لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
سازمان آموزش و پرورش تهران
اداره آموزش و پرورش منطقه 11
موضوع :
بهبود بخشی در سازمانها
گردآورنده :
سیده صدیقه میرجلال
گمباکایزن – نگرشی مبتنی بر عقل سلیم و کم کردن
هزینه در مدیریت نوین
کایزن چیست ؟
کایزن ترکیبی دو کلمهای از یک مفهوم ژاپنی است که تعریف آن تغییر به سمت بهتر شدن یا بهبود مستمر و تدریجی است. در واقع کایزن بر این فلسفه استوار است که برای ایجاد بهبود در سازمانها لازم نیست به دنبال تغییرات انفجاری یا ناگهانی باشیم، بلکه هر نوع بهبود یا اصلاح به شرط آنکه پیوسته و مداوم باشد، ارتقای بهره وری را در سازمانها به ارمغان خواهد آورد.
KAI + ZEN = KAIZEN
معنی اصلی واژه کایزن ساده و گویاست : کایزن یعنی بهبود مستمر، بهبود مستمری که تمامی افراد یعنی مدیران کارکنان و کارگران را در بر میگیرد: فلسفه کایزن براین اصل استوار است که شیوه زندگی انسان شامل زندگی شغلی، زندگی اجتماعی و زندگی خانوادگی باید پیوسته و مداوم بهبود یابد. فرهنگ کایزن و تعامل آن در بین لایهها و سازمانهای مختلف اجتماعی در ژاپن باعث شده است تا کارخانه به دانشگاه تبدیل شود و دانشگاه به کارخانه، کارگر از مدیر بیاموزد و مدیر از ایدههای کارگر بهرهمند گردد. پژوهشگر لباس کار بپوشد و به جای نشستن در برج عاج به صحنه تولید بیاید و فعالان صحنههای تولید به فکر و تدبیر در باب بهبودکار خویش بپردازند و به پژوهش روی آورند. پیام استراتژی کایزن در این جمله خلاصه میشود که حتی یک روز را نباید بدون ایجاد نوعی بهبود در یکی از بخشهای سازمان یا شرکت سپری نمود.
در مدیریت بر اساس کایزن، بالاترین سطح کیفیت با کمترین هزینه، بدون نیاز به فناوری پیچیده، و مبتنی بر عقل سلیم به دست میآید. در این میان همکاری و توجه نیروی انسانی اهمیت زیادی دارد. واقعیت این است که برای کسب موفقیت – در جهان شدیداً متغیر و غیر قابل برگشت – چارهای جز توجه به نیروی انسانی، جزئیات عملیات کاری و تعیین رهیافت مناسب،وجود ندارد. مدیریت گمبا که ژاپن را در بسیاری موارد و بویژه در صنعت به حد اعلای ترقی رسانده است. امروزه به عنوان ابزاری موثر در جهان به کار گرفته میشود.
1- معرفی کایزن : در سال 1986 میلادی که کتاب کایزن (KAIZEN)، کلید موفقیت رقابت ژاپنی، منتشر شد، واژه کایزن به عنوان یکی از مفاهیم کلیدی مدیریت مطرح و پذیرفته شد. در زبان ژاپنی، کایزن، یعنی بهبود مستمر، البته بهبودی که همگان اعم از مدیران و کارکنان باید به آن توجه کنند و تقریباً کم هزینه باشد. فلسفه کایزن بر این اساس بنا شده که شیوه زندگی، اعم از کاری، اجتماعی و خانوادگی، بر تلاش در جهت بهبود مستمر تمرکز یابد. (8). مفهوم کایزن پاسخ به این سوال است که چرا شرکتها در ژاپن برای مدتی طولانی، ساکن و بدون حرکت نمیمانند. استفاده از کایزن به جای واژههایی مانند بهره وری، کنترل کیفیت فراگیر، تولید بدون عیب، تولید بهنگام، و سیستم پیشنهادها تصویر واضحتری از عملکرد کارخانههای ژاپنی را نشان میدهد. پاره از مفاهیم اصولی کایزن عبارتند از :
کایزن و مدیریت؛
تأکید بر فرایند، به جای تأکید بر نتیجه هدف؛
پیروی از چرخهها؛
اولویت بخشی به کیفیت در درجه نخست؛
اظهار نظر بر اساس آمار و دادههای صحیح؛
مشتری را فرایند بعدی قلمداد کردن (11)
2- گمبا، محل واقعی انجام کار : در زبان ژاپنی، گمبا (GEMBA) به معنای محل واقعی و جایی است که عملیات اصلی سازمان در آن انجام میشود. در صنعت ژاپن، واژه گمبا به اندازه واژه کایزن شهرت دارد. دو واژه کایزن و گمبا، واژههایی هستند که در قلب مدیران ژاپنی جای دارند و مدیران معمولاً تصمیمات خود را بر اساس درک کامل این دو واژه اتخاذ میکنند.
