بنیـادین را در رفتار و عملکرد دانش آموزان و در نتیجه شرایط رشدمتعادل و شتابنده ی جامعه فراهم سازد.
خانواده و مدرسه تبلور جامعه و جامعه آیینه ی تمام نمای نهاد خانواده و مدرسه است . جامعه همچون موجودی زنده پیوسته در حال تغییر است . و روند توسعه ی جامعه ی جهانی و در مقیاسی کوچک ، جامعه ی ایرانی نیز از لحاظ تکنیک و صنعت به سرعت رو به رشد است. و متاسفانه به نظر می رسد درکنار تحولات پرشتاب اقتصادی و صنعتی در جامعه ، دست یابی به رشد متعادل فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی در محاق توسعه ای لجام گسیخته قرارگرفته است .
ذکر این نکته اهمیت دارد که : هرگونه بررسی و تحلیل یک بعدی فرایندهای اجتماعی –انسانی ضمن آن که می تواند مفید و ثمر بخش باشد ، نمی تواند مبنای مدیرت موثر و الگوی عمل قرار گیرد .
موضوع (( پیوند خانواده ، مدرسه و جامعه )) در ابعاد مسایل دینی ، اجتماعی و اقتصادی موضوعی چند ضلعی است و ضرورت دارد با نگاهی فرایند محور و کاملاً تخصصی در ابعاد دینی ، اجتماعی و اقتصادی مورد بررسی و تحلیل همه جانبه قرارگیرد . کاری که از دیرباز کارشناسان خبره به آن پرداخته اند واز عهده ی این مقاله کوتاه خارج است .
همان گونه که اشاره شد ، رابطه ی موجود میان خانواده ، مدرسه و جامعه رابطه ای گسترده ، پیچیده ، متعامل ، متقابل و تاثیر گذار است . لذا ، رشد نامتوازن یا انحراف از معیار هریک از نهادهای یادشه می تواند در تعادل یا عدم تعادل دیگری تاثیر گذار باشد . بدیهی است در این روابط هرقدر تعامل متعادل تر باشد ، روند توسعه ی متوازن ومتعادل و دست یابی به اهداف دینی ریا، اجتماعی و اقتصادی دست یافتنی تر خواهد بود .
باید یادآور شد : امروزه مدیریت یک علم و مدیریت آموزشگاهی به دلیل پیچیدگی انسان و روابط انسانی مدیریتی پیچیده ، مهم و حساس است . مدیران آگاه با شناختی وسیع ، عمیق و روشن از حوزه ی مدیریتی خود به بررسی وضعیت جاری و نیازهای برآورده نشده پرداخته ، با طرحی آرمانی و برنامه ای واقعیت مبنا به اصلاح تدریجی امور مبادرت می ورزد .
چنین مدیرانی فقط به روش های شناخته شده و هرچند کارآمد گذشته بسنده نکرده به مهندسی و معماری ساز و کارهای نوین می پردازند . زیرا به خوبی آگاهند که : " اگر همواره ، مانند گذشته بیندیشد ، همیشه همان چیزهایی را به دست می آورد که تا به حال کسب کرده است ." ( فصل نامه مدیران، شماره اول اردیبهشت 86 ، ناحیه یک رشت ) لذا ، رسالت مدیران در دست یابی به چنین آرمانی ، کشف راهکارهای نوین و اثربخش به هدف تقویت و توسعه ی ارکان خانواده ، مدرسه و جامعه است.
خلاقیت می تواند کاربرد جدید اصول و مفاهیم شناخته شده ای باشد که با روشی نو تکمیل و گسترش می یابد . بنا براین مدیرمی تواند با نگاهی نقادانه و تعمیم داده ها به معیاری منطقی دست یابد ، معیاری که بتواند به گونه ای مبنای مناسبی برای بهبود عملکرد واقع شود .
تعامل و تعادل خانواده :
1- رشد خلاقیت در فرزندان . رشد خلاقیت در فرزندان =افزایش برخورداری از فرصت های برابر اجتماعی . رشد وتعمیق خدمات آموزش علمی،دینی واجتماعی و بهبود خدمات محیطی در مدارس = 1- افزایش رضایت مندی دانش آموزان و اولیا= تامین آرامش روانی دانش آموزان و اولیا 2- بهبود زمینه های رشد همه جانبه ی دانش آموزان= ( انسان متعادل / جوان ایرانی مسلمان آگاه به مسوولیت های فردی و علاقه مند به همیاری با دیگران / بهبود زمینه های رشد همه جانبه ی دانش آموزان =1- برخورداری جامعه از نیروی کار آماده ،ماهر،شاداب ،فعال و خلاق 2- ترقی همه جابه و متعادل جامعه در حوزه های مختلف دینی – فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی / ترقی همه جانبه و متعادل جامعه در حوزه های مختلف دینی – فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی = رشد شاخص های توسعه و پیشرفت ، مانند : ارتقای سطح علمی آحاد جامعه / افزایش سطح مشارکت مردم در عرصه های مختلف اجتماعی ،سیاسی ،فرهنگی و اقتصادی / کنترل و کاهش آمار مبتلایان به اعتیاد ،ایدز : ناشی از اعتیاد به مواد مخدر و... / کاهش آمار جرم و جنایت / وبهبود شاخصه های توسعه ی اخلاقی ، اجتماعی ،اقتصادی ، فرهنگی و سیاسی .
بر این مبنا آشکار است که بهبود و بهسازی روزآمد وبه عبارت دیگر رشد توسعه ی متعادل و منطقی هریک از نهادهای خانواده ، مدرسه و جامعه می تواند زمینه های رشد و توسعه ی گشتاری را فراهم سازد .
هدف متعالی آموزش و پرورش تعلیم و تربیت آحاد جامعه و تعمیق خدمات آموزش علمی دینی و اجتماعی و بهبود خدمات محیطی در مدارس به هدف :
1ـ برخورداری جامعه از نیروی کار آماده ، ماهر، شاداب ، فعال و خلاق
2- ترقی همه جانبه و متعادل جامعه در حوزه های مختلف دینی – فرهنگی ، اجتماعی واقتصادی است .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
مسئولیتهای اجتماعی مدیران و بنگاههای کسب و کار
مقدمه
امروزه کمتر می توان کتابی درباره مدیریت یافت که به بحث مسئولیتهای اجتماعی بنگاهها و مدیران آنها نپرداخته باشد و در این میان کتابهای مدیریت مرتبط با مباحث راهبردی تاکید بیشتری در زمینه مسئولیتهای اجتماعی دارند. مقوله مسئولیتهای اجتماعی ، پیشینه ای متجاوز از یکصدسال دارد. خاستگاه بحث مسئولیتهای اجتماعی ، کشورهای صنعتی مغرب زمین است . در آن کشورها به دلایل گوناگون در مراحل اولیه ، نظارت عمومی برروند شتابان فعالیت بنگاههای تولیدی و خدماتی ، اندک بود. نحوه عمل پاره ای از بنگاهها در این دوران نگرانیهایی را در بین مردم برانگیخت و بنابراین بحث در مجامع عمومی و مطبوعات بالا گرفت . ماده اصلی بحث این بود که انگیزه بیشینه کردن سود بنگاهها و توجه مطلق به منافع سهامداران به منافع عمومی جامعه آسیب می رساند و بنابراین مدیران بنگاهها وظیفه دارند علاوه بر منافع محدود بنگاه خود به منافع و مصالح عام تر جامعه نیز بیندیشند.مسئولیت اجتماعی به نوعی محدودکننده و سامان دهنده انگیزه سودآوری و سودسازی مدیران خواهد بود. از این رو به تناسب دیدگاههای صاحب نظران درباره مسئولیتهای اجتماعی بنگاهها و مدیران ، موافقان و مخالفان ایجاد محدودیت برای بنگاهها، نظرات گوناگونی را بیان کردند.
این مقاله به شرح و نقد مهم ترین آراء اصحاب بحث در این زمینه می پردازد.