آنگاه نویسنده فواید گمبا را به شرح زیر ارائه میکند :
تشخیص نیازهای گمبا؛
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 67
دانشگاه دریانوردی و علوم دریایی چابهار
موضوع:
رویکردها و مدل های نوین توانمندسازی کارکنان و مدیران در سازمانها
استاد راهنما:
جناب آقای عسگری
نام دانشجو:
سیامک آذرتاش
بهار 88
سپاسگزاری:
با سپاس فراوان از استاد گرامی
جناب آقای عسگری
که مرا در ارائه این پایان نامه یاری نمودندفهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیده 4
مقدمه 5
تعاریف واژه ها و اصطلاحات 10
1- سبک رهبری 21
2- ساختار 27
3- انگیزش 34
4- آموزش 44
5- رضایت شغلی 49
6- ارائه و تبیین الگوهای توانمندسازی کارکنان 56
فهرست منابع 64
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
مدیریت دانش در سازمانها: بررسی تأثیر متقابل فناوری، فنون و انسان
چکیدهمقالهء حاضر حاوی مباحثی دربارهء این است که چگونه میتوان فرآیند مدیریت دانش را به فعالیتهایی در زمینهء ایجاد دانش، اعتبار بخشی به دانش، نمایش و عرضهء دانش، اشاعهء دانش و فعالیتهای بهرهگیری از آن تقسیمبندی نمود. سازمانها به منظور استفاده از دانش باید به سرعت در فعالیتهای مربوط به مدیریت دانش موازنه ایجاد کنند. عموماً برقراری چنین موازنهای نیازمند ایجاد تغییرات در فرهنگ سازمانی، فناوریها و فنون است. برخی از سازمانها بر این باورند که با تمرکز صرف بر افراد، فناوری و فنون میتوان دانش را مدیریت کرد. تمرکز صرف بر این سه عامل به ادامه فعالیتهای رقابتی سازمانها کمک نمیکند بلکه تعامل بین اینها است که به شکل مؤثری سازمان را در زمینهء مدیریت دانش خود توانمند میسازد. با ایجاد یک محیط کاری پویا و آموزنده سازمانها میتواند پیشرفتهای رقابتیشان را حفظ کنند.کلیدواژهها: فناوری اطلاعات/ مدیریت دانش/ سیستمهای مدیریت دانش/ دانشپژوهان/ تعاملمقدمهدر سالهای اخیر «مدیریت دانش» به یک موضوع مهم و حیاتی مورد بحث در متون تجاری تبدیل شده است. جوامع علمی و تجاری هر دو بر این باورند که سازمانهای با قدرت دانش میتوانند برتریهای بلندمدت خود را در عرصههای رقابتی حفظ کنند.منابع نقد و بررسی و چشماندازهای رقابتی سازمانها نشان دهندهء تأثیرات این دیدگاه در عرصههای استراتژیک سازمانهای تجاری است. (نلسون و وینتر، 1982) اگرچه مدیریت، آگاهی از پتانسیلهای منابع دانش است، اما هنوز اتفاق نظری دربارهء ویژگیهای این دانش و روشهای بهرهگیری از آن وجود ندارد. محققین و دانشگاهیان دیدگاه متفاوتی در خصوص مدیریت دانش اتخاذ کرده و گسترهای از راهحلهای فناوری تا مجموعهای از دستورات عملی را در نظر دارند. به عنوان مثال اکثر مدیران تجاری، قابلیتهای کامپیوترها و فناوریهای ارتباطی را در مدیریت دانش باور دارند، این افراد استدلال میکنند که فناوری اطلاعات میتواند از انبوه اطلاعات ذخیره شده در منابع قدیمی مانند مراکز فروش، کارتهای اعتباری مشتریان، فروشهای تبلیغاتی و اطلاعات مربوط به تخفیفهای مقطعی، «دانش» فراهم آورد. یا برخی دیگر بر این باورند که «دانش» در ذهن انسانها است و آموزش کارکنان و انگیزهء عوامل کلیدی مدیریت آن به شمار میروند.