تعریف
ترکیب "مسئولیتهای اجتماعی " "SOCIAL RESPONSIBILITY" نزد متفکران ، معانی مختلف دارد. سرتو "CERTO" و گراف "GRAFF"،مسئولیت اجتماعی بنگاه را این طور تعریف کرده اند: "تعهد و تکلیف مدیریت به انجام کارهایی که حافظ و ارتقا دهنده رفاه جامعه و علایق بنگاه باشد.""1" کنت هاتن و ماری هاتن ، مسئولیت اجتماعی بنگاه را از منظر ذینفعان بنگاه تعریف کرده اند: "[بحث مسئولیتهای اجتماعی بنگاهها] وقتی مطرح می شود که در مدیریت ذینفعان بنگاه خللی وارد شده باشد. بی توجهی بنگاه به ذینفع خارجی ، مثلا سبب بروز پیامدهای ناگوار برای مصرف کننده کالای آن بنگاه می شود و به این ترتیب حریم و مرز جامعه شکسته می شود... پس به این ترتیب مسئولیت اجتماعی ، مسئولیت مدیر آینده نگر است .""2"
اگر این دو تعریف را با هم ترکیب کنیم ، می توان مسئولیت اجتماعی بنگاهها یا مدیران آنها را چنین تعریف کرد:
"مسئولیتهای اجتماعی مدیران / بنگاهها عبارت است از الزام به پاسخ گویی و ارضا توقعات گروههای ذینفع خارجی اعم از مشتریان ،تامین کنندگان ، توزیع کنندگان ، پاسداران محیط زیست و اهالی محل فعالیت واحد تولیدی / خدماتی ، با حفظ منافع گروههای ذینفع داخلی اعم ازمالکان یا سهامداران و کارکنان واحد""3"
برای شناخت مقوله مسئولیتهای اجتماعی بنگاهها و مدیران آنها، می توان از دو زاویه به موضوع وارد شد:
از جهت آراء صاحب نظران و پیشینه بحث ;
از جهت ابعاد و حدومرز مسئولیتها در شرایط خاص .
پیشینه بحث و آرا مطروحه
مباحث قدیمی مرتبط با تعامل "جامعه " و"کسب و کار" را می توان زیر عنوان "اخلاق کسب و کار""BUSINESS ETHICS"دسته بندی کرد. برای رسیدن به ساده ترین تعریف از اخلاق کسب و کار، بهتر است از منظر کاربری اصول وارزشهای اخلاقی انسان متعارف در هدایت کسب و کار به آن توجه شود. از این منظر، اخلاق کسب و کار تفاوتی با سایر شعب اخلاق عملی مثل اخلاق پزشکی ، یا اخلاق اجتماعی ندارد.تااین جا اگر مسئولیتی برای کاسب یا پیشه ورتصور می شود از حد صداقت و انصاف تجاوزنمی کند.آهنگری را مجسم کنید که با چند شاگرد درروستایی فعالیت می کند. جامعه روستایی از اوچه انتظاری دارد؟تولید کالای مرغوب و فروش منصفانه ;ایفای به موقع تعهدات ;رفتار انسانی و به هنجار با شاگردان و مراجعان .
مسئولیت اجتماعی کسبه و پیشه وران تاپیش از دوران جدید - یعنی عصر فعالیتهای گسترده صنعتی و تولیدی - در همین حد بوده است . در آن دوران ، نسبتهای غیر اخلاقی منتسب به کسبه و پیشه وران از جمله عبارت بوده از:
کم فروشی ، تقلب در کیفیت کالا، تقلب دروزن و حساب ، بهره کشی ظالمانه از کارکنان ،گران فروشی ، رباخواری ، دزدی ، بدرفتاری بامراجعان . در یک صدسال اخیر و خاصه دردهه های اخیر، قلمرو اخلاق کسب و کارگسترده تر و ماهیت آن پیچیده تر شده است . جک ماهونی "4" استاد مدرسه تجارت لندن ، برای اخلاقیات کسب و کار جدید، سه خصلت قایل است :
الف - جوابگویی
اگر در گذشته ، کاسب یا پیشه ور ملزم به رعایت ضوابط و اصول اخلاقی بود، در دوران معاصر بر اثر رشد چشمگیر بنگاههای پرقدرت -که چه بسا مدیران آنها، مالک و صاحب بنگاه نیستند - توجه از فرد به بنگاه معطوف شده است و البته این حرف به معنای مبرابودن افراد ازمسئولیتهای اخلاقی نیست بلکه در شرایط جدیدآنها نماینده بنگاه و کارگزار آن شناخته می شوند ودر چارچوب فعالیت بنگاه ، مسئول و پاسخگوهستند. تاکید اجتماعی براین مقوله سبب شده که حتی پاره ای از بنگاهها برای خود ضوابط واصول اخلاقی درون سازمانی تدوین کنند،هرچند که شائبه تظاهر در این کار منتفی نیست .ب - مسئولیت اجتماعی
کارول "5"، در مطالعه ای که باعنوان "هرم مسئولیت اجتماعی بنگاه " منتشر شد برای هربنگاه چهاردسته مسئولیت اجتماعی قایل شده است . به تعبیر دیگر، او مسئولیت اجتماعی هربنگاه را برآیند چهار مولفه زیر می داند:
نیازهای اقتصادی ;رعایت قوانین و مقررات عمومی ;رعایت اخلاق کسب و کار;مسئولیتهای بشردوستانه .
در مورد اول بنگاهها موظفند نیازهای اقتصادی جامعه را برآورند و کالاها و خدمات مورد نیاز آن را تامین کنند و انواع گروههای مردم را از فرآیند کار بهره مند سازند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
مسئولیتهای اجتماعی مدیران و بنگاههای کسب و کار
مقدمه
امروزه کمتر می توان کتابی درباره مدیریت یافت که به بحث مسئولیتهای اجتماعی بنگاهها و مدیران آنها نپرداخته باشد و در این میان کتابهای مدیریت مرتبط با مباحث راهبردی تاکید بیشتری در زمینه مسئولیتهای اجتماعی دارند. مقوله مسئولیتهای اجتماعی ، پیشینه ای متجاوز از یکصدسال دارد. خاستگاه بحث مسئولیتهای اجتماعی ، کشورهای صنعتی مغرب زمین است . در آن کشورها به دلایل گوناگون در مراحل اولیه ، نظارت عمومی برروند شتابان فعالیت بنگاههای تولیدی و خدماتی ، اندک بود. نحوه عمل پاره ای از بنگاهها در این دوران نگرانیهایی را در بین مردم برانگیخت و بنابراین بحث در مجامع عمومی و مطبوعات بالا گرفت . ماده اصلی بحث این بود که انگیزه بیشینه کردن سود بنگاهها و توجه مطلق به منافع سهامداران به منافع عمومی جامعه آسیب می رساند و بنابراین مدیران بنگاهها وظیفه دارند علاوه بر منافع محدود بنگاه خود به منافع و مصالح عام تر جامعه نیز بیندیشند.مسئولیت اجتماعی به نوعی محدودکننده و سامان دهنده انگیزه سودآوری و سودسازی مدیران خواهد بود. از این رو به تناسب دیدگاههای صاحب نظران درباره مسئولیتهای اجتماعی بنگاهها و مدیران ، موافقان و مخالفان ایجاد محدودیت برای بنگاهها، نظرات گوناگونی را بیان کردند.
این مقاله به شرح و نقد مهم ترین آراء اصحاب بحث در این زمینه می پردازد.
تعریف
ترکیب "مسئولیتهای اجتماعی " "SOCIAL RESPONSIBILITY" نزد متفکران ، معانی مختلف دارد. سرتو "CERTO" و گراف "GRAFF"،مسئولیت اجتماعی بنگاه را این طور تعریف کرده اند: "تعهد و تکلیف مدیریت به انجام کارهایی که حافظ و ارتقا دهنده رفاه جامعه و علایق بنگاه باشد.""1" کنت هاتن و ماری هاتن ، مسئولیت اجتماعی بنگاه را از منظر ذینفعان بنگاه تعریف کرده اند: "[بحث مسئولیتهای اجتماعی بنگاهها] وقتی مطرح می شود که در مدیریت ذینفعان بنگاه خللی وارد شده باشد. بی توجهی بنگاه به ذینفع خارجی ، مثلا سبب بروز پیامدهای ناگوار برای مصرف کننده کالای آن بنگاه می شود و به این ترتیب حریم و مرز جامعه شکسته می شود... پس به این ترتیب مسئولیت اجتماعی ، مسئولیت مدیر آینده نگر است .""2"
اگر این دو تعریف را با هم ترکیب کنیم ، می توان مسئولیت اجتماعی بنگاهها یا مدیران آنها را چنین تعریف کرد:
"مسئولیتهای اجتماعی مدیران / بنگاهها عبارت است از الزام به پاسخ گویی و ارضا توقعات گروههای ذینفع خارجی اعم از مشتریان ،تامین کنندگان ، توزیع کنندگان ، پاسداران محیط زیست و اهالی محل فعالیت واحد تولیدی / خدماتی ، با حفظ منافع گروههای ذینفع داخلی اعم ازمالکان یا سهامداران و کارکنان واحد""3"
برای شناخت مقوله مسئولیتهای اجتماعی بنگاهها و مدیران آنها، می توان از دو زاویه به موضوع وارد شد:
از جهت آراء صاحب نظران و پیشینه بحث ;
از جهت ابعاد و حدومرز مسئولیتها در شرایط خاص .
پیشینه بحث و آرا مطروحه
مباحث قدیمی مرتبط با تعامل "جامعه " و"کسب و کار" را می توان زیر عنوان "اخلاق کسب و کار""BUSINESS ETHICS"دسته بندی کرد. برای رسیدن به ساده ترین تعریف از اخلاق کسب و کار، بهتر است از منظر کاربری اصول وارزشهای اخلاقی انسان متعارف در هدایت کسب و کار به آن توجه شود. از این منظر، اخلاق کسب و کار تفاوتی با سایر شعب اخلاق عملی مثل اخلاق پزشکی ، یا اخلاق اجتماعی ندارد.تااین جا اگر مسئولیتی برای کاسب یا پیشه ورتصور می شود از حد صداقت و انصاف تجاوزنمی کند.آهنگری را مجسم کنید که با چند شاگرد درروستایی فعالیت می کند. جامعه روستایی از اوچه انتظاری دارد؟تولید کالای مرغوب و فروش منصفانه ;ایفای به موقع تعهدات ;رفتار انسانی و به هنجار با شاگردان و مراجعان .
مسئولیت اجتماعی کسبه و پیشه وران تاپیش از دوران جدید - یعنی عصر فعالیتهای گسترده صنعتی و تولیدی - در همین حد بوده است . در آن دوران ، نسبتهای غیر اخلاقی منتسب به کسبه و پیشه وران از جمله عبارت بوده از:
کم فروشی ، تقلب در کیفیت کالا، تقلب دروزن و حساب ، بهره کشی ظالمانه از کارکنان ،گران فروشی ، رباخواری ، دزدی ، بدرفتاری بامراجعان . در یک صدسال اخیر و خاصه دردهه های اخیر، قلمرو اخلاق کسب و کارگسترده تر و ماهیت آن پیچیده تر شده است . جک ماهونی "4" استاد مدرسه تجارت لندن ، برای اخلاقیات کسب و کار جدید، سه خصلت قایل است :
الف - جوابگویی
اگر در گذشته ، کاسب یا پیشه ور ملزم به رعایت ضوابط و اصول اخلاقی بود، در دوران معاصر بر اثر رشد چشمگیر بنگاههای پرقدرت -که چه بسا مدیران آنها، مالک و صاحب بنگاه نیستند - توجه از فرد به بنگاه معطوف شده است و البته این حرف به معنای مبرابودن افراد ازمسئولیتهای اخلاقی نیست بلکه در شرایط جدیدآنها نماینده بنگاه و کارگزار آن شناخته می شوند ودر چارچوب فعالیت بنگاه ، مسئول و پاسخگوهستند. تاکید اجتماعی براین مقوله سبب شده که حتی پاره ای از بنگاهها برای خود ضوابط واصول اخلاقی درون سازمانی تدوین کنند،هرچند که شائبه تظاهر در این کار منتفی نیست .ب - مسئولیت اجتماعی
کارول "5"، در مطالعه ای که باعنوان "هرم مسئولیت اجتماعی بنگاه " منتشر شد برای هربنگاه چهاردسته مسئولیت اجتماعی قایل شده است . به تعبیر دیگر، او مسئولیت اجتماعی هربنگاه را برآیند چهار مولفه زیر می داند:
نیازهای اقتصادی ;رعایت قوانین و مقررات عمومی ;رعایت اخلاق کسب و کار;مسئولیتهای بشردوستانه .
در مورد اول بنگاهها موظفند نیازهای اقتصادی جامعه را برآورند و کالاها و خدمات مورد نیاز آن را تامین کنند و انواع گروههای مردم را از فرآیند کار بهره مند سازند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
مدیران آینده نگر
امروزه نفوذ پیشرفتهای حیرت انگیز فناوری اطلاعات و ارتباطات و بیوتکنولوژی*و نانوتکنولوژی**مرزهای اکثر کشورهای جهان را در نوردیده است. انقلاب جهانی فناوری در دهه های اخیر با تغییرات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فردی در سراسر جهان همراه بوده است. مانند انقلابهای کشاورزی و صنعتی در گذشته، این انقلاب فناوری نیز از پتانسیل دگرگون سازی کیفیت زندگی و طول عمر، تحول در کار و صنعت، تغییر و تبدیل ثروت، جابجایی قدرت در سطح ملتها و افزایش تنش و تعارض برخــــوردار است. دستاوردهای بشر در عرصه های مختلف علوم مانند بیوتکنولوژی، نانوتکنولوژی، فناوری مواد و فناوری اطلاعات و ارتبــــاطات به شناخت بیشتر بشر از ارگانیسم های زنده و چگونگی فعالیت، بهبود و کنترل آن تولید محصولات، قطعات و سیستم های ارزانتر، هوشمندتر، چندمنظوره، سازگار با محیط زیست، تغییر شیوه تولید و... منجر شده است. رهاورد بشر در دهه های اخیر بویژه شبکه جهانی اینترنت در مقوله فناوری ارتباطات باعث گردیده شیب منحنی رشد علم و فناوری در سالهای اخیر به شدت زیاد و به صورت یک منحنی متمایل به عمودی تبدیل گردد که نشان از کوتاهتر شدن هرچه بیشتر چرخه زمانی تولید علم است. بنابراین، ما در جهانی زندگی می کنیم که ویژگی بارز آن، 1 - تغییرات شتابان علم و صنعت 2 - غیرقابل پیش بینی بودن آینده است. این ویژگیها از اصول پارادایم نوین مدیـــــریت یعنی مدیریت در محیط پویا و بی ثبــــات و غیرقابل پیش بینی تبعیت می کند. حال این سوال مطرح است که مدیران در قبال این تغییرات شتابان محیطی چه وظایفی دارند؟ ضرورت آینده پژوهی و آینده نگری در مدیریت چیست؟ مدیران در محیطی که متغیرها به صورت غیرخطی و بسیار پیچیده بر همدیگر تاثیر می گذارند چه نقشی دارند؟ در دنیای رقابتی امروز، با سرعت روزافزون تغییرات تکنولوژیک، سیستم های علم و فناوری بایستی آمادگی لازم را برای پاسخ به تغییرات اقتصادی و اجتماعی داشته باشد. در این میان فرصتهای برنامه ریزی شده برای رسیدن به آینده باید وجود داشته باشد و نقش و جایگاه علم و فناوری در آینده باید در هر جــامعه ای به دقت بررسی شود. بحث آینده نگری فناوری پاسخی به نیازهای بخش مدیریتی در هر کشور است که با هدف روزآمد کردن دانش مدیریت در آن کشــور، سیاستگذاری، تصمیم گیری و تدوین استراتژی های بلندمدت ملی و فراملی برنامه ریزی می گردد. آینده نگری تلاشی سیستماتیک برای بررسی درازمدت آینده علم، فناوری، اقتصاد، محیط و جامعه به منظور شناسایی پدیده های نوظهور و حوزه های زیربنایی تحقیقات استراتژیک است که بیشترین منافع اقتصادی و اجتماعی را دربرداشته باشد. بنابراین، درجهان امروز آینده پژوهی و آینده نگری یک ضرورت است. پیش بینی می گردد که در هزاره سوم، زمینه برای مطالعات آینده نگر و آینده پژوهانه افزایش پیداکند و اندیشمندان احساس می کنند که گویی یک جاذبه مغناطیسی، تحولات پیرامون آنها را به سمت آینده سوق می