مؤلف در این مقاله دیدگاه مبسوطی به مقولهء دانش داشته و بیان میدارد که تعریف مدیریت دانش صرفاً از منظر فناوری یا سیستمهای اجتماعی، سبب انحراف به سمت یک دیدگاه و غفلت از دیگری است. همانگونه که در ادامه بحث به آن پرداخته خواهد شد، سیستمهای اجتماعی و فناوری در مدیریت دانش به یک اندازه مهم هستند. تبدیل داده و اطلاعات به یکدیگر به واسطه فناوری اطلاعات صورت میگیرد ولی فناوری اطلاعات گزینه ناتوانی برای تبدیل «اطلاعات» به «دانش» است. عوامل اجتماعی، «دانش» و «اطلاعات» را بهتر به یکدیگر تبدیل میکنند اما همین عوامل در تبدیل «داده» به «اطلاعات» کند هستند. این یکی از دلایلی است که ما اعتقاد داریم مدیریت دانش از طریق بهینهسازی دو عامل زیر سیستمهای اجتماعی و فناوری بهتر انجام میشود. ریشههای این دیدگاه را میتوان در چشماندازهای اجتماعی- فناوری سازمان یافت. (امری، 1959؛ تریست و بامفورس، 1951)پژوهشگرانی موفقیتهای شرکتهایی چون Hewlett-Packard, 3M, Xerox, Scandia AFS, Buck man Laboratories را نتیجه پروژههای مدیریت دانش میدانند؛ اما به روشنی اصول و فرآیندهای مربوط به مدیریت دانش را تشریح نمیکنند. در این مقاله مفهوم مدیریت دانش بیان شده و نشان داده میشود که چرا سیستمهای اجتماعی و فناوری در ارتباط با مدیریت دانش از نقشی حیاتی برخوردار هستند.در این مقاله توجه خاصی به فرآیندهای تجاری و دانشگاهی شده است. مجامع دانشگاهی جدیداً سازمانها را به عنوان منابع دانش در نظر میگیرند. قابلیت رقابت سازمانها با تواناییها و ظرفیتهای سازمانی مشخص میشود. با تمرکز بر مدیریت دانش، امیدواریم که دیدگاه متکی بر دانش را در سازمانها تبیین نمائیم. این تحقیق به دو دلیل برای مدیران مهم است: نخست این که آنها بحثهای زیادی دربارهء مدیریت دانش شنیده و از ابعاد گوناگون مدیریت دانش سردرگم شدهاند. آنها مشاهده میکنند که در عصر حاضر اکثر مشاغل به اطلاعات وابسته شده و بخش عظیمی از نیروهای استخدامی به سوی این صنعت در حرکت هستند. این مقاله چارچوبی نظری از مقولهء مدیریت دانش به دست میدهد. دوم این که با توجه به فناوری اطلاعات مانند اینترنت، اینترانت، ارتباطات راه دور و سیستمهای اجتماعی مانند آموزش و ایجاد انگیزش در کارکنان، این مقاله توضیح میدهد که چرا داشتن درک و فهمی از مدیریت دانش با اهمیتتر شده است.این مقاله با توصیف «داده» و «اطلاعات» و «دانش» آغاز شده و به دنبال مفهوم مدیریت دانش بیان میشود. در ادامه اهمیت سیستمهای اجتماعی و فناوری در مدیریت دانش تشریح شده است. مقاله با شرح مفاهیم اصلی و نتیجه تحقیق پایان میپذیرد.تمایز «داده»، «اطلاعات» و «دانش» مشکل است. تنها از طریق مفاهیم بیرونی یا از دیدگاه کاربر میتوان بین «داده»، «اطلاعات» و «دانش» تفاوت قائل شد. معمولاً داده به عنوان مواد خام، اطلاعات به عنوان مجموعهء سامان یافتهای از داده و دانش به عنوان اطلاعات با مفهوم شناخته میشود.در مقالهء حاضر از این ایده پیروی شده که ارتباط بین «داده»، «اطلاعات» و «دانش» تکراری و برگشتپذیر است و تبدیل این سه به یکدیگر به میزان سازماندهی و تفسیر آنها بستگی دارد. همانگونه که در شکل 1 نشان داده شده «داده» و «اطلاعات» بر مبنای «سازمان»: و «اطلاعات» و «دانش» بر مبنای «تفسیر» از یکدیگر متمایز شدهاند.