دهد. محورهای دانش آینده نگری و آینده پژوهی عبارتند از: 1 - طراحی الگوهای مورد نظر؛ 2 – دستیابی به داده های جامع، دقیق و روز آمد3- تعیین راهکارهای مناسب برای رسیدن به الگوی طراحی شده؛ با به کارگیری این موارد می توان اقدامات سازمان یافته خود را برای تغییرات عمیق و گسترده و رسیدن به آینده آماده کرد. ازاین رو مدیران، بویژه مدیران اقتصادی کشور بایستی ضمن الــتـزام به تجهیز علم آینده شناسی و آینده نگری، هنر مدیریت در محیط بی ثبات و پویا و چگونگی برخورد با پدیده تغییر و بهره برداری از آن را بیاموزند. داشتن نگرش عمیق از تحولات شتابان محیطی و کلان نگری که حاصل توجه عمیق به آینده است نیاز مبرم مدیران اقتصادی است. مدیران قرن بیست ویکم منتظر نمی مانند تا فرصت به سراغ آنان برود بلکه تغییر سکه ای است که دو رو دارد که یک روی آن فرصت و روی دیگر آن تهدید است. مدیران عصر حاضر باید ضمن دارابودن توانایی شناسایی و بهره برداری از فرصتها، هنر تبدیل تهدید به فرصت را نیز بدانند. هنر بهره برداری از تغییر ناشی از انقلاب فناوری و بهره گیری از اطلاعات بهنگام مهمترین هنر مدیران امروز است. همه چیز درجهان درحال دگرگونی و تغییر است. به قول مایکل دل تنها چیز ثابت خود تغییر است. در این میان آشنایی با تئوری های اندیشمندان مدیریت بویژه آنان که در عرصه تغییر صاحب نظر هستند در کیفیت هدایت بنگاههای اقتصادی حائزاهمیت است. دوتن از این اندیشمندان و مدیران موفق چارلز هندی و گرو هستند که به ترتیب با بیان تئوری منحنی زیگمایی و نقطه چرخش راهبردی، مدیران را با چگونگی برخورد با پدیده تغییر و مدیریت تغییر با توجه به سمت وســـــوی آینده کسب و کار آشنا می سازند. اندی گرو در بیان نقطه چرخش راهبردی معتقد است هر کسب و کار در برخورد با محیط بی ثبات برسر دو راهی سقوط یا صعود و پیشرفت قرار می گیرد و نیروهای ششگانه مایکل پورتر را عامل برهم زدن تعادل و تغییر در نقطه چرخش راهبردی می داند. این نیروها عبارتند از: 1 – ارزیابی از توان رقیبان موجود؛ 2 – اطلاع از پتانسیل و توان خرید مشتریان؛ 3- نیـروی رقیبان پنهان؛ 4 - نیروی تامین کنندگان؛ 5 - نیروی سازندگان جانشین؛ 6 - نیروی تکمیل کنندگان. پورتر اشاره می کند که مدیران بایستی در این نقطه بتوانند سازمان را به سمت پیشرفت و ترقی هدایت کنند.
هر نظریهای به ما این امکان را میدهد تا جهان را از منظری تازه و متفاوت مشاهده کنیم. ظهور نظریههای جدید و افزایش آنها، بیش از آنکه نشانه نگاههای متفاوتی باشد که میتوان بر جهان افکند، نشانه تغییرات سریعی است که در جهان روی داده و از این رو ما را وادار کرده است تا جهان را از منظرهای دیگری بنگریم.
نظریههایی که امروزه از دل تکنولوژیهای نو و پیشرفته بروز و ظهور مییابند، برآمده از نگاه ویژهای است که جهان و آدمی را در تعامل با تکنولوژی مییابد. تعاملی که نه تنها رابطهای یک سویه میان را این دو تعریف میکند، بلکه هر دو را به شدت تاثیرگذار بر هم میداند.
بر اساس این نگاه ویژه، سیاستگذاری ، مدیریت و کنترل تکنولوژیها نیازمند ابزار و روشهای جدیدی است ،که آیندهنگاری یکی از این دسته ابزارها و روشها میباشد.
دوران کنونی را شاید بتوان عصر عدم قطعیت ها و تغییرات پرسرعت نامید